نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
آيا در منابع شيعه روايت معتبري درباره معجزات پيامبر (ص) نقل شده است؟
کد مطلب: 8374 تاریخ انتشار: 16 آبان 1398 - 12:06 تعداد بازدید: 7406
پرسش و پاسخ » نبوت
آيا در منابع شيعه روايت معتبري درباره معجزات پيامبر (ص) نقل شده است؟

سوال کننده: محمد

با توجه به اينکه معجزات فراواني از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است در اين خصوص مي‌خواستم چند روايت معتبر از منابع شيعه برايم نقل کنيد؟

پاسخ:

در خصوص معجزات پيامبر صلي الله عليه وآله و حتي ائمه عليهم السلام در منابع اهل سنت و شيعه، موارد فراواني ذکر شده است که در مقاله جداگانه‌اي به معجزات ائمه عليهم السلام آنهم در منابع اهل سنت، پرداخته شده است که به زودي در سايت قرار داده مي‌شود اما از آنجا که سوال شما در خصوص معجزات پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله مي‌باشد، به عنوان نمونه به چند مورد، با سند معتبر اشاره مي‌کنيم:

روايت اول: اطاعت دو درخت از پيامبر (ص) و ايمان آوردن شخصي

محمد بن حسن صفار روايت معتبري را در اين خصوص نقل مي‌کند که شخص غير مسلماني از پيامبر صلي الله عليه و آله معجزه خواست تا ايمان بياورد تا اينکه حضرت به دو درخت که در کنارش بودند دستور داد تا از جاي خود حرکت کنند آنها نيز حرکت کردند آن شخص با ديدن اين معجزه ايمان آورد:

حدثنا أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد و علي بن الحكم جميعا عن محمد بن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن أبي عبد الله ع قال: إن من الناس من يؤمن بالكلام و منهم من لا يؤمن إلا بالنظر إن رجلا أتى النبي ص فقال له أرني‏ آية فقال رسول الله ص لشجرتين اجتمعا فاجتمعتا ثم قال تفرقا فافترقا و رجع كل واحدة منهما إلى مكانهما قال فآمن الرجل‏

امام صادق عليه السلام می فرمايند: برخی از مردم به وسيله‌ي سخن، ايمان مي‌آورند و برخي ديگر جز با ديدن معجزه ايمان نمي‌آورند. روزي مردي به محضر رسول خدا رسيد و به ايشان گفت: معجزه‌اي نشانم بده. رسول خدا به دو درختي که در کنار وي بودند گفتند: کنار هم قرار بگيريد آن دو درخت در کنار يکديگر قرار گرفتند. سپس به آن دو درخت دستور داد تا از يکديگر فاصله بگيرند و آن دو فاصله گرفتند و هر کدام در جاي سابق خود مستقر شدند. آنگاه آن مرد ايمان آورد.

الصفار ، محمد بن الحسن بن فروخ وفات : 290 ، بصائر الدرجات، ص 273، تحقيق : تصحيح وتعليق وتقديم: الحاج ميرزا حسن كوچه باغي سال چاپ : 1404 - 1362 ش ناشر : منشورات الأعلمي – طهران چاپخانه : مطبعة الأحمدي - طهران

بررسي سند:

احمد بن محمد

نام وي أحمد بن محمد بن عيسى‏ مي‌باشد که داراي توثيقات فراوان است

نجاشي گويد:

أبو جعفر رحمه الله شيخ القميين و وجههم و فقيههم غير مدافع

ابوجعفر از چهرهاي شيخ و سرشناس و فقيه قم بود که در برابرش کسي نبود( يکه تاز )

رجال ‏النجاشي، ص‏83

شيخ طوسي درباره او گويد:

الأشعري القمي ثقة له كتب.

رجال‏الطوسي/أصحاب‏أبي‏الحسن.../باب‏الهمزة/351

وي همچنين در جاي ديگر گويد:

در فهرست نيز گويد:

أحمد بن محمد بن عيسى... أبو جعفر هذا شيخ قم و وجهها و فقيهها غير مدافع ....لقي أبا الحسن الرضا عليه السلام. و صنف كتبا

احمد بن محمد شيخ قمي است و از چهرهاي سرشناس و فقيهي بود که در برابرش کسي نبود( يکه تاز ) وامام رضا عليه السلام را ملاقات کرده و کتابهايي را تصنيف کرده است.

فهرست‏ الطوسي، اب‏الهمزة/باب‏أحمد/60

ابن داود درباره وثاقت او گويد:

أحمد بن محمد بن عيسى ..... شيخ قم و وجهها و فقيهها غير مدافع له كتب [كش‏]: ... كان شيخ القميين و رئيسهم و فقيههم لقي أبا جعفر الثاني عليه السلام و أبا الحسن الثالث عليه السلام.

احمد بن محمد بن عيسي ...شيخ قم و سرشناس و فقيه يگانه بود ....او شيخ و رئيس وفقيه قمي‌ها بود.

رجال ‏ابن‏داود/الجزءالأول‏من.../باب‏الهمزة/43

علامه حلي نيز گويد:

أحمد بن محمد بن عيسى ....و أبو جعفر شيخ قم و وجهها و فقيهها غير مدافع و كان أيضا الرئيس الذي يلقي السلطان بها و لقي أبا الحسن الرضا عليه السلام و أبا جعفر الثاني و أبا الحسن العسكري عليهما السلام و كان ثقة و له كتب ذكرناها في الكتاب الكبير.

..او فقيه قم و ثقه بود شرشناس، و فقيه بود امام رضا، امام جواد، امام عسکري عليهم السلام را ملاقات کرده و مورد اطمينان بود.

الخلاصة للحلي/الفصل‏الأول‏ في‏الهمزة/الباب‏السابع‏أحمدص13

حسين بن سعيد

نام وي حسين بن سعيد بن حماد مي‌باشد

شيخ طوسي درباره او گويد:

الحسين بن سعيد بن حماد بن سعيد بن مهران من موالي علي بن الحسين عليهما السلام الأهوازي ثقة

فهرست ‏الطوسي /ص‏150

در رجال نيز گويد:

المصنفات الأهوازي ثقة

رجال ‏الطوسي /ص‏355

علامه حلي نيز مي‌نويسد:

ثقة عين جليل القدر

الخلاصة للحلي /ص‏49

علي بن حکم

علي بن حکم انباري در رجال چنين توثيق شده است

شيخ طوسي گويد:

ثقة جليل القدر

او ثقه و جليل القدر است

فهرست‏الطوسي /ص‏264

علامه حلي نيز مي‌نويسد:

ثقة جليل القدر

الخلاصةللحلي /ص‏93

البته علي بن حکم و حسين بن سعيد روايت را هر دو باهم از ابن ابي عمير نقل کرد‌ه‌اند.

ابن ابي عمير

وي از اصحاب اجماع مي‌باشد

نجاشي در باره ايشان آورده است:

محمد بن أبي عمير زياد بن عيسى أبو أحمد الأزدي ... ، جليل القدر عظيم المنزلة فينا وعند المخالفين .

محمد بن ابي عمير ... يك شخصيت جليل القدر و بزرگ منزلت در نزد ما و اهل سنت است.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 326

شيخ طوسي نير در رجال او را توثيق کرده است:

ثقة

رجال‏الطوسي ، ص‏365

کشي او را از اصحاب اجماع دانسته و گويد:

أجمع أصحابنا على تصحيح ما يصح عن هؤلاء و تصديقهم و أقروا لهم بالفقه و العلم و هم ستة نفر

گروه اماميه اجماع و اتفاق دارند بر پذيرش و راست انگاشتن سخن و روايت آنها و بر فقه و علم آنها اقرار کرده‌اند و آنها شش نفرند

رجال‏الكشي ، ص‏556

حماد بن عثمان بن عمرو

او از اصحاب اجماع به شمار مي‌رود؛ يعني از کساني است که اگر روايتي با سند صحيح به او منتهي شود، تمام شيعيان بر قبول و تصحيح آن اتفاق دارند. در رجال کشي چنين آمده است:

أجمعت العصابة على تصحيح ما يصح من هؤلاء وتصديقهم لما يقولون وأقروا لهم بالفقه، من دون أولئك الستة الذين عددناهم وسميناهم، ستة نفر: جميل بن دراج وعبد الله بن مسكان، وعبد الله بن بكير، وحماد بن عيسى، وحماد بن عثمان، وأبان بن عثمان.

رجال الکشي، ج2، ص673، رقم: 705.

علاوه بر اين حماد بن عثمان توسط بزرگان علم رجال شيعه نيز توثيق شده است؛ ازجمله نجاشي او و برادرش را توثيق کرده است:

كان يسكن عرزم فنسب إليها، و أخوه عبد الله ثقتان.

رجال النجاشي، ص143.

و شيخ طوسي مي‌گويد که او مورد اعتماد و گرانقدر بوده است؛

حماد بن عثمان الناب، ثقة، جليل القدر.

الفهرست، ص115.

حلي نيز گويد:

و أخوه عبد الله ثقتان

همچنين گويد:

ثقة جليل القدر

الخلاصةللحلي ، ص‏56

بنابراين روايت صحيح است البته روايت در خصوص معجزه پيامبر صلي الله عليه و آله درباره اطاعت درختان از حضرت، فراوان است که فقط يک مورد را ذکر کرديم همچنانکه يکي از محققين گويد:

وإطاعة الشجر لرسول الله كثير في بداية الدعوة

اطاعت ( اين نوع معجزه ) درخت از پيامبر صلي الله عليه و آله در ابتداي دعوت مردم فراوان است

السيد علي عاشور، الولاية التكوينية لآل محمد ( ع )، ص 175

روايت دوم: خبر دادن پيامبر (ص) از حال شتر پير

روايت در خصوص شتر پيري مي‌باشد که مي‌خواستند او را نحر بکنند اما او به پيامبر صلي الله عليه و آله پناه برد و از صاحب خود شکايت کرد

محمد بن حسن صفار روايت را چنين نقل کرده است:

حدثنا أحمد بن الحسن عن علي بن فضال عن أبيه و أحمد بن محمد عن الحسن بن علي بن فضال عن عبد الله بن بكير عن زرارة عن أبي عبد الله ع قال: إن ناضحا كان لرجل من الناس فلما أسن قال بعض أصحابه لو نحرتموه فجاء البعير إلى‏ رسول‏ الله‏ ص فجعل يرغو فأرسل رسول الله ص فجعل يرغو إلى صاحبه فلما جاء قال له النبي ص إن هذا يزعم أنه كان لكم شابا حتى هرم و أنه قد نفعكم و أنكم أردتم نحره قال فقال صدق فقال رسول الله ص لا تنحروه و دعوه قال فتركوه

امام صادق عليه السلام فرمود: شخصي، شتر آبكشى داشت و چون سالخورده شد يكى از خاندانش گفت: كاش آن را نحر مي‌كرديد آن شتر نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و فرياد مي‌کشيد ، رسول خدا صاحبش را خواست و فرمود: اين شتر مي‌پندارد که از جوانى تا كنون به شما خدمت كرده و به شما فايده رسانيده و اكنون كه پير شده مي‌خواهيد او را بكشيد آن شخص گفت شتر راست گفته. پس پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: او را نكشيد و رهايش کنيد امام فرمود: آن را رها کردند.

الصفار ، محمد بن الحسن بن فروخ (متوفاي 290 )، بصائر الدرجات، ص 273، تحقيق : تصحيح وتعليق وتقديم: الحاج ميرزا حسن كوچه باغي سال چاپ : 1404 - 1362 ش ناشر : منشورات الأعلمي – طهران چاپخانه : مطبعة الأحمدي - طهران

بررسي سند

اين روايت با دو طريق ذکر شده است که به بررسي يک طريق آن مي‌پردازيم

احمد بن محمد

توثيق او در روايت اول گذشت

حسن بن علي بن فضال

برخي گفته‌اند وي فطحي بود اما در آخر عمرش شيعه شده است

ابن داود در اين خصوص گويد:

كوفي يكنى أبا محمد [كش جش‏] كان فطحيا و رجع عند موته.

رجال ‏ابن‏داود، الجزءالثاني...ف باب‏الحاءالمهملة ص441

هر چند برخي گفته‌اند او فطحي بوده است، اما ثقه بوده است

شيخ طوسي درباره او گويد:

الحسن بن علي بن فضال مولى لتيم الرباب كوفي ثقة

رجال ‏الطوسي، أصحاب‏أبي‏الحسن... باب‏الحاء، ص354

البته علامه حلي نيز در خصوص او گويد:

روى عن الرضا عليه السلام و كان خصيصا به و كان جليل القدر عظيم المنزلة زاهدا ورعا ثقة في رواياته

از امام رضا عليه السلام نقل روايت کرده و از شاگردان خصوصي امام رضا عليه السلام بود و او جليل القدر داراي منزلت بلند، زاهد، با ورع و در در نقل روايت ثقه بوده است.

الخلاصة للحلي، ص‏38

عبد الله بن بکير

وي از اصحاب اجماع مي‌باشد

کشي در اين‌باره گويد:

أجمعت العصابة على تصحيح ما يصح من هؤلاء و تصديقهم لما يقولون و أقروا لهم بالفقه

رجال ‏الكشي، ص‏375

شيخ طوسي نيز گويد:

فطحي المذهب إلا أنه ثقة

فهرست ‏الطوسي ، ص‏304

در رجال ابن داود نيز آمده است:

عبد الله بن بكر الشيباني [ست‏] فطحي ثقة يكنى أبا عتبة.

رجال‏ ابن‏داود [الجزءالثاني... باب‏العين ‏المهملة ص 467

زرارة بن اعين

وي از اصحاب اجماع مي‌باشد

كشى در كتاب رجال خود، ايشان را از اصحاب اجماع مي‌داند و تصريح مي‌کند که او يکي از افرادى است كه تمام شيعيان بر تصديق رواياتي که سندش به صورت صحيح به آن‌ها برسند، اجماع دارند:

قال الكشي اجتمعت العصابة على تصديق هؤلاء الأولين من أصحاب أبي جعفر ع و أبي عبد الله ع و انقادوا لهم بالفقه فقالوا أفقه الأولين ستة زرارة و معروف بن خربوذ و بريد و أبو بصير الأسدي و الفضيل بن يسار و ...

رجال ‏الكشي ، ص‏238

نجاشي گويد:

شيخ أصحابنا في زمانه و متقدمهم و كان قارئا فقيها متكلما شاعرا أديبا قد اجتمعت فيه خلال الفضل و الدين صادقا فيما يرويه

او از بزرگان اصحاب ما در زمان خود و پيش تاز از آنها بوده و قاري، فقيه، متکلم، شاعرو اديب بود و همه صفات برترى و فضيلت و كمال در او گرد آمده بود و در آنچه نقل مي‌کرد صادق بود.

رجال ‏النجاشي، ص‏175

علامه حلي نيز اين مطلب را نقل کرده است

الخلاصة للحلي ، ص‏76

شيخ طوسي گويد:

ثقة

رجال ‏الطوسي ، ص‏337

اين روايت نيز همچنان که بررسي شد، معتبر است

روايت سوم: برگشتن باران با اشاره پيامبر (ص) از شهر تا مردم غرق نشوند

روايتي معتبري را کليني در اين خصوص چنين نقل مي‌کند که آنچنان باران باريد که مردم احساس کردند اگر اين باران ادامه داشته باشد، همه غرق مي‌شوند لذا پيامبر صلي الله عليه و آله به باران اشاره کرد که درون شهر نبارد.

علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن الحكم‏ عن أبي عبد الله ع قال: لما استسقى رسول الله ص و سقي الناس حتى قالوا إنه الغرق و قال رسول الله ص‏ بيده‏ و ردها اللهم حوالينا و لا علينا قال فتفرق السحاب‏ فقالوا يا رسول الله استسقيت لنا فلم نسق ثم استسقيت لنا فسقينا قال إني دعوت و ليس لي في ذلك نية ثم دعوت و لي في ذلك‏ نية

امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلي الله عليه و آله طلب باران كرد و براي مردم باران آمد تا جايى كه گفتند: غرق مي‌شويم و رسول خدا (ص) با دست مبارك خود اشاره كرد و آنها ( باران) را برگرداند، و گفت: خدايا به اطراف ما باران را بفرست و بر ما نفرست، پس ابرها پراكنده شدند به حضرت عرض كردند: اى رسول خدا يك بار ديگر نيز براى ما طلب‏ باران كردى ولى باران بر ما نباريد و دومين بار كه طلب باران كردى بر ما باريد؟ (اين چگونه بود؟) فرمود: من (در اولين بار كه) دعا كردم تصميم بدان نداشتم، سپس كه دعا كردم تصميم داشتم.

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2 ، ص474 ، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

اين روايت را علامه مجلسي معتبر دانسته است

الحديث الخامس: حسن كالصحيح.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏12 ؛ ص26، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.

شيخ هادي نجفي نيز در موسوعة الاحاديث در خصوص سند روايت گويد:

الرواية صحيحة الإسناد

الشيخ هادي النجفي ، موسوعة أحاديث أهل البيت ( ع) ج 3، ص 429، دار إحياء التراث العربي للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان ناشر : دار إحياء التراث العربي للطباعة والنشر ، چاپ : الأولى سال چاپ : 1423 – 2002م

البته معجزات فراوان و گوناگون ديگر نيز از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است که به اين چند مورد بسنده کرديم

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله فرجه



Share
1 | حق علی | Iran - Tehran | 14:26 - 07 دي 1394 |
1
 
 
0
پاسخ نظر
ایا در روایات یا در تاریخ امده که باب خانه حضرت زهرا مسمار داشته؟
از شیعه وسنی

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
استفاده از ميخ و مسمار از ضرورياتي است كه مردم براي ساختن در خانه و موارد ديگر از آن استفاده مي‌كنند . حضرت علي عليه السلام نيز از ميخ براي ساختن در خانه استفاده مي‌كرده است.
ابن نجار متوفاي 643 در اين باره گويد:
وما عمل علي بن أبي طالب رضي الله عنه مصراعي داره إلا بالمناصع توقياً لذلك
علي بن ابي طالب عليه السلام دو لنگه درب خانه خويش را جز با استفاده از مسمار (ميخ) نساخت
ابن نجار ، محب الدين أبو عبد الله محمد بن محمود بن الحسن المعروف بابن النجار (المتوفى: 643هـ) : الدرة الثمينة في أخبار المدينة ج1 ص140، المحقق: حسين محمد علي شكري ، الناشر: شركة دار الأرقم بن أبي الأرقم
همچنانكه علماء اشاره كرده‌اند علت فرورفتن ميخ در سينه حضرت زهراء سلام الله عليها بخاطر فشار در بود كه توسط عمر انجام شد.
علامه سيد جعفر مرتضي عاملي مي‌نويسد:
قد جاء في كتاب منسوب إلى شبل الدولة مقاتل بن عطية ، عرف باسم : " مؤتمر علماء بغداد الفقرة التالية : . . . ولما جاءت فاطمة خلف الباب ، لترد عمر وحزبه ، عصر عمر فاطمة بين الحائط والباب عصرة شديدة ، حتى أسقطت جنينها ونبت مسمار الباب في صدرها ، وصاحت فاطمة : يا أبتاه ، يا رسول الله . .
در كتابى منسوب به شبل الدوله مقاتل بن عطيّه موسوم: به مؤتمر علماء بغداد آمده است: «... وقتى فاطمه عليها السّلام پشت در آمد تا عمر و حزبش را برگرداند، عمر فاطمه را بين در و ديوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و ميخ در به سينه زهرا فرو رفت. فاطمه فرياد كشيد: پدر! يا رسول اللّه!
العاملي، السيد جعفر مرتضي (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1418هـ ـ 1997م. ج1 ص 353
بنابراين ميخ ابزاري است كه براي پيوست دادن چوبهاي در از آن استفاده مي‌شود
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | گدای حضرت عباس | Iran - Tehran | 15:47 - 08 دي 1394 |
0
 
 
2
پاسخ نظر
باسلام بسیار ممنون بخاطر مطالب مفیدتون خدا خیرتون بده ان شاء الله ... لطفا یک روایت تاریخی موثق بیارید که پيامبر(ص) دختر خويش را به ازدواج ابى العاص در آورد در حالى كه وى كافر بود... بسیار ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
و در مورد ازدواج ابو العاص با زينب در حال شرک، روايات و منابع تاريخي فراواني وجود دارد
در صحيح بخاري آمده است که رسول خدا (ص) ابو العاص بن ريبع را به دامادي پذيرفت
أَمَّا بَعْدُ أَنْكَحْتُ أَبَا الْعَاصِ بْنَ الرَّبِيعِ ، فَحَدَّثَنِي وَصَدَقَنِي .
صحيح البخاري ، ج 3 ص 1364 ح 3523
اين در حالي بود که او مشرک بود راويت معتبر به اين مسئله چنين اشاره کرده است:
حدثنا إِسْحَاقُ بن إبراهيم الدَّبَرِيُّ عن عبد الرَّزَّاقِ عَنِ الثَّوْرِيِّ عن جَابِرٍ عَنِ الشَّعْبِيِّ أَنَّ زَيْنَبَ بنتَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم أَسْلَمَتْ وَزَوْجُهَا مُشْرِكٌ أبو الْعَاصِ بن الرَّبِيعِ ثُمَّ أَسْلَمَ بَعْدَ ذلك بِحِينٍ فلم يُجَدِّدْ نِكَاحًا قال عبد الرَّزَّاقِ وَذَكَرَ مَعْمَرٌ عن جَابِرٍ عَنِ الشَّعْبِيِّ
المعجم الكبير ج 19 ص 201
هيثمي نيز اين روايت را نقل کرده و در خصوص سندش گويد:
وعن الشعبي ان زينب بنت رسول الله صلي الله عليه وسلم اسلمت وزوجها مشرك أبو العاص بن الربيع ثم اسلم بعد ذلك بحين فلم يجددا نكاحا رواه الطبراني وفيه جابر الجعفي وهو ضعيف وقد وثق
مجمع الزوائد ج 5 ص 5
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | حق علی | Iran - Karaj | 09:43 - 12 دي 1394 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام علیکم
ایت الله قزوینی در یکی از برنامه ها فرمودند حدیث کسایی که در اخر مفاتیح الجنان امده است سندش صحیح است وهر کسی ان را صحیح نداند یا رجالش ضعیف است یا مشکل اعتقادی دارد لطفا بررسی سندی کنید

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
حدیث کساء که در آخر مفاتیح الجنان به طور مشروح ذکر شده، در آغاز آن آمده است :
بسند صحيح عن جابر بن عبد الله الأنصاري .مفاتيح الجنان 866
البته حديث کساء از احاديث متواتر و مورد اتفاق و مشهور در نزد شيعه و اهل سنت مي‌باشد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | رهگذر | Iran - Tehran | 16:21 - 13 دي 1394 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
تحریف در کتب وسخن علمای اهل سنت موج میزند
به راحتی مثل اب خوردن احادیثی که مربوط به امامت اهل بیت (ع) میباشد را تغییر وتحریف میکنند
جابجایی نصوص ولایت شگرد اینان واخلافشان میباشد گویا برای همین زاده شد ه اند ورشد کرده اند
شایسته هست قلم زنان این موسسه شریف دامن همت بالا زده پژوهشی در این باب محرر کنند لعلکم تهتدون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | شیعه | United States - Richardson | 08:25 - 14 دي 1394 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
با سلام
آیا از معصومین علیهم اسلام در تفسیرآیه 122 سوره انعام روایاتی داریم ؟
أَوَمَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻧﻮﺭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﺩ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻇﻠﻤﺘﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﻧﮕﺮﺩﺩ، ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ (ﺯﺷﺘﻰ) ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺰﻳﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ (ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﺟﻠﻮﻩ ﻛﺮﺩﻩ).(122)

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در روايات معتبر و فراوان نقل شده است که مراد از اين آيه ولايت ائمه مي باشد يعني ولايت ائمه نور است و اگر کسي آن را قبول نکند در ظلمت است
کليني روايت معتبري را چنين نقل مي کند:
محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن محمد بن إسماعيل عن منصور بن يونس عن بريد قال سمعت أبا جعفر ع يقول‏ في قول الله تبارك و تعالى- أ و من كان ميتا فأحييناه‏ و جعلنا له نورا يمشي‏ به‏ في‏ الناس‏ فقال ميت لا يعرف شيئا و نورا يمشي‏ به‏ في‏ الناس‏ إماما يؤتم به- كمن مثله‏ في الظلمات ليس بخارج منها قال الذي لا يعرف الإمام
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص185
علامه مجلسي گويد:
الحديث الثالث عشر: موثق.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏2 ؛ ص321
در بحار نيز نقل شده است که ميت در آيه کسي است که شان حضرت علي عليه السلام را نمي داند
تفسير العياشي عن بريد العجلي قال: سألت أبا جعفر ع عن قول الله‏ أ و من كان ميتا فأحييناه و جعلنا له نورا يمشي‏ به‏ في‏ الناس‏ قال الميت الذي لا يعرف هذا الشأن يعني هذا الأمر- و جعلنا له نورا إماما يأتم به يعني علي بن أبي طالب ع قلت فقوله‏ كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها فقال‏ بيده هكذا هذا الخلق الذي لا يعرفون شيا
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏35 ؛ ص404
در تفسير قمي نيز آمده است اگر کسي ولايت ائمه را قبول نکند و در ولايت غير آنها باشد، در ظلمات است
عني وحي كذب و فسوق- و فجور إلى أوليائهم من الإنس و من يطيعهم‏ ليجادلوكم‏ أي ليخاصموكم‏ و إن أطعتموهم إنكم لمشركون‏ و قوله‏ أو من كان ميتا فأحييناه‏ قال جاهلا عن الحق و الولاية فهديناه إليها و جعلنا له نورا يمشي‏ به‏ في‏ الناس‏ قال النور الولاية كمن مثله في الظلمات ليس بخارج منها يعني في ولاية غير الأئمة ع‏
تفسير القمي ؛ ج‏1 ؛ ص215
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | علی کریم زاده | Iran - Farrokh Shahr | 04:23 - 10 دي 1396 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
به نام خدا
با سلام خدمت شما عزیزان
از شما درخواست دارم کتاب هایی که اسانید معجزات رسول الله (ص) را به صورت متواتر ((مانند کتاب دلائل النبوه ابونعیم اصفهانی )) نقل کرده اند معرفی کنید ( چه از کتب مخالفین چه از کتب شیعه )

ممنونم



پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در این خصوص به معجزات النبي از البداية والنهاية ابن کثیر و به کتاب المنتظم، ج۱۵، ص129
و قسمت أبواب معجزاته ص‏ در بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏17، ص: 159 به بعد رجوع کنید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات

7 | رضایی رافضی | Germany - Bad Muenstereifel | 18:51 - 08 مرداد 1402 |
0
 
 
0
پاسخ نظر
سلام و صلوات خداوند بر خاتم الانبیا و عترت مطهرش
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعداهم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :