2024 November 7 - پنج شنبه 17 آبان 1403
تصریح پیامبر به جانشینی امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)، با عبارت «خلیفتی»!
کد مطلب: ١٥٤٤٦ تاریخ انتشار: ٢٨ اسفند ١٤٠١ - ١٥:٥٥ تعداد بازدید: 2258
حبل المتین » عمومی
تصریح پیامبر به جانشینی امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)، با عبارت «خلیفتی»!

برنامه حبل المتین28-12-1401

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

28/12/1401

موضوع: تصریح پیامبر به جانشینی امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)، با عبارت «خلیفتی»!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

اشعاری فوق العاده زیبا، که دل و جان همه رو منقلب کرد!

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین

ارتباط عجیب «حدیث ثقلین» با «حدیث حوض»!!

تصریح پیامبر اکرم به جانشینی امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)، با عبارت «خلیفتی»!

نعمتی که هیچ عملی در عالم با آن برابری نمی‌کند!!

در باب امامت و ولایت، این دو کتاب را حتما بخوانید!

روایت زیبای توسل «ابن عباس» به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در لحظات آخر عمر

شعاع نور هدایت امام حسین (سلام الله علیه) از آمریکا تا آفریقا!

تصریح به مقام خلافت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در روایات شیعه!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علیک یا بقیة الله

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان عزیز و گرانقدر و بزرگوار «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید به برنامه زنده «حبل المتین». ان شاءالله که حال دلتان خوب باشد در این روزهای پایانی سال، روزهای پایانی ماه شعبان المعظم.

خیلی خوشحالیم که خدمت شما رسیدیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما می‌کنیم.

من به ذهنم رسید که برای شروع و برای تبرک روایتی را از وجود نازنین حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) خدمت شما عرض کنم. قاعدتاً عزیزانی که روزهای پایانی ماه شعبان اهل ذکر و دعا و روزه هستند، به این روایت عنایت دارند.

«ابا صلت» نقل می‌کند که در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدم و حضرت فرمودند: ای ابا صلت! بیشتر ماه شعبان سپری شده است و امروز آخرین جمعه شعبان است. پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران کن. باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی.

امام رضا (علیه السلام) چند دستور العمل فرمودند که چنین است: در روزهای پایانی ماه شعبان زیاد دعا کن، زیاد استغفار کن، زیاد قرآن تلاوت کن، از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا ماه رمضان وارد شوی.

هر امانتی که بر گردن توست ادا کن. تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری را از دلت بیرون کن. هر گناهی که به آن مبتلا هستی را از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن. در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:

«اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شهرنا شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه»

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 289، باب سی‌ام

از خداوند متعال می‌خواهیم که اگر تا این روز از ماه شعبان ما را نبخشیدی و نیامرزیدی، در روزهای باقیمانده این ماه ما را ببخش و بیامرز.

البته متن عربی این روایت هم موجود بود، اما نخواستم وقت برنامه را بگیرم و گفتم که در ابتدای برنامه مطلبی را عرض کنم و ان شاءالله با افتخار در کنار شما دوستان عزیز بیننده باشیم و بتوانیم از محضر سرور عزیز و گرانقدرمان حضرت استاد استفاده کنیم.

من فقط این نکته را عرض کنم که ان شاءالله طبق معمول ما بحث هر هفته خودمان را ادامه خواهیم داد.

درس‌هایی از امامت و ولایت که با محوریت حدیث ثقلین خواهد بود و ان شاءالله بخشی از برنامه هم طبق معمول اختصاص پیدا خواهد کرد به شما مخاطبین عزیز.

برای ما فرقی نمی‌کند. هر مخاطبی می‌تواند روی خط ارتباطی ما بیاید، چه آقایان و عزیزان اهل سنت ما و چه عزیزان شیعه ما و حتی آقایان وهابی‌ها. چه گوینده‌های شبکه‌های وهابی.

افرادی که یک وقتی می‌خواهند مطلبی را مطرح کنند یا سؤال و نکته‌ای دارند که می‌خواهند گفتگو کنند، ما در خدمت همه مخاطبین هستیم.

امشب هم توفیق داریم آخرین برنامه «حبل المتین» سال 1401 و آخرین برنامه «حبل المتین» ماه شعبان المعظم را در محضر سرور عزیز و گرانقدر، استاد فرزانه و گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی تقدیم حضور شما کنیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید، ایام مبارک باشد؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ ما هم ایام را به حضرتعالی تبریک عرض می‌کنیم. خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) سوگند می‌دهیم این ماه شعبان و ماه رمضان را ماه شعبان و ماه رمضان آخر عمرمان قرار نده.

از خداوند متعال می‌خواهیم آخرین ماه شعبان و آخرین ماه رمضان دوران غیبت قرار بده و ماه شعبان و ماه رمضان آینده ما با حضور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) سپری شود.

اشعاری فوق العاده زیبا، که دل و جان همه رو منقلب کرد!

ما معمولاً در آغاز برنامه یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می‌کنیم. ما در یکی از تشرفاتمان به مکه مکرمه زمانی که وارد مدینه منوره شدیم، ساعت یک و نیم یا دو بعد از نیمه شب بود.

زمانی که با آسانسور می‌رفتیم اتاق‌ها را تحویل بگیریم، یکی از دوستان شعری خواند که تا آخر آن بیست روزی که ما در مکه و مدینه بودیم این شعر را زمزمه می‌کردیم.

حال نمی‌دانیم چه عنایتی بود و آن بنده خدا با چه اخلاصی آن شعر را خواند، اما انقلابی در همه ایجاد کرد.

گمگشته محبت ما در مدینه است * سعی و صفا به مکه، صفا در مدینه است

گر در مدینه است حبیب و حبیبه‌اش * بیت خدا به مکه، خدا در مدینه است

این شعری به قدری زیبا بود که ما آن دوره هرکجا می‌رفتیم، این شعری در گوش ما زمزمه می‌شد.

باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند * باغ را در پیش چشم لاله‌ها آتش زدند

آتش افروزان گلچین در حصار شعله‌ها * غنچه را چیدند و گل را هم جدا آتش زدند

خدایا در این جمعه ماه مبارک شعبان به عصمت حضرت فاطمه زهرا و به قلب سوخته حضرت فاطمه زهرا و به اشک چشمان حضرت فاطمه زهرا و به شب‌های پردرد زهرا که از شدت درد خواب به چشمش نمی‌آمد، گناهان ما را ببخش و به حسنات مبدل کن.

هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم بسوخت * یعنی آنکه هرچه بود از مرتضی آتش زدند

شب آخر شعبان است، قدری دل‌ها را به طرف حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم ببریم تا در ماه مبارک رمضان قدری توجهمان به مولا و سرور و تاج سرمان و نازنین وجودی که؛

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

بیشتر کنیم.

دلم جز هوایت هوایی ندارد * لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو و اذان و نماز و قنوتم * بدون ولایت بهایی ندارد

دلی که نشد خانه یاس نرگس * خراب است و ویران صفایی ندارد

بیا تا جوانم بده رخ نشانم * که این زندگانی وفایی ندارد

عزیزم کاسه چشمم سرایت * میان هردو چشمم خاک پایت

از آن ترسم که غافل پا نهانی * رود مژگان چشمانم به پایت

همه به خوبان توجه می‌کنند، بدان هم دل دارند. تو را به جان مادرت زهرا به پرونده سیاه ما نگاه نکن، به کرم و بزرگواری و آقایی خودت نگاه کن.

«سودت صحیفه اعمالی * فوزت أمر الی الزهراء»

اگر چه پرونده اعمال ما سیاه است. اما تمام دین و دنیا و آخرتمان را به حضرت فاطمه زهرا واگذار می‌کنیم.

هرآنچه او دوست دارد و هرآنچه او می‌پسندد و هرآنچه او می‌برد و هرآنچه او می‌دوزد را قبول داریم. عشق ما عشق زهراست. رضای ما رضای زهراست. قلب ما تابع قلب زهراست. یابن الحسن! تو هم به خاطر مادرت حضرت زهرا گوشه چشمی به ما کن.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. برنامه متبرک و مزین شد به نام نامی حضرت مادر (سلام الله علیها) همچنین فرزند نازنینش حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

برادران یوسف بعد از اینکه خطا کردند و اشتباه کردند و در حق برادرشان ظلم کردند، اما وقتی بعد از سالها آمدند و حضرت یوسف آنها را شناخت و فهمید چه خطایی کردند.

برادران درخواست کردند و حضرت یوسف هم درخواست آنها را اجابت کرد. ما امروز از یوسف زهرا می‌خواهیم و عرضه می‌داریم:

(یا أَیهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکیلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَینا إِنَّ اللَّهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقِین)

ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی) با خود آورده‌ایم، پیمانه ما را بطور کامل وفا کن و بر ما تصدق بنما که خداوند متصدقان را پاداش می‌دهد.

سوره یوسف (12): آیه 88

ما از امام زمانمان می‌خواهیم که در حق ما دعا کنند تا در این روزهای پایانی ماه شعبان المعظم کوله بارمان سبک شود و پاک و پاکیزه وارد ماه مبارک رمضان شویم.

در محضر حضرت استاد هستیم و بحث درس‌هایی از امامت و ولایت را دنبال می‌کنیم. محوریت گفتگوی ما در یکشنبه شب‌های «حبل المتین» حدیث ثقلین است. حدیث بسیار معتبر و متواتری که از جنبه‌های مختلف درباره این حدیث صحبت کردیم.

من درخواستم این است که حضرت استاد بزرگواری بفرمایند و خلاصه‌ای از بحث گذشته به صورت مختصر و مفید بفرمایند تا سؤالات جدید را عرض کنیم.

خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته پیرامون حدیث ثقلین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

ما در جلسات گذشته در رابطه با حدیث ثقلین مفصل صحبت کردیم. شاید مجموعاً نزدیک به بیست جلسه در رابطه با حدیث ثقلین صحبت کردیم، زیرا معتقدیم اگر حدیث ثقلین خوب جا بیفتد همه مسائل و اختلافات میان امت اسلامی حل خواهد شد.

اگر نسبت به حدیث ثقلین یا حدیث خلیفتین خوب روشنگری شود که در جلسه گذشته بحث کردیم، شاید از بسیاری شبهات و مسائلی که در این چهارده قرن پرده پوشی شده است شفاف سازی شود.

ان شاءالله پرده‌ها کنار خواهد رفت و آفتاب حقیقت از پس پرده ابرهای تیره و تار بیرون خواهد آمد. رسول گرامی اسلام با چه زبانی و با چه الفاظی حدیث ثقلین را مطرح کنند؟! حضرت به صراحت فرمودند:

«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1873، ح 2408

و:

«إنی قد ترکت فیکم خلیفتین»

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 786، ح 1403

و:

«ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»

اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

و:

«لن تضلوا إن اتبعتموهما»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 118، ح 4577

و:

«وانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

آگاه باشید که قطعاً این دو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 585، ح 990

و:

«فَإِنِّی فَرْطُکمْ علی الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»

من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض با من ملاقات می‌کنید.

«فَانْظُرُوا کیفَ تُخْلِفُونِی فی الثَّقَلَینِ»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

در رابطه با حدیث ثقلین عبارتی نمانده است که رسول اکرم برای اتمام حجت آن را بیان نکرده باشد. رسول گرامی اسلام به صراحت فرمودند: اگر به قرآن و عترت تمسک کنید گمراه نمی‌شوید، اگر از قرآن و عترت تبعیت کنید گمراه نمی‌شوید.

حضرت به صراحت فرمودند که قرآن و عترت از همدیگر جدا نمی‌شوند، تا قیام قیامت و در کنار حوض کوثر. از قرآن و اهلبیت پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید. از قرآن و اهلبیت عقب نمانید که گمراه می‌شوید. حساب ما با شما هم کنار حوض کوثر است.

ارتباط عجیب «حدیث ثقلین» با «حدیث حوض»!!

در بسیاری از این روایات کلمه «کوثر» آمده است. مگر حدیث ثقلین چه ربطی به کوثر دارد؟! این پیام بزرگی دارد.

«فَإِنِّی فَرْطُکمْ علی الْحَوْضِ وَأَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ»

من پیشاپیش شما در کنار حوض هستم و همه شما در کنار حوض با من ملاقات می‌کنید.

«فَانْظُرُوا کیفَ تُخْلِفُونِی فی الثَّقَلَینِ»

ببینم برخوردتان با قرآن و اهلبیت چگونه خواهد بود.

حدیث حوض از احادیثی است برای اهل سنت دردسر ایجاد کرده است. «امام مالک» رئیس مالکی‌ها می‌گوید: ای کاش علمای ما حدیث حوض را در کتاب‌ها نیاورده بودند، زیرا برای ما دردسر درست کرده است.

حدیث حوض تمام مبانی فکری اهل سنت را زیر سؤال برده است. اهلبیت را کنار گذاشتیم و به سراغ صحابه نظیر «ابوهریره» و «ابو سعید خدری» و «سعد بن أبی وقاص» و «ابو عبیده جراح» رفتیم.

«صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» در هفده یا هجده روایت نقل کرده است که رسول اکرم فرمود: من در کنار حوض کوثر منتظر شما هستم.

در حدیث 6215 آمده است که وقتی صحابه من کنار حوض می‌آیند، افرادی نمی‌گذارند آنها بیایند و آب بخورند و آنها را برمی گردانند. من می‌پرسم:

«فقلت أَینَ»

پرسیدم: آن‌ها را کجا می‌برید؟

«قال إلی النَّارِ والله»

او قسم جلاله می‌خورد که اینها را به سوی جهنم می‌بریم.

«قلت وما شَأْنُهُمْ»

پرسیدم: چرا؟ آن‌ها چه کردند؟

«قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَک علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»

او می‌گوید: آن‌ها بعد از تو به دوران قهقری زمان جاهلیت برگشتند.

«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمی‌شوند، مگر تعداد اندکی.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6215

از این واضح‌تر؟! از این روشن‌تر؟! این روایت در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است و مربوط به ما نیست.

مجری:

گاهی اوقات افرادی ایراد می‌گیرند که شما می گویید اکثر صحابه فلان‌اند. این روایتی است که در کتب اهل سنت آمده است و حرف ما هم نیست!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این حرف ما نیست، این حرف علمای اهل سنت در کتاب «صحیح بخاری» است. حال اگر «صحیح مسلم» بود، شاید می‌توانست به نوعی آن را توجیه کنند.

ما به قدری این روایات را بیان کردیم که شاید کودکان خردسال هم آن را حفظ باشند. گاهی اوقات که در جلساتی می‌رویم که شاگردان ما در آنجا هستند، وقتی روایت را می گویم قبل از اینکه من به آدرس اشاره کنم آنها آدرس را جلوتر از من می گویند.

مراد از «ارْتَدُّوا» در این روایت ارتداد از اسلام نیست. این افراد نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند، حج می‌رفتند. به تعبیر «ابن اثیر» مراد از ارتداد ترک اهم واجبات اسلامی است. ما مهمتر از مسئله ولایت و امامت چه داریم؟!

در خصوص آیه شریفه 67 از سوره مبارکه مائده در کتاب «روح المعانی» جلد ششم از قول «عبدالله بن مسعود» نقل شده است:

«کنا نقرأ علی عهد رسول الله یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»

ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین می‌خواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..

آیا مهم و واجبی بالاتر از این وجود دارد؟! «ابن اثیر» می‌گوید: مراد از ارتداد ترک اهم واجبات است. حال شما هر معنایی برای ارتداد در نظر بگیرید، ایشان چنین می‌گوید.

مجری:

اکثر صحابه هم در این روایت آمده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. در روایت آمده است:

«فلا أُرَاهُ یخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

اصحاب من از آتش جهنم خلاص نمی‌شوند، مگر تعداد اندکی.

ما این روایات را چکار کنیم؟! این کتاب «صحیح بخاری» است و نیاز به بررسی سندی و دلالی نیست. خیلی واضح و روشن است، به طوری که یک کودک خردسال هم معنی روایت را می‌فهمد.

ما بارها گفتیم مراد از «هَمَلِ النَّعَمِ» ته مانده گله است؛ بچه شترهای بازیگوشی که مشغول چریدن می‌شوند و از گله عقب و سرگردان می‌مانند. ما به زبان فارسی می گوییم انگشت شمار!

این روایات همگی نشانگر اهمیت حدیث ثقلین است. شاید بیش از سی مورد در کتب اهل سنت در حدیث ثقلین واژه «حوض» آمده است. رسول اکرم حکیم است، همانطور که قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)

و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است.

سوره نجم (53): آیات 3 و 4

تمام صحبت‌های رسول اکرم از سرچشمه وحی است. این تعابیر قدری برای ما سنگین است و باید قدری در آن درنگ و دقت کنیم. تا روزی نیامده است که بگوییم:

(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکت)

پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.

هیچ فایده‌ای هم نداشته باشد و جواب بیاید:

(کلاَّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائل‌ها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یوْمِ یبْعَثُون)

(به او می‌گویند) چنین نیست، این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر باز گردد برنامه‌اش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته می‌شوند.

سوره مؤمنون (23): آیات 99 و 100

قبل از اینکه آن روز بیاید، درنگی کنیم و فکری کنیم. دوستان عزیز شیعه و سنی فرقی نمی‌کند. اعتقاداتی که مبتنی بر تقلید باشد، هیج فایده‌ای ندارد. اعتقادات باید کاملاً تحقیقی باشد.

ما در جلسه گذشته هم مفصل حدیث «خلیفتین» را مطرح کردیم و گفتیم: اگر کسی به کلمه «ثقلین» اشکال کند، نمی‌تواند به کلمه «خلیفتین» اشکال کند.

رسول اکرم فرمود: من در میان شما دو خلیفه گذاشتم و رفتم، یکی قرآن و دیگری اهلبیت من هستند. این‌ها از همدیگر جدا نمی‌شوند تا کنار حوض کوثر با من ملاقات کنند. این خلاصه بحثی بود که ما با بعضی از توضیحاتی عرض کردیم.

مجری:

سلامت باشید، خیلی متشکرم. استاد اشاره فرمودید به حدیث خلیفتین که در کتب اهل سنت آمده است.

گاهی اهل سنت و گاهی وهابیت می گویند که بحث حدیث غدیر که مطرح می‌شود، واژه «مولا» یا «ولی» که آمده است را سعی می‌کنند واژه یا کلمات و معانی دیگری را از آن دربیاورند که جوری بحث ولایت کنار برود.

استاد سؤال من این است که آیا روایتی وجود دارد که این جمله به این شکل از زبان نورانی پیامبر گرامی اسلام آمده باشد: «علی خلیفتی» و آن هم به صراحت در منابع اهل سنت نقل شده باشد تا حرفی نداشته باشند؟!

تصریح پیامبر اکرم به جانشینی امیرالمؤمنین (علیهماالسلام)، با عبارت «خلیفتی»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما از قضا در گذشته کلیپی در این خصوص پخش کردیم. در این کلیپ که به صورت مختلط بود، چند نفر از کارشناسان شبکه‌های وهابی می گویند: اگر قرار بود پیغمبر اکرم، علی بن أبی طالب را جانشین خود قرار دهد می‌گفت علی بن أبی طالب خلیفه من است! حال اگر دوستان توانستند این کلیپ را پیدا کنند از آنها ممنونیم.

در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد سوم صفحه 143 آمده است که رسول گرامی اسلام در قضیه تبوک می‌فرماید:

«لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی»

من از مدینه بیرون نمی‌روم، مگر اینکه ثابت کنم خلیفه من تو هستی.

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652

مراد از این خلیفه هم خلیفه موقتی نیست. «ابن أم مکتوم» یازده بار خلیفه پیغمبر اکرم شده است و به جانشینی از حضرت نماز خوانده است، اما پیغمبر اکرم در هیچ کجا خطاب به او نفرموده است: «لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی»

اما در اینجا نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) این تعبیر آمده است. در کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» با تحقیق «البانی» در جلد دوم صفحه 565 آمده است:

«لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»

من از مدینه بیرون نمی‌روم، مگر اینکه ثابت کنم تو خلیفه من در حق تمام مؤمنین بعد از من هستی.

السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 565، ح 1188

این روایت خیلی روشن و واضح است. «من بعدی» همه چیز را روشن کرده است. آیا «من بعدی» به این معناست که وقتی من به تبوک رفتم، بعد از من از مدینه خلیفه من برای زنان هستی؟!

حتماً مراد این است که بعد از رحلت من تو خلیفه همه مؤمنین هستی! در اینجا احتیاج نیست پیغمبر اکرم بفرمایند:

«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»

مگر در مدینه چقدر از مؤمنین بودند؟! این در حالی است که آنها همه زن‌ها بودند و مردی به آن صورت نبود. بنابراین این روایت هم روشن می‌کند که رسول اکرم این قضیه را مطرح کردند.

بازهم در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» جلد نهم صفحه 110 آمده است که پیغمبر اکرم فرمودند:

«خلفتک أن تکون خلیفتی»

تو را خلیفه خودم قرار دادم تا برای همگان ثابت شود خلیفه من تو هستی.

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«رواه الطبرنی فی الأوسط ورجاله رجال الصحیح»

طبرانی این روایت را نقل کرده است و رجال آن هم رجال صحیحین است.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 110، باب منزلته رضی الله عنه

«احمد بن حنبل» در کتاب «فضائل الصحابه» جلد دوم صفحه 684 می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمود:

«لا ینبغی ان اذهب الا وأنت خلیفتی»

ایشان سپس می‌نویسد:

«وقال له رسول الله أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 684، ح 1168

ببینید در این روایت «مؤمن بعدی» و «مؤمنة» را در کنار هم آورده است، به معنای تمام مردان و زنان مؤمن است. این به صورت مطلق است.

نسبت به مقید بودن عزیزان دقت کنند که رسالت رسول اکرم سه سال به صورت مخفیانه و سرّی بود. بعد از نزول آیه شریفه:

(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِین)

خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.

سوره شعراء (26): آیه 214

حضرت بزرگان مکه را جمع کرد که روایت آن خیلی مفصل است. در پایان روایت آمده است که امیرالمؤمنین می‌فرماید:

«فأخذ برقبتی ثم قال إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا»

رسول خدا که چنین دید، دست بر گردن من انداخت و فرمود: براستی که او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. از او شنوایی داشته و یاری‌اش کنید.

اولاً «فاسمعو له وأطیعوا» به معنای اطاعت بی قید و شرط عصمت را می‌رساند. ثانیاً کسی حق کوچکترین چون و چرایی در برابر اوامر امیرالمؤمنین ندارد.

«قال فقام القوم یضحکون ویقولون لأبی طالب قد أمرک أن تسمع لابنک وتطیع»

گروهی برخاستند و در حالی که می‌خندیدند، به ابوطالب گفتند: تو را مأمور کرد تا از پسرت شنوایی داشته و از او اطاعت کنی!

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله عند ابتداء الله تعالی ذکره إیاه بإکرامه بإرسال جبریل علیه السلام إلیه بوحیه

جالب است که سند این روایت کاملاً سند معتبری است. راوی اول روایت «محمد بن حمید» است که «یحیی بن معین» او را توثیق کرده است. راوی دوم «سلمة بن فضل» است که ثقه است. راوی سوم «محمد بن اسحاق» و راوی چهارم «عبدالغفار» است که آقایان آنها را توثیق کردند.

تمام راویان این روایت توثیق شده یا مدح شده است. باید بگوییم روایت حداقل صحیحه یا حسنه است. نسبت به روایت حسن هم آمده است:

«والحسن کالصحیح فی الاحتجاج»

أضواء علی السنة المحمدیة، نویسنده: محمود أبو ریة، وفات: 1385، رده: مصادر حدیث سنی – عام، خطی: خیر، چاپ: الخامسة، ص 282، باب الحسن

هیچ فرقی نمی‌کند. جالب این است که همین روایت در کتاب «الکامل» اثر «ابن اثیر» جلد اول صفحه 585 آمده است که:

«فأخذ برقبتی ثم قال إن هذا أخی ووصیتی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له وأطیعوا»

الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 1، ص 586، باب ذکر أمر الله تعالی نبیه بإظهار دعوته

آقای «ابن عساکر» هم در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 می‌نویسد که حضرت فرمود:

«أیکم یقضی دینی ویکون خلیفتی ووصیی من بعدی»

کدامیک از شما می‌توانید چنین کاری کنید تا خلیفه و وصی من باشید.

هیچکسی غیر از علی بن أبی طالب جواب نداد. رسول گرامی اسلام هم فرمود:

«أنت یا علی أنت یا علی»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری؛ ج 42، ص 48، باب آخر الجزء التاسع والأربعین بعد الثلاثمائة من الأصل

بازهم در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد ششم صفحه 221 می‌بینیم که «سلمان» می‌گوید:

«یا رَسُولَ اللَّهِ لِکلِّ نَبِی وَصِی فَمَنْ وَصِیک»

یا رسول الله! برای هر پیغمبری وصیی است. وصی شما کیست؟!

پیغمبر اکرم ساکت شدند، اما وقتی «سلمان» بازهم اصرار کرد، فرمودند:

«فإن وصیی وَمَوْضِعُ سِرِّی وَخَیرُ من أَتْرُک بَعْدِی وَینْجِزُ عِدَتِی وَیقْضِی دَینِی عَلِی بن أبی طَالِبٍ»

وصی من و محل اسرار من و بهترین کسی که بعد از من به وعده‌های من عمل می‌کند و دین من را برای مردم بیان می‌کند، علی بن أبی طالب است.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 6، ص 221، ح 6063

روایت از نظر سند صددرصد صحیح است و هیچ مشکلی ندارد. آقای «خوارزمی» که اخطب الخواطب است و «ذهبی» و دیگران او را تعریف و تمجید می‌کنند، در صفحه 146 به صراحت می‌نویسد:

«فأنا نبی هذه الأمة وعلی وصیی فی عترتی وأهل بیتی وأمتی من بعدی»

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 147، ح 171

نمونه‌هایی از این روایات در رابطه با خلافت و وصایت امیرالمؤمنین در منابع اهل سنت زیاد است.

ما حدیث ثقلین را داشتیم، حدیث خلیفتین را هم داشتیم. روایتی که پیغمبر اکرم فرموده باشند: "علی بن أبی طالب خلیفه من هست" با سند صحیح در کتب اهل سنت هم آمده است. دیگر به دنبال چه می‌گردیم؟!

اگر به دنبال بهانه می‌گردیم تا فرار کنیم و خود را توجیه کنیم، حساب آن جداست. همانطور که قریش هزاران معجزه نظیر شق القمر از دست رسول اکرم دیدند، اما بازهم حاضر نشدند حرف پیغمبر اکرم را قبول کنند و گفتند که این جز سحر چیز دیگری نیست.

این در حالی است که قریش خودشان پیشنهاد داده بودند که اگر راست می گویی ماه را به دو نیم تقسیم کن.

(وَ انْشَقَّ الْقَمَر)

و ماه از هم شکافت.

سوره قمر (54): آیه 1

این آیه قرآن است و نمی‌توانیم آن را توجیه کنیم. بعضی از نابخردان می گویند: اگر قمر دو شقه می‌شد، مردم مناطق دیگر هم آن را مشاهده می‌کردند.

الآن که ما در عمرمان در شب‌های مهتابی راه می‌رویم، چقدر چشممان را به ماه دوخته‌ایم تا ببینیم چه شکلی است؟! وقتی قرآن کریم چنین می‌فرماید، دیگر در اینجا شک و ریب و تردید خلاف عقل است.

من معتقدم این افراد را باید نزد دکتر روانشناس ببرند و چند مدتی هم در بیمارستان‌های روانی بستری کنند، شاید قدری بهبودی حاصل شود.

من بارها گفتم: خداوند آقای «مدرسی» را نیامرزد. ایشان با نوشتن کتاب «مکتب در فرایند تکامل» ویروسی را منتشر کرد و خودش هم گرفتار شده است.

او برای جواب‌هایی که به این کتاب نوشته‌اند نتوانسته پاسخی بدهد و فهمیده کار اشتباهی کرده است.

در مقابل ما می‌بینیم بعضی از خودی‌های ما حاضر نیستند قبول کنند که او اشتباه کرده است و می گویند: «مدرسی» اشتباه کرده که می‌گوید من اشتباه کردم! من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. دوستان پای «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بنشینید. حضرت استاد به واژگان «خلیفه» و «وصی» در منابع اهل سنت اشاره کردند.

ان شاءالله بعد از دقایقی که دوستان اتاق فرمان میان برنامه زیبایی که مدح و منقبت و منزلت امیرالمؤمنین باشد را پخش کردند، ببینیم در منابع شیعه به سند صحیح خلافت علی بن أبی طالب با چه واژه‌هایی آمده است.

ماه شعبان المعظم است و در آستانه ماه مبارک رمضان هستیم. عشق امیرالمؤمنین سراسر وجود همه شما عزیزان را فراگرفته است.

می دانید در تاریخ هم آمده است که بیست و هفتم تا بیست و نهم اسفندماه هم به نوعی غدیر شمسی است. واقعه غدیر هم از تاریخ شمسی در همین ایام اتفاق افتاده است. بنده به یاد دارم در برنامه‌های گذشته هم این قضیه را از تقویم ثابت کردند.

این روزها در کنار نوروز ما جشن غدیر شمسی را هم باید برپا کنیم و شاد باشیم از ولایت و امامت آقاجانمان مولایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که دل‌های همه شما سرشار از عشق و ارادت و محبتشان است. گوارای وجودتان باشد.

عشق فقط حب علی والسلام

به به، حال دلمان خوب شد! اگر کسی می‌خواهد عشق را معنا کند و اگر می‌خواهد معنای عشق را بفهمد و اگر می‌خواهد طعم و حلاوت و شیرینی و لذت عشق را بفهمد، باید در دلش عشق و ارادت و محبت حضرت مولا علی باشد.

اگر در دلی عشق حضرت امیرالمؤمنین و محبت امیرالمؤمنین نباشد، بویی از عشق نبرده است.

گوارای وجودتان باشد هر عزیز بیننده‌ای که در گوشه و کنار ایران پرافتخار و عزیز ما همراه ما هستند و در جای جای این کره خاکی ضربان قلبشان می‌تپد و همینطور «علی علی» می گویند.

ان شاءالله تا لحظه آخر این عشق و این ارادت و این محبت و این معرفت در وجود ما باشد. لحظه‌ای که حضرت عزرائیل جانمان را می‌گیرد، نگاه ما به قد و بالای نورانی مولایمان امیرالمؤمنین بیفتد، انگار که خداوند همه عالم را به ما داده است.

آن موقع است که مرگ و مردن برای ما شیرین می‌شود. ان شاءالله آقا به ما نگاه می‌کند و یک لبخند به ما می زند و محبت می‌کند و دستی بر سر ما می‌کشد و مرگ برای ما شیرین می‌شود.

نعمتی که هیچ عملی در عالم با آن برابری نمی‌کند!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبل از اینکه سؤالتان را مطرح کنید، من در ادامه فرمایشات حضرتعالی روایتی از کتاب «بشارة المصطفی» اثر «مرحوم طبری» بخوانم.

در روایت آمده است که «عقبة بن عامر» می‌گوید:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یقُولُ لِعَلِی لَا تَلُومَنَّ النَّاسَ عَلَی حُبِّک فَإِنَّ حُبَّک مَخْزُونٌ تَحْتَ الْعَرْشِ»

شنیدم که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمود: اگر بعضی افراد محبت تو را ندارند زیاد آنها را ملامت نکن، زیرا محبت تو در گنجی زیر عرش است.

«وَ لَا ینَالُ حُبَّک مَنْ یرِیدُ إِنَّمَا یتَنَزَّلُ مِنَ السَّمَاءِ بِقَدَر»

چنین نیست که هرکسی بخواهد محبت تو را داشته باشد. وقتی محبت تو از آسمان نازل می‌شود، هر قلبی به اندازه گنجایش خودش محبت تو را می‌پذیرد.

بشارة المصطفى لشیعة المرتضى( ط- القدیمة)؛ نویسنده: طبرى آملى، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم‏، ناشر: المکتبة الحیدریة، نجف‏، 1383 ق‏، ج2، ص 165

چنین نیست که هرکسی بخواهد امیرالمؤمنین را دوست داشته باشد و بگوید که من دوست علی بن أبی طالب هستم.

حضرت در روایت دیگری فرمودند: اگر شمشیر بر گردن دوستان تو بگذارند و بخواهند محبت تو را از قلبش بیرون کنند، نخواهد رفت. اگر شمشیر بر گردن دشمنان تو بگذارند و بخواهند محبت تو را در قلبش جای دهند، نمی‌توانند.

دوستان عزیز محبت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نعمتی است که هیچ عملی و هیچ کاری و هیچ نعمتی از خداوند عالم با محبت امیرالمؤمنین برابری نمی‌کند.

محبت امیرالمؤمنین چیزی نیست که ریا در آن باشد. وقتی ما نماز می‌خوانیم اگر ریایی باشد یا وضو نداشته باشیم یا قبله کج باشد، باطل شود. محبت امیرالمؤمنین عنایتی از خداوند متعال است که ریا و کج شدن از قبله در آن راهی ندارد.

آیت الله نبوی دزفولی برای من نقل می‌کردند که من زمان آیت الله العظمی بروجردی به حج رفته بودم و در مدینه خدمت نماینده ایشان آیت الله لواسانی رسیدم.

آن زمان بعثه نبود. مراجع بزرگوار عظام تقلید نماینده‌ای در مکه می‌گذاشتند و نماینده دیگری در مدینه می‌گذاشتند تا مردم مسائل شرعی خود را از ایشان سؤال کنند.

من به دیدار آیت الله لواسانی رفتم و ایشان برای من نقل کردند که من با امام جماعت مسجد النبی رفاقت داریم. روزی ایشان ماه مبارک رمضان به منزل ما آمد و گفت: سید برایم قهوه بیاور!

من گفتم: شیخ! ماه رمضان است. مگر روزه نیستید؟! ایشان گفت: احترام مهمان واجب است. شما هم رسم دارید که هرچه مهمان خواست باید برای او فراهم کنید.

من پرسیدم: آیا بیماری دارید و نمی‌توانید روزه بگیرید؟! ایشان خیلی ناراحت شد و گفت: آیا اینجا سؤال نکیر و منکر می‌پرسید و در قبر هستیم یا مهمانی است؟!

من قهوه آوردم، ایشان خورد و شروع به گریه کردن کرد. ایشان طوری گریه می‌کرد که اشک از محاسنش قطره قطره می‌ریخت.

ایشان گفت: من با مطالعاتم یقین حاصل کردم که اگر کسی ولایت علی بن أبی طالب و اهلبیتش را نداشته باشد وارد بهشت نمی‌شود.

من گفتم: من به شما تبریک می گویم. چه نعمت بزرگی! نتیجه این دستاورد شما چیست؟! اگر به این نتیجه رسیدید، چرا تابع ولایت امیرالمؤمنین نمی‌شوید؟!

او به قدری گریه کرد که محاسنش خیس شد، سپس گفت: در طول عمرم هرکاری کردم که محبت اهلبیت را در قلبم فروکنم، قلب نامرد من، محبت اهلبیت را نپذیرفت. هرکاری کردم دیدم محبت اهلبیت در قلبم نمی‌رود!!

من یقین دارم که فردای قیامت در جهنم هستم. وقتی می دانم فردای قیامت عذاب می‌کشم، برای چه در دنیا گرسنگی بکشم؟! حداقل در دنیا لذت ببرم و هرچه می‌خواهم بخورم!

دوستان عزیز! محبت امیرالمؤمنین عنایتی است که خداوند عالم به ما کرده است و هیچ نعمتی با این ولایت برابری نمی‌کند.

«خوارزمی» روایتی در این زمینه نقل می‌کند. من در «شبکه المستقله» که وابسته به وهابی‌ها است، این روایت را نقل کردم و به چند تن از وهابی‌ها که در برابر من بودند گفتم به ما جواب بدهید. آن‌ها جوابی برای گفتن نداشتند. پیغمبر اکرم فرمود:

«یا علی لو أن عبدا " عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»

یا علی! هرگاه بنده‌ای خدا را به مدت عمر نوح در میان قومش عبادت کند.

«وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله»

و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند.

«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»

و به قدری عمر کند که بتواند پای پیاده هزار سال حج به جای آورد، سپس مظلومانه بین صفا و مروه کشته شود.

«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»

اما ولایت تو را قبول نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نمی‌رسد و داخل آن نمی‌شود.

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 67، ح 40

در آخر همین میان برنامه هم گفت که جز محبت علی هیچ راهی برای ما نیست. تنها راه نجات محبت امیرالمؤمنین است. این هم روزی بینندگان عزیزمان و روزی خود ما بوده است.

مجری:

حاج آقا خدا به ما دختر خانمی عنایت کرده که الآن یک سال و نیم دارد. روز عید غدیر و همان ساعتی که خطبه نبی گرامی اسلام در تاریخ آمده است، متولد شده است.

نمی‌دانم داستان چی هست که پسوند همه کلماتی که می‌گوید یک «علی» اضافه می‌کند. نکته اینجاست که ما هرچه به این بچه یاد می‌دهیم که موقع آب خوردن «حسین» بگو، بازهم «علی» می‌گوید!

الحمدلله رب العالمین این‌ها همگی از آن ارزش‌های بسیار بالا و والایی است که باید قدر آن را بدانیم. نعمت‌هایی است که همانطور که استاد فرمودند خداوند به هرکسی نمی‌دهد. این دل‌ها حساب و کتاب دارد.

دختر من در روز عید غدیر خم متولد شده است و الحمدلله رب العالمین وجودش با محبت امیرالمؤمنین عجین شده است.

دوستان عزیز ما قول داده بودیم که حضرت استاد خلافت مولا امیرالمؤمنین را از منابع شیعه با سند صحیح برای ما نقل کنند. ان شاءالله حضرت استاد لطف می‌کنند و این روایت را هم می‌فرمایند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این پول هم هدیه ما به زهرا خانم شما، به شرط آنکه به حسابش واریز کنید. این هم برای آنکه ایشان همیشه ذکر «یا علی» می‌گوید.

مجری:

حاج آقا ممنون، دست شما درد نکند. ممنون از محبتتان، شرمنده کردید. حتماً به دخترم می گویم و این را به عنوان یادگاری در حساب خودشان می‌گذارم تا مایه برکت باشد. تشکر می کنم.

استاد در خدمت شما هستیم. بفرمایید از روایاتی که در منابع شیعه خلافت امیرالمؤمنین را با واژگان مختلف بیان کرده است.

در باب امامت و ولایت، این دو کتاب را حتما بخوانید!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بحث‌هایمان به سمت عشق امیرالمؤمنین رفت. فدای امیرالمؤمنین شوم، خیلی مرد است. حضرت به اطرافیان می‌فرماید: از همین غذایی که من می‌خورم برای قاتل من هم ببرید و برایش کمتر از این غذا نبرید.

وقتی یک ناصبی از کنار حرم امیرالمؤمنین رد می‌شود و بی اختیار سر خم می‌کند، حضرت راضی نمی‌شود که او گرفتار آتش جهنم شود و نجاتش می‌دهد.

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این نظر داری

در کتاب «کفایة الأثر» اثر «مرحوم خزاز» روایتی آمده است. عزیزان دقت کنند دو کتاب است که در رابطه با ائمه اطهار سنگ تمام گذاشته است. من می دانم حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با این دو نفر چکار کرده است!

به قول امیرالمؤمنین کسی حضرت او را دوست داشته باشد، در لحظه‌ای که عزرائیل می‌آید او را نزد خودش می‌برد. برای این شخص نه قبری است، نه قیامتی است، نه حساب و کتابی است. ان شاءالله خداوند به ما کمک کند تا بتوانیم از این افراد باشیم.

در برنامه «زندگی پس از زندگی» هم این قضیه مطرح شده است. ما از بعضی اولیاء الله هم شنیدیم که امیرالمؤمنین بعضی افراد را دم مرگ زمانی که عزرائیل آمده است، مورد شفاعت قرار می‌دهد و یکی از خودی‌های حضرت می‌شوند.

یکی از این کتب، کتاب «کفایة الأثر» اثر «مرحوم خزاز» است و دیگری کتاب «بصائر الدرجات» اثر «مرحوم صفار» است. این دو کتاب در رابطه با ائمه اطهار (علیهم السلام) سنگ تمام گذاشته است.

من گمان می‌کنم اگر کسی این دو کتاب را خوب مطالعه کند، نسبت به ائمه اطهار و مقامات و خلافت و امامت و علم و فضائل آن بزرگواران دیگر همه چیز را فرا می‌گیرند. این دو بزرگوار دیگر چیزی باقی نگذاشته‌اند.

«مرحوم خزاز» متوفای 400 هجری است و معاصر «مرحوم شیخ مفید» متوفای 413 هجری و «سید مرتضی» متوفای 436 هجری هستند. «مرحوم صفار» متوفای 290 هجری است و معاصر «مرحوم کلینی» متوفای 329 هجری است.

روایت زیبای توسل «ابن عباس» به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در لحظات آخر عمر

در کتاب «کفایة الأثر» روایت بسیار مفصلی نقل شده است. «عطا بن أبی رباح» که یکی از فقهای بزرگ اهل سنت است نقل می‌کند که ما نزد «ابن عباس» رفتیم در حالی که در طائف بود. او بیمار بود و تقریباً حالت احتضار داشت.

سی نفر از شیوخ طائف هم همراه ما بودند و به «ابن عباس» سلام دادیم. ایشان که در اواخر عمر نابینا شده بود، به من گفت:

«یا عَطَا مَنِ الْقَوْمُ»

ای عطا! این افراد کیستند؟!

«قُلْتُ یا سَیدِی هُمْ شُیوخُ هَذَا الْبَلَدِ»

من گفتم: آن‌ها بزرگان طائف هستند.

«مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَمَةَ بْنِ حَضْرَمِی الطَّائِفِی وَ عُمَارَةُ بْنُ أَبِی الْأَجْلَحِ وَ ثَابِتُ بْنُ مَالِک فَمَا زِلْتُ أَعُدُّ لَهُ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ ثُمَّ تَقَدَّمُوا إِلَیهِ»

این روایت خیلی عجیب است و با بحث ما هم مرتبط است. این افراد قدر ولایت را می‌دانند!!

«فَقَالُوا یا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّک رَأَیتَ رَسُولَ اللَّهِ وَ سَمِعْتَ مِنْهُ مَا سَمِعْتَ»

گفتند ای ابن عباس! تو پسر عموی پیغمبر هستی، تو رسول اکرم را دیدی و از او احادیثی شنیدی.

«فَأَخْبِرْنَا عَنِ اخْتِلَافِ هَذِهِ الْأُمَّة»

ابن عباس! از اختلافی که میان امت افتاده خبر بده.

«فَقُومٌ قَدْ قَدَّمُوا عَلِیاً عَلَی غَیرِهِ وَ قَوْمٌ جَعَلُوهُ بَعْدَ ثَلَاثَةٍ»

عده‌ای علی را مقدم کرده‌اند و عده‌ای هم می گویند که علی چهارمی است.

«قَالَ فَتَنَفَّسَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِی»

ابن عباس آهی کشید و گفت از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمود: علی با حق است و حق با علی است و او امام و خلیفه شما بعد از من است.

«فَمَنْ تَمَسَّک بِهِ فَازَ وَ نَجَا »

هرکسی به علی تمسک بجوید نجات پیدا می‌کند و رستگار می‌شود.

«وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ ضَلَّ وَ غَوَی»

هرکسی از علی جدا شود گمراه می‌شود و هلاک خواهد شد.

«وَ أَبُو سِبْطَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ تَخْرُجُ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ»

بعد از علی بن أبی طالب، پسرانش حسن و حسین خلیفه بعد از من هستند و از صلب امام حسین ائمه نُه گانه به دنیا می‌آیند.

«وَ مِنَّا مَهْدِی هَذِهِ الْأُمَّة»

و مهدی این امت از آنهاست.

«فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَمَةَ الْحَضْرَمِی یا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ کنْتَ تُعَرِّفُنَا قَبْلَ هَذَا»

عبدالله بن سلمه حضرمی گفت: ای پسرعموی رسول خدا! چرا تا به حال این حرف‌ها را نمی‌گفتید؟!

«فَقَالَ وَ اللَّهِ قَدْ أَدَّیتُ مَا سَمِعْتُ وَ نَصَحْتُ لَکمْ وَ لَکنَّکمْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِین»

ابن عباس گفت: به خدا همه اینها را گفتم و شما را هم نصیحت کردم، اما شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید.

«ثُمَّ بَکی بُکاءً شدیداً»

سپس به شدت گریه کرد.

«فَقَالَ لَهُ الْقَوْمُ أَ تَبْکی وَ مَکانُک مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَکانُک»

سی تن از علمایی که در کنار بستر «ابن عباس» بودند، گفتند: داری گریه می‌کنی بعد از جایگاهی که در کنار پیغمبر اکرم داری؟!

مراد این بود که تو پسرعموی پیغمبر اکرم هستی و این همه تلاش کردی!!

«فَقَالَ لِی یا عَطَا إِنَّمَا أَبْکی لِخَصْلَتَینِ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ »

ابن عباس گفت: عطا! من به خاطر دو مسئله گریه می‌کنم. عذاب قبر و جدایی از دوستان.

«ثُمَّ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَقَالَ لِی یا عَطَا خُذْ بِیدِی وَ احْمِلْنِی إِلَی صَحْنِ الدَّارِ»

سپس زمانی که جمعیت متفرق شدند، ابن عباس به من گفت: عطا! دست مرا بگیر و به حیاط ببر.

«ثُمَّ رَفَعَ یدَیهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِوَلَایةِ الشَّیخِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»

زمانی که او را به حیاط آوردم، دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا به محمد و آل محمد به سمت تو تقرب می‌جویم، خدایا به ولایت علی بن أبی طالب به تو تقرب می‌جویم.

اوست که قدر علی بن أبی طالب را می‌داند!!

«فَمَا زَالَ یکرِّرُهَا حَتَّی وَقَعَ إِلَی الْأَرْضِ»

او مرتب این جمله را تکرار می‌کرد تا یک مرتبه با صورت به زمین افتاد.

«فَصَبَرْنَا عَلَیهِ سَاعَةً ثُمَّ أَقَمْنَاهُ فَإِذَا هُوَ مَیتٌ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیه»

ساعتی تأمل کردیم، سپس دست زدیم و دیدیم ابن عباس از دنیا رفته است.

کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 20، باب ما جاء عن عبد الله بن العباس عن رسول الله ص فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر ع

آخرین جمله «ابن عباس» شد:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِوَلَایةِ الشَّیخِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»

چقدر زیباست که در آخرین لحظه عمر زمزمه زبان ما و گفتار ما ولایت علی بن أبی طالب باشد!! اینجاست که امیرالمؤمنین این شخص را همراه خود می‌برد. در این صورت دیگر عزرائیل و نکیر و منکر اصلاً جرئت نمی‌کنند اظهار وجود کنند.

آخرین کلام «ابن عباس» ولایت علی بن أبی طالب شد. شاید بعضی از خناس ها بگویند: چرا آخرین جمله او «لا إله إلا الله» نشد؟!

اولاً او می‌گوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ». مگر علی بن أبی طالب غیر از ذکر خدا چیز دیگری هست؟! مگر امیرالمؤمنین اسم اعظم الهی نیست؟! برای ما هیچ فرقی نمی‌کند «یا الله» بگوییم یا «یا علی» بگوییم.

بعضی افراد امیرالمؤمنین را نشناختند و ما با آنها کاری نداریم. ما در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 144 روایتی صددرصد صحیح از امام صادق (علیه السلام) داریم که پیرامون آیه شریفه:

(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها)

و برای خدا نامهای نیکی است خدا را با آن بخوانید.

سوره اعراف (7): آیه 180

فرمود:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»

قسم به خدا اسماء حسنی ما هستیم.

«الَّتِی لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

خدا جز با معرفت ما هیچ عملی را از هیچ احدی قبول نمی‌کند.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 144، ح 4

شعاع نور هدایت امام حسین (سلام الله علیه) از آمریکا تا آفریقا!

روایت دوم از آقاجانمان مولایمان سرورمان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است. معشوق شیعه، سنی، یهودی، مسیحی، زرتشتی، بودائی، شخص امام حسین است. در امام حسین دیگر شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان نیست.

یکی از دوستان ما می‌گفت: من در آمریکا در جلسه‌ای سخنرانی می‌کردم. ما با تعدادی از یهودی‌ها و مسیحی‌ها همسایه بودیم و به این مناسبت آنها را هم به این جلسه دعوت کرده بودیم.

یکی از حاضرین گفت: شما امروز از امام حسین و حضرت ابوالفضل ذکر کنید. سخنران گفته بود: شما که یهودی و مسیحی هستید!!

این شخص گفته بود: خدای ما با شما دوتاست. پیغمبر ما با شما دوتاست. کتاب ما با شما دوتاست، اما حسین ما با شما یکی است. این جمله شخص یهودی جگر مرا کباب کرد!!

زمانی که در کشور ماداگاسکار بودم، شخصی که حدود هشتاد سال سن داشت روزی با یکی از دوستان به دیدن من آمد. ایشان گفت: من حدود چهل سال مبلغ مسیحیت بودم. او می‌گفت و مرتب اشک می‌ریخت.

او گفت: یک شب که شب تاسوعا بود، همسایه ما من را به زور به عزای امام حسین برد. شخصی که روی صندلی رفته بود، در رابطه با امام حسین مطالبی را گفت. من دلم شکست و خیلی گریه کردم.

وقتی مجلس تمام شد و به منزل آمدم، دیدم گریه امانم نمی‌دهد. من تا صبح یک لحظه گریه‌ام قطع نشد و مرتب گریه می‌کردم. نمی‌دانم این همه اشک کجای چشمانم بود!

صبح زمانی که آفتاب طلوع کرد به منزل همان روحانی که سخنرانی می‌کرد، رفتم و گفتم: شیخ! شما دیشب مرا دیوانه کردید.

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

او قدری از اسلام و دین امام حسین برای من گفت و توضیحاتی در رابطه با رسول اکرم داد. من گفتم: چکار کنم که مسلمان شوم؟! او گفت: شهادتین بگو. من شهادتین گفتم.

من که از اسلام خبری نداشتم، گفتم: کلاسی برای من بگذار تا قدری از اسلام مطالبی بیاموزم. بعد از آن چند مدت با ایشان بودم و از آن تاریخ من مبلغ تشیع و مبلغ امام حسین در ماداگاسکار شدم!!

ببینید امام حسین چکار می‌کند! ماداگاسکار تقریباً زیباترین کشور آفریقاست. من فصل زمستان به آنجا رفته بودم، آنجا همانند بهار بود. آنجا به قدری هوای لطیفی داشت که وقتی انسان بیرون می‌آمد از نفس کشیدن سیر نمی‌شد.

ببینید اهلبیت (علیهم السلام) این چنین هستند. نمی‌دانم کسانی که با اهلبیت میانه‌ای ندارند، فردای قیامت می‌خواهند چکار کنند و به چه چیزی دل خوش کرده‌اند!!

آیا به صحابه‌ای دل خوش کرده‌اند که حدیث 6215 کتاب «صحیح بخاری» شرح حال آنها را توصیف می‌کند و می‌گوید: آن‌ها همه وارد آتش جهنم می‌شوند؟!

والله قصد توهین نداریم. قسم به ولای امیرالمؤمنین قصد جسارت نداریم. ما می‌خواهیم این عزیزان ما هم قدری دقت کنند. حدیث:

«علی مع الحق والحق مع علی»

تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 449

و:

«علی مع القرآن والقرآن مع علی»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 134، ح 4628

با سند صحیح نقل شده است. ببینید اینها چه آورده‌اند. اگر ما هیچ روایتی نداشتیم، جز:

«علی مع الحق، والحق مع علی یدور حیثما دار»

علی با حق است و حق با علی است. حق همیشه گرداگرد علی می‌چرخد.

شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418 هـ - 1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ج 2، ص 174

من الآن می‌توانم چهل روایت با تصویر از کتب اهل سنت نشان بدهم که می گویند: "علی با حق است و حق هم با علی است. حق گرداگرد علی می‌چرخد."

همین یک روایت کافی است. ما همین روایت را ببینیم که در کتب شیعه و اهل سنت با سند صحیح آمده است یا نیامده است!

«علی مع القرآن والقرآن مع علی»

این روایت به این معناست که علی بن أبی طالب و قرآن هردو قرین همدیگر هستند. همانطور که قرآن حق است، علی هم حق است. همانطور که علی حق است، قرآن همه حق است.

همانطور که قرآن اشتباه ندارد، علی هم اشتباه ندارد. همانطور که قرآن معصوم است، علی هم معصوم است. همانطور که قرآن مبین حق است، علی هم مبین حق است.

این روایات که دیگر تعارف ندارد! قدری درنگ کنید، قبل از آنکه روزی برسد که تأسف برای ما هیچ سودی نداشته باشد.

تصریح به مقام خلافت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در روایات شیعه!

ما در کتب شیعه روایات زیادی در رابطه با بحث خلافت امیرالمؤمنین داریم. من روایت دیگری از کتاب «علل الشرایع» می‌آورم.

در کتاب «علل الشرایع» اثر «مرحوم شیخ صدوق» جلد اول صفحه 170 همان روایتی که آقای «طبری» در کتاب «تاریخ» جلد سوم صفحه 321 آورده بود و «ابن اثیر» در کتاب «الکامل» جلد اول صفحه 585 آورده بود، مطرح شده است. در روایت آمده است:

«لَمَّا نَزَلَتْ وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ وَ رَهْطَک الْمُخْلَصِینَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ هُمْ إِذْ ذَاک أَرْبَعُونَ رَجُلًا یزِیدُونَ رَجُلًا أَوْ ینْقُصُونَ رَجُلًا فَقَالَ أَیکمْ یکونُ أَخِی وَ وَصِیی وَ وَارِثِی وَ وَزِیرِی وَ خَلِیفَتِی فِیکمْ بَعْدِی»

علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 170، ح 2

«مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» یکی از کتب اربعه شیعه هم این روایت را آورده است. ایشان در جلد چهارم صفحه 179 می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمود:

«إِنَّ عَلِیاً وَصِیی وَ خَلِیفَتِی»

همانا علی وصی من و خلیفه من است.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 179، ح 5404

بازهم در روایت بعد آمده است:

«یا عَلِی أَنْتَ وَصِیی أَوْصَیتُ إِلَیک بِأَمْرِ رَبِّی»

یا علی! تو را وصی خودم قرار دادم به امر الهی.

«وَ أَنْتَ خَلِیفَتِی اسْتَخْلَفْتُک بِأَمْرِ رَبِّی»

و تو را خلیفه قرار دادم به دستور پروردگارم.

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 179، ح 5405

ببینید چقدر زیبا و عالی است! بازهم در کتاب «بصائر الدرجات» اثر «مرحوم صفار» متوفای 290 هجری آمده است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمود:

«أَنْتَ أَخِی وَ صَاحِبِی وَ صَفِیی وَ وَصِیی وَ خَالِصِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی»

تو برادر من رفیق من انتخاب شده من جانشین من خالص‌ترین افراد از اهلبیت من هستی.

«وَ خَلِیفَتِی فِی أُمَّتِی»

تو خلیفه من در میان امت من هستی.

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 166، ح 19

روایت هم صددرصد صحیحه است. راوی اول «محمد بن ابی الحسن خطاب» است که «نجاشی» او را توثیق کرده است. راوی دوم «صفوان بن یحیی» است که «نجاشی» و «شیخ طوسی» او را توثیق کرده است.

راوی سوم «ابو الصباح کنانی» است که از اصحاب ویژه امام صادق (علیه السلام) است و او را میزان و خط کش می‌نامیدند. هرکسی عقیده «ابوالصباح کنانی» را داشت، شیعه واقعی بود. هرکسی عقیده‌اش با عقیده «ابوالصباح کنانی» تفاوت داشت، منحرف بود.

«کان أبو عبد الله علیه السلام یسمیه المیزان، لثقته»

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمودند: ابوالصباح کنانی به خاطر ثقه بودن میزان و معیار است.

فهرست اسماء مصنفی الشیعة (رجال النجاشی)، نویسنده: النجاشی، ص 19، ح 24

راهی که او می‌رفت، راه صحیح بود. به فرموده امام صادق هرکسی قدمش را جای قدم «ابوالصباح کنانی» بگذارد، مورد تأیید ماست. او دقیقاً با این خط کش جلو رفته است!

واقعاً سعادت است! بنده گاهی اوقات که حالات صحابه را می‌خوانم، کامپیوتر را می‌بندم و یک دل سیر گریه می‌کنم و می گویم: خدایا! ما در عالم زر چه گناهی کرده بودیم که گرفتار غیبت مولایمان شدیم؟!

ما آرزو می‌کنیم و دعا می‌کنیم، اما خبری نیست. ما نمی‌دانیم پشت پرده چه خبرهایی است.

صحابه می‌آمدند با امام عصرشان حرف می‌زدند، امام عصرشان را تماشا می‌کردند و لذت می‌بردند.

امام معصوم هم اینطور آن‌ها را تأیید می‌کردند که می‌فرمودند: این شخص میزان و خط کش است. ملاک برای شیعه «ابوالصباح کنانی» است!! همچنین صحابه طوری بودند که امام صادق می‌فرمایند:

«إِنْ غَلَبْتَ حُمْرَانَ فَقَدْ غَلَبْتَنِی»

اگر کسی حمران را شکست دهد، مرا شکست داده است.

رجال الکشی- إختیار معرفة الرجال، نویسنده: کشی، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسی، محمد بن الحسن / مصطفوی، حسن، ص 276، ح 494

«هشام بن حکم» کسی است که امام صادق (علیه السلام) نسبت به ایشان می‌فرمایند:

«نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یدِه»

هشام با قلب و زبان و دستش یاور و یاری‌گر ماست.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 171، ح 4

همچنین «فضیل بن یسار» کسی است که بسیار نزد اهلبیت (علیهم السلام) آبرو دارد. نقل شده است نزدیکان ایشان می‌گفتند: وقتی او را غسل می‌دادیم، سمت راست او را غسل دادیم و جنازه «فضیل» به سمت چپ برگشت.

وقتی می‌خواستیم پشت او را غسل دهیم، خودش بلند می‌شد. گاهی اوقات پارچه‌ای که روی بدن ایشان کشیده بودیم کنار می‌رفت، «فضیل» خودش پارچه را درست می‌کرد تا مبادا قسمت‌هایی از بدن دیده شود!!

اصحاب و کسانی که خدمت اهلبیت و ائمه اطهار (علیهم السلام) بودند، چنین کراماتی داشتند.

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند

علی جان! می‌شود به ما هم گوشه چشمی نظر کنید. ما از حضرت فاطمه زهرا تنها می‌خواهیم چادرش را تکان دهد تا گرد و خاکی از چادر حضرت فاطمه زهرا به بدن ما بنشیند.

مجری:

چادرت را بتکان روزی ما را برسان!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

زهرا جان! تنها می‌خواهیم گوشه چشمی به ما نظر کنید. علی جان! تنها یک بار زیرچشمی به ما نگاه کنید، بس است. ما انسان طمعکاری نیستیم و به کم هم قانع هستیم. علی جان! به خاطر زهرایت ما را فراموش نکن.

یابن الحسن! به قلب سوخته مادرت، به شب‌های پر از درد مادرت. آخرین روزهای ماه شعبان است. هرکسی به دنبال یک وسیله است و هرکسی به دنبال یه چاره‌ای است. چاره تمام دردهایمان دست توست. همه عنایت‌ها به دست توست.

یابن الحسن! اگر کسی به حضرت زهرای مرضیه متوسل می‌شود، حضرت به تو حواله می‌دهد. اگر کسی به امیرالمؤمنین متوسل می‌شود، حضرت او را به تو حواله می‌دهد. اگر کسی به پیغمبر اکرم متوسل می‌شود، حضرت به تو حواله می‌دهد.

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

و:

«فَمَا شَی‌ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیهِ السَّبِیل»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 91، ص 37، ح 23

آقاجان! نزد تمام مردم گواهی می‌دهیم و رگ و پوست و استخوان ما هم گواهی می‌دهد که نعمت نفس کشیدن ما هم از توست. حرف زدن ما، حرکت ما، نماز ما، تمام نشست و برخاست ما به برکت وجود توست.

آقاجان! این عقیده ما را حفظ کن و موقع جان دادن به ما برگردان تا ما بدون دین و ایمان از دنیا نرویم و عنایت خود را از ما برنگردان.

چه شود به چهره زرد ما نظری برای خدا کنی

که اگر کنی همه درد ما به یکی نظاره دوا کنی

و:

گرچه سیه رو شدم ولی غلام تو هستم

خواجه مگر بنده سیاه ندارد؟!

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنونم، خداوند به شما سلامتی بدهد. الحمدلله چه برکتی و چه رزق و روزی داشتیم از امیرالمؤمنین آقاجانمان مولایمان عزیزمان همه وجودمان روح و روانمان گفتیم و حسن ختام برنامه ما وجود نازنین مولایمان امام زمان (ارواحنا فداه) بود.

مردم عزیز من بارها گفتم که این لحظات از عمرتان که پای «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» می‌نشینید و از امیرالمؤمنین گفته می‌شود، همگی جزو عبادات محسوب می‌شود. حرف ما هم نیست، روایت است. در روایت داریم:

«ذِکرُ عَلِی عِبَادَة»

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 3، ص 202، فصل فِی مَحَبَّتِهِ ع

بنابراین روش ما این باشد و خودم ملتزم هستم که با وضو سر برنامه بیایم و می گویم: این ساعات، ساعات عبادت است.

یکی از آداب عبادت داشتن وضو است. شما هم که پای این برنامه‌ها می‌نشینید و استفاده می‌کنید و فضائل مولا امیرالمؤمنین و فضائل اهلبیت و اثبات حقانیت آن بزرگواران را می‌شنوید و می‌بینید با وضو باشید. ان شاءالله عبادتتان چند برابر شود.

حضرت استاد از شما خیلی ممنونم. در این روزهای پایانی سال برای بینندگان ویژه دعا کنید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا به آبروی حضرت فاطمه زهرا و به گریه‌های جانسوز حضرت فاطمه زهرا در دل شب تو را سوگند می‌دهیم فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان را نزدیک بگردان. خدایا قلب نازنینش را با ظهورش مسرور بگردان. خدایا بر ما منت بگذار و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکاب حضرت ولی عصر قرار بده.

خدایا به حق حضرت فاطمه زهرا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. خدایا حوائج حاجت مندان روا نما. خدایا به آبروی حضرت زهرای مرضیه گرفتاری‌ها و حوائج مورد نظر را برطرف نموده و برآورده نما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنونم. دوستان عزیز از شما هم ممنون و سپاسگذار هستم. حسن ختام برنامه و حرف آخر ما باشد در برنامه «حبل المتین» سال 1401 که سفره امسال برچیده می‌شود و ماه شعبان است.

ان شاءالله هفته آینده در سال جدید و در ماه جدید خدمت شما خواهیم رسید و یاد و نام مولایمان امام زمان (ارواحنا له الفداء) را خواهیم کرد.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

یا علی مدد، خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها