حسینی:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اللهم صلی علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمندی که بیننده ویژه برنامه از هیاهو تا واقعیت هستید، با موضوع بررسی مناظراتی که در شبکه المستقله در موضوع زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار شد مثل شش جلسه گذشته همراه با جناب آقای شرفی مطالب را تقدیم حضورتان میکنیم که إنشاءالله مورد استفادهتان قرار بگیرد، جناب آقای شرفی سلام علیکم و رحمۀ الله.
شرفی:
و علیکم السلام و رحمۀ الله و برکاته، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت همه شما بزرگواران عرض سلام و ادب و احترام دارم، إنشاءالله که بتوانیم در این برنامه نیز مطالب ارزنده و مفیدی را تقدیم حضور شما کنیم.
حسینی:
در جلسه اول در مورد شبکه المستقله با شما گفتگو کردیم و ادعاهایی که وهابیها در خصوص مناظراتی که در موضوع زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها در شبکه المستقله برگزار شده بود، مطرح کرده بودند، پاسخ ادعاها را دیدیم. جلسه دوم و سوم این ویژه برنامه در مورد تحریفها، سانسورها و جابهجا کردن مناظره توسط وهابیها بود؛ اینها زمانی که به زعم خودشان ترجمه کردند تا مناظره را پخش کنند، چقدر از مناظره را سانسور، تحریف، جابهجا و حتی به مناظره اضافه کرده بودند. در جلسه چهارم، آنچه که آقایان شبکه المستقله در مورد هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها و شهادت ایشان خواسته بودند که آیت الله قزوینی از کتب شیعه بیاورند را بحث کردیم، تمام سؤالاتشان را دیدیم، و تمام پاسخهای آیت الله قزوینی را باهم دیدیم که چه پاسخهایی داده بودند. در جلسه پنجم به اولین روایتی که آیت الله قزوینی از کتب اهل سنت در مناظره آورده بودند پرداختیم؛ روایتی بود که از کتاب المصنف ابن ابی شیبه بود که ایشان آوردند و آنان ایرادهایی به سند روایت گرفتند و ایشان پاسخ دادند؛ در جلسه ششم هم دو روایت دیگر که آیت الله قزوینی آوردند را بررسی کردیم؛ آیت الله قزوینی یک روایت از کتاب تاریخ طبری آورده بودند و یک روایت از کتاب أنساب الأشراف بلاذری آورده بودند و هردو روایت را بررسی کردند؛ ایرادهایی که گرفته بودند و هم پاسخ آیت الله قزوینی به آن ایرادها را دیدیم. و در این برنامه که جلسه هفتم از ویژه برنامه از هیاهو تا واقعیت است، قرار است روایت چهارمی را که آیت الله قزوینی از کتب اهل سنت دال بر هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها آوردهاند را با همدیگر ببینیم و بشنویم و هم استدلالهای آیت الله قزوینی را ببینیم، و ایرادهایی که آقایان گرفتهاند و هم پاسخهای آیت الله قزوینی به آن ایرادها را با همدیگر ببینیم و بشنویم.
شرفی:
بعد از اینکه استاد حسینی قزوینی به آن سه روایت از کتب اهل سنت اشاره داشتند، ما پرونده کتب شیعه و روایات شیعی را بستیم، آنچه که آنها از آیت الله قزوینی از کتب شیعه طلب کردند، کاملاً پاسخ داده شد و آنها هیچ جوابی نداشتند. سپس که حضرت آیت الله قزوینی وارد کتب اهل سنت شدند، بعد از روایتی که ما در قسمتهای قبلی به آن پرداختیم، آقای أبو شوارب اشکالی را مطرح کردند و گفتند همه روایاتی که تا اینجا خوانده شد، صرفاً تهدید را ثابت میکند؛ کلیپ اشکالی که اینها وارد کردند را با هم ببینیم، در خدمتتان خواهیم بود.
کلیپ:
أبو شوارب:
همه روایاتی که آیت الله قزوینی بیان کردند بر وقوع حادثه دلالتی ندارد. بلکه فقط اشاره به این مطلب دارد که عمر بن خطاب تهدید به آتش زدن درب خانه نموده است. پس کل داستان این است که طبق بلاذری فاطمه میگوید: آیا درب خانه مرا آتش میزنی؟
شرفی:
ایشان گفتند تمام آن روایاتی که خوانده شد و ما به آن پرداختیم، روایت المصنف، روایت منبی بر تهدید به احراق و هجوم در تاریخ طبری و روایتی که در انساب الاشراف بلاذری است، گفتند اینها صرفاً تهدید را ثابت میکند. یعنی خود اینها هم این را پذیرفتند و نتوانستند اشکالی وارد کنند، ولی گفتند بعد از تهدید را ثابت نمیکند. اینکه شما میگویید هجوم صورت گرفت و درگیری رخ داد و آنجا به افرادی آسیب رسید، از این روایات ثابت نمیشود. البته آیت الله قزوینی به این هم پاسخ دادند و روایت چهارم را در آنجا رو کردند و اینها ظاهراً از این روایت هم خبر نداشتند. آیت الله قزوینی روایت دیگری را از کتاب تاریخ طبری، مطرح کردند، و در حین قرائت روایت، آقای أبو شوارب اشکالی گرفتند. هم قرائت روایت بهوسیله آیت الله قزوینی و هم اشکال آقای أبو شوارب را در این کلیپ میبینیم و در خدمتتان خواهیم بود.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
روایت طبری را نقل میکنم، از قول خلیفه ابی بکر میگوید: من بر چیزی افسوس نمیخورم مگر بر سه مورد که انجام دادم تا آنجا که گفت: ای کاش خانه فاطمه سلاماللهعلیها را نگشوده بودم، اگرچه برای جنگ بسته شده بود. از شما جناب دکتر هاشمی و همچنین از مهمان عزیز و ارجمند جناب دکتر أبو شوارب سؤال میکنم، منظور خلیفه ابوبکر از این جمله چیست؟ ای کاش خانه فاطمه سلاماللهعلیها را نگشوده بودم. این جمله در اواخر حیات ابوبکر بوده و روایت بر اساس منهج برادران اهل سنت صحیح است.
أبو شوارب:
نه نه...
این صحیح نیست، با اجازه شما دکتر هاشمی، طبری در آوردن روایاتش شرط به صحت نمیکند. و شاید به این روایت مراجعه نمایید، یا از هشام ابن سائب کلبی روایت شده است یا از أبو مِخنف لوط بن یحیی، این دو راوی روایات نزاع بین صحابه را نقل کردهاند، بین ابوبکر و عمر از طرفی و بین فاطمه و علی از طرف دیگر که در کتاب طبری آمده است، هردو شیعه رافضی و متعصب و اهل غلو هستند. دیگر اینکه جناب آیت الله قزوینی ما مکرر گفتهایم که کتاب طبری کتاب صحیحی نیست. چون این شخص هر آنچه که نقل شده است را روایت میکند، بدون اینکه در آن شرط صحت کند.
شرفی:
بینندگان عزیز با همدیگر دیدیم آیت الله قزوینی روایتی که طلب آنها را ثابت میکرد و در کتب اهل سنت وجود دارد را آوردند و در حین قرائت روایتی که مبنی بر پشیمانی خلیفه اول بود، اشکالی را آقای أبو شوارب مطرح کردند.
حسینی:
بله همانطوری که شما عزیزان هم ملاحظه فرمودید، بعد از اینکه اینها گفتند روایاتی که آیت الله قزوینی آورد، فقط تهدید را ثابت میکند و هجومی در کار نبوده است، آیت الله قزوینی روایت پشیمانی خلیفه اول مبنی بر کشف بیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها را آوردند. بسیار این پاسخ دقیق و بهجا بود. چرا؟ چون اگر تهدید صورت گرفته بود و بعد از آن عملی انجام نشده بود، دلالتی نمیداشت که خلیفه اول از هجوم و کشف بیت ابراز پشیمانی داشته باشد. فرض کنید یک شخصی حضرت زهرا سلاماللهعلیها را به هجوم و یا به سوزاندن درب منزل تهدید کرده است، چرا شخص دیگری که در آن زمان خلیفه بوده است، در اواخر عمرش ابراز ناراحتی میکند که کاش این کار را نمیکردم؟ یعنی چه؟ یعنی اولاً اینکه در زمان خلافت من این اتفاق افتاد و من اجازه این کار یا دستور به حمله را دادم. اگر حملهای صورت نمیگرفت، و صرف تهدید بود، نمیگفت من کشف بیت نمیکردم، میگفت کاش آن تهدید انجام نمیشد. چون بر اساس روایات اهل سنت، خلیفه اول تهدید نکرده بود، خلیفه دوم تهدید کرده بود. پس کشف بیتی رخ داده است که خلیفه اول در اواخر عمر خودش بر اساس روایت اهل سنت از این کشف بیت پشیمان است. آقای أبو شوارب ایرادی گرفتند، و آیت الله قزوینی سؤالی که کردند که اگر واقعاً کشف بیت نبوده و فقط تهدید بوده، چرا ابوبکر از این قضایا ناراحت و پشیمان بوده است؟ آقای أبو شوارب بلافاصله به این روایت دو جواب دادند. جواب اول این بود که آقای طبری هر آنچه که در کتابش آورده است صحیح نیست چون شرط آقای طبری صحت نکرده است که آیت الله قزوینی به این ایراد پاسخ دادند، یعنی تصحیحهایی که در مورد روایت پشیمانی خلیفه اول بود را خواندند که با همدیگر میبینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
روایت چهارم پشیمانی خلیفه ابوبکر از انجام هجوم است که طبری و ذهبی و غیره از ابوبکر روایت کردهاند که هنگام مرگش گفت من بر چیزی افسوس نمیخورم مگر برای سه کاری که مرتکب شدهام. تا آنجا که گفت: ای کاش خانه فاطمه سلاماللهعلیها را نگشوده بودم، اگرچه هم برای جنگ بسته شده بود. این روایت در تاریخ طبری جلد 2، صفحه 619، تاریخ الاسلام ذهبی، جلد 3، صفحه 118 و در المعجم الکبیر طبرانی جلد اول صفحه 62 و مجمع الزوائد هیثمی، جلد 5 صفحه 202 ذکر شده است. در صحت این روایت همین بس که ضیاء الدین مقدسی حنبلی از بزرگان علمای اهل سنت میگوید: این حدیث حسن است. کتاب الاحادیث المختاره، جلد 10، صفحه 90. ضیاء الدین مقدسی از ارکان علم رجال و جرح و تعدیل است که ذهبی میگوید او امام حافظ، حجت، محدث شام، و شیخ سنت است. تذکرۀ الحفاظ جلد 4، صفحه 1405. علوان بن داود بجلی در این روایت قرار گرفته است که ابن حبان در کتابش او را توثیق کرده است؛ الثقات، جلد 8، صفحه 529. شاید بعض از برادران اهل سنت درباره ابن حبان بگویند او متساهل در توثیق بوده است، اما این ادعا پذیرفته نیست، چراکه ذهبی در «الموقظه في علم مصطلح الحديث» صفحه 79 میگوید: چشمه معرفت ثقات، تاریخ بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان هستند. سیوطی میگوید: آنچه که در مورد تساهل ابن حبان ذکر شده است، صحیح نیست. تدریب الراوی، جلد 1، صفحه 108.
حسینی:
ملاحظه فرمودید که آیت الله قزوینی به این ایراد آقای أبو شوارب که گفت آقای طبری شرط بر صحت هر آنچه که آورده، نکرده است، جواب دادند که علمای اهل سنت روایت را تصحیح کردند. آیت الله قزوینی هم ادعا نکردند هر آنچه که طبری آورده است سندش صحیح است. اینها برای اینکه یک راه فرار در مناظره المستقله پیدا کنند، در مقابل پاسخها و سؤالاتی که آیت الله قزوینی میپرسیدند، میگفتند بله طبری همه روایاتش را صحیح نمیداند! اصلاً آیت الله قزوینی چنین ادعایی نکردند. جوابی که این آقایان میدادند، فقط برای پر کردن زمان مناظره و برای اینکه شاید چند نفر از بینندههای آنان عوام باشند، واقعاً اینها را ندانند و نفهمند که آیت الله قزوینی روایات صحیح از اهل سنت برای آنان میآورد. آیت الله قزوینی صرف وجود روایت طبری را نیاورد بلکه فرمودند که روایت با سند صحیح آمده است. پس این پاسخ آیت الله قزوینی به ایراد آقای أبو شوارب بود. ایشان ایراد دیگری هم گرفتند، جناب آقای شرفی در خدمتتان هستیم.
شرفی:
اما اشکال دومشان این بود که گفتند ما اگر کتاب تاریخ طبری را باز کنیم، این روایت یا از أبو مِخنف نقل شده است یا از کلبی، که شبکههای وهابی فارسی زبان اینجا زیرنویس را تحریف کردند، گفتند شاید اگر مراجعه کنیم، در حالی که خود آقای أبو شوارب، به صورت جزمی میگوید: ما اگر مراجعه کنیم یا از أبو مِخنف نقل شده است، یا از کلبی، یعنی قطعاً یکی از این دو نفر باید در روایت طبری باشد. که شبکههای وهابی فارسی زبان چون دیدند این دروغ است، زیرنویس را تحریف کردند. کلیپ را با همدیگر ببینیم که مروری شود، إنشاءالله در خدمت شما بینندگان عزیز خواهم بود.
کلیپ:
أبو شوارب:
این صحیح نیست، با اجازه شما دکتر هاشمی، طبری در آوردن روایاتش شرط به صحت نمیکند. و اگر به این روایت مراجعه نمایید، یا از هشام ابن سائب کلبی روایت شده است یا از أبو مِخنف لوط بن یحیی.
شرفی:
بسیار عالی مجدداً با همدیگر ادعای آقای أبو شوارب را دیدیم که گفتند اگر مراجعه کنیم به تاریخ طبری، قطعاً یکی از این دو نفر که رافضی ضعیف کذاب هستند در سند وجود دارند و روایت نمیتواند صحیح باشد. اما آقای طبری که متوفای 310 هجری است در کتاب تاریخ طبری در باب «ذكر استخلافه عمر بن الخطاب» مینویسد:
حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الأَعْلَى، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا اللَّيْثُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُلْوَانُ، عَنْ صَالِحِ بْنِ كَيْسَانَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّهُ دَخَلَ
تاريخ الطبري (تاريخ الرسل والملوك) ج 2 ص 328، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، دار النشر: الامیرۀ - بیروت، الطبعة: الاولی 1431-2010م
این سند روايت است. ما برخلاف ادعای آقای أبو شوارب اینجا نه اسمی از آقای ابی مخنف میبینیم، نه اسمی از آقای کلبی میبینیم، یعنی ایشان دروغ گفتند. و این یک دروغ است که شبکههای وهابی فارسی زبان به همین دلیل مجبور شدند زیرنویس را تحریف کنند و الا اگر تحریف نمیکردند دروغ آقای أبو شوارب ثابت میشد. این از سند روایت، اما طبری در متن روایت هم مینویسد:
قال ابو بكر رضى الله عَنْهُ: أَجَلْ، إِنِّي لا آسَى عَلَى شَيْءٍ مِنَ الدُّنْيَا إِلا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ...
تاريخ الطبري (تاريخ الرسل والملوك) ج 2 ص 329، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، دار النشر: الامیرۀ - بیروت، الطبعة: الاولی 1431-2010م
ابوبکر گفت: من بر هیچ چیزی تأسف نمیخورم، مگر بر سه مورد که انجام دادم و ای کاش انجام نمیدادم...
و یکی از این سه مورد آن چیزی است که ما درباره آن بحث میکنیم که در ادامه روایت آمده است:
فَأَمَّا الثَّلاثُ اللاتِي وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، فَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكْشِفْ بَيْتَ فَاطِمَةَ عَنْ شَيْءٍ وَإِنْ كَانُوا قَدْ غَلَّقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ،
تاريخ الطبري (تاريخ الرسل والملوك) ج 2 ص 329، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، دار النشر: الامیرۀ - بیروت، الطبعة: الاولی 1431-2010م
اما سه کاری که ای کاش انجام نمیدادم (این است که) ای کاش بیت مبارک حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها را کشف نمیکردم (هجوم ناگهانی به این بیت نمیبردیم) حتی اگر برای جنگ بسته شده بود
این متن در جلد دوم کتاب عربی تاریخ طبری است. اما ما میخواهیم از ترجمه معروف هم ببینیم که آنجا همین روایت را چگونه ترجمه کردهاند؟ کتابی که در برنامههای قبل هم در بحث هجوم به خانه و تهدید به هجوم به آن رجوع کردیم که زبیر شمشیر را برداشت و لیز خورد و شمشیرش شکست؛ ما ترجمه همین روایت را میخواهیم از همین کتاب ببینیم؛ کتاب ترجمه تاریخ طبری، همین روایت را آورده و میگوید:
ابوبکر رضی الله عنه گفت: «آری از آنچه شده تأسف ندارم مگر سه کار که کردهام و خوش بود که نکرده بودم....
«آن سه کار که دوست دارم نکرده بودم: ای کاش خانه فاطمه را اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، نگشوده بودم.
تاريخ طبري یا تاريخ الرسل والملوك ج 4 ص 1572، اسم المؤلف: محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، مترجم: ابوالقاسم پاینده، دار النشر: اساطیر، الطبعة: الخامسۀ 1375هـ.ش،
این هم از ترجمه فارسی که ما از ترجمه خود فقط در اینجا نیاورده باشیم، ترجمه معتبر و معروف کتاب تاریخ طبری همین ترجمه است که همان چیزی ترجمه شد که ما هم به آن اشاره کردیم، یعنی خلیفه اول طبق این روایت تاریخ طبری که از جهت سندی روایت معتبری هم است و برخلاف نظر آقای أبو شوارب که به دروغ گفتند یا از أبو مِخنف نقل شده است یا از کلبی، در متن این روایت پشیمانی خلیفه در لحظات احتضارشان آمده است که میگوید من سه کار انجام دادم که ای کاش انجام نداده بودم. و اولین آنها کشف بیت حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها است.
حسینی:
ملاحظه فرمودید که نه از آقای ابی مخنف در این روایت خبری بود و نه از آقای کلبی. این آقای أبو شوارب چون علمیتی در مورد این روایت نداشت، فقط برای اینکه شاید بتواند یک مقدار ذهن عوامی که پای گیرنده هستند را مشوش کند، گفت روایت یا از کلبی و یا از ابی مخنف است! شبکههای وهابی فارسی هم مجبور شدند زیرنویس را تحریف کنند برای اینکه این آبروریزی را مقداری جمع کنند. اما آیت الله قزوینی در تصحیح روایت پشیمانی خلیفه اول از هجوم به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها به کتاب الاحادیث المختاره جناب ضیاء الدین مقدسی اشاره کردند؛ ما کتاب را اینجا داریم، یک مرور کنیم ببینیم اشاره آیت الله قزوینی به چه نکته و به چه موردی در این کتاب بود. الشیخ الامام العلامۀ ضیاء الدین مقدسی حنبلی در کتاب الاحادیث المختاره در قسمت «رَوَاهُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ» مینویسد خلیفه اول گفتند که ای کاش سه کار را در زمان حیاتشان انجام نمیدادند. یکی از آن کارها این بود که:
فَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ أَوْ تَرَكْتُهُ وَأَنْ أُعَلِّقَ عَلَى الْحَرْبِ...
الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما ج 1 ص 89، اسم المؤلف: ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)، دار النشر: دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت-لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420 هـ - 2000 م، تحقيق: معالي الأستاذ الدكتور عبدالملك بن عبدالله بن دهيش
من در مورد این روایت توضیح میدهم، اما قبلش ببینید آقای مقدسی در مورد همین روایت در صفحه بعد چه گفته است؟
قُلْتُ وَهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ عَنْ أَبِي بَكْرٍ إِلا أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ قَوْلِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما ج 1 ص 90، اسم المؤلف: ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)، دار النشر: دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت-لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420 هـ - 2000 م، تحقيق: معالي الأستاذ الدكتور عبدالملك بن عبدالله بن دهيش
من (ضیاء الدین مقدسی) میگویم: سند این روایت از ابوبکر حسن است فقط اینکه در این روایت چیزی از کلام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیست
اثر است که آنهم حجت است. کلام خلیفه اول است، طبیعی است که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نباشد، پشیمانی خلیفه اول، طبیعی است که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نباشد. اما برگردیم به متن روایت، پس دیدید جناب آقای مقدسی روایت را حسن دانسته بود همانطوری که آیت الله قزوینی اشاره کردند. و این روایت روایتی نیست که با سند ضعیف آمده باشد و طبری به عنوان یک نقل تاریخی ضعیف نقل کرده باشد.. این به این معنا است که ای کاش من به منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها هجوم نمیبردم یا اینکه بعد از هجوم، خانه را تسخیر نمیکردم و خانه را ترک میکردم. و در بعضی از نسخ ذکر شده است که «وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ»، هرچند در را برای جنگ علیه من بسته بودند.
دیدیم در روایت قبلی هم زبیر با شمشیر از خانه بیرون میآید و هجوم میبرند و زبیر را میگیرند. خلیفه دوم با آتش آمده است، فضا کاملاً جنگی است. یک طور دیگر هم میشود این روایت را خواند: «و من در جنگ را میبستم». اینکه جلسه قبل عرض کردم چطور میشود که خلیفه دوم تهدید کرده، خلیفه دوم آتش آورده، خلیفه دوم گفت من در را روی حضرت زهرا سلاماللهعلیها میسوزانم، خلیفه دوم گفت من خانه را با اهلش به آتش میکشم، اما خلیفه اول پشیمانی میکند؛ خلیفه اول میگوید: وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ، من در جنگ را میبستم. یعنی من نمیگذاشتم آن کسی که تهدید کرد وارد جنگ با اهالی آن خانه شود. اگر در یک شهری، در یک منطقه درگیری به صورت ساده و بین چند نفر باشد، به آن جنگ نمیگوییم، جنگ به زمانی گفته میشود که آن درگیری ویژگیهای خاصی داشته باشد. آیا واقعاً منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها جنگیدن داشت؟ این است که خلیفه اول افسوس میخورد که ای کاش من در جنگ را میبستم و نمیگذاشتم که وارد جنگ با حضرت زهرا سلاماللهعلیها شود. این روایتی بود که آقای مقدسی روایت را حسن دانسته بود که «الحسن کالصحیح فی الاحتجاج» در احتجاج روایت حسن مثل روایت صحیح است. اما آقای الحسینی مقداری سعی میکرد در این مناظره علمیتر بحث کند، ایراد دیگری گرفتند که به سند روایت برمیگشت، البته همانطور که خدمت شما بینندگان عزیز عرض کردیم، بسیاری از بخشهای مناظرهای که در شبکههای وهابی فارسی زبان پخش شده است، از شبهایی است که آیت الله قزوینی حضور ندارند؛ اینها بعدها جوابی پیدا کردهاند و با آن به تنهایی برنامه رفتهاند، اما آن قسمتی که پاسخ دادهاند را در برنامه شبهایی که آیت الله قزوینی حضور داشتند گنجاندند. منتها ما برای اینکه در این برنامه حجت تمام شود، سعی میکنیم بر اساس آن توافقی که با آقای شرفی کردیم، تا آنجایی که امکان دارد از کلیپهایی استفاده کنیم که زیرنویس شده توسط وهابیها است، که هیچ شک و شبههای هم در ترجمه این کلیپها باقی نماند. از طرف دیگر هر کس نگاه کند، متوجه شود حتی در آن مناظرات تحریف شده هم آیت الله قزوینی پاسخگو بودند و طرف وهابی بود که در این مناظرات شکست خورد. ایراد جناب آقای حسن الحسینی از حاضرین در استودیوی المستقله به روایتی که حضرت آیت الله قزوینی آوردند در خصوص پشیمانی ابوبکر را باهم ببینیم.
کلیپ:
الحسینی:
روایت آخر که گفت حضرت ابوبکر در اواخر عمر پشیمان شد و گفت ای کاش در خانه فاطمه را نمیگشودم. سند این روایت نزد طبرانی و سیوطی موجود است؛ در میان روایان آن شخصی به نام علوان بن داوود وجود دارد. بخاری در مورد او میگوید او منکر الحدیث بود، ابن سعید میگوید: منکر الحدیث است. اما تو میگویی این روایت نزد اهل سنت صحیح است!
شرفی:
آقای حسن الحسینی بالاخره بعد از دست و پا زدن آقایان وهابی در شبکه وهابی المستقله و آن ایرادهای خندهدار آقای أبو شوارب و ایرادهای غیر علمی، بالاخره باز هم مثل قبل سراغ سند روایت رفتند؛ دیدیم در سند روایت نه از کلبی خبری بود و نه از أبو مِخنف خبری بود. فقط یک راوی را هم اینها پیدا کردند که نام صحیحش هم عُلوان بن داوود است که آقای حسن الحسینی به اشتباه گفتند عَلوان! ما خیلی کاری به این اشتباه اعرابی نداریم، مهم برای ما بحث علمی است. اینها گفتند در سند این روایت فردی به نام علوان ابن داوود وجود دارد که منکر الحدیث است، در نتیجه سند روایت معتبر و قابل قبول نخواهد بود؛ اما آیت الله قزوینی به همین اشکال آنها هم بر مبنای مصطلح الحدیث اهل سنت پاسخ علمی دادند که با همدیگر میبینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
بعضی میگویند که (علوان بن داوود بجلی) منکر الحدیث بوده است، در پاسخ میگوییم منکر الحدیث بودن دلالت بر عدم اعتبار روایات نمیکند. ابن حجر عسقلانی در شرح حال حسین بن فضل بجلی میگوید: اگر بنا باشد هر کسی که به صرف نقل روایت منکر در زمره ضعفاء بدانیم، دیگر هیچکس از محدثین سالم نخواهد ماند. لسان المیزان، ج2، ص 308. ذهبی میگوید: اینگونه نیست که هر کسی که حدیث منکر روایت کند مورد تضعیف قرار بگیرد. میزان الاعتدال، ج1، ص 118.
شرفی:
این هم از پاسخ علمی و مستدل آیت الله قزوینی که گفتند منکر الحدیث اولاً باعث ضعف راوی نمیشود، و برای آنهایی که در علم حدیث هم دستی بر آتش داشته باشند، خیلی واضح است که منکر الحدیث جرح مفصل نیست و علمای اهل سنت و حتی بسیاری از علمای سلفی و متشدد منکر الحدیث را جرح مفصل نمیدانند که اگر قرار باشد ما حدیث هر کسی که منکر الحدیث گفته شد را کنار بگذاریم، احدی از محدثین سالم باقی نخواهد ماند. به این معنا که تقریباً باید تمام روایات را بگوییم ضعیف است و قابل قبول نیست. و نقل هم از ابن حجر عسقلانی، از محدثین و علمای بسیار بزرگ اهل سنت بود که او را قبول دارند، و علمای دیگری هم هستند که آیت الله قزوینی در وقت محدودی که داشتند به یک نمونه اشاره کردند. پس این روایت طبق مبنای اهل سنت معتبر است و اشکالاتی که آنها وارد کردند قابل قبول نیست.
حسینی:
آیت الله قزوینی به هر سه ایرادی که گرفتند پاسخ دادند، اولی این بود که آقای طبری شرط صحت نکرده است که آیت الله قزوینی تصحیح را آوردند. دوم اینکه از کلبی یا از أبو مِخنف است، در حالی که نه از کلبی بود و نه از أبو مِخنف بود، و روایت تصحیح داشت. و سوم هم اینکه آقای علوان بن داوود در این سند است و او منکر الحدیث است، آیت الله قزوینی هم پاسخ دادند که اگر بخواهیم منکر الحدیث را ضعف بدانیم، اوضاع خیلی خراب میشود، و حتی با وجود علوان بن داوود، اهل سنت روایت را حسن دانستهاند! علم آنها که از شما آقایان وهابی بیشتر بوده است. اما یک نکتهای را آقای الحسینی زمانی که میخواست ایراد بگیرد به علوان بن داوود گفت. ایشان به سند روایت به نقل از سیوطی اشارهای کرد. آقای سیوطی در کتاب مسند فاطمه روایت را آورده است البته نکته خیلی جالبی در اینجا وجود دارد، ببینیم آقای الحسینی واقعاً کتاب را دیده است یا نه؟ جناب آقای سیوطی در کتاب مسند فاطمه همین روایت را آورده است و مینویسد:
فأما التي فعلتها أوددت أني لم أفعلها فوددت أني لم أكن فعلت وددت أنی لم أکشف بیت فاطمۀ و ترکته و أنی أغلق علی الحرب
مسند فاطمه الزهرا ص 34، اسم المؤلف: ابی الفضل جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، الوفاة: 911هـ، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة-بيروت-لبنان، الطبعة: الاولی
آن کارهایی که انجام دادم و ای کاش که انجام نمیدانم(این است که) ای کاش به خانه فاطمه هجوم نمیبردم و (این هجوم را) ترک میکردم. و درب جنگ را میبستم
یا با تعبیر دیگری که آقای مقدسی داشتند که «اگرچه درب آن منزل برای جنگ بسته شده بود». سپس جناب آقای سیوطی در صفحه بعد مینویسد:
ص، وقال: إنه حدیث حسن
مسند فاطمه الزهرا ص 35، اسم المؤلف: ابی الفضل جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، الوفاة: 911هـ، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة-بيروت-لبنان، الطبعة: الاولی
این روایت سندش حسن است.
واژه «ص» را اگر به صفحه نوزدهم همین کتاب مراجعه کنیم، میبینیم در «کشف الرموز التی وضعت فی اواخر الاحادیث بین القوسین» مینویسد:
ص: لعبد بن منصور فی سننه.
مسند فاطمه الزهرا ص 19، اسم المؤلف: ابی الفضل جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، الوفاة: 911هـ، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة-بيروت-لبنان، الطبعة: الاولی
یعنی هر جا که من حرف «ص» را در این کتاب آورده بودم، به نقل قول از آقای عبد بن منصور که در کتاب سنن خود آوردهاند مربوط میشود. البته الآن این تصحیحی که آقای سیوطی از سنن عبد بن منصور نقل میکند وجود ندارد، اما آقای سیوطی این را نقل کرده است. پس در نتیجه همان آدرسی که آقای الحسینی برای روایت پشیمانی داده بودند، همان روایت نیز تحسین شده بود و از لحاظ سندی مشکل نداشت. اما آقای الحسینی هیچ اشارهای نکردند که سند روایت در آنجا تحسین شده است و فقط گفتند: علوان بن داوود وجود دارد که منکر الحدیث است که آیت الله قزوینی به خوبی پاسخ این سؤالشان را هم دادند.
شرفی:
این هم از بحثی که در مورد روایت تاریخ طبری درباره پشیمانی خلیفه اول از هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها وجود داشت و ثابت شد که روایت هم معتبر است، در سندش نه أبو مِخنف بود و نه کلبی بود، ثابت شد که آقای أبو شوارب دروغ گفتند، آقای حسن الحسینی تدلیس کردند، چراکه که به تحسین حدیث توسط سیوطی به عنوان یکی از علمای سرشناس اهل سنت اشاره نکردند. و بعد از آن آیت الله قزوینی به عنوان مؤید این مسئله به کلامی از کتاب منهاج السنۀ ابن تیمیه اشاره کردند، یعنی از آنجا کلامی را به عنوان مؤید این روایات آوردند که حتی ابن تیمیه هم به نکته بسیار مهم و قابل تأملی در مورد هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها اشاره کرده است؛ با همدیگر کلیپ را میبینیم.
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
اما قضیه هجوم به خانه فاطمه سلاماللهعلیها مختص به کتب شیعه نیست، و ما از همه برادران عزیز حاضر در استودیو میخواهیم که برای مطالبی که در کتابهای برادران اهل سنت پیرامون این قضیه نقل میشود، فکری کرده باشند، قضیه هجوم را حتی ابن تیمیه حرانی، امام وهابیت نیز نقل نموده است. در منهاج السنۀ جلد4، ص 220 میگوید: عمر بن خطاب به خانه هجوم برد، تا ببینند آیا در آنجا چیزی از بیت المال وجود دارد تا آن را بین مستحقین تقسیم نماید. پس قضیه هجوم به خانه فاطمه سلاماللهعلیها مسئله ثابت شدهای است که حتی ابن تیمیه نیز نتوانسته است آن را انکار کند.
شرفی:
بسیار عالی! آیت الله قزوینی حتی از کتاب ابن تیمیه هم قولی را خواندند و گفتند آن روایاتی که ما آوردیم در کتب اهل سنت وارده شده است، و حتی فردی مثل ابن تیمیه هم در کتاب منهاج السنۀ خودش قولی را میآورد که بسیار خطیر و قابل تأمل است. یعنی برداشت هر فرد محققی از متنی که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنۀ آورده است و آیت الله قزوینی هم به آن اشاره داشتند و آدرس دادند، این است که ابن تیمیه هم پذیرفته است. آیت الله قزوینی این نقل را هم اشاره داشتند اما آنان دوباره یک ایرادی گرفتند! یعنی آقای أبو شوارب که مدام در کلام آیت الله قزوینی وارد میشدند و میخواستند اشکالی را بگیرند که بسیاری از اشکالاتشان هم علمی نبود، اینجا هم اشکالی را مطرح کردند؛ با همدیگر ببینیم آقای أبو شوارب چه گفت؟ در خدمتتان خواهیم بود.
کلیپ:
أبو شوارب:
همانطوری که شیخ حسن در مورد شهرستانی گفتند، همچنین ابن تیمیه این روایت را در رد ابن مطهر حلی و کتاب منهاج الکرامۀ او ذکر میکند. یعنی منهاج السنۀ ادعای منهاج الکرامۀ را نقل و آن را رد میکند. پس صرف وجود آن کتب اهل سنت دلیل اعتراف به آن توسط علمای اهل سنت نیست.
شرفی:
این هم از ایرادی که نمیشود گفت علمی بود؛ ایرادی که آقای أبو شوارب گرفتند و گفتند ابن تیمیه در کتاب منهاج السنۀ خودش حرفها و ادعاهایی را که علامه رحمۀاللهعلیه آورده است، را مطرح و رد میکند و این هم ضمن همان کلمات و عبارات است. یعنی اگر من بهعنوان یک فردی که هیچ اطلاعی ندارم کلام آقای أبو شوارب را میشنیدم اینطور برداشت میکردم که ظاهراً این باید کلام علامه حلی باشد و آقای ابن تیمیه این را رد کرده است و کلام از خود ابن تیمیه نیست.
حسینی:
بله؛ ملاحظه فرمودید این جواب که نمیشود علمی گفت ولی جواب دمدستی آقای أبو شوارب بود! جزء آن جوابهای کلی بود که هر آنچه آیت الله قزوینی میآوردند یکی دو جواب کلی داشتند که اصلاً مربوط به آن موضوع نبود، این جوابها را میدادند، مثل اینکه: کتاب فلانی نگفته هر آنچه که در آن آمده است صحیح است. یکی از جوابهایشان هم این بود که دیدیم ایشان نقل کرده است که رد کند. در مورد بقیه احادیث هم چنین اشاراتی داشتند به جز مسند ابن ابی شیبه که پذیرفته بودند آقای ابن ابی شیبه این روایت را واقعاً نقل کرده است. لذا ما به کتاب منهاج السنۀ رجوع کنیم و این کتاب را ببینیم، که آیا واقعاً این عبارت، عبارت علامه حلی است یا عبارت خود ابن تیمیه است؟ عبارتی را که آیت الله قزوینی قرائت کردند را جناب ابن تیمیه در کتاب منهاج السنۀ مینویسد که:
وَغَايَةُ مَا يُقَالُ: إِنَّهُ كَبَسَ الْبَيْتَ لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي يُقَسِّمُهُ
منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية ج 8 ص 291، اسم المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، دار النشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986 م، تحقيق: د. محمد رشاد سالم
این عبارتی است که از کتاب منهاج السنۀ قرائت شد، بالاتر برویم ببینیم این عبارت مربوط به علامه حلی است یا خیر؟ یک پاراگراف بالاتر میرویم، «وَالْجَوَابُ:» یک پاراگراف بالاتر:
قَالَ الرَّافِضِيُّ:...
منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية ج 8 ص 290، اسم المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، دار النشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986 م، تحقيق: د. محمد رشاد سالم
که منظور علامه حلی است. عبارت «وَالْجَوَابُ:» از چه کسی است؟ ابن تیمیه. و عبارت «وَغَايَةُ مَا يُقَالُ:» نیز ادامه جواب است یا ادامه قال الرافضی؟ خیلی واضح است، ادامه همان جواب است. ابن تیمیه اینجا چه گفته است؟ ببینید ابن تیمیه به علامه حلی که قائل به هجوم و شهادت است، قائل به شکستن پهلو حضرت زهرا سلاماللهعلیها و سقط جنین است، چه جواب میدهد؟ جملهاش این است:
وَنَحْنُ نَعْلَمُ يَقِينًا أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لَمْ يَقْدَمْ عَلَى عَلِيٍّ وَالزُّبَيْرِ بِشَيْءٍ مِنَ الْأَذَى، بَلْ وَلَا عَلَى سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ الْمُتَخَلِّفِ عَنْ بَيْعَتِهِ أَوَّلًا وَآخِرًا.
منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية ج 8 ص 291، اسم المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، دار النشر: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986 م، تحقيق: د. محمد رشاد سالم
ما یقین داریم ابوبکر کاری نمیکند که منجر به اذیت امیرالمؤمنین و زبیر شود...
پایینتر چه میگوید؟ میگوید نهایت این بوده است که ابوبکر یا عمر، «كَبَسَ الْبَيْتَ لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ»! آقای ابن تیمیه در اینجا قدر متقین گرفته است، قدر متقین یعنی چه؟ معنای قدر متیقن را خیلی ساده برای شما بینندگان عزیز بگویم. یکبار من میگویم از خیابان دو نفر رد شدند، بعد شک میکنم، دو نفر یا سه نفر بودند؟ قدر متقین چیزی که من میگویم دو نفر هستند. یعنی چه احتمال اول وجود داشته باشد، چه احتمال دوم حتماً دو نفر از این خیابان رد شدهاند، لااقل دو نفر رد شدهاند. قدر متقین آقای ابن تیمیه در این عبارت «إِنَّهُ كَبَسَ الْبَيْتَ» است. علتش را مطرح میکند، میگوید علتش این بوده که بینند آیا در منزل امیرالمؤمنین علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها از اموال مردم چیزی بوده است یا نه؟!
شرفی:
عجب! که خود این توهین دیگری است.
حسینی:
خیلی وحشتناک است یعنی واقعاً اهل سنت همچنین استدلالی را میپذیرند؟ اما معنای «كَبَسَ الْبَيْتَ» چیست؟ ما اگر به معجم معانی که وجود دارد، به قاموس اللغۀ، به سایتهایی که كَبَسَ را ترجمه کردهاند که کبس علی الشیء به چه معنا است مراجعه کنیم میبینیم مشخص کردهاند که «کبس القوم داره» مثل همین بیت است، به معنای چیست؟ «هجموا علیها فجئۀ»، یعنی حمله ناگهانی بردند. ابن تیمیه میگوید علت این حمله ناگهانی که قدر متیقن میدانند، این بود که بینند اموالی از بیت المال در خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و امیرالمؤمنین علیهالسلام بود یا خیر؟ حالا این جمله قبل ابن تیمیه به چه معناست که میگوید امکان ندارد ابوبکر، امیرالمؤمنین علیهالسلام و زبیر را اذیت کرده باشد، چون اصلاً ایشان در این حد را اذیت امیرالمؤمنین علیهالسلام و زبیر نمیدانند. یعنی ابن تیمیه قائل به این نیست که اگر برای بیت المال در خانه هجوم بردند اصلاً اذیت کردن دیگران باشد.
شرفی:
یعنی برای تقویت اسلام این کار را مفید هم میدانند؟
حسینی:
بله مثل همان عبارتی که بر اساس روایات اهل سنت خلیفه دوم به حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها گفت این کاری که الآن من میکنم تقویت کننده همان چیزی است که پدرتان آورده است! ابن تیمیه نیز آن روایت را دیده است و بر اساس آن میگوید که این تقویت کننده هم است. ولی آیت الله قزوینی هم ادعا نکردند که جزئیات هجوم را ابن تیمیه قبول دارد، نه! ابن تیمیه بعد در ادامه میگوید جزئیاتی از هجوم وجود دارد، مثل اسقاط جنین، مثل ضربه زدن به پهلوی حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها این جزئیات را ابن تیمیه قبول ندارد، خیلی هم طبیعی است که قبول نداشته باشد. بحث آیت الله قزوینی در مورد هجوم بود، اصل هجوم، روایت صحیح دارد، اصل هجوم را حتی ابن تیمیه به عنوان قدر متیقنی گرفته است که برایش احتمال تراشیده است و برایش در کتاب منهاج السنۀ احتمال آورده است. حالا بینندگان عزیز قضاوت کنند واقعاً ابن تیمیه این را از علامه حلی آورده بود یا اینکه عبارت خود ابن تیمیه بود؟
شرفی:
و اینجا یک نکته مهم دیگری هم وجود دارد؛ یک قاعده اصولی است که: ان التأویل فرع التصحیح، به چه معناست؟ تأویل یک قول و عبارت، یا تأویل یک داستان یا هر چیز دیگری، فرع تصحیح است. یعنی شما وقتی یک مسئلهای را تأویل میکنید یعنی اصل آن را پذیرفتهاید که تأویل یا توجیه میکنید. یعنی اصل وقوع را قبول کردید، این قاعده را حتی بسیاری از علمای سلفی هم قبول دارند، یعنی قاعده متفق علیه است. اینجا هم آقای ابن تیمیه وقتی که این مطلب را در منهاج السنۀ آوردهاند، در اصل تأویل میکنند. مثلاً میگوید اگر هجوم صورت گرفته است، موجب اذیت نشده است، مثلاً برای جمع آوری بیت المال بوده از داخل خانه حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها است. این تأویل است و گفتیم که تأویل هم فرع تصحیح است، یعنی ابن تیمیه اصل هجوم را قبول کرده است و فقط تأویل و توجیه میکند. حتی طبق این قاعده اصولی هم ثابت میشود که آنچه آیت الله قزوینی از کتاب منهاج السنۀ نقل کردند کاملاً صحیح است و نه قول علامه حلی است و نه ابن تیمیه در مقام رد آن کلام بوده است. اما بعد از بررسی روایات، حضرت آیت الله قزوینی به چهار روایت و اقوالی اشاره داشتند و گفتند اگر شما آقایانی که در شبکه المستقله نشستهاید اشکالی در مورد سند و متن این روایات دارید، مطرح کنید و گفتند در وقت من هم پاسخ بدهید، اگر اشکالی وجود دارد از وقت من استفاده کنید و سؤالات خود را مطرح کنید، تا من پاسخ بدهم. با همدیگر کلیپ را ببینیم در خدمت شما خواهیم بود
کلیپ:
آیت الله قزوینی:
و این درخواست ما از شما برادران عزیز است، الآن من در خدمت دکتر هاشمی هستم اگر سؤال یا مطلبی در باقی مانده وقت من دارند بفرمایند تا به آن پاسخ بدهم.
الهاشمی:
خداوند به شما طول عمر داده و شما را حفظ فرماید از شرح و توضیحاتی که دادید کمال سپاس را دارم. البته نمیتوانم بگویم از بابت توضیحات شما سپاسگزارم، در حقیقت از بسیاری از مطالبی که شما بیان کردید حیرت زده شدهام.
شرفی:
این هم مطالبه آیت الله قزوینی بعد از خواندن چهار روایت بود که گفتند از وقت من استفاده کنید و اگر اشکالی وجود دارد وارد کنید. و خود آقای الهاشمی رئیس شبکه المستقله گفتند من از روایاتی که شما آوردید حیرت زده شدم. و خیلی جالب است نهایت اشکالاتی که آوردند همینها بود. اول میگفتند فلان کتاب شرط صحت نکرده است، اگر آورده یا از این نقل کرده یا از آن، که همه اینها هم که گفتند مثلاً ابی مخنف است و فلان، دروغ بود، چون واقعاً روایت را ندیده بودند و خبر نداشتند یا اگر هم خبر داشتند، پاسخی نداشتند. و به تمام اشکالاتی هم که آوردند پاسخ داده شد. یعنی ما الآن اینجا از همه بینندگان عزیز این طلب را داریم، وقتی اصل مناظرات یا آن نسخه تحریف شدهای که از شبکههای وهابی فارسی زبان پخش شد را دیدند، اگر یک موردی در موضوع مناظره، یعنی زندگانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها از سؤالات این آقایان وهابی وجود دارد که آیت الله قزوینی در شبهای حضورشان و در آن وقت محدودی که با ظلم نسبت به آیت الله قزوینی هم تقسیم شد به آن پاسخ نداده باشند برای ما بیاورند، چون هر چه اینها مطرح کردند، آیت الله قزوینی پاسخ دادند.
حسینی:
آیت الله قزوینی در زمانی که روایات را بررسی کردند، مطالبه کردند که اگر سؤالی وجود دارد الآن بپرسید من جواب بدهم این نشاندهنده این است که آیت الله قزوینی به روایاتی که مطرح کردند کاملاً مسلط هستند. اما طرف مقابل که میگوید من حیرت زده شدم، طرف مقابل که نمیداند راوی روایت چه کسی است، طرف مقابلی که حتی اگر بداند خودش را به تجاهل میزند، طبیعی است که وقتی گیر کند جوابهای مختلف بیربط به سؤال بدهد. تا جایی که دیدیم و کلیپش را هم برای بینندگان عزیز پخش کردیم که آقای محمد الخزاعی گفتند این جوابی که من میدهم بیربط است، اما پوزش خواستند و عذرخواهی کردند ولی به همان جوابهای بیربط خودشان ادامه دادند! یعنی واقعاً کفه علمی مناظره به سمت آیت الله قزوینی سنگین بود و طرف مقابل حرفی برای گفتن نداشتند. با وجود اینکه تمام اجحافهایی که در بحث تقسیم وقت بود، با وجود تمام سانسورها، تحریفها، جابجاییها، و اضافه کردنهای مطالب مناظره که بعد از مناظره اضافه شده بود، در این مناظره باز آیت الله قزوینی پاسخگوی تمام ایراداتی که آنها گرفته بودند بود، اما آنها به ایرادات آیت الله قزوینی هیچ پاسخی ندادند. در مورد پشیمانی ابوبکر واقعاً چه جواب دادند؟ باور بفرمایید بینندگان عزیز خود شبکههای وهابی هم میدانند آنجا چه اتفاق بدی برای وهابیها افتاد و چقدر سخنان آیت الله قزوینی متقن بود که این مناظرات را سانسور و تحریف و دستکاری کردند.
اما ما در قسمت چهارم که روایات شهادت و هجوم را از منظر شیعه در مناظره المستقله بررسی کردیم و پاسخهای آیت الله قزوینی را هم دیدیم که چه بود، بهجایی رسیدیم که این آقایان در شبکه المستقله گفتند از خود حضرت زهرا سلاماللهعلیها روایت بیاورید که من شهید شدم! که به منزل من هجوم صورت گرفت! که دیدم آقای حسن بن فرحان این را مسخره کرده بود که کلیپش را هم پخش کردیم. بینندگان عزیز، وقتی که آیت الله قزوینی روایات را از کتب اهل سنت آوردند، تمام آنها را بررسی رجالی کردند، هیچ ایراد علمی وجود نداشت که آیت الله قزوینی در شبهایی که در شبکه المستقله حضور داشتند پاسخ نداده باشد. آقای حسن الحسینی یک سخن بسیار عجیب و غریب گفت. یعنی اگر از مناظره المستقله بعد از بررسی روایات اهل سنت مطلبی الا همین سخنان آقای حسن الحسینی نبود، با همین کلیپ میشد ثابت کرد که طرف وهابی در مناظره، در مورد روایات کتب اهل سنت واقعاً پاسخی برای گفتن نداشت. میدانید آقای حسن الحسینی چه گفت؟ آقای حسن الحسین گفت اصلاً مگر شما کتب اهل سنت را قبول دارید؟ کتب اهل سنت را رها کنید، بروید از کتب شیعه بیاورید! کلیپ را با هم ببینیم
کلیپ:
الحسینی:
سؤال ما از شما پیرامون یک روایت یا سند صحیح است، کلام معصومی که ادعای تبعیت از او دارید کجاست؟ یا اینکه شما تابع کتب اهل سنت هستید. این کتابها که نزد شما باطل هستند، پس چرا به احادیث آن اهمیت میدهید؟
حسینی:
ملاحظه فرمودید، آقای الحسینی گفت انت تکلمت کثیراً عن روایات اهل سنت، که در زیرنویس همین را نیاورده بودند، شبکههای وهابی فارسی زبان همین عبارت الحسینی را هرچند در کلیپی که پخش کردند بود، اما در زیرنویس نبود. ایشان به آیت الله قزوینی گفتند که شما از روایات اهل سنت زیاد آوردی و در مورد روایات اهل سنت زیاد صحبت کردید، که منظورشان از صحبت همان بررسیهای رجالی و دلالی بود. اما گفتند که روایات و کتب اهل سنت را رها کن، سراغ کتب شیعه برو! یعنی به دنبال یک راه فراری بودند و آقای الحسینی به زبان بیزبانی در اینجا گفت که برای روایات اهل سنت جواب نداریم بدهیم، سراغ کتب شیعه برو، شاید آنجا بتوانیم ایراد بگیریم. این آخر جوابشان بود که اصلاً شما مگر روایات اهل سنت را حجت میدانید؟ این جواب آقای الحسینی بود که نسبت به این روایات داشت.
شرفی:
و جالب است وقتی هم که حضرت آیت الله قزوینی وارد کتب شیعه و روایات شیعه شدند، با همین تسلط مباحث را ادامه دادند؛ روایات شیعه را خواندند و ایشان عقیده شیعه تبیین کردند، که طبق عقیده ما شیعیان مسائل مربوط به مظلومیت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، سقط جنین، کسر ضلع و بسیاری از تفاصیل که حتی قطعی و یقینی و متواتر و فوق استفاده است؛ ایشان روایاتی را از کتاب کافی، از کتاب دلائل الامامۀ و سائر کتب خواندند و تصحیحها را هم آوردند؛ تصحیح روات، اقوال علماء و شرحی که علماء بر آن روایات زده بودند را آوردند و اینها هیچ پاسخی در مورد روایات شیعه نداشتند. و شبکههای وهابی فارسی زبان بسیاری از بررسی روایات شیعه را حذف کردند، دلیلش را هم ما قبلاً اشاره کردیم که آنها هیچ پاسخی نداشتند. یعنی خود اینها از کتب شیعه طلب کردند ولی چون پاسخی نداشتند شبکههای وهابی فارسی زبان مجبور شدند اینها را حذف و سانسور کنند.
حسینی:
ملاحظه فرمودید ما در قسمت چهارم، روایات شیعه را کاملاً بحث کردیم که آیت الله قزوینی بعد از اینکه آنان درخواست کردند که از کتب شیعه روایت بیاورید چه روایاتی آوردند، چگونه بررسی کردند، ایرادهایی که آنها گرفته بودند چه بود؟ پاسخهای آیت الله قزوینی را دیدیم و اینجا هم دیدیم که آنان در بررسی روایات به بنبست خوردند.
من اگر بخواهم خیلی کوتاه روایاتی که در این دو سه جلسه قرائت کردیم را جمعبندی کنم و مختصر بپردازم به این چهار روایتی که آیت الله قزوینی مطرح کرده بودند، اولیاش روایت مصنف ابن ابی شیبه بود. دومیاش روایت طبری مبنی بر هجوم و تهدید به احراق توسط خلیفه دوم بود. سومین روایت را آیت الله قزوینی از کتاب انساب الاشراف بلاذری آوردند و چهارمین روایت را هم از طبری و سائر کتب که در مورد پشیمانی بود، روایات هم بررسی و مشخص شد که بر اساس روایات صحیح اهل سنت خلیفه اول در اواخر عمرش از هجومی که صورت گرفت پشیمان بود. اگر هجومی نبود، اگر تهدید خلیفه دوم عملی نشده بود، نیازی به پشیمانی توسط خلیفه اول وجود نداشت. آیت الله قزوینی این روایات را آوردند، بررسی کردند و هیچ پاسخ درستی از آقایانی که در المستقله بودند به این روایت داده نشد.
قسمت هفتم ویژه برنامه از هیاهو تا واقعیت بود که تقدیم حضورتان کردیم؛ مطالب بسیار مهمی در مورد مناظراتی که در شبکه المستقله در موضوع حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار شد هنوز باقی مانده است، آنها را هم إنشاءالله در قسمتهای بعد تقدیم حضورتان خواهیم کرد و قضاوت را به شما عزیزان واگذار میکنیم که ببینید در مناظرات المستقله چه گذشت و در صدر اسلام چه اتفاقی برای منزل حضرت زهرا سلاماللهعلیها افتاد؟ از همه شما خوبان التماس دعا دارم، یا علی مدد خدا نگهدار!
پایان