2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
نظر "الوادعی" درباره عدم مشروعیت قیام علیه حاکم کافر
کد مطلب: ١٥٠٧٩ تاریخ انتشار: ٠٥ بهمن ١٤٠٠ - ١٩:٢٢ تعداد بازدید: 1153
خارج فقه الحکومه » فقه
نظر "الوادعی" درباره عدم مشروعیت قیام علیه حاکم کافر

جلسه پنجاهم 05 11 1400

 بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجاهم  05 11 1400

موضوع:  نظر "الوادعی" درباره عدم مشروعیت قیام علیه حاکم کافر

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

پرسش:

بعضی از اقایان می گویند مرگ خلیفه اول به دست خلیفه دوم بوده است.

پاسخ:

البته اقای شیخ طائی که از علمای پاکستان است یک کتابی نوشته مفصل در آن اثبات کرده که خلیفه اول توسط خلیفه دوم مسموم شد.

اما اصلا طرح این قضایا به صلاح ما نیست به ضرر شیعه است. به تعبیر شهید مطهری ما می خواهیم یک زمینه ای تفاهم پیش بیاید که ما بتوانیم فرهنگ ناب اهل بیت را در سطح بین المللی منتشر کنیم ولی این طور مطالب باعث می شود که این ها نسبت به شیعه و نسبت به علمای شیعه حالت بدبینی و تنفر پیدا کنند چهار تا مطلبی هم که از ائمه نقل می کنیم گوش نمی دهند.

یک دفعه یکی از اقایان مراجع معاصر من را خواست فرمود فلانی می گویند شما در شبکه خیلی از خلیفه اول و دوم با تجلیل نام می برید می گویید جناب ابوبکر، جناب عمر.

گفتم حاج آقا وقتی من جناب ابوبکر و جناب عمر می گویم حداقل هزاران نفر سنی بویژه جوان ها می نشینند پای صحبت من گوش می دهند، چهار تا روایت هم از اهل بیت می خوانیم حتی مطاعن هم از آن ها می گوییم گوش می دهند می گوییم جناب اقای ابوبکر این خیانت ها را کرده است!

گفتم اگر امر می کنید خلاف است چشم از امروز انجام نمی دهیم گفت نه! نه! اصلا و ابدا! همین کار  را ادامه بدهید. یعنی با تجلیل نام ببرید.

ببینید! ما فعلا با گذشته کار نداریم زمان شیخ مفید، سید مرتضی (رضوان الله تعالی علیهما) در آن زمان جو طوری بود که این ها آزادانه حرف می زدند خود سید مرتضی در کتاب «الشافی» چند جا در رابطه با کفر این ها صحبت کرده است.

 ولی امروز جوّ غیر از آن جوّ است. مرحوم امام، زمان شاه در کتاب «کشف الاسرار» به صراحت می گوید این دو تا اصل کفر و اصل زندقه بودند تعبیر امام این است. ولی شما ببینید ایشان بعد از انقلاب یا تقریبا بعد از چهل دو  و بعد از مرجعیت کتاب هایی که نوشتند خیلی محترمانه از این ها نام بردند.

 ایشان در کتاب مکاسب محرمه بویژه در بیع فضولی و این ها مفصل می آید می گوید ما جز شهادتین برای اسلام شرط دیگری نداریم. حالا ما به آن صحبت های ایشان در رابطه با وحدت هم اصلا کار نداریم که برای بعد از پیروزی انقلاب است.

الان ما یک جمله ی کوچکی این جا می گوییم فردا در سراسر دنیا منتشر می شود مثل سابق نیست که  بگوییم ما در قم فقط در یک مدرسه ای داریم صحبت می کنیم.

 گرچه سابق هم زمان مرحوم میرزای قمی متوفای 1231 می گوید تعدادی از علمای پاکستان، افغانستان و تاجیکستان خدمت میرزای قمی نامه نوشتند، در نامه نوشته بودند شما وقتی در قم، در کاشان، تبریز و تهران عید الزهرا می گیرید خلفاء را لعن می کنید این ها در این جا زن ها و دختران ما را به اسارت می برند زن و دختران ما را خرید و فروش می کنند!

مرحوم میرزای قمی تقریبا حدود دویست سال قبل است، همان زمانی که عبدالرحمن خان در افغانستان حاکم بود واقعا جنایات وحشتناکی در تاریخ بشریت نسبت به شیعه انجام داد. در افغانستان زن های شیعه را گرفتند، مثلا دختران تا ده ساله را یک قیمتی گذاشتند ؛ دختران ده تا هجده ساله یک قیمت، سی ساله تا پنجاه ساله یک قیمت و ... به این شکل زن ها و دختران شیعیان را خرید و فروش می کردند.

لذا در همان زمان هم وقتی این قضایا انجام می شد این ها زبان به زبان،  سینه به سینه منتشر می شد، گمان می کنم در سال  82 یا 83 بود که در قم یک جا عید الزهرا با لعن های شدید گرفته بودند.

  نوار این ها را ترجمه به عربی کرده به عربستان آورده بودند و به تعداد بسیار زیاد تکثیر و منتشر کرده بودند ما خودمان هم در مدینه بودیم این ها دنبال این کارها هستند.

یا مثلا در کاشان، عربستان به یکی از این هیئت ها پول می داد که شما در هئیت تان به ابوبکر، عمر و عایشه فحش بدهید فیلم بگیرید برای ما بفرستید.

اطلاعات با خبر شد و آمد هئیت شان را تعطیل کرد و اصلا کل ساختمان هیئت را با خاک یکسان کرد. الان ان ها به دنبال این هستند که ما در جلسات مان به خلفا توهین کنیم و این ها به عنوان یک ابزار دارند از این قضیه استفاده می کنند.

 تنها سنی های ایران ملاک نیستند، ما باید مصالح شیعه را در سطح بین الملل در نظر بگیریم و لذا اصلا گذشته از آیات و روایات و نظر مراجع، عقلا هم این کار درست نیست.

شما اگر آیت الله العظمی بهجت و عید الزهرا را در اینترنت سرچ بزنید ایشان می گوید اگر شما در قم، تبریز، اصفهان و کاشان عید الزهرا بگیرید و به مقدساست اهل سنت توهین کنید در هرکجای دنیا نسبت به یک شیعه هتک حرمت بشود خون از بینی یک شیعه بیاید شما شرعا مسئول و شریک هستید.

  لذا ما باید حقایق را بگوییم ولی گفتن حقایق روش دارد یک مرتبه این است که به طرف می گوییم بنشین، یک مرتبه می گوییم بتمرگ! هرکدام از این ها یک پیامی دارد. لذا ما باید حقایق را مطرح کنیم و کوتاه نیاییم هم در حقانیت امیر المؤمنین و هم مظلومیت امیر المؤمنین هردو را بازگو کنیم.

این روشی که یک عده ای در میدان افتاده اند این مُنّی ها، امت واحده یا خائنه درست کرده‌ اند که اقا ما در رابطه با امیر المؤمنین صحبت می کنیم ولی درباره ظلم هایی که علیه اهل بیت انجام دادند، ساکت باشیم، کاملا غلط است.

 ما از خود امیر المؤمنین که دیگر مصلحت اندیش تر نیستیم. خود حضرت امیر المؤمنین در خطبه 150 قضایای بعد از پیامبر را مطرح می کند و ایت الله مکارم شیرازی هم در شرح نهج البلاغه دارند دوستان مراجعه کنند.

«حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ»

تا می گوید:

 «وَ ذَهَلُوا فِی السَّکْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 209، خطبه 150

حتی آقای مکارم می نویسد ابن ابی الحدید می خواهد این خطبه را به زمان بنی امیه تطبیق بدهد و این اشتباه است. این عبارت: «حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ»؛ مربوط به همان دوران خلیفه اول و دوم است ایشان صراحتا این را مطرح می کند. و قول ابن ابی الحدید را رد می کند.

یا در نامه ضرت امیر (سلام الله علیه) به مالک اشتر دارد:

«فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَار»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 435، نامه 53

امیر المؤمنین که بنیانگذار وحدت بود و به خاطر مصالح مسلمین تمام غصه ها را در قلب خودش جا داد:

«فَصَبَرْتُ‏ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْبا»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص48

در خطبه شقشقیه حضرت علی (سلام الله علیه) غوغا کرده است. حضرت داشت سخنرانی می کرد، عربی از حضرت سولی کرد ابن عباس گفت اقا جان ادامه بدهید فرمود:

«شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّت‏»

بعد ابن عباس می گوید من تأسف خوردم  و در عمرم به این اندازه از هیچ چیز تأسف نخوردم که سخنان حضرت امیر را آن عرب نادان قطع کرد و در وسط صحبت یک سوالی کرد.

ابن ابی الحدید می گوید اگر من آن جا بودم به ابن عباس می گفتم  مگر پسر عموی شما دیگر چیزی هم جا گذاشت که نگفته باشد! دیگر چه چیزی می خواست حضرت اضافه بر این بگوید. به هر حال این ها از خطبه شقشقیه خیلی وحشت دارند.

پرسش:

یکی از دوستان سوال کرده فرق ولایت تشریعی و ربوبیت تشریعی چیست؟ اصلا ولایت تشریعی و ربوبیت تشریعی چه ربطی به هم دارد؟

پاسخ:

ولایت تشریعی همان تعبیری است که آیت الله العظمی خویی (رضوان الله تعالی علیه) دارد و خیلی واضح و روشن است. ایشان می فرماید ائمه (علیهم السلام) ولایت تشریعی دارند و خیلی تعبیر قشنگی دارد.

 ایشان شیخ المجتهدین است کسی نمی تواند روی حرف اقای خویی حرفی بزند تعبیر اقای خویی خیلی زیبا است اولا در ولایت تکوینی ایشان در کتاب «مصباح الفقاهة، ج3، ص280 دارد:

«بل لهم الولایة التکوینیة لما دون الخالق.»

این ها ولایت تکوینی بر ماسوی الله دارد.

مصباح الفقاهة؛ نویسنده: السید الخوئی (وفات : 1413)، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی

چاپخانه: العلمیة – قم، ناشر: مکتبة الداوری – قم، ج3، ص280

در مورد ولایت تشریعیه ایشان می گوید:

«وکونهم أولى بالتصرف فی أموال الناس ورقابهم بتطلیق زوجتهم وبیع أموالهم وغیر ذلک من التصرفات»

یعنی ولایت دارند هم به اموال مردم، هم بر خود مردم و می تواند زن یک فردی را طلاق بدهد و اموالش را بفروشد بدون این که او خبری داشته باشد.

بعد می گوید:

«بأن یطلق الإمام زوجة شخص ثم یزوجها بعقد النکاح إما لنفسه أو لغیره أو یتصرف فی دار الغیر ببیعها لشخص آخر أو تصرفه فیها بنفسه بل هذا ثابت بالروایات المتواترة »

مصباح الفقاهة؛ نویسنده: السید الخوئی (وفات : 1413)، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی

چاپخانه: العلمیة – قم، ناشر: مکتبة الداوری – قم، ج3، ص280 و 284

بعضی از اقایان در درس خارج می گویند آقا نمی دانیم دلیلی نداریم ولایت تشریعی برای ائمه است یا نه؟.

دیگر درباره حوزه ای که در ولایت تشریعی ائمه (علیهم السلام) این اندازه دقت ندارند باید گفت: (انا الله و انا الیه راجعون)!

پرسش:

راجع به نماز هم همین است که نمازها کم بود پیامبر چهار رکعتی کرد.

پاسخ:

بله، بله این که در روایات تفویض است خدای عالم تمام نمازها را دو رکعت کرده بود.

«إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ‏ نَبِیَّهُ‏ فَأَحْسَنَ تَأْدِیبَهُ ثُمّ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَ دِینِه‏»

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، ج1، ص378، 4 باب التفویض إلى رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم)، ح3‏

«فُرِضَتْ الصَّلاَة رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ زِیدَ فیها فَجَعَلَ لِلْمُقِیمِ أَرْبَعًا»

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار؛ اسم المؤلف:  أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی الوفاة: 235، دار النشر : مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج2، ص204

پیامبر دو رکعت به ظهر و دو رکعت به عصر و دو رکعت به عشاء اضافه کرد. لذا در سفرها ما فرض النبی ساقط می شود مافرض الله ثابت می ماند.

نامه ای که امام  به آیت الله قدیری نوشت نامه خیلی تندی بود. من ندیدم امام بعد از انقلاب به کسی این طور تند نوشته باشد، آقا شما دارید در ولایت اهل بیت تشکیک می کنید، شما بروید روایات تفویض را مطالعه کنید، روایات تفویض خیلی مسائل را روشن کرده است.

اگر یک وقت فرصتی پیدا بشود در همین بحث ولایت و حکومت اسلامی ان شاء الله ما در رابطه با ائمه (علیهم السلام) بحث می کنیم.

 البته نه ما بلکه خود وهابی ها هم همین ها را دارند، ابن تیمیه می گوید بعضی از علما هستند و این ها ولایت تدبیر عالم را دارند؛ یعنی این مال ما نیست، خود سنی ها و وهابی هم به این ولایت تشریعی قائل هستند.

  حتی بن باز می گوید ابن تیمیه جزء ابدال و اوتاد است، ابدال و اوتاد آن ها هستند که مثل حضرت خضر ولایت بر تمام امور تکوین و تشریع دارند.

ما متاسفانه در همین کتابی که آقایان برای کتاب درسی سطح 2 حوزه های علمیه نوشته اند گیریم، اتفاقا پریشب هم معاونت حوزه های علمیه خواهران که از دوستان کلاس ما بود زنگ زده بود گفت این ها دارند این کتاب را اصلاح می کنند.

من خدمت شان عرض کردم کسانی که این طرز تفکری دارند که می گویند: ما نباید نسبت به ائمه تفکر فرا بشری داشته باشیم، هرگز صلاحیت برای نوشتن کتاب درسی برای حوزه ندارند حالا اصلاح بکند، اصلاح شده اش را هم برای من فرستادند امدند نصف مطالب خرافی و ضد شریعت را حذف کردند و بعضی از قسمت هایش را هم حذف نکردند.

آقا این کلمه ی فرا بشری ان روز هم گفتم این واژه ای است که در شبکه های وهابی مطرح است. دارند می گویند شیعه ها برای ائمه قدرت فرا بشری قائل هستند! این که اقای خویی فرمود این فرا بشری است یا فرا بشری نیست؟ ایا برای غیر از ائمه چنین قدرتی هست؟

یا:

«الولایة التکوینیة لما دون الخالق.»

این:

«خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین‏»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص613

این دیگر متن زیارت جامعه ی کبیره است. این که ما بیاییم در کتاب درسی و ان هم برای سطح دو همچنین خرافاتی را بنویسم بعد این طلبه همین ها را می رود بالای منبر مطرح می کند.

حالا حوزه نگذاشت تدرس بشود ولی الان در بعضی از دانشگاهها همین کتاب دارد تدریس می شود فرقی نمی کند چه طلبه منحرف بشود سنی بشود وهابی بشود یا دانشجو بیاید سنی و وهابی بشود.

 یعنی اگر کسی این کتاب را بخواند هیچ شک و شبهه ای نیست که عاقبت او چیزی مثل سید ابو الفضل برقعی یا قلمداران می شود.

فردا مثل شیخ حسین موید وهابی می‌ شود که الان عمامه را کنار گذاشته در شبکه های وهابی علیه شیعه هرچه از دهانش در می آید نثار می کند. ایشان در مدرسه اقای گلپایگانی درس خارج می گفت.

 همان زمان که ما رجال می گفتیم ایشان هم در مسجد درس خارج می گفت و 150 تا 200 نفر شاگرد داشت عضو رسمی بعثه آیت الله العظمی فاضل بود.

 رفت اردن و از آن جا هم عربستان رفت عمامه و این ها را کنار گذاشته و الان به عنوان ضد تشیع تمام عیار دارد حرف می زند من گمان نمی کنم اگر یزید زنده بشود و در شبکه های ماهواره ای بیاید این طور به تشیع جسارت کند که این شیخ خبیث بلا نسبت خبیث، نسبت به شیعه دارد جسارت می کند.

یک سخنرانی ایشان از صد تا سخنرانی کارشناسان وهابی تأثیر گذاری و تخریبش بیشتر است دیگر حالا چه کار باید کرد؟ قلب حضرت ولی عصر چقدر ناراحت می شود ما وقتی این ها را می بینیم و می شنویم قلب مان به درد می آید آقا ولی عصر (ارواحنا له الفداء) چه می کشد؟!

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با یکی از این وهابی ها در کتاب «تحفة المجیب علی اسئلة الحاضر والغریب» بود این کتابی را که مشاهده می کنید کتاب تحفة المجیب است که اقای وادعی که یکی از وهابی های سرشناس عربستان سعودی است این کتاب را نوشته ایشان بحثی دارد بر این که:

«فالخروج علی الحاکم یعتبر فتنة»

اصلا خروج بر حاکم فتنه است.

 «فبسببه تسفک الدماء، ویضعف المسلمون، حتی لو کان الحاکم کافرًا»

حاکم اگر کافر هم باشد

«فتاریخ اهل السنة - من زمن قدیم - لا یجیزون الخروج علی الحاکم المسلم، وفی هذا الزمن الخروج علی الحاکم الکافر لابد ان یکون بشروط، فاذا کان جاهلاً لابد ان یعلم، والا یؤدی المنکر الی ما هو انکر منه، ولا تسفک دماء المسلمین.»

دیگر خیلی واضح و روشن می گوید اگر حاکم ولو کافر هم باشد ما حق قیام در برابر حاکم در کشور اسلامی نداریم، ان شاء الله عرض می کنیم همین نظریه اقایان با روایاتی که خود اهل سنت نقل کرده اند در وجوب قیام در برابر ظالم کاملا در تضاد هستند.

حالا ما این ها را عرض می کنیم بعد خواهیم گفت که این فتاوا با آیات قرآن در مبارزه با ظالم روایاتی که اهل سنت خودشان از پیامبر اکرم در مبارزه با ظلم و قیام در برابر ظالم نقل کردند در تضاد است.

ابو الولید باجی یک کتابی به نام «النصیحة البلدیه» دارد وصیت ابو الولید باجی به فرزندانش است در این جا می گوید:

«فالتزاما الطاعة و ملازمة الجماعة فان السلطان الجائر الظالم ارفق بالناس من الفتنة وانطلاق الایدی والالسن.»

ملتزم به پیروی از حاکم باشید و همراه با جماعت باشید!

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! ولو این که دینت هم در خطر باشد.

«وإن أراد أمرا ینتقص دینک فقل سمع وطاعة دمی دون دینی فلا تفارق الجماعة»

دینم فدای جانم باد!

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی الوفاة: 235، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج6، ص544

بر خلاف آن جمله مشهور منتسب به سید الشهدا (سلام الله علیه):

«إنما الحیاة عقیدة وجهاد»

البته ما مدرکی برای این جمله پیدا نکردیم اگر دوستان مدرک پیدا کردند ما را هم خبر کنند جمله مشهوری است، ولی این که در کتب شیعه و یا سنی است یا مقتطف از روایات است ما به روایتی دست پیدا نکردیم.

بعد می گوید:

«فان رابکما امر»

اگر یک چیزی شما را به شک بیندازد

 «ممن ولی علیکما»

نسبت به حاکم تان

«او وصلت منه اذیة الیکما فاصبرا وانقبضا»

صبر کنید خود داری کنید.

 «وتحیلا لصرف ذلک عنکما بالاستنزال والاحتمال والاجمال»

خلاصه یک توجیهی درست کنید حتی اگر توجیه محال و مضحک بود!

حالا این هم می گوید شما یک توجیهاتی بکنید:

 «والا»

اگر نتوانستید توجیه کنید و حیله ای درست کنید. حیله یعنی حیله ای شرعی برای توجیهات ظالم.

«فاخرجا عن بلده»

اصلا از آن کشور هجرت کنید بروید در یک کشور دیگر!

 «الی ان تصلح لکما جهته وتعود الی الاحسان الیکما نیته»

تا خدا در دل این حاکم بیندازد که در حق شما خوبی کند.

«وایاکما وکثرة التظلم منه»

اصلا هیچ جا هم نگویید این ظالم در حق ما ظلم کرده است. از ظلم او هم هیچ جا نگویید تظلم هم نکنید.

 «والتعرض لذکره بقبیح یؤثر عنه»

تعرض به او به الفاظ قبیحی که به شما رسیده نکنید.

 «فان ذلک لا یزیده الا حنقا وبغضة فیکما ورضا باضراره بکما»

وقتی شما پشت سر یک حاکم ظالم حرف می زنید این باعث می شود که کینه آن حاکم نسبت به شما زیاد بشود و چه بسا ضررهای هم برساند.

 بعد همین طور ادامه می دهد. این ها همه از مفتیان معاصرشان است، مفتیان قدیمی را قبلا مطرح کردیم.

بعد آقای رحیبانی حنبلی کتابی به نام «مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی» دارد. این کتاب ها را ما به زحمت گیر آوردیم و تصویر گرفتیم.

العلامه الشیخ مصطفی السیوطی الرحیبانی الفقیه، جلد ۶، صفحه ۲۶۷

« اما بعد استقرار الاحکام وانعقاد الاجماع علی تحریم الخروج علی الجائر»

اجماع بر حرمت خروج بر حاکم جائر منعقد است؛ پس چون اجماع است و احکام شرعیه هم اسقرار الاحکام یعنی حکم شرع هم بر این بار است.

«فلا یجوز الخروج علیه.»

یک روایتی من قبلا عرض کردم که یکی از دوستان هم مدارکی برای ما فرستاده بود ما تصاویرش را گرفتیم کار را اضافه کردیم.

این ها این قضایا را که مطرح می کنند خروج بر حاکم ظالم اجماع داریم که حرام است. این هایی که در برابر امیر المؤمنین خروج کردند، شما که می گویید خروج در برابر کافر هم جایز نیست اجماع داریم استقرار الاحکام است؛ پس این خروج عایشه، طلحه و زبیر در برابر امیرالمؤمنین بفرمایید چیست؟

البته هم در منابع شیعه ما داریم و هم در منابع اهل سنت داریم، مرحوم شیخ مفید کتابی به نام «الکافئه فی ابطال توبة الخاطئه» دارد.

  آقایان اگر نظرشان باشد من یک دفعه عرض کردم، مناظره ای که مرحوم شیخ مفید با عبدالجبار معتزلی داشت، خیلی مناظره ی خوبی است، من مدرکش را هم برای دوستان بگویم.

این کتاب خاتمه ی مستدرک است جلد 3 صفحه 237 مرحوم قاضی نور الله شوشتری هم در کتاب مجالس المومنین دارد. مرحوم سید بحر العلوم متوفای 1212 در کتاب فوائد الرجال دارد. آقای سید علی بروجردی متوفای 1313 دارد. در خاتمه مستدرک جلد 3 صفحه 236 مفصل نقل می کند من فقط عربیش را می خوانم:

«بینما القاضی عبد الجبار ذات یوم فی مجلسه فی بغداد- و مجلسه مملوء من علماء الفریقین- إذ حضر الشیخ»

یعنی شیخ مفید

 «و جلس فی صفّ النعال»

همان دم در نشسته بود

 «ثم قال للقاضی: إنّ لی سؤالا، فإن أجزت بحضور هؤلاء الأئمة. فقال له القاضی: سل. فقال: ما تقول فی هذا الخبر الذی ترویه طائفة من الشیعة «من کنت مولاه فعلی مولاه» أ هو مسلّم صحیح عن النبیّ صلّى اللّه علیه و آله یوم الغدیر؟ فقال: نعم خبر صحیح. فقال الشیخ: ما المراد بلفظ المولى فی الخبر؟ فقال: هو بمعنى أولى. فقال الشیخ: فما هذا الخلاف و الخصومة بین الشیعة و السنة؟»

اگر به معنای اولی است یعنی اولویت پس این اختلافات چیست؟

 «فقال الشیخ: أیّها الأخ هذه روایة، و خلافة أبی بکر درایة، و العادل لا یعادل الروایة بالدرایة.»

حدیث غدیر روایت است خلافت ابوبکر درایت است این ها باهمدیگر نمی سازند.

 «فقال الشیخ: ما تقول فی قول النبیّ صلّى اللّه علیه و آله لعلیّ علیه السلام: «حربک حربی، و سلمک سلمی؟»

این هم در منابع اهل سنت با سند صحیح به وفور آمده است. پیغمبر اکرم به حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و امیر المؤمنین نگاه کرد فرمود:

«حرب هؤلاء حربی و سلمهم سلمی»

«قال القاضی: الحدیث صحیح.»

شما نحوه استدلال را ببینید چقدر زیبا دارد مقدمه چینی می کند بدون که فحش بدهد و توهین کند می گوید این حربک حربی درست یا نه؟ قاضی می گوید درست است. گفت:

«ما تقول فی أصحاب الجمل؟»

حربک حربی این ها حرب با پیغمبر بود.

«فقال القاضی: أیّها الأخ إنّهم تابوا.»

این ها همگی توبه کردند.

«فقال الشیخ: أیّها القاضی الحرب درایة، و التوبة روایة، و أنت قررت فی حدیث الغدیر أن الروایة لا تعارض الدرایة. فبهت الشیخ القاضی، و لم یحر جوابا، و وضع رأسه ساعة ثم رفع رأسه، و قال: من أنت؟ فقال: خادمک محمّد بن محمّد بن النعمان الحارثی. فقام القاضی من مقامه، و أخذ بید الشیخ، و أجلسه على مسنده، و قال: أنت المفید حقّا، فتغیّرت وجوه علماء المجلس»

همه به هم ریختند.

 «فلمّا أبصر القاضی ذلک منهم»

متوجه شد همه به هم ریختند گفت:

  «أیّها الفضلاء و العلماء، إن هذا الرجل ألزمنی، و أنا عجزت عن جوابه، فإن کان أحد منکم عنده جواب عمّا ذکره فلیذکر»

هرکس جوابی دارد بگوید تا:

 «لیقوم الرجل و یرجع مکانه الأول.»

من این شیخ را همان دم می فرستم تا کنار کفش ها بشیند و شخصی که جواب می دهد بیاید کنار من بشنید.

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل الخاتمة؛ نورى، حسین بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج‏3، ص236

بعد می گوید عضد الدوله رسید خیلی خوشحال شد مرحوم شیخ مفید را خواست خیلی تحویل گرفت.

در هر صورت...

این ها را عزیزان دقت کنند در لابلای این بحث هایی که بزرگان ما داشته اند نکاتی هست که یکی از بهترین روش های مناظره را بزرگان ما داشته اند. حالا ائمه (علیهم السلام) آن ها از منبع نبوت و وحی علم شرع نوشیده اند.

«لَا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص47، خطبه 2

«لا احصى ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم‏»

ولی این علما و بزرگان ما می توانند برای ما الگو باشند و همین ها است که باعث می شود در نامه ای که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به شیخ مفید دارد. دقت کنید ما آن نهایت آرزویی که می خواهیم برسیم ببینید تعبیر حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نسبت به شیخ مفید چه است؟ ما باید آن نگاه بالایمان و قله ای که در حوزه دنبال ان هستیم برسیم این قله است. نه فقط رفتن چند منبر موعظه و گریه کردن و یا چند درس فقه و اصطلاحات یاد گرفتن این ها خوب است ولی ببینید:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْدُ سَلَامٌ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَوْلَى الْمُخْلِصُ فِی الدِّینِ الْمَخْصُوصُ فِینَا بِالْیَقِینِ فَإِنَّا نَحْمَدُ إِلَیْکَ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ نَسْأَلُهُ الصَّلَاةَ عَلَى سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ نُعْلِمُکَ أَدَامَ اللَّهُ تَوْفِیقَکَ لِنُصْرَةِ الْحَقِّ»

این نامه حضرت ولی عصر نسبت به شیخ مفید است.

 «أَدَامَ اللَّهُ تَوْفِیقَکَ لِنُصْرَةِ الْحَقِّ وَ أَجْزَلَ مَثُوبَتَکَ عَلَى نُطْقِکَ عَنَّا بِالصِّدْقِ»

این ملاک و محور است. بعد می گوید:

 «أَنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَنَا»

خدای عالم به ما اجازه داد

 «فِی تَشْرِیفِکَ بِالْمُکَاتَبَةِ»

اگر من نامه هم می نویسم خدای عالم اجازه داد به تو نامه بنویسم.

 «وَ تَکْلِیفِکَ مَا تُؤَدِّیهِ عَنَّا إِلَى مَوَالِینَا ...فَقِفْ أَمَدَّکَ اللَّهُ بِعَوْنِهِ عَلَى أَعْدَائِهِ الْمَارِقِینَ مِنْ دِینِه‏»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص597.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج53، ص175

این ها همه نشان می دهد بر این که ما آن بالاترین قله ای که بخواهیم برسیم این است.

 الان هم من خیلی بی پرده به شما بگویم افرادی هستند که ارتباط تنگاتنگ با حضرت ولی عصر دارند و چه بسا در بین ما هم هستند ما روایات متعدد داریم آن ها هم که تشرف پیدا کردند ابدال و اوتاد حالا سی نفر هستند بیست و پنج نفر هستند بعضی ها دارند که دوازده نفر هستند بعضی گفته یازده نفر هستند.

 این اوتاد ملازم حضرت ولی عصر هستند برای رفع مشکلات بندگان خدا در کل کره ی زمین همان کاری که حضرت خضر انجام می داد انجام می دهند.

این ها در میان ما هستند چه بسا اگر به ما سلام هم بدهند ما به زحمت جواب سلام این ها را بدهیم، چه بسا در قم هم بعضی از افراد باشند که ارتباط تنگاتنگ با حضرت دارند.

 اقای عالی دو سه تا نکته ای در رابطه با خادم مدرسه ی تبریز داشتند که می گوید خیلی خادم متدینی بود گفت من از برادر زن اقای علامه امینی مرحوم کسائی شنیدم که می گوید من در آن جا تدریس می کردم یک شب قبل از اذان صبح بیدار شدم دیدم اطاق خادم خیلی نورانی است، نور عجیبی است به نور چراغ و این ها نمی ماند. بعد از مدتی نور خاموش شد بعد من وارد شدم به خادم گفتم قضیه چیست؟ گفت بله الان حضرت ولی عصر این جا آمده بود و من به من فرمود یکی از اوتادی که با من بودند به رحمت خدا رفته من تو را به جای او منصوب می کنم و فردا ظهر منتظر باش کسی می آید شما را به من برساند. می گفت من همین طوری از اول صبح حرکات این خادم را زیر نظر داشتم تا نزدیک های ظهر بود دیدم خادم کنار حوض آمد لباس هایش را شسته بود تمیز کرده بود خشک کرده بود پوشید وضو گرفت. می گوید همین طوری که ایشان را زیر نظر داشتم، در حیات مدرسه یک دفعه دیدم نیست شد، پایین آمدم هرکجا را گشتیم دیدیم از این خادم خبری نیست. امیدواریم که ان شاء الله خدا به ما همچنین توفیقاتی عنایت کند.

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها