موضوع: پاسخ اجمالی، به سه شبهه اساسی!
(پاسخ به شبهات، مسجد حضرت زینب پردیسان)
فهرست موضوعات این سخنرانی:
بیانیه آیه الله حسینی قزوینی به مناسبت شهادت سردار سلیمانی!
شبهه خواستگاری امیرالمؤمنین از دختر ابوجهل و غضب حضرت زهرا!!
چرا نام امام علی در قرآن کریم به صراحت ذکر نشده است؟
آیا «خواب» و «استخاره» از راههای شناخت امام است!؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت اهلبیت عصمت و طهارت سپاس می گوییم.
قبل از آغاز سخن شهادت سردار بزرگ اسلام و مایه فخر جهان تشیع و مایه سربلندی شیعیان و آزاد اندیشان و مجاهدان در سراسر جهان، حاج قاسم سلیمانی را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و مقام معظم رهبری و تمام فرماندهان و همرزمان آن شهید و کلیه مجاهدین مقاومت و ملت غیور و سرافراز ایران به ویژه خانواده معزز شهدا، بالأخص شهدای مدافعین حرم تبریک و تسلیت می گویم.
بیانیه آیه الله حسینی قزوینی به مناسبت شهادت سردار سلیمانی!
ما هم به مناسبت این اتفاق ناگوار، بیانیهای در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» گذاشتیم که بخشی از این بیانیه را خدمت شما قرائت میکنم:
"بدون تردید آمریکا بزرگترین اشتباه خود را در طول تاریخ مرتکب شد و با این کار زمینه نابودی خود را به دست خود فراهم ساخت و مصداق اتم:
(یخْرِبُونَ بُیوتَهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَ أَیدِی الْمُؤْمِنِین)
خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند.
سوره حشر (59): آیه 2
قرار گرفت. نه تنها عراق و خاورمیانه، بلکه سراسر جهان را قبرستان سربازان و ژنرالهای خود قرار داد که از هم اکنون باید به فکر ساختن تابوت برای به درک واصل شدگان خود باشد.
اگر آمریکا تصور میکند که با قتل «سردار شهید سلیمانی» میتواند مسیر مقاومت را متوقف کند، به یقین سخت در اشتباه است. از هر قطره خون «شهید سلیمانی» صدها و هزاران «سلیمانی» برخواهند خواست.
آمریکا و وهابیت تکفیری بدانند آن شعار پاک برخاسته از روح شیعه «إنّ الحیاة عقیدة و جهاد» و آن سخن جاودانه رهبر آزادگان که فرمود:
«وَ إِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَما»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 44، ص 192، ح 4
تا ابد در فضای گیتی طنین افکن است. آن فرهنگ مقدسی که «شهید سلیمانی» را تربیت کرد و تحویل جامعه داد، میتواند هزاران «سلیمانی» تربیت کند.
بهترین سخن زیبنده این شهید والا مقام، همان سخن امام پاکان، حضرت امیرالمؤمنین در حق «مالک اشتر» میباشد که پس از شهادت «مالک»، به پهنای صورتش اشک ریخت و فرمود:
«أَلَا إِنَّ مَالِک بْنَ الْحَارِثِ قَدْ قَضَی نَحْبَهُ وَ أَوْفَی عَهْدَهُ وَ لَقِی رَبَّهُ فَرَحِمَ اللَّهُ مَالِکاً»
خدا مالک را رحمت فرماید که بعهد خود وفاء نمود و مدّتش را بپایان رسانید و پروردگارش را ملاقات کرد.
«لَوْ کانَ جَبَلًا لَکانَ فِنْداً وَ لَوْ کانَ حَجَراً لَکانَ صَلْدا»
خدا مالک را جزای خیر دهد و چگونه بود مالک، که اگر کوه بود کوهی عظیم و بزرگ بود، و اگر سنگ بود سنگی سخت بود.
«لِلَّهِ مَالِک وَ مَا مَالِک وَ هَلْ قَامَتِ النِّسَاءُ عَنْ مِثْلِ مَالِک وَ هَلْ مَوْجُودٌ کمَالِک»
آیا یاوری مانند مالک دیده میشود؟ آیا مانند مالک کسی هست، آیا زنان از نزد طفلی بر میخیزند که مانند مالک شود؟
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 33، ص 591، ح 735
حضرت در عبارت دیگر میفرماید:
«اً أَمَا وَ اللَّهِ لَیهُدَّنَّ مَوْتُک عَالَماً وَ لَیفْرِحَنَّ عَالَماً »
خدا سوگند مرگ توای مالک جهانی را ویران و جهانی را شاد میسازد.
«عَلَی مِثْلِ مَالِک فَلْتَبْک الْبَوَاکی»
بر مردی مانند مالک باید گریه کنندگان بگریند.
«وَ هَلْ مَرْجُوٌّ کمَالِک وَ هَلْ مَوْجُودٌ کمَالِک»
آیا یاوری مانند مالک دیده میشود؟ آیا مانند مالک کسی هست؟
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 33، ص 556، ح 722
در پایان باید گفت:
«وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَان»
نسل آل زیاد و آل مروان در کنار اربابان آمریکایی و صهیونیستی، اظهار شادمانی میکنند، اما بدانند در آینده نه چندان دور، دستهای توانمند مقاومت در سراسر جهان، آنچنان انتقام سختی خواهند گرفت که شادی آنان را به عزای دو چندان مبدل خواهند کرد! به امید آن لحظاتی که خون پاک شهید سلیمانی عزیز و شهدای در رکابش، زمینه نابودی صهیونیسم جنایتکار را فراهم کند و برای همیشه کشور اسرائیل غاصب را از نقشه زمین محو کند." صلواتی ختم بفرمایید.
این بخشی از بیانیهای بود که ما در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» به مناسبت شهادت این بزرگوار قرار دادیم. دوستان میتوانند با مراجعه به سایت، این بیانیه را ملاحظه کنند.
بنده توفیق داشتم بیش از سی سال در بخش آموزش در خدمت این عزیزانمان بودم. همچنین در بعضی از کلاسهایی که در رابطه با وهابیت داشتیم، «شهید سلیمانی» هم شخصاً حضور داشتند.
الحمدلله رب العالمین از میان سه فرزندم، دو تن از آنان در خدمت این عزیزان هستند. یکی از فرزندانم دو روز پیش از سوریه برگشتند. الحمدلله رب العالمین خدا را شاکرم که به ما توفیق داد نخودی به آش رزمندگان و مجاهدین به ویژه مدافعین حرم ریخته باشیم.
بازهم خدا را شاکرم با توان ناقصی که داشتم، برای شهدای مدافعین حرم و خانواده شهدای فاطمیون و زینبیون، توانستیم در قم با آبرویی که اهلبیت به ما دادند حدود هشتاد خانواده را صاحب خانه ملکی کنیم.
چندی قبل «سردار سلامی» فرمانده کل سپاه، نامه تقدیری فرستادند که بنده نه انتظار آن را داشتم و نه توقع آن را داشتم، اما ایشان لطف کرده بودند.
هفته گذشته بنده با بعضی از دوستانمان در اروپا و کانادا تماس داشتیم. آنها به من توصیه کردند ما آماده هستیم برای شهدای مدافعین حرم به ویژه عزیزان فاطمیون و زینبیون برای تهیه مسکن و برطرف کردن مشکلات مادی در حد توان کمک کنیم.
آنها بهترین عزیزشان و سایه بالای سرشان را از دست دادند و قدمهای ما شاید ارزش و قابلی نباشد در برابر خدماتی که این عزیزان انجام دادند.
به تعبیر مقام معظم رهبری همه شهیدان عزیز و بلند مقام هستند، اما شهدای مدافعین حرم از یک مقام بالاتری برخوردار هستند.
خدا را بر تمام نعمتهایش سپاس می گوییم. باشد که وهابیت تکفیری و داعش بین المللی با رهبران پلیدشان برای همیشه از صفحه گیتی محو شوند و دنیا نفس راحتی از دست آنها بکشد.
در جلسه گذشته از عزیزان خواسته بودیم اگر سؤالاتی دارند، مطرح کنند و ما بتوانیم در حد توان در این بخش آنگونه که میشود در خدمتشان باشیم.
نزدیک پنجاه سؤال به دست بنده رسید که ما به هفت یا هشت مورد آن پاسخ دادیم. بنده امشب بدون هیچ مقدمهای به بعضی از سؤالاتی که عزیزان هفته گذشته تقدیم کرده بودند، میپردازم.
شبهه خواستگاری امیرالمؤمنین از دختر ابوجهل و غضب حضرت زهرا!!
پرسش:
وهابیها نسبت به ازدواج امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با دختر «ابوجهل» نقل میکنند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) غضبناک شد و حدیث:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510
را فرمود و این مایه ناراحتی حضرت شد. در کتاب «بحارالانوار» و برخی دیگر از کتب ما هم این حدیث آمده است. آیا این قضیه صحت دارد، یا خیر؟
پاسخ:
یکی از شبهاتی که در طول چهل سال اخیر، وهابیت در فضای مجازی و ماهوارههایشان مطرح میکنند، همین قضیه خواستگاری حضرت امیرالمؤمنین از دختر «ابوجهل» است.
آنها در بن بستی قرار گرفتهاند و راه گریز از این بن بست ندارند، جز فرافکنی و شبهه افکنی! وهابیت دریافتند در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» روایتی وارد شده است که پیغمبر اکرم فرمود:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
فاطمه پاره تن من است، هرکسی فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.
همچنین در کتاب «صحیح مسلم» وارد شده است:
«إنما فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي ما آذَاهَا»
فاطمه پاره وجود من است، هرچیزی مایه آزار او باشد، مرا اذیت کرده است.
صحیح مسلم، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1903، ح 2449
وهابیت این روایات را در یک طرف میبینند. از طرف دیگر بازهم در کتاب «صحیح بخاری» جلد 3 صفحه 1126 حدیث 2926 وارد شده است:
«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»
حضرت فاطمه زهرا از ابوبکر غضبناک شد و با او قهر کرد و تا آخر عمر با ابوبکر سخن نگفت.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926
از طرفی پیغمبر اکرم میفرماید که غضب فاطمه غضب من است. از طرفی حضرت فاطمه زهرا از ابوبکر غضبناک است. از طرفی هم قرآن کریم میفرماید:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم)
ای کسانی که ایمان آوردهاید با قومی که خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید.
سوره ممتحنه (60): آیه 13
به فرموده قرآن کریم کسانی که خداوند بر آنها غضب کرده است را به عنوان ولی و خلیفه و امام خویش قرار ندهید.
بنابراین اینها فرافکنی کردند که اصلاً قضیه روایت «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» در رابطه با ابوبکر نیست، بلکه در رابطه با امیرالمؤمنین است!!
علی بن أبی طالب به خواستگاری دختر «ابوجهل» رفته بود، حضرت فاطمه زهرا شنید و ناراحت شد و خدمت پیغمبر اکرم آمد و گریه کرد. رسول اکرم هم فرمودند:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
در کتاب «صحیح بخاری» و کتابهای متعدد دیگر روایاتی آمده است که بنده تنها به بخشی از این قضایا اشاره میکنم. این قضیه اولاً در دو آدرس «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» که عرض کردم آمده است:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
که اشاره به قضیه خواستگاری حضرت امیرالمؤمنین نسبت به دختر «ابوجهل» ندارد. در اینجا اجازه بدهید بنده به صورت مستند برای عزیزان بیاورم که چگونه وهابیت روی این قضیه از هیچ، بساطی ساختند.
«ابن تیمیه» رهبر معنوی وهابیت در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد چهارم صفحه 251 این روایات را میآورد. البته اگر کسی به این روایات مراجعه کند، ساختگی و جعل حدیث از خود روایت کاملاً مشخص است.
در کتاب «صحیح بخاری» وارد شده است که پیغمبر اکرم میفرماید:
«إِنَّ بَنِی هِشَامِ بْنِ المُغِیرَةِ اسْتَأْذَنُوا فِی أَنْ ینْکحُوا ابْنَتَهُمْ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ، فَلاَ آذَنُ، ثُمَّ لاَ آذَنُ، ثُمَّ لاَ آذَنُ، إِلَّا أَنْ یرِیدَ ابْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یطَلِّقَ ابْنَتِی وَینْکحَ ابْنَتَهُمْ»
دودمان ابوجهل میخواهند دختر خود را به عقد علی بن أبی طالب درآورند، هرگز اجازه نمیدهم، مگر این که علی بن أبی طالب دختر مرا طلاق دهد و بعد با دختر ابوجهل ازدواج کند.
الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2004، ح 4932
این روایت قبل از اینکه اهانت به امیرالمؤمنین باشد، به پیغمبر اکرم اهانت کرده است. قرآن کریم میفرماید:
(وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیتامی فَانْکحُوا ما طابَ لَکمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَة)
و اگر میترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) رعایت عدالت در باره آنها نکنید (از ازدواج با آنان صرف نظر نمائید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر، و اگر میترسید عدالت را (در باره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها به یک همسر قناعت نمائید.
سوره نساء (4): آیه 3
طبق این روایت رسول گرامی اسلام در حد یک عوام هم تحمل ندارند و به امیرالمؤمنین میفرمایند که اگر میخواهی ازدواج کنی، اول باید دختر مرا طلاق دهی! در ادامه وارد شده است:
« فَإِنَّمَا هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي يُرِيبُنِي ما أَرَابَهَا وَيُؤْذِينِي ما آذَاهَا »
الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص 2004، ح 4932
زمانی که «أم الفضل» دختر «مأمون» نزد او آمد و گفت: امام جواد قصد دارد زنی دیگر انتخاب کند؛ مانع شو و نگذار چنین کاری کند، زیرا این کار مایه ناراحتی من است. «مأمون» به دخترش گفت: من تو را به امام جواد ندادم تا حکم قرآن را زیر پا بگذارم. قرآن کریم میفرماید:
(فَانْکحُوا ما طابَ لَکمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ)
اگر امام جواد همسر دیگری اختیار کرد و عدالت را رعایت نکرد، حق اعتراض داری. «أم الفضل» گفت: قطعاً امام جواد عدالت را رعایت میکند. «مأمون» گفت: پس من چنین دخالتی نمیکنم.
یعنی - نستجیر بالله - رسول گرامی اسلام به اندازه «مأمون عباسی» هم از شریعت برداشتی نداشته است. این روایت بالاترین توهین به رسول اکرم است.
در روایت دیگر آمده است:
«والله لَا تَجْتَمِعُ بِنْتُ رسول اللَّهِ وَبِنْتُ عَدُوِّ اللَّهِ أَبَدًا»
الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 3، ص 1132، ح 2943
داستانهایی که در این زمینه درست کردند، یکی دوتا نیست. بنده تنها خیلی خلاصه خدمت آقایان عرض کنم که اهل سنت جمله جالبی نسبت به راوی که این قضیه را ساخته است، آوردند.
همه جا روایت از فردی به نام «مسور بن مخرمه» است. «توفیق أبو علم» یکی از علمای بزرگ دانشگاه الأزهر مینویسد: این خواستگاری قبل از ولادت امام حسن (علیه السلام) بوده است. یعنی در سال دوم هجرت اتفاق افتاده است، در حالی که «مسور بن مخرمه» هم در همان سال به دنیا آمده است.
به عبارت دیگر زمانی که این خواستگاری صورت گرفته است، ناقل روایت یا در شکم مادرش بوده و یا طفلی شیرخوار بوده است! حساب کنید کسی که این روایت را ساخته است، در آن زمان اصلاً به دنیا نیامده بود.
«ابن تیمیه» انسانی بی عقل است و ما هم کاری با او نداریم، اما «ابن حجر» و دیگران که این روایت را نقل کردند خودشان هم می گویند که ولادت «مسور» دو سال بعد از هجرت اتفاق افتاده است.
زمانی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت، «مسور» هشت سال داشت. او به قدری بی عقل بود که خودش نقل میکند: وقتی در مدینه مسجد میساختند، ما داشتیم برای ساختن مسجد سنگ میبردیم. من لنگی به خود بسته بودم که باز شد و لخت مادرزاد میرفتم. وقتی پیغمبر اکرم مرا دید، به من گفت که برگرد لنگ خود را بپوش و بعد سنگ ببر!
او اینقدر فهم و شعور ندارد که بفهمد نباید جلوی پیغمبر اکرم و صحابه لخت مادرزاد برود. این شخص با این سطح از درک و شعور چنین داستانی درست کرده است.
نکته دیگر که من میخواهم بحث را طولانی نکنم، این است که «ابن حجر» و دیگران نوشتند که «جویریه» نام دختر «ابوجهل» است. «جویریه» تا سال فتح مکه یعنی شش سال بعد از این خواستگاری، کافر بوده است و بعد از فتح مکه مسلمان شده است.
این روایت به این معناست که امیرالمؤمنین از یک دختر کافره خواستگاری کرده بود؟! او بلافاصله بعد از اینکه مسلمان شد، با حاکم مکه ازدواج کرد و تا آخر عمر هم به مدینه نیامد.
این قضیه به قدری مفتضح و در دروغ پیچیده است که اگر کسی با الفبای معارف دینی و الفبای حدیث شناسی آگاهی داشته باشد، میداند که این قضیه سراپا دروغ و افتراست. این از این جهت!
حال در خصوص اینکه عزیزمان پرسیدند این عبارت در کتب شیعه هم آمده است. البته بنده آخر جلسه گذشته خدمت ایشان هم عرض کردم که ما این روایت را در کتب شیعه داریم، اما اگر قدری دقت کنند مصداق «حفظت شیئا و نسیت اشیائا» است.
«مرحوم شیخ صدوق» این روایت را میآورد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید که انبیاء الهی همواره در معرض تهمت بودند.
«أَ لَمْ ینْسُبُوا دَاوُدَ إِلَی أَنَّهُ تَبِعَ الطَّیرَ حَتَّی نَظَرَ إِلَی امْرَأَةِ أُورِیاءَ فَهَوِیهَا وَ أَنَّهُ قَدَّمَ زوجها أَمَامَ التَّابُوتِ حَتَّی قُتِلَ ثُمَّ تَزَوَّجَ بِهَا»
آیا دشمنان حضرت داود به او نسبت ندادند که به زن حوریاء نگاه کرد، عاشق او شد و حوریاء را به جنگ فرستاد تا کشته شود تا با زن او ازدواج کند؟
الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ناشر: کتابچی، تهران؛ ص 103، ح 3
آیا دشمنان به حضرت موسی نگفتند که او عنین بوده و مردانگی نداشت؟ آیا دشمنان به دیگر انبیاء الهی نسبت بد ندادند؟ آیا دشمنان به حضرت مریم نگفتند که مریم با نجاری که یوسف نام داشت، رابطه نامشروع داشت و حضرت عیسی از آنجا به دنیا آمدند؟
آیا دشمنان به پیغمبر اکرم نگفتند که او شاعر و دیوانه است؟ آیا دشمنان به پیغمبر اکرم نسبت ندادند که با زن «زید بن حارث» مناسباتی داشت؟
ایشان سپس مینویسد:
«أَ لَمْ ینْسُبُوهُ إِلَی أَنَّهُ ع أَرَادَ أَنْ یتَزَوَّجَ ابْنَةَ أَبِی جَهْلٍ عَلَی فَاطِمَةَ»
آیا به علی افترا نبستند که قصد داخل با دختر ابوجهل ازدواج کند؟
الأمالی، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ناشر: کتابچی، تهران؛ ص 103، ح 3
شما را به امام زمان سوگند میدهم. شما را به دینتان سوگند میدهم. آقایان وهابی! شما را به «محمد بن عبدالوهاب» یا «ابن تیمیه» سوگند میدهیم، آیا این روایت در کتاب شیعه برای تأیید قضیه آمده است؟!!
من تعجب میکنم بعضی از جوانان ما همینطور که از یک ماهواره یا فضای مجازی این قضایا را میشنوند، با خود میپندارند که این مطالب در کتب ما هم آمده است. بله این مطالب در کتب ما هم به این صورت آمده است. آیا میتوانیم آن را ملاک قرار دهیم؟
در رابطه با «فرعون» آیات زیادی در قرآن آمده است. آیا این دلیل بر این است که «فرعون» مورد تأیید قرآن کریم است؟ در رابطه با «فرعون» آیاتی در قرآن کریم آمده است، اما همه آیات در مذمت اوست. همچنین در رابطه با «نمرود» آیاتی در قرآن کریم آمده است، اما در مذمت اوست.
قضیه ازدواج و خواستگاری حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از دختر «ابوجهل» آمده است، اما به عنوان اینکه این قضیه یک تهمت ناجوانمردانهای بود که به امیرالمؤمنین زدند همانطور که به پیغمبر اکرم نسبت «جنون» و «سحر» دادند.
به امیرالمؤمنین تهمت زدند، همانطور که به حضرت داوود و حضرت عیسی و حضرت مریم تهمت و افترا بستند. این مطالب در حقیقت بخشی از پاسخی است که نسبت به این شبهه مطرح میشود.
البته حرف بسیار زیاد است و همین یک شبهه چندین جلسه زمان نیاز دارد تا انسان حق مطلب را ادا کند، اما من به همین اندازه اکتفا میکنم.
چرا نام امام علی در قرآن کریم به صراحت ذکر نشده است؟
پرسش:
چرا نام امام علی یا سایر ائمه اطهار در قرآن کریم به صراحت ذکر نشده است؛ در حالی که امر امامت در شیعه جزو اصول دین است.
پاسخ:
برادر بزرگوارم همین عبارت را از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردند. روایت در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 286 آمده است که روایت صحیحی است. روایت چنین است:
«إِنَّ النَّاسَ یقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ یسَمِّ عَلِیاً وَ أَهْلَ بَیتِهِ فِی کتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ»
مردم میگویند: چرا خداوند علی و اهل بیت او را در قرآن نام نبرده است؟
«فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَزَلَتْ عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ یسَمِّ اللَّه لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّی کانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِک لَهُمْ»
حضرت فرمود: به آنان بگو آیات نماز بر پیغمبر اکرم نازل شد، خداوند سه یا چهار رکعت بودن آن را برای مردم بیان نکرده تا آنکه آن حضرت آن را برای آنان تفسیر کرد.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 286، ح 1
دوستان عزیز در حال حاضر قضیه «قرآنیون» در تمامی کشورهای اسلامی به ویژه ایران در حال گسترش است. یکی از خطرناکترین فرقهای که در طول این شصت سال اخیر ایجاد شده است، «فرقه قرآنیون» هستند.
آنها معتقدند که ما تنها تابع قرآن کریم هستیم. سنت، ظنی است و قرآن کریم هم میفرماید:
(إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئا)
گمان هرگز انسان را از حق بی نیاز نمیسازد.
سوره یونس (10): آیه 36
اولین بار این قضیه در دانشگاه الأزهر حدود هشتاد سال قبل مطرح شد. مسئولین، کسانی که طرفدار این تفکر بودند را از دانشگاه اخراج کردند، مدرکی که دانشگاه به آنها داده بود را باطل کردند و تمام مناصبشان را از آنها گرفتند. این قضیه بسیار مفصل است و من نمیخواهم در آن ورود پیدا کنم.
از همان زمان بیش از شصت سال است که از زمان «شریعت سنگلجی»، «کسروی»، «قلمداران»، «مصطفی طباطبایی» یا الآن «درایتیها» در مشهد طرفدار این قضیه هستند.
این آقای درایتی سطح سه حوزه علمیه را گرفته، این را در کانال خود میگذارد و می گوید که من سطح سه حوزه را هم دارم!!
در حال حاضر این فرقه، فرقه خطرناکی هستند؛ زیرا قرآن منهای سنت، دیگر قرآن نیست. ما باید تمام آیاتی همانند:
(وَ ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید، و آنچه را از آن نهی کرده خودداری نمائید.
سوره حشر (59): آیه 7
و یا :
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
و آیاتی که در مشروعیت سنت آمده است را از قرآن کریم حذف کنیم. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در جلد اول کتاب «جامع أحادیث الشیعة»، هفتاد و دو دلیل از قرآن و سنّت، بر مشروعیت سنّت آورده است.
در هر صورت امام صادق میفرماید: به این افراد بگویید که اگر ملاک، قرآن کریم است، شما دو رکعت نماز صبح خود را از قرآن کریم برای ما اثبات کنید. آنها قادر به انجام این کار نیستند.
پیغمبر اکرم آیات الهی را تفسیر کرده است و فرموده است: نماز صبح را دو رکعت بخوانید، رکوع دارد، سجده دارد، تشهد دارد، سلام دارد، شکیات چنین است، سهویات چنین است، مبطلات چنین است.
رسول گرامی اسلام همچنین نماز ظهر، نماز مغرب و نماز عشاء را برای ما از قرآن کریم تفسیر کردند.
«وَ لَمْ یسَمِّ لَهُمْ مِنْ کلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّی کانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِک لَهُم»
و آیات زکات بر ایشان نازل شد، اما در آنها نیامده بود که از هر چهل درهمی یک درهم زکات باید داد تا آنکه پیغمبر اکرم آن را برای آنان تفسیر کرد.
«وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ یقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّی کانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِک لَهُم»
آیات حج نازل شد و در آنها به آنان گفته نشد که هفت بار طواف کنید تا آنکه پیغمبر اکرم آن را برای آنان تفسیر کرد.
ما روایات متعددی در منابع اهل سنت داریم که چنین است:
«کانَ جِبْرِیلُ ینْزِلْ عَلَی النَّبِی بِالسُّنَّةِ کمَا ینْزِلُ عَلَیهِ بِالْقُرْآنِ»
جبرئیل سنت را بر پیغمبر اکرم نازل میکرد، همانطور که قرآن را بر حضرت نازل میکرد.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی، الناشر: دار المعرفة - بیروت، 1379، رقم کتبه وأبوابه وأحادیثه: محمد فؤاد عبد الباقی، علیه تعلیقات العلامة: عبد العزیز بن عبد الله بن باز، ج 13، ص 291
فرق سنت با قرآن کریم این است که قرآن معجزه است و تحدی دارد، اما سنت معجزه نیست و تحدی در آن نیست. «ابوحنیفه» مینویسد:
«لولا السنة ما فهم احد منا القرآن»
اگر سنت نبود، هیچ کدام ما یک آیه قرآن را نمیفهمیدیم.
المستخرج على المستدرك للحاكم، اسم المؤلف: أبي الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين العراقي، ج1، ص 15
«البانی» لیدر وهابیت میگوید: اگر سیبویه زمانتان یا ادیبترین ادیب عصرتان هم باشید، چنانچه سنت نباشد نمیتوانید قرآن کریم را بفهمید.
امام صادق میفرماید: قرآن کریم نماز را به صورت کلّی بیان کرده است و بیان نماز هم به عهده پیغمبر اکرم بوده است. در ادامه میفرماید:
«وَ نَزَلَتْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ وَ نَزَلَتْ فِی عَلِی وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی عَلِی مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ »
و آیة اولی الامر در باب علی و حسن و حسین نازل شد و پیغمبر اکرم درباره علی بن أبی طالب فرمود: هرکس من مولای اویم علی مولای اوست.
«وَ قَالَ أُوصِیکمْ بِکتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیتِی»
نیز فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش میکنم.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 286، ح 1
خداوند متعال آیات:
(إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُون)
سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پیامبر او، و آنها که ایمان آوردهاند و نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.
سوره مائده (5): آیه 55
و:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاس)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
و:
(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی)
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم.
(وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)
و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.
سوره مائده (5): آیه 3
شیعه و سنی نقل کردند که رسول گرامی اسلام در کنار این آیات فرمود: مراد از (وَلِی) در آیه ولایت، علی بن أبی طالب است. مراد از (ما) موصول در آیه (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک) ولایت علی بن أبی طالب است.
این عبارات تنها مربوط به شیعیان نیست. اگر شما کتب اهل سنت را هم نگاه کنید، به این نتیجه میرسید. «آلوسی سلفی» کتابی به نام «روح المعانی» دارد.
کتاب او در مجموع کتاب خوبی است، اما با شیعه بنای ناسازگاری دارد. او وقتی به «مرحوم شیخ مفید» و بزرگان شیعه میرسد، آنها را – نستجیر بالله - به «کلب» و «خنزیر» تشبیه میکند!!
با این حساب او در کتاب تفسیری «روح المعانی» جلد 6 صفحه 193 ذیل آیه 67 سوره مائده از «ابن مردویه» و او از «عبدالله بن مسعود» نقل میکند:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین و إن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همگی صحابه در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
او این روایت را با کلمه «کان» که دلیل بر استمرار است، و نیز کلمه «کنا» نقل میکند که دال بر جمع است! آیا از این بهتر و واضحتر بیان کند؟! «شهد شاهدٌ من أهلها»!
آقای «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» جلد 2 صفحه 298 همین تعبیر را آورده است. آقای «شوکانی» وهابی، در کتاب «فتح القدیر» جلد 2 صفحه 60 همین روایت را از «عبدالله بن مسعود» نقل میکند.
اگر قرار است ملاک، قرآن کریم باشد، شما یک رکعت نماز را از آیات قرآن کریم استنباط کنید ما از شما قبول میکنیم.
حال ما علی بن أبی طالب را کنار گذاشتیم و شما هم ادعا میکنید که ابوبکر خلیفه است و می گویید: هرکسی امامت و خلافت ابوبکر را قبول نداشته باشد، کافر است. در کجای قرآن کریم خلافت ابوبکر آمده است؟
شما ادعا میکنید که آیه 11 سوره نور و آیه افک در رابطه با عایشه است. ما هرچه میگردیم اسم عایشه را در این آیه نمیبینیم. شما از کجا چنین حرفی را ادعا میکنید؟ شما ادعا میکنید که سنت معین کرده است.
اهل سنت معتقدند آیه 40 سوره مبارکه توبه، آیه غار در حق ابوبکر است و ادعا میکنند هرکسی منکر نزول این آیه در حق ابوبکر باشد، کافر است!! ما هرچه میگردیم اسمی از ابوبکر در آیه غار نیست. می گویند نه آقا، سنت این را معین می کند!
همان سنت که میگوید آیه غار در رابطه با ابوبکر است و آیه 11 سوره نور در رابطه با عایشه است، همان سنت هم میگوید آیه 67 و 55 و 3 سوره مائده و آیه اولی الأمر در رابطه با ولایت علی بن أبی طالب است. یک بام و دو هوا که نمیشود.
پرسش:
در رابطه با روایاتی که در مورد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیان کردید اشکال وارد است. جوابی که دادید، جواب دقیق نیست.
جواب این است که وقتی پیغمبر اکرم فرمودند: "هرکسی فاطمه را اذیت کند، مرا اذیت کرده است" و "فاطمه پاره تن من است"؛ وقتی حضرت فاطمه زهرا با ابوبکر و عمر قهر کردند، ابوبکر و عمر رضایت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را تا آخر عمر نگرفتند.
با وجود اینکه پیغمبر اکرم فرمودند هرکسی بخواهد فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده است و اگر تو دختر ابوجهل را بگیری مرا اذیت کردی، حضرت امیرالمؤمنین با اینکه کار گناهی نمیخواست کند و ازدواجش مشکل نداشت.
در نهایت عمر و ابوبکر تسلیم فرمایش پیغمبر اکرم نشدند، اما حضرت امیرالمؤمنین تسلیم فرمایش پیغمبر اکرم شدند و از این ازدواج خودداری کردند و رضایت حضرت فاطمه زهرا را جلب کردند.
پاسخ:
من صددرصد فرمایش شما را تکذیب میکنم. بنده منظور شما را تا آخر خواندم. شما میفرمایید که امیرالمؤمنین رضایت حضرت فاطمه زهرا را به دست آورد و از ازدواج صرفنظر کرد. بنده عرض میکنم که این قضیه از بیخ دروغ است. دروغ است. دروغ است!
پرسش:
حاج آقا این ادعاست، دلیل بیاورید. «نحن ابناء الدلیل»!
پاسخ:
من عبارت «شیخ صدوق» را آوردم که میگوید این افترا را دشمنان امیرالمؤمنین بستند. ما نتوانستیم یک روایت صحیح در منابع شیعه پیدا کنیم که اصلاً قضیه خواستگاری امیرالمؤمنین واقعیت داشته باشد. فرضاً هم چنین قضیهای حقیقت داشته باشد، روایت «شیخ صدوق»، همه این روایات را به دیوار می زند.
میفرماید: این روایت را دشمنان امیرالمؤمنین به حضرت افترا بستند. این تعبیر امام صادق است و ما نباید اجتهاد در برابر نص کنیم.
کسی که میخواهد حرف بزند، باید بگوید که در فلان کتاب، جلد فلان، صفحه فلان حدیث فلان این روایت آمده است و سند آن هم صحیح است. در این صورت ما فرمایش شما را میبوسیم و روی چشممان میگذاریم.
اینجا جلسه منبر نیست که ما روضه خوانی کنیم و مردم هم گوش کنند. بنده هر حرفی میآورم، تصویر کتاب را به پرده میدهم و همه دوستان هم آن را میبینند. بنده اگر نیاز باشد بحث سندی را هم انجام میدهم.
ما بیست سال در حوزه علمیه تدریس رجال داشتیم. اگر قرار باشد دو نفر در حوزه علمیه در علم رجال تخصص داشته باشد، به فضل الهی ما یکی از آن دو نفر هستیم.
وقتی که بنده سند یک روایت را نگاه کنم، میتوانم تشخیص بدهم که آیا این سند ارسال دارد یا ندارد. روایت کتاب «علل الشرایع» هم دو مجهول دارد و سه یا چهار راوی حذف دارد. این روایت مرفوعه هست و حتی نمیتوان به آن استناد کرد.
آیا «خواب» و «استخاره» از راههای شناخت امام است!؟
عزیزان ما، چند سؤالاتی در رابطه با ادعای یمانی آوردند که آنها به خواب و استخاره استناد میکنند. بنده تنها در عرض یک دقیقه جواب ایشان را عرض کنم که می گویند مدعیان یمانی به استخاره یا خواب استدلال میکنند.
مدعیان یمانی ادعا میکنند که هرکسی خواب دید که «احمد الحسن» امام هست و فرستاده امام هست، ما قبول میکنیم.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یرَی فِی النَّوْم»
دین خدا عزیزتر از آن است که ما بخواهیم به وسیله خواب صحت آن را اثبات کنیم.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 482، ح 1
این قضیه در رابطه با مسئله وضو است که افرادی معتقدند که روش صحیح وضو گرفتن را در خواب دیدند. امام صادق در مورد مسائل فرعی هم میفرمایند که ما نمیتوانیم حقانیت آن را به وسیله خواب اثبات کنیم. حال این افراد ادعا میکنند که شما حقانیت «احمد الحسن» را در خواب ببینید!!
اما درباره استخاره، خود «احمد» در کتاب «الجواب المنیر» جلد 6 صفحه 59 سؤال 550 از «احمد الحسن» سؤال کردند که: "ما در کشورهای اروپایی هستیم و نمیدانیم گوشتی که در قصابیهاست حلال است یا خیر. ما استخاره میکنیم و اگر استخاره خوب آمد، از قصابی گوشت میگیریم. همچنین اگر استخاره بد آمد گوشت نمیگیریم."
«احمد الحسن» در جواب گفته است: "برای اینکه تشخیص بدهید گوشت حلال است یا حرام است، نمیتوان به استخاره استناد کرد."
عجب! برای خریدن یک گوشت نمیتوانیم به استخاره استناد کنیم، اما برای اینکه بدانیم او فرستاده امام زمان است و آمده است چنین و چنان کند، باید به استخاره استناد کنیم؟ به علاوه روایتی از امام صادق داریم که حضرت میفرماید:
«لَا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآن»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 629، ح 7
طبق این روایت تفأل به قرآن مذموم است. «احمد الحسن» ادعا میکند که تفأل کنید و ببینید اگر آیه خوب آمد، پس من فرستاده امام زمان هستم. و اگر آیه بد آمد به این معناست که من فرستاده امام زمان نیستم.
این استخاره نیست، بلکه تفأل است. میان «استخاره» و «تفأل» تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال شخصی استخاره میکند که فرزندش دختر است یا پسر است. در این زمینه جای استخاره و تفأل نیست.
این عبارت «احمد الحسن» و این هم نظر امام صادق (علیه السلام) است. این جواب بسیار مختصر و مفید برای افرادی است که ادعا میکنند ما میتوانیم حقانیت «احمد الحسن» را با استخاره یا خواب تشخیص بدهیم.
جواب عوام پسند دیگر در این زمینه این است که خداوند عالم صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاده است که تمامی آنها اوصیاء داشتند. ما در میان پیامبران و ائمه اطهار یک نفر سراغ نداریم که برای حقانیت خود به خواب و استخاره استناد کرده باشد.
یک نفر از انبیاء و اولیاء نبودند که دستور داده باشند شما خواب ببینید که من پیغمبر هستم یا خیر. کسی از انبیاء سراغ نداریم که فرموده باشند شما استخاره کنید که من حق هستم یا نیستم!!
امیرالمؤمنین هیچگاه بر فراز منبر به خوارج و مردم کوفه نفرمودند که به قرآن تفأل بزنید و ببینید که من امام بر حق هستم یا خیر!
چنین چیزی در میان انبیاء و اولیاء و اوصیاء الهی سابقه نداشته است. این ادعاها، ادعاهایی کذب برای گمراه کردن مردم است.
این ادعاها در حقیقت همان تعبیر امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: قبل از ظهور حضرت ولی عصر، دوازده دجال خواهند آمد که اولین آنان از بصره است. مصداق اتم فرمایش امام صادق، همین «احمد الحسن بصری» است.
بنده عرایضم را در اینجا خاتمه میدهم. ان شاءالله مداح عزیزمان همه ما را به فیض کامل میرسانند. صلواتی ختم بفرمایید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته