لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
20/12/1402
موضوع: پیشینه و فرجام ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جریان معراج!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
پیشینه ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جریان معراج در منابع اهل سنت!
آیا جنایت صهیونیسم ها در غزه و فلسطین، از علایم ظهور است؟!
پیشینه ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جریان معراج در منابع شیعه!
خلقت نوری شگفت انگیز پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین (سلام الله علیهما)
روایات چهارگانه در فرجام و نتیجه امر ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
تماس های بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم أفوض أمری إلا الله إن الله بصیرٌ بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و سلامٌ قولا من رب الرحیم
از آنجایی که سلام بهترین و زیباترین نام عزیز خداوند متعال است، این نام مقدس را تقدیم حضور شما میکنم و عرضه میدارم: سلام علیکم و رحمة الله بینندگان عزیز و گرانقدر و نازنین «شبکه ولی عصر»، خیلی خوش آمدید به برنامه «حبل المتین».
در یک یکشنبه شب دیگر با افتخار در کنار شما هستیم و این برنامه را تقدیم حضور شما میکنیم.
پیشاپیش فرارسیدن ماه مبارک رمضان را خدمت شما تبریک عرض میکنم. طبق آنچه که اعلام شده است به احتمال بسیار قوی روز سه شنبه اولین روز از ماه مبارک رمضان است.
وجود نازنین آقای مهربانمان حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) به جناب «أباصلت» توصیه فرمودند روزهای پایانی ماه شعبان المعظم این دعا را زیاد بخوان:
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِی مِنْه»
خداوندا اگر تا این روز از ماه شعبان المعظم ما را نبخشیدی و نیامرزیدی، در روزهای باقیمانده ما را ببخش و بیامرز.
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 9، فصل فیما نذکره من الاستظهار لشهر الصیام بتقدیم التوبة و الاستغفار
خیلی خوشحالیم که با شما هستیم. برنامه زنده «حبل المتین» با موضوع درسهایی از امامت و ولایت طبق معمول هفتههای گذشته تقدیم حضور شما خواهد شد.
بخشی از برنامه در خدمت مخاطبین هستیم. عزیزانی که مایل هستند تماس بگیرند و به صورت زنده و مستقیم روی خط ارتباطی بیایند. به موقع راههای ارتباطی برای شما زیرنویس میشود.
قاعدتاً نیمی از برنامه اختصاص پیدا خواهد کرد به تماسهای مخاطبین و بینندگان عزیز و نازنینمان. همین اول برنامه هم دعوت میکنیم از آقایان و علمای وهابی، عزیزان اهل سنت و علمای اهل سنت، بینندگان معمولی وهابی یا اهل سنت که بیایند و مطالب و نکته یا شبهه و مسئله خود را بگویند. در خدمت عزیزان و شیعیان و محبان حضرت مرتضی علی هستیم.
با افتخار در کنار شما و در محضر حضرت استاد عزیز و گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما طبق برنامه همیشگی طلیعه عرایضمان را زینت میدهیم به یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها).
چشمی شبیه چشم تو گریان نمیشود * زهرا حریف چشم تو باران نمیشود
برخیز و باز مادریات را شروع کن * فضه حریف گریه طفلان نمیشود
بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو * طوری که زیر دست تو پنهان نمیشود
ای استخوان شکسته حیدر چه میکنی * با کار خانه زخم تو درمان نمیشود
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنونم. مثل همیشه برنامهمان مزین و متبرک شد به نام نامی حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها).
دوستان در خاطر شریفتان هست درسهایی از امامت و ولایت موضوع گفتگوی «حبل المتین» ما در یکشنبه شبها بود.
جناب استاد جلسه گذشته در رابطه با پیشینه ولایت و امامت مطالبی را بیان فرمودید. اگر صلاح بدانید مختصر و مفید خلاصهای از مباحث گذشته بفرمایید تا ان شاءالله من سؤالات جدید را عرض کنم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در جلسه گذشته در رابطه با پیشینه ولایت مطالبی را بیان کردیم. بحث ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نه در غدیر خم، نه در حدیث دار، نه در حدیث منزلت نه در احادیث خلافت و ولایت و امامت آغاز نشده است.
ولایت امیرالمؤمنین ابتدا در عالم ذر مطرح شده است. وقتی که خداوند عالم در قرآن کریم میفرماید:
(وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِین)
به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آری، گواهی میدهیم (چرا چنین کرد؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید و خداشناسی بیخبر).
سوره اعراف (7): آیه 172
در آن مرحله خداوند عالم از همه خلائق نسبت به ولایت امیرالمؤمنین عهد و پیمان گرفته است.
دومین جایی که ولایت امیرالمؤمنین در روایات مطرح است، فوق العرش است. حال در خصوص اینکه مراد از عرش چیست، گفتیم که ان شاءالله در آینده در این خصوص صحبت خواهیم کرد.
یعنی فراتر از آنچه خلایق آفریده شوند یا فراتر از قدرت خداوند عالم، جایی که نه اسم و نه رسمی هست، ولایت امیرالمؤمنین مطرح شده است.
سپس مسئله ولایت امیرالمؤمنین در عالم وحی را مطرح کردیم و گفتیم که در روایات آمده است که پیامبر اکرم فرمودند:
«أوحی إلی فی علی ثلاث أنه سید المسلمین وإمام المتقین وقائد الغر المحجلین»
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 148، ح 4668
اینها در حقیقت یک نمونهای بود از روایاتی که ما در این زمینه داشتیم که ولایت امیرالمؤمنین در این موارد مطرح شده است.
مجری:
خیلی ممنونم. حضرت استاد بحث ولایت مولا امیرالمؤمنین که اشاره فرمودید در عالم معراج مطرح شده است، در کتب اهل سنت هم با سند صحیح آمده است یا خیر؟!
پیشینه ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جریان معراج در منابع اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در کتب اهل سنت ما روایات متعددی داریم که بحث ولایت امیرالمؤمنین مطرح شده است و سند صحیح هم دارد. «ابن عساکر» متوفای 571 هجری در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 صفحه 241 ذیل آیه شریفه:
(وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رُسُلِنا)
از رسولانی که قبل از تو فرستادیم بپرس.
سوره زخرف (43): آیه 45
مینویسد که این آیه به معراج اشاره شده است. رسول اکرم در معراج با انبیاء الهی نماز جماعت خواندند، به طوری که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به نبی گرامی اسلام اقتدا نمودند و نماز خواندند. بعد از نماز جبرئیل عرضه داشت:
(وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رُسُلِنا)
از رسولانی که قبل از تو فرستادیم بپرس.
«علی ما بعثوا»
هدف بعثت شما چه بوده است؟
«قال قلت علی ما بعثوا»
پیغمبر میفرماید که من از آنها سؤال کردم: هدف بعثت شما چه بوده است؟
«قال علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»
همه پیامبران جواب دادند: هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 241، ح 9519
همچنین آقای «ثعلبی» متوفای 427 هجری در کتاب «تفسیر» خود جلد هشتم صفحه 338 از قول «عبدالله بن مسعود» همین روایت را نقل میکند و مینویسد:
«قال: قلت: علی ما بعثوا»
پیغمبر اکرم میفرماید که من گفتم: هدف بعثت شما چه بوده است؟
«قال: علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»
الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی)، اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان - 1422 هـ-2002 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، ج 8، ص 338، باب الزخرف: (45) واسأل من أرسلنا... ..
آقای «خوارزمی» در کتاب «مناقب» خود صفحه 312 از قول «عبدالله بن مسعود» این روایت را نقل میکند و مینویسند که انبیاء گفتند:
«علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»
هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، ربیع الثانی 1414، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 312، ح 312
آقای «حاکم نیشابوری» متوفای 405 هجری در کتاب «معرفة علوم الحدیث» صفحه 95 از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند که وقتی رسول اکرم از انبیاء الهی سؤال کردند: هدف بعثت شما چه بود؟! همگی یک صدا جواب دادند:
«علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»
هدف بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.
معرفة علوم الحدیث، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1397 هـ - 1977 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: السید معظم حسین، ج 1، ص 95، باب ذکر النوع الرابع والعشرین من علم الحدیث
بعد ایشان در ذیل این روایت مینویسد: راویان روایت همگی ثقه هستند. تنها چیزی که هست، «محمد بن فضیل» هست که در نزد ما حافظ و ثقه است.
مهمتر اینکه آقای «حسکانی» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت و اعیان قرن پنجم هجری است، کتابی به نام «شواهد التنزیل» دارد.
ایشان در جلد دوم صفحه 223 این روایت را نقل میکند و عبارتهای مختلفی از قول بزرگان اهل سنت بیان میکنند و تمام کتابهایی که در این زمینه آمده است را نقل میکنند. ایشان سپس روایت دیگری را نقل میکند و مینویسد:
«لما أسری بی إلی السماء إذا ملک قد أتانی فقال لی: یا محمد سل من أرسلنا من قبلک من رسلنا علی ما بعثوا»
شبی که پیامبر را به آسمان بردند، به حضرت گفته شد: ای محمد! از انبیاء گذشته سؤال کن که هدف از بعثتشان چه بود؟!
«قلت: معاشر الرسل والنبیین علی ما بعثکم الله؟»
حضرت فرمود: ای پیامبران گذشته هدف از بعثت شما چه بود؟!
«قالوا: علی ولایتک یا محمد وولایة علی بن أبی طالب علیه السلام»
همه گفتند: ای محمد! هدف از بعثت ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بود.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، نویسنده: الحاکم الحسکانی، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ: الأولی، 1411ه، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی - طهران / مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة – قم، ج 2، ص 225، ح 857
همچنین مصادر دیگری هم از اهل سنت مثل کتاب «ینابیع المودة» و دیگران این روایت را با سند معتبر آوردهاند که ولایت امیرالمؤمنین در معراج در کنار نبوت رسول اکرم از زبان انبیاء الهی مطرح شده است.
یعنی ما از این روایت اینطور برداشت میکنیم که از حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) تا حضرت عیسی که آخرین پیامبر قبل از رسول اکرم هست، همه گفتهاند که رسالت ما و نبوت ما مقدمهای است برای رسالت رسول اکرم و ولایت امیرالمؤمنین.
یعنی در حقیقت اینها کلاسهای ابتدایی و کودکستانی بوده برای مردم از زمان حضرت آدم و دبستان و دبیرستان و دانشگاه تا میرسد به حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام). قرآن کریم میفرماید که حضرت عیسی میفرمود:
(یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد)
ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده یعنی تورات میباشم، و بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من میآید و نام او احمد است.
سوره صف (61): آیه 6
هدف نبوت رسول اکرم و ولایت امیرالمؤمنین هم مقدمه است برای حکومت جهانی حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء).
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئینها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
سوره توبه (9): آیه 33
اینها همه مقدمه است که ان شاءالله حضرت ولی عصر بیایند و دنیا را پر از عدل و داد کند، آثاری از ظلم و ستم نباشد به طوری که نسلهایی که در حکومت حضرت مهدی به دنیا میآیند اصلاً با قاموس ظلم و واژه ظلم آشنا نیستند.
ان شاءالله به امید آن روز هستیم و خداوند توفیق بدهد ببینیم آن روزی که مردهها در قبرها، ماهیان در دریا و پرندگان در هوا اظهار شادمانی میکنند و ملائکه و انبیاء هم که جای خود دارند.
مجری:
حضرت استاد میخواهم سؤالی بپرسم که خارج از بحثمان است. به جهت اینکه بحث به اینجا کشیده شد و فرمودید، میخواهم مژدهای به عزیزان بینندهای بدهید که در این عالم میبینند چه گناهان و فسادها و ظلمهایی میشود.
به عنوان مثال ظلمهایی در غزه میشود که ماههاست زیر بار ظلم اسرائیل جنایتکار و آمریکاست. مردم واقعاً چقدر به ظهور امیدوار باشند؟! آیا اینها میتواند مقدماتی برای ظهور باشد؟!
آیا جنایت صهیونیسم ها در غزه و فلسطین، از علایم ظهور است؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من کاری به این مقدمات ندارم، اما از افرادی که خدمت حضرت مشرف شدند و مورد وثوق هم هستند قضایایی نقل میشود.
ما کاری به افرادی که دکان باز کردهاند و مسئله بابیت و بحث مهدویت را مطرح میکنند تا اموال مردم را بالا بکشند و ریاست کنند، نداریم. این افراد دستهای هستند که از هیچ چیزی ابا ندارند.
در مقابل از اولیاء الله که گمنام هستند و اصلاً این مسائل برایشان مطرح نیست و خوابهای مبارکی که دیده میشود، ظاهر قضیه این است که ان شاءالله دنیا دارد برای ظهور آماده میشود. ملائکه و انبیاء و اولیاء الهی دارند برای ظهور آماده میشوند.
ما دو ماه قبل از رحلت آیت الله بهجت برای عیادت به همراه آیت الله خزعلی به محضر ایشان مشرف شدیم. ایشان هم قاطعانه میفرمودند: ما با فرج فاصله زیادی نداریم. با توجه به بشارتهایی که ایشان میداد، ظاهراً خیلی تا فرج فاصله نمانده است. در مقابل آمادگیها باید باشد.
همانطور که اشاره کردید در قضیه فلسطین، برای تمام دنیا روشن شد کسانی که به ظاهر دم از حقوق بشر میزنند، دروغ می گویند و تنها حقوق خودشان و نزدیکان خودشان مطرح است. البته این را خدمت بینندگان عزیز عرض کنم که قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللَّهَ رَمی)
و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و ریگ به صورت آنها) پاشیدی بلکه خدا پاشید.
سوره انفال (8): آیه 17
در این دنیا چیزی بدون اراده الهی و اراده حضرت ولی عصر انجام نمیشود. اگر خداوند اراده نکرده بود، قضیه کربلا اتفاق نمیافتاد. اگر اراده خداوند نبود، قضیه شکستن پهلوی حضرت صدیقه طاهره و ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین و اصلاً غیبت اتفاق نمیافتاد.
قضیه غزه هم خالی از این نیست و قطعاً خداوند عالم دارد میبیند. همانطور که ما برای هم نوع و هم دین خودمان زجر میکشیم و قلبمان به درد میآید، قلب مقدس حضرت ولی عصر هم به درد میآید.
کودک فلسطینی که از ترس میلرزد و لرز این کودک بدن انسان را میلرزاند، کودکی که پدر و مادر خود را از دست داده است، مادری که همسر و فرزندان خود را از دست داده است و ضجه میکشد.
همانطور که این قضایا و این جنایات برای ما دردآور است، میلیاردها برابر آن برای قلب مقدس حضرت ولی عصر دردآور است.
مسلمانان فلسطینی برادر دینی ما هستند، مخلوق ما که نیستند. فلسطینیها مخلوق خداوند متعال هستند و خداوند آنها را آفریده است. ما هرچقدر به آنها محبت داشته باشیم، به اندازه یک از بینهایت که خداوند محبت دارد نداریم.
خداوند متعال دارد این قضایا را میبیند و این اول «قارورة کسرت فی الإسلام» نیست، بلکه قبلها هم بوده است.
(وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقام)
و خداوند (برای کیفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.
سوره آل عمران (3): آیه 4
روزی دست انتقام خداوند از پس پرده بیرون میآید و همانطور که این افراد دارند مسلمانان را قلع و قمع میکنند، محو و نابود خواهند گشت.
روزی هم خواهد رسید و همه به چشم خودمان خواهیم دید که خداوند قومی را مبعوث میکند که یهود و صهیونیسم را هزار مرتبه بدتر از آنچه امروز جنایت میکنند قتل عام خواهد کرد و برای همیشه ریشه این صهیونیسم وحشی را از صفحه گیتی پاک میکند.
بینندگان عزیز این قول را به عنوان یک فرضیه از ما داشته باشند. همانطور که قرآن کریم میفرماید:
(أَ لَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب)
آیا صبح نزدیک نیست؟!
سوره هود (11): آیه 81
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. اشاره فرمودید که ولایت مولا امیرالمؤمنین در قضیه معراج در کتب و منابع اهل سنت با سند صحیح آمده است. حال به سراغ منابع شیعه برویم و این موضوع را در منابع شیعه بیان بفرمایید.
پیشینه ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در جریان معراج در منابع شیعه!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با منابع شیعه روایات زیاد داریم. بنده ابتدا روایتی از کتاب «کافی» با بررسی سندی بیاورم. «کلینی» متوفای 329 هجری در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 437 روایتی از قول امام موسی کاظم (علیه السلام) نقل میکند و مینویسد:
«وَلَایةُ عَلِی ع مَکتُوبَةٌ فِی جَمِیعِ صُحُفِ الْأَنْبِیاءِ»
ولایت علی بن أبی طالب در تمام کتابهای دینی پیامبران نوشته شده است.
«وَ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ وَصِیهِ عَلِی ع»
هیچ پیامبری مبعوث نشده است، مگر اینکه در رأس تبلیغ رسالتش بیان کردن جایگاه و مقام رسول اکرم و علی بن أبی طالب بوده است.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 437، ح 6
جایگاه و مقام آن بزرگواران را مطرح کردند، و بشارت آمدن این بزرگواران را هم دادند. در رابطه با سند روایت عزیزان دقت کنند راوی اول «محمد بن یحیی ابو جعفر عطار قمی» است که در کتاب «معجم رجال الحدیث» جلد نوزدهم صفحه 33 آمده است:
«محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث»
معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 19، ص 33، ح 12010
راوی دوم «احمد بن عیسی اشعری» است. «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «فهرست» درباره ایشان مینویسد:
«هذا شیخ قم ووجهها وفقیهها غیر مدافع»
الفهرست، نویسنده: الشیخ الطوسی، ص 68، ح 13
ایشان همچنین مینویسد: «احمد بن محمد بن عیسی» از ثقات اصحاب ماست و هیچ شک و شبههای در رابطه با وثاقت او نیست و فراتر از توثیق است.
راوی سوم «حسن بن محبوب» است که یکی از اصحاب اجماع است. مرحوم آیت الله خوئی در خصوص ایشان میفرمایند:
«کوفی، ثقة»
سپس مینویسد:
«وکان جلیل القدر، یعد فی الأرکان الأربعة فی عصره»
او جلیل القدر است و جزو یکی از ارکان اربعه عصر خود بوده است.
معجم رجال الحدیث، نویسنده: السید الخوئی، ج 6، ص 96، ح 3079
راوی چهارم «محمد بن فضیل» هم که یکی از اوتاد بوده است. «شیخ طوسی» در کتاب «رجال» مینویسد:
«محمد بن الفضل الأزدی، کوفی، ثقة»
الأبواب (رجال الطوسی)، نویسنده: الشیخ الطوسی، ص 364، ح 5390
بزرگان دیگر هم همگی «محمد بن فضیل» را توثیق کردهاند. بنابراین چهار راوی در سند روایت است که همگی آنها از نظر وثاقت هیچ مشکلی ندارند. بنده دومرتبه متن روایت را میخوانم. امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند:
«وَلَایةُ عَلِی ع مَکتُوبَةٌ فِی جَمِیعِ صُحُفِ الْأَنْبِیاءِ»
ولایت علی بن أبی طالب در تمام کتابهای دینی پیامبران نوشته شده است.
«وَ لَنْ یبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ وَصِیهِ عَلِی ع»
هیچ پیامبری مبعوث نشده است، مگر اینکه در رأس تبلیغ رسالتش بیان کردن جایگاه و مقام رسول اکرم و علی بن أبی طالب بوده است.
روایات متعدد دیگری هم داریم. بنده یک عبارتی را از کتاب «تأویل الآیات الطاهرة» اثر «سید شرف الدین استرآبادی» (رضوان الله تعالی علیه) میخوانم. ایشان بسیار مفصل از مصادر متعدد آورده است که اولاً «ابو نعیم اصفهانی» روایتی نقل کرده است.
البته کتاب «ابو نعیم اصفهانی» هنوز چاپ نشده و مخطوط بوده است. در پاورقی نوشتهاند «حلیة الأولیاء» اما این اشتباه است و در کتاب «حلیة الاولیاء» نیست.
نبی گرامی اسلام میفرماید: وقتی من به معراج رفتم، خداوند عالم بین من و بین تمام انبیاء الهی جمع کرد و دیداری داشتیم. جبرئیل از طرف خداوند متعال به من وحی کردند: یا محمد! از پیامبران سؤال کن که بر چه مبعوث شدید؟!
پیامبران گفتند: بعثت ما بر شهادت «لا إله إلا الله» و اقرار به نبوت تو و ولایت علی بن أبی طالب بوده است.
بازهم از «عبدالله بن مسعود» با سند معتبر روایتی نقل شده است. «محمد بن فضیل» و «محمد بن سوقه» و «عن علقمه» و «عبدالله بن مسعود» نقل کردهاند که پیغمبر اکرم به من فرمودند: در شب اسراء ملکی نزد من آمد و فرمود که از انبیاء الهی سؤال کن.
«فقلت لهم: معاشر الرسل والنبیین علی ماذا بعثکم الله قبلی؟»
من گفتم: ای گروه انبیاء و پیامبران! قبل از من که خداوند شما را مبعوث کرد، در رأس دعوت و تبلیغ شما چه بود؟!
«قالوا: علی ولایتک یا محمد، وولایة علی بن أبی طالب»
پیامبران گفتند: در سرلوحه دعوت و تبلیغ ما ولایت تو و ولایت علی بن أبی طالب بود.
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، نویسنده: السید شرف الدین علی الحسینی الأستر آبادی، ج 2، ص 563، ح 29
ایشان روایت بعد را نقل میکند و شبیه به این است که ما در آسمان نماز خواندیم و انبیاء و ملائکه پشت سر من نماز خواندند. سپس جبرئیل عرضه داشت: از انبیاء گذشته سؤال کن که هدف از بعثتشان چه بوده است؟! من سؤال کردم و گفتند:
«علی ولایتک وولایة علی بن أبی طالب»
سپس «مرحوم استرآبادی» میگوید:
«فانظر أیها الناظر إلی ولایة أمیر المؤمنین علیه السلام فإنها مفترضة علی الخلق أجمعین خصوصاً علی النبیین والمرسلین»
ای خواننده نگاه کن به ولایت علی بن أبی طالب که خداوند عالم ولایت علی بن أبی طالب را واجب کرده است بر تمام انبیاء و مرسلین.
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، نویسنده: السید شرف الدین علی الحسینی الأستر آبادی، ج 2، ص 563، ح 30
همچنین در صحف انبیاء هم نوشته شده است که در رأس تبلیغ شما باید نبوت رسول اکرم و وصایت امیرالمؤمنین باشد.
بازهم روایت دیگری از «شیخ طوسی» در کتاب «أمالی» نقل شده است. رسول اکرم فرمودند:
«ما قبض الله نبیا حتی أمره أن یوصی إلی أفضل عترته من عصبته، وأمرنی أن أوصی»
خداوند متعال هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه آخرین لحظه وصی معین کرد و من هم وصی معین میکنم.
«فقلت: إلی من یا ربی؟ فقال: أوص یا محمد إلی ابن عمک علی بن أبی طالب»
سپس مینویسد:
«فإنی قد أثبته فی الکتب السالفة، وکتبت فیها أنه وصیک»
خداوند عالم میفرماید که من تنها الآن علی بن أبی طالب را به عنوان وصی انتخاب نکردم، بلکه در کتب انبیاء گذشته هم علی را به عنوان وصی تو آوردهام.
«وعلی ذلک أخذت میثاق الخلائق ومواثیق أنبیائی ورسلی»
در روز ألست هم از همه خلایق و انبیاء و مرسلین عهد و پیمان گرفتم.
«أخذت مواثیقهم لی بالربوبیة، ولک یا محمد بالنبوة، ولعلی بن أبی طالب بالولایة»
به ربوبیت خودم و نبوت تو و ولایت علی بن أبی طالب.
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، نویسنده: السید شرف الدین علی الحسینی الأستر آبادی، ج 2، ص 566، ح 35
بازهم روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«ما من نبی جاء قط إلا بمعرفتنا وتفضیلنا علی من سوانا»
هیچ پیغمبری هرگز نیامد، مگر اینکه مأمور بود ما را بشناسد و یقین کند که ما از همه افضل هستیم.
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، نویسنده: السید شرف الدین علی الحسینی الأستر آبادی، ج 2، ص 566، ح 36
چند روایت متصل در کتاب «بصائر الدرجات» نقل شده است و شبیه همان روایتی است که ما از کتاب «کافی» نقل کردیم.
«مرحوم صفار» متوفای 290 هجری است که زمان امامت امام هادی و امام حسن عسکری را درک کرده است. ایشان در کتاب «بصائر الدرجات» از قول امام باقر (علیه السلام) مینویسد:
«وَلَایتُنَا وَلَایةُ اللَّهِ الَّتِی لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً قَطُّ إِلَّا بِهَا»
ولایت ما ولایت خداوند است. خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده است، مگر اینکه مأمور به قبول ولایت ما و نشر ولایت ما بوده است.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 75، ح 6
روایت دوم از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده است. روایت سوم از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت میفرمایند:
«وَلَایتُنَا وَلَایةُ اللَّه»
ولایت ما ولایت خداوند عالم است.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 75، ح 9
خلقت نوری شگفت انگیز پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین (سلام الله علیهما)
جالب این است که وقتی این مطالب را در منابع اهل سنت میبینیم، خیلی برایمان جالب است. در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 صفحه 67 روایتی از قول «سلمان» نقل شده است که میگوید:
«کنت أنا وعلی نورا بین یدی الله مطیعا یسبح الله ذلک النور ویقدسه قبل أن یخلق آدم بأربعة عشر ألف عام»
من و علی نوری در دستان خداوند عالم بودیم که در برابر خداوند عالم مطیع بودیم و تسبیح میگفتیم، چهارده هزار سال قبل از آنکه خداوند حضرت آدم را بیافریند.
«فلما خلق الله آدم رکز ذلک النور فی صلبه فلم نزل فی شیء واحد حتی افترقنا فی صلب عبد المطلب فجزء أنا وجزء علی»
زمانی که حضرت آدم آفریده شد خداوند ما را در صلب حضرت آدم و بعد از آن در صلب انبیاء و بزرگان قرار داد تا اینکه از صلب عبدالمطلب به صلب ابوطالب و عبدالله منتقل شد.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 67، باب آخر الجزء التاسع والأربعین بعد الثلاثمائة من الأصل
مراد از فرمایش رسول گرامی اسلام این است که تا صلب عبدالمطلب آن دو بزرگوار یک نور بودند که بعد از آن نور به دو قسم تقسیم شد. یک قسم در صلب عبدالله قرار گرفت و دیگری در صلب ابوطالب قرار گرفت.
این مطالب در کتب اهل سنت است! همچنین «احمد بن حنبل» متوفای 241 هجری از قول «عبدالله بن عباس» نقل میکند که میگوید آخرین جملهای که در عمرش گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد، این بود:
«اللهم انی أتقرب إلیک بولایة علی بن أبی طالب»
خدایا به ولایت علی بن أبی طالب به تو تقرب میجویم.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 662، ح 1129
بازهم در روایت بعد آمده است که رسول گرامی اسلام میفرمایند:
«کنت انا وعلی نورا بین یدی الله عز وجل قبلان یخلق آدم بأربعة عشر ألف عام»
من و علی نوری بودیم در محضر حق چهارده هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم.
«فلما خلق الله آدم قسم ذلک النور جزءین فجزء أنا وجزء علی علیه السلام»
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 662، ح 1130
بازهم در کتاب «الدر المنثور» آمده است که وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون آمد، گریه میکرد و سالها با حضرت حوا سرگردان بود. جبرئیل با حضرت آدم درد دل میکند و از حضرت آدم میپرسد که چرا اینقدر گریه میکنی؟!
حضرت آدم ماجرا را برای جبرئیل تعریف میکند و مینویسد که از طرف خداوند متعال خطاب آمد: به عرش نگاه کن و ببین کنار عرش کلماتی است.
«فعلیک بهؤلاء الکلمات فإن الله قابل توبتک وغافر ذنبک»
اگر این کلمات را به زبان بیاوری، خداوند توبه تو را قبول میکند.
«اللهم إنی أسألک بحق محمد وآل محمد سبحانک لا إله إلا أنت»
یعنی ذکر یونسیه را قبل از حضرت یونس، حضرت آدم فرموده است.
«عملت سوءا وظلمت نفسی فاغفر لی إنک أنت الغفور الرحیم»
خدایا من کار بدی مرتکب شدم و به خودم ظلم کردم. خدایا مرا ببخش که تو بخشنده و مهربان هستی.
«اللهم إنی أسألک بحق محمد وآل محمد سبحانک لا إله إلا أنت عملت سوءا وظلمت نفسی فتب علی إنک أنت التواب الرحیم»
این همان جملهای است که حضرت یونس در شکم ماهی میگفت. بازهم در روایت دیگر آمده است که «ابن عباس» میگوید از پیغمبر اکرم سؤال کردم:
«عن الکلمات آلتی تلقاها آدم من ربه فتاب علیه»
از کلماتی که حضرت آدم به واسطه آنها به خداوند متعال متوسل شد و خداوند توبه او را پذیرفت.
«قال: سأل بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین ألا تبت علی فتاب علیه»
حضرت فرمود: گفت خدایا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از سر تقصیرات من بگذر و خداوند توبه او را پذیرفت.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 1، ص 147، باب البقرة: (37) فتلقی آدم من... ..
جالب اینجاست که با اینکه در کتب متعدد اهل سنت آمده که حضرت آدم به این پنج نور متوسل شد، اما «ابن تیمیه حرانی» نقل میکند که پیغمبر اکرم فرمود:
«یا رب بحق محمد إلا غفرت لی»
کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 2، ص 151
او نام حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین را حذف کرده است!! ملاحظه کنید علمای دیگری که این قضیه را نقل کردهاند، همگی نوشتهاند:
«سأل بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین ألا تبت علی»
اما «ابن تیمیه» روی عداوتی که با امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین دارد، اسم آن بزرگواران را نمیآورد!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. واقعاً این نهایت عداوت و کینه و بغض و دشمنی است. اینکه همیشه حضرت استاد و اساتید دیگر در برنامهها به بحث دشمنی «ابن تیمیه» اشاره میکنند به همین خاطر است.
این یک نمونه بارز است. وقتی در منابع نگاه میکنیم تا ببینیم به چه شکل آمده است، اما این شخص ناصبی در این مواقع کاملاً خود را نشان میدهد.
در مقابل ما پای عشق و ارادت و محبتمان به ساحت نورانی مولا و آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هستیم و کسی نمیتواند این عشق و این ارادت و این محبت را از ما بگیرد.
در تمام ذرات وجود ما، در سلولهای ما، در پوست و گوشت و استخوان ما این عشق و این ارادت و این محبت لانه کرده است و هیچکسی به هیچ عنوان نمیتواند این را جدا کند.
آن لحظهای که جان به لب برسد و لحظه جان دادن که نگاهمان به قد و بالای نورانی و ملکوتی آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) روشن شود و ان شاءالله مردن هم برای ما شیرین باشد.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
هر مسیری که مسیر مولا باشد، آن راه و آن مسیر حق است. هر کسی غیر از این مسیر را طی کند، به بیراهه و باطل میرود. خلاصه راهی غیر از راه امیرالمؤمنین عاقبت بخیری ندارد. این راه، راه قرآن است. این راه، راه خداست. این راه، راه پیامبر است.
ما همچنان در خدمت شما هستیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما میکنیم. البته ان شاءالله در فرصت مناسب در خدمت مخاطبان و بینندگان عزیز هم هستیم.
بحث ولایت مولا امیرالمؤمنین در عالم معراج را در منابع شیعه و اهل سنت از زبان حضرت استاد شنیدیم. نکته بعد که میخواهم از محضر حضرت استاد بپرسم، در رابطه با فرجام و نتیجه ولایت است. اگر حضرت استاد در این خصوص نکاتی لازم است به صورت فهرست وار بفرمایید، ممنونم.
روایات چهارگانه در فرجام و نتیجه امر ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما پیشینه ولایت را دسته بندی کردیم. ولایت امیرالمؤمنین در عالم ذر، در عالم معراج و در عالم وحی و تمام روایات آن را هم جدا کردیم.
در رابطه با فرجام و نتیجه ولایت هم ما چهار دسته روایت داریم. ما باید قدری دقت کنیم تا این چهار دسته روایت را با همدیگر مخلوط نکنیم. وقتی روایات دسته بندی میشود، تأثیرگذاری آنها روی مخاطب بیشتر است.
حضرت آیت الله سبحانی در درسهایشان همیشه توصیه میکردند که وقتی میخواهید مطلب بگویید، سر انگشتی بگویید و مطالب را دسته بندی کنید. وقتی مطالب را دسته بندی کردید حواس مخاطب جمع است و وقتی پای صحبت شما میرود متوجه میشود که چند مطلب را گفتهاید و در ذهنش میماند.
ما هم موضوعات فرجام ولایت را تفکیک کردهایم. دسته اول نتیجه ولایت در عالم تکلیف است. باید ببینیم که با توجه به آیه شریفه:
(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُون)
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
سوره ذاریات (51): آیه 56
نقش ولایت چیست. دسته دوم فرجام ولایت به هنگام جان دادن است. به قول معروف جوجه را آخر پاییز میشمارند! طبق این دسته بندی باید ببینیم ولایت امیرالمؤمنین چه نتایجی دارد.
دسته سوم فرجام ولایت در اولین لحظه ورود ما به قبر را بررسی میکنیم. به تعبیر امام سجاد (علیه السلام) ببینیم لحظه ورود ما به قبر؛
«إِمَّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»
یا به باغستانی از باغستانهای بهشت مبدل میشود یا به چالهای از چالههای جهنم تبدیل میشود.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 6، ص 275، ح 128
به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداست! اگر اولین لحظه ورود به قبر با خوشی گذشت، تا عاقبت خوشی است. در مقابل اگر اولین لحظه ورود به قبر با بدی گذشت، تا آخر هم بدی است.
این سه فرجام ولایت در قیامت است. آنجا دیگر آخرین مرحله است. ما که عمری «یا علی» و «یا زهرا» و «یا حسین» گفتیم، در قیامت چه نتیجهای برای ما دارد.
فرق ما با کسانی که «یا حسین» و «یا علی» نگفتهاند، بلکه توسل به آن بزرگواران را کفر و شرک میدانستند چیست. باید معلوم شود فرق ما با «ابن تیمیه» که نام اهلبیت را از روایات حذف میکرد، چیست.
بنده خیلی زحمت کشیدم و با زبان روزه تمام روایات این چهار دسته بندی را جمع آوری کردم. اگر یک سر سوزن و یک ثانیه از کار ما مقبول حضرت صدیقه طاهره اولین شهیده راه ولایت قرار بگیرد، هم دنیای ما آباد است و هم آخرت ما آباد است.
ما که هیچ امیدی از نمازها و روزهها و حجها و دیگر اعمال خود نداریم و نمیدانیم اگر هم فردای قیامت آنها وبال گردن ما نشود و خداوند قبول کند، حرفی برای گفتن نداریم.
همین که خداوند عالم به ما توفیق داده است تا از ولایت علی بن أبی طالب حرف بزنیم، شاید یک ثانیه دفاع از امیرالمؤمنین را جدای از وجوب آن از صد میلیون سال نماز خواندن و روزه گرفتن برای من ارزشمندتر است.
یک لحظه دفاع کردن از امیرالمؤمنین از صد میلیون سال نماز خواندن و روزه گرفتن باارزشتر است. اگر اهلبیت (علیهم السلام) از ما قبول کنند و نظر لطفی به ما داشته باشند، سر ما بلند است و نزد حضرت فاطمه زهرا روسفید هستیم.
در مقابل اگر این عمل ما را هم در کنار دیگر اعمال ما رد کنند، دیگر نمیدانیم سرنوشت ما چه خواهد شد. یکی از شعرا نزد یکی از مراجع عظام تقلید آمد و گفت:
«سودت صحیفة أعمالی * ووکلت الامر إلی حیدر»
خدایا پروندهام را سیاه کردم، اما کارم را به حیدر واگذار کردم.
أعیان الشیعة، نویسنده: السید محسن الأمین، ج 7، ص 25، باب مؤلفاته
نمیدانیم آنجا امیرالمؤمنین چکار میخواهند با ما کنند. ما که دستمان خالی است. خدایا تو شاهد باش. بینندگان عزیز شاهد باشید که ما داریم اعتراف میکنیم دستمان خالی است، اما به یک جمله خوشحال هستیم.
وقتی امیرالمؤمنین با طی الأرض از مدینه به مدائن آمدند و جنازه «سلمان» را دفن کردند، با انگشت مبارکشان روی قبر «سلمان» شعری نوشتند.
«وفدت علی الکریم بغیر زاد»
بدون هیچگونه حسنات بر شخص کریم وارد شدم.
«من الحسنات والقلب السلیم»
نه حسناتی دارم و نه قلب سلیمی دارم.
«وحمل الزاد أقبح کل شئ»
سوغاتی بردن قبیحترین چیز است.
«إذا کان الوفود علی الکریم»
هنگام رفتن به مهمانی شخص کریم.
کتاب الطهارة، نویسنده: السید الخوئی، ج 8، ص 419، باب الحادی عشر
بنده گاهی اوقات این ذکر را در سجده می گویم و خیلی حالم منقلب میشود. بنده در ذهن دارم قبل از اینکه ورودی حرم حضرت معصومه خراب شود، یکی از علما و مراجع قبرشان سمت چپ بود. بنده دیدم این شعر را روی قبر ایشان هم نوشتهاند.
این شعر را حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با انگشتشان روی قبر سلمان نوشتهاند. خدایا تو أکرم الأکرمین هستی. هرگاه کسی میخواهد نزد کریم برود، با خود آذوقه و کادویی ببرد همه مردم او را مذمت میکنند.
یکی از بزرگان میگفتند: خدایا! فردای قیامت اگر میخواهی ما را به جهنم ببری ببر، اما موجب خوشحالی دشمنان علی بن أبی طالب میشود. امیرالمؤمنین میفرمایند:
«یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلَای وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِک فَکیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِک»
خدایا! اگر بر سوزش عذاب تو صبر کنم، سوزش فراق تو را چطور تحمل کنم!
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، فصل فیما نذکره من الدعاء و القسم علی الله جل جلاله بهذا المولود العظیم المکان لیلة النصف من شعبان
ما وصالی نداشتیم که بگوییم فراق تو را چطور تحمل کنم!! ما می گوییم: خدایا اگر ما را به جهنم ببری ما کاری نداریم، دشمنان امیرالمؤمنین ما را شماتت میکنند. برفرض آتش جهنم را تحمل کردیم، شماتت دشمنان امیرالمؤمنین را چطور تحمل کنیم؟!!
اگر دشمنان علی بن أبی طالب به ما طعنه بزنند و بگویند ما که دشمنان علی بودیم اینجا آمدیم، شما که عمری «یا علی» گفتید هم اینجا آمدید چه بگوییم؟!!
خدایا تو را به عزت و جلالت و به آبروی امیرالمؤمنین راضی نباش دشمنان امیرالمؤمنین ما را در آتش جهنم شماتت کنند. این شماتت به مراتب بدتر از سوزش آتش جهنم بدتر است. خدایا همه چیز را به خودت واگذار میکنیم. ما در خدمت شما هستیم.
مجری:
خیلی عالی، حضرت استاد از شما ممنون و متشکرم. حال اگر دوستان پشت خط هستند ما تلفنهای مخاطبین را داشته باشیم. اگر فرصت بود مجدداً بحث و گفتگوی خود را ادامه خواهیم داد.
نکاتی که استاد فرمودند دل ما را با خود برد و هوایی کرد. در آستانه ماه مبارک رمضان که ماه شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم هست، فرازی که اشاره فرمودند در دعای کمیل هم هست که میفرمایند:
«یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلَای وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَی عَذَابِک فَکیفَ أَصْبِرُ عَلَی فِرَاقِک»
ما که وصالی نداشتیم که صحبت از فراق باشد، اما در دلمان مولا امیرالمؤمنین را دوست داشتیم. هرچند شیعه نبودیم، هرچند خطا داشتیم، هرچند بدی کردیم و هرچند ممکن است دل آقا را شکسته باشیم و هرچند کاری نکردیم که مورد رضایت حضرت باشد، اما دل و وجودمان سرشار از عشق و ارادت و محبت است.
از کودکی به ما یاد دادند که با «یا علی» از جا بلند شویم و تا لحظه آخر هم نام حضرت علی و اولاد آن بزرگوار و نام حضرت فاطمه زهرا را فراموش نکنیم.
به سراغ مخاطبین عزیز میرویم و در خدمت دوستان عزیز بیننده هستیم. بازهم یادآوری میکنم عزیزان اهل سنت ما اعم از بینندگان معمولی یا عزیزان عالم و مولوی و آخوند و آقایان وهابی این تریبون را در اختیار دارند.
ما که داریم می گوییم و فرصت هم هست که روی خط بیایند و اگر مطلبی یا بحث و گفتگویی دارند ما آمادگی شنیدن داریم.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای عساکره روی خط ارتباطی هستند. آقای عساکره از خوزستان سلام علیکم، بفرمایید:
بیننده (آقای عساکره از خوزستان – شیعه):
سلام علیکم و رحمة الله، حضرت آیت الله قزوینی ببخشید که حرف میزنم. آقای اسماعیلی فرمودند که این تریبون در اختیار همه است، اما متأسفانه اجازه نمیدهند و خیلی سانسور میکنند و نمیگذارند حق مطلب ادا شود.
مجری:
آقای عساکره اگر گفتگوی شما خارج از محدوده و موضوع نباشد ما در خدمت شما هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای عساکره به جای آنکه خودتان مطلب پردازی کنید، سؤالتان را طرح کنید. اینجا جای مطلب پردازی نیست. شما فرزند و عزیز و نور چشم ما هستید. سؤالات خود را مشخص کنید و ده سؤال طرح کنید. ما به هیچ وجه نسبت به سؤالات شما اعتراضی نداریم.
بیننده:
اولاً ماه بافضیلت رمضان را به تک تک شیعیان و خصوصاً شما و حضرت فاطمه زهرا تبریک عرض میکنم.
حضرت آیت الله قزوینی من وقتی وارد بحث انتخابات شدم، به این جهت بود که آیت الله مدرس فرمودند: سیاست ما عین دیانت ماست!
ظاهراً شما یادتان رفته و من میخواستم یادآوری کنم، اما کلاً دیگر نمیخواهم در این بحث وارد شوم. بنده در مورد تقیه میخواستم صحبت کنم. شما اجازه میدهید ادامه بدهم؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سؤال طرح کنید.
مجری:
آقای عساکره اینجا فرصت آن نیست که شما مطالب شخصی خود را بیان کنید. سؤالات خود را به صورت مشخص بیان کنید تا ما جواب بدهیم.
بیننده:
سؤال اول که من یک مرتبه دیگر هم از آقای قزوینی پرسیدم در مورد «حسن شحاته» است، اما ایشان جوابی ندادند. اگر در این خصوص توضیح بدهند ممنونم.
مجری:
آقای عساکره ما این همه توضیح میدهیم که مباحث ما مباحث علمی است. مباحث ما مباحث شبهاتی در زمینه مباحث دینی و اعتقادی و وهابیت است. اگر از این دست سؤالات دارید بپرسید. سؤالتان چیست؟!
بیننده:
یعنی «أشهد أنّ علیا ولی الله» در اولویت شما نیست؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً اینکه خداوند روح «حسن شحاته» را شاد کند و ان شاءالله با حضرت محمد و آل محمد محشور کند. ما بارها گفتیم توهین به مقدسات اهل سنت گناه نابخشودنی است.
در کتاب «اعتقادات الإمامیة» اثر «شیخ صدوق» صفحه 107 آمده است که وقتی بعضی از مردم به مسجد میروند و شروع به سب و لعن خلفا میکنند، امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
«مَا لَهُ لَعَنَهُ اللَّهُ یعْرِضُ بِنَا»
چه مرضی دارد؟ لعنت خدا بر او باد! با این کارش زبان دشمنان را علیه ما باز میکند.
إعتقادات الإمامیة (للصدوق(، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 107، باب الاعتقاد فی التقیة
ما این همه مستبصر در دنیا داریم. چرا متعرض هیچکدام از آنها نشدند و تنها نسبت به «حسن شحاته» اینطور فجیعانه متعرض شدند؟! چرا به ایشان گفتند که عملشان خلاف شرع و وحشی گری بوده است؟!
ما تمام اینها را قبول داریم، اما علت و انگیزه شهادت «حسن شحاته» چه بود؟! بنده میتوانم نام ببرم که بیش از پنجاه تن از بزرگان و اساتید مصری شیعه شدند و کتابهای متعددی نوشتند.
افرادی نظیر «عبدالصائب» در حقانیت شیعه حدود دوازده جلد کتاب نوشته است. چرا یک نفر به ایشان متعرض نشده است؟!
بیننده:
آقای قزوینی من نمیدانم که شما چرا میخواهید این قضایا را توجیه کنید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
توجیه نیست، ما در جریان کار هستیم. شما یک مرتبه میخواهید چشمتان را روی حقایق ببندید. بنده هم میتوانم در اینجا بگویم عمر بن خطاب فلان و ابوبکر فلان و عایشه فلان. در این صورت نظام جمهوری اسلامی فردا شبکه را میبندد!
اگر در این شبکه یکی از کارشناسان بیاید و به مقدسات اهل سنت توهین کند، بنده در همانجا برنامه او را قطع میکنم و او را به شبکه راه نمیدهم.
مجری:
آقای عساکره شما می دانید که آقای «شحاته» شهادت به امیرالمؤمنین را در نماز واجب میدانست؟!
بیننده:
بله.
مجری:
این الآن واقعاً جزو نماز ماست؟!
بیننده:
اجازه بدهید وقت دیگری وارد این مطلب شوم.
مجری:
شما فقط همین را بگویید که الآن شما در نمازتان شهادت به ولایت امیرالمؤمنین میدهید؟!
بیننده:
اجازه بدهید این مطلب را بگویم.
مجری:
بفرمایید. الآن شما به استاد ایراد گرفتید که در مورد شحاته چه نظری دارند. الآن شما خودتان در نماز چنین چیزی می گویید؟!
بیننده:
آقای اسماعیلی خواهش میکنم بگذارید در فرصت دیگری بحث کنیم.
مجری:
بنابراین کم آوردید. سؤال بعد را بفرمایید. اگر میخواهید این بحث را تمام کنیم مشکلی نیست، قضاوت با بینندگان.
بیننده:
آقای اسماعیلی تنها یک سؤال میپرسم. حقانیت خودتان و این شبکه مقدسه را ثابت کنید. در کتاب «بحارالانوار» جلد 37 صفحه 34 آقای «محمد باقر مجلسی» اینطور فرمودند:
«أقول کتب أخبارنا مشحونة بالأخبار الدالة علی کفر الزیدیة و أمثالهم من الفطحیة و الواقفة و غیرهم من الفرق المضلة المبتدعة و سیأتی الرد علیهم فی أبواب أحوال الأئمة ع و ما ذکرناه فی تضاعیف کتابنا من الأخبار و البراهین الدالة علی عدد الأئمة و عصمتهم و سائر صفاتهم کافیة فی الرد علیهم و إبطال مذاهبهم السخیفة الضعیفة وَ اللَّهُ یهْدِی مَنْ یشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 37، ص 34، باب 49
آقای «مجلسی» تمام فرقههای شیعه را تکفیر کرده است. درست است؟! جالب اینجاست که در چاپ بعد در مؤسسه العالمیة بیروت – لبنان صفحه 25 جلد نوزدهم مطلب دیگری آمده است.
مجری:
آقای عساکره الآن این روایت چه ربطی به شبکه ما دارد؟! یعنی ما باید حقانیت خود را از این روایت ثابت کنیم؟! چه بگوییم؟!
بیننده:
در چاپ بعد کلمه «کفر» حذف شده است. یک پرانتز باز کردهاند و سه نقطه.
مجری:
مگر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» این کلمه را حذف کرده است؟!
بیننده:
شما می گویید نه تصحیف شده نه تطهیر شده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما کی گفتیم نه تصحیف شده است و نه تحریف شده است؟!
بیننده:
آقای قزوینی من بارها تماس گرفتم و شما این مطلب را ماستمالی میکردید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اصلاً تا به حال این روایت مطرح شده است؟! فرضاً «علامه مجلسی» هم این مطلب را گفته است، مگر ما مقلد «علامه مجلسی» هستیم؟! نظر ایشان برای خودشان و مقلدینشان محترم است.
به عنوان مثال الآن آیت الله وحید خراسانی فتوایی صادر میکند. فتوای ایشان برای خودشان و مقلدینشان محترم است. فتوای ایشان نه برای دیگر مراجع حجت است و نه مقلدین دیگر مراجع لازم است از فتاوی ایشان پیروی کنند.
مجری:
آقای عساکره شما واژهای را هم به کار میبرید، اما بالاخره رعایت ادب را هم باید کنید و واژهای را به کار نبرید که خارج از ادب باشد. ما سکوت کردیم و گفتیم که شما سؤالات خود را مطرح کنید.
شما سؤال اول ما را که جواب ندادید و نکته بعدی را هم گفتید به ما چه ربطی دارد. حضرت استاد بارها فرمودند هر روایتی که باشد و در هر کتابی باشد حتی در «اصول کافی» هم باشد، ما آن را بررسی سندی میکنیم.
یعنی ربطی به اینکه در فلان کتاب هست ندارد. لطفاً بیشتر فکر و تأمل کنید تا اگر سؤال و مطلبی بود بیایید و مطرح کنید. واژهای هم که به کار بردید واژه درستی نبود. قدری تأمل کنید و بازپخش برنامه را هم ببینید.
اینطور صحبت کردن درست نیست. ما فرصت را در اختیار شما قرار میدهیم، اما در صحبتهای خودتان قدری تأمل کنید.
آقای محمدی بیننده بعدی ما از اصفهان روی خط ارتباطی هستند. آقای محمدی سلام علیکم، بفرمایید:
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام علیکم خدمت مجری محترم آقای اسماعیلی و سلام بر کارشناس ارجمند حضرت آیت الله حسینی قزوینی. شبتان بخیر
مجری:
ممنون و متشکرم، بفرمایید.
بیننده:
حضرت استاد مطلبی از کتاب «شواهد التنزیل» اثر «حسکانی» آوردند. بنده به تازگی با این کتاب آشنا شدم و حدیثی دیدم. ازبس تعداد احادیثی که در شأن اهلبیت هست زیاد است، من گفتم نکند بنده یک کتاب «شواهد التنزیل» دیگر را نگاه کردم.
سؤال بنده از حضرت استاد این است که در این کتاب در ارتباط با آیه شریفه:
(إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِین)
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
سوره آل عمران (3): آیه 33
آمده است که بعد از آل عمران این عبارت را از منابعی که سند آن را هم ذکر کرده است، آل محمد را در روایت آورده است و در جای دیگر آل احمد را آورده است.
ایشان خود اضافه میکند که اگر هم این قرائت نباشد، آل محمد و آل احمد حتماً در معنای آل عمران هست. اینها همه آل ابراهیم هستند.
ایشان حتی یک سندی آورده است که در کتاب «تاریخ بغداد» جلد هفتم صفحه 427 شماره 3992 گفته است که امام صادق (علیه السلام) از مذهب شیعه همین آیه را با آل احمد و آل محمد میخواندند.
ایشان خلاصه صحه میگذارد که اگر قرائت هم اینطور نباشد، حتماً آل محمد مصداق أتم و أکمل هستند. حال نمیدانم کتاب «شواهد التنزیل» که شما دارید این مطلب را به این صورت دارد یا خیر؟! اگر صلاح می دانید توضیح بفرمایید. تشکر از برنامه عالی شما
مجری:
خیلی ممنون از شما آقای محمدی عزیز، خدانگهدارتان باشد. استاد یک تلفن دیگر هم دریافت کنیم، سپس اگر توضیحی داشتید بفرمایید. آقای حسینی از مازندران روی خط ارتباطی هستند. خدمت شما سلام عرض میکنم، شبتان بخیر:
بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):
سلام و عرض ادب و احترام محضر حضرت استاد حسینی قزوینی و محضر مجری دلسوز برای اهلبیت.
مجری:
متشکر و ممنونم.
بیننده:
بنده زیاد وقت شما را نمیگیرم و دوست دارم برنامه شما همیشه شیرین باشد و به کام اهلبیت و به کام عاشقان حضرت علی بن أبی طالب بچسبد. حضرت استاد ما در سوره طه داریم:
(فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکرِی)
مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من بهپادار.
سوره طه (20): آیه 14
یعنی عبادت کنید و بعد از آن ذکر کنید. در جای دیگر در سوره مبارکه حج آمده است:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکم)
ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید.
سوره حج (22): آیه 77
من میخواهم بدانم عبادت از چه نوع است؟! اگر عبادت خدمت به خلق باشد از چه نوع است یا اگر خدمت به خدا باشد از چه نوع است؟! آیا عبادت برتر است یا ذکر که نماز باشد؟! خیلی از شما ممنونم، خدا حفظتان کند.
مجری:
آقای حسینی موفق باشید، خدانگهدارتان باشد. آقای محمدی از اصفهان اشاره کردند به مطلبی که در کتاب «شواهد التنزیل» آمده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با فرمایش این بزرگوار بنده خیلی با کتاب «شواهد التنزیل» کاری ندارم. ملاحظه کنید کتاب «صحیح بخاری» عبارتی دارد. در این کتاب آمده است:
«قال بن عَبَّاسٍ وَآلُ عِمْرَانَ الْمُؤْمِنُونَ من آلِ إبراهیم وَآلِ عِمْرَانَ وَآلِ یاسِینَ وَآلِ مُحَمَّدٍ»
ابن عباس میگوید: مراد از آل عمران مؤمنین از آل ابراهیم و آل عمران و آل یاسین و آل محمد هستند.
«یقول (إِنَّ أَوْلَی الناس بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ) وَهُمْ الْمُؤْمِنُونَ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1264، باب 45
بنابراین در اینجا اینکه مراد از آل عمران، آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) هستند را کتاب «صحیح بخاری» آورده است.
لازم نیست که ما به کتاب «حسکانی» مراجعه کنیم و ببینیم که آیا این قول درست است یا درست نیست. «مرحوم کلینی» هم از قول امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است:
«إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ ع وَ مَنِ اتَّبَعَهُم»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 416، ح 20
در کتاب «تفسیر طبری» جلد سوم صفحه 234 هم آمده است:
«(إن الله اصطفی آدم ونوحا وآل إبراهیم وآل عمران علی العالمین)»
سپس مینویسد:
«فکان محمد من آل إبراهیم»
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 3، ص 234، باب آل عمران: (33) إن الله اصطفی... ..
رسول اکرم جزو آل ابراهیم است. وقتی آل ابراهیم می گویند، آل محمد را هم شامل میشود. «قرطبی» هم مینویسد:
«وأن محمدا من آل إبراهیم»
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 4، ص 62، باب آل عمران: (33) إن الله اصطفی... ..
همچنین «أبوحیان أندلسی» مینویسد:
«یاسین هو اسم محمد»
تفسیر البحر المحیط، اسم المؤلف: محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ -2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ج 7، ص 358، باب الصافات: (99) وقال إنی ذاهب... ..
غرض اینکه این مطلب در کتاب «شواهد التنزیل» آمده است و برای شما جای تعجب است، در کتاب «صحیح بخاری» هم آمده است.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. آقای حسینی از مازندران هم نکاتی را بیان کردند، اما جان سؤال و کلام این بود که در مجموع در بعضی از آیات قرآن کریم ابتدا عبادت و بعد نماز آمده است. همچنین در بعضی از آیات ابتدا رکوع و سجود و بعد عبادت آمده است.
حال ایشان پرسیدند که عبادت برتر است یا ذکر؟! تعبیر ایشان از ذکر نماز بود، در حالی که ذکر یک معنای عمومی بیشتری دارد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در سوره مبارکه طه آیه 14 خداوند متعال بسیار واضح فرموده است:
(إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکرِی)
من اللَّه هستم، معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من بهپادار.
سوره طه (20): آیه 14
برادر بزرگوارم! اصلاً نماز خود ذکر است. حال اگر ما از اول تا آخر نماز حواسمان جای دیگر است، آن بحث دیگری است.
حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «اسرار الصلاة» تعبیری دارند و مینویسند: ما در نماز باید تمام اعضا و جوارح و ذرات بدن و روح و قلب و فکر ما همگی مثل ملائکة الله که در برابر خداوند عالم تسلیم هستند، تسلیم باشیم.
ملائکة الله ذرهای خطا نمیکنند و در محضر خداوند هستند. ما هم باید در نماز تمام اعضا و جوارح و قلب و قالب و فکر و خیالات و اوهام ما جزو ملائکة الله باشد تا یک لحظه از اول تا آخر نماز از یاد و ذکر خداوند غافل نشویم.
ما در نماز «بسم الله الرحمن الرحیم» می گوییم. معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» چیست؟! معنای این عبارت این است که تمام عالم هستی جلوه حق است، همه جا نشانه حق است و جز او چیز دیگری نیست.
(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)
و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است.
سوره بقره (2): آیه 115
تمام عالم هستی از ذرات تا درشتترین آن مظهر تجلی ذکر الهی است. وقتی ما همه خوبیها و همه عنایتها را از خداوند متعال دیدیم، بنابراین همه حمدها هم متعلق به اوست.
خوبی برای غیر خدا نیست که ما برای او حمد کنیم. وقتی همه خوبیها و همه نعمتها از خداوند است، بنابراین تمام شکرها هم مال خداوند است. بعد از آن می گوییم:
(الرَّحْمنِ الرَّحِیم)
خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته).
سوره فاتحه (1): آیه 3
خدایی که تمام بسط عالم وجود و عالم هستی را از نیست آفریده است. (الرَّحِیم) به معنای آن است که وقتی عالم هستی را به هستی آورده است، تمام کمالات را در این عالم هستی قرار داده است.
(مالِک یوْمِ الدِّین)
خداوندی که مالک روز جزا است.
سوره فاتحه (1): آیه 4
شما هرکاری بخواهید کنید، مسیرتان به قیامت است. اگر نماز بخوانید یا نماز نخوانید، اگر با حضور قلب نماز بخوانید یا بدون حضور قلب نماز بخوانید، اگر به یاد خداوند باشید یا به یاد خلایق باشید باید در قیامت حساب پس بدهید.
(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم)
ما را به راه راست هدایت فرما.
(صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لا الضَّالِّین)
راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، نه راه کسانی که بر آنها غضب کردهای و نه گمراهان!
سوره فاتحه (1): آیات 6 و 7
حضرت ابراهیم با آن مقام بالای خود میفرماید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ شِیعَةِ عَلِی»
مجمع البحرین، نویسنده: طریحی، فخر الدین بن محمد، محقق / مصحح: حسینی اشکوری، احمد، ج 4، ص 356، باب (شیع)
یعنی ما همان را از خداوند متعال میخواهیم.
(غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لا الضَّالِّین)
نه راه کسانی که بر آنها غضب کردهای و نه گمراهان!
خداوند عالم یک لحظه حضرت یونس را به خودش واگذار کرد و سر از شکم نهنگ درآورد. ما از خداوند متعال میخواهیم که به اندازه یک چشم به هم زدن به خودمان واگذار نکند.
نماز سراسر ذکر است و غیر از ذکر چیز دیگری نیست. وقتی تشهد میخوانیم ذکر است، وقتی به رکوع میرویم ذکر است، وقتی به سجده میرویم ذکر است.
(وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکرِی)
به خاطر اینکه ذکر خداوند متعال را بگویید باید نماز بخوانید. اصلاً نماز از اول تا آخر آن ذکر است.
مجری:
شاید تصور ایشان ذکر لسانی است. در حقیقت یاد خداوند تنها به گفتن «الله اکبر» و اینها نیست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما که همینجا نشستید چشمهایتان را میبندید و از اول خلقت تا آخر خلقت و بهشت جهنم خود را فکر میکنید که این هم ذکر خداوند است. اگر به خلایق میرسید، آن هم ذکر خداوند است و غیر از ذکر خداوند چیز دیگری نیست.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در حال نماز انگشتر خود را به سائل میدهد. علما تعبیر میکنند که حضرت ذکری در درون ذکر گفته است.
وهابیها اشکال میکنند و می گویند وقتی علی بن أبی طالب میگوید: اگر در نماز تیری از ران من بیرون بکشند متوجه نمیشوم، چطور صدای سائل را شنیده است؟! در حقیقت حضرت در ذکر، ذکر دیگری گفته است و در عبادت، عبادت دیگری کرده است.
مگر خدمت به دیگران و خدمت به خلایق غیر از ذکر خداوند و عبادت است؟! همچنین وقتی که شما دارید میخوابید، به این نیت میخوابید که من تجدید نیرو کنم و تکالیف خود را انجام بدهم خواب شما هم ذکر و عبادت است.
وقتی کنار سفره نشستید و نیت میکنید که غذا بخورید برای اینکه نیرو بگیرید تکالیف خود را انجام بدهید، همین غذا خوردن ذکر الله و عبادت میشود.
اگر هر لقمهای که برمی دارید «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید و وقتی لقمه تمام میشود «الحمدلله رب العالمین» بگویید، عبادت انجام دادهاید.
مرحوم آیت الله محسنی ملایری بسیار با ما مأنوس بودند. زمانی که ایشان به قم آمدند، در حقیقت با ما زندگی میکردند. ایشان گاهی اوقات به منزل ما میآمدند و یکی دو هفته در منزل ما بودند.
«مرحوم اشعری» که نماینده امام خمینی در هلال احمر قم بود، یک مرتبه به ایشان گفت: شما به منزل آقای قزوینی میروید و یکی دو هفته میمانید، اما ما که یک وعده شما را دعوت میکنیم نمیآیید. ایشان گفتند: من خانه آقای قزوینی را خانه خودم می دانم و جدای از خانه خودم نمیدانم.
یکی از ویژگیهایی که ایشان داشتند، این بود که هر لقمهای میخوردند «الحمدلله رب العالمین» میگفتند. یعنی ایشان سر سفره اگر پنجاه لقمه میخوردند، پنجاه مرتبه «الحمدلله رب العالمین» میگفتند. ما همیشه سر سفره یاد ایشان می افتیم.
همین غذا خوردن که ابتدای آن با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز شود و هر لقمه آن «الحمدلله رب العالمین» باشد، ذکر میشود. ذکر این نیست که ما تنها تسبیح برداریم و «الله اکبر» بگوییم. بنابراین قرآن کریم میفرماید:
(وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیرا)
و خدا را فراوان یاد کنید.
سوره أنفال (8): آیه 45
ما در هیچ جای قرآن کریم کلمه (کثِیرا) ندیدیم. قرآن کریم نمیفرماید: «صلوا کثیرا». قرآن کریم نمیفرماید زیاد زکات بدهید یا زیاد به حج بروید یا زیاد به مردم خدمت کنید. در مقابل قرآن کریم میفرماید:
(وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیرا)
قرآن کریم میفرماید: زیاد ذکر خدا بگویید. این به معنای آن نیست که تمام زندگی خود را کنار بگذارید و یک تسبیح بردارید دائماً ذکر بگویید. اصلاً چنین نیست، بلکه این برخلاف فلسفه خلقت است.
(وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیرا)
وقتی نماز میخوانید ذکر خداوند است. وقتی میخوابید ذکر خداوند است. وقتی غذا میخورید، وقتی حرف میزنید، وقتی سر کار میروید، وقتی برنامه تلویزیونی گوش میدهید اگر برای خداوند باشد همگی ذکر خداوند محسوب میشود.
ذکر چنین نیست که من تمام کارهای خود را تعطیل کنم و قرآن به دست بگیرم و بیست و چهار ساعت قرآن بخوانم.
مجری:
استاد گاهی اوقات ممکن است انسان در موقعیتی قرار بگیرد که معصیت خداوند انجام شود و آن گناه و معصیت را ترک کند. این هم یاد خداوند است، به این معنا که در لحظه گناه و معصیت انسان یاد خداوند باشد که آن هم ذکر است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله. ملاحظه کنید قرآن کریم وقتی به ذکر میرسد، میفرماید:
(فَاذْکرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرام)
خدا را نزد" مشعر الحرام" یاد کنید!
سوره بقره (2): آیه 198
و:
(فَإِذا قَضَیتُمْ مَناسِککم فَاذْکرُوا اللَّهَ کذِکرِکمْ آباءَکمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکرا)
و هنگامی که مناسک (حج) خود را انجام دادید خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آن گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر!
سوره بقره (2): آیه 200
و:
(فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکرُوا اللَّهَ)
اما هنگامی که امنیت خود را باز یافتید، خدا را یاد کنید!
سوره بقره (2): آیه 239
و:
(فَاذْکرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِکم)
خدا را یاد کنید در حال ایستادن و نشستن و به هنگامی که به پهلو خوابیدهاید.
سوره نساء (4): آیه 103
اینها همگی نشانگر این است که ذکر خداوند در هر حال کاملاً مطلوب است. شما در حالی که میخواهید بخوابید هم یاد خداوند باشید.
مجری:
خیلی عالی. حضرت استاد از شما ممنون و متشکرم، استفاده کردیم و بهره بردیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
امشب شب آخر ماه شعبان است. همانطور که عزیزمان هم اشاره کردند، به یاد فرمایش امام هشتم باشیم. حضرت میفرمایند:
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِی مِنْه»
خداوندا اگر تا این روز از ماه شعبان المعظم ما را نبخشیدی و نیامرزیدی، در روزهای باقیمانده ما را ببخش و بیامرز.
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 9، فصل فیما نذکره من الاستظهار لشهر الصیام بتقدیم التوبة و الاستغفار
حضرت فرمود: یک استغفار در ماه شعبان معادل هفتاد هزار استغفار در ماههای دیگر حتی ماه رمضان است.
«مَنِ اسْتَغْفَرَ فِی شَعْبَانَ- کلَّ یوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً کانَ کمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی غَیرِهِ مِنَ الشُّهُورِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَرَّة»
هرکسی در ماه شعبان هفتاد مرتبه استغفار کند، گویا در غیر از ماه شعبان هفتاد هزار مرتبه استغفار کرده است.
اطرافیان عرضه داشتند: چطور استغفار کنیم؟! حضرت فرمود:
«قُلْ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَة»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 10، ص 511، ح 13982
دوستان عزیز! یک شب و یک روز بیشتر از ماه شعبان باقی نمانده است. هفتاد بار «استغفر الله» یا «استغفر الله و أسأله التوبة» بگوییم تا هفتاد هزار مرتبه در پرونده اعمال ما ثبت شود. در روایت داریم:
«وَ کانَ رَسُولُ اللَّهِ یصِلُ شَعْبَانَ بِشَهْرِ رَمَضَان»
پیغمبر اکرم روزه ماه شعبان را به روزه ماه رمضان متصل میکرد.
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 606، ح 9
خوشا به حال کسانی که فردا آخر ماه شعبان روزه میگیرند و روزه ماه شعبان آنها به روزه ماه رمضان متصل میشود. عزیزان این دو توصیه را از ما داشته باشند و ما را هم دعا کنند.
مجری:
ان شاءالله. حضرت استاد از شما ممنونم، سایهتان مستدام باشد. عزیزان دلم از شما هم ممنون و سپاسگذارم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را ملاحظه فرمودید.
ان شاءالله فرداشب که شب اول ماه مبارک رمضان است، یک سری آدابی برای شب اول ماه هم است.
ذکری هم که حضرت استاد فرمودند در این بیست و چهار ساعتی که فرصت داریم زیاد بگوییم و فردا هم روزه بگیریم و از این فرصت ماه شعبان و ماه رمضان استفاده کنیم.
در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید، خدانگهدارتان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته