2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا روايت «إني تارك فيكم خليفتين» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟
کد مطلب: ٥٠٨١ تاریخ انتشار: ١٧ مهر ١٣٩٠ تعداد بازدید: 14127
پرسش و پاسخ » امامت و خلافت
آيا روايت «إني تارك فيكم خليفتين» با سند معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟

سؤال كننده: شجاع الدين رضوي

پاسخ:

مصادر روايت:

اين روايت با تعبيرات گوناگون؛ از جمله : «إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ»؛ «إني قد تَرَكْتُ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ» ؛ «إني تارك فيكم الخليفتين» ؛ «اني تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ» در منابع اهل سنت با سند معتبر نقل شده است.

از آن جايي كه سند همه اين روايت، تقريبا يك سند است، ما تنها متن ابن أبي شيبه را كه قديمي ترين كتاب در اين باره است نقل مي كنيم:

نا أَبُو دَاوُدَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ شَرِيكٍ، عَنِ الرُّكَيْنِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، يَرْفَعُهُ، قَالَ:

«إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

من در ميان شما دو جانشين مي گذارم كه كامل هستند، كتاب خدا و عترت من، آن دو از همديگر جدا نمي شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، مسند ابن أبي شيبة ، ج 1، ص108، ح135، تحقيق : عادل بن يوسف العزازي و أحمد بن فريد المزيدي ، ناشر : دار الوطن - الرياض ، الطبعة : الأولي ، 1997م؛

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6، ص309، ح31679، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولي، 1409هـ؛

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 5، ص153، ح4921 ؛ ج 5، ص154، ح4922 ، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م؛

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2، ص603، ح1032؛ ج 2، ص786، ح1403، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1403هـ - 1983م؛

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص181، ح21618؛ ج 5، ص189، ح21697، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛

القرطبي ، بقي بن مخلد (متوفاي276هـ) ، ما روي الحوض والكوثر (الذيل علي جزء بقي بن مخلد)، ج 1، ص137، تحقيق : عبد القادر محمد عطا صوفي ، ناشر : مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة ، الطبعة : الأولي ، 1413هـ؛

الشيباني، عمرو بن أبي عاصم الضحاك (متوفاي287هـ)، السنة، ج 2، ص351؛ ج 2، ص643 ، ح1548 ـ 1549، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولي، 1400هـ؛

الثعلبي النيسابوري، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم (متوفاي427هـ)، الكشف والبيان، ج 3، ص163، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولي، 1422هـ-2002م؛

الأنصاري الشافعي، سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاي804هـ)، تذكرة المحتاج إلي أحاديث المنهاج ، ج 1، ص64، تحقيق : حمدي عبد المجيد السلفي ، ناشر : المكتب الإسلامي - بيروت ، الطبعة : الأولي ، 1994م؛

و ...

بررسي سند روايت:

عُمَرُ بْنُ سَعْد:

از روات مسلم و ساير صحاح سته اهل سنت:

عمر بن سعد بن عبيد أبو داود الحفري بفتح المهملة والفاء نسبة إلي موضع بالكوفة ثقة عابد من التاسعة مات سنة ثلاث ومائتين م 4

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1 ، ص413، رقم: 4904، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.

شريك بن عبد الله:

از روات بخاري، مسلم و ساير صحاح سته:

شريك بن عبد الله النخعي الكوفي القاضي بواسط ثم الكوفة أبو عبد الله صدوق يخطيء كثيرا تغير حفظه منذ ولي القضاء بالكوفة وكان عادلا فاضلا عابدا شديدا علي أهل البدع من الثامنة مات سنة سبع أو ثمان وسبعين خت م 4

تقريب التهذيب ، ج1 ، ص266، رقم: 2787

ركين بن الربيع الفزاري:

از روات مسلم و ساير صحاح سته:

ركين بالتصغير بن الربيع بن عميلة بفتح المهملة الفزاري أبو الربيع الكوفي ثقة من الرابعة مات سنة إحدي وثلاثين بخ م 4

تقريب التهذيب ، ج 1، ص1944، رقم: 1956

القاسم بن حسان:

القاسم بن حسان العامري الكوفي مقبول من الثالثة د س

تقريب التهذيب، ج1 ، ص449، رقم: 5454

زيد بن ثابت:

صحابي.

تصحيح روايت:

ناصر الدين الباني كه از او با عنوان بخاري دوران ياد كرده اند، اين روايت را «صحيح» دانسته است:

2457. إني تارك فيكم خليفتين : كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يتفرقا حتي يردا علي الحوض

( حم طب ) عن زيد بن ثابت .

( صحيح )

ألباني، محمد ناصر الدين (متوفاي1420هـ)، صحيح جامع الصغير وزيادته، ج1، ص482، ح2457، ناشر: المكتب الإسلامي .

علي بن أبي بكر هيثمي نيز در دو جا از كتاب خود سند اين روايت را تصحيح كرده است:

رواه الطبراني في الكبير ورجاله ثقات.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص170، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.

رواه أحمد وإسناده جيد

مجمع الزوائد، ج 9، ص163

آن چه اين روايت ثابت مي كند:

اين روايت نتايج قابل توجهي دارد؛ از جمله:

1. قرآن و اهل بيت عليهم السلام، هر دو در كنارهم، جانشينان آخرين پيامبر خدا صلي الله عليه وآله هستند، عدم پذيرش رهبري آن ها و يا عدم تمسك به يكي از آن ها ، انكار سخن پيامبر خدا است و منجر به گمراهي ابدي خواهد شد:

وَما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَي اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً.الأحزاب/36.

هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند، به گمراهي آشكاري گرفتار شده است!

با اين توضيح تكليف كساني كه اطاعت از اهل بيت عليهم السلام را با اطاعت از ديگران عوض كرده اند، مشخص مي شود .

2. اطاعت مطلق از اهل البيت عليهم السلام واجب است؛ همان طوري كه اطاعت مطلق از قرآن واجب است، كسي نمي تواند ادعا كند كه با اطاعت از قرآن، نيازي به اطاعت از «اهل البيت» نيست؛ زيرا در اين صورت سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله را رد كرده است؛

3. اين دو تا قيام قيامت از يكديگر جدا نخواهند شد. (وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ).

اين جا است كه عصمت مطلق «اهل البيت» عليه السلام ثابت مي شود؛ زيرا اگر اهل بيت معصوم نباشند و از آن هاي خطاي سر بزند، در همان لحظه از قرآن فاصله گرفته اند و اين بر خلاف نص صريح رسول خدا صلي الله عليه وآله است؛ پس همان طوري كه قرآن از هر خطاي مصون است و هيچ باطلي در آن راه ندارد، اهل البيت نيز اين چنين هستند.

لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميد. فصلت/ 42 .

هيچ گونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمي آيد چرا كه از سوي خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است

4. تأكيد بر عدم جدائي قرآن از اهل بيت تا ورود بر حوض كوثر، از يك طرف جاودانه بودن قرآن را تا قيام قيامت ثابت مي كند و از طرف ديگر بر همگان گوشزد مي كند كه بايد تا قيامت شخصي از اهل بيت در كنار قرآن باشد. و شيعيان از اين مسأله بر زنده بودن امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف استدلال كرده اند.

علامه مناوي، از علماي برجسته اهل سنت در اين باره مي نويسد:

قال ( الشريف ): هذا الخبر يفهم وجود من يكون أهلا للتمسك به من أهل البيت والعترة الطاهرة في كل زمن إلي قيام الساعة حتي يتوجه الحث المذكور إلي التمسك به كما أن الكتاب كذلك فلذلك كانوا أمانا لأهل الأرض فإذا ذهبوا ذهب أهل الأرض ) حم طب عن زيد بن ثابت ( قال الهيثمي: رجاله موثقون ورواه أيضا أبو يعلي بسند لا بأس به والحافظ عبد العزيز بن الأخضر.

اين حديث به ما مي فهماند كه همواره يك نفر از اهل بيت و عترت پاك در هر زماني تا قيام قيامت باشد، تا تشويق به تمسك به او مصداق پيدا كند؛ همان طوري كه قرآن اين چنين است؛ به همين خاطر است كه آنان مايه امان براي اهل زمين هستند و وقتي نباشند، اهل زمين نيز نخواهند بود. اين روايت را احمد بن حنبل در مسند خود و طبراني در معجم كبير از زيد بن ثابت نقل كرده اند و هيثمي گفته است كه «راويان آن موثق هستند. هميچنين ابويعلي و حافظ عبد العزيز بن أخضر آن را با سندي نقل كرده است كه اشكالي در آن نيست».

المناوي، عبد الرؤوف بن علي، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج3، ص15، المكتبة التجارية الكبري - مصر، 1356هـ.

5 . همان طوري كه قرآن كريم ««تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ء» (النحل/ 89) هست، «اهل البيت» نيز بايد اين گونه باشند؛ زيرا كسي كه هميشه با قرآن است، از تمام حقايق قرآن نيز با خبر است؛ پس او نيز بايد «تبيانا لكل شيء» باشد تا مفهوم «عدم جدائي» بين قرآن و عترت تحقق يابد.

بنابراين، بر طبق اين روايت، قرآن و «اهل البيت» در هر چيز همتراز يكديگر هستند؛ پس پيروان قرآن وظيفه دارند كه از «اهل البيت» نيز پيروي كنند و از رفتن به خانه ديگران خودداري نمايند.

6 . مراد از «اهل بيتي» نمي تواند همسران پيامبر صلي الله عليه وآله باشند؛ چرا كه ويژگي هاي شمرده شده در اين روايت بر آنان تطبيق نمي كند؛ زيرا در اين روايت رسول خدا از جمله «وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» استفاده كرده است.

واضح است كه زنان امهات المؤمنين همگي از دنيا رفته اند و كسي از آنان باقي نمانده است تا قرآن را تا قيامت همراهي نمايد.

از اين گذشته، رفتار و كردار برخي از همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله طوري بوده است كه اين جمله هرگز شامل آن ها نخواهد شد؛ از جمله عائشه در جنگ جمل عليه خليفه برحق رسول خدا خروج كرد و باعث شد كه در اين جنگ بيش از بيست هزار نفر كشته شوند؛ و حال آن كه خداوند مي فرمايد:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيما. النساء/93.

و هر كس، فرد باايماني را از روي عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالي كه جاودانه در آن مي ماند و خداوند بر او غضب مي كند و او را از رحمتش دور مي سازد و عذاب عظيمي براي او آماده ساخته است.

آيا مي توان پذيرفت كه عائشه در زمان جنگ جمل ، با قرآن بوده است؟

علامه آلوسي تصريح مي كند كه «اهل بيت» مورد نظر در حديث ثقلين شامل همسران پيامبر نخواهد شد:

وأنت تعلم أن ظاهر ما صح من قوله صلي الله تعالي عليه وسلم : إني تارك فيكم خليفتين وفي رواية ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين لأن عترة الرجل كما في الصحاح نسله ورهطه الأدنون...

تو مي داني كه حديث صحيح پيامبر خدا(ص) كه فرمود: «إني تارك فيكم خليفتين...» اقتضا دارد كه همسران پاك داخل اهل بيتي نباشند كه يكي از ثقلين قرار گرفت. زيرا عترت مرد همانگونه كه در كتاب صحاح (جوهري) وارد شد، نسل و گروه نزديك او مي باشند... .

الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 22، ص16، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | عبد الاعلي | Iran - Tehran | ٢٠:٢٠ - ١٧ مهر ١٣٩٠ |
قال الرسول صلي الله عليه و آله :
اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي لا خليفتين
2 | علي | Iran - Shiraz | ٢١:٣٠ - ١٧ مهر ١٣٩٠ |
اللهم اشف کل مريض
3 | احمد | Iran - Qom | ١٣:١٩ - ١٨ مهر ١٣٩٠ |
خيلي عالي است. فرصتها مثل برق و باد مي گذرد خدا يك لحظه مارا از قرآن و عترت جدا نكند
4 | بيرون از ايران | Iran - Khorramshahr | ١٧:٥٦ - ٢٣ مهر ١٣٩٠ |
سلام به ولي عصرعج ،سلام بهمه رهروان انتظار! وسلام به دست اندرکاران ومديران سايت خيلي عاليي ولي عصر وشما با اين زحمات که ميکشيدوتحقيقات که ميکنيد اجر تان را از خدا بخواهيد. خيلي استفاده ميکنيم
5 | حسيني | Iran - Tehran | ٠١:٣٥ - ٢٤ مهر ١٣٩٠ |
الحمدلله الذي جعلنا من المتوسلين بولايت مولانا علي ابن ابيطالب
حتي روايات اهل سنت هم ميگويد اهل بيت بر حق هستند... الحمدلله...
6 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٩:٤٨ - ٢٤ مهر ١٣٩٠ |
سلام دوستان گرامي
اي كاش فقط وهايت در مقابل اهل بيت قرار داشت
آقاي تسخيري(برادر آيت الله تسخيري) كه ايشان ملبس نيز هستند هفته ي گذشته در كلاسي كه خود بنده حضور داشتم علنا اعلام كردند:
اينكه ما نام فرزندان خود را ابوبكر و عمر و عثمان نمي گذاريم نشان دهند ي تعصب ما شيعيان است...
اين جمله را در مقابل حداقل 10نفر سني گفتند.
به بنده هم اجازه ي صحبت كردن ندادند اما در جلسه ي آينده با هماهنگي اي كه با دوستان شده است ان شا الله ايشان را به مناظره در اين خصوص فرا ميخوانيم و اگر حاضر به مناظره بشوند حتما فايل صوتي اين جلسه را در اختيار شما عزيزان قرار خواهم داد.
خداوند همه را به راه اهل بيت هدايت فرمايد.
7 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٩:٥١ - ٢٤ مهر ١٣٩٠ |
اگر شما دوستان گرامي پيام خاصي داريد بفرماييد تا به آقاي تسخيري برسانم.
8 | سلمان تركمن | Iran - Qazvin | ٢٣:٢٩ - ٢٤ مهر ١٣٩٠ |
امام صادق عليه السلام فرمودند: ولايت اميرالمومنين علي عليه السلام افضل است نزد من از ولادتم ازاو,زيرا ولايت اوبرمن فرض است,وولادتم ازاو فضل.
9 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٦:٢١ - ٢٥ مهر ١٣٩٠ |
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
همه ي دوستان توجه كنند:
در هفته هاي اخير در دانشگاه مذاهب اسلامي تهران شاهد ترويج شبهات وهابيت از طريق علماي (به ظاهر)شيعه بوده ام.
آقاي تسخيري(برادر آيت الله تسخيري) در كلاس هاي تقريب دانشگاه دقيقا مشغول تكرار حرف هاي ملازاده هاست
از تمامي دوستاني كه ميتوانند در جهت برملاكردن اين حركت ضد شيعي بنده ي حقير را كمك كنند در خواست كمك دارم تا به هر شكلي شده است با افشاي اين كار در سطح رسانه ها از انتشار مطلبي مانند مقاله ي واعظ زاده خود داري كنند.
بنده دقايقي پيش در كلاس ايشان در خواست وقت براي پاسخگويي كردم و با اينكه ايشان از قبل به بنده اجازه داده بود گفت: شما داريد از جايي خط ميگيريد براي برهم زدن تقريب.
متاسفانه برخي شيعيان در اين دانشگاه تحت تاثير اين گونه نظرات قرار گرفته اند و بنده را نيز نكوهش ميكنند.
ايشان صريحا از بني اميه تجليل ميكند
آين شخص ميتواند در
آينده ي نه چندان دور تبديل به شخصي مانند دکتر کلهر يا صدها مراتب بدتر از ايشان بشود.
اين آدرس ايميل بنده است:
ALHOSEINI114@YAHOO.COM
هرکدام از شما عزيزان که ميتواند اين فاجعه را به گوش رسانه ها و شيعيان واقعي برساند با بنده ارتباط برقرار کند.
يا علي
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
10 | مهديه | Iran - Zarrīn Shahr | ٠١:٣٣ - ٢٧ مهر ١٣٩٠ |
سلام. ببخشيد سوالم مربوط به اين مبحث نيست، ولي فکر کردم چون اين مقاله جديدتره شايد زودتر جواب بگيرم. آقاي قزويني گفته بودند امام علي (ع) سه سفر به يمن داشتند، که در سفر اول به خاطر ماجراي کنيز از ايشان شکايت شد. اين سفر 10 ماه قبل از حجه الوداع بوده. در سفر سوم هم به خاطر منع لشکريان از استفاده از شتران و لباسهاي بيت المال از ايشان شکايت شد. اين سفر مدت کمي قبل از حجه الوداع بوده.(من از سخنان آقاي قزويني اين را فهميدم، درست است؟) يعني هر سه سفر در 10 ماه صورت گرفته است؟

پاسخ:

با سلام

خواهر گرامي

اولين سفر امير مومنان به يمن براي دعوت آنها به اسلام بوده است و تاريخ دقيق آن مشخص نيست .

دومين سفر در سال نهم صورت گرفت (زمان دقيق آن مشخص نيست)

و سومين سفر در سال دهم صورت گرفت كه پايان آن با حجة الوداع همراه شد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

11 | مهديه | Iran - Zarrīn Shahr | ٢٢:٠٤ - ٢٧ مهر ١٣٩٠ |
سلام. با تشکر از جوابتان در آيه غار صحبت از نزول سکينه بر يکي از آن دو نفر است. مي دانيم که سکينه بر رسول خدا(ص) نازل شده، اما اگر کسي ادعا کند سکينه بر ابوبکر نازل شده چه جوابي بدهيم؟ (با فرض اينکه ابوبکر همراه پيامبر(ص) بود) چون سني ها برخلاف شيعيان، ابوبکر را مومن مي دانند و در قرآن چندين بار از نزول سکينه بر مومنان صحبت شده است. يک شيعه در مناظره با سني، در رد نزول سکينه بر ابوبکر چه دلايلي مي تواند بياورد؟

پاسخ:

با سلام

خواهر گرامي

در مقاله مربوطه «ابوبكر همراه هميشه محزون» به صورت مفصل در اين زمينه پاسخ داده شده است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

12 | علي | Iran - Babol | ١٠:٠٣ - ١٤ آبان ١٣٩٠ |
ايا خلافاي راشدين داراي علم خاصي بودند يا در رشته اي دانشمند بودند ايا در انها فضائل معنوي وجود دارد در سخنان ائمه اطهار سرشار از پند و اندرز دنيايي و آخرتي است ايا خلافا اهل سنت چنين سخناني دارند ايا حکومت خلافا مشروع است اگر نيست چرا وعده هاي پيامبر مبني بر تصرف روم و ايران در زمان خليفه دوم رخ داد ايا بعد از شهادت حضرت زهرا کسي دو باره از حق علي ع براي خلافت مسلمين سخن گفت غير بعد از مرگ عثمان

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

تحقق وعده‌هاي رسول خدا (ص) و خداوند ، دليل بر مشروع بودن آنها نيست ؛ خداوند در قرآن مي‌گويد «غلبت الروم في ادني الارض وهم من بعد غلبهم سيغلبون في بضع سنين» آيا اين به معني مشروعيت مسيحيان و رومي ها است كه در قرآن وعده پيروزي آنها داده شده است؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

13 | عالم مقدس ملكوت | Iran - Tehran | ٠٦:٤٠ - ٢٠ آبان ١٣٩٠ |
بسم الله الرحمن الرحيم ...... روايت معروف : قال محمد رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم : اﻧﻲ ﺗﺎرك ﻓـﻴﻜﻢ اﻟﺜﻘﻠـﻴﻦ ﻛﺘـﺎب اﷲ و ﻋﺘﺮﺗـﻲ اﻫـﻞ . ﺑﻴﺘﻲ؛ ﻓﺎﻧﻬﻤﺎ ﻟﻦ ﻳﻔﺘﺮﻗﺎ ﺣﺘﻲ ﻳﺮدا ﻋﻠﻲ اﻟﺤﻮض و ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي حديثي هست كه در تمامي منابع اصيل شيعه و سني ان را مي توان يافت و رد خوري ندارد و تنها حديثي هست كه تمامي مذاهب اسلامي بر ان اجماع دارند ..... البته حديثي در برابر اين حديث جعل گشته است كه در دو منبع از شش منبع اهل سنت وارد هست در حالي كه حديث معروف فوق در چهار صحيح موجود هست .... كه حديث جعلي با راويان بسيار ضعيف چنين وضع شده است كه كلمه سنت به جاي اهل بيت قرار گرفته شده است .... بر فرض كه حديثي كه شما اورديد و ذكر فرموديد در مورد خليفتين صحت داشته باشد و كسي از اهل جماعت ان را قبول داشته باشد پس شهادت به اين مطلب داده است كه وجود مقدس محمد رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم براي خود جانشين وضع نموده است كه از ان ها خبر داده هست و اين ادعا با ادعاي هزاران ساله اهل جماعت كه مي گويند : وصي براي ان حضرت معين نگشته هست تناقض دارد ...... اميد است كه متذكر شوند
14 | مجيد معيني | Iran - Tehran | ٢٢:٠٨ - ٠٤ آذر ١٣٩٠ |
آقا سلام .انشا ءالله به حق حضرت زهرا سلام الله عليها خدا آبروتونو تو دو دنيا حفظ کنه،انشاءالله به حق امام زمان هيچ وقت تو زندگيتون نمونيد.داداش دمت گرم من خودم يه سايتو بالا اوردم و مي دونم يه همچين کاري که شما کرديد چقدر زحمت برده .داداش يادت باشه به ازاي هر دکمه اي که روي کيبورد ميزني خود حضرت زهرا داره برات دعا مي کنه و اينو بدون که در تمام اين لحظات حضرت زهرا داره با لبخند بهت نگاه مي کنه وحتما دوست داره.داداش من نديدمت ولي با تمام وجودم دوست دارم .انشا ء الله قرارمون تو بهشت تو حسينيه حضرت زهرا پيش امام حسين.جانم علي.يا علي
15 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٠٩:١١ - ٢٣ آذر ١٣٩٠ |
با سلام
1)اگر نقش سنت تنها، تبين و تاکيد بر آموزه هاي قزآن و رمز گشايي از معارف آن بود، مناسب تر نبود که پيامبر اکرم(ص) بفرمايد: من ميان شما يک چيز گرانبها به نام قرآن گذاشته ام ، اما براي فهم و رمز گشايي از آن ناگزير به اهل بيتم مراجعه کنبد؟

2)آيا عبارت( وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ) ، بر استقلال ذاتي سنت تاکيد ندارد؟ زيرا اگر نقش سنت تنها تبيين و تقرير آموزه هاي قرآن باشد، ديگر احتمال خطا و انحراف چندان جدي نخواهد بود تا به مردم تضمين داده شود که پيروي از اهل بيت هيچ گاه شما را به گمراهي نخواهد کشاند، زيرا با اين فرض سنت، کاري جز شرح و نبيين آيات قران و تاکيد آنها ندارد. تضمين بر عدم رهيافت گمراهي در همراهي با سنت زماني معنا دارد که سنت و اهل بيت عليهم السلام از پيش خود آموزه ها و رهنمون هايي را براي مردم ارائه نمايند که لزوماً آن آموزه ها در قرآن نباشد، يعني اعتبار خود را به خاطر انعکاس آنها در قرآن از قرآن وام نگرفته باشند.
جدايي ناپذيري اهل بيت و سنت از قران تا روز قيامت نيز نشانگر همين مدعاست که سنت به رغم استقلال از قرآن با تضمين و عنايت الهي هيچ گاه از قران و از مسير حق غاصله نمي گيرند.
امام کاظم (ع) مي فرمايد: گستره علم ما برسه وجه استوار است: گذشته و آينده و حادث، اما گذشته براي ما تفسير و بيان شده ، و آينده براي ما ثبت و ضبط و نوشته شده، و اما حادث ، در دلها الهام مي شود و در گوشها زمزمه مي گردد و اين افضل علوم ماست و هيچ پيامبري پس از پيامبر ما نخواهد بود.( کافي ج1ص264 باب علوم الائمه).
آيا عبارت اما حادث ، در دلها الهام مي شود و در گوشها زمزمه مي گردد و اين افضل علوم ماست ، تاييد ادعاي بالا نيست؟
آيا اين برداشت از روايت ( إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ)، درست است؟
16 | جعفر الصادق | Iran - Tehran | ١٩:٤٦ - ١٣ دي ١٣٩٠ |
با سلام: نمي دانم اينقدر تلاش شيعه براي اثبات کتاب الله وعترتي ورد لفظ کتاب الله وسنتي در چيست.در صورتي که اهل سنت هر دو لفظ را با سند صحيح روايت کرده اند وکسي از مذهب حقه منکر هيچ يک از دو لفظ نيست.حتي خود ائمه شيعه نيز وسيله تمسکشان به کتاب وسنت بوده است،به طور مثال: 0 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن إسماعيل بن مهران عن سيف بن عميرة، عن أبي المغرا (1)، عن سماعة، عن أبي الحسن موسى عليه السلام قال: قلت له: أكل شئ في كتاب الله وسنة نبيه صلى الله عليه وآله؟ أو تقولون فيه؟ قال: بل كل شئ في كتاب الله وسنة نبيه صلى الله عليه وآله. اصول الکافي-الشيخ الکليني ج1ص62 http://www.yasoob.com/books/htm1/m012/09/no0979.html نهج البلاغه نامه53 وَ ارْدُد إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْاءُمُورِ، فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سُبْحانَهُ لِقَوْمٍ اءَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: (يا اءَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اءَطِيعُوا اللّهَ وَ اءَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ اءُولِي الْاءَمْرِ مِنْكُمْ، فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ) فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ: الْاءَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ: الْاءَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ. قومى كه دوستدار هدايتشان بود، گفته است ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا اطاعت كنيد و از رسول و الوالامر خويش فرمان بريد و چون در امرى اختلاف كرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد به خدا و پيامبر رجوع كنيد.))(41) رجوع به خدا، گرفتن محكمات كتاب اوست و رجوع به رسول ، گرفتن سنت جامع اوست http://www.ghadeer.org/nahj/nameh/n2000008.htm

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

پاسخ بسيار ساده است ! اگر كسي بگويد لقب ابراهيم كليم است و لقب عيسي خليل و لقب ادم ، احمد و لقب رسول خدا ، اب البشر !!! اهانت به هيچ يك از آنها نكرده است ! ولي جز سخنان مهمل و خنده دار چيزي نگفته است ! هر شيء گرانقدري جايگاه خود را دارد !

رسول خدا (ص) سه چيز بر جاي گذاشتند كه خود دو چيز از آن سه را ثقلين معرفي كرده‌اند ! كتاب خدا و عترت ؛ اينكه سنت جايگاه خود را دارد و مهم است ، دليل اين نيست كه به مقام اهل بيت و قرآن برسد ؛ بنا بر اين بهتر است به جاي اين سخنان ، جوابي براي علت فرار اهل سنت از اعتراف به صحت روايت «كتاب الله وعترتي» و گسترش آن داشته باشيد !

البته اگر مي‌توانيد به جاي اين روايات از كتب شيعه ، روايتي بياوريد كه در آن رسول خدا (ص) سنت را جزو ثقلين معرفي كرده باشد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17 | اشرف گلي | Brazil - São Paulo | ٢٣:٢٧ - ٠٦ خرداد ١٣٩١ |
سلام خسته نباشيد من با تسنن بسياري از طريق چت وايميل مناظره مي کنم .همه از من متن کتاب عربي کلامي شيعه مي خواهند که در اينترنت قابل دسترسي باشد ولي متاسفانه ادرس سليت مناسبي ويا کتابخانه ي الکترونيکي ندارم اگر ممکن است اسم انها را براي من ايميل فرماييد
18 | حسين | Iran - Sarābleh | ٢٣:٣٧ - ٠٦ شهریور ١٣٩١ |
تورا خدا اين حديث صحيح که هم از اهل سنت بيان شده وهم از شيعه قبول نداشته با شيد بيرو دربايستي بيان کنيد ما دشمن علي ودوستدار معا ويه لعنت الله عليه هستيم مسخره است که هم علي را به ظاهر دوست داشته باشي وهم معاويه وهم خالد بن وليد ابو هريره وديگر خوارج پس اي وهابيون فرق شما با خوارج چه هست
19 | سيد عبدالرضا حسيني | United States - New York | ٠٩:٤٤ - ٢٩ خرداد ١٣٩٢ |
سلام ابن حجر در تهذيب التهذيب 311/8 مي گويد که القاسم بن حسان از زيد بن ثابت روايت نقل نکرده ( أنه لم يسمع من زيد بن ثابت ) ، حال نظر شما چيست ؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ وي در مورد قاسم بن حسان بعد از اين كه در ابتدا مي گويد:«روى عن ... زيد بن ثابت ؛ وي از زيد بن ثابت روايت كرده» در انتها چنين مي گويد: «قلت: في اتباع التابعين ومقتضاه أنه لم يسمع من زيد بن ثابت ثم وجدته قد ذكره في التابعين أيضا ؛ من مي گويم: او در طبقه اتباع تابعين است و مقتضاي آن اين است كه از زيد بن ثابت كه از صحابه است روايت نقل نكند ولي بعد ديدم كه او را در طبقه تابعين هم ذكر كرده اند.» لذا مي توانسته از زيد بن ثابت هم روايت نقل كند.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
20 | سعيد | Iran - Tehran | ١٧:٤٠ - ١١ مرداد ١٣٩٢ |
ايا مقصود از راوي اول همان عمرابن سعد ابي وقاص است
21 | شمس الدين جليليان | The Netherlands - Amsterdam | ١٦:٠٢ - ١٢ مرداد ١٣٩٢ |
کامنت20 سعيد : نه منظور عمر بن سعد بن ابي وقاص نيست . عمر سعد حرامزاده بوده و در حدي نيست که روايت نقل کند . البته در کتب روايي موسوم به صحاح از زبان شمربن ذي الجوشن هم روايت نقل شده .
22 | وحيد | Iran - Mashhad | ٢٣:٠٤ - ٠٧ آذر ١٣٩٢ |
با سلام
ببخشيد يه شبهه راجب اين روايت برام پيش اومده لطفا منو راهنمايي کنيد
القاسم بن حسان العامري بخاري درباره او ميگويد حديثه منكر، ولا يعرف
خواهشا اين شبهه رو رفع کنيد که چرا بخاري اينو تضعيف کرده؟
با تشکر

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا:درکتاب تاريخ الکبير بخاري در خصوص قاسم بن حسان چيزي ذکر نشده است همچنين در کتاب الصغير و الضعفاء او نيز در خصوص او چيزي بيان نيامده است لذا در انتساب اين حرف به بخاري احتمال اشتباه وجود دارد

ثانيا:عبارت لا يعرف حاله جرح نيست و با توثيقات ابن حبان و غيره تعارض ندارد. شايد بخاري او را نمي شناخته ولي ديگرن او را مي شناختند

ثالثا: هر کسي که روايت منکر نقل کند تضعيف نمي شود . ذهبي در اين خصوص گويد: ما كل من روي المناكير يضعّف . ميزان الإعتدال ، ج1 ،‌ ص118 . و خود بخاري نيز از منکر الحديث ها نقل روايت کرده است

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
23 | سيدجواد | Iran - Isfahan | ٠٢:٢٣ - ٢٩ تير ١٣٩٣ |
باسلام خداشاهد من نميدونم اقا رسول الله صل الله وعليه واله بايد چه جورى به اين مردم ميفهموند كه بابا بعد از من بايد ازاهلبيت پيروى كنيد اصلا خود اين برادران سنى بگن پيامبر بايد چى ميگفت تا شما قبول كنيد همين حديث شريف به سه طريق وارد شده ثقلين، اميرين وخليفتين در احاديث ديگردرباره اقا اميرالمؤمنين به عنوان وصى و مولى هم نامبرده والله اگرتعصب روكنازبگذاريد وچشمتون رو به حقيقت بازكنيد حقيقت از روز روشنتره. اللهم عجل لوليك الفرج
24 | محمد هادی | Iran - Isfahan | ١٤:٥٠ - ١٦ مهر ١٣٩٥ |
ببخشید این روایت خلیفتین که در مسند احمد بن حنبل آمده ، آقای شعیب الارنئوط میگه حدیث صحیحه اما در ادامه میگه هذا اسناد ضعیف لسوء حفظ شریک
و وهابی ها هم به همین استدلال می‌کنند و میگویند روایت ضعیفه
اگر میشه پاسخ بفرمایید

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
اگر واقعا شعیب این روایت را بخاطر سوء حفظ شریک ضعیف دانسته است پس چرا این نوع برخورد را با روایات دیگر شریک انجام نداده است؟!!! مثلا چندین روایت دیگر از شریک نقل شده است اما شعیب الارنووط روایت او را صحیح دانسته و اشاره ای نیز به ضعف روایت بخاطر سوء حفظ شریک نکرده است
از باب نمونه :
حدثنا عبد الله حدثني أبي ثنا أبو كامل ثنا شريك عن الركين عن أبيه عن عبد الله : رفعه لنا في أول مرة ثم أمسك عنه يعني شريك قال الربا وان كثر فإن عاقبته إلى قل
تعليق شعيب الأرنؤوط : صحيح
مسند أحمد بن حنبل 1/ 424
غیر از این باید بگوییم شریک از روات صحیحین است لذا به ضعف راوی توجه نمی شود چون از پل جرح و تعدیل عبور کرده اند
وكان شيخ شيوخنا الحافظ أبو الحسن المقدسي يقول في الرجل يخرج عنه في الصحيح هذا جاز القنطرة يعني بذلك أنه لا يلتفت إلى ما قيل فيه وهكذا يعتقد وبه نقول ولا نخرج عنه إلا ببيان شاف وحجة ظاهرة تزيد في غلبة الظن على المعنى الذي قدمناه من اتفاق الناس بعد الشيخين على تسمية كتابيهما بالصحيحين ومن لوازم ذلك تعديل رواتهما
استاد استادان ما حافظ ابو الحسن مقدسى در باره كسى‌كه بخارى از او روايت كرده مى‌گفت: او از پل (جرح)‌ عبور كرده‌است؛‌ مقصودش اين است كه به جرح او كه از زبان علماى رجال بيان شده توجهى نمى‌شود.
(نظر ابن دقيق اين است): ما نيز اين اعتقاد را داريم و اين سخن را مى‌گوييم. و تا زمانى‌كه بيان كافى و حجت روشن بر جرح شخص راوى صحيح كه بر گمان ما غلبه نكند، نداشته باشيم از اين اعتقاد بيرون نمى‌رويم؛ چرا كه مردم اتفاق دارند كه اين دو كتابش را صحيح نامگذارى كرده‌است. و از لوازم اين نامگذاى اين است كه راويان آنها عادل باشند.
ابن دقيق العيد، تقي الدين (متوفاي702 هـ)، الاقتراح في بيان الاصطلاح، ج1، ص55، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1406 – 1986
لذا باید از این وهابی ها پرسید این دوگانگی بخاطر چیست؟!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
25 | ميم | Iran - Oshnaviyeh | ١٥:١٨ - ٠٢ دي ١٣٩٦ |
احسنت... احسنت...
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها