نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
مراسم سالمرگ عايشه بهانه اي براي حمله به شيعيان
کد مطلب: 3017 تاریخ انتشار: 30 شهريور 1389 تعداد بازدید: 5837
اخبار » عمومي
مراسم سالمرگ عايشه بهانه اي براي حمله به شيعيان

شيخ «ياسر الحبيب» ماه مبارك رمضان امسال به مناسبت سالمرگ «عايشه» مراسمي در مقر اقامتش در لندن برپا كرد و در آن به سخنراني در مورد وي پرداخت. سخنراني او در مورد «عايشه» كه فورا در پايگاه خبري يوتوب قرار گرفت، موجب خشم شديد اهل سنت شد و همين مسأله به بهانه اي براي حمله به شيعيان و زير فشار قرار دادن آنان تبديل شد.
به گزارش شيعه آنلاين، بيش از دو هفته است كه جنجالي شيعي - سني در جهان به ويژه كشورهاي اسلامي و خصوصا در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به وجود آمده كه به بهانه اي براي حمله و زير فشار قرار دادن شيعيان تبديل شده است.

قصد داشتيم در اين پايگاه خبري با عدم پوشش اخبار و حرف و حديث هايي كه ميان چهره هاي سرشناس شيعي و سني در سراسر جهان به وجود مي آيد نپردازيم تا به اصطلاح هيزم آتش برافروخته شده كه هدف از آن وقوع جنگ طايفه ميان شيعيان و اهل سنت است را زيادتر نكنيم اما با رصد دو هفته اي اخبار اين فتنه، به اين نتيجه رسيديم كه در نهايت بايد از فرزندان و پيروان اهل بيت (ع) در برابر فرزندان و پيروان بني اميه دفاع كنيم.

شرح ما وقع
حجة الإسلام و المسلمين شيخ «ياسر الحبيب» متولد 1977 ميلادي، روحاني شيعه اهل كويت و رهبر «سازمان خدام المهدي» است. او چندين سال است كه در لندن زندگي مي كند. وي «سازمان خدام المهدي» را در سال 2001 در كويت تأسيس كرد اما در سال 2004 به دليل بروز مشكلاتي ميان او و دولت كويت، دفتر اين سازمان پلمپ شده و شيخ الحبيب بازداشت شد. وي مدتي بعد توانست از كويت فرار كرده و خود را به لندن برساند.

شيخ «ياسر الحبيب» ماه مبارك رمضان امسال به مناسبت سالمرگ «عايشه» مراسمي در مقر اقامتش در لندن برپا كرد و در آن به سخنراني در مورد وي پرداخت. سخنراني او در مورد «عايشه» كه فورا در پايگاه خبري يوتوب قرار گرفت، موجب خشم شديد اهل سنت شد و همين مسأله به بهانه اي براي حمله به شيعيان و زير فشار قرار دادن آنان تبديل شد. با توجه به همزمان بودن اين حادثه با جنايت قرآن سوزي و هتك حرمت اين كتاب مقدس در ايالات متحده آمريكا، دشمنان اسلام با هدف تفرقه ميان شيعه و سني به فكر ايجاد فتنه افتاده تا شايد با جنگ افروزي ميان مسلمانان وحدت را بر هم زده و ضمن سرپوش گذاشتن و تحت الشعاع قرار دادن خبر هتك حرمت قرآن، اختلافي عميق ميان مسلمانان بياندازند.

در اين ميان علما و چهره هاي سرشناس جهان تشيع فورا از هدف پليد دشمنان اسلام آگاه شده و با صدور بيانيه هاي جداگانه ضمن محكوم كردن اقدام شيخ الحبيب، نسبت به تلاش دشمنان براي فتنه انگيزي هشدار دادند اما متأسفانه در اين ميان چهره هاي اهل سنت و به ويژه وهابييون كوتاه نيامده و همچنان به انتقاد از شيعيان و حمله به پيروان اهل بيت (ع) در سراسر جهان مي پردازند. بديهي در صورت ادامه يافتن اين رفتار، ممكن است در نقطه از جهان به درگيري فيزيكي ميان پيروان اين دو مذهب اسلامي بي انجامد كه بي شك در آن صورت نتايج آن وخيم و غيرقابل جبران خواهد بود.

واكنش علماي سرشناس جهان تشيع
گفتني است نام چهره هاي سرشناس جهان تشيع كه طي دو هفته گذشته بيانيه اي در اين مورد صادر كرده اند، به شرح ذيل است:

1- شيخ «حسن صفار» چهره سرشناس شيعيان عربستان سعودي: نبايد اقدام فردي مانند شيخ «ياسر الحبيب» به بهانه اي براي زيرفشار قرار دادن ديگر شيعيان جهان مانند شيعيان عربستان تبديل شود. ديديد كه علماي شيعه هم آن را محكوم كردند.


2- حجة الإسلام و المسلمين سيد «كمال حيدري» از علماي عراق كه در ايران اقامت دارد: اينگونه افراد جزو شيعيان افراطي و كم علم به شمار مي روند و نبايد كسي به آنها توجه كند.


3- آيت الله شيخ «محمد علي العمري» چهره سرشناس شيعيان مدينه منوره: اين اقدام را محكوم كرده و از آن اعلام برائت مي كنم. ما به هيچ وجه به اقدامات اينگونه افراد اعتقاد و ايمان نداريم و همواره با آن مخالف بوده ايم. اين يك اقدام شخصي بود.


4- حجة الإسلام و المسلمين شيخ «علي رحمة» نايب رئيس مجلس علماي اسلامي بحرين: ما بطور قاطع مخالف اينگونه اقدامات هستيم زيرا چنين كارهايي فقط جبهه اسلام را تضعيف كرده و جبهه دشمنان اسلام را تقويت مي كند.


5- حجة الإسلام و المسلمين سيد «هاشم سلمان» چهره سرشناس شيعيان سعودي: اكثر شيعيان مخالف اين دسته اقدامات هستند. چنين رفتارهايي از هر كسي كه سر بزند، توهين آميز است و به هيچ وجه مورد قبول نيست و بايد با آن مقابله شود زيرا جان بسياري از مسلمانان را به خطر مي اندازد.


6- حجة الإسلام و المسلمين شيخ «عبدالجليل السمين» امام جماعت مسجد فاطمه زهرا (س) در شهر الأحساء: فاعلان اين اقدام، افرادي بد هستند كه نمونه اي براي ايجاد فتنه فرقه اي و مذهبي به شمار مي روند. از اهل سنت مي خواهيم كه همه شيعيان را مانند اينگونه افراد مپندارند.


7- حجة الإسلام و المسلمين شيخ «محمد حسن الحبيب» از چهره هاي سرشناس شيعيان عربستان: از علماي اسلامي و عوام مسلمانان مي خواهم كه با اتحاد در مقابل چنين اقداماتي كه توسط برخي افراد نادان رخ مي دهد، بايستند. آنان مسلماناني هستند كه به اسلام ضربه مي زنند.


8- حجة الإسلام و المسلمين سيد «منير الخباز» خطيب سرشناس شيعيان سعودي: بيشتر علماي شيعه با پيروي از مولاي خود علي (ع)، چنين اقدامات تحريك آميزي را حرام دانسته و آن را محكوم مي كنند.


9- حجة الإسلام و المسلمين شيخ «علي آل محسن» از شيوخ شيعي عربستان سعودي: چنين اقداماتي به مثابه خطرناك ترين بيماري براي پيكره امت اسلامي به شمار مي رود كه هدف از آن تكه تكه كردن اين امت است. انسان بايد خود را قاضي قرار دهد و حكم كند كه آيا چنين كاري درست بوده يا خير.


10- حجة الإسلام و المسلمين سيد «حسن النمر» از چهره هاي سرسناش شيعه در عربستان سعودي: از مراجع عظام تقليد مي خواهيم كه با صدور بيانيه هايي چنين اقداماتي را محكوم كنند زيرا بدون شك سكوت مرجعيت باعث مي شود كه برداشتي منفي از قضيه بشود و به معني تأييد چنين كاري خواهد بود.


11- حجة الإسلام و المسلمين سيد «علي الناصر» وكيل حضرت آيت الله سيد «علي سيستاني» در عربستان: ما به شدت مخالف چنين رفتارهايي هستيم و آن را به طور قاطع محكوم مي كنيم.


شايان ذكر است ديگر چهره هاي شيعي عربستان مانند سيد عبدالله الموسوي، سيد هاشم الشخص، شيخ عبدالجليل البن سعد، شيخ علي آل محسن، شيخ غالب آل حماد، شيخ عبدالله خنيزي، شيخ محمد الجيراني، شيخ حسين المصطفي، سيد وجيه الأوجاني، شيخ ابراهيم الرضي، شيخ محمد العباد، شيخ عبدالمحسن النمر، نيز با صدور بيانيه هاي جداگانه يا طي اظهاراتي اينگونه اقدامات را محكوم كرده و پشت پرده آن را دشمنان اسلام دانستند.



Share
1 | فاني 2 | Iran - Tehran | 11:26 - 30 شهريور 1389 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
به هر تكليف شيعه با عايشه معلوم است. حال اين همه محكوم كردن يعني چه؟ خدا مي‌داند. شما به عنوان مسئولان سايت بهتر از من مي‌دانيد كه تا وقتي قبر حضرت فاطمه س مخفي است وحدت شيعه و سني معني ندارد و فقط به درد نهار خوردن با هم مي‌خورد و بس. ديگر اين قر و فرها چيست؟
1 |سید|Germany - Falkenstein |20:34 - 07 خرداد 1400 |
0
 
1
تکلیف شیعه با استدلال بر روایات اهل سنت با عایشه معلوم است نه با توهین و بی احترامی!
برخورد حضرت امیر با عایشه برای ما حجت است نه یاسر الحبیب
2 | مهرداد - سلام خدا بر ياسر الحبيب | Iran - Tehran | 14:33 - 30 شهريور 1389 |
3
 
 
0
پاسخ نظر
نام مكار يادتان رفت! ايشان محكوم نكرده است؟! عجيب است! چون هميشه در صف مقابل شيعيان امير المومنين صلوات ا...و سلامه عليه است. سلام خدا بر ياسر الحبيب! سلام خدا بر تمامي كساني كه دغدغه‌ي دين خدا را دارند!
3 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 14:34 - 30 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام بايد در اصل صلاحيت ياسر الحبيب به عنوان شخص مبارز شك كرد. گمات مي‌برم كه اين توطئه از قبل پايه‌ريزي شده بود و از اين‌جور حرف‌ها زياد زده مي‌شود با مقصود و منظور خاص. خصوصاً اين‌كه از اين مراسم فيلم‌برداري شده و آن را بر روي يوتيوب گذارده‌اند تا آب را گل آلود كرده و ,,,, . يا علي
4 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | 16:11 - 30 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام جناب مجيد م علي! برادر بزرگوار! اولا صلاحيت علماي شيعه را بنده يا شما تعيين نمي‌کنيم. ثانيا اهل سنت به تمام مباني عقيدتي و مذهبي شيعه مخالفند، بنابراين با توجه به فرمايش حضرت‌عالي، بايد بگوئيم تنها به اين دليل که اهل سنت با مباني مذهبي و عقيدتي ما مخالفند ، در صلاحيت مذهب شيعه بايد شک کرد؟!!! برادر گرامي! خواهشآ در ارائه نظرات‌تان بسيار دقت فرمائيد تا خدائي ناکرده مديون شخص يا گروه يا بالاتر از آن يک مذهب، آن‌هم شيعه نشويم. به هر حال اين مطلب فقط يک اظهار نظر شخصي بود در مورد نوشته شما و در واقع يک نصيحت برادرانه قطعا شما بهتر از بنده مي‌دانيد که به قول حضرت امام صادق ع نصيحت‌پذيري از صفات بسيار خوب يک فرد مومن است. موفي باشد يا علي مدد
5 | momen abdullah | Malaysia - Ipoh | 18:08 - 30 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
اساتيد عزيز آقايان مجيد علي و مهرداد و سعيد حسيني آيا حيف نيست که به خاطر يک هيچي به نام عايشه با يکديگر اختلاف کنيم؟ اصلا مگر عايشه ارزشش را دارد که بر سر او با يکديگر بحث و اختلاف کنيم؟ مشتي عمري هم‌چنان او را بر بالاي شتر مي‌کنند و از او صنمي مي‌سازند. بگذاريد به صنمه خود دل‌شان خوش باشد!! آيا عاقلانه است به خاطر صنمه عمري‌ها ما با يکديگر اختلاف کنيم؟ يا علي
6 | مهرداد- استاد عزيزم مومن عبدا...لطفا بخوانند. | Iran - Tehran | 23:53 - 30 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
السلام عليكم

برادر عزيز اين پاسخ سخن شما را بايد جناب مجيد م علي و امثال ايشان بدهند! كه به قول شما بخاطر يك صنمه ي اهل خلاف اينگونه تهمت به شيعيان مي زنند!

---------
1400 سال پيش به بهانه ي وحدت قرآن سوزي و حديث سوزي كردند و در حق محمد و آل محمد عليهم السلام ظلم كردند الآن هم باز به بهانه ي وحدت مي گويند در حق محمد و آل محمد صلوات ا...وسلامه عليهم اجمعين ظلم كنيد و دست از حقايق ديني خود برداريد!

---------


حديث بد تر از دجال را كه خوانديد؟!


باز هم عده اي آدم نشدند!


ا...هم ارزقنا شهاده في سبيلك.
يا اميرالمومنين حيدر
صلوات ا...وسلامه عليه.


7 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 17:30 - 31 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام برادر عزيز جناب اقاي سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) . اولاً اميدوارم ايميل بنده را دريافت كرده باشيد . ثانياً متن بالا كه شامل علماي مبارزي ميباشد بخصوص عالمان " شيخ حسن صفار ,ايت الله کمال حيدري و حجة الإسلام و المسلمين سيد حسن النمر كه اشنايي مختصري با روش مبارزه انها دارم و خصوصاً جناب ايت الله دكتر حسيني قزويني از كساني هستند كه به سخنان اقاي ياسر اعتراض و انهم از نوع شديد كرده اند . مطمئن باشيد كه بسياري علماي شيعيان با شيوه اقاي ياسر مخالفند و اين نه بخاطر اينكه به دفاع از بزرگان اهل بدعت بخصوص عايشه برخيزند . و بنده هم در طرفداري از عايشه بلند نشدم بلكه اين شيوه اقاي ياسر ميباشد كه بنده با ان مخالف هستم . اميدوارم شما متوجه منظور بنده شده باشيد . ============================================================================ وامير مومنان هم مي فرمايند : "اعلمو انکم لن تعرفوا الرشد ، حتي تعرفوا الذي ترکه ، ولن تاخذوا بميثاق الکتاب حتي تعرفوا الذي نقضه و لن تمسکوا به حتي تعرفوا الذي نبذه.... و لن تعرفوا الضلاله حتي تعرفوا التقوي وحتي تعرفوا الذي تعدي "(قسمتي از خطبه شماره 147) بدانيد شما راه راست را تا هنگامي که بيراهه را نشناسيد ، نخواهيد شناخت و پيمان قرآن را تا هنگامي که پيمان شکن را نشناسيد به دست نمي گيريد و از آن تمسک نخواهيد کرد مگر فرد گزارنده را بشناسيد.و گمراهي را نخواهيد شناخت مگر زماني که راه راست را بشناسيد و پرهيزکاري را نخواهيد شناخت مگر زماني که نا پرهيزکار را بشناسيد. ================================================================================== " اضربوا بعضي الراي ببعض يتولد منه الصواب ، امخصوا الراي مخضي السقاء"(غرر الحکم ص71) بعضي رايها را بر برخي ديگر عرضه کنيد که راي درست اينگونه پديد مي آيد همچون شيري که براي بيرون کردن کره ي آن در ميان مشک مي ريزند ومي زنند. ================================================================================= يا علي
8 | مدافع راستين اسلام | Germany - Munich | 18:24 - 31 شهريور 1389 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
همسر گران‌قدر رسول الله صلى الله عليه و آله و صحبه و سلم محبوبۀ مصطفي، صديقه بنت صديق پروردۀ صديق اکبر رضي الله تعالى عنهما، مادر مؤمنان، حضرت عايشه رضي الله عنها. عده‌اي جاهل و نادان و شاگردان عبدالله بن سبا يهودي به اين شمع خانه نبوت توهين کرده و ناسزا مي‌گويند و اگر اين انسان‌هاي منافق و مسلمان نما از حقيقت قرآن وسيرت رسول اکرم آگاه مي بودند هرگز اين طور عمل نمي‌کردند... شيعه هر کاري بکند باز خودش را رسوا ميکند! وقتي يک مزدور يهود چنين تهمتي را به همسر پيامبرتان مي‌زند اي شيعه غيرتت کجاست؟؟ ايا علي با او چنين کرد؟؟ ايا علي رض به همسر پيامبرش چنين توهين کرد؟؟ به والله تو اي شيعه در گمراهي سرگرداني. ما افتخار مي‌کنيم و وهله اول پيرو محمد مصطفي ص هستيم و بعد مدافع خلفاي بر حقض ابوبکر وعمرو عثمان وعلي و در مکتب اين خلفا دفاع از ناموس پيامبر و حرمت به مادر مومنان وجيبه الهي بود. و نمونه بارز ان علي رضي الله تعالي عنه بود که سيره او سر مضق ما است. اما اي شيعه اين نمون‌ي از علماي تو است!!
9 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 23:06 - 31 شهريور 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام جناب 8 خوب بخوان تا ثابت شود كه شما همان پيروان كعب الحبار يهودي زنديق و شگردانش هستيد و اصلا از اسلام راستين بوي نبردي كه حالا دم از دفاعش بزني : 1 ) عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم . سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر . اينها همه بحساب علماي خط بدعت هستند . و نه از شيعيان محمد صلي الله عليه و اله . از حضرت علي عليه السلام حديث نقل ميكنند . ببين ايشان ان جماعتي را كه اين دو لقب عزيز را براي ديگران استفاده ميكنند درغگو ميداند . دليل موافقت من با اين حديث براي اين نيست كه توي كتابهاي اهل بدعت است بلكه در كتابهاي حديثي خودمان است كه اينها فقط براي من حجت است و بس . =========================================================================== 2 ) اگر اون صديق بود ميشود گفت دخترش و هم خونش هم صديقه بود , چه كنم كه حضرت علي عليه السلام و الصلوات با اين حديث جايي براي اون اولي نگذاشت . ================================================================================== قبلاً گفتم لعنت خدا بر اون عبدالله بن سباء ملعون و اون كساني كه اين موهوم را ساختند ( منطورم اون بحساب علماي ا و تاريخ نويسان هل بدعت كه بخاطر حقد و كينه اي كه به حضرت علي عليه السلام داشتند كه ناشي از منافق بودنشان هست) امين رب العالمين . خوب بخوان كتابهاي اهل بدعت ميباشد ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- و الذي فلق الحبة و برأ النسمة! إنه لعهد النبي الأمي صلي الله عليه و سلم إلي أن لا يحبني إلا مؤمن و لا يبغضني إلا منافق. قسم به خدا! از وصيت‌هايي كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به من كرد، اين بود كه گفت: كسي جز مؤمن، تو را دوست نمي‌دارد و كسي جز منافق، دشمن نيست. صحيح مسلم، ج1، ص61 آ--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- قاي قرطبي مي‌گويد: روي عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا: ما كنا نعرف المنافقين علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم إلا ببغضهم لعلي عليه السلام. از گروهي از صحابه روايت شده است: ما در زمان رسول الله (صلي الله عليه و سلم)، منافقين را از روي دشمني با علي (عليه السلام) مي‌شناختيم. تفسير القرطبي للقرطبي، ج1، ص267 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص66 ـ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج13، ص155 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص284 ـ أسد الغابة في معرفة الصحابة لإبن الأثير، ج4، ص30 ـ مناقب علي بن أبي طالب لإبن مردويه الأصفهاني، ص321 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص392 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص129 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج2، ص328 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1110 ـ شرح نهج البلاغه لإبن أبي الحديد، ج4، ص83 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص106 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- آقاي طبراني در المعجم الكبير به نقل از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مي‌گويد: أحب عليا فقد أحبني و من أحبني فقد أحب الله و من أبغض عليا فقد أبغضني و من أبغضني فقد أبغض الله. هر كسي علي را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست داشته باشد، خدا را دوست داشته است و هر كس با علي دشمني كند، با من دشمني كرده است و هر كس با من دشمني كند، با خدا دشمني كرده است. المعجم الكبير للطبراني، ج1، ص319 و ج23، ص380 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص130 ـ مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص132 ـ الإستيعاب لإبن عبد البر، ج3، ص1101 ـ الجامع الصغير للسيوطي، ج2، ص554 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص601 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج6، ص42 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج4، ص349 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص270 ـ الوافي بالوفيات للصفدي، ج21، ص179 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص155 ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- راستي فرمانده گروه بدعت در جنگ جمل كي بود ؟؟؟ برو اول خودت خجالت بكش بعد به اون بحساب علمايتان بگو كمتر القاب بدزدند . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- در ضمن حقيقت گفتند تا افترا زدن زمين تا اسمان فرق ميكنه بدترين افترا كه من ديدم كسي به عايشه بزنه يا خودشه ( كه در قاموس ايراني بهش ميگويند نوعي خود زني از براي مطلوم نمايي يا بخاري و مسلم انتخابش با خودته هر كدامشان را كه خواستي مذمت كن , بقول معروف مال بد بيخ ريش صاحبش . ================================================================================= اينهم ان حديث دروغين كه براي برائت خودش ساخته : حديث الافك ======= عايشه مى گويد : در يكى از جنگها كه همراه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم بودم ، در بازگشت از كاروان عقب ماندم ،... سپس به همراهى صفوان به كاروان ملحق شدم ، ... و اين موجب شد تا عبد الله بن ابى سلول ما را به تهمتى بزرگ متهم كرد. وارد مدينه شديم مردم در پيرامون آن تهمت سخن مى گفتند، اما من غافل بودم . چون وارد مدينه شديم يك ماه در بستر بيمارى افتادم . پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم در اين يك ماه به من بى اعتناء بود ، اين بى اعتنائى مرا رنج مى داد . تنها گاه مى آمد ، سلام مى كرد ، و مى گفت : ( كيف تيكم ) جريانت چگونه است ؟ و بر مى گشت اين سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم مرا بيشتر نگران مى كرد . اما نمى دانستم چه نسبت زشتى به من داده اند . شبى در مسير ، مادر مسطح گفت : هلاك باد مسطح ، گفتم : چه سخن بدى گفتى ، آيا مردى را كه در جنگ بدر شركت داشته دشنام مى دهى ؟ مادر مسطح گفت : آيا ساده و بى اهميت مى انگارى يا نشنيده اى ؟ گفتم : مگر چه گفته اند ؟ گفت : تهمت نارواى به تو را ، او براى من بازگو كرد ، با شنيدن اين خبر مرضم شدت يافت ، به خانه بازگشتم ، پيامبر صلى الله عليه (وآله) و سلم آمد ، آن كنايه هميشگى را تكرار كرد ( كيف تيكم ) چگونه است جريان تو ؟ اجازه گرفتم به خانه پدر و مادرم بروم ، اجازه داد ، رفتم و به مادرم گفتم : مردم چه مى گويند ؟ مادرم گفت : نگران مباش ، زنى را كه شوهرش او را دوست دارد ، هووهايش به او زياد تهمت مى زنند . شب تا صبح گريه كردم ، اشكم خشك نمى شد ، لحظه اى خواب نرفتم . صبح شد ، پيامبر صلى الله عليه (وآله) و سلم على بن ابى طالب و اسامة بن زيد را طلبيد ، تا در مورد طلاق من ، با آنان مشورت كند ، اسامة بن زيد ، بر اساس شناخت نسبت به خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم به منزه بودنشان و محبت به آنها ، گفت : يا رسول الله ! خانواده توست ، ما جز خوبى چيزى نمى دانيم ، اما على بن ابى طالب (عليه السلام) گفت : خدا بر تو تنگ نگرفته ، زن زياد است ،اگر از خادمه بپرسى راستش را مى گويد ، پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم بريره را طلب كرد و فرمود : آيا چيز مشكوكى ديده اى ؟ بريره گفت : نه آن روز تا شب ، و شب بعد تا به صبح گريه كردم و نخوابيدم و پدر و مادرم نزد من بودند ، دو شب و يك روز متصلا گريسته و نخوابيدم چنان كه نزديك بود جگرم از گريه منفجر گردد ، ما به اين حال بوديم كه پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم وارد شد . سلام كرد و نشست ، او از وقتى كه اين سخن درباره ء من گفته شده بود ، كنار من ننشسته بود ، و اين مطلب يك ماه به طول انجاميده بود . چون نشست فرمود : اى عايشه ! درباره ء تو چنين و چنان به من رسيده است ، اگر تو از آن منزهى ، خدا بر پاكى تو گواهى خواهد داد ، و اگر اين گناه را مرتكب شدى ، استغفار و توبه كن . چون بنده اگر به گناهش اعتراف كند ، سپس توبه نمايد ، خدا توبه‌اش را مى پذيرد . چون پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم چنين گفت : اشكم سيل وار جارى شد ، به پدرم گفتم : جواب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم را بده ، گفت نمى دانم چه بگويم ، به مادرم گفتم : جواب بده ، گفت : نمى دانم چه بگويم ، من گفتم : دخترى كم سن و سالم ، چندان قرآن نمى دانم ، همين قدر مى دانم كه اين تهمت را شنيده‌ايد ، در نفس شما جاى گرفته ، آن را تصديق كرده‌ايد ، اگر بگويم : من مرتكب اين گناه نشده ام ( سودى ندارد ) شما باور نمى كنيد و مرا تصديق نخواهيد كرد ، اما اگر بگويم : من اين گناه را مرتكب شده ام ، و حال آنكه منزهم ، مرا تصديق مى كنيد . هيچ مثلى را براى شما نمى يابم جز كلام پدر يوسف كه گفت : (فصبر جميل والله المستعان على ما تصفون) .آنگاه آيات سوره ء نور : ( إن الذين جاؤا بالإفك عصبة منكم ) تا ده آيه نازل شد صحيح بخارى ، كتاب التفسير تفسير سوره نور ، ج 6 ص 5 تا 9 ، حديث 1175. و ج 3 ص 154 تا 157 كتاب الشهادات ، حديث الافك. و ج 5 ص 56 تا 60 ، كتاب المغغازي باب غزوة بنى المصطلق من خزاعة وهي غزوة المريسيع ، باب حديث الافك. و ، ج 8 ، ص 163 ، كتاب الاعتصام بالکتاب و السنة ، باب قول الله تعالى وأمرهم شورى بينهم وشاورهم في الامر... ؛ صحيح مسلم ، ج 8 ، ص 116، كتاب التوبة ، باب في حديث الافك. اين بخاريتونهم اينقدر از اين حديث خوشش امده كه 3 الي 4 بار نقل كردتش . ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ يا علي
10 | علي | Iran - Shiraz | 14:11 - 03 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
آفرين! کار با بحث علمي به جايي مي‌رسه، نه با فحش. درود خدا بر علي، لعنت بر همه دشمنانش .
11 | momen abdullah | Malaysia - Puchong Batu Dua Belas | 16:59 - 03 مهر 1389 |
1
 
 
1
پاسخ نظر
بنا به اعتقاد کل مسلمين، عايشه يک ناکث بود. يا علي
12 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 17:39 - 03 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام جناب 8! كجا در رفتي؟ يك جواب مي‌دادي؟ مثلاً مي‌گفتي كه ما در فلان كتاب رئيسي شيعيان اون موهوم يهودي به نيكي ذكر شده. اما در مورد كعب الاحبار : أن كعب الأحبار اليهودي كان معتمدا للدولة في فترة حكم الخليفة الثاني رضي الله عنه ، وقد أسلم بعد وفاة النبي صلى الله عليه وسلم وهو الذي أدخل الإسرائيليات في التفسير والحديث كما يقول الإمام الذهبي : كان يحدِّثهم عن الكتب الإسرائيليات ( سير اعلام النبلاء 3 : 489 . ) مى‌گويند كعب الاحبار يهودى كه بسيار مورد اعتماد حكومت در دوران خليفه دوم (رضي الله عنه) و حكومت امويان بود، پس از اظهار اسلام، بر قراءت تورات و ترويج آن مداوم بوده است. او يكى از متّهمان اصلى نفوذ اسرائيليات در تفسير قرآن بوده است، ايا در عقل شما كشتي بر روي اب حركت مي‌كند يا بروي كف دست خداوند ؟؟؟ حدثني ابو عبد الله بقيه عن صفوان بن عمرو عن سريح بن عبيد عن كعب انه كان يكره ان يجامع الرجل جاريته او زوجته في السفينه يقول انها تجري علي كف الرحمن كتاب السنة عبد الله بن احمد بن حنبل 832 يا علي
13 | rased | Saudi Arabia - Riyadh | 12:04 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
آقاي مجيد! در مورد حديثي که نقل کرده‌ايد بايستي گفت اين حديث در نزد ما ضعيف مي‌باشد چون در اسنادش رجالي مطعون وجود دارد 1- عبيدالله بن موسي: كان محترقًا شيعيًّا 2-عباد: ضعيف در مورد محبت علي، شکي نيست که اهل سنت دوستدار علي هستند و گرنه کتب اهل سنت مملو از روايات علي رضي الله عنه نبود بلکه چندين کتاب در فضائل علي رضي الله عنه نوشته‌اند اما تفاوت است بين محبت علي و خدا قرار دادن علي. در مورد جنگ جمل يک خطاي اجتهادي بود اما ببيند علي رضي الله عنه چگونه با عائشه برخورد نمود نه او را تکفير کرد و نه او را دشنام داد و متهم کرد بلکه با کمال احترام او را همراه برادرش محمد بن ابوبکر به مدينه فرستاد. شما کجاي اخلاق علوي هستيد؟؟!!! در مورد ام المؤمنين عائشه بايستي بگويم : آيا شما قبول داريد که مادر مومنان هست يا نه - اگر قبول داشته باشيد پس بدانيد که او مادر علي و حسن و حسين هم هست، واگر قبول نداشته باشيد به آيه ي قرآن کافر شده‌ايد که (النبي اولي بالمومنين من انفسهم و ازواجه امهاتهم) ثانيا: شما خودتان اگر بوديد با زني با چنين صفاتي که به او نسبت مي‌دهيد زندگي مي‌کرديد؟؟! چگونه رسول خدا صلي الله عليه و سلم تا آخر عمرشان با او زيست و در خانه ايشان از دنيا رفتند. پاسخ اين آيه را چه مي‌دهي؟ (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ) (‏زنان ناپاك ، از آنِ مردان ناپاكند ، و مردان ناپاك ، از آنِ زنان ناپاكند و زنان پاك، متعلّق به مردان پاكند ، و مردان پاك ، متعلّق به زنان پاكند ) اگر شما معتقد به ناپاک بودن عائشه هستيد در واقع به رسوالله تهمت مي‌زنيد. در مورد عبدالله بن سبا بايد گفت وجود اين شخص در کتب شيعه اثبات شده است بنگر: وقال السيد نعمة الله الجزائري: (قال عبد الله بن سبأ لعلي عليه السلام: أنت الإله حقاً، فنفاه علي عليه السلام إلى المدائن، وقيل أنه كان يهودياً فأسلم، وكان في اليهودية يقول في يوشع بن نون وفي موسى مثل ما قال في علي) (الأنوار النعمانية) (2/234). قال سعد بن عبد الله الأشعري القمي في معرض كلامه عن السبئية: (السبئية أصحاب عبد الله بن سبأ، وهو عبد الله بن وهب الراسبي الهمداني، وساعده على ذلك عبد الله بن خرسي وابن اسود وهما من أجل أصحابه، وكان أول من أظهر الطعن على أبي بكر وعمر وعثمان والصحابة وتبرأ منهم) (المقالات والفرق)، (20). عن أبي عبد الله أنه قال: (لعن الله عبد الله بن سبأ، إنه ادعى الربوبية في أمير المؤمنين عليه السلام، وكان والله أمير المؤمنين عليه السلام عبداً لله طائعاً، الويل لمن كذب علينا، وإن قوماً يقولون فينا ما لا نقوله في أنفسنا نبرأ إلى الله منهم، نبرأ إلى الله منهم)، (معرفة أخبار الرجال) للكشي (70-71)، وهناك روايات أخرى.
14 | momen abdullah | Malaysia - Puchong Batu Dua Belas | 13:03 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب rased! لطفا براي ما توضيح دهيد چرا شما مباني اعتقادي و ديني خود را از يک يهودي مي‌گرفتيد؟ ********* «تفسير ابن کثير: سوره 18 آيه 86» «وقال ابن أبي حاتم: حدثنا حجاج بن حمزة، حدثنا محمد -يعني ابن بشر-حدثنا عمرو بن ميمون، أنبأنا ابن حاضر، أن ابن عباس ذكر له أن معاوية بن أبي سفيان قرأ الآية التي في سورة الكهف "تغرب في عين حامية" قال ابن عباس لمعاوية ما نقرؤها إلا ( حمئة ) فسأل معاوية عبد الله بن عمرو كيف تقرؤها: فقال عبد الله: كما قرأتها. قال ابن عباس: فقلت لمعاوية: في بيتي نـزل القرآن؟ فأرسل إلى كعب فقال له: أين تجد الشمس تغرب في التوراة؟ [فقال له كعب: سل أهل العربية، فإنهم أعلم بها، وأما أنا فإني أجد الشمس تغرب في التوراة] في ماء وطين. وأشار بيده إلى المغرب. قال ابن حاضر: لو أني عندكما أفدتك بكلام تزداد فيه بصيرة في حمئة. قال ابن عباس: وإذا ما هو؟ قلت: فيما يؤثر من قول تبع، فيما ذكر به ذا القرنين في تخلقه بالعلم واتباعه إياه: بلــغ المشـــارق والمغـارب يبتغـــي أســباب أمــر مــــن حكيم مرشد فـــرأى مغيـــب الشمس عند غروبها فـي عيـن ذي خــلب وثــأط حرمد قال ابن عباس: ما الخلب؟ قلت: الطين بكلامهم. [يعنى بكلام حمير] . قال: ما الثاط؟ < 5-193 > قلت: الحمأة. قال: فما الحرمد؟ قلت: الأسود. قال: فدعا ابن عباس رجلا أو غلاما فقال: اكتب ما يقول هذا الرجل» ***************** چرا شما براي دين خود به توراة مراجعه مي‌کنيد؟ چرا شما يک اسرائيلي به نام کعب الاحبار را مفسر خود مي‌دانيد؟ چرا خليفه و امير شما کعب الاحبار مشاور ديني خود قرار داده بود؟ چرا خليفه و امير زنازاده شما چنين به کعب الاحبار اسرائيلي ارادت داشت؟ ******************* «در مورد جنگ جمل يک خطاي اجتهادي بود اما ببيند علي رضي الله عنه چگونه با عائشه برخورد نمود نه او را تکفير کرد و نه او را دشنام داد و متهم کرد بلکه با کمال احترام او را همراه برادرش محمد بن ابوبکر به مدينه فرستاد. شما کجاي اخلاق علوي هستيد؟؟!!» دليل آنکه شما صحابه ‌اي که به ابوبکر باج ندادند را تکفير مي‌کنيد و مرتد مي‌دانيد چيست؟ چرا آنها اجازه اجتهاد نداشتند؟ چرا مالک ابن نويره را با کمال بي‌شرمي مرتد و منافق مي‌ناميد؟ http://www.qurancomplex.org/Quran/tafseer/ Tafseer.asp?nSora=9&t=katheer&l=arb&nAya=103#9_103 «هذا التأويل والفهم الفاسد» چرا؟ شما عمري هاي چرا صحابه مومن را متهم به تاويل و فهم فاسد مي‌کنيد؟ تاويل و فهم فاسد فهم و تاويل عايشه بود که به قتل 20 هزار انسان منتهي شد. چرا آن صحابه را که از دادن باج به ابوبکر خودداري کردند «مجتهد» نمي‌دانيد؟ جز اين است که چون عايشه ناکث هستيد؟ ************* براستي دليل شما به کفر به آيات خداوند چيست؟ «عسي ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات قانتات تايبات عابدات سايحات ثيبات وابكارا» چرا عايشه تسليم امر خداوند نبود که خداوند از «تبديل» او يا يک زن مسلمه سخن گويد؟ چرا مومنه نبود؟ چرا قانته نبود؟ چرا تايبه نبود؟ چرا عابده نبود؟ چرا سابحه نبود؟؟ مشکلش چه بود؟ جز «صغو قلب»؟؟ جز انحراف قلب؟ يا علي
15 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | 14:50 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب مدافع چپ شده‌ي عمري! ---------------------------------------- لطفا يکي از اقداماتي را که عايشه به نفع دين مبين اسلام انجام داده است را بيان کنيد!! البته به عنوان مثال من به قضيه رضاع کبير و خروج اهل خليفه مسلمين و عدم درک امام زمان او اشاره مي‌کنم. بقيه‌اش را شما بگو. _______________ يـــا حـــــــــــــــــــــــق
16 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | 15:12 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب rased! ---------------- دليل وجود 8740 حديث ار ابو هريره يهودي در صحيحين شما آن هم در طول مدت يک‌سال و يازده ماه اسلام ظاهري‌اش چيست؟؟!! -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- واقعا ابو هريره يهودي در طول مدت 1410 روز که بقول شما پيامبر را درک کرده است اين 8740 حديث را چگونه جمع‌آوري کرده و وارد صحيحين شما کرده است ؟؟!!! ------------- با توجه به ادعاي اهل سنت و تعدا احاديث ابو هريره يهودي در صحيحين آنان ظاهرا ابو هريره روزي 5/6 حديث از پيامبر ص در طول مدتي اين يک‌سال و يازده ماه نقل کرده است!!!! ---------------------------- واقعا يهود و اسرائيليات با دين و دل شما اهل بدعت چه کرده است. لابد محبتتان را بر علي ع که که مدعي آن هستيد را هم از يهود گرفته‌ايد؟! زيرا بنده جائي سراغ ندارم مودت و دوستي آتش زدن خانه‌ي شخص مورد محبت و به شهادت رساندن همسرش و دخت بزرگوار رسول خدا ص و تمامي فرزندان آن دو عزيز بدانند به جز محبين عمر و شاگردان مکتب ابو هريره‌ها و کعب الاحبارها. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- يــا حـــــــــــــق
17 | rashed | Saudi Arabia - Riyadh | 18:23 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
آقاي مجيد! اين‌که حديث در کتب ما هست دلالت بر صحيح بودنش نمي‌کند. چنان‌چه قبل نوشتم شخصي به نام عباد که در سند هست ضعيف مي‌باشد اما باز هم شما آن را تکرار کرده‌ايد. ---------------------------------------------------------------------- در مورد جنگ جمل بايستي گفت عائشه به قصد جنگ خارج نشده بود و مقصود ما از اجتهاد اجتهاد در جنگيدن نيست، بلکه عائشه به قصد صلح و حل کردن خلاف بين علي و معاويه خارج شده بود. اما منافقان پيرو عبدالله بن سبأ که قاتل عثمان بودند، از ترس اينکه اين صلح آنها را رسوا کند، شبانه به صف هر دو گروه رخنه کرده و به طرف گروه ديگر تيراندازي کردند و بدين ترتيب اسباب جنگ را فراهم آوردند. در مورد کشته شدگان جنگ جمل هم بايد بگويم: در اين جنگ سخت تعداد زيادي از دو طرف به قتل رسيدند، اما در مورد تعداد آنان روايات مختلفي وجود دارد. قتاده بيان کرده که در اين جنگ بيست هزار نفر کشته شدند. روشن است که در اين آمار مبالغه زيادي شده است، زيرا تعداد هر دو سپاه رقمي‏ در حول همين مقدار يا کمتر از آن بوده است. ابو مخنف رافضي- بر اساس اميال خود- مبالغه زيادتري به خرج داده و به گمان خود کار خوبي کرده است، اما نمي‏دانسته که کاري بسيار بد است و عنوان داشته که تنها از سپاه بصره بيست هزار نفر کشته شد. سيف ذکر کرده که در اين جنگ ده هزار نفر کشته شدند که نصف آنان از ياران علي و نصف ديگر آن از ياران عائشه بودند. در روايت ديگري آمده است: پانزده هزار نفر کشته شدند که پنج هزار نفر آن از مردم کوفه و ده هزار نفر آن از مردم بصره بودند که نصف اين مقدار در مرحله اول نبرد و نصف ديگر آن در مرحله دوم نبرد کشته شدند. اين دو روايت به دليل وجود انقطاع و قوادحي ديگر در سند آنها ضعيف هستند. نيز در آمارهاي ارائه شده مبالغه زيادي روي داده است. عمر بن شبة روايت کرده که در اين نبرد بيش از شش هزار نفر کشته شدند، اما سند اين روايت ضعيف است. در مورد تعداد واقعي کشته شدگان اين جنگ بايد گفت که تعداد آنان بسيار زياد نبوده است، به چند دليل از جمله: الف- مدت جنگ بسيار کم بود، زيرا ابن أبي شيبة با سند صحيح روايت کرده است که جنگ بعد از ظهر آغاز شد و چون آفتاب غروب کرد کسي از افرادي که در اطراف شتر دفاع مي کردند باقي نماند. ب- در جنگ يرموک سه هزار نفر شهيد شدند و در جنگ قادسيه هشت هزار و پانصد نفر شهيد شدند، در حاليکه اين جنگ سه روز ادامه يافت. خليفه بن خياط اسامي کساني را که در اين جنگ کشته شده اند را ذکر نموده که قريب به صد نفر مي باشند. --------------------------------------------------- اما در مورد اين گفته که نعثل را بکشيد: در روايت شخصي وجود دارد به اسم نصر بن مزاحم که عقيلي در موردش مي‌گويد: ( كان يذهب إلى التشيع و في حديثه اضطراب و خطأ كثير) و ذهبي مي‌گويد: ( رافضي جلد، تركوه) ابو خيثمه مي‌گويد: ( کان کذابا) در ضمن حدث منقطع مي‌باشد -------------------------- اما در مورد همسر نوح و لوط بايستي گفت خيانت آنها اعتقادي بوده نه ناموسي و اگر عائشه چنان بود خداوند حتما در قرآن او را نيز چنين معرفي مي کرد و از کسي هم هراس نداشت، اما در کتب شما مالامال از احاديثي است که به عائشه تهمت فحشا زده مي شود. اما در مورد اينکه گفته‌ايد ام المؤمنين شرف نيست، بلکه براي تحريم ازدواج است، خداوند مي‌توانست بگويد و ازواجه اخواتهم يا خالاتهم يا عماتهم که همه محرم هستند و ازدواج با آنها حرام، پس چرا مادر را ذکر کرده است؟ زيرا که مادر مصدر شرف و کرامت است ، گرچه کوردلان نپسندند. ------------------------------------------------- اما در مورد عبدالله بن سبأ گفته ايد: ( هذه الروايات تدلّ على أنه كفر وادعى الألوهية في علي عليه السلام ) اکنون به کتب خودتان امثال کافي و بحار الانوار بنگريد که چگونه صفات خدا را به علي مي دهيد و او را به مرتبه يالوهيت مي رسانيد که خود دال بر آن است که شما از انديشه هاي ابن سبأ پيروي مي کنيد. در کافي آمده: باب أن الائمة عليهم السلام يعلمون متى يموتون- ائمه مي دانند کي مي ميرند. و نيز: باب أن الائمة عليهم السلام يعلمون علم ما كان وما يكون( ائمه علم گذشته و آينده را مي دانند) خداوند در قرآن مي فرمايد: ( وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ) سوره لقمان آيه ي 34 - ( و هيچ كسي نمي‌داند فردا چه چيز فراچنگ مي‌آورد ، و هيچ كسي نمي‌داند كه در كدام سرزميني مي‌ميرد . قطعاً خدا آگاه و باخبر ( از موارد مذكور ) است .‏) آيا اين به الوهيت گرفتن نيست و امثال اينها در کتب شيعه خروار خروار پيدا مي شود. ------------------------------------------ اما در مورد حديث طبراني: در حديث چند راوي ضعيف وجود دارد: 1- يحيي بن يعلي - ذهبي مي گويد: ضعيف- بخاري مي گويد: مضطرب الحديث. 2- ناصح بن عبدالله- ابن حجر و ابن معين مي گويند: ضعيف - بخاري مي گويد: منکر الحديث - اين عدي مي گويد: ليس بشئ ابوحاتم مي گويد: ضعيف الحديث ، منكر الحديث ، عنده عن سماك ، عن جابر بن سمرة مسندات في الفضائل كلها منكرات ، كأنه لا يعرف غير سماك عن جابر ، وهو في الضعف مثل سماك بن حرب . و اين روايت هم از سماک بن حرب مي باشد. 3- سماک - متکلم فيه ------------------------------------------------- اما اينكه گفته ايد ابولهب هم عموي پيامبر بود بايستي گفت رابطه ي او رابطه نسبي و غير قابل انقطاع بود - يعني پيامبر نمي توانست بگويد عموي من و برادر پدرم نيست ، اما رابطه اش با عائشه رابطه سببي و ازدواج بود و راحت مي توانست ايشان را طلاق بدهد و بگويد که ديگر عائشه همسر من نيست ، چرا اين کار را نکرد؟؟؟؟؟؟ ------------------------------------------------ اما در مورد مالک بن نويره بايستي گفت که او از کساني بود که مانع وجوب زکات بود و کسي که مانع وجوب زکات باشد شکي نيست که کافر است زيرا صدها آيه صريح قرآن را انکار کرده است. --------------------------------------------- اما در مورد کعب الاحبار ما چقدر روايات از کعب الاحبار داريم؟ گرچه ما مثل شما چنين طعن هايي در شخصيت ايشان وارد نمي کنيم. شما دين خود را از عبدالله بن سبأ يهودي گرفته ايد - براي اطلاع بيشتر مراجعه کنيد به کتاب( بذل المجهود في اوجه تشابه الرافضة مع اليهود - نوشته علامه عبدالله الجميلي) و بنگريد چگونه ثابت مي کند اصول عقائيد شيعه از يهود گرفته شده است. ----------------- يا الله وحده
18 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 21:19 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام جناب rashed! يك بار نوشتم كه اين حديت در الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه امده است , حال شما نمي‌خواهيد قبول بكنيد آزاد هستيد همان‌طور كه خلافت مفضول را بر افضل ترجيح داديد . اما اينكه عايشه براي جنگ خارج نشده بسيار مضحك مي‌باشد خصوصا كه در حمله به بصره و غارت بيت المال بصره و كشتن مسلمانان و كندن موي سر و ريش صحابي بزرگوار عثمان ابن حنيف بود . در ثاني بنده در جايي نشنيده‌ام كه عايشه مي‌خواسته چنگي بين حضرت علي عليه السلام و معاويه ملعون در نگيرد , واقعاً كه داستان شما اصلاُ معقول نيست . خصوصاً موضوع موهومي با اسم ابن سباُ كه اين‌قدر شما را بخودتان مشغول كرده براي من جائي براي بحث نمي‌گذارد . شما اين حديث را كه حضرت علي عليه السلام فرمودند عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغ‌گو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم. ضعيف مي‌دانيد اما به ابن سباُ موهوم دلخوش كرده‌ايد . از داستان عايشه و اينكه ايشان مصلح بود چنين بر مي‌آيد كه علامه عبدالله الجميلي بايد 100 % حكم صحيح بخاري را براي شما داشته باشد . ================================================================================ ابوبكرة مى‏گويد: «لقد نفعنى اللّه بكلمة سمعتها من رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم ايام الجمل بعدما كدت أن الحق باصحاب الجمل فاقاتل معهم. قال: لما بلغ رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم أنّ اهل فارس قد ملكوا عليهم بنت كسرى قال: لن يفلح قوم ولو امرهم امرأة»(2). يعنى در ايام جمل مى‏خواستم همراهان عايشه را يارى كنم ولى روايتى از رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به يادم آمد كه در آنجا از اين حديث سود بردم. وقتى به آن حضرت خبر دادند كه دختر كسرى در ايران زمام امور را به دست گرفت فرمود: گروهى كه فرمانده آنها زنى باشد هرگز رستگار نمى‏شوند. آرى ابوبكرة وقتى ديد كه رياست لشگر با عايشه است از تصميمش برگشت الف - صحيح بخارى، ج 6، ص 10، باب كتاب النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم إلى كسرى و قيصر، و ج 9، ص 70، كتاب الفتن باب بعد از باب الفتنة التى تموج... . يا علي
19 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 24:36 - 04 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام جناب rased ! فرموديد كه اين حديث در نزد شما ضعيف مي‌باشد يكبار ديگر انرا درج مي‌كنم خوب بخوانيد : الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر . عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ . عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغ‌گو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم. سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر . =============================================================================== واقعاً اگر اين حديث نزد شما ضعيف است بايد بگويم كه خوب خودتان را بخواب زده‌ايد. =============================================================================== فرموديد كه در مورد جنگ جمل يک خطاي اجتهادي بود ... دوست عزيز وقت ان گذشته كه خود را با اين مسائل فريب بدهيد . اين خطاي اجتهادي باعث كشته شدن بيش از 20,000 نفر كه همه يا از اصحاب بودند يا از تابعين شد . من با اطلاعاتي كه از اوصاف عايشه بنت ابي بكر دارم نظرم اين نيست كه ايشان اجتهاد كرده باشند چنانجه در زمان عثمان ابن عفان ايشان از كساني بود كه مي‌گفت : نعثل را بكشيد ماجرا از اين قرار است كه عثمان ، سهم ماهيانه عائشه را به تاخير انداخت ؛ وي خشمگين شد و گفت : اي عثمان ؛ امانت را خوردي و مردم را نابود کردي و... عثمان به وي گفت : خداوند براي کفار دو نفر را به عنوان نمونه معرفي کرده است زن نوح و زن لوط (زنان دو پيغمبر ؛ تو نيز مانند ايشاني) به همين سب عائشه در مقابله با عثمان بسيار تلاش مي‌کرد و مي گفت : اي مردم اين لباس رسول خدا است که هنوز کهنه نشده است ولي سنت وي را کهنه کردند ؛ نعثل را بکشيد که خدا او را بکشد !!! عائشه به مکه رفت ؛ وقتي حجش تمام شد و به نزديکي مدينه رسيد باخبر شد که عثمان را کشته‌اند ؛ پرسيد بعد از آن چه شد ؟ گفتند : با علي بيعت کرده اند !!! پس عائشه گفت : قسم به خدا عثمان را مظلومانه کشتند ؛ من نيز به خدا قسم که خونخواه او هستم ؛ و روزي از زندگي عثمان بهتر از تمام دنيا بود !!! همانطور كه ملاحظه ميفرمائيد در بالا از ازواج حضرت نوح عليه السلام و حضرت لوط عليه السلام نام برده شده است كه جواب اين ايه است كه (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ) ايا تعوذ بالله حضرت نوح و حضرت لوط ؟؟؟؟؟ يا انكه ازواج انها كه از غير مومنين بودند هم به بهشت خواهند رفت . ============================================================================= اما اينكه گفتيد كه ايا ايشان مادر مومنان هستند اين نه بخاطر سطح ايماني ايشان بود كه بلكه اين ايه در مورد بعضي از اصحاب ( يكي از انها طلحه ) امده بود كه ميگفتند كه وقتيكه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم با عايشه و حفصه ازدواج ميكنند . بله اگر به شخصيت اينها توهين شود همانند ان است كه به حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم نعوذ بالله توهين شده است , اما منعي در گفتن حقايق در هيچ موردي نيست همانطور كه خداوند در مورد ازواج نوح و لوط در قران ايه اورده اند و از ان مهم تر وصف ابولهب و زن او كه عمو و زن عموي حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بود يا گفتار خود حضرت رسول در مورد ابو جهل كه جاي هيچگونه انكار نميگذارد . فكر نكنم احتياج بدادن مصادر قراني و حديثي باشد . ================================================================================= اي كاش متن مرا در مورد ابن سبآ دوباره ميخوانديد بنده قبلاً گفتم لعنت خدا بر اون عبدالله بن سباء ملعون و اون كساني كه اين موهوم را ساختند 1 ) ذهبي در ميزان الاعتدال گفته است: «عبد الله بن سبأ من غلاة الزنادقة ضال مضل أحسب أن علياً حرقه بالنار»(الذهبي، ميزان الاعتدال: ج2 ص426.). (عبد الله بن سبأ از غلو كنندگان كافر و شخصي گمراه و گمراه‌ كننده بوده است كه گمان مي‌كنم علي بن ابي‌طالب او را با آتش سوزانده است.) <<<<<<<< خوب توجه كنيد ميگويد گمان مي كنم >>>>> همين مطلب در را ابن حجر العسقلاني نقل كرده ، لسان الميزان: ج4 ص22 =============================================================================== «عبد الله بن سبأ هو رأس الطائفة السبأية وهو الذي قال لعلي بن أبي طالب: أنت الإله فنفاه علي إلى المدائن» الصفدي، الوافي بالوفيات: ج17 ص100، الناشر: دار إحياء التراث. (عبد الله بن سبأ سركرده قوم سبأيّه و همان كسي است كه به علي بن ابي طالب نسبت خدايي داده و بدين جهت علي بن ابي‌طالب او را به مدائن تبعيد نمود.) ================================================================================== از علماي ممتاز شيعه برايت بگويم : مرحوم آيت الله خوئي گفته است: «وأما عبد الله بن سبأ، فعلى فرض وجوده، فهذه الروايات تدلّ على أنه كفر وادعى الألوهية في علي عليه السلام لا أنه قائل بفرض إمامته» ( الخوئي، معجم رجال الحديث: ج11 ص207. ). (و اما عبد الله بن سبأ، بر فرض آن كه وجود خارجي داشته باشد، اين روايات بر اين مطلب دلالت مي‌كند كه او كافر شده و در باره امير المؤمنين عليه السّلام‌ ادعاي الوهيت نموده است؛ نه اين كه قائل به وجوب امامت شده باشد.) توجه كنيد <<<<< بفرض وجود >>>> اما در كتاب كشّي: دقيقاً چنين عبارتي آمده است: «ذكر بعض أهل العلم أن عبد الله بن سبأ كان يهودياً... وكان أول من شهر بالقول بفرض إمامة علي... فمن هاهنا قال من خالف الشيعة: أصل التشيع والرفض مأخوذ من اليهودية إلى أخره...»(الطوسي، اختيار معرفة الرجال (رجال الكشي): ج1 ص225. ) (برخي از علما گفته‌اند: عبد الله بن سبأ شخصي يهودي ... و اولين كسي بوده است كه قول به وجوب امامت [حضرت] علي را آشكار نموده است ... از اين‌رو مخالفان شيعه گفته‌اند: اصل مذهب شيعه از يهود گرفته شده است...) باز هم توجه كنيد <<<< ذكر بعض از علما >>>> اين علما چه كساني ميباشند . ايا اينها همان كساني نيستند كه در دربار معاويه ملعون و اولاد ملعون اش شرو به حديث سازي كردند بمثل كاتب بودن ايات قراني بوسيله اين ملعون كه از دروغهاي شاخدار اهل سنت ميباشد , متاسفاته به كتاب نعمه الله الجزايري دست رسي نداشتم و حتما جوابي در رد ان مياوردم . ================================================================================= طبراني حديثي را كه از سلمان فارسي رحمه الله عليه روايت شده را چنين معنا و تفسير نموده است: «قلت: يا رسول الله: لكل نبي وصي فمن وصيك؟ فسكت عني، فلما كان بعد رآني، فقال: يا سلمان، فأسرعت إليه، قلت: لبيك، قال: تعلم من وصي موسى؟ قلت: نعم يوشع بن نون، قال: لِمَ؟ قلت: لأنه كان أعلمهم يومئذ، فقال النبي: إن وصيي وموضع سري وخير من أترك بعدي، وينجز عدتي، ويقضي ديني علي بن أبي طالب». (به رسول خدا صلّي الله عليه وآله عرضه داشتم: اي رسول خدا! براي هر پيامبري، وصي و جانشيني است، وصي و جانشين پس از تو چه كسي است؟ رسول خدا صلّي الله عليه وآله سكوت كرد، تا اين كه در مرتبه بعدي كه پيامبر مرا ديد، صدا نمود: سلمان! من هم به سرعت نزد او رفته و عرض كردم: بله يا رسول الله! فرمود: آيا مي‌داني وصي موسى چه كسي بود؟ عرض كردم: آري، يوشع بن نون. حضرت فرمود: به چه جهت او وصي موسي بود؟ عرض كردم: چون او داناترين قوم بود. حضرت فرمود: همانا وصي من و محرم اسرار من و بهترين كسي كه پس از خود به جاي مي‌گذارم تا به وعده‌هاي من وفا و ديون مرا ادا كند علي بن ابي طالب است.) طبراني بعد از نقل روايت گفته است: «وصيي: يعني أنه أوصاه بأهله لا بالخلافة» (الطبراني، المعجم الكبير: ج6 ص221.). (اين كه علي وصي من مي‌باشد، يعني اين كه: رسول خدا صلّي الله عليه وآله او را نسبت به اهل و خانواده خود وصيت نموده است؛ نه اين كه او را به خلافت و جانشيني خود بر گزيده باشد.) حال، آيا وصيّ در امور اهل و خانواده نياز به اين دارد كه اعلم آنها بوده و در ويژگي‌هاي وصايت با يوشع بن نون شباهت و همانندي داشته باشد؟! شما چگونه قضاوت مي‌كنيد؟! يا علي
20 | momen abdullah | Malaysia - Puchong Batu Dua Belas | 08:36 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب rased! يعني شما مي‌فرماييد ابوبکر صديق بود؟ اين صداقت او کجا بود وقتي دستور حمله به خانه وحي را صادر کرد؟ اين صداقت او کجا بود وقتي که فدک را مي‌دزديد؟ اين صداقت او کجا بود وقتي که زکات را به خراج تبديل مي‌کرد؟ اين صداقت او کجا بود وقتي که دستور ترور سعد بن عباده را صادر مي‌کرد؟ آيا يک «ارحابي» و «زمين‌خوار» و «باج‌گير» و «تروريست» به نام ابوبکر مي‌تواند «صديق» باشد؟ آيا غلوّي هم بالاتر از اين است که يک «باجگير»،«زمين‌خوار» و «تروريست» را «جاعل خليفة الله‌» بدانيم؟؟ ******* حال عداوت و دشمني تو با حضرت امير المومنين علي ابن ابي طالب (عليه السلام) بدان حد رسيده است که صفت نوارني «صديق» را از او مي‌دزدي و به آن باج گير مي‌چسباني!! «أحمد بن حنبل - فضائل الصحابة - فضائل الإمام علي ( ع )» 1036 - حدثنا محمد قثنا الحسن بن عبد الرحمن الأنصاري قال : نا عمرو بن جميع ، عن إبن أبي ليلى ، عن أخيه عيسى ، عن عبد الرحمن بن أبي ليلى ، عن أبيه قال : قال رسول الله (ص) : الصديقون ثلاثة : حبيب بن مري النجار مؤمن آل ياسين ، وخرتيل مؤمن آل فرعون ، وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم» ********************* حال به ديگر سخنان کودکانه تو بپردازيم: «بلکه عائشه به قصد صلح و حل کردن خلاف بين علي و معاويه خارج شده بود» خارج شده بود؟ خيلي غلط زيادي کرده‌بود!!! مگر چشمان عايشه از خواندن آيه «وقرن في بيوتكن» کور بود؟ قصد صلح؟ او قصد صلح داشت؟ پس اين لشکر تا دندان مسلح چه بود که همراه بود؟ اين چه لشکر مصلحي بود که در بصره خونريزي کرد؟ راستي اين مبالغ هنگفتي که «يعلى بن اميه» و «عبد الله بن ابى ربيعه» و ... صرف لشکر عايشه کردند همگان براي «صلح» بود؟ چه صلح پرخرجي!!! راستي از کي تا حالا زنان بين مردان قضاوت مي‌کنند؟ ******* «شبانه به صف هر دو گروه رخنه کرده و به طرف گروه ديگر تيراندازي کردند و بدين ترتيب اسباب جنگ را فراهم آوردند» توهين‌هاي بي‌حد و حساب شما اهل عمر به آقا حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) پاياني ندارد!!! مگر حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) چون رهبران شما مي‌باشد که ناگهان اختيار سپاه خود را از دست دهد و آنها سرخود به قتال بپردازند؟ آخر مگر سربازان جنگ ديده، مشتي نوجوان احساساتي هستند که با تيراندازي ناگهان به جوش آيند و به قتل يکديگر بپردازند؟ ************ درندگي و توحش ناکثين ************ «فقال علي لأصحابه أيكم يعرض عليهم هذا المصحف وما فيه فإن قطعت يده أخذه بيده الأخرى وإن قطعت أخذه بأسنانه قال فتى شاب أنا فطاف علي على أصحابه يعرض ذلك عليهم فلم يقبله إلا ذلك الفتى فقال له علي اعرض عليهم هذا وقل هو بيننا وبينكم من أوله إلى آخره والله في دمائنا ودمائكم فحمل على الفتى وفي يده المصحف فقطعت يداه فأخذه بأسنانه حتى قتل فقال علي قد طاب لكم الضراب فقاتلوهم» (تاريخ طبري) درندگي و توحش ناکثين به حدي است که ناکثين زمان را چاره‌اي جز جعل مشتي اوهام و خيالات نيست!!! چرا عايشه دست راست اين جوان مسلمان را قطع کرد؟ چرا عايشه دست چپ اين جوان مسلمان را قطع کرد؟ چرا عاشه اين جوان مسلمان را به قتل رساند؟ لطفا نگوييد که او بي‌گناه است!! او «ولايت‌» ناکثين را بر عهده داشت. چرا از قتل او جلوگيري نکرد؟ جرم اين جوان مسلمان چه بود؟ جز آنکه مصحف شريف را در دستان داشت؟ آيا جز اين است که عايشه از مصحف قرآن کريم نفرت داشت؟ هر چه باشد قرآن از «صغو قلب» عايشه سخن رانده است!!! قتل اين جوان کافي نبود و قتل پسر عبد الله بن بديل نيز به آن افزودند!!! اين است عايشه ناکثه!!! ****************** بعد به بازي به اعداد روي آورده‌اي!!! گويي براي جاني بودن عايشه 100 نفر عدد کمي است!!! عايشه باعث قتل 100 نفر شده بود؟ خيلي بيجا کرده بود!!! ****************** «اما در مورد همسر نوح و لوط بايستي گفت خيانت آنها اعتقادي بوده نه ناموسي» راستي؟ پس چرا علماي چنين در فاحشه دانستن زنان پيامبران مصر هستند؟ http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=10289#15 علتش چيست؟ ******************* ناميدن صفات الهي بر بندگان از يهود است؟ راستي؟ ********* «قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا . الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 . ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .» *********** چرا شما چنين در فاروق ناميدن عمر اصرار داريد؟ جز پيروي از يهود؟ ديني که پايه‌گذار آن کعب الاحبار باشد بايد هم عمر را فاروق بنامد!!! ************** جناب rased مگر خداوند نفرموده است: «ان الله عنده علم الساعه وينزل الغيث ويعلم ما في الارحام وما تدري نفس ماذا تكسب غدا وما تدري نفس باي ارض تموت ان الله عليم خبير» پس چرا شما ادعا مي‌کنيد: «وهي التي مات أبوها أبو بكر الصديق وأمها حامل بها ، وَقَال لعائشة : إنما هما أخواك وأختاك. فقالت عائشة : هذه أسماء فمن الاخرى ؟ قال : ذو بطن ابنة خارجة فإني أراها جارية فاستوصوا بها خيرا . تهذيب الكمال ، ج35 ، ص380» مگر ابوبکر نعوذبالله خدا بود که «ويعلم ما في الارحام»؟؟!!! آخر تبعيت از کعب الاحبار تا کجا؟؟ *************** «و راحت مي‌توانست ايشان را طلاق بدهد و بگويد که ديگر عائشه همسر من نيست ، چرا اين کار را نکرد؟؟؟» به همان دليل که حضرت نوح و حضرت لوط (عليهما السلام) بر همسران خود صبر کردند!!! http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1344 **************** «اما در مورد مالک بن نويره بايستي گفت که او از کساني بود که مانع وجوب زکات بود و کسي که مانع وجوب زکات باشد شکي نيست که کافر است زيرا صدها آيه صريح قرآن را انکار کرده است.» پس به اقرار شما شکي نيست که ابوبکر کافر است!!! چرا که ابوبکر بزرگ‌ترين مانع الزکاة تاريخ بوده است!!! زيرا او تفاوت ميان زکات و جزيه را از ميان برده است!!! براستي علت کفر ابوبکر به آيات زکات چه بوده است؟ ***** ثانيا)) چگونه است تاويل فاسد ابوبکر در اخذ اجباري و به زور شمشير زکات، تاويل فاسد عايشه در قتل عام جوانان مسلمان، تاويل فاسد عمر در صدور احکام ضد قرآني، تاويل فاسد عثمان در دزدي از بيت المال و ... هيچ‌كدام موجب «کفر» آنها نشده است ولي تاويل مالک ابن نويره در ندادن باج به ابوبکر موجب کفر او شده است؟ ************** «ما چقدر روايات از کعب الاحبار داريم؟» معبود شما معبود کعب الاحبار است!!! مسجود شما معبود کعب الاحبار است!!! http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=1&CID=7#s15 «باب معرفة طريق الرؤية» «...يأتيهم الله - تبارك وتعالى - في صورة غير صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم ‏.‏ فيقولون نعوذ بالله منك هذا مكاننا حتى يأتينا ربنا فإذا جاء ربنا عرفناه ‏.‏ فيأتيهم الله تعالى في صورته التي يعرفون فيقول أنا ربكم ‏.‏ فيقولون أنت ربنا ‏.‏ فيتبعونه ويضرب الصراط بين ظهرى جهنم...» اين ا-ل-ل-ه چي چي است که کعب الاحبار به شما امر کرده است او را بپرسيد و در عين حال مکان و زمان دارد؟ اين معبود احباري شما چيست که صورة و حجم دارد؟ اين مسجود احباري شما چيست که جهت دارد و نور به آن برخورد مي‌کند؟ اين معبود احباري شما چيست که راه مي‌رود؟؟؟ يا علي
21 | مجيد م علي | United States - Torrance | 10:37 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
اقوال مختلفه در مورد تلفات جنگ جمل ===================== به گفته يعقوبي: «در جنگ جمل بيش از سى هزار نفر از طرفين کشته شدند و تلفات جنگ نهروان بالغ بر چهار هزار بود.» ابن واضح، احمد بن ابى يعقوب، تاريخ يعقوبى، نجف، المکتبة الحيدرية، 1384 ه··، ج 2، ص 172، ص 182. مرحوم شيخ مفيد مي‏نويسد: درباره‏ى شمار کشتگان در جنگ بصره (جمل) روايات، مختلف است: در برخى آمده است که شمارشان بيست و پنج هزار بوده است. از عبدالله بن زبير هم روايت شاذّى نقل شده که شمار آنان پانزده هزار بوده است. شايد هم سخن ابن زبير صحيح‏تر باشد ولى از آنچه همه‏ى اهل علم در اين‌باره گفته‏‌اند، فاصله دارد و نمي‏توان آن را پذيرفت اما چه كسي عثمان را نعثل ناميد : =================== 1 ) اولين کسي که عثمان را نعثل (پيرمرد يهودي خرفت) ناميد عائشه بود . ( شرح نهج البلاغة ج 6 ص 131 ) 2 ) عثمان ، سهم ماهيانه عائشه را به تاخير انداخت ؛ وي خشمگين شد و گفت : اي عثمان ؛ امانت را خوردي و مردم را نابود کردي و... عثمان به وي گفت : خداوند براي کفار دو نفر را به عنوان نمونه معرفي کرده است زن نوح و زن لوط (زنان دو پيغمبر ؛ تو نيز مانند ايشاني) به همين سب عائشه در مقابله با عثمان بسيار تلاش مي‌کرد و مي گفت : اي مردم اين لباس رسول خدا است که هنوز کهنه نشده است ولي سنت وي را کهنه کردند ؛ نعثل را بکشيد که خدا او را بکشد !!! عائشه به مکه رفت ؛ وقتي حجش تمام شد و به نزديکي مدينه رسيد باخبر شد که عثمان را کشته اند ؛ پرسيد بعد از آن چه شد ؟ گفتند : با علي بيعت کرده‌اند !!! پس عائشه گفت : قسم به خدا عثمان را مظلومانه کشتند ؛ من نيز به خدا قسم که خونخواه او هستم ؛ و روزي از زندگي عثمان بهتر از تمام دنيا بود !!! المحصول رازي ج 4 ص 492 =============================================================================== 3 ) از همين موارد است کلام عائشه که مي‌گفت : نعثل را بکشيد خدا او را بکشد و مقصودش عثمان بود ؛ و اين زماني بود که از دست عثمان خشمگين بوده و به مکه رفته بود . ( النهاية في غريب الأثر ابن اثير ج 5 ص 79 - لسان العرب ج 11 ص 670 - تاج العروس ج 31 ص 14 ) ========================================================================= حضرت علي عليه السلام به عائشه نامه نوشت که : تو از خانه بيرون آمده‌اي و گمان مي‌کني که قصد اصلاح بين مسلمانان را داري و گمان مي‌کني که طالب خون عثمان هستي ؛ و تا ديروز مردم را بر ضد وي تحريک مي‌کردي و در بين اصحاب رسول خدا ’ مي‌گفتي : نعثل را بکشيد که کافر شده است خدا او را بکشد !!! اما امروز آمده‌اي خونخواه وي شده‌اي ؟ از خدا بترس و به خانه‌ات برگرد و حجاب خويش را در برگير قبل از آنکه خدا تو را رسوا سازد ولا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم ======================================================================== اما در مورد مالک بن نويره ايا خالد قبل از قتل شهيد السلام مالك اين حكم را از ابوبكر در دست داشت ؟؟ ايا ايه قراني يا حديثي از حضرت محمد صلي الله عليه و اله در دست داريد كه بگويد كساني كه مانع پرداخت زكات مي‌شوند بكشيد ؟؟؟ ايا جايزه قاتل كسي را كه زكات نمي‌دهد هم خوابي با زن مقتول است . ايا شما هم‌چنان كساني را كه زكات نمي‌دهند كه ما شاء الله كم هم نيستند بقتل مي‌رسانيد و با زن‌هاي انها هم خوابگي مي‌كنيد؟؟؟ ============================================================================ در مورد كعب الاحبار او يكي از مهم‌ترين همراهان عمر بود و عمر به او اجازه داده بود كه در مسجد النبي صلي الله عليه و اله تبليغ احاديث و قصص يهوديه بكند انهم از نوع اراجيف ان (در صورتي كه به ظاهر اسلام اورده بود البته نبايد فراموش كرد كه عمر در زما حيات حضرت رسول به نزد يهوديان مي‌رفته تا از انها چيزهايي ياد بگيرد .... امروزه در كتب صحاح و غير صحاح شما مملو از اسرائيليات است چه برسد به كتاب‌هاي ضعيف‌تان مي‌توان گفت ابوهريره مقلد اصلي كعب در نشر اين اسرائيليات . هم‌چنين وجود ابن سباُ ملعون هم زايده افكار اين ملعون گبري و براي كم رنگ كردن نقش كعب الاحبار يهودي است . بنى اسرائيل، موسى را لخت و عريان تماشا مى‌كنند: ============================== روى البخاري ومسلم عن أبي هريرة قال: قال رسول اللّه (صلى اللّه عليه وآله): إن موسى كان رجلا حييا ستيرا ... فخلا يوما وحده، فوضع ثيابه على الحجر، ثم اغتسل، فلما فرغ أقبل على ثيابه ليأخذها، وإن الحجر عدا بثوبه فأخذ موسى عصاه وطلب الحجر، فجعل يقول: ثوبي حجر، ثوبي حجر، حتى انتهى الى ملأ من بني إسرائيل فرأوه عريانا، أحسن مما خلق اللّه وأبرأه ممّا يقولون. صحيح بخاري، ج 1، ص 73، ح 75، كتاب الغسل باب من اغتسل عريانا وحده في الخلوه ـ صحيح مسلم، ج 1، ص183، كتاب الحيض باب جواز الاغتسال عريانا في الخلوه. حال نمي دانم بايد بر شما خنديد يا گريه كرد شليد اين حديث بخاري هم بدلايلي ضعيف است ================================================================================ در نهايت وقتي كه حضرت محمد صلي الله عليه و اله وحشي قاتل حضرت حمزه را مي‌بخشد مي‌شود گفت كه عايشه و حفصه را هم به همين دلايل طلاق نداد , همان‌طور كه حضرت حضرت نوح عليه السلام و لوط عليه السلام‌ زن‌هاي خود را طلاق ندادند در حالي كه كفرشان بر همه خصوصاً خود حضرت نوح عليه السلام و لوط عليه السلام روشن بود يا علي
22 | rashed | Saudi Arabia - Riyadh | 14:14 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
در مورد حديث نعثل قبلا توضيح داده شد ============================ در مورد مالک بن نويره: فرق است بين کسي که زکات نمي‌دهد و کسي که وجوب زکات را انکار مي‌کند -- فرق است بين کسي که نماز نمي خواند و کسي که وجوب آنرا انکار مي‌کند- شکي نيست که منکر وجوب نماز و زکات کافر مي‌‌باشد. = در مورد همسرش بايستي گفت شخص کافر وقتي کشته شد زنش بعنوان کنيز گرفته مي‌شود و هيچ اشکالي ندارد. ========= اما در مورد کعب الاحبار هم قبلا جواب دادم ============ در مورد حديث موسي هيچ اشکالي ندارد بلکه - در تفسير قمي از تفاسير معتبر شيعه چنين آمده است: حدثني أبي عن النضر بن سويد عن صفوان عن ابي بصير عن ابي عبدالله عليه السلام ان بني إسرائيل كانوا يقولون ليس لموسى ما للرجال وكان موسى إذا أراد الاغتسال يذهب إلى موضع لا يراه فيه أحد من الناس وكان يوما يغتسل على شط نهر وقد وضع ثيابه على صخرة فأمر الله الصخرة فتباعدت عنه حتى نظر بنو إسرائيل اليه فعلموا انه ليس كما قالوا فانزل الله (يا ايها الذين آمنوا لا تكونوا ...الخ) ================== اما در مورد اين گفته: همان‌طور كه حضرت حضرت نوح عليه السلام و لوط عليه السلام‌ زن‌هاي خود را طلاق ندادند) بايستي بگويم: اولا: خداوند همسران نوح و لوط را مجازات نموده و عذاب داد و بدين وسيله آنها را از پيامبرانش جدا کرد. ثانيا : بر فرض صحت گفته‌ي شما بايستي گفت عمل نوح و لوط شرع قبل از ما بوده و با دين اسلام منسوخ شده است با آيه سوره‌ي حشر پاسخ اين آيه را چه مي‌دهيد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏ ‏اي مؤمنان ! هنگامي كه زنان مؤمن به سوي شما مهاجرت كردند ، ايشان را بيازمائيد - خداوند از ايمان آنان آگاه‌تر است ( تا شما ) - هرگاه ايشان را مؤمن يافتيد ، آنان را به سوي كافران برنگردانيد . اين زنان براي آن مردان ، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند . آنچه را كه همسران ايشان ( به عنوان مهريه ) خرج كرده‌اند ، بدانان مسترد داريد . گناهي بر شما نخواهد بود اگر چنين زناني را به ازدواج خود درآوريد و مهريه ايشان را بپردازيد . با زنان كافر ( غير اهل كتاب ) ازدواج نكنيد و همسران كافر را در همسري خود نگاه نداريد ( چرا كه با كفرِ شوهر يا همسر ، رابطه زوجيت به هم مي‌خورد . اگر هم همسران شما كافر شدند و به ديار كفر گريختند ، از كافران ) چيزي را كه ( به عنوان مهريه ) خرج كرده‌ايد درخواست كنيد و مردان كافر نيز چيزي را كه ( به عنوان مهريه ) خرج كرده‌اند درخواست كنند . اينها حكم خدا است ، و خدا است كه در ميانتان فرمانروائي و داوري مي‌كند ، و او آگاه كار بجا است .‏ دقت کنيد: لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ---اين زنان براي آن مردان ، و آن مردان براي اين زنان حلال نيستند وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ------ همسران كافر را در همسري خود نگاه نداريد
23 | rashed | Saudi Arabia - Riyadh | 14:49 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
چرا يکي از کامنتهاي بنده که در جواب momen بود را درج نكرديد???????

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي!

نظراتي كه داراي شبهه هستند و نياز به پاسخ‌گويي دارند، به گروه پاسخ به شبهات ارسال مي‌گردد.

با تشكر

معاونت اطلاع رساني

24 | rashed | Saudi Arabia - Riyadh | 17:16 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
برايتان متاسفم كه اصول امانت داري را رعايت نمي کنيد و سليقه اي با کامنت ها برخورد مي کنيد. من اين کامنت را در پاسخ momen نوشته بودم .
25 | momen abdullah | Malaysia - Puchong Batu Dua Belas | 17:30 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب rased
آيا عايشه و طلحه و زبير به حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب (عليهما السلام) «زکات» مي‌دادند؟
نمي‌دانند؟
پس کافر بودند!!! پس زنان و دختران طلحه و زبير هم کنيز بودند!!!
عايشه چه بود؟

يا علي
26 | momen abdullah | Malaysia - Puchong Batu Dua Belas | 20:39 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب آقاي rased
شما به دنبال حقيقت هستيد و يا مجادله بي‌حاصل؟
اگر به دنبال حقيقت هستيد که اندکي صبر بفرماييد تا پاسخ خود را بگيريد.

يا علي
27 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 21:16 - 05 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام

جناب rashed در مورد مالك نويره در كتابهاي شما اينطوري توضيح داده شده شايد اينجا هم ادمهاي ضعيف , شيعه ( يعني سني محب حضرت علي عليه السلام البته بعد از 1 و 2 و 3 و نه بمثل من رافضي كه قائل بعدم مقايسه بين حضرت علي عليه السلام و 1 .2 , 3 )



در كتاب الإصابة، جلد 5، صفحه 560، رقم إبن حجر عسقلاني رقم 7712 مي‌گويد:

مالك بن نويره شاعر و از شخصيت‌هاي برجسته و جنگجو بود و جزو نام‌آوران بني‌يرموع در جاهليت بود. وقتي ايشان مسلمان شد،
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) دستور داد او نماينده حضرت در قبيله خودش باشد و در زمان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و سلم) زكوات و صدقات و غيره را او جمع مي‌كرد و به مدينه مي‌فرستاد. ( حال چطور ايشان منكر زكات ميشود , ايا هر كس و ناكس امد پيش شما گفت مثلاً مامور جمع كردن زكات از طرف روحاني محل است شما زكات را به او ميدهيد ؟؟؟؟( ايا خالد كه حتي در زمان حيات حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم كشتار و فجايع از مردم يمن كرد كه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم مجبور شد حضرت علي عليه السلام را براي دلجوئي از مردم يمن فرستاد و غرامت انها را تا اخر پرداخت ) اين فجايع را براي حفظ اسلام كرد .
در ضمن بر فرض ( جداً محال ) جناب مالك نوبره بقول شما زكات را انكار كرده بود همسر ايشان هم از اسلام خارج ميشود كه خالد او را بعنون كنيز بردارد و به او تجاوز بكند ( اي لعنت خدا و رسولش به اين به اصطلاح شما مجاهدين و لعنت خدا بر هر كس كه اينگونه اعمال را توجيح ميكنند كه نتيجه ان وجود خوك صفتاني بمثل طالبان پست حقير جاهل فاسق و دزد نجس و ملعون است كه ابروي براي اسلام نگذارده ) البته اين برداشت من است اجتهاد كردم و ان شاء الله دو اجر نصيبم شود ان شاء الله
_______________________________________________________________________________________

تاريخ نويس شما آقاي طبري در تاريخش، جلد 2، صفحه 503، در حوادث سال 11 هجري درباره كشتن ملك بن نويره به طور مفصل مي‌آورد و اشاره مي‌كند كه آقاي أبو قتاده هم همراه خالد بود.
وقتي كه ما حمله كرديم بر قبيله مالك بن نويره، اينها در برابر ما سلاح كشيدند و ما گفتيم كه ما مسلمانيم، آنها هم گفتند: ما نيز مسلمانيم. گفتيم: اگر مسلمان هستيد پس اين سلاح‌ها چيست؟ اسلحه‌ها را به زمين گذاشتند. ما نماز خوانديم و قبيله آقاي مالك هم با ما نماز خواندند.

تاريخ الطبري، ج2، ص503 و تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص33

آقاي إبن أعثم نيز مفصل درباره قضيه خالد نقل مي‌كند و مي‌گويد:

وقتي كه خالد بن وليد وارد منطقه بني‌تميم شد، با سپاهش از همه طرف آنان را محاصره كرد و در آنجا مسائلي پيش آورد تا آنجايي كه دستور داد كه پسرعموهاي مالك را گردن بزنند.

ما همه مسلمان هستيم. چرا دستور به قتل ما مي‌دهي؟ پيرمردي از آنها گفت: آيا ابوبكر دستور نداده كه كسي را كه به سوي قبله نماز خواند، حق كشتنش را نداريد؟

خالد بن وليد گفت:

شما اصلاً يك لحظه هم نماز نخوانده‌ايد. آقاي أبو قتاده كه از صحابه است، در مقابل خالد ايستاد و گفت:


آقاي خالد تو اين حق را نداري كه دستور كشتن اينها را صادر كني.

خالد گفت: چطور؟ أبو قتاده گفت: من خود شاهد بودم كه اينها در پشت سر ما نماز خواندند. ولي خالد نپذيرفت و دستور داد كه اينها را يكي پس از ديگري گردن زدند. إبن أعثم در ادامه مي‌آورد كه: أبو قتاده با خداوند عهد كرد كه در هيچ سفري همراه خالد بن وليد نباشد. خالد دستور داد كه مالك را نيز گردن بزنند. مالك گفت:

آيا دستور قتل مرا صادر مي‌كني و حال آنكه من مسلمانم و به قبله نماز مي‌خوانم.

خالد گفت: اگر چنانچه مسلمان هستي، چرا زكات نمي‌دهي؟

مالك گفت: پيامبر اكرم دستور داده است كه زكات را به نائب و خليفه واقعي برسانيم و از اين گونه سخنان بين مالك و خالد ردّ و بدل شد تا اين‌كه خالد گفت: هيچ راهي ندارم جز اين‌كه تو را بكشم. مالك به همسرش نگاه كرد و گفت:

به خاطر اين زنم مي‌خواهي مرا بكشي تا بعد از من او را تصاحب كني. خالد گفت: نه، تو را من به خاطر رجوعت از اسلام مي‌كشم.

جالب اين است كه آقاي ذهبي در تاريخ الإسلام، جلد 3، صفحه 33 صراحت دارد:

خالد به ضرار بن أزور گفت: گردن او را بزن، مالك به همسرش نگاه مي‌كرد ... و همسرش در نهايت زيبائي بود.

او را كشت و همان شب به همسر مالك بن نويره تجاوز كرد و سر بريده مالك بن نويره را كه از شرفاء قومش بود براي پختن طعام در زير ديگ قرار داد.

جالب اين است كه وقتي اين خبر به مدينه رسيد، ابوبكر سريعاً دستور داد كه خالد به مدينه بيايد و در عبارتي كه طبري در كتاب خود دارد، وقتي كه جناب عمر چشمش به خالد افتاد گفت:

مسلمي را مي‌كشي و بر همسر او تجاوز مي‌كني؟! قسم به خداي عالم در حق تو حدّ جاري مي‌كنم و تو را سنگسار خواهم نمود.

خالد كه ديد اوضاع خيلي خوب نيست، نزد ابوبكر رفت و گفت:

من اجتهاد كردم و در اين اجتهاد خود خطا نمودم.

(مجتهد هم كه اگر خطا كند يك اجر دارد و اگر خطا نكند دو اجر خواهد داشت)

ابوبكر به عمر گفت: خالد تأويل و اجتهادي كرده و خطا نموده است.

لذا از حدّ زدن به خالد بن وليد صرف نظر كردند. جالب اين است كه وقتي ابوبكر با خالد ملاقات كرد و از طرف ابوبكر خاطر جمع شد، به مسجد برگشت و به عمر يك طعنه خيلي تند و دور از ادب زد و گفت:

هلمّ اليّ يا بن أمّ‌شملة، فعرف عمر أنّ أبابكر قد رضي عنه فلم‌يكلّمه و دخل بيته.

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
بايد بشما بگويم كه بنده علاقه خاصي به مظلوم مالك نوبره دارم و ان شاط الله كه در قيامت با او محشور بشوم و نه خالد كه هر دفعه اسمش را ميشنوم از خداوند ميخواهم كه كه اصلا در قيامت قيافه اين شخص , ابو هريره , بن سباُ ( در صورت وجود ) و ,,,,, نيافت و با انها محشور نشوم
امين رب العالمين

++++++++++++++++++++
در نهايت اي كاش كه متوجه معني """ ان بني إسرائيل كانوا يقولون ..." مي شديد

نقل بخاري و مسلم از ابو هريره ميگويد ...: روى البخاري ومسلم عن أبي هريرة قال: قال رسول اللّه (صلى اللّه عليه وآله):

ايا بني اسرائيل را شما صادق ميدانيد حتماً ولي نه ما اما حضرت رسول را 100% قبول داريم ايتن حديث شما مباشراً از اراء حضرت رسول ميباشد .
پس فرق زياد است


كمي دقت كنيد .
يا علي
28 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | 03:29 - 08 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب rased
نظرت را در سايت عمر-نيوز خواندم!!
********
«نظرت راجع به اين کفريات چيست؟
وكذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا ما كنت تدري ما الكتاب ولا الإيمان) قال: خلق من خلق الله عز وجل أعظم من جبرائيل وميكائيل كان مع رسول الله صلى الله عليه وآله يخبره ويسدده وهو مع الأئمة من بعده" (أصول الكافـي1/273).»
++++++++
چرا کفر؟ دليلت بر کفر بودن اين حديث چيست؟ آيا آيات خداوند را کفر مي‌داني؟
«وكذلك اوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدري ما الكتاب ولا الايمان ولكن جعلناه نورا نهدي به من نشاء من عبادنا وانك لتهدي الي صراط مستقيم»

آيا نمي‌بيني: «ولكن جعلناه نورا نهدي به من نشاء من عبادنا»
*************************
«ائمه يا خدا!!!
باب في أن الأئمة يعلمون جميع العلوم التي خرجت إلى الملائكة والأنبياء والرسل عليهم السلام".(أصول الكافـي1/225-256).
کليني در اصول کافي بابي دارد تحت عنوان: ائمه تمام علومي که بر فرشتگان و انبياء ورسل داده شده را مي دانند.
عن جعفر الصادق:"إنّي لأعلم ما في السّماوات وما في الأرض، واعلم ما في الجنة والنار، وأعلم ما كان وما يكون".(أصول الكافـي1/261)
از جعفر صادق( به دروغ و حاشا که جعفر رضي الله عنه چنين بگويد) روايت شده است که: من مي دانم آنچه که در آسمان و زمين است و آنچه که در بهشت و جهنم است و آنچه که در گذشته شده و و در آينده مي شود.»
+++++++++++
«ويري الذين اوتوا العلم الذي انزل اليك من ربك هو الحق ويهدي الي صراط العزيز الحميد»

اينها چه کساني هستند که خداوند به آنها علم اعطا ميکند؟
آيا در «اعطاي علم» خداوند محدوديتي است؟
****************************************
«ائمه و حفظ کتب تحريف شده:
باب أن الأئمة عندهم جميع الكتب التي نزلت من عند الله عز وجل وأنهم يعرفونها على اختلاف ألسنتها".(أصول الكافي1/227)
کليني در اصول کافي بابي دارد که: ائمه در نزد آنهاست تمام کتابهايي که خداوند نازل فرموده و با وجود اختلاف زبان آنرا مي فهمند.
تعليق: اين در حالي است که خداوند مي گويد يهود و نصاري کتب خود را تحريف کردند و اين از دو حالت خارج نيست
اول: کتب آنها تحريف نشده بلکه خداوند بوسيله ي ائمه آنرا حفظ کرده است.
دوم : اينکه ائمه کتب تحريف شده را حفظ کرده اند.»
+++++++++++++++
چرا کتب تحريف شده؟ يهود و نصاري کتب را تحريف کردند!!!
مومنين و مسلمين که کتب را تحريف نکردند!!!
فرشتگان خداوند که کتب را تحريف نکردند!!!
حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) که کتب آنها را تحريف نکرده است!!!
مگر شما شکي داريد که حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) به کتب پيشين نازل شده آگاهي يافتند؟
**************************
«شاخدارترين دروغ تاريخ

عن أبي عبد الله أنّ الحسن قال:"إن لله مدينتين، إحداهما بالمشرق والأخرى بالمغرب. وفيها سبعون ألف ألف لغة. يتكلم كل لغة بخلاف لغة صاحبها. وأنا أعرف جميع تلك اللغات". (أصول الكافي1/384-385، كتاب الحجة. باب مولد الحسن بن علي).

از ابوعبدالله روايت شده از حسن که خداوند دو شهر دارد يکي در مشرق و ديگري در مغرب و در آن هفتاد ميليون لغت وجود دارد که هرکدام با ديگري متفاوت است و من همه ي آن زبانها را مي داند.

اولا: هفتاد ميليون زبان در آن زمان کجا بوده است ، و چرا اسمي از آن زبانها نيست- چرا رسول خدا صلي الله عليه و سلم زيد بن ثابت را مامور کرد تا زبان عبري و سرياني را بياموزد اگر خود و علي و حسن و حسين هفتاد مليون زبان مي دانستند، حتي ثابت شده که وقتي ماموران فارس به نزد ايشان آمدند سلمان رضي الله عنه سخنانشان را ترجمه مي کرد.

ثانيا: آيا معقول است که در دو شهر مردم به هفتاد مليون زبان سخن بگويند؟؟!!!

تصور کنيد جمعيت ايران که در حدود هفتاد مليون نفر است ( با اينکه هزاران شهر در آن وجود دارد) هر انساني با يک زبان سخن بگويد کاملا متفاوت با شخص ديگر!!!!»
++++++++++++++
«وورث سليمان داود وقال يا ايها الناس علمنا منطق الطير واوتينا من كل شيء ان هذا لهو الفضل المبين»
********************************
«أنّ الله قال للقلم لما أمره أن يكتب يا قلم فلولاه ما خلقتك ولا خلقت خلقي إلا لأجله".(بحار الأنوار للمجلسي15/30).
همانا خدا به قلم گفت اگر او ( علي ) نبود تو را نمي آفريدم و مخلوقاتم را نيافريدم مگر بخاطر او.
خداوند مي گويد: ( و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون) من جن و انس را نيافريدم مگر براي اينکه مرا عبادت کنند _ از جانب خدا دروغ مي بنديد که بخاطر علي خلائق را آفريدم!!»
+++++++++++++
آري. چون حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) و آل پاک ايشان (عليهم السلام) مصداق واقعي «عابد» بودند!!!!

چون عبادت کننده حقيقي خداوند آنان هستند!!!
****************************
«فضل ائمه بر ملائکه و انبياء
الحر العاملي" قائلاً:"الأئمة الإثنى عشر أفضل من سائر المخلوقات من الأنبياء والأوصياء السابقين والملائكة وغيرهم".(الفصول المهمة ص152)
حر عاملي مي گويد: ائمه ي دوازده گانه ما برترند از سائر مخلوقات از پيامبران و اوصياء و ملائکه غيرشان.
(اين چه کفري است که مي گوييد ؟؟؟) خداوند در قرآن در مورد انبياء مي فرمايد: وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ (86) – الانعام- (ما همه آنها (پيامبران) را بر جهانيان برتري داديم) آقاي کليني دروغ پرداز اين کفريات را چگونه بيان مي دارد؟؟؟؟؟»
++++++++++++++
کفريات؟؟ آيا در آن آيات اسمي از حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) آمده است؟
مگر ايشان افضل بر انبياء الهي نيستند؟
پس استناد شما به آيه «واسماعيل واليسع ويونس ولوطا وكلا فضلنا علي العالمين» مردود است!!!

ثانيا)) مگر خداوند نفرموده است:
«ولقد آتينا بني اسراييل الكتاب والحكم والنبوه ورزقناهم من الطيبات وفضلناهم علي العالمين »

آيا اين دليل بر تر بودن يهود بر همه است؟
**********************
«ضروريات مذهب شيعه از ديدگاه خميني

خميني مي گويد:"إنّ للإمام مقاما محموداً ودرجة سامية، وخلافة تكوينية تخضع لولايتها وسيطرتها جميع ذرات هذا الكون، وإن من ضرورات مذهبنا أن لأئمتنا مقاماً لم يبلغه ملك مقرب ولا نبي مرسل".(الحكومة الإسلامية ص52)
ترجمه: همانا امام داري مقام ستوده و درجه اي وارسته است و خلافت تکويني که تمام ذرات گيتي در مقابل ولايش سر به کرنش مي نهند و از ضروريات مذهب ما اين است که ائمه ي ما داراي مقام و منزلتي هستند که هيچ فرشته ي مقرب و هيچ پيامبري بدان دست نمي يابد..
ديدگاه شما نسبت به اين گفته ي کفر آميز چيست؟ و چه پاسخي داريد؟ ائمه داري منزلتي هستند که هيچ پيامبر و فرشته اي بدان دست نمي يابد!!!!!!!!!»
++++++++++++++++++++
براي مقام پر عظمت خليفة الله همين بس:
«و اذ قلنا للملايكه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابي»
*****************
«اکنون دمي در اين روايت تامل کنيد:
يونس حبسه الله في بطن الحوت لإنكاره ولاية علي بن أبي طالب ولم يخرجه حتى قبلها"(تفسير فرات 13 بحار الأنوار 26/333)
ترجمه: خداوند يونس را بعلت انکار ولايت علي بن ابيطالب در شکم ماهي زنداني کرد و تا وقتي آنرا قبول نکرد او را بيرون نياورد!!!!!
خداوند بعلت انکار ولايت علي بن ابيطالب او را در شکم ماهي زنداني کرد!!!!!!
انکار ولايت علي در مذهب شما کفر است- پس يونس عليه السلام والعياذ بالله کافر شده است!!!
خداوند و فرشتگان و انبياء قبر علي را زيارت مي کنند!ً!!!
روى الكليني وغيره أن أبا عبد الله عتب على من أتاه ولم يزر قبر علي بن أبي قائلا:"لولا أنك من شيعتنا ما نظرت إليك، ألا تزور من يزوره الله والملائكة والأنبياء".(الكافي7/580 تهذيب الأحكام للطوسي 6/20، وسائل الشيعة 14/375، بحار الأنوار25/361 100/258، طبعة أخرى 97/257، كامل الزيارات 38، كتاب المزار 19 فرحة الغري74).
و کليني و غيره روايت مي کنند از ابوعبدالله که ايشان ملامت کردند کسي که به نزدش بيايد و قبر علي بن ابيطالب را زيارت نکند ، ابوعبدالله گفت: اگر نه اين بود که تو از شيعيان ما هستي بسويت نگاه نمي کردم، آيا زيارت نمي کني کسي را که خدا و ملائکه و پيامبران او را زيارت مي کنند.
خداوند و فرشتگان و انبياء قبر علي را زيارت مي کنند!!!!
چگونه؟
يا اينکه خدا با فرشتگان و انبياء تشريف مي آورند نجف و يا اينکه قبر علي را بلند مي کند مي برد نزد خود!!!
کم مانده بگوئيد قبر علي را زيارت مي کنند و طلب برآورده کردن حاجت مي کنند!!!
آيا مردم را تا اين اندازه احمق و جاهل و نفهم تصور کرده ايد؟؟؟؟؟
اي شيعيان اندکي بخود بياييد و از خواب غفلت بيدار شويد.
يكي از خوانندگان عمر نيوز»
++++++++++++++++++++++
جناب rased
مگر ما گفتيم که اين احاديث صحيح است؟ اصولا مگر ما ادعاي صحيح بودن تمام احاديث خود و شما را داريم؟
ما اين حديث آخر را قبول نداريم!!! تمام!!!
مذهب ما مذهب تمام حديثي نيست!!! بلکه احاديث را با قرآن و عقل و خرد مي سنجيم!!!
حديث مخالف قرآن و عقل است؟ آن را به کناري ميگذاريم!!!

نه آنکه 1000 سال بر صحيح بودن آن لجاجت ورزيم.


يا علي
29 | rashed | Saudi Arabia - Riyadh | 23:11 - 08 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
آقاي مجيد در مورد آنچه از حافظ ابن حجر نقل کده بودي اي کاش دنباله ي سخن ايشان را مي خوندي که سپس مالک از اعطاي زکات خود داري کرد و ...... ---------- اما در مورد روايت تاريخ طبري اين روايت از محمد بن اسحاق روايت شده که ايشان مدلس است و اينجا هم با صيغه ي عنعنه روايت کرده است در نتيجه سخنش پذيرفته نيست. -------------- اما در مورد گفته شما : در نهايت اي كاش كه متوجه معني """ ان بني إسرائيل كانوا يقولون ..." مي شديد بايستي گفت روايت شما از جعفر صادق مي باشد و کانوا يقولون نقل گفته هاي بني اسرائيل است نه راويان حديث و رسول خدا و جعفر هر دو از ديدگاه شما معصوم هستند پس چه فرقي مي کند - مگر اينکه بگوئيد جعفر صادق اشتباه کرده و صادق نبوده که بحث ديگري است. در ضمن روايت شما قبيح تر است- ليس لموسي ما للرجال--- ====== اما آقاي momen كامنت نويس اجاره اي. براي شما توصيه مي کنم کمي زبان عربي بخوانيد تا ياد بگيريد که الضمير يرجع الي المتاخر لفظا و رتبة - متاخر در اينجا اوحينا اليک روحا - الروح مي باشد که همان قرآن است آيا خدا امام را وحي مي کند به رسول خدا!!!!! ---------------- اما در مورد ائمه يا خدا و يري الذين اوتوا العلم کي گفته مقصود ائمه ي شيعه است. در ضمن خداوند مي فرمايد: و ما اوتيتم من العلم الا قليلا- خداوند هيچگاه به هيچ بشري علم کامل و مطلق نمي دهد حتي پيامبرش( يسئلک الناس عن الساعة قل انا علمها عند الله) علم ما في السموات و مافي الارض از آن خداوند است. اگر ائمه علم غيب داشتند چرا امام حسين نمي دانست اهل کوفه به او خيانت مي کنند و يا امام رضا نمي دانست که در انگورش سم ريخته اند و يا اينکه مي دانستند و خودکشي کرده ان والعياذ بالله. =========== اما در مورد ( لأئمة الإثنى عشر أفضل من سائر المخلوقات من الأنبياء والأوصياء السابقين والملائكة وغيرهم ) اين گفته حتي رسول الله صلي الله عليه و سلم را استثنا نکرده است در ضمن کلا فضلنا علي العالمين مقصود انبياء است چون قبلا چند پيامبر را ذکر مي کند. افضليت يهود مقصور به برهه اي خاص بوده اما افضليت پيامبرانش شامل و دائمي است چرا خداوند گفته: و من يطع الله و الرسول فاولئک مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئک رفيقا- چرا در اينجا نگفته مع الائمة و الانبياء - بلکه انبياء را مقدم ذکر کرده سپس صديقين و شهدا و صالحين. دليل شما بر افضليت ائمه بر انبيائ چيست؟ خداوند در قرآن پيامبرش را مکلف مي کند به تبعيت از پيامبران گذشته- اولئک الذين هدي الله فبهداهم اقتده- آيا رسول خدا مکلف به پيروي از ائمه ي اثنا عشر بوده يا خير؟؟؟ ==== اما دفاع شما از گفته ي خميني بسيار مضحک بود خميني مي گويد هيچ پيامبر و فرشته اي بدان دست نمي يابد شما مي گوييد خليفة الله بودن بزرگترين فضل است- نمي داني خليفه اي که در قرآن ذکر شده منظور انسان است چون فرشتگان فرمودند( اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء) اگر مقصود ائمه ي اثنا عشر بودند فرشتگان چنين حرفي مي زدند- أيه اي كه ذکر کرده ايد: اسجدوا لآدم- بيان فضل آدم است- نکند مي خواهيد بگوئيد ملائکه به ائمه سجده کردند نه به آدم!!! کمي تفسير بخواند تا حاليتان شود چه مي گوئيد. =========== اما در مورد حفظ کتب تحريف شده بايستي گفت: درست است که يهوديان آنرا تحريف کردند اما در زمان رسول خدا آن کتابها تحريف شده بودند - و اگر رسول خدا صلي الله عليه و سلم همه ي آنرا بطور کمال از بر داشت آنرا بيان مي نمود و اگر ائمه آنرا حفظ بودند چرا بيان نکرده اند تا ما نسخه ي صحيح تورات و انيل را داشته باشيم و با يهوديان مناظره کنيم- و اگر داشته و کتمان کرده اند بايستي بدانيد که کتمان علم از بزرگترين گناهان مي باشد ============ اما در دفاع شما از هفتاد مليون زبان ( وورث سليمان داود وقال يا ايها الناس علمنا منطق الطير واوتينا من كل شيء ان هذا لهو الفضل المبين) استدلال شما بسيار خنده دار است به چند دليل: اولا: اين گفته ي خدا درباره سليمان است نه ائمه اثنا عشر ثانيا: از کجا معلوم هفتاد مليون زبان بوده است ثالثا: اوتينا من کل شي - عموم را نمي رساند - مثلا خداوند مي گويد: الله خالق کل شي- آِيا خدا خالق قرآن هم هست و يا خداوند خالق صفات خودش مي باشد؟ مثالي ديگر: خداوند در مورد ملکه ي سبأ مي گويد: و اوتيت من کل شي واين در حالي است که او ملک سليمان را نداشته است مثال سومي: خداوند مي فرمايد: تدمر کل شئ باذن ربها فاصبحوا لا يري الا مساکنهم اگر کل شي تعميم را مي رساند چرا مساکن استثناء شده است. ============ در مورد روايت يونس و زيارت قبر علي توسط خداوند اگر شما مي گوئيد ضعيف است بايد دليل بياوريد نه اينکه هرچه مخالف نفستون بود بگيد ضعيفه همچنان که بنده مي گويم بعلت اينکه فلان راوي وجودداره حديث غير معتبر مي باشد. ====== اما خلقت براي ائمه خدا گفته ليعبدون و نگفته لعبادي - کمي زبان عربي بخوانيد تا فرق بين ليعبدون و عبادي را بدانيد. در ضمن در کتب شما روايتي وجود دارد که خداوند به رسول الله صلي الله عليه و سلم مي گويد: لولا علي ما خلقتک اگر علي نبود تو را نمي آفريدم پس هدف از خلقت رسول الله هم علي بوده است!!!!!!
30 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 17:48 - 10 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام «««««««««««««««««««««««« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»» ««««««««««« وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ; سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى‏آيد »»»»»»»»»»» «««««« مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ; [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده »»»»» ««««««««««««« وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ; و از سر هوس سخن نمى‏گويد »»»»»»»»»»»» «««««« إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ; اين سخن بجز وحيى كه وحى مى‏شود نيست »»»»»» «««««« النجم »»»»»» ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ عَنِ إبن عَبَّاس رضي الله عنهما أَنَّهُ قَالَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَ مَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ثُمَّ بَكَي حَتَّي خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ: اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و سلم وَجَعُهُ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَقَالَ: إئْتُونِي بِكِتَاب أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا. فَتَنَازَعُوا وَ لاَ يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيّ تَنَازُعٌ، فَقَالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و سلم. قَالَ: دَعُونِي، فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِي إِلَيْهِ. وَ أَوْصَي عِنْدَ مَوْتِهِ بِثَلاَث: أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ مِنْ جَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ أَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ مَا كُنْتُ أُجِيزُهُمْ. وَ نَسِيتُ الثَّالِثَةَ. صحيح بخاري، ج4،‌ ص31، ح3053، كتاب الجهاد و السير، باب هل يستشفع إلي أهل الذمة و معاملتهم ================================================================================== جناب rashed اين تمامي ان حديث : (7712 ) مالك بن نويرة بن جمرة بن شداد بن عبيد بن ثعلبة بن يربوع التميمي اليربوعي يكنى أبا حنظلة ويلقب الجفول قال المرزباني كان شاعرا شريفا فارسا معدودا في فرسان بني يربوع في الجاهلية واشرافهم وكان من ارداف الملوك وكان النبي صلى الله عليه وسلم استعمله على صدقات قومه فلما بلغته وفاة النبي صلى الله عليه وسلم امسك الصدقة وفرقها في قومه وقال في ذلك فقلت خذوا أموالكم غير خائف ولا ناظر فيما يجئ من الغد فان قام بالدين المحوق قائم اطعنا وقلنا الدين دين محمد ذكر ذلك بن سعد عن الواقدي بسند له منقطع فقتله ضرار بن الازور الاسدي صبرا بأمر خالد بن الوليد بعد فراغه من قتال الردة ثم خلفه خالد على زوجته فقدم اخوه متمم بن نويرة على أبي بكر فأنشده مرثية أخيه وناشده في دمه وفي سبيهم فرد أبو بكر السبي وذكر الزبير بن بكار ان أبا بكر أمر خالدا ان يفارق امرأة مالك المذكورة واغلظ عمر لخالد في أمر مالك واما أبو بكر فعذره وقد ذكر قصته مطولة سيف بن عمر في كتاب الردة والفتوح ومن طريقه الطبري وفيها ان خالد بن الوليد لما اتى البطاح بث السرايا فاتى بمالك ونفر من قومه فاختلفت السرية فكان أبو قتادة ممن شهد انهم أذنوا واقاموا الصلاة وصلوا فحبس يهم خالد في ليلة باردة ثم أمر مناديا فنادى ادفئوا اساركم وهي في لغة كناية عن القتل فقتلوهم وتزوج -------------------------------------------------------------------------------- [ 561 ] خالد بعد ذلك امرأة مالك فقال عمر لابي بكر ان في سيف خالد رهقا فقال أبو بكر تأول فأخطأ ولا أشيم سيفا سله الله على المشركين وودى مالكا وكان خالد يقول إنما أمر بقتل مالك لانه كان إذا ذكر النبي صلى الله عليه وسلم قال ما اخال صاحبكم الا قال كذا وكذا فقال له أو ما تعده لك صاحبا وقال الزبير بن بكار في الموفقيات حدثني محمد بن فليح عن موسى بن عقبة عن بن شهاب ان مالك بن نويرة كان كثير شعر الرأس فلما قتل أمر خالد برأسه فنصب اثفية لقدر فنضج ما فيه قبل ان يخلص الناس إلى شؤون رأسه ورثاه متمم اخوه بأشعار كثيرة واسم امرأة مالك أم تميم بنت المنهال وروى ثابت بن قاسم في الدلائل ان خالدا رأى امرأة مالك وكانت فائقة في الجمال فقال مالك بعد ذلك لامرأته قتلتني يعني سأقتل من أجلك وهذا قاله ظنا فوافق انه قتل ولم يكن قتله من أجل المرأة كما ظن قال المرزباني ولمالك شعر جيد كثير منه يرثى عتيبة بن الحارث بن شهاب اليربوعي فخرت بنو أسد عقيل واحد صدقت بنو أسد عتيبة أفضل بجحوا بمقتله ولا توفي به مثنى سراتهم الذين يقتلوا ================================================================================ در كجاي اين حديث شما برداشت كرديد كه ... سپس مالک از اعطاي زکات خود داري کرد و ... در ثاني هر كودن و احمقي خواهد فهميد كه خالد كه قيل از انهم در زمان حضرت نبي صلي الله عليه و اله و سلم به اينجور جنايات دست زده بود براي لكه دار كردن اسلام در وهله اول و ارضاع خوي جنسي اش ( كه با اين اوصاف كه سر او را زير ديگ گذارده بود نشانه از خوي حيواني اوست) و حقد و كينه به كسي كه منصوب حضرت محمد صلي الله عليه و اله وسلم در بين قوم خود بوده و از حضرت رسول اطاعت محض ميكرده داشته . در ثالثاً وقتي كه علماي شما اين بحثها را پيش ميكشند بسيار جالب است . شما ابوبكر را خليفه پيغمبر ميدانيد , پس عمر چه حقي داشته كه : 1 ) حكم حد در مورد خالد بدهد ؟؟ 2 ) چگونه است كه عمر كه دومين خليفه شماست نميداند كه خالد ميتوانسته اجتهاد بكند . 3 ) خالد چرا بايد در مقابل ابوبكر اعتراف به گناه بكند و بگويد اجتهاد كرده ؟؟ اگر اجتهاد به اين صورت امري عادي بوده چرا در واقعه قتل عامي كه در زمان حيات حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ادعاي اجتهاد نكرد . ايا رسول اكرم نمي دانست كه خالد اجتهاد كرده ؟؟؟ پس چه لزومي داشت كه بدرگاه الله سبحان تعالي از اون جنايت خالد تبري بجويد ؟؟ چرا بايد حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم حضرت علي را براي پرداخت ديه و غرامت بسوي ان قبله بفرستد تا حتي غرامت ظرف اب سگ ان قبيله را بپردازد . واقعا از استدلات شما اهل سنت براي برحق جلوه دادن ناحق فاجر قاتا ملعون رسول الله و خود الله سبحان تعالي در عجبم . ================================================================================= اما در مورد ان بني إسرائيل كانوا يقولون ..." چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است . بازهم ميگويم كه سعي در برحق نشان دادن باطل نكنيد , هيچ عقل سليمي اين اعمالي كه اهل سنت سعي در به حق نشان دادن ان را ميكنند و در اصل باظل است را قبول نمي كنند خصوصاً جنايت خالد را فقظ افكار بني اسرائيلي از اينجور خوشحال ميشوند انهم بدليل دنيا پرستي انها .
31 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | 11:11 - 11 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب استاد مجيد محب علي
لطفا وقت خود را يا اين مفتري و کذاب جناب rased بيشتر تلف نکنيد.
کسي که مشتي دروغ و اوهامات خود را به ما نسبت مي‌دهد و از افترا و دروغگويي هيچگونه ابايي ندارد همان بهتر به مولوي عبدالحميد مراجعه کند و با يکديگر مراسم قرآن سوزي سنتي خود را به جاي آورند.
همين اولين افترا و خيال پردازي اين رفيق مولوي عبدالحميد را در نظر بگيريد:
>>>> «آيا خدا امام را وحي مي کند به رسول خدا» <<<<
چه کسي و در کدام کتاب شخصي چنين ادعايي کرده است؟ در کدام يک از نظرات و يا در کدام وب سايت احدي چنين ادعايي کرده است؟

آيا جز اين است که مولوي عبدالحميد به آنها ماموريت داده است مشتي جفنگ سرهم کنند؟

يا علي
32 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | 18:28 - 11 مهر 1389 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام

برادر عزيز جناب momen abdullah خوب ميدانم اما به دو دليل جواب اينها , يكي اينكه حقايق را راجع به غير مسلماناني بمثل خالد و امثالهم بازگو ميكنيم . و ديگر اينكه اگر جوابشو را ندهيم فكر ميكنند عمر اباد هم شهريه .

حال ازشون اگر بپرسي كه مقصود از اين ايه چه كسي مي باشد :
«««««««««««««««««««««««« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

«««« وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ »»»» (43) الرعد

خودشون ميزند به كوچه عمر چپ .

===========================================================================
يا مثلاً ايشان در مورد علم الغيب منصوب به ائمه اطهار مي گويد ... اگر ائمه علم غيب داشتند چرا امام حسين نمي دانست اهل کوفه به او خيانت مي کنند .....
اين يكي از احاديث مربوط به پيش بيني هاي حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله در مورد شهادت امام جسين عليه السلام است .
اينها فكر ميكنند كه نعوذ بالله امام حسن نمي بايست بطرف كر بلا حركت كند تا ....

ام الفضل دختر حارث روزى حضور رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شرفياب شده عرضه داشت ديشب خواب وحشتناكى ديدم . آن حضرت فرمود : خواب خود را بگو . عرضه كرد خواب عجيبى است كه از اظهار آن خوددارى مى‏كنم . فرمود : در عين حال باز هم خوابت را نقل كن . عرض كرد : در خواب ديدم مانند آن كه قطعه از بدن شما جدا شد و در دامن من افتاد . رسول خدا فرمود : خواب بسيار خوبى ديدى . به زودى فاطمه (عليها السلام) فرزندى خواهد آورد و آن فرزند در دامن تو خواهد بود و چون حسين (عليه السلام) متولد شد آن حضرت در دامن من قرار گرفت .

روزى همچنان كه حسين (عليه السلامم) در دامن من بود به ر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) وارد شدم . حضرت نگاهى به حسين نمود و ديدگانش اشك آلود شد . عرضه داشتم پدر و مادرم فداى شما باد چرا گريستيد ؟ فرمود : هم اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر داد امت من به زودى همين فرزند مرا شهيد مى‏كنند و خاكى از خاك سرخ رنگ او براى من آورد .

المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 3 ، ص 176 – 177 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 196 – 197 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 6 ، ص 258 و .

حاکم نيشابوري بعد از نقل حديث مي گويد :

هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه

============================================================================
از ام سلمه نقل شده است كه گفت : در يكى از روزها كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در منزل من نشسته بود ، به من فرمود : مواظب باش احدى بر من وارد نشود . من همچنان مراقب بودم كه ناگهان حسين عليه السلام وارد شد و صداى گريه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بگوشم رسيد . ديدم حسين عليه السلام در دامان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله ـ يا در كنار آن حضرت ـ قرار گرفته بود و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله گريه‏كنان دست بر سر او مى‏كشيد . پوزش خواستم و گفتم : به خدا سوگند ! من متوجه ورود او به اتاق نشدم . رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود : (از اين كه گفتم مواظب باش تا كسى بر من وارد نشود به اين دليل بود كه) جبرئيل در اين جا حضور داشت و همين كه حسين عليه السلام را مشاهده كرد پرسيد : آيا او را دوست مى‏دارى ؟ در پاسخ گفتم : آرى ! . جبرئيل گفت : امّتت او را در سرزمينى به نام‏ كربلا شهيد مى‏كنند .

ام سلمه مى‏گويد : آنگاه از خاك كربلا مشتى برداشت و به حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نشان داد . هنگامى كه لشكر دشمن ، حسين عليه السلام را محاصره كردند و خواستند او را به شهادت برسانند ، پرسيد : اين زمين چه نام دارد ؟ گفتند :كربلا . حسين عليه السلام فرمود : رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله راست فرمود كه اين زمين ، «كرب» و «بلا» است . المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 23 ، ص 289 – 290 و مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 9 ، ص 188 – 189 و كنز العمال ، المتقي الهندي ، ج 13 ، ص 656 – 657 و ... .

هيثمي بعد از نقل حديث مي‌گويد : رواه الطبراني بأسانيد ورجال أحدها ثقات .


يا علي
33 | حامدسميع | Iran - Rasht | 24:29 - 08 تير 1390 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام عليكم باتشكر از علمايي كه تلاش براي حفظ اتحاد مسلمين دارندواين افراطيون رامحكوم ميكنند ومطابق حرفهاي مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي مد ظله آلي جلو مي روند خداوند حافظتان باشد.
34 | كاميار افشار | United States - Ashburn | 13:29 - 09 مهر 1390 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
کاملا واضح است که ياسرالحبيب شخصي خودفروخته است که در جهت اجراي نقشه هاي شوم غرب به ويژه صهيونيست ها اقدام به سخنرهني کرده است تا وحدت ميان شيعه وسني را از ميان بردارند
35 | بخت النصر | Iran - Tehran | 18:02 - 10 مهر 1390 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
جناب کاميار افشار
به نظر شما عمر بن خطاب شخصي خودفروخته به صهيونيست ها بود يا نه؟ عائشه چطور؟

با تشکر
36 | سيد صادق | Iran - Mashhad | 12:54 - 04 آبان 1393 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
امثال اين آقاي rased تو يه عالم ديگه اي هستن! مرد حسابي بجاي اينکه حرفاي ديگرانو کپي کني يه کم فکر کن محض رضاي خدا. هم فقط دنبال اين هستي يه جوري جواب بدي. شايد اگه يه کم بجاي لجاجت فکر کني نظرت عوض بشه. توهين کار اشتباهيه همين طور که لجاجت و عناد اشتباهه. تاريخ رو که نميتوني عوض کني بالاخره بالا بري پايين بياي عايشه عليه حضرت علي عليه السلام خليفه چهارم شما (اينو که ديگه قبول داري؟!!! يا نه اينم عبدالله بن سبا ساخته؟!!!) جنگيد کسي هم معرفت امام زمانش را نداشته باشه و به طريق اولي عليهش آتش جنگ برپا کنه مات ميتة جاهليه حالا ميخواد همسر پيامبر باشه يا نباشه ابو لهب هم عموي پيامبر بود... يه کم فکر کن اينقدر هم آسمون ريسمون بهم نباف ده صفحه هم که بنويسي و هي انکار مسلمات کني باز تو يه صفحه جوابتو ميدن. فکر کن مختو بکار بنداز حيفه عصباني هم نشو فکرت آزادتره. کار نداري؟ خدافظ به???م سلام برسون به اونم بگو حرص نخوره. يا علي
37 | محمد زمانی | Iran - Shiraz | 18:08 - 25 اسفند 1393 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام برشما . آیا وفات عایشه برسر قبر حضرت رسول (ص) واقعیت دارد ؟این حادثه به چه کیفیتی بوده است ؟قبر عایشه الان کجاست ؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در این خصوص چنین آمده است
قال الواقدي حدثنا ابن أبي سبرة عن موسي بن ميسرة عن سالم سبلان أنها ماتت في الليلة السابعة عشرة من شهر رمضان بعد الوتر فأمرت أن تدفن من ليلتها فاجتمع الإنصار وحضروا فلم ير ليلة أكثر ناسا منها نزل أهل العوالي فدفنت بالبقيع
سير أعلام النبلاء ج 2 ص 192
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
38 | سید | Germany - Falkenstein | 18:47 - 08 خرداد 1400 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام
تکلیف شیعه با اصحاب پیامبر معلوم است
شیعه با استدلال از روایات اهل سنت و خودش بر انحراف بسیاری از اصحاب دلیل آورده
نه توهین نه تهمت بلکه آنچه از روایات در دست مسلمانان است قضاوت می کند
رفتار شیعه هم مانند رفتار اهل بیت هست و باید هم باشد نه کم نه زیاد
این دلائل در جای خود باید بررسی شوند
اما این آقا: قطعا شیطنت دارد و شیعه از او بیشتر ضربه خورده تا اهل سنت
هر کاری که این آقا انجام داده به ضرر شیعیان بوده و به نفع کفار
حمله به سفارت ایران در لندن
حمله به سفارت ایران در بصره
نجس خواندن آیت الله بهجت
شیعه خواندن ملکه انگیس
باطل دانستن حزب الله لبنان
باطل دانستن انصار الله یمن
باطل دانستن جمهوری اسلامی ایران
این نشان می دهد نظر این آقا به وهابیت شباهت بیشتری دارد چون بیشتر کار این آقا در راستای هدف وهابیت و یهودیت است
هر حرف این آقا و امثال او قطعا با انگلیس و آمریکا و کفار تناقضی ندارد اگر داشت سریع اقدام می کردند
پس برای تفرقه بین مسلمانان است و ربطی به شیعه ندارد فقط نام شیعه را یدک می کشد
بنده خودم این سوال را از یکی از این آقایون کردم جواب نداشت
گفتم چرا شما هر کاری می کنید شیعه داغ دار می شود و دشمنان شیعه خوشحال می شوند؟
هر حرفی که میزنید مطابق حرف یهودیها و غربی هاست
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :