2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
نظرات برخی علمای وهابی در رابطه با عدم جواز قیام علیه حاکم کافر
کد مطلب: ١٥٠٧٨ تاریخ انتشار: ٠٤ بهمن ١٤٠٠ - ١٩:٢٠ تعداد بازدید: 1251
خارج فقه الحکومه » فقه
نظرات برخی علمای وهابی در رابطه با عدم جواز قیام علیه حاکم کافر

جلسه چهل و نهم 04 /11 / 1400

 بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه چهل و نهم  04 /11 / 1400

موضوع:  نظرات برخی علمای وهابی در رابطه با عدم جواز قیام علیه حاکم کافر  

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

پرسش:

استاد! اخبار تازه و جدید چه دارید؟

پاسخ:

اخبار تازه، همین استان هایی که تلفیقی است، شیعه و سنی است دیگر مسائل خودش را دارد. چالش ها و تنش ها و تکروی هایشان است.

این ها در رابطه با قضیه ی گرگیج یک مقدار مطالبات دارند، گفتم گرگیج این توهینی که کرد بنی امیه همچنین توهینی به اهل بیت نکرده بودند.

این جسارتی که ایشان به ائمه کرد از آن طرف هم توجیه نادرست که اقا من گفتم:

(لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یصِفُونَ)

اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد می‌شدند (و نظام جهان به هم می‌خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‌کنند!

سوره انبیاء (21): آیه 22

آن جا در حقیقت تعلیق بر محال است.

«وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاط»

تفسیر القمی؛ قمى، على بن ابراهیم، محقق/ مصحح: موسوى جزائرى، طیّب‏، ناشر: دار الکتاب، ج1، ص230

ولی این جا چهار صد تا پانصد میلیون شیعه قائل به خلافت عمر نیست. یعنی در حقیقت این جا شرط محقق است. از دیدگاه شما مشروط هم محقق شد این چه حرف بی خودی است که این ها می زنند. ما

 

پرسش:

راجع به نصب امام جمعه...

پاسخ:

این ها در همین هفته گذشته این حرف ها را زدند. این ها شورای فقهی در زاهدان داشتند همه مفتیانی ک همسو هستند دعوت کرده بودند. یکی از مسائلی که در آن جا تصویب کردند این بود که نصب امام جمعه به دست ولی فقیه نباشد با این که ابو حنیفه و بزرگان شان معتقد هستند که نصب امام به دست سلطان است این را همه اعتراف دارند.

حالا شافعی ها و امام شافعی خیلی زیاد این حرف را قبول ندارند، ولی احناف مخصوصا ابو حنیفه معتقد است که حتما باید نصب امام جمعه توسط حاکم وقت باشد. بعد گفتند که حالا ابو حنیفه گفته ولی یکی از شاگردان ابو حنیفه با او مخالفت کرده است!

عجب! شما مقلد ابو حنیفه هستید، حنفی هستید یا تابع شاگردان ابو حنیفه هستید؟‌ پس شما بیایید مذهب تان را تغییر بدهید بعد بیایید همچنین نظری بدهید.

پرسش:

فعلا کردستان مشکل خاصی ندارد

پاسخ:

نه، البته در کردستان کلا شافعی ها با ما مشکلی به آن شکل ندارند، خطرشان هم خیلی کمتر از حنفی ها است.

همان جمله ی امام شافعی جالب است:

ومات الشافعی ولیس یدری*** علی ربه أم ربه الله

وإن کان حب آل محمد رفضا *** فلیشهد الثقلان انی رافضی

آن ها نسبت به اهل بیت و نسبت به شیعه در مجموع در مقایسه با احناف داریم عرض می کنیم تقریبا با ما مشکلی آن چنانی ندارند.

البته احناف هم زیاد تلاش می کنند تا آن ها را به طرف خودشان بکشانند؛ ولی در این قضایای اخیر علمای کردستان خیلی عالی میدان آمدند.

این ها در رابطه با قضیه ی گرگیج گفتند حرف هایش او نشأت گرفته ای از آمریکا و صهیونیست است. از شیعیان هیچ کس همچنین حرفی نزدند ولی آن ها در این حد حرف زدند. شورای عالی فقه شان یک بیانیه ای دادند چهل – پنجاه نفر از مفتیان شان امضاء کردند.

حتی عبدالحمید یک حرفی در نماز جمعه زده بود علنا سخنان عبدالحمید را محکوم کردند.

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با خروج بر حاکم ظالم و یا حاکم کافر بود. یکی از دوستان درباره عباراتی که ما از صالح فوزان برخی دیگر عرض کردیم، گفتند که این ها شرط کردند که خروج بر حاکم ظالم مشروط بر قدرت است، اگر چنانچه قدرت بود می شود علیه حاکم ظالم یا کافر قیام کرد علمای ما هم همین را می گویند.

علمای ما نظرشان با علمای اهل سنت فرق دارد. یک عده ای از این ها که می گویند قدرت باشد یا نباشد اطاعت از حاکم ظالم لازم است مخالفت با حاکم ظالم خروج از دین است و مرگ، مرگ جاهلی است.

این هایی هم که می گویند مشروط بر قدرت است باید در جواب آن ها گفت: آنها که در مدینه  علیه حکومت یزید قیام کردند، قیام کردند، بالفعل قدرت بر تغیر حکومت نداشتند؛ ولی احتمال عقلایی می دادند که اگر مدینه قیام کرد شهرهای دیگری هم قیام خواهند کرد و به این ها می پیوندند.

و نظر شیعه هم همین است که اگر قیامی علیه حکومت ظالم صورت گرفت ولو ابتدا با یک قدرت خیلی اندک و قابل مقایسه با قدرت حاکم ظالم نیست؛ ولی در اثر گذر زمان در مردم بیداری ایجاد می کند و مردم به این نهضت می پیوندند.

امام (رضوان الله تعالی علیه) در سال 42 که قیام کردند و آن سخنرانی را ایراد کردند شاید یک  درصد مردم ایران آمادگی برای مبارزه با حکومت پهلوی نداشتند. ولی این به تدریج در عرض ده – پانزده سال به یک جایی رسید که هفتاد پنج تا نود درصد مردم آماده شدند و حکومت ظالم از دست رفت.

این خیلی تفاوت دارد با فتوای این ها:

«لا یستطیعون ازالتها و...»

یا مثلا همین بن باز تعبیرش، تعبیر جالبی است.

«الا اذا رای المسلمون کفراً بواحاً عندهم من الله فیه برهان فلا باس ان یخرجوا علی هذا السلطان لازالته اذا کان عندهم قدرة، اما اذا لم یکن عندهم قدرة فلا یخرجوا.»

...زمانی که قدرت ندارند خروج نکنند

«او کان الخروج یسبب شراً اکثر فلیس لهم الخروج؛ رعایة للمصالح العامة، والقاعدة الشرعیة المجْمَع علیها انه (لا یجوز ازالة الشر بما هو اشر منه)، بل یجب درء الشر بما یزیله او یخففه»

ببینید این ها همه دنبال این هستند که قدرت بر ازاله ای حکومت ظالم باید بالفعل باشد. و این در طول تاریخ جز یک حکومتی بیاید حکومت دیگری را از بین ببرد متصور نیست؛ یعنی یک حکومت قدرتی دارد، می خواهد یک حکومت ظالم دیگر را از بین ببرد.

این ها به جای این می گویند اگر یک حکومتی خواست یک حکومت ظالم را از بین ببرد اشکال ندارد و گرنه اگر شما ملت را برای ازاله ظلم قرار بدهید اشکال وارد است.

 ملت به مجرد این که بخواهند تبلیغ کنند برای ازاله ظلم در همان ابتدا مبلغین علیه حکومت ظلم را نابود می کنند. اصلا قیام هم نکنند فراخون بدهند، حکومت این ها را خفه می کنند.

 در حقیقت این ها یک شرطی را برای ازاله حکومت ظالم گذاشته اند که این شرط اصلا و ابدا در تاریخ قابل تحقق نیست چون مردم طبق قاعده کلی چنین قدرتی برای ازاله و نابودی حکومت ندارند چون سلاح دست حکومت است، قدرت دست حکومت است مال و بیت المال دست حکومت است.

مردم چطور می توانند یک قدرتی به دست بیاورند که با حکومت بجنگند. بله یک دفعه این است که تمام ارتشی ها یک جا همگی تصمیم بگیرند بیایند حکومت را از بین ببرند یا سران ارتش بیایند تصمیم بگیرند یک کودتایی انجام بدهند بله فقط در این طور موارد می شود تصور کرد ان هم به قولی از ده مورد کودتایی که انجام می شود، نه موردش ناکام می شود و کودتاگران هم از بین می روند یک موردش موفق می شوند.

این یک مورد را هم می گوید «ازالة الشر بما هو اشر منه» حتی می گوید کفر بواح، کفر بواح؛ یعنی ترویج بی دینی، کفری که هیچ قابل توجیه نیست کفر صریح، کلمه بواح یعنی کفر صریح، نه مثل قضیه ی انکار ضرورتی از ضروریات دین یا بحث ارتداد و این ها نه، در آن جا نه، اصلا علنا حکومت بیاید (نستجیر بالله) خدا را انکار کند.

در چنین موردی می گوید در صورتی که مردم قدرتی داشته باشند باید بیایند قیام کنند، اگر قدرتی نداشتند این ها چنین حقی را ندارند.

پرسش:

گاهی سوال می کنند که حتی شیعه هم همین نظر را دارند در زمان غیبت امام زمان در احادیث است که:

 «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»

می گویند طبق همین احادیث علمای شیعه هم فتوا داده اند که در زمان غیبت کبرای امام زمان قیام جایز نیست.

پاسخ:

ببینید اولا:

«کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج8، ص295.

این روایت سند ندارد و اضافه با خیلی از مسائل مثل قیام زید که مورد تأیید ائمه (علیهم السلام) بودند منافات دارد.

 روایتی که داریم سید حسنی قبل از ظهور حضرت مهدی می آید. خراسانی می آید این ها کاملا با این روایت منافات دارد. اصلا قیام حضرت سید الشهداء زیر سوال می رود. اگر بنا است: «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»؛ قیام سید الشهداء چه خواهد شد؟

من دیدم اقای آذری قمی خدا بیامرزد، -اگر اشتباه نکنم- در مجله ای سه چهار تا مقاله پشت سر هم درباره این روایت تحلیل خوبی کرده و عمیق وارد شده بود.

ایشان تمام روایات را آورده بود و بررسی سندی کرده و روایات مخالف را آورده بود و جمع بندی شان همین بود که روایات «فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏»؛ یعنی اگر یک طاغوتی بیاید قبل از قیام مهدی قیام کند این محکوم به شکست است و مورد تأیید اهل بیت نیست.

ولی اگر این قیام کننده طاغوت نشود مشکلی ندارد. روایتی هست که کسی از مشرق زمین قیام می کند شکست می خورد دوباره قیام می کند دوباره شکست می خورد، دوباره قیام می کند و حکومت تشکیل می دهد که اقای ری شهری و این ها تطبیق به قیام امام (رضوان الله تعالی علیه) می کنند.

این روایت ها هم هست ما که نباید یک روایت را ملاک قرار بدهیم. ما باید همه روایاتی که در این زمینه است را مورد مطالعه قرار بدهیم.

جدیدا شبکه های وهابی مانند شبکه کلمه و این ها دارند همین روایت «فَصَاحِبُهَا طَاغُوت‏» را مطرح می کنند. ما در همین بحث حکومت اسلامی ان شاء الله به آن روایات می رسیم و مفصل بررسی می کنیم که این چنین روایات پیامش چیست.

اگر این چنین باشد این مطالبی که شما از اهل سنت نقل می کنید شیعه هم همین را دارد، ما یک بخشی داریم قیام علیه ظالم در قرآن، قیام علیه ظالم در روایات شیعه. آن جا که ما رسیدیم، یک بحث مفصلی هم داریم.

در آن جا همه این روایات را می آوریم و بررسی می کنیم و ان شاء الله به حول وقوه الهی جواب خیلی محکم و قاطع خواهیم داد.

ناصر الدین البانی که در حقیقت احیاء گر حدیث اهل سنت است خدمتی که ایشان به اهل سنت کرده کسی نکرده است. ایشان متوفای 1420 است همان سالی که بن باز از دنیا رفت. ایشان یک کتاب چند جلدی به نام «سلسلة الاحادیث الصحیحه» دارد و یک کتاب چند جلدی دیگر به نام «سلسلة الاحادیث الضعیفه» دارد.

البته افرادی زیادی هم کتاب ایشان را نقد کردند از جمله اقای سقّاف از علمای بزرگ اردن است. ایشان دو سه تا کتاب علیه البانی نوشته است یکی از این ها تناقضات البانی است که کتاب خیلی خوبی است، خیلی خوب کار کرده است.

چند روز قبل هم یکی از عزیزان می گفت رساله سطح چهار یا ارشد او در رابطه با البانی است به ایشان گفتم شما کتاب های که سقّاف نوشته مطالعه کنید و این می تواند سر نخ خیلی خوبی برای نقد تفکرات البانی باشد.

یک دفعه روایتی علیه صحابه است، می گوید راوی ضعیف است. همان راوی یک مطلبی به له و به نفع صحابه می آورد می گوید روایت صحیح است ! از این طور تناقضات الی ما شاء الله در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحه » و کتاب «سلسلة الاحادیث الضعیفه» دارد.

در زمان خودش هم خیلی ها اعتراض کردند، راجع به یکی از کتاب هایش یک کسی مقاله ای نوشته، ایشان نسبت به مخالیفنش در این کتاب هرچه از دهانش در آمده به این ها داده است. ایشان خیلی تند و خیلی بی ادبانه جواب داده است.

در هر صورت ...

دیگر تربیت شده این مکتب بیش از این توقع نیست. در ادامه می گوید:

«فنحن نذکر دائماً وابدا بان الخروج علی الحکام لو کانوا من المقطوع بکفرهم، ان الخروج علیهم لیس مشروعا اطلاقا، ذلک لان هذا الخروج -ان کان ولا بد- ینبغی ان یکون خروجاً قائماً علی الشرع»

باید مستندات شرعی داشته باشد و ما مستندات شرعی نداریم چون اصلا آن حرف های عثیمین و دیگران را قبول ندارد.

مقبل بن هادی از مفتیان بزرگ وهابی است از او سوال کردند:

«هل الخروج ضد الحاکم مسموح؟»

جایز است.

جواب داده:

 «الخروج ضد الحکام بلیة من البلایا التی ابتلی بها المسلمون من زمن قدیم، واهل السنة - بحمد الله - لا یرون الخروج علی الحاکم المسلم»

قاطعانه گفته و شرط و شروط هم نگذاشته است.

«لان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یقول: «من اتاکم وامرکم جمیع علی رجل واحد یرید ان یشق عصاکم او یفرق جماعتکم فاقتلوه»

رسول اکرم می گوید اگر حکومتی بود که مقبولیت عمومی داشت، اگر کسی علیه این حکومت قیام کرد به هر نحوی باشد فاقتلوه حیث ما کان، ایا ما کان.

«ویقول النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): (اذا بویع لخلیفتین؛ فاضربوا عنق الآخر منهما)»

که در کتاب صحیح مسلم حدیث 6492:

 «وعبادة بن الصامت - رضی الله عنه - یقول: دعانا النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فبایعناه، فقال: فیما اخذ علینا»

از جمله مسائلی که از ما تعهد گرفت این بود:

«ان بایعنا علی السمع والطاعة فی منشطنا ومکرهنا وعسرنا ویسرنا»

 در خوشی و ناخوشی باید از پیغمبر اطاعت کنیم، در سختی و راحتی اطاعت کنیم

 «واثرةً علینا»

ما خوشی های پیغمبر را بر خوشی های خودمان مقدم کنیم، یعنی حالت ایثار داشته باشیم.

«وان لا ننازع الامر اهله»

 ما آن ولی امری که حکومت به دست گرفته با او حق نزاع نداریم

 «الا ان تروا کفرًا بواحًا عندکم من الله فیه برهان»

 حالا اگر کسی از آقای مقبل بن هادی سوال کند این افرادی که در برابر حضرت علی قیام کردند ایا کفر بواحی از امیر المومنین دیدند قیام کردند؟! یا نه اقایان اجتهاد کردند و بر اجتهادشان خطا کردند یک پاداش هم بردند؟!

 سی هزار نفر را در جنگ جمل کشتند و یک صد و ده هزار نفر -بر مبنای تاریخ یعقوبی- در صفین کشتند، تازه ثواب هم بردند! ببینید این ها وقتی یک حرفی می زنند، همان جایی هم که آقایان می گویند مشروط به قدرت است این افرادی که از مکه حرکت کردند گفتند: «نذهب نقاتل علی ابن ابی طالب» در بصره ایا این ها برای تغییر حکومت حضرت علی قدرت داشتند ؟

 انتظار داشتند که در آن جا بروند به جاهای مختلف نامه می نوشتند، به کوفه و... نامه می نوشتند که به ما بپیوندید در آن جا شما چه می گویید؟

یعنی قضیه ی جنگ جمل و جنگ صفین استخوانی در گلوی علمای اهل سنت است، و نمی توانند به ما جواب بدهند. الان دو تا مسئله است این دو تا مسئله در رابطه با حکومت اسلامی برای علمای اهل سنت مصیبت آفریده است.

 یکی قضیه ی نحوه انتخاب خلفاء است که هرکدام به یک روشی بوده که با روش دیگری صد در صد مخالف است، خلافت ابوبکر با خلافت عمر، خلافت عثمان هر کدام یک مقوله ای مختلف است و نمی توانند یک مبنای واحدی داشته باشند جز این که بگویند تعیین خلافت یا به عهده اهل حل و عقد است یا به نصب حاکم قبل است یا به شورا است.

این را ملاک قرار داده اند نه قران و سنت را، عزیزان خوب دقت کنند این ها به جای این که بیایند در رابطه با بحث حکومت اسلامی یک قاعده اسلامی و شرعی و از قران و سنت بنا کنند و بگویند در قرآن مبنای حکومت اسلامی و انتخاب حاکم این است ندارند.

 آمدند خارج را ملاک قرار دادند بر مبنای این حقیقت خارجیه مبنا درست کرده اند، حالا این مبنا با شرع تطبیق بکند یا تطبیق نکند.

یکی هم قضیه ی این دو تا جنگی است که این ها انجام دادند. حالا ما کاری با جنگ نهروان نداریم، این ها راجع به جنگ نهروان هیچ حرفی نمی زنند می گویند این ها قائل به کفر حضرت علی بودند این ها دیگر نمی توانند در آن جا حرف بزنند، چون در آن جا صحابی مانند طلحه و زبیر و معاویه در کار نیست تا بیایند بگویند این ها هم اجتهاد کردند !

در آن جا نیست حالا اگر یکی از این بزرگان در بین خوارج و جنگ نهروان بود قطعا می گفتند این ها اجتهاد کردند و تازه ثواب هم بردند و کسانی که کشته شدند جزء شهدا هستند.

 «فالخروج علی الحاکم یعتبر فتنة»

البته دیروز در جایی دیدم که ابن تیمیه گفته در میان خوارج از صحابه کسی نبوده است و حال آن که از بزرگان صحابه هم بودند ولی نه در حد طلحه و زبیر مثل ذوالخویصره که از صحابه پیغمبر است در جنگ حنین هم بود، اعتراض به پیغمبر هم داشت و در رکاب پیغمبر هم می جنگید.

در میان خوارج تعدادی صحابه بودند اصلا در کربلا در میان لشکر عمر سعد هشت نه نفر از صحابه بودند ولی این صحابه از نظر اهل سنت در درجات پایین بودند خیلی برایشان اهمیت قائل نیستند ولی مقداری که بالاتر می رود افسانه ی عشره مبشره را درست کردند تا بعضی از اصحاب را پشت ان مخفی کنند.

یکی از موضوعاتی که دوستان خوب روی آن کار کنند و تحقیقی هم می توانند بنویسند، همین افسانه ی عشره ی مبشره است.

 یکی از اقایان تحت همین عنوان افسانه ی عشره ی مبشره یک کتاب فارسی نوشته است.

در هر صورت ...

مقبل بن هادی یک بحث مفصلی دارد که ان شاء الله عزیزان بحث مقبل بن هادی را ملاحظه کنند ما در جلسه بعد توضیح می دهیم.

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها