بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هشتم 96/07/25
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (8) – علل و انگیزه های طرح شبهه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما رسید به انگیزه شبهات و علل طرح شبهات. ما در این موضوع پنج مورد را که به عنوان انگیزه اساسی برای طرح شبهاتی در طول چهارده قرن بوده و امروز هم به اوج خود رسیده، از عوامل طرح شبهات برشمردیم.
اولین انگیزه "تحجیم عقائد المذهب المخالف" است؛ هدف از طرح شبهه این است که مذهب طرف مقابل را از تأثیرگذاری بیندازد. مثلاً احساس میکند مذهب شیعه تأثیرگذاری و گسترش بیشتری دارد و این امر برای او قابل تحمل نیست. لذا به دنبال این هست که نقاط ضعفی علیه مذهب شیعه مطرح و منتشر کند تا روحیه تأثیرپذیری را از جامعه بگیرد. بنده توضیحات بیشتری در این زمینه عرض خواهم کرد.
دومین انگیزه طرح شبهه؛ کینه، حسد و آزاری است که از گسترش مذهب طرف مقابل احساس میکند.
سومین انگیزه "منع امتداد المذهب المخالف"؛ است. مشاهده میکند علی رغم هجماتی که در طول تاریخ به فلان مذهب شده است هنوز هم این مذهب استمرار دارد. و هنوز در گوشه و کنار دنیا مردم به طرف این مذهب کشیده میشوند و این مذهب هنوز به تاریخ نپیوسته است. به همین خاطر تلاش میکند به نوعی این مذهب را به زاویه بکشاند.
چهارمین انگیزه؛ اهداف سیاسی است.
پنجمین انگیزه؛ این است که طرف مقابل با استفاده از این شبهات میان امت اسلامی اختلاف ایجاد کند. - بنده برای هرکدام از انگیزهها مثالهایی دارم - و کاری ندارد که اصلاً شیعه گسترش پیدا کند، سنی گسترش پیدا کند و یا وهابیت گسترش پیدا کند؛ بلکه به دنبال این هست که میان امت اسلامی اختلاف ایجاد کند تا به اهداف خود دست پیدا کند.
همانطور که «نتانیاهو» در سخنرانی ماه رمضان سال گذشته گفت: "بگذارید مسلمانان همدیگر را بکشند. اگر شیعه کشته شود به نفع ماست، اگر سنی کشته شود به نفع ماست حتی اگر از داعشیها کشته شود به نفع ماست!!" از هر طرف کشته شود به نفع اسرائیل است.
آنها کاری ندارند چه کسی پیروز و چه کسی شکست میخورد؛ به مجرد اینکه یک نفر گوینده «لا إله إلا الله» شیعه باشد، سنی باشد یا وهابی باشد به زمین بیفتد در حقیقت یک دشمن صهیونیسم نابوده شده است.
در رابطه با انگیزه اول میبینیم که یک طرف در طول تاریخ با انواع مختلف و با استفاده از ابزارهای گوناگون و ظرفیتهای پیشرفته، تلاش می کند تا مذهب طرف مقابل را از تأثیرگذاری بیندازند. "فإن إضعاف أیمان المخالف بعقائده یمهش من تأثیره و یهجم دوره فی الحیاة الإجتماعیة".
مثلاً با تضعیف عقاید جوانان شیعه، عقاید شیعیان را بیاهمیت جلوه میدهند و تلاش میکنند تأثیرگذاری او را از اذهان جوانان بردارند. و این امر امکانپذیر نیست مگر با القاء شبهات و افترائات و ایجاد اباطیل. شما ببینید یکی از موضوعاتی که وهابیت در رسانههای خود خیلی روی آن مانور میدهند این است که میگویند شیعیان بعد از نمازهای خود سه مرتبه دست خود را بلند میکنند و میگویند:
«خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین!!»
جبرئیل خیانت کرد و به جای اینکه وحی را به امیرالمؤمنین برساند به رسول اکرم رساند!! حال این شبهه را سابقاً بعضی از عوام به کار میبردند و انسان گلایه نمیکرد. ولی اخیراً از کارشناسان بزرگ و شخصیتهای شناخته شده وهابی همانند «عرعور» و دیگران این ادعا در شبکههای ماهوارهای جهانی که میلیونها مخاطب دارد و در کنار آن دهها شبکه شیعی که آنها را رصد میکنند و جواب میدهند، شنیده می شود.
یک مرتبه انسان در یک کوره ده یا پشت کوه حرف میزند که هرچه بگوید شاید مردم قبول کنند و طرف مقابل هم آنجا حضور ندارد تا از خود دفاع کند. ولی امروز بحمدالله در تمام حوزهها مخصوصاً در حوزه عربی، شبکههای توانمندی به میدان آمدهاند که شبهات وهابیت را رصد میکنند و پاسخ میدهند.
ما این شبهات را رصد میکنیم، پاسخ میدهیم و مشاهده میکنیم که بعد از شش ماه همان کارشناس یا کارشناس دیگر همین حرفها را مرتب تکرار میکند.
همین دیروز می دیدم که میگوید: تبلیغاتی که علمای وهابی و حتی مردم عوام در عربستان سعودی علیه شیعه میکنند تا جایی پیش رفته که در حال حاضر مذهب شیعه و شیعی بودن در عربستان سعودی به عنوان جرم شناخته میشود!! و کسی جرئت نمیکند در عربستان سعودی بگوید من شیعه هستم. حتی اگر یک قاضی احساس کند یکی از طرفین دعوا شیعه است تلاش میکند به یک نوعی او را محکوم کند.
این تبلیغات سوئی است که این افراد انجام میدهند. و ما در مقابل تبلیغات گستردهای که این افراد دارند مخصوصاً با استفاده از فضای مجازی، سایبری و رسانهای باید بیاییم شبهات را پاسخ بدهیم. بلکه حتی شبهه تولید کنیم و وهابیت را به چالش بکشیم.
یکی از توفیقاتی که خداوند عالم به بعضی از بچه شیعهها داده این است که می آیند در رسانههایی که عربستان سعودی راه انداخته همانند «شبکه کلمه»، «شبکه وصال» و دیگر شبکهها، در هر مناسبتی اینها میآیند و سؤالی را مطرح میکنند.
این بچه شیعهها بیست نفر هماهنگ شده در «شبکه کلمه»، «شبکه وصال»، «شبکه نور» و دیگر شبکهها سؤالی را مطرح می کنند و وهابیت هم هاج و واج ماندهاند که قضیه چیست و هرکدام از کارشناسان وهابی یک نوع جواب میدهند.
به عنوان مثال همین «مولوی حسینپور» که یکی از علمای بزرگ زاهدان بود و از دنیا رفت مسلک صوفی داشت و با شیعه در بسیاری از موارد هم نظر بود. او در یکی از سخنرانیهای خود علیه محمد بن عبد الوهاب و وهابیت صحبت کرد.
بچه شیعهها می آیند و از کارشناسان وهابی میپرسند که ایشان چنین حرفی زده است؛ حال نظر شما چیست؟!
وهابیت برای «مولوی حسینپور» ویژه برنامه میگذاشتند که او از علمای بزرگ است و از دنیا رفته است. معمولاً زمانی که یک عالم سنی از دنیا میرود وهابیت به نوعی ادعا میکنند که جمهوری اسلامی او را مسموم کرده است. مثلاً زمانی که «ملأ محمد عمر سربازی» در نود سالگی از دنیا رفت بلافاصله ادعا کردند که جمهوری اسلامی او را کشته است.
جالب است که در رابطه با «مولوی حسینپور» زمانی که بچه شیعهها به میدان آمدند و نظر او را نسبت به «محمد بن عبدالوهاب» مطرح کردند حداقل جلوی این قضیه گرفته شد.
اینها آمدند گفتند «مولوی حسینپور» در سخنرانی که در یک همایش داشت علیه محمد بن عبد الوهاب صحبت کرده است. بنابراین اگر هم کسی قرار است او را بکشد باید طرفداران «محمد بن عبدالوهاب» او را کشته باشند، نه جمهوری اسلامی!!
اگر به شبکههای وهابی مراجعه کنید خواهید دید که نزدیک به دو هفته است که همه به جان هم افتادند. در یک شبکه، یک کارشناس وهابی میگوید: "«مولوی حسینپور» غلط کرده چنین حرفی زده و اگر این حرف را گفته او به باطل مرده است!!"
شبکه وهابی دیگر میگوید: "این کتاب را جمهوری اسلامی از خود درآورده است." شبکه وهابی دیگری میگوید: "او در سال 1370 میزیسته؛ همان سالی که در کشور جمهوری اسلامی اختناق بود و اعدامهای فجیعی صورت میگرفت. او از ترس چنین حرفی زده است." کارشناس دیگری میگوید: "من نوار صحبتهای او را دیدم و او چنین حرفی نزده است." شخص دیگری ادعا میکند که او از این حرف خود توبه کرده است!!
در جواب میگویند که کتاب او در سال 1388 به چاپ رسیده است. اگر در سال 1370 اختناق بوده او در سال 1388 که زنده بوده چرا اعتراض نکرده است؟!
مشاهده کنید با استفاده از چالشهایی که ایجاد میشود شبکههای وهابی مشغول کار خودشان میشوند و دیگر فرصت القاء شبهه به مذهب شیعه را پیدا نمیکنند.
یکی از ترفندهایی که ما امروزه باید در فضای مجازی و رسانهها داشته باشیم همین است که القاء شبهه و هجمه به طرف مقابل داشته باشیم.
در همین دیداری که اعضای بعثه مقام معظم رهبری هفته گذشته خدمت ایشان بودند، یکی نکاتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید کردند این است که ما باید در برابر مخالفینمان تهاجم داشته باشیم آنهم تهاجم شدید!!
یعنی ما باید تلاش کنیم پاسخگویی به شبهات ما به سی تا چهل درصد تقلیل پیدا کند و شصت الی هفتاد درصد به سمت هجمه برویم. تجربه هم نشان داده در برابر این وهابیت بیعقل، منطق و علم کارساز نیست.
شما هر روایتی را بیاورید وهابیت به یک جای این روایت اشکال وارد میکنند. حتی اگر یک آیه قرآن برای وهابیت بیاورید آنها در اعراب آیه، شأن نزول آیه و همچنین آیه قبل و بعد از این آیه حرفی میزنند که خلاصه این آیه را از تأثیرگذاری بیندازند.
ولی وقتی شما جواب نقضی میدهید و هجمه میکنید، دست و پا میزند تا از خودش دفاع کند. همین که طرف مقابل دست و پا میزند تا از خود دفاع کند مشغول کار خودش هست و دیگر فرصتی پیدا نمیکند تا به شیعه هجمه کند و القاء شبهه کند.
بنابراین من از عزیزان تقاضا میکنم حضور فعال داشته باشید. یکی از اوجب واجبات یک طلبه این است که در فضای مجازی حضور فعال داشته باشد و برنامه ریزی کند تا یک الی دو ساعت به کانالها و گروههایی که علیه شیعه کار میکنند ورود پیدا کند ولی مؤدبانه حرف بزند. البته شما باید با اکانتهای مختلف وارد گروهها و کانالهای مختلف شوید، زیرا همین که احساس کنند به آنجا میآیید و یک شبهه را مطرح میکنید بلافاصله شما را بلاک و حذف میکنند.
شما باید چندین اکانت مختلف داشته باشید. امروزه هم ترفندهای نرم افزاری مختلف وجود دارد و شما میتوانید با یک شماره تلفن چندین اکانت مختلف برای خودتان تعریف کنید.
در حال حاضر فرصت طلایی که در اختیار بچه شیعهها قرار دارد این است که وهابیت با بودجههای میلیاردی شبکه باز کردند، آنها را اداره میکنند و روزی یک الی دو ساعت تلفنها باز است و همه روی خط میآیند.
در آنجا هم نوشته نشده کسی که روی خط میآید شیعه است، سنی است یا وهابی است. کارشناسان وهابی تلفن را باز میکنند و میبینند یک بچه شیعه پشت خط است و دارد شبهه ایجاد میکند.
بچه شیعهها هم یاد گرفتند که چون صدایشان شناخته نشود، گاهی اوقات ابتدا یک خانم یا یک بچه ارتباط برقرار میکند و وقتی که تلفن او را داخل استودیو وصل کردند شخص واقعی میآید و شروع به حرف زدن و القاء شبهه میکند.
در حال حاضر با هجمه کثیری که وجود دارد وهابیت به وحشت افتادند که شیعه چگونه در حال گسترش است و این گسترش شیعه برای آنها غیر قابل باور بوده است.
اجازه بدهید من صوتی را برایتان پخش کنم:
«الیوم السنة تشیعوا، أدرکوا السنة یا عباد الله، السنة تشیعوا»
صدایی که شنیدید صدای یکی از شخصیتهای برجسته سعودی است که در مناظرات انسان بسیار مسلطی است. زمانی که او با «شیخ آل محسن» مناظرهای داشت، حتی حاضر به مباهله شد!
این افراد با تمام توان، تقیه و ملاحظهکاری را کنار گذاشتند و علناً اعلام میکنند که مردم شیعه میشوند. صدایی که میشنوید صدای «ملازاده» عموی همسر «عبدالحمید» است. که می گوید:
«امروز خطر ایران در منطقه از اسرائیل کمتر نیست، بیشتر است. یک نفر فلسطینی تا بحال یهودی نشده است. ولی هزاران مسلمان اهل سنت، شیعه رافضی مشرک شده اند!»
این آقای «ملازاده»، اصالتاً ایرانی و از مردم زاهدان است. او اوایل انقلاب حدود 8 سال در ایران بود سپس از ایران فرار کرد و به لندن رفت. الآن در آنجا شبکهای به نام «شبکه توحید» راهاندازی کرده و کار او هم فحاشی است.
از شبکه و خود این شخص منافع بیشتری به ما میرسد، زیرا دائماً فحاشی میکند و مردم ذاتاً به فحش و فحاشی اهمیت زیادی نمیدهند. او برادر «عبدالعزیز» امام جمعه زاهدان قبل از «عبدالحمید» بود.
«عبدالله حیدری» هم می گوید:
« متأثر شدم از این موضوع که در تربت جام ما متأسفانه بسیاری از خانواده ها از اقوام درجه یک خود بنده فقط به علت این ازدواجهای ندانسته از سوی ما ولی از طرف مقابل برنامه ریزی شده؛ امروز باختند.»
«عبدالله حیدری» اصالتاً اهل تربت جام است، از ایران فرار کرد و به افغانستان رفت و در آنجا در درگیریهای سال 1357 تا 1360 مشغول کشتن شیعهها بود. سپس از افغانستان به عربستان سعودی پناهنده شد و در آنجا هم مشغول تبلیغ است.
او هرکجا مینشیند بارها میگوید: "من با آیت الله ناصر مکارم شیرازی مناظره کردم و او را محکوم کردم، من با شیخ جعفر سبحانی مناظره کردم و او را محکوم کردم، من با آیت الله مصباح یزدی مناظره کردم و او را محکوم کردم."
من به ایشان گفتم: "بیایید با هم مناظره کنیم"، اما ایشان گفت: من از عکس آقای قزوینی میترسم و جرئت نمیکنم با ایشان رو در رو بنشینم.
صحبتهای این افراد نشانگر این است که این افراد از گسترش شیعه در داخل و خارج کشور نگران هستند. تمام تلاش این افراد این است که جلوی گسترش شیعه را بگیرند و تأثیرگذاری که شیعه در روی جوانان دارد را خنثی کنند. ولی هرکاری که این افراد انجام میدهند نتیجه معکوس میدهد. ما موارد زیادی داشتیم که افرادی تحت تأثیر این افراد بودند، مبلغ این افراد بودند، آمدند پای صحبتهای ما نشستند یا یک جلسه یا دو جلسه با ما صحبت کردند و نظرشان 180 درجه برگشت.
ما امروزه احساس میکنیم مردم ما اعم از شیعه، سنی یا افرادی که جذب سلفیها شدند سطح معلوماتشان خیلی بالا رفته است. چنین نیست که این افراد تحت تأثیر شعارها قرار بگیرند و احساس میکنند هرکسی منطق و استدلال قوی و محکمی دارد بر حق است!
اگر ما با منطق ضعیف به میدان بیاییم و طرف مقابل ما با منطق قوی به میدان بیاید مردم جذب او میشوند. و اگر ما با منطق قوی به میدان بیاییم قطعاً مردم جذب ما خواهند شد.
امروز یک جنگ تمام عیار رسانهای در تمام حوزهها اعم از حوزه سیاسی و اعتقادی به راه افتاده و هرکسی در این جنگ رسانهای قویتر وارد شد پیروز است. و اگر کسی در جنگ رسانهای ضعیف وارد شد ولو اینکه فرزند امام معصوم هم باشد و علم لدنی داشته باشد قافیه را باخته است!
همانطور که ما روز اول، بیانیه و صحبتهای مقام معظم رهبری در روز اول درس خارج فقه سال گذشته را عرض کردیم، ایشان میگویند: پرداختن به شبهه و پاسخ دادن به آن، عین فقاهت است. چنین نیست که ما بگوییم اگر به شبهه و پاسخ آن پرداختیم از فقه عقب میمانیم. فقاهت تنها طهارت و صلاة و خمس و زکات نیست. اگر ما خود را به فقه مشغول کنیم خواهیم دید که جوانان ما را آلوده میکنند.
لذا یکی از انگیزهها این است که میبینند مذهب شیعه در حال گسترش است و به دنبال این هستند تا تأثیرگذاری مذهب را از بین ببرند و یا به حداقل برسانند.
انگیزه دوم بحث حسد و کینه است. از روز اول، ائمه طاهرین چنان فضل، کرامت و جایگاهی داشتند که مورد حسد قرار میگرفتند.
«شهاب الدین زهری» یکی از شخصیتهای برجسته اموی است که یکی از عوامل تقویت بنیانهای دولت اموی است. ایشان شیفته امام سجاد (علیه السلام) بوده و همواره هرکجا مینشست از فضائل، مناقب و معجزات امام سجاد مطالبی برای مردم مطرح میکرد.
بعضی از امرای بنی امیه زمانی که «زهری» را میدیدند، میگفتند: "حال پیغمبر شما چگونه است؟!" آنها به او کنایه میزدند که شما امام سجاد را در حد پیغمبر بالا بردهاید.
برای این افراد قابل هضم و تحمل نبود که ائمه طاهرین (علیهم السلام) این چنین در جامعه نه تنها در دل دوستانشان بلکه در دل کسانی که بنیانگذاران و تقویت کنندگان دولت اموی هم بودند، برای خودشان جا باز کردند. لذا امام باقر(سلام الله علیه) فرمودند:
«فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ نَحْنُ الْمَحْسُودُون»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 23، ص 286، ح 5
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: کسانی که مورد حسد قرار میگیرند ما هستیم. انشاءالله مابقی بحث را فردا عرض خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته