بیست و هفتم ماه مبارک رمضان سالروز به درک واصل شدن ابن ملجم مرادی قاتل امیرمومنان علی علیه السلام است. یکی از پرسشهایی که ذهن را به خود مشغول می سازد این است که، آیا امیرمومنان علی علیه السلام قاتل خود ابن ملجم ملعون را بخشیده است؟! برخی بر آن باور هستند که امیرمومنان علیه السلام قاتل خود را بخشیده و کشتن او کاری برخلاف دستور آن حضرت علیه السلام بوده و بر اساس سفارش ایشان، باید بخشیده می شده است، اما آنچه در تاریخ به ثبت رسیده این است که وی پس از شهادت امیرمومنان علیهالسلام با یک ضربه ی شمشیر امام حسن مجتبی علیهالسلام کشته و قصاص میشود.
برای تبیین و روشن شدن حقایق تاریخی این حادثه و مواضع این ادعا چند نکته بیان میشود:
نکته نخست؛
برخی افراد ناآگاه، تنها با گزینش بخشی از سخنان امیرمومنان علیهالسلام مدعی بخشش ابن ملجم ملعون از سوی آن حضرت شده اند. حال آن که تقطیع سخنان آن حضرت علیه السلام، صاحبان چنین برداشتی را به بیراهه کشانده تا چنین ادعایی از جانب آنان مطرح گردد. اگر در متن سخنان امیرمومنان علیه السلام جستجو شود این چنین فهمیده میشود که امام علیهالسلام در صورت نجات از جراحت و مسمومیت، خود در مورد قصاص و یا بخشش تصمیم می گرفته است؛ اما در صورت شهادت، اگرچه حضرت به نزدیکان خود توصیه الهی درباره عفو و گذشت را یادآوری می کند؛ ولی باز نیز با توجه به شرایط جامعه و حق قصاصی که شرع مقدس برای اولیای دم قرار داده است، در این باره نیز وصایایی را بیان فرمودهاند که ریشه در احکام الهی و آیات قرآن کریم دارد.
مدعیان بخشش ابن ملجم از سوی حضرت امیرمومنان علیه السلام به این قمست از سخنان حضرت در کتاب نهج البلاغه استدلال می کنند. مرحوم سید رضی آن را چنین روایت کرده:
«امیرمومنان علی علیه السلام به اطرافیان خود فرمودند: إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِیُ دَمِی وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِیعَادِی وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم؛ اگر زنده ماندم در خون خود مرا اختیار است و اگر از دنیا رفتم، مرگ مرا وعده گاه دیدار است. اگر ببخشایم، نزدیکی من به خداوند بلندمرتبه را در پی خواهد داشت و اگر شما او را ببخشایید برایتان نیکوکاری خواهد بود، پس درگذرید! «أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ [نور/22] آیا خوش نمی دارید که خداوند شما را ببخشاید؟ و همانا او آمرزنده و همواره مهربان است.»
شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص378، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
اما با نگاه به همه سخنان آن امام همام علیه السلام چنین به دست می آید که ادعای امر آن حضرت به بخشودگی و در گذشتن از قصاص ابن ملجم، ادعای باطلی است که فقط با استدلال به بخشی از سخنان حضرت علیه السلام مطرح شده و دیگر سخنان حضرت در اینباره بیان نشده است. با بررسی سند های استوار و معتبر روشن می گردد که امیرمومنان علیهالسلام پس از ضربتی که به ایشان وارد شد، به امام حسن مجتبی علیه السلام توصیههایی داشته اند. سید رضی در ادامه، این سفارش ها را چنین روایت کرده است:
«امیرمومنان علیهالسلام به اطرافیان خود فرمودند: ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ [قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ] أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْکَلْبِ الْعَقُور؛ اى فرزندان عبدالمطلب! نیابم شما را که به بهانه کشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتید و بگویید: امیرمومنان کشته شد، امیرمومنان کشته شد؛ بدانید که قصاص، تنها دامان قاتلم را خواهد گرفت. بنگرید و ملاحظه کنید هرگاه من از ضربه ی او از دنیا رخت بر بستم، تنها او را یک ضربه بزنید و گوش و بینى و دیگر اعضایش را جدا مسازید، که همانا من از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که می فرمود: «از مثله و قطعه قطعه کردن بپرهیزید؛ هر چند در باره سگ هار باشد.»
شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص422، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
با توجه به وصیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مشخص میشود حضرت علیه السلام دستور به قصاص دادهاند و از حق قانونی و شرعی خود گذشت نکردهاند.
نکته دوم؛
به دلیل جایگاه امیرمومنان علیه السلام و همچنین عظمت مقام حاکم و خلیفه مسلمین، درخواست مردم، قصاص قاتل آن حضرت علیه السلام بوده است. از همین رو درخواست قصاص یک مساله عقلی و براساس حکمت و مصلحت جامعه اسلامی است که بر اساس آیات قرآن مایه حیات انسانها معرفی شده است. به همین دلیل، پروردگار جهانیان در قرآن کریم میفرماید: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاأُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ [بقره/179] و ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.»
بر اساس آیه شریفه، قصاص حق مسلمی بوده که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است و اگر خوب اندیشیده شود، حکمت چنین اقتضاء می نماید که موجود خبیثی همانند ابن ملجم ملعون، باید با قصاص از جامعه اسلامی حذف میشد تا امنیت سایر مسلمانان را به خطر نیندازد؛ چرا که اگر او پس از شهادت امیرمومنان علیهالسلام آزادانه در جامعه رفت و آمد می داشت، احتمال دست اندازی او به جان و امنیت دیگر مسلمانان، احتمالی محال به شمار نمی رفت.
حال اگر که امام حسن مجتبی علیهالسلام از قصاص ابن ملجم ملعون گذشته و او را میبخشید، دو احتمال پیش روی او بود: احتمال نخست آن که در صورت زندانی و حبس ابن ملجم، مسلمانان به زندان هجوم میآوردند و او را به طور فجیعی به قتل میرساندند؛ چرا که از وی بغض و کینه به دل داشتند.
احتمال دوم آن که اگر امام حسن مجتبی علیهالسلام ، ابن ملجم ملعون را آزاد کرده و رها میگذاشتند، جان او به هیچ وجه در امان نبود و هر جا مسلمانان به وی دست مییافتند، قطعاً او را به طرز فجیعی می کشتند.
نکته سوم؛
محدثان و تاریخ پژوهان شیعه و اهل سنت بارها ازپیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله احادیث و سخنانی را به ثبت رساندهاند که بیانگر شقاوت و پلیدی ابن ملجم است.
برای نمونه ابن کثیر از علمای مشهور اهل سنت در کتاب خود می نویسد: «عَنْ جَابِرِ ابن سَمُرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ، قَالَ: عَاقِرُ النَّاقَةِ، قَالَ: فَمَنْ أَشْقَى الْآخِرِینَ؟ قَالَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: قَاتِلُک؛ جابر بن سمره از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که آن حضرت صلیاللهعلیهوآله به امیرمومنان علی علیهالسلام فرمودند: «علی جان ! شقی ترین از مردمان نخستین چه کسی است؟! امیرمومنان علی علیه السلام عرض کردند: کسی که ناقه صالح را کشت. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: شقی ترین از مردمان درپایان دوران چه کسی است؟ امیرمومنان علی علیهالسلام عرض کردند: خداوند و فرستاده اش آگاهند. پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: قاتل تو، شقی ترین مردمان است.»
ابن کثیر، أبو الفداء إسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج7، ص325، الناشر: دار الفکر، عام النشر: 1407 هـ.
شقاوت ابن ملجم ملعون حتی در کلمات او نیز به به صورت روشن و کامل ابراز شده است. ابن اثیر، مورخ مشهور اهل سنت، در کتابش، به گزارش تاریخی تلخی در این باره اشاره کرده و می نویسد: «فَقَالَتْ لَهُ أُمُّ کُلْثُومٍ ابْنَةُ عَلِیٍّ: أَیْ عَدُوَّ اللَّهِ! لَا بَأْسَ عَلَى أَبِی، وَاللَّهُ مُخْزِیکَ! قَالَ: فَعَلَى مَنْ تَبْکِینَ؟ وَاللَّهِ إِنَّ سَیْفِی اشْتَرَیْتُهُ بِأَلْفٍ، وَسَمَّمْتُهُ بِأَلْفٍ، وَلَوْ کَانَتْ هَذِهِ الضَّرْبَةُ بِأَهْلِ مِصْرٍ مَا بَقِیَ مِنْهُمْ أَحَدٌ؛ ام کلثوم سلاماللهعلیها به ابن ملجم مرادی فرمود: ای دشمن خدا! با پدر من چه کار داشتی؟ خداوند تو را خوار نماید. ابن ملجم در پاسخ گفت: برای چه کسی گریه میکنید؟! به خداوند سوگند! این شمشیر را به هزار سکه خریدم و با پرداخت هزار سکه آن را مسموم کردم و اگر همانند ضربهای که به پدرت زدم به اهل مصر میزدم، هیچ کس از آنان بر جای نمی ماند.»
ابن الأثیر، الشیبانی الجزری، ج 2، ص 740، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت – لبنان، الطبعة الأولى، 1417 هـ .
بنابراین با بررسی مجموع سخنان امیرمومنان علی علیه السلام روشن می گردد که ایشان دستور به قصاص ابن ملجم داده و از حق قانونی خود چشم پوشی نفرموده است؛ چرا که عفو و بخشش، خود جایگاه خاصی دارد و در صورتی گذشت نیکوست که زمینهای برای اصلاح فرد مقابل، وجود داشته باشد؛ درحالی که سخنان ابن ملجم مرادی از پلیدی و خباثت درونیاش پرده بر میدارد و عمق جنایتکاریاش را آشکار می سازد.
از دیدگاه عقلی چگونه میتوان پذیرفت که یک چنین شبه انسانی را با این پایه از قساوت و پلیدی قلب، در جامعه آزادانه رها کنند و اجازه دهند تا هر آنچه را که می خواهد، انجام دهد. آیا با رهاساختن قاتل پلیدی همانند ابن ملجم مرادی ملعون، امنیت مسلمانان به خطر نمیافتد و دیگر مومنان راستین همچون امام حسن و امام حسین علیهما السلام، اصحاب خاص و شاگردان ویژه امیرمومنان علی علیه السلام و دیگر مردم از خطرش در امان بودند؟!