موضوع: دریچه ای برای شناخت و معرفت امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)
فهرست مطالب این سخنرانی:
اقیانوس عظمت امیرالمؤمنین از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
در خانه اگر کس است، در اثبات حقانیت مکتب، همین یک آیه بس است
ولایت امیرالمؤمنین، هدیه ای که به امام جماعت مسجدالنبی ندادند.
احادیثی که بخاطر نقل آن، سرها بریده شد
آرزوی علامه امینی (ره) در لحظات آخر عمر
علامه جعفری (ره) و انگیزه نگارش شرح نهج البلاغه
لحظات آخر عمر امیرالمؤمنین به روایت علمای اهل سنت
مراسم معنوی قرآن به سر گرفتن در شب قدر
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس میگوییم. شهادت جانسوز و مظلومانه مولایمان حضرت امیرالمؤمنین را به پیشگاه مقدس فرزند بزرگوارش حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقهمندان و دلباختگان و شیفتگان اهلبیت عصمت و طهارت و شما عزیزان و گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
خدا را به ولایت امیرالمؤمنین سوگند میدهم پاداش ما را فرج موفور السرور مولایمان قرار بدهد با ذکر صلواتی دیگر بر حضرت محمد و آل محمد.
امشب، شب مولا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. گرچه وقت بسیار تنگ است، تلاش بر این است که سریع مطالب را جمع کنیم و دعا کنیم تا ان شاءالله عزیزان به سحری هم برسند.
اقیانوس عظمت امیرالمؤمنین از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
امشب غیر از سخن از علی گفتن راه دیگری نیست. امشب جز حرف زدن از علی حرف دیگری خریدار ندارد. چگونه میشود از علی حرف زد در صورتیکه جایگاه امیرالمؤمنین در عرش الهی است، دستهای ما کوتاه و فکر ما از رسیدن به ذرهای از اقیانوس عظمت علی کوتاه است. مردی که رسول اکرم در موردش فرمود:
«وَ مَا عَرَفَک إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا»
تو را جز خدا و من کسی نشناخت.
مختصر البصائر، نویسنده: حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، محقق / مصحح: مظفر، مشتاق، ص 336، ح 14
با این حال ما چگونه میتوانیم درباره علی سخن بگوییم؟ رسول گرامی اسلام در روایتی دیگر در مورد امیرالمؤمنین فرمود:
«وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ لَا أَنْ يَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُ التُّرَابَ مِنْ أَثَرِ قَدَمَيْكَ يَطْلُبُونَ بِهِ الْبَرَكَة»
اگر بیم آن نداشتم که جماعتی از امت من در حق تو چیزهایی را بگویند که مسیحیان در حق عیسی بن مریم غلو کردند، راجع به تو سخنی میآوردم که بعد از آن بر هیچ گروهی عبور نمیکردی، مگر آنکه خاک زیر گامهایت را طوطیای چشمشان میکردند و غبار نعلین تو را مایه برکت تو قرار میدادند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 37، ص 272، ح 41
بنابراین مشخص میشود حق مطلب در حق امیرالمؤمنین آنگونه که هست ادا نشده و بیان نشده است، زیرا عقول بشری عاجز از درک جایگاه والای امیرالمؤمنین است.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خود فرمود:
«إِیاکمْ وَ الْغُلُوَّ فِینَا قُولُوا إِنَّا مَرْبُوبُونَ وَ اعْتَقِدُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُم»
بر شما باد بدوری از غلوّ، در مورد ما بگوئید که ما پرورده خداوندیم آنگاه هر چه بخاطرتان رسید و خواستید در حقّ ما روا دارید.
عیون الحکم و المواعظ، نویسنده: لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 101، ح 2306
این یک طرف قضیه است. جمله دیگر حضرت جالب است که میفرماید:
«و لن تبلغ عقولکم علي ما آتانا الله من الفضل»
هرگز عقل شما به درجات فضیلتی که خداوند به ما داده است، نخواهد رسید.
بصائر الدرجات، ص256
ما از باب اینکه:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
در خانه اگر کس است، در اثبات حقانیت مکتب، همین یک آیه بس است
من میخواهم جملهای بگویم که ان شاءالله عزیزان ما در نظرشان باشد تا شاید روزنهای برای شناختن علی و دریچهای برای معرفت ما به مقام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) باشد. آیه 67 از سوره مبارکه مائده را همه حفظ هستند:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان.
ابلاغ در آیات مختلفی آمده است.
(فَإِنَّما عَلَیک الْبَلاغ)
بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است.
سوره آل عمران (3): آیه 20
و:
(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ)
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.
سوره شعراء (26): آیه 214
و امثال اینها، اما این آیه ذیلی دارد که این ذیل در هیچ جای قرآن کریم تکرار نشده است. در این آیه تهدیدی نسبت به نبی گرامی اسلام است که اگر این تهدید در قرآن نبود، انسان جرئت نمیکرد این عبارت را به زبان بیاورد.
(وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه)
و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
خداوند متعال در این قسمت از آیه شریفه به صراحت میفرماید: اگر این وحی که درباره امروز به تو کردیم را ابلاغ نکنی، رسالت تو ناتمام است و بیست و سه سال زحمت و تلاش و خون دل خوردن تو به ثمر نمینشیند.
معنای این آیه چیست؟ اصلاً ما کاری به روایات و احادیث شیعه و اهل سنت نداریم. این آیه جزو آخرین آیاتی است که بر نبی گرامی اسلام نازل شده است. سوره مائده آخرین سورهای است که بر پیغمبر اکرم نازل شده است. آیات سوره مائده نسخ بردار نیست و شیعه و اهل سنت بر این عقیده اجماع دارند.
این تکلیف مطرح شده در آیه چیست؟ آیا نماز است؟ نماز که از اول رسالت واجب بود. روزه از سال دوم هجرت واجب بوده است. آیا این تکلیف جهاد است؟ آیا این تکلیف حج است؟ همه چیز تمام شده است.
معلوم می شود که آخرین فراز رسالت نبی گرامی اسلام و آخرین سطر مأموریت رسول اکرم است که میفرماید: اگر این را به مردم ابلاغ نکنی، زحمات بیست و سه ساله به هدر میرود.
من نمیخواهم روی روایاتی بروم که ائمه اطهار در ذیل این آیه آوردند. در این زمینه شاید 40 روایت وارد شده است که بخشی از آنها صحیح و معتبر است. روایاتی از نبی گرامی اسلام، امیرالمؤمنین، امام باقر، امام صادق و امام حسن عسکری در تفسیر این آیه آمده است.
اجازه بدهید در امشب که شب امیرالمؤمنین است، به سراغ کسانی برویم که با حضرت میانه خوشی ندارند و چشم دیدن فضائل امیرالمؤمنین را ندارند.
خوشتر آن باشد که نام دلبران
گفته آید در کلام دیگران
آقای «آلوسی» سلفی است. دوستان در شرح حال او مراجعه کنند که در کتاب «الأعلام» اثر «زرکلی» وارد شده است:
«کان سلفی الاعتقاد»
الأعلام؛ زرکلي، خير الدين بن محمود (م 1396)، دار العلم للملايين، چاپ پانزدهم، أيار، 2002 م؛ ج 7، ص 176، باب الآلوسی الکبیر
«آلوسی» کتابی به نام «روح المعانی» دارد. به نظرم یکی از معجزات امیرالمؤمنین است که مخالفین حضرت، بدون اختیار به این نکات لب بگشایند.
او در کتاب تفسیر خود ذیل آیه شریفه 67 از سوره مبارکه مائده روایتی را از «ابن مردویه» یکی از استوانههای علمی اهل سنت متوفای 410 هجری نقل میکند. «آلوسی» خود متوفای 1270 هجری است.
او از «عبدالله بن مسعود» مفسر عصر صحابه و شاگرد برازنده امیرالمؤمنین در تفسیر قرآن روایتی را نقل میکند و میگوید:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
حال این روایت تحریف یا تصحیف است، به عهد خود آنهاست و به ما ربطی ندارد. عزیزانی که ادیب هستند و با مصطلحات ادبی سروکار دارند، میدانند کلمه «کان» در جایی استعمال میشود که مستمر و همیشگی بوده است.
در این روایت «کنت» استفاده نشده است و با صیغه مع الغیر به معنای همه صحابه بیان شده است. او میگوید ما همه صحابه این آیه را در زمان پیغمبر اکرم این چنین میخواندیم:
(یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته)
ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
آیا با وجود این روایت چیزی هم باقی ماند؟ در خانه اگر کسی هست، یک حرف بس است! اگر نبود در حق امیرالمؤمنین جز همین اعتراف مخالفین کافی است.
البته قبل از «آلوسی» هم آقای «شوکانی» متوفای 1250 هجری در کتاب تفسیر خود به نام «فتح القدیر» جلد 2 صفحه 60 همین روایت را نقل میکند.
قبل از او آقای «سیوطی» متوفای 911 هجری در کتاب تفسیر «الدر المنثور» جلد 2 صفحه 298 همین عبارت را از «عبدالله بن مسعود» نقل میکند.
این قضیه، قضیه کوچکی نیست. البته عرض کردم این روایات معجزه اهلبیت و امیرالمؤمنین است که فضائل و حقانیت او از زبان دشمنان و مخالفین او و کسانی که معتقد به ولایت او نیستند بیاید و حجت برای همگان اعم از سنی، شیعه، سلفی و وهابی تمام شود.
اگر مخالفین تمام کتب شیعه را در آتش بریزند و به خاکستر تبدیل کنند و تنها کتبی که اهل سنت یا وهابیت نوشتهاند باقی بماند، والله برای حقانیت امیرالمؤمنین کافی است.
یکی از توفیقاتی که خداوند متعال به بنده داده است، این است که شاید بیش از دویست جلسه مناظره در خاک عربستان با شخصیتهای برجسته وهابی داشتم. والله وقتی که ما روایات را از کتابهایشان برایشان میخوانیم مبهوت میمانند و نمیدانند چه جواب بدهند. علمای وهابی شوکه میشوند و با خود میگویند: عجب! چنین روایاتی هم در کتب ما هست؟ با وجود این نمی دانم چرا اعتراف نمیکنند؟!!
ولایت امیرالمؤمنین، هدیه ای که به امام جماعت مسجدالنبی ندادند.
بنده قضیهای را نقل میکنم تا شما قدر این ولایت و محبت را بدانید. البته من بارها گفتم که اگر خداوند عالم به ما توفیق بدهد و از اول عمرمان تا آخرین لحظه حیاتمان به خاطر نعمت ولایت یک سجده شکر به جای بیاوریم، قسم به صاحب ولایت حق ولایت را ادا نکردهایم.
ما همانند ماهی در داخل آب هستیم و قدر آب را نمیدانیم. وقتی که انسان با اهل سنت، وهابیت و سلفیون که واقعاً تهی در تهی هستند و جز ظلمت چیزی در وجودشان نیست بحث میکند آن وقت است که قدر نعمت ولایت را میداند.
بنده زمانی در دزفول منبر داشتم. «مرحوم نبوی» که از علمای بزرگ دزفول بود، برای من نقل کرد و گفت: من زمان آیت الله العظمی بروجردی به حج مشرف بودم. نماینده ایشان آقای «لواسانی» ما را به منزلشان دعوت کرد و قضیهای نقل کرد که برای من خیلی عجیب بود.
او گفت: من با خطیب جمعه مسجد النبی و امام جمعه مدینه رفت و آمد داشتم و رفیق شده بودیم. روزی ماه مبارک ایشان به منزل ما آمد و به من گفت: آقای «لواسانی» برای من قهوه بیاور. من گفتم: شیخ! مگر روزه نیستی؟
او گفت: برای من قهوه بیاور، من مهمان تو هستم. من پرسیدم: آیا بیماری و کسالت داری؟ او گفت: چرا مرا سؤال پیچ میکنی؟ برای من قهوه بیاور. من گفتم: من میخواستم ببینم قضیه چیست.
او گفت: آقای «لواسانی» من با مطالعه کتب خودمان به این نتیجه رسیدم که تنها راه نجات فردای قیامت ولایت علی بن أبی طالب است. اگر کسی ولایت علی بن أبی طالب را نداشته باشد با سر در آتش جهنم وارد میشود.
من گفتم: شیخ! تو که این را میدانی، چرا به آن عمل نمیکنی؟ تو که به این نتیجه رسیدی، چرا معتقد به ولایت علی نمیشوی؟ دیدم قطرات اشک خطیب جمعه مسجد النبی سرازیر شد و هق هق به گریه افتاد. گفتم: یا شیخ! من چیزی نگفتم که تو را ناراحت کند.
او گفت: سید! والله خیلی دوست داشتم ولایت علی را در قلبم جای دهم. خیلی تلاش کردم ولایت علی را در وجودم وارد کنم، اما هرکاری میکنم ولایت علی در دلم نمیرود. من میدانم فردای قیامت راه نجات ندارم. من که میدانم فردای قیامت گرفتار هستم. اگر اینجا گرسنگی و زجر بکشم، هم در دنیا گرفتار عذاب هستم و هم در آخرت گرفتار هستم.
ائمه اطهار (علیهم السلام) میفرمایند: اگر لذت و شیرینی و برودت ولایت و محبت ما را چشیدید، خدا را شاکر باشید و در حق مادرتان دعا کنید که نسبت به پدرتان خیانت نکرده و نسب صحیح برای شما هست.
انسان وقتی این مطالب را میشنود، واقعاً خوشحال میشود. بنده بسیار از این موارد برایم اتفاق افتاده است. روزی آقایی به من گفت: من هرکاری میکنم که ولایت علی بن أبی طالب در دلم برود، نمیتوانم. چکار کنم؟
من گفتم: برو به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) متوسل شو، زیرا کلید درب ولایت دست حضرت صدیقه طاهره است. اولین شهیده ولایت حضرت فاطمه زهراست. برو به حضرت متوسل شو تا شاید او نظر لطفی کند و در را برای تو باز کند.
احادیثی که بخاطر نقل آن، سرها بریده شد
دوستان عزیز! نسبت به امیرالمؤمنین سخن زیاد است. احادیثی که برجای مانده است، همگی معجزه اهلبیت است. تصور نکنید این روایات به سادگی به دست من و شما رسیده است. قدر این نعمت را بدانید، قدر این روایات را بدانید، قدر ولایت را بدانید.
این ولایت از داخل آتش و شکنجه بیرون آمده است. امثال «حجر بن عدی» با ده یارش در بیابان قطعه قطعه شدند، سرشان را از بدن جدا کردند و هرکاری کردند دست از امیرالمؤمنین بردارد دست برنداشت.
امثال «میثم تمار» را شکنجه کردند و دستش را بریدند، اما از امیرالمؤمنین دست برنداشت. پای او را بریدند، اما از امیرالمؤمنین دست برنداشت. او را به دار آویختند، اما همانجا فریاد زد: ای مردم! بیایید چند لحظهای که از عمرم باقیست مطالبی از علی برایتان بگویم، زیرا از او مطالب زیاد شنیدم و تا قیام قیامت همه اخبار را میدانم. بیایید تا آنها را برایتان بگویم.
او بالای دار با دست و پای بریده از علی بن أبی طالب حرف زد. حجاج که این وضعیت را دید، دستور داد تا زبان او را هم ببرید.
ولایت به این سادگی به دست من و شما نرسیده است. امثال «رشید حجری» مظلومانه و غریبانه جان دادند تا این ولایت به دست من و شما رسید.
امثال «عمرو بن حمق خزاعی» را مظلومانه سر بریدند و سر بریده او را در زندان در دامن همسرش انداختند تا شاید دست از علی بردارند، اما دست برنداشتند.
وقتی که همسرش «آمنه بنت شرید» سر همسرش را دید، بدنش لرزید، آتش گرفت و سوخت. او سر را برداشت و گفت: آن را به معاویه بدهید. ما چیزی را که در راه خدا قربانی کرده باشیم پس نمیگیریم!! دوستان عزیز ولایت به این شکل به دست ما رسیده است.
من میخواهم مقداری پرده را بالا بزنم. تعدادی از علمای اهل سنت که توانایی ابراز عقیده خودشان را نداشتند، به میدان آمدند و جانانه کار کردند.
«عبدالله بن محمد سقاء» یکی از ائمه بزرگ اهل سنت بالای منبر میرود و حدیث طیر را مطرح میکند. مردم او را پایین میکشانند و منبر را آب میکشند و میگویند: منبری که فضیلت امیرالمؤمنین بر آن گفته شود نجس است!!
«نصر بن علی» حدیث مشهور را نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمود: هرکسی علی بن أبی طالب و حسن و حسین را دوست داشته باشد، با من هم درجه است. «متوکل» دستور میدهد که هزار ضربه شلاق به او بزنند.
«وقال أبو علي بن الصواف عن عبد الله ابن أحمد لما حدث نصر بن علي بهذا الحديث يعني حديث علي بن أبي طالب أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أخذ بيد حسن وحسين فقال من أحبني وأحب هذين وأباهما وأمهما كان في درجتي يوم القيامة . أمر المتوكل بضربه ألف سوط»
ابو علی بن صواف از عبد الله بن احمد نقل کرده است که وقتی نصر بن علی این روایت را گفت که « رسول خدا صلی الله علیه (وآله) وسلم دست حسن و حسین را گرفته و فرمودند که هرکس من را دوست می دارد ، پس این دو را و پدرشان و مادرشان را نیز دوست بدارد، با من در رتبه من در روز قیامت خواهد بود »، متوکل دستور داد که به او هزار تازیانه بزنند
تهذيب الكمال، اسم المؤلف: يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. بشار عواد معروف؛ ج 29، ص 360
نستجیر بالله اگر کسی مرتکب زنا شود صد ضربه شلاق دارد، اما دفاع از علی و نقل حدیث علی هزار ضربه شلاق دارد!!
برادر من! خواهر من! قدر این ولایت را بدانید. اگر کوتاه بیایید وهابیت در فضای مجازی و رسانهها شبانه روز سمپاشی میکنند، شبهه وارد میکنند و اذهان جوانان ما را مشوش میکنند. اگر ما به وظیفه خود عمل نکنیم و همانند «میثم تمارها» به میدان نیاییم، نسلهای آینده به ما نفرین خواهند کرد. تلاش کنیم فرزندان خود را فرزندان ولایی بار بیاوریم. تلاش کنیم خانوادههای خود را خانوادههای ولایی بار بیاوریم.
حرف زیاد داشتم، اما به دلیل اینکه ابتدا برنامه کمی با تأخیر شروع شد به همین اندازه اکتفا میکنیم. امشب شب علی بود و من میخواستم در خصوص امیرالمؤمنین خیلی حرف بزنم، زیرا مطالب زیادی داشتم و دردهای زیادی دارم.
آرزوی علامه امینی (ره) در لحظات آخر عمر
آقازاده «علامه امینی» روزی به منزل ما آمده بود و برای من نقل میکرد و میگفت: وقتی پدرم را برای مداوا به بیمارستان لندن برده بودیم، در آخرین روزها نمیتوانست حرف بزند و صدایش در نمیآمد.
روزی دیدم لبهای پدرم تکان میخورد. گوشم را نزدیک دهان پدرم بردم و تصور کردم آب یا احتیاج دیگری دارد. پدرم گفت: پسرم! الآن که اینجا خوابیده بودم، آرزو کردم ای کاش خداوند به اندازه اول تا آخر خلقت به من عمر میداد.
من گفتم: حتماً کتاب «الغدیر» ناقص است و میخواهید آن را تمام کنید. پدرم گفت: نه پسرم. از خدا خواستم از اول تا آخر خلقت به من عمر بدهد تا بنشینم برای مظلومیت علی گریه کنم.
علامه جعفری (ره) و انگیزه نگارش شرح نهج البلاغه
آقای «محمد تقی جعفری» نقل میکرد و میگفت: یک شب «علامه امینی» را در خواب دیدم. ایشان گفتند: آقای «جعفری»! ما که از دنیا رفتیم و کاری از ما ساخته نیست. تا میتوانید برای علی کار کنید، زیرا این مرد خیلی مظلوم است. «علامه جعفری» میگوید: من بعد از این خواب کتاب «شرح نهج البلاغه» را نوشتم.
«ابن ابی الحدید معتزلی» میگوید: علی بن أبی طالب مشغول سخنرانی بود. مرد عربی وارد شد و صدا زد: «یا اباالحسن! وا مظلمتاه. » در حق من ظلم کردند. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:
« إنما لك مظلمة واحدة و أنا قد ظلمت عدد المدر و الوبر»
ای مرد عرب! اگر در حق تو یک ظلم کردند، در حق من به اندازه تمام خلایق ظلم کردند.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 4، ص 106، فصل فی ذکر المنحرفین عن علی
حضرت سپس فرمودند:
«ما لی و لقریش»
خدایا قریش از جان من چه میخواهد؟
همسرم را کشتند، مرا خانه نشین کردند، مرا دست بسته به مسجد بردند و بازهم دست بردار نیستند.
«إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله»
اگر سران آنها را در بدر و احد و حنین کشتم، به دستور خدا و پیغمبر اکرم بوده است.
«أ فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله»
آیا پاداش کسی که مطیع خدا و پیغمبر اکرم باشد همین است؟
«إن کانوا مسلمین»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 328، ح 764
بمیرم بر مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که میفرماید:
«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْباً»
صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم.
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 48، خ 3 و من خطبة له ع و هی المعروفة بالشقشقیة
تا عاقبت امیرالمؤمنین به دست یکی از کسانی که در سپاهش بود به شهادت رسید. خوارجی که در جنگ صفین جزو یاران و سپاه حضرت بودند.
لحظات آخر عمر امیرالمؤمنین به روایت علمای اهل سنت
نمیدانم بر قلب علی چه گذشت، اما حضرت امشب راحت شد. حضرت امشب از همه غمها آسوده شد. امشب علی به مقصودش رسید.
«ابن اثیر» در کتاب «أسد الغابة» قضیهای را نقل میکند که خیلی عجیب است. او مینویسد: شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان بود. امیرالمؤمنین از هوش میرفت، به هوش میآمد و شکر خدا را میکرد.
حضرت مشاهده کرد که دختر نازنینش أم کلثوم خیلی بیتابی و گریه میکند. حضرت فرمود: دخترم! اگر بدانی آنچه من میدانم و اگر ببینی آنچه من میبینم گریه و بیتابی نمیکنی.
اطرافیان عرضه داشتند: یا امیرالمؤمنین! شما چه میبینید؟ حضرت فرمود: میبینم که ملائکه دسته دسته به استقبال من آمدند، رسول گرامی به استقبالم آمده است، پیامبران به استقبالم آمدند، پیغمبر اکرم میفرماید: بشارت بر تو باد ای علی!
«زمخشری» عبارتی را در کتاب «ربیع الأبرار» از «اسماء بنت عمیس» نقل میکند. او نقل میکند: من شب بیست و یکم ماه رمضان در خانه علی بن أبی طالب بودم و صدای نالهها و شیون فرزندان علی را میشنیدم. یک مرتبه دیدم امیرالمؤمنین شروع کرد و فرمود:
«الحمد لله الذي صدقنا وعده»
شکر خدای عالم که به وعدهاش عمل کرد.
ربيع الأبرار ونصوص الأخيار؛ المؤلف: جار الله الزمخشري توفي 583 هـ، الناشر: مؤسسة الأعلمي، بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ؛ ج5، ص 156، ح 194
عرض کردیم: یا امیرالمؤمنین چه شده است؟ حضرت فرمود: الآن میبینم که حضرت زهرای مرضیه به استقبال من آمده است.
علی لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مراسم معنوی قرآن به سر گرفتن در شب قدر
روایتی در کتاب «إقبال الأعمال» اثر «سید بن طاووس» از امام باقر (علیه السلام) وارد شده است که در سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم قرآنها را باز کنید و جلوی خودتان قرار بدهید و این دعا را بخوانید. من این جمله امام صادق را مقداری آرام میخوانم؛
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِکتَابِک الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُک الْأَعْظَمُ الْأَکبَرُ وَ أَسْمَاؤُک الْحُسْنَی وَ مَا یخَافُ وَ یرْجَی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِک [طُلَقَائِک] مِنَ النَّارِ وَ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَک مِنْ حَاجَة»
روایتی از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است که در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم قرآن را به سر بگیرید و این جملهها را با این مقدمه بیان کنید و خدا را به الوهیتش سوگند بدهید؛
«اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّک عَلَیهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّک مِنْک بِک یا اللَّهُ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
برویم در خانه خاتم انبیاء و اشرف خلائق؛
«ثُمَّ تَقُولُ بِمُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
برویم در خانه علی و ببینیم امشب در خانه حضرت چه گذشت. امام حسن در یک طرف، امام حسین در یک طرف، قمر بنی هاشم، حضرت زینب و أم کلثوم ناله و شیون میکنند. خدا را به ولای علی سوگند بدهیم و ده مرتبه بگوییم:
«بِعَلِی عَشْرَ مَرَّاتٍ»
در خانه اولین شهیده راه ولایت برویم؛
«بِفَاطِمَةَ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِالْحَسَنِ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
حال در خانه امام حسین برویم. امام صادق (علیه السلام) فرمود: همه ما کشتی نجات هستیم، اما کشتی حسین سریعالسیر است.
«بِالْحُسَینِ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
کسانی که مریض دارند، کسانی که گرفتارند مخصوصاً معلولین و عزیزانی که در گوشههای بیمارستان چشم امید به محافل ما دوختند صدا بزنید:
«بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِعَلِی بْنِ مُوسَی عَشْرَ مَرَّاتٍ»
کسانی که گرفتار قرض هستند و کسانی که مشکل خانوادگی دارند مخصوصاً آن دسته از جوانانی که مشکل ازدواج دارند و کسانی که درگیر مسائل خانواده هستند همه را در نظر بگیریم و در خانه جواد الائمة برویم؛
«بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِعَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَشْرَ مَرَّاتٍ»
«بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَشْرَ مَرَّاتٍ»
برویم در خانه مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و عرضه بداریم: آقا به جان مادرت، آن مادر غم پرورت، ما را مرانی از درت، یابن الحسن یابن الحسن.
چه شود به چهره زرد ما نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد ما به یک نظاره قضا کنی
با حضور قلب خدا را ده مرتبه سوگند بدهیم:
«بِالْحُجَّةِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ تَسْأَلُ حَاجَتَک وَ ذَکرَ فِی حَدِیثِهِ إِجَابَةَ الدَّاعِی وَ قَضَاءَ حَوَائِج»
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 186 و 187، باب ذکر نشر المصحف الشریف و دعائه
نسئلک اللهم و ندعوک بأسمک الأعظم الأعز الأجل الأکرم بحق فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها ده مرتبه با حضور قلب «یا الله».
الهی تو را به الهیتت و ربوبیتت سوگند میدهیم، الهی تو را به مقام بالای نبی گرامی اسلام و قلب پر از درد رسول اکرم سوگند میدهیم، الهی تو را به فرق شکافته امیرالمؤمنین سوگند میدهیم، الهی تو را به پهلوی شکسته حضرت زهرای اطهر سوگند میدهیم.
الهی تو را به جگر پاره پاره شده امام حسن مجتبی سوگند میدهیم، الهی تو را به گلوی بریده امام حسین سوگند میدهیم، الهی تو را به مضطرات یوم عاشورا سوگند میدهیم فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان.
خدایا ما را از یاران خاص، سربازان فداکار و شهدای رکاب حضرت بقیة الله الأعظم قرار بده. خدایا قلب نازنینش را از ما راضی و خوشنود بگردان. خدایا ما را مشمول دعاها و عنایات ویژه حضرت بقیة الله الأعظم قرار بده.
خدایا تمام کسانی که در خدمت به اسلام و قرآن و اهلبیت هستند بالأخص مقام معظم رهبری موفق و مؤید بدار. خدایا انقلاب ما را به انقلاب جهانی حضرت بقیة الله الأعظم متصل فرما.
خدایا بر تمام بیماران شفای عاجل کرم فرما. خدایا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. خدایا عزیزان ما در یمن و کشورهای دیگر گرفتارند و مصیبت دارند. خدایا به آبروی علی به همه مجاهدین و رزمندگان حق علیه باطل پیروزی و نصرت نهایی کرم بفرما.
خدایا دشمنان ما در داخل و خارج اگر قابل هدایت نیستند محو و نابود و مضمحلشان بگردان. خدایا قوم و قبیلهای که به ما رحم نمیکنند را به ما مسلط مگردان. خدایا خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدار. خدایا شر دنیا و آخرت از ما دور بگردان.
خدایا آنچه به ذهن ما هست دعا کردیم و از تو مسئلت خواستیم و چه بسا حوائجی به صلاح ما بود و به زبان ما نیامد. به حق محمد و آل محمد آنچه صلاح ما هست امشب برایمان مقدر بفرما. خدایا به آبروی امیرالمؤمنین دعاهای ما را به اجابت برسان.
هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهدا، صدیقین، صالحین بالأخص امام راحل رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته