بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 99/11/01
موضوع: پاسخ به سه شبهه جدید، پیرامون شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ویژه برنامه دانش افزایی فاطمی
فهرست مطالب این برنامه:
ادعای حمله به خانه دختر پیامبر و کتک خوردن او، با غیرت عرب ناسازگار است
الف) ناسازگاری ادعای غیرت عرب با زنان، با آیات قرآن
ب) عمر بن خطاب و تازیانه زدن عزاداران دختر پیامبر
ج) عمر بن خطاب و کتک زدن خانواده عزادار ابوبکر
د) عمر بن خطاب و کتک زدن زنان عزادار خالد بن ولید
اگر خلافت و امامت، حق امیرالمؤمنین بود چرا از مردم استمداد نکرد!؟
الف) دفاع حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ولایت، در جریان هجوم به خانه
ب) حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فریاد بر سر انصار و مهاجرین
ج) امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) شبانه بر در انصار و مهاجرین
راز گریه های شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و وصیت به دفن شبانه چه بود!؟
مروری بر اسناد هجوم و آتش زدن خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اگر خانه فاطمه زهرا را آتش زدند، چرا مسجد پیامبر آتش نگرفت!؟
الف) خانه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دو درب داشت
ب) امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خانه «حارث بن نعمان» زندگی میکرد!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله
یکی از شبهاتی که در رسانههای وهابی و فضای مجازی مطرح میشود، شبههای است که اگر دوستان یادشان باشد در «شبکه المستقله» در مناظرهای که میان وهابیت با علمای شیعه بود مفصل مطرح شد.
ادعای حمله به خانه دختر پیامبر و کتک خوردن او، با غیرت عرب ناسازگار است
این شبهه در رابطه با کتک خوردن حضرت صدیقه طاهره، قرار دادن حضرت بین در و دیوار و ظلم به حضرت فاطمه زهراست که با غیرت عرب سازگار نیست!!
عرب نسبت به زن غیرت مخصوصی دارد و اگر کسی بخواهد زنی را مورد اذیت قرار دهد و او را آزار دهد، عربها مانع میشوند و تا پای جان از زنها و نوع زن دفاع میکنند!!
نکته دیگر این که صحابه، آن هم خلیفه اول و دوم، افزون بر اینکه عرب بودند، نسبت به زن غیرت مخصوصی داشتند!!
حضرت زهرای مرضیه دختر رسول گرامی اسلام بود و اصلاً عقل باور نمیکند که خلفا نسبت به دختر رسول گرامی اسلام این چنین معامله تند و خشن داشته باشند.
الف) ناسازگاری ادعای غیرت عرب با زنان، با آیات قرآن
ما در جواب عرض میکنیم: این که می گویید عرب نسبت به زن غیرت مخصوصی داشته است، با فرمایشات قرآن کریم سازگار نیست.
سوره اسراء آیه 31 و سوره نحل آیه 58 غیرت مرد را نسبت به زن و دختر نشان داده است. قرآن کریم در سوره نحل آیه 58 میفرماید:
(وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کظِیم)
در حالی که هر گاه به یکی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه میشود، و مملو از خشم میگردد!
سوره نحل (16): آیه 58
همچنین در سوره مبارکه اسراء میفرماید:
(وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیاکمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کبِیراً)
و فرزندانتان را از ترس فقر به قتل نرسانید، ما آنها و شما را روزی میدهیم، مسلماً قتل آنها گناه بزرگی است.
سوره اسراء (17): آیه 31
اعراب دختران خود را زنده به گور میکردند، زیرا دختر جز هزینه چیزی برای پدر نداشت. در مقابل پسر علاوه بر اینکه هزینه بر نبود، برای خانواده هزینه آور هم بود.
بنابراین این منطق که عرب نسبت به زن و دختر غیرت داشت و اجازه نمیداد کسی متعرض آنها شود و آنها را مورد اذیت و آزار قرار بدهد، با منطق قرآن کریم نمیسازد.
ب) عمر بن خطاب و تازیانه زدن عزاداران دختر پیامبر
نکته دیگر اینکه ادعا میکنند خلیفه اول و خلیفه دوم و دیگر صحابه نسبت به اهل بیت نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) احترام ویژهای داشتند.
مگر عقل باور میکند و مگر انصاف و وجدان کسی قبول میکند که آنها نسبت به اهلبیت نبی گرامی اسلام اینطور متعرض شوند، به طوری که دختر رسول الله را بین در و دیوار قرار دهند و تازیانه و سیلی بزنند!!
ما در منابع اهل سنت با سندهای صحیح روایاتی از کیفیت برخورد خلیفه دوم در زمان حیات رسول گرامی اسلام با اهلبیت داریم. بنده گمان میکنم اگر آقایان همین یک روایت را ببینند، از طرح این ادعا خجالت میکشند و حیا میکنند.
در کتاب «مسند احمد بن حنبل» جلد سوم نقل شده است که وقتی رقیه دختر رسول گرامی اسلام و همسر عثمان از دنیا رفت، رسول اکرم فرمود: او را در کنار قبر «عثمان بن مظعون» دفن کنید.
«وَبَکتِ النِّسَاءُ»
زنها در وفات رقیه گریه میکردند.
یکی از آن زنان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و دیگران أمهات المؤمنین بودند.
«فَجَعَلَ عُمَرُ یضْرِبُهُنَّ بِسَوْطِهِ»
عمر بن خطاب زنانی که گریه میکردند را با تازیانه میزد.
«فقال النبی لِعُمَرَ دَعْهُنَّ یبْکینَ»
پیغمبر اکرم فرمود: عمر! زنان را رها کن و بگذار گریه کنند.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 335، ح 3103
در خصوص سند روایت آمده است که سند روایت صحیح است. آیا از این بهتر و واضحتر بیان کنیم؟!
همچنین «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم میگوید در وفات زینب دختر دیگر رسول گرامی اسلام که همسر «ابن ابی العاص» بود، پیغمبر اکرم فرمود: او را هم در کنار قبر «عثمان بن مظعون» دفن کنید.
«فبکت النساء»
زنان در درگذشت زینب گریه میکردند.
«فجعل عمر یضربهن بسوطه»
عمر بن خطاب جلوی چشم پیغمبر اکرم زنان را با تازیانه میزد.
«فأخذ رسول الله یده وقال مهلا یا عمر»
پیغمبر اکرم دست عمر بن خطاب را گرفت و گفت: عمر بس کن!
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 210، ح 4869
آقای «ذهبی» هم میگوید: سند این روایت صحیح است. «شوکانی» هم در کتاب «نیل الأوطار» این روایت را مفصل نقل میکند.
«مَاتَتْ زَینَبُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَبَکتْ النِّسَاءُ»
زمانی که زینب دختر رسول الله از دنیا رفته بود، زنها گریه میکردند.
«فَجَعَلَ عُمَرُ یضْرِبُهُنَّ بِسَوْطِهِ»
عمر بن خطاب جلوی چشم پیغمبر اکرم زنان را با تازیانه میزد.
«فَأَخَذَ رسول اللَّهِ بیده وقال مَهْلًا یا عُمَرُ»
پیغمبر اکرم دست عمر بن خطاب را گرفت و گفت: عمر بس کن!
نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الجیل - بیروت – 1973، ج 4، ص 149، بَابُ ما جاء فی الْبُکاءِ علی الْمَیتِ وَبَیانِ الْمَکرُوهِ منه
این روایات نشانگر این است که خلیفه دوم در محضر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مجلس درگذشت دختران پیغمبر اکرم با تازیانه آنان را می زند به خاطر اینکه گریه میکنند!
آیا در اینجا هم آقایان پاسخی دارند یا خیر؟! کسی که جلوی پیغمبر اکرم زنان و اهلبیت رسول گرامی اسلام را بزند، در غیاب رسول الله نسبت به اهلبیت پیغمبر اکرم احترام میکند؟!
شما ادعا میکنید که ماجرای فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا ایجاد تفرقه میکند، زیرا شما به یکی از مقدسات ما یعنی خلیفه دوم نسبت جسارت به دختر پیغمبر اکرم میدهید و ادعا میکنید که حضرت فاطمه زهرا را مورد اذیت و آزار قرار داده است.
غیرت ما قبول نمیکند و این قضیه باعث ناراحتی ما میشود. حال سؤال اینجاست که شما با این روایات میخواهید چکار کنید؟!
این روایات که دیگر مربوط به فاطمیه نیست و این کتابها هم که کتابهای شیعه نیست! این کتابها همگی با سند صحیح این روایات را نقل کردهاند.
ج) عمر بن خطاب و کتک زدن خانواده عزادار ابوبکر
نکته سوم ماجرای عمر بن خطاب و کتک زدن خانواده عزادار ابوبکر است. این قضیه خیلی جالب است، حال ببینیم که مسئله چیست. در کتاب «صحیح بخاری» تلگرافی مسئلهای را مطرح کرده است.
مبنای «بخاری» این است که بسیاری از مواردی که به مذاق صحابه خوش نیاید را نقل نمیکند، اما به صورت خیلی خلاصه میگوید:
«وقد أَخْرَجَ عُمَرُ أُخْتَ أبی بَکرٍ حین نَاحَتْ»
عمر خواهر ابوبکر را از خانه خارج کرد، زمانی که برای ابوبکر نوحه سرایی میکرد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 852، باب 4
ما به کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری» اثر «ابن حجر عسقلانی» مراجعه میکنیم. نویسنده در جلد پنجم صفحه 74 شرح این روایت را مفصل نقل میکند. بنده از عزیزان تقاضا دارم به این روایت خوب دقت کنند.
آقایانی که هر روز بیانیهای صادر میکنند و صحبتهایی مطرح میکنند و ادعا میکنند: "فاطمیه باید تعطیل شود، زیرا برگزاری این مراسمها به منزله بازی کردن با مقدسات هست و تفرقه ایجاد میکند و با وحدت منافات دارد" خوب دقت کنند که می گوید:
«بإسناد صحیح من طریق الزهری عن سعید بن المسیب قال»
با سند صحیح از شهاب الدین زهری از سعید بن مسیب نقل شده است:
«لما توفی أبو بکر أقامت عائشة علیه النوح»
وقتی ابوبکر از دنیا رفت، عایشه برای او مراسم نوحه سرایی برپا کرد.
این هم پاسخ شبهه یاوه سرایان وهابی است که ادعا میکنند: مراسم نوحه سرایی که در ایام عاشورا برگزار میکنید، همگی بدعت است و ما در شریعت مراسم نوحه سرایی نداریم! می گوید:
«لما توفی أبو بکر أقامت عائشة علیه النوح»
وقتی ابوبکر از دنیا رفت، عایشه برای او مراسم نوحه سرایی برپا کرد.
«فبلغ عمر فنهاهن فأبین»
وقتی خبر به عمر بن خطاب رسید او آنها را از این کار نهی کرد، اما آنها قبول نکردند.
عایشه هم کسی است که اهل سنت معتقدند پیغمبر اکرم فرموده است:
«خذوا شطر دینکم عن الحمیراء»
دو سوم دینتان را از عایشه بگیرید.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 3، ص 129، فصل موت خدیجة بنت خویلد
عایشه هم نوحه سرایی کرده است، اما عمر بن خطاب نهی میکند.
«فقال لهشام بن الولید أخرج إلی بیت أبی قحافة یعنی أم فروة فعلاها بالدرة ضربات»
عمر بن هشام بن ولید گفت: به خانه ابو قحافه برو، او هم به آنجا رفت و خواهر ابوبکر را با چند ضربه مورد ضرب قرار داد.
لازم به ذکر است خانه «ابو قحافه» منزل خواهر ابوبکر است.
«فتفرق النوائح حین سمعن بذلک»
زنانی که برای نوحه سرایی آمده بودند، وقتی این منظره را دیدند همگی فرار کردند.
«ووصله إسحاق بن راهویه فی مسنده من وجه آخر عن الزهری وفیه فجعل یخرجهن امرأة امرأة وهو یضربهن بالدرة»
اسحاق به راهویه از زهری نقل میکند: عمر بن خطاب زنان حاضر در جلسه را تک تک بیرون میآورد و هشام بن ولید آنها را با شلاق مورد ضرب قرار میداد.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 5، ص 74، باب قوله باب إخراج أهل المعاصی والخصوم من البیوت بعد المعرفة
این روایتی است که آقای «ابن حجر عسقلانی» در خصوص آن میگوید:
«بإسناد صحیح»
«نمیری» در کتاب «تاریخ مدینه منوره» همین قضیه را مطرح میکند. و آقایان معتقدند «تاریخ مدینه منوره» از کتاب «تاریخ طبری» و «الکامل فی التاریخ» اثر «ابن اثیر» مهمتر هست.
در روایت آمده است زور عمر بن خطاب به عایشه نمیرسید، خواهر ابوبکر را بیرون آورد و شلاق زد. او همچنین زنان را تک تک بیرون میآورد و مورد ضرب قرار میداد.
د) عمر بن خطاب و کتک زدن زنان عزادار خالد بن ولید
روایت دیگری هم نقل شده است که آن هم جالب است. عزیزان دقت کنند غیرت عرب نسبت به زنان به چه صورت بوده است. «عبدالرزاق صنعانی» متوفای 211 هجری استاد «بخاری» در کتاب «مصنف» جلد سوم صفحه 557 میگوید:
«لما مات خالد بن الولید اجتمع فی بیت میمونة نساء یبکین»
زمانی که خالد بن ولید از دنیا رفت، زنان در خانه میمونه نشسته بودند و گریه میکردند.
«فجاء عمر ومعه بن عباس ومعه الدرة فقال یا أبا عبد الله ادخل علی أم المؤمنین فأمرها فلتحتجب واخرجهن علی»
عمر بن خطاب به همراه ابن عباس وارد شد، در حالی که شلاق در دست داشت و به ابن عباس گفت: بر أم المؤمنین وارد شو و بگو حجاب داشته باشند و آنها را بیرون بیاور.
«قال فجعل یخرجهن علیه وهو یضربهن بالدرة»
زمانی که زنان بیرون آمدند، عمر آنها را با شلاق میزد.
«فسقط خمار امرأة منهن»
در این حال چادر یکی از زنان افتاد.
«فقالوا یا امیر المؤمنین خمارها»
مردم گفتند: یا أمیرالمؤمنین! روسری أم المؤمنین افتاد و موهایش پیداست.
«فقال دعوها ولا حرمة لها»
عمر بن خطاب گفت: او را رها کنید، این زن حرمت ندارد.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 3، ص 557، ح 6681
اینها نمونههایی از خشونت عمر بن خطاب است. بازهم «عبدالرزاق صنعانی» در کتاب «مصنف» جلد سوم نقل میکند:
«أن عمر بن الخطاب سمع نواحة بالمدینة لیلا فأتی علیها فدخل ففرق النساء فأدرک النائحة»
عمر بن خطاب هرکجا میدید زنان شبانه نشستهاند و عزاداری میکنند، میآمد و کسی که نوحه سرایی میکرد را با شلاق میزد.
«فجعل یضربها بالدرة فوقع خمارها»
زمانی که عمر آنها را میزد، روسری یکی از زنان افتاد.
«فقالوا شعرها یا امیر المؤمنین»
مردم گفتند: یا أمیرالمؤمنین! موهای او نمایان شد.
«فقال اجل فلا حرمة لها»
عمر بن خطاب گفت: این زن احترام ندارد!
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 3، ص 557، ح 6682
این قضایا کاملاً غیرت عربی را نشان میدهد. میان برنامهای میبینیم، برمی گردیم و در خدمت عزیزان هستیم.
اگر خلافت و امامت، حق امیرالمؤمنین بود چرا از مردم استمداد نکرد!؟
یکی از شبهاتی که آقایان مطرح میکنند، این هست که آیا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) یا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از مردم در بحث خلافت و امامت، کمک و استمداد کردند یا خیر!؟
این هم یکی از بحثهای بسیار مهمی است که ما باید در این زمینه دقت بیشتری داشته باشیم. ما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به عنوان اولین مدافع حریم ولایت و امامت می دانیم.
الف) دفاع حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ولایت، در جریان هجوم به خانه
در کتاب «احتجاج» اثر «مرحوم طبرسی» جلد اول نقل شده است در همان لحظهای که به خانه حضرت فاطمه زهرا هجوم آوردند و قسم خوردند که ما این خانه را به آتش میکشیم، حضرت فاطمه زهرا پشت در آمد و فرمود:
«لَا عَهْدَ لِی بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْکمْ»
من قبیلهای بدتر و پستتر از شما ندیدم.
«تَرَکتُمْ رَسُولَ اللَّهِ ص جَنَازَةً بَینَ أَیدِینَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَکمْ فِیمَا بَینَکمْ وَ لَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تروآ لَنَا حَقّاً»
شما جنازه پیغمبر اکرم را در میان دست ما رها کردید و به سقیفه برای انتخاب خلیفه رفتید.
«کأَنَّکمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ»
گویا نمیدانستید که پیغمبر اکرم در غدیر خم ولایت را برای چه کسی معین کرد.
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 80، باب ذکر طرف مما جری بعد وفاة رسول الله ص من اللجاج
همچنین در کتاب «دلائل الإمامة» اثر «طبری شیعی» یکی از اعیان قرن چهارم هجری نقل شده است که حضرت صدیقه طاهره آمد و فرمود:
«فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا عُذْر»
خداوند عالم بعد از غدیر خم برای کسی دلیل و عذری باقی نگذاشت.
دلائل الإمامة، نویسنده: طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة، ص 122، ح 36
رسول گرامی اسلام در میان نماز ظهر و عصر آنچه گفتنی بود را بیان کرد. همچنین در کتاب «خصال» اثر «مرحوم شیخ صدوق» هم میبینید که حضرت فاطمه زهرا فرمودند:
«وَ هَلْ تَرَک أَبِی یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْرا»
آیا پدرم روز غدیر خم برای کسی عذری باقی گذاشت؟
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 173، ح 228
ب) حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فریاد بر سر انصار و مهاجرین
از میان کتب اهل سنت هم در کتاب «نزهة الحفاظ» اثر «امام ابو موسی محمد بن عمر اصفهانی» متوفای 581 هجری نقل شده است که وقتی ایشان روایت فواطم را نقل میکند، بیان میکند که حضرت فاطمه زهرا بر سر مهاجرین و انصار فریاد میکشد؛
«أنسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه»
آیا سخن پیغمبر اکرم در غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هرکسی من مولای او هستم، علی مولای اوست؟!
نزهة الحفاظ، اسم المؤلف: محمد بن عمر الأصبهانی المدینی أبو موسی، دار النشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرضی محمد عبد المحسن، ج 1، ص 102، باب ذکر روایة ثلاثة من الفواطم بعضهن عن بعض
«ابن جزری» متوفای 833 هجری در کتاب «مناقب الأسد الغالب» در صفحه 14 همین تعبیر را آورده است و مینویسد:
«أنسیتم قول رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه وقوله صلی الله علیه وسلم أنت منی بمنزلة هارون من موسی علیهما السلام»
مناقب الأسد الغالب مُمزق الكتائب ومُظهر العجائب ليث بن غالب أمير المؤمنين أبي الحسن علي بن أبي طالب رضي الله عنه؛ المؤلف: شمس الدين أبو الخير ابن الجزري، محمد بن محمد بن يوسف (المتوفى: 833هـ)، المحقق: طارق الطنطاوي، الناشر: مكتبة القرآن، الطبعة: الأولى 1994، ص 14، ح 5
دفاع اهلبیت و استمداد کردن از مردم یکی از اساسیترین مباحثی بود که امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره انجام میدادند.
ج) امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) شبانه بر در انصار و مهاجرین
جالب اینجاست که «ابن قتیبه دینوری» در کتاب «الإمامة و السیاسة» جلد اول صفحه 16 میگوید:
«خرج علی کرم الله وجهه یحمل فاطمة بنت رسول الله علی دابة لیلا فی مجالس الأنصار تسألهم النصرة»
امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه طاهره را بر حیوانی سوار میکرد و شبانه در خانه انصار میرفتند و حضرت فاطمه زهرا از آنها طلب یاری میکرد.
حضرت فاطمه زهرا در خانه مهاجرین و انصار میرفتند و به آنها میفرمودند که چرا ساکت نشستهاید، بیایید علی را یاری کنید! جلوی چشم شما حق خلیفه منصوب پیغمبر اکرم را پایمال میکنند. چرا ساکت نشستهاید؟!
«فکانوا یقولون یا بنت رسول الله قد مضت بیعتنا لهذا الرجل»
مردم میگفتند: ای دختر رسول خدا! ما با این شخص بیعت کردیم و تمام شد.
«ولو أن زوجک وابن عمک سبق إلینا قبل أبی بکر ما عدلنا به»
اگر همسر و پسر عمویت قبل از ابوبکر میآمد و این مطالب را میگفت، ما با او بیعت میکردیم.
«فیقول علی کرم الله وجهه أفکنت أدع رسول الله فی بیته لم أدفنه وأخرج أنازع الناس سلطانه»
امیرالمؤمنین فرمودند: شما انتظار داشتید ما جنازه رسول اکرم را روی زمین بگذاریم تا مورد بی حرمتی قرار بگیرد و با شما راجع به خلافت صحبت کنیم؟!
الإمامة والسیاسة، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: خلیل المنصور، ج 1، ص 16، باب إبایة علی کرم الله وجهه بیعة أبی بکر رضی الله عنهما
آقای «عمر رضا کحاله» یکی از شخصیتهای برجسته جهان اسلام در کتاب «اعلام النساء» جلد چهارم همین قضیه را مفصل نقل میکند.
بنابراین این ادعا که امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره آرام نشسته بودند و از مردم کمک نمیگرفتند و نصرت طلب نمیکردند، حرفی بیهوده است.
امیرالمؤمنین خود را خلیفه منصوب پیغمبر اکرم میدانست و امامتشان را امامت الهی میدانستند.
راز گریه های شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و وصیت به دفن شبانه چه بود!؟
حضرت صدیقه طاهره، امیرالمؤمنین را امام واقعی خود میدانستند و برای دفاع از امام زمان خودش از هیچ کوششی دریغ نکردند. حضرت فاطمه زهرا با تمام توان از امیرالمؤمنین در خانه، کوچه، مسجد و ملاقات زنان مهاجرین و انصار دفاع کردند.
در نهایت گریههای شبانه روز حضرت فاطمه زهرا نشانگر غم و غصه حضرت بود و این چنین اعتراض خود را بر مسلمانان اعم از مهاجرین و انصار اعلام کردند. حضرت فاطمه زهرا در نهایت وصیت کردند که او را شبانه دفن کنند.
حضرت صدیقه طاهره میخواستند مهاجرین و این انصار بی وفا که نیامدند از علی بن أبی طالب دفاع کنند، در مراسم تشییع جنازه حضرت و مراسم دفن آن بزرگوار حضور پیدا نکنند.
باید در تاریخ بماند که حضرت زهرای مرضیه شبانه دفن شد و مخفیانه به خاک سپرده شد. نه خلیفه مسلمین و نه مهاجرین و انصار در مراسم غسل و کفن و دفن و نماز آن حضرت حضور پیدا نکردند و این قضایا در تاریخ ماند.
تمامی این قضایا نشانگر اعتراض شدید حضرت فاطمه زهرا بر هیئت حاکمه و دفاع تمام قد و جانانه حضرت فاطمه زهرا از امیرالمؤمنین بود.
این جلسه آخر بنده با شما در این ویژه برنامه است و ما در طول این ویژه برنامهها بحث آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را مفصل از قول بزرگان و علما و شخصیتهای بزرگ مطرح کردیم.
مروری بر اسناد هجوم و آتش زدن خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ما روایات متعدد آوردیم که نشانگر این بود که در خانه حضرت فاطمه زهرا را آتش زدند. به جهت اینکه فرصت زیادی نداریم، تنها به دو سه روایت در این زمینه اشاره میکنم. در کتاب «سلیم بن قیس» آمده است:
«دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ»
عمر بن خطاب در خانه را آتش زد و در آتش گرفت.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، نویسنده: هلالی، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 864، الحدیث الثامن و الأربعون
این روایت همچنین در کتاب «بحارالانوار» جلد 28 صفحه 299 نقل شده است. بازهم در کتاب «بحارالانوار» صفحه 53 آمده است:
«وَ ضَرْبَ سَلْمَانَ الْفَارِسِی وَ إِشْعَالَ النَّارِ عَلَی بَابِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ ع»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 53، ص 14، باب 28 ما یکون عند ظهوره ع بروایة المفضل بن عمر
طبق این روایت شعلههای آتش از در خانه امیرالمؤمنین بالا میرفت. بازهم در کتاب «هدایة الکبری» صفحه 417 آمده است:
«وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ زَینَبَ وَ أُمِّ کلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّنٍ بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَم»
الهدایة الکبری، نویسنده: خصیبی، حسین بن حمدان، ص 417، الباب الرابع عشر باب الإمام المهدی المنتظر (علیه السلام)
در این روایت آمده است که روز سقیفه آتش در خانه امیرالمؤمنین شعله ور شد. بازهم در کتاب «بحارالانوار» جلد 53 صفحه 18 آمده است:
«وَ إِضْرَامِهِمُ النَّارَ عَلَی الْبَاب»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 53، ص 18، باب 28 ما یکون عند ظهوره ع بروایة المفضل بن عمر
«مرحوم مجلسی» همین روایت را نقل میکند. از میان علمای بزرگ ما «سید مرتضی» میگوید:
«فقد بینا أن خبر الاحراق قد رواه غیر الشیعة ممن لا یتهم علی القوم»
الشافي في الامامة؛ نويسنده : الشريف المرتضى، وفات: 436، چاپ : الثانية، سال چاپ: 1410، چاپخانه: مؤسسة إسماعيليان – قم، ناشر: مؤسسة إسماعيليان - قم ، ج 4، ص 119، فصل فی تتبع کلامه علی الطاعن علی أبی بکر وما أجاب به عن مطاعنهم
ایشان بازهم در همین کتاب مینویسد:
«والله ما بایع علی علیه السلام حتی رأی الدخان قد دخل علیه بیته»
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بیعت نکرد تا زمانی که دید دود از خانهاش برخاست.
الشافي في الامامة؛ نويسنده : الشريف المرتضى، وفات: 436، چاپ : الثانية، سال چاپ: 1410، چاپخانه: مؤسسة إسماعيليان – قم، ناشر: مؤسسة إسماعيليان - قم، ج 3، ص 241، فصل فی اعتراض کلامه فی إمامة أبی بکر
«شیخ مفید» مینویسد:
«أَضْرِمُوا عَلَیهِمُ الْبَیتَ نَارا»
الأمالي (للمفيد)؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد، تاريخ وفات مؤلف: 413 ق، محقق / مصحح: استاد ولى، حسين وغفارى على اكبر، ناشر: كنگره شيخ مفيد، مكان چاپ: قم، سال چاپ: 1413 ق، نوبت چاپ: اول، ص 49، ح 9
همچنین «مقاتل بن عطیه» در کتاب «مؤتمر علماء بغداد» مینویسد:
«و أحرق الباب بالنار»
مؤتمر علماء بغداد، ابن عطيه، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ دوّم، 1422ق، ص 126
«سید بن طاووس» هم مینویسد:
«إنّ إحراق باب بیت فاطمة علیها السّلام ممّا ثبت و أطبقت علیه الإمامیة خلفا عن سلف»
آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهرا را هرکدام از علمای امامیه ما از گذشته نقل کردهاند.
طرف من الأنباء و المناقب، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، محقق / مصحح: عطار، قیس، ص 390، باب و ویل لمن أحرق بابها
«مسعودی» مینویسد:
«فانصرف عنهم فأقام أمیر المؤمنین علیه السّلام و من معه من شیعته فی منزله بما عهد إلیه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فوجهوا الی منزله فهجموا علیه، و أحرقوا بابه»
اثبات الوصیة، نویسنده: مسعودی، علی بن حسین، ص 146، باب فی الحوادث آلتی اعقبت وفاة النبی [ص]
«سید مرتضی» مینویسد:
«وأي اختيار لمن يحرق عليه بابه حتى يبايع ؟»
الشافي في الامامة؛ نويسنده : الشريف المرتضى، وفات: 436، چاپ : الثانية، سال چاپ: 1410، چاپخانه: مؤسسة إسماعيليان – قم، ناشر: مؤسسة إسماعيليان - قم، ج 3، ص 241، فصل فی اعتراض کلامه فی إمامة أبی بکر
«مرحوم دیلمی» همین تعبیر را دارد. «فاضل مقداد» یکی از متکلمین مشهور قرن هشتم همین نظر را دارند. «مولی صالح مازندرانی» میگوید:
«إذ قتلوها بضرب الباب علی بطنها وهی حامل فسقط حملها فماتت لذلک»
شرح أصول الكافي؛ للمازندراني المعروف كتاب الكافي في الأصول والروضة، لثقة الإسلام أبى جعفر محمد بن يعقوب الكليني مع شرح الكافي الجامع للمولى محمد صالح المازندراني، المتوفى 1081 ه، مع تعاليق الميرزا أبو الحسن الشعراني، ضبط و تصحيح: السيد علي عاشور، دار احياء التراث العربي، بيروت _ لبنان، حقوق الطبع محفوظة، الطبعة الأولى، 1421 ه _ 2000 م، ج 7، ص 213، ح 2
«فیض کاشانی» همین تعبیر را دارند. «مرحوم شهید صدر» که جزو پرچمداران وحدت بود، این مسئله را مطرح میکند.
اگر خانه فاطمه زهرا را آتش زدند، چرا مسجد پیامبر آتش نگرفت!؟
آنچه مهم است این است که امروزه آقایان می گویند اگر خانه علی بن أبی طالب را آتش زدند به طوری که در خانه حضرت به مسجد باز میشد، مسجد هم باید آتش میگرفت!! آقایان حرف و سخن دیگری ندارند و این ادعا را مطرح میکنند.
الف) خانه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دو درب داشت
ما در این خصوص چند جواب عرض میکنیم. جواب اول این است که خانه امیرالمؤمنین دو در داشت؛ یک در به مسجد باز میشد و یک در به کوچه باز میشد. بعد از حدیث سد الأبواب که میفرماید:
«أن رسول الله صلی الله علیه وسلم أمر بسد الأبواب إلا باب علی»
پیغمبر اکرم دستور داد درهای تمام خانههایی که به مسجد گشوده میشد را ببندند، غیر از در خانه علی بن أبی طالب.
صحیح وضعیف سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، مصدر الکتاب: برنامج منظومة التحقیقات الحدیثیة - المجانی - من إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، ج 8، ص 232، باب 3732
رسول گرامی اسلام درب خانههای تمامی صحابه که به مسجد باز میشد را بست و تنها در خانه امیرالمؤمنین را باز گذاشت. وقتی صحابه اعتراض کردند، رسول گرامی اسلام قسم یاد کرد و فرمود:
«فقال فیه قائلکم والله ما سددت شیئا ولا فتحته»
بعضی از شما مردم اعتراض دارید، اما به خدا سوگند من از نزد خودم در کسی را باز نکردم و در کسی را هم نبستم.
«ولکن أمرت بشیء فاتبعته»
به من دستور داده شد و من هم تبعیت کردم.
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 135، ح 4631
این قضیه مفصل است، و بنده نمیخواهم در این زمینه ورود پیدا کنم. یک در از خانه امیرالمؤمنین به مسجد باز میشد و در دیگر هم به کوچه باز میشد.
افرادی که به خانه امیرالمؤمنین هجوم آوردند تا حضرت را کشان کشان به مسجد ببرند، عمدتاً از دری که به کوچه باز میشد وارد شدند و خانه را مورد هجوم قرار دادند. عمر بن خطاب و همراهانش آن در را آتش زدند، نه دری که از خانه حضرت به مسجد باز میشد.
ب) امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خانه «حارث بن نعمان» زندگی میکرد!
جواب دوم این است که اصلاً حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و حضرت فاطمه زهرا در خانه «حارث بن نعمان» زندگی میکردند که با مسجد فاصله داشت.
پیغمبر اکرم دو نوع منزل داشتند؛ یکی از منازل حضرت منزلی بود که زنانش آنجا بودند. این منازل همگی در قسمت قبله مسجد و جنوب مسجد واقع شده بود.
رسول اکرم همچنین منزل دیگری داشتند که محل ملاقات عمومی بود که در قسمت شرق مسجد واقع شده بود که در حال حاضر هم قبر رسول گرامی اسلام در آنجاست.
پشت این منزل، منزل «حارث بن نعمان» بود که امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا در آنجا زندگی میکردند.
«ابن جوزی» که یکی از استوانههای علمی اهل سنت متوفای 597 هجری در کتاب «المنتظم» مطلبی در این خصوص نقل میکند. ایشان غیر از «سبط ابن جوزی» است که آقایان قدری حرف نسبت به او دارند. ایشان در صفحه 87 مینویسد:
«فلما تزوج علی بفاطمة قال لعلی اطلب منزلا»
امیرالمؤمنین معمولاً خانه زاد پیغمبر اکرم بودند، به طوری که از ابتدای طفولیت در دامن رسول الله بزرگ شدند. همانطور که حضرت در «نهج البلاغه» میفرمایند: وقتی من کودک بودم، پیغمبر اکرم غذا را در دهانشان میجویدند و در دهان من میگذاشتند.
«فلما تزوج علی بفاطمة قال لعلی اطلب منزلا»
وقتی پیغمبر اکرم حضرت فاطمه زهرا را به عقد امیرالمؤمنین درآورد، به حضرت فرمود که منزلی تهیه کند.
«فطلب علی منزلا فأصابه مستأخرا عن رسول الله قلیلا فبنی بها فیه»
امیرالمؤمنین دورتر از منزل پیغمبر اکرم منزلی تهیه کردند و زندگی تشکیل دادند.
وقتی پیغمبر اکرم نزد امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا آمدند، مشاهده کردند که آنها دور هست.
«فجاء النبی إلیهما فقال (إنی أرید أن أحولک إلی)»
پیغمبر اکرم آمدند و فرمودند: من میخواهم شما را نزد خود بیاورم.
«فقال یا رسول الله فکلم حارثة بن النعمان أن یتحول عنی»
امیرالمؤمنین فرمودند: با حارثة بن نعمان صحبت کنید تا خانهای که نزدیک مسجد دارد را با خانه ما عوض کند.
«فقال رسول الله قد تحول حارثة عنا حتی قد استحییت منه»
رسول الله فرمود: من شرم دارم از این که ماجرای تعویض خانه را با حارثه مطرح کنم.
پیغمبر اکرم فرمود: منزل من دور بود و منزل «ابو ایوب انصاری» بودم. ایشان منزل خود را در اختیار من قرار داد و با منزل من عوض کرد. من دیگر خجالت میکشم این قضیه مطرح کنم.
«فبلغ ذلک حارثة فتحول»
وقتی این قضیه به گوش حارث بن نعمان رسید، خیلی ناراحت و متحول شد.
«وجاء إلی النبی فقال یا رسول الله إنه بلغنی أنک تحول فاطمة إلیک»
او نزد پیغمبر اکرم آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! من شنیدم که میخواهی خانه حضرت فاطمه زهرا را نزد خود بیاوری.
«وهذه منازلی وهی أسقب بیوت بنی النجار بک»
من چند منزل اطراف مسجد تو دارم و نزدیکترین آنها خانههای بنی نجار است.
«وإنما أنا ومالی لله ولرسوله»
یا رسول الله! من و همه اموالم ملک پیغمبر اکرم است.
«والله یا رسول الله المال الذی تأخذ منی أحب إلی من الذی تدع»
به خدا سوگند پیغمبر اکرم هر کاری میخواهد با ملک من انجام دهد.
«فقال (صدقت بارک الله علیک)»
سپس مینویسد:
«فحولها رسول الله إلی بیت حارثة»
پیغمبر اکرم خانه امیرالمؤمنین را با خانه حارثة بن نعمان که نزدیک مسجد بود، با هم عوض کرد.
المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 3، ص 87، باب زواج علی بن أبی طالب بفاطمة رضی الله عنهما
«مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 43 صفحه 56 خیلی مفصل قضیه را نقل میکند و مینویسد:
«وَ کانَ بیتها مُلَاصِقَ بَیتِ رَسُولِ اللَّهِ ص»
خانه حضرت فاطمه زهرا به خانه رسول اکرم چسبیده بود.
نقل شده است رسول گرامی اسلام به امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا علاقه خاصی داشت، به همین خاطر از خانه خصوصی خود پنجرهای به خانه امیرالمؤمنین باز کرده بود.
هرگاه پیغمبر اکرم دلتنگ میشدند، پنجره را باز میکردند و به امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا میفرمودند:
السَّلَامُ عَلَیکمْ یا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکةِ وَ مَهْبِطَ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ بِالتَّنْزِیلِ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ »
در ادامه آمده است:
«فَقَالَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلَیک السَّلَامُ فَمَنْ أَنْتَ یا هَذَا»
حضرت فاطمه زهرا میفرمود: علیک السلام، شما چه کسی هستید؟
«قَالَ شَیخٌ مِنَ الْعَرَبِ أَقْبَلْتُ عَلَی أَبِیک سَیدِ الْبَشَرِ مُهَاجِراً مِنْ شُقَّةٍ وَ أَنَا یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ عَارِی الْجَسَدِ جَائِعُ الْکبِدِ فَوَاسِینِی یرْحَمُک اللَّهُ»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 43، ص 56، ح 50
این روایات همگی نشانگر این است که قضایا کاملاً واضح و روشن بود. نقل شده یکی از اعراب از پیغمبر اکرم تقاضای غذا کردند.
رسول گرامی اسلام فرمودند: فعلاً در خانه من غذا موجود نیست. شما به خانه حضرت فاطمه زهرا که در مجاورت خانه پیغمبر اکرم هست بروید و بپرسید که اگر طعام دارند، در اختیار شما قرار دهند.
بنابراین این ادعا که آقایان مطرح میکنند مبنی بر اینکه اگر در خانه حضرت فاطمه زهرا را آتش زده بودند باعث آتش گرفتن مسجد میشد، باطل است.
ظاهراً این افراد خیلی بی سواد هستند و تاریخ نخواندهاند. البته شاید تاریخ خواندهاند و عناد دارند و این مطالب را به مردم نمیگویند.
وظیفه و تکلیف شرعی ما این است که تاریخ صدر اسلام را بازخوانی کنیم و حقایق را برای مردم و جوانان شیعه و اهل سنت بیان کنیم.
بنده یک مرتبه هم عرض کردم زمانی که در محضر آیت الله العظمی جوادی آملی بودم، ایشان به من فرمودند: این تکلیف شماست که مسائل و اتفاقات تلخی که در صدر اسلام افتاده است را بیان کنید. بگذارید جوانان اهل سنت این مطالب را بشنوند، زیرا علمای اهل سنت این مطالب را برای آنها نمیگویند.
اگر شما این مطالب را نگویید، نزد خداوند عالم مسئول هستید و فردای قیامت جوانان اهل سنت از شما شکایت خواهند کرد که چرا این حقایق را برای ما بازگو نکردید.
همه عزیزان را به خداوند منّان میسپارم و از همه التماس دعا دارم. عزیزانی که در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الائمة هستند، ما را دعا کنند.
عزیزان موقع تشرف به حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا یا زمانی که چشمشان به گنبد افتاد، اگر حتی یک کلمه هم از ما یاد گرفته باشند ما از آنها میخواهیم که تنها یک جمله از طرف ما بگویند: «السلام علیک یابن فاطمة الزهراء»!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متشکر از پاسخ های خوبتان
سوالی که دارم این است که چرا این اتفاق بزرگ یعنی آتش زدن درب خانه امیر المومنین و شهید کردن دختر پیامبر سلام الله علیهما و ماجراهایی که بعدا در مسجد مدینه رخ داده که جمعیت زیادی شاهد آن بوده اند، در تاریخ به حد تواتر نقل نشده؟ این طور به نظر می آید که چنین واقعه ای را تک تک اهل مدینه باید دیده یا شنیده باشند و بخاطر تلخ بودن و وحشتناک بودن چنین جنایتی از مهمترین ماجرا ها و خاطراتی باشد که برای نسل های بعدی و کاتبان تاریخ نقل میکنند اما می بینیم گزارش های تاریخی در این زمینه محدود هستند و فراگیر نیست
پاسخ: