نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
آیا جناب عبد الله و جناب عبدالمطلب مومن بودند یا خیر؟
کد مطلب: 12715 تاریخ انتشار: 01 تير 1398 - 17:10 تعداد بازدید: 5455
پرسش و پاسخ » نبوت
آیا جناب عبد الله و جناب عبدالمطلب مومن بودند یا خیر؟

پرسش:

آیا جناب عبد الله و جناب عبدالمطلب مومن بودند یا خیر؟

پاسخ:

با سلام

برخی از علمای تفسیر این مبحث را ذیل آیه 74 سوره انعام و آیه 219 سوره شعراء و دیگر آیات مطرح کرده‌اند.

سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب الصحيح من سيرة النبي الأعظم جلد ۱ صفحه ۱۵۰ تا ۱۵۴ به این بحث پرداخته است.

تمامی علماى شيعه و برخی از علمای اهل تسنن معتقد هستند كه اجداد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله خداپرست و موحّد بودند.

أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 45

كشف الخفاء ، ج۱ ، ص۶۲

روح المعاني ج 1 ص 371

بحار الأنوار ، ج۱۵ ، ص۱۱۸

ادله‌ای که برای این نظر مطرح شده است عبارتند از:

الف: دلیل عقلی

صغری: پيامبر بايد از هر چيزى كه موجب تنفر و دورى مردم از او شود، پاك و مبرا باشد.

کبری: مشرک بودن اجداد پیامبر موجب تنفر و دوری مردم از پیامبر می‌شود.

نتیجه: پس اجداد پیامبر باید از شرک پاک و مبرا باشند و موحد باشند.

ب: آیات قرآن

آیه اول:

اَلَّذى يَرَيكَ حينَ تَقُومُ وَتَقُلُّبَكَ فِى السّاجِدينَ

سوره شعراء، آیه 218 و 219

کسی که چون برمى‌خيزى تو را مى‌بيند و حركت تو را در ميان سجده كنندگان مى‌نگرد.

شیخ مفید می‌گوید:

يريد به تنقله في أصلاب الموحدين

تصحيح اعتقادات الإمامية - الشيخ المفيد - ص 139

منظور از این آیه منتقل کردن پیامبر در اصلاب کسانی است که موحد بودند.

فخر رازی ذیل معنای این آیه می‌گوید:

ومما يدل أيضاً على أن أحداً من آباء محمد عليه السلام ما كان من المشركين قوله عليه السلام لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرين إلى أرحام الطاهرات وقال تعالى إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ وذلك يوجب أن يقال إن أحداً من أجداده ما كان من المشركين

التفسير الكبير ج 13 ص 33

از چیزهای دیگری که دلالت می‌کند بر این که اجداد پیامبر صلی الله علیه و آله مشرک نبودند این سخن پیامبر است که می‌فرماید: از اصلاب طاهر به ارحام طاهر منتقل شدم؛ چون خداوند می‌فرماید: مشرک نجس است؛ پس موجب می‌شود که بگوییم هیچ کدام از اجداد پیامبر مشرک نبودند.

شیخ طوسی می‌گوید:

آباء النبي صلى الله عليه وآله كلهم كانوا مسلمين إلى آدم ولم يكن فيهم من يعبد غير الله تعالى لقوله صلى الله عليه وآله لم يزل الله ينقلني من أصلاب الطاهرين إلى أرحام الطاهرات والكافر لا يوصف بالطهارة لقوله تعالى إنما المشركون نجس

التبيان في تفسير القرآن - الشيخ الطوسي - ج 7 ص 129

اجداد پیامبر تا حضرت آدم همه مسلمان بودند و در بین آن‌ها کسی نبوده است که غیر خدا را بپرستد؛ چون پیامبر می‌فرماید: دائما خداوند من را از صلب‌های پاک و طاهر به رحم‌های پاک و طاهر منتقل کرده است و چون کافر نمی‌تواند طاهر باشد؛ چون خداوند می‌فرماید: مشرک‌ها نجس هستند.

آیه دوم:

وَإِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنى وبَنِىَّ أَنْ نَعْبُدَ الاْصْنامَ

سوره ابراهیم، آیه 35

و ابراهيم گفت: اى پروردگار من، اين سرزمين را ايمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار.

به قرينه هذا البلد که در آیه آمده است، متوجه می‌شویم که منظور حضرت ابراهیم از بنی، فرزندان اسماعيل و پدران پيامبر صلى الله عليه و آله بود و این دعا فقط شامل فرزندان اسماعیل می‌شود.

در روایتی آمده است:

قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنا دَعْوَةُ أبي إبراهيم قلنا يا رسول الله وكيف صِرْتَ دعوة أبيك إبراهيم قال أوحى الله عزَّ وجلَّ إلى إبراهيم إِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً فاستَخَفَّ إبراهيم الفَرَحُ قال يا رَبِّ ومِنْ ذُرِّيَّتِي أئمّة مِثْلي فأوحى الله إليه أن يا إبراهيم إني لا أُعطيك عهدا لا أفي لك به قال يا رب ما العهد الذي لا تفي لي به قال لا أعطيك لظالم من ذُرِّيَّتك قال إبراهيم عندها فَاجْنُبْنِي وبَنِيَّ أن نَعبُد الأصْنامَ رَبَّ إنَّهُنَّ أضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النّاسِ قال النبيّ صلّى الله عليه وآله وسلّم فَانْتَهَتِ الدَّعوةُ إلَيَّ وإلى عَلِيّ لم يَسْجُدْ أحدٌ منّا لِصَنَم قطُّ فاتَّخَذني الله نَبيّاً واتَّخذ عَليّاً وَصِيّاً

مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) - ابن المغازلي - ص 224

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من معنی و مصداق دعای حضرت ابراهیم هستم، عرض کردیم: چگونه شما مصداق دعای ابراهیم هستید؟ حضرت فرمود: خداوند به ابراهیم خبر داد من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم، ابراهیم شادمان شد و گفت: خدایا فرزندان من را هم امام قرار بده، خداوند به او فرمود: با تو عهدی نمی‌بندم که به آن وفا نکنم، عرض کرد: در چه موردی با من عهد نمی‌بندی؟ فرمود: به تو نسبت به ستمگران از ذرّیّه‌ات عهدی نمی‌بندم. عرض کرد: خدایا ستمگران ذرّیّه‌ام که به این مقام نمی‌رسند کدامند؟ فرمود: هرکه بت‌پرستی کند هرگز او را امام نخواهم کرد و شایسته‌ امامت نیز نیست، ابراهیم عرض کرد: خدایا من و فرزندانم را از پرستیدن بت برکنار دار، خداوندا آن‌ها گروه زیادی از مردم را گمراه کرده‌اند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دعای ابراهیم منتهی به من و برادرم علی علیه السلام شد که هیچ‌کدام از ما لحظه‌ای برای بت سجده نکردیم، مرا پیامبر و علی را وصی قرار داد.

پیامبر در این روایت می‌فرماید: دعای حضرت ابراهیم همین طور ادامه داشت تا این که به من و برادرم امیرالمؤمنین علیه السلام منتهی شد و ما هم لحظه‌ای بت پرست نبودیم؛ همان طور که حضرت ابراهیم چنین چیزی را برای فرزندان خود (فرزندان اسماعیل) از خدا خواسته بود.

در تفسیر عیاشی ذیل همین آیه در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که بنی هاشم مسلمان بودند و بت پرست نبودند.

تفسير العياشي - محمد بن مسعود العياشي - ج 1 ص 61

در فتح القدیر ذیل آیه می‌گوید:

وقيل أراد جميع ذريته ما تناسلوا ويؤيد ذلك ما قيل من أنه لم يعبد أحد من أولاد إبراهيم صنما

فتح القدير ج 3 ص 112

مراد از این آیه تمامی نسل حضرت ابراهیم است و مؤید این حرف این است از فرزندان ابراهیم هیچ کدام بت نپرستیدند.

آیه سوم:

خداوند در سوره زخرف در رابطه با داستان حضرت ابراهیم می‌فرماید:

وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

سوره زخرف آیه 28

و اين سخن را (توحید) در فرزندان خود سخنى پاينده كرد، باشد كه به خدا باز گردند.

طبری در تفسیر خود ذیل این آیه نقل می‌کند:

عن قتادة وجعلها كلمة باقية في عقبه قال التوحيد والاخلاص ولا يزال في ذريته من يوحد الله ويعبده

جامع البيان عن تأويل آي القرآن - محمد بن جرير الطبري - ج 25 ص 81

قتاده در رابطه با این آیه می‌گوید: منظور از کلمه توحید و اخلاص است و همیشه در ذریه حضرت ابراهیم کسی وجود داشته است که موحد بوده است و خدا را عبادت می‌کرده است.

شیخ طبرسی در تفسیر این‌ آیه می‌گوید:

وجعلها كلمة باقية في عقبه أي جعل كلمة التوحيد وهي قول لا إله إلا الله كلمة باقية في ذرية إبراهيم ونسله فلم يزل فيهم من يقولها

تفسير مجمع البيان - الشيخ الطبرسي - ج 9 ص 76

منظور از کلمه در این آیه کلمه توحید است که آن جمله لا اله الا الله است که در فرزندان و نسل ابراهیم باقی ماند و همیشه در ذریه و نسل حضرت ابراهیم کسی وجود داشته است که این کلمه را می‌گفته است و موحد بوده است.

روایات:

طاهر بودن اجداد پیامبر:

برخی روایات هستند که بر طاهر بودن پدران و مادران پیامبر صلى الله عليه و آله دلالت مى‌كنند که الفاظ آن‌ها در کتب مختلف اختلافات بسیار کمی با هم دارند؛ اما مضمون همه آن‌ها یکی است:

در کتاب المسترشد فی الامامه آمده است:

وقال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لم يمسني سفاح أهل الجاهلية ولم أزل أنقلب من أصلاب الطاهرين إلى أرحام الطاهرات فليس لأحد أن يدعي الطهارة الا من جرى مع رسول الله إلى عبد المطلب الذي هو جده وجد أهل بيته

المسترشد - محمد بن جرير الطبري ( الشيعي ) - ص 581

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 ص 442

الأمالي - الشيخ الطوسي - ص 183

كفاية الأثر - الخزاز القمي - ص 71 و 72

أوائل المقالات - الشيخ المفيد - ص 46

مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 2 ص 24

إرشاد القلوب - الحسن بن محمد الديلمي - ج 2 ص 415

پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: ارتباط و تماسی با فحشاء جاهلیت نداشته‌ام و همیشه از صلب‌های طاهر و پاکیزه به رحم‌های طاهر منتقل شدم؛ پس کسی نمی‌تواند ادعای طهارت کند؛ مگر کسی که مثل پیامبر از نسل عبد المطلب باشد و عبد المطلب جد او و جد اهل بیت او باشد.

شیخ طوسی در تصحیح این روایت می‌گوید:

وهذا خبر لا خلاف في صحته

التبيان في تفسير القرآن - الشيخ الطوسي - ج 4 ص 175

این روایتی است که در صحت آن هیچ اختلافی وجود ندارد.

همین روایت در کتب اهل سنت هم آمده است:

ومما يدل على أن آباء محمد صلى الله عليه وسلم ما كانوا مشركين قوله عليه الصلاة والسلام لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرين إلى أرحام الطاهرات وقال تعالى إنما المشركون نجس فوجب أن لا يكون أحد من أجداده صلى الله عليه وسلم مشركا

سبل الهدى والرشاد - الصالحي الشامي - ج 1 ص 256

تفسير الرازي - فخر الدين الرازي - ج 13 ص 39

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 7 ص 195

الدر المنثور في التفسير بالمأثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 ص 98

از چیزهایی که دلالت می‌کند بر این که اجداد پیامبر مشرک نبوده‌اند این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله است که می‌فرماید: همیشه از صلب‌های پاک و طاهر به رحم‌ها پاک و طاهر منتقل می‌شدم و خداوند می‌فرماید: مشرکان نجس هستند؛ پس نباید هیچ یک از اجداد پیامبر مشرک باشد.

همان طور که در روایت قبلی آمده بود، كلمه طاهرين و طاهرات در اين احاديث نشان مى‌دهد كه پدران و مادران پیامبر صلى الله عليه و آله موحّد و خداپرست بوده‌اند؛ چون مشرك طاهر نيست همان گونه كه قرآن می‌فرماید:

إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ

سوره توبه، آیه 28

همانا مشركان نجس هستند.

پس اجداد پیامبر صلى الله عليه و آله موحد بوده‌اند.

طلب بخشش و شفاعت برای پدر پیامبر:

در برخی روایات پیامبر برای پدر خودش طلب بخشش می‌کند:

عن أبي عبد الله عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله إني مستوهب من ربي أربعة وهو واهبهم لي إن شاء الله تعالى آمنة بنت وهب وعبد الله بن عبد المطلب وأبو طالب بن عبد المطلب ورجل من الأنصار جرت بيني وبينه ملحة

قرب الاسناد - الحميري القمي - ص 56

پیامبر صلى الله عليه و آله فرمود: من از پروردگارم خواستم 4 نفر را ببخشد و او آنها را خواهد بخشيد ان شاء الله، آمنه دختر وهب، عبداللّه بن عبدالمطلب، ابوطالب بن عبدالمطلب و مردى از انصار كه بين من و او حق نان و نمك (پيمان) بود.

علامه مجلسی ذیل این روایت می‌گوید:

وهذا الخبر يدل على إيمان هؤلاء فإن النبي صلى الله عليه وآله لا يستوهب ولا يشفع لكافر ، وقد نهى الله عن موادة الكفار والشفاعة لهم والدعاء لهم كما دلت عليه الآيات الكثيرة

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 15 ص 108

این روایت دلالت می‌کند بر ایمان این افراد؛ چون پیامبر برای کافر طلب بخشش و شفاعت نمی‌کند؛ در حالی که خدا از دوست داشتن کفار و شفاعت برای آن‌ها و دعا کردن برای‌شان نهی فرموده است؛ همان طوری که آیات بسیاری بر این مطلب دلالت می‌کند.

خداوندد در سوره توبه می‌فرماید:

مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آَمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ

سوره توبه آیه 113

نبايد پيامبر و كسانى كه ايمان آورده‌اند براى مشركان هر چند از خويشاوندان باشند پس از آنكه دانستند كه به جهنم می‌روند طلب آمرزش كنند.

اين كه پیامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: پدر و مادرم و عمویم ابو طالب را شفاعت خواهم كرد نشان مى‌دهد كه آن‌ها موحّد بوده‌اند.

دلیل تاریخی:

گزارش‌هایی در منابع تاریخی وجود دارد که به ما ثابت می‌کند اجداد پیامبر موحد بوده‌اند:

در تاریخ یعقوبی آمده است:

فكانت قريش تقول عبد المطلب إبراهيم الثاني

تاريخ اليعقوبي - اليعقوبي - ج 2 ص 11

حضرت عبد المطلب جدّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دليل عمل به آيين حنيف ابراهيمى به ابراهيم ثانى ملقّب شده بود.

همچنین از حضرت عبد المطلب شعری نقل شده است که دلالت بر موحد بودن ایشان می‌کند:

يا رب أنت الأحد الفرد الصمد

إن شئت ألهمت الصواب والرشد

تاريخ اليعقوبي - اليعقوبي - ج 1 ص 247

اى پروردگار تو احد، فرد و صمد هستى اگر بخواهى راه راست و رستگارى را الهام مى‌كنى.

از پدر پیامبر صلی الله علیه و آله هم نقل شده است که روزي فاطمه خثعمي خود را بر حضرت عبد الله پدر پیامبر عرضه كرد او در پاسخ درخواست او 2 شعر انشأ كرد:

اما الحرام فالممات دونه

وألحل لا حل فاستبينه

فكيف بالامر الذي تبتغينه

مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 1 ص 26

الطبقات الكبرى ج 1 ص 96

أنساب الأشراف ج 1 ص 34

تاريخ الطبري ج 1 ص 500

مرگ بهتر از اجابت به درخواست حرام است، درخواست حلالي وجود ندارد كه در آن بررسي كنم، چگونه خود را به درخواست تو آلوده كنم.

با توجه به مطالبی که گذشت به این نتیجه می‌رسیم که اجداد پیامبر از حضرت آدم تا حضرت عبد الله علی نبینا و آله و علیهم السلام همگی طاهر و پاک بوده‌اند و هیچگاه به خداوند شرک نورزیده‌اند و موحد بودند.

موفق و مؤید باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)



Share
1 | سید مرتضی | | 15:08 - 12 تير 1398 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
خیلی عالی بود.
اخیرا هم کتابی با عنوان ابو طالب چاپ شده است که به نظر این کتاب هم خیلی خوب است و اثبات کننده ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام است.
2 | مجید سالاری | | 23:08 - 31 شهريور 1398 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
کتب اسنی المطالب فی نجاة ابی طالب اثر علامه زینی دحلان مفتی مکه در این باب کتابی بس نیکوست و ایضا مقالات علامه سیوطی در باب ایمان والدین نبی (ص) نیز جالب توجه است
3 | مجید سالاری | | 23:32 - 31 شهريور 1398 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
از اهل سنت و جماعت برخی قائل به ایمان ابوطالب بوده اند مانند "علامة البرزنجي" کتابی تالیف کرده با عنوان "بغية الطالب لإيمان أبي طالب وحسن خاتمته"

و مولفات دیگر در بین علماء اهل سنت

- (( إثبات إسلام أبي طالب )) تأليف : مولانا محمد معين الهندي السندي التتوي الحنفي (ت1161هـ) .
3- (( السهم الصائب لكبد من آذى أبا طالب )) تأليف أبو الهدى محمد أفندي بن حسن الصيادي الرفاعي (1266هـ -1327هـ)
4- (( غاية المطالب في بحث إيمان أبي طالب )) تأليف السيد علي كبير بن علي جعفر الحسيني الهندي الإله أبادي (1212هـ -1285هـ) .
5- (( فيض الواهب في نجاة أبي طالب )) تأليف الشيخ : أحمد فيضي بن علي عارف الجورومي الخالدي الرومي الحنفي (1253هـ ـ1327هـ) .
6- (( أبو طالب بطل الإسلام )) تأليف :القاضي الفاضل السيد حيدر ابن العلامة السيد محمد سعيد العرفي

   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :