2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
شئونات امام
کد مطلب: ١٤٤٤٧ تاریخ انتشار: ٠٨ آبان ١٤٠٠ - ١٧:٤٩ تعداد بازدید: 1519
خارج فقه الحکومه » فقه
شئونات امام

جلسه دهم 08/08/1400

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه دهم 08/08/1400

موضوع: شئونات امام

اللهمّ صلّ علی محمدٍ وآل محمد وعجّل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

سلام علیکم ورحمة الله و برکاته. موفقیت همه عزیزان را از خدای منّان خواهانم. دوستان اگر سوالی دارند مطرح کنند در خدمت‌شان هستیم بعد بحث را شروع کنیم.

پرسش:

آیا شئون سیاسی امام جدای از شئون معنوی هست ؟

پاسخ:

امام معصوم(علیه السلام) شئونات و وظایف متعددی دارد که به برخی ازآنها اشاره می کنیم:

اول: هدایت مردم

(إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

تو فقط بيم دهنده‌اي! و براي هر گروهي هدايت کننده‌اي است.

سوره رعد (13): آیه 7

«وضع رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) يده على صدره (علي) وقال: أنا المنذر. وأومأ بيده إلى منكب علي وقال: أنت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون بعدي»

الطبري، محمد بن جرير (متوفاى310)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج13، ص142، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1415هـ

«أنت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون من بعدي»

الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج4، ص608

«أنت الهادي يا علي بك يهتدي المهتدون من بعدي»

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج2،‌ ص503

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج19، ص12

و همچنین «مستدرک حاکم» جلد 3 صفحه 129 این مطلب را آورده است.

دوم: مرجعیت علمی

یکی دیگر از شئونات امام معصوم ،داشتن مرجعیت علمی است که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله همه آن را معیّن کرده است.

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

«انی تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتى يردا علي الحوض»

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج4، ص114

سوم: تبیین موارد اختلافی

«أنت تُبيّن لأمتي ما اختلفوا فيه من بعدي هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص132

مصادر دیگر هم دارند.

چهارم: حفظ شریعت است

«في كل خلف من أمتي عدول من أهل بيتي ينفون عن هذا الدين تحريف الضالين وانتحال المبطلين وتأويل الجاهلين»

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة؛ اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ج 2، ص 441

پنجم: وساطت در فیض برای کل عالم هستی

(هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيرِ حِسَابٍ)

(و به او گفتيم:) اين عطاي ما است، به هر کس مي‌خواهي (و صلاح مي‌بيني) ببخش، و از هر کس مي‌خواهي امساک کن، و حسابي بر تو نيست (تو امين هستي)!

سوره ص (38): آیه 39

ششم: بسط عدالت و ایجاد مدینه فاضله

«وإن تولوا عليا تجدوه هاديا مهديا يسلك بكم الطريق هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص73، ح4434

«إن تولوا عليا تجدوه هاديا مهديا يسلك بكم الطريق المستقيم»

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64

هفتم: ایجاد وحدت و جلوگیری از تفرقه

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه‌شان می‌فرماید:

«وطاعتنا نظاماً وامامتنا أمنا من الفُرقة»

بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، دار النشر:، ج1، ص7

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بيتي أمان لأمتي من الاختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبليس هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 162، ح 4715

همه اين‌ موارد از شئونات اهل‌بیت (علیهم السلام) می باشد اما باید دقت در این مسائل داشته باشیم که تمام شئونات ائمه (علیهم السلام) از طرف خداوند متعال می باشد. بعضی از شئونات بالفعل است و بعضی بالقوه.

بحث این‌که این‌ها واسطه فیض هستند در آن هیچ شکی نیست چراکه کل عالم هستی اگر بخواهد وجود و کمال وجود را از حق تعالی بگیرد بواسطه اهل‌بیت (علیهم السلام) هست و امروز حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2

مردم بخواهند نخواهند اگر فیض از طرف خداوند متعال بیاید قطعا واسطه آن، حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) است. ولی بحث بسط عدالت و جلوگیری از ظلم و ایجاد حکومت شرایطی دارد اگر آن شرایط محقّق شد امام در آن‌جا مکلّف برای تشکیل و تأسیس حکومت اسلامی می باشد.

امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه شقشقیه می فرماید:

«وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، خطبه 3 و هي المعروفة بالشقشقية، ص 50

شرط تأسیس حکومت این است که زمینه آماده باشد و مردم نیز تبعیت داشته باشند. رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در مکه سیزده سال تشریف داشتند ولی چون زمینه نبود حکومت تشکیل ندادند؛ اما وقتی به مدینه هجرت کردند، زمینه برای تأسیس حکومت آماده شد لذا بلا فاصله اقدام به تأسیس حکومت کردند.

پرسش:

افرادی که سر راه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) وهمراهانشان را گرفتند چه گروهی بودند و قصدشان چه بود؟

پاسخ:

آن‌چه در تاریخ آمده گروهی از نواصب و دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام بودند ووقتی فهمیدند که کاروان مربوط به حضرت امام رضا و حضرت امام کاظم (سلام الله علیهما) هستند سر راه آنها قرار گرفتند و باآنها درگیر شدند و عزیزان‌شان را به شهادت رساندند و حضرت معصومه (سلام الله علیها) خیلی متأثر وناراحت و غمگین شدند و به قم منتقل شدند.

این‌ها غیر از همان کاری که بنی امیه (لعنهم الله) همان شجره‌ی ملعونه ‌ی در قرآن هستند که در جامعه به دشمنی اهل‌بیت علیهم السلام تبلیغ کرده بودند چیز دیگری نیست.

بنیانگذار همه جنایت هایی که درطول تاریخ نسبت به فرزندان ائمه علیهم السلام و شیعیان اتفاق افتاد، معاویه بن ابی سفیان بوده است.

پرسش:

فعل و یا دستور ولی فقیه در چه حوزه هایی واجب الاتباع است؟

پاسخ:

در جمهوری اسلامی ایران آن‌چه که در قانون اساسی، وظایفی برای ولی فقیه آمده، تمامی این‌ها لازم الاجرا و واجب الاتباع است.

ولی بحث سر این است که مطلقِ فقیه در چه صورتی دستورش لازم الاتباع است ؟ آن یک بحث جدا است، حکمی که می‌کند و فتوایی که می‌دهد اگرجنبه‌ی حکمی داشته باشد _بعضی‌ها می‌گویند _بر همه حتی بر فقهای دیگر نیز واجب است اما بعضی‌ها قائل به این نیستند.

پرسش:

جلسه قبل فرمودید که اکثر وهابیت ، ناصبی و دشمن اهل بیت (علیهم السلام) نیستند؛ ولی ایا اکثریت دشمن شیعه نیستند یا حداقل ظلم و جنایت هایی‌که به شیعیان شده و می‌شود راضی نیستند؟ یا بگوییم اگر همگی دشمن ائمه (علیهم السلام) هم نباشند حداقل مخالف ایشان هستند.

پاسخ:

ببینید برادر بزرگوار! این‌ها با یک فرهنگی بزرگ شده‌اند که به تعبیر آیت الله العظمی خویی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «مصباح الاصول‌» و «مصباح الفقاهة» به تقلید از آباء و به تقلید از علما‌یشان، بحث امامت و ولایت و امثال این‌ را جزء ضروریات دین و واجبات دین نمی‌دانند.

در اثر تبلیغاتی که بزرگان‌شان نسبت به شیعه می کنند، حالت بغض و کینه دارند وقتی آدم با خیلی از آنها صحبت می‌کند ودلیل می‌آورد شاید از هر ده نفر، هفت نفر – هشت نفرشان قبول می‌کنند که این تبلیغاتی که علیه شیعه می‌شود، ریشه و اصل ندارد.

در خود عربستان شما ملاحظه کنید در جلسه ا‌ی که جناب آقای نوری شاهرودی که هشت سال سفیر در ریاض(عربستان) در دوران آقای هاشمی رفسنجانی بود. ایشان یک روزی منزل ما تشریف آورده بودند یک گزارشی از آخرین سفر آقای هاشمی به عربستان زمان ملک عبدالله دادند.

می‌گفت دیداری که ما همراه آقای هاشمی با ملک عبدالله داشتیم، ملک عبدالله می‌گفت ما از دست این هیئت امر به معروف و نهی از منکر وهابی‌های تندرو به ستوه آمده‌ایم. این‌ها ما را هم قبول ندارند وبه حرف ما عمل نمیکنند و هرچه می خواهند انجام می‌دهند و آبرو و حیثیت حکومت ما را هم می‌برند. وقتی ملک عبدالله این‌طور دارد می‌گوید دیگر چه کار باید کرد!!

پرسش:

آیا می‌شود بحث‌های کلاس را در تبلیغ مناطق مشترک بیان کرد، موضع‌گیری نمی‌کنند؟

پاسخ:

ببینید ما باید دقت کنیم ببینیم بحث‌هایی که ما انجام می‌دهیم، یک بحث‌ علمی محض است که مخصوص درس‌ها و بحث‌ها است. ما تمام تلاش‌مان بر این است که هیچ گونه توهین و اهانتی به مقدسات اهل‌سنت نداشته باشیم.

بحث‌هایی که انجام میدهیم در مناطق اهل‌سنت بحث کردنش اگر محترمانه باشد و لعن به آنها نباشد می‌شود مطرح کرد و اتفاقا این مسائل را جوان‌های اهل‌سنت سریع قبول می‌کنند.

علاوه برآن باید هدف‌ ما جوان‌های شیعه باشد که مطالب را در اختیار این‌ها قرار بدهیم تا گرفتار فریب وهابیت نشوند و تحت تأثیر تبلیغات علمای اهل‌سنت قرار نگیرند. این در حقیقت هدف اصلی است. هدف اصلی بحث های ما چه در درس و چه در شبکه (ولایت) ،تقویت اعتقادات جوان‌های شیعه است تا مورد لغزش قرار نگیرند.

در کنار آن هم اتمام حجت برای اهل‌سنت بویژه جوان‌های آنها است. به آن‌ها بگوییم در کتاب‌های شما این‌طوری آمده، شما چه جوابی دارید؟

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با کتاب «الاسلام و اصول الحکم» علی عبدالرزاق بود. بحث کردیم که ایشان به طور کلی مسائل اسلامی را منحصر به همان سکولار و جدائی سیاست از دین کرده است. این کارش منجر به محاکمه و اخراج ایشان از الازهر شد. بعضی از بزرگان این را بهانه قرار دادند و یک سری مطالبی را مطرح کردند ما قبلاً در رابطه با دکتر محمدحسین هیکل مطالبی را آوردیم.

به نظرم نسبت به مطالب ایشان همین اندازه بس است، و دو سه تا مسئله است که دوستان مطالعه بکنند. ایشان در این‌جا بحث اشاعره را مطرح کرده و بحث مسیحیت و ارتدوکس و این‌ها را مطرح کرده این‌جا لازم است که عزیزان یک مقداری ملاحظه کنند.

تقسیم‌بندی‌هایی که در مسیحیت است را هم داشته باشند قطعاً یک روزی به دردشان می‌خورد و برای ما مسئله خیلی ضروری است. من فقط یک اشاره ای می‌کنم .

مسیحی‌ها سه چهار تا فرقه دارند، فرقه کاتولیک این‌ها در حقیقت اولین فرقه مسیحی‌ها است، دوستان می‌توانند در ویکی فقه و ویکی پیدیا این‌ها را ملاحظه کنند. به طور مفصل در اینترنت بحث‌های این‌که کاتولیک چه فرقه‌ی است و چه اعتقاداتی دارند منابع اعتقادی‌شان چه است همه این‌ها را ذکر کردند.

کلیسای کاتولیک، تاریخ کاتولیک، مقام پاپ واتیکان، مواضع و باورهای وابسته این‌ها را آورده دوستان آن‌جا بروند ملاحظه کنند و برنامه‌های دینی‌شان چه است؟ بحث ارتدوکس است که معمولاً یک انقلابی ایجاد کردند و آن‌چه که از کاتولیک قبلاً بوده یک اصطلاحاتی درست کردند.

ویکی پدیا در رابطه با ارتدوکس مطالب خیلی خوبی دارد دوستان مطالعه کنند و نُت برداری داشته باشند که اگر یک دفعه بحث شد که تفاوت ارتدوکس با دیگر فِرَق مسیحیت چه است مطلب را داشته باشند.

دانشنامه آزاد خیلی مفصل در رابطه با فرقه ارتدوکس کار کرده و تمام خواستگاه‌های جامعه شناسی،‌ جنبش‌های ضد فرقه، جنبش‌های نوید دینی، اقتدارگرائی و امثال این‌ها را مطرح کرده است.

مخصوصاً اسلام اصیل _که سیاست عین دیانت و دیانت آن عین سیاست است_ را به مسیحیت کاتولیک تعبیر می‌کنند و روشنفکرها را به بعضی از رهبران ارتدوکس تعبیر می‌کنند. همان‌طور که آن‌جا انقلابی کردند و تغییراتی در کاتولیک دادند، می‌خواهند در اسلام نیز چنین کاری کرده باشند.

فرقه سوم پروتستان‌ هست،سایت ویکی پدیا مطالب خوبی در این موضوع یعنی پروتستان‌ها دارد، قبلاً صحبت مارتین لوتر شد که ایشان چه کار کرد و چه انقلاب‌هایی ایجاد کرد. ایشان یک شخصیت آمریکایی است .

همچنین درسایت ویکی فقه به خوبی بیان شده است و علت ذکراین سایت ها این هست که دوستان بدانند که برای پیدا کردن بعضی از مصطلحات جدید به چه سایت‌ها مراجعه بکنند.

ویکی فقه دانشنامه حوزوی است در رابطه با پروتستان‌ها خیلی مفصل صحبت کرده عقائد و تاریخچه‌ آنها را خوب کار کرده است.

بعد ایشان(محمد حسین هیکل) یک بحثی در رابطه با حکومت فاطمیون دارد که می‌گوید فاطمیون این‌جا حکومت شیعی تشکیل دادند بعد صلاح الدین ایوبی آمد و چه کارهایی انجام داد این را هم دوستان مطالعه کنند هم در ویکی پدیا و هم در ویکی فقه آمده است:

این‌که فاطمیون چه کسانی بودند؟ بنیانگذار حکومت فاطمیون در مصر چه کسی بود؟ چه آثار گران‌قدری در مصر انجام دادند؟ همین الازهر به طور کلی دسترنج فاطمیون است، در مورد فرمانروایان فاطمیون و عقیده آنها به طور مفصل بحث شده است.

در سایت ویکی فقه هم به خوبی حکومت فاطمیون در مصر مطرح شده و این‌که اختلافات داخلی این‌ها چه بوده این‌ها را خیلی عالی مطرح کرده است. فاطمیون خاندانی از شیعیان اسماعیلی هستند که از 297 تا 567 بر مناطقی حاکمیت داشتند. داعیان‌شان چه کسانی بودند؟ قلمروشان کجا بود؟ حکومت‌شان چه بوده؟ سیاست مذهبی‌شان چه بوده؟ تمدن عصر فاطمیون چه بوده و چه خدماتی در مصر داشتند؟

نکته دیگری که من معتقد هستم دوستان مطالعه خوبی داشته باشند در رابطه با صلاح الدین ایوبی است. آقای هیکل در کتاب خود درمورد ایشان آورده است، اگر شما ملاحظه کنید در سایت‌های مختلف در رابطه با حکومت صلاح الدین ایوبی و خیانت‌هایی که ایشان کرد، کشت و کشتاری که ایشان از بزرگان و شخصیت‌های برجسته شیعه کرد، این‌که چه کسی سلسله ایوبیان را بوجود آورد همه را آورده است بد نیست ملاحظه کنید.

همچنین قضیه حکومت فاطمیون امروز در سطح بین الملل یک بحث اساسی است، شبکه‌های وهابی خیلی روی آن مانور می‌دهند و از صلاح الدین ایوبی یک قهرمانی درست کردند که در جنگ‌های صلیبی موجب نجات بیت المقدس از دست صلیبی‌ها و مسیحی‌ها شد؛ ولی دیگر جنایاتی که صلاح الدین ایوبی انجام داد که خودش از آخرین خلفای فاطمی بود.

او از خلفای فاطمی بود ولی عقیده‌ ای به تشیّع نداشت از اول نسبت به اهل‌سنت و علمای اهل‌سنت گرایش زیادی داشت و این باعث شد وقتی ایشان روی کار آمد حکومت فاطمیون را از هم پاشانید.

با توجه به این مسئله بحث‌‌مان را در مورد اقای محمد حسین هیکل خاتمه می‌دهیم باقی آن را دوستان خودشان مطالعه کنند

بحث دیگری که وجود دارد آقای دکتر محمد عماره در صفحه 32 یعنی مقدمه این کتاب از شیخ محمد عبده مطالبی آورده. محمد عبدُه که یکی از علمای بزرگ و نخبه‌های اهل‌سنت است و شرح مختصری از نهج‌البلاغه کرده است البته دردی را دوا نمی‌کند ولی همین که نهج‌البلاغه حضرت امیرالمونین علی علیه السلام را یک مقداری گرفته و منتشر کرده از این جهت قابل تقدیر است.

آقای محمد عماره در مقدمه کتاب علی عبدالرزاق مباحثی از شیخ محمد عبده آورده که این قضیه ا‌ی که علیه علی عبدالرزاق آغاز شد همین قیامت و بحثی است که علیه شیخ محمد عبده آغاز شد؛ ولی شیخ محمد عبده مقاومت کرد و تمام کسانی که مخالف او بودند آرام شدند و از عقیده خودشان هم بر گشتند و دوباره به حالت طبیعی خودش برگشت و دیگر مشکلی نداشت و بدانید قضیه علی عبدالرزاق هم مثل شیخ محمد عبده خواهد بود.

ایشان چند تا مسئله را از شیخ محمد عبده آورده، واقعاً انسان وقتی می‌خواند تأسف می‌خورد که این آقایان مثل رهبران ارتدوکس مسیحی‌ها می‌خواهند قانون‌شکنی بکنند و مسلمات اسلامی را که بزرگان اهل‌سنت بر آن معتقد هستند را نادیده بگیرند.

اگر ما بگوییم این‌ها جاهل هستند و سواد ندارند و مطالعه نکردند کسی از ما قبول نمی‌کند، وجدان ما هم اجازه نمی‌دهد ما بگوییم آدمی مثل شیخ محمد عبده، محمد رشیدرضا و سید جمال الدین اسدآبادی و امثال این ها از تاریخ اسلام خبر نداشتند و از اقوال بزرگان و علمای خودشان خبر نداشتند، این را ما نمی‌توانیم بگوییم.

می‌توانیم این‌طوری بگوییم که این‌ها آن‌چنان محو مسائل سیاسی شده‌اند آن چنان محو تبلیغات غربی شدند غرب‌زده شده‌اند و دوست دارند که اسلام را طوری معرفی کنند که غربی ها، خوش شان بیاید اروپائی‌ها و آمریکائی‌ها از اسلام خوش‌شان بیاید و از اسلام استقبال کنند و بگویند ما اصلاً حکومت دینی در اسلام نداریم هر کس گفت ما حکومت دینی داریم این اسلام را نفهمیده است.

این تنها چیزی است که می‌شود توجیه کرد من یکی دو نمونه از حرف‌های محمد عبده را می‌آورم و نقد می‌کنم و زیاد معطل نمی‌شویم و روی اصل قضیه آقای علی عبدالرزاق تمرکز می کنیم.

ایشان چند تا نکته از محمد عبده آورده از جمله:

«من کلمات الاستاذ الإمام»

مراد محمد عبده است.

«قوله: فلاُمّة او نائب الامة هو الذي ینصبه (اي الخلیفة)»

امت و نایب امت خلیفه را نصب می‌کند.

یعنی (خلیفه) به هیچ عنوان توسط خدا و پیامبر و یا خلیفه قبلی نصب نمی شود بلکه امت باید(خلیفه) را نصب بکنند.

«والامّة هی صاحبة الحق فی السیطرة علیه»

امت در سیطره خلافت صاحب حق هست

«و هی التی تخلعه متی رأت ذلک من مصلحتها»

امت باید براساس مصلحت خلیفه را خلع می کنند

«فهو حاکم مدنیّ من جمیع الوجوه»

اسلام حکومت مردمی دارد و اعتقاد به خلافت انتصابی باطل است

و سپس می گوید:

«علمت لیس في الإسلام سلطةٌ دینیة سوی سلطة الموعظة الحسنة والدعوة الی الخیر والتنفیر عن الشر»

در اسلام حکومت دینی وجود ندارد غیر ازاینکه بزرگان دین فقط موعظه می کنند و مردم را دعوت به کار خوب کرده واز کار بد نهی می کنند .

ایشان بااین بیان کاملاً جدائی دیانت و سیاست را مطرح کرده است. البته این حرف را تنها محمد عبده بیان نکرده بلکه غیر از او بعضی از داخلی ها نیز همان مطالب را مطرح کرده اند و ما باید جواب آنها را داشته باشیم .حرف اول ایشان این است که می گوید:

«فالامّة او نائب الامّة هو الذي ینصبه (اي الخلیفة)»

مراد از امت رفراندوم و انتخابات عمومی است و مراد از«نایب الأمة» نیز خبرگان است که افرادی را مردم انتخاب می‌کنند آن‌ها نیز خلیفه و حاکم اسلامی معین می‌کنند و این امت می‌تواند هر لحظه‌ ای که خواستند،حاکم اسلامی را عزل بکنند.

ما از این آقایان یک سوال داریم آنها که می‌گویند:

«فالامة او نائب الامة هو الذي ینصبه (اي الخلیفة)»

آیا اعتقاد داشتن به اینکه (امت یا نمایندگان امت «خلیفه» را معین می‌کنند) ریشه قرآنی دارد؟ یعنی از قرآن و سنت استفاده کرده‌اید یا از سیره خلفای راشدین ؟ غیر از این سه تا راه دیگری که ندارید. مگر این‌که بگویید : ما اصلاً کاری به قرآن و سنت نداریم و همینطور کاری به سیره صحابه نداریم بلکه می گوییم اسلام یک دین اروپا پسند و غرب پسند باید باشد.

غرب از اسلام خوشش بیاید و به طرف اسلام بیایند و اسلام باید منهای سیاست باشد.

ما نیز میگوییم: اگر عقیده شما این هست ما با شما هیچ حرفی نداریم، شما یک راهی را انتخاب کردید که هیچ ارتباطی به اسلام ندارد .

اما اگر این حرف را به عنوان عالِم دینی بگویید:

«لیس في الإسلام سلطةٌ دینیة»

ما در مقابل این تفکر شما می ایستیم و اجازه نمی دهیم که چنین عقائد باطلی را انتشار بدهید .

اگر بگویید عقیده‌ ما این است که اگر این‌طوری بکنیم جوان‌های غربی جذب به اسلام خواهند شد. اسلامی که شما دارید کتاب، سنت و صحابه است. اگر یک جایی هم رسیدید واز کتاب و سنت و صحابه هم دستوری نبود _ به قول بعضی از بزرگان منطقه فِراغ بود _ سراغ قیاس و رأی می‌روید. ولی مادامی که کتاب و سنت و سیره صحابه باشد، شما خودتان هم سراغ قیاس و رأی نمی‌روید.

ما ان شاء الله در جلسه بعدی درباره این جمله «محمد عبده» که «ملت و یا نمایندگان ملت خلیفه را نصب می‌کنند» بحث می کنیم. کلمه خلیفه در این‌جا آورده است. نمی‌گوید(سلطان) نمی گوید(رئیس جمهور)بلکه می‌گوید (خلیفه)حالا این خلیفه چه کسی است؟ «خلیفةُ الناس» یا «خلیفةُ النبی» یا «خلیفة الله» است این را باید برای ما روشن کنند.

«فالامة او نائب الامة هو الذي ینصبه (اي الخلیفة)»

الاسلام واصول الحکم؛ علي عبدالرزاق، ص32

باید بگویید که خلیفه چه کسی است؟ آیا از طرف مردم است؟ این را برای ما روشن کنید؛ پس شما حق ندارید به خلفای راشدین چه ابوبکر، چه عمر، چه عثمان، چه امیر المؤمنین (سلام الله علیه) به عنوان (خلیفةُ الرسول) تعبیر کنید. این روایت‌هایی که دارید : صحابه به ابوبکر خطاب می‌کردند «یا خلیفة رسول الله».باید بگویید همه این‌ها دروغ است و این روایت‌ها همه ضعیف و ساختگی و جعلی است.

ان شاء الله جلسه بعدی حرف‌های آقای محمد عبده را مطرح می‌کنیم که البته این‌ها مقدمه است وقتی به حرف‌های علی عبدالرزاق وارد شدیم ثابت می کنیم که این حرف‌ها ارتباطی به اسلام ندارد.

ان شاء الله موفق و مؤیید باشید، التماس دعا همه عزیزان را به خدای بزرگ می‌سپارم.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها