2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
علماي شيعه براي مناظره بايد با علماي اهل سنت بنشينند !
کد مطلب: ٤٤٦١ تاریخ انتشار: ٢٢ آذر ١٣٨٧ تعداد بازدید: 40704
اخبار » عمومي
علماي شيعه براي مناظره بايد با علماي اهل سنت بنشينند !

تعدادي از طلاب علوم اسلامي اهل سنت با ارسال نامه اي انزجار خود را از اعلام امادگي يك طلبه فراري براي مناظره با ايت الله مكارم شيرازي اعلام كردند . در اين نامه امده است اين شخص از لحاظ روحي در شرايط متعادلي نميباشد و رفتار غير ارزشي و كلامي وي مايه سر شكستگي اهل سنت بوده و خواهد شد .


به گزارش «شيعه نيوز» تعدادي از طلاب علوم اسلامي اهل سنت با ارسال نامه اي انزجار خود را از اعلام امادگي يك طلبه فراري براي مناظره با ايت الله مكارم شيرازي اعلام كردند .


در اين نامه امده است اين شخص از لحاظ روحي در شرايط متعادلي نميباشد و رفتار غير ارزشي و كلامي وي مايه سر شكستگي اهل سنت بوده و خواهد شد .


در اين نامه همچنين از ايت الله مكارم خواسته شده به دعوت افراد معلوم الحال پاسخ مساعد ندهند زيرا برخي افراد تنها براي كسب اعتبار و شهرت خواهان انجام اينگونه مناظره ها هستند .و به دليل نداشتن بار علمي اهل سنت نتيجه اين مناظرات را تاييد نمي كنند .


شايان ذكر است اين شخص در كشور انگلستان زندگي ميكند و در يك شبكه مستهجن به ايراد سخنراني ميپردازد و با دشنام به مكتب تشيع سعي دارد بعنوان مهره سوخته استعمار پير ، به اختلافات ميان اهل سنت و شيعه دامن بزند .


وي تا كنون چندين بار از علماي شيعه در خواست كرده است با وي مناظره كنند كه به دليل رفتار هتاك گونه وي كه دور از شان يك مسلمان است كسي حاضر به گفتگو با وي نشده است .



Share
161 | رو سZاه!!!!!در پZش خدا و رسولش و اهلبZت رسول الله | Iran - Behshahr | ٠٩:٠٥ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩١ |
سلام خدمت محضر مبارک ولZ عصر مهدZ فاطمه الزهرا و بعد خدمت هموطنان عزZز. سنZ ها مZگن ابوبکر بر حق بوده!!انما ولZکم الله ورسوله و الذZن امنو الذZن ZقZمون الصلاة و Zوتون الزکوة و هم راکعون# همانا ولZ و سرپرست شما خدا و رسول او مومنانZ هستن که نماز به پا داشته وبه فقZران در رکوع زکات مZ دهند.آZه 55 سوره مائده#####امام علZ انگشتر خود را درنمازمستحبZ در رکوع به Zک فقZرداد# تفسZرالمZزان ج6,ص18 19--تفسZر البرهان وعZاشZ# امام علZ فرمود:من جانشZن پZامبر هستم و به وسZله اZ من خداوند بلا را از خاندانم وشZعZانم دور مZسازد#بحارالانوار جلد52 صفحه 30# هرکه را من مولاZ اوZم پس علZ مولاZ اوست.## من و علZ مثل موسZ و هارونZم با فرق اZنکه بعدمن پZامبرZ نZست# اهل سنت مZگن معنZ مولا ZعنZ دوست!! حال در آZه بالا به جاZ سرپرست دوست را بذارZد!ZعنZ ما براZ پZدا کردن دوست که هرکدوممون بZش ازZک نفر دارZم باZددوستZ را انتخاب کنZم که درنماز زکات بده!!اZن جورZ که هZچ دوستZ ندارZم ولZ سرپرست بZشتر صدق مZکند چون فقط Zک نفربرا Zک امت است.#آZا براZ ابراز دوستZ پZامبر به امام علZ باZد شصت هزار نفر دراون گرما جمع بشن!! کدام پZامبر جانشZن خودشو انتخاب نکرده که شما مZگZن شورا!!ابراهZم جانشZنش اسماعZل.Zعقوب Zوسف.موسZ هارون رو انتخاب کرد. بلا فرض شورا!!!! ابوبکر رو شورا انتخاب کرد چرا ابوبکر عمر رو جانشZن خودقرار داد!!طبق اسناد عمر طبق وصZت ابوبکر روZ کار امدو راZ شورا و مردم عملZ نشد#تارZخ طبرZ ج1 ص2138#کامل ابن اثZر ج2 ص292# اهلسنت مZگن کسانZ که به صحابه سه تن اولZ توهZن کنن کافران!!عاZشه با تعبZر از عثمان به نثعل(کفتار) گفت بکشZد عثمان را قطعا او کافرشده است. تارZخ الطبرZ ج3 ص477--الکامل فZ التارZخ ابن الاثZر ج3 ص206--ابن ابZحدZد ج6 215 اگه اZن جورZ باشه ام المومنZن عاZشه هم کافر شده!! عمر آتش آورد تا خانه را آتش زند!فاطمه(س)در سرراهش آمدو فرمود:کجا؟اZ پسر خطاب آمده اZ تاخانه مراآتش بزنZ.عمر گفت بله!Zا درآنچه امت وارد شده اند وارد شوZد (خلافت ما را قبول کن مثل بقZه مردم) Zا خانه ات را آتش مZزنم!!#ابوالقراء تارZخ ابZ القراء جلد 1 صفحه 156 دارالمعرفته بZروت*** ابوبکر درباره عمرگفت:واقعZت آن است عمر مثل شZطان مرا گمراه مZکند#تارZخ الطبرZ ج 2 ص 460#الامامة السZاسة چاپ مصر ج4 ص16#تارZخ سZوطZ ص71#تارZخ بغداد ج43 ص 388#داستان زنZ که درصحرا بهش تجاوزکرده بودن،غذاZش داده بودن اورابه شهر رسانده بودن.عمربه ان زن گفت آنهاپولش راداده اند!مشکلZ نداره#قسم الافعال ص417 حدZث 13479##تارZخ طبرZ ج1 ص2138#کامل ابن اثZر ج2 ص292#شراب خوردن عمر در لحظه مرگ!!پزشک گفت نوشZدنZ چZ مZخواZ؟گفت شراب نبZز(از خرما و انگور درست مZشه)#الطبقات الکبرZ محمد بن سعد ج3 ص354 تارZخ مدZنه و دمشق#وخZلZ هاZ دZگه!!!آZا اZن اشخاص قابل احترام اند!! اگر ZکZ از اZن حرفها در مورد امام علZ بود که محاله من دZگر هZچ ارادتZ به اهلبZت ندارم و سنZ مZشم! اهل سنت مZگن راه ورسم ما قران است قران آZه 6 سوره مائده مZگه مسح کنZد.سوره نساء 24 متعه رو استمتعتم متعتم رو حلال کرده کجا پZروZ ازقران!! پZروZ از عمر مZکنن که حرف قران و رسول الله رو کنارگذاشت و حرامش کرد!! اهل سنت مZگن سجده بر مهر حرامه.خاک پاک سجده بر خاک پاک مشکلZ نداره شماکه سر مZزارZن رو فرش ماده شZمZاZZ!! سنZ ها مZگن شماسر مZذارZن رو مهر مهر رو مZپرستZن!آره راست مZگن!!!! ما در سجده مZگZم سبحان ربZ مهر بحمده!! نمZگZم ربZ الا و بحمده. وسلام
162 | شيعه | Iran - Sanandij | ٠٩:٢٣ - ٠٤ خرداد ١٣٩١ |
سلام وبلاگ زيبا وجالبي و پر محتوايي داريد. از شما در وبلاگ بزرگترين دهکده مباحث شيعه وسني دعوت به عمل مي اورم که با حضور ونظرات زيباي خودتان من را در امر به اثبات رساندن ولايت اميرالمو منين علي{ع} و ترويج فرهنگ شيعه ياري دهيد و با لينک وبلاگم در وبلاگتان به من در اين راه کمک کنيد.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي به شما صميمانه تبريك مي گوييم انشاءالله در احياي انديشه علوي و دفاع از حريم خاندان نبوي و ابلاغ حقائق مسلم تاريخي هميشه مؤيد و منصور باشيد.
دوستاني كه مي خواهند به اين وبلاگ مراجعه كنند از آدرس زير لينك شوند:
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
163 | احمد تهراني | France - Strasbourg | ١٧:٣٦ - ٠٥ شهریور ١٣٩١ |
قبلا دکتر عبد الرحيم ملازاده با حجت الاسلام محمد حسيني قزويني از روافض معروف در شبکه سلام مناظره داشتند اما قزويني بعد از دو جلسه وقتي ديد که توانايي رويارويي با علماي اهل سنت راندارد ايشان را به وهابيت متهم کرد و گفت که من با وهابي ها مناظره نميکنم. چه دكتر فراري خوبي

پاسخ:
عليکم السلام
جهت روشن شدن بيشتر اذهان عمومي
بازديدکنندگان محترم مي توانند به لينک بخش مناظرات اين سايت مراجعه کرده تا هم صوت و هم فايل متني اين مناظره را مشاهده کرده (والبته کتاب مذکور نيز در بخش انتشارات موجود است) تا مشخص شود که در اين مناظره چه گذشت و چه کسي شکست خورده و با چه هدفي شخص شکست خورده دانما دنبال تلافي و ... هست
و البته جهت شناخت ادب و کلام اين شخص (ملازاده) مي توانيد به بخش فتنه وهابيت اين سايت مراجعه کرده و چندين مورد هم کلامي ايشان با تماس گيرندگان را ببينيد
والسلام علي من التبع الهدي
معاونت اطلاع رساني
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
164 | سعيد | Iran - Tehran | ٢١:٠٢ - ٠٧ آذر ١٣٩١ |
هيهات به شما برادران سني
165 | حميد رضا اردبيلي | Iran - Babol | ١٦:١٥ - ١٣ دي ١٣٩١ |
رادران وخواهران محترم اين سنيها ووهابيها هيچ منطقي ندارند امسال تابستان به حج مشرف شديم به زيارت بقيع رفتم در آنجا ديدم که آخوند مازندراني با يک وهابي صحبت ميکرد که چرا خانومها رابراي زيارت بقيع راه نميدهند و او هم سينه اش را جلو داده بود که پيامبر اکرم ورود خانومها به قبرستان را حرام کرده در ضمن اونها ميان و گريه و زاري ميکنند وبه عنوان تبرک به در و ديوار دست ميکشند که اين کار حرام است و......در جوابش گفتم نه اين که شما خيلي به حرف پيامبر گوش ميکنيد که فرمدهاند:فاطمه پاره تن من است و عمر آقاي شما ايشان را شهيد کردند وفرزندشان را سقط.گفتم شما که ادعاي قرآن خواندن ميکنيد مگر سوره يوسف را نخوانده ايد که حضرت يعقوب پيراهن يوسف(ع)را بر چشمانشان تبرک کردند و چشمان مبارکشان بينا گشت پس تبرک در قرآن هم آمده در آن هنگام شرع کرد به داد وبيداد وفحش دادن .بلي اين است منطق وهابي واهل سنت،در مقايل سر جوانان بي گناه ما را مي برند و به بهشت ميروند،اللهم عجل لوليک الفرج
166 | صادق ترابي | Iran - Mashhad | ١٨:٢٦ - ٢٨ دي ١٣٩١ |
من بعنوان يك سني تحصيلكرده جناب مولانا دكتر عبدالر حيم ملازاده را مورد تاييد تمام اهل سنت وجماعت قرارداده واين بيانيه كاملا ساختگي واز طرف جاسوسان ميباشد زيرا يك عده تاثير اين برنامه هدايتگر وروشن كننده حقايق راديده اند وميترسند بيشترازاين خراب شوندوهركس كوچكترين توهيني به ايشان واهل سنت انجام دهد بخدا قسم ملحداست
167 | علي | Iran - Mashhad | ١٨:٣٥ - ٢٨ دي ١٣٩١ |
اگردوستن افراطي يك ساعت ازقبرپرستي خودبزنند وشبكه ي ؟ رو نگاه كنند همه چيز مشخص خواهد شد فكركنم نزديك40دروغفقطازآقايقزوينيكافر پخش شد واين بيانيه بخدا دروغ است چون ديگه حرفي براي گفتن ندارن ونيرنگ جديد ميزنند.دكتر ملازاده كه چيزي جز قران وسنت نگفته واين مشكل شماست كه با قرآن مشكل داريد
168 | اگرقران وعترت قبول كنند نوكرشونم | Taiwan - Taipei | ١٤:٥٧ - ٣٠ دي ١٣٩١ |
بسم الله الرحمن الرحيم وامابعد خدمت زحمت کشان عزيز در راه ولايت سلام عرض مي کنم لطفا اگر مي شود اين حديث هاي زير را بگوييد درست است يا نه(ازنظرعلم رجال و راويان وسند) 1) امام صادق عليه السلام فرمودند: ما طائفه بني هاشم (اهل بيت عليهم السلام) کوچک و بزرگ خود را به سب و لعن آن دو و بيزاري جستن از آن دو (عمر و ابابکر) امر مي نمائيم. (معجم رجال الحديث ج15 ص129) 2) ابو علي خراساني از غلام امام سجاد عليه السلام نقل مي کند که او گفت: در خدمت امام سجاد عليه السلام خلوتي داشتيم به او عرض نمودم: از من بر شما حقي است اگر من را از احوال آن دو (عمر و ابابکر) با خبر نسازيد ؟ پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هر کس محبت آنها را داشته باشد کافر است. (بحارالانوار ج72 ص 137 ح25) 3) ابوحمزه ثمالي مي گويد از امام سجاد عليه السلام راجع به آن دو نفر (عمر و ابابکر) سوال شد. پس حضرت فرمودند: آن دو کافرند و هر کس دوست دار آنها باشد هم کافر است. (بحارالانوار ج72 ص128) 4) امام صادق عليه السلام فرمودند: هر ظلمي که در اسلام اتفاق افتاده و يا در آينده تا روز قيامت اتفاق افتد و هر خوني که تا روز قيامت به حرام بر زمين بريزد و هر عمل منکر و ناشايستي که تا روز قيامت اتفاق افتد همانا وزر و وبال آن به گردن آن دو (عمر و ابابکر) و پيروان آن دو نوشته خواهد شد. (مجمع النورين ص124) 5) روزي كميت خدمت امام صادق(عليه‌السلام) رسيد و شعري خواند. سپس عرض كرد اي آقاي! من سوالي دارم، حضرت فرمودند: بگو. عرض كرد سؤالم درباره آن دو خبيث اولي و دومي (لعنت الله عليهما) است. حضرت فرمودند: اي كميت تا روز قيامت به اندازه خون حجامت خوني در اسلام ريخته نشود و مالي حرام كسب نشود و عمل شنيع زنا انجام نگيرد مگر اين كه همه به گردن اين دو باشد وسپس حضرت فرمود ما بني هاشم بزرگ وکوچکمان را امر به سب )دشنام دادن) وبيزاري جستن از آن دو مي کنيم . (رجال كشي: ص 135 ـ بحارالانوار: ج 47، ص 323، حديث 17) 6) امام صادق عليه السلام فرمودند: کسي که ذره اي از محبت اولي و دومي را به دل داشته باشد استحقاق بهشت ندارد. (تفسير عياشي ج1ص156 – بحارالانوار ج30ص215) 7) حسين بن ثوير و ابوسلمه سراج نقل کرده اند که: از امام صادق عليه السلام شنيديم که آن حضرت بعد از هر نماز واجب لعن مي کرد چهار مرد ملعون و چهار زن ملعون را. اما مردان عبارتند از: ابابکر, عمر, عثمان, معاويه و زنان عبارت بودند از: عائشه,حفصه, هند و ام الحکم خواهر معاويه. (الكافي ج3 ص342) 8) امام صادق عليه السلام و از پدر بزرگوارشان ع و او از پدر بزرگوارشان امام سجاد ع و او از جد بزرگوارشان اميرالمومنين عليه السلام روايت فرمودند: خداوند در پشت مغرب شهري دارد به نام جابلقا و در آن هفتاد هزار امت است که همه شان مثل اين امت هستند ولي به اندازه چشم به هم زدني نافرماني نمي کنند. آنان هيچ عملي ندارند و کلامي نمي گويند مگر نفرين بر آن دو (عمر و ابابکر) و بيزاري جستن از آنها و اقرار به ولايت اهل بيت پيامبر ص. (بصائرالدرجات ص490ح1) لطف کنيد وبدون غرض نظر اصلي رو بگيد چون من در مورد سب شک کردم واين احاديث رو پيدا کردم بگيد درست هستند يا نه ممنون اللهم عجل لوليک الفرج

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در اين مورد با دفتر مرجع تقليد خود تماس بگيريد. احكام با توجه به شرايط و زمان قابل تغييرند. دانستن احاديث به تنهايي كافي نيست.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات (1)
169 | عليرضا زمانشعار | Iran - Tehran | ١٣:٥٠ - ٢٩ بهمن ١٣٩١ |
شما سني ها چقدر لجوج هستيد مگه تو قران خدا نگفته که ما امتي را بدون رهبر رها نميکنيم پس رهبر شما در اين زمانه کيست ؟ نه رهبري که خودتون انتخابش کرديد همون رهبري که هروقت کم مياورد از مولا علي ميپرسيد. اولا درمورد وضو مگه کلمه الي چند معني نميدهد پس چرا به نفع خودتون تفسيرش ميکنيد.ازنظر پزشکي هم اب به سمت پايين کثيفيها والودگي دست و ميشويد و ميبرد نه به سمت بالا. در انصورت الودگي همچنان در دست ما باقي ميماند اين يک سوتي بزرگ از سني. .حضرت علي هم به اذن خداوند درنماز انگشترو به ان گدا دادند.مشکل شما اينه که نميخوايد باور کنيد امامان ما از طرف خداوند نازل شدند .همون عمري که هيچ فضايل اخلاقي پس از رحلت پيامبر نداشت .هميشه حق و حقيقت پيروان کمتري داشتند ولي هواداران گناه وفساد اکثريت بيشتري داشتند مثل جهان امروز گذشته .ولي دراينده فرزند زهرا وعلي ظهور خواهد کرد و جهان را پراز عدل وداد خواهد کرد در ضمن امامان ما هيچ وقت هيچ استادي در هيچ زمينه نداشتند به دليل اينکه علم غيب داشتند ودر هرزمينه برترين در همه اعصار بودند شما اگه راست ميگيد بياييد با علماي قدر شيعه نظير ايت الله سيستاني و مکارم شيرازي ونوري همداني و و....مناظره کنيد .شما سني ها نميتونيد ببينيد امامان شيعه چقدر محبوب هستند مثل امام رضا که لحظه اي حتي در سرد ترين شب سال جمعيت زوار از ان کاسته نميشود يا شهادت امام علي. ايام فاطميه. محرم وصفر .نيمه شعبان و....بقيت الله خيرلکم ان کنتم مومنين تا قيامت ياعلي
170 | شاهين | Iran - Tehran | ١٤:٠٠ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٩٢ |
اولا سلام به همه شيعه هاي دنيا دوما لعنت به دشمنان مولا علي بنده تو يوتيوب هم زياد با اين سني ها کل کل کردم ولي فايده نداره دوستان چون نميفهمن.بعد جناب يامپي يا بامزي يا هرکس ديگري شما دست رو کلاه خودت بگيرکسايي که اينقدر صيغه رو لعن ميکنن احتمال زياد ازش رو دست خوردن . درضمن عمر جونتون همون کسيه که در سفر حج يکي از مشکش نوشيد ومست شد حدش زد بعد که طرف اعتراض ميکنه که من از مشک تو نوشيدم تو مرا حد ميزني ميگه اخه تو مست شدي و اين نشان از ظرفيت بالاي جناب عمر درنوشيدن بوده
171 | ســــنـگ ِ پــاي ِ قـــزويــن! | United States - Fremont | ٠٣:٢٣ - ٠٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
ههه! جك هاي خوبي ميذاريد! خيلي خنديديم! ممنون! :D خدايي در جـُك گفتن و لطيفه سرايي و خنداندن ما با اين اراجيف بسيار حرفه اي عمل ميكنيد! :))) پيشنهاد ميكنم با اقاي مهران مديري يه هماهنگي كنيد و يه برنامه 90 قسمتي طنز براي تلويزيون بسازيد! قول ميدم افسردگي ريشه كن بشه!!! :D من رگه هاي استعداد شديدي در گفتن داستان هاي كمدي در اين نوشته هاي ميبينم! :D هههه! :)))) بوس بوس! بيشتر تلاش كنيد! انشاءالله جايزه سالهاي آتي گل آقا را شما ميبريد جوجوهاي گلم! :))) :D
172 | ahmad abobakr osman omar | United States - Torrance | ٢١:٥٧ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٢ |
salam khaste nabashid man ahmad hastam mikham begam man darbare dinam tahghigh kardam va balatarin din az nazare khoda hooobe aliye va az khodaye manan mikham ke shoma ahle sonatoo ba inke bi elm hastit khoda hedayatetoon hedayat kone
173 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ٢٢:١٠ - ١٧ خرداد ١٣٩٢ |
سلام ..برادران بياييد به جاي تعصب ..عقل و منطق خودمون رو قاضي قرار بديم آقاي قزويني فرمودند ..كه برويد امام رضا را واسطه قرار بدهيد و از او بخواهيد كه خدا شما را ببخشد..مگر خداوند در سوره هاي فاطر22 روم52 و ايه هاي ديگر نفرموده كه شما نميتوانيد صداي خود را به اهل قبور برسانيد .. با چه سند و مدركي قزويني مي گويد برويد سر قبر اگر امام رضا شهيدن شهيدها نزد خدا زنده ان نه نزد من و اقاي قزويني

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در آيه «و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا ...»، «عند ربهم» متعلق به «يرزقون» است نه «احياء» لذا اين آيه مي گويد: شهدا زنده اند و نزد خداوند روزي مي خورند.
در ثاني اگر سخن شما را بپذيريم، استدلال ما اين است: امام رضا سلام الله عليه شهيد شده اند و شهدا هم نزد خدا زنده اند و خداوند هم به ما از رگ گردن نزديك تر است پس شهدا هم به ما نزديكند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
174 | محمدحسين خادم الحسيني | Iran - Tehran | ١٣:٤٥ - ١٩ خرداد ١٣٩٢ |
با سلام خدمت مسئولين موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر.بنده در باب اتفاقات پس از شهادت پيامبر و اقدامات خلفا قصد مناظره با علماي اهل تسنن را دارم چنانچه کسي جرئت داشت اين ايميل بنده است ، خبر دهيد در خدمتيم.
175 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٥:٤٤ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
2سوال از عموم شيعيان.... فقط آنهايي كه دليل محكم قرآني دارند... 1.شيعيان معتقدند كه بعد از پيامبران بر مردم حجتي است و آن امام زمان است.. ولي خدا در سوره ي نسا ميفرمايد... بعد از پيامبران.. هيچ حجت و دليلي بر مردم نيست... اينو حتي از آخونداتون هم بپرسي... ........ 2. خداوند در قرآن ميفرمايد (اليس الله بكاف عبد) ترجمه:آيا الله براي بنده اش كافي نيست.. سوال اينجاست اي شيعيان آيا الله براي شما كافي نيست كه ميگوييد يا علي مدد.. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا طفره نريد و جواب منطقي بديد... تا مردم آگاه شوند .. اي شيعيان ساكت ننشينيد از آخونداتون بپرسيد.. ؟؟؟؟ فقط بلدن طفره برن .. جواب منطقي ندارن.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فقط يا الله مدد .. الله برايم كافيست....../////

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در خصوص سؤال اولتان بايد بگوييم شما در معناي آيه مغالطه كرده و آيه را درست معنا نكرده‌اند؛ زيرا اين آيه در صدد نفي حجت هاي الهي بعد از پيامبران نيست. اگر معناي آيه اين باشد، بايد بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله، قرآن كريم كه معجزه جادوان رسول خدا در ميان امت اسلامي است به عنوان حجت در ميان مردم نباشد در حالي كه طبق روايات و سخنان مفسران خود اهل سنت،‌ قرآن حجت خدا بر مردم است.
معناي درست آيه اين است كه خداوند رسولانش را فرستاد تا حجت را بر مردم تمام كند به طوري اگر مردم گرفتار گمراهي شوند، حجتي عليه خداوند نداشته باشند.اگر كمي دقت مي كرديد مي فهميديد كه لام در «لئلا َيكون لِلنَّاسِ عَلَى اللَّه حجة بعد الرسل»، لام غرض است يعنى رسولان را فرستادم براى اينكه بر مردم حجت تمام گردد و به اين معني نيست كه بعد از پيامبران حجتي(امام ) نيست؛ بلكه در حقيقت اين آيه غرض از بعثت پيامبران را روشن مى‏ سازد كه خداوند پيامبران را از آن جهت فرستاد تا مردم حجتى و برهاني بر خدا نداشته باشند و روز قيامت نگويند كه تكليف خود را نمى ‏دانستيم و نگويند ما را رسولى نبود كه به ايمان دعوت كند و از شرك باز دارد و خير و شر را بيان نمايد .پس مقصود آيه اين است كه با آمدن پيامبران و تبليغ پيام الهى بر مردم حجت براى همه مردم تمام مى‏ شود و جاى عذر و بهانه براى كسى باقى نمى‏ ماند. در حقيقت اين آيه اشاره به قاعده عقاب بلابيان دارد. طبري در ذيل اين آيه گويد: مقصود از لئلا يكون اين است كه كسي كه به خدا كافر شده است و يا كسي كه گمراه شده است ،هنگام عقاب خداوند دليلي بر عليه خدا نداشته باشد كه چرا عقابم مي كني . جامع البيان ج6 ص22
جهت اطلاع بيشتر به اين آدرس رجوع كنيد
اما در پاسخ سؤال دومتان نيز بايد عرض كنيم كه شما مانند كساني نباشيد كه گفتند «نومن ببعض ونكفر ببعض»!؛ زيرا همان خدايي كه گفته است اليس الله بكاف عبد، در جاي ديگر نيز مي فرمايد :به نزد رسول خدا (ص) برويد تا براي شما استغفار كند ! و يا مي فرمايد ان تنصروا الله ينصركم و يا مي فرمايد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ.
در ضمن اينكه مي گوييد فقط يا الله مدد بگوييد اين عين مخالفت با كار خليفه تان ابوبكر است؛ چون او بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله خودش را روى بدن حضرت انداخت و خطاب به آن حضرت گفت : اذكرنا يا محمّد! عند ربّك، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد محمد بن يوسف الصالحي الشامي الوفاة: 942هـ ، 12 ص 299
آيا شما اصلا كتاب هاي خودتان را مطالعه كرديد كه شعار لشگريان ابوبكر در جنگ با مسيلمه كذاب يامحمداه بوده است. طبري در تاريخش كه ابن تيميه اين كتاب را از صحيحترين كتب تاريخ مي داند، مي نويسد : كان شعارهم يومئذ يا محمداه . تاريخ الطبري ج 2 ص 281 . اي كاش به استغاثه عمر بن عبدالله نيز توجه مي كرديد وقتي كه فلج شد و بر زمين نشست، شخصى به او گفت: محبوب‌ترين فرد در نزد خود را بخوان (تا به فريادت برسد). او نيز گفت: يا محمد! به فريادم برس. سپس ايستاد و به راهش ادامه داد . اين جريان در اين آدرس بطور مفصل ذكر شده است
گروه پاسخ به شبهات
176 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٩:٠٢ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
حضرت علي ميفرمايد..وساعل الشيعه:جلد1 صفحه209.. (بعثني رسول الله الي المدينه في هدم القبور و كسر الصور)..:علي ميفرمايد: رسول خدا مرا به شهر براي خراب كردن مقبره ها و شكستن مجسمه ها و بتها فرستاد.. وسائل الشيعه.. معتبر ترين كتاب شيعيا است.. پس اگر اينطور است.. اين همه مقبره ها در ايران واسه چيست.. اين راه علي است يا مخالفت با اين بزرگوار..

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اولا: اين روايتي را كه ذكر كرديد ضعيف است . علامه مجلسي در باره روايت گويد: ضعيف على المشهور. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.ج‏22 ؛ ص440 . روايت در هر كتابي اعم از كافي و يا وسائل الشيعه و يا غيره ذكر شده باشد، ملاك براي قبولي روايت در بين ما، اعتبار سند روايت است.
ثانيا: اگر در متن روايت خوب دقت كرده باشيد ، پيامبر صلي الله عليه وآله حضرت علي عليه السلام را براي ويران كردن قبور و تصاوير بت ها كه در آن زمان بين مشركان در عصر جاهليت معمول بوده فرستاده است نه براي تخريب قبور مومنان و انبياء الهي و شما بين تخريب قبور مشركان و تصاوير بتهاي مشركان و تخريب قبور مومنان و پيامبران الهي خلط كرده ايد و اين مغالطه است در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله كجا مسلمانان بر روي قبرها تصوير مي كشيدند تا حضرت بخواهد آنها را نهي كند
بنابراين قرينه اي كه دلالت مي‌كند مقصود قبور اهل جاهليت بوده است، جمله «كسر صور» است كه آنها صورت كساني را كه عبادت مي كردند مي‌كشدند.
ثانيا: اگر خيلي از مقبره هاي بزرگان مسلمانان در ايران ناراحت هستيد، بهتر است اول فكري به مقبرهاي بزرگان خودتان بكنيد بعد راجع به قبور مسلمان در ايران تصميم بگيريد . جهت اطلاع از مقبره هاي بزرگان دينتان به اين آدرس رجوع كنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
177 | پارزوان صبحاني | Iran - Urmia | ١٩:٤٦ - ٢٥ تير ١٣٩٢ |
با سلام خدمت تمام دست اندر كاران اي هموطنان چرا خودتونو ناراحت ميكنيد. چرا همديگر رو تكفير ميكنيد 1.سوال داشتم.. در پاسخ به نظر يكي از عزيزان فرموديد به جز خدا و رسولس هيچكس حق ندارد كسي را تكفير كند شما اين حرف را زديد چون اعتقاد داريد شما چرا اين حرف را به مراجع خودتون نميزنيد مثل آقاي قزوينيآقاي دانشمند و الله ياري و كه اهل سنت رو تكفير ميكنند من شيعه هستم ولي اعتقاد دارم كه فقط بايد مستقيم و بدون واسطه خدا را بخوانيم و امام رضا و ديگر كساني كه مردن را واسطه قرار نديم من نه اهل سنت را قبول دارم نه شيعه و نه هيچ فرقه اي را بلكه قرآن و سنت صحيح خدا و رسولش و و مولا امير المومنين علي بن ابي طالب.. و هيچكس را هم لعن نميكنم... خداوند در قرآن سوره ي فصلت آيه ي 6 )((((((فاستقيموا اليه واستغفروه و ويل للمشركين))))ميفرمايد:پس مستقيما به سوي خدا روي آوريد و از او آمرزش بخواهيد واي بر مشركين و گول شيعه نماها را نخوريد آنها دشمن امير المونين هستند اگر امير المومنين رو دوس داشتن به شعارش كه همانا يا الله مدد بود عمل ميكردن پس اي شيعيان ارجمند بيدار شويد گول امام تراشان را نخوريد و به باغ سبز قرآن رجوع كنيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
قرآن مى فرمايد، به چيزى كه آگاهى و اطلاع نداريد، اظهار نظر نكنيد «لا تفف ما ليس لك به علم...» از آنچه به آن آگاهى ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل همه مسئوولند «و از آنها در مورد كارهاى كه انجام مى دهند و... سؤال مى شود» اينکه به ما نسبت مي دهيد که همديگر را تکفير مي کنيم اين تهمت، دروغ و مصداق اظهار نظر در چيزي است که در آن علم نداريد . نسبتي که به آيت الله قزويني مي دهيد و مي گوييد او اهل سنت را تکفير کرده است اين نيز دروغ و تهمتي است که بايد از آن توبه کرد. شما يک مورد بياوريد که ايشان کسي را تکفير کرده باشد؟! اما قضيه الله ياري مسئله جدايي است که حتي بزرگان ما بخاطر اهانت او به اهل سنت و مراجع تقليد شيعه از او اعلان برائت کرده اند.
اما در خصوص توسل که گفتيد من شيعه هستم ( هرچند بعد گفتيد من شيعه را نيز قبول ندارم که درحقيقت رد خودتان است ) و واسطه قرار دادن را قبول ندارم، اين عين تناقض است مگر مي شود کسي شيعه باشد و توسل را قبول نکند؛ زيرا توسل به اولياء الله ريشه قرآني و روايي دارد . اي کاش شما که آيه 6 فصلت را در رد توسل ذکر کرديد، به آياتي مثل :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ .اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ، از خدا بترسيد و براي تقرب به او وسيله‌اي بجوييدمائدة، آيه35 .نيز توجه مي کرديد که اين آيه به تمامي مؤمنين دستور مي‌دهد كه به هر وسيله‌اي كه سبب تقرب به خداوند مي‌شود تمسك بجويند؛ زيرا تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه‌ امكان ندارد.
همچنين آيه 64 سوره نساء که مي‌فرمايد :
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر [ نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .
همانطور که مشاهده مي شود رفتن به نزد رسول خدا براي طلب بخشايش در اين آيه عام است ؛ هم شامل حيات ايشان و هم بعد از مرگ ظاهري مي‌شود . اين آيه نشان مي‌دهد كه بايد براي طلب بخشش از خداوند، واسطه و وسيله آبروداري را پيدا كرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد .و يا آباتي ديگر مثل« ان تنصروا الله ينصرکم» که کمک خواستن از ديگران جايز مي داند.
بنابراين اگر شما فقط قرآن را قبول داريد پس چرا با اين آيات مخالفت کرده و واسطه قرار دادن را رد مي کنيد آيا اين تناقض نيست؟!
چهت اطلاع بيشتر به اين آدرس ها رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
178 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٢:١٣ - ٢٥ شهریور ١٣٩٢ |
سلام.. در يكي از كتب معتبر شيعه يعني كافي.. جلد2صفحه ي15.. ادعا شده لباس سياه نپوشيد.. پس اين همه لباس سياه پوشيدن در حسينيه ها چيست.....؟ جواب بديد..؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در آدرس ذيل به اين شبهه بطور مفصل پاسخ داده شده است


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
179 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٧:٢٧ - ٢٥ شهریور ١٣٩٢ |
سلام.. شيعيان معتقدند كه پيامبر اسلام براي خود جانشين انتخاب كرده وآن علي رضي الله عنه ميباشد.. پس چرا امام زمان از پيامبر تبعيت نكرد و براي خود جانشيني تعيين نكرد.. ؟ چرا..؟ اگه انتخاب كرده كيست آن جانشين..؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف زنده و در جامعه حضور دارند و هرگاه خداوند صلاح بداند ظهور خواهند كرد.

براي دوران غيبت خود هم تكليف مردم را مشخص كرده و فرموده اند:

«أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ الله» در حوادثي كه براي شما واقع مي شود به راويان احاديث ما مراجعه كنيد آنها حجت ما بر شما و من حجت الهي هستم.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
180 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٧:٤٢ - ٢٥ شهریور ١٣٩٢ |
سلام آيا در قبر از امامت سوال ميشود يا نه.. اگ ميشود آدرس..

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ اين سوال شما در مقاله «آيا در قبر و قيامت از ولايت علي و ائمه عليهم السلام سؤال مي‌شود؟» بررسي شده است مراجعه كنيد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
181 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١١:٠٧ - ٢٨ شهریور ١٣٩٢ |
سلام .. لطفا جوابم را بدهيد .. من ميخام حقيقت واسم روشن شود.. چرا در زمان انتخاب خليفه او و دوم .. حضرت علي رضي الله عنه .. از حديث غدير هيچ سخني به ميان نياورد...؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ ايشان از غدير سخن گفته اند مانند:

شيخ کليني رحمت الله عليه در کتاب شريف کافي روايتي را با سند صحيح نقل کرده است که بر طبق آن، نخستين کسي که با ابوبکر بيعت کرد، شيطان بوده است. سپس اميرمؤمنان عليه السلام به حديث شريف غدير استناد و خود را منصوب من عند الله خطاب کرده است:

541- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ:

لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وصَنَعَ النَّاسُ مَا صَنَعُوا وخَاصَمَ أَبُو بَكْرٍ وعُمَرُ وأَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ الْأَنْصَارَ فَخَصَمُوهُمْ بِحُجَّةِ عَلِيٍّ ع‏ قَالُوا: يَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ قُرَيْشٌ أَحَقُّ بِالْأَمْرِ مِنْكُمْ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مِنْ قُرَيْشٍ والْمُهَاجِرِينَ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَدَأَ بِهِمْ فِي كِتَابِهِ وفَضَّلَهُمْ وقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ.

قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَأَتَيْتُ عَلِيّاً ع وهُوَ يُغَسِّلُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا صَنَعَ النَّاسُ وقُلْتُ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ السَّاعَةَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص واللَّهِ مَا يَرْضَى أَنْ يُبَايِعُوهُ‏ بِيَدٍ وَاحِدَةٍ إِنَّهُمْ لَيُبَايِعُونَهُ بِيَدَيْهِ جَمِيعاً بِيَمِينِهِ وشِمَالِهِ.

فَقَالَ لِي يَا سَلْمَانُ ! هَلْ تَدْرِي مَنْ أَوَّلُ مَنْ بَايَعَهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنِّي رَأَيْتُ فِي ظُلَّةِ بَنِي سَاعِدَةَ حِينَ خَصَمَتِ الْأَنْصَارُ وكَانَ أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ بَشِيرُ بْنُ سَعْدٍ وأَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ ثُمَّ عُمَرُ ثُمَّ سَالِمٌ

قَالَ لَسْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ هَذَا ولَكِنْ تَدْرِي أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ حِينَ صَعِدَ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ ص؟

قُلْتُ لَا ولَكِنِّي رَأَيْتُ شَيْخاً كَبِيراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ شَدِيدُ التَّشْمِيرِ صَعِدَ إِلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ صَعِدَ وهُوَ يَبْكِي ويَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى رَأَيْتُكَ فِي هَذَا الْمَكَانِ ابْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطَ يَدَهُ فَبَايَعَهُ ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ

فَقَالَ عَلِيٌّ ع‏ هَلْ تَدْرِي مَنْ هُوَ؟ قُلْتُ لَا ولَقَدْ سَاءَتْنِي مَقَالَتُهُ كَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ النَّبِيِّ ص.

فَقَالَ: ذَاكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ.

أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ إِبْلِيسَ ورُؤَسَاءَ أَصْحَابِهِ شَهِدُوا نَصْبَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ ص إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّي أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وأَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.

فَأَقْبَلَ إِلَى إِبْلِيسَ أَبَالِسَتُهُ ومَرَدَةُ أَصْحَابِهِ فَقَالُوا إِنَّ هَذِهِ أُمَّةٌ مَرْحُومَةٌ ومَعْصُومَةٌ ومَا لَكَ ولَا لَنَا عَلَيْهِمْ سَبِيلٌ قَدْ أُعْلِمُوا إِمَامَهُمْ ومَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ فَانْطَلَقَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ كَئِيباً حَزِيناً.

وَ أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّهُ لَوْ قُبِضَ أَنَّ النَّاسَ يُبَايِعُونَ أَبَا بَكْرٍ فِي ظُلَّةِ بَنِي سَاعِدَةَ بَعْدَ مَا يَخْتَصِمُونَ ثُمَّ يَأْتُونَ الْمَسْجِدَ فَيَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يُبَايِعُهُ عَلَى مِنْبَرِي إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي صُورَةِ رَجُلٍ شَيْخٍ مُشَمِّرٍ يَقُولُ كَذَا وكَذَا ثُمَّ يَخْرُجُ فَيَجْمَعُ شَيَاطِينَهُ وأَبَالِسَتَهُ فَيَنْخُرُ ويَكْسَعُ‏ ويَقُولُ كَلَّا زَعَمْتُمْ أَنْ لَيْسَ لِي عَلَيْهِمْ سَبِيلٌ فَكَيْفَ رَأَيْتُمْ مَا صَنَعْتُ بِهِمْ حَتَّى تَرَكُوا أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ وطَاعَتَهُ ومَا أَمَرَهُمْ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص.

(الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الكافي، ج‏8، ص343، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.)

سليم بن قيس هلالى مى ‏گويد: از سلمان فارسى رضى اللَّه عنه شنيدم كه مى‏گفت: هنگامى كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله ديده از جهان فرو بست و مردم كردند آنچه كردند و ابو بكر و عمر و ابو عبيدة بن جرّاح با انصار ستيزه كردند و آنها را به دليل خويشى، كه دليل على عليه السّلام بود محكوم نمودند. گفتند: اى گروه انصار! قريش به امر امامت از شما سزاوارترند؛ زيرا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از قريش بود و مهاجران نيز از قريش بودند و خدا در قرآن، خود با آنها آغاز نموده و آنها را برترى بخشيده است، و پيام‌آور صلّى اللَّه عليه و آله فرموده است: امامان از قريش باشند.

سلمان گفت: من به نزد اميرمؤمنان عليه السّلام كه مشغول غسل دادن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود رفتم و او را از جريان آگاه كردم و گفتم: اينك ابو بكر بر منبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله جاى گرفته است و به خدا سوگند، خشنود نيست كه مردم با يك دست او، بيعت كنند و مردم با هر دو دست چپ و راست، با او بيعت مى ‏كنند.

على عليه السّلام فرمود: اى سلمان! هيچ مى ‏دانى نخستين كسى كه بر منبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با او بيعت كرد چه كسى بود؟

عرض كردم: نمى ‏دانم، جز اين‌كه ديدم كه در زير سايه‏بان بنى ساعده هنگام مجادله انصار،‌ نخستين كسى كه با او بيعت كرد بشير بن سعد و ابو عبيدة بن جرّاح بود و سپس عمر و بعد از او سالم.

امام عليه السّلام فرمود: من در باره اينها از تو نپرسيدم، (پرسيدم که آيا) مى ‏دانى نخستين كسى كه هنگام نشستن ابوبکر بر منبر پيامبر با او بيعت كرد چه کسي بود؟

عرض كردم: نه؛ ولى پيرى كهنسال را ديدم كه بر عصاى خويش تكيه زده بود و ميان دو ديده‏اش اثر سجده زيادى بود، و او نخستين كسى بود كه از پله منبر بالا رفت؛ در حالي که مى ‏گريست و مى‏گفت: ستايش خدايى را كه مرا از دنيا نبرد تا تو را در اين جايگاه ببينم، دستت را باز كن. ابو بكر دستش را باز كرد و پيرمرد با او بيعت نمود و سپس از منبر پايين آمد و از مسجد بيرون رفت.

اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود:

دانستى او چه کسي بود؟ گفتم: نه؛ ولى از كلامش بدم آمد؛ زيرا گويى از مرگ پيامبر خوشحالى مى ‏كرد. امام عليه السّلام فرمود: او شيطان لعنه اللَّه بود.

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه شيطان و سران اصحابش نگران بودند كه پيامبر اكرم در روز غدير خم مرا به امر خداوند عزّ و جلّ، به امامت و خلافت بر مردم و براى مردم نصب كرد و به آنها خبر داد كه من نسبت به آنها از خود آنها سزاوارترم و به آنها فرمود تا حاضران به غائبان برسانند و همه سران و شيطانهاى ابليس گرد او آمدند و گفتند: همانا اين امّت، مرحومه و معصومه است و نه تو و نه ما را بر آنها راهى نيست. همانا پيشوا و پناهگاه خود را پس از پيغمبرشان دانستند. در اين هنگام بود كه شيطان لعنه اللَّه افسرده و غمگين از آن محضر دور شد

و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه هرگاه از اين جهان رخت بربندد، مردم پس از مخاصمه با يكديگر در سقيفه بنى ساعده با ابو بكر بيعت كنند، و از آن جا به مسجد روند و نخستين كسى كه بالاى منبر من با ابو بكر بيعت كند شيطان است كه به چهره پيرمردى عبادت كوش بدان جا بيايد و چنين و چنان بگويد، سپس از آن جا بيرون رود و شياطين و پيروان خود را گرد آورد و باد در بينى كند و به جست و خيز پردازد و به آنها گويد: هرگز، شما گمان برديد كه مرا بر ايشان راهى نيست، اكنون ديديد من با آنها چه كردم تا سرانجام دستور و فرمانبرى خداى عزّ و جلّ و اوامر پيامبر را وانهادند.

سند اين روايت صحيح است و ترديدي در حجيت آن نيست

بررسي سند روايت

علي بن ابراهيم بن هاشم:

قال النجاشي: القمي، ثقة في الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب.

(معجم رجال الحديث، ج 12 ص 212، رقم: 7830.)

ابراهيم بن هاشم:

در باره ابراهيم بن هاشم و اثبات وثاقت ايشان بحث‌هاي مفصلي تاکنون در مجالس علمي و سايت‌هاي اينترنتي انجام شده است که ما به جهت اختصار، کلام جامع حضرت آيت الله العظمي خوئي قدس الله نفسه الزکيه را نقل مي‌کنيم. وي در شرح حال ابراهيم بن هاشم مي‌نويسد:

أقول: لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم، ويدل على ذلك عدة أمور:

1. أنه روى عنه ابنه علي في تفسيره كثيرا، وقد التزم في أول كتابه بأن ما يذكره فيه قد انتهى إليه بواسطة الثقات. وتقدم ذكر ذلك في (المدخل) المقدمة الثالثة.

2. أن السيد ابن طاووس ادعى الاتفاق على وثاقته، حيث قال عند ذكره رواية عن أمالي الصدوق في سندها إبراهيم بن هاشم: " ورواة الحديث ثقات بالاتفاق ". فلاح السائل: الفصل التاسع عشر، الصفحة 158.

3. أنه أول من نشر حديث الكوفيين بقم. والقميون قد اعتمدوا على رواياته، وفيهم من هو مستصعب في أمر الحديث، فلو كان فيه شائبة الغمز لم يكن يتسالم على أخذ الرواية عنه، وقبول قوله.

من مي‌گويم: شايسته نيست که در وثاقت ابراهيم بن هاشم ترديد شود، براي اثبات اين مطلب چند مطلب دلالت دارد:

1. علي بن ابراهيم در تفسير خود روايات زيادي از او نقل کرده است؛ در حالي که او در اول کتاب خود ملتزم شده است که هر چه در اين کتاب آورده است، به واسطه افراد ثقه به او رسيده است. بحث اين مطلب در کتاب المدخل مقدمه سوم گذشت.

2. سيد بن طاووس ادعاي اتفاق بر وثاقت او را کرده است؛ چنانچه در ذکر روايتي که او در سندش ابراهيم بن هاشم وجود دارد گفته: تمام روات آن به اتفاق علما ثقه هستند.

3. او نخستين کسي است که حديث مردم کوفه را در قم انتشار داد و قمي‌ها به روايات او اعتماد کرده‌اند. در ميان قمي‌ها کساني بودند که در باره روايت سخت‌گير بودند، اگر در او احتمال اشکال وجود داشت، تمام قمي‌ها بر گرفتن روايت از او و قبول رواياتش اتفاق نمي‌کردند.

(معجم رجال الحديث، ج 1 ص 291، رقم: 332.)

در توضيح کلام آيت الله خوئي مي‌گوييم:

قمي‌ها در نقل روايت آن چنان وسواس داشتند که اگر کسي در شهر مقدس قم از راويان ضعيف روايتي را نقل مي‌کرد، فورا او را از شهر بيرون و به شهر دوري مي‌کردند؛ چنانچه سهل بن زياد و... را تبعيد کردند. نقل روايت از راوي ضعيف جرم نابخشودني در ميان محدثان قم به شمار مي‌رود.

ابراهيم بن هاشم، مؤسس اين مکتب و نخستين انتشار دهنده حديث در هم بوده است و شخصيتي مثل علي بن ابراهيم فرزند برومند او بيش از شش هزار روايت از پدرش نقل کرده است.

بنابراين بر خلاف ادعايي که شده است، ابراهيم بن هاشم توثيق صريح دارد و دست‌کم شخصيتي مثل سيد بن طاووس ادعاي اتفاق تمام علما بر وثاقت او را کرده است.

حماد بن عيسي:

قال النجاشي: وكان ثقة في حديثه، صدوقا.

وقال الشيخ : ثقة.

(معجم رجال الحديث، ج7، ص236ـ237، رقم: 3972)

ابراهيم بن عمر:

إبراهيم بن عمر اليماني... قال النجاشي: شيخ من أصحابنا ثقة.

(معجم رجال الحديث، ج1، ص 241، رقم: 228)

سليم بن قيس الهلالي:

سليم بن قيس هلالي، از اصحاب و ياران خاص پنج امام اول شيعيان بوده است. آيت الله خوئي در شرح حال او مي‌نويسد:

سليم بن قيس: قال النجاشي في زمرة من ذكره من سلفنا الصالح في الطبقة الأولى: (سليم بن قيس الهلالي له كتاب، يكنى أبا صادق.

آقاي خوئي رضوان الله تعالي عليه سپس در ادامه نکاتي را در باره او اين چنين بيان مي‌کند:

الأولى: أن سليم بن قيس - في نفسه - ثقة جليل القدر عظيم الشأن، ويكفي في ذلك شهادة البرقي بأنه من الأولياء من أصحاب أمير المؤمنين عليه السلام، المؤيدة بما ذكره النعماني في شأن كتابه، وقد أورده العلامة في القسم الأول وحكم بعدالته.

سليم بن قيس هلالي.. نجاشي او را زمره گذشتگان صالح از طبقه اول آورده است...

سليم بن قيس هلالي في نفسه، ثقه، جليل القدر و والا مقام است. براي اثبات اين مطلب، شهادت برقي به اين که او اولياء اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام بوده کفايت مي‌کند. اين مطلب را گفتار نعماني در باره کتاب سليم تأييد مي‌کند. علامه حلي نيز او را در قسم اول آورده و حکم به عدالتش کرده است.

(معجم رجال الحديث، ج 9، ص 226، رقم: 5401.)

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
182 | نفس | Iran - Isfahan | ٠١:٢٢ - ٢٩ شهریور ١٣٩٢ |
دوستان سني لطفا به سوالم جواب بدن چرا پهلوي حضرت زهرا شکست وايشون شهيد شدنچرا الان قبرشون مخفيه چرا فرق مولامون علي (ع)شکافته شد چراپس از شهادت امام حسن (ع)به جنازه ي ايشون تير زدن چرا مگه نه اينکه نوه ي پيامبر بودن چرا در روزعاشورا سر از تن اهل بيت پيامبر جداشد حتي به علي اصغرشش ماهه رحم نشد اون که گناهي نکرده بود که تشنه شهيدش کردن چرا همه ي امامانمون به طريقي به شهادت رسيدن وحتي يکي از اون ها به مرگ طبيعي از دنيا نرفت چرا اينقدر عايشه رو قبول داريد ولي حضرت زهرا رو نه حقيقت شيعه يه حقيقت الهيه من 18سالمه اما اثبات حقانيت دينم کاري به سن وسال نداره ازتون مي خوام فکر کنيد وجوابم رو بديد اگه جوابتون قانع کننده بود ودلايل برتري يزيد که عملا ميمون باز بود رو نسبت به امام زمان اون دوره که حسين ابن علي بودن بيان کرديد شما حقيد ومن حرفي ندارم وقتي تو اخبار ميشنوم يه جايي تو سرزمين هاي اسلامي کسي کشته شده ناراحت ميشم واز خدا مي خوام گرفتاريشون رو حل کنه ولي شما ببينيد الان در سوريه چه اتفاقي داره مي افته يه بچه ي سه ساله رو به جرم شيعه بودن سر بريدن سرچ کنيد جنايات سلفي ها در سوريه امام حسين فرمودند اگه دين نداريد ازاده باشيد وشما رو به تشيع که راه حقه دعوت ميکنم در موردش تحقيق کنيد پشيمون نميشيد ودر اخر اين جمله ي رسول خدا به حضرت علي:دروغ ميگويد کسي که اضحار دوستي مرا ميکند در حالي که در دل دشمن توست
183 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٧:٥٠ - ٠١ مهر ١٣٩٢ |
سلام در پاسخ بينندگان .. در مورد آيه ي اولي الامر... شماها چقد تعصب داريد اخه.. در اين آيه... يا ايها الذين آمنوا اطيعو الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم.. شما تو اين آيه به اختيارتان آيه را با قيچي ..قيچي كرده ايد و به نفع خودتون ترجمه ميكنيد.. دنباله ي آيه را بخوانيد آخه .. اه اه اه اه .. كلاه ميخوايد بذاريد.. دنباله ي آيه: فان تنازعتم في شي فردوه الي الله و الرسول.... اگر با آنان(اولي الامر) در چيزي اختلاف داشتيد (انها را ول كنيد) برگرديد به سوي خدا و رسولش// چون اطاعت از خدا و رسولش كه گفته (اطيعوا الله و اطيعوا الرسول)اطاعته مطلق است.. اما اولي الامر كه بنا به آيه ي قرآن كريم ممكنه اشتباه كنند.. نگفته اطاعت كنيد.. گفته زماني اطاعت كنيد كه از خدا و رسولش باشد.. و گفته اگر از خدا و رسولش نباشد برگرديد.. پس اگر مراد از اولي الامر ..و امامان هستند .. پيامبر كه اطاعت بايد مطلق باشه چون معصوم اند از نظر وحي.. اما اولي الامر چون نگفته اطاعت مطلق باشه .. معصوم نيستند .. چه امام باشه چه نباشه.. اما در خصوص آيه ي وضو... فاغسلوا (وجوهكم)و (ايديكم) الي المرافق و امسحوا برئوسكم و (ارجلكم) الي الكعبين.. داخل پارانتزي ها مشابه هم هستند.. و عطف ميشوند.. پس بايد پاها را شست.. و اگر قانون عطف رعايت نشود ... درست نيست.. مشابه همين در آيه 3 سوره توبه .. كه ميگه:::: (ان الله بري من المشركين و رسوله ) اگر ما ترجمه ي اين آيه را همين جوري بخونيم مثل شماها كه آيه ي وضو را همينجوري ميخونيد.. ترجمه اش ميشه: قطعا خدا بيزار است از مشركين و رسولش) العياظ بالله... پس قانون عطف اينجا مثل آيه ي وضو بايد رعايت شود .. كه ترجمه ي درستش: الله و رسولش از مشركين بيزارند... پس عاقل باشيد.. پيامبر ميفرمايد.. اگر شخصي سخن حق را در يابد و ساكت شود و به آن عمل نكند.. از آن برحذر باشيد زيرا شيطان ميباشد.. بخدا ثروت دنيا ارزش نداره .. خدا مهمه.. و بس.. الحمد لله رب العالمين..

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

شما خودتان داريد آيه را به نفعتان توجيه مي کنيد و مي گوييد آيه گفته زماني از اولي الامر اطاعت كنيد كه از خدا و رسولش باشد. اين را از کجا در آورده و زمان را به آيه مي چسبانيد؟! ظاهر آيه اين است که اطاعت از اولواالامر مطلق است و مقيّد به هيچ قيد و مشروط به هيچ شرطى نيست. به تعبير ديگر، اطاعت از اولى الامر در اين آيه مقيّد به عدم اشتباه و خطاء اولواالامر نشده است . همانگونه که اطاعت از خدا و رسولش مطلقاً واجب شمرده شده است، اطاعت از اولى الامر که در رديف آنها قرار گرفته، نيز به صورت مطلق واجب است; بنابراين، بناچار بايد اولى الامر معصوم باشد، چون اطاعت بى قيد و شرط جز از معصوم ممکن نيست؛ زيرا نمى توان به صورت بى قيد و شرط از شخصى که خطا و اشتباه مى کند، اطاعت و پيروى نمود. اين را يک بچه دبستان نيز مي فهمد

اما اگر شما با نگاه به «فَاِنْ تَنـازَعْتُمْ فِي شَيء فَرُدُّوهُ.. مي خواهيد استدلال کنيد که چون در رفع نزاع به اولي الامر ارجاع داده نشده است پس آنها اشتباه مي کنند و يا اطاعتشان مقيد است، اين نشان از عدم دقت در معناى «رسول» و «اولوا الامر» است اگر تفاوت اين دو کلمه را مي دانستيد فهم آيه براي شما روشن مي شد . «رسول» کسى است که از ناحيه خداوند براى بيان احکام و ابلاغ دين و انذار مردم فرستاده شده است؛ يعنى علاوه بر «نبوّت» و تبليغ احکام، وظيفه انذار و هشدار به مردم نيز دارد و به تعبير ساده و گويا و خلاصه اين که رسول موظّف به بيان احکام و تبليغ آن است.امّا «اولوا الامر» وظيفه قانونگذارى ندارد، بلکه وظيفه او حراست از قانون و اجراء و پياده نمودن آن است. در يک عبارت رسا و ساده مى توان «پيامبر» را تشبيه به «قانونگذار» و «اولوا الامر» را به “مجرى قانون” تشبيه کرد.

علت اينکه خداوند در اين آيه فرموده است در صورت تنازع به خدا و رسول رجوع کنيد بخاطر اين است که حقّ تشريع تنها براي خدا و رسول است نه اولي الامر، لذا در موارد نزاع در شريعت اسلامي بايد به اين دو مراجعه نمود؛ چون كه اولي الامر قانون گذار و مشرّع نيستند، لذا در حل نزاع به آنان ارجاع داده نشده است. چنانكه از امام باقر ـ عليه السلام ـ در مورد آيه «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» چنين نقل شده است كه فرمودند: «هي في علي و في الائمه جعلهم الله مواضع الانبياء غير انهم لا يحلون شيئا و لا يحرمونه»‌يعني: «اين آيه در مورد حضرت علي ـ عليه السلام ـ و ائمه ـ عليه السلام ـ است كه خدا آنان را به جاي پيامبران قرار داده، جز اينكه ايشان چيزي را حلال يا حرام نمي‌كنند{تفسير العياشي ؛ ج‏1 ؛ ص252}»

همچنين گاهي اختلاف و نزاع در مصداق «اولي الامر» است، که در اين صورت چاره ‏اي نيست جز آن‏که براي حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد. دراينجا سؤال مي کنيم اگر در امر امامت نزاعي شده به چه کسي بايد رجوع کنيد؟

اما در خصوص آيه وضو احتمالا شما از قواعد نحوي و ادبي بي اطلاع هستيد ؛ زيرا اگر بنا باشد « أَرْجُلَكُمْ» عطف بر فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ باشد، لازم مي‌آيد كه ميان معطوف و معطوف عليه، فاصله باشد و اين، خلاف فصاحت است و هيچ عرب فصيحي زير بار اين نمي‌رود، چه رسد به اين‌كه در قرآن باشد. مضافا كه از نظر قاعده نحوي، أقرب العاملين بايد در معمول عمل كند و با وجود عامل دوم، نوبت به عامل اول نمي‌رسد. اگر يك مولايي به غلامش بگويد:أكرم زيدا و عمرا و إضرب خالدا و بكرا. به ذهن كسي نمي‌آيد كه بكرا را عطف كند به محل زيدا تا بكر را مانند زيد و عمر إكرام كند و فقط خالد را بزند. مگر اين‌كه بخواهد توجيه كند كه بكر، جزء اقوامش است و نمي‌تواند او را بزند و مجبور است عطف كند بر زيدا. در اين صورت، همه به او مي‌خندند. چون با وجود عامل قريب، نوبت به عامل بعيد نمي‌رسد.

در اين آيه هم وَ امْسَحُوا عامل بر رُءُوسِكُمْ و أَرْجُلَكُمْ است و نوبت به فَاغْسِلُوا كه با معمول فاصله دارد، نمي‌رسد.

اما ذکر اين نکته هم خالي از لطف نيست: ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ در بعضي قرائت‌ها به صورت مجرور وارد شده است، يعني بر «رُءُوسِکُمۡ» عطف شده است

و قياس شما به ايه الله و رسوله قياس مع الفارق است چون محال است که خداوند از مشرکان و رسولش بيزار باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
184 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١١:١٠ - ٠٣ مهر ١٣٩٢ |
برادر بزرگوار آقاي عليرضا زمانشعار : اينكه شما ميگيد اين سوتي از سنيها يا سنيها لجوج هستند.. اين عقيده ي شخصي شماست كه مغاير اخلاق و راه و روش علي و حسنين رضي الله عنهم اجمعين ميباشد.. به هر حال اخلاق يكي از بزرگترين صفت يك مسلمان ميباشد.. اولا: شما گفتيد كه از نظر پزشكي آب از بالا به پايين و از بين انگشتها آلودگي را دفع ميكند اتفاقا .. خدا فرموده (وايديكم الي المرافق) يعني از دستهايتان تا(به سوي) آرنج.. و اتفاقا از نظر پزشكي آلودگي از آرنج به پايين رفته و دفع ميشوئد .. و از آرنج به سوي انگشتها آلودگي بين انگشتها مانده و دفع نميشوند خيلي راحت( و ايديكم الي المرافق) ثانيا: اينكه شما گفتيد امامان ما غيب ميدانند.. شما در واقع به خدا كفر ورزيده ايد.. زيرا خداوند ميفرمايد كليدها و گنجينه هاي غيب دست من است .. و در جاي ديگر ميفرمايد مقداري از آن را به هركس بخواهم ميدهم.. ولي شما ميگيد امامان ما غيب ميدانند..!!!!و حتي خداوند به پيامبرش فرموده ( قل انما بشر مثلكم و.....) يعني بگو من هم بشري مثل شما هستم فقط از نظر وحي با شما فرق دارم .. خوب برادر و قتي پيامبر بشري مثل ماست . و امامان كه وحي به آنان نميرسيد .. چطور ميگيد از سوي خدا هستند و غيب ميدانند؟؟؟؟؟؟؟ اينكه در مورد ايام فاطميه يا سينه زني صحبت ميكنيد نظر شيعيان هست وبراي ما مورد احترام هست.. چون حضرت حسين و علي و پيامبر نفرمودند زنجير بزنيد و به سر و صورت گل بماليد و گريبان پاره كنيد و قمه بزنيد ما هم از اين كار خود داري ميكنيم.. . و حتي حسين به دخترش وصيت نموده بود كه وقتي به شهادت برسد گريه نكند و به سر صورت نزند.. و صبر داشته باشد.. و حتي خداوند به پيامبرش ميفرمايد ( ليس لك من الامر شي) هيچ امري در دست تو نيست.. و من معتقدم كه خدا تنها غيب اصلي را ميداند و رازق و شفه دهنده و كمك كننده تنها اوست و بس.. لطفا بدرجيد
185 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٧:٤٨ - ٠٣ مهر ١٣٩٢ |
سلام.. در رابطه يا جواب شما در مورد آيه ي به اصطلاح اولي الامر.. اولا: از اينكه عرض نموديد :اكرم زيدا و عمرا و اضزب و خالد و بكرا.. مگر در مذهب شما قياس درسته.. بالفرض درسته ..شما ايه ي صريح قرآن رو به چه اجازه اي به چنين چيزي تشبيه ميكنيد.. .؟ ثانيا اينكه خدا گفته (اطيعوا الله و اطيعوا الرسول ) ميدوني چرا اينطوري گفته چون اطاعت از الله و رسول اطاعت مطلق ميباشد . و چرا نگفته (اطيعوا اولي الامر) .. دليل نگفتنش را از دنباله ي آيه بايد فهميد ..(يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعواالرسول و اولي الامر منكم.. فان تنازعتم في شي فردوه الي الله و الرسول) چرا خداوند ميفرمايد اگر در چيزي اختلاف داشتيد برگرديد ... اينجا گفته از اولي الامر هم اطاعت كنيد .. اما اگر اختلاف و نزاع داشتيد به 2 تاي اولي (خدا و رسول) برگرديد.. اگر اين قضيه را به چوپاني كه هيچ سوادي ندارد بگوييم .. خود ب خود ميفهمد .. (البته توهين نشود) اين هم جوابتان.. اميد وارم از درج پيام هايم واهمه نداشته باشيد

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ توضيح يك آيه بوسيله مثال قياس گفته نمي شود و كسي چنين چيزي را منع نكرده است.

در آيه اي كه مطرح كرده ايد «اولي الامر» به «الرسول» عطف شده لذا «اولي الامر» هم همانند «الرسول» مفعول فعل «اطيعوا» مي باشد و مسلمانان به حكم اين آيه بايد از دستورات خدا و رسول و اولي الامر اطاعت كنند.

اطاعت از خداوند در اين آيه منظورى جز اين ندارد كه ما او را در آنچه از طريق پيامبر عزيزش به سوى ما وحى كرده يعني قرآن. اما اطاعت از رسول گراميش دو جنبه دارد، يكى جنبه تشريع، يعني اطاعت از او در انچه پروردگارش از غير طريق قرآن به او وحى فرموده(منظور جزئيات و تفاصيل احكام است كه خداى تعالى در اين باره فرموده : و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم ؛ ما كليات احكام را بر تو نازل كرديم تا تو براى مردم جزئيات آنها را بيان كنى) دوم يك دسته ديگر از احكام و آرايى است كه آن جناب به مقتضاى ولايتى كه بر مردم داشتند و زمام حكومت و قضا را در دست داشتند صادر مى ‏كردند ، و خداى تعالى در اين باره فرموده : لتحكم بين الناس بما اراك الله تا در بين مردم به آنچه خداى تعالى به فكرت مى ‏اندازد حكم كنى)

پس اطاعت رسول معنايى ، و اطاعت خداى سبحان معنايى ديگر دارد هر چند كه اطاعت از رسول خدا (ص) ، در حقيقت اطاعت از خدا نيز هست ، چون تشريع كننده تنها خداست پس كلمه «اطيعوا» را تكرار كرد، تا بفهماند اطاعت خدا يك نحوه اطاعت است و اطاعت رسول يك نحوه ديگر است.

و اما «اولى الامر» اطاعت آنان در آراء و در اقوالشان بر مردم واجب است ، همان طور كه اطاعت رسول در آراء و اقوالش بر مردم واجب بود و دليل اينكه در ادامه آيه از اولي الامر سخني نگفته اين است كه گفتار اولى الامر هم بالاخره به كتاب و سنت برگشت مى ‏كند. اولى الامر اختيارى در تشريع شرايع و يا نسخ آن ندارند ، و تنها امتيازى كه با سايرين دارند اين است كه حكم خدا و رسول يعنى كتاب و سنت به آنان سپرده شده؛ از اينجا مى ‏فهميم كه خداى تعالى يك اطاعت دارد و رسول و اولى الامر هم يك اطاعت دارند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
186 | ياسر فنجاني | Iran - Urmia | ١٥:٥٧ - ٠٤ مهر ١٣٩٢ |
آقا در مورد اولي الامر حرف شما درست ... من تسليم... اما اينجا سوالي مطرح ميشه..: چرا خدا در دنباله ي آيه بعد از اولي الامر فرموده اگر اختلاف داشتيد.. نگفته در امر تشريع گفته(فان تنازعتم ( في شي) فردوه الي الله والرسول.. اگر در چيزي اختلاف داشتيد به خدا و رسولش برگرديد.. يك آدم نيم عقل ميداند كه كسي كه اختلاف با آن امكان داشته باشد نميتوان معصوم بود..؟ حالا چرا خدا گفته اگر اختلاف داشتيد.. ؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: هر چند در اين آيه از رجوع به اولي الامر حرفي به ميان نيامده است، ولي در سوره نساء آيه 83 امر به رجوع به رسول و اولي الامر شده است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً و هنگامى که خبرى از پيروزى يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مى ‏سازند؛ در حالى که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافى دارند- بازگردانند، از ريشه‏هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شيطان پيروى مى‏کرديد (و گمراه مى‏شديد).

در اين آيه امر به رجوع به رسول و اولي الامر شده است ولي اسمي از خدا به ميان نيامده است حال از شما سوال مي کنيم چرا در اينجا بيان نشده است که به خدا نيز رجوع کنيد؟ آيا مي شود از عدم ذکر خدا در اين آيه برداشت کرد که خداوند قابليت ارجاع ندارد؟! پس از عدم ذکر اولي الامر در ذيل آيه اطيعوا الله.نيزنمي شود برداشت کرد که اولي الامر نمي توانند رفع اختلاف کنند بکه حکمتي در اينجا بوده که نياورده همچنانکه در آيه نساء نام خداوند نيز نيامده است

شما از کجاي آيه فهميديد که با وجود اولي الامر اختلاف پيش مي آيد درحالي که خطاب آيه به مومنين است و مراد از تنازع، تنازع مؤمنين در بين خودشان است، نه تنازعى كه فرضا بين آنها و اولى الامر اتفاق بيفتد، و يا بين خود اولى الامر رخ دهد؛ زيرا فرض تنازع مؤمنين با اولى الامر با مضمون آيه سازگار نيست كه اطاعت اولى الامر را بر آنان واجب كرده، و چه معني دارد که خدا اطاعت كسانى را بر امت واجب كند كه بين خودشان تنازع رخ دهد، زيرا اگر اولى الامر در بين خود تنازع كنند قطعا يكى بر حق و ديگرى بر باطل خواهد بود، و خداى تعالى چگونه اطاعت كسى را واجب مى‏ كند كه خود بر باطل است، علاوه بر اين كه اگر منظور تنازع اولى الامر در بين خودشان بود پس چرا در جمله مورد بحث خطاب را متوجه مؤمنين كرد، و فرمود: پس اگر در چيزى تنازع كرديد آن را به خدا و رسول برگردانيد

اينکه شما با توجيه خودتان از ذيل آبه برداشت عدم عصمت براي اولي الامر را داريد، درست بر خلاف صدر آيه است که امر به اطاعت بي چون چرا از اولي الامر شده است

اما اينکه گفتيد دراين آيه نگفته در امر تشريع اختلاف داشتيد، خوب است بدانيد كلمه (شى‏ء)، در آيۀ شريفه:«تنازعتم في شيء»هر چند عموميت دارد و همه احكام و دستورات خدا و رسول و اولى الامر را شامل مى ‏شود، و ليكن جمله بعد كه مى ‏فرمايد:فردوه الي الله والرسول به ما مى ‏فهماند كه مراد از كلمه شى‏ء مورد تنازع، چيزى است كه اولى الامر در باره آن استقلال ندارد و نمى‏ تواند در آن به رأى خود تکيه نمايند، لذا منظور از نزاع مردم، نزاع در احکام و دستورات ولي امرشان که در دايره ولايتش اجرا مي کند نخواهد بود، مثل اين كه به آنها دستور جنگيدن و يا صلح كردن با دشمن، و يا امثال اينها را بدهد؛ زيرا مردم موظف به اطاعت از اولي الامر در اين احکامند، و معنا ندارد بفرمايد وقتى در اين گونه احكام نزاع نموديد، ولى امر خود را رها كرده، به خدا و رسولش مراجعه كنيد.

بنابر اين آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه مراد از كلمه (شى‏ء)، خصوص احكام دينى است، كه احدى حق ندارد در آن دخل و تصرفى بكند، مثلا حكمى را كه نبايد انفاذ كند، انفاذ، و حكمى را كه بايد حاكم بداند، نسخ كند، چون اين گونه تصرفات در احكام دينى خاص خدا و رسول او است، و آيه شريفه مثل صريح است در اين كه احدى را نمى ‏رسد كه در حكمى دينى كه خداى تعالى و رسول گرامى او تشريع كرده ‏اند تصرف كند. تفسير الميزان ج4 ص388 به بعد

و گاهي اختلاف و نزاع در مصداق « اولي الامر » است که در اين صورت چاره اي نيست جز آن که براي حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
187 | سمانه | Iran - Tehran | ٢٣:١٢ - ٠٨ آبان ١٣٩٢ |
سلام من يک دانشجو فوق ليسانس کامپيوتر هستم که فقط تا حالا مطالب سايتو مطالعه کردم يک نکته جالب که متوجه شدم (نه تنها من يک بچه دوساله هم مي فهمه()اينه که کساني ادعاي سني بودن دارن قريب به اتفاق بدون منطق و مطالعه حرف ميزنن شيعه رو کافر ميدونن و هي توهين ميکنند ،بدون اوردن ادله کافي،حداقل برين لينکهارو باز کنيد،لقمه رو گذاشتن واستون ،اينقدر سوالاي تکراري رو صدبار نپرسيد،اينجوري که خيلي تابلوميشينکه فقط قصدلجبازي داريد از سايت وليعصر هم ممنونم که افرادي مثل من رو بيشتر و بيشتر اگاهتر ميکنه و ديد منو نسبت به تشيع بازتر ،ممنون من با اين مباحثات و جواب هاي شما به دينم مطمينتر ميشم خيلي ممنون ،خدا اجرتون بده
188 | حسن خاني | Iran - Mashhad | ٢٤:٥٢ - ١٤ آبان ١٣٩٢ |
درکتاب مصنف ابن ابي شعبه ازعلماي اهل سنت امده از قول عمر که گفته رسول خدا ميخاست به ولايت علي وصايت کند اما من مانع شدم-عجبا عمر خود را در مقابل پيامبر بهتر ميداند
189 | شاهد | Iran - Tehran | ١١:٤٧ - ٠٩ فروردين ١٣٩٣ |
با سلام . شيعه خيلي بالاتر و مقاوم نر از اينه که چنين افرادي بتونن با علماي اون مناظره کنن . حرفها و دشنام ها و تهمتها و ديگر خزعبلاتي که اين جماعت به زبان ميارن نشان از ضعف و ناتواني اين جماعت دارد. (يريدو ا ليطفئوا نورالله والله متم نوره ولو کره المشرکون) اين جماعت به خيال باطل خودشون ميخوان نور شيعه اي که اوليائي چون علي(ع) را دارد و آقايي چون مهدي (عج) را دارد خاموش کنن ولي زهي خيال باطل که شيعه علي (ع) مردان لاخوف عليهم هستند و کالجبال راسخون هستند . بهتر است به جاي مناظره بروند کتابهاي علماي برادران اهل تسنن را به خوبي مطالعه کنن ، بعد ميفهمنن در چه درجه اي قرار دارند . ( اگر چه نام بدن از چنين افرادي به عنوان اهل تسنن اجحاف و ناجوانمردي به برادران راسخ اهل تسنن است .) . خداهمه را به راه راست هدايت کند.
190 | احسان | Iran - Shiraz | ٢٢:٥٦ - ٠٤ خرداد ١٣٩٣ |
من از کسي هراسي ندارم من دوستان سني زياد دارم و خيلي هم دوسشون دارم آقاي ملازاده خدايي من از چهره شما ميترسم شما انگار قاتل هستيد کاري ب سني و شيعه ندارم من؟؟؟ در خونه حضرت عباس هستم عاشق امام حسينم چرا ب مظلوميت بي بي زهرا ميخنديد کفارها دل نداريد شماها شما همون کساني هستيد ک حضرت محمد خون ب دل کرديد چرا ميخواهيد جنگ فرقه اي بين برادران سني و شيعه راه بيندازيد ها چرا از خدا بترسيد
191 | محب اهل بيت عليهم السلام | Iran - Tehran | ١٦:٣٨ - ٠٣ مرداد ١٣٩٣ |
با سلام
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم به حق محمد و آل محمد
با تشکر از سايت شما
انصافا زحمت مي کشيد و اجرتون با خدا و حضرت محمد و آل محمد
ما که بهره ها برديم و ان شاء الله باز هم بهره ها ببريم
ان شاءالله توفيق روز افزون در اين امر داشته باشيد
و خدا ما رو هم در اين امر ياري کنه به حق محمد و آل محمد
دوستان اهل سنت همين که بحث مي کنيد يعني دنبال حقيقت هستيد
البته روي حرفم با دوستان لجوج اهل سنت نيست خدا ان شاء الله اونها رو هم هدايت کنه
اما دسته اي کاملا پيداست که دنبال هدايت و حقيقت هستند
پيشنهادي دارم دو رکعت نماز بخونن و با خلوص نيت از خدا بخوان که راه رو نشون بده و به خود خدا بگن که راه صحيح رو بدون تعصب قبول مي کنن
بعد خواهند ديد به خواست و کمک خداوند به هدايت مي رسند
اسناد و کتب خودشون رو هم بدون تعصب بخونن
يکي از همين دوستان اهل تسنن که شيعه شده بود مي گفت وقتي مطالعه مي کرد از مطالبي که در کتب بود خيلي ناراحت مي شد چون عليه خلفاء مطالبي بود که ناراحت کننده براي ايشون بود
اما صبر کرده بود و مطالعه رو ادامه داده بود و بعد با تامل و تفکر به هدايت رسيده بود
شما هم مطالعه کنين و اگر به قرآن اعتقاد داريد از مطالب ناراحت نشيد
اصبر علي ما اصابک
يک نکته ديگه
غالب اهل تسنن از مطالعه کتب اهل شيعه منع شده اند به اين بهانه که مطالب انحرافي داره
با خودتون فکر کنيد چرا در تشيع منعي بر مطالعه منابع اهل تسنن و حتي اديان ديگه وجود نداره و طلاب تشيع اونها رو مطالعه مي کنند
ما تشيع با خوندن اسناد و کتب شما به يقينمون افزوده ميشه
انصافا چرا بايد مذهب و عقايد شما با خوندن چند کتب دچار ترديد و تغيير بشه فکر نمي کنيد به خاطر ضعف در پشتوانه ايمان باشه همونطوري که بسياري نه فقط با مطالعه منابع شيعي بلکه با تامل در کتب اهل سنت به حقانيت شيعه ايمان آوردند و به پشتوانه يقيني رسيدند
احاديثي مانند هر کس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است
ما امام زمان داريم جدا امام زمان شما کيست
با احاديث ثقلين و غدير بايد به فکر رفت چرا در گرما و چرا تبريک
اين ها در منابع خود اهل سنت هستند
جاي تفکر خيلي زيادي دارند
192 | مسلمان | Iran - Tehran | ٠٢:٣٩ - ١٩ مرداد ١٣٩٣ |
سلام دوستان ممنونم از اطلاعاتي که در اختيار همه مخصوصا اينجانب قرار داديد.
193 | ناشناس | Iran - Tehran | ١٠:٢٧ - ٣٠ مرداد ١٣٩٣ |
آدم وقتي اين نظرها رو مطالعه ميکنه تعجب ميکنه که واقعاً درقرن بيست ويک زندگي ميکنيم.عزيزان وقايعي در1434سال پيش اتفاق افتاده وهنوز عده اي دراي مونده اند که کي حقه و کي ناحق.علي بايد خليفه ميشد ياواقعاًحق ابوبکربود؟نمازرادست بسته بايدخوند يادست باز؟وضورا چنين بايدکردياچنان؟چرا از اصل مطالبي که اين دو گروه رو به هم نزديک ميکنه غافليد؟مگه هردوگروه به خدا به کعبه به قرآن به پيامبر اعتقادندارن؟ اساس ايناست اونا فرعند.يه کم به خودتون بيان.به نظرمن هيچ فرقي بين سني وشيعه نيست البته اگه عاقل باشيم.
194 | سید مهدی | Germany - Bad Muenstereifel | ١٥:٣٤ - ٠٥ آبان ١٤٠٠ |
با سلام
ای دوستان اهل سنت! فقط جواب عقلی دهید!
چرا خداوند حدود 124 هزار پیامبر فرستاد و بعد از پیامبر اکرم ص گفت دیگر بست است. خودتان تصمیم بگیرید چه کسی می تواند جانشین حضرت شود. مشورت کنید ببینید چه کسی خوب است آن را برگزینید!
اگر قرار بود با مشورت کار پیش برود چرا این همه پیامبر و حجت از طرف خدا نصب شد!
این همه خونریزی در تاریخ بخاطر چیست!
در زمان حال اگر بخواهید دوباره مشورت کنید و یک خلیفه انتخاب کنید چه کسی رو انتخاب می کنید (فقط تو رو خدا ار صعودی ها نباشه که زندگییشان هیچ شباهتی به سیره پیامبر ندارد)
عقل چه حکم می کند؟

 [1] [2] [3] [4] [5]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها