15/05/1402
موضوع: شاخصه های هفدهگانه جامعه اموی عصر سیدالشهدا (سلام الله علیه)
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
غریبانه ای از ضربه وحشیانه «قنفذ» بر پیکر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
خلاصه ای از مسئله ریشه های واقعه عاشورا مطرح شده در جلسات گذشته!
نُه فلسفه حقیقی قیام حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) از زبان خود حضرت!
گوشه ای از بلایایی که بعد از پیامبر بر سر شریعت اسلام آمد!
مروری بر شاخصههای مهم جامعه اموی از زبان امام حسین (سلام الله علیه)
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله
صلی الله علیک یا أبا عبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین السلام علیک یا ابوالفضل العباس
سلام و درود خدمت شما دوستان عزیزم، همراهان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». خیلی خوش آمدید به برنامه خودتان برنامه زنده «حبل المتین» که افتخار داریم یکشنبه شبها خدمت شما باشیم.
هرچند به مناسبت ایام محرم و عزاداری امام حسین (علیه السلام) دو هفتهای را ویژه برنامه داشتیم، اما از این هفته به مدد مولا و آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین برنامه «حبل المتین» را داریم منتها با موضوعی که از ابتدای ماه محرم در یکشنبه شبها آغاز کردیم.
موضوع بسیار مهم و اساسی و کلیدی که ضروری است همه مسلمانان بدانند عوامل و ریشههای واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) چه بود.
فکر نکنیم که امام حسین یک شبه به کربلا آمدند و یک عده در مقابل حضرت ایستادند و در عرض بیست و چهار ساعت حادثه عاشورا رخ داد و مردمی که کاملاً پیامبر و فرزند پیامبرشان را میشناختند، یک مرتبه احساساتی شدند و حضرت را به شهادت رساندند. این جنایات همه عوامل و ریشههایی دارد که تقریباً به پنجاه سال قبل یا حتی در زمان پیغمبر اکرم برمی گردد.
بنابراین این بحث، بسیار بحث اساسی و مهم و کلیدی است. ان شاءالله ما فعلاً این بحث را در یکشنبه شبهای برنامه زنده «حبل المتین» تقدیم حضور شما دوستان عزیز میکنیم.
در خدمت سرور عزیز و گرانقدر استاد فرزانه حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید؛
غریبانه ای از ضربه وحشیانه «قنفذ» بر پیکر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای تمامی گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
قبل از آغاز بحث و طرح سؤال از طرف عزیزم آقای اسماعیلی، یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میکنیم.
«سلیم بن قیس هلالی» شخصیتی است که میتوان گفت کتاب او جزو اولین کتابهای شیعه است که در عصر ائمه اطهار (علیهم السلام) اعم از امام حسن و امام حسین و امام سجاد نوشته شده است.
ایشان متوفای سال 76 هجری است، یعنی پانزده سال بعد از حادثه عاشورا از دنیا رفته است. بزرگان ما نظیر آیت الله العظمی خوئی و دیگران نسبت به وثاقت «سلیم بن قیس» می گویند: شکی در وثاقت «سلیم بن قیس» نداریم.
نسبت به اعتبار کتاب «سلیم بن قیس» هم از «مرحوم نعمانی» و دیگران نقل میکند که این کتاب از کتب معتبر شیعه است و بزرگان ما در طول تاریخ در مباحث مختلف به این کتاب مراجعه میکردند.
حال بر اثر گذشت زمان استنساخ هایی صورت گرفته است که در این استنساخ ها بعضی کلمات جابجا شده است که این روال طبیعی کار است. این قضیه در کتاب «کافی» و «تهذیب» و «من لا یحضره الفقیه» هم تکرار شده است. در زمان سابق چاپخانهای وجود نداشت. ما خودمان وقتی میخواهیم نامهای بنویسیم، آن را مرور میکنیم و میبینیم چند مورد غلط نوشتهایم.
حال کسی که میخواهد کتاب هشت جلدی یا هفتصد صفحهای را بنویسد، قطعاً اشتباهاتی صورت میگیرد که این در همه کتابها هست. حتی در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هم این قضیه جاری است.
«ابن تیمیه» که متوفای 728 هجری است، مطالبی را از کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نقل میکند و ما هرچه نگاه میکنیم این مطالب در این کتاب نیست. شاید ایشان دروغ گفته است یا بعد از «ابن تیمیه» این کتب دچار تحریف شده است.
«تفتازانی» متوفای 793 هجری از کتاب «صحیح مسلم» نقل میکند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
«من مات ولم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية»
شرح العقائد النسفية؛ تأليف: سعد الملة والدين أبو سعيد مسعود بن عمر بن محمد بن أبي بكر بن محمد بن الغازي التفتازاني، تحقيق: د / أحمد حجازى السقا، مكتبة الكليات الأزهرية - القاهرة - الطبعة الأولى - 1987 م؛ ج1، ص 97
ایشان این روایت را نقل میکند و مینویسد که در کتاب «صحیح مسلم» آمده است، حال آنکه وقتی نگاه میکنیم میبینیم اصلاً کتاب «صحیح مسلم» این روایت را نقل نکرده است. ما نمیدانیم بعد از قرن هشتم چه اتفاقاتی پیش آمده و چه بلاهایی بر سر کتابها آمده است.
«ابان بن أبی عیاش» از «سلیم بن قیس» از «سلمان فارسی» عبارتی نقل میکند که خیلی جانگداز است. نقل شده است زمانی که میخواستند امیرالمؤمنین را از منزل بیرون ببرند، حضرت فاطمه زهرا میان مهاجمین و امیرالمؤمنین حائل شد. حضرت دست خود را جلو گذاشت و فرمود: نمیگذارم علی را با خود ببرید! «قنفذ» غلام خلیفه دوم بود.
«قُنْفُذٌ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَی عِضَادَةِ بَابِ بَیتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکسَرَ ضلعها مِنْ جَنْبِهَا»
قنفذ با شلاق آنچنان ضربهای بر حضرت صدیقه طاهره وارد کرد که با همان ضربه پهلوی حضرت شکست.
«فَأَلْقَتْ جَنِیناً مِنْ بَطْنِهَا فَلَمْ تَزَلْ صَاحِبَةَ فِرَاشٍ حَتَّی مَاتَتْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهَا مِنْ ذَلِک شَهِیدَة»
در اثر همان ضربه جنین حضرت به شهادت رسید و همین مسئله باعث شهادت حضرت فاطمه زهرا شد.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، نویسنده: هلالی، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 588، باب الحدیث الرابع
بزرگان ما اعم از «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» و «سید مرتضی» و دیگران این قضیه را به عنوان یک امر مسلم و قطعی در تاریخ اسلامی نقل کردهاند.
امیدواریم ان شاءالله حضرت ولی عصر بیایند و انتقام همه مظلومان عالم به ویژه حضرت صدیقه طاهره را بگیرد. ما در روایات هم داریم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بین رکن و مقام ندایی سر میدهند و این ندا به گوش تمام مردم در کره زمین میرسد.
از این روایت استفاده میشود که ندای حضرت از طریق رسانههای ارتباط جمعی نظیر ماهواره و فضای مجازی نیست، بلکه کاملاً یک امر الهی و اعجاز است. در غیر این صورت امکان ندارد که تمام مردم یک مرتبه ندای حضرت را بشنوند.
در حال حاضر ما در یک نیمکره کره زمین هستیم که در یک ساعت مشخص همه مردم خواب هستند. در مقابل نیمکره دیگر زمین مردم تازه دارند بیدار میشوند.
چنین امکانی وجود ندارد که تمام مردم در کره زمین ندای حضرت را بشنوند. مشخص است که مسئله، مسئله اعجاز است. اولین جملهاش بعد از اینکه بحث انتقام را مطرح میکند، این است که میفرمایند: من فرزند کسی هستم که تشنه به شهادت رسید.
من این نکته را برای بینندگان عزیز عرض کنم که ما امسال سلبریتی ها و رسانههای فاسد آمریکا و صهیونیست و عربستان سعودی دائماً تبلیغ میکردند و مردم را تشویق میکردند که در مجالس عزاداری شرکت نکنید و سیاه نپوشید.
بعضی از افراد بی حیا جلوی هیئتها رفتند و هنجارشکنی کردند. بعضی دیگر از آنها ادعا میکردند که من چند میلیارد پول دادم و خانه خریدم، نباید هیئت امام حسین از جلوی خانه من رد شود.
با تمام این احوالات میدیدم در کشورهای مختلف حتی در روستاهای آمریکا و انگلیس و هلند و آلمان عزاداری امسال در این چهارده قرن بی نظیر بود. هرچه دشمن فشار میآورد، عشق و علاقه مردم به امام حسین بیشتر میشود.
گسترش عزاداری امام حسین حتی در میان مسیحیها و یهودیها و هندوها بی سابقه بود. اصلاً عاشورای امسال حال و هوای دیگری داشت و همه قضیه ظهور را داد میزد.
قضیه شهادت امام حسین دارد جهانی میشود و نام امام حسین برای همه مردم یک اسم نام آشنا میشود تا وقتی حضرت میفرمایند: «أنا ابن الذی قتلوه عطشانا»، تمام مردم امام حسین را میشناسند. اگر مردم امام حسین را نشناسند، معنا ندارد.
ان شاءالله این قضیه امسال نویدی هست برای نزدیک شدن ظهور و جهانی شدن نام امام حسین و میخواهد محقق کند که قضیه فرج نزدیک است.
ان شاءالله زمانی که حضرت ولی عصر ظهور میکنند قبل از آنکه به کربلا بروند و قتله امام حسین را زنده کند، به مدینه میروند و انتقام جده خود حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را میگیرند.
شبکههای وهابی میگفتند: شما که می گویید امام زمان از قاتلین امام حسین انتقام میگیرد، قاتلین امام حسین هزار و چهارصد سال قبل مردند و تمام شدند!!
ما جواب دادیم و در روایت هم دادیم که بعد از آمدن حضرت ولی عصر هم مؤمنین خالص و هم فجار خالص زنده خواهند شد و حضرت از آنها انتقام خواهد گرفت.
علاوه بر این کسانی که در عصر حاضر راضی به شهادت امام حسین هستند و آرزو میکنند اگر ما در کربلا بودیم در سپاه عمر بن سعد بودیم، قطعاً از آنها هم انتقام خواهد گرفته خواهد شد.
ما در روایت داریم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قبل از اینکه برای انتقام از قاتلین جدش امام حسین به کربلا بروند، به مدینه برای گرفتن انتقام از قاتلین حضرت فاطمه زهرا میروند.
شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) تا این اندازه مهم و انتقام از قاتلین حضرت صدیقه طاهره برای حضرت ولی عصر اساسی است.
خدا را به آبروی امام حسین و مادرشان حضرت فاطمه زهرا سوگند میدهیم هرچه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتیاش بپوشاند و ما را از یاران خاص و ملازمین رکابش قرار بدهد.
مجری:
ان شاءالله، خیلی ممنون و سپاسگذارم. همانطور که حضرت استاد فرمودند، واقعاً عزاداری محرم امسال خیلی باشکوه برگزار شد. طبق تصاویری که از کشورهای مختلف در فضای مجازی رسید، گویای این شکوه و عظمت بود. به عنوان مثال در بحرین عزاداری امام حسین با شکوه و عظمت خاصی برگزار شد.
حضرت استاد امروز عزیزی کلیپی را برایمان فرستاده بود که میدیدم در یکی از شهرهای پاکستان که سه خانواده بیشتر شیعه ندارد، پنج نفر با پرچم امام حسین از در خانه حرکت میکنند و به سمت خانهها و خیابانها میآیند.
جالب این است که ارتش پاکستان و مسئولین نظامی پاکستان امنیت آنها را تأمین میکنند تا یک مرتبه تکفیریها به آنها حمله نکنند. این سه خانواده دسته عزاداری چهار نفره تشکیل میدهند و در خیابانها با یک پرچم و بیرق حرکت میکنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
پیرو فرمایشات حضرتعالی یکی از توفیقاتی که داشتیم، این بود که در بعضی از مناطق تلفیقی و روستاهایی که چند درصد ناچیزی شیعه و درصد زیادی اهل سنت بود اطعام کردیم. ما به دوستان گفتیم که ایام عاشورا به نام امام حسین اطعام بدهید.
دوستان تصاویر این عزاداری و اطعام کردنها را برای من فرستادند. شیعهها و اهل سنت به مسجد آمدند، سینه زنی میکنند، عزاداری میکنند و به نام امام حسین اطعام میکنند. اصلاً این مراسمات شور و حال دیگری داشت.
امیدواریم ان شاءالله تنها یک لقمه از غذایی که شیعیان و اهل سنت در این عزاداریها خوردند را امام حسین در پرونده اعمال ما بنویسد، زیرا در این صورت دنیا و آخرت ما آباد است.
واقعاً تصاویر را میدیدم که اهل سنت اعم از مولویها با لباس مخصوص خود به مسجد آمدند و دارند عزاداری میکنند. بنده احساس میکنم شاید اولین بار بود که امسال چنین مراسمهایی در مناطق تلفیقی مشاهده کردیم.
مجری:
الهی شکر. الحمدلله رب العالمین مولای ما، آقای ما، ارباب ما حضرت سیدالشهدا حسین بن علی (علیه السلام) جهانی شده است. ان شاءالله ما باشیم و روزهای ظهور را درک کنیم، ضمن اینکه اربعین را در پیش رو داریم.
اربعین که خود یک نشان و یک نماد و یک شعائر الهی است که ان شاءالله امام حسین (علیه السلام) را بیشتر به همه عالم نشان میدهد و معرفی خواهد کرد.
همانطور که عرض کردم عوامل و ریشههای واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) بحث و گفتگوی ما با حضرت استاد بود. حضرت استاد لطف بفرمایید خلاصهای از چند جلسهای که خدمتتان بودیم بفرمایید تا ان شاءالله سؤال جدید را عرض کنم.
خلاصه ای از مسئله ریشه های واقعه عاشورا مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
همانطور که حضرتعالی هم اشاره کردید قضیه شهادت امام حسین یک حادثه یک روزه و یک هفتهای و یک ماهه و یک ساله نبود، بلکه ریشهها و عواملی داشت که این عوامل از زمان رسول گرامی اسلام بنیانگذاری شد و در سال 61 هجری عملیاتی شد.
ما به چند نکته اشاره کردیم. نکته اول اینکه رسول گرامی اسلام با وجود آنکه قضیه اهلبیت را به عنوان مصدر تشریع و محل گرفتن احکام الهی و تولیت امور سیاسی مردم معرفی کرده بود، مردم کنار گذاشتند و صحابه جایگزین آن شد.
ما در این زمینه قدری صحبت کردیم. با توجه به تأکیدات رسول اکرم، مخالفت با نبی گرامی اسلام در زمان رسول اکرم عادی سازی شد. ما برای این قضیه هم نمونههایی ذکر کردیم.
در قضیه جنگ احد مخالفت با رسول اکرم منجر به شهادت هفتاد و دو نفر شد. در قضیه حدیبیه و قضیه فتح مکه و قضیه حجة الوداع مخالفتهایی با رسول اکرم شد که در کتب صحاح اهل سنت ذکر شده است.
این قضایا قدری نیاز به تأمل دارد. ما از علما و طلبههای جوان و دانشجویان و اساتید دانشگاههای اهل سنت تقاضا میکنیم قدری تدبر کنند. وقتی برای صحابه مقامی فوق عصمت معین میکنند، به سؤالات ما هم جواب بدهند. وقتی صحابه جلوی چشم رسول گرامی اسلام با حضرت مخالفت میکند و پیغمبر اکرم عرضه میدارند:
«اللهم إنی أَعْتَذِرُ إِلَیک مِمَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ یعْنِی أَصْحَابَهُ»
خدایا من از آنچه اصحاب من انجام دادند معذرت خواهی میکنم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1032، ح 2651
یا:
«أُولَئِک الْعُصَاةُ أُولَئِک الْعُصَاةُ»
اینها معصیت کار هستند، اینها معصیت کار هستند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 785، ح 1114
این قضایا در کتب صحاح اهل سنت نقل شده است. اینها نکاتی بود که در این زمینه بحث کردیم.
نکته دوم عادی سازی مخالفت با رسول اکرم در رابطه با بحث خلافت بود که این هم در زمان حیات رسول گرامی اسلام بنیانگذاری شد.
در قضیه حجة الوداع رسول اکرم خواستند بحث «خلفائی اثناعشر» را مطرح کنند، اما صحابه سروصدا و داد و بیداد کردند. به تعبیر «صحیح مسلم» یکی از صحابه به نام «سمره» میگوید:
«فقال کلِمَةً صَمَّنِیهَا الناس»
مردم به قدری سروصدا کردند که گوشم کر شد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1453، ح 1821
صحابه نگذاشتند صدای پیغمبر اکرم به گوش مردم برسد.
نکته سوم قضیه جیش اسامه بود که با وجود اینکه پیغمبر اکرم فرمودند:
«جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه»
الملل والنحل، اسم المؤلف: محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج 1، ص 23
«جیش اسامه» حرکت نکرد تا رسول اکرم از دنیا رفت.
نکته چهارم قضیه حدیث قرطاس بود. پیغمبر اکرم فرمود:
«ائْتُونِی بِکتَابٍ أَکتُبْ لَکمْ کتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا»
قلم و کاغذی بیاورید تا مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید.
صحابه نه تنها قلم و کاغذ نیاوردند، بلکه نستجیر بالله نسبت هذیان به رسول الله دادند؛
«فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ»
و گفتند: پیغمبر اکرم هذیان میگوید.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1111، ح 2888
اینها یک سری عواملی بود که مخالفت با رسول اکرم را در زمان حضرت پی ریزی شد یعنی قبح مخالفت شکسته شد. این مسئله برای صحابه که حضرات اهل سنت و وهابیت برای آنها فوق عصمت قائل هستند به یک مسئله عادی تبدیل شد.
بعد از آن هم آقایان کارهایی انجام دادند که ما در یک لیستی به آن اشاره کردیم که باید مفصل در مورد آن بحث شود.
صحابه بعد از رحلت نبی گرامی اسلام، وفات حضرت را انکار کردند و گفتند: هرکسی بگوید پیغمبر اکرم از دنیا رفته است، او منافق است و با شمشیر او را میکشیم. پیغمبر همانند حضرت عیسی نزد خداوند رفته است، برمی گردد و منافقین را میکشد سپس از دنیا میرود. بعد از آن کارهای دیگری انجام شد که ان شاءالله در دنبال این مباحث چندین جلسه در این زمینه بحث میکنیم.
در حقیقت ریشههای شهادت حضرت سیدالشهدا در عصر نبوت پی ریزی شده بود. اگر ما بخواهیم ریشههای شهادت امام حسین را بررسی کنیم، دیگر بحث زمان یزید بن معاویه و معاویه و عثمان نیست.
پایههای شهادت امام حسین در عصر نبوت رقم خورده است و در سال 61 هجرت در منطقه کربلا نتیجه داده است و این جنایت به وقوع پیوسته است.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. استاد اگر فهرستی به صورت تیتروار و دسته بندی شده اجمالی از فلسفه قیام امام حسین بفرمایید خیلی خوب است تا ذهن بینندگان آماده شود.
نُه فلسفه حقیقی قیام حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) از زبان خود حضرت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته زیبایی است. اگر ما بخواهیم ریشهها و عوامل شهادت امام حسین را مطرح کنیم، باید ببینیم امام حسین چرا قیام کردند و این خود دریچهای برای ما باز میکند.
اولاً ما در جلسه گذشته هم نشان دادیم که «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة» جلد چهارم صفحه 530 به صراحت مینویسد:
«ولم یکن فی الخروج لا مصلحة دین ولا مصلحة دنیا»
در قیام امام حسین نه صلاح دین بود و نه صلاح دنیا بود.
منهاج السنة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 530
ما نسبت به فلسفه قیام امام حسین کاری نداشته باشیم که بزرگان نظیر «شیخ طوسی»، «شیخ مفید»، «سید مرتضی» یا بعضی از مستشرقین چه گفتهاند. ما کاری نداریم نویسنده کتاب «اسلام و تمدن» چه گفته است.
ما باید ببینیم فلسفه قیام امام حسین از زبان خود حضرت چه بوده است و چرا حضرت قیام کرد. ما باید ببینیم صحنه چه بود و چه اتفاقاتی افتاده بود.
در روایتی که «مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» آورده است، امام حسین چند نکته را هم به صورت سلبی و هم به صورت ایجابی مطرح میکنند.
نکته اول اینکه حضرت میفرماید قیام من برای رقابت در قدرت نیست.
«اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یکنْ مَا کانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطَان»
خدایا تو می دانی که ما به دنبال ریاست طلبی و سلطنت خواهی نیستیم.
معمولاً قیامهایی که در اسلام صورت گرفته است، عمدتاً به خاطر قدرت طلبی یا رقابت در قدرت بوده است.
نکته دوم اینکه حضرت میفرمایند: قیام من به خاطر فزون خواهی در ثروت نیست.
«وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ»
و به دنبال این هم نیستیم که با رفتنمان به کوفه ثروت اندوزی کنیم.
این دو نکته از نظر سلبی مطرح شده است تا فردا امام حسین را متهم نکنند که حضرت برای رسیدن به قدرت یا رسیدن به ثروت قیام کرده است.
نکته سوم این است که حضرت میفرمایند: هدف من نشر معارف دین است.
«وَ لَکنْ لِنُرِی الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک»
هدف ما این است که نشانههای دین تو را آشکار سازیم.
نکته چهارم حضرت به دنبال ایجاد اصلاح در جامعه است.
«وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک»
و اصلاح و درستی را در همه بلاد برملا کنیم.
این حرفها در قالب فرمایشات امام حسین است. جامعه به قدری در فساد اقتصادی و سیاسی و ظلم و کشت و کشتار نابجا غوطه ور شده است که حضرت میفرمایند: ما به دنبال ایجاد اصلاح در تمام کره زمین هستیم.
نکته پنجم مسئله ایجاد امنیت عمومی است.
«وَ یأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک»
تا بندگان مظلومت آسوده باشند.
حضرت سیدالشهدا میفرمایند: خدایا! اگر من قیام میکنم به خاطر این است که میبینم عدهای از بندگان تو زیر چکمههای ستم له میشوند و امنیت از جامعه رخت بربسته است و به جای آن ظلم و ستم و اختلاف طبقاتی حاکم شده است.
نکته ششم گسترش عمل به شریعت است. امام حسین در نکته سوم به نشر معارف دینی اشاره کردند، اما در اینجا میفرمایند: وقتی معارف دینی منتشر شد، اگر به آن عمل نشود فایدهای ندارد.
«وَ یعْمَلَ بِفَرَائِضِک وَ سُنَّتِک وَ أَحْکامِک»
و فرائض و سنتها و احکامت مورد عمل قرار گیرند.
«فَإِنَّکمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا قَوِی الظَّلَمَةُ عَلَیکمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفَاءِ نُورِ نَبِیکمْ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ عَلَیهِ تَوَکلْنا وَ إِلَیهِ أَنَبْنَا وَ إِلَیهِ الْمَصِیرُ»
ای مردم! اگر ما را یاری نکنید و انصاف را در حق ما به خرج ندهید، ظالمین بر شما پیروز میشوند و برای خاموش کردن نور رسول الله تلاش میکنند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 97، ص 80، ح 37
نکته هفتم این است که این افراد در جامعه تلاش میکنند نور پیغمبر اکرم را خاموش کنند. حضرت فرمود من میخواهم از خاموشی نور رسالت جلوگیری کنم.
این نکته پیام مهمی دارد که ان شاءالله روی این قضیه صحبت خواهیم کرد. باید ببینیم چه مسائلی در عصر امام حسین اتفاق افتاده یا قبلاً اتفاق افتاده بود که منجر به خاموشی نور رسالت شده بود.
ما باید به این قضیه خوب دقت کنیم. همانطور که ابوسفیان بعد از خلافت عثمان با پا محکم روی قبر حمزه سیدالشهدا می زند و میگوید: حمزه! بلند شو و برخیز. دینی که به خاطر آن جان دادی، الآن همانند توپ فوتبال به دست فرزندان بنی امیه افتاده است. نه بهشتی است و نه جهنمی است.
همانطور که یزید هم چنین تعبیری دارد و بعد از شهادت امام حسین میگوید:
«لعبت هاشم بالملک بلا ** ملک جاء ولا وحی نزل »
شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 1، ص 69، باب سنة إحدی وستین
یا حاکم مدینه که سر مبارک امام حسین را به طرف قبر رسول اکرم پرت میکند و با بی شرمی میگوید:
« يا محمد، يوم بيوم بدر»
ای محمد! کشتن حسین تلافی کشتههای ما در روز بدر.
شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري؛ ج4، ص 43
یا زمانی که اهلبیت پیغمبر اکرم وارد مدینه میشوند، تمام مردم مدینه شیون میزنند و گریه تمام فضای مدینه را بلند میکند. در این حال حاکم مدینه میگوید:
«هذه واعیة بواعیة عثمان بن عفان»
این نالهها جای نالههایی است که ما برای قتل عثمان زدیم.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 342، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث
این افراد به دنبال این بودند که نور رسول اکرم را خاموش کنند.
نکته هشتم احیای سنت امر به معروف است که نکته بسیار ظریفی است. در روایت دیگر آمده است که حضرت سیدالشهدا میفرماید:
«أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکرِ»
دقت کنید که حضرت کاری با سیره خلفا ندارد.
«وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 44، ص 329، ح 2
گوشه ای از بلایایی که بعد از پیامبر بر سر شریعت اسلام آمد!
من نکتهای را در اینجا بیاورم تا بینندگان عزیز ما خوب فرمایش امام حسین را درک کنند. در روایت آمده است:
«صلی مع عَلِی بِالْبَصْرَةِ فقال ذَکرَنَا هذا الرَّجُلُ صَلَاةً کنا نُصَلِّیهَا مع رسول اللَّهِ»
ما در جنگ جمل پشت سر علی بن أبی طالب نماز خواندیم و این نماز ما را به یاد نمازی انداخت که با پیغمبر اکرم میخواندیم.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 271، ح 751
مجری:
اینطور که معلوم است به شیوه پیغمبر اکرم نماز خوانده نمیشد. دوستان عزیز با توجه به اینکه این بحث، بحث مهمی است و این نکته، نکته دقیق و مهمی است که واقعاً مسیر اینقدر منحرف شده بود که مردم با نماز امیرالمؤمنین یاد نماز پیامبر میافتادند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این سی سال چه اتفاقی افتاده است که حتی مردم نمازی که پیغمبر اکرم میخواند را داشتند فراموش میکردند. حال که بحث به اینجا رسید، مطلب دیگری را هم بیان کنم.
در کتاب «الأم» اثر «شافعی» رئیس مذهب شافعیها متوفای 204 هجری روایتی از قول «وهب بن کیسان» آمده است. «وهب بن کیسان» متوفای 127 هجری است. ایشان میگوید:
«کلُّ سُنَنِ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ غُیرَتْ حَتَّی الصَّلَاةِ»
تمام سنت پیغمبر اکرم دستخوش تغییر شد، حتی نماز.
الأم، المؤلف: الشافعی أبو عبد الله محمد بن إدریس بن العباس القرشی المکی (المتوفی: 204 هـ)، الناشر: دار المعرفة – بیروت، الطبعة: بدون طبعة، سنة النشر: 1410 هـ/1990 م، ج 1، ص 269، باب أَنْ یبْدَأَ بِالصَّلَاةِ قَبْلَ الْخُطْبَةِ
همچنین در کتاب «صحیح بخاری» از قول «ابو درداء» متوفای 33 هجری روایتی نقل شده است. در روایت آمده است:
«سمعت أُمَّ الدَّرْدَاءِ تَقُولُ دخل عَلَی أبو الدَّرْدَاءِ وهو مُغْضَبٌ»
از أم درداء شنیدم که میگوید: بر ابو درداء وارد شدم و دیدم بسیار غضبناک است.
«فقلت ما أَغْضَبَک فقال والله ما أَعْرِفُ من أُمَّةِ مُحَمَّدٍ شیئا إلا أَنَّهُمْ یصَلُّونَ جمیعاً»
به او گفتم: چرا غضبناک هستی؟ او گفت: به خدا سوگند از امت محمد نشانهای از شریعت پیغمبر نمیبینم، مگر اینکه دسته جمعی نماز میخوانند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 232، ح 622
این دیگر کتاب «کافی» نیست که شما بهانهای برای آن بیاورید. بازهم در کتاب «صحیح بخاری» از قول «أنس» نقل شده است:
«ما أَعْرِفُ شیئا مِمَّا کان علی عَهْدِ النبی»
با روی کار آمدن این آقایان چیزی که در زمان پیغمبر از اسلام بود را نمیشناسم.
«قِیلَ الصَّلَاةُ قال أَلَیسَ ضَیعْتُمْ ما ضَیعْتُمْ فیها »
گفتند: مردم نماز میخوانند. أنس گفت: آیا در نماز امور زیادی را تضییع نکردید؟!
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 197، ح 506
اینکه حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) میفرمایند:
«وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»
من به دنبال این هستم که سیره جدم پیغمبر و پدرم امیرالمؤمنین را احیا کنم.
ملاحظه کنید در عرض پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر اکرم چه اتفاقاتی افتاده که حضرت سیدالشهدا میفرماید: من میخواهم سیره جدم و سیره پدرم را در جامعه احیا کنم!
«ابوالفرج ابن جوزی» متوفای 597 هجری که یکی از علمای متعصب اهل سنت است و از شیعیان هم عقده عجیبی در دل دارد، کتابی به نام «التبصره» دارد. ایشان مینویسد: امام حسین حرکت کرد، زیرا؛
«لأنه رأی الشریعة قد رفضت فجد فی رفع قواعد أصلها الجد فلما حضروه حصروه »
زیرا دید شریعت پیغمبر در جامعه نابود شده است. تلاش کرد ستونهای شریعت را برپا کند و ریشههای شریعت را در جامعه احیا کند. وقتی حضرت به این نیت آمد، سپاهیان یزید او را محاصره کردند و به شهادت رساندند.
التبصرة ـ لابن الجوزی، المؤلف / الإمام أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی، ج 2، ص 8، باب المجلس الأول فی ذکر عاشوراء والمحرم
خیلی جالب است که «ابن جوزی» میگوید: شریعت پیغمبر اکرم به طور کلی نابود شده بود. اینجا جای تأمل است که ان شاءالله در بحثهای بعد به آن اشاره خواهیم کرد.
نکته نهم درس آزادگی است. «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «الإرشاد» روایتی نقل کرده است. من دیدم در انگلیس جمعیت انبوهی جمع شده بودند و یکی از شعارهایشان «هیهات منّا الذّلة» بود.
در آمریکا مردمی که روز عاشورا برای عزاداری آمده بودند، به کوری چشم دشمنان و سلبریتی و مخالفین این بود که میگفتند: «هیهات منّا الذّلة». این شعار از فرمایش امام حسین گرفته شده است که فرمودند:
«لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِیکمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید»
به خدا سوگند من به صورت ذلیلانه دست بیعت به یزید نخواهم داد و از منطقه هم فرار نخواهم کرد.
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 2، ص 98، باب واقعة کربلاء و بطولة الإمام الحسین و أصحابه و استشهادهم و ما جری علیهم بعده
حضرت به صراحت فرمودند که من در اینجا میمانم تا درس آزادی و آزاد مردی را به تمام دنیا بدهم و هرگونه ذلت پذیری را با عمل خودم در جامعه جایگزین کنم و آیندگان بدانند:
«وَإِنِّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً وَالْحَیاةَ مع الظَّالِمِینَ إِلا بُرْمًا»
مرگ و شهادت در برابر استبداد سعادت و زندگی در زیر بار ظلم ننگ است.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 114، ح 2842
جمله پایانی این است که وقتی امام حسین این مطالب را بیان میکند، میفرماید: ای مردم! من الگوی شما هستم. اگر میخواهید آزادمرد باشید و برای احیای شریعت کار کنید و امنیت عمومی را در جامعه ایجاد کنید، راهی غیر از الگو پذیری از من ندارید.
در کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم صفحه 307 روایتی از قول حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) آمده است که حضرت فرمود:
«فأنا الحسین بن علی وابن فاطمة بنت رسول الله نفسی مع أنفسکم وأهلی مع أهلیکم»
سپس میفرماید:
«فلکم فی أسوة»
من الگوی شما هستم.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 307، باب ذکر الخبر عما کان فیها من الأحداث
اگر میخواهید آزادمرد باشید، آزاده زندگی کنید، زیر بار ذلت نروید، با شریعت محمدی زنده بمانید و از دنیا بروید و فردای قیامت هم با شریعت محمدی مبعوث شوید، راهی غیر از آنکه به من اقتدا کنید و مرا الگوی خودتان قرار بدهید ندارید.
لذا بسیاری از آزادمردان گفتند: اگر ما بخواهیم ملت خودمان را آزاد کنیم، راهی غیر از اقتدا به سیدالشهدا نداریم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. ما این بحث بسیار مهم و اساسی که فهرست آن را استاد به صورت اجمالی دسته بندی کردند تحت عنوان فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) از زبان خود حضرت دنبال میکنیم.
این خیلی مهم است که حضرت سیدالشهدا خودشان فلسفه قیام را بیان کردند. آن موقع وقتی ما فلسفه قیام را متوجه شدیم و چندین موردی که استاد فرمودند را متوجه شدیم، میشود به ریشههای واقعه عاشورا و مسیر انحرافی پنجاه ساله پی ببریم.
ان شاءالله بحثمان را همچنان در محضر حضرت استاد بعد از یک فاصله کوتاه ادامه خواهیم داد. صلی الله علیک یا أبا عبدالله الحسین
مردم عزیز و بینندگان نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» ان شاءالله قسمت و روزی همهتان شود کربلای معلی و ان شاءالله طعم و شیرینی و حلاوت زیارت را در ایام اربعین بچشید.
عزیزانی که در خارج از ایران هستند و خیلی دلشان برای کربلا و زیارت امام حسین تنگ شده است، ان شاءالله به زودی زود قسمت و روزی همهشان شود.
برنامه زنده «حبل المتین» را از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» تقدیم حضور شما میکنیم و در محضر حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم و در مورد ریشههای واقعه و حادثه عاشورا صحبت میکنیم.
یکی از نکاتی که باید در خصوص واقعه عاشورا بفهمیم، این است که ببینیم دوران حکومت اموی چه ویژگیها و شاخصههایی داشتند و آن باعث شد که منجر به قیام عاشورا و شهادت امام حسین شود. جناب استاد از این شاخصهها بفرمایید.
مروری بر شاخصههای مهم جامعه اموی از زبان امام حسین (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته ظریفی است. ما باید ببینیم جامعه اموی با روی کار آمدن عثمان تا زمان یزید چه شاخصههایی داشت، سپس ببینیم این شاخصهها از کجا پیدا شد.
من هفده مورد را ثبت کردم و آنها را از زبان امام حسین بیان میکنم. در کتاب «الکامل لابن أثیر» جلد سوم صفحه 408 شاخصههای جامعه اموی مطرح شده است.
شاخصه اول حاکمیت شیطان در جامعه است.
«ألا وإن هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان»
ای مردم! آگاه باشید که بنی امیه ملازم پیروی شیطان هستند.
شاخصه دوم ترک شریعت است.
«وترکوا طاعة الرحمن»
اطاعت خدا را کنار گذاشتهاند.
یکی از شاخصههای جامعه اموی این است که نشانهای از تقوا در این جامعه نیست. نشانهای از اطاعت قرآن و اطاعت رسول اکرم و سنت در این جامعه نیست.
شاخصه سوم ایجاد فساد در جامعه است.
«وأظهروا الفساد»
فساد را در جامعه گسترش میدهند.
شاخصه چهارم تعطیل حدود است.
«وعطلوا الحدود»
حدود الهی را تعطیل کردند.
ما این همه آیات در رابطه با حدود و دیات داریم که تمام آنها در دوران اموی تعطیل شد. شاخصه پنجم چپاول بیت المال است.
«واستأثروا بالفیء»
بیت المال را چپاول کردند.
من در یک جلسه به طور مفصل در رابطه با ثروتهای بادآوردهای که صحابه داشتند صحبت کردم. «ابن اثیر» و «طبری» و دیگران نقل کردهاند که «طلحه» و «زبیر» چه مقدار ثروت داشتند. همچنین زمانی که عثمان از دنیا رفت چقدر ثروت داشت. زمانی که خلیفه دوم از دنیا میرفت چقدر ثروت داشت. این مطالب در کتب علمای اهل سنت نقل شده است.
لذا یکی از ویژگیهایی که در حکومت اموی میبینیم که سابقه قبلی داشت، چپاول بیت المال است.
شاخص ششم تحریم حلال الهی و شاخص هفتم تحلیل حرام الهی است.
«وأحلوا حرام الله وحرموا حلاله»
حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کردند.
«وأنا أحق من غیری»
من از هرکسی دیگر برای قیام در برابر این حکومت شایستهتر هستم.
الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 3، ص 408، باب ذکر مقتل الحسین رضی الله عنه
اگر تاریخ را ملاحظه کنید میبینید که درآمد معاویه از طریق خرید و فروش بت است. وقتی «ابوذر» و دیگر افراد به او اعتراض کردند، سر از ربذه درآوردند.
همچنین شرابخواری در جامعه به امری عادی تبدیل شده بود، در مقابل به جای دو رکعت نماز صبح چهار رکعت میخواندند. وقتی به او اعتراض کردند که چرا چهار رکعت میخواند، میگوید: من امروز سرحال هستم و میخواهید بیشتر هم نماز بخوانم!!
ملاحظه کنید در جامعه بعد از رسول اکرم حرام الهی حلال شده است و حلال الهی را حرام کردهاند. همانطور که ما در کتاب «صحیح بخاری» و دیگر صحاح خواندیم، از سنت پیغمبر اکرم غیر از نماز دسته جمعی چیز دیگری باقی نمانده است.
شاخص هشتم پایمال شدن حق و حقیقت است.
«أَلا تَرَوْنَ الْحَقَّ لا یعْمَلُ بِهِ»
نمیبینید که در این جامعه به حق عمل نمیشود.
شاخص نهم گسترش باطل در جامعه است.
«وَالْبَاطِلَ لا یتَنَاهَی عنه»
و از باطل اجتناب نمیشود.
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 3، ص 114، ح 2842
به قدری باطل گسترش پیدا کرده است که کسی جرئت نمیکند از باطل نهی کند. تعدادی از صحابه و تابعین در زمان «حجاج» در خانه نماز میخواندند و برای تقیه پشت سر معاویه و «حجاج» دومرتبه نماز میخواندند.
همچنین نقل شده است در زمان عثمان بعضی از صحابه نماز ظهر و عصر خود را در خانه میخواندند و بعد به مسجد میرفتند و پشت سر حاکم نماز میخواندند. اینها مطالبی است که در کتب اهل سنت آمده است، نه در کتب شیعه. متأسفانه این مطالب گفته نمیشود.
شاخص دهم اسارت دین در دست اشرار است که تعبیری از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در این خصوص آمده است. حضرت هم گذشته را میبینند، هم آینده را میبینند و میفرماید:
«فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَار یعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیا»
اسلام در دست اشرار به اسارت گرفته شده بود. در مسائل دینی ملاک آنها هوای نفس خودشان بود و از دین دنیاطلبی را میخواستند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 435، خ 53
ببینید اسارت تا زمان امام حسین (علیه السلام) همینطور باقی مانده است. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در پنج سال خلافتشان جز فتنه چیز دیگری مشاهده نکردند.
جنگ جمل و جنگ صفین و جنگ نهروان فرصتی برای امیرالمؤمنین باقی نگذاشت تا شریعت را احیا کنند. زمانی هم که حضرت میخواستند شریعت را احیا کنند، داد مردم درمی آمد. حضرت حتی نماز تراویح را نتوانستند تعطیل کنند و فدک را نتوانستند به فرزندان حضرت فاطمه زهرا برگردانند.
این دین در دست اشرار به اسارت گرفته شده است و آنطور که هوای نفسشان میخواهد عمل میکنند و از دین فقط برای دنیاطلبی استفاده میکنند و بهره میبرند. این تعبیر امیرالمؤمنین خیلی پیام دارد.
خداوند آیت الله سبحانی را حفظ کند. ایشان در خیلی از صحبتهایشان سر درس یا سخنرانیها این عبارت امیرالمؤمنین را به کار میبرند. شاید من خودم نزدیک به ده بار این عبارت امیرالمؤمنین را از ایشان شنیدم.
«فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَار»
این جمله، جمله امیرالمؤمنین خلیفه چهارم اهل سنت است!!
شاخص یازدهم که خیلی خطرناکتر از شاخص قبلی است، در خطبه 150 «نهج البلاغه» مطرح شده است که احیای سنت فرعونی است. حضرت میفرمایند:
«حَتَّی إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَی الْأَعْقَاب»
آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کتاب «شرح نهج البلاغه» طوفان به پا کردهاند. من به دوستان توصیه میکنم شرح خطبه 150 مطالعه کنند. ایشان در جلد هشتم یا نهم خیلی عالی شرح داده است.
وقتی «ابن ابی الحدید» میخواهد این عبارت را به زمان عثمان برگرداند، ایشان مینویسد: این خطبه ربطی به زمان عثمان ندارد. تا جایی که حضرت میفرماید:
«وَ ذَهَلُوا فِی السَّکرَة عَلَی سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْن»
این افراد آنچنان سرمست مقام شدند که همانند سنت آل فرعون عمل میکردند.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی،، ص 209، ص 150
بنده به دوستان توصیه میکنم بعضی از خطبههایی که قدری نقل آن از زبان افراد عادی به صلاح نیست، وقتی مرجعی به صورت لجنه ای آن را شرح میکند را مطالعه کنند.
آیت الله آشتیانی یکی از کسانی که به «شرح نهج البلاغه» کمک کرده بودند، همین دیروز یا پریروز از دنیا رفتند. خداوند روح ایشان را شاد کند.
«وَ ذَهَلُوا فِی السَّکرَة عَلَی سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْن»
آیت الله العظمی مکارم شیرازی توضیح داده است که وقتی امیرالمؤمنین میفرمایند سنت آل فرعون را در جامعه احیا کردند، به چه معناست. الآن فرصت نقل این مطالب نیست، اما قبلاً که در رابطه با امامت امیرالمؤمنین از زبان خود آن بزرگوار بحث داشتیم مفصل این مطالب را بیان کردم.
شاخصه دوازدهم انتقام گیری کشتههای بدر و احد و حنین است. خیلی جالب است که «ابن ابی الحدید» در کتاب «شرح نهج البلاغه» جلد بیستم از قول حضرت امیرالمؤمنین نقل میکند:
«اللهم إنی أستعدیک علی قریش فإنهم أضمروا لرسولک ص ضروبا من الشر و الغدر »
خدایا مرا در برابر قریش یاری کن. زیرا قریش میخواستند پیغمبر تو را بکشند و نابود کنند.
این فرمایش حضرت اشاره به قضیه ترور رسول اکرم به هنگام برگشت از تبوک دارد. «ابن حزم أندلسی» هم در کتاب «المحلی» جلد یازدهم صفحه 224 کتاب الحد باب حد المرتد اسامی این افراد را آورده است.
من اتفاقاً دیدم یکی از علمای شیعه با یکی از وهابیهای عربستان سعودی دو هفته قبل مناظرهای داشتند و در عرض کمتر از دو هفته نزدیک به صد و پنجاه هزار نفر از این مناظره بازدید کردند.
این مناظره در رابطه با همان قضیه بود. شخصی که از عربستان سعودی آمده بود، یکی از مفتیان عربستان سعودی بود که هاج و واج مانده بود و نمیتوانست پاسخ بدهد. همین آیه شریفه:
(وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کفَرُوا بِغَیظِهِمْ لَمْ ینالُوا خَیراً وَ کفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ وَ کانَ اللَّهُ قویاً عَزِیزا)
خدا احزاب کافر را با دلی مملو از خشم باز گرداند بی آنکه نتیجهای از کار خود گرفته باشند، و خداوند در این میدان مؤمنان را از جنگ بی نیاز ساخت، (و پیروزی را نصیبشان کرد) و خدا قوی و شکست ناپذیر است!
سوره احزاب (33): آیه 25
اشاره به این دارد که این افراد اراده کردند به پیغمبر اکرم ضربه بزنند و نتوانستند. حضرت امیرالمؤمنین میفرماید: این افراد میخواستند به پیغمبر اکرم ضربه بزنند و انتقام کشتههای جنگ احد و جنگ بدر و جنگ حنین را بگیرند، اما نتوانستند.
«فعجزوا عنها و حلت بینهم و بینها فکانت الوجبة بی و الدائرة علی اللهم احفظ حسنا و حسینا»
اما عاجز ماندند. خدایا تو پیغمبرت را از شرّ قریش حفظ کردی. سپس انتقام پیغمبرت را از من گرفتند و تمام توطئهها را بر سر من درمی آورند. خدایا حسن و حسینم را از شرّ قریش حفظ کن.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 298، ح 413
جالب این است که «ابو نعیم اصفهانی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 430 هجری از قول عثمان نقل میکند که خطاب به امیرالمؤمنین عرضه میدارد:
«مَا ذَنْبِي إِنْ لَمْ تُحِبَّكَ قُرَيْشٌ، وَقَدْ قَتَلْتَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ رَجُلًا كَأَنَّ وُجُوهَهُمْ سُيُوفُ الذَّهَبِ»
گناه من چیست که قریش تو را دوست ندارد. تو در یک روز هفتاد نفر از قریش را به قتل رساندی که سیمایشان همانند طلا میدرخشید.
معرفة الصحابه؛ المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن مهران الأصبهاني (المتوفى: 430هـ)؛ تحقيق: عادل بن يوسف العزازي، الناشر: دار الوطن للنشر، الرياض، الطبعة: الأولى 1419 هـ - 1998 م؛ ج1، ص 86، ح 338
خیلی حرف سنگینی است! نقل شده است بعد از کشته شدن امام حسین حاکم مدینه سر مبارک سیدالشهدا را به طرف قبر پیغمبر اکرم پرت میکند و میگوید:
«یا محمد یوم بیوم بدر»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 72،
کاملاً مشخص است که از همین جا نشأت گرفته است.
شاخص سیزدهم حکومت شیطان صفتان در جامعه است. در کتاب «صحیح مسلم» از قول «حذیفه» که صاحب سرّ رسول الله بوده است، روایتی نقل میکند. ایشان منافق شناس بود. زمانی که یکی از صحابه از دنیا میرفت، اگر «حذیفه» بر جنازه او میآمد خلیفه دوم بر او نماز میخواند و اگر «حذیفه» نمیآمد خلیفه دوم بر جنازه او نماز نمیخواند.
من در مناظرهای که اخیراً اتفاق افتاد، نکتهای دیدم که خیلی خوشم آمد. وهابیها در رابطه با روایت:
«أنا مدینة العلم وعلی بابها»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 137، ح 4637
ادعا میکنند که چطور شد پیغمبر اکرم همه علم را به علی بن أبی طالب داد و دیگران از علم محروم شدند. این اصلاً با فلسفه رسالت سازگار نیست.
عالم شیعه گفت: قبول دارید که پیغمبر اکرم اسامی منافقین را تنها به «حذیفه» داده است و به دیگران نداده است؟! مفتی وهابی گفت: بله. عالم شیعه گفت: همانطور که پیغمبر اکرم صلاح دیدند اسامی منافقین را تنها به «حذیفه» دادند و به کسی دیگر خبر ندادند، علوم خود را هم به علی بن أبی طالب داد و به کسی دیگر ندادند.
گاهی اوقات بعضی افراد پاسخهای احساسی و زیبایی میدهند. مطالب را با هم گره میزنند و خیلی جالب بیان میکنند!! در کتاب «صحیح مسلم» نقل شده است که «حذیفه» از قول رسول گرامی اسلام نقل میکنند:
«یکونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یهْتَدُونَ بِهُدَای ولا یسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ»
بعد از من پیشوایانی میآیند که هدایت مرا قبول ندارند و به سنت من عمل نمیکنند و مردانی در آن قوم خواهند بود که قلوبشان قلوب شیاطین است که در جسم انسان هستند.
«قال قلت کیفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَکتُ ذلک»
گفتم: ای رسول خدا! اگر آن زمان را درک کردم چه کنم؟
«قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُک وَأُخِذَ مَالُک فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
حضرت فرمود: حرف شنوی داشته باش و از امیر اطاعت کن. اگر تو را زد و مالت را گرفت، بازهم وظیفهات این است که حرف شنوی داشته باشی و اطاعت کنی.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1476، ح 1847
ملاحظه کنید این روایتها هست که زمینه ساز قتل حضرت سیدالشهدا میشود. «شمر بن ذی الجوشن» میگوید:
«ولو خالفناهم لکنا شرا من هذه الحمر السقاة»
اگر با آنها مخالفت میکردیم، از الاغهای آبکش بدتر بودیم.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیخة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 3، ص 385، ح 3747
او میگوید: شرافت من به این است که از یزید اطاعت کردم!!
شاخص چهاردهم پوشاندن لباس «ولی امر» به یزید است. این شاخص بسیار خطرناکی است. در این خصوص بازهم روایتی از کتاب «صحیح مسلم» میآورم. ما جای دیگری نرفتیم، بلکه از ابتدا همه منابع اهل سنت را بررسی میکنیم.
بعد از اینکه شهادت امام حسین سپری شد، سال بعد قضیه انقلاب مردم مدینه و قضیه حره اتفاق افتاد. در این انقلاب حدود هفتصد نفر از صحابه کشته شدند و فجایع دیگری به بار آمد.
بعد از آن «عبدالله بن عمر» نزد «عبدالله مطیع» حاکم مدینه آمد. حاکم مدینه میگوید: مبل و تشکیلات را بیاورید تا او روی مبل بنشیند. «عبدالله بن عمر» میگوید: من برای نشستن نیامدم، بلکه روایتی از پیغمبر اکرم شنیدم و آمدم آن را برای شما بگویم.
پوشاندن لباس ولی امر به یزید یکی از عواملی است که باعث شهادت امام حسین شده است و عرض کردم ریشه این قضیه در سال 61 نیست بلکه باید به عقب برگردیم.
«عبدالله بن عمر» میگوید که پیغمبر اکرم فرمود:
«من خَلَعَ یدًا من طَاعَةٍ لَقِی اللَّهَ یوم الْقِیامَةِ لَا حُجَّةَ له وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی از فرمان اولی الامر زمان خود سرپیچی کند، فردای قیامت بدون برگشت در جهنم است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
و:
«وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1478، ح 1851
او هم قیام امام حسین را زیر سؤال میبرد و هم حکومت و خلافت یزید را خلافت اولی الامر و شرعی میداند. این قضیه خیلی خطرناک است.
جالب این است که «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة» جلد اول صفحه 110 مینویسد: از روایتی که «مسلم» در کتاب «صحیح» خود آورده است استفاده میشود؛
«لا یخرج علی ولاة أمور المسلمین بالسیف وأن من لم یکن مطیعا لولاة الأمور مات میتة جاهلیة »
جایز نیست که در برابر ولی امر مسلمین کسی با شمشمیر قیام کند. هرکسی مطیع ولی امر زمان خود نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 1، ص 111
«ابن تیمیه» هم خلافت یزید را خلافت اولی الامر تلقی میکند به استناد روایت «صحیح مسلم».
شاخص پانزدهم حکومت اموی این است که آنها نتوانستند ادعای نبوت کنند و دیدند اگر ادعای نبوت کنند کسی از آنها نمیپذیرد؛ در مقابل ادعای وحی کردند.
در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد دوازدهم صفحه 160 نقل شده است که بعد از آنکه پیغمبر اکرم از دنیا رفت، «أم ایمن» گریه میکرد. این قضیه را برای «حجاج بن یوسف ثقفی» نقل کردند. به او گفتند که «أم ایمن» گریه میکرد.
وقتی از او پرسیدند چرا گریه میکنی، گفت: من گریه میکنم به خاطر اینکه با رفتن پیغمبر اکرم وحی قطع شد. «حجاج» گفت:
«فقال کذبت أم ایمن ما اعمل إلا بوحی انتهی»
حجاج بن یوسف گفت: أم ایمن دروغ گفته است. من جز به وحی عمل نمیکنم.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 12، ص 160
او ادعا میکند که تمام کارهایم در شبانه روز طبق وحی الهی است!! وقتی رسول اکرم فرمودند: «قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیاطِینِ» اشاره به همین افراد است.
دوستان عزیز و جوانان گرامی! ببینید چه اتفاقی در جامعه افتاده است و چقدر جامعه بی در و پیکر شده است که «حجاج» میآید و ادعای وحی میکند.
شاخص شانزدهم این است که اطاعت خودشان را مقدم بر اطاعت خداوند قرار دادند. این شاخص از شاخص قبلی هم خطرناکتر است.
آقای «مناوی» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت و متوفای 1031 است. ایشان در کتاب «شرح جامع صغیر» اثر «سیوطی» جلد دوم از قول «حجاج» نقل میکند:
«طاعتنا أوجب من طاعة الله»
اطاعت ما بنی امیه واجبتر از اطاعت خداوند است.
«فقال: اتقوا الله ما استطعتم»
خداوند در قرآن کریم میفرماید: تقوای خدا را داشته باشید هرقدر میتوانید.
«وأطلق طاعتنا فقال وأولی الأمر منکم»
خداوند نسبت به اطاعت ما مطلق فرموده که اطاعت کنید ولی امر خود را.
«أن الخلیفة لا یجری علیه القلم ولا تکتب علیه معصیة»
کسی که به خلافت میرسد ملائکه هیچ گناهی برای او نمینویسند و شما هرکاری کنید از طرف خداوند آزاد هستید.
«بأن الخلیفة لا حساب علیه ولا عقاب»
فردای قیامت هم خلیفه نه حساب دارد و نه عقاب دارد.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 419، ح 1935
ببینید کار در جامعه به کجا رسیده است!! «حجاج بن یوسف» میگوید: اطاعت ما مطلق است، اما اطاعت خداوند مقید است. بنابراین اطاعت ما از اطاعت خداوند بالاتر است!!
اولاً که این افراد نه قرآن خوانده بودند و نه کسانی که پای صحبت این افراد بودند از قرآن خبر داشتند. یک نفر بلند نشد در جواب او بگوید که اگر قرآن کریم در یک جا فرموده است:
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم)
بنا بر این تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید.
سوره تغابن (64): آیه 16
در جای دیگر هم فرموده است:
(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه)
آن چنان که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید.
سوره آل عمران (3): آیه 102
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم) برای عموم مردم و برای عوام است. برای خواص و کسانی که قدری معارف دینی بالایی دارند و معرفت خداشناسی بالاتری دارند، (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم) نیست بلکه (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه) است.
ملاحظه کنید کار به کجا رسیده است. در ادامه روایت آمده است که افرادی به «عمر بن عبدالعزیز» گفتند که ما در روایت داریم:
«أن الخلیفة لا یجری علیه القلم ولا تکتب علیه معصیة»
قلم از حاکم اسلامی برداشته شده است و معصیت او نوشته نمیشود.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 419، ح 1935
دوستان چه اتفاقی افتاده که جامعه به اینجا رسیده است؟! اگر این مطالب را میخوانیم، برای این است که مسئله را پیگیری کنیم که چه عواملی در جامعه بعد از رحلت نبی گرامی اسلام دست به دست هم داد که بعد از پنجاه سال این اتفاق افتاد؟!
چه عواملی پیش آمد که بعد از گذشت پنجاه سال می گویند از حاکم اسلامی قلم برداشته شده است یا اطاعت حاکم اسلامی از اطاعت خداوند بالاتر است؟!
در روایت دیگر هم آمده است که «عبدالملک حاکم» هم اصلاً بدون وحی عمل نمیکند و تمام کارهایش طبق وحی الهی است.
«عمر بن عبدالعزیز» میگوید: اگر فردای قیامت تمام اقوام جنایتکارترین افراد خود را در یک کفه بگذارند و ما «حجاج بن یوسف ثقفی» را در یک کفه بگذاریم، کفه ما سنگینتر است. حال این آقا مدعی است که من جز به وحی عمل نمیکنم!!!
شاخص هفدهم مشروعیت دادن به قتل امام حسین است. در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«إنه سَتَکونُ هَنَاتٌ وَهَنَاتٌ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یفَرِّقَ أَمْرَ هذه الْأُمَّةِ وَهِی جَمِیعٌ فَاضْرِبُوهُ بِالسَّیفِ کائِنًا من کان»
بعد از من اتفاقاتی خواهد افتاد. اگر امت اجتماع کرده بودند و کسی خواست اجتماع امت را به هم بزند، گردن او را بزنید هرکسی که بود.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1479، ح 1852
خواه این اجماع به حق باشد یا به باطل باشد! طبق ادعای ایشان پیغمبر اکرم فرمودند حتی اگر پسرم حسین هم باشد گردن او را بزنید.
در کتاب «العواصم من القواصم» اثر «ابوبکر بن عربی» متوفای 543 هجری آمده است:
«ولا قاتلوه الا بما سمعوا من جده المهیمن علی الرسل المخبر بفساد الحال المحذر عن الدخول فی الفتن»
امام حسین را نکشتند مگر اینکه از جدش شنیده بودند، کسی که مهیمن بر تمام رسل هست و از تمام مسائل باخبر هست.
«قوله إنه ستکون هنات وهنات فمن أراد ان یفرق أمر هذه الامة وهی جمیع فاضربوه بالسیف کائنا من کان»
جدش فرموده بود: بعد از من اتفاقاتی خواهد افتاد. اگر امت اجتماع کرده بودند و کسی خواست اجتماع امت را به هم بزند، گردن او را بزنید هرکسی که بود.
العواصم من القواصم؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الله أبو بکر بن العربی، دار النشر: دار الجیل - لبنان - بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: محب الدین الخطیب - ومحمود مهدی الاستانبولی، ج 1، ص 244
اگر امام حسین را کشتند، با شمشیر جدش پیغمبر اکرم کشتند و به دستور پیغمبر اکرم کشتند. پیغمبر اکرم فرمود: هرکسی در برابر حاکم اسلامی قیام کرد، او را بکشید هرکسی میخواهد باشد.
اگر حتی پیغمبر اکرم هم باشد و بخواهد در برابر حاکم اسلامی قیام کند، او را میکشند!! این یکی از خطرناکترین مسائلی است که ما در جامعه اسلامی با آن مواجه شدیم و این قضایا همگی دست به دست هم دادند.
این هفده نکتهای که من عرض کردم، محصول صدها و هزاران ساعت مطالعه و گشتن در منابع اهل سنت است. این دسته بندی هم از فضل پروردگار است. شاید اگر کسی بخواهد بررسی کند، بیش از این دسته بندی هم پیدا کند.
طبق آنچه که بنده فرصت مطالعه داشتم و اطلاعاتی داشتم و مصادری در اختیارم بود و تصاویر همه کتابها را هم داشتم، توانستم این هفده شاخصه را دسته بندی کنم که از شاخصههای بارز حکومت اموی است.
این شاخصهها باعث شد که حضرت سیدالشهدا قیام کند و بفرماید: در جامعه ما اطاعت شیطان رسمی شده است و اطاعت رحمان به فراموشی سپرده شده است. در جامعه ما فساد و ناامنی گسترش پیدا کرده است و مظلومین هیچگونه امنیتی ندارند.
مدافعین حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) باید بالای چوبه دار بروند. امثال «حجر بن عدیها» باید در بیابان سر بریده شوند و سرهایشان در شهرها گردانده شود. امثال «میثم تمارها» باید دست و پایشان بریده شود.
حال که بحث به اینجا رسید، به نکته دیگری هم اشاره کنم. واقعاً وقتی انسان بعضی از یاران امیرالمؤمنین را میبیند، از خودش خجالت میکشد و با خود میگوید که ما برای امیرالمؤمنین چکار کردیم؟! بنده وقعا خودم از خودم خجالت میکشم.
«میثم تمار» خدمت امیرالمؤمنین بود. حضرت با بعضی از دوستان خود بسیار خودمانی صحبت میکردند. حضرت به «میثم تمار» فرمودند: اگر روزی به تو دستور بدهند از من بیزاری بجویی، چکار میکنی؟! «میثم» گفت: آقاجان این کار را نمیکنم.
حضرت فرمودند: اگر دست تو را ببرند چکار میکنی؟! «میثم» گفت: این کار را نمیکنم. حضرت فرمودند: اگر پای تو را ببرند و بگویند که باید از علی بن أبی طالب بیزاری بجویی چکار میکنی؟! «میثم» گفت: این کار را نمیکنم.
حضرت فرمودند: اگر زبان تو را ببرند چکار میکنی؟! وقتی که بحث به اینجا رسید، «میثم تمار» با چشم اشک آلود گفت: آقاجان! دست و پا و زبان من چه لیاقتی دارد که به خاطر ولایت شما بریده شود؟!
«میثم» زمان ما هم آقای «آرمان علی وردی» است. زمانی که از دست اشرار نجات پیدا کرد، اولین جملهای که به او گفتند، این بود که به علی ناسزا بگو!! او گفت: نمیگویم. اشرار به او گفتند: به مقام معظم رهبری ناسزا بگو!! او گفت: نمیگویم. اشرار بر سر او ریختند و او را قطعه قطعه کردند. این قضیه خیلی دردآور است.
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
«إنا لله وإنا إلیه راجعون وعلی الإسلام السلام إذ قد بلیت الأمة براع مثل یزید»
فاتحه اسلام باید خوانده شود زمانی که فردی همانند یزید بر سر قدرت باشد.
الفتوح، نویسنده: أحمد بن أعثم الکوفی، وفات: 314، تحقیق: علی شیری، چاپ: الأولی، 1411، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع، ج 5، ص 17
ما در عصر خودمان هم شاهد این افراد هستیم. من در پایان عرایضم اشاره کنم که دشمن نخوابیده است. امیرالمؤمنین فرمودند:
«مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ الْمَکاید»
هرکسی از دشمن در غفلت باشد، دشمن با کید او را احاطه میکند که نه راه گریز دارد و نه توان دفاع دارد.
عیون الحکم و المواعظ، نویسنده: لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 441، ح 7668
این افراد به دنبال این هستند که سالگرد این زن را احیا کنند و مرتب سلاحها را به داخل کشور وارد میکنند. الحمدلله عزیزان ما در سپاه و اطلاعات هر روز سلاحهایی که آنها وارد کردند را کشف میکنند.
واقعاً خیلی تعجب آور است. ما از مردم میخواهیم که بیدار باشند و در صحنه باشند. همانطور که عاشورا حماسه آفریدید، در سالگرد مرگ آن زن هم حماسه بیافرینید!!
از مردم میخواهیم سیلی محکمی به اشرار و فتنه گران بزنید که تا ابد فکر فتنه کردن را هم از سرشان بیرون کنند. باید هزار مرتبه بدتر از سال گذشته به این افراد درس آموخت و به آنها یاد داد که با ملت ایران نمیتوانند مواجهه شوند.
ملت ایران تابع امام حسین هستند و درس آزادی و آزادگی را از امام حسین یاد گرفتهاند. ملت ایران درس آزادگی را از «عمار» و «میثم تمار» یاد گرفتهاند.
وقتی «میثم تمار» نزد «عبیدالله» آمد، «عبیدالله» به او گفت: علی بن أبی طالب درباره تو چه گفته است؟! «میثم تمار» گفت: حضرت به من فرموده است که به خاطر من هم دست تو را میبرند، هم پای تو را قطع میکنند و هم زبان تو را قطع میکنند!!
«عبیدالله» گفت: من برای اینکه ثابت کنم علی بن أبی طالب دروغ گفته است دست و پای تو را میبرم، اما زبان تو را نمیبرم. دست و پای «میثم تمار» را بریدند و او را بالای درخت خرما آویزان کردند.
دست و پای او بریده شده بود و خون فواره میزد، اما «میثم تمار» با همان حال گفت: ای مردمی که در اینجا جمع شدید در این چند لحظهای که رمق دارم نزدیک بیایید تا درباره فضائل علی بن أبی طالب برای شما بگویم.
یکی از اصحابی که قضیه متعه هم به او مربوط میشد، دوان دوان نزد «عبیدالله بن زیاد» رفت و گفت: خانهات ویران باد! اگر «میثم» به سخنرانی خود ادامه دهد مردم کوفه علیه تو شورش میکنند. «عبیدالله» به جلاد گفت: زبان «میثم» را قطع کن! در نهایت بالای چوبه دار زبان «میثم تمار» را قطع کردند و ثابت شد که امیرالمؤمنین راست میگوید.
دوستان عزیز و بینندگان گرامی! این مذهب از لا به لای خون و شکنجه به ما رسیده است. ان شاءالله در فرصتی مناسب در بحثهایی که مطرح میکنم، فداکاریهایی که اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام صادق و امام باقر کردند را بیان میکنم تا ببینید این افراد چه جانفشانی کردند تا این مذهب به ما رسیده است.
حتی علمای آزادمرد اهل سنت چه شکنجهها دیدند و چه زجرها کشیدند تا این اسلام و این مذهب به دست ما برسد.
مجری:
حضرت استاد از شما خیلی ممنونم، سایهتان مستدام باشد. تشکر میکنم که بسیار مباحث دقیق و دسته بندی شده فرمودید که نتیجه هزاران ساعت تلاش و کوشش شبانه روزیتان بود که ارائه شد.
ان شاءالله هفتههای آینده هم بحث را دنبال کنید تا به راحتی و خوبی و دسته بندی شده و آماده ببینید که چه شد تا عاشورا اتفاق افتاد و ظلم و جنایتی که در حق حضرت سیدالشهدا شد.
ممنونم از توجهتان. با تمام وجودمان دعا میکنیم برای ظهور و فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه).
اللهم عجل لولیک الفرج
سایهتان کم نشود، التماس دعا
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته