نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
مشخصه هاي وهابيت از نظر احناف مولوي محمد يوسف حسين پور
کد مطلب: 11574 تاریخ انتشار: 22 مهر 1396 - 18:31 تعداد بازدید: 4872
فتنه وهابیت » شناخت وهابیت
مشخصه هاي وهابيت از نظر احناف مولوي محمد يوسف حسين پور

پيرو بارگذاری مطلبی در کانال در اثبات کافر بودن محمد بن عبدالوهاب از منظر مولوي حسين پور عالم فقيد اهل سنت که چند روزي از درگذشت ايشان مي گذرد،شبکه هاي وهابي ادعا نمودند که ايشان حرف بدون دليلي را زده و براي سخن خويش ادله بيان نکرده است، لذا بر آن شديم که باز هم پاسخ کوبنده اي از اين عالم فقيد اهل سنت به اين وهابيون بدهيم و اختلافات احناف با وهابيت را از زبان ايشان بيان کنيم.

قاتل خونريز، منحرف و کافر بودن محمد بن عبدالوهاب

مشخصه هاي وهابيت از نظر احناف مولوي محمد يوسف حسين پور

موضوعي که بحث پيرامون آن به بنده محول گرديد، موضوعي است بسيار مهم و ارزنده که بحث آن نياز به بررسي عميق علمي دارد و نميتوان سطحي از آن گذشت، آنچه به بنده محول شده بحث تعارض و تضاد وهابيت با معارف حنفي است...

شخصي به نام محمد ابن عبدالوهاب در نجد متولد مي شود ...اين شخص در سرزمين نجد پيدا شد و فکر مي کرد که مذاهب اسلامي به انحراف کشيده شده اند و بدعتهايي در دين به وجود آمده است و بايد اصلاح شود. او در نحوه اصلاحش به قتل و خونريزي هم متوسل مي شد. عقيده ما احناف راجع به اين شخص اين است که محمد بن عبدالوهاب از متشکلين است و از نحوه عملکردش چنين بر مي آيد او در عقيده دچار انحراف شده تا حدي که مي توان براي او فتواي کفر صادر کرد و او را کافر دانست و اختلاف بسياري نسبت به نظريات او هست که علماي احناف در اين باره کتابهاي زيادي نوشته اند

اختلافات حنفيت با وهابيت

در ادامه بحث، مولوي حسين پور چندين نکته از اختلافات احناف با وهابيت را بيان ميکند که ما آن را به ترتيب ذکر ميکنيم

1-تکفير مسلمين توسط محمد بن عبدالوهاب

اولين اختلاف احناف با وهابيت تکفيري بودن آنان به خصوص محمد بن عبدالوهاب است.

وي اعتقاد داشت مسلمانان قبل از وي مشرک بودند و فقط توحيدي مورد قبول است که آن توحيد از فهم وي نشاط گرفته باشد

1-يکي از نظرات محمد ابن عبدالوهاب در زمان خودش اين بود که اعمالي که مسلمانان انجام مي دهند به حد شرک رسيده است و آنها را مشرک ميدانست و تکفير مي کرد که ملاحسين احمد در کتاب شهاب ثاقب مي نويسد: محمد ابن عبدالوهاب تمام مسلمانان را مشرک ميدانست در صورتي که نظريه امام ابوحنيفه اين است که «لا نفکر احداً من اهل قبله» و ثمرش نيز آن شد که با تقويت آل سعود به راه افتاد و جنگهايي انجام داد و قتلهاي فراواني کرد.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 138...

2-حيات انبياء بعد از مرگ، تفاوت حنفیت با وهابيت

دومين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: حيات انبياء و اولياء بعد از مرگ است.

وهابيون مدعي هستند که انبياء و اولياء بعد از مرگ ديگر هيچ قدرت و حيات خاصي ندارند در صورتي که جمهور مسلمين از جمله احناف خلاف اين عيقده را دارا مي باشند چنانچه مولوي حسين پور چنين ميگويد:

۲- نظريه ديگري که امروز پيروان و معتقدان محمد ابن عبدالوهاب به آن پايبند هستند، اين که انبيا در قبورشان مانند بقيه مؤمنين مرده هستند و از حياتي جز حيات برزخي که عامه مسلمين دارند. برخوردار نيستند در صورتي که علماي احناف معتقد اند که انبيا عليه در قبور خودشان از حياتي بيش از حيات ساير مسلمانان برخوردارند و علت اين که ازواج مطهرات آنها بعد از ايشان نمي توانند ازدواج بکنند يا در ارت آنها تقسيمي پديد آيد در نظر اهل سنت و جماعت اين است که آنها در قبورشان حيات دارند.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 138...

3-شد الرحال

سومين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: شد الرحال يا همان بار سفر بستن براي زيارت رسول اکرم(ص) مي باشد.

وهابيون بار سفر بستن براي زيارت نبي اکرم(ص) را حرام ميدانند در حالي که جمهور مسلمين از جمله احناف آن را مستحب و حتي واجب بيان کرده اند چنانچه مولوي حسين پور چنين ميگويد:

۳- امر سومي که وهابيها به آن قايل اند آنکه مي گويند: عزيمت سفر براي زيارت قبر پيغمبر جايز نيست و بدعت است؛ در صورتي که احناف عزيمت و سفر را براي زيارت قبر پيغمبر خدا از مستحبات ميدانند و حتي ابن حمام در فتح القدير آن را لازم و واجب دانسته است.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 139...

4-وهابيت و توهين به پيامبر

چهارمين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: گستاخي وهابيون نسبت به پيامبر(ص) می باشد.

تمام امت اسلامي براي پيامبر بالاترين مقامي را که ميتوان براي يک مخلوق خداوند متصور شد را عقيده دارند و حضرت را اشرف مخلوقات عالم مي دانند، در حالي که وهابيون مقام حضرت را در حد يک نامه رسان و واسطه اي براي نزول وحي پايين آورده و در مورد ايشان خيلي گستاخانه سخن مي گويند و اين يکي از موارد اختلافي مسلمين به خصوص احناف با وهابيت مي باشد چنانچه مولوي حسين پور چنين ميگويد:

۴- نسبت به مقام حضرت رسالت گروه وهابيت کلمات رکيک وگستاخانه اي نوشته و به کاربرده اند در صورتي که احناف بالاترين و والاترين کلمات را با ادب کامل نسبت به تابعين ائمه مجتهدين و اصحاب پيغمبر به کار مي برند چه برسد به خود پيامبر...

۔ ذات پيامبراکرم رادرجمله علوم و احکام و عقايد و مسايلي وغيره بالاتر از اينکه احکام را بيان بفرمايند نميدانند در صورتي که احناف به اين معتقد نيستند.

5-تکفير اهلسنت به خاطر تصوف

پنچمين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: تکفیر اهل سنت به خاطر اعتقاد به تصوف.

اکثر به قریب مسلمانان اهل سنت جهان به خصوص احناف صوفی مسلک بوده در حالی که وهابيت آن را بدعت و حرام ميداند و علماي اهلسنت را بدعت گذار.

چنانچه مولوي حسين پور چنين مي گويد:

۵- فرقه وهابيه تبعيت کردن از عرفان و تصوف را بدعت ميداند که نبايد مردم در تصوف و عرفان به پير و بزرگي اقتدا کنند و با او بيعت نمايند و از او کسب فيض کنند در صورتي که احناف به اين قايل نيستند و ما و شما ميدانيم که بزرگان ما خودشان پير طريقت بوده و هستند و هنوز در اين سلسله مريد مي گيرند.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 139...

6 -تکفير اهلسنت به خاطر تقليد

ششمين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: تقليد از يک مذهب خاص.

اهل سنت مقلد چهار مذهب حنفي شافعي،مالکي و حنبلي مي باشند،در صورتي که وهابيون تقليد از يک مذهب خاص را بدعت و حرام دانسته و توهين هاي بيسيار زشتي به اهل سنت به خاطر تقليد از يک مذهب خاص روا مي دارند.

چنانچه مولوي حسين پور چنين مي گويد:

۶- وهابيها تقليد شخصي را مانند اينکه من مقلد امام حنفيه باشم، يا مقلد امام شافعي باشم بدعت و حرام ميدانند. وهابيها آنهايي هستند که تقليد را ناجايز ميدانند، من معتقدم که وهابيت في الواقع پيرو همان داوود ظاهري بايد باشند.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 139...

7-تجسيم عيقده اختلافي با وهابيت

هفتمن امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند:عقيده تجسيم نزد وهابيون است.

مولوي حسين پور بيان ميکند که اهلسنت خدا را جسم نمي دانند و آياتي که از آنان برداشت تجسيم مي شود را تاويل ميکنند ولي وهابيون قائل به تاويل آيات نبوده و براي خدا جسم قائل هستند.

7-- نکته ديگري که وهابيت معتقد است اينکه آيات متشابهات و احاديثي را که در قرآن و حديث مي آيد مانند: «يذالله فوق آيديه» اينها را وهابيت برظاهرش حمل مي کنند و از اينجاست که بوي تجسم در اقوال آنها پديد مي آيد، در صورتي که احناف اينها را به گونه اي بيان مي کند که با آيه ليس له کمثله شي منافات نداشته باشد.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 140...

8-وهابيت منکر شفاعت

هشتمن امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: مقام شفاعت پيامبر است.

تمام امت اسلامي براي پيامبر مقام شفاعت قائل هستند اما وهابيون به ادعاي توحيد و مبارزه با شرک چنان تند روي کرده اند که هر چند در ظاهر مدعي انکار شفاعت نيستند ولي در واقع با سخنان خود شفاعت را زير سوال مي برند.

مولوي حسين پور در اين مورد چنين ميگويد:

۸۔ درامر شفاعت پيغمبر خدا تحديداتي قائل شده اند که به ظاهر منکر شفاعت نيستند ولي سخن آنها نزديک به انکار است يعني نزديک است بگويند شفاعت باعث شرک مي شود در صورتي که مي گويند به اين قايل نيستيم بلکه اميد خود را به خاطر دروغ و گناهاني که داريم به پيغمبرقية کم ميدانيم.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 140...

9-ميلاد النبي

نهمين امر اختلافي بين وهابيت و حنفيت که ايشان بيان مي فرمايند: ميلاد النبي مي باشد.

يکي از سنت هاي مسلمين در سالروز ميلاد با برکت نبي اکرم(ع) برگزاري جشن و سرور بوده است که وهابيون در اين مورد هم نظر خلاف عقيده جمهور مسلمين داشته و مسلمانان را به همين خاطر بدعت گذار مي دانند،مولوي حسين پور در اشاره خود به تضاد هاي عقائد حنفيت با وهابيت به اين نکته اينگونه اشاره ميکند.

۱۰- ذکر ميلاد نبي را خالي از همه خرافاتي که در آن پيش مي آيد بدعت ميدانند در صورتي که احناف آنرا از مستحبات مي شمارند.

تضاد عقائد حنفيت با وهابيت ص 140...

نتيجه گيري:

اين نکات مواردي بود که مولوي حسين پور در بحث اختلافات حنفيت با وهابيت بيان کرده بود و ما آن را در اين مقاله ذکر کرديم تا براي همگان ثابت شود که وهابيت نه دروغ است و نه ساخته شده توسط شيعيان بلکه وهابيت گروه تکفيري از پيروان محمد بن عبدالوهاب و ابن تيميه هستند که بنا بر گفته علماي

اهل سنت مانند مولوي حسين پور غير خود همه را مشرک و بدعت گذار دانسته و در بسياري از موارد از نظر عقيدتي راه غير از راه جمهور مسلمانان را رفته اند.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :