2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
جایگاه حقیقی «اهلبیت» و «صحابه» در این روایات روشن می شود!
کد مطلب: ١٥٣٧١ تاریخ انتشار: ٢٥ دي ١٤٠١ - ١٨:٤٣ تعداد بازدید: 1559
حبل المتین » عمومی
جایگاه حقیقی «اهلبیت» و «صحابه» در این روایات روشن می شود!

برنامه حبل المتین20-09-1401

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

                                                                                                         20/09/1401

موضوع: جایگاه حقیقی «اهلبیت» و «صحابه» در این روایات روشن می شود!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

یاد و نام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با اشعاری ناب و جانسوز

روایت صحیحه اعلایی درباره شرط امان در زمان ظهور امام زمان (سلام الله علیه)

جایگاه حقیقی «اهلبیت» (علیهم السلام) و «صحابه» در این روایات روشن می شود!

پیشگویی عجیب پیامبر از نتایج خطرناک جدایی از اهلبیت (علیهم السلام)

تماس‌های بینندگان برنامه

آیا نباتات و گیاهان در پذیرش ولایت اهلبیت (علیهم السلام) شعوری دارند!؟

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا فاطمه‌ ای منشاء خیر و برکات

حب تو بود قبولی صوم و صلات

فرمود نبی خدا گناهش بخشد

هرکس که برای تو فرستد صلوات

اللهم صل علی فاطمه و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

السلام علی ربیع الأنام و نضره الأیام السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علیک یا بقیه الله

دوستان عزیز، همراهان گرانقدر و بیننده‌های نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» سلام علیکم و رحمه الله. خداوند به شما سلامتی و عاقبت بخیری عنایت کند.

خداوند عزیز را شاکر و سپاسگذاریم که مجدد توفیق داد تا با برنامه زنده «حبل المتین» به خانه‌های شما آمدیم. ان‌شاءالله بتوانیم امشب هم همانند هفته‌های گذشته برنامه‌ای مفید و قابل استفاده را تقدیم حضور شما کنیم.

ایام، ایام فاطمیه و شهادت غریبانه و مظلومانه حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) است.

ان‌شاءالله خداوند توفیق درک جایگاه و مقام و منزلت این بانوی بزرگوار بهشتی را به ما عنایت بکند و بتوانیم در فاطمیه پیش‌رو یعنی فاطمیه دوم آنطور که شایسته است جایگاه و مقام و منزلت این بانوی بزرگوار را بیان کنیم.

ان شاءالله در بزرگداشت فاطمیه دوم که نقل قوی‌تری است یعنی 95 روز بعد از رحلت نبی مکرم و معظم اسلام، عاشورایی برپا کنیم و یاد و نام حضرت زهرای مرضیه را بلند کنیم.

ان‌شاءالله نام حضرت فاطمه زهرا را با همین مجالس، محافل، عزاداری‌ها و مباحث معرفتی که بیان می‌شود زنده کنیم و از مظلومیت دربیاوریم.

امشب هم در کنارتان هستیم و قرار است ابتدا مباحثی داشته باشیم، بخشی از برنامه هم اگر توفیق پیدا کردیم در خدمت شما بیننده‌های عزیز و نازنین هستیم.

مثل همیشه گفتیم «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برای هرگونه بحث و گفتگو با آقایان وهابی و شبکه‌هایی که همیشه مدعی گفتگو و مناظره هستند، آماده است.

هرچند که ما آنها را بعنوان کارشناس قبول نداریم و اعتقاد داریم گوینده‌ای بیش نیستند و سوادی برای بحث و گفتگو ندارند. در هر صورت ما این آمادگی را برای بحث و مناظره داریم.

همچنین آقایان و عزیزان اهل‌سنت اگر سؤال یا مطلبی دارند، می‌توانند با برنامه تماس بگیرند و ما در خدمت عزیزان شیعه هم هستیم.

امشب طبق هفته‌های گذشته و یکشنبه شب‌ها در محضر سرور عزیز و گرانقدر، حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش‌آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیه الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

ایام شهادت جانسوز، مظلومانه و غریبانه حضرت صدیقه طاهره پاره وجود رسول الله را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم آن نازنین وجودی که؛

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

و شما بینندگان عزیز و گرامی و دوستداران اهل‌بیت تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم. خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند می‌دهیم پاداش ما را در این مصائب جانکاه، فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الاعظم (أرواحنا فداه) قرار بدهد، ان‌شاءالله.

یاد و نام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با اشعاری ناب و جانسوز

ما طبق برنامه همیشگی - حتی پیش از ایام فاطمیه - برنامه را با یاد و نام حضرت صدیقه طاهره آغاز می‌کنیم تا ان‌شاءالله دین و دنیا و آخرت همه ما بیمه آن نازنین بزرگوار باشد.

ظلم اشرار کجا، فاطمه زار کجا

ضرب مسمار کجا، مخزن اسرار کجا

آتش کینه کجا، محسن شش ماهه کجا

پهلوی دخت نبی و در و دیوار کجا

بهر احقاق حقوق و طلب حق علی

پهلوی دخت نبی و در و دیوار کجا

این چه سری است خدایا بنما افشایم

یک تن و این همه رنج و غم و اندوه کجا

در جوانی ز جهان سیر شدن یعنی چه

این تمنا ز گل گلشن دادار کجا

عوض مزد رسالت ز ره ظلم و ستم

پیکر فاطمه و صدمه بسیار کجا

تمام فرزندان رسول اکرم در زمان حیات آن بزرگوار از دنیا رفتند. «قاسم» و «طیب» و «طاهر» در مکه و «ابراهیم» و «زینب» و «رقیه» در مدینه از دنیا رفتند. تنها یک فرزند از رسول گرامی اسلام باقی ماند، اما با این فرزند چه کردند که حضرت فاطمه زهرا فرمود:

«صبت علی مصائب  **  لو أنها صبت علی الأیام صرن لیالیا»

به قدری بعد از رسول الله مصیبت بر من وارد شد که اگر این مصیبت‌ها بر روز روشن وارد می‌شد به شب ظلمانی مبدل می‌شد.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 19، ص 149، باب الشعراء: (227) إلا الذین آمنوا... ..

نقل شده است حضرت صدیقه طاهره بقدری در آخر عمرشان گریه می‌کردند و غصه می‌خوردند که در اواخر عمر مبارکشان پوست و استخوانی بیشتر از ایشان باقی نمانده بود. نمی‌دانم کسانی که در حق حضرت صدیقه طاهره جفا کردند فردای قیامت چه پاسخی می‌دهند!!

امیدواریم که حضرت ولی عصر با تأسیس حکومت جهانی اسلامی، رفع ظلم از کره زمین، ایجاد عدل و عدالت و مساوات و یکسانی، قلب صدیقه طاهره را خوشحال کند طوری که اثری از ظلم و ستم نباشد و تمام انسان‌ها و حیوانات و پرندگان همه و همه احساس عدالت کنند.

روایت صحیحه اعلایی درباره شرط امان در زمان ظهور امام زمان (سلام الله علیه)

«مرحوم ابن بابویه» متوفای 329 هجری، پدر «شیخ صدوق» متوفای 381 هجری صاحب کتاب «الإمامة و التبصرة» روایتی را نقل می‌کند که خیلی عجیب است. البته این روایت را «مرحوم شیخ صدوق» هم در کتاب «کمال الدین» نقل کرده است که روایت صد در صد صحیح است.

راویان روایت «سعد بن عبدالله اشعری قمی» و «محمد بن حسین بن أبی الخطاب» است که ثقه هستند. راوی سوم «حسن بن محبوب» از اصحاب بزرگوار و اصحاب اجماع هست. راوی چهارم «علی بن رئاب» از ثقات قطعی هستند.

بنابراین می‌شود گفت روایت از نظر سند، صحیحه اعلایی است و تمام رواتش در رده بالایی از وثاقت هستند. روایت در رابطه با آیه شریفه 6 سوره انعام است که خداوند متعال می‌فرماید:

(یوْمَ یأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّک لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُون)

اما آن روز که این آیات و نشانه‌ها تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده‌اند و یا عمل نیکی انجام نداده‌اند سودی به حالشان نخواهد داشت، بگو (اکنون که شما چنین انتظارات غلطی دارید) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) می‌کشیم!

سوره انعام (6): آیه 158

کسی که قبل از آن آیات ایمان نیاورد، دیگر ایمان آوردنش همانند تعبیری است که نسبت به «فرعون» مطرح شده است. در قرآن کریم آمده است که «فرعون» گفت:

(قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآن)

می‌گوید الان توبه کردم.

سوره نساء (4): آیه 18

در مقابل از جانب خداوند متعال به «فرعون» خطاب آمد که تا الان گناه کردی، حال که در حال غرق شدنی، توبه می‌کنی؟!

جالب این است که امام صادق فرمودند: مراد از این آیات ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند و آیه‌ای که منتظر هستند و بعد از آن دیگر ایمان فایده‌ای ندارد، عبارت از قائم آل محمد (صلوات الله علیه و علی آبائه) است.

«وَ الْآیةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقَائِمُ عَلَیهِ السَّلَامُ فَیوْمَئِذٍ لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ»

ایمان آوردن افرادی همانند وهابی‌ها و امثال آنها که مذهب‌های من درآوردی و توجیهات احمقانه‌ای دارند، هیچ فایده‌ای ندارد.

«قِیامِهِ بِالسَّیفِ، وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ آبَائِهِ عَلَیهِمُ السَّلَام»

حضرت بقیة الله الأعظم با سلاح می‌آیند. البته زمانی که کلمه «سَّیفِ» می‌آید مراد شمشیر نیست بلکه مراد سلاح است. سلاح در زمان رسول اکرم شمشیر و نیزه و تیر بود، اما سلاح زمان حضرت ولی عصر امکانات پیشرفته نظامی است.

ما به بینندگان قول دادیم در فرصتی مناسب در رابطه با اینکه آیا وقتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می‌آیند از امکانات پیشرفته نظامی هم استفاده می‌کند یا خیر، صحبت‌هایی داشته باشیم.

آنچه که ما از روایات فهمیدیم گویای این است که حضرت ولی عصر نه تنها از این امکانات نظامی استفاده می‌کنند، بلکه از یکسری امکانات نظامی استفاده می‌کنند که دنیا از آن بی‌خبر است و فوق تمام امکانات نظامی موجود در عالم است.

قرار نیست حضرت بقیة الله الأعظم بیاید و با معجزه همه چیز درست شود و مثلاً با یک اراده تمام سلاح‌ها و امثال آنها را از بکار بندازند. اینکه هنر نیست!

رسول گرامی اسلام هم توانایی انجام چنین کاری را داشتند. حضرت آدم و حضرت نوح هم می‌توانستند چنین کاری کنند. حضرت ولی عصر با همین امکانات روز و امکانات پیشرفته نظامی استفاده می‌کنند و روایات نیز این امر را کاملاً تأیید می‌کنند.

«قِیامِهِ بِالسَّیفِ، وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ آبَائِهِ عَلَیهِمُ السَّلَام»

کسانی که به آباء حضرت ولی عصر ایمان آورده بودند، در امان هستند.

الإمامة و التبصرة من الحیرة، نویسنده: ابن بابویه، علی بن حسین، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص 101، ح 91

کسانیکه به آباء حضرت ولی عصر یعنی به مذهب اهل‌بیت و ه حقانیت اهل‌بیت ایمان آورده بودند، در امان هستند.

در مقابل برای کسانی که حجت بر آنها تمام شده که اهل‌بیت حق هستند اما با این وجود عناد دارند و زیر بار نمی‌روند، اگر با آمدن حضرت بقیة الله الأعظم و دیدن شمشیر آن بزرگوار بخواهند ایمان بیاورند ایمانشان هیچ فایده‌ای ندارد.

مجری:

خیلی ممنونم از حضرت استاد که طبق معمول ابتدای برنامه نام و یاد مادر ما، مادر سادات، مادر همه مؤمنین و شیعیان، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اول مظلومه عالم را زنده کردند و هم‌چنین یاد و نام مولا و آقاجانمان حضرت ولی عصر را ابتدای برنامه مطرح کردند.

دوستانی که برنامه زنده «حبل المتین» را دنبال می‌کردند، در جریان هستند که موضوع اصلی برنامه "درس‌هایی از امامت و ولایت" بود و محور گفتگوی ما و مباحثی که حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی تقدیم می‌کردند، بحث حدیث ثقلین بود.

در ابتدا جناب استاد اگر صلاح بدانید دوستان کلیپی را از شبکه‌های وهابی در خصوص حدیث ثقلین و اهل بیت آماده کردند. این کلیپ را ببینیم، بشنویم و برگردیم ان‌شاءالله پاسخ حضرت استاد را در این زمینه خواهیم داشت.

کلیپ:

"سؤال دوم شما آقا محسن در مورد حدیث ثقلین بود. «عترتی» در «مسند احمد بن حنبل» و در منابع دیگر آمده است. می‌خواهم بدانم «عترتی» چه کسانی هستند؟! «عترتی» از کهکشان دیگری آمده‌اند؟! از جای دیگری آمدند؟! مگر «عترتی» همان صحابه پیامبر نیستند؟!

مگر «آل بیت» اول صحابه نیستند بعد «آل» شدند؟! فرق بین «آل» و صحابه چیست؟! در تعریف صحابه چه می‌گویند؟! دیدن پیامبر در زمان حیات و ایمان آوردن به آن بزرگوار؛ این‌ها صحابه پیامبر هستند.

علی بن أبی طالب، حسن و حسین صحابه هستند. شما ممکن است بگویید جعفر و سایرین صحابه نیستند و تابعین هستند، اما از اول آنها صحابه بودند."

مجری:

خیلی جالب بود! واقعاً جای تأسف و تأمل دارد که ایشان هنوز قادر نیستند «عترتی»، «اهل بیتی» و صحابه را از هم تشخیص بدهند.

جایگاه حقیقی «اهلبیت» (علیهم السلام) و «صحابه» در این روایات روشن می شود!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

در ابتدا باید بگوییم خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق‌ترین انسان‌ها قرار داده است. خدا را شاکر هستیم که در دنیا یک علی آفریده است و به قول آقای «کوهستانی» این علی هم نصیب ما شیعیان شد. واقعاً اگر علی نبود، دنیا آمدن معنا نداشت و زندگی مفهوم نداشت.

بارها گفته‌ام خدایا چقدر تو را شکر کنیم که علی را آفریدی! خدایا چقدر شکر کنیم که ما را با علی آشنا کردی! خدایا چقدر شکر کنیم که محبت علی را به ما نعمت دادی! نعمتی که مافوق آن نعمتی نیست را خدا به ما کرم کرده است.

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: قدر ولایت ما را در دنیا نمی‌دانید. فردای قیامت که قدرت ما را ببینید، قدر ولایت ما را خواهید دانست.

«وَ إِیابُ الْخَلْقِ إِلَیکمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیکم»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 612، ح 3213

همه چیز دست اهل‌بیت است. «قسیم الجنّة و النار» حضرت امیرالمؤمنین و فرزندان آن بزرگوار است. بهشت و جهنم دست آن بزرگواران است. سعادت و شقاوت دست علی بن أبی طالب و فرزندان آن بزرگوار است.

این آقا می‌گوید: «اهل بیتی» از کهکشان دیگر آمدند؟! آقای «خدمتی» من به این اصطلاح عقل شما تأسف می‌خورم.

امیرالمؤمنین فرمودند: آنچه در سر معاویه است عقل نیست، شیطنت است!! عقل از سر تو رفته و شیطنت و خباثت جایش را گرفته است. شما می‌گویید مگر «عترتی» از کهکشان دیگر آمده است؟!

من چند روایت از کتب اهل سنت می‌خوانم و در کنار آنها برای اینکه نگویند اگر کتاب‌های ما نبود چطور می‌خواستید حقانیت مذهبتان را اثبات کنید، به روایاتی از کتب شیعه هم اشاره می‌کنم.

آقای «دیلمی همدانی» متوفای 509 هجری در کتاب «الفردوس بمأثور الخطاب» روایتی در این زمینه آورده است. هم کتاب، کتاب معتبری است و هم مؤلف مورد اعتماد اهل سنت است.

آقای «خدمتی» و کسانی که عقلشان را به دست این افراد داده‌اند دقت کنند که ایشان در جلد 3 صفحه 354 از قول «حذیفه» یکی از اصحاب سرّ رسول الله می‌نویسد:

«لو علم الناس متی سمی علی أمیر المؤمنین ما أنکروا فضله»

اگر مردم می‌دانند علی را کی امیرالمؤمنین نامیدند، فضیلت او را انکار نمی‌کردند.

«سمی أمیر المؤمنین وآدم بین الروح والجسد»

حضرت علی امیرالمؤمنین بود قبل از اینکه گل آدم سرشته شود.

ایشان سپس آیه شریفه:

(وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِین)

به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آری، گواهی می‌دهیم (چرا چنین کرد؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید و خداشناسی بی‌خبر).

سوره اعراف (7): آیه 172

را می‌آورد. ملاحظه کنید ایشان (أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ) آورده است، نه «أ لست بإلهکم»!! «دیلمی» در ادامه می‌نویسد:

«قالت الملائکة بلی»

ملائکه گفتند: بله.

«قال تبارک وتعالی أنا ربکم ومحمد نبیکم وعلی أمیرکم»

خداوند تبارک و تعالی فرمود: من پروردگار شما و رسول اکرم پیغمبر شما و علی بن أبی طالب هم امیرالمؤمنین شماست.

الفردوس بمأثور الخطاب، اسم المؤلف: أبو شجاع شیرویه بن شهردار بن شیرویه الدیلمی الهمذانی الملقب إلکیا، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1406 هـ - 1986 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: السعید بن بسیونی زغلول، ج 3، ص 354، ح 5066

آقای خدمتی این روایت را نه از کتب شیعه بلکه از کتاب‌های خودتان نقل می‌کنیم. ایشان این روایت را به عنوان امری مفروق عنه مطرح می‌کند.

البته همین روایت هم در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 259 از قول «ابن ابی عمید» از «أبی ربیع خزاز»، از «جابر بن یزید جعفی» و از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است.

آقای «خطیب بغدادی» متوفای 463 هجری که از شخصیت‌های برجسته اهل‌سنت است، در کتاب «موضح اوهام الجمع و التفریق» که یکی از کتب معتبر ایشان است می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمودند:

«أوحی الی فی علی أنه سید المسلمین وقائد الغر المحجلین»

موضح أوهام الجمع والتفریق، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن ثابت الخطیب البغدادی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1407، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عبد المعطی أمین قلعجی، ج 1، ص 185، باب الوهم الثالث والستون

آقای «خدمتی» شما در مورد کدام یک از صحابه این تعبیر را دارید؟ اگر روایتی دارید ولو با یک سند ضعیف این را برای ما اعلام کنید. شما می‌گویید صحابه همان اهل‌بیت و همان «آل» هستند. آن‌ها اول صحابه بودند و بعد آل شدند، از کهکشان که نیامدند!

«ابن عساکر» متوفای 571 هجری در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 ذیل آیه 45 سوره زخرف روایتی در این زمینه آورده است.

آقای «خدمتی» تو را به هر دینی که قبول داری، تو را به وجدانت، تو را به روح پدر و مادرت به این روایت دقت کن! ده‌ها روایت از کتاب‌های اهل سنت آورده‌اند. «حاکم نیشابوری» می‌گوید: این روایت صحیح است. در این روایت ذیل آیه شریفه:

(وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رُسُلِنا)

از رسولانی که قبل از تو فرستادیم بپرس.

سوره زخرف (43): آیه 45

آمده است:

«علی ما بعثوا»

هدف بعثت شما چه بوده است؟

آخرین پیامبر حضرت عیسی بود که با بعثت رسول گرامی اسلام نزدیک ششصد سال فاصله دارد. این خطاب که به رسول اکرم امر هم شده است، به چه معناست؟!

«علی ما بعثوا»

هدف بعثت شما چه بوده است؟

این آیه شریفه مربوط به معراج است که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر پشت سر رسول اکرم نماز خواندند. ملکی آمد و فرمود یا رسول الله از پیامبران گذشته بپرس:

«علی ما بعثوا»

هدف بعثت شما چه بوده است؟

«قال قلت علی ما بعثوا»

پیغمبر اکرم می‌فرماید که من گفتم: هدف بعثت شما چه بوده است؟

«قال علی ولایتک و ولایة علی بن أبی طالب»

همه پیامبران جواب دادند: هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حل‌ها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 241، ح 9519

جالب اینجاست که «حاکم نیشابوری» در کتاب «معرفة علوم الحدیث» صفحه 95 روایت را مطرح و می‌نویسد:

«علی ما بعثوا»

هدف بعثت شما چه بوده است؟

«قال علی ولایتک و ولایة علی بن أبی طالب»

همه پیامبران گفتند: هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.

«حاکم نیشابوری» در مورد صحت روایت می‌گوید:

«حافظ ثقة مأمون»

معرفة علوم الحدیث، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1397 هـ - 1977 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: السید معظم حسین، ج 1، ص 95، باب ذکر النوع الرابع والعشرین من علم الحدیث

این بدان معناست که روایت از نظر ما اهل سنت صحیح است. در کتب شیعه هم روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 437 آمده است:

«وَلَایةُ عَلِی ع مَکتُوبَةٌ فِی جَمِیعِ صُحُفِ الْأَنْبِیاءِ»

ولایت علی بن أبی طالب در کتاب و صحف تمام پیامبران نوشته شده است.

«وَ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِیهِ عَلِی »

هرگز خداوند پیغمبری مبعوث نکرده است مگر به نبوت حضرت محمد و وصایت علی بن أبی طالب.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 437، ح 6

قرآن کریم هم می‌فرماید: بروید تورات و انجیل را بخوانید. قرآن کریم می‌فرماید که در تورات و انجیل آمده است:

(وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد)

و بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من می‌آید، و نام او احمد است.

سوره صف (61): آیه 6

اما متاسفانه تورات و انجیل را یهودیان و مسیحیان تحریف کردند. انجیل کتاب حضرت عیسی را از بین بردند و چیزی به دلخواه خود درست کردند که کاملاً تحریف شده است. قرآن کریم هم می‌فرماید:

(یعْرِفُونَهُ کما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُم)

او (پیامبر) را همچون فرزندان خود می‌شناسند.

(وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیکتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعْلَمُون)

(اگر چه) جمعی از آنان حق را آگاهانه کتمان می‌کنند.

سوره بقره (2): آیه 146

حتی به ولایت علی بن أبی طالب هم کاملاً آشنا بودند و در تمام کتب موجود بوده است. نام حضرت مهدی در تمام کتب آسمانی ذکر شده بود، اما متاسفانه مورد تحریف قرار گرفته است.

ان‌شاءالله زمانی که حضرت ولی عصر بیایند تورات واقعی و انجیل واقعی و زبور واقعی را برای مردم بیان می‌کند و آنجا معلوم می‌شود: «وَ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِیهِ عَلِی» به چه معناست.

بازهم در کتاب «فضائل صحابه» از «احمد بن حنبل» که وهابی‌ها در میان ائمه اربعه برای ایشان احترام ویژه‌ای قائل هستند، روایتی از «سلمان» نقل شده است که می‌گوید:

«سمعت حبیبی رسول الله یقول کنت انا وعلی نورا بین یدی الله عز وجل قبلان یخلق آدم بأربعة عشر ألف عام»

از حبیبم رسول خدا شنیدم که فرمود: من و علی نوری بودیم در محضر خداوند عالم، قبل از آنکه حضرت آدم چهارده هزار سال قبل آفریده شود.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 662، ح 1130

رسول گرامی اسلام به صراحت می‌فرماید که چهارده هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم من و علی بن أبی طالب در محضر خدا مشغول تسبیح و تقدیس خدا بودیم.

همین روایت در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 67 نقل شده است. آقای «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» در ذیل توسل به حضرت آدم نسبت به آیه شریفه:

(فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیه)

سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت.

سوره بقره (2): آیه 37

می‌نویسد:

«اللهم إنی أسألک بحق محمد وآل محمد»

در اینجا نیامده است: "اصحاب محمد". آقای «خدمتی» خجالت بکش!!

در روایت بعد آمده است:

«سأل بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین ألا تبت علی فتاب علیه»

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 1، ص 147، باب البقرة: (37) فتلقی آدم من... ..

وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون آمد خدا را به خمسه طیبه یعنی اهل‌بیت پیغمبر اکرم سوگند می‌دهد. حداقل کتاب‌های خود را مطالعه کنید و اگر اشکال سندی و دلالی دارید ما پاسخگو هستیم.

چرا هذیان می‌گویید؟! چرا می گویید: «اهل‌بیتی» از کجا آمدند؟! از کهکشان آمدند؟! «اهل‌بیتی» را چکار کنیم؟! آیا گلاب رویشان بریزیم و نگاهشان کنیم؟!

خاک بر دهان کسی که اینقدر از سنت پیغمبر اکرم و از فرمایشات رسول اکرم و کتاب‌های خودشان دور هستند. بقول آقا اسماعیلی این‌ها کارشناس نیستند، صرفاً گوینده‌ای بی‌سواد هستند.

این حرف شما مرا به یاد کلیپ «علی کریمی» انداخت. ایشان وقتی می‌خواهد مسئله‌ای را بیان کند بقدری پرت و پرت می‌کند که از اول تا آخر اصلاً معلوم نیست چه می‌خواهد بگوید. او یک کلمه را چند بار تکرار می‌کند، مبتدا دارد ولی خبری ندارد. عده‌ای هم دنباله روی او هستند. واقعاً انسان نمی‌داند به حال این افراد باید بخندد یا گریه کند!!

یکی از بینندگان در فضای مجازی نکتهٔ قشنگی گفته بود و واقعاً خوشم آمد. ایشان گفتند: شبکه‌های مجازی نظیر «ایران اینترنشنال» و «من و تو» گفته‌اند کسانی که قمه می‌کشند و آدم می‌کشند آدم‌های جمهوری اسلامی‌اند.

حال که این افراد را اعدام کردند، نظرشان را عوض کردند و ادعا می‌کنند که این‌ها از ما بودند. این افراد از خودشان بود و آنها را اعدام کردند. این موضوع چه ارتباطی با شما دارد؟!

چرا شما اینقدر خودتان را به آب و آتش می‌زنید و بیانیه می‌دهید و این کار را محکوم می‌کنید؟! اصلاً جمهوری اسلامی به افراد خود قمه دادند و الآن هم دارند افراد خود را می‌کشند!! اگر خداوند بخواهد کسی را رسوا کند، به زیبایی این کار را انجام می‌دهد. این مسئله امروز نیست.

بنده گلایه‌ای هم از مراکز امنیتی دارم. خیلی ممنون که شبکه «ایران اینترنشنال» را به عنوان شبکه تروریستی اعلام کردید، اما عمده بحث‌های «شبکه کلمه» در این سه ماه عمدتاً تحریک مردم به قیام مسلحانه است.

اگر بناست شبکه دیگری را به عنوان شبکه تروریستی اعلام کنید، بهترین مصداق آن «شبکه کلمه» است. در ایران هم شیعیان و هم سنی‌ها این شبکه را می‌بینند و آنها در چندین ماهواره نظیر «هاتبرد» و «یاهست» حضور دارند.

جمله دیگری می گویم و این بحث را تمام می‌کنم، گرچه من با آقای «خدمتی» حرف زیاد دارم. کاش روزی ایشان سر عقل می‌آمد و مناظره شبکه به شبکه انجام می‌دادیم.

آقایی از خوزستان گفت: اگر آقای «خدمتی» آماده مناظره باشد، حاضر است مبلغ پنجاه میلیون تومان یا صد میلیون تومان به او بدهد. ایشان حتی گفت که حاضر است چند هزار درهم امارات هم به ایشان بدهد، بشرطی که بیاید.

همچنین اگر کسی ایشان را برای مناظره آماده کند، بیست و پنج میلیون تومان هم به این فرد داده می‌شود. این پول آماده است و قول این شخص هم که از دوستان ماست قول است.

ما این موضوع را رسماً چندین بار اعلام کردیم. چرا ایشان برای مناظره نمی‌آید؟ چرا وحشت و ترس دارد؟!

در کتاب «حلیة الأولیاء» اثر «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری روایتی در این زمینه آمده است. ایشان معاصر «شیخ مفید» و «سید مرتضی» بوده و شاید تقریباً اوایل عمر «شیخ طوسی» را هم درک کرده است.

«ابو نعیم اصفهانی» در جلد اول روایت نابی از «ابن عباس» دارد که از خواندنش لذت می‌برم. البته این روایت را «حاکم نیشابوری» و «متقی هندی» و «ابن عساکر» و «ابن حجر» در کتاب «الإصابة» نقل کردند، بعد اشکالاتی هم دارند که ما مفصل پاسخ دادیم.

ما در یکی از سفرهای خود به مکه مکرمه در مدینه منوره بودیم، اما با توجه به تبلیغات سوء وهابی‌ها خیلی در این اماکن حضور پیدا نمی‌کردیم. ما صبح‌ها برای زیارت به حرم می‌رفتیم و به هتل برمی گشتیم.

هتل ما به حرم چسبیده بود، یعنی از هتل تا حرم شاید چند متر بیشتر فاصله نبود. کامپیوتر ما هم همانجا بود و بنده در مدینه چند روز در مورد همین روایت کار کردم.

این روایت از آثار مدینه منوره هست و برای من بوی حضرت فاطمه زهرا را می‌دهد. «ابن عباس» نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمودند:

«من سره أن یحیا حیاتی ویموت مماتی ویسکن جنة عدن غرسها ربی فلیوال علیا من بعدی ولیوال ولیه ولیقتد بالأئمة من بعدی»

هرکسی می‌خواهد حیات و مماتش حیات و ممات من باشد و در بهشتی که خداوند عالم او را آفریده قرار بگیرد، بعد از من به ولایت علی تن دهد و به ائمه بعد از من اقتدا کند.

«فانهم عترتی خلقوا من طینتی رزقوا فهما وعلما»

زیرا ائمه اطهار عترت من هستند و از طینت من خلق شده‌اند. آن‌ها هم فهم دین دارند و هم عالم به دین هستند.

«وویل للمکذبین بفضلهم من أمتی للقاطعین فیهم صلتی لا أنالهم الله شفاعتی»

وای بر کسانی که فضیلت آنها را تکذیب کنند و با آنها قطع رابطه کنند. شفاعت من به این افراد نخواهد رسید.

حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 86، باب 4 علی بن أبی طالب

در حدیث حوض که در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» با سندهای متعدد آمده است، پیغمبر اکرم تکلیف صحابه را مشخص کرده و می‌نویسد: گروه گروه از صحابه را به طرف آتش جهنم می‌برند.

حال آقای «خدمتی» ادعا می‌کند که اهلبیت اول صحابه بودند، بعد «آل» شدند!! چرا مفت حرف می‌زنید؟!! توصیه می‌کنم کتاب «صحیح بخاری» را مطالعه کن. اگر کتاب‌های دیگر را مطالعه نمی‌کنی، حداقل این کتاب را مطالعه کن! در روایت آمده است:

 

«بَینَا أنا نائم إذا زُمْرَةٌ حتی إذا عَرَفْتُهُمْ»

هنگامی که من در کنار حوض کوثر ایستاده‌ام گروهی را می‌آورند. وقتی آنها را شناختم آمدند کنار من تا از دست من آب کوثر بنوشند.

عرب‌ها به گروهی «زُمْرَةٌ» می گویند که حداقل هفتاد هزار نفر باشد. همانند ما که لشکر و گروهان و تیپ داریم، واژه «زُمْرَةٌ» به معنای هفتاد هزار نفر!

«خَرَجَ رَجُلٌ من بَینِی وَبَینِهِمْ فقال هَلُمَّ»

مردی از میان من و آنها خارج می‌شود و به این گروه می‌گوید: بیایید برویم.

«فقلت أَینَ»

پرسیدم: آن‌ها را کجا می‌برید؟

«قال إلی النَّارِ والله»

او قسم جلاله می‌خورد که اینها را به سوی جهنم می‌بریم.

در این روایت آمده است که سه «زُمْرَةٌ» را به طرف آتش جهنم بردند، یعنی دویست و ده هزار نفر. این در حالی است که «سیوطی» می‌گوید: حداکثر 124 هزار نفر صحابه در زمان رحلت پیامبر داشتیم.

«قلت وما شَأْنُهُمْ»

پرسیدم: چرا؟ آن‌ها چه کردند؟

«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَک علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»

او می‌گوید: آن‌ها بعد از تو به دوران قهقری زمان جاهلیت برگشتند.

«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمی‌شوند، مگر تعداد اندکی.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215

آقای «خدمتی» تکلیف صحابه را روشن کنید! «بخاری» در رابطه با صحابه پیامبر روایات متعددی نقل کرده است. در روایت بعد آمده است که پیغمبر اکرم می‌فرماید:

«لَیرِدَنَّ عَلَی نَاسٌ من أَصْحَابِی الْحَوْضَ حتی عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِی»

تعدادی از اصحاب من در حوض کنار من می‌آیند که من آنها را می‌شناسم، اما ملائکه مانع آمدن آنها به طرف حوض می‌شوند.

«فَأَقُولُ أصیحابی»

من می گویم: آن‌ها صحابه من هستند.

«فیقول لَا تَدْرِی ما أَحْدَثُوا بَعْدَک»

خداوند متعال می‌فرماید: نمی‌دانی آنها بعد از تو چه بدعت‌ها بنیانگذاری کردند.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2406، ح 6211

در روایت بعد آمده است:

«یرِدُ علی الْحَوْضِ رِجَالٌ من أَصْحَابِی فیحلؤون عنه»

تعدادی از اصحاب من نزد حوض می‌آیند اما کسانی مانع از آمدن آن‌ها می‌شوند.

«فَأَقُولُ یا رَبِّ أَصْحَابِی»

من می گویم: خدایا آنها صحابه من هستند. چرا مانع می‌شوید؟

آقای «خدمتی» برای یک بار هم که شده پنبه را از گوشتان بیرون بیاورید. آقایان وهابی گوش‌هایتان را باز کنید و ببینید که پیغمبر اکرم می‌فرماید: خدایا اینها اصحاب من هستند.

«فیقول إِنَّک لَا عِلْمَ لک بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَک»

خداوند می‌فرماید: نمی‌دانی آنها بعد از تو چه بدعت‌هایی گذاشتند.

«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»

آن‌ها بعد از تو مرتد شدند و به دوران جاهلیت برگشتند.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6214

صحابه از مریخ و کهکشان دیگر نیامدند و صحابه پیغمبر بودند. پیغمبر اکرم برای آن‌ها 23 سال زحمت کشید و در آخر هم با گفتن چرندیاتی نظیر: «إن الرجل لیهجر»؛ باعث شدند که رسول گرامی اسلام با قلبی شکسته از این امت جدا شد و نزد خداوند عالم رفت. آقای «خدمتی» بزرگوار قضیه چیست؟! با این مسائل می‌خواهید چه کنید؟!

جالب این است که «براء بن عازب» یکی از اصحاب شناخته شده و اعلم اصحاب پیغمبر اکرم روایتی در خصوص اصحاب رسول اکرم نقل کرده است. در کتاب «صحیح بخاری» روایتی نقل شده است که «علاء بن مسیب» از پدرش نقل می‌کند که «براء بن عازب» را دیدم و گفتم:

«طُوبَی لک صَحِبْتَ النبی وَبَایعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ»

خوشا به حالت که صحابه پیغمبر بودی و در زیر درخت در بیعت رضوان با حضرت بیعت کردی.

این در حالی است که قرآن کریم می‌فرماید:

(لَقَدْ رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یبایعُونَک تَحْتَ الشَّجَرَة)

خداوند از مؤمنانی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند راضی و خشنود شد.

سوره فتح (48): آیه 18

و شما هم می‌گویید اصحاب بیعت رضوان یک سر و گردن از دیگر اصحاب بالاتر هستند. «براء بن عازب» هم صحابه بود و هم جزء بیعت رضوان بود.

«فقال یا بن أَخِی إِنَّک لَا تَدْرِی ما أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ»

براء بن عازب گفت: پسر برادرم! تو نمی‌دانی که ما بعد از پیغمبر چه بدعت‌ها گذاشتیم.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1529، ح 3937

از این بهتر و واضح‌تر؟! زمانی که با پروفسور «غامدی» بحث می‌کردیم، ایشان گفتند: قضیه حوض مربوط به اصحاب رده است.

من گفتم: اصحاب رده چند نفر بودند؟! اصحاب رده تعداد انگشت شماری بودند، اما روایت می‌گوید: تعداد انگشت شماری نجات پیدا می‌کنند و همه اصحاب به جهنم می‌روند. با این حساب «براء بن عازب» که اینگونه می‌گوید، جزء اصحاب رده بوده است؟!

روایتی با همین مضمون از «ابو سعید خدری» نقل شده است. در کتاب «الإصابة» جلد 3 صفحه 79 آمده است:

«لم یکن أحد من أحداث أصحاب رسول الله أفقه من أبی سعید الخدری»

در میان اصحاب پیغمبر اکرم اعلم و افقه از ابو سعید خدری نبود.

الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 3، ص 79، ح 3198

باز ایشان نقل می‌کند که من نزد «ابو سعید خدری» رفتم و گفتم:

«هنیئا لک برؤیة رسول الله وصحبته»

گوارا باد که پیغمبر اکرم را دیدی و با حضرت همنشین بودی.

«قال إنک لا تدری ما أحدثنا بعده»

ابو سعید خدری گفت: نمی‌دانی ما بعد از پیغمبر چه بدعت‌ها گذاشتیم.

الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 3، ص 79، ح 3198

آقای «خدمتی» این اصحاب را با «آل» مقایسه می‌کنند؟! اول اصحاب بودند و بعد «آل» شدند؟! آن تکلیف روایاتی است که در مورد «آل» و اهل‌بیت آوردیم و این هم روایاتی در رابطه با اصحاب است!!

چرا مردم را فریب می‌دهید و اقراء به جهل می‌کنید؟! آقای «خدمتی» شما روزی خواهید مرد و شب اول قبر و قیامت و پل صراط و حوض کوثر هم دارید. روی این قضایا فکر کنید و ببینید آیا برای آن زمان هم جوابی دارید یا خیر؟!

اگر جواب دارید که هیچ، اما اگر جواب ندارید، نسبت به این حرف‌های بی‌اساس و بی‌ربط و بی‌مدرک و پوچ، تجدید نظر کنید.

اینطور بی هوا حرف می‌زنید. واقعاً وقتی این کلیپ را دیدم اعصابم به هم ریخت. یک انسان عاقل اینگونه صحبت نمی‌کند که شما در این کلیپ صحبت کردید.

کسی که تنها الفبای اسلام را فهمیده باشد و تنها به کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» دقت کرده باشد، اینگونه بی هوا صحبت نمی‌کنند.

«فخر رازی» می‌گوید: شرافت «آل» به این است که اگر شما در نماز صلوات بر حضرت محمد و آل محمد نفرستید، نمازت باطل است. آیا شرافتی بالاتر از این است؟!

آقای «خدمتی» حداقل زمانی که در تشهد نماز «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم» می گویید، به این عبارت دقت کنید. آیا شرافتی بالاتر از این است؟!

«شافعی» می‌گوید: اگر کسی صلوات بر آل محمد نفرستد، نمازش باطل است. دیگر از این بالاتر برای «آل»؟! آنوقت آقا «خدمتی» در مورد «آل» می‌گوید که مگر آنها از کهکشان دیگری آمدند!! من دلم برای ایشان نمی‌سوزد، بلکه برای کسانی می‌سوزد که پیرو صحبت‌های این افراد هستند.

من دلم برای «بن سلمان» می‌سوزد که پول‌های کلانی را برای این افراد می‌فرستد تا آن‌ها اسلام من درآوردی خودشان را تبلیغ کنند. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. دوستان عزیز بیننده در یکشنبه شب‌های «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» شما مهمان برنامه زنده «حبل المتین» هستید و امشب هم با افتخار با شما هستیم.

اجازه بدهید که این دقایق و لحظات را به نام نورانی و ملکوتی آقاجانمان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مزین کنیم.

البته دوستان اتاق فرمان گفتند شماره تماس و راه‌های ارتباطی هم زیرنویس شده است. ان‌شاءالله به موقع اگر دوستان مایل بودند، می‌توانند روی خط ارتباطی بیایند و اگر احیاناً نکات و مطالبی داشتند بفرمایند.

ما با افتخار در کنار شما و با شما خواهیم بود. یک «یا علی» بگویید حال دلتان خوب شود، بازهم با شما هستیم.

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و المستشهدین بین یدیه

این لحظات برنامه به نام نامی مولا و آقاجانمان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مزین شده است. فرقی نمی‌کند همه یک نور واحد و از یک خانواده هستند. همه اهل‌بیت‌اند، همه آل الله‌اند.

وقتی که ما مدح و منقبت و منزلت مولایمان حضرت صاحب الزمان را بر زبان جاری می‌کنیم انگار از آقا و مولایمان امیرالمؤمنین صحبت کردیم.

ابتدا با علی شروع می‌شود و انتها با مولایمان امام زمان (ارواحنا له الفداء). ان‌شاءالله خدا ما را از این راه و مسیر تا لحظه آخر جدا نکند و توفیق درک ظهورِ و دوران ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) را به ما عنایت کند.

دوستان عزیز همانطور که قبل از میان برنامه خدمتتان عرض کردم، بحث حدیث ثقلین محور بحث ما با حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی بود و نکات خیلی خوبی را از هفته‌های گذشته از ایشان شنیدیم.

استاد یکی از نکاتی که خیلی مهم است و به ذهن بنده رسید، این است که در برخی از کتب آمده که نتیجه جدایی از اهل‌بیت این است که امت گرفتار اختلاف و قتل و کشتار و از این دست موارد خواهد شد.

اگر امت اسلام از اهل‌بیت جدا شوند، نتیجه‌اش کشتار و قتل و جدایی و اختلاف و خیلی موارد دیگر است. مایلیم مصادر این روایات را همراه با تحلیلی که احیاناً حضرتعالی دارید، بشنویم.

پیشگویی عجیب پیامبر از نتایج خطرناک جدایی از اهلبیت (علیهم السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته و سؤال زیبایی است. اهل‌بیت (علیهم السلام) مایه وحدت هستند و جدایی از اهلبیت سبب اختلاف و کشتار می‌شود.

«یعقوبی» متوفای 284 هجری است، یعنی زمان امام هادی و امام حسن عسکری را درک کرده و زمان غیبت صغری را هم درک کرده است.

ایشان در کتاب «تاریخ» خود جلد دوم صفحه 111 از قول «سعد بن ابی وقاص» که از صحابه پیغمبر اکرم بود، خطبه رسول اکرم را نقل می‌کند. رسول اکرم بعد از منا در خطبه‌ای مطالبی را مطرح کرد و سپس خطاب به صحابه فرمود:

«لا ترجعوا بعدی کفارا مضلین»

بعد از من نکند که کافر و گمراه کننده باشید.

این فرمایش خطاب به صحابه است.

«یملک بعضکم رقاب بعض»

یعنی بعضی از شما دیگران را بعنوان عبد و برده قرار دهید.

سپس در ادامه می‌فرماید:

«إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

من برای اینکه گرفتار کفر نشوید در میان شما چیزی گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید. کتاب خدا و عترت من اهل‌بیت من.

«ألا هل بلغت»

ای صحابه آیا من حرف خود را به شما رساندم؟!

«قالوا نعم»

صحابه گفتند: بله.

«قال اللهم اشهد»

حضرت فرمودند: خدایا تو شاهد باش من حرفم را گفتم و آن‌ها اعتراف کردند.

«ثم قال إنکم مسؤولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»

حضرت سپس فرمود: همه شما مسئول هستید و تمام کسانی که در اینجا قرار دارند، حاضرین به غائبین این مطلب را برسانند.

تاریخ الیعقوبی، اسم المؤلف: أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الیعقوبی، دار النشر: دار صادر – بیروت، ج 2، ص 111، باب حجة الوداع

ما سؤال می‌کنیم عبارت رسول اکرم که می‌فرمایند: «لا ترجعوا بعدی کفارا مضلین»، چه پیامی دارد؟!

حضرت این عبارت را خطاب به صحابه می‌فرمایند. صحابه‌ای که 23 سال با پیغمبر اکرم بودند. عده‌ای که مسلمان شده بودند در مکه بودند. آن‌ها در جنگ بدر، جنگ اُحد، جنگ خندق، جنگ خیبر، جنگ احزاب و جاهای دیگر حضور داشتند.

آن روزها آخرین لحظات عمر پیغمبر اکرم است. رسول اکرم این مطلب را در ماه ذی الحجهّ فرمودند و در ماه صفر هم از دنیا رفتند.

پیامبر گرامی اسلام هشتاد روز قبل از رحلت خود به صحابه‌ای که یک عمر در رکاب حضرت جانبازی کردند این مطالب را می‌فرماید. حال ما با منافقین کاری نداریم. حضرت خطاب به صحابه می‌فرماید:

«لا ترجعوا بعدی کفارا مضلین»

بعد از من نکند که کافر و گمراه کننده باشید.

خیلی جالب است. حضرت نمی‌فرماید: «کفارا ضالین» گمراه نباشید، بلکه می‌فرماید: گمراه کننده نباشید. این عبارت یعنی نکند دیگران را هم گمراه کنید.

«ابن عبد ربه» متوفای 328 هجری در کتاب «عقد الفرید» روایتی در این زمینه آورده است. ایشان در آخرین سال غیبت صغری از دنیا رفته است و «کلینی» متوفای 329 هجری یک سال بعد از غیبت صغری از دنیا رفته است. ایشان می‌نویسد که رسول اکرم در حجهّ‌الوداع فرمودند:

«فلا ترجعوا بعدی کفارا»

بعد از من به دوران کفر برنگردید.

«یضرب بعضکم أعناق بعض»

بعضی از شما گردن بعضی دیگر را نزنید.

«فإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی»

من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر آن را اخذ کنید هرگز گمراه نمی‌شوید. کتاب خدا اهل‌بیت من.

حضرت به صراحت فرمودند که اگر می‌خواهید گرفتار کشت و کشتار نشوید و گردن یکدیگر را نزنید، راهش تمسک جستن به کتاب خدا و اهل‌بیت من است. حضرت در ادامه فرمودند:

«ألا هل بلغت اللهم أشهد »

آیا حرفم را رساندم؟ خدایا تو شاهد باش.

عقد الفرید، اسم المؤلف: احمد بن محمدبن عبد ربه الأندلسی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت /لبنان - 1420 هـ - 1999 م، الطبعة: الثالثة، ج 4، ص 55، باب خطبة رسول الله فی حجة الوداع

در کتاب «فتاوی» اثر «دار الافتاء مصریه» هم همین روایت آمده است. عقیده الأزهر، عقیده اهل سنت سالم کره زمین است. ما با وهابی‌ها کاری نداریم. ما در کره زمین جز الازهر اهل سنت سالم و واقعی نمی‌شناسیم که واقعاً به سنت پیغمبر طبق گفته خودشان عمل می‌کنند.

الأزهر در سایت دانشگاه خود همین تعبیر را از «فتاوای دارالافتاء مصریه» جلد 6 صفحه 68 آورده است و مجدد می‌گوید که پیغمبر اکرم فرمودند:

«فلا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم أعناق بعض»

بعد از من به دوران کفر برنگردید و گردن یکدیگر را بزنید.

«وإنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده کتاب الله وأهل بیتی»

من در میان شما چیزی گذاشتم که اگر آن را اخذ کنید هرگز گمراه نمی‌شوید. کتاب خدا اهل‌بیت من.

«ألا هل بلغت اللهم اشهد »

آیا فهمیدید چه گفتم؟ خدایا تو شاهد باش که من همه چیز را گفتم.

فتاوی دار الإفتاء المصریة، المؤلف: دار الإفتاء المصریة، ج 6، ص 68، باب المذهب الباشفی

مجری:

استاد اگر اجازه بفرمایید مباحث حضرتعالی را تا همین جا نگه داریم و در فرصتی دیگر بازهم در خدمتتان باشیم. ما به مخاطبین و بینندگان قول دادیم تا برای دقایقی هم خدمت این عزیزان باشیم که اگر نکته، مطلب یا سوالی دارند در خدمتشان باشیم.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای ملکی از تهران خدمت شما سلام عرض می‌کنم، شب شما بخیر:

بیننده (آقای ملکی از تهران – شیعه):

سلام خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی عزیز و شما جناب آقا اسماعیلی بزرگوار. بنده در مورد مصیبت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شعری داشتم و می‌خواستم اگر وقتی باشد آن را بخوانم.

مجری:

اگر مختصر باشد و در حد چند بیت باشد تا برنامه ما هم به نام نامی حضرت فاطمه زهرا متبرک شود، در حد دو سه دقیقه در خدمت شما هستیم.

بیننده:

در حد سه دقیقه بیان می‌کنم.

بسم الله الرحمن و الرحیم

کم شد امشب از جهان دری ثمین

جان عالم سوخت امشب در زمین

رشته عشق علی از هم گسست

شیشه عمر علی امشب شکست

در تن آینه‌ها افتاد تاب

شد ز تابیدن خجالت ماه تاب

اشک می‌ریزد به روی سیم گون

آن طرف خورشید ریزد اشک و خون

چونکه او دیده است زهرا را به روز

در میان کوچه غرقِ آه و سوز

دید مردی را ز زور و جاه مست

حرمت دخت پیامبر را شکست

کوچه تنگ و عرصه بر او تنگ‌تر

شد جهان با ضربتش زیر و زبر

خورد ضربت نوری از انوار قدس

آه و وا برخواست از دربار قدس

شد نفس‌ها حبس در جن و ملک

بر رخ نورالهی افتاد لک

ماسوا لرزید زان امر عظیم

خواست از هم بگسلد نظم نظیم

روی او روی نبی الله بود

نور او شد باعث ما ذی وجود

هفت عالم جملگی از نور اوست

ضاربش با حق تعالی روبروست

آفتاب بر اشک خون گرید کم است

چونکه زهراجانِ جان عالم است

زیر و رو شد خانه أم الکتاب

مانده در کار خود امشب بوتراب

غنچه برگردانده رو از گل‌سِتان

سیر شد از باغبانی، باغبان

طایر قدس خدا را پر شکست

عرش لرزید و دل حیدر شکست

آسمان کم مانده بود از بار غم

بر زمین افتد ز اندوه و إلم

أرض پر دود و سماء پر اشتیاق

آن ز وصل و این ز سودای فراق

سنگ و گل از درد زهرا دردمند

میخ از خجلت به آتش چون سپند

از غم شرمندگی می‌مرد در

آتش از میخ و درش شرمنده‌تر

خواست گریان و غمین در راه او

آب، آتش می‌گرفت از آه او

مجری:

آقای ملکی عزیز از شما ممنون و متشکرم، خدا به شما عزت و سلامتی دهد. تشکر می‌کنم که بزرگواری کردید و از اشعار شما استفاده کردیم، خدانگهدارتان.

به جهت اینکه بعضی از بینندگان عزیز برای گفتگو آماده هستند و باید در خدمتشان باشیم، وقت محدود است و در دقایق پایانی برنامه هستیم. آقای محمدی از اصفهان خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام علیکم حاج آقا اسماعیلی و همینطور سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی، شب شما بخیر.

مجری:

سلامت باشید، ممنون و متشکرم.

بیننده:

اگر اجازه بفرمایید حدیثی از پیامبر اکرم در کتاب «الریاض النضرة» جلد 3 صفحه 191 اثر «محب الدین طبری» دارم که می‌خواستم بخوانم. پیغمبر اکرم فرمودند:

«إن الله أخذ حبک علی البشر والشجر والثمر والبذر فما أجاب إلی حبک عذب وطاب وما لم یجب خبث ومر»

ای علی! به راستی که خدای تعالی دوستی تو را به آدمیان، میوه‌جات و دانه گیاهان عرضه کرد. هر کدام دوستی تو را قبول کردند، پاکیزه شدند و هر کدام قبول نکردند پلید و تلخ گشتند.

الریاض النضرة فی مناقب العشرة، نویسنده: أبی جعفر أحمد (المحب الطبری)، وفات: 694، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان، ج 3، ص 191، باب ذکر الحث علی محبته والزجر عن بغضه

خواهش می‌کنم اگر ممکن است و این کتاب را در اختیار دارید نشان دهید یا اگر در منابع خودمان است و فرصتی می‌شود نشان دهید.

مجری:

بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکرم، خدا نگهدارتان باشد. آقای بهادری از کرج بیننده عزیز بعدی ما هستند. سلام علیکم؛

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

سلام علیکم رحمه الله خدمت حاج علی آقا اسماعیلی و حضرت آیت الله حسینی قزوینی. ایام فاطمیه را تسلیت عرض می‌کنم. امیدوارم آقای «ناخدمتی» صدای مرا بشنوند.

در کتاب «صحیح البخاری» باب «کتاب الایمان» صفحه 148 حدیث 435 روایتی از قول «ابن عباس» نقل شده است. فردی نزد «ابن عباس» آمد و افتخار می‌کرد که پدرش از اصحاب رسول خدا بود.

«ابن عباس» گفت: چه کسی گفته پدر تو از اصحاب خوب پیغمبر بود؟! یک لنگه نعلین پاره من از پدر تو بالاتر و ارزشمندتر است. بنابراین «ابن عباس» هم معتقد بودند بسیاری از صحابه قابل پیروی نیستند.

در کتاب «سلسلة الاحادیث الصحیحة» اثر «محمد ناصر البانی» جلد 1 صفحه 893 حدیث 493 آمده است که پیغمبر اکرم فرمودند: بعد از ایام شما صحابه، زمانی می‌آید که ایام صبر است. مردم باید در آن زمان امتحان شوند.

اگر کسی صبر کند و بر همان اعتقادی که برخی از شما صحابه بر من دارید باشد، اجر آن‌ها یعنی آیندگان پنجاه برابر بیشتر از صحابه است.

اصحاب گفتند: یا رسول الله! پنجاه برابر نسبت به هم عصرهای خودشان؟! پیامبر گفتند: خیر، پنجاه برابر نسبت به شما صحابه بهتر هستند. ایشان می‌فرمایند که راویان روایت همگی ثقه هستند.

سؤال بعد این است که با وجود هشدار 42 آیه قرآن کریم که می‌فرماید: ای رسول خدا! اصحاب شما ناخالص هستند و خطر برای اسلام از همین زاویه است. با توجه به اینکه وهابیون می‌گویند همه صحابه عادل هستند، اما در 42 آیه از قرآن کریم خداوند همین صحابه را زیر سؤال می‌برد.

در قرآن کریم خداوند هیچ پیغمبری را به اندازه اصحاب حضرت موسی نیاورده و هیچ قومی را از اقوام انبیاء گذشته به اندازه قوم حضرت موسی مذمت نکرده است.

با وجود آنکه صد و سی و شش بار اسم حضرت موسی در قرآن کریم آمده است، شاید دویست و هشتاد و دو بار قضیه بنی اسرائیل در قرآن کریم مطرح شده است.

چرا قرآن کریم به اصحاب حضرت موسی توجه دارد؟! قرآن کریم می‌فرمایند: ای پیامبر اسلام! صحابه تو نیز شبیه صحابه حضرت موسی خواهند بود و در سوره بقره آیه 108 می‌فرمایند:

(أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکمْ کما سُئِلَ مُوسی مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یتَبَدَّلِ الْکفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیل)

آیا می‌خواهید از پیامبر خود همان تقاضاهای (نامعقول) بکنید، که پیش از این از موسی کردند (و با این بهانه‌جویی‌ها سر از ایمان باز زنید) کسی که کفر را با ایمان مبادله کند (و آن را بجای ایمان بپذیرد) از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.

سوره بقره (2): آیه 108

قرآن کریم صد و سی و شش مرتبه این مسئله را مطرح کردند. همچنین در سوره مائده آیه 25 حضرت موسی می‌فرماید: خدایا من ماندم و برادرم هارون و احدی برای من باقی نمانده که از من اطاعت کند.

قرآن کریم در سوره احزاب می‌فرماید: ای مؤمنین! ای کسانی که پیرامون پیامبر اسلام هستید و عنوان صحابه دارید، شبیه کسانی نباشید که حضرت موسی را اذیت کردند. خداوند حضرت موسی را از آنچه که به او نسبت داده بودند، تبرئه کرد.

پس باید به این اعتقاد داشته باشیم که همه صحابه عادل نبودند و بعضی از صحابه که در راه پیغمبر و پیرو آن بزرگوار بودند را روی چشم می‌گذاریم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم از آقای بهادری. آقای بهادری به سرعت مطالبشان را بیان می‌کنند تا نهایت استفاده و بهره را از وقت ببرند. گاهی اوقات ممکن است اعراب برخی از آیات درست تلفظ نشود. از آقای بهادری و همه دوستان عزیز تشکر می‌کنم.

استاد! آقای محمدی از اصفهان به کتاب «الریاض النضرهّ» اشاره کردند. آیا در سیستم خود به این کتاب دسترسی دارید؟!

آیا نباتات و گیاهان در پذیرش ولایت اهلبیت (علیهم السلام) شعوری دارند!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

روایات زیادی در این خصوص داریم مبنی بر اینکه هر یک از میوه جات ولایت اهل‌بیت را پذیرفتند شیرین شدند و هر کدام ولایت اهل‌بیت را نپذیرفتند تلخ شدند. در قرآن کریم هم آمده است:

(وَ إِنْ مِنْ شَی‌ءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ )

و هر موجودی تسبیح و حمد او می‌گوید.

سلول‌های بدن، اتم‌ها و مولوکول‌های داخل سلول‌ها همه در حال تسبیح خدا هستند. تمام موجودات اعم از حیوانات و نباتات و جمادات در حال تسبیح خداوند هستند. قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ لکنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم)

ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید.

سوره إسراء (17): آیه 44

امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارد و می‌فرماید: دنیا پر از هیاهو است. دست شما، پای شما، قلب شما، تمام حرکات بدن شما و موجودات حاضر در اطراف شما همه تسبیح‌گو هستند.

هر موجودی به اندازه سعه وجودی و درک خود خداوند را تسبیح می‌کند. مورچه به اندازه درک خود، ماهی دریا به اندازه درک خود، حیوانات به اندازه درک خودشان، انسان‌ها به اندازه درک خودشان، اجنه به اندازه درک خود و ملائکه به اندازه درک خود همه در حال تسبیح خدا هستند.

ولایت نه فقط برای ملائکه و انسان‌ها و اجنه بلکه برای همه موجودات عرضه شده است. خداوند متعال برای همه موجودات اختیار مایی قرار داده است که آیا بپذیرند یا نپذیرند.

اینکه گویی این کنم یا آن کنم

این دلیل اختیار است ای صنم

ما وقتی که می‌خواهیم صحبت کنیم، هزاران اسباب و مسببات دست به دست هم می‌دهند تا صحبت کنیم و در نهایت به عنوان متمم این اسباب اراده ماست. گاهی اوقات هم خداوند عالم اراده می‌کند که اراده را از ما سلب کند و در این زمینه روایات متعدد داریم.

«مرحوم شهید مطهری» در کتاب «انسان و سرنوشت» که در رابطه با قضا و قدر نوشته است، همین روایت را مفصل آورده است و می‌گوید: همین اراده‌ای که داریم بعضی اوقات خدای عالم این اراده را از انسان سلب می‌کند و بی‌اختیار کاری را انجام می‌دهد.

انسان بعد از انجام آن کار تأسف می‌خورد که چرا چنین کاری کردم، زیرا کار غیرمعقول و نادرستی بوده است.

این‌ها نشانه این است که خداوند عالم اراده‌ای را که به ما داده است، اگر صلاح بداند می‌تواند از ما سلب کند و بی‌اختیار کار خلاف و نادرستی را انجام دهیم. بنابراین در روایات هم زیاد داریم. به عنوان مثال در روایت آمده است:

«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَخَذَ بِطِّیخَةً لِیأْکلَهَا فَوَجَدَهَا مُرَّةً فَرَمَی بِهَا وَ قَالَ بُعْداً وَ سُحْقاً إِلَی أَنْ قَالَ»

امیرالمؤمنین خربزه‌ای برداشت که بخورد، اما متوجه شد که تلخ است. حضرت آن را انداخت و فرمود: دور باد و نابود باد.

«فَقِیلَ لَهُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا هَذِهِ الْبِطِّیخَةُ»

یکی از اصحاب عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! این چه خربزه‌ای است؟!

«فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ عَقْدَ مَوَدَّتِنَا عَلَی کلِّ حَیوَانٍ وَ نَبْتٍ فَمَا قَبِلَ الْمِیثَاقَ کانَ عَذْباً طَیباً وَ مَا لَمْ یقْبَلِ الْمِیثَاقَ کانَ مِلْحاً زُعَاقا»

حضرت فرمودند: رسول اکرم مودت ما را بر تمام حیوانات و نباتات عرضه داشتند. هر کدام از این‌ها قبول کردند شیرین و خنک هستند و هرکدام قبول نکردند تلخ شدند.

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 25، ص 178، ح 31583

این روایت در کتاب «علل الشرایع» اثر «شیخ صدوق» جلد 2 صفحه 464 و کتاب «بحارالانوار» اثر «علامه مجلسی» جلد 27 صفحه 383 و کتاب‌های متعدد دیگر نقل شده است. این مسئله‌ای عقلی، طبیعی، منطقی و قرآنی است.

مجری:

پذیرشی که ما در مورد موجودات دیگر می گوییم تفاوت دارد با پذیرشی که برای انسان هست.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قطعاً. انسان اشرف خلائق است و از ملک بالاتر است. انسان مسجود ملائکه بوده است و ملائکه با آن عظمت در برابر انسان سجده کردند. قطعاً مقام انسان خیلی بالاتر است.

بنابراین معرفتی هم که به خداوند عالم پیدا می‌کند، از معرفت ملائکه خیلی بالاتر است. «مولانا» تعبیری دارد و می‌گوید:

بار دیگر از ملک پران شوم

آنچه در وهم تو ناید آن شوم

و:

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

روایاتی در کتاب «صحیح بخاری» و کتاب «کافی» است که می فرماید: بنده من توسط نافله به من تقرب می‌جوید؛

«کنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ وَ یدَهُ الَّتِی یبْطِشُ بِهَا»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 352، ح 7

من گوش بنده‌ام می‌شوم و با من می‌شنود. من چشم بنده‌ام می‌شوم و با من می‌بیند. من دست او می‌شوم و این دست می‌شود دست خدا. این چشم می‌شود چشم خدا. این گوش می‌شود گوش خدا.

«عبدی أطعنی حتّی أجعلک مثلی»

بندگی کن تا حق بندگی تو را مثل خود قرار بدهم.

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، نویسنده: هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، مترجم: حسن زاده آملی، حسن و کمرهای، محمد باقر، ج 15، ص 361، باب روغان عمرو بن العاص و مکره فی خلع أمیر المؤمنین علی (ع) و نصب معاویة و اغترار أبی موسی

و:

(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون)

فرمان او تنها این است که هر گاه چیزی را اراده کند به او می‌گوید:" موجود باش" آن نیز بلافاصله موجود می‌شود!

سوره یس (36): آیه 82

من به مجرد اینکه اراده کنم بطور مثال کره زمین در یک لحظه پودر شود. میلیاردها انسان آفریده شود یا میلیاردها انسان از بین برود. صدها کرات مانند این ایجاد شود.

خداوند عالم می‌فرماید: اگر از من اطاعت کنی تو را هم مثل خود قرار می‌دهم که با اراده خود آن عمل اتفاق بیفتد. مشابه این هم از بعضی از اولیائی که در همین اواخر بودند، هست.

«مرحوم نخودکی» (رضوان الله تعالی علیه) خیلی مراحل کمالات را طی نکرده بود و شاید به اندازه «مرحوم قاضی»، «طباطبایی» و «مرحوم بهاری» نباشد. «مرحوم نخودکی» در اواخر عمرشان از نعمتی که خدا به او داده بود، استفاده می‌کرد.

آیت الله محسنی ملایری برایم نقل کردند که من خود شاهد بودم «مرحوم نخودکی» جلوی حرم حضرت معصومه گوشه‌ای نشسته بود. آقایی آمد و گفت: فرزندم ساکن آمریکا است، بیمار شده است و دکترها جوابش کردند. «مرحوم نخودکی» انجیری از جیبشان درآوردند و گفتند: این انجیر را بخور. آن مرد انجیر را خورد و فرزندش بهبود پیدا کرد.

سپس آیت الله محسنی ملایری نقل کردند و گفتند این بنده خدا را دیدیم که آمد، تشکر کرد و گفت: همان لحظه‌ای که من در قم این انجیر را خوردم، فرزندم در آمریکا بهبود یافت. این اراده الهی است که خداوند عالم بنده خودش را مثل خودش قرار می‌دهد.

(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکون)

بنده هم در اثر تقرب به خدا به این مرحله می‌رسد. بالاترین مرحله کمال انسان، عبد خداگونه شدن است.

ما عرض کردیم هم در کتاب «صحیح بخاری» روایاتی در این زمینه آمده است و هم در کتاب «کافی» روایاتی در این زمینه وجود دارد. ما کاری به ائمه اطهار نداریم، زیرا آن بزرگواران فوق این مسائل‌اند.

«لَا أُحْصِی ثَنَاءَکمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کنْهَکم»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 615، ح 3213

عقل ما به مقام ائمه اطهار نمی‌رسد. همانطور که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: عقل شما هرگز به مقام ما نمی‌رسد.

در مقابل شرح حال بعضی از اولیاء و بندگان صالح خدا که به این مقام رسیدند و در زندگیشان مطرح شده است را مطالعه کنید.

بنده توصیه می‌کنم مقدمه کتاب «نشان از بی نشانی‌ها» شرح حال زندگانی «مرحوم نخودکی» را مطالعه کنید. مابقی کتاب متعلق به پسر «مرحوم نخودکی» است که رنگ و بوی صوفی گری دارد و بنده و دیگر بزرگان آن را قبول نداریم.

حدود هشتاد صفحه اول کتاب که مربوط به شرح حال «مرحوم نخودکی» است، صددرصد مورد قبول و مورد تأیید است. افرادی که شاهد بودند این قضایا را برای ما نقل کردند.

کتاب «در محضر لاهوتیان» در شرح حال «شیخ جعفر مجتهدی» است که معاصر زمان ما بودند. بنده حدود هشت سال با این بزرگوار بودم و بسیاری از قضایا را خودم دیدم. کسانی که به این مراحل می‌رسند که در روایت داریم، خداگونه می‌شوند.

مجری:

حضرت استاد از شما بسیار ممنونم، از صحبت‌های شما بهره بردیم و استفاده کردیم. خدا به شما عزت، سلامتی و عاقبت‌بخیری عنایت کند و سایه شما را مستدام بدارد

همچنین از تک تک شما دوستان عزیزِ بیننده خیلی خیلی ممنونم و تشکر می‌کنم. حسن ختام برنامه امشب به اینجا رسید که اگر واقعاً بندگی خدا را کنیم و از خداوند اطاعت کنیم، می‌توانیم به مقامات بالا برسیم.

گاهی اوقات فکر می‌کنیم این امر کار دشواری است، اما همین انجام واجبات، ترک محرمات و توجه به مکارم اخلاق که آنچه اساتید بزرگوار اخلاق گفتند می‌تواند ما را به مقامات بالا برساند.

امشب هم از مولا و آقا جانمان امیرالمؤمنین، اهل‌بیت و حدیث ثقلین صحبت کردیم. ان شاءالله این بحث را در جلسات آینده ادامه خواهیم داد.

ممنونم که همراه ما بودید. در پناه حضرت حق و زیرسایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید. با نام و یاد مولایمان حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) با شما خداحافظی می‌کنیم.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

یا علی

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها