بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه سی و هفتم 96/10/05
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (36) – آشنایی با فرق کلامی اهل سنت (5)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در رابطه با اشاعره بود که در مخالفت با معتزله تشکیل شد و تقریباً اکثریت جهان اهلسنت اشعری هستند . ماتریدیه هم با اشاعره تفاوت زیادی ندارند بیهقی میگوید:
«إن الاشعری لم یحدث فی دین الله حدثاً ولم یأت فیه ببدعة»
در دین خدا هیچ چیز جدید و بدعتی نگذاشته
«بل أخذ أقاويل الصحابة والتابعين ومن بعدهم من الأئمة فى أصول الدين فنصرها بزيادة شرح و تبيين»
طبقات الشافعية الكبرى - (ج 3 / ص 397)
ان شاء الله خواهیم گفت که بنیانگذار تجسیم عمدتاً آقایان اشاعره بودند و انحرافاتشان به مراتب از معتزله بیشتر بود. ابن عساکر میگوید:
«و هم المتمسّكون بالكتاب والسنة التاركون للأسباب الجالبة للفتنة»
تبيين كذب المفتري فيما نسب إلى الإمام أبي الحسن الأشعري، ج1، ص397، اسم المؤلف: علي بن الحسن بن هبة الله بن عساكر الدمشقي الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1404 ، الطبعة : الثالثة
اشعریها اسباب جلب فتنه را کنار گذاشتند.
«الصابرون على دينهم عند الإختبار والمحنة»
همان قضیه خلق قرآن است که حکومت با اینها برخورد کرد.
«الظاهرون على عدوهم مع إطراح الإنتصار والأحنة لا يتركون التمسك بالقرآن»
ابن عساکر کتابی تحت عنوان تبیین کذب المفتری دارد، در این زمینه کتاب خوبی است. در ابتدا میگوید:
«فهل في اعتقاد الأشعري كفريات كتمها ابن عينون وأظهرها غيره»
در مقابل کسانی که نسبت به اشاعره طعنه میزنند و اشکال میکنند دفاع کرده است.
« أبعد إعتقاد من المسائل الكفرية و هم المتمسكون بالكتاب والسنة ...»
اشاعره معتقد هستند که ما مُجدِد آرای احمد ابن حنبل هستیم و چیز جدیدی از خودمان نیاوردیم اشعری کتابی به نام الإبانة عن اصول الدیانة دارد که در آن میگوید:
«قولنا الذي نقول به و ديانتنا التي ندين بها »
گفتار و دیانت ما این است.
« التمسك بكتاب الله ربنا عز و جل و بسنة نبينا محمد صلى الله عليه و اله و سلم»
الإبانة عن أصول الديانة - الأشعري - (ج 3 / ص 70)
وهابیها، معتزله و شیعه هم همین را میگویند. یعنی هر کدام از فرق اسلامی مدعی هستند که ما به کتاب خدا و سنت پیغمبر صلی الله علیه وآله تمسک داریم.
«وما روى عن السادة الصحابة و التابعين و أئمة الحديث و نحن بذلك معتصمون و بما كان يقول به أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل - نضر الله وجهه ورفع درجته و أجزل مثوبته - قائلون و لما خالف قوله مخالفون»
...هر چه که او مخالف است ما هم مخالف هستیم
«لأنه الإمام الفاضل والرئيس الكامل الذي أبان الله به الحق ودفع به الضلال وأوضح به المنهاج وقمع به بدع المبتدعين»
خدا توسط احمد ابن حنبل حق را روشن کرد! ضلالت را از بین برد و راه روشن را واضح کرد و بدعتِ بدعتگزاران را قلع و قمع کرد!
در واقع ابو الحسن اشعری میگوید من چیز جدیدی نیاوردم همان که احمد ابن حنبل آورده آن را من دارم احیا میکنم. خود وهابیها همین ادعا را دارند چون وهابیها عمدتاً تابع احمد ابن حنبل بودند و الان هم شعارشان این است که ما از میان ائمه چهار گانه تابع احمد ابن حنبل هستیم.
پرسش:
اگر وهابیها هیچ کدام از فرقههای اهلسنت را قبول ندارند، چطور میگویند ما تابع احمد ابن حنبل هستیم؟
پاسخ:
وقتی به سلفیها رسیدیم توضیح خواهم داد. ادعای وهابیت این است که ما تابع احمد ابن حنبل هستیم و کاری به دیگر مذاهب اسلامی نداریم میگویند ما مقلد نیستیم ولی چون احمد ابن حنبل تابع علم الحدیث است و ما هم تابع علم الحدیث هستیم احمد ابن حنبل، نقش عقل در شریعت را انکار میکند، ما هم نقش عقل در شریعت را انکار میکنیم و قائلیم که عقل در رابطه با شریعت نمیتواند هیچ گونه تصرفاتی داشته باشد؛ لذا ما تابع احمد بن حنبل هستیم.
در هر صورت عقیده اشعریها این است که میگویند ما راه معتزله و افراطیها در عقلیّات و حشویه و مجسمهای که در تشبیه و جمود بر نصوص افراط دارند را کنار گذاشتیم یک حد وسطی را انتخاب کردیم. همچنین از مطلق ادله عقلی و منطقی و فلسفی هم تنازل نکردهایم. بلکه در جاهایی که از قرآن و سنت استفاده میکنیم. با عقل و راهنمایی آن از قرآن و سنت استفاده میکنیم.
محمد ابو زهره در کتاب تاریخ المذاهب الإسلامیه در صفحه 189 درباره اختلافی که بین مذهب اشعری و معتزله بوده بحث مفصلی دارد. اینها به ظواهر نصوص عمل میکنند و هرگونه تأویل را در آیات و غیره انکار میکنند و میگویند مثلاً
(يدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيدِيهِمْ)
سوره فتح (48): آیه 10
ما نمیتوانیم ید را تأویل بکنیم
(وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)
سوره الرحمان (55): آیه 27
خدای عالم، برای خودش وجهی را تصور کرده
(يكْشَفُ عَنْ سَاقٍ)
سوره قلم (68): آیه42
خدای عالم، ساق پا دارد ما نمیدانیم ساق پای خدا چطوری است؟ وجه و دست و رجل خدا چطوری است؟ از کیفیتش خبر نداریم ولی درباره آیاتی که در ظاهر درباره اعضای ذات اقدس ربوبی آمده ملتزم هستیم که به ظواهر آنها عمل کنیم.
این هم یک معمایی شده مثل قضیه تثلیث مسیحیها، خدا، ابن و روح القدوس. آیا حضرت عیسی پسر خدا است یا روح القدس است؟ میگویند این به عقل شما نمیرسد باید تعبدی بپذیرید کار به عقل نداشته باشید.
خدای عالم دست دارد ولی دستش چطوری است؟ ما نمیدانیم خدای عالم پا دارد؛ پایش چطوری است؟ ما نمیدانیم! ولی از آن طرف به تعبیر بنباز میگویند خدای عالم وقتی روی عرش مینشیند از هر طرف چهار انگشت از عرش اضافه میآید! اگر از هر طرف چهار انگشت اضافه نیاید از کجا بفهمیم خدا بزرگ است؟! دلیل عظمت خدا این است وقتی که به عرشش مینشیند از هر طرف چهار انگشت اضافه میآید!
کسی که عقل و شعورش در این حد است در رابطه با خدای عالم چنین اعتقاداتی دارد، با این چه کار باید کرد؟! این شخص با این وضع میگوید شیعهها موحد نیستند مشرک هستند!
آقای ابن عساکر در تبیین کذب المفتری میگوید تعدادی از اینها معتقد هستند که خدای عالم سوار الاغ میشود و از عرشش روی آسمان دنیا پایین میآید مثل دست فروشها صدا میکند:
«هل من سائل ؟ هل من مستغفر...»
تبيين كذب المفتري - (ج 1 / ص 161)
وقتی هم که فجر طلوع کرد دوباره سوار الاغ میشود و روی عرشش مینشیند جالب اینکه در یکی از شبکههای وهابی تقریباً برنامهشان از نصف شب گذشت مجری گفت که الان همان وقتی است که خدای عالم از عرش پایین میآید و در آسمان دنیا صدا میکند
«هل من مستغفرٍ فاستغفر له هل من داع فاستجیب له»
یک بینندهای سریع زنگ زد گفت : خدای عالم که میخواهد بیاید چه موقع میخواهد برگردد؟! گفت طلوع فجر.
گفت از کجا معلوم؟! الان در عربستان سعودی که شما هستید در خاورمیانه الان نصف شب است، در آمریکا که نصف شب نیست در هند شب از نصف گذشته در اروپا سه چهار ساعت به نصف شب مانده است خدای عالم به نصف شب کدام یک از کشورها و قارهها از عرش پایین میآید؟!
علاوه بر این اگر خدا بخواهد بعد از طلوع فجر برگردد، طلوع فجر در کره زمین در گردش است، یعنی هر لحظهایی از شبانه روز را شما حساب کنید یک جای کره زمین طلوع فجر است.
دیگر بالا نمیتواند برود وقتی پایین آمد منتظر است که طلوع فجر بشود جلوتر میرود طلوع فجر هم از خدا جلوتر میرود چون طلوع فجر میچرخد یعنی در طول 24 ساعت طلوع فجر در حال گردش است خدای عالم منتظر است اگر به اندازه یک دقیقه از طلوع فجر عقب بماند خدا دیگر به طلوع فجر نمیرسد چقدر سرعت الاغش بالا و سریع السیر باشد که بتواند به طلوع فجر برسد؟!
پرسش:
کسی هم مدعی شده که ما صدای خدا را شنیدیم؟
پاسخ:
مرحوم شیخ مفید میگوید در بغداد بعضی از علما شبها بالای پشت بامشان یونجه و کاه میریختند و میگفتند الاغِ خدا که میآید ببیند ما علف و یونجه داریم پشت بام ما بیاید اینجا اقامت کند و برای ما برکت بیاورد!
بعد میگوید یک بنده خدایی پشت بام رفت دید یک پسر بچه خیلی زیبا و نورانی پشت بام نشسته تصور کرد خدا است رفت که او را بگیرد، پسر بچه فکر کرد که میخواهد به او تجاوز کند پسر بچه دوید او هم دنبالش کرد و بغلش کرد اینها را پیش قاضی بردند، قاضی گفت تو با این ریش سفیدت خجالت نکشیدی دنبال این پسر بچه بودی؟!
پیرمرد گفت: من بخاطر چنین روایتی که دیدم رفتم بالای پشت بام تصور کردم این چهره نورانی خدا است که بالای پشت بام ما آمده است!
پرسش:
حرف اینجا است خدای با آن عظمت لابد گلویی هم دارد که وقتی ندا میدهد مردم آن صدا را بشنوند!
پاسخ:
(يكْشَفُ عَنْ سَاقٍ)
در برنامههایشان هست، شب گذشته آقای یزدانی در رابطه با يكْشَفُ عَنْ سَاقٍ برنامهای داشت میگوید ساق خدای عالم به قدری بزرگ است که در قیامت ساق پای خدا را تمام خلائق مشاهده میکنند یعنی از کل دنیا ساق پای خدا بزرگتر است!
پرسش:
منبع این مطلب که خدا از عرش به آسمان دنیا پایین میآید در کدام کتاب است؟
پاسخ:
شما اگر کتاب وهابیت از منظر عقل و شرع را ببینید من تمام مصادرش را در آنجا ذکر کردهام. این کتاب را در سال 87 چاپ کردیم تا الان 40 بار تجدید چاپ شده است، مصادر و منابع در سایت ولیعصر هم به طور مفصل وجود دارد.
پرسش:
آیا نزول خداوند را همه اهلسنت قبول دارند؟
پاسخ:
به این شکل نه.
پرسش:
روایتهای زیادی در مورد زیارت سید الشهداء وجود دارد که هبوط را از جانب خدا بیان میکند که در شب جمعه میآید.
پاسخ:
ما روایت داریم که ملائکه میآیند نه خدا .
پرسش:
ما روایت داریم که خدا به زیارت امام حسین میآید.
پاسخ:
خدا به زیارت امام حسین میآید تأویل شده است یعنی ملائکه ميآیند. همانطور که در قرآن داریم:
(وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا)
سوره فجر(89): آیه22
یعنی:
«جاء رحمة ربک وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا»
ابن عربی – که غیر از ابن عربی معروف بوده و متوفای سال 543 ق و از نواصب است و ابن تیمیه هم خیلی به او ارادت دارد- کتابی به نام العواصم من القواصم دارد . در آن کتاب میگوید:
«إنه جالسٌ متصلٌ به و أنه اکبر بأربع اصابع اذ لایصح أن یکون اصغر منه لانه العظیم! ولایکون مثله وهو اکبر من العرش بأربع اصابع!»
خدای عالم بر بالای آن عرش که مینشیند
«وإن له أطيطا كأطيط الرحل الجديد»
نقض الإمام عثمان بن سعيد الدارمي على المريسي الجهمي العنيد، ج1، ص426، اسم المؤلف: أبو سعيد عثمان بن سعيد الدارمي الوفاة: 12 / 280هـ ، دار النشر : مكتبة الرشد - السعودية - 1418هـ - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : رشيد بن حسن الألمعي
عرش مثل بچه شتری که تازه میخواهند از او سواری بگیرند، ناله و ضجه میکند! خدا وقتی روی عرش مینشیند به قدری خدا سنگین است عرش خدا زوزه و ناله میکند!
خدا دوان دوان راه میرود! و اینکه خدای عالم مریض میشود! ملائکه به دیدنش میروند! مبتلا به درد چشم میشود!
« اشتكت عيناه فعادته الملائكة وبكى على طوفان نوح حتى رمدت عيناه»
منهاج السنة النبوية، ج2، ص501، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
خدای عالم از اینکه طوفان نوح را ایجاد کرده و آدمها از بین رفتند به قدری گریه میکند تا چشم درد میگیرد!
واقعا سخنان مسخرهای است که آدم نمیداند چه بگوید!
از قول پیغمبر صلی الله علیه واله و سلم روایت دارند:
«رأيت ربي في صورة شاب أمرد»
جوان بیمو، یعنی هنوز موی صورتش در نیامده است.
ابویعلی میگوید خدا تمام اعضای یک انسان را دارد غیر از ریش و عورت! این دو تا در خدا نیست!
حال چرا همه اعضا را دارد ولی فقط ریش و عورت ندارد، نمیدانیم!!
خداوند میتواند بر روی پشه قرار بگیرد! خدا نمیتواند همه جا باشد!
بنباز میگوید اگر کسی معتقد باشد خدا همه جا هست
«فهو کافرٌ مرتدٌ عن الإسلام»
درحالیکه خدا در قرآن میفرماید:
(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)
سوره بقره (2): آیه 115
(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)
سوره ق (50): آیه 16
چه جوابی برای این آیات دارند؛ الله اعلم .
پرسش:
یعنی نسبت به این جملاتی که در کتابهای اینها است هیچ کس نمیتواند تأویلی از آن داشته باشد؟
پاسخ:
نه، ابن تیمیه میگوید هر کس آیات قرآن را تأویل کند او را کافر میدانیم یکی از علمای شیعه با بنباز بحث میکرد بحث تأویل به میان آمد بن باز گفت ما تأویل را قبول نداریم این عالم گفته بود آقای بنباز متأسفانه ما گمان میکنیم که شما در قیامت هم نابینا خواهی بود! گفت چرا؟ گفت چون قرآن میگوید:
(وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا)
سوره اسراء (17): آیه 72
کسی که در دنیا نابینا است در آخرت هم باید نابینا باشد!
در کتاب الإبانة آمده است:
«إن لله سبحانه وجها؟ قيل له : نقول ذلك خلافا لما قاله المبتدعون»
الإبانة عن أصول الديانة - الأشعري - (ج 1 / ص 124)
ما معتقد هستیم که خدا صورت دارد و دلیلش هم این است:
(وَ يبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)
سوره الرحمان (55): آیه 27
«إن لله يدين ؟»
آیا خدا دو تا دست دارد؟
«قيل : نقول ذلك بلا كيف»
میگوید عقل شما نمیرسد خدا دست دارد ولی بلاکیف، بلاکیف یعنی چه؟ یعنی دستش هیچ ویژگی و خصوصیتی ندارد این دست چیست که بلاکیفٍ است؟!
پرسش:
آیا میتوانیم بگوییم که اینها مُشَبّهه هستند؟
پاسخ:
بله هم مشبهه هم مجسمه هستند.
پرسش:
تشبیه موقعی است که بگوید همین دستی که ما داریم همان دست را خدا دارد.
پاسخ:
همینطور است. میگوید مثل دستِ ما دست دارد ولی نمیدانیم کُنه دست خدا چطوری است! کیفیت را نمیدانیم یعنی همانطوری که ما با دستمان کار میکنیم خدا هم با دستش کار میکند، با پایش راه میرود و با چشمهایش میبیند.
ولی چشم خدا چگونه است، ما از کیفیت چشم خدا خبر نداریم! مثلاً چشم ما به اندازه چهار پنج مثقال است ولی چشم خدای عالم چند میلیارد تُن وزن دارد! چون میخواهد دنیا را ببیند!
پرسش:
شما الان کِیف را بیان کردید اینها ملاک را میگویند.
پاسخ:
وقتی میگوید خدا، چشمی دارد همه جای دنیا را میبیند چشم کوچک همه جا را نمیتواند ببیند یک چشم ویژهای باید باشد یا خدای عالم جلوی پایش را میبیند چشمش مثل چشم ما است کیفیتش را نمیدانیم چگونه است. چشم ما از عنبیه و شبکیه و غیره تشکیل شده ولی اینکه چشم خدا از چه تشکیل شده ما نمیدانیم ولی اینکه خدا بخواهد دنیا را ببیند باید یک چشم عریض و طویلی داشته باشد.
همانطوری که در رابطه با دست خدا میگوید طول یک دست خدا با دست دیگر از زمین تا آسمان است! اگر اینها واقعاً کِیف نیست از کجا آقایان آوردند؟
پرسش:
پس در کتابهای شیعه نیز که ید الله آمده ، تشبیه است.
پاسخ:
اصلا در قرآن آمده است:
(يدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيدِيهِمْ)
سوره فتح (48): آیه 10
«قدرت الله فوق قدرتهم»
«ید» به معنای قدرت است. ائمه علیهم السلام همه اینها را کاملاً برای ما معنا کردهاند. دست خدا بر سر شما است دست من بالای سر شما است یعنی چه؟ آیا یعنی همین دست من بالای سر شما است؟! نه ؛ یعنی من از شما حمایت میکنم من آنچه که در توان و قدرت دارم از شما دفاع میکنم و این کاملاً واضح و روشن است.
پرسش:
کسی که دستی نداشته باشد، قدرتی هم ندارد.
پاسخ:
مظهر قدرت معمولاً دست است یعنی کسی بخواهد به کسی کمک کند عمدتاً با دستش کمک میکند از آنجایی که با دست کمک میکند کلمه ید مظهر قدرت است ما تابع اهلبیت هستیم رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
«تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ ... كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي»
النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاى303 هـ)، السنن الكبرى، ج5، ص45، تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري، سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 -.
در زیارت آل یاسین هم میخوانیم:
« وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْه فَالْحَقُ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ»
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج99 ، ص94، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403ق.
ما این هستیم.
میگوییم خدایا :
«مؤمنٌ بما آمنَ به محمد و آل محمد کافر بما کفر به محمد و آل محمد مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ مُطِيعٌ لَكُمْ خاضع لَكُمْ »
این متن احادیث و روایات و زیاراتی است که از خود ائمه با سندهای صحیح برای ما رسیده است.
پرسش:
دست و پا نسبت به خدا که در قرآن است در آیه 7 آلعمران نهایتاً میگوید
(آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ)
سوره آلعمران (3): آیه 7
درباره آیات متشابه که میفرماید:
(وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ)
سوره آل عمران(3): آیه7
ائمه علیهم السلام فرمودند:
«نحن الراسخون فی العلم»
الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص 213، تحقيق: غفاری، علي اكبر ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.
ما ائمه راسخون در علم هستیم.
ما به زبان مبارک ائمه علیهم السلام نگاه میکنیم در متشابهات به آنچه که ائمه علیهم السلام برای ما بیان کردهاند معتقد هستیم. کاری نداریم که آیا این گفته معصوم طرفداری در دنیا دارد یا ندارد.
همانطوری که رسول اکرم صلی الله علیه وآله به اباذر فرمود: یا اباذر! اگر تمام خلائق دنیا، در یک طرف بودند علی علیه السلام در یک طرف بود به طرف علی برو. کاری به مردم دنیا نداشته باش. یعنی حتی اگر الان در کره زمین شیعه و طرفدار علی یک نفر وجود نداشته باشد
«لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِه»
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص319، شريف الرضى، محمد بن حسين، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
ما تابع این بزرگواران هستیم اینها هر چه گفتند ما سمعاً و طاعتاً قبول میکنیم البته دقت کنیم گفتار ائمه علیهم السلام با سند صحیح به ما برسد، مادامی که سند صحیح نباشد ما نمیتوانیم روایت را به اینها نسبت بدهیم زیرا ما روایات متعدد داریم که فرمودهاند:
«إن لكل رجل منا رجل يكذب عليه»
المحقق الحلي، نجم الدين أبي القاسم جعفر بن الحسن (متوفاي676 هـ) المعتبر في شرح المختصر، ج1، ص 29، حققه وصححه عدة من الأفاضل، الناشر : مؤسسة سيد الشهداء ( ع )، سال چاپ : 1364/3/14 ش.
همراه هر کدام از ائمه یک افراد کذابی بودند.
«إنّا أهل بيت صادقون، لانخلو من كذّاب يكذب علينا، فيسقط صدقنا بكذبه علينا عند الناس»
الطوسي، الشيخ الطائفة أبى جعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسين (متوفاي 460هـ)، اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، ج1، ص324، تصحيح وتعليق: المعلم الثالث ميرداماد الاستربادي، تحقيق: السيد مهدي الرجائي، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، قم، تاريخ الطبع: 1404 ه
در بحث رجال هم این را آوردهایم که این روایت یا صحیح است یا ضعیف است اگر صحیح است؛ پس راوی کذاب و روایت دروغ داریم. اگر کسی بگوید این روایت صحیح نیست دروغ است؛ پس باز هم اعتراف کرده که ما روایت دروغ داریم.
به همین اندازه که شما یک مورد را تصدیق کردید برای ما کافی است. به عبارت دیگر این روایت، از روایاتی است که صحیح باشد یا ضعیف باشد مطلب را تمام میکند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته