2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آيا فاطمه (سلام الله عليها) از شيخين راضي شد؟
کد مطلب: ٥٠٩٥ تاریخ انتشار: ٢٤ آذر ١٤٠٠ - ٠٨:٠٠ تعداد بازدید: 61960
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
آيا فاطمه (سلام الله عليها) از شيخين راضي شد؟

طرح شبهه:

بر فرض كه قبول كنيم، فاطمه رضي الله عنها در مقطعي از شيخين دلگير شده باشد ؛ ولي اين مطلب نيز ثابت است كه شيخين در آخرين روزهاي حيات فاطمه آمدند و از وي رضايت گرفتند؛ چنانچه بيهقي و ديگران نقل كرده اند:

عن الشعبي قال لما مرضت فاطمة أتاها أبو بكر الصديق فأستئذن عليها فقال علي يا فاطمة هذا أبو بكر يستئذن عليك فقالت أتحب أن أأذن؟ قال نعم فأذنت له فدخل عليها يترضاها وقال والله ما تركت الدار والمال والأهل والعشيرة إلا لإبتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتكم أهل البيت ثم ترضاها حتي رضيت.

هنگامي كه فاطمه بيمار شد ابوبكر براي كسب رضايت نزد وي آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات كند، علي به فاطمه فرمود: ابوبكر براي ملاقات اجازه مي خواهد فاطمه فرمود: آيا شما دوست داريد وارد شود؟ علي فرمود: آري، پس فاطمه اجازه داد، ابوبكر وارد شد و جوياي كسب رضايت فاطمه بود، ابوبكر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگي و مال و ثروتم و خويشانم را ترك نكردم؛ مگر براي به دست آوردن رضايت و خوشنودي خدا و رسول و شما خاندان پيغمبر، پس فاطمه از وي راضي شد.

البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) دلائل النبوة، ج 7، ص 281؛

البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) الاعتقاد والهداية إلي سبيل الرشاد علي مذهب السلف وأصحاب الحديث، ج 1، ص 354، تحقيق: أحمد عصام الكاتب، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، الطبعة: الأولي، 1401هـ.

نقد و بررسي:

عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آن ها را زير سؤال مي برد؛ چرا كه ثابت مي كند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوي دو عالم، سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آن ها ناراضي و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندي كه در صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.

از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتي را جعل كرده اند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاي زندگي آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آن ها راضي شد.!

در پاسخ مي گوييم:

اولاً: سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبي از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالي را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذري و طبري مي كردند.

ثانياً: بر فرض اين كه مرسلات تابعي مورد قبول باشد، باز هم نمي توان روايت شعبي را پذيرفت؛ زيرا شعبي از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبي بوده است؛ چنانچه بلاذري و ابوحامد غزالي به نقل از خود شعبي مي نويسند:

عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا علي الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....

در شهر بصره همراه عده اي بر حجاج وارد شديم گروهي از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادي از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويي نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويي كرديم ....

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛

الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)، إحياء علوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة - بيروت.

آيا روايت يك ناصبي مي تواند براي ما حجت باشد؟

نارضايتي فاطمه (سلام الله عليها) از ابوبكر در صحيح ترين كتاب هاي اهل سنت

ثانياً: غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخاري در صحيح ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.

در كتاب أبواب الخمس، مي نويسد:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتي تُوُفِّيَتْ.

فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وي روي گردان شد و اين ناراحتي ادامه داشت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث 3998 مي گويد:

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علي أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتي تُوُفِّيَتْ

فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وي سخن نگفت تا ازدنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث 6346 مي نويسد:

فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتي مَاتَتْ.

پس فاطمه از ابوبكر كناره گيري كرد وبا وي سخن نگفت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

و در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامي كه آن دو براي عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد، در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:

البيت بيتك.

يعني علي جان! خانه خانه تو است، تو مختاري هر كسي را كه دوست داري اجازه ورود بدهي. امير مؤمنان عليه السلام براي اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مي خواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولي علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .

هنگامي كه آن دو عذرخواهي كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آن ها اين چنين اعتراف گرفت:

نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضي فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »

شمارا به خدا سوگند مي دهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودي فاطمه خوشنودي من، و ناراحتي او ناراحتي من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.

هر دو نفرشان اعتراف كردند: آري ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.

نعم سمعناه من رسول الله صلي الله عليه وسلم.

سپس صديقه طاهره فرمود:

فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.

پس من خدا و فرشتگان را شاهد مي گيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كرده ايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد.

به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:

والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.

به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.

با اين حال چگونه مي توان باور كرد كه صديقه شهيده سلام الله عليها از آن دو راضي شده باشد؟ آيا روايت بخاري مقدم است يا روايت بيهقي؛ آن هم روايت شخصي كه دشمن اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مي شده و خود نيز شاهد ماجرا نبوده است؟

ثالثاً: اگر فاطمه زهرا سلام الله عليها از آن دو نفر راضي شده بود، چرا وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنند و هيچ يك از كساني را كه به وي ستم روا داشته اند، براي تشييع جنازه و نماز خبر نكنند؟

محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد:

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلي الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّي عليها

فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

ابن قتيبه دينوري در تأويل مختلف الحديث مي نويسد:

وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلي الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا

فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچي كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وي سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.

و عبد الرزاق صنعاني مي نويسد:

عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلي الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء

از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتي بين آن دو وجود داشت.

و در ادامه نيز مي گويد:

عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.

از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

البته ممكن است كه كسي بگويد: ابوبكر بعدا پشيمان شد و توبه كرد، در پاسخ بايد گفت: توبه زماني مفيد و ارزشمند است كه همراه با ندامتي بر خواسته از عمق وجود آدمي باشد. و از طرفي گذشته را هم جبران نمايد به اين معني كه شخص توبه كننده حقوق تضييع شده را؛ چه الهي باشد و چه مردمي تمام آن را جبران نمايد.

حال پرسش ما اين است كه آيا ابوبكر فدك را به صديقه طاهره بازگرداند تا توبه اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذيرفته شود؟

نتيجه:

خشم فاطمه از شيخين تا واپسين لحظات زندگي اش و عدم رضايت از آن دو، از مسائلي است كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روايت بيهقي كه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه شده است، به دليل وجود يك ناصبي در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | سيد ذوالفقار | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
- محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح بخاري ج5 ص 177 چاپ بيروت : با نقل سلسله سندي از عايشه مي گويد : ((((( فوجدت فاطمة علي ابي بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتي توفيت و عاشت بعد النبي سته اشهر ، فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا و لم يؤذن بها ابوبكر ))))) حضرت زهرا سلام الله عليها ابوبكر را بخاطر (ماجراي فدك) ترك كرد و با او صحبت نكرد تا وفات يافت و بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شش ماه زندگي كرد و وقتي وفات نمود همسرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و به ابوبكر اجازخ نداد تا در تشيع و تدفين او شركت كند . 2- بيهقي در سنن الكبري ج6 ص 300 چاپ بيروت : (( فغضبت فاطمة علي ابي بكر و هجرته فلم تكلمه حتي ماتت فدفنها علي ليلا )) حضرت فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر غضب كرد و خشمناك شد و از او اعراض نمود و با او صحبت نكرد تا اينكه وفات يافت . پس علي شبانه او را دفن كرد . 3- مسلم بن حجاج نيشابوري در صحيح مسلم ج3 ص 1380 چاپ مصر : هنگامي كه فاطمه وفات يافت شوهرش علي عليه السلام شبانه بر او نماز خواند و او را دفن نمود و به ابوبكر خبر نداد كه بر جنازه اش حاضر شود و بر او نماز بخواند . 4- ابن اثير در الكامل في التاريخ ج2 ص126 : معمر از زهري و او از عايشه در مورد آنچه بين فاطمه سلام الله عليها و ابوبكر درباره ميراث پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گذشت روايت مي كند كه : حضرت زهرا از ابوبكر اعراض كرد و با او صحبت نكرد تا اينكه وفات نمود و بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شش ماه زندگي كرد و وقتي وفات نمود ، او را همسرش دفن كرد و به ابوبكر اجازه نداد كه بر جنازه او حاضر شود و نماز بخواند . 5- محمد بن ابي شبيه در المصنف ج4 ص141: ان عليا دفن فاطمة ليلا همانا علي عليه السلام فاطمه عليها السلام را شبانه دفن كرد . 6- ابي فلاح الحنبلي در شذرات الذهب ج1 ص15 چاپ قاهره : و غسل فاطمة اسماء بنت عميس و علي و دفنها ليلا علي عليه السلام و اسماء بنت عميس ، فاطمه سلام الله عليها را غسل دادند و شبانه دفنش كردند . 7- بلاذري در انساب الاشراف ج1 ص405 چاپ مصر : علي سلام الله عليه و اسماء ، فاطمه عليها السلام را غسل دادندچرا كه خود او اينچنين وصيت نموده بودو ابوبكر و عمر از فوتش خبر نداشتند و علي عليه السلام فاطمه عليها سلام را در شب دفن نمود . 8- سيوطي در الثغور الباسمه ص 15 چاپ بمبئي : و غسلها زوجها علي و صلي عليها و دفنها ليلا‌ فاطمه سلام الله عليها را همسرش علي سلام الله عليه غسل داد و بر او نماز خواند و شبانه دفنش كرد . 9- ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج6 ص 50 : صحيح در نزد من اين است كه حضرت زهرا سلام الله عليها در حالي كه از ابوبكر و عمر خشمگين بود وفات نمودو بدرستيكه او وصيت كرده بود كه آن دو بر او نماز نخوانند . براي مطالعه و تحقيق بيشتر مراجعه كنيد به : 10- صحيح بخاري ج5 ص9 و ج7 ص87 11- تاريخ يعقوبي ج2 ص 115 12- اكمال الرجال ص753 13- سنن الكبري ج4 ص29 14- مجمع الزوائد ص 211 15- طبقات الكبري ج2 ص128 16- تهذيب الاسماء ج2 ص353 17- حلية الاولياء ج2 ص 42 ( به نقل از ظلامات فاطمة الزهرا سلام الله عليها و رنجهاي حضرت فاطمه عليها سلام)
2 | سعيد حسيني | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم رب الزهرا باسلام و عرض خسته نباشيد خدمت برادر بزرگوار و دانشمند گرامي حضرت آقاي دکتر سيد محمد حسيني قزويني از زحمات ارزشمندتون بابت بيان حقايق و پاسخ به شبهاتي که دشمنان خدا و دين خدا ايجاد ميکنند تشکر ميکنم اميدوارم که در سايه الطاف حضرت حق و حضرت بقيةالله عج که مصداق نام مبارک سايتتون هم مي باشد همواره موفق و مويد باشيد قاتل زهرا س نمک پرورده خوان نبي است ايخدا بشکن تو اين دست نمک نشناس را التماس دعا يا علي مدد خدانگهدار
3 | سيد ذوالفقار | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
اولين و بزرگترين نظريه پرداز وهابيت ابن تيميه كه خود علماي اهل سنت به او لعنت فرستادن و قضيه هجوم به خونه وحي رو قبول كرده . اما دست آخر خواسته اونو توجيه بكنه و با دليلي كه حتي يه عقب مونده به اون دليل استنادنمي كنه خواسته دامن خلفا به همراه رفقا رو از اين لكه ننگين پاك كنه : اينها به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هجوم بردند و وارد خانه ايشان شدند. مي‌خواستند ببينند که آيا در خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) اموالي از بيت المال هست که ذخيره کرده باشند يا دزدي کرده باشند تا آنها را مصادره کنند و ميان مردم توزيع کنند. (منهاج السنه ج4 ص221) حرفام در رابطه با شهادت مادرم زهرا سلام الله عليها تموم شد . حالا نتيجه گيري از حرفام : ازاهل سنت مي خوام يه جمع بندي بين مسائل مطروح شده قبل و مسائلي كه الان مي خوام مطرحشون كنم داشته باشن : فاطمة بضعة مني فمن اغضبها اغضبني فاطمه پاره تن من است هر كس او زا خشمگين كند مرا خشمگين كرده است . (اين حديث رو علامه رحمت الله عليه تو كتاب الغدير از قول 232 نفر از علماي اهل سنت ميارن كه از جمله اونها مي شه به كتب زير اشاره كرد : صحيح بخاري ج4 ص579 صحيح مسلم ج16 ص3 سنن الكبري بيهقي ج10 ص201 صواعق ابن حجر ص 112 ينابيع المودة قندوزي ص 171 مشكاة المصابيح خطيب تبريزي ص 560 و ... و ... و ... ) فاطمة بضعة مني يؤذيني ما يؤذيها و يغضبني ما يغضبها شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج9 ص193 فاطمة بضعة مني يغضبني من اغضبها و يسرني من سرها و ان الله يغضب لغضبها و يرضي لرضاها (علامه اميني رحمت الله عليه تو كتاب فاطمة الزهرا سلام الله عليها از ص 286 تا 294 اسم 50نفر از علماي اهل سنت رو ذكر كرده كه اين حديث رو با كمي اختلاف تو كتبشون ذكر كردن از جمله : مسند احمد بن حنبل ج4 ص223 صحيح بخاري ج 5 ص92 صحيح مسلم ج4 ص1902 سنن ابي داود ج2 ص226 سنن ترمذي ج5 ص 154 سنن الكبري ج7 ص 307 شرح السنه ج7 ص 232 مقتل خوارزمي ج1 ص53 فرائد السمطين ج2 ص45 و ... و ... و...) از طرفي داريم كه : ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و اعد لهم عذابا مهينا (57 احزاب) والذين يؤذون رسول الله لهم عذاب اليم(61 توبه) و من يحلل عليه عليه غضبي فقد هوي (81 طه) يا ايها الذين آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله عليهم (13 ممتحنه)
4 | علي | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام

حضرت زهرا (سلام الله عليها ) فرمودند : اگر کار به دست علي(عليه السلام) مي بود ، کافري در روي زمين باقي نمي ماند .
امام صادق ( ع) فرمودند اگر به اندازه ته استکان(به تعبير امروزي) خون از بيني کسي به ناحق جاري بشه تا قيامت گناهش گردن اون دوتاي اولي هست .
با تشكر


5 | علي | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام فتنه هاي عمر جنايت .... به حدي بود که در حضور رسول خدا (ص) با همه وقاحت وزشتي و بي پروائي در مقابل خدا ورسولش گفت: (ان الرجل ليهجر)...همانا اين مرد هذيان مي گويد ... آيا مردي هذيان مي گويد که خداي تعالي درباره او فرمود: ((( وما ينطق عن الهوي*ان هو الا وحي يوحي))) (((و او سخن نمي گويد از سر هواي نفس سخن غير از وحي از جانب خدا نيست))) وباز فرموده: (((ما أتا کم الرسول فخذوه))) ((( آنچه رسول خدا به شما فرمان دهد آنرا بپذيريد))) گرچه فتنه ها و بدعتهاي عمر کم نيست به طوريکه دنيا را پر کرده است ,ولي ما بنا بر احتضار به گوشه اي از آنها اشاره مي کنيم : 1.آتش زدن به درب خانه حضرت زهرا(س)(1) 2.غصب خلافت امير المومنين(ع) (2) 3.غصب فدک حضرت زهرا (س) (3) 4.ريسمان به گردن امير مومنان(ع)افکندن و به مسجد کشيدن 5.رد کردن شهادت امير المومنين 6.نسبت بطاله(بيهوده کاري)و فکاهة(بسيار مزاح کن)دادن به مولاي علي (ع) (4) 7.نسبت دروغ به حضرت زهرا (س)تا جايي که آن حضرت را غضبناک کرد(5) 8.تصميم براي نبش قبر حضرت زهرا(س) (6) 9.اول کسي بود که لقب ((امير المومنين))را غصب کرد وبه خود نسبت داد(7) 10.مانع گرفتن ذو القربي شد از خمس بعد از آنکه خداي متعال براي آنان حلال فرموده بود در حاليکه آن ... هر ساله به عايشه و حفصه دههزار در هم مي داد .(8) 11.نافله هاي ماه رمضان را که بدستور پيامبر فرادي خوانده مي شد به نام نماز تراويج به جماعت قرار داد و جالب اينکه خودش اعتراف کرد و گفت :اينکار بدعت است و چه بدعت خوبي است!در حاليکه پيامبر فرمود:"هر بدعت در ضلالت و گمراهي است و هر گمراهي در دوزخ خواهد بود"(9) 12.اذيت و آزارهايي که با همداستانش ابوبکر نسبت به حضرت فاطمه سلام الله عليها روا داشتند و محسن او را سقط کردند(10) 13.عدم اجراي حد بر مغيره ابن شعبه (11) 14.فرار کردن عمر و عثمان از جنگ احد و تنها گذاشتن رسول خدا بين دشمنان(12) 15.طواف نساء را تحريم کرد .(13) 16.صيغه زنها را تحريم کرد و از احکام برداشت. مولي اميرالمومنين فرمود(ع):اگر عمر متعه زنها را حرام نميشمرد جز آدم شقي کسي زنا نمي کرد.(14). 17.جمله((حي علي خير العمل))را از اذان برداشت . 18جمله((الصلاة خير من النوم)) را داخل اذان کرد .(15) 19.مسح روي کفش(16) 20.ترک کردن نماز به خاطر نبودن آب 21.گريه کردن بر مرده ها را حرام شمرد.(17) 22قنوت را بعد از رکوع انجام داد. 23بسم الله الرحمن الرحيم را از قرائت نماز حذف کرد . 24 مقام ابراهيم را به جائي که در جاهليت بود بر گرداند .(18) 25حد بلوغ در پسران را هنگامي که قامت آنان به شش وجب برسد قرار دادو اگر يک بند انگشت کمتر از اين مقدار بود آن پسر هنوز به تکليف نرسيده بود!!!بنابراين کساني که قد و اندازه آنان کوتاه بود چه تکليفي خواهند داشت و اين ها هيچ گاه به حد بلوغ نميرسيدند!! .(19) 26به خاطر جهلي که به احکام داشت امر کرد زن ديوانه اي و زن حامله اي را که زنا کرده بودند س-ن-گ-س-ا-رکنند(20) 27شراب خواري اوحتي بعد از نزول آيه حرمت شراب تا آخرين لحظه عمرش شراب خورد .(21) 28 ميگفت :براي رفع حرمت شراب آب در آن بريزيد!وميگفت:براي هضم گوشت شتر تنها شراب انگور مفيد است!!(22) 29تخلف از لشکر اسامه .(23) بر همه سادات از فرزندان حضرت زهرا{س} لازم است بدانند: که عمر باعث مخفي بودن قبر مادر شهيده ومظلومه يشان فاطمه زهرا سلام الله عليها مي باشد . ............................................................................................................................................ پاورقي: 1.بحارالانوار ج 31 ص 59/اثبات الوصيه ص142/انتساب الاشراف ج 1 ص 586/عقد الفريد ج 3 ص 63. 2.بحارالانوار ج 36 ص20 3.مسند احمد حنبل ج 1 ص 355 .5و4.زاد المعاد 6.بحار ج 43 ص 175 7.الفاروق عمر بن خطاب ص28 8.شرح ابن ابي الحديد 9.سنن ابن ماجه ج 1 ص 20.سنن ابو داوود ج 1 ص261 .سنن دارمي ج1 ص45.تاريخ طبري ج5ص22.مستدرک حاکم ج1ص 69 33 10.تاريخ طبري ج 4 ص 52والعقد الفريد ج 2 ص254. 11.تاريخ طبري ج 4 ص 229.انساب الشراف ج5ص16و 18. 12.طبقات ابن سعد ج 2 ص 41.تاريخ ابن عساکر ج2 ص 392.کنزالعنال ج5 ص 312.الکامل ابن اثير ج 2 ص 120. تاريخ طبري ج3 ص 188. شرح ابن ابي الحديد ج3 ص20 و 21.ملل و نحل شهرستاني مقدمه چهارم ص 20 و .... 13. 14.مسند احمد ج 1 ص49و50.صحيح مسلم ج 1 ص 467.صحيح بخاري ج 1 ص 187. 15.شرح موطا زرقاني ج 1 ص25. 16.صحيح بخاري ج 1 ص 170والدر المنثور ج 2 ص 462 و 465. 17.صحيح بخاري ج 1 ص 255و مسند احمد ج 1 ص 355و شرح ابن ابي حديد ج 3 ص 111 و مستدرک حاکم ج 1 ص 381. 18.طبقات ابن سعد ج 3 ص 204وتاريخ خلفا سيوطي ص 53وشرح ابن ابي حديد ج3 ص 113. 19.کنز العمال متقي هندي ج 3 ص 116. 20.سنن ابن داوود ج 2 ص 227و مستدرک حاکم ج 2 ص 59وسنن بيهقي ج 8 ص 264و... 21.کشف الغمه ج 2 ص 154واحکام القران ج 1 ص 388و شرح ابن ابي الحديد ج 3 ص 264. 22.تاريخ خطيب بغدادي ج 6 ص 156. 23.طبقات ابن سعدو تاريخ ابن عساکر وکنز العمالو تاريخ طبريو شرح ابن اب الحديد. 24.براي ديدن مدارک اين جنايات به پست پاسخ به شبکه المستقله مراجعه نماييد منبع: سايت نشر اعتقادات حالا آيا يك آدم معمولي از چنين كسي راضي مي شود كه فاطمه ي زهرا هم از او راضي باشد؟
6 | mehdi | Germany - Bonn | ١٢:٠٠ - ١١ خرداد ١٣٨٨ |
جالبه كه برادران اهل سنت كه معمولا توي اين سايت در بخش نظرات زياد چيز مي نويسند به اينجا كه ميرسه ديگه نظر و سوالي ندارند . متشكرم
7 | محمود | United States - Cheyenne | ١٢:٠٠ - ١٩ خرداد ١٣٨٨ |
بله مهدي جان راست ميگه چرا به اينجا كه ميرسه ساكت ميشن ؟ خوب جواب بدين ديگه !
8 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٠ خرداد ١٣٨٨ |
با سلام قال علي ابن ابي طالب ( ع ) كل حقد حقدته قريش على رسول اللّه (ص ) اظهرته فى و ستظهره فى ولدى من بعدى . مـا لـى و لـقـريـش ؟ ! انـمـا و ترتهم بامر اللّه و امر رسوله افهذا جزاء من اطاع اللّه و رسوله , ان كانوا مسلمين ؟ لعنة الله على حاقدين يا علي
9 | عبدالله | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ١١ تير ١٣٨٨ |
السلام علي أهل لاإله إلا الله، محمداًرسول الله، علياًولي الله گواه مبين غضب دائم سيدة النساء العالمين(سلام الله عليها) نسبت به غاصب فدك، چگونگي هلاكت وي است كه حاكي از إستجابت نفرين حضرت أم أبيها (عليهما السلام) به اوست. چون وقتي قباله ي حضرت را پاره كرد، حضرت فرمود: مزق الله بطنك(=خدا شكمت را پاره كند). مَثل منكرش به مَثل شتري ميماند كه با زانوي پينه بسته إدعا كند تازه از حمام مي آيد. (اُشتري را گفتم: از كجا مي آئي؟گفت: از حمام گرم كوي تو؛ گفتم: آري خود پيداست از زانوي تو!) والسلام علي من إتبع الهدي
10 | بابك رحيمي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ تير ١٣٨٨ |
آقاي دکتر قزويني:تلويزيون سلام روي ماهواره هاتبرد قطع شده تنها دلخوشي مذهبي ما شنيدن صداي شما از شبکه سلام بود که هميشه حقيقت را مي گوييد.لطفا زودتر فکري کنيد شيفتگان آقا امام زمان را بي نصيب نگذاريد.
11 | محمد | United States - San Jose | ١٢:٠٠ - ١٧ تير ١٣٨٨ |
اگر كسي جواب منطقي به مطالب من بده سني كه متعصب ترين وهابي جهان مي شوم ۱-مَنْ مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية . هر كس بميرد و بر گردن او بيعت با امامي نباشد ، به مرگ جاهلي مرده است . صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري ، ج3 ، ص1478و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج8 ، ص156 و مجمع الزوائد ، ج5 ،‌ ص218 و مشكاة المصابيح ، ج2 ، ص1088و سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج2 ، ص715 . ۲-مَنْ مات بغير إمام مات ميتة جاهلية. هر كس بدون امام بميرد ، به مرگ جاهلي مرده است . مسند احمد ، احمد بن حنبل ، ج4 ، ص96 و مجمع الزوائد ،‌ الهيثمي ، ج5 ،‌ ص218 و مسند الطيالسي ، الطيالسي ، ص295 و الإحسان بترتيب صحيح ابن حبان ج7 ، ص49 و حلية الأولياء ، ج 3 ،‌ ص22 . ۳-مَنْ مات وليستْ عليه طاعة مات ميتة جاهلية . هر كس بميرد و اطاعت از امامي بر گردن او واجب نباشد ، به مرگ جاهلي مرده است . مجمع الزوائد، الهيثمي ، ج5 ، ص224 و كتاب السنة ، ج2 ،‌ ص489 . الباني بعد از نقل حديث مي‌گويد : إسناده حسن، ورجاله ثقات . ۴-مَنْ مات وليس عليه إمام جماعة فإن موتته موتة جاهلية . هر كس بميرد و امام جماعتي نداشته باشد ، مرگ او مرگ جاهلي است . المستدرك على الصحيحين ، ج1 ، ص150 حاكم نيشابوري بعد از نقل حديث مي‌گويد : هذا حديث صحيح على شرط الشيخين. و ذهبي نيز آن را تأييد كرده است ، ج1 ، ص204 . ۵-من مات ليس عليه إمام فميتته جاهلية . هر كس بميرد و امام نداشته باشد ، به مرگ جاهلي مرده است . المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 10 ،‌ ص298و المعجم الأوسط ،‌ ج2 ، ص317 و ج4 ، ص232 و مسند أبي يعلى، ج6 ، ص251 و كتاب السنة ، ابن أبي عاصم ، ج2 ،‌ص489 و مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج5 ، ص224-225. اهل سنت از طرفي اين روايات را نقل و صحت آن را تأييد كرده‌اند و از طرف ديگر عملاً هيچ امامي ندارند كه همگي بالإتفاق از او تبعيت كنند . و اين پارادوكسي است كه از حل آن عاجز مانده‌اند . اگر هيچ روايت ديگري براي بطلان مذهب اهل سنت وجود نداشته باشد ، همين يك روايت كفايت مي‌كند . حال سوال ما اين است وظيفه ما در قبال جانشين رسول خدا چيست جز تبعيت كردن از وي وبا او دست بيعت دادند .(حالاهرکسي که مي خواهد باشد) ادامه نظر نظر بالايي است
12 | محمد | United States - San Jose | ١٢:٠٠ - ١٧ تير ١٣٨٨ |
ادامه نظر حضرت زهرا نه تنها با آن دو بيعت نكرد بلكه از آن دو نا راضي بود و تا هنگامي كه از دنيا رفت با آن دو (عمر وابوبكر )صحبت نكرد «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». صحيح البخارى: 4/42، ح 3093، كتاب فرض الخمس، ب 1 ـ باب فَرْضِ الْخُمُسِ . و نيز در روايت ديگري بخاري نقل مي‌كند : فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ . صحيح البخارى: 5/82، (ص 802 ح 4240) كتاب المغازى، ب 38 ـ باب غَزْوَةُ خَيْبَرَ. صحيح مسلم: ج 5، ص 154، ح 4471، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، ب 16 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، ج لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ. و در روايت سوم مي‌نويسد : فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ . صحيح البخارى، ج 8، ص 3، ح 6726، كتاب الفرائض، ب 3 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ . حال به من بگوييد اگر حضرت زهرا با ابوبكر بيعت نكرد پس بايستي به مرگ جاهليت مرده باشد آيا كسي كه به مرگ جاهلي بميرد وارد بهشت مي شود ؟ جواب: - قال رسول الله صلي الله عليه وسلم: فاطمه سيده نساء اهل الجنه:«حضرت زهرا سلام الله عليها سرور زنان اهل بهشت است.» ( المستدرك حاكم نيشابوري ج3 ص153) (مسند احمد حنبل حديث شماره 18153-18154) (صحيح مسلم با روايت المسور حديث شماره 4482 الي 4485) آيا كسي كه به مرگ جاهلي مرده است سرور زنان اهل بهشت مي شود؟ (امان از اين تهمت هاي ناروا ) وسوال مهمتر اينجاست كه: خليفه وجانشين رسول خدا چه كسي بوده است كه حضرت زهرا با وي بيعت كرده است تا به مرگ جاهلي نميرد؟ اگر بگوئيد با ابوبكر بيعت كرده است پاسخ شما خير است چون همانگونه كه بزرگترين كتاب اهل تسنن مي گويد حضرت زهرا در حالي از دنيا رفت كه نه تنها با ابوبكر بيعت نكرد بلكه از او ناراضي بود واز اين دنيا رفت و با او صحبت نكرد تا پيامبر را ملاقات كند حال مهمترين سوال اينكه حضرت زهرا با چه كسي بيعت كرده ؟ به غير از مولا امير المومنين پس ما راهي را مي رويم كه حضرت زهرا رفته است اين معني تشيع و پيرو بودن است شما را قسم مي دهم به آن كسي كه مي پرستيد تعصب را كنار گذاشته و به مطالب گفته شده کمي فكركنيد كساني كه دنبال حق وحقيقت هستند خداوند هم راه را به آنها نشان مي دهد و قضيه مثل روز روشن است كه حق با تشيع است ولي نمي دانم چرا بعضي ها نمي خواهند قبول كنند البته بايستي بگويم فقط کمي مطلب را باز کردم وفقط بخاطر اينکه تفرقه بين مسلمين ايجاد نشه وهمچنين کساني که فکر مي کنند مذهب شيعه حق نيست همين الان تکليف خود را بدانند
13 | سيد حفيظ رهسپار | Germany - Munich | ١٢:٠٠ - ٢٩ تير ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد. دست مباركتون درد نكنه و خدا جزاي خير بهتون بده كه اينجور دهن كثيف نواصبو با استدلال هاي عالمانه ي تون خرد ميكنيد تا ديگه جرات جسارت به آل الله را نداشته باشند. اجرتون با آقا امام حسين.
سيد حفيظ از افغانستان
14 | علي | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٣١ تير ١٣٨٨ |
از خدا بترسيد اي رافضي ها شما هستيد كه با اين روايات جعل و دروغين يا به عبارتي سانسور شده به يهود و نصاري خدمت ميكنيد تا كي ميخواهيد پدر زن پيامبر يعني حضرت ابوبكر و پدر زن پيامبر و داماد حضرت علي يعني حضرت عمر را تكفير كنيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- در صورتي كه ادعا مي كنيد عبارات سانسور شده است ، چرا عبارت كامل را براي تنوير اذهان عموم نمي‌فرستيد ؟
يا چرا متن كامل را در سايت‌هاي اهل سنت ارائه نمي‌كنيد ، كه زماني طولاني است به دنبال اشكال بر ضد ما هستند .
2- در مورد ازدواج پيامبر با حفصه و عائشه ، مي‌توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=55
3- در مورد ادعاي ازدواج عمر با ام كلثوم دختر امير مومنان (كه طبق اقرار اهل سنت دختر ابوبكر است) به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | سيد حفيظ رهسپار از افغانستان | Afghanistan - Kabul | ١٢:٠٠ - ١٣ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد. اين آقايي كه خودش را به اسم علي معرفي كرده (كه مطمينا اسمش عمر است) يكبار فقط يكبار با خود بيانديشد (اگر به عوض عقل، كاه و تعصب در سر نداشته باشد) و يا اقلا كتب دانشمندان خود را اعم از منصف و متعصب ورق بزند، آن وقت ميبيند كه چه كسي در بست در خدمت يهود و نصارا قرار دارد. اينها حتي گفتار علماي خود شانرا هم قبول ندارند و فقط ميخواهند حرفي عليه راه حق و حقيقت كه همانا راه ولايت است بزنند. اين بدبختها از هيچ وسيله اي براي ضربه زدن به مكتب حق دريغ نميكنند و دروغ، تهمت، افترا و جعل حديث بهترين حربه ي شان است.
آقاي علي (اصلا عمر)، توصيه ميكنم يكبار به كتب دانشمندان سني مراجعه كن و ببين كه آنها با وجود اين كه در تعصب استاد تو بودند، ولي با آنهم حقايق را روي كاغذ ريخته اند و با ثابت كردن اين كه ام كلثوم دختر امير مومنان نه بلكه دختر ابوبكر بوده، زحمت علماي شيعه را كم كرده اند.
اين جماعت آنقدر كوردل هستند كه آن همه آياتي را كه در پاكي، طهارت و افضليت اهل بيت عليهم السلام نازل شده اند نميبينند و فقط بلد اند از خلفاي مفضول و شجره ي ملعونه (بني اميه) ستايش كنند و اطاعت از آنها را مقدم بر اطاعت از پيامبر اكرم و اهل بيت طيب و طاهرش ميدانند.
يا علي
16 | جبار اخوان | United States - Cheyenne | ١٢:٠٠ - ٢٠ مرداد ١٣٨٨ |
برادر سيد حفيظ رهسپار از افغانستان واقغا خدا خيرت بده .
عجرت با امام زمان (عج) .
خوب جواب دندان شكن به اين گمراهان ميدي.
ديدارمان در ميان حوض كوثر و زير باي مولايمان علي ابن ابيطالب (ع).

يا علي
17 | محمد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ مرداد ١٣٨٨ |
سلام جناب محمد كه نظر 11 و 12 را دادي و جواب منطقي مي خواهي خودت روايت رو تحريف كردي پس خودت منطق نداري روايتي كه از صحيح مسلم آوردي اينگونه نيست . روايت مسلم البته من در منهاج السنه ديدم : و اما حديث ((من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية)) مي پرسيم راوي آن كيست و سندش كجاست، بلكه به خدا قسم رسول خدا rچنين سخنس نفرموده و فقط آنچه معروف است آن است كه مسلم در صحيح خود روايت كرده كه: عبدالله بن عمر هنگامي كه وقايع حره نزديك بود نزد عبدالله بن مطيع آمد، ابن مطيع دستور داد براى او پشتي بگذارند، عبدالله بن عمر گفت نيامده ام كه بنشينم وليكن آمده ام تا براى تو حديثي كه از رسول خداr شنيده ام بگويم كه مي فرمود: ((من خلع يدا من طاعة لقى الله يوم القيامة ولا حجة له و من مات وليس فى عنقه بيعة مات ميتة جاهلية)) و اين حديث را وقتي عبدالله بن عمر گفت كه يزيد را از بيعت و خلاقت خلع نموده با آنكه حكومت يزيد جور و ستم را با خود همراه داشت و با عبدالله بن مطيع[15] بيعت كرده بودند. و در صحيح بخاري و مسلم از ابن عباس از رسول خداr روايت آمده كه فرمود:((من رأى من أميره شيئا يكرهه فليصبر فإِنّ من فارق الجماعة. شبرأ فمات إِلا مات ميتة جاهليته)) يعني:((هر كس از فرماندار خود چيزي را مي بيند كه آنرا بد مي پندارد پس صبركند، به تحقيق كسي كه از جماعت مسلمانان به اندازه ي يك وجب جدايي كند و بميرد به مردن جاهليت مرده است.)) اين حديث دلالت دارد بر اينكه هر كس مطيع واليان امر نباشد و يا بر آنها با شمشير خروج كند به مردن جاهليت مرده است. و اين برخلاف حال رافضه است زيرا آنها دور ترين مردمان از طاعت امراء است مگر به زور. اين حديث در برگيرنده كسي است كه در راه عصبيت جنگ كند- و رافضه اولين آنها هستند- ليكن مسلمان با جنگ نمودن در عصبيت و تعصب كافر نمي شود، و اگر از طاعت امام بيرون رفت سپس مرد به مرگ جاهلي مرده است ليكن كافرنمي شود.در صحيح مسلم روايت كرده كه: ((من قتل تحت راية عمية يدعو إِلى عصبية أو ينصرعصبية فقتلته جاهلية)) يعني: آنكه زير پرچم كور كورانه دعوت به عصبيت كند و يا عصبيت را ياري كند و كشته شود كشته شدن او جاهليت است. و نيز در صحيح مسلم روايت شده كه: ((من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ثم مات، مات ميتة جاهلية))، يعني: آنكه از جماعت مسلمين جدا شود و از اطاعت زمامدار اسلامي خارج گردد سپس بميرد به مردن جاهليت مرده است. و رافضه همواره از جماعت بيرون بوده است. البته اينا همه اعتقادات ابن تيميه است به خدا پناه مي برم از اعتقاداتش غرض اين بود كه بگم چرا اين محمد دروغكي مي گه در صحيح مسلم اينطوري است و شما هم بدون هيچ ردي در سايت قرار مي ديد چون من اعتقاد به شيعه دارم ولي دوست ندارم براي اثبات تشيع حتي يك نقطه از روايت هم حذف بشه و تحريف بشه ماه رمضان نزديك است از امثال محمد و شما جناب پاسخ به شبهات مي خواهم كه براي سلامت روزه روايت رو تحريف نكنيد و روايتهاي تحريف شده در سايت رو پاك كنيد. از كجا معلوم اين محمد بقيه روايتهاشم تحريفي نباشه و يا شما

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- روايت «من مات ولم يكن في عنقه بيعة مات ميتة الجاهلية» را در صحيح مسلم ديده‌ايد و يا خير؟
حدثنا عُبَيْدُ اللَّهِ بن مُعَاذٍ الْعَنْبَرِيُّ حدثنا أبي حدثنا عَاصِمٌ وهو بن مُحَمَّدِ بن زَيْدٍ عن زَيْدِ بن مُحَمَّدٍ عن نَافِعٍ قال جاء عبد اللَّهِ بن عُمَرَ إلى عبد اللَّهِ بن مُطِيعٍ حين كان من أَمْرِ الْحَرَّةِ ما كان زَمَنَ يَزِيدَ بن مُعَاوِيَةَ فقال اطْرَحُوا لِأَبِي عبد الرحمن وِسَادَةً فقال إني لم آتِكَ لِأَجْلِسَ أَتَيْتُكَ لِأُحَدِّثَكَ حَدِيثًا سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَقُولُهُ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول من خَلَعَ يَدًا من طَاعَةٍ لَقِيَ اللَّهَ يوم الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ له وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
صحيح مسلم ج 3 ص 1478، ش 1851 اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي
اين بيعت ، با چه كسي است ؟ آيا اهل سنت با كسي جز خليفه و يا نماينده او بيعت مي‌كنند ؟!
جداي از اينكه در شروح صحيح مسلم ، علنا اين بحث را مربوط به بيعت با خليفه معرفي كرده است ؛ جداي از اينكه علماي اهل سنت ، صريحا روايت «ولم يعرف امام زمانه» را از صحيح مسلم نقل كرده‌اند ! اما ما اكنون اين روايت را در صحيح مسلم نمي‌يابيم !!! آيا علماي اهل سنت دروغ گفته‌اند و يا دست‌هاي امانت‌دار اين روايت را از صحيح مسلم حذف كرده است ؟!
2- ادعا كرده‌ايد شيعه براي عصبيت جنگ مي‌كند ! آيا جنگ‌هاي حزب الله و حماس در لبنان بر ضد اسرائيل جنگ‌هايي آميخته با عصبيت بود كه در آنها شركت نكرديد ؟
آيا جنگ صدام با ايران ، جنگ غير عصبيت بود (فتح قادسيه) كه مفتيان سني در خارج ايران فتوا به جنگ با شيعه دادند ؟
آيا جنگ آمريكا بر ضد صدام (در جنگ كويت) جنگي ديني بود كه مفتي عربستان فتوا به وجوب كمك آمريكا داد ؟!
3- خروج از طاعت خليفه وقت ، يكي از علامت‌هاي مرگ جاهلي است ! آيا اكنون مفتيان وهابي در ايران ، بر خليفه زمان خويش خروج نكرده و دفاع از تروريست‌هاي قاتل مي‌كنند ؟!
گروه پاسخ به شبهات
18 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ شهریور ١٣٨٨ |
سلام خدا و ملائكه بر فاطمه!

معلوم است كه فاطمه از طاغوت و اولياي كفر راضي نمي شود. او پس از غصب خلافت و فدك و پس از اعراض ابوبكر از بازپس دادن حقوق مسلم اهل بيت با او هرگز سخن نگفت و فرمود: در نمازهايم آن دو را نفرين مي كنم. خدا بر مقام او بيفزايد كه مبارزه او با طاغوت و طاغوتيان جاودانه ماند. فاطمه سرور بانوان بهشت آن چنان با كفر درآويخت كه هرگز از يادها نمي رود! او وصيت كرد كه شبانه تغسيل و تكفين و تدفين شود و آن دو و يارانشان از محل دفن او اطلاعي نيابند و بر او نماز نگزارند! سلام خدا بر او. اين وصيت مانند خورشيد همه چيز را روشن مي سازد. فاطمه از آن دو آنقدر غضب داشت كه حتي راضي نبود بر وي نمازگزارند! آيا جز اين است كه تنها كافر نمي تواند بر مسلمان نمازگزارد!
من از حق جويان اهل سنت مي خواهم بپرسم كه چگونه ممكن است دختر خاتم پيامبران كه بخاري و بسياري از بزرگان عامه او را سيده نسا, اهل الجنه معرفي نمودند و پيامبر دست هاي او را مي بوييد و مي بوسيد با جانشين پيامبر بيعت نكند و طبق حديث متواتر من مات ولم يكن في عنقه بيعه امام فقد مات ميته جاهليه به مرگ جاهليت (يعني بت پرستي) مرده باشد؟
من مي خواهم از شما حق جويان بپرسم اجماع صحابه بر خلافت ابوبكر چه ارتباطي به پيامبر و چه ربطي به خدا و چه دخلي به ما دارد؟ بنا به روايات اهل سنت (مانند بخاري و طبري و ...) فقط 5 يا هفت نفر در سقيفه با او بيعت كردند و همان زمان در مدينه حدود 300 نفر كه در ميان ايشان بزرگترين و تاثير گذارترين صحابه بودند با بيعت با ابوبكر به مخالفت پرداختند. حالا اين بيعت كه عمر آن را فلته يعني نابخردانه و ناگهاني مي داند در خوشبينانه ترين حالت براي همان صحابه در همان وقت حجت است. (كه البته آن هم نيست!) پس چرا ابوبكر را خليفه رسول الله مي دانيد و اعتقاد به خلافت او را واجب مي دانيد و كسي كه او را خليفه نشمرد كافر مي دانيد؟
19 | سيد حفيظ رهسپار از افغانستان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ مهر ١٣٨٨ |
با سلام خدمت همه محبين اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام. سالروز شهادت ششمين کوکب آسمان ولايت و امامت، هشتمين معصوم، امام صدق و صفا، امام به حق ناطق، کاشف اسرار حقايق، امام جعفر بن محمد الصادق (عليهم السلام) را خدمت تمامي پيروان و شيعيان آن امام همام تسليت عرض مي کنم. با ابراز سپاس از برادر گرامي (جبار اخوان)، برادر مرا شرمنده نسازيدف من كوچك شما دوستداران اهل بيت عصمت عليهم السلام هستم. انشاالله وعده ديدار ما كنار حوض كوثر و زير مولاي ما امير مومنان عليه السلام. موفق و پيروز باشيد. يا علي
20 | دليري | France - Paris | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
با عرض سلام خدمت تمام حق جويان با اين همه زحمت كشي هاي كه شما براي رد شبهات متقبل مي شويد انشا’الله خداوند شما را بدون اجر نخواهد گذاشت. موفق باشيد.
ياحق
21 | مسلم | Iran - Sīrjān | ١٢:٠٠ - ١١ دي ١٣٨٨ |
من بارها و بارها در بعضي سايت هاي اهل سنت نظر نوشتم و با استفاده از مباحث علمي پاسخ شبهاتشان را دادم ولي يکي از ان ها را نگذاشتند و همه را حذف کردند اما شما با ايمان راسخ خود همه ي نظرات را با جواب علمي از کتب خود ان ها نشان مي دهيد از شما ممنونم و اميدوارم خداي يگانه اجر زحماتتان را بدهد و معلوم نيست تا کي ارباب يهودي دست از سر اين مسلمين دست نشانده خود بردارد تا که چشم باز کنند حقايق را ببينند و به دروغين بودن شبهات يهود به اسلام ناب محمدي يعني تشيع پي ببرند يهود با تشکيل دو فرقه مهلکترين ضربه را به اسلام زد يکي بهاييت و ديگري وهابيت بعد از پيروزي بر فلسطيني ها قدرت زمان ان ها جمله اي جالب گفت که مضمون ان اين بود که امروز انتقام جنگ خيبر را از حضرت علي (ع) و پيامبر(ص) گرفتيم اين ها از امام علي(ع) و شيعيانش کينه دارند حالا بياناتي از قران و عترت در مورد ان ها خوب است بخوانيد وچند نکته اينجاست

أَمْ يحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَينَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَينَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا
يا اينکه نسبت به مردم [= پيامبر و خاندانش‌]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مي‌ورزند؟ ما به آل ابراهيم، (که يهود از خاندان او هستند نيز،) کتاب و حکمت داديم؛ و حکومت عظيمي در اختيار آنها [= پيامبران بني اسرائيل‌] قرار داديم.
«النساء/54»
فيظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيهِمْ طَيبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا
بخاطر ظلمي که از يهود صادر شد، و (نيز) بخاطر جلوگيري بسيار آنها از راه خدا، بخشي از چيزهاي پاکيزه را که بر آنها حلال بود، حرام کرديم.
«النساء/160»

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَمَنْ يتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! يهود و نصاري را ولي (و دوست و تکيه‌گاه خود،) انتخاب نکنيد! آنها اولياي يکديگرند؛ و کساني که از شما با آنان دوستي کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعيت ستمکار را هدايت نمي‌کند
«المائدة/51»

وَقَالَتِ الْيهُودُ يدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ينْفِقُ كَيفَ يشَاءُ وَلَيزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَينَا بَينَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يحِبُّ الْمُفْسِدِينَ
و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهي) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، مي‌بخشد! ولي اين آيات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و کفر بسياري از آنها مي‌افزايد. و ما در ميان آنها تا روز قيامت عداوت و دشمني افکنديم. هر زمان آتش جنگي افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و براي فساد در زمين، تلاش مي‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
«المائدة/64»

مگر اقايان سني و وهابي قران ندارند حالا عترت مي گويند نداريم قران چه ؟ مگر در قران ان ها چه نوشته در قران انها اين ايات و دهها ديگر وجود ندارد ؟ نعوذ بالله نکند قران خود را هم فروخته اند و به جاي ان نوکري يهود خريده اند ؟ شايد ان ها مصداق اين ايات قران ما هستند

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيتَ الْمُنَافِقِينَ يصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا
و هنگامي که به آنها گفته شود: «به سوي آنچه خداوند نازل کرده، و به سوي پيامبر بياييد»، منافقان را مي‌بيني که (از قبول دعوت) تو، اعراض مي‌کنند! «النساء/61»

بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکي در انتظار آنهاست!
«النساء/138»

يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
اي پيامبر! با کفار و منافقين پيکار کن و بر آنان سخت بگير! جايگاهشان جهنم است، و بد فرجامي است!
«التحريم/9»

حالا حقيقتا و انصافا سني ها در ايه زير کمي دقت کنند واقعا وصف حال ان ها نيست؟ چگونه در مکه نماز جمعه مليوني بر پا شد ولي چند کيلومتر انطرف تر مسلمين را يهودي ها مي کشتند؟ من چند کارگر افغاني سني و چند هم خوابگاهي را سراغ دارم که اصلا نماز نمي خوانند ولي همين ها گاهي مي ايند وسط پياده رو و کوچه و بازار و دانشگاه به قول خودشان نماز مي خواندند و شايد در خوابگاه هر دو هفته اي يکبار انهم يکي از متعصبين شان گاهي نماز بخواند انهم چگونه وسط سالن!

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا
منافقان مي‌خواهند خدا را فريب دهند؛ در حالي که او آنها را فريب مي‌دهد؛ و هنگامي که به نماز برمي‌خيزند، با کسالت برمي‌خيزند؛ و در برابر مردم ريا مي‌کنند؛ و خدا را جز اندکي ياد نمي‌نمايند!
«النساء/142

حالا وصف حال وهابي ها در قران (سبحانک يا رب العالمين)

فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَينِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا
چرا درباره منافقين دو دسته شده‌ايد؟! (بعضي جنگ با آنها را ممنوع، و بعضي مجاز مي‌دانيد.) در حالي که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آيا شما مي‌خواهيد کساني را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدايت کنيد؟! در حالي که هر کس را خداوند گمراه کند، راهي براي او نخواهي يافت.
«النساء/88»

من ديده ام بعضي هستند از اينها که با هر زوري که شده واجبات را انجام مي دهند (در انظار! به صورت دوره اي مي روند در اتاقها) ولي اگر بتوانند هر گناهي را انجام مي دهند خدا مي داند در خلوت اينها چه خبر است اخر نماز براي انست که از گناه دورت کند ,نماز باطل ,حج باطل ,حديث باطل , اعتقاد باطل , ايمان باطل , سنت باطل. قال رسول الله(ص): (علي مع الحق و الحق مع علي ) يعني به جز علي(ع) همه باطل ابوبکر عمر عثمان معاويه يزيد (لعنه الله عليهم اجمعين الي يوم الدين) همه اينها باطل باطل باطل باطل
پناه بر خدا از شر دشمنان خدا .
بعد از حضرت علي(ع) امامان با حق هستند (اهل بيت رسول خدا و ايه تطهير:
إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

با اينکه اين موضوع به تواتر هم رسيده که منظور اين حديث اهل بيت [که به روايت شيعه و سني محمّد، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام اند] ولي باز شبهه کردند که منظور اين ايه زنان پيامبر است پس اگر خداوند در مورد زنان پيامبر گفته و کاملا ان ها را از گناه پاک کرده پس اين ايه زير خطاب به که و ديگر به چه علت است ؟

يا نِسَاءَ النَّبِي مَنْ يأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَينَةٍ يضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَينِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرًا «احزاب30»
اي همسران پيامبر! هرکس از شما کار بسيار زشت آشکاري مرتکب شود [قطعاً پيوند همسري با پيامبر به او مصونيّت نمي دهد، بلکه] عذاب براي او دو چندان خواهد شد، و اين [کار] بر خدا آسان است.

اصول کافي کتاب ايمان و کفر (باب در بيان حال اءصناف مخالفين و قدريه و خوارج و مرجئه و اهالى شهرها و بلاد):
1-مـردى از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام حديث کند که فرمود: خدا لعنت کند قدريه را، خدا لعـنـت کند خوارج را، خدا لعنت کند مرجئه را، خدا لعنت کند مرجئه را گويد: من عرض کردم : قـدريـه و خـوارج را هـر کـدام يـک بـار لعنت کردى ، و اينان را (يعنى مرجئه ) را دوباره ؟ فـرمـود: اينها ميگويند: کشندگان ما مؤ منند، پس دامنشان تا روز قيامت بخون ما الوده است ، هـمـانـا خـداونـد در کـتـاب خـود از مـردمـى حکايت کند که (گفتند): (((هرگز ايمان بپيامبرى نـيـاوريـم تـا بـرا يـمـا قـربـانـى بـيـاورد کـه اتـش انـرا بخورد بگو همانا امد شما را پـيـامـبـرانـى پـيـش از مـن بـا نـشـانـه هـا و بـا هـمـانکه گفتيد پس چرا کشتيد انها را اگر راستگويانيد))) (سوره ال عمران ايه 183) فرمود: ميانه کشندگان و گويندگان (باين حـرف ) پـانصد سال فاصله بود و خداوند کشتن را بانان نسبت داده براى اينکه بدانچه انها (يعنى کشندگان ) کردند راضى بودند.

شــرح :

قـدريـه در روايـات بـر جـبـرى و تفويضى هر دو اطلاق شده و در اينجا مقصود دومى است چنانچه پيش از اين نيز گذشت ، و خوارج انهايند که بر امام (عليه السلام ) خروج کنند و مـرجـئه بـحـسـب لعـنـت از ارجـاء بـمـعـناى تاءخير است ، و بکسانى گويند که على (عليه السـلام ) را از مـرتـبـه خـود در خـلافـت تاءخير اندازند و خليفه چهارم دانند، و نز بانان گـويند که معتقدند که هيچ گناهى بايمان زيان نرساند زيرا ايمان در نظر انها صرف عـقـيده است و عمل هيچ دخالتى در ان ندارد و روى اين جهت گويند هيچ مصيبتى بايمان زيان نـرسـانـد چـنـانـچـه هيچ طاعتى با کفر سود ندهد، و اين دسته دوم انهايند که گويند هيچ مـصـيـبـتـى بـايـمـان زيـان نرساند چنانچه هيچ طاعتى با کفر سود ندهد، و اين دسته دوم انـهـايـنـد کـه گـويـند کشتن امام و مؤ منين اخيار موجب عذاب نشود زيرا صرف اعتقاد بخدا و رسـول را ايمان دانند و وجه اين که انها را مرجئه گويند اينست که اينان عذاب را از گناه پـس انـدازنـد و مـؤ خر کنند، و ظاهر اين است که مقصود از مرجئه اين معناى دوم است اگرچه چـنـانـچـه مـرحـوم مـجـلسـى (ره ) گـويـد: مـمـکـن اسـت بـمـعـنـاى اول هم باشد زيرا انان که على را خليفه چهارم دانند (و انتخاب خليفه رابراى مردم دانند) کـشـتـن هـر کـس کـه بـر خـليـفـه زمان بشورد جايز دانند اگر چه از ائمه دين و فرزندان رسـولخـدا (ص ) بـاشـنـد، و بـايـد دانـسـت کـه ايـه نقل بمعنا شده و گرنه لفظ ايه (((لا نؤ من ))) است بجاى (((لن نؤ من )))



2-ابـو مـسـروق گـويـد: حـضـرت صـادق عـليـه السـلام از مـن دربـاره اهـل بـصـره پـرسـيـد کـه (بـر) چـه (مـذهـبـى ) هستند؟ عرض ‍ کردم : مرجئه ، و قدريه ، و حروريه ، فرمود: خدا لعنت کند اين ملتهاى کافر مشرک را بهيچ وجه خدا پرست نيستند.



توضيح :

حروريه دسته اى از خوراجند که به حروراء که محلى است نزديک کوفه منسوبند.


3-حـضـرت صـادق عـليـه السـلام فـرمـود: اهـل شـام بـدتـر از مـردم روم انـد، اهل مدينه از اهل مکه بدترند، و اهل مکه اشکارا بخدا کفر ورزند.

مـجـلسـى (ره ) گـويـد: مـحـتـمـل اسـت کـه ايـن کـلام در زمـان بـنـى امـيـه صـادر شـده کـه اهـل شـام از بـنـى امـيـه و پـيـروانشان بودند و انها منافق بودند که بزبان اظهار اسلام ميکردند و در دل کافر بودند، و منافق از کافر بدتر است ، و هم انها بودند که اميرالمؤ مـنـيـن عـليـه السـلام را سـب مـيـکـردنـد و ايـن خـود کفر بخداى بزرگ بود ولى نصارى و اهـل روم چـنـيـن کـارى نـمـيـکـردنـد (پـس بـدو سـبـب ايـن هـا بـدتـر از اهـل روم بـودنـد) تـا انکه گويد: و تفاوت بين اين شهرها براى اين بوده است که بيشتر مـخـالفـيـن در ان زمـان از نـاصـبـيان منحرف از اهل بيت عليهم السلام بوده اند و مخصوصا اهـل ايـن سـه شـهـر، و سـبـب اخـتـلافـشـان تـفـاوت انـهـا در دشـمـن اهل بيت عليهم السلام از جهت شدت و ضعف بوده است ، و شبهه نيست در اين که ناصبيها خبيث تر از کفارند، و نسبت اهل مکه بکفر اشکارا بجهت اظهار دشمنى انها با خاندان پيغمبر (ص ) اسـت که تا امروز هم در ميان انان هست و روز عاشورا را از بزرگترين عيدهاى خود دانند، و بـعـضـى گـفـتـه اند: اين که اهل مکه بکفر نسبت داده شده اند براى اينست که انها هرگاه نـافـرمـانـى يا پرستش غير از خدا را کنند، با جز اولياء خدا را دوست دارند ملحد و مشرک شـوند، زيرا خداى تعالى فرمايد: (((و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم ))) و در روايـت صـحيح است که حضرت صادق عليه السلام در تفسير اين ايه فرمود: هر که در مکه پرستش غير از خدا کند يا جز دوستان خدا را در ان دوست بدارد او بستم ملحد شده و بر خدا است که از عذاب دردناکش باو بجشاند.



4-ابـو بـصير از حضرت باقر يا حضرت صادق عليهما السلام حديث کند که فرمود: همانا اهـل مـکـه اشـکـارا بـخـداونـد کـفـر ورزنـد، و اهـل مـديـنـه از اهل مکه خبيث ترند، هفتاد بار خبيث ترند.



5-ابـوبـکـر حـضـر مـى گـويـد: بـحـضـرت صـادق عـليـه السـلام عـرضـکـردم : اهـل شـام بـدتـرنـد يـا اهل روم ؟ فرمود: (مردمان ) روم کافرند ولى با ما دشمنى نکنند، و اهل شام هم کافرند و هم با ما دشمنى کنند.

تـوضـيـح فـيـض (ره ) گـويـد: مـقـصـود از مـرجـئه هـمـان مـعـنـاى اول از دو مـعـنـا اسـت (کـه گـذشـت و ان ايـن بود که مرجئه انانند که على عليه السلام را چهارمين خليفه دانند) زيرا انهايند که ملتهاى زيادى هستند.

6-فـضـيـل بـيـن يـسـار از حـضرت صادق (ع ) حديث کند که ان حضرت فرمود: با انها يعنى مـرجـئه هـمـنـشـيـن نشويد، خدا انها و ملتهاى مشرکان را لعنت کند در هيچ چيز خدا را پرستش نکنند.

در روزگاري زندگي مي کنيم که پر است از گناه با اميد تعجيل در فرج اقايمان امام زمان 5صلوت ختم کنيم.
22 | محبعلي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ دي ١٣٨٨ |
‏أن ‏ ‏فاطمة ‏ ‏عليها السلام ‏ ‏بنت النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏أرسلت إلى ‏ ‏أبي بكر ‏ ‏تسأله ميراثها من رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏مما ‏ ‏أفاء ‏ ‏الله عليه ‏ ‏بالمدينة ‏ ‏وفدك ‏ ‏وما بقي من خمس ‏ ‏خيبر ‏ ‏فقال ‏ ‏أبو بكر ‏ ‏إن رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏قال ‏ ‏لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل ‏ ‏محمد ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏في هذا المال وإني والله لا أغير شيئا من صدقة رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏عن حالها التي كان عليها في عهد رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏ولأعملن فيها بما عمل به رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏فأبى ‏ ‏أبو بكر ‏ ‏أن يدفع إلى ‏ ‏فاطمة ‏ ‏منها شيئا فوجدت ‏ ‏فاطمة ‏ ‏على ‏ ‏أبي بكر ‏ ‏في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت وعاشت بعد النبي ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏ستة أشهر فلما توفيت دفنها زوجها ‏ ‏علي ‏ ‏ليلا ولم يؤذن بها ‏ ‏أبا بكر ‏ ‏وصلى عليها وكان ‏ ‏لعلي ‏ ‏من الناس وجه حياة ‏ ‏فاطمة ‏ ‏فلما توفيت استنكر ‏ ‏علي ‏ ‏وجوه الناس فالتمس مصالحة ‏ ‏أبي بكر ‏ ‏ومبايعته ولم يكن يبايع تلك الأشهر فأرسل إلى ‏ ‏أبي بكر ‏ ‏أن ائتنا ولا يأتنا أحد معك كراهية لمحضر ‏عمر ‏....... صحيح بخاري، كتاب المغازي ، باب غزوه خيبر، ح3913، موقع الحديث: http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?Doc=0&Rec=6184 صحيح مسلم، كتاب الجهادو السير، باب لانورث، ح3304، موقع الحديث: http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?Doc=1&Rec=4245
23 | فاطمه آذركيش | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ بهمن ١٣٨٨ |
باسلام
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) تا هنگامي كه زنده بودند ازشيخين رضايت نداشتند و با ابوبكر هم بيعت نكردند با توجه به هجومي كه عمر به خانه دختر پيامبر كرد و ايشان را مجروح و در اثر همان مجروحيت به شهادت رسيدند ولي باز هم خلافت ابوبكر را قبول نداشتند و به رسميت نشناخته بود زيرا ابوبكر را شايسته خلافت نمي دانستند و خلافت ابوبكر بر خلاف امر خداوند و رسول خدا بود
24 | حسيني | Iran - Yazd | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٨ |
خدايا من از تو مي پرسم
اگر هر آنكه پيامبر را ديد صحابي آن حضرت شد و عادل بود
و هر..كرد از روي اجتهاد و مشمول صواب و ثواب بود پس اين آيات را در شان كه نازل نموده اي؟
آيا تمام اينها در شان عبدالله بن ابي است؟
او كه در زمان حيات رسولت صلوات الله عليه از دنيا رفت؟
آيه 144سوره آل عمران را چطور؟
آيا ممكن است آيه نازل كني مه در خارج مفهوم و مصداقي ندارد؟
خدايا پاسخم را از كه بگيرم ؟
از وهابيوني كه شيعيان را به خاطر اجراي فرامين تو در قرآن مهدور الدم مي دانند؟
يا از علماي سني كه مي دانستند و نپذيرفتند و مردم را در جهل نگاه داشتند؟
خدايا خليفه ات _صاحب ما را برسان
فرج امام غايب ما را برسان كه دل بي او تنگ است و تنگ تر مي شود هرگاه انكار ها را مي بيند
به چشم زشت جهان گرچه خواب مي آيد سوال هاي دلم را جواب مي آيد
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظيمٍ (101)
وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ نافَقُوا وَ قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ (167)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لا نُطيعُ فيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (11)
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً (61)
فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُريدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبيلاً (88)
بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليماً (138)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً (140)
إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‏ يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً (142)
إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً (145)
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقينَ هُمُ الْفاسِقُونَ (67)
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيمٌ (68)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (73)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً (1)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً (24)
وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً (48)
لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (73)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً (6)
إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُونَ (1)
إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُونَ (1)
هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ (7)
يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ (8)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (9)
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما في‏ قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ (64)
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً في‏ قُلُوبِهِمْ إِلى‏ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ (77)
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ (97)
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً (12)
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً (60)
25 | سامي | Iran - Kish | ١٢:٠٠ - ٢٦ بهمن ١٣٨٨ |
ايا ابوبکر نميتوانست فدک را به حضرت فاطمه بدهد به عنوان حق السکوت يا اينکه تا حدودي حضرت فاطمه را از دست خود راضي کند اگر بدون تعصب به احاديثي که ارايه شد بنگريم و فرض بر اين بگيريم که احاديثي که گفتيد بدون سانسور هستند متوجه ميشويم که اهل تسنن تمام وقايع رو بدون کم و کاست در کتابهاي خود نوشته اند. و امتناع ابوبکر از ندادن ان به حضرت فاطمه نشان از اين دارد که ابوبکر در قضاوتها و تصميماتش هيچ نوع گرايش فاميلي يا مصلحتي نداشتند البته اين برداشت شخصي بنده بود.

پاسخ:

با سلام

جناب سامي

اگر فدك در دست بني هاشم و اميرمؤمنان عليه السلام باقي مي‌ماند، قدرت اقتصادي آن‌ها به شدت افزايش مي‌يافت و اين براي خليفه و حكومت او بسيار خطرناك بود؛ چرا كه اموال فدك آن قدر با ارزش بود كه با آن مي‌شد يك حكومت مستقل تشكيل داد و ابوبكر هرگز نمي‌توانست چنين مطلبي را بپذيرد .

اگر واقعا ابوبكر در قضاوت‌هاي روابط فاميلي را دخالت نمي‌داد، بايد عائشه را نيز از خانه رسول خدا صلي الله عليه وآله خارج و خانه او را نيز به اموال عمومي مسلمانان ملحق مي‌كرد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

26 | عليرضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ بهمن ١٣٨٨ |
اللهم العن قاتليک يا فاطمه

اللهم عجل لوليک الفرج

يا علي

يا امير المومنين

يا حيدر
27 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٧ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام
جناب سامي بگذار با زبان خودت برايت شرح بدهم .
اولاً برگردانندن حق غضب شده به صاحب اصلي انرا حق سكوت نمي نامند اين حق غضب شده بود يعني يكجور دزدي ... از كي برگشتن اموال دزدي به صاحب انرا حق سكوت مينامند؟؟؟؟ ثانياً اين درزدي در مقابل دزدي حق امامت ( ع ) ناچيز بود, يعني اگر فلاني فدك را به صاحب اصلي ان برمي گرداتد باز هم در اصل مسئله فرقي نميكرد . متوجه شدي يا نه ..... انجا در مسئله فدك حق اهل البيت ( ص ) بود كه ضايع كردند اما غضب امامت حضرت علي ( ع ) حق جمله بني ادم ( تمامي مردم عالم ) و خلق الله بود كه ضايع كردند .
در مورد گرايش ايشان بايد بگويم كه كار ايشان بيشتر شبيه سنت بني اسرائيل بود تا سنت حضرت محمد ( ص ) يعني به سنت بني اسرائيل عمل ميكردند .

يا علي
28 | عثمان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ بهمن ١٣٨٨ |

ضايت فاطمه زهراء و يا سه خواهرش از ابوبكر صديق يا غير ابوبكر براي خلافت و امارت تعيين كننده نبوده ؛ بلكه تمام امت از مهاجرين و انصار بويژه اصحاب و ياران رسول الله و تائيد امهات المومنين تعيين كننده بوده است.
29 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٩ بهمن ١٣٨٨ |
جناب عثمان
فکر مي‌کنم منظور شما از امهات المومنين عايشه و حفصه باشند.
پس شما رضايت عايشه را از دلايل شرعي و موجه بودن حکومت ابوبکر مي‌دانيد.
حال سوال بنده از خدمت شما اين است که آيا حکومت حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) را چون حکومت ابوبکر شرعي و موجه مي‌دانيد؟
خود بهتر مي‌دانيد که عايشه از حکومت کردن ايشان بسيار ناخرسند و ناراضي بود.
************
مطلب بعد ادعا کرده‌ايد که تمام امت رضايت داشته اند.
مي‌شود بفرماييد پس چرا عده کثيري از دادن زکات به ابوبکر خودداري کردند؟
اگر مرتد شده بودند ديگر رضايت آنها چه ارزشي داشت؟
************
از اصحاب و ياران پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) ياد کرديد.
آيا ابوذر غفاري و سلمان فارسي و مقداد (رحمة الله عليهم) راضي شده بودند؟
************
نکته آخر اينکه مگر پيامبر اکرم نفرمود که هرکسي بدون بيعت با امامي از دنيا رود به مرگ جاهليت از دنيا رفته است؟
مي‌شود بفرماييد بگوييد امام حضرت سيدة النساء العالمين فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) که بود؟

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
30 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠١ اسفند ١٣٨٨ |
با سلام
جناب عثمان شما ميفرمائبد : ... بلكه تمام امت از مهاجرين و انصار بويژه اصحاب و ياران رسول الله و تائيد امهات المومنين تعيين كننده بوده است. ..
اصل ايات قراني را ناديده گرفتي , حديث نبوي را ناديده گرفتي , امام علي ( ع ) و فاطمه الزهرا را هم ناديده گرفتي ... اخه چرا اينها حق نيستند.
اما حرف شما را كه گفتيد ..... بلكه تمام امت از مهاجرين و انصار ... قبول كنم . معاذ الله

پدر بزگوار حضرت زهرا(سلام الله عليها)فرمودند:« إن الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك
اي فاطمۀ! خداوند به خشم تو خشمگين و به خشنودي تو خشنود مي شود.»
حاكم نيشابوري و محدثين و رواه ذيل حديث فوق را صحيح الاسناد مي دانند.
(مجمع الزوائد هيثمي ج9 ص 203// ا لآحاد و المثاني ضحاك ج5 ص 363// المعجم الكبير طبراني ج1

ص 108 و ج22 ص401// ذخائر العقبي ص39// اسد الغابۀ ابن كثير ج5 ص 526// الاصابة ابن حجر ج8

ص 265// تهذيب التهذيب ابن حجر ج12 ص 392// خصائص سيوطي ج2 ص 265/

کنز العمال متقي هندي ج12 ص111// ميزان الاعتدال ذهبي ج2 ص492//

تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر ج3 ص 156، ج6 ص 219، ج7 ص111

يا علي
31 | سلام | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ ارديبهشت ١٣٨٩ |
بنام خدا
با سلام

از متن و لحن سخنان آقاي قزويني اينطور استنباط مي شود كه ايشان حاكم شرع ايران را قبول دارند . چنانچه صحت دارد قدري براي آن از متن شارع مقدس دليل بنويسند و چنانچه ندارند لفظ هاي مربوطه را از گفتار و نوشته هايشان حذف كنند
متشكرم
32 | جعفر بهمن نژاد | Germany - Nuremberg | ١٢:٠٠ - ١٩ ارديبهشت ١٣٨٩ |
دوستان عزيز در سايت موسسه تحقيقاتي ولي عصر(عج) سلام عليكم از دلايل واضح عدم رضايت حضرت زهرا(سلام الله عليها)از شيخين پنهان بودن قبر ايشان است. آيا اهل سنت دليل پنهان بودن قبر مبارك ايشان را ميتوانند توجيه كنند!!! يا علي

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهانه‌هايي مانند مخفي بودن قبر بسياري ديگر از بزرگان آورده‌اند ، اما برخي علماي انان صريحا علت مخفي بودن قبر را ، وصيت به دفن شبانه و علت وصيت به دفن شبانه را ، غضب بر خلفا مطرح كرده‌آند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

33 | علي علوي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٩ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام من ميخواهم با يکي از علماي اهل سنت در باره شهادت حضرت زهرا بحث کنم . اما نميدونم چطوري اين احاديث را مطرح کنم که عصباني نشود لطفا طريقه مطرح کردن اين احاديث را به من بگوييد

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

معمولا بحث در مورد شهادت حضرت زهرا ، به درگيري مي‌انجامد ! ولي در صورتي كه اصرار به شروع بحث در اين زمينه داريد ، به دو طريق مي‌توانيد بحث كنيد :

1- سوال در مورد اينكه «فاطمة بضعة مني يوذيني ما آذاها» چه معني دارد (البته بايد پاسخ تمام شبهات از جمله افسانه خواستگاري اميرمومنان از دختر ابوجهل را نيز داشته باشيد) و سپس سوال كنيد كه آيا وقتي فاطمه زهرا شهيد شد ، از خلفا راضي بود يا خير !

2- سوال كنيد كه امام زمان ، يا خليفه‌اي كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بايد با او بيعت مي‌كرد چه كسي بود ؟! آيا فاطمه زهرا با كسي بيعت كرده است ، يا به مرگ جاهليت (نعوذ بالله) از دنيا رفته است ؛ و اگر با كسي بيعت كرده است ، او چه كسي است ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

34 | سلام | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٩ |
بنام خدا با سلام لطفا موضع خود را نسبت به حاكم شرع اعلام فرماييد
35 | حسن | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام حضور مسئولان محترم سايت و کاربران گرامي ×××××××× شهادت حضرت زهرا, (س) به تمامي شيعيان تسليت باد
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

تمامي شرارت هاي وهابيان در کشورهاي اطراف مثل عراق و پاکستان و افغانستان نشانگر کفر و الحاد دشمنان شيعه است ، اگر حق با آنها بود با آن همه جمعيت فراوان متوسل به وحشي گري نمي شدند که خباثت را از ابن سهاک به ارث برده اند
36 | علي علوي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام من در يک مقاله اي خواندم که: ابن حجر عسقلاني گفته بود که هر کس که دشمن علي ابن ابي طالب باشد قولش معتبر است پيش ما . و هر کسي که محب علي باشد قولش بي اعتبار است نزد ما. ايا اين مطالب از اعتقادات اهل سنت هست يا نه هر چه زودتر پاسخ دهيد به ايميلم بفرستيد

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

آنچه در تاريخ آمده است سه مطلب است :

1- نقل شده است كه در مسند احمد ، قبل از تحريف چنين بوده است كه «لا يكون الرجل سنيا حتى يبغض عليا قليلا»

2- در كتاب تاريخ المستبصر ابن الوردي در مورد حنابله آمده است «وهم حنابلة المذهب ، لان الحنابلة يقولون فيما بينهم لا يكون الرجل حنبليا حتى يبغض عليا سويا»

3- در كتاب وفيات الاعيان ، قبل از تحريف اين عبارت در ترجمه علي بن الجهم القرشي بوده است كه «التسنن مع محبة علي لا يجتمعان» كه در چاپ‌هاي جديد تحريف شده است !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

37 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٩ |
با سلام
از رسول اللّه ( ص ) شنيدم كه فرمود: «بر دين خدا گريه نكنيد اگر متولّيانش اهل بودند ، و آنگاه كه نااهلان برآن حكم راندند ،برايش بگرييد .»
جالب است كه اين حديث را حاكم و ذهبى هر دو صحيح مى دانند!

مستدرك حاكم ، ج4 ، ص 560.

اقاي شيلا ت سلامي, اشكهاي خودتون و همفكراتون براي دين خودتون بريزيد كه طبق حديث بالا شما محتاجترين.
كي گفته تمامي احاديث تسنن جعلي است اين نمونه بالا بهترين ان است كه از صحابي جليل القدر ابو ايوب انصارى رحمه الله عليه به مروان ابن حكم بن ابي العاص ( چلپاسه ) تبعيدي حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم يا بهتر بگويم وزير و داماد جناب عثمان بود .
اما نه تمامي احاديثتان جعلي .ابداً فقط انهائي كه تكريم بنو اميه بني حكم و مخالفان اهل بيت ( عليه السلام ) را ميكند .

يا علي

38 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام

خواهر محترم خانم شيلا

ظاهرا شما بر خلاف ادعايتان دلتان پر از کينه است
چرا که سعي در ايجاد شبهات بي اساس داريد
در واقع اين شما هستيد که مستندات ما را که از کتب و روايات خودتان نقل ميکنيم نمي پذيريد و ميگوئيد که سند آن ضعيف است و يا سنديت آن را کتمان ميکنيد!!!!!!
به هر حال اگر اعتراضي داريد به علماي خودتان داشته باشيد زيرا اين مطالب نقل از کتب خودتان و علماي شما اهل سنت است
لطفا عصبانيت حاصله از آن مطالب را به روايان آن احاديث و کتي خودتان ابراز کنيد نه شيعه و اگر قصد داريد بي اساس و غير علمي بحث را به بيراهه بکشانيد لطفا ادامه ندهيد زيرا اولين کسي که در اين مرحله رسوا ميشوند شبهه پردازان هستند.
در ضمن اکثريت اهل سنت را که با عدد 90درصد به آن اشاره کرده ايد صرف نظر از دروغ بودن محاسباتتان که به نيت شما بر ميگردد را به رخ ما نکشيد که خداوند در قرآن به نص صريح جواب آن را داده است:

بعنوان مثال ايه 8،9،10،11 از سوره مبارکه توبه:

كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ (((وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ))) 8

چگونه [براى آنان عهدى است] با اينكه اگر بر شما دست‏يابند در باره شما نه خويشاوندى را مراعات مى‏كنند و نه تعهدى را شما را با زبانشان راضى مى‏كنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مى‏ورزد و (((بيشترشان منحرفند))) 8



اشْتَرَوْاْ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿۹﴾

آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مى‏دادند (۹)



لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ﴿۱۰﴾

در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‏كنند و ايشان همان تجاوزكارانند (۱۰)



فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾

پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند در اين صورت برادران دينى شما مى‏باشند و ما آيات [خود] را براى گروهى كه مى‏دانند به تفصيل بيان مى‏كنيم (۱۱)

يا آيه شريفه 103 از سوره مبارکه مائده:

مَا جَعَلَ اللّهُ مِن بَحِيرَةٍ وَلاَ سَآئِبَةٍ وَلاَ وَصِيلَةٍ وَلاَ حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۳﴾

خدا [چيزهاى ممنوعى از قبيل] بحيره و سائبه و وصيله و حام قرار نداده است ولى كسانى كه كفر ورزيدند بر خدا دروغ مى‏بندند و بيشترشان تعقل نمى‏كنند (۱۰۳)

کمي دقت در ايات مذکور شما را در صورت قابليت روشن خواهد کرد
آيا واقعا اين اهل سنت نيستند که متعصبانه و کورکورانه فقط بخاطر اينکه مذهبشان را از پدرانشان به ارث برده اند بر آن اصرار مي ورزند؟؟
خانم شيلا
دقيقا مانند شما که در کامنتهاي قبلي تان نوشته بوديد ((اگر اين عقيده کفر است ميخواهم تا قيامت کافر بمانم))!!!!

توجه داشته باشد که اکثريت سلامت عقل و عقيده و مذهبي را تآئيد نميکند و ملاک حقانيت محسوب نميشود و اگر حقانيت مذهبي را مبني اکثريت بدانيم بايد بگوئيم کفار که اکنون در اکثريت هستند برحقند.!!!!!!

بنده از شما بعنوان يک خانم ظاهرآ تحصيلکرده و روشن فکر انتظار بيشتري داشتم که البته به کلي از هدايت شدنتان نا اميد شدم.
زيرا تا زماني که بحث بصورت علمي و منطقي بر مبناي حقايق و بدون تعصب انجام نشود نتيجه اي در بر نخواهد داشت
يا بهتر بگويم ((( نرود ميخ آهنين در سنگ)))
به هر حال هر کدام از عزيزان اهل سنت ، تمايل به بحث منطقي و بدون تعصب داشتند ميتوانند با ايميل بنده در تماس باشند.
hoseini142005@yahoo.com
يا حق

39 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٩ |
جناب اقاي شيلات سلامي خواهر مخترمه اقاي م هر ان . اينكه جرا هر حديثى كه اهل سنت نوشتن كه با حرفاى شيعه تناقص داشته شما صراحتا ميكين كه اين احاديث ساختكى و جعلى است اما احاديثى كه علماى اهل تشيع ميكن همه حقيقى هستند؟؟؟؟؟؟؟ دو تا دليل كوچيك : 1 ) اگر احاديث شيعي را ببيني انها از خط ائمه اطهار نقل ميشوند اين هم دوتا مثل حديثي : حدّثنا أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي حمزة الثمالي، عن جابر قال أبو جعفر عليه السلام : يا جابر! واللّه لو كنا نحدث الناس أو حدّثناهم برأينا لكنّا من الهالكين ولكنّا نحدّثهم بآثار عندنا من رسول اللّه‏ صلي الله عليه و آله و سلم يتوارثها كابر عن كابر يكنزها كما يكنز هؤلاء ذهبهم وفضّتهم. بصائر الدرجات ص 320 ، باب 14: باب في الأئمة ان عندهم أصول العلم ما ورثوه عن النبي ص لا يقولون برأيهم حديث 6. امام باقر عليه السلام فرمودند :‌ اي جابر قسم به خدا اگر ما احکام و يا احاديث را طبق رأي و نظر خود براي مردم بيان کنيم هر‌آينه هلاک مي شويم . ولکن ما طبق آثار و احاديثي که از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سينه به سينه به ما رسيده براي مردم حديث مي گوئيم و همانطوري که دنيا پرستان طلا و نقره شان را حفظ مي کنند ، ما بر حفظ اين آثار و احاديث اهتمام مي ورزيم . الإمام الصادق‏ عليه السلام : «حديثي حديث أبي، وحديث أبي حديث جدّي ، وحديث جدّي حديث الحسين، وحديث الحسين حديث الحسن، وحديث الحسن حديث أميرالمؤمنين، وحديث أميرالمؤمنين حديث رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم، وحديث رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم قول اللّه عزّ وجلّ . جامع أحاديث الشيعة، ج 1، ص 127 باب 4 : باب حجية فتوى الأئمة المعصومين من العترة الطاهرة عليهم السلام بعد الفحص ، حديث 102 . امام صادق عليه السلام فرمودند : حديث و گفتار من حديث پدرم مي باشد و حديث پدرم حديث جدم مي باشد و حديث جدم حديث حسين ( عليه السلام ) است و حديث حسين ( عليه السلام ) حديث حسن ( عليه السلام ) است و حديث حسن ( عليه السلام ) حديث اميرالمؤمنين است و حديث اميرالمؤمنين حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است و حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گفتار خداوند عزوجل مي باشد . -------------------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------------------- اما كتابهابي حديثي شما اينطور نيست و بيشترين احاديث از ابوهريره يا عايشه انهم بواسطه هاي غير معصوم .اينهم دوتا مثل : البته قبلش بشما ميگويم اين حرف ابوهريره است و نه من و در صحيح ترين كتاب شما امده : 1 ) ..... وروى أن الكلب والمرأة والحمار تقطع الصلاة فقالت عائشة رضي الله عنها ربما رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي وسط السرير وأنا على السرير معترضة بينه وبين القبلة ابو هريره روايت کرد که سگ و زن و الاغ ( در صورت عبور از جلوي نماز گذار ) نماز را باطل مي کنند ؛ پس عائشه گفت : من گاهي رسول خدا را مي ديدم که به سوي وسط رخت خواب نماز مي خواند در حاليکه من بر روي رخت خواب بودم و بين ايشان و قبله واقع مي شدم. تأويل مختلف الحديث ج1 ص22 آيا « شما » ( خطاب به صحابه اي که اين روايت را نقل کردند از جمله ابو هريره ) ما را به منزله سگ ها قرار داديد ؟ حدثنا إسماعيل بن خليل حدثنا علي بن مسهر عن الأعمش عن مسلم يعني بن صبيح عن مسروق عن عائشة أنه ذكر عندها ما يقطع الصلاة فقالوا يقطعها الكلب والحمار والمرأة قالت لقد جعلتمونا كلابا عائشه وقتي اين فتوا را به او گفتند گفت : آيا شما ما را مانند سگ ها قرار داديد ؟ صحيح البخاري ج1 ص192ش 489 -------------------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------------------- 2 ) - «عن أنس: كان للنبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم تسع نسوة فكان إذا قسم بينهن لا ينتهى إلى المرأة الأولى إلاّ في تسع. فكن يجتمعن كل ليلة في بيت التى يأتيها. فكان في بيت عايشه فجاءت زينب فمدّ يده إليها فقالت هذه زينب. فكفّ النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم يده فتقاولتا حتى إستخبتا و أقيمت الصلاة. فمرّ ابوبكر على ذلك فسمع أصواتهما فقال: أخرج يا رسول اللّه إلى الصلاة و احث في أفواههن التراب. فخرج النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم فقالت عايشة: الآن يقضى النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم صلاته فيجى‏ء أبوبكر فيفعل بى ويفعل. فلما قضى النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم صلاته أتاها أبوبكر فقال لها قولا شديدا وقال أتصنعين هذا؟!»(1). خلاصه ترجمه: انس مى‏گويد كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله 9 زن داشت... هر كه نوبتش بود در آن شب همه زنها آنجا جمع مى‏شدند يك شب كه نوبت عايشه بود زينب وارد شد. پيامبر دستش را به سوى او دراز كرد. عايشه گفت: اين زينب است! (يعنى شبى كه نوبت من است چرا به زنى ديگر دست مى‏زنى!) حضرت دست باز داشت. گفتگوى آن دو (پيامبر و عايشه) بالا گرفت و صدا بلند شد. وقت نماز شد. ابوبكر از آنجا گذشت و صداى آن دو را شنيد و گفت: يا رسول اللّه بيا نماز و بر دهانشان خاك بريز. پيامبر خارج شد. عايشه گفت: الآن پيامبر نماز را تمام مى‏كند و ابوبكر مى‏آيد و با من برخورد مى‏كند. چون پيامبر نمازش تمام شد ابوبكر آمد و سخن تندى به او گفت و (در ضمن آن) گفت: آيا اينگونه (با پيامبر) رفتار مى‏كنى؟! شايد لازم به توضيح نباشد كه وقتى پيامبر دست از زينب باز داشت چه كسى شروع به پرخاشگرى كرد. چرا بايد عايشه آنچنان رفتارى داشته باشد كه ابوبكر با او چنان برخورد تندى داشته باشد؟ با آنكه ابوبكر خود در حضور رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صدا بلند كرده بود و نتيجه آن نزول آيات اول سوره حجرات بود. ممكن است گفته شود كه ابوبكر چون مى‏دانست كه نبايد با رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چنين كرد و إلاّ تمامى اعمال خوب انسان ضايع مى‏شود؛ اين بود كه با دخترش تندى كرد. در پاسخ گوئيم: با اين حساب اين جريان بعد از نزول آيات سوره حجرات بود و عايشه با علم به اينكه نبايد در حضور رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله صدا بلند كرد چنان كرد كه گفتيم. بنابراين بايد گفت همه اعمال خوب او ضايع شد. صحيح مسلم، ج 2، ص 1084، كتاب الرضاع، باب 13، ح 46. سؤالى كه در اينجا مطرح مى‏باشد اين است كه آيا او بعد از اين جريان توبه كرد؟ -------------------------------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------------------------------- در ضمن ايا 90% از مسلمونا احمق و كودن هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فقط ...... كدام 90 % حسابت هم كه ضعيفه . جمعيت شيعيان جهان در دقيقاً تا ساعت 4.31 امروز بوقت ايران در دقيقاً 503,657,836 . در ضمن نگو , عيبه كه خودتون احمق و كودن ميدونيد . نه جناب اقاي شيلات سلامي خواهر مخترمه اقاي م هر ان در تاريكي و جهل هستيد يا انكه ميدايد حق كدام طرف هست اما چون منافقيد بمثل برادرت م هران نميتوانيد قبول كنيد كه حق با شيعه هست يا علي
40 | شيلا اسلامي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٩ |
من واقعا به حال شما ميكريم لطفا جواب سوال من را بدين........... جرا هر حديثى كه اهل سنت نوشتن كه با حرفاى شيعه تناقص داشته شما صراحتا ميكين كه اين احاديث ساختكى و جعلى است اما احاديثى كه علماى اهل تشيع ميكن همه حقيقى هستند؟؟؟؟؟؟؟ از كجا ميدونيد كه حرفاى بزركان تشيع ساختكى نيست؟؟؟؟؟؟ از كجا ميدونيد احاديث تسنن جعلى است؟؟؟؟؟ شما بيشتر از همه ميفهمين؟؟؟؟ يا مصلحت نيست كه احاديث اهل تسنن واقعى باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ميخوام واقعا بدونم ايا فقط شما هستيد كه حقيقت رو درك كردين ؟؟؟؟؟؟و ايا 90% از مسلمونا احمق و كودن هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فقط 10% از اونا درك و فهم دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- اگر يك مسيحي ، ادعا كند مسلمانان چنين اعتقادي دارند ، شما از او بدون مدرك قبول مي‌كنيد ، يا بايد در ابتدا از كتب مسلمانان مدرك ارائه كند ، (بلاتشبيه از جهت دين) اهل سنت وقتي مي‌خواهند ادعا كنند كه شيعه اعتقادي دارد ، بايد از كتب شيعه باشد ، نه از كتب اهل سنت ؛ يا وقتي مي‌خواهند براي شيعه امري را ثابت كنند ، بايد از كتب شيعه بياورند ؛ و در صورتي كه نتوانند چنين كنند ، طبيعي است كه مدعي ، دروغگو شمرده خواهد شد !
2- تشخيص ساختگي بودن يا نبودن ، با گوش دادن به سخنان هر دو طرف شيعه و سني ممكن مي‌شود ؛ مي‌توانيد سخنان هر دو طرف را به صورت كامل گوش دهيد ، و سپس خود متوجه صحت ادعاي يكي از آن دو خواهيد شد .
3- بسياري از احاديث صحيحه اهل سنت ، با اعتقادات آنان در تناقض است ! آيا با وجود تناقض مي‌توان حكم به صحت آنها كرد ؟!
4- در مورد اكثريت هم خداوند مي‌فرمايد «بل اكثرهم لا يعلمون الحق فهم معرضون» بيشتر مردم ، از حقيقت خبر دار نشدند و به همين دليل از آن رويگردان هستند ؛ اما وقتي حقيقت را بفهمند ، به آن روي مي‌آورند ؛ و اين دلالت بر كودني يا ناداني نمي‌كند ، دلالت بر نرسيدن حقيقت به آنها دارد !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

  بعدی [1] [2] [3] [4]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها