(جلسه سوم – 20/ 07 / 1400)
موضوع: کتاب الاسلام و اصول الحکم و حواشی آن
اللهم صلّ علی محمدٍ وآل محمد وعجّل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
دوستان اگر سوال یا فرمایشی هست من در خدمتشان هستم تا به حول و قوه الهی اصل درس شروع بشود.
پرسش:
آیا در مورد فضائل امام حسن عسکری (علیه السلام) از منابع اهلسنت داریم؟
پاسخ:
بله، فضائل امام حسن عسکری از منابع اهلسنت الی ماشاء الله و خیلی زیاد داریم جاحظ همه اینها را آورده بعد آورده که:
«وهذا لم يتفق لبيت من بيوت العرب»
رسائل الجاحظ؛ الجاحظ أبو عثمان عمرو بن بحر بن محبوب بن فزارة الليثي الكناني البصري، تحقيق: علي ابو ملحم، ناشر : دار ومكتبة الهلال، بيروت: 2002 م، ص 453
ابن صبّاغ مالکی:
«فلا يشكّ في إمامته أحد وسيد اهل عصره وإمام أهل دهره»
الفصول المهمة في معرفة الأئمة؛ المالكي، علي بن محمد بن أحمد المالكي المكي المعروف بابن الصباغ (متوفاي885هـ)، تحقيق: سامي الغريري، ناشر: دار الحديث للطباعة والنشر مركز الطباعة والنشر في دار الحديث – قم، الطبعة الأولى: 1422، ص 1094
سمهودی:
«امّا ولده ابومحمّد الحسن (علیه السلام) الخالص کان عظیم الشأن وقد سبقت له کرامة جلیلة»
جَواهرُ العِقْدَین فی فَضْلِ الشَّرَفَیْن؛ علی بن عبدالله سَمهودی (متوفای ۹۱۱ق)، ص448
حضرمی شافعی:
«ابومحمد الحسن الخالص بن على العسکرى، کان عظيم الشان جليل المقدار...»
وسيلة المآل فى عد مناقب الآل؛ باکثير حضرمى شافعى احمدبن فضل بن محمد، مخطوط، کتابخانه مجلس شوراي اسلامي به شماره 694، ص 202
الی ماشاء الله شاه محمد شافعی دارد شَبراوی و دیگران دارند. خیر الدین زرکلی وهابی تعابیر خیلی زیبایی دارد. در رابطه با آقا امام عسکری (سلام الله علیه) ما حرف زیاد داریم.
پرسش:
کلمه حضرت در کنار ائمه (علیهم السلام) آیا سندی دارد یا ندارد؟
پاسخ:
اینکه ما آیه قرآن داریم که:
وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ
سوره فتح آیه9
و امثال این تعظیم انبیاء و توقیر انبیاء یک مسئله عقلی است وگرنه واژه حضرت یا واژه جناب و ... مصطلحاتی است که ما برای تعظیم افراد داریم، میگوید شما برای نماز بهترین و تمیزترین لباستان را بپوشید خودتان را معطر کنید، عبا بیاندازید ولو معمم هم نیستید یک پارچهی سرتان بپیچید و تحت الحنکی هم داشته باشید اینها برای تعظیم ذات اقدس ربوبی است.
پرسش:
اینکه حضرت یوسف ودانیال وزیر سلطان غیر معصوم بودند آیا دلیل بر جواز حکومت غیر معصوم نیست؟
پاسخ:
ما اگر بتوانیم بأی نحوٍ برای رفع مشکلات مؤمنین کاری انجام بدهیم هیچ اشکالی ندارد.امیرالمومنین فرمودند:
«المیسور لا یسقط بالمعسور»
انجام مقداری از تکلیف، که از دست مکلف بر میآید، به علت دشوار یا غیر مقدور بودنِ انجام کامل آن، ساقط نمیشود.
عوالئ اللئالی، ابن ابی جمهور الاحسائی، ج4، ص58.
آن را که واقعاً میتوانیم انجام بدهیم وظیفه شرعی ما هست اینها را انجام بدهیم؛ ولذا حضرت یوسف و حضرت دانیال سلام الله علیهما و دیگران یک سری کار مؤمنین را راه انداختند مشکلات جامعه را بر طرف کردند، و آنچه را که خودشان از طرف خدای عالم وظیفه داشتند اجرا کردند و سلطنت را اینها به آنها نداده بودند اینها سلطان بودند.
دوَران امر بین این است که آیا حضرت یوسف علیه السلام در تشکیلات سلطان برود یک سری کارهای خوب دینی انجام بدهد یا نه نرود و این کارها را انجام ندهد. کدامش بهتر است؟
پرسش:
استاد! ام کلثوم، حضرت زینب (سلام الله علیها) است یا دختر دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؟
پاسخ:
نخیر، ام کلثوم کاملاً مشخص است فرزند مستقل حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و ما ادله زیادی داریم تاریخ ولادتش مشخص است در کربلا، سید الشهداء میگوید:
«يَا سُكَيْنَةُ يَا فَاطِمَةُ يَا زَيْنَبُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج45، ص47
خطبه حضرت ام کلثوم علیهاالسلام جدای از خطبه حضرت زینب سلام الله علیهادر کوفه ثبت شده، اینها کاملاً مشخص است و قبر حضرت ام کلثوم سلام الله علیها هم در قبرستان صغیر دمشق کاملاً مشخص است.
پرسش:
اینکه در تلگرام وغیره آمده احمد الحسن بصری بر اثر تزریق مواد مخدر مرده است صحت دارد؟
پاسخ:
نه ما اعتمادی نداریم، شاید این هم یک جو سازی باشد. طرفدارهای احمد الحسن چه مسئله ای را دنبال میکنند ما نمیدانیم، این را تا خبرگزاریهای رسمی اعلام نکنند ما نمیتوانیم قبول کنیم یا از طرف حکومتها تأیید نشود ما نمیتوانیم قبول کنیم.
پرسش:
در باره سکینه بنت الحسین (علیهما السلام) و انتساب اشعار اغانی به وی توسط ابو الفرج و.. و ازدواح وی با معصعب بن زبیر و شباهت نامی بین سکینه بنت الحسین و سکینه بنت مصعب، توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ:
آنچه که مشهور است و در تاریخ آمده ازدواج سکینه با مصعب ابن زبیر است و این ازدواج هم بر مبنای تهدید صورت گرفته نه بر مبنای میل باطنی، همانطوری که ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم در سایه تهدید بوده است!
پرسش:
استاد عزیز! نظر مبارکتان درباره شهادت یا رحلت پیامبر چیست؟
پاسخ:
ما نظرمان این هست که رسول اکرم صلّی الله علیه وآله شهید شده است، هم اهلسنت دارند هم شیعه . این خیلی واضح و روشن است. عبد الرزاق از عبدالله مسعود میگوید من 9مرتبه به خدا قسم بخورم که پیغمبر را شهید کردند بهتر از اینکه یک دفعه قسم بخورم با مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
احمد ابن حنبل دارد، مصنّف ابن ابی شیبه دارد، مجمع الزوائد دارد:
وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ - يَعْنِي ابْنَ مَسْعُودٍ - قَالَ: «لَأَنْ أَحْلِفَ تِسْعًا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -قُتِلَ قَتْلًا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً أَنَّهُ لَمْ يُقْتَلْ ...
رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَرِجَالُهُ رِجَالُ الصَّحِيحِ.
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص34، ناشر: دار الكتب العلميه - بيروت – 1408هـ.
حاکم نیشابوری دارد و میگوید شرائط شیخین را دارد، شعبی میگوید قسم به خدا پیغمبر را مسموم کردند و همچنین ما در روایات شیعه هم داریم مرحوم شیخ مفید دارد که:
«وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً»
المقنعة؛ مفيد، محمد بن محمد، محقق و مصحح: ندارد، ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد - رحمة الله عليه - قم، ص456
شیخ طوسی در تهذیب دارد:
«وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً»
تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج1، ص2، (بَابُ 1 نَسَبِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ تَارِيخِ مَوْلِدِهِ وَ وَفَاتِهِ وَ مَوْضِعِ قَبْرِه
علامه حلی همین تعبیر را دارد. و اینکه کیفیت سمش چطوری بوده آن یک بحث جدائی است حرفی که این آقایان میزنند برایمان مشخص نیست.
صحیح بخاری دارد که رسول اکرم فرمود عایشه من آن طعامی که در خیبر خوردم و مسموم بود «أبْهَر» یعنی شاهرگ قلبم را دارد قطع میکند. خیبر سال 6 یا 7 هجری بود و پیغمبر سال 11 از دنیا رفته در طول این 5 سال چطور اثری نگذاشته است؟
علاوه بر آن وقتی که حضرت خواست آن غذا را بخورد خود گوشت به زبان آمد که یا رسول الله من مسموم هستم من را نخور. اینکه آنها نقل میکنند با این به هیچ وجه همخوانی ندارد!
قضیه لدود و ... هست که آن هم یک بحث جدائی است که بر گلوی مبارک پیغمبر دارو ریختند و پیغمبر همه آنها را هم حد زد.
«لَا يَبْقَى أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج4، ص1618، ح4189
پرسش:
آیا درست است که احمد الحسن از شما دعوت به مناظره کرده بود، نتیجه این مناظره چه شد ؟
پاسخ:
ما چندین بار اعلام کردیم و اینها زیر بار نرفتند و بنا بود چنین چیزی باشد، امسال همان اوائل سال، رسماً نامه نوشتیم و به مکتب نجف نامه را ارسال کردیم؛ ولی متأسفانه اینها جواب ندادند و همین هم باعث شد که خیلی از طرفدارهایش الحمد لله ریزش کردند.
پرسش:
قبر حضرت زینب (سلام الله علیها) آیا صحت دارد در کشور مصر باشد؟
پاسخ:
الله اعلم ولی آنچه که مشهور مشهور این است قبر حضرت زینب سلام الله علیها در شام است. یکی از علماء میخواست یک کتابی بنویسد که مشخص کند قبر حضرت زینب سلام الله علیها مثلاً در شام یا در مصر است، در عالم رؤیا حضرت را دید که فرموده باشند مگر شما بخیل هستید در دو جا من را زیارت کنند؟ ولی آنچه که قریب به صحت است حضرت در شام دفن شده است.
پرسش:
در مورد ابو لهب که خداوند تخفیف در عذابش میدهد بخاطر آن حرفی که باعث شد دیر تر به خانه پیامبر برای قتل پیامبر اقدام کنند، (در ماجرای لیله المبیت) چه منابعی وجود دارد؟
پاسخ:
قضیه ابو لهب یا ابو جهل است، در شب میلاد حضرت رسول اکرم خوشحال شد و آن کنیزش را آزاد کرد، به خاطر آن یک تخفیفی خدای عالم در عذاب برای ایشان مطرح میکند.
پرسش:
آیا درزمان پیامبر زندانی کردن مجرمین وجود داشت؟
پاسخ:
سال گذشته ما بحث کردیم در کنار مسجد النبی از آهن یک جایی درست کرده بودند و افراد مجرم را در آنجا زندانی میکردند.
پرسش:
«أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) قَالَ لِأَبِي بَكْرٍ يَوْماً لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه واله وسلم) رَسُولُ اللَّهِ مَاتَ شَهِيدا»
پاسخ:
عزیزمان از کافی یک روایتی آوردند امیر المؤمنین به ابوبکر گفت که:
«لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه واله وسلم) رَسُولُ اللَّهِ مَاتَ شَهِيدا»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص533، بَابُ مَا جَاءَ فِي الِاثْنَيْ عَشَرَ وَ النَّصِّ عَلَيْهِمْ (علیهم السلام)، ح2
این هم یک مصدر جدائی است که این عزیزمان اشاره کردند. شاید ما هم در همین فایل آورده باشیم
در هر صورت ما تشکر میکنیم.
آغاز بحث...
عرض کردیم بحثمان امسال بر مبنای کتابی است که آقای علی عبدالرزاق از اساتید دانشگاه الأزهر نوشتند مبنی بر اینکه ما در اسلام چیزی به نام حکومت شرعی نداریم. حکومت مدنی است. پیامبران هم حکومت شرعی نداشتند اگر حکومتی داشتند اینها حکومت مدنی بوده، و بعد از عبدالرزاق هم افراد زیادی آمدند چه در داخل کشور و چه در خارج کشور این بحث را دارند ادامه میدهند.
الان این بحث تقریباً به یک معضلی تبدیل شده که بعضی از خودیهای ما هم تقریباً باور کردند که این مسئله درست است.
عرض کردم پسر مرحوم شیخ عبدالکریم حائری(مهدی حائری)، آقای بازرگان و ... در این زمینه قلم فرسائی کردند بعضی از حوزویهای ما هم در این زمینه مثل آقای کدیور، مثل این آقایی که ما در اصفهان با او مناظره کردیم آقای عابدینی همین حرف را دارند تکرار میکنند، و لذا ما امسال تصمیم گرفتیم که روی ریشه کار کنیم.
ان شاء الله امسال ما در سه بخش عرائضمان را خواهیم داشت:
یک: سرنوشتی که عبدالرزاق داشته نزدیک 100سال قبل که با نوشتن این کتاب، چه کارهایی انجام شد، علت این بحث این هست که در اینطور قضایا اگر ما برخوردهای علمی انجام بدهیم قطعاً نتیجه بهتری میدهد تا برخوردهای فیزیکی انجام بدهیم.
به مرحوم میرزای قمی گفتند در تاجیکستان یک نفر ادعای خدایی میکرد، ما او را گرفتیم و اعدامش کردیم ایشان خیلی عصبانی و ناراحت شد. گفتند آقا شما از اینکه یک نفر ادعای خدای میکند کشتند ناراحت هستی؟
گفت نه من به خاطر اعدام ایشان ناراحت نیستم به خاطر این ناراحت هستم که او را اول می آوردند و با او مناظره میکردند عقائدش را باطل میکردند و در میان مردم رسوای علمی میکردند بعد او را اعدام میکردند.
الان که بدون محاکمه او را اعدام کردند این بت شد هم طرفدارهایش محکم میشوند و طرفدارهای جدیدی هم پیدا میکنند.
لذا یکی از عللی که باعث شد کتاب علی عبدالرزاق این همه طرفدار پیدا کرده برخورد نادرستی بود که دانشگاه الأزهر با ایشان کرد، دیروز عرض کردیم یک هیئت منصفه ای درست کردند شیخ الأزهر همراه با 24 نفر از اساتید و قضات ایشان را محاکمه یک جانبه کردند و حتی دفاعیاتش را هم نخواندند و ایشان وقتی وارد محکمه شد سلام داد جواب سلامش را هم ندادند.
7 تا اتهام برای ایشان مطرح شد و بر مبنای این 7 اتهام ایشان از دانشگاه الأزهر اخراج شد مدارکش ابطال شد، حقوق ماهیانهاش قطع شد، فرضاً خانه سازمانی که داشت از او گرفته شد، خلاصه اینکه از عالم بودن این آقا را بیرون کردند. اینها را ما مفصل مطرح کردیم حتی گفتند این حکمی که ما دادیم این حکم قابل تجدید نظر در هیچ محکمه ای نیست.
امروز ما میخواهیم ببینیم بعد از این قضایا چه اتفاقی افتاد که باعث شد این کتاب این شکلی شده و خیلی از روشنفکران غربی دارند از این کتاب و از این مؤلف دفاع میکنند و در میان اهلسنت و شیعه طرفدار پیدا کرده در این کتابی که عرض کردیم دکتر محمد عماره آورده: «الإسلام واصول الحکم لعلی عبدالرزاق دراسة ووثائق»
ایشان 100 صفحه مقدمه دارد ما در دو سه جلسه این مقدمه و عصاره بحث را برای عزیزان تمام میکنیم که خیلی زیاد خودمان را معطل نکنیم. بعد از اینکه حکم صادر شد اینها اعلام کردند:
«لیس لایة سلطة قضائیة ان تلغیه او تبحث عن صحته»
هیچ محکمه قضائی حق ندارد این حکمی که داده شد این را لغو کند یا اصلاً در صحت او حرفی بزند.
بعد از این قضایا، افرادی وارد میدان شدند، در ماه جولای که در تقویم ما مرداد ماه میشود 1925 مجله هلال یک مقاله ای نوشت که مؤلف نتیجه گرفته خلافت اسلامی هیچ اصلی در مدارک دینی ندارد و ما خلیفة الرسول میگوییم اینها خلیفه نیستند اینها حاکم هستند، هیچ ارتباطی به دین ندارند و تمام امت اسلامی آزاد هستند در انتخاب:
«من تُرِیدُهُ حاکماً علیها و سواء اکان الاستاذ علي عبدالرزاق قد وفق الی ان یسند نظریته هذه الی الدین کما نعتقد ام لم یوفق»
حالا این آقا نظریه خودش را به آیات و روایت مستند بکند یا مستند نکند.
«فان هذه النظریة تتفق واصول الحکم في القرن العشرین الذي یجعل السیادة للأمة سواها من الافراد»
این نظریه در قرن 20 یک نظریه مقبولی هست که سیادت و رهبری با امت است نه با دیگران!
«مهما کانت ولادتهم او میزاتهم الاخری»
این افراد هر موقعیتی داشته باشند از خود ابوبکر گرفته تا آقای فؤادی که در آن زمان، حاکم و به عنوان خلیفه مسلمین حاکم در مصر بوده است.
بعد مجله المقتَطف یک مقاله ای نوشت، تقریباً اولین مقاله ا ی بود که اینها مطرح کردند و از حکمی که الأزهر داده بود شروع کردند از این حکم انتقاد کردند، و اینکه قبل از آقای علی عبدالرزاق افرادی هم مثل لوتر، محمد عبدُه بودند و غیر اینها از مصلحین در غرب و شرق اینها یک مطالبی را گفتند و اینها مخالفت کردند آقای عبدالرزاق هم:
«علمه ومنصبه یخولانه الکلام علی موضوع قلما یحق لغیر أمثاله البحث فیه»
جایگاه علمی و منصب او وادار کرده که چنین حرفی را بزند. برای غیر امثال او همچنین حقی نیست که در این زمینه بخواهند بحث بکنند.
بعد میگوید قیامتی که علیه علی عبدالرزاق ایجاد شد، همان قیامتی است که علیه لوثیروس یا لوتِروس زعیم اصلاح مسیحی ایجاد شد.
در رابطه با این بحثی که ایشان آورده چند تا نکته عرض کنم آقای لوثیروس یک شخصیت تجدید طلب بود، مال 1546 هست کشیش متجدد و مترجم انگلیس به زبان آلمانی و یک اصلاح طلب مذهبی بود.
یکی از تأثیر گذارترین شخصیتها در تاریخ آیین مسیحیت و از پیشوایان نهضت اصلاحات پروستان بود که در اکتبر 1315 ایشان تحت تأثیر اندیشههای اَراسموس و انسان گرایان اعتراض نامه 95 ماده خود را به سر در کلیسای خود آویخت و در آن عمل پاک و همچنین آلوِر شهریار و ... در فروش بهشت و بخشش گناهان محکوم کرد. لوتر پایه مذهب جدید را بر خواست و تقدیر الهی گذاشت و مریدان خود را از هر واسطه یا تلاش برای دگرگون کردن سرنوشت خویش برحذر داشت.
در هر صورت ...
من خواستم عبارتی که ایشان اینجا آورده بیاورم، حتی کتابی هم جدیداً در عربستان نوشتند (لوثیروس و ابن تیمیه) میگویند در اسلام کسی نداریم بیاید پروتستانهای اسلامی را محکوم بکند یعنی همان کاری که مسیحیها میکردند گنهکار آنجا میرفت پول میگرفتند و گناهش را میبخشیدند پول میدادند در بهشت خانه و قباله و غیره برایشان میدادند.
خلاصه این بحث هایی که در قرن 14 و 15 کلیسا انجام داد، خیلی اثرات منفی بر روی مذهبیها گذاشت که با پول دادن به کلیسا و کشیش میشود هر گناهی را مورد بخشش قرار داد، یا قسمتی از بهشت را خرید.
میگویند در همان زمان یک نفر پیش پاپ رفت گفت من جهنم را میخواهم بخرم! گفت آقا جهنم که خریدنی نیست مگر دیوانه هستی؟ گفت من نمیخواهم بهشت بخرم حاضر هستم جهنم را بخرم قیمتش چند است؟ مثلاً فلان مبلغ قیمتش است، ایشان این مبلغ را داد و یک قباله محکمی از او گرفت که کل جهنم را خریده بعد اعلام کرد آی مردم! هر کس هر چقدر گناه میخواهد انجام بدهد، جهنمی در کار نیست همه جهنم مِلک من است هیچ کس را آنجا راه نمیدهم!
پاپ دید کسی برای خریدن بهشت مراجعه نمیکند متوجه شد که بله چنین کاری این آقا کرده آن آقا را آوردند چندین برابر پولش به او دادند و جهنم را از او پس گرفتند معامله را فسخ کردند!
کارهایی که بر مبنای جهل و نادانی و هوای نفس باشد این هست، یک کسی در عربستان کتابی نوشته و مارتین لوتر را با ابن تیمیه مقایسه کرده میگوید سوالاتی که مطرح میشود از ناحیه فرهنگیان:
«لماذا لا یوجد بین المسلمین مثل مارتین لوتر في الغرب فینفي عن الاسلام الجهادة والخرافة کي یتقدم المسلمون کما تقدم الغرب بعد دعوة مارتین لوتر»
مارتین لوتر یا مارتین لوثر، معمولاً عرب «ت» را تبدیل به «ث» میکند برای اینکه ثابت کند که عربی است. پی دی اف این کتاب هست دوستان میتوانند از اینترنت بگیرند مطالعه کنند (لوتر و ابن تیمیه).
ایشان در کتابش ثابت کرده مارتین لوتر و ابن تیمیه همین بحثها را مطرح کرده و این مباحثی که در اسلام است خرافات و غیره را محکوم کرده، برای اینکه وهابیها از قافله عقب نمانند از هر آب گل آلودی میخواهند ماهی بگیرند.
ما کاری نداریم که اصلا مارتین لوتر کارش درست بود یا درست نبود و این چه تأثیراتی داشت و ... آن یک بحث جدائی است و کاری با آن نداریم و این کار ایشان چه اثراتی داشت و چه مشکلاتی هم برای خودش ایجاد شد و بعد از او هم خیلی از دانشمندان نظریه مارتین را مطرح کردند. ایشان متولد 1483 متوفای 1546 میلادی است.
اینها که ابن تیمیه را بخواهند با او مقایسه کنند ابن تیمیه در حقیقت آمد با کار خودش جنایت کرد نیامد خرافات را از دین بر دارد.
ایشان آمد با اثبات کفر مسلمانها نه تنها شیعه یک اختلاف میان مسلمانها ایجاد کرد و یک جنایتی کرد که هنوز بعد از 800 سال ما آثار جنایت ابن تیمیه را در مثل داعش و گروههای افراطی داریم میبینیم.
در عربستان سعودی از 1157 که حکومت وهابیها شروع شد تا 1233 یا 1234 که بعد از 70 سال خطیب مصر اینها را نابود کرد و محل حکومتشان را که اطراف ریاض بود با خاک یکسان کرد.
الان هم هر جنایتی که در هر جای کره زمین انجام میشود، رد پای وهابیت در آنجا است و همه اینها در اثر تفکرات فاسد ابن تیمیه صورت گرفته است.
لوتر آمد با خرافاتی که کشیشها و پاپ برای بهشت فروشی و ... درست کرده یا بعضی از مباحثی که اینها تحریف کرده بودند مبارزه کرد. ابن تیمیه با آموزههای قرآنی و اسلامی مبارزه کرد و ایشان چندین بار هم محاکمه شد.
نه تنها یک مذهب بلکه 4 قاضی از 4 مذهب محاکمه کردند و چندین جلسه محاکمهاش ادامه داشت و هیچ جوابی هم در محکمه ایشان نتوانست از خودش ارائه بدهد. اینها تفاوت دارد با مثل مارتین یا مثل علی عبدالرزاق که وقتی وارد جلسه دادگاه میشود سلام میدهد هیچ کس جواب سلام او را هم نمیدهد ولذا در اینجا با مارتین لوتر مقایسه کرده است!
بعد ایشان میگوید ما میدانیم که علی عبدالرزاق در کتابش مطالبی نوشته امثال امام محمد غزالی و غیر اینها که آمدند علیه او حرف زدند، اینها همان نقشی که را که مارتین لوتر داشته انجام میدهند.
بعد میگوید ما نمیگوییم تمام حرفهای عبدالرزاق درست و خالی از خطا است هر قیام مفکرین موضع انتقاد و شک هست که این انتقادات را:
«یشحذ الهمم»
این انتقادها و غوغاها یک روزی از بین میرود.
«فتزول الغواشي»
کلمه «غواشی» یعنی فریب هایی که علیه علی عبدالرزاق انجام دادند، «غواشی» به معنای فریب و عوام فریبیهای بود که اینها کردند در بعضی از جاها «غواشی».
«فتزول الغواشي ویصرح الحق»
این از بین میرود و حق روشن میشود.
بعد میگوید:
«ولم ننس کیف قامت القیامة علی المرحوم الشیخ محمد عبده»
ما فراموش نمیکنیم که در برابر قیام محمد عبده چه کار کردند؟ قیامتی نسبت به حرفهای ایشان بر پا شد.
«ثم خمدت رویدا رویدا الی ان صار یلقب بالامام الذي یقتدی به وینسج علی منواله»
و این آتش اختلافات و انتقادات علیه محمد عبده خاموش شد تا به یک جایی رسید که از محمد عبده امروز به عنوان امام مقتدی به و به عنوان الگو از او تعبیر میکنند.
این را را مجله المقتطف آورد و مطرح کرد، این بحثها باعث شد که این مباحث سر و صدای بیشتری پیدا کند.
بعد در اینجا ایشان میآید میگوید این کاری که انجام شده شبیه کاری است که در ولایات متحده آمریکا انجام شده و در آنجا هم یکی از مدرسین به عنوان سکوبُس به تلامیذش گفت قصه آدم و هوا در ریشه بشر نادرست است، همانطور که تورات نقل کرده و صحیح این است که انسان با میمون از اصل واحد بودند.
در این رابطه من باز یک نکاتی را خدمت عزیزان عرض کنم؛ چون توماس سکوبُس یکی از شخصیتهای برجستهی آمریکایی است و در 1925 میلادی ایشان آمد یک نظریهی داد همان نظریهی را که داروین در قرن هیجدهم در انگلیس در 1809 داده بود.
این باعث شد که آقای جون تماس سکوبس را محاکمه کردند و تمام آن بلایی که بر سر علی عبدالرزاق آوردند بر سر آقای سکوبس جون تماس هم آوردند.
ببینید من هدفم از نقل این قضایا این است که طرفداران آقای علی عبدالرزاق میخواهند از ایشان بت بسازند دارند یک مرتبه مقایسه میکنند با کسی که در انگلیس یا در آمریکا چنین کاری کرده و یا در یک جای دیگر مثلا قیامی کرده است.
اینها مرتب دارند بال و پر میدهند تا بتوانند از آقای علی عبدالرزاق هم یک بتی بسازند و برنامهها و کتابهای ایشان را یک کتاب برگزیده درست کنند تا الگو برای دیگر افراد باشد.
بعد در این میان مجلّات و غیره که میآیند مطرح میکنند گرچه اینها خیلی طرفدار دارند مطالعه کننده زیاد دارند و اینها قطعا تأثیرات زیادی در میان مردم میگذارد؛ ولی من معتقدم تأثیرگذاری که رسانهها میگذارند در مدت کوتاهی این تأثیر گذاریها میرود.
اما اگر شخصیتهای برجسته میدان بیایند حرف شخصیتها ماندگار است. من یکی دو مورد از این شخصیتهای که آمدند و از ایشان با آن تفکر سنیگریشان دفاع کردند میخواهم خدمت تان عرض کنم.
یک: دکتر محمد حسین هیکل که از شخصیتهای برجستهی مصر و یک شخصیت بین المللی و جزء نخبگان مصر است و کتابهای زیادی دارد و در مجلّات و روزنامههای مختلف مقالههایش، جزء مقالههای پر خواننده است.
ایشان یک عبارتی دارد من آن عبارت را عرض میکنم، اگر رسیدیم جوابش را امروز عرض میکنم و اگر نرسیدیم جلسه بعد عرض خواهم کرد. ما ناگزیر همینجا جواب آقای هیکل را بدهیم.
وی میگوید:
«تعال نضحک»
بیایید باهم بخندیم( بر این کاری که برای علی عبدالرزاق ایجاد شده است).
«فقد کان کتابک مصدر التغیر الارثوذکیة في الاسلام»
ارثوذکیه، همان ارتدوکس در مسیحیت که یکی از فرقه اینها است. میگوید ما در اسلام هم یک ارتدوکسی داریم ما باید این ارتدوکس اسلامی را به هر نحوی است از بین ببریم.
«لست انت الذي غیرها، ایها الطرید المسکین وانما غیرها الذین طردوک واخرجوک من الازهر»
این ارتدوکسی که در اسلام ایجاد شده تو از بین نبردی بلکه مخالفینت باعث شدند که این تفکرات نادرستی که در اسلام است اینها از بین بردند. بعد شروع به روضه خوانی میکند، روضه خوانیهای ایشان جالب است.
«نعم کان اهل السنة وما زالوا یرون ان الخلافة لیست رکنا من ارکان الدین»
میخواهد حرفهای علی عبدالرزاق را یک جنبه دینی بدهد و بگوید این حرفی که شما میزنید حرف جدیدی نیست قبل از تو هم بزرگان این حرف را زدهاند و این یک مسئله اجماعی است.
«وان الشیعة فسقوا»
فقط شیعه در این زمینه دچار فسق شده و بحث حکومت دینی را مطرح میکند.
«کان اهل السنة وما زالوا یرون ان الخلافة لیست رکنا من ارکان الدین»
اهلسنت از همان ازل میگفتند خلافت رکنی از ارکان دین نیست.
«وان الشیعة فسقوا حین عدوها کذلک»
شیعه دچار فسق شده، خلافت را رکنی از ارکان دین میشمارد.
«فلما قلت للناس في کتابک ما أجمع علیه اهل السنة، غضب علیک اهل الازهر ورموک بالابتداع والإلحاد»
وقتی شما در کتابت چیزی را گفتی که علمای اهلسنت اجماع بر آن دارند. - حرف تو نیست، حرفی که در این کتاب آوردی اجماع اهلسنت است - و به خاطر این الازهر بر تو غضب کردند و تو را متهم به بدعتگذاری زندقه و الحاد کردند.
عزیزان این را داشته باشند، ما با عبارت ایشان کار داریم که اهلسنت اجماع دارند بر اینکه خلافت رکنی از ارکان دین نیست، بلکه یک فرعی از فروعات دین است. جوابش را ما ان شاء الله مفصل عرض میکنیم.
«واخذوا یقولون: أن الخلافة اصل من اصول الدین وقد کنا نعلم ان القاهرة مرکز اهل السنة، و موطن الأشاعرة و مستقر الارثذکیة الاسلامیة»
الازهر آمد گفت خلافت اصلی از اصول دین است و ما قبلا میدانستیم قاهره مرکز اهل سنت بود و محل رشد اشاعره بود و محل استقرار ارتدوکس اسلامی بود.
«فسبحان من یغیر ولا یتغیر! اصبحت القاهرة (کطهران) مرکز الشیعة»
...قاهره مثل تهران مرکز شیعه شد
«وانهار بناء صلاح الدین، ولم لا؟! الشیعة هم الذین بنو القاهرة»
شیعهها قاهره را بنا کردند.
«وهم الذین بنوا الازهر وشیدوه. الیس الفاطمیون هم الذین انشأوا المدینة ومسجدها الجامع؟ »
اینها هستند که الازهر را بنا کردند و محکم کردند، مگر همین فاطمیون نبودند که شهر قاهره را درست کردند و مسجد جامع را در قاهره درست کردند.
«فأي عجب في ان تعود مدینة القاهرة شیعیة کما کانت یوم اسسها الفاطمیون»
امروز قاهره تفکر شیعی پیدا کرده مثل آن روزی که فاطمیون این کار را انجام دادند.
«واي عجب في ان یعود الازهر شیعیا»
تعجب نیست که الازهر برگشته و مذهب شیعه را انتخاب کرده است.
«کما کان یوم بناه الفاطمیون»
این حرف جناب اقای دکتر محمد حسین هیکل است. ما به حول و قوه الهی جواب او را همینجا خواهیم داد که خلافت اصلی از اصول دین است، نه تنها شیعه بلکه بسیاری از بزرگان اهلسنت هم بر این عقیده هستند اجماعی هم در کار نیست و ادعای ایشان هم صد در صد باطل است.
خداوند بر همه شما توفیق و اجر و پاداش عنایت کند.