نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
بررسی بدعت ممنوعیت ذکر تلبیه در ایام حج توسط بنی امیه
کد مطلب: 15168 تاریخ انتشار: 20 تير 1400 - 16:22 تعداد بازدید: 1720
مقالات » امامت ائمه
بررسی بدعت ممنوعیت ذکر تلبیه در ایام حج توسط بنی امیه

  

بسم الله الرحمن الرحیم

1.     مقدمه

 بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله و انحراف امت اسلامی از مسیر غدیر، احکام و قوانین اسلامی در معرض تغییرها و بدعت­های فراوانی شد. خلفای برخواسته از از سقیفه، به دلیل دوری از قرآن و سنت نبوی، جهالت و ناآگاهی نسبت به آموزه­های دینی، نگاه التقاطی و متاثر از افکار جاهلیت و اهل کتاب، تحجر و ظاهر­سازی و ناصبی­گری و دشمنی با هر امری که مظهر عترت و اهل بیت علیهم السلام بود، احکام الهی را دستخوش تغییرات فروان کردند. وانگهی، بنی­امیه در زمان حکومت خود، تلاش فروان در جهت مبارزه با آثار امیرالمومنین علیه السلام – که نمایانگر سنت حقیقی و توحید واقعی است- نمودند.

 علمای مکتب اهل بیت علیهم السلام با ارشادات آن حضرات همواره در صدد روشنگری نسبت به این گمراهی ها و ضلالت­ها برآمدند و با تالیف کتاب­های متعدد در زمینه بیان بدعت های خلفا و صحابه، خط صحیح سنت نبوی را تبیین و آشکار نمودند. «الاستغاثة فی بدع الثلاثة» اثر ابوالقاسم کوفی؛ جلد هفتم «دلائل الصدق لنهج الحق» نوشته علامه محمدحسین مظفر، اثر گرانقدر «النص و الاجتهاد» که حاصل زحمات بسیار علامه شرف الدین و کتاب «الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف» نوشته آیة الله جعفر سبحانی تبریزی از علمای معاصر نمونه های کوچکی از این تلاش ها هستند.

2.   تبیین موضوع

حج یکی از مهم ترین احکام و مناسک عبادی میان مسلمانان است. هر ساله ملیون ها نفر از مومنین از اقصی نقاط عالم خود را به حریم امن الهی می رسانند تا عهد و پیمان خود را با خداوند برای توحید و بندگی تجدید کنند.

حاجی با پوشیدن لباس احرام و قصد مناسک حج بسیاری از حلال های الهی را بنا بر دستورات شارع مقدس بر خود حرام می کند. شروع احرام، با گفتن ذکر توحیدی تلبیه است. این ذکر مقدس «لَبَّیْکَ‏ اللَّهُمَ‏ لَبَّیْکَ‏ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَک» است.

بعد از وفات رسول خدا و انحراف جامعه اسلامی از سنت حقیقی رسول اکرم صلی الله علیه و آله با دوری از ثقلین و عترت آن حضرت، تغییرات و بدعت های متعددی در احکام دینی به خصوص احکام عبادی حج ایجاد شد. یکی از مهم ترین بدعت هایی که در زمان حکومت بنی امیه در رابطه با مناسک توحیدی حج ایجاد شد، ممنوعیت گفتن ذکر تلبیه بود! وضعیت جامعه اسلامی به گونه ای شده بود که حاجیان از گفتن این ذکر توحیدی ترس و خوف شدیدی داشتند و اگر مبارزات اهل بیت علیهم السلام و شاگردان امیرالمومنین علیه السلام نبود، ای بسا اکنون خبری از صدای دلنواز و روح افزای لبیک گفتن حاجیان نبود!

در این نوشتار ابتدا توضیح مختصری درباره معنی ذکر تلبیه و اهمیت آن بیان می کنیم و در ادامه ادله و مستندات ممنوعیت این ذکر مقدس توسط بنی امیه را مطرح می کنیم و در آخر مباحث مطرح شده را جمع بندی می نماییم.

3.  مفهوم شناسی ذکر «تلبیه»

در کتب لغوی برخی از اهل لغت «لبیک» را از ریشه «لبی» و برخی دیگر از ریشه «لبب» دانسته اند. با بررسی معانی ذکر شده می توان به سه معنی مهم برای تلبیه اشاره کرد:

معنی اول: حاضر شدن و ساکن شدن و مقیم شدن شدن در یک مکان برای اطاعت کردن دستورات و تقرب به خداوند: خلیل بت احمد فراهیدی به عنوان قدیمی ترین و از معتبرترین متخصصین لغت می نویسد:

«لبی‏: التَّلْبِیَةُ: الإجابة، تقول: لَبَّیْکَ‏، معناه: قربا منک و طاعة»

«لبی مصدر معروف آن تلبیه به معنی اجابت نمودن است. می گویی: لبیک معنی آن نزدیک شدن و اطاعت کردن از تو است».

فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج‏8؛ ص 341، قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق.

جوهری در صحاح – که سیوطی آن را دقیق ترین کتاب لغت معرفی می کند- از قول فراء از ادبای بزرگ تلبیه را چنین معنی می نماید:

«قال الفراء: و منه قولهم‏ لَبَّیْکَ‏، أى أنا مقیم على طاعتک ... و ثُنِّىَ على معنى التأکید، أى‏ إلباباً بک بعد إلبابٍ‏ و إقامة بعد إقامة»

«فراء (از علمای بزرگ لغت» می گوید: از ریشه لبب قول عرب هاست که می گویند لبیک و این بدان معنی است که من در اطاعت از تو مقیم شدم ... و مثنی شدن این کلمه به خاطر معنای تاکید بوده است؛ یعنی اینکه اطاعت بعد اط اعت و مقیم شدن بعد از مقیم شدن (در درگاه الهی)»

جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج‏1؛ ص 216، بیروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق.

معنی فوق مورد تایید فیومی در مصباح المنیر – که از بهترین لغت نامه های شرح الحدیثی است- نیز است:

«قِیلَ (لَبَّیکَ‏ و سَعْدَیکَ) أَیْ أَنَا مُلازِمٌ طَاعَتَکَ لُزُوماً بَعْدَ لُزُومٍ و عَنِ الخَلِیل أَنَّهُمْ ثَنَّوْهُ عَلَى جِهَةِ التَّأْکِید»

«یکی دیگر از معنانی لبیک این است که در ترکیب لبیک و سعدیک، به معنی این است که من ملازم اطاعت تو هستم لزوما بعد از لزوم (با تاکید بسیار در اطاعت پذیری). خلیل بن احمد فراهدی گفته است که لبیک بدین جهت تثنیه شده است تا معنی تاکید را برساند»

فیومى، احمد بن محمد، المصباح المنیر فى غریب الشرح الکبیر للرافعى، ص 547، قم، چاپ: دوم، 1414 ه.ق.

معنی دوم: محبت کردن و عشق ورزی نمودن: این معنا را برخی از علمای لغت مثل راغب اصفهانی در مفردات – از بهترین کتب فقه اللغة قرآن کریم- اشاره کرده است:

«و قیل: هو من قولهم: امرأة لَبَّةٌ. أی: محبّة لولدها»

یکی از معنانی لبیک این است که در جمله: امراة لبة یعنی زنی که بسیار محبت به فرزندش می کند. (پس معنی لبیک این می شود که من بسیار عاشق و محبت نسبت به تو دارم)

راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن ص 733، بیروت، چاپ: اول، 1412 ه.ق.

معنی سوم: خالص شدن و ناب شدن از هر امر: ابن اثیر شیبانی عالم بزرگ اهل سنت در کتاب «النهایة» این معنا را مطرح کرده است:

«و قیل: معناه إخلاصى لک، من قولهم: حسب‏ لُبَاب‏، إذا کان خالصا محضا...‏»

«قول دیگری که در معنی تلبیه است این است که اخلاص من برای تو است؛ و این از این سخن عرب است که می گوید: «حسب لباب» یعنی وقتی حسب و نسل پاک و خالص باشد...»

ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر ج‏4؛ ص 222، قم، چاپ: چهارم، 1367 ه.ش.

جمع بندی:

به نظر می رسد که معنی لبیک قدر جامع و مشترک معانی مطرح شده است؛ به عبارت دیگر تلبیه به این معنی است که فردی در یک مکان خاصی با تمام اخلاص و دل کندن از غیر و با تمام علاقه، محبت و عشق به صورت دایم اظهار بندگی و عجز و نیاز به درگاه معبود خود نماید. این معنی را برخی از علمای لغت معاصر نیز اشاره کرده اند. صاحب «الافصاح» در جمع بندی معانی تلبیه می نویسد:

«التَّلبِیَة: لبَّى‏ الرجلُ بالحج: قال لَبَّیک‏، مأخوذ من‏ لَبّ‏ بالمکان‏ یلُبّ‏ لبّا و ألبّ‏ إذا أقام به و لزمه، لَبَّیک‏ مثنى‏ اللَّبّ‏، أى أنا مقیم على طاعتک ملازم لها لَبّا بعد لَبّ أو إلبابا بعد إلباب و إجابةً بعد إجابة. أو المعنى اتجاهى و قصدى لک، أو مَحبّتى لک أو إخلاصى».

«لبیک گفتن: مرد برای حج لبیک گفت و گفت: لبیک. این واژه از «لب بالمکان یلب لبا» اخذ شده است. الب یعنی زمانی که در مکانی اقامه کند و همراه و مصاحب چیزی باشد. لبیک مثنی لبّ است؛ یعنی من بر طاعت تو مقیم و ملازم هستم اقامه بعد از اقامه و الباب بعد از الباب و اجابت بعد از اجابت (این ها هم معنی هستند و با کلمات متفاوت در صدد انتقال معنی مورد نظر است) معنی لبیک است است که توجه و قصد من برای توست یا محبت و اخلاص من برای تو است».

موسى، حسین یوسف، الإفصاح ج‏2؛ ص 1278، - قم، چاپ: چهارم، 1410 ه.ق.

علامه مصطفوی نیز در التحقیق می نویسد:

«أمّا اللبّ: فهو مصدر بمعنى اختیار و اخلاص و انتقاء و منه قولهم لبّیک‏ بمعنى اختیار مقام خالص و منتقى فی جنابک و فی قبالک؛ و الکلمة مفرد مصدرا فی مقام المفعول المطلق».

«و اما معنی لبّ: این کلمه مصدر به معنی اختیار و اخلاص و پاک شدن است؛ و از این ریشه، کلمه لبیک است؛ که معنی اختیار کردن جای از روی اخلاص و به معنی دوری از هر امر غیر اصیل و غیر مراد در محضر و جنب الهی است؛ و این کلمه مصدر مفرد است که جانشین مفعول مطلق شده است».

مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏10؛ ص 173، بیروت-قاهره-لندن، چاپ: سوم، 1430 ه.ق.

نتیجه آنکه که ذکر تلبیه جلوه ای بی نظیر از دلدادگی، توحید، عشق ورزی، استقامت و استمرار بندگی در برابر معشوق و معبود است.

4.   اهمیت ذکر تلبیه

در روایات اهل بیت علیهم السلام  و اهل سنت، روایات متعددی در مورد تلبیه، حکمت و آثار و اهمیت آن بیان شده است. برای آنکه با عمق دشمنی بنی امیه با توحید و حقایق ناب دینی آشنا شویم، دانستن برخی از این موارد لازم است:

ذکر توحید و زمزمه انبیای الهی در حج: امام صادق علیه السلام لبیک گفتن را ذکر توحید معرفی می کند که فرستادگان و انبیای الهی این ذکر را حج می گفتند:

«عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ جَمِیعاً عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: التَّلْبِیَةُ ُ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْک‏ ... تَقُولُ ذَلِکَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ أَوْ نَافِلَةٍ وَ حِینَ یَنْهَضُ بِکَ بَعِیرُکَ وَ إِذَا عَلَوْتَ شَرَفاً أَوْ هَبَطْتَ وَادِیاً أَوْ لَقِیتَ رَاکِباً أَوِ اسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ وَ بِالْأَسْحَارِ وَ أَکْثِرْ مَا اسْتَطَعْتَ مِنْهَا وَ اجْهَرْ بِهَا وَ إِنْ تَرَکْتَ بَعْضَ التَّلْبِیَةِ فَلَا یَضُرُّکَ غَیْرَ أَنَّ تَمَامَهَا أَفْضَلُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنَ التَّلْبِیَاتِ الْأَرْبَعِ فِی أَوَّلِ الْکَلَامِ‏ وَ هِیَ الْفَرِیضَةُ وَ هِیَ‏ التَّوْحِیدُ وَ بِهَا لَبَّى الْمُرْسَلُونَ وَ أَکْثِرْ مِنْ ذِی الْمَعَارِجِ‏ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یُکْثِرُ مِنْهَا وَ أَوَّلُ مَنْ لَبَّى إِبْرَاهِیمُ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَدْعُوکُمْ إِلَى أَنْ تَحُجُّوا بَیْتَهُ فَأَجَابُوهُ بِالتَّلْبِیَةِ ...».

امام صادق علیه السلام فرمود: تلبیه [ذکر] لبیک اللهم لبیک ... است این را بعد از هر نماز واجب و مستحب بگو. هر گاه مرکبت، تو را از جایت بلند نمود و هر گاه به مکان بلندی رفتی و هر گاه وارد دشتی شدی و هر گاه سواره ای را دیدی و یا اینکه از خوابت بیدار شدی این ذکر را بگو. در سحر های تا می توانی این ذکر را بسیار بگو. صدایت را به لبیک بلند کن و اگر برخی از فقرات این ذکر را ترک کردی ضرری به اعمال و حج تو وارد نمی کند الا اینکه همه این ذکر را بگویی افضل است؛ و بدان که فقرات چهارگانه ذکر لبیک - که در اول حدیث گذشت- لابد و واجب است که گفته شود. ذکر تلبیه فریضه است؛ و این ذکر توحید است و با این ذکر تلبیه پیامبران الهی لبیک گفتند. تا می توانی ذکر لبی ذی المعارج را بیشتر بگو! زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله این ذکر را بیشتر می گفت. اولین کسی که لبیک گفت ابراهیم علیه السلام بود. آن حضرت فرمود: همانا خداوند شما را دعوت نموده است که حج خانه اش را به جای آورید و مردمان پاسخ این ندا را با لبیک دادند...»

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص:335 و 336، تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

سبب دوری از آتش جهنم و برائت از نفاق: امام باقر علیه السلام دوری از آتش جهنم و برائت از نفاق و دورویی را از آثار این ذکر معرفی می کند:

«8- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ رِجَالٍ شَتَّى عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ‏ مَنْ لَبَّى فِی‏ إِحْرَامِهِ‏ سَبْعِینَ‏ مَرَّةً إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ وَ بَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ».

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی در احرام خود هفتاد بار از روی ایمان و احتساب الهی لبیک گوید، خداوند برای او هزار هزار فرشته شاهد می گیرد که او از آتش جهنم به دور است و او از نفاق بریء است.

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4؛ ص 337، تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

توجه به این نکته ضروری است که ذکر توحیدی تلبیه عامل دوری از نفاق است گویا اگر کسی این ذکر را نگوید، به جهت نفاق درونی و دشمنی او با توحید الهی است.

تلبیه پاسخ به ندای الهی: بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام لبیک گفتن بندگان پاسخی به ندای خداوند تبارک و تعالی است:

2124- وَ فِی رِوَایَةِ أَبِی الْحُسَیْنِ الْأَسَدِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُثْمَانَ الدَّارِمِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ التَّلْبِیَةِ وَ عِلَّتِهَا فَقَالَ إِنَّ النَّاسَ إِذَا أَحْرَمُوا نَادَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ عِبَادِی وَ إِمَائِی لَأُحَرِّمَنَّکُمْ عَلَى النَّارِ کَمَا أَحْرَمْتُمْ لِی فَقَوْلُهُمْ لَبَّیْکَ‏ اللَّهُمَ‏ لَبَّیْکَ‏ إِجَابَةٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نِدَائِهِ لَهُمْ»

سلیمان بن جعفر می گوید از امام رضا علیه السلام از ذکر تلبیه و علت آن سوال کردم آن حضرت فرمود: همانا مردم وقتی که احرام بستند خداوند آن ها را ندا داد و گفت: ای بندگان و مطیعان من! من شما را بر آتش جهنم حرام می کنم همانطوری که شما برای اطاعت از من محرم شدید! لبیک گفتن حاجی ها «لبیک اللهم لبیک ...» اجابت و پاسخ این ندای الهی نسبت به آنها است.

ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج‏2؛ ص 196، قم، چاپ: دوم، 1413 ق.

توجه به این امر نشان از حقیقت توحیدی و ملکوتی تلبیه می دهد. هر کسی با این ندای الهی دشمنی کند و مانع پاسخ بندگان به این ندا شود، در ضد خدا و همسو با ابلیس و دشمنان خداوند قرار گرفته است.

تلبیه شعار و علامت مومن: در روایات لبیک گفتن شعار و علامت مومنین معرفی است. گویا در عالم هستی، موحدان واقعی خود را با این شعار - با صدای بلند و مستمر لبیک - به دیگران معرفی می کنند. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

2585- وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ‏ جَاءَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ لَهُ إِنَّ التَّلْبِیَةَ شِعَارُ الْمُحْرِمِ‏ فَارْفَعْ صَوْتَکَ بِالتَّلْبِیَةِ- لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ- لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ‏.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و به او گفت: همانا لبیک گفتن شعار محرم است. صدایت را به بیک گفتن بلند کن [و بگو]: لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ- لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ‏».

ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج‏2؛ ص 326، قم، چاپ: دوم، 1413 ق.

علامه مجلسی نیز با نقل روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله، بند نمودن صدا به لبیک را دستور الهی دانسته است:

وَ قَدْ رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ‏ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ مُرْ أَصْحَابَکَ أَنْ یَرْفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ بِالْإِهْلَالِ وَ بِالتَّلْبِیَةِ فَإِنَّهُ‏ مِنْ‏ شِعَارِ الْحَجِ‏.

از رسول الله صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: جبرئیل نزد من امد و گفت: به اصحابت دستور بده که صدایشان را به اهلال و تلبیه بلند کنند زیرا از از شعار ها و علامت های مهم حج است.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏96؛ ص 339، بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

در کتاب های لغت، «شِعار» در مقابل «دثار» به لباس زیر گفته می شود که بدن را می پوشاند و چهره و جلوه خاصی به آن می دهد:

فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج‏1؛ ص 250، قم، چاپ: دوم، 1409 ه.ق.

همچنین شعار القوم، علامتی است که باعث شناخت خودی ها از غیر خودی ها می شود:

«و الشِّعَارُ: ما وَلِىَ الجسدَ من الثیاب؛ و شِعَارُ القوم فى الحرب: عَلَامَتُهُمْ لیعرفَ بعضُهم بعضا»

«شعار آن چیزی از پوشیدنی است که جسد را می پوشاند و شعار قوم در جنگ علامت و نشانه آنها را برای شناختن خودی از دشمن را گویند».

جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج‏2؛ ص 699، بیروت، چاپ: اول، 1376 ه.ق.

تلبیة زینت حج: عبدالله بن عباس لبیک گفتن را زینت و زیبایی حج معرفی می کند. ابن ابی شیبه استاد بخاری در «المصنف» روایت می کند:

13555- حدَّثَنَا ابْنُ عُلَیَّةَ ، عَنْ أَیُّوبَ ، قَالَ : لاَ أَدْرِی سَمِعْتُهُ مِنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ ، أَوْ حُدِّثْتُ عَنْهُ ، قَالَ : أَتَیْتُ عَلَى ابْنِ عَبَّاسٍ بِعَرَفَةَ وَهُوَ یَأْکُلُ رُمَّانًا ، وَقَالَ : أَفْطَرَ رَسُولُ اللهِ صلى الله علیه وسلم بِعَرَفَةَ ، وَسَقَتْهُ أُمُّ الْفَضْلِ لَبَنًا فَشَرِبَهُ ، وَقَالَ : لَعَنَ اللَّهُ فُلاَنًا ، عَمَدُوا إلَى أَیَّامِ الْحَجِّ فَمَحَوْا زِینَتَهُ ، وَقَالَ : زِینَةُ الْحَجِّ التَّلْبِیَةُ.

در عرفه نزد عبدالله بن عباس آمدم در حالی که او مشغول خوردن اناری بود. و گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفه افطار کرد[روزه نبود] و ام فضل به عبدالله بن عباس کاسه ای از شیر داد. عبدالله بن عباس گفت: خداوند فلانی را لعنت کند! قصد ایام حج نمودند و زینت و زیبایی آن را از بین بردند. و عبدالله بن عباس گفت: زینت حج، تلبیه و لبیک گفتن آن است.

بن أبی شیبة العبسی الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد، المُصَنَّف، ج3، ص585، 159 ـ 235 هـ، دار القبلة، محقق : محمد عوامة، 21 جلد

جمع بندی: ذکر تلبیه پاسخ موحدان واقعی به ندای الهی، عامل دوری از آتش جهنم و نفاق، زینت حج، علامت توحید و شعار حجاج و مومنین است.

5.   دشمنی های ابلیس با ذکر توحیدی تلبیه

بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام ابلیس نهایت تلاش خود را در جهت انحراف ذکر توحیدی تلبیه نمود. در تفسیر قمی ماجرای گمراه نمودن حجاج و قریش توسط ابلیس چنین روایت شده است:

«... أَنَّ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ کَانُوا إِذَا حَجُّوا یُلَبُّونَ وَ کَانَتْ تَلْبِیَتُهُمْ «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ- لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ- إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ» وَ هِیَ تَلْبِیَةُ إِبْرَاهِیمَ ع وَ الْأَنْبِیَاءِ، فَجَاءَهُمْ‏ إِبْلِیسُ‏ فِی‏ صُورَةِ شَیْخٍ، فَقَالَ لَیْسَتْ هَذِهِ تَلْبِیَةَ أَسْلَافِکُمْ، قَالُوا: وَ مَا کَانَتْ تَلْبِیَتُهُمْ فَقَالَ: کَانُوا یَقُولُونَ «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ- لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ إِلَّا شَرِیکٌ هُوَ لَکَ» فَنَفَرَتْ قُرَیْشٌ مِنْ هَذَا الْقَوْلِ، فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ عَلَى رَسْلِکُمْ حَتَّى آتِیَ عَلَى آخِرِ کَلَامِی، فَقَالُوا مَا هُوَ فَقَالَ «إِلَّا شَرِیکٌ هُوَ لَکَ تَمْلِکُهُ وَ مَا یَمْلِکُ» أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّهُ یَمْلِکُ الشَّرِیکَ وَ مَا مَلَکَهُ فَرَضُوا بِذَلِکَ وَ کَانُوا یُلَبُّونَ بِهَذَا قُرَیْشٌ خَاصَّةً- فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولَهُ فَأَنْکَرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ قَالَ هَذَا شِرْک‏...»

«... همانا قریش و تمامی عرب وقتی می خواستند حج به جای آورند، تلبیه می گفتن و ذکر لبیک آنها این بود «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ- لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ- إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ» و این همان تلبیه حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبران صلوات الله علیهم بود. ابلیس در چهره یک پیرمرد نزد آنها آمد و گفت: این تلبیه گذشتگان شما نیست. آنها از او پرسیدند: تلبیه آنها چگونه بوده است؟ ابلیس گفت: تلبیه آنها این بود که می گفتند: لبیک ای خداوند لبیک ای خداوندی که هیچ شریکی نداری مگر همان شریکی که تو مالک آن هستی! قریش از این سخن خوششان نیامد. ابلیس به آنها گفت: صبر کنید و سخن من را تا آخر گوش کنید! آنها گفتند: سخن تو چیست؟ ابلیس گفت: مگر شریکی که آن شریک و آنچه را که مالک آن است را تو الله مالک آن هستی! آیا شما نمی بینید که خداوند مالک شریک و هر آنچه که او مالک آن است می باشد؟ قریش راضی به این تغییر شدند و فقط قریش بودند که به این ذکر شیطانی تلبیه می گفتند وقتی خداوند رسول خدا صلی الله علیه و آله را مبعوث کرد، این تلبیه را انکار کرد و گفت این شرک است...».

قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج‏2؛ ص 154، قم، چاپ: سوم، 1404 ق.

نیز مرحوم کلینی به سجده نمودن و شریک قائل شدن مشرکین و بت پرستان مکه چنین روایت کرده است:

«11- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ الْغُشَانِیِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْأَشَلِّ بَیَّاعِ الْأَنْمَاطِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَتْ قُرَیْشٌ تُلَطِّخُ الْأَصْنَامَ الَّتِی کَانَتْ حَوْلَ الْکَعْبَةِ بِالْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ وَ کَانَ یَغُوثُ قِبَالَ الْبَابِ وَ کَانَ یَعُوقُ عَنْ یَمِینِ الْکَعْبَةِ وَ کَانَ نَسْرٌ عَنْ یَسَارِهَا وَ کَانُوا إِذَا دَخَلُوا خَرُّوا سُجَّداً لِیَغُوثَ وَ لَا یَنْحَنُونَ ثُمَّ یَسْتَدِیرُونَ بِحِیَالِهِمْ إِلَى یَعُوقَ ثُمَّ یَسْتَدِیرُونَ بِحِیَالِهِمْ إِلَى نَسْرٍ ثُمَّ یُلَبُّونَ فَیَقُولُونَ- لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ‏ إِلَّا شَرِیکٌ‏ هُوَ لَکَ‏ تَمْلِکُهُ وَ مَا مَلَکَ قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ ذُبَاباً أَخْضَرَ لَهُ أَرْبَعَةُ أَجْنِحَةٍ فَلَمْ یَبْقَ مِنْ ذَلِکَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ شَیْئاً إِلَّا أَکَلَهُ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى- یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ‏».

... عبد الرحمان بن اشل گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: قریش به بت‌هایى که دور کعبه بودند مسک و عنبر مى‌مالیدند و بت یغوث برابر در (کعبه) بود و بت یعوق سمت راست کعبه بود و بت نسر سمت چپ آن بود. هنگامى که وارد مسجد مى‌شدند براى یغوث به سجده مى‌افتادند بدون این‌که خم شوند سپس به سوى یعوق دور مى‌زدند آن‌گاه سوى نصر دور مى‌زدند، سپس لبیک مى‌گفتند: «لبّیک اللّهمّ‌ لبّیک لبّیک لا شریک لک إلاّ شریک هو لک تملکه و ما ملک» یعنی لبیک ای خدای من لبیک ای خداوندی که هیچ شریکی ندارد مگر آن شریکی که تو مالک او و مالک همه دارایی های او هستی! حضرتش فرمود: در این هنگام خداوند مگس سبز رنگى را که چهار بال داشت فرستاد که همۀ مشک‌ها و عنبرها را خورد و خداوند تعالى این آیه را نازل فرمود که: اى مردم مثلى زده شد پس بدان گوش فرا دهید کسانى را که جز خدا مى‏ خوانید هرگز [حتى] مگسى نمى ‏آفرینند هر چند براى [آفریدن] آن اجتماع کنند و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید نمى‏ توانند آن را بازپس گیرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند (الحج / ۷۳)

کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4؛ ص 542، - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

نتیجه گیری: چنانچه از روایات فوق به دست می آید، ابلیس تلاش بسیاری برای انحراف در ذکر توحیدی تلبیه نموده است. او به حقیقت توحیدی این ذکر الهی و ابراهیمی واقف بود، تلاش می کرد در صیغه تلبیه، عبارت های شرک آمیز را وارد نماید. با بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله، آن حضرت ورق را برگرداند و دوباره مدار حج قریش را بر توحیدی ابراهیمی بنا نهاد. این نکته از آنجا اهمیت بسیار می یابد که بنی امیه در پوشش دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام، با اصل نبوت و توحید مقابله می کردند.

همسویی ممانعت بنی امیه در گفتن ذکر لبیک و توطئه ابلیس در انحراف و وارد کردن عبارت های شرک آمیز نشان می دهد که هر دو یک هدف واحد را دنبال می کنند.

در ادامه مقاله حاضر به ذکر ادله و مستندات عمل شیطانی بنی امیه می پردازیم.

6.  ادله و مستندات ممنوعیت ذکر تلبیه توسط بنی امیه

مستندات ممنوعیت ذکر تلبیه توسط بنی امیه در منابع روایی معتبر اهل سنت با سند هایی صحیح وارد شده است. روایات اهل سنت این مطب را در اصل واقعه ای که به عکس العمل عبدالله بن عباس در عرفات برمی گردد ذکر کرده اند. در این واقعه این صحابی بزرگ به شدت به بدعت اموی اعتراض نمود که در ادامه به مستندات آن اشاره می کنیم.

6/1. مستند اول: ترک سنت نبوی به خاطر بغض از امیرالمومنین علیه السلام

حاکم نیشابوری با سندی که بر اساس مبانی رجالی بخاری و مسلم در صحیح شان، روایت می کند و ذهبی سختگیر و متعصب نیز هیچ اشکال سندی بدان وارد نمی کند:

1706 - أخبرنا إسحاق بن محمد بن خالد الهاشمی بالکوفة ثنا أحمد بن حازم بن أبی عزرة الغفاری ثنا خالد بن مخلد القطوانی و أخبرنی أبو سعید عبد الرحمن بن أحمد المؤذن ثنا محمد بن إسحاق الإمام ثنا علی بن مسلم ثنا خالد بن مخلد ثنا علی بن مسهر عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن سعید بن جبیر قال: کنا مع ابن عباس بعرفة فقال لی: یا سعید مالی لا أسمع الناس یلبون فقلت: یخافون من معاویة قال: فخرج ابن عباس من فسطاطه فقال: لبیک اللهم لبیک فإنهم قد ترکوا السنة من بغض علی رضی الله عنه. هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین و لم یخرجاه

«... سعید بن جبیر می گوید با عبدالله بن عباس در عرفه بودم که گفت: چه شده مرا! چرا صدای لبیک مردم را نمی شنوم؟ به او گفتم: مردم از معاویه می ترسند (و لبیک نمی گویند). عبدالله بن عباس از خیمه اش خارج شد و «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ ...» سر داد و گفت: همانا مردم سنت رسول الله صلی الله علیه و آله را به خاطر بغض علی علیه السلام ترک کرده اند».

حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله أبو عبدالله، المستدرک على الصحیحین، ج 1، ص: 636، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411 – 1990، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، 4 جلد، به همراه تعلیقات ذهبی

بر اساس روایت فوق، بنی امیه به جهت بغض امیرالمومنین علیه السلام و در جهت محو آثار علوی اقدام به ممنوعیت ذکر تلبیه در حج نموده بودند.

در روایت ابن ابی شیبة این واقعیت بدین گونه بیان شده است:

15306- حدَّثَنَا وَکِیعٌ ، عَنِ الأَعْمَشِ ، عَنْ حَبِیبٍ ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ ، عنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ، قَالَ : ذُکِرَ لَهُ أَنَّ مُعَاوِیَةَ نَهَى عَنِ التَّلْبِیَةِ ، فَجَاءَ حَتَّى أَخَذَ بِعَمُودَیَ الْفُسْطَاطِ ، ثُمَّ لَبَّى ، ثُمَّ قَالَ : عَلِمَ أَنَّ عَلِیًّا کَانَ یُلَبِّی فِی هَذَا الْیَوْمِ ، فَأَحَبَّ أَنْ یُخَالِفَهُ.

سعید بن جبیر از عبدالله بن عباس روایت می کند که در نزد ابن عباس گفته شد که معاویه از گفتن لبیک در حج نهی کرده است. او بلند شد تا اینکه ستون خیمه را گرفت و ذکر تلبیه را گفت! سپس گفت: معاویه می دانست که علی علیه السلام در این روز لبیک می گفت! او دوست داشت که مخالفت او را بنماید!

بن أبی شیبة العبسی الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد، المُصَنَّف، ج8، ص616، 159 ـ 235 هـ، دار القبلة، محقق : محمد عوامة، 21 جلد

شایان ذکر است که بر اساس روایات معتبر اهل سنت هر نوع بغض و دشمنی با حضرت علی علیه السلام برابر با بغض و دشمنی با رسول الله صلی الله علیه و آله است. حاکم نیشابوری از عبدالله بن عباس روایت می کند:

 «4640 - حدثنا أبو الفضل محمد بن إبراهیم المزکی ثنا أحمد بن سلمة و الحسین بن محمد القتبانی و حدثنی أبو الحسن أحمد بن الخضر الشافعی ثنا إبراهیم بن أبی طالب و محمد بن إسحاق و حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن أمیة القرشی بالساقة ثنا أحمد بن یحیى بن إسحاق الحلوانی قالوا: ثنا أبو الأزهر و قد حدثناه أبو علی المزکی عن أبی الأزهر قال: ثنا عبد الرزاق أنبأ معمر عن الزهری عن عبید الله بن عبد الله عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: نظر النبی صلى الله علیه و سلم إلی فقال: یا علی أنت سید فی الدنیا سید فی الآخرة حبیبک حبیبی و حبیبی حبیب الله و عدوک عدوی و عدوی عدو الله و الویل لمن أبغضک بعدی. صحیح على شرط الشیخین: و أبو الأزهر بإجماعهم ثقة و إذا تفرد الثقة بحدیث فهو على أصلح صحیح ...»

رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام نگریست و گفت: یا علی! تو سرور در دنیا و سرور در آخرت هستی! دوست تو، دوست من و دوست من، دوست خداوند است. دشمن تو، دشمن من و دشمن من، دشمن خداوند است. وای بر کسی که بعد از من از تو بغض داشته باشد.

حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله أبو عبدالله، المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص: 138، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411 – 1990، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، 4 جلد، به همراه تعلیقات ذهبی

بنی امیه با آثار امیر المومنین علیه السلام به دلیل بغض آن حضرت مقابله می کردند. به مقتضای روایت فوق، آنها دشمن رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند!

6/2. مستند دوم: ترک سنت به خاطر ترس از معاویة

مستند دوم این واقعه در صحیح ابن خزیمه وارد شده است:

 «2830 - ثنا علی بن مسلم ثنا خالد بن مخلد ثنا علی بن صالح عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن سعید بن جبیر قال: کنا مع ابن عباس بعرفة فقال لی: یا سعید ما لی لا أسمع الناس یلبون؟ فقلت: یخافون من معاویة قال: فخرج ابن عباس من فسطاطه فقال: لبیک اللهم لبیک فإنهم قد ترکوا السنة من بغض علی... قال الأعظمی: إسناده صحیح»

«... سعید بن جبیر می گوید با عبدالله بن عباس در عرفه بودیم که گفت: چه شده مرا! چرا صدای لبیک مردم را نمی شنوم؟ به او گفتم: مردم از معاویه می ترسند (و لبیک نمی گویند). عبدالله بن عباس از خیمه اش خارج شد و «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ ...» سر داد و گفت: همانا مردم سنت رسول الله صلی الله علیه و آله را به خاطر بغض علی علیه السلام ترک کرده اند».

سلمی نیشابوری، محمد بن إسحاق بن خزیمة أبو بکر، صحیح ابن خزیمة، ج 4، ص: 260، المکتب الإسلامی - بیروت، 1390 – 1970، تحقیق: د. محمد مصطفى الأعظمی، 4 جلد

بر اساس نص این روایت حاجی ها از ترس معاویة از گفتن ذکر توحیدی لبیک امتناع می کردند! وضعیت جامعه اسلامی به جایی رسیده است که حاکم مسلمین از گفتن توحید و معارف مسلم حج منع می کند! چنانچه قبلا بیان شد، بنی امیه در راستای سیاست ابلیس در صدد ایجاد خدشه در ذکر توحیدی تلبیه بودند!

چه اتفاقاتی در جامعه اسلامی روی داده بود؟ چه عواملی باعث شده بود که حاکم اموی به خود جرات بدهد که با مظاهر اصلی حج و توحید مقابله کند؟ وضعیت جامعه آنقدر خفقان و ترسناک بوده است که مردم از دستور بدعت آمیز و منکر عظیم معاویه حساب می بردند و ترس مخالفت با او را داشتند.

6/3. مستند سوم: لعن کردن بنی امیه و معاویه و تابعین آنها از سوی عبدالله بن عباس

مستندات سوم ما از سنن بیهقی است. او ماجرای اعتراض عبدالله بن عباس را بدین گونه نقل می کند:

 «9230_ أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ: مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْعَلَوِىُّ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ ابْنِ الشَّرْقِىِّ حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ سَعِیدٍ النَّسَوِىُّ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ مَخْلَدٍ حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ صَالِحٍ عَنْ مَیْسَرَةَ بْنِ حَبِیبٍ النَّهْدِىِّ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ بِعَرَفَةَ فَقَالَ: یَا سَعِیدُ مَا لِى لاَ أَسْمَعُ النَّاسَ یُلَبُّونَ؟ قُلْتُ: یَخَافُونَ مُعَاوِیَةَ فَخَرَجَ ابْنُ الْعَبَّاسِ مِنْ فُسْطَاطِهِ فَقَالَ: لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُ مُعَاوِیَةَ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فَقَدْ تَرَکُوا السُّنَّةَ مِنْ بُغْضِ عَلِىٍّ رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُ».

«... سعید بن جبیر می گوید با عبدالله بن عباس در عرفه بودیم که گفت: ای سعید! چرا من صدای لبیک مردم را نمی شنوم؟ به او گفتم: مردم از معاویه می ترسند (و لبیک نمی گویند). عبدالله بن عباس از خیمه اش خارج شد و گفت: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ ...» به کوری چشم معاویه! خداوندا این ها را [بنی امیه و معاویه و تابعین آنها] نفرین و لعن کن! همانا مردم سنت رسول الله صلی الله علیه و آله را به خاطر بغض علی علیه السلام ترک کرده اند».

بیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر، سنن البیهقی الکبرى، ج 5، 113، مکتبة دار الباز - مکة المکرمة، 1414 – 1994، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، 10 جلد

بر اساس مستند فوق، ابن عباس صریحا کسانی را که مانع سنت تلبیه شده اند لعن کرده است! او تابعین معاویه و بنی امیه و آنها را صریحا آن هم در صحرای عرفات لعن و نفرین کرده است و با تمام قدرت به احیای سنت الهی و لبیک اقدام کرده است. آیا اهل سنت هم اکنون از عبدالله بن عباس تبعیت و معاویه و بنی امیه را لعن می کنند یا اینکه طرفدار معاویه هستند و بدعت های و را توجیه می کنند؟

جالب آن است که در منابع روایی دیگر، اسم معاویه که توسط عبدالله بن عباس لعن شده بوده، سانسور شده است:

13555- حدَّثَنَا ابْنُ عُلَیَّةَ ، عَنْ أَیُّوبَ ، قَالَ : لاَ أَدْرِی سَمِعْتُهُ مِنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ ، أَوْ حُدِّثْتُ عَنْهُ ، قَالَ : أَتَیْتُ عَلَى ابْنِ عَبَّاسٍ بِعَرَفَةَ وَهُوَ یَأْکُلُ رُمَّانًا ، وَقَالَ : أَفْطَرَ رَسُولُ اللهِ صلى الله علیه وسلم بِعَرَفَةَ ، وَسَقَتْهُ أُمُّ الْفَضْلِ لَبَنًا فَشَرِبَهُ ، وَقَالَ : لَعَنَ اللَّهُ فُلاَنًا ، عَمَدُوا إلَى أَیَّامِ الْحَجِّ فَمَحَوْا زِینَتَهُ ، وَقَالَ : زِینَةُ الْحَجِّ التَّلْبِیَةُ.

در عرفه نزد عبدالله بن عباس آمدم در حالی که او مشغول خوردن اناری بود. و گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفه افطار کرد[روزه نبود] و ام فضل به عبدالله بن عباس کاسه ای از شیر داد. عبدالله بن عباس گفت: خداوند فلانی را لعنت کند! قصد ایام حج نمودند و زینت و زیبایی آن را از بین بردند. و عبدالله بن عباس گفت: زینت حج، تلبیه و لبیک گفتن آن است.

بن أبی شیبة العبسی الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد، المُصَنَّف، ج3، ص585، 159 ـ 235 هـ، دار القبلة، محقق : محمد عوامة، 21 جلد

 بدعت معاویه و لعن او برای محدثین و معتقدین به سنت صحابه بسیار سنگین بوده است و برای حفظ آبروی او، اقدام به حذف نام او نموده اند.

7.   نتیجه گیری

«لبیک گفتن» یکی از مهمترین عبادات حجاج است. لبیک گفتن، گویای توحید حقیقی و نشان از دلدادگی عشق و عبودیت مستمر حجاج به خداوند است. بنی امیه همسو با سیاست ابلیس، در راستای از بین بردن سنت های دینی و حقایق توحیدی و مقابله با اهل بیت علیهم السلام، مردم را از این ذکر توحیدی باز می داشتند! آیا مذهبی که احکام توحیدی آن بازیچه بنی امیه قرار گرفته است، قابل اعتماد است؟



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :