نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
روايات فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها
کد مطلب: 5323 تاریخ انتشار: 04 فروردين 1392 - 09:00 تعداد بازدید: 10284
حبل المتین » عمومی
روايات فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها

جایگاه و اسامی حضرت زهرا، زندگی با امیرالمؤمنین، یگانه کفو امیرالمؤمنین، رد خواستگاری ابوبکر و عمر
حبل المتين 92/01/04



لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ: 04 / 01 / 92

مجري:

شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را به پيشگاه مقدس فرزند بزرگوارشان حضرت حجت بن الحسن عسكري و شما بينندگان عزيز در اين سال جديد تسليت عرض مي كنم.

استاد قزويني:

اجازه دهيد كه بنده چند بيتي را در رابطه با فاطميه كه از شعراي معاصر است، عرض كنم و بعد در خدمت مجري توانا و بزرگوار هستيم.

فاطميه اعتقاد شيعه است عشق زهرا در نهاد شيعه است

فاطميه از ولايت تا ولي يك سقيفه فتنه در حق علي

فاطميه محو زهرا بودن است افتخار نسل زهرا بودن است

فاطميه فصل يك تاريخ درد اين حديث تلخ با دل ها چه كرد؟

فاطميه رنج محتوم علي يك سقيفه حق مظلوم علي

فاطميه سيلي و ياس كبود يا محمد جرم زهرايت چه بود؟

فاطميه خطبه هاي آتشين گفتن از حق در حضور غائبين

فاطميه مصحف رنج بتول اولين غم نامه آل رسول

زهرا همه چيز ما است، دين ما، دنياي ما، قيامت ما، بهشت ما است.

بهشت ما بدون عنايت زهرا از جهنم سوزان، بدتر است.

شهادت جانسوز و غريبانه اولين شهيده راه امامت و ولايت را به پيشگاه مقدس بقية الله الاعظم، عصاره عالم وجود و آن نازنيني كه بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السماء، تسليت مي گوييم و به همه مسلمانان درد آشنا و محرم اهل بيت عصمت و طهارت نيز تعزيت مي گوييم.

انشاء الله خدا پاداش ما را فرج مولاي مان بقية الله الاعظم قرار بدهد.

مجري:

بحث فاطميه و حضرت زهرا است.

آقاياني كه در اين شبكه ها براي شان خيلي گران آمده است و مباحث و شبهاتي را پيرامون حضرت زهرا مطرح مي كنند كه اين هم نشان از ناصبي گري اين آقايان در شبكه هاي وهابي است كه اين طوري به حضرت زهرا نغوذ بالله جسارت مي كنند.

زيباترين و كامل ترين روايت در فضيلت حضرت زهرا سلام الله عليها از منابع شيعه كدام است؟

استاد قزويني:

در رابطه با صديقه طاهره سلام الله عليها كسي بايد سخن بگويد كه از سرچشمه وحي، شير علم نوشيده باشد؛ چون جايگاه زهرا فراتر از عقل و شعور بشر عادي است.

ما از باب اين كه آب دريا را اگر نتوان كشيد، هم به قدر تشنگي بايد چشيد، به قدر فراخور عقل و برداشت مان از روايات اهل بيت عصمت و طهارت در رابطه با اين نازنين وجود، اين كسي كه در كنار پدر بزرگوارشان و همسر گرامي شان و فرزندان عزيزش هدف نهايي خلقت است و كسي كه سيدة النساء عالمين و سيدة النساء اهل الجنة است و به تعبير بزرگان اهل سنت، برتر از تمام خلفاي راشدين؛ حتي از مادر بزرگوارش خديجه كبري برتر است تا چه رسد به عائشه و حفصه و ام السلمه.

من امشب دوست دارم فقط از منابع شيعه سخن بگويم.

انشاء الله اگر توفيقي داشته باشيم، در شب هاي آينده از منابع اهل سنت هم در رابطه با فضائل بي حد و حساب و بي حصر و حد صديقه طاهره سلام الله عليها سخن خواهيم گفت و بخشي از پرده هاي معرفتي اين بانوي دو جهان را براي شما عزيزان و بينند گان گرامي بالا خواهيم زد.

كافي است در فضيلت زهراي مرضيه روايتي را كه مرحوم بحراني نقل مي كند كه امام عسكري سلام الله عليها مي فرمايد:

نحن حجة الله علي خلقه وفاطمة حجة علينا

عوالم، ج11، ص8

ما ائمه حجت هاي الهي بر خلائق هستيم و فاطمه هم حجت الهي بر ما است.

من نمي دانم با اين جمله امام عسكري ما چگونه مي توانيم در رابطه با زهراي مرضيه سخن بگوييم؟

بانويي كه به تعبير امام راحل ر ضوان الله تعالي عليه، اگر مرد بود قطعا به جاي پدر نشسته بود؛ بانويي كه فراتر از تمام انبياء و تمام اولياء الهي؛ جز پدر بزرگوارشان است.

روايتي كه از ناحيه مقدسه حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه در رابطه با اختلافاتي كه ابو غانم قزويني و ديگران نسبت به وجود مقدس حضرت ولي عصر داشته اند، صادر شد در جمله امام مهدي سلام الله عليه آمده است:

وفي ابنة رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم لي أسوة حسنة

الغيبة، الشيخ الطوسي، ص 286

دختر پيغمبر، صديقه طاهره براي من الگوي زيبايي است.

اين اسوة حسنه چيست و صديقه طاهره در امر رساندن پيام رسالت و دفاع از امر ولايت و امامت و مقاومت در برابر استبداد و ستمگر تا مرز شهادت براي دفاع از عقيده جلو رفتن، چه جايگاهي دارد، ان شاء الله در شب هاي آينده توفيقي داشته باشيم سخن خواهيم گفت.

در روايتي كه مرحوم كليني از امام صادق سلام الله عليه آورده است كه به تعبير يكي از مراجع عظام تقليد، يكي از بالاترين فضيلت صديقه طاهره اين است كه بعد از رحلت نبي مكرم صلي الله عليه وآله جبرئيل بر احدي نازل نشد؛ جز صديقه طاهره و اين نشان از مقام رفيع و والاي حضرت زهرا است.

وكان جبرئيل عليه السلام يأتيها فيحسن عزاء ها علي أبيها ويطيب نفسها ويخبرها عن أبيها ومكانه ويخبرها بما يكون بعدها في ذريتها وكان علي عليه السلام يكتب ذلك، فهذا مصحف فاطمة عليها السلام.

جبرئيل خدمت زهرا مرضيه مي آمد و در مصيبت از دست دادن پدر بزرگوارش نبي مكرم به فاطمه زهرا تسليت و تعزيت مي گفت و جبرئيل با سخنانش براي روح فاطمه زهرا آرام بخش بود و به زهرا مرضيه از جايگاه نبي مكرم خبر مي داد و آن اتفاق هايي كه براي فرزندان بزرگوارش ائمه هدي سلام الله عليهم خواهد افتاد به زهراي مرضيه خبر مي داد و اين مطالبي را كه جبرئيل براي صديقه طاهره بيان مي كرد، از حوادث آينده و از آنچه كه مربوط به نبي مكرم است، اميرالمؤمنين اين ها را مي نوشتند.

مصحف فاطمه كه مشهور است به مصحف فاطمه، اين است.

اين كه بعضي از اين ياوه سرا يان وهابي مي گويند كه مصحف فاطمه همان قرآن ديگري است كه در نزد شيعه است، اين ها حرف هاي بي اساس و بي پايه و دروغ و افترا است و مصحف فاطمه سلام الله عليها ارتباطي به قرآن ندارد.

شيخ صدوق در علل الشرايح نقل كرده است:

إنما سميت فاطمة عليها السلام محدثه لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادي مريم بنت عمران فتقول: يا فاطمة الله اصطفاك وطهرك واصطفاك علي نساء العالمين يا فاطمة إقنتي لربك واسجدي واركعي مع الراكعين ، فتحدثهم ويحدثونها فقالت لهم ذات ليلة: أليست المفضلة علي نساء العالمين مريم بنت عمران؟ فقالوا: إن مريم كانت سيدة نساء عالمها، وان الله عز وجل جعلك سيدة نساء عالمك وعالمها وسيدة نساء الأولين والآخرين.

علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 182

يكي از اسامي فاطمه محدثه است.

محدثه يعني چه؟

محدثه يعني كسي كه ملائكه با او سخن مي گويند.

ملائكه از آسمان مي آمدند و نزد زهراي مرضيه مي نشستند و او را ندا مي كردند؛ همان گونه اي كه مريم مادر عيسي بن مريم را ندا مي كردند.

ملائكه مي گفتند: زهرا، خداي عالم تو را انتخاب كرده است و تو را پاكيزه كرده است و تو را بر تمام زنان عالم برتري داده است.

ملائكه مي گفتند: حضرت مريم سرور زنان عصر خويش بوده است.

اگر مريم سرور زنان عالم خويش بوده است، فاطمه سرور زنان عالم خودش و عالم مريم و سرور زنان اولين تا آخرين بوده است.

ان شاء الله از منابع اهل سنت و از تفاسير و از كتب تاريخي اهل سنت مي آوريم كه به اين تصريح كرده اند كه فرق زهرا با مريم اين بود كه مريم سرور زنان عالم و هم عصر خويش بوده است؛ ولي فاطمه زهرا هم سرور زنان عالم و عصر خويش بوده است و هم سرور زنان عصر حضرت مريم بوده است و هم سرور زنان، از اولين تا اخرين بوده است.

چه كسي است كه همانند اين بانو چنين مقامي داشته باشد و چه كسي است كه اين چنين فضيلتي را دارا باشد؛ جز پدر بزرگوارش نبي مكرم صل الله عليه و آله و سلم؟

در خانه اگر كس است، يك حرف بس است.

مجري:

در اين روايتي كه حضرت عالي از قول مولاي مان امام زمان عليه السلام اشاره كرديد كه مي فرمايد:

ابنة رسول الله اسوة حسنه

حضرت زهرا مي توانند الگوي زنان عالم باشند، در اين رابطه هم بيان كنيد كه چگونه مي تواند حضرت زهرا الگوي زنان عالم و معاصر ما باشند؟

استاد قزويني:

در اينجا سخن گفتن يك مقداري سخت و مشكل است.

برنامه اي كه قبل از برنامه ما، چند تا از خواهران عزيز داشتند و من بخشي از اين برنامه را مي ديدم، ديدم بعضي از خواهران بزرگوار در اين زمينه نكات خيلي زيبا و قشنگي را بيان مي كردند؛ ولي من هم يكي دو نكته در فراخور برداشتي كه از روايات اهل بيت عليهم السلام از كتب شيعه و سني است، براي بينند گان عزيز تقديم مي كنم.

يكي از مشكلاتي كه گريبان گير جامعه ما شده است؛ به ويژه در ايران، يك سري تجملات و يك سري مسائل سنگيني است كه در امر ازدواج، بحث مهريه، بحث جهيزيه، اين كه حتما شرط مي كنند كه بايد جشن عقد و عروسي در فلان تالار باشد، يك سري چيز هايي است كه باعث شده است هم پسر ها و هم دختر ها به سادگي كانون مقدس زندگي را نتوانند تشكيل دهند.

من در اينجا به همه پدرها و مادرها، آن هايي كه دختر دارند و آن هايي كه پسر دارند اين روايت را تقديم مي كنم كه هم شيعه و هم سني نقل كرده اند.

آيا ما فقط از فاطميه گريه كردن، سينه زدن و عزا داري را مي خواهيم داشته باشيم و يا مي خواهيم كه از سيره زهراي مرضيه هم الگو بگيريم؟

روحيه ما قبل از فاطميه و بعد از فاطميه عوض مي شود يا نمي شود؟

در تمام ابعاد، زهراي مرضيه الگو براي دفاع از ولايت، براي پاسخ گويي به شبهات، براي مبارزه با استبداد و غصب حقوق و دفاع از حقوق مسلم خويش است.

در تمام زمينه ها زهراي مرضيه الگو است.

يكي از الگو هاي فاطمه زهرا هم سازش با مشكلات زندگي است.

متقي هندي از شعبي از بزرگان اهل سنت نقل مي كند مي گويد:

قَالَ عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ لقد تزوجت فاطمة وما لي ولها فراش غير جلد كبش ننام عليه بالليل ونعلف عليه الناضح بالنهار وما لي ولها خادم غيرها.

الطبقات الكبري، ج 8، ص 22 و جامع الأحاديث، ج 18، ص 226 و كنز العمال، ج 13، ص 293

من با زهراي مرضيه ازدواج كردم، تنها وسايل زندگي ما، يك پوستين كبش و گوسفندي بود كه شب ها اين پوستين گوسفند را به عنوان تشك استفاده مي كرديم و صبح ها هم كه مي خواستيم به اين شتر آب كش مان، علف دهيم، روي اين علف مي ريختيم و در خانه ما خدمت گذاري غير از زهراي مرضيه نبود.

اين زندگي بدون تشريفات زهراي مرضيه سلام الله عليها است.

در بعضي از روايات آمده است كه اگر اشتباه نكنم، ام ايمن خدمت رسول اكرم مي آيد عرضه مي دارد يا رسول الله، بعضي از دختران انصار، مهاجرين و بعضي از دختران بزرگان، زندگي با تجمع و تشريفاتي دارند؛ ولي زندگي زهراي مرضيه اين چنين بدون تشريفات است؛ حتي براي بعضي از امهات المؤمنين نيز اين زندگي ساده زهرا مرضيه علامت سوالي شده بود؛ ولي نبي مكرم در جواب همه اين ها مي فرمودند: زهراي من با اين زندگي بدون تجمل و ساده در كنار همسر بي همتاي خود اميرالمؤمنين سلام الله عليه زندگي پاك و با صفايي دارد.

مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار مي نويسد:

روت الخاصة والعامة منهم ابن شاهين المروزي، وشيرويه الديلمي عن الخدري وأبي هريرة أن عليا أصبح ساغبا، فسأل فاطمة طعاما فقالت: ما كانت إلا ما أطعمتك منذ يومين، آثرت به علي نفسي وعلي الحسن والحسين، فقال: ألا أعلمتني فأتيتكم بشئ؟ فقالت: يا أبا الحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلفك مالا تقدر عليه.

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 41، ص 30

مي گويد: شيعه وسني از مروزي و ديلمي و ابو سعيد خدري و ابو حريره نقل كرده اند: يك روزي علي بن ابي طالب احساس گرسنگي كرد و فرمود: زهرا جان، دلم ضعف مي رود، يك غذايي، چيزي براي من تهيه كن.

زهراي مرضيه عرضه داشت: علي جان الان دو روز است چيزي در خانه نداريم و آنچه ما داشتيم حتي غذاي خودم و حسن و حسين را هم براي شما تهيه كردم و شما ميل كرديد؛ يعني غذاي خودم را نخوردم به تو دادم، غذاي حسن و حسين را هم ندادم و به تو دادم. حضرت فرمود: چرا به من نفرموديد تا من غذا تهيه كنم؟

خانم هاي كه پاي تلويزيون نشسته ايد، دختران و خواهران و مادران گرامي و عزيزم، جمله حضرت زهرا چيست؟

آن خانمي كه به خاطر چشم و هم چشمي، زندگي را بر شوهرش تيره و تار مي كند و كانون گرم زندگي را به جهنم سوزان مبدل مي كند، خون در دل شوهر مي كند، دقت كنيد كه زهرا چه جواب مي دهد.

حضرت زهرا فرمود: من از خدا حياء مي كنم كه به تو تحميل كنم چيزي را كه استطاعت و قدرت آن نداري.

اگر براي تو امكان پذير بود مي آوردي. اين كه به خانه چيزي نياوردي، مشخص است كه براي تو امكان آن نبوده است.

چه قدر زيبا و چه قدر عالي است. يك زندگي با صفاي اين چنيني، الگو برداري از سيره ي زهرا مرضيه.

خانمي كه در خانه نشسته اي عرض من را مي شنوي، آقايي كه عرض بنده را مي شنوي، اين روايت بالاترين سرمايه براي يك زن است كه مرد، چندين سال با يك زن زندگي كند و بگويد كه در طول اين چند سال كوچكترين رنجشي از اين زن نديدم.

بالاترين سرمايه براي مرد اين است كه در طول سال هايي كه با يك خانم زندگي مي كند، خانم بگويد: در طول اين چند سال كوچكترين رنجشي و گلايه اي از همسرم نداشتم.

اين سرمايه و ارزش است.

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:

فوالله ما أغضبتها، ولا أكرهتها علي أمر حتي قبضها الله عز وجل، ولا أغضبتني، ولا عصت لي أمرا، ولقد كنت أنظر إليها فتنكشف عني الهموم والأحزان

بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 43، ص 134

به خدا سوگند، در طول زندگي مشتركي كه با زهرا داشته ام، كوچك ترين چيزي كه او را برنجاند انجام ندادم و كوچكترين چيزي كه به او تحميل كنم از من صادر نشد.

به خدا سوگند زهرا هم در طول اين زندگي مشترك، كوچكترين چيزي كه موجب ناراحتي و غضب من باشد انجام نداده است و كوچكترين نافرماني از من نداشته است.

خواهران عزيز و دختران گرامي اين را دقت كنند.

هر وقت به زهرا نگاه مي كردم، تمام غم و غصه من برطرف مي شد.

سرمايه اصلي اين است، كه وقتي مرد، بيرون با مشكلات شغلي و زندگي و روابط با مسائل ديگر خسته مي شود و اعصابش خورد مي شود، وقتي خانه مي آيد، خانه براي او يك بهشتي باشد كه وقتي وارد مي شود تمام غصه ها برطرف شود.

اين طوري نشود كه وقتي مرد به خانه مي آيد، خانم شروع كند از بچه و همسايه و از نبودن ميوه و وسايل زندگي شكايت كند.

مرد كه بيرون خسته شده است و وارد محيط خانه كه مي شود، با اين غرغر زن خسته تر مي شود.

چه قدر زيبا است كه مي فرمايد: وقتي كه به زهرا نگاه مي كردم، تمام غم و غصه من بر طرف مي شد.

من دو روايت انتخاب كردم، اين روايت هم يارگاري ما باشد براي تمام آن همسران و زن و شوهري كه مي خواهند در زندگي موفق باشند و الگويشان علي و زهرا باشد.

پيغمبر اكرم فرمود:

ما استفاد امرء مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة تسره إذا نظر إليها وتطيعه إذا أمرها وتحفظه إذا غاب عنها في نفسها وماله.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 5، ص 327

بعد از نعمت اسلام، بالاترين فضيلت و بالاترين نعمتي كه خدا به يك مرد مي دهد، اين است كه همسري داشته باشد كه وقتي به او نگاه مي كند، خوشحال شود، تمام غصه هايش بر طرف شود. وقتي به او دستور مي دهد و از او چيزي مي خواهد، بدون چون و چرا همسرش باشد.

اين يك زن شيعه و زن مسلمان اين است.

روايتي باز از آقا امام رضا سلام الله عليه كه ما ايراني ها افتخار داريم در زير سايه اين بزرگوار هستيم، فرمود:

ما أفاد عبد فائدة خيرا من زوجة صالحة إذا رآها سرته وإذا غاب عنها حفظته في نفسها وماله

الكافي، الشيخ الكليني، ج 5، ص 327

هيچ بهره اي و فائده اي و نعمتي بالاتر از اين نيست كه يك مرد همسر و زن صالحي داشته باشد، كه هر وقت به او نگاه مي كند، خوشحال شود.

من نمي دانم در اينجا چه بگويم.

خود روايت بيانگر تمام حقايق است.

خواهران عزيزم، دختران و مادران گرام من، اگر تا امروز اين چنين نبوده ايد، از امشب به احترام فاطمه زهرا سلام الله عليها، فاطمه گونه زندگي كنيم كه هر وقت همسر به تو نگاه كرد، مايه ي خوشحالي و مسرت قلب او باشد.

وقتي كه نگاه كرد، تمام غصه هايش برطرف شود. نگاه به زن در حقيقت، آرام بخش و فرح بخش و مسرت بخش يك مرد باشد.

اين بالاترين سرمايه اي است كه يك زن مي تواند در اختيار داشته باشد و فرداي قيامت بگويد: زهرا جان، همان طوري كه همسرت اميرالمؤمنين به تو نگاه مي كرد و تمام غصه هايش برطرف مي شد و مايه شادماني او بودي، من هم در زندگي ام اين سيره تو را الگو براي خويش قرار دادم.

اميدوارم كه ان شاء الله عزيزان بيننده ما از اين ايام فاطميه و از اين روايات نوراني اهل البيت بهترين بهره را برده باشند.

مجري:

در بعضي از روايات آمده است كه اگر حضرت علي عليه السلام نبود، كفوي براي حضرت زهرا نبوده است؛ يعني اين هم ترازي صورت نمي گرفت.

لطف كنيد و در اين زمينه توضيح دهيد.

استاد قزويني:

مرحوم كليني روايتي را از امام صادق سلام الله عليه نقل مي كند، كه مرحوم مجلسي اول تعبير مي كند:

وفي القوي كاالصحيح

امام صادق سلام الله عليه فرمود:

لولا أن الله تبارك وتعالي خلق أمير المؤمنين عليه السلام لفاطمة، ما كان لها كفو علي ظهر الأرض من آدم ومن دونه.

الكافي، الشيخ الكليني، ج 1، ص 461

اگر خدا علي را نيافريده بود، براي زهراي مرضيه كفو و همتايي كه بتواند با او ازدواج كند، نبود.

مرحوم شيخ صدوق در عيون الاخبار الرضا از اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل مي كند كه پيغمبر اكرم فرمود: علي، تعدادي از مردان قريش آمده اند و در رابطه با قضيه ي حضرت زهرا من را مورد ملامت قرار داده اند و گفته اند:

خطبناها إليك فمنعتنا وتزوجت عليا فقلت لهم: والله ما انا منعتكم وزوجته بل الله تعالي منعكم وزوجه فهبط علي جبرئيل عليه السلام فقال: يا محمد ان الله جل جلاله يقول: لو لم أخلق عليا عليه السلام لما كان لفاطمة ابنتك كفو علي وجه الأرض آدم فمن دونه.

عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 203

ما به خواستگاري فاطمه زهرا آمده ايم؛ ولي دست رد بر سينه ما زدي؛ ولي زهرا را به عقد علي و ازدواج علي در آوردي.

اي مردم قريش به خدا سوگند من دست رد بر سينه شما نزدم كه زهرا را به عقد علي در آورده باشم؛ بلكه اين خدا بود كه دست رد بر سينه شما زد.

وما ينطق عن الهوا والاوحي يوحي.

جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اگر من علي را نيافريده بودم، زهراي مرضيه كفوي بر روي زمين نداشت، از آدم و پايين تر از آدم.

مرحوم محمد تقي مجلسي همين روايت را ملاك بر اين قرار مي دهد كه زهراي مرضيه سلام الله عليها، افضل از تمام انبياء غير از پدر بزرگوارشان بوده است.

مجري:

در همين روايتي كه اشاره كرديد، بحث خواستگاري حضرت زهرا پيش آمد.

مي خواستم كه اين سؤال را يك ذره بازتر كنم.

به هر صورت حضرت زهرا خواستگار هاي زيادي از قريش داشتند و از جمله اين خواستگار ها خلفاء بودند كه مي خواستند با حضرت نبي وصلتي برقرار كنند و حضرت دست رد گذاشتند.

آيا اين در كتب اهل سنت هم آمده است يا نه؟

استاد قزويني:

ابن حجر هيتمي مكي كه متوفي 974 است مي گويد: ابو داوود سجستاني آورده است:

أن أبا بكر خطبها فأعرض عنه صلي الله عليه وسلم ثم عمر فأعرض عنه فأتيا عليا فنبهاه إلي خطبتها فجاء فخطبها.

الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 471

ابابكر به خواستگاري حضرت زهرا آمد و پيغمبر از او روي گرداند، عمر به خواستگاري حضرت زهرا آمد و پيغمبر از او روي گرداند.

هر دو ابوبكر و عمر پيش علي آمدند و تذكر دادند كه علي برو از زهرا خواستگاري كن. آمد و خواستگاري كرد و پيغمبر او را به عقد علي درآورد.

شايد به خاطر اين بود كه اين ها مي دانستند كه پيغمبر غير از علي بن ابي طالب به كسي دختر نمي دهد يا به خاطر اين بود؛ چون پيغمبر دست رد به سينه اين ها زد، دست رد به سينه علي هم بزند كه او هم در اين زمينه هم سطح اين آن ها باشد.

نسائي و ابن حبان از عبدالله بن بريده از بريده اسلمي نقل كرده اند:

خَطَبَ أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ رضي الله عنهما فَاطِمَةَ فقال رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم إِنَّهَا صَغِيرَةٌ فَخَطَبَهَا عَلِيٌّ فَزَوَّجَهَا منه.

سنن النسائي (المجتبي)، ج 6، ص 62 و صحيح ابن حبان، ج 15، ص 399

ابوبكر و عمر آمدند از حضرت زهرا خواستگاري كردند. پيغمبر فرمود: دختر من كوچك است. علي آمد خواستگاري كرد و پيامبر فوري زهرا را به ازدواج علي درآورد.

آنجا نفرمود:

انها صغيرة

حاكم نيشابوري هم اين را نقل مي كند:

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين ولم يخرجاه

المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 181

اين كه در آن روايت شيعه هم آمده بود كه ديگران خواستگاري كردند و نبي مكرم دست رد بر سينه آن ها زد، در منابع اهل سنت هم آمده است.

سخن خيلي زياد است كه چرا نبي مكرم دست رد بر سينه آن ها زد؛ ولي نسبت به اميرالمؤمنين سلام الله عليه چيزي نفرمود، اين بحث جداگانه اي دارد كه همين قضيه باعث شد كه تعدادي عليه نبي مكرم به سمپاشي شروع كردند. عليه رسول گرامي حرف هاي بي ربط زدند.

عجب، ما رفتيم براي خواستگاري فاطمه، نداد و او را به علي داد و از اين حرف هاي چرندي كه امروز هم مي زنند كه اگر چنان چه امامت در علي و فرزندان علي بود، مگر امامت يك امر خوانوادگي است؟

يعقوبي نقل مي كند:

وقد كان جماعة من المهاجرين خطبوها إلي رسول الله فلما زوجها عليا قالوا في ذلك فقالوا رسول الله ما أنا زوجته ولكن الله زوجه.

تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 41

جماعتي از مهاجرين از حضرت زهرا خواستگاري كردند و پيغمبر جواب رد داد.

وقتي كه زهرا را به عقد علي در آورد، شروع كردند سم پاشي كردن و شبه افكني كردن. پيغمبر اكرم فرمود: اين من نبودم كه زهرا را به ازدواج علي در آوردم؛ بلكه خداي عالم بود كه زهرا را به عقد علي درآورد.

ابن عساكر در تاريخ دمشق همان روايتي را كه از ام ايمن عرض كردم نقل مي كند كه ام ايمن مي گويد: خيلي ها اعتراض دارند كه چرا پيغمبر زهرا را به عقد علي در آورد، علي كه ثروت و امكانات ندارد، علي وضع زندگي درست و حسابي ندارد.

روايت طولاني است، تا آنجايي كه فرمود:

يا أم أيمن فوالذي يعثني بالكرامة واستخصني بالرسالة ما أنا زوجته ولكن الله زوجه ما رضيت حتي رضي علي وما رضيت فاطمة حتي رضي الله رب العالمين.

تاريخ مدينة دمشق، ج 42، ص 126 و مناقب علي بن أبي طالب (ع)، ابن المغازلي، ص 268

قسم به خدايي كه من را به رسالت گرامي داشت و رسالت را مخصوص من كرد، من زهرا را به ازدواج علي درنياوردم؛ بلكه خداي عالم زهرا را به عقد علي در آورد.

البته اين تعبير در منابع شيعه هم آمده است.

مرحوم شيخ طوسي از جابربن عبدالله انصاري مي گويد:

أتاه ناس من قريش فقالوا: إنك زوجت عليا بمهر خسيس؟ فقال: ما أنا زوجت عليا، ولكن الله (عز وجل) زوجه، ليلة أسري بي عند سدرة المنتهي.

الأمالي، الشيخ الطوسي، ص 258

تعدادي از مردان قريش خدمت پيغمبر براي اعتراض و نق زدن آمدند و گفتند: آمدي زهرايي را كه دختر تو بود، را با يك مهريه خيلي ناچيز به ازدواج او درآورده اي؟

تصور مي كردند كه يك زن خوب شخصي است كه مهريه بيشتري داشته باشد.

ان شاء الله سر فرصت روايتي را كه مرحوم مجلسي مفصل در رابطه با ازدواج حضرت زهرا را مطرح مي كند كه اميرالمؤمنين وقتي كه خدمت نبي گرامي مي آيد، سرش را پايين مي اندازد.

پيغمبر مي فرمايد: علي جان گويا يك حرفي مي خواهي بزني؟

علي خجالت مي كشد كه حرف بزند، تا اين كه نبي مكرم اصرار مي كند.

اميرالمؤمنين در حالي كه سرش پايين است مي فرمايد: يا رسول الله، من بچه بودم، من را از پدرم گرفتي و در آغوش خودت تربيت كردي و بزرگم كردي و هدايتم كردي.

الان 25 سال دارم و احتياج دارم كه تشكيل زندگي دهم. بدون آن كه اسمي هم از زهرا ببرد.

بعد پيغمبر اكرم فرمود: علي جان، چه چيز براي مهريه داري؟

فرمود: يا رسول الله تو بهتر از هر كس از سرمايه و ثروت من خبر داري.

زره و سپر و شمشير و شتري براي آب كشي دارم كه امرار زندگي مي كنم.

حضرت فرمود: شمشير و سپر و شتر آب كش لازم است؛ ولي اين زره اي كه داري، تو مردي نيستي كه نيازي به زره داشته باشي. اين را ببريد و بفروشيد و بياوريد.

اين را بردند و فروختند و آوردند كه چهارصد درهم شد.

تمام مهريه زهراي مرضيه سلام الله عليها چهار صد درهم آن روز شد.

اين آقايان كه از قضيه ازدواج عمر بن خطاب با ام كلثوم دختر علي حرف مي زنند، بياورند و ببينند مهريه اي كه آقايان در همان ازدواج دروغين و قضايايي كه مطرح مي كنند، چه مهريه سنگيني بوده است كه خليفه دوم براي دختر علي كرده است.

اين را مطرح كنند كه آيا اين مهر السنه است يا نه؟

اين ها از كاه كوه ساخته اند كه ازدواج كرده است و بچه داشته است كه زيد و رقيه بوده است و زلزله شد و خانه روي سر اين ها خراب شد.

وقتي كه مي خواهند يك دروغي بگويند هفت، هشت تا دروغ ديگه هم به آن اضافه مي كنند.

بعد از اين كه عمر از دنيا رفت، ام كلثوم با فرزند جعفر ازدواج كرد.

جناب عمر سال 23 از دنيا رفته است و عون سال 18 در جنگ شوشتر شهيد شده است؛ مگر اين كه بگوييم عون هم زنده شده است و رجعت كرده است و بعد از وفات عمر با ام كلثوم ازدواج كرده است.

از اين افسانه سازي ها زياد دارند؛ ولي شما ببينيد اين مهريه ي زهرا مرضيه است كه چهار صد درهم است و براي همين مي گويد: مردان قريش آمدند و مي گويند: با مهريه ي پست و خسيس و نا چيز به عقد علي درآوردي.

پيغمبر فرمود:

ما أنا زوجت عليا، ولكن الله (عز وجل) زوجه، ليلة أسري بي عند سدرة المنتهي

الأمالي، الشيخ الطوسي، ص 258

اين من نبودم كه زهرا را به ازدواج علي درآوردم. در شب معراج كه در نزد سدرة المنتهي بودم، آنجا خداي عالم جل جلاله زهراي من را به عقد و ازدواج علي درآورد.

در اينجا سخن زياد است؛ ولي ما از وقت بيننده گان عزيز را نمي گيريم تا صداي پر مهر شما را هم بشنويم.

ان شاء الله باقي مانده عرائض، اگر توفيقي داشتيم و به شرط حيات، در شب هاي آينده خدمت بينندگان عزيز خواهيم بود.

بيننده جناب آقاي ميرزايي از تهران:

مي خواستم فقط يك خسته نباشيد و خدا قوت بگويم.

آقاي قزويني، اين شبه پراكني هايي كه اين شبكه هاي وهابي مي كردند، واقعا روي من تاثير گذاشته بود و نمي دانم اگر با شبكه شما آشنا نبوديم، الان چه بلايي سر ما آمده بود.

همان طوري كه گفته اند در دوره آخر الزمان مردم گروه گروه از دين برمي گردند و من هم واقعا يكي از آن راه گم كرده ها و بدبخت ها بودم.

من واقعا دلم براي آن بدبخت بيچاره ها مي سوزد.

من با ديدن شبكه شما، تمام شبه هايي كه داشتم، به آن پاسخ داده شد و هميشه خداي بزرگ را شكر مي كنم و دعا به جان شما مي كنم كه باعث شديد من به شيعه بودن و شيعه شدن دوباره خودم افتخار كنم و هر روز براي پدر خودم چندتا فاتحه مي خوانم كه من را شيعه به دنيا آورد و در خانواده شيعه بزرگ شدم و با تمام مباحث شيعه آشنا بودم؛ ولي شبهه هاي وهابي ها روي ما تاثير گذاشته بود.

من يك كتابي گرفته ام به اسم تاريخ چهارده معصوم كه از علامه محمد باقر مجلسي است.

خيلي كتاب خوبي است و من هميشه آن را مي خوانم؛ ولي در رابطه با زندگي ائمه و اين كه در زمان كدام خليفه بوده اند و چه حوادثي پيش آمده است، توضيح نداده است.

مي خواستم يك كتاب را معرفي كنيد كه در آن تاريخ چهارده معصوم به صورت كامل باشد كه از زمان پيامبر تا امام زمان در آن باشد.

استاد قزويني:

بهترين كتاب به نظر من كتاب برادر بزرگوارمان جناب آقاي پيشوايي است، به نام سيره پيشوايان كه ايشان مجتهد در تاريخ هستند و بعضي از مراجع ما هم در مسائل تاريخي گير كنند يا ما خودمان اگر به مشكل بخوريم، از اين بزرگوار مي پرسيم.

اين كتاب الآن كتاب درسي حوزه هاي علميه در سراسر كشور است.

يك كتاب يك جلدي است كه كل قضاياي ائمه عليهم السلام را خيلي مختصر و زيبا آورده است كه هر كدام از ائمه در زمان كدام يك از خلفا بودند و زندگي سياسي و اجتماعي و برخوردشان با خانواده هايشان چه طور بوده است و در آخر هم يك رواياتي از هر معصوم ايشان آورده است.

به نظر من داشتن چنين كتابي در خانه براي هر شيعه از ضروريات است.

بيننده:

من معتقد هستم كه با اين اتفاقاتي كه افتاده است، دين من خيلي قوي تر شده است. من آن زماني كه شيعه هم بودم؛ حتي نمازم را هم نمي خواندم.

الان نمازم را مي خوانم و ماه رمضان هم روزه مي گيرم و اين را فقط و فقط از شبكه شما مي بينم.

بيننده آقاي نادري از يزد:

اللهم صل علي محمد وآله طاهرين وصل علي فاطمة سيدة نساء العالمين ورحمة الله وبركاته

شهادت مظلومانه حضرت صديقه طاهره، دخت نبوت، همسر ولايت، مادر امامت را حضور شما سروران عزيز و تمام كار كنان شبكه مقدسه ولايت و تمام شيعيان جهان تسليت عرض مي كنم.

جناب آقاي محسني عزيز، لعنت بر دهان كساني كه به عنوان كارشناس در جاهايي مي نشينند و وقتي كه بنده علت شهادت دختر رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم را از ايشان پرسيدم و سند هايي را آوردم، ايشان در جواب من گفتند: اول متهم حضرت علي عليه السلام است.

همه مسلمانان بپرسند و بدانند و از خود سوال كنند و ببينند كه چه كساني دشمنان اهل بيت عليهم السلام هستند.

بنده امشب قصد جسارت و صحبت كردن ندارم و فقط يك دختر دوازده و يك پسر هشت ساله دارم، از من چند بار سؤال كردند، بنده به بچه هاي خودم گفتم كه از حضرت آيت الله علامه قزويني كه سرور همه ما شيعيان هستند، اين سؤال را مي كنم.

حضرت علامه، اين سؤالي كه بچه هاي من از من پرسيدند، من از شما مي پرسم،.

شما كه فرزند حضرت زهرا سلام الله عليها هستيد، جواب بچه هاي من را بدهيد.

مگر بانوي هجده ساله فرزند و دختر پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و سلم چه بيماري داشت كه در سن هجده سالگي، به قول ايشان رحلت نمودند؟

ما از شما كه فرزند ايشان هستيد اين سؤال را مي كنيم و چون نمي توانم كه صحبت كنم از شما خداحافظي مي كنم.

بيننده جناب آقاي براهويي از زاهدان از اهل سنت:

مي خواستم نظر آقاي قزويني را در رابطه با حضرت عمر و ابوبكر بدانم.

يعني اين كه چه طور آدم هايي بودند. مسلمان بودند يا كافر؟

استاد قزويني:

ما كسي را كه شهادتين بر زبان جاري كند، هر كس كه باشد، او را مسلمان مي دانيم.

بيننده:

به نظر شما براي خلافت مناسب بودند يا نه؟

استاد قزويني:

نه، خير.

بيننده:

شما قسم مي خوريد كه حضرت ابوبكر و عمر براي خلافت مناسب نبودند و حضرت علي مناسب بود؟

استاد قزويني:

بله. نه تنها يك قسم مي خوريم؛ بلكه ميليارد ها قسم مي خوريم.

دليلش هم همان عبارتي است كه در صحيح مسلم، ج 5، ص 152، ح 4468 از قول خود عمر بن خطاب، خطاب به اميرالمؤمنين آمده است، كه نيازي به گفتن ما نيست.

اگر شما اهل اهل مطالعه هستيد، مطالعه كنيد و بعد تشريف بياوريد تا با هم صحبت كنيم.

بيننده:

من متوجه جواب آقاي قزويني نشدم.

مجري:

شما دليلي بر خلافت خليفه اول و دوم داريد كه از طرف پيغمبر يا قرآن بوده باشد؟

بيننده:

آقاي قزويني دليل بياورند كه حضرت عمر و ابوبكر در زمان خلافتشان نتوانسته اند كه كار مثبتي انجام دهند.

استاد قزويني:

كار مثبت يك چيزي است، بحث خلافت يك چيز ديگري است. اين كه هيچ كاري نكردند يك بحثي است و اين كه آيا اين ها خليفه بودند يك چيز ديگري است.

شما بگوييد كه الان بنده يك مسيحي هستم، آمده ام تا مسلمان شوم.

مي خواهم بگويم كه آيا جناب آقاي ابوبكر خليفه بود يا نه؟ شما از كتاب و سنت يك روايت براي مشروعيت خلافت جناب آقاي ابوبكر براي من بياوريد.

بيننده:

من مي توانم ثابت كنم كه حضرت ابوبكر و عمر آدم هاي خوبي بودند؛ چون هر كسي كه كار مثبت انجام دهد، آدم خوبي است.

مجري:

يعني بقيه صحابه خوب نبودند؟

بيننده:

خوب بودند، چرا خوب نبودند؟

مجري:

اگر اين ها خوب بودند، ديگران هم خوب بودند.

بيننده:

مي خواستم بگويم: هر كس كه كار مثبت انجام دهد؛ مثلا به آدم هاي فقير و بي چاره كمك كند و به تمام دنيا اسلام را ببرد، آيا اين آدم خوبي مي تواند باشد يا آدم بدي؟

مجري:

نه، فرض بگيريم كه آدم خوبي باشد، اين چه ربطي به خلافت دارد؟

بيننده:

مي خواستم ببينم كه اين كاري كه حضرت عمر كرد و اسلام را به ايران و كل دنيا آورد نمي تواند براي خلافت مناسب تر از بقيه باشد؟

استاد قزويني:

برادر بزرگوارم، من از شما سؤال كردم، يك روايت يا يك آيه از پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله براي ما بياوريد.

ببينيد ما اهانت و توهين نمي كنيم. توهين به ابوبكر و عمر را گناه بزرگ و نابخشودني مي دانيم.

آقاي براهويي، اين عبارت ما را حمل بر اهانت نكنيد؛ ولي اين بحث، بحث عقيده است. شما مي گوييد: آيا ايشان را براي خلافت صالح مي دانيد يا نه؟

بنده عرض كردم: الان مي خواهم مسلمان شوم و از شما سؤال مي كنم كه آيا دليلي از قرآن و سنت براي مشروعيت خلافت آقاي ابوبكر داريد به من ارائه دهيد كه من قبول كنم؟

بيننده:

راستش من در مقابل شما مثل دريا و قطره هستم. شما استاد ما هستيد. من به شما خيلي احترام مي گذارم.

استاد قزويني:

ببينيد برادر محترم بزرگوارم، ما هم براي شما احترام مي گذاريم. ما به شما برادران اهل سنتي كه مؤدب صحبت مي كنيد افتخار مي كنيم.

بيننده:

سن من كم است و شما استاد هستيد. من نه روايت مي دانم و نه سوادم من در اين حد است. من فقط چيزي كه در مغز خودم فكر مي كنم، مي توانم فكر كنم كه اين كار هاي مثبتي كه حضرت عمر و حضرت ابوبكر انجام دادند، كارهاي خيلي بزرگي بودند.

اين را قبول داريد كه حضرت عمر اسلام را به ايران آورده است يا نه؟

استاد قزويني:

من يك سؤالي مي كنم از شما، صحيح بخاري را خوانده ايد يا نخوانده ايد؟

بيننده:

من نخوانده ام.

استاد قزويني:

من خدمت شما يك آدرسي مي دهم. در صحيح بخاري آمده است كه پيغمبر اكرم فرمود:

وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ

صحيح البخاري، ج 3، ص 1114 و ج 4، ص 1540 و ج 6، ص 2436

خداي عالم دين اسلام را با يك مرد فاجر تاييد مي كند و گسترش مي دهد.

من نمي خواهم كه جسارت كنم؛ اما شما مي گوييد: چون آقاي عمر دين را گسترش داده است؛ پس آدم خوبي است. اين را نمي شود آدم خوب گفت.

بيننده:

آقاي قزويني، شما مثلا يك مسيحي يا يك كافر را به اسلام دعوت كنيد و او اسلام را قبول كند، خداوند چه پاداشي به شما مي دهد؟

استاد قزويني:

خداوند مي فرمايد:

وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا

سوره مائده آيه 32

بيننده:

ببخشيد، من مي خواهم بدانم كه اگر شما يك كافر يا يك مسيحي را دعوت به اسلام كنيد و او هم اسلام را قبول كند، خداوند چه پاداش و جزايي به شما مي دهد؟

استاد قزويني:

ببين برادر بزرگوار، من دارم عرض مي كنم، يك كسي آمده، آقاي اينگلز، كارماش و لنين، الي ما شاء الله كار هاي خوبي انجام داده اند.

بلا تشبيه، بلا تشبيه، بلا تشبيه، آيا يك كافر به ما بگويد: چون آقاي لنين هزاران كار خوب انجام داده است و به اين همه فقرا خانه و زندگي داده است و يا آقاي چاوز، شما ببينيد كه در مرگش مردم خودشان را مي كشتند و مي گفتند: بعد از آمدنش خدمات زيادي در حوزه اقتصادي، در مسائل فرهنگي، سياسي و غيره انجام داده است.

برادر بزرگوار من اين ها ملاك نيست.

ما وقتي مي خواهيم بگوييم كه آيا يك فردي خليفه پيغمبر است يا نه، اگر خليفه پيغمبر است، بايد پيغمبر بفرمايد: اين خليفه من است. مردم اگر آمدند انتخاب كردند، او خليفه پيغمبر نيست. اين منتخب مردم است.

ما الان چهار ماه است كه روايات و آياتي را كه در رابطه با اميرالمؤمنين است را مطرح مي كنيم.

بار ها به كارشناسان اين شبكه ها هم گفتيم كه ده ها و صد ها دليل براي حقانيت مذهب شيعه آورديم و اين كه اميرالمؤمنين خليفه است.

با كلمه «خليفتي» و «امام كل مؤمن و مؤمنة و ولي كل مؤمن بعدي و وصيي علي بن ابي طالب»، با هر عبارتي كه شما بگوييد، ما در رابطه با اميرالمؤمنين آورده ايم.

شما هم بزرگواري كنيد، اگر الآن حضور ذهن نداريد، منت بگذاريد و بزرگواري كنيد و در يك جلسه ديگر از علماي بزرگوار اهل سنت سؤال كنيد كه ما دليل مان براي مشروعيت خلافت جناب ابوبكر چيست؟

بيننده:

آقاي قزويني، من شايد اشتباه بگويم. اگر اشتباه كردم شما به من بگوييد. فكر كنم كه در قرآن يا در حديثي است كه مي فرمايد: آيا جزاي نيكي جز نيكي است؟

استاد قزويني:

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ

سوره الرحمن آيه 60

بيننده:

آفرين. حضرت عمر كه نيكي كرده است، جزاي او مي تواند نيكي باشد يا نه؟

من از اين مطلب مي گذرم. فقط از جناب آقاي قزويني يك سؤال ديگري دارم.

استاد قزويني:

شما از اين مطلب نگذريد. من مي خواهم 2 تا روايت نشان دهم كه يكي از صحيح بخاري و ديگري از صحيح مسلم است.

شما مي گوييد: چون اين آقايان خدمت كردند و اسلام را گسترش دادند؛ پس اين ها شايسته خلافت هستند. در صحيح بخاري پيغمبر اكرم فرمود:

وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هذا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ

صحيح البخاري، ج 3، ص 1114 و ج 4، ص 1540 و ج 6، ص 2436

خداي عالم دين اسلام را با يك مرد فاجر تاييد مي كند.

برادر بزرگوار، يك نفر را مسلمان كردن و اسلام را گسترش دادن، اين نشانه خوب بودن نيست و نشانه اين كه شايسته براي خلافت هم باشد، نيست.

روايت ديگر كه من عرض كردم از صحيح مسلم است كه روايت مفصل و طولاني است.

جناب عمر به علي بن ابي طالب و عباس مي گويد كه وقتي پيغمبر از دنيا رفت:

قال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

ابوبكر گفت: من خليفه پيغمبر هستم.

فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

نظر شما، علي و عباس اين بود كه ابوبكر كاذب دروغگو و گناهكار و حيله گر و خيانت كار است.

بعد آقاي عمر مي گويد: راي شما اين بود؛ ولي خدا مي داند كه ابوبكر، صادق و بار و راشد و تابع حق بود.

ابوبكر از دنيا رفت و من گفتم:

وأنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم وَوَلِيُّ أبي بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

من جانشين پيغمبر و جانشين ابوبكر هستم و شما دو نفر نظرتان اين بود كه من دروغگو، گنه كار، حيله گر و خائن هستم.

علي بن ابي طالب و عباس نظرشان اين بوده است.

در آن مجلس آقاي عثمان، عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابي وقاص و شخصيت هاي ديگري هم نشسته بودند. يك نفر نگفت جناب عمر، شما اين حرف هايي را كه مي زنيد، اين ها درست نيست.

بعد در آخر روايت هم عمر مي گويد:

أَكَذَلِكَ قالا نعم

صحيح مسلم، ج 3، ص 1378

اين حرفي كه من مي زنم درست است؟

علي و عباس گفتند: بله درست است.

بنابراين، اين كه شما مي گوييد كه آقا نظر شما اين است، اميرالمؤمنين نظرشان اين بوده است.

اگر واقعا كسي نظرش اين باشد كه اين ها كاذب، آثم، غادر و خائن هستند، نستجير بالله اين گناهكار، كافر و لا مذهب باشد، بايد شما همين عبارت را در رابطه با اميرالمؤمنين كه به عنوان خليفه چهارم او را قبول داريد، بايد آن جا هم اعلام كنيد.

برادر بزرگوار، ما از اين كه شما روي خط آمديد خوشحال هستم. ما از شما ممنون هستيم.

شما بزرگواري كنيد و اين مطالب را از دوستان و علماي ديگر بپرسيد كه وقتي اينجا تشريف مي آوريد، محبت كنيد بنويسيد و از روي آن بخوانيد.

ديروز ديدم كه در شبكه كلمه زير نويس مي كند: به خاطر بدهي برنامه هاي ما از هاتبرد قطع مي شود و فقط در نايل ست پخش خواهد شد.

بنده دارم اينجا رسما اعلام مي كنم: اگر اين آقايان واقعا مي خواهند در هاتبرد برنامه شان ادامه داشته باشد، من يك درخواست از اين ها مي كنم و بعد از مردم و عزيزان ولايت ياوري خواهم كه ما را مساعدت كنند، ما هزينه هاتبرد شبكه كلمه را مي دهيم؛ ولي هفته اي يك مناظره ميان آن ها و كارشناسان شبكه ولايت بگذارند.

در ماه چهار تا مناظره بگذارند و در عوض ما هزينه ماهيانه هاتبرد اين ها را به كمك اين عزيزان و بزرگواران بيننده مي دهيم.

آماده هستيم و هيچگونه مشكلي هم نداريم. يقين داريم كه دوستان هزينه آن را تقبل مي كنند. تقريبا در دو ميگ يا دو ميگ و نيم باشد هيچ فرقي نمي كند.

چيزي تقريبا نزديك به چهل هزار يورو مي شود. ما خودمان هر ماه اجاره مي دهيم.

ما حاضر هستيم كه اين چهل هزار يورو را ماهيانه پرداخت كنيم؛ ولي با اين شرط كه هفته اي يك جلسه مناظره بين شبكه ولايت و شبكه كلمه باشد و مديريت هم با شبكه ولايت است؛ چون ما مديريت آن ها را قبول نداريم.

عادلانه وقت را تقسيم مي كنيم اگر يك ثانيه وقت بيش از آن ها به ما دادند، براي هر ثانيه اش حاضر هستيم يك جريمه سنگين هديه خوبي به آقايان دهيم.

اگر آمد آن كسي كه مجري ما است، به ما يك دقيقه بيشتر از آن ها وقت در نظر گرفت، براي هر يك دقيقه، يك ماه هزينه آن ها را پرداخت مي كنيم.

بيننده آقا سيد احمد شاه از افغانستان:

من از راه دور دست حاج آقا را مي بوسم.

خداوند به كساني كه اين برنامه و اين دانشگاه ولايت را راه اندازي كرده اند، خير دهد.

شيعيان در اين مناطق دور دست تشنه اين برنامه ها هستند.

ما هميشه جوانان و فرزندان خودمان را تشويق مي كنيم كه از اين شبكه مثل يك دانشگاه استفاده كنند.

اساس مذهب تشيع با واقعيت و با استدلال همراه بوده است.

حاج آقا با ادبيات خوب و با چهره گشاده، جواب آقايان وهابي را با احاديث و آيات قرآن مي دهند؛ ولي آن ها صحبت ها را قبول نمي كنند و از اين شاخه به آن شاخه مي پرند.

من از شما تشكر مي كنم و به برنامه شما علاقه مند هستم.

من بيشتر وقت خودم را براي اين مي گذارم كه شبكه مقدسه شما را تماشا كنم.

من به تمام شيعيان و دوستان اهل بيت؛ چه از اهل تسنن باشد و چه از شيعيان باشد، شهادت بانوي دو جهان و شهادت كسي نسل ايشان باعث شد كه دين اسلام و درخت نبوت را با خون خود رشد دهد، تسليت عرض مي كنم.

من افتخار مي كنم كه بچه شيعه هستم.

پدر من از شيعيان است و مادر من از اهل تسنن است؛ ولي علاقه و محبت خاصي به 12 امام دارند و در مراسم ها شركت مي كنند و با ياد شهادت اين بزرگواران اشك مي ريزند و نماز خود را دست بسته مي خوانند. هيچ كدورتي بين فاميل ما نيست و به يكديگر احترام مي گذاريم. تمام برادران و خواهران ما شيعه هستند.

آن ها عاشق اهل بيت هستند و در اصل شيعه هستند.

بيننده آقاي شريفي از تاجيكستان:

سخني دارم اندر دل، اگر گويم زبان سوزد و اگر پنهان كنم در سينه، مغز استخوان سوزد.

اي كاش كه من متولد نمي شدم، علي فاطمه...

حضرت فاطمه فاطمه بيمار شد و از دنيا رفت.

ما نفهميديم كه به ضرب لگد....

مجري:

ان شاء الله ما از استاد نحوه شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها را مي پرسيم تا دوستان متوجه شود.

بيننده آقاي نوري از سنندج:

چند وقتي بود كه پدر خانم من فوت كرده بود و من نتوانستم با برنامه شما تماس بگيرم.

مجري:

خدا رحمت شان كند و خدا بيامرزد شان.

بيننده:

رحلت حضرت فاطمه را به شما دوستان تسليت عرض مي كنم. از خدا مي خواهم كه سال جاري را سالي پر از معنويت قرار دهد.

من در رابطه با اين برنامه بحثي ندارم؛ چون احاديث و رواياتي كه در رابطه با حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها؛ چه در كتاب متقي هندي باشد و چه در كتاب شيخ صدوق، به آن افتخار مي كنيم؛ جز يك عده از مردم جاهل و وهابي كه گمراه هستند و خودشان و پدرشان و جد و اجدادشان و امام شان مورد لعنت خدا و ملائكه هستند.

سؤالم در رابطه با آيه 6 سوره مائده است.

خداوند مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا

وقتي كه به تيمم مي رسد مي فرمايد:

وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَي أَوْ عَلَي سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

اين نشانگر اين است كه ارجلكم، به ايديكم برمي گردد.

نظر شما در اين رابطه چيست؟

استاد قزويني:

ما بارها اين ها را جواب داديم. تعدادي از بزرگان اهل سنت نقل كرده اند كه ارجلكم، مجرور است، يك نفر و دو نفر هم نبودند. افراد زيادي بودند كه مي گفتند: ارجلكم مجرور است.

ما قبلا اين ها را به صورت مفصل توضيح داديم.

شما معتقد هستيد كه صحابه كساني هستند ممن خوطب به آيات هستند. مخاطب اوليه اين آيات صحابه بودند. من به شما 3 روايت را آدرس مي دهم، شما جواب اين ها را در جلسه بعدي براي ما بياور.

در صحيح بخاري جلد 1 حديث شماره 60 و 96 و 163 را ملاحظه كنيد.

از قول صحابه نقل مي كند:

وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علي أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

ما وضو مي گرفتيم و بر پاي خودمان مسح مي كشيديم.

اين كه صحابه مي گويند:

نَمْسَحُ علي أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

آيا اين ها از قرآن استفاده كرده بودند يا از سنت يا از پيش خودشان بوده است؟

اگر از پيش خودشان و برخلاف قرآن است؛ چون شما مي گوييد: ارجلكم به فتح خوانده مي شود و عطف به فاغسلوا است، آيا حضرت عالي اين را توجه داريد؛ ولي صحابه به اين توجه نداشته اند؟

صحابه شبانه روز وضوي پيغمبر را مي ديدند.

مي گويد:

وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علي أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

شما ذيل حديث به هر معنايي كه مي خواهيد بگيريد كه مي گويد:

وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ من النَّارِ

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

اگر چه آن معنايي كه بعضي از بزرگان دارند را قبول نداريم و بزرگان اهل سنت هم اعتراض كرده اند كه نه تنها ارتباطي به شستن ندارد؛ بلكه مسح را تثبيت مي كند.

اين كه گفته اند:

فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علي أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

اين ها طبق قرآن بوده است يا مخالف قرآن بوده است؟

اين قضيه در اواخر عمر پيامبر اكرم بوده است كه از مسافرت برمي گشتند، وقت نماز گذشته بود و با عجله وضو مي گرفتند.

فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ علي أَرْجُلِنَا

صحيح البخاري، ج 1، ص 33 و 48 و 72

از خود نبي اكرم صلي الله عليه وآله وسلم ما روايات متعدد داريم.

پيغمبر وضو مي گرفت، بر پاي مبارك شان مسح مي كشيدند، نمي شستند.

تلخيص الحبير ابن حجر عسقلاني با سند صحيح در جلد 2 صفحه 392 نقل كرده است و همچنين در كتاب مجمع الزوائد هيثمي جلد 1 صفحه 224 با روايت صحيح و مسند احمد بن حنبل جلد 1 صفحه 58 با روايت صحيح و الاصابه آقاي ابن حجر عسقلاني جلد 1 صفحه 185، مي گويد:

رجاله ثقاة

افراد متعدد از از پيغمبر نقل كرده اند: زماني كه پيغمبر وضو مي گرفتند، بر پاي مبارك شان مسح مي كشيدند.

اين مسح پيغمبر آيا موافق قرآن بوده است يا مخالف قرآن بوده است؟

البته ما در روايت داريم كه علي بن ابي طالب وقتي وضو مي گرفتند، مسح مي كشيدند.

تفسير طبري را نگاه كنيد كه در جلد 6 صفحه 64 و مسند احمد بن حنبل جلد 1 صفحه 158 اين مطلب را آورده اند.

عثمان وضو مي گرفت، مسح مي كشيد.

اين مطلب در كتاب مجمع الزوائد هيثمي جلد 1 صفحه 224 است.

آقاي ابن عباس، حبر الامه و مفسر قرآن مي گويد:

نزل القرآن بغسلين ومسحين

قوت القلوب، ج 1، ص 102 و المبسوط للسرخسي، ج 1، ص 8

قرآن دو تا شست و شو در وضو دارد و دو تا مسح.

شست شوي صورت و دست و مسح سر و پا.

اين را آقاي ابن قدامه مقدسي كه متوفي 620 است و از فقهاي به نام حنبلي ها است، كتابي دارد به نام المغني جلد 1 صفحه 120 هم اين مطلب را دارد.

جالب اين است بر اينكه ابن عباس مي گويد: قرآن نازل شده است به مسحين وغسلين؛ ولي مردم امروز جز شستن پا، به هيچ چيز اكتفا نمي كنند.

بيننده:

حاج آقا قزويني، اين همه روايتي كه آورديد، قبول؛ ولي اين اظهر من الشمس است و از آفتاب هم روشن تر است. آقاي قزويني ارجلكم به وجوهكم برمي گردد. من بيشتر از اين وقت شما را نمي گيرم.

استاد قزيني:

شما از كجا مي گوييد: از افتاب روشن تر است. اين بزرگان اين را متوجه نشده اند؟

بيننده:

جناب آقاي قزويني، بار ها و بار ها من گفته ام، من اهل سنت هستم؛ ولي زماني كه نماز مي خوانم مهر مي گذارم؛ چون خدا گفته خاك پاك را سجده گاه خود قرار دهيد؛ ولي اين خيلي آشكار است كه ارجلكم به مفتوح است.

مجري:

آقاي نوري، شما روح خوبي داريد و اين كه تعقل گرا هستيد و بحث ها را عقلي مي نگريد اين خيلي خوب است؛ ولي اين احتياج به بحث دارد و همان طور كه حضرت استاد گفتند، نگاه كنيد.

خليفه سوم و حضرت علي به قول شما خليفه چهارم وقتي كه اين ها كه متصل به پيغمبر بودند اين طوري عمل مي كنند، آيا آن زماني هم كه مي ديدند اشتباه مي كردند؟

چرا اين ها مسح كشيدند؟

شما همه روايت ها را ببينيد، جلسه بعد باز ان شاء الله در خدمت شما هستيم.

شما دنبال تحقيق هستيد و بايد به آن حقيقت برسيد.

بيننده:

آقاي محسني، من با تمام روايت ها از همان اول قانع شدم؛ ولي اين يكي را نمي توانم قانع شوم.

مجري:

اشكال ندارد اين هم احتياج به زمان دارد، مطالب را ان شاء الله بيشتر مطالعه كنيد، ما در خدمت شما هستيم.

استاد قزويني:

آقاي از طبري شيعي كتابي دارد به نام دلائل الامامه، ايشان با سند صد در صد صحيح كه مرحوم آيت الله العظمي شيخ جواد تبريزي به صحت روايت صراحت دارد و راويان آن هم همه از ديدگاه رجال شيعه صحيح است.

آنجا از امام صادق عليه السلام سؤال كردند كه علت شهادت حضرت زهرا چه بود؟

حضرت فرمود:

وكان سبب وفاتها أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا

دلائل الامامة، محمد بن جرير الطبري (الشيعي)، ص 134 و صراط النجاة (تعليق الميرزا التبريزي)، السيد الخوئي، ج 3، ص 441

قنفذ غلام عمر به دستور او با غلاف شمشير آن چنان بر صديقه طاهره سلام الله عليها زد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد تا اين كه محسن سقط شد و به همين دليل به بيماري شديدي مبتلا شد و با همين بيماري هم به شهادت رسيدند.

آنچه كه براي ما مهم است، اين است كه صديقه طاهره سلام الله عليها بخاطر دفاع از اميرالمؤمنين سلام الله عليها كارش به اينجا كشيد.

اين شعر را هم به علاقه مندان و دلباخته گان حضرت زهرا مرضيه تقديم مي كنم:

طرفدار علي بودم كه بين آن همه دشمن

نشد جز شعله آتش در آنجا كس طرفدارم

گهي در خانه گه بين در و ديوار گه كوچه

خدا داند چه آمد بر سرم كشتند صد بارم

دلم بهر علي مي سوخت چون قنفذ مرا مي زد

نگاه غربت او بيشتر مي داد آزارم

نگفتم راز خود با هيچ كس اما خدا داند

نمي آيد به هم از درد يك شب چشم بيمارم

پايان.



Share
1 | محمدي | | 15:58 - 03 مرداد 1392 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
دانلود تمام سايت موسسه تحقيقاتي حضرت ولي‌ عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و کار با کل صفحات سايت به صورت آفلاين

مطالب اين پايگاه از 7 قسمت اصلي با عناوين مقالات، سخنراني ها، شبکه سلام، ليست پاسخ ها، مناظرات، فتنه وهابيت و آرشيو يادداشت تشکيل شده است.

لينک مطلب :
http://selm.ir/5107
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :