2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
امامت، رکنی از ارکان دین؛ به اعتقاد بزرگان اهل سنت!
کد مطلب: ١٤٩٧٥ تاریخ انتشار: ٠١ اسفند ١٤٠٠ - ١٧:٠٠ تعداد بازدید: 1803
حبل المتین » عمومي
امامت، رکنی از ارکان دین؛ به اعتقاد بزرگان اهل سنت!


بسم الله الرحمن الرحیم

01/12/1400

موضوع: امامت، رکنی از ارکان دین؛ به اعتقاد بزرگان اهل سنت!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

گریه بر میت، حرام یا سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

دستورالعملی خاص، در باب بزرگترین وظیفه ما در دوران غیبت!

آیا وقت آن نشده که مراجع شیعه و مفتیان اهل سنت به میدان بیایند!؟

به اعتقاد بزرگان اهل سنت، امامت، رکنی از ارکان دین است!

اگر کسی رکنی از ارکان دین را انکار کند، تکلیفش چیست!؟

این مناظره عالم شیعی و عالم سنی را حتما ببینید!

تماس‌های بینندگان برنامه

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این توفیق نصیب ما شد باز در یکشنبه شبی دیگر برنامه «حبل المتین» را به محضر همه شما گرامیان تقدیم کنیم.

برنامه‌ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم. ان شاءالله بتوانیم این جلسه هم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

مثل همیشه در ابتدا، سلام و عرض ادبی به محضرشان داشته باشیم و از ایشان بطلبیم زنگارهایی که دل‌های ما را فراگرفته بزدایند با ذکر و نامی از حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها). سلام عرض می‌کنم به محضرتان، در خدمتتان هستیم، بفرمایید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه عزیزان از خداوند منّان خواهانم.

طبق برنامه همیشگی ما، توفیق الهی و عنایت حضرت ولی عصر نصیب ما شده است که یادی از حضرت صدیقه طاهره کنیم، باشد که دین و دنیا و آخرت ما همگی مورد عنایت حضرت صدیقه طاهره و بیمه نظرهای بزرگوارانه و محبت آمیز آن نازنین وجود قرار بگیرد.

شرمنده‌ام ز شوهر مظلوم خود علی

دست شکسته حامی مولا نمی‌شود

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

خدای عالم در قرآن کریم فرمود:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

نقل شده است که از حضرت سؤال کردند: مراد از (الْقُرْبی) چه کسانی است؟! حضرت فرمود: فاطمه، علی، حسن و حسین.

به جای اینکه بعد از رسول الله طبق این آیه بگویند: حضرت فاطمه زهرا پایت را روی چشم ما بگذار و خاک زیر پای حضرت فاطمه زهرا را طوطیای چشم و برکت زندگی خود قرار بدهند، ملاحظه کنید که با حضرت چکار کردند!

حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن

مزد زحمات شب و روز پدرم بود

بهر ذی القربی مودت خواست قرآنت ولی

جز به قتل من ادا حق ذوی القربی نشد

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

بر باب خانه‌ام بنویسید رهبری

مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود

جز طفل من که یار علی گشت پشت در

شش ماهه‌ای فدایی بابا نمی‌شود

همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد

کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

قبل از اینکه بحثمان را شروع کنیم، عرض کنم که امروز روز رحلت فرزند هشتم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ابراهیم است.

بنابر آنچه که «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» و «نووی» در کتاب «شرح صحیح مسلم» و دیگران آورده‌اند، رسول گرامی اسلام دارای چهار دختر و چهار پسر بود.

حضرت صدیقه طاهره، زینب همسر «ابن ابی العاص»، رقیه و أم کلثوم بود که آنها همگی قبل از رسول اکرم از دنیا رفتند و تنها حضرت زهرا بعد از رسول گرامی اسلام زنده بود.

پیغمبر اکرم چهار فرزند پسر داشتند. اولین فرزند پسر حضرت، قاسم نام داشت که به آن مناسبت حضرت را «أبا القاسم» می گوییم.

فرزندان دوم و سوم ذکور حضرت، «طیب» و «طاهر» بود که این سه فرزند هرسه در مکه از دنیا رفتند و در قبرستان أبوطالب نزدیک به قبر حضرت عبدالمطلب، حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه کبری دفن هستند.

بعد از قبر حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) قبر این سه فرزند رسول الله است، بعد از آن قبر حضرت ابوطالب است و بالاتر از آن قبر حضرت عبدالمطلب است.

یکی از عنایاتی که خداوند عالم و حضرت ولی عصر به ما داشتند، این بود که در یکی از شب‌هایی که ما در مکه بودیم به خاطر فوت یکی از علمای مالکی، قبرستان ابوطالب را باز کردند و ما توفیق پیدا کردیم قبر این شش بزرگوار را زیارت کنیم.

ما توانستیم قبر حضرت عبدالمطلب، حضرت ابوطالب، قاسم، طیب، طاهر و حضرت خدیجه کبری را از نزدیک زیارت کنیم و خدا را بر این نعمت سپاسگذاریم.

گریه بر میت، حرام یا سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله)

آخرین فرزند رسول گرامی اسلام که از دنیا رفتند، ابراهیم فرزند رسول گرامی اسلام و ماریه قبطیه بود که در مدینه از دنیا رفت.

در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 1241 عبارتی از قول «أنس بن مالک» خادم رسول الله نقل شده است. ایشان نقل می‌کند که با «ابو سیف» وارد بر نبی گرامی اسلام شدیم که پرستاری ابراهیم به عهده او بود.

«فَأَخَذَ رسول اللَّهِ إبراهیم فَقَبَّلَهُ وَشَمَّهُ»

رسول الله فرزندش ابراهیم را گرفت، بوسید و بوئید.

«ثُمَّ دَخَلْنَا علیه بَعْدَ ذلک وَإِبْرَاهِیمُ یجُودُ بِنَفْسِهِ»

بعد از آن زمانی خدمت رسول اکرم رسیدیم که ابراهیم در حال جان دادن بود.

«فَجَعَلَتْ عیناً رسول اللَّهِ تَذْرِفَانِ»

و قطرات اشک مرتب از چشمان رسول اکرم می‌ریخت.

«فقال له عبد الرحمن بن عَوْفٍ وَأَنْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ»

عبدالرحمن بن عوف گفت: یا رسول الله! آیا شما هم برای فرزندت گریه می‌کنید؟!

این‌ها بدعت‌های پست و زشتی است که عمدتاً بنیانگذار آن خلیفه دوم است. طبق این بدعت‌ها اگر کسی برای مرده‌ای گریه می‌کرد به او شلاق می‌زد. خلیفه دوم فرزندان رسول الله را هنگام فوت رقیه شلاق می‌زد!!

بعد از درگذشت ابوبکر، زمانی که زنان در خانه او ماتم گرفته بودند، خلیفه دوم تمام زنان را تک تک بیرون آورد و شلاق زد. او همچنین زمانی که زنان برای «خالد» مجلس عزا گرفته بودند و گریه می‌کردند، آن‌ها را شلاق زد.

ما نمی‌دانیم قضیه چیست، اما این قضایا قابل تأمل و دقت است. دوستان باید قدری در این زمینه دقت کنند. در اینجا هم «عبدالرحمن بن عوف» می‌گوید:

«وَأَنْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ»

یا رسول الله! آیا شما هم برای فرزندت گریه می‌کنید؟!

او چنین می‌پرسد، گویا اگر عزیزی از دست برود بازماندگان او باید بخندند و برقصند و شادی کنند. ما نمی‌دانیم قضیه چیست. آیا وقتی یکی از وهابی‌ها از دنیا می‌رود، بستگان او می‌رقصند و شادی می‌کنند؟!

آیا شبی که خلیفه اول یا خلیفه دوم یا خلیفه سوم از دنیا رفت، بازماندگان آنها جشن گرفتند؟! انسان نمی‌داند در برابر این مشکلات چه بگوید.

کارشناسان شبکه‌های معاند وهابی به جای آنکه به بعضی از بحث‌های بی اساس و بی پایه و فتنه انگیز بپردازند که موجب اختلاف میان شیعه و سنی می‌شود، به این مسائل بپردازند و آنها را توجیه و رد کنند!!

«فقال یا بن عَوْفٍ إِنَّهَا رَحْمَةٌ»

رسول اکرم به عبدالرحمن به عوف فرمود: گریه کردن من برای فرزندم رحمت خداوند است.

کسی که قساوت، قلبش را گرفته باشد و از انسانیت بهره‌ای نبرده باشد به عزیزش که از دنیا رفته است توجهی نمی‌کند، اما ما چنین انسانی سراغ نداریم.

مسیحی‌ها، یهودی‌ها، زرتشتی‌ها و حتی لائیک‌ها زمانی که عزیزشان از دنیا می‌رود گریه می‌کنند. بحث گریه کردن فطرت بشری است.

«ثُمَّ أَتْبَعَهَا بِأُخْرَی»

سپس جمله‌ای فرمودند.

«فقال إِنَّ الْعَینَ تَدْمَعُ وَالْقَلْبَ یحْزَنُ ولا نَقُولُ إلا ما یرْضَی رَبُّنَا»

حضرت فرمود: اشک چشم می‌ریزد و قلب محزون می‌شود و ما جز چیزی که خداوند فرموده چیزی نمی‌گوییم.

(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ)

ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم!

سوره بقره (2): آیه 156

ما نمی‌گوییم که خدایا چرا فرزند من رفت، من دیگر فرزندی ندارم و چرا تنها فرزند مرا از من گرفتی!؟ ما از این حرف‌ها نمی‌زنیم. رسول گرامی اسلام در ادامه فرمودند:

«وَإِنَّا بِفِرَاقِک یا إِبْرَاهِیمُ لَمَحْزُونُونَ»

فرزندم ابراهیم ما در فراق تو دل شکسته و محزون هستیم.

«رَوَاهُ مُوسَی عن سُلَیمَانَ بن المُغِیرَةِ عن ثَابِتٍ عن أَنَسٍ عن النبی»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 439، ح 1241

خدایا به قلب محزون رسول الله در فراق ابراهیم، عنایتی کن و فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را هرچه سریع‌تر نزدیک و نزدیک‌تر بگردان.

خدایا بر ما منت بگذار، کرم کن و ما را از یاران خاص آن بزرگوار و ملازمین و سربازان مدافع و شهدای در رکاب آن بزرگوار قرار بدهد. الهی آمین

مجری:

الهی آمین، ان شاءالله. حضرت استاد بسیار از محضرتان استفاده کردیم. این مناسبت‌ها شاید صرفاً برای ما گاهی اوقات در تقویم نوشته‌ای باشند، اما در حقیقت می‌بینیم هرکدام از این‌ها می‌توانند برای ما کاشف و روشن کننده برای بیان حقیقت باشند.

الحمدلله در محضر حضرت استاد استفاده می‌کنیم و بهره می‌بریم از تک تک مناسبت‌هایی که ذکر شده است. یک فاصله می‌گیریم، برمی گردیم و با ادامه برنامه در خدمتتان خواهیم بود.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله در ابتدای برنامه مثل همیشه از محضر حضرت استاد استفاده کردیم و ذکر و نامی از حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) شد.

همچنین به مناسبت امروز که روز رحلت ابراهیم فرزند نبی گرامی اسلام بود، بازهم نکته‌هایی بسیار شنیدنی از حضرت استاد شنیدیم و آموختیم. حال می‌خواهیم به سراغ اصل برنامه برویم.

قبل از اینکه سؤال را از محضر استاد مطرح کنیم و از پاسخ ایشان بهره مند شویم، این یادآوری را انجام بدهم که از زمانی که برنامه شروع شده است این فرصت در اختیارتان هست که با شماره‌های زیرنویس شده تماس بگیرید.

عزیزان اتاق فرمان پاسخگوی شما خواهند بود و در فرصت مقتضی ان شاءالله با شما تماس خواهند گرفت و صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.

حضرت استاد همانطور که بینندگان عزیز هم مطلع هستند، حضرتعالی مفصلاً چند جلسه‌ای را به روایت: «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» اختصاص دادید. اگر امکان دارد برای شروع بحث مختصری از آنچه گذشت را بیان بفرمایید تا ان شاءالله وارد سؤالات شویم.

دستورالعملی خاص، در باب بزرگترین وظیفه ما در دوران غیبت!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

قبل از اینکه به سؤال عزیزمان جواب بدهیم، بارها این نکته را عرض کردیم که یکی از بزرگترین وظایف ما در دوران غیبت به یاد امام زمان بودن هست.

ما قبلاً هم عرض کردیم «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجد» و «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» و دیگران نقل کرده‌اند که یکی از دعاهایتان در قنوت و سجده نماز این باشد:

«وَ لَا تُنْسِنَا ذِکرَهُ وَ انْتِظَارَه»

خدایا یاد امام زمان را از دل ما مبر و به ما توفیق بده همواره به یاد او باشیم.

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 513، ح 43

در روایت دیگر در کتاب «اقبال الأعمال» اثر «سید بن طاووس» جلد اول صفحه 201 آمده است که امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید:

«وَ تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِک لَیلَک وَ نَهَارَک»

در تمام آنات شب و در تمام آنات روز منتظر ظهور حضرت ولی عصر باشید.

«فَإِنَّ اللَّهَ کلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْن»

إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 201، فصل فیما یختص بالیوم الحادی و العشرین

شاید همین امشب و همین ساعت اراده کرد، ظهور حضرت ولی عصر را امضاء کرد و حضرت بقیة الله الأعظم تشریف بیاورند.

شاید یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر حضرت ولی عصر تشریف بیاورند. شاید فردا صبح بلند شویم و ببینیم حضرت ظهور کردند. لذا حضرت فرمود:

«وَ تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِک لَیلَک وَ نَهَارَک»

در تمام شبانه روز متوقع و منتظر ظهور حضرت ولی عصر باشید.

ما از قول آیت الله العظمی بهجت نقل کردیم که ایشان می‌فرمایند صبح که بلند می‌شوید دست بر سینه بگذارید، به حضرت ولی عصر سلام بدهید و بگویید: آقاجان! دست ما بر دامن توست. ما را از لغزش‌ها حفظ کنید.

زمانی که می‌نشینید بگویید: «یا صاحب الزمان». زمانی که برمی خیزید بگویید: «یا صاحب الزمان». زمانی که تکان می‌خورید بگویید: «یا صاحب الزمان».

آخرشب زمان خوابیدن بازهم دست بر سینه بگذارید و به حضرت سلام بدهید و بگویید: آقاجان! من تمام تلاشم را کردم که گناه و لغزشی از من سر نزند، اما من هم بشر و انسان هستم. به حق مادرت از خدا بخواهید از سر گناهان و لغزش‌های ما بگذرد.

ایشان می‌فرمودند: اگر کسی این چنین کند به هیچ وجه شیطان اطراف او نمی‌تواند بچرخد و اصلاً نمی‌تواند گناه کند.

دوستان! ما بارها گفتیم، اما نمی‌دانیم چند نفر از دوستان و عزیزان ما به آن عمل کردند. ما امروز چند بار نشستیم، چند بار برخاستیم، چند بار خوابیدیم. در این نشستن‌ها، برخاستن‌ها و حرکت کردن‌ها چند بار به یاد امام زمان بودیم؟! چند بار «یا صاحب الزمان» گفتیم و چند بار «یا أبا صالح المهدی أدرکنی» گفتیم؟!

بنده به همه کسانی که تهجد دارند، توصیه‌ای می‌کنم. خداوند عالم به آنها توفیق داده است که یک ساعت قبل از اذان صبح را بیدارند.

به تعبیر «صاحب جواهر» یکی دو ساعت قبل از اذان صبح وقت ملاقات خصوصی با خداوند است. در سایر زمان‌ها هروقت صدا بزنید:

(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکم)

مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم.

سوره غافر (40): آیه 60

و:

(وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُم)

و او با شماست هر جا که باشید.

سوره حدید (57): آیه 4

اما خداوند یک زمان خصوصی دارد که به بندگان خاص خود توفیق آن را می‌دهد و به هرکسی توفیق نماز شب و بیداری قبل از اذان صبح را نمی‌دهد.

یکی از اولیاء الله خیلی تأکید داشتند که یک ربع قبل از اذان صبح سرتان را بر سجده بگذارید و این جمله را بگویید: «یا أبا صالح المهدی أدرکنی». هرگاه شبتان می‌خواهد وارد صبح شود به یاد امام زمان باشید.

همچنین دعای فرج را بخوانید تا شبتان با نام امام زمان صبح شود. ملائکه‌ای که اعمال شب ما را می‌نویسند و بالا می‌برند، با یاد امام زمان بالا ببرند.

آخرین خط اعمال ما در شب یاد امام زمان باشد و ملائکه روز هم که ابتدای اذان صبح می‌خواهند اعمال ما را بنویسند، سطر اول اعمال ما نام حضرت ولی عصر را بنویسند.

کسانی که اهل دل و اهل تهجد هستند به این عمل مقداری دقت کنند و بعد از مدتی ببینند عنایاتی به آن‌ها می‌شود یا خیر. ما خواستیم به یاد حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشیم.

آیا وقت آن نشده که مراجع شیعه و مفتیان اهل سنت به میدان بیایند!؟

ما در جلسه گذشته بحثی داشتیم مبنی بر اینکه آیا علمای اهل سنت با توجه به حدیثی که می‌فرماید:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

هرکسی بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

آیا آنها امامت را جزو اصول دین آورده‌اند یا خیر؟! ما از قول شخصیت‌های مختلف نظیر «بیضاوی» متوفای 685 هجری و «بدخشی» متوفای 922 هجری و «شمس الدین اصفهانی» متوفای 749 هجری و «سبکی شافعی» متوفای 756 هجری مطالبی آوردیم.

آن‌ها می گویند امامت از اصول دین است. حال نمی‌دانیم قضیه چیست که معتقدند اصول دین جزو امامت است.

ما سؤالی از کارشناسان شبکه‌های وهابی و شیطانی داریم. این آقایان یا کسانی که معتقدند امامت از اصول دین است را تکفیر کنند و بگویند آنها اشتباه کردند.

کارشناسان وهابی بعضی از عبارت‌های وقیحی را نسبت به بعضی از علمای بزرگشان به کار می‌برند. روزی آقای «سجودی» می‌گفت: فلان عالم به اندازه یک الاغ هم پیش ما ارزش ندارد!!

حال نمی‌دانم او خود چقدر ارزش دارد که به علمای اهل سنت که مطابق نظر این آقا نیست اینطور جسارت می‌کند.

ما واقعاً از اینطور عبارت‌ها به خدا پناه می‌بریم و بیزاریم و نسبت به علما اعم از علمای شیعه و اهل سنت باید جملات زیبا و خوب به کار ببریم. رسول گرامی اسلام می‌فرمایند که نسبت به اموات شتم و سب نکنید. حال کارشناسان وهابی به ما بگویند تعبیری که علمای اهل سنت دارند مبنی بر اینکه امامت از اصول دین هست، رسول اکرم در رابطه با امامت چیزی فرموده‌اند یا خیر!؟

قرآن کریم در رابطه با اصول دین که امامت هم شامل آن هست، آیه‌ای دارد یا خیر. اگر رسول اکرم امامت را به مردم واگذار کرده است، روایتی هست که بعد از من امامت باید به صورت انتخابات باشد؟! آیا حضرت فرمودند که جمع شوید و هرکسی که به صلاح مسلمین است را امام قرار دهید؟!

ده‌ها سؤال دیگر در این زمینه مطرح است و خلاصه بحث ما هم این بود. ما سپس در رابطه ادله امامت امیرالمؤمنین نظیر حدیث ثقلین، حدیث خلافتین را از منابع اهل سنت آوردیم.

بنده همین دیشب مناظره‌ای که جدیداً در تونس انجام شده بود را از یوتوب مشاهده می‌کردم. تشیع قبل از ایران در قرن دوم وارد تونس شده است.

شاید در میان کشورهای غربی اولین کشوری که امامت توسط امام صادق (علیه السلام) وارد آنجا شده است، کشور تونس است. در حال حاضر اکثراً مالکی هستند و شیعه در اقلیت است.

یکی از علمای بزرگ مالکی تونسی با یکی از علمای شیعه مناظره‌ای داشتند که گمان می‌کنم نزدیک به دو ساعت طول کشید. ما هم که حال مطالعه نداشتیم و خسته بودیم، از اول تا آخر این مناظره را گوش کردیم.

بنده واقعاً تأسف می‌خورم از اینکه اولاً در این مناظرات مجری‌های هتاک و بی حیا می‌آورند. وقتی طرف سنی حرف می زند مجری سکوت می‌کند، اما زمانی که شیعه می‌خواهد حرف بزند مرتب حرف عالم شیعه را قطع می‌کند.

عالم شیعه خیلی هم مؤدب حرف می‌زد. شاید اصلاً بسیاری از بحث‌های ایشان مورد تأیید ما نیست، زیرا بیش از حد مؤدب حرف می‌زد و خیلی متواضعانه صحبت می‌کرد.

اهل سنت بارها گفتند ما می‌ترسیم از اینکه روزی شیعه در تونس فتنه ایجاد کند. این در حالی است که وهابیت در تونس فتنه‌های زیادی به راه انداختند. یکی از فتنه‌های وهابیت در تونس این است که تعداد زیادی از تونس به سوریه رفتند و به داعش پیوستند.

بنده خیلی تأسف خوردم که این عالم شیعه به این فتنه‌ها هیچ اشاره‌ای نکرد. ایشان واقعاً تلاش می‌کرد که این جلسات ادامه داشته باشد و بسیاری از حریم‌ها را رعایت می‌کرد.

بنده از حرف زدن ایشان خیلی خوشم آمد، اما ایشان بیش از حد از اصول شیعه کوتاه می‌آمد. مجری بیش از شصت بار حرف ایشان را قطع کرد و اصلاً نمی‌گذاشت که ایشان حرف بزند.

عالم شیعه صحبت می‌کرد، اما بنده از یک حرف ایشان خیلی خوشم آمد و بسیار لذت بردم. ایشان در خصوص اینکه در گذشته علمای شیعه و علمای اهل سنت چه گفته‌اند را بیان کرد.

البته در آخر بحث، عالم سنی گفت: فتنه‌ها میان شیعه و اهل سنت بوده است، فتنه‌ها میان وهابیت و شیعه و اهل سنت بوده است، فتنه میان علمای اهل سنت نظیر احناف و مالکی‌ها و شافعی‌ها بوده است.

ایشان می‌گفتند: ما باید آینده نور و مبارکی بسازیم و به گذشته نگاه نکنیم. ما باید ببینیم در آینده چه طرحی را ارائه بدهیم که شیعه و اهل سنت در کلیه کشورها زندگی مسالمت آمیز و باصفا و صمیمیت داشته باشد.

بنده از نتیجه گیری بحث این دو بزرگوار واقعاً لذت بردم و تمام خستگی‌های دو ساعته ام برطرف شد.

اگر دوستان بتوانند قسمت‌هایی از این مناظره را زیرنویس فارسی کنند تا در شبکه هم پخش شود بسیار مفید خواهد بود. بنده این مناظره را از مناظرات موفق و زیبا و معتدل دیدم، زیرا نکات زیبایی در این مناظره بیان شد.

به عنوان مثال در تونس بعضی از مالکی‌هایی که روی کار آمدند شیعیان را قتل عام کردند، زنان شیعه را سر بریدند، دختران و کودکان را سر بریدند، خانه‌ها را ویران کردند و بازارها را آتش زدند.

یکی از جاهایی که در آن شیعه بسیار مظلوم بود و مورد ظلم قرار گرفته است، کشتار بی رحمانه شیعیان در تونس بوده است. متأسفانه این مطالب خوب بیان نمی‌شود، زیرا این مطالب را در رسانه‌ها و فضای مجازی مطرح نمی‌کنند.

ملاحظه کنید در افغانستان چقدر شیعیان را کشتند، زنان شیعه را به عنوان اسیر فروختند، زنان پنجاه سال به بالا را به یک قیمت و زنان چهل تا پنجاه ساله را به یک قیمت و زنان سی تا چهل سال و ده تا هجده ساله را به یک قیمت در بازار خرید و فروش کردند.

البته این مسائل اختصاص به شیعه ندارد. ما قبلاً هم گفتیم در ایران شهر نیشابور آقایان احناف با مالکی‌ها به جان هم افتادند. آن‌ها خانه‌های همدیگر را ویران کردند و بازارها را آتش زدند. مشابه این جنگ‌ها در اصفهان و بغداد هم اتفاق افتاد.

اگر شیعه هم در عالم وجود خارجی نداشته باشد، استعمار به دنبال این است که مسلمانان را به جان هم بیندازد.

امیدواریم که خداوند عالم هم به علمای بزرگ و مراجع عظام تقلید شیعه و هم علمای بزرگ اهل سنت توفیقی عنایت کند تا با هم بنشینند گفتگو کنند.

برگزاری جلسات تقریب و دعوت از علمای شیعه و اهل سنت که خیلی در کشورشان تأثیرگذار نیستند و صحبت کردن آنها خوب است و از هیچ بهتر است، اما بنده بارها گفتم بحث تقریب بحثی نیست که با دعوت از چند نفر امثال بنده و اساتید دیگر محقق شود.

این قضیه مستلزم این است که مراجع بزرگوار شیعه و مفتیان تراز اول اهل سنت به میدان بیایند، با همدیگر صحبت کنند، موارد اختلافی را با همدیگر حل کنند، منشور و قطع نامه‌ای بنویسند و دولت‌ها هم ملزم باشند که این موارد را رعایت کنند.

اگر چنین باشد بنده امیدوارم که در آینده ما بتوانیم یک زندگی بسیار خوش و باصفا و صمیمیت میان شیعه و اهل سنت در کلیه کشورها ایجاد کنیم.

در غیر صورت اگر قرار باشد مفتیان عربستان سعودی یک طور حرف بزنند، مفتیان سوریه و عراق یک طور حرف بزنند و مراجع عظام تقلید شیعه طور دیگری حرف بزنند قطعاً اینها با همدیگر سازش ندارد.

حداقل آقایان فتاوی مراجع بزرگوار شیعه را مورد مطالعه قرار بدهند. امروزه سخنان مراجع عظام تقلید ما نظیر مقام معظم رهبری و آیات عظام وحید خراسانی، مکارم شیرازی، شبیری زنجانی، صافی گلپایگانی و جعفر سبحانی سخنان مذهب است.

فرمایشات مراجع عظام تقلید فرمایشات مذهب است. علمای بزرگ اهل سنت باید بیایند در رابطه با بحث وحدت و تقریب ببینند که این آقایان چه گفته‌اند.

اگر آقایان به فرمایشات این بزرگواران اشکالی دارند، اشکال خود را مطرح کنند. قطعاً مراجع عظام تقلید پاسخگو هستند. بنده تضمین می‌کنم که مراجع عظام تقلید پاسخگو باشند. اگر هم مراجع پاسخگو نبودند، بنده به نیابت از این بزرگواران پاسخگو هستم.

همچنین اگر اشکالی ندیدند که هرگز نخواهند دید، بیایند مشابه همین فرمایشاتی که مراجع عظام تقلید نسبت به اهل سنت داشتند را نسبت به شیعه بزنند. این قضیه خیلی دردسر ندارد.

بحث قدری طولانی شد. بنده با توجه به قضایایی که امروز در فضای مجازی مطرح است و به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است، این مطالب را مطرح کردم.

عمدتاً نوچه‌های وهابی این مسائل را مطرح می‌کنند، زیرا برایشان قابل تحمل نیست که ببینند در ایران شیعه و سنی یک زندگی مسالمت آمیزی دارد. آن‌ها پول‌های کلانی به شبکه‌های وهابی می‌دهند تا آنها ایجاد فتنه گری و اختلاف کنند.

مجری:

بسیار زیبا و عالی فرمودید، بسیار نکات ارزنده‌ای بود. ما بسیاری از مواقع به دنبال این هستیم و برای عزیزان هم این سؤال پیش می‌آید و می‌پرسند که چرا در زمان ائمه اطهار ما اصحاب را نمی‌دیدیم تا بسیاری از این اعتقادات را به روشنی بارها بیان کنند!

به قول حضرتعالی ما وقتی الآن این مناظرات را می‌بینیم که در آن فضا انجام می‌شود، می‌بینیم که فردی که دفاع می‌کند تا چه حد می‌تواند اعتقادات خود را بیان کند.

طبیعتاً وقتی که حکومت ظلم و جوری به این سختی و این شدت نظیر حکومت اموی و عباسی باشد، انسان با انجام یک قیاس به نتیجه می‌رسد و از تک تک مناظراتی که انسان می‌تواند ببیند قابل استفاده هست و نکته‌های زیادی برداشت می‌کند.

حضرت استاد بسیار ممنون و متشکرم. بحث را با اینجا آغاز کردیم که چه صحبت‌هایی در جلسه پیش انجام شد که حضرتعالی فرمودید بسیاری از علما از اهل سنت هستند که اعتقادشان بر این بوده است که امامت جزئی از اصول دین است.

حضرتعالی گاهی اوقات در کتب اهل سنت به این اشاره کردید که بعضی افراد با کلمه "اصل دین" و "اصول دین" زیاد مأنوس نیستند. حال تعابیر دیگری هم وجود دارد. به عنوان کسی بگوید که مسئله‌ای از ارکان دین است.

ما تعبیر "اصول دین" را به کار نمی‌بریم، اما کسانی هستند که اعتقاد داشته باشند امامت جزئی از ارکان دین است؟! آیا این جدای از اصول دین است که مطرح شد!؟

به اعتقاد بزرگان اهل سنت، امامت، رکنی از ارکان دین است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با این بحث که "امامت از اصول دین است"، ما مسائل مرتبی دیدیم و جلسه گذشته مباحثی مطرح کردیم.

این مباحث یک سری برنامه‌هایی هست که واقعاً قابل دقت است. ما باید روی این مسائل تحلیل کنیم و ببینیم این افراد چکار می‌کنند.

حال در خصوص اینکه پرسیدید آیا این افراد امامت را جزو ارکان دین می‌دانند یا خیر نکته جالبی است.

آقای «قرطبی» متوفای 671 هجری در کتاب تفسیر «الجامع لأحکام القرآن» جلد اول صفحه 264 می‌نویسد:

«ثم إن الصدیق رضی الله عنه لما حضرته الوفاة عهد إلی عمر فی الإمامة»

زمانی که وفات ابوبکر نزدیک شد، امامت را به عمر بن خطاب منتقل کرد.

بنده تقاضا دارم بینندگان عزیز به این عبارت خوب دقت کنند. آقای «قرطبی» یکی از استوانه‌های علمی اهل سنت است. در همین مناظره هم که این عالم شیعه مطلبی نقل کرد، عالم اهل سنت گفت: حال یک عالم اینطوری گفته است!

اگر قرار باشد هر عالمی بگوید و مطابق میل ما نباشد آن را رد کنیم، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

بنده اتفاقاً از جمله‌ای که عالم شیعه گفت خیلی خوشم آمد و ایشان هم خیلی روی این جمله تأکید داشتند. ایشان می‌گفتند که ما باید برای دیگران هم حق قائل شویم.

همانطور که ما حق داریم قرائتی از دین داشته باشیم، دیگران هم اگر قرائتی از دین دارند به این قرائت دینی احترام بگذاریم. نیاییم بگوییم هرآنچه من از آیات و روایات فهمیدم حق است و هرآنچه دیگران فهمیدند باطل است.

اگر چنین باشد اهل سنت خودشان هم مشکل دارند. احناف یک طور دین را می‌فهمند، مالکی‌ها یک طور دین را می‌فهمند، شافعی‌ها یک طور دین را می‌فهمند، حنبلی‌ها یک طور دین را می‌فهمند، اشاعره و معتزله و ماتریدیه یک طور دین را می‌فهمند.

همچنین صوفی‌ها که صد یا دویست فرقه هستند یک طور دین را می‌فهمند. یکی از مسائل مهمی که ما باید در صحبت‌هایمان روی آن اشاره کنیم، این است که برای دیگران هم حق قائل شویم. آن‌ها هم قرائتی از دین دارند.

مجری:

آقای «خدمتی» اخیراً که می‌خواست از مناظره فرار کند، گفت: ما با شیعیان مخصوصاً کارشناسان این شبکه مناظره نمی‌کنیم، زیرا اصلاً اعتقاداتشان را قبول نداریم.

آن‌ها با این عنوان اعلام می‌کنند که ما اصلاً برای صحبت کردن نمی‌آییم و طبیعتاً همین حق را هم از خودشان سلب می‌کنند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عرض کردم مادامی که چنین باشد بر خلاف قرآن کریم است. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)

و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.

سوره سبأ (34): آیه 24

این منطق رسول گرامی اسلام است. بنده به یکی از آقایانی که در کنار بیت الله الحرام با همدیگر بحث داشتیم، گفتم: بر فرض من مشرک هستم. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَک فَأَجِرْهُ حَتَّی یسْمَعَ کلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِک بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یعْلَمُون)

و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود (و در آن بیندیشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا که آنها گروهی ناآگاهند.

سوره توبه (9): آیه 6

بر فرض عقاید شیعیان باطل است. آقای «خدمتی» شما بیایید در یک مناظره به مردم دنیا و مخاطبین خودتان و شیعیان ثابت کنید که عقاید شیعیان باطل است. این یک فرصت طلایی برای شماست!

اگر واقعاً معتقد هستید که ما باطل هستیم، بیایید این را در یک مناظره ثابت کنید. ادعای تهی کار انسان نیست و با فکر بشری نمی‌سازد.

در هر صورت آقای «قرطبی» می‌گوید: وقتی زمان وفات ابوبکر نزدیک شد، امامت را به عمر بن خطاب منتقل کرد و وصیت کرد که عمر بن خطاب امام و جانشین من است.

حال معلوم نیست چطور ابوبکر متوجه شد که باید کسی بعد از او امام باشد، اما رسول اکرم از این مسئله غافل بوده است!! اصلاً این توهین به رسول اکرم است.

«ولم یقل له أحد هذا أمر غیر واجب علینا ولا علیک»

کسی هم نگفت این امر بر ما واجب نیست و اعتراضی هم نکرد.

البته این دروغ محض است. این همه اعتراضی که در قضیه خلافت ابوبکر کردند اظهر من الشمس است. «طلحه» اعتراض کرد، «زبیر» اعتراض کرد، امیرالمؤمنین اعتراض کرد، مهاجرین اعتراض کرد. همگان اعتراض کردند و گفتند:

«تستخلف علینا فظا غلیظا ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ فما تقول لربک إذا لقیته وقد استخلفت علینا عمر»

در این کتاب باب «ما جاء فی خلافة عمر بن الخطاب» آمده است:

«أن أبا بکر حین حضره الموت أرسل إلی عمر یستخلفه»

زمانی که مرگ ابوبکر فرارسید، افرادی را نزد عمر بن خطاب فرستاد تا او را خلیفه خود قرار دهد.

«فقال الناس تستخلف علینا فظا غلیظا ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ»

توده مردم اعتراض کردند گفتند: فردی بداخلاق و تندخو را بر ما خلیفه قرار دادی که اگر خلافت را به دست بگیرد بدتر هم خواهد شد.

«فما تقول لربک إذا لقیته»

جواب خدا را چه خواهی داد وقتی به ملاقاتش بروی از اینکه عمر را بر ما خلیفه قرار دادی؟!

«قال أبو بکر أبربی تخوفوننی»

ابوبکر گفت: دارید مرا از خدا می‌ترسانید؟!

«أقول اللهم استخلفت علیهم خیر خلقک»

من به خداوند خواهم گفت که بهترین خلقت را خلیفه قرار دادم.

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 434، ح 37056

ما قبلاً هم این مسائل را مطرح کردیم. این روایت صددرصد صحیح است. راوی اول روایت «وکیع بن جراح» است که ثقه است.

راوی دوم «اسماعیل بن ابی خالد» است که ثقه است. راوی سوم «زبید بن حارث» است که ثقه است. همچنین در کتاب «طبقات الکبری» اثر «ابن سعد» جلد سوم آمده است:

«لما حضرت أبا بکر الوفاة استخلف عمر»

زمانی که مرگ ابوبکر فرارسید، عمر بن خطاب را خلیفه خود قرار داد.

«فدخل علیه علی وطلحة فقالا من استخلفت»

علی بن أبی طالب و طلحه بر ابوبکر وارد شدند و گفتند: چه کسی را به عنوان خلیفه انتخاب کردی؟!

«قال عمر»

او گفت: عمر بن خطاب را خلیفه قرار دادم.

«قالا فماذا أنت قائل لربک»

حضرت فرمود: جواب خدا را چه خواهی داد؟

«قال أبالله تفرقانی لأنا أعلم بالله وبعمر منکما»

ابوبکر گفت: مرا از خدا می‌ترسانید؟! من خداوند را بهتر از شما و عمر بن خطاب را هم بهتر از شما می‌شناسم.

الطبقات الکبری، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری، دار النشر: دار صادر - بیروت -، ج 3، ص 274، باب 1 ذکر استخلاف عمر رحمه الله

همچنین موارد متعدد دیگری در این زمینه داریم. کار به جایی رسید که «ابن تیمیه» هم بر این قضیه صحه گذاشته است. او در کتاب «منهاج السنة» جلد ششم می‌نویسد:

«وقد تکلموا مع الصدیق فی ولایة عمر وقالوا ماذا تقول لربک وقد ولیت علینا فظا غلیظا فقال أبالله تخوفونی أقول ولیت علیهم خیر أهلک»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 6، ص 155، فصل قال الرافضی وجعل الأمر شوری بعده

در هر صورت ملاحظه کنید «قرطبی» در کتاب «تفسیر» جلد اول صفحه 264 می‌نویسد که وقتی زمان وفات ابوبکر نزدیک شد، عمر بن خطاب را به عنوان امام معین کرد؛

«ولم یقل له أحد هذا أمر غیر واجب علینا ولا علیک»

کسی هم نگفت این امر بر ما واجب نیست و اعتراضی هم نکرد.

ایشان سپس می‌نویسد:

«فدل علی وجوبها وأنها رکن من أرکان الدین الذی به قوام المسلمین»

این دلالت می‌کند بر اینکه امامت رکنی از ارکان دین است و قوام امر مسلمانان به امامت است.

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 1، ص 264، باب البقرة: (30) وإذ قال ربک... ..

یعنی اگر در جامعه اسلامی امام نباشد، آن جامعه قوام ندارد. آقای «خدمتی»! این مطالب را به ما پاسخ بدهید، چرا فرار می‌کنید!؟ اگر شیعه معتقد است که امامت رکنی از ارکان دین است و رسول گرامی اسلام می‌فرماید:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

این هم عالم شماست، مگر اینکه شما هم همانند آقای «سجودی» آن تعبیر وقیحانه را نسبت به ایشان داشته باشید.

«هیثمی» متوفای 807 هجری در کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم صفحه 151 از قول «مطیع بن أسود» می‌نویسد که او گفت از عمر بن خطاب شنیدم که گفت: اگر من بخواهم کسی را به عنوان خلیفه معین کنم، بهترین فرد «زبیر بن عوام» است؛

«فإنه رکن من أرکان الدین»

زیرا او رکنی از ارکان دین است.

«رواه الطبرانی وإسناده حسن»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 151، باب مناقب الزبیر بن العوام رضی الله عنه

به گفته ایشان اصلاً «زبیر بن عوام» رکنی از ارکان دین است. این دیگر بالاتر از آن شد! ایشان شاید می‌خواهد بگوید که اگر من زبیر را امام قرار بدهم، امامت زبیر رکنی از ارکان دین است.

همچنین آقای «ابن عبدالبر» متوفای 463 هجری در کتاب «الاستیعاب» می‌نویسد:

«والخلافة رکن من أرکان الدین»

الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد آلبر، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 3، ص 969، ح 1633

مجری:

حاج آقا اگر فرصت شد بفرمایید که رکن باشد یا نباشد چه تغییری حاصل می‌شود؟! آیا در جایی آمده است که اهل سنت بگویند اگر کسی منکر رکن دین شود به چه عاقبتی منتهی می‌شود؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سؤال زیبایی بود، آن را هم بیان خواهیم کرد. آقای «نویری» متوفای 733 هجری در کتاب «نهایة الأرب» جلد نوزدهم می‌نویسد:

«وکان لا یصنع شیئا فی دین الله إلا بوحی»

رسول اکرم هیچ کاری را در دین خدا نمی‌کرد جز به وحی.

این مطلب خیلی جالب است. ما نمی‌دانیم از این حرف آقایان گریه کنیم یا بر سرمان بزنیم! ایشان در ادامه می‌نویسد:

«والخلافة رکن من أرکان الدین»

خلافت رکنی از ارکان دین است.

نهایة الأرب فی فنون الأدب، اسم المؤلف: شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب النویری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1424 هـ - 2004 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مفید قمحیة وجماعة، ج 19، ص 14، باب ذکر ما ورد من أن رسول الله

آقای «نویری» بزرگوار! پیغمبر اکرم که به جز وحی به چیزی عمل نمی‌کرد و خلافت هم که رکنی از ارکان دین است. حال سؤال اینجاست که پیغمبر اکرم این رکنی از ارکان دین را معین کرد یا رها کرد و رفت؟!

اگر پیغمبر اکرم رکنی از ارکان دین را انجام نداد، نستجیر بالله حضرت زیر سؤال است و آیه شریفه:

(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)

امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.

سوره مائده (5): آیه 3

زیر سؤال می‌رود.

فرض بفرمایید ما الآن که در این استودیو هستیم، دیوار رکن این استودیوست. اگر این دیوار نباشد سقف پایین می‌آید. همچنین در یک مسجد دیوار و ستون‌ها رکن آنجا هستند.

اگر کسی خیمه بزند، عمود خیمه رکن خیمه است و اگر این رکن نباشد خیمه می‌خوابد. اگر دیوار و ستون‌ها نباشند سقف مسجد می‌خوابد. رکن دین همین است! آقای «ابن مسعود خزائی» هم همین تعبیر را دارد و درباره پیغمبر اکرم می‌نویسد که:

«وکان لا یصنع شیئا فی دین الله إلا بوحی، والخلافة رکن من أرکان الدین»

تخریج الدلالات السمعیة علی ما کان فی عهد رسول الله من الحرف والصنائع والعمالات الشرعیة، المؤلف: علی بن محمد بن أحمد بن موسی ابن مسعود، أبو الحسن، الخزاعی (المتوفی: 789 هـ)، المحقق: د. إحسان عباس، الناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1419 هـ، ج 1، ص 44

آقای «شنقیطی» که از وهابی‌های پر سروصدا و پر آوازه عصر ماست و متوفای 1392 هجری قمری است، کتابی به نام «اضواء البیان فی ایضاح القرآن» دارد.

آقای «خدمتی»! ایشان دیگر عالم وهابی است و اهل سنت هم نیست. «شنقیطی» در این کتاب جلد اول همان تعبیری که قبلاً بیان کردیم را مطرح می‌کند و می‌نویسد:

«وأنها رکن من أرکان الدین»

أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، المؤلف: محمد الأمین بن محمد المختار بن عبد القادر الجکنی الشنقیطی (المتوفی: 1393 هـ)، الناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع بیروت – لبنان، الطبعة: 1415 هـ- 1995 مـ، ج 1، ص 22، باب سورة البقرة

آقای «خدمتی»! به ما بفرمایید که رکنی از ارکان دین در کجای قرآن کریم آمده است؟! قرآن کریم در مورد پشه حرف زده است، یک سوره مخصوص گاو قرار داده است، یک سوره مخصوص مورچه گذاشته است، یک سوره مخصوص زنبور عسل گذاشته است.

حال سؤال اینجاست که چرا قرآن کریم سوره مخصوصی به نام امامت تحت عنوان «سورة الإمامة» ندارد؟!

وقتی که قرآن کریم از پشه و مورچه و گاو یاد می‌کند و سوره مستقلی برای آن‌ها می‌گذارد، چرا یک سوره برای امامت که رکنی از ارکان دین است نمی‌گذارد؟! آیا امامت نستجیر بالله به اندازه یک گاو یا زنبور عسل یا مورچه ارزش ندارد؟!

بیایید به این سؤالات پاسخ دهید. ما نمی‌خواهیم که مناظره کنید، بلکه اگر همین سؤالات امشب ما را جواب بدهید ما از شما ممنونیم و آن را به عنوان مناظره تلقی می‌کنیم.

اگر کسی رکنی از ارکان دین را انکار کند، تکلیفش چیست!؟

حال به سؤالی بپردازیم که پرسیدید اگر کسی رکنی از ارکان دین را انکار کند، تکلیفش چیست!؟ شبکه‌های وهابی معتقدند که امامت به عنوان رکنی از ارکان دین نیست.

اولاً بخشی از فتاوی «لجنه دائمه افتاء» با امضاء آقای «بن باز» رئیس «لجنه دائمه» و «عبدالرزاق عفیفی» و «عبدالله بن غدیان» و «عبدالله بن قعود» را مطرح کنیم.

این فتوای امام و پیغمبر و خدای شماست. من نمی‌دانم شما از مفتی اعظم عربستان سعودی چه تعبیری می‌کنید. وهابیت معتقدند که مفتی از طرف خداوند فتوا می‌دهد و حرف او حرف خداوند است. فتوا چنین است:

«من أنکر وجحد شیئا من أرکان الإسلام أو من واجبات الدین المعلومة بالضرورة فهو کافر ومارق من دین الإسلام»

هرکسی چیزی از ارکان دین را انکار کند یا چیزی از واجبات دین که معلوم بالضروره هست را انکار کند هم کافر است و هم از دین اسلام خارج است.

فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء؛ المؤلف: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، الناشر: الرئاسة العامة للبحوث العلمیة والإفتاء؛ الریاض - المملکة العربیة السعودیة، ج 2، ص 394، فتوی رقم (5508)

سؤال زیبا و به جایی پرسیدید. این فتوا را آقای «بن باز» و دیگران همگی امضاء فرمودند. این کتاب از آن کتاب‌هایی است که ما سال 1382 که در معیت آقای نواب مسئول بعثه مقام معظم رهبری در حج به طائف رفته بودیم از «آل شیخ» هدیه گرفتیم.

ما با «آل شیخ» مناظره داشتیم و ایشان یک دوره هجده جلدی این کتاب را به ما هدیه دادند. زمانی که ما این کتاب را به ایران آوردیم، در ایران حتی کتابخانه‌ها این کتاب را نداشتند.

«آل شیخ» کتاب‌های دیگری هم به ما دادند. البته کتاب‌هایی که به ما دادند وقف است و تنها متعلق به لجنه افتاء عربستان سعودی است.

آن‌ها این کتب را وقف کردند و خرید و فروش آن را هم حرام اعلام کردند. آن‌ها روی این کتاب نوشتند که خرید و فروش کتاب حرام است.

سرور عزیزمان حضرت آیت الله سبحانی (حفظه الله تعالی) گاهی اوقات تشریف می‌آورند و بعضی از کتاب‌هایی که مفتی اعظم فعلی عربستان سعودی به ما داده‌اند را از ما می‌گیرند، مطالعه می‌کنند و به ما برمی گردانند.

این کتاب‌ها در بازار نیست. البته اخیراً نرم افزار «مکتبه اهلبیت» که زیر نظر دفتر آیت الله العظمی سیستانی است و بنیانگذار آن هم آیت الله گلپایگانی بود، این کتاب‌ها را هم شامل می‌شود.

خداوند آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند و وجود آیت الله العظمی سیستانی را از هرگونه بلیات حفظ کند و دشمنانش را هم ذلیل کند. آن‌ها این نرم افزار را نوشتند و بهترین نرم افزار علوم اسلامی هم هست.

بنده هجده جلد بیشتر از این کتاب را ندارم، اما این نرم افزار تا جلد بیست و سوم هم این کتاب را شامل است. البته مابقی این کتاب بعداً چاپ شده است و سال 1382 دوره این کتاب تا هجده جلد بیشتر نبود.

همچنین از میان علمای بزرگ اهل سنت آقای «مرداوی» متوفای 885 هجری در کتاب «التحبیر شرح التحریر فی اصول الفقه» جلد چهارم می‌نویسد: جمعی هستند که ما کفر آنها را قطعی می دانیم.

ایشان سپس مطرح می‌کند از جمله کسانی که کافر هستند کسی است که رکنی از ارکان دین را انکار کند؛

«وکذا لو أنکر رکناً من أرکان الإسلام»

و اگر کسی رکنی از ارکان اسلام را انکار کند.

التحبیر شرح التحریر فی أصول الفقه، اسم المؤلف: علاء الدین أبی الحسن علی بن سلیمان المرداوی الحنبلی، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عبد الرحمن الجبرین، د. عوض القرنی، د. أحمد السراح، ج 4، ص 1680

آقای «غمراوی» که از علمای معاصر و متوفای 1337 هجری است، در کتاب «السراج الوهاج» به صراحت می‌نویسد که اگر کسی رکنی از ارکان دین را انکار کند کافر است.

این بحثی است که آقایان روی این قضیه دارند. بنده به همین چند مورد اکتفا می‌کنم. البته حرف در این زمینه از قول علمای بزرگ اهل سنت زیاد است، اما مهمترین آن همان «لجنه دائمه افتاء عربستان سعودی» است که برای آقایان در حد وحی منزل است.

از یک طرف ما از قول ده دوازده تن از علمای بزرگ اهل سنت نظیر «ابن تیمیه» مطلب آوردیم که امامت رکنی از ارکان دین است. در مقابل «بن باز» هم می‌گوید: هرکسی رکنی از ارکان دین را انکار کند کافر است. حال آقایان وهابی تکلیف را روشن کنند.

مجری:

بسیار عالی، خیلی ممنون و متشکریم. خیلی استفاده کردیم. همانطور که همه شما بینندگان عزیز ملاحظه کردید حضرت استاد با وسواس کامل نسبت به این نوع مطالب برخورد می‌کنند و کفایت نمی‌کند که صرفاً بگویند این از ارکان دین است.

معنای رکن واضح است و طبیعی است که وقتی کسی منکر آن شود چه عاقبتی در انتظار اوست. تمام راه‌ها را باید ببندیم برای وهابیتی که به هر طریقی می‌خواهند به چوبی چنگ بزنند تا غرق نشوند. باید تک تک راه‌ها و بهانه‌ها را برای آنها سد کرد.

سؤالات زیادی هست و دوست داریم از محضر حضرت استاد استفاده کنیم. قبل از آن یک فاصله می‌گیریم.

قبل از دیدن یک میان برنامه عرض کنم تلفن‌هایی که زیرنویس شده در اختیارتان هست. ان شاءالله تماس بگیرید، عزیزان اتاق فرمان پاسخ شما را خواهند داد و در فرصت مقتضی تماس شما را وصل خواهند کرد و صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.

اللهم عجل لولیک الفرج

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

الحمدلله تا این لحظه از برنامه بهره مند شدیم و استفاده کردیم از محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی.

تماماً از ابتدای برنامه هم مناسب با ایام صحبت شد و هم مناسب با بحثی که از چندی پیش آغاز کرده بودیم و آموزه‌های امامت و ولایت را دوره می‌کردیم و در محضر حضرت استاد تلمذ می‌کردیم.

خدمت شما عزیزان عرض کنم الآن بحث به اینجا رسید که طبق اعتراف علمای بزرگ اهل سنت نه علمایی که عده‌ای ادعا کنند فلانی متعلق به خیلی پیش بوده و ما اعتقاداتمان برگشته و اینگونه نیست، هرکسی امامت را انکار کند جزو کفار و مارقین است.

همین گروه‌ها و لجنه ای که به قول خودشان برای افتاء و فتوا دادن برای تمامی مسلمانان جهان تشکیل می‌شود و دارالفتوای وهابیت عربستان هست، مشخص کردند که اگر کسی بحث امامت را انکار کند در حقیقت کافر شده و از دایره اسلام خارج است.

ما که تا اینجا پیش رفتیم، می‌خواهیم این را هم ضمیمه کنیم و از حضرت استاد بپرسیم که بالاخره آنها هم آمدند برای خودشان خلیفه و امامی قرار دادند و شیخین را به عنوان افرادی که اطاعت آنها واجب است در نظر گرفتند.

حال می‌خواهیم آنها را در حقیقت با همدیگر تطبیق بدهیم. وهابیت نسبت به کسی که منکر این نوع امامت شد و کسی که منکر خلافت شیخین شود چه حکمی صادر کردند؟!

این مناظره عالم شیعی و عالم سنی را حتما ببینید!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبل از اینکه به سؤال حضرتعالی پاسخ بدهم مناظره‌ای که عرض کردم را نشان دهم. تصویری که ملاحظه می‌کنید مربوط به عالم شیعه و عالم اهل سنت طرفین مناظره است و عنوان مناظره هم «حوار بین الشیخ المتشیع أحمد سلمان» نوشته شده است.

عنوان مناظره هم یکی از خیانت‌های این آقایان است. «متشیع» به معنای کسی است که به شیعه می زند، نه شیعه!

«احمد سلمان» رئیس «مکتب آل البیت» در تونس است و یکی از شخصیت‌های برجسته شیعه در تونس است. شاید بتوان گفت ایشان شخصیت ممتاز و طراز اول شیعه در تونس هست.

مجری:

علاوه بر اینکه در همان مجلس همانطور که فرمودید مجری یک طرفه برخورد می‌کرد، بعد از آن هم حتی کوتاه نیامدند و بازهم تبلیغات منفی انجام می‌دهند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. از طرف دیگر «دکتر شیخ بدری المدنی» هم عالم اهل سنت است. دوستان می‌توانند شرح این مناظره را با عنوان «التشیع فی التونس» را در اینترنت جستجو و مشاهده کنند.

الحق و الانصاف به ذهنم می‌رسد که نکات بسیار خوبی در این مناظره بیان شده است. البته عالم سنی هم در حد خودشان بسیار مؤدب است. او ابتدا قدری تندروی می‌کند، اما در آخر کار مجبور می‌شود نسبت به بعضی از مسائل اعتراف کند.

تصویری هم که ملاحظه می‌کنید تصویر مجری این مناظره است. زمانی که عالم شیعه می‌خواهد حرف بزند او دائماً حرفش را قطع می‌کند. ان شاءالله عزیزانی که به عربی مسلط هستند حتماً این مناظره را ملاحظه کنند، زیرا مناظره بسیار خوبی است.

مجری:

حضرت استاد ما سؤال را پرسیدیم، اما اگر اجازه بدهید در جلسه آینده به این سؤال پاسخ دهید. این هم پیشاپیش تقدیم بینندگان عزیز باشد که در جلسه آینده هم از ما بخواهید که این سؤال را از حضرت استاد بپرسیم و پاسخ را دریافت کنیم.

اگر اجازه بدهید به سراغ تماس‌های بینندگان برنامه برویم، اما به جهت اینکه سؤال هم مطرح شده است بهتر این است که پاسخ آن هم بیاید.

اگر حضرتعالی اشاره‌ای بفرمایید نسبت به اینکه ما الآن فهمیدیم اهل سنت امامت و خلافت را از ارکان دین می‌دانند. حال با کسانی که آنها را به عنوان خلیفه و امام معین کردند چه برخوردی دارند و می گویند کسی که منکر خلافت آنها شود چه حکمی دارد؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اتفاقاً یکی از بحث‌هایی هم که در همین مناظره بین «شیخ احمد شیعی» و «بدری مدنی» مطرح شد همین بحث بود. ایشان می‌گفت شما که این همه علیه امامت حرف می‌زنید، بزرگان شما معتقدند:

«من أنکر خلافة الصدیق أو عمر فهو کافر»

هرکسی خلافت ابوبکر و عمر را انکار کند کافر است.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 1، ص 138، باب خاتمة

شما چه جوابی برای این حرف دارید؟! البته طرف حساب ما عمدتاً وهابی‌ها هستند. آن‌ها باید بیایند به این بحث جواب بدهند.

البته یا فرصتی نشد یا اینکه چه بحثی بود که عالم شیعی تنها از «قرطبی» حرفی را نقل کرد و آنها هم برای او خیلی اهمیت قائل نشدند، اما این بحث را علما و مفتیان احناف و شافعی‌ها و مالکی‌ها چنین فتوا داده‌اند.

چنین نیست که این فتوا تنها نظر یک عالم عادی متعلق به یک روستا باشد. به عنوان مثال آقای «سیواسی حنفی» کتابی به نام «شرح فتح القدیر» دارد. ایشان در این کتاب می‌نویسد:

«وإن أنکر خلافة الصدیق أو عمر رضی الله عنهما فهو کافر»

هرکسی خلافت ابوبکر و عمر بن خطاب را انکار کند کافر است.

شرح فتح القدیر، اسم المؤلف: کمال الدین محمد بن عبد الواحد السیواسی، دار النشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الثانیة، ج 1، ص 350، فصل فی القراءة

آقایان معتقدند که شیعیان تکفیری هستند. حال نسبت به این فتاوی چه نظری دارند؟! البته این فتاوی یک مورد و دو مورد نیست. ما در جلسه بعد مفصل نسبت به این قضیه صحبت خواهیم کرد.

شاید بیش از چهل تن از بزرگان و علمای طراز اول اهل سنت از مذاهب مختلف این مطلب را آورده‌اند. آقایان باید به این مطلب پاسخ بدهند. البته وقتی معتقد هستند: «من انکر رکنا من ارکان الدین فهو کافر» نتیجه همین می‌شود. این سه مورد در حقیقت یک مثلث هستند. در روایت اول آمده است:

«والخلافة رکن من أرکان الدین»

در روایت دوم آمده است:

«من انکر رکنا من ارکان الدین فهو کافر»

در روایت سوم آمده است:

«وإن أنکر خلافة الصدیق أو عمر رضی الله عنهما فهو کافر»

گرچه آقای «خدمتی» بزرگوار اخیراً نسبت به شیعه بسیار بد دهن شده است، اما بنده تلاش می‌کنم نسبت به ایشان جسارتی نکنم شاید روزی با ایشان مواجه شدیم و ایشان برای مناظره و گفتگو با ما یا هرکسی از اساتید ما آماده شد.

بنده هم آمادگی دارم با ایشان مناظره کنم و هیچ مشکلی هم ندارم. ما قولی هم داده بودیم که سر قول خود هستیم. هرکسی آقای «خدمتی» را برای مناظره حاضر کند، یکی از دوستان ما در اهواز پنجاه میلیون تومان جایزه به او می‌دهد.

ایشان هنوز هم روی حرفش هست و می‌گوید که هرکسی آقای «خدمتی» را برای مناظره آماده کند من پنجاه میلیون تومان به او جایزه می‌دهم.

شیعه و سنی هرکسی می‌تواند ایشان را برای مناظره آماده کند، جایزه‌اش آماده است و بنده هم این قضیه را تضمین می‌کنم. بنده جلوی تمام بینندگان تضمین می‌کنم که اگر ما آن پول را ندادیم آقایان می‌توانند جایزه را مطالبه کنند.

همچنین اگر آقای «خدمتی» خودش بیاید ما این پول را به خودش می‌دهیم تا به واسطه هم ندهیم.

مجری:

ما بارها گفتیم، اما بازهم خالی از لطف نیست این تذکر که قطعاً این تواضع حضرت استاد است والا همانطور که حضرت استاد هم اشاره فرمودند مناظره یک سری آداب دارد نه مثل این مناظره‌ای که اگر فرصت شد شبکه هم قسمت‌هایی از آن را آماده می‌کند.

به عنوان مثال در آداب مناظره نیست که مجری بخواهد یک طرفه برخورد کند. همچنین در مناظره باید توازن بین طرفین رعایت شود، اما این قطعاً از تواضع حضرت استاد هست که این اجازه را به چنین اشخاصی دادند تا مستقیماً با استاد در قالب مناظره صحبتی کنند.

تماس‌های بینندگان برنامه:

از این لحظه به بعد به سراغ تماس‌های شما بینندگان عزیز برویم. آقای بهادری از کرج پشت خط هستند. آقای بهادری در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و آقای مرعشی دو سید بزرگوار.

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

حضرت آقا اسلام منطق است، عدالت است، عفو است. در قرآن کریم هم خداوند متعال جایگاه خلیفه را بیان کرده است. به عنوان مثال خداوند متعال در سوره مبارکه جمعه آیه 2 آمده است:

(هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ)

او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

سوره جمعه (62): آیه 2

خداوند از میان مردم پیامبری برگزید تا بر مردم آیات خداوندی را تلاوت کنند. پیامبر و خلیفه او قرآن یاد می‌دهند.

سؤال من اینجا از آقای «خدمتی» این است که وظیفه پیامبر و خلیفه او یاد دادن قرآن و یاد دادن تزکیه است. این شأن اولیه خلیفه در اسلام است. قرآن کریم در سوره مبارکه بقره آیه 129 می‌فرماید:

(کما أَرْسَلْنا فِیکمْ رَسُولاً مِنْکمْ یتْلُوا عَلَیکمْ آیاتِنا وَ یزَکیکمْ وَ یعَلِّمُکمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یعَلِّمُکمْ ما لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُون)

همانگونه (که با تغییر قبله نعمت خود را بر شما کامل کردیم) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند، و شما را تزکیه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، و آنچه نمی‌دانستید به شما یاد دهد.

سوره بقره (2): آیه 151

حضرت ابراهیم از خداوند متعال می‌خواهد که در میان آنها رسولی از خودشان برانگیز که بر آنها تلاوت آیات تو کنند و آنان را از علم کتاب و حکمت بیاموزند و از هر زشتی پاک و منزه سازد.

کار پیغمبر اکرم و وصی او تعلیم قرآن کریم و سنت و حکمت و تزکیه مردم بر عهده آنهاست.

بنده می‌خواهم به آقای «خدمتی» بزرگوار بگویم که در اسلام خلیفه نماد تعلیم است. ای دنیا بدانید که اسلام می‌گوید من برنامه انسان سازی دارم، توسعه و اخلاق و پاکدامنی دارم، برابری آوردم، برادری آوردم.

آقای «خدمتی» و دیگر کارشناسان «شبکه کلمه» من، شما را به دین و ناموستان سوگند می‌دهم که این سه خلیفه محترم چند کلاس برای مردم داشتند!!

آقایان نقل کردند که آقای «کعب الاحبار یهودی» به جناب خلیفه دوم درس می‌داد. آیا خلیفه باید به «کعب الاحبار» درس بدهد یا «کعب الاحبار» یهودی و تازه مسلمان شده باید به خلیفه درس بدهد؟!

سؤال دوم من این است که آقای «خدمتی» اگر یک نفر مسیحی یا بودایی یا زرتشتی بگوید که برای من اسلام را تشریح کنید. شما مسلمانان چه چیزی بر من یهودی و مسیحی مزیت دارید؟! این پیامبر یا خلیفه شما کارش چیست؟!

ما می گوییم که کار خلیفه تعلیم کتاب است، قرآن یاد بدهد، سنت یاد بدهد، احکام یاد بدهد، تزکیه و پاک دامنی یاد بدهد.

ما قرآن را کنار می‌گذاریم، حدیث را کنار می‌گذاریم، نوشته‌های شیعه و اهل سنت را هم کنار می‌گذاریم.

شما یک بار به منِ شیعه نشان بدهید که این سه خلیفه یک بار برای مردم کلاس دین داری گذاشتند که فرزند فقهی‌شان «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» است.

ما به قرآن کریم سوگند می‌خوریم که «ابوحنیفه» از رأی خودش درس می‌داد، «احمد بن حنبل» از رأی خودش درس می‌داد، «شافعی» درس می‌داد، «مالک» درس می‌داد.

این سه خلیفه که به جای پیغمبر اکرم نشستند تا قرآن و حکمت بیاموزند، کجا حاکمان شما درس گفتند تا بتوانیم بگوییم که آنها خلیفه رسول الله هستند؟!

آقای «خدمتی» رئیس «شبکه کلمه» شما را به دینتان سوگند به ما جواب بدهید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. خیلی ممنون و متشکرم جناب آقای بهادری عزیز که از کرج همراه ما بودند و حقیقتاً به نکات خوبی اشاره کردند، نکاتی که ما هم منتظر هستیم تا آنها را از زبان شما بینندگان عزیز بشنویم. حضرت استاد اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته زیبایی بود. البته در خصوص این مناظره باید بگویم که تاریخ آن اول دی ماه 1400 هجری شمسی یا 23 دسامبر 2021 میلادی هست. البته اعلام کردند که هرکسی برای مناظره آماده هست با شماره تلفن آنها تماس بگیرد.

ما نمی‌دانیم این شماره تلفن‌هایی که می‌دهند شماره تلفن‌های حقیقی است یا مجازی است.

نکته‌ای که آقای بهادری بزرگوار اشاره فرمودند قابل دقت است. ما باید بیاییم تاریخ صدر اسلام را مخصوصاً از روزی که رسول گرامی اسلام به مدینه آمد و یازده سالی که در مدینه بودند مورد مطالعه قرار بدهیم.

ما بیاییم در مرتبه اول آنچه در این یازده سال بر مسلمانان و رسول گرامی اسلام گذشت و در مرتبه دوم بیست روز آخر عمر رسول گرامی اسلام را مورد مطالعه قرار بدهیم.

ما بیاییم منصفانه و به دور از تعصب قضایایی نظیر «جیش أسامه» را خوب مطالعه کنیم و اقوال شیعه و اهل سنت را در این زمینه ببینیم. همچنین قضیه «حدیث قرطاس» و ماجرای دفن رسول گرامی اسلام را مطالعه کنیم.

ببینیم آیا مهم‌تر از این چیزی هست که مردم رسول اکرم را دفن کنند و نماز بخوانند یا جنازه حضرت را کنار بگذارند و برای تعیین خلیفه بروند؟!

مگر پیغمبر اکرم خلیفه معین نکرده است؟! شما می گویید که این رکنی از ارکان دین است. این چه پیغمبری است که بخواهد رکنی از ارکان دین را به امت واگذار کند و با این همه مسائل از دنیا بروند؟! ما در جلسه گذشته از قول آقای «شهرستانی» نقل کردیم:

«إذ ما سل سیف فی الإسلام علی قاعدة دینیة مثل ما سل علی الإمامة فی کل زمان»

در همان دوران‌ها در هیچ امری در اسلام به اندازه امامت شمشیر کشیده نشده و خونریزی نشده است.

الملل والنحل، اسم المؤلف: محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج 1، ص 24، باب المقدمة الرابعة

این تعبیر خودشان است. آیا رسول اکرم این مسئله را با این حجم از اهمیت بیان نکرده است و خداوند متعال در قرآن کریم آیه‌ای در این خصوص نفرستاده ‌است؟! در این صورت نستجیر بالله رسالت پیغمبر اکرم و قرآن کریم ناقص است!!

همچنین زمانی که عمر بن خطاب می‌خواهد از دنیا برود، حفصه می‌آید و می‌گوید: امت پیغمبر را همانند چوپان رها نکنید.

«عبدالله بن عمر» نزد پدرش می‌آید و می‌گوید: اگر تو چوپانی در بیابان داشته باشی که بخواهد گله را رها کند بدون اینکه کسی معین کند، آیا او را مذمت نمی‌کنی؟!

عمر بن خطاب می‌گوید: چکار کنم؟ «عبدالله بن عمر» می‌گوید: امت اسلامی همانند یک گله هستند که اگر شما خلیفه‌ای معین نکنید، این گله به هم می‌ریزد.

این مسائل نیاز به دقت بیشتری دارد. اگر ما با دقت و تأمل و به دور از تعصب به این مسائل نگاه کنیم، بسیاری از مسائل برای همگان واضح خواهد شد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکریم، حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم. همچنین تشکر می‌کنیم از جناب آقای بهادری عزیز که تماس گرفتند و این مطلب را مطرح کردند.

معمولاً هر جلسه عزیزان زیادی هستند که التماس دعا دارند. اگر عزیزان یک فرصت مختصری به ما بدهند تا حضرت استاد حسن ختام برنامه را دعا بفرمایند و ما هم آمین بگوییم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا تو را به آبروی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) سوگند می‌دهیم هرچه سریع‌تر فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم را نزدیک بگردان و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده.

خدایا رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران مخصوصاً گرفتاران مورد نظر بفرما. خدایا حوائج حاجت مندان و حوائج مورد نظر را برآورده نما.

خدایا به آبروی حضرت صدیقه طاهره بیماری کرونا را از کشور ایران و از همه بلاد برای همیشه ریشه کن بگردان.

خدایا بیماران ما که در منازل و گوشه‌های بیمارستان‌ها و اتاق‌های آی سی یو هستند به آبروی حضرت فاطمه زهرا شفای عاجل عنایت بفرما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

احسنتم، حضرت استاد بسیار ممنون و متشکریم. همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه «حبل المتین» همراه ما بودید. تا دیدار آینده خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
1 | محمد | Germany - Bad Muenstereifel | ١٧:٢٥ - ٢٩ فروردين ١٤٠١ |
یک بام وچندهوای مذهبشان رابه وضوح ببینیدکه برای خودشان امامت رارکنی ازارکان دین میدانندویزیدلعنه الله علیه را امام میدانندامادربرابرشیعه که میرسندمیگویندامامت کجای قرآن آمده است این چیزی جزبغض وعداوت باامام منصوب ازطرف الله ورسول الله صلی الله علیه وآله نیست
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب