2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
تفسیر و تبیین شنیدنی آیه 71 سوره مریم!
کد مطلب: ١٥٤٤٧ تاریخ انتشار: ٢١ ارديبهشت ١٤٠٢ - ١٥:٥٩ تعداد بازدید: 1599
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
تفسیر و تبیین شنیدنی آیه 71 سوره مریم!

اخلاق علوی و سیره مهدوی7-02-1402

 
 بسم الله الرحمن الرحیم

 

07/02/1402

موضوع: تفسیر و تبیین شنیدنی آیه 71 سوره مریم!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

غم بی پایان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در سوگ حضرت زهرا (سلام الله علیها)

عصاره اخلاق علوی و سیره مهدوی، این جمله ناب است!

یک راهکار سازنده برای بخشش کسانی که به گردن ما حق دارند!

این آیه قرآن، زندگی انسان را متحول می کند!

یک هدیه ناب، از خواص ذکر «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»!

تفسیر و تبیین شنیدنی آیه 71 سوره مریم!

نقدی علمی بر علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه)!!

تماس بینندگان برنامه

یک سؤال ساده از علمای اهل سنت، به قیمت چهارده میلیون تومان!!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمین‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله باز به رسم سید اللیالی شب های جمعه برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را محضر همه شما گرامیان تقدیم می کنیم.

ان شاء‌ الله که بتوانیم مثل همیشه در این جلسات بیاموزیم، آشنا بکنیم نفس خودمان را با معارف الهی و آن چیزی که به دنبال آن هستیم تا بتوانیم نام خودمان رادر زمره یاران و اصحاب حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بدهیم که چیزی نیست جزء همان اخلاق علوی که ان شاء الله راجع به آن صحبت خواهیم کرد.

از وجود شریف و ارزشمند حضرت آیت الله حسینی قزوینی بهرمند می شویم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم. سلام عرض می کنم در خدمت تان هستم.

غم بی پایان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در سوگ حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت همه گرامیان را از خدای منان خواهانم. طبق رسم همیشگی مان برنامه را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم.

الا ای چاه یارم را گرفتند * گلم باغم بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی * همه دار و ندارم را گرفتند

من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا * جز خداوند و نبی، فاطمه نشناخت مرا

من که یک باره دَرْ قلعه خیبر کندم * غم زهرا به خدا از کمر انداخت مرا

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در بیش از 80 جنگ و غزوه شرکت کرد. در بعضی از جنگ ها بیش از 70 زخم خورد؛ ولی یک دفعه ناله نکرد؛ نگفت صبرم تمام شده؛ ولی در کنار قبر فاطمه زهرا فرمود:

«قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی... أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ»

یا رسول الله در غم زهرا دیگر صبرم تمام شد. حزن و اندوه من در فراق زهرا تا آخر عمرم است.

الکافی( ط- الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1407 ق‏؛ ج1، ص 459، ح3

شب های من دیگر با غم و غصه و گریه بر فاطمه زهرا، یاد آوردن آن خاطره های خوش و دردناک زهرا، سپری خواهد شد.

خدایا تو را قسمت می دهیم به غم دل های علی، به اشک چشمان علی، به صبر بی حد علی، فرج فرزند علی، حجت ابن الحسن نزدیک کن که با آمدنش انتقام همه مظلومان بویژه اولین مظلوم عالم امیر المؤمنین (سلام الله علیه) را از دشمنانش بگیرد. قلب همه مؤمنین، انبیاء، ملائکه بویژه قلب صدیقه طاهره را خوشحال کند ان شاء الله.

مجری:

ان شاء الله. ما همه منتظر آن لحظه هستیم ببینیم که حضرت، ظهور می کنند و مهم تر از آن همان تذکری که همواره اساتید گرانقدر به ما دادند و هیچ وقت نباید فراموش بکنیم زمانی که تعجیل را از خداوند می خواهیم این را هم بخواهیم که خودمان را در کدام صف ببینیم.

همان زمانی که دعا می کنیم حضرت ظهور بفرمایند، همان وقت باید تقاضامند باشیم تا ان شاء الله بتوانیم در رکاب حضرتش، حضرت را یاری گر باشیم.

نه این که خدای ناکرده آن وقتی که زمان امتحان اصلی رسید آن وقتی که باید ما دست به عمل بزنیم، باید از یک سری از چیزها کوتاه بیاییم می بینیم که متأسفانه نمی توانیم از این نفس خودمان بگذریم. خدا نکند و ان شاء الله بتوانیم در رکاب حضرتش باشیم و در آن مسیر قدیم بر داریم.

استاد بحمدلله در این برنامه در محضر حضرت عالی بودیم اگر امکانش هست یک مختصری از آن مطالبی که در گذشته نقل شد بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث جدید بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه.

یَا وِقَایَةَ اللَّهِ وَ سِتْرَهُ وَ بَرَکَتَهُ، أَغِثْنِی أَدْرِکْنِی، صِلْنِی بِکَ وَ لَا تَقْطَعْنِی.‏

در جلسات گذشته عرض کردیم که اگر ما بخواهیم ان شاء الله در رکاب حضرت ولی عصر از یاران حضرت باشیم و از سربازان حضرت (سلام الله علیه) باشیم و اگر مرگی ما را قبل از آمدنش درک کرد، قلب نازنینش از ما راضی باشد و بتوانیم در رکابش رجعت کنیم لازمه اش این است که در خودمان اخلاق علوی و سیره مهدوی را احیاء کنیم.

عصاره اخلاق علوی و سیره مهدوی، این جمله ناب است!

اخلاق علوی و سیره مهدوی در یک جمله خلاصه می شود:

(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا)

که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده؛ و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است!

سوره شمس (91): آیات 9 و 10

یا به عبارت دیگر:

(وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَى)

و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی باز دارد، قطعا بهشت جایگاه اوست!

سوره نازعات (79): آیات 40 و 41

یعنی این نفس اماره را ما بتوانیم اسیر خودمان کنیم نه خودمان اسیر نفس باشیم. تمام اعضای بدن ما چه اعضای ظاهری، چه باطنی، چشم، گوش، دست، پا، قلب، روح، فکر، تخیلات و موهومات ما، همه اسیر دست ما و مطیع ما باشد.

بدون اجازه ما این ها کوچک ترین حرکتی انجام ندهند این بالاترین آرزوی هر شیعه است.

برای رسیدن به این جا چند راهکار عرض کردیم: یکی اینکه از گناهانی که در گذشته کرده ایم توبه کنیم. حقوقی از خدای عالم ضایع کردیم نماز، روزه و ... به ادای آنها بپردازیم.

یک راهکار سازنده برای بخشش کسانی که به گردن ما حق دارند!

حق الناسی به گردن ما است عمداً، سهواً غیبت و بهتان و افترائی زدیم؛ آنهایی که در قید حیات هستند اگر فتنه نمی خیزد حتماً‌ رضایت بگیریم و اگر حلیت گرفتن مستلزم فتنه است، چون بعضی وقت انسان می خواهد برود از یک کس رضایت بگیرد من پشت سر شما همچنین حرفی زدم می گوید چه گفتی؟ این را گفتم، آن هم شروع به داد و بیداد می کند یک فتنه ای درست می شود، قطعاً این جا صلاح نیست فقط استغفار و توبه کنیم.

تلاش کنیم بعد از هر نمازمان یک صلوات خالص با حضور قلب بفرستیم برای کسانی که گردن ما حق دارند.

عزیزان به این نصیحت بنده عمل کنید. یقین بدانید امشب روزی ما بوده برکاتی دارد و عنایاتی در آن است. یک صلوات بیشتر نه، یک صلوات با حضور قلب به نیت کسانی که حقی به گردن ما دارند.

از دوران کودکی مان حق آن ها را ضایع کردیم پدر، مادر، برادر، خواهر، همسایه، دوست، آشنا و ... یقین بدانید این صلوات به روح آن ها خواهد رسید و مایه خوشحالی آن ها خواهد شد و یقین داشته باشیم همین ها باعث می شود آن ها هم از ما راضی باشند و هم برای ما دعا کنند. و بالاتر از این آرزو می کنند ای کاش کسان دیگری که حق ما را ضایع کردند آن ها هم برای ما صلوات می فرستادند ای کاش حق ما را دیگران هم ضایع کرده بودند برای ما صلوات می فرستادند هدایایی می فرستادند.

این را یقین داشته باشید آن ها کاملاً‌ با ما مرتبط هستند، اعمال ما قطعاً به آنها خواهد رسید این را ان شاء الله از امشب دوستان عمل کنید، فردا صبح که نماز می خوانید بعد از سلام نماز، یک صلواتی برای سلامتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) صلواتی به نیت پدر و مادر، صلواتی هم به نیت کسانی که حقی به گردن ما دارند. ان شاء ‌الله تلاش کنیم به این عمل کنیم تا آخرین لحظه عمرمان ترک نکنیم.

این آیه قرآن، زندگی انسان را متحول می کند!

یکی از چیزهایی که باعث می شود انسان متنبه بشود و گذشته ها را جبران کند این است که خدا را ناظر و شاهد ببیند. یعنی توجه به دوربین الهی:

(أَلَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرَى)

آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بیند؟!

سوره علق (96): آیه 14

خدا دارد گلایه می کند. این عبد من نمی داند خدا او را می بیند؟ قبلاً‌ هم عرض کردم اگر ما احساس کنیم یک نفر دوربین دستش گرفته است از اول بیداری مان تا آخر، از تمام زندگی مان دارد فیلم می گیرد چه کار می کنیم؟

گمانم فرمایش مرحوم آیت الله بهاء الدینی یا آیت الله بهجت است تردید از بنده است می گوید: اگر یک روز از اول صبح، از زندگی مان فیلمبرداری کردند و شب اینها را از تلویزیون پخش کردند و ما خجالت نکشیدیم و ناراحت نشدیم، بدانیم آدم خوبی هستیم. ولی اگر نه، اینها را پخش کردند مایه شرمندگی مان شد، یک مقداری در زندگی و اعمال مان تجدید نظر کنیم.

 هر کلامی از ما سر می زند، ملک عتید و رقیب تمام اینها را می نویسد.

(مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)

انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی ‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته ‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!

سوره ق (50): آیه 18

و بالاتر از این:

(ْفَلَمَّا تَوَفَّیْتَنی‏ کُنْت‏ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ)

تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی!

سوره مائده (5): آیه 117

و یا

«أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى محمد بن الحسن‏ (تاریخ وفات مؤلف: 460 ق‏) ناشر: مؤسسة فقه الشیعة، ج‏2، ص 849

خدای عالم بالاتر از ملائکه شاهد اعمال ما است. اگر چیزی هم از نظر این ملائکه مخفی باشد خدا آن را هم شاهد است و می بیند و این خیلی عجیب است.

این دعاهایی که می خوانیم یک مقداری پیام دعا را درک کنیم، این متن دعای کمیل است. شب های جمعه دعای کمیل را می خوانیم، آیا تا به حال فکر کردیم و توجه به این داشتیم؟ «أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ»، همین برای ما کافی است.

 یا آیه شریفه:

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ)

و (از این رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می ‌کند. سپس هر کس را بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، می ‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات می ‌کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد.

سوره بقره (2): آیه 284

فرمود: آن که در ذهنتان است چه اظهار کنید یا اظهار نکنید خدای عالم فردا پای حساب شما را می کشد. آیه قرآن است (وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ) خیلی آیه عجیبی است. هر آن چه که از ذهن تان می گذرد این ها را بیرون بیاورید یا نه در دل تان مخفی کنید خدای عالم حساب می کند

(فَیغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ) خدا هر کس را بخواهد می بخشد و هر کس را هم بخواهد عذاب می کند. فعال ما یشاء است مالک الملک است.

یک هدیه ناب، از خواص ذکر «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»!

این روایت را داشته باشیم این هم هدیه ما به بینندگان عزیز. روایت خیلی عجیبی است. حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) به حواریین می گوید: انبیاء گذشته گفتند گناه نکنید، من می گویم فکر گناه را هم نکنید. چون فکر گناه چه بسا بعضاً عذاب نمی آورد ولی مثل دودی است که در اتاق پخش شده باشد.

یک چراغی در اتاق دود می کند یا آتشی روشن می کنید این دود، سفیدی گچ های خانه را سیاه و تیره می کند. فکر گناه، مثل این دودهایی است که از چراغ بیرون می آید یا بخاری است که دود می کند تمام در و دیوار سیاه می شود؛ خانه نمی سوزد ولی ظاهر خانه سیاه می شود.

فکر گناه، عذاب ندارد ولی روح آدم را سیاه می کند. لذا فرمود: گذشتگان گفتند گناه نکنید من می گویم فکر گناه هم نکنید چون فکر گناه، روح را تیره و سیاه می کند.

لذا تلاش کنیم اگر یک دفعه تخیلات مان به طرف گناه و معصیت رفت، سریع استغفار کنیم و با «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» برگردیم. چون جلوی این مخیلات فاسد را گرفتن، فقط یک راه دارد، یک درمان دارد، یک چاره دارد. مخیلات فاسد،‌ وسوسه های فاسد یک درمان دارد و آن هم «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم».

کسی خدمت آقا امام صادق (سلام الله علیه) می رسد می گوید: یابن رسول الله دوستت دارم. گفت قبول دارم. گفت: والله دوستت دارم. گفت: قبول دارم. گفت از پدر و مادرم هم بیشتر دوستت دارم.

به تعبیر یکی از بزرگان می گفت: حتماً شیطان سراغت آمده، دارد وسوسه ات می کند. گفت: آقا بعضی وقت ها یک چیزهایی نسبت به شما به ذهنم می آید. گفت: آن شما نبودید آن وسوسه شیطان بود. تنها راهش است که همچنین وسوسه هایی آمد سریع بگو: «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» هیچ نگران هم نباش. همین که این وسوسه ها و خیالات باطل می آید و تو ناراحت می شوی، این نشانه ایمان است.

در روایتی داریم کسی خدمت رسول اکرم آمد گفت: یا رسول الله بیچاره شدم، بدبخت شدم، خانه ویران شدم. رسول اکرم فرمود: خیالات باطل در ذهنت آمد؟ گفت بله، گفت: بگو «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» همین که این خیالات باطل در ذهنت آمد و ناراحت هستی این نشانه ایمان شما است.

بعضی از افراد هستند که یک چیزهایی به ذهن شان می آید و تصور می کنند ایمان ضعیف است. تصور می کنند این خیالات باطل مربوط به خودش است، نه این مال خودش نیست. این مال آن پدر سوخته ابلیس است. آن دارد این حرف ها را می زند و القاء می کند، این که تو ناراحت می شوی مشخص است بر این که تو از این القائات شیطان بری هستی و لذا هیچ نگران نباش و برای این هم غصه نخور!

مجری:

بسیار زیبا و عالی، ان شاء الله بتوانیم آماده بکنیم نفس خودمان را تا به این درجه و به این حد برسیم که حتی فکر گناه هم به سراغ ما نیاید و این القائات شیطانی نیاید.

عزیزانی که در جلسات گذشته همراهشان بودیم، آشنا هستند با مباحثی که در شب های جمعه انجام می شود و این که ما چه کار بکنیم خداوند را آن گونه که باید بشناسیم تا بتوانیم جزء یاران حقیقی حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بگیریم.

چه کار بکنیم که به توحید واقعی برسیم قطعاً باید از این مقدمات بگذریم که فکر گناه را هم نکنیم.

یکی از آن چیزهایی که حضرت عالی نسبت به آن بسیار توصیه فرمودید این بود که اولاً از آیات قرآن استفاده بکنیم و در قرآن هم تدبر و تفکر می کنیم می بینیم آیات زیادی نسبت به بهشتیان و جهنمیان مطرح شده است و چه اتفاقاتی که برای جهنمیان نمی افتد و آن عذاب های دردناکی که وجود دارد. نسبت به این مطالب بحمد الله حضرت عالی مطالبی فرمایش فرمودید.

تفسیر و تبیین شنیدنی آیه 71 سوره مریم!

آیه 72 سوره مریم اگر بیشتر بخواهیم راجع به آن صحبت بکنیم در آیه 71 و 72 سوره مبارکه مریم آمده است

(وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می ‌شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می ‌بخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده ‌اند- در آن رها می ‌سازیم.

سوره مریم (19): آیات 71 و 72

ظاهر آیه به این مطلب اشاره می کند که هیچ کدام از شما نیست مگر این که وارد در جهنم می شود و این یک چیزی است که خداوند بر آن حتم دارد. قطعاً این قضای الهی به آن تعلق گرفته سپس افرادی که ایمان آوردند از آن نجات پیدا می کنند و خداوند آن ها را نجات می دهد و ظالمین هم در همان جهنم خواهند ماند.

«وَإِنْ مِنْکُمْ» یعنی همه افراد هر کسی که هستند، «مَنْکُمْ»، پیامبران و ائمه را هم شامل می شود یک مقدار برای ما عجیب است قطعاً نیاز به توضیح و تفسیر دارد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته زیبایی است و یکی از آیات پیچیده که بزرگان و مفسرین ما، بعضی هایشان تلاش کردند زحمت کشیدند، قلم زدند ولی به نظر حقیر (الله اعلم) نتوانستند حق مطلب را ادا کنند. و یا آمدند به یک روایاتی استدلال کردند که این روایات سند ندارد ضعیف است. روایات در کتب شیعه نیست در کتب اهل سنت است و برای ما حجت نیست.

خدا بیامرزد آیت الله خزعلی درس تفسیر می فرمودند، در ذهنم است چند جلسه روی این آیه ایشان تفسیر کردند و اقوالی را آوردند.

(وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی تمام شما وارد جهنم می شوید (کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا) حکم قطعی خدای عالم است یعنی برو برگرد ندارد.

بعد می گوید (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا) بعد از این که همه تان را وارد جهنم کردیم متقین را نجات می دهیم. (وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا) ستمکاران را در حالی که به زانو نشسته اند چون نمی توانند بلند شوند در جهنم وا می گذاریم.

ظاهر آیه با عقاید اسلامی نمی سازد، ائمه را ما کاری نداریم یعنی ما بگوییم سلمان، ابوذر، زراره، مقداد و انبیاء گذشته هم وارد جهنم می شوند. این یک مقداری با عقاید شیعه، با عقاید اسلامی و با عقل هم نمی سازد.

مجری:

بله در آیات قرآن داریم:

(أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)

از آن دور نگاه داشته می ‌شوند.

سوره انبیاء (21): آیه 101

(مِنْ فَزَعٍ یوْمَئِذٍ آمِنُونَ)

و آنان از وحشت آن روز در امانند!

سوره نمل (27): آیه 89

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ)

ولی به یقین همگی (در دادگاه عدل الهی) احضار می‌شوند! جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها بر کنارند)!

سوره صافات (37): آیه 127 و 128

با آیات دیگر هم نمی سازد.

در این جا بعضی از مطالب مفسرین بزرگوار را بیاورم اول سراغ تفسیر نمونه برویم، الحق والإنصاف تفسیر نمونه به نظر من یکی از بهترین تفسیرهایی است که برای عموم مردم نوشته شده است.

من به همه جوان هایی که خیلی زیاد سواد عربی آن چنانی ندارند توصیه می کنم تفسیر نمونه را بیشتر ملاحظه کنند. ولی کسانی که سواد عربی دارند و یک مقداری سواد حوزوی دارند، عقیده بنده این است تفسیری مثل تفسیر المیزان نوشته نشده است.

اول سراغ تفسیر نمونه می رویم که فارسی است و آقایان عربی هم کردند. این آیه را می آ‌ورد (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا) عزیزان خوب دقت کنند بعضی از نکات و اشکالی که به نظرمان می رسد بزرگان به ما یاد دادند. به تعبیر حضرت امام اشکال کردن و تخطئه کردن از هدایا الهی است.

خود این بزرگواران هم گفتند حرفی از ما می شنوید بیایید نقد کنید. اصلاً‌ شیعه یا سنی مخصوصاً‌ شیعه، بالندگی تفکرات شیعه به نقد و انتقاد است. یکی می آید نقد می کند، یکی می آید جواب می دهد، یکی بر آن جواب، جواب می دهد آخرش یک چیز خوبی از آب در می آید.

تفسیر نمونه که زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی با محققین بزرگواری مثل حاج آقای قرائتی، حاج آقای امامی و دوستان دیگر بوده می نویسد: (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) این یک امری حتمی و فرمانی قطعی از پروردگارتان است که وارد آتش می شوید، سپس آنانی که تقوا پیشه کردند از آن نجات می دهیم و ظالمان و ستمگران در حالی که از زجر و ذلت به زانو در آمدند، در آنجا می مانند.

من تقاضا دارم عزیزان خوب دقت کنند. هم فرمایش اعاظم را، هم عُریضه ای که بنده حقیر دارم. چون ملتزم هستم در تفسیر روایات، سراغ اهل بیت بروم. مفسرین هر چه هم گفته باشند، علامه طباطبائی، حاج آقای مکارم، حاج آقای جوادی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی باشد، هر کس باشد می بوسیم روی چشم مان می گذاریم ولی رسول اکرم فرمود:

«إِنِّی‏ تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

در منابع اهل سنت هم که فراوان داریم:

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض»

مؤلف کتاب هم دارد که:

هذا حدیث صحیح الإسناد على شرط الشیخین»

المستدرک على الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 160، ح 4711

مادامی که ما از اهل بیت در تفسیر آیه، روایت داریم، سراغ هیچی نمی رویم. البته روایات اهل بیت، نه روایات آقای ابو هریره و دیگران. این را دقت داشته باشید.

بله اگر اهل سنت روایتی داشته باشند که از دیدگاه ما ثقه باشد، می پذیریم. ما نزدیک به دوازده هزار صحابه را در مسیر حق می دانیم. مرحوم شیخ طوسی نزدیک به 500 نفر از صحابه را توثیق کرده است. مرحوم مامقانی در «تنقیح المقال» پانصد و خرده ای از صحابه را توثیق کردند. از روات اهل سنت تعداد زیادی داریم مثل سکونی و ... که ثقه هستند.

اگر در کتب اهل سنت از رواتی که از دیدگاه ما ثقه هستند نقل کردند ما این روایت را هم می پذیریم. نه این که چون در کتب اهل سنت است قبول نمی کنیم.

تفسیر اول: «ورود» در آیه، به معنای نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است!

در تفسیر نمونه بعضی مفسران معتقد هستند که «ورود» در این عبارت (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) به معنای نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا): تمام شما وارد آتش می شوید یعنی داخل نمی شوید نزدیک و مشرف می شوید.

یعنی همه مردم، خوبان و بدان بدون استثناء برای حسابرسی یا برای مشاهده سرنوشت نهایی بدکاران به کنار جهنم می آیند، سپس خداوند پرهیزکاران را رهایی می بخشد و ستمگران را در آن رها می کند.

آنها برای این تفسیر به آیه 23 سوره قصص استدلال می کنند که مرادشان علامه طباطبایی است عبارتش را عرض می کنم.

(وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ)

و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید

سوره قصص (28): آیه 23

«وَرَدَ» غیر از «دَخَلَ» است (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) تمام شما وارد می شوید نمی گوید «وَإن منکم الا داخِلُها» در این جا نیز ورود، به همان معنا است. یعنی این (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) تمام انبیاء، اولیاء، فساق و... همه مشرف به جهنم می شوید و آتش جهنم را از نزدیک می بینند. این یک تفسیر.

تفسیر دوم: «ورود» در آیه، به معنای داخل شدن و وارد شدن است!

تفسیر دومی که اکثر مفسران انتخاب کردند این است که «ورود» در این جا به معنای دخول است. یعنی همه داخل آتش جهنم می شوید. به این ترتیب همه انسان ها بدون استثناء نیک و بد وارد جهنم می شوند؛ منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه ای که آتش نمرود بر ابراهیم سرد شد.

(قُلْنَا یا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ)

(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»

سوره انبیاء (21): آیه 69

چرا که آتش به آنها سنخیت ندارد. گویی از آنان دور می شود و فرار می کند. هر جا آنها قرار می گیرند خاموش می شود؛ ولی دوزخیان که تناسب به آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالی که به آتش برسد فوراً شعله ور می شود.

قطع نظر از این که فلسفه این کار چیست، بعداً خواهیم پرداخت؛ بدون شک ظاهر آیه با تفسیر دوم هماهنگ است. یعنی همه وارد آتش جهنم می شوند زیرا معنی اصلی ورود، دخول است و غیر از آن نیاز به قرینه دارد.

بعد ایشان می گوید: روایتی از «جابر بن عبد الله انصاری» است از این آیه سوال کردند جابر انگشتان خود را به گوشش گذاشت گفت: مطلبی با این دو گوشم از پیغمبر شنیدم، اگر دروغ بگویم هر دو کر باشد. شنیدم که پیامبر فرمود:

«‌الْوُرُودُ الدُّخُولُ لَا یَبْقَى بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ إِلَّا یَدْخُلُهَا»

تمام پیغمبران،‌ اوصیاء، مؤمنین، فساق، فجار، کفار و مشرکین همه وارد آتش جهنم می شوند.

«تَکُونُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ بَرْداً وَ سَلَاماً کَمَا کَانَتْ عَلَى إِبْرَاهِیم‏»

نسبت به مؤمنین، آتش خنک و سلامتی دارد همان طوری که برای حضرت ابراهیم آتش بَرد و سلام شد.

بحار الأنوار( ط- بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏؛ محقق: جمعى از محققان‏، ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏‏، ج8، ص 249

روایات دیگری هم این جا مطرح می کند. در روایات دیگر هم است افرادی که می خواهند از جهنم رد بشوند از پل صراط رد می شوند بعضی ها: (أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ) را در نظر دارند.

 (إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته می‌شوند.

سوره انبیاء (21): آیه 101

بعد روایتی را ایشان در آخر نقل می کند بعضی از افرادی که وارد آتش می شوند سریع و قاطع از آتش می گذرند و کمترین اثری در آنها نمی تواند داشته باشد.

آنجا یک حدیث از جابر آوردند البته این روایت اصل و ریشه دارد یا ندارد که جابر می گوید از پیغمبر شنیدم همه وارد می شوند بر مؤمنین آتش، خنک می شود و به سلامتی عبور می کنند.

در حدیث دوم پیغمبر فرمود: همه مردم وارد آتش می شوند بعضی ها بر حسب اعمال شان مثل برق عبور می کنند، بعضی مثل تند باد، بعضی مثل دویدن شدید اسب، بعضی همچون سوار معمولی، بعضی همچون پیاده که تند می رود. بعضی همچون کسی که معمولی راه می رود.

این دو تا روایت را این بزرگواران آوردند (حفظهم الله تعالی) بر این که مراد از (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی همه وارد آتش جهنم می شوند.

یعنی تمام انبیاء، اولیاء، مؤمنین و متقین همه باید وارد آتش جهنم بشوند و البته آنجا برای خدا یک هزینه ای دارد و آن این است که باید برای مؤمنین آتش را خنک کند و برای فساق، فجار و کفار، آتش را سوزان کند.

این فرمایش تفسیر نمونه در جلد 13، صفحه 117 تا صفحه 121 است. که صرفاً‌ بر اساس دو تا روایت است که آمدند گفتند همه باید وارد آتش جهنم بشوند.

تفسیر سوم: «ورود» در آیه، به معنای مشرف شدن است!

مرحوم علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) چون فرمایشات شان خیلی زیاد است، این را به صورت پاورپوینت در آوردم که یک مقداری راحت تر برای بینندگان عزیزمان قابل استفاده باشد.

علامه طباطبائی در المیزان، جلد 14، صفحه 89 تا 91 می گوید: مفسرین ما گفتند بر این که مراد از (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه وارد آتش می شوید، «ورود» غیر از «دخول» است. یعنی مشرف بر آتش می شوید. بعد آیه 23 سوره قصص را آورده است:

(وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ وَجَدَ عَلَیهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیخٌ کَبِیرٌ)

و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می‌کنند؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمی‌شوند؛ موسی) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمی‌دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است (و قادر بر این کارها نیست.)!»

سوره قصص (28): آیه 23

(وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ) حضرت موسی وقتی وارد آب مدین شد دید یک عده ای دارند گوسفندهایشان را آب می دهند، دو تا خانم کناری نشسته اند.

اشاره به داستان دو دختر حضرت شعیب است. داستان مفصلی دارد آقایان بارها شنیده اند. حضرت موسی دید این دو دختر گوسفندهایشان را کنار نگه داشتند جلو نمی آورند آب بدهند. حضرت موسی جلو رفت دلش سوخت، دید همه حیوانات شان را کنار رود می آورند سیراب می کنند گفت: چرا شما نمی آورید؟ گفتند: ما پدر پیری داریم نمی تواند بیاید به گوسفندها آب بدهد و به چرا ببرد، منتظر هستیم این مردهای نامحرم کنار بروند تا ما بتوانیم به گوسفندان مان آب بدهیم.

حضرت موسی گفت: اجازه می دهید ببرم گوسفندهایتان را آب بدهم؟ حضرت موسی ای که از دست فرعونیان فرار کرد وارد مدین شده است. دختران قبول کردند حضرت موسی گوسفندها را سیراب کرد.

دختران به خانه بر گشتند داستان را برای پدرشان تعریف کردند گفتند یک جوان متدینی بود در سیراب کردن گوسفندان به ما کمک کرد و اصلاً‌ به ما نگاه نکرد و سرش هم پایین بود.

حضرت شعیب دنبال او فرستاد تا بیاید مزدش را بدهد. آمدند به موسی گفتند پدرمان می گوید بیا مزد این کارت را بگیر. حضرت موسی گفت این کار برای خدا انجام دادیم از خاندانی نیستیم کاری که برای خدا انجام دادیم مزد بگیریم. گفت: نه پدرم می گوید بیا با شما دیداری داشته باشیم.

دختران جلو افتادند حضرت موسی گفت جلو نیافتید (عزیزان خوب دقت کنند) گفت ما از قومی هستیم نه به نامحرم نگاه می کنیم، نه به قد و قواره نا محرم از پشت سر نگاه می کنیم. اینکه بحث حجاب می تواند سلامتی جامعه را حفظ کند این است.

یعنی ما نه تنها به نامحرم نگاه نمی کنیم، بلکه به قد و قواره نامحرم ولو از روی چادر هم نگاه نمی کنیم. گفت: من جلو می افتم شما به من بگویید از کدام طرف بروم.

وقتی آمد داستانش را تعریف کرد، حضرت شعیب گفت: از قوم ظالم نجات پیدا کردی، بعد دخترها دیدند یک جوان پاکی است گفتند: اگر صلاح می دانی این شخص آدم امین است از او بخواه کمکمان کند. حضرت شعیب به دخترانش گفت از کجا می دانید امین است؟ گفت داشتیم می آمدیم جلو افتاده بودیم به ما گفت جلو نیافتید ما به قد و قواره نامحرم نگاه نمی کنیم.

دوستان عزیز! اینهایی که امروز بی حجابی و هتاکی گری را دارند منتشر می کنند و بعضی از این عمامه به سرهای ما هم که باید بگویم جاهل هستند - دیگر چیز دیگری نمی توانم بگویم - از معارف دینی هیچ خبری ندارند.

آیه 31 سوره نور صراحت دارد و هیچ شک و شبهه ای در آن نیست که خدای عالم می گوید روسری هایشان را به سرشان کنند و حتی سینه هایشان را هم روسری هایشان باید بپوشاند و اضافه روایاتی که ما در این زمینه داریم اضافه بر این که قانون هم است.

همان طوری که شما به کشورهای خارج می روید نمی توانید از چراغ قرمز رد بشوید، چرا؟ چون قانون آن مملکت است. چراغ قرمز رد بشوید بلافاصله جریمه می شوید. در جمهوری اسلامی هم حفظ حجاب قانون است. اضافه بر این که اسلام به عنوان یک امر واجب، قطعی و لازم الإجرا دستور داده است.

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ)

و به آنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس‌ آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند

سوره نور (24): آیه 31

در این جا آقای طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) اشاره می کند (وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ) وارد آب مدین شد (وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ) یعنی حضرت موسی داخل آب نشد آب مشرف شد یعنی کنار آب قرار گرفت.

در این جا هم دارد (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) این جا و آن جا هم وارد است کلمه وَرَدَ است وَرَدَ غیر از دَخَلَ است. و همچنین در رابطه با حضرت یوسف دارد:

(وَجَاءَتْ سَیارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ)

و (در همین حال) کاروانی فرا رسید؛ و مأمور آب را (به سراغ آب) فرستادند؛ او دلو خود را در چاه افکند؛ (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی!)»

سوره یوسف (12): آیه 19

یعنی آن کسی که مشرف بر چاه بود، طناب و سطل را انداخت. «أرسَلوا وارَدَهُم» یعنی کسی که داخل شد نه مشرف شد. خواستند آب از چاه بکشند دیدند به جای آب، یک گل سرسبد و دُر دانه ای به نام حضرت یوسف بالا آمد. (قَالَ یا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ).

 همچنین آقای طباطبائی به سوره انبیاء آیه 102 اشاره می کند:

(إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاه داشته می ‌شوند.

سوره انبیاء (21): آیه 101

آنهایی که از طرف خدای عالم به آن ها عنایت شده، از آتش جهنم دور هستند. دور بودن با داخل بودن با هم نمی سازد.

 بعد بحث (قُلْنَا یا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ) می گوید:

«أن کون الورود فی مثل قوله: «لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها» بمعنى الدخول ممنوع بل الأنسب کونه بمعنى الحضور و الإشراف فإنه أبلغ کما هو ظاهر»

یعنی مشرف بر جهنم می شوند و همچنین در رابطه با فرعون «واوردهم النار» فرعون، فرعونیان را وارد آتش می کند. وارد آتش می کند نه این که داخل آتش می کند. کار فرعون نیست که داخل آتش کند. یعنی کارهایی انجام می دهد که اینها در پرتگاه آتش و شرف افتادن قرار بگیرند. بعد می گوید:

«و کذا فی قوله: «فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» فإن شأن فرعون و هو من أئمة الضلال هو أن یهدی قومه إلى النار و أما إدخالهم فیها فلیس إلیه.»

المیزان فی تفسیر القرآن؛ تألیف: العلامة السید محمد حسین الطباطبائی قدس سره، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، ج14، ص91

«ادخال در نار» کار فرعون نیست. این در حقیقت سه تا تفسیر بود خواستیم عرض کنیم که یک تفسیر علامه طباطبائی است می گوید (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی مشرف یک تفسیر هم تفسیر نمونه است (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی داخِلُها و علامه طباطبائی به چند تا آیه استدلال کرده است و تفسیر نمونه به دو تا روایت استدلال کرده است.

مجری:

پس تا این جای کار فعلاً‌ آن چیزی که مطرح شده است این است که همه افراد، همه به معنای اصل همه، یعنی هر کسی که تصورش را بکنید وارد در جهنم می شوند، به یکی از این دو بخش.

یک فاصله بگیریم اینجا بحث را رها نکنید. حتما همراه ما باشید این بحث ها مطرح شده تا بخواهیم اشکالات و نقد کار را ان شاء الله به آن بپردازیم.

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف). بحمد الله تا این جای برنامه شما بودیم و این آیه شریفه که: (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا) را بررسی کردیم.

عزیزانی که همراه ما بودند مشاهده کردند بزرگانی و مفسرانی نسبت به این آیات اعلام نظر کرده بودند و فرموده بودند دو حالت دارد. یا این که منظور این است که جهنم تحت اشراف همه افراد از جمله مؤمنین خواهد بود. جهنمیان وارد جهنم می شوند آنهایی هم که متقی هستند صرفاً مشاهده می کنند این یک تفسیر.

تفسیر دیگری که نسبت به این مطلب بیان شد این بود: نه، همه اینها داخل در جهنم می شوند از جمله در تفسیر نمونه این مطلب ذکر شده بود.

با استناد به دو تا روایت نبوی بود که یکی از جابر نقل شده بود و دیگری تفسیر نمونه طبق آن چیزی که نقل کرده بودند در حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده که به این صورت است. حدیث وقتی باشد درست است ما می گوییم اعتقادات مان را مخصوصاً‌ بحث، بحث معاد است نباید به وسیله یک خبر واحد اخذ بکنیم.

اما حضرت استاد! روایتی ذکر شده است از این مطلب بگذریم که ما اعتقادات را نمی خواهیم از یک خبر واحد بگیریم اصل دو تا روایتی که ذکر شده و به نبی مکرم منسوب شده است وضعیت شان چگونه است؟ آیا از لحاظ سندی می شود به آن ها استناد کرد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبل از این که نسبت به این دو تا روایت که در تفسیر نمونه استدلال شده است مطلبی بگویم، یک فرمایشی در تفسیر نمونه است که البته این عبارت تفسیر مجمع البیان است.

باز هم جای گلایه است که قلم بزرگواران در این جا شاید لغزیده یا توجه نفرمودند مطلب را آوردند بدون این که بگویند این برای مجمع البیان است.

می گوید: همه را وارد جهنم می کنیم بعد متقین را نجات می دهیم. فلسفه این کار از نظر حکمت پروردگار چیست؟ به علاوه آیا مؤمنان از این کار آزار و عذابى نمى بینند؟ بینند پاسخ این سوال از هر دو جنبه در روایات اسلامی وارد شده است. با کمی دقت روشن می شود در حقیقت مشاهده دوزخ و عذاب های آن مقدمه ای خواهد بود که مؤمنان از نعمت های خداداد بهشتی حداکثر لذت را ببرند چرا که قدر عافیت را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

«و بالاضداد تعرف الاشیاء»

در این جا مؤمنان گرفتار مصیبت نمی شوند صحنه مصیبت را می بینند همان طور که در روایات فوق خواندیم آتش بر آنها سرد و سالم می شود نور آنها، شعله آتش را تحت الشعاع قرار می دهد.

این مطلب را آوردند. این عبارت از مجمع البیان نقل شده ولی بدون این که از مجمع البیان اسم ببرند!!

«قیل: إن الفائدة فی ذلک»

 ایشان هم به صورت قِیلَ آورده است، ولی آقایان به صورت یک امر قطعی آوردند.

«ما روی فی بعض الأخبار»

«رُوِیَ» به صورت مجهول آورده است یعنی مشخص است این روایت مورد نظر مرحوم طبرسی هم نبوده است.

«أن الله تعالى لا یدخل أحدا الجنة حتى یطلعه على النار»

تا این که:

«لیعلم تمام فضل الله علیه وکمال لطفه وإحسانه إلیه، فیزداد لذلک فرحا وسرورا بالجنة ونعیمها»

وقتی وارد آتش شد و آتش را دید فضل الهی، کمال لطف و احسانش را می بیند باعث سرور او به جهنم می شود.

مجمع البیان فی تفسیر القران؛ الطبرسی، الفضل بن الحسن (المتوفى548ق)، تحقیق: لجنة من العلماء والمحققین الأخصائیین، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت، الطبعة الأولى، 1415هـ ـ 1995م. ج6، ص443

مشخص است، اصلاً لازم نیست آن جا برود در همین جا که خدای عالم، آیات عذاب را می آورد، آیات بهشت را می آورد و آیات عذاب جهنمیان را می آورد مؤمن همیشه در تب و تاب است که خدایا من گرفتار آتش می شوم یا نه؟

بله کسی که ایمان نداشته باشد دو دل باشد داخل جهنم ببرندش بگویند این عذاب ها را نگاه کن چون مؤمن بودی اهل نماز و عبادت بودی از این جا نجاتت می دهیم اگر نبودی این جا می ماندی.

یک مقداری آدم احساس می کند این روایات، روایات اموی و ساخته دسته بنی امیه است.

مجری:

مخصوصاً وقتی می بینیم مطلب نسبت به بهشتیان به این وضع ذکر می شود که ما هیچ نوع چیز مذمومی اعم از مکر، حسد و حیله از جمله این که از دیدن دیگران، بالاخره امر دنیوی است ممکن است کسی جهنمی را ببیند دارد عذاب می کشد ممکن است خوشحال بشود اما نسبت به وجود مؤمن خوشحالی از این زاویه یک مقداری استضعاف دارد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اضافه بر این که هنگام جان کندن، مؤمن همه چیز را می بیند. در عالم برزخ همه چیز را می بیند، در قیامت همه چیز را می بیند و دیگر لازم نیست در آتش جهنم ببرند، ببیند ما منت سرتان می گذاریم که می خواهیم شما را نجات بدهیم. این یک نکته.

 اما روایات، روایت در کتاب تفسیر «نور الثقلین» دارد:

«و روى أبو صالح غالب بن سلیمان عن کثیر بن زیاد عن أبی سمیة»

راوی اولش «غالب بن سلیمان»، راوی دوم «کثیر بن زیاد» و راوی سوم «ابو سمیه» است. می گوید:

«اختلفنا فی الورود، فقال قوم: لا یدخلها مؤمن، و قال آخرون: یدخلونها جمیعا ثم ینجى الله الذین اتقوا، فلقیت جابر بن عبد الله فسألته فأومى بإصبعیه الى أذنیه و قال: صمتا ان لم أکن سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: الورود الدخول، لا یبقى بر و لا فاجر الا یدخلها، فیکون على المؤمنین بردا و سلاما کما کانت على إبراهیم حتى ان للنار- أو قال لجهنم:- ضجیجا من بردها، ثم ینجى الله الذین اتقوا و یذر الظالمین فیها جثیا.»

ما در رابطه با آیه (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) اختلاف داشتیم بعضی ها گفتند که مؤمن وارد آتش نمی شود بعضی ها گفتند وارد می شود بعد نجات پیدا می کند. سراغ جابر بن عبد الله رفتیم سوال کردیم روی دو گوشش دست گذاشت گفت گوش هایم کر بشود اگر دروغ بگویم. از پیغمبر شنیدم که فرمود همه خوب و بد وارد می شوند الا این که آتش بر مؤمنین خنک و سالم خواهد شد همان طور که برای حضرت ابراهیم شد.

تفسیر نور الثقلین؛ العروسى الحویزى، عبد على بن جمعة، تاریخ وفات مؤلف: 1112 ق‏، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: ‏اسماعیلیان - قم 1415 ق. ج‏3، ص353

این روایت را مرحوم مجلسی در بحار، جلد 8، صفحه 249 آورده و مرحوم مشهدی در کنز الدقائق، جلد 8، صفحه 257 آورده است.

نقدی علمی بر علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه)!!

علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) در اینجا جمله ای دارد که واقعا عجیب است. ما بعضی وقت ها نقد می کنیم این نقدها به عنوان اعتراض نیست. خودشان به ما یاد دادند.

ما دست این بزرگواران را می بوسیم و خاک قبرشان را هم طوطیای چشم مان می کنیم. خودشان به ما یاد دادند اگر مطلبی از ما دیدید که اشکالی دارد و ... شما اشکالی ذهن تان می رسد مطرح کنید.

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید:

«والروایة من التفسیر غیر أن سندها ضعیف بالجهالة»

المیزان فی تفسیر القرآن؛ تألیف: العلامة السید محمد حسین الطباطبائی قدس سره، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، ج14، ص93

می گوید: این سه تا راوی یعنی «غالب بن سلیمان»، «کثیر بن زیاد» و «ابو سمیه» مجهول هستند و لذا روایت ضعیف است.

خدمت علامه طباطبائی عرض می کنیم بزرگوار، سرور عزیز، خاک قبرت طوطیای چشم ما، شما یک روایتی که مال اهل سنت است را آوردی می خواهی از رجال شیعه بررسی کنی؟ این که صحیح نیست.

اگر یک روایت در تهذیب، کافی و وسائل است، شما رجال نجاشی و رجال کشی را ببین بگو اینها مجهول است. اما روایتی که در کتب اهل سنت است باید شما بروید کتب اهل سنت و رجال اهل سنت را ببینید. ببینید آن ها چه می گویند.

اجازه بدهید از جناب آقای شنقیطی که از وهابی های معاصر ما است و این روایت را آورده از کتابش بیاورم. فقط عزیزان خوب دقت کنند این روایت در کتب اهل سنت است در کتاب های شیعه هم است که از اهل سنت نقل کردند.

کتاب های اهل سنت شاید بیش از 10- 15 نفر از بزرگان اهل سنت این روایت را در کتاب هایشان آوردند.

مجری:

تا این مطلب آماده بشود این مطلب را یادآوری کنم ان شاء الله اگر سوالی نسبت به همین برنامه، مطالبی که در همین جلسه مطرح شد یا اگر نسبت به مطالب اعتقادی دیگر، نسبت به مطالب معرفتی سوالی هست در خدمت شما هستیم و مستقیماً می توانید سوالتان را مطرح بکنید حضرت استاد پاسخگوی شما خواهند بود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این روایتی را که عرض کردیم، «مسند احمد بن حنبل»، «مسند ابو حُمید»، «تفسیر طبری»، «مستدرک صحیحین»،‌ «تفسیر ثعلبی»، «شعب الإیمان بیهقی»، «الاعتقادات»، «استذکار و تمهید ابن عبد البر» و «تفسیر بغوی» آورده است. همه اهل سنت آوردند.

یعنی این روایت را شاید 40 کتاب اهل سنت آوردند. بزرگواران ما هم مثل صاحب تفسیر نور الثقلین که متوفای قرن 12 هجری است و همچنین علامه مجلسی قرن 12 هجری است از اینها آوردند؛ ولی این که آیا این روایت صحیح است یا صحیح نیست چیزی ندارند.

همین روایت را که آقای طباطبائی گفت روایت ضعیف است، ما گفتیم با کمال معذرت، هزار تا معذرت از این بزرگوار، عُریضه مان خدمت ایشان این است که این روایت نبوی در کتب اهل سنت است.

اگر ما بخواهیم بررسی کنیم سند ضعیف است یا خیر، باید کتاب رجال اهل سنت را ببینیم «تهذیب الکمال مزی» را ببینیم؛ «تهذیب التهذیب ابن حجر» را ببینیم؛ «فتح الباری ابن حجر» و دیگران را ببینیم؛ نه این که رجال نجاشی را ببینیم.

خود این آقا که از معاصرین است مرد خیلی ملایی است، «شنقیطی» وهابی است ولی وهابیِ ملا است. مثل اینهایی که در این شبکه ها می آیند بی سواد هستند این طوری نیست. چهار تا مطلب برای گفتن دارد.

ایشان می گوید این روایت از درجه اعتبار ساقط نیست. طبقه اول «سلیمان بن حرب» است که:

 «ثقة امام حافظ»

طبقه دوم «ابو صالح» یا «غالب بن سلیمان» است که ثقه است. طبقه سوم هم «کثیر بن زیاد» است که او هم ثقه است. اینها می گویند روایت از دیدگاه ما صحیح است؛ پس این که علامه طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند روایت ضعیف است، این فرمایش ایشان را ما نمی توانیم بپذیریم. چون روایت نبوی است مال کتب اهل سنت است، باید سراغ رجال اهل سنت برویم ببینیم چه می گویند.

مجری:

ایشان هم تصریح کردند «ضعیفٌ للجهالة» چون که ما این ها را نمی شناسیم بیرویم این جا بشناسیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، همه آن ها توثیق کردند. پس این روایت در کتب اهل سنت است، کتب اهل سنت هم حتی حاکم نیشابوری می گوید:

 «حدیث صحیح الإسناد»

مستدرک، جلد 4، صفحه 585. بیهقی در شعب الإیمان می گوید:

 «إسنادٌ حسن»

از دیدگاه آن آقایان هیچ مشکلی ندارد. ولی نکته مهمی که ما داریم همین آقایان اهل سنت در رجال و تفسیر به قدری تناقضات دارند الی ماشاء الله.

ببینید من این مطلب را از آقای «ابن عبد البر» بیاورم که از شخصیت های برجسته اهل سنت است و همه هم او را قبول دارند؛ ایشان صاحب کتاب «الإستیعاب» است. ایشان وقتی این روایت را می ‌آورد بلافاصله می گوید:

«(وإن منکم إلا واردها) قال الممر على الصراط»

همه شما وارد می شوید یعنی از پل صراط رد می شوید.

«وممن قال أیضا أن الورود الممر على الصراط عبدالله بن مسعود وکعب الأحبار والسدی ورواه السدی عن مرة عن ابن مسعود عن النبی»

التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید؛ اسم المؤلف: أبو عمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر النمری الوفاة: 463، دار النشر: وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامیة - المغرب - 1387، تحقیق: مصطفى بن أحمد العلوی ,‏محمد عبد الکبیر البکری، ج6، ص356

اینکه (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی شما از روی پل صراط رد می شوید، این را ما هم قبول داریم. روایات الی ماشاء الله داریم که بالای جهنم پلی است باریک تر از مو، برنده تر از شمشیر که همه باید از آن جا رد شوند. انبیاء، اولیاء و ... مثل برق رد می شوند.

روایت هم داریم که افراد فاجر و فاسق به قدری داخل آتش می ریزند، مثل این که پرنده یک دفعه بلند می شود صدا می کند مثل این صدای این ها شنیده می شود.

ظاهرا تماس تلفنی داریم. این موضوع بماند ان شاء‌ الله در جلسه بعد که عقیده شیعه نسبت به این آیه چیست. مرحوم شیخ صدوق در کتاب «الإعتقادات» کولاک کرده است.

من تأسف می خورم نمی دانم چه بگویم. هم خدمت علامه طباطبائی بزرگوار؛ و هم خدمت حضرت آیت الله مکارم شیرازی. ما افتخار شاگردی این بزرگواران را داریم و افتخار می کنیم که در عصر این ها بودیم. ولی انتظار داشتیم که ایشان حداقل کتاب اعتقادات شیخ صدوق را ملاحظه می کردند.

ایشان همین آیه را آورده و عقیده شیعه و روایات را هم در آنجا آورده است. روایات اهل بیت نه یک روایت. من از شیعه و سنی نزدیک 20 تا روایت در این زمینه آوردم.

این را به دوستان قول می دهیم که مراد از این صراط چه است خلاصه اش این است که مرحوم شیخ صدوق در کتاب الإعتقادات می گوید مراد از «صراط»، یعنی «علی ابن ابیطالب.»

در روایت داریم هر کس برگ برائت از علی داشته باشد مثل برق رد می شود و هیچ چیزی نمی بیند؛ نه جهنمی، نه آتشی؛ ولی هر کس برگ برائت از علی نداشته می افتد تا ابد الدهر آنجاست.

 طلب بینندگان عزیز ان شاء الله جلسه بعد (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) یعنی همه تان از این پل صراط عبور می کنید. روایات هم این را می خواهد بگوید آقایان روایت آوردند، روایات شیعه را ان شاء الله جلسه آینده خدمت بینندگان عزیز خواهیم بود.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده (آقای رحمتی از لنگرود – شیعه):

سلام علیکم جناب استاد! یک سوالی محضرتان داشتم بحث رجال مطرح کردید در یک جایی مطلبی خواندم که در رجال بخاری و مسلم افراد ناصبی وجود دارند مثل بُرید بن عثمان؛ اگر درست گفته باشم.

ما اشکال می کنیم که اینها ناصبی بودند و شما دارید از آنها اخذ دین می کنید. در جواب گفتند چون اینها شاید آدم های راستگویی باشند. ملاک ناصبی بودن برای ما مهم نیست. طرف در روایت صادق باشد می پذیریم.

از شما شیعیان افراد واقفی مذهب یا اسماعیلی مذهب بودند به روایات شان دارید عمل می کنید. واقفی بودن یا اسماعیلی بودن یک نوع انکار حجت خدا محسوب می شود. شما چطور به آن روایات عمل می کنید!؟

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

سلام عرض می کنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب عالی، دو سید بزرگوار. سوالم از آقایان وهابی این است که چرا تعمقی در این احادیث نمی کنند، چرا این قدر برای خاندان بنی امیه و بنی المروان سینه چاک می کنند؟

مثلاً در سیره بنی امیه در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، جلد 4 می گوید ابو هریره، عمرو ابن عاص و مغیرة ابن شعبه صحابی رسول خدا بودند از تابعین عروة ابن زبیر پسر خواهر عایشه این قدر حدیث بر ضد امام علی جعل کردند که معاویه را راضی کنند.

بنی امیه حرکت فرهنگی دیگری هم بر ضد خاندان پیغمبر انجام دادند. مثلاً نشر احادیث جعلی به وسیله ابزارها و بلندگوهای تبلیغاتی که در اختیار داشتند بخصوص امام جمعه ها، این احادیث جعلی را نشر می دادند.

دوم: دستور العمل اکید بر ممنوعیت نقل حدیث از علی ابن ابیطالب، دستور لعن امیر المؤمنین نستجیر بالله بر بالای 17 هزار منبر، در قنوت های نمازهای روزانه شان، نپذیرفتن شهادت شیعیان که این سنت تا چند قرن یعنی تا زمان بنی العباس ادامه داشت.

نقل می کنند یکی از بزرگان صحابه امام موسی ابن جعفر یا امام صادق (علیه السلام) آمد در یک محکمه ای شهادت بدهد، یک قاضی که از قضات بنی العباس بود شهادت او را نپذیرفت.

وقتی حضور این مرد بزرگ، زاهد، عابد و مخلص را دید به احترام او بلند شد و او را تکریم کرد، اما وقتی که شهادت داد قاضی گفت: متأسفم نمی توانم شهادت شما را قبول کنم. آن عالم گفت چرا؟ قاضی گفت: «لإنک رافضیٌ» یعنی تو رافضی هستی جالب این که، این مرد بزرگ گریه کرد و گفت: تو مرا نسبت دادی به قومی که می ترسم از آن ها نباشم.

یک کار دیگری که بنی امیه انجام داد پولی بود که از بیت المال مسلمین می گرفتند برای جعل احادیث بر ضد خاندان بنی هاشم.

در شرح ابن ابی الحدید، جلد 4، صفحه 11 آمده از ابن عرفه می گویند این قدر احادیث مجهول برای سه خلیفه در زمان معاویه جهت تقرب به معاویه ساخته شد چون فکر می کردند این طوری می توانند محبت اهل بیت پیغمبر را از دل ها بیرون کنند.

مثلاً‌ همین ابو هریره که پنج هزار حدیث از او نقل شده است، چند ماه بیشتر پیغمبر را ندیده است. می گویند: یک کسی در مسجد آمده بود پیاز داشت پیازهایش را مردم نخریدند. ابو هریره گفت فردا صبح به مسجد پیغمبر بیا به تو بگویم.

فردا صبح ابو هریره گفت: «سمعتُ رسول الله»‌ ای مردم از پیامبر شنیدم حبیبم فرمود: هر که پیاز عکه را در مکه بخورد اهل بهشت است. ریختند مردم تمام پیازهای آن تاجر را خریدند.

این را خود اهل سنت نقل کردند؛ پس این فضیلت هایی که در مورد تعدادی از صحابه نقل کردند یا جعلی و یا سوء برداشت است. عزیزان به ما جواب بدهند والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

طیب الله جناب آقای بهادری عزیز! مثل همیشه با بیان غرایشان سوالاتی را متوجه مخالفین کردند که جای تأمل و تدبر برای هر کسی که دنبال پیدا کردن راه حقیقت و راست است دارد. ان شاء الله که همه مردم بتوانند با پرسیدن این سوال ها از وجدان خودشان آن وجدان را بیدار بکنند و به سمت هدایت ان شاء الله پیش بروند.

حضرت استاد! آقای رحمتی از لنگرود سوال شان نسبت به این بود که اهل سنت ممکن است از ناصبی ها اخذ دین بکنند. صرفاً‌ به این عنوان است که در رجال شان فرد ثقه ای است. ثقه را به معنای صادق می دانند. همان طوری که مثل علی بن ابی حمزه بطائنی که واقفی مذهب بود و شیعیان نسبت به احادیثش با همین دید ثقه بودن نگاه می کنند و می گویند همین که راستگو بود کفایت می کند.

یک سؤال ساده از علمای اهل سنت، به قیمت چهارده میلیون تومان!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوالی از علمای بزرگوار اهل سنت می کنم اگر بتوانند جواب بدهند ما به نیت 14 معصوم، 14 میلیون تومان جایزه می دهیم هر کس به ما جواب بدهد.

البته شبکه های وهابی نه، با این ها کار نداریم. به قولی اصلاً نمی دانند حدیث چی است و ناصبی را نمی دانند با «صاد» نوشته می شود یا با «سین»!

ولی از اهل سنتی که بیننده برنامه ما هستند بزرگواران به من جواب بدهند. شماره حسابشان را می گیریم، همینجا به دوستان می گوییم در برنامه زنده، 14 میلیون نقداً‌ به حساب شان واریز کنند.

از کجا مطلب را بیاورم؟ مطلب شاید در 50 تا از کتاب هایشان آمده است. من از «تهذیب التهذیب» تألیف «ابن حجر» می آورم. می گوید: «احمد بن حنبل» درباره «حریز ابن عبد الله» گفت:

«ثقة ثقة»

 در بعضی از جاها دارد سه تا ثقه برایش گفتند. می گوید: در منطقه شام معتبرتر از حریز نداریم.

« لیس بالشام أثبت من حریز... وقال العجلی شامی ثقة»

البته ایشان

«کان ینتقص علیا»

نسبت به علی بد گویی می کرد.

تهذیب التهذیب؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، ج2، ص208

بعد جالب این است که راوی می گوید: من از مصر تا مکه با «حریز» بودم فقط کارش ناسزا گفتن به علی و لعن علی ابن ابیطالب بود!! صبح از مسجد خارج نمی شد مگر این که 70 بار امیر المؤمنین را لعنت می کرد!! شب وارد مسجد می شد 70 بار علی را لعنت می کرد، می گفت علی گردن پدر و اجداد من را در جنگ بدر قطع کرده است.

حالا کسی که به علی هر روز 70 بار صبح، 70 بار شب لعن می کند، از مصر تا مکه هم علی را ناسزا می گوید، «ثقةٌ ثقه»، می شود. این را داشته باشید!!

«سلسلة الأحادیث صحیحه» آقای ناصر الدین البانی، جلد 7، صفحه 693 مفصل در این زمینه داریم از آن طرف آقای مزی متوفای 742 هجری است صاحب کتاب تهذیب الکمال که 35 جلد است و مفصل ترین کتاب رجال اهل سنت است. ایشان در جلد 4 می گوید: هر کس عثمان یا طلحه را یا یکی از صحابه را لعنت کند دجال است و هیچ حدیثی از او نوشته نمی شود. لعنت خدا و ملائکه و همه مردم نثار او.

 آقای ذهبی در کتاب «الکبائر» می گوید هر کس نسبت به صحابه توهین کند:

 «فمن طعن فیهم أو سبهم فقد خرج من الدین»

از دین خارج شده و از ملت مسلمین بیرون رفته است.

الکبائر، اسم المؤلف:  محمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الندوة الجدیدة – بیروت؛ ج1، ص 237

«ابن حجر» هم در «تهذیب التهذیب» می فرماید: هر کس عثمان یا طلحه و ... را سب بکند ملعون است و ما نمی توانیم از او هیچ روایتی را نقل کنیم!!!

پس این آقایان گفتند هر کس صحابه را سب و لعنت کند دجال است لعنت خدا و ملائکه بر او یک روایت از او نمی توانیم نقل کنیم.

«ذهبی» در «سیر اعلام النبلاء» می گوید:

«من یشتم أبا بکر فقال کافر بالله العظیم»

هر کسی به ابوبکر سب بکند به خدا کفر ورزیده است.

سیر أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ج7، ص253

پرسید: اگر مُرد بر او نماز میت بخوانیم؟ گفت: نه اصلاً دست نزنید، با چوب بر دارید و در دره ای بیاندازید و رویش خاک بریزید!!

چطور شد؟ «حریز بن عبد الله» روزی 140 بار علی را ناسزا می گوید و لعنت می کند «ثقةٌ ثقةٌ ثقه» می شود. ابوبکر را کسی سب کند، «کافرٌ بالله» می شود و نماز میت هم نباید خواند، با چوب باید داخل دره بیاندازند؛ از آن طرف هم کسی به یکی از صحابه لعنت کند یا ناسزا بگوید، «دجال علیه لعنة الله وملائکته والناس اجمعین»!!

این سوال ما است. این را چطوری می توانیم جمع کنیم!؟ یا باید بگوییم حضرت علی جزء صحابه نبوده و جزء دشمنان اسلام بود (نستجیر بالله) یا نه، بیایید جور دیگری درست کنید. خودشان از ذهبی، از ابن حجر و مزی نقل کردند و همه شان از استوانه های علمی اهل سنت هستند.

عزیزمان این سوالی که کرد عقده دل مان خالی شد؛ البته حرف زیاد دارم در رابطه با رجال بیش از 500 تا سوال بی جواب دارم. آقایان بیایند جواب بدهند اگر این را جواب دادند عرض کردم جایزه ای گذاشتیم و در خدمت شان هستیم.

مجری:

حضرت استاد تشکر می کنم از محضرتان بسیار استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب همراه ما بودید موفق و مؤید، منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها