2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
بدعت از دیدگاه فریقین : ریشه های تکفیر مسلمین (2)
کد مطلب: ٧٠١٠ تاریخ انتشار: ٠٤ آذر ١٣٩٣ - ١٦:٥٥ تعداد بازدید: 2209
خارج فقه مقارن » بدعت از دیدگاه فریقین
بدعت از دیدگاه فریقین : ریشه های تکفیر مسلمین (2)

جلسه بیست وسوم 1393/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه بیست وسوم 1393/09/04
موضوع درس : بدعت از دیدگاه فریقین : ریشه های تکفیر مسلمین (2)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله. الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله.

بحث ما در رابطه با «بدعت» بود. که در نظر آقایان «وهابی» ها، یکی از عوامل «تکفیر» مسلمانها است.

گوشه ای از حواشی «کنگره بین المللی تکفیر»

در «کنگره بین المللی تکفیر»، که در شهر مقدس قم برگزار شد؛ از 83 کشور با گرایشهای مختلف، شرکت داشتند. حتی بعضی هایی که الآن سرکرده «وهابیت»، در بعضی کشورها هستند، در این همایش حضور داشتند!

از داخل کشور هم، بعضی از علمای اهل سنّت، که گرایش وهابی و سلفی دارند، در این همایش بودند.

این کنگره در مجموع، همایش خیلی خوبی بود. خیلی ها معتقد بودند که این همایش، در این 35 سال انقلاب جمهوری اسلامی، بی نظیر بوده است. یعنی تا به حال، جمعیتی بالغ بر 900 نفر، آن هم با گرایشهای مختلف، کنار هم جمع بشوند، سابقه نداشت.

تعداد مقالات رسیده به دبیرخانه

در این همایش حدود «هفتصد مقاله» به دبیرخانه رسید، که فقط در کمیسیون ما، که مختص ریشه یابی تکفیر بود، نزدیک «دویست مقاله» داشتیم. هم مقالات قراردادی و هم مقالات فراخوانی. که از اینها ما تقریباً سی و پنج مقاله را تأیید کردیم برای چاپ. در بخش ها و کمیسیون های دیگر همایش هم، به همین اینصورت بود.

مجموعه مقالات در «8 جلد» ششصد، هفتصد صفحه ای، چاپ شد. و همه مقالات هم روی «سی دی» به حاضرین تقدیم شد.

مقالات خوبی به این کنفرانس آمد. بعضی ها واقعاً زحمت کشیده بودند. من خودم با سی سال، سی و پنج سال، سابقه کار در این حوزه، در برخی از این مقالات نوآوری های قشنگی را دیدم. بعضی ها تحلیل های نو و زیبایی داشتند. چند تا از این مقاله هایی که به بخش ما آمده بود برای شخص من قابل استفاده بود. من به دوستان توصیه می کنم که حتماً سی دی این مقالات را تهیه کنند و مطالعه کنند.

علت این حضور و استقبال چشمگیر از کنگره، چه بود؟

علت این همه حضور و استقبال این بود که:

اولاً: این همایش، در «حوزه علمیه قم» به عنوان مرکز علمی تشیع برگزار شد.

ثانیاً: این کنگره، تحت اشراف مرجعیّت بود، نه حکومت. به طوری که حتی پیامی از «مقام معظم رهبری» در این همایش قرائت نشد. اصلاً بنا نبود که این همایش، رنگ و بوی سیاسی بگیرد.

ثالثاً: بر اثر پیدایش قضیه «داعش»، الآن در حقیقت خیلی از اهل سنت دچار افسردگی شده اند. خیلی ها تصور می کردند که با آمدن «داعش»، «شیعه» تضعیف می شود. و «اهل سنت» تقویت می شوند. ولی دیدند که نه؛ آمدن داعش، اهل سنت را بیش از شیعه، سرکوب کرد.

سهمیه کشتار «اهل سنت»، بیش از «شیعه» شد. نوامیس اهل سنت، بیش از شیعه مورد هجمه و جسارت قرار گرفت.

لذا به دنبال فرصتی بودند تا در حضور علمای شیعه و سنی، انتساب داعش را از خودشان سلب بکنند. و اجماعی ایجاد بکنند در محکومیت داعش.

گل صحبتهای همایش دو روزه

«مفتی اهل سنت عراق» که دیروز در همایش صحبت کرد، بسیار خوب صحبت کرد. به حق گل صحبتها بود. من تلاش می کنم کلیپ سخنرانی ایشان را بیاورم عزیزان ببینند. خیلی زیبا صحبت کرد. به طوری که بعد از تمام شدن صحبتهای او، تا چند دقیقه، حاضرین در همایش، «احسنت» می گفتند. در این همایش، کسی به این شکل تشویق نشد. با این که ایشان مفتی سنی عراق بود.

کسی که در همایش بین المللی تکفیر، خیلی تحقیر شد

در این همایش، بعضی ها هم مثل «مولوی عبدالحمید» آمدند و صحبت کردند. البته من معتقد بودم نباید از ایشان برای این همایش، دعوت می شد. حال که دعوت کرده اند از هر کسی و با هر گرایشی و لو دشمن ما باشد و پدر ما را هم کشته باشد، وقتی وارد خانه ما شد باید اکرامش کنیم.

آدم بعضی وقتها نسبت به مخالفش هم دلش می سوزد. آقای«عبدالحمید»، در این همایش، خیلی تحقیر شد. صحبت هم که می کرد، شاید ده مرتبه مجری، تذکر اتمام وقت به ایشان داد. ولی ایشان توجهی نمی کرد و ادامه می داد.

البته حرف هایی هم که زد تقریباً خوب بود ولی در آخر صحبتهایش مثل روش همیشگی خودش، که در هر کجا سخنرانی می کند اول سخنرانی، خوب حرف میزند و آخرش زهرش را می ریزد؛ این جا هم همین کار را انجام داد و در آخر صحبتش، زهرش را ریخت.

شروع کرد که بله آقا باید حقوق اقلیتها حفظ بشود...، به مذاهب نباید اهانت بشود... در شبکه ها نباید به یکدیگر توهین صورت بگیرد... که منظورش «شبکه ولایت» بود.

البته خیلی ها متوجه این زهر «عبدالحمید» نشدند، جز اهل فن. این صحبتهای این آقا، در حالی صورت گرفت که اصلاً قرار نبود در این همایش، این حرفها مطرح بشود و بحث «تکفیر» قرار بود مطرح بشود. آن هم تکفیر موجود در جوامع اسلامی و این که عوامل شیوع این نوع تکفیر چی هست.

شهادت حضرت زهرا (س) یکی از عوامل اختلاف شیعه و سنی است!!

یکی دیگر از سخنرانهای «کنگره بین المللی تکفیر»، عالمی بود از «فلسطین». که آمد قضیه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را زیر سؤال برد!

و گفت: یکی از عوامل اختلاف شیعه و سنی، قائل به شهادت حضرت زهرا بودن است. در حالی که وفات حضرت زهرا مطرح است، نه شهادت ایشان!

«کنگره تکفیر»، اینچنین حواشی داشت. ولی در مجموع، همایش خوبی بود. و بی نظیرترین همایش بعد از انقلاب بود. یعنی تا به حال ما همایشی با این گستردگی و آن هم از کشورهای مختلف نداشتیم.

جای بعضی ها در این همایش خالی بود

البته جای بعضی ها هم در این همایش خالی بود؛ مثل دکتر «احمد الطیّب» شیخ الأزهر؛ یا «شیخ علی جمعه» مفتی اعظم مصر؛ یا «بدرالدین حصّون» مفتی اعظم سوریه.

که البته آقای حصون، در یک همایشی در کشور «روسیه» شرکت داشت و قائم مقام ایشان در این همایش قم آمد و مختصری صحبت کرد.

در مجموع، هم صحبتها خیلی عالی بود؛ هم برداشتها خوب بود. صفا و صمیمیت هم بین حاضرین خیلی زیاد بود. مخصوصاً علمای شرق و غرب با هم انس داشتند.

همکاران ما در «شبکه ولایت» هم، به اندازه محصول یکسال، از علمای خارجی و داخلی حاضر در این همایش، مصاحبه گرفتند که علیه «وهابی ها» و «تکفیر» پخش کنند.

یکی از محسّنات زیبای همایش

وقت «نماز مغرب» که شد، هر کس برای خودش نماز می خواند. نه علمای اهل سنت خارجی، پشت سر علمای اهل سنت داخلی نماز خواندند؛ و نه علمای اهل سنت داخل پشت سر آنها.

نه شرقی ها پشت سر غربی ها نماز خواندند؛ و نه غربی ها پشت سر شرقی ها نماز خواندند. بین خود اهل سنت، اختلاف زیاد است. به طوری که پشت سر همدیگر نماز هم نمی خوانند.

ولی بعضی از علما که از «عراق» و «لبنان» و «مصر»، آمده بودند همراه و در صف «شیعه»، نماز خواندند. یعنی حدود «سی نفر» از علمای بزرگی که از خارج آمده بودند، نماز «مغرب و عشاء» را با شیعه ها خواندند.

این اقامه جماعت، بخصوص در شب اول، کاملاً نمود داشت. که علمای اهل سنت، پشت سر شیعه نماز می خوانند. و این یک حسنی بود در این همایش.

البته این تشطط در نماز، قبلاً هم سابقه داشته است. در«کنفرانس وحدت» که در «تهران» برگزار شد. وقت «نمازمغرب» که شد، دیدیم «شافعی» ها که از «کردستان» آمده بودند، یک نماز جماعت برپا کردند! آقایانی که از «زاهدان» آمده بودند، یک جماعت! «مصریها» یک جماعت. شیعه ها هم یک جماعت برگزار کردند. در یک مجلس، «پنج نماز جماعت» بر پا شده بود. و ما همانجا ثمره کنفرانس وحدت را دیدیم!

کلاً مسئله نماز یک مشکل و یک معضلی هست که آقایان باید جمع بشوند و حل بکنند.

اجماع چهارصد نفری از علمای شیعه و سنی

سخنرانی ها در این «کنگره تکفیر»، تقریباً 99% به اهل سنّت اختصاص یافت. حتی بیانیه پایانی را هم دادند یکی از علمای اهل سنت فلسطین قرائت کرد.

بنا هم همین بود که اهل سنت در این کنفرانس، خوب دیده بشوند. شاید در این دو روز که حدود چهل نفر سخنرانی کردند، سی و پنج، شش نفر، «سنّی» بودند. و فقط سه چهار نفر «شیعه» سخنرانی کردند.

امیدواریم نتیجه پایانی کنفرانس، خوب باشد. این سخنرانها برگردند به کشورشان، و این مباحث را پیگیری کنند. مردم را بیدار کنند. حکومتها مقداری متقاعد بشوند که همراه با علما باشند.

در کل اجماع خوبی بود از سیصد، چهارصد نفر، از علمای «شیعه و سنی». و نفس این کار خیلی خوب بود.

«داعش» تهدید به انفجار محل همایش کرده بود!

شبکه های وهابی هم در این دو سه خیلی عصبانی بودند. حتی گروه تروریستی «داعش» رسماً کنگره را تهدید کرده بود که ما محل همایش را منفجر می کنیم. و نمی گذاریم آب خوش از گلویتان پایین برود! ولی مثل همه جاها، هیچ غلطی هم نتوانستند بکنند.

البته دوستان امنیتی کشور هم، تقریباً از یک ماه قبل، در شهر«قم» مستقر بودند. تمام اماکن اطراف محل همایش، خیابانها و خانه ها را زیر نظر و کنترل خود داشتند. تا امنیت شرکت کنندگان در این کنگره تأمین شود. و الحق و الأنصاف، سنگ تمام گذاشتند.

زیرا کافی بود یک انفجاری؛ یک تیراندازی؛ در اطراف محل همایش اتفاق بیافتد. در تمام جهان بازتاب پیدا می کرد. الحمدلله اتفاقی نیافتاد.

البته یکی از مسئولین می گفت: قم، محل امن جاسوسان است. از خیلی از کشورها در قم جاسوس دارند. اگر قم ناامن بشود، قبل از اینکه برای شیعه ناامن بشود برای جاسوس ها ناامن می شود. اصلاً بنای سازمان سیا و موساد و... این است که در «قم» امنیت برقرار باشد تا آنها هم در امنیت، جاسوسی کنند. اصلاً این سیاست اینهاست.

بنیانگذاری «تکفیر» در زمان پیغمبر صورت گرفته است

نکته جالبی که در این همایش بین المللی تکفیر؛ اتفاق افتاد، این بود که در کمیسیون و بخشی که ما مسئولیت داشتیم که «ریشه یابی تکفیر» بود، و اکثریت اعضا هم با اهل سنت بود، یعنی از حدود هشتاد نفری که در کمیسیون ما بودند، هفت هشت نفر شیعه داشتیم و ما بقی علمای اهل سنت بودند.

در میان بحثهایی که صورت گرفت، بعضی حرفهایی از جانب برخی علمای اهل سنت حاضر در کمیسیون ما مطرح شد که ما خودمان زیاد جرئت نمی کنیم این حرفها را مطرح بکنیم. چون اگر بگوئیم می گویند خلاف وحدت است. ولی بعضی از این علمای اهل سنت خیلی قشنگ آمدند جلو.

اینها با شهامت تمام عنوان کردند که در رابطه با «ریشه های تکفیر» که ما الآن داریم «القاعده» و «النصره» و «داعش» را مقصر نشان می دهیم؛ اگر ما برگردیم به تاریخ، خواهیم دید که بنیانگذاران تکفیر، در زمان پیغمبر شکل گرفته است. و بعد از پیغمبر هم به اوج خود رسید.

روش صحیح و اصولی طرح مسائل تند و جنجال برانگیز

من بارها به دوستان گفته ام که، اگر ما مطالب تند را از زبان خودمان مطرح کنیم، متهم می شویم به عدم رعایت مسئله وحدت و... که البته حق هم همین است. ولی اگر ما اسلحه را به دست دیگری بدهیم تا او شلیک کند و ما در حاشیه باشیم؛ هم به هدفمان می رسیم و هم متهم نمی شویم.

مثلاً به این صورت مطرح کنیم که: اگر کسی فلان مسئله را از شما بپرسد، چه جوابی دارید بدهید؟

نمونه ای از روش صحیح طرح مسائل تند

من در «مکه» بحثی داشتم با یکی از این مفتی های وهابی، به نام «شیخ محمد جمیل زینو» که بیش از هفتاد، هشتاد کتاب تألیف کرده است، که به زبانهای مختلف ترجمه شده است. تقریباً ایشان در مکه جزء مفتیان طراز اول است.

من در مورد روایت «ترور نبی مکرم» توسط برخی صحابه، که «ابن حزم» نقل می کند؛ صحبت می کردم. آمدم به این صورت وارد شدم و به این مفتی وهابی مکه گفتم: شیخنا ما در دانشگاه و... تدریس داریم. بعضی ها حتی دانشجویان اهل سنت، از ما سؤال می کنند و ما هم جوابی نداریم بدهیم. من گفتم حالا که آمدیم در این شهر مهبط وحی الهی، این را از شما سؤال کنم، شما به ما جواب بدهید که ما وقتی برگشتیم، بتوانیم عین جواب شما را به آنها برسانیم و بگوئیم یکی از مفتیان مکه مکرمه و عربستان سعودی، اینگونه پاسخ داد. گفت سؤالت چیست؟ گفتم «ابن حزم» در کتابش «المحلی» می گوید:

«ان ابابکر و عمر و طلحه و سعدبن وقاص ارادوا قتل النبی و إلقاءه من العقبة في تبوك»

ابوبکر و عمر و طلحه و سعد بن ابی وقاص قصد کشتن پیغمبر را داشتند و می خواستند پیغمبر را از گردنه به پائین بیاندازند.

محلی ابن حزم جلد11 ص 224 کتاب الحد باب حدالمرتد

البته «ابن حزم»، یکی از راویان این حدیث را زیر سؤال می برد. ولی این راوی مورد تأیید و توثیق بیش از هشت نفر از بزرگان شماست. مثل «مزی» و «ابن حجر» و...

ما یک جواب خوبی از شما یاد بگیریم، برگشتیم «ایران» این را از قول شما نقل کنیم و بگوئیم ما یک سوغاتی علمی هم از مکه آورده ایم.

این بنده خدا معطل ماند چه بگوید. گفت: من الآن حضور ذهن ندارم! فردا شب بیائید اینجا، من فکر کنم به شما جواب بدهم.

خب ما حرف خودمان را زدیم؛ این آقای مفتی هم چیزی را که نشنیده بود را شنید؛ خودش هم اظهار کرد که من جواب ندارم به شما بگویم. سی چهل نفر از طلبه ها و دانشجویانشان هم که آنجا بودند، و شنیدند. ما به هدفمان رسیدیم.

ما می خواستیم به اینها بفهمانیم که شما، «شیعه» را متهم می کنید به اهانت به صحابه، در حالی که یک همچین روایتی در کتب شما هست. که می گوید صحابه و شخصیت های طراز اول شما، تصمیم به ترور نبی اکرم را داشتند. این که دیگر بالاتر از «لعن» است. بالاتر از «سب و فحش» است. شما بحث صحابه را مطرح می کنید این بحث پیغمبر است.

ببینید ما اگر به این شکل مطالبمان را مطرح کنیم،قطعاً تالی فاسد نخواهد داشت. و طرف را هم وادار میکند به تحقیق و پژوهش و رفتن به دنبال مسئله.

بنیانگذار «تکفیر» و «قتل»، شخص خلیفه دوم بود

در قضیه «ریشه اصلی تکفیر» هم اگر مسئله، به حالت سؤالی در بیاید، مؤثر واقع خواهد شد. به این صورت که اگر کسی از شما سؤال کند که مثلاً بنیانگذار تکفیر و قتل، شخص «خلیفه دوم» بود در عصر پیغمبر. که روایات متعددی هم ما داریم در این زمینه؛ شما چه پاسخی دارید؟

مثلاً در «صحیح بخاری» روایتی هست در مورد «عبدالله بن ابی» که «عمر» در باره او می گوید:

« فَقَالَ عُمَرُ: أَلاَ نَقْتُلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الخَبِيثَ؟ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لاَ يَتَحَدَّثُ النَّاسُ أَنَّهُ كَانَ يَقْتُلُ أَصْحَابَهُ»

عمر گفت: یا رسول الله آیا این خبیث را نکشیم؟ پیغمبر فرمود: نه، نمی خواهم مردم بگویند که رسول خدا اصحابش را می کشد.

صحیح بخاری ج3 ص 1296 ح 3330

در این روایت بخاری، آقای «عمر» اولاً خباثت «عبدالله ابی» را اثبات می کند و بعد هم بلافاصله می گوید «من بکشم». یعنی هم تفسیق و هم تصمیم به قتل. آیا تکفیر بالاتر از این دارید؟

یا در جای دیگر، بخاری در مورد همین قضیه «عبدالله ابن ابی» نقل می کند که «عمر» گفت:

«فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: دَعْنِي أَضْرِبْ عُنُقَ هَذَا المُنَافِقِ»

عمر بلند شد و گفت یا رسول الله اجازه بده تا گردن این منافق را بزنم.

صحیح بخاری ج4 ص 1861 ح 4622

«تکفیر» می کند؛ نفاقش را ثابت می کند و تصمیم به قتلش هم می گیرد.

پس بنابراین ریشه های تکفیر را باید در زمان خود رسول اکرم جستجو کنیم.

یا در قضیه «ذوالخویصره» که در مورد تقسیم غنائم، اعتراض میکند به پیغمبر، باز هم جناب «عمر» قصد کشتن فرد معترض را دارد:

«جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ ذِي الخُوَيْصِرَةِ التَّمِيمِيُّ، فَقَالَ: اعْدِلْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ: «وَيْلَكَ، وَمَنْ يَعْدِلُ إِذَا لَمْ أَعْدِلْ» قَالَ عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِ: دَعْنِي أَضْرِبْ عُنُقَهُ

عبدالله بن ذوالخویصره گفت: یا رسول الله عدالت را رعایت کن! پیغمبر فرمود: وای بر تو. اگر من عدالت را رعایت نکنم چه کسی می خواهد رعایت کند. عمر بن خطاب گفت: اجازه بده من گردن او را بزنم.

صحیح بخاری ج3 ص 1321 ح 3414

در روایت «صحیح مسلم»، «عمر» می گوید: «اجازه بده من این منافق را بکشم!»

فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، اعْدِلْ، قَالَ: «وَيْلَكَ وَمَنْ يَعْدِلُ إِذَا لَمْ أَكُنْ أَعْدِلُ؟ لَقَدْ خِبْتَ وَخَسِرْتَ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَعْدِلُ» فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: دَعْنِي، يَا رَسُولَ اللهِ فَأَقْتُلَ هَذَا الْمُنَافِقَ

صحیح مسلم ج2 ص 740 ح 1063

این روایات در صحیح بخاری و مسلم آمده است.

یا این عبارت را که «خلیفه دوم» در رابطه با «سعد بن عباده» می گوید:

«قَالَ قَائِلٌ قَتَلْتُمْ سَعْدًا، فَقَالَ عُمَرُ: قَتَلَهُ اللَّهُ! إِنَّهُ مُنَافِقٌ»

شخصی گفت: سعد را کشتید. عمر گفت: خدا او را بکشد. او منافق است!

تاریخ طبری ج2 ص 244

یا می گوید:

«اُقتُلوا سَعداً فإنَّه مُنافق»

سعد را بکشید. او منافق است.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج20 ص 21، العقد الفرید ج3 ص 62

اگر یک دانشجو یا یک عالم سنی از شما بپرسد: آیا ریشه های تکفیر با توجه به این روایات به عصر خود نبی مکرم بر نمی گردد، چه جوابی دارید بدهید؟

ریشه تکفیر مسلمین، در فتوای «عایشه»

اگر ما بخواهیم درباره «ریشه های تکفیر»، بی پرده وارد شویم، باید بگوئیم که:

ریشه های تکفیر، در عصر خود نبی مکرم شکل گرفت!

ریشه تکفیر در «سقیفه» شکل گرفت!

سومین ریشه مهم تکفیر، در قضیه «اصحاب رده» شکل گرفت. زیرا اینها زیر بار دادن زکات به «ابوبکر» نرفتند. دها نفر در رأسشان «مالک بن نویره» نماینده پیغمبر، در قوم خودش، کشته شد.

ریشه تکفیر را باید در زمان «عثمان» جستجو کرد. در زمان عثمان بود که دستور قتلش توسط «عایشه» صادر شد. که گفت:

«اُقتُلوا نعثلاً فَقد کَفر»

این پیرمرد خرفت را بکشید که کافر شده است.

روح المعانی ج22 ص11، سیره حلبی ج3 ص356، تاریخ طبری ج3 ص 12،

الأمامه و السیاسه ج1 ص 48، الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج3 ص 206، تذکره الخواص ابن جوزی ص61 و ص 64

کفر عثمان را ثابت کردند، دستور قتلش را هم دادند.

اتفاقاً یکی از علمای اهل سنت، در این همایش بین المللی تکفیر، به این موضوع اشاره کرد و گفت: ریشه تکفیر بر می گردد به زمان «عثمان» که در موردش گفته شد: «اقتلوا نعثلا فقد کفر».

ریشه تکفیر مسلمین، در جنگ جمل و نهروان

در زمان خود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) کسانی که در برابر ایشان، شمشیر کشیدند. آیا معتقد بودند «علی» مؤمن است که می خواستند با شمشیر بکشند!؟ یا می گفتند «علی» کافر است!؟ اگر مؤمن است، قتل مؤمن حرام است. و اگر به عنوان کفر و خروج از دین است، می شود تکفیر.

اینهایی که آمدند در «جمل» لشگرکشی کردند و در مقابل «علی» ایستادند؛ قبل از آمدن «امیرالمؤمنین» هم تعدادی از صحابه را کشتند؛ اگر عالم بودند که اینها مؤمن هستند و کشتند، که می شوند مصداق این آیه:

«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً»

و هر کس فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و مجازات بزرگی برای او آماده ساخته است.

سوره نساء آیه 93

و یا نه، اینها معتقد بودند اینها از دین خارج شدند، کافر شدند، مرتد شدند، لذا دارند می کشند، خب این همان «تکفیر» است.

در جنگ «جمل»، «امیرالمؤمنین» آمد دید بیت المال را غارت کرده اند. چند نفر از صحابه کبار را هم به قتل رسانده اند. «سهل بن حنیف» که نماینده حضرت بود را تمام موهای سر و ریشش را کنده بودند.

بعد از این همه جنایت، «امیرالمؤمنین» چه قدر اینها را نصیحت کرد. فرمود: دست از فتنه بر دارید. دست از آشوب بردارید. اینها زیر بار نرفتند. «امیرالمؤمنین» به اصحابش فرمود: یک نفر از شما حق ندارد اقدام به تیراندازی کند. حتی طرف مقابل تیراندازی کرد یکی از یاران حضرت را هم جلوی چشم حضرت شهید کردند، باز حضرت اقدام به حمله نکرد. ولی وقتی شپاه «عایشه» تصمیم جدی گرفتند که حمله کنند و حمله را شروع کردند، «امیرالمؤمنین» دستور حمله داد.

شما تاریخ را مراجعه کنید و زوایای تلخ این فتنه را ببینید. من درباره «جنگ جمل» خیلی حرف دارم. حرفهای بکری هم دارم. ما روی مسئله جمل شاید حدود «دو سه هزار ساعت» کار کرده ایم و تمام آن زوایایی که معمولاً در کتابها مطرح نمی کنند و امروز ضرورت دارد که طرح بشود را، ما مطرح کرده ایم و به تمام سؤالاتی که پیرامون «جنگ جمل» مطرح می شود، اشاره کرده ایم.

بی حیای شبکه وهابی «کلمه»

یکی از این کارشناسان بی حیای شبکه وهابی کلمه، می گفت: «امیرالمؤمنین» باید محاکمه شود. چرا با «ام المؤمنین» مادرش جنگیده!

اینها این گونه بی حیایی می کنند.

ما ان شاءالله در ادامه بحث ریشه یابی تکفیر، این زوایا را بررسی خواهیم کرد. و اینها امروز ضروری است که مطرح بشود. ما چند روز پیش که «مشهد» بودیم جلسات متعددی با فضلا و اساتید داشتیم. دوستان می گفتند الآن تکلیف ما چیست؟ من گفتم: اگر ما می خواهیم مصداق این حدیث شریف باشیم که امام صادق فرمود:

«الْعَالِمُ‏ بِزَمَانِهِ‏ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس»

تنها انسان مطّلع از زمان خود است كه در معرض هجوم چيزهاى اشتباه انگيز واقع نمى‏شود.

کافی ج1 ص 27 کتاب العقل و الجهل

باید بینیم این شبکه های ماهواره ای، امروز چه شبهاتی را مطرح می کنند؟ در فضای سایبری وهابی، چه شبهاتی امروز دارد مطرح می شود؟ اینها را بشنویم و جواب اینها را آماده کنیم.

نه اینکه برویم سراغ یک سری شبهات تاریخ مصرف گذشته، و عمر خودمان را تلف کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله




Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب