لينک دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
26/01/1403
موضوع: شیعیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همنشین رسول الله در بهشت!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
به خاطر این حمله جانانه و مردانه، من تا صبح بیدار بودم!
بهشتی بودن شیعه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)؛ تضمین پیامبر (صلی الله علیه و آله)
روزی که بهشتیان را کشان کشان و به زور به بهشت می برند!!
توضیحی در مراد از کلمه (ذِکراً) در آیه (قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکمْ مِنْهُ ذِکرا)
شبهه فعل مضارع (یرِیدُ اللَّهُ) و (یطَهِّرَکمْ) در آیه تطهیر!
تماسهای بینندگان برنامه
شیعیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همنشین رسول الله در بهشت!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام و درود خدمت شما مردم عزیز و نازنین، بینندگان خوب و باصفا و بامحبت و درجه یک «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». به برنامه زنده «حبل المتین» بسیار خوش آمدید.
ان شاءالله طاعات و عبادات و بندگیهای شما در ماه عزیز خدا ماه مبارک رمضان قبول باشد.
همچنین عید سعید فطر را هم خدمت شما تبریک عرض میکنیم. به جهت اینکه توفیق نداشتیم تا امروز خدمت شما باشیم، از این بابت به وظیفهمان عمل میکنیم. ان شاءالله که خداوند این اعمال ناچیز و ناقص را از همه ما بپذیرد.
شب گذشته هم یک اتفاق بزرگ رقم خورد و مستضعفان عالم دلشان شاد شد و جگرشان حال آمد از عملیات بسیار موفقیت آمیز و بی نظیر سپاهیان اسلام و مجاهدان راه خدا و حمله به سرزمینهای اشغالی و اسرائیل جنایتکار با پهباد و موشک.
وقتی هرکدام از آنها برفراز اسرائیل فرود میآمد، باعث خوشنودی دل ملتهای مسلمان و آزادگان عالم بود.
مردم غزه خودشان گفتند که بعد از صد و نود روز حمله و وحشی گری رژیم اسرائیل، شب گذشته یک شب آرامی را داشتند و با خیال راحت سر بر بالین گذاشتند.
دیشب تنها شبی بود که نه موشکی آمده است، نه هواپیمایی آمده است و نه پهبادی در غزه آمده است و این را خودشان به صراحت در کلیپهایی که منتشر شده است بیان کردند.
تصاویر غرورآمیز و غرورانگیزی که حتماً در فضای مجازی ملاحظه کردید و دیدید که هرکدام از آنها کلی حرف برای گفتن دارد.
سلام خدا بر مجاهدان راه خدا و سپاهیان پرافتخار و نیروهای مسلح ما. ما از این بابت خوشحال هستیم و به همه شما عزیزان دلم تبریک عرض میکنیم.
طبق معمول با افتخار با شما هستیم و برنامه زنده «حبل المتین» را با موضوع درسهایی از امامت و ولایت را تقدیم حضور شما میکنیم.
قاعدتاً بخشی از برنامه هم اختصاص پیدا خواهد کرد به مخاطبین و بینندگان عزیزمان که میتوانند روی خط ارتباطی برنامه بیایند. فرقی نمیکند عزیزان اهل سنت باشند، آقایان مولوی اهل سنت باشند و چه بینندگان وهابی باشند.
بینندگان عزیز با هر نگاه و فکر و اندیشه و گرایش باشند میتوانند روی خط ارتباطی بیایند و اگر سؤال یا بحث و گفتگویی دارند ما حتماً در خدمتشان هستیم.
اول تعدادی سؤال از برنامه گذشته باقی مانده بود که وعده داده بودیم امشب اگر فرصت شد به برخی از آنها خواهیم پرداخت و جواب خواهیم داد.
در محضر استاد عزیز و بزرگوار و گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، طاعات و عبادات قبول، عیدتان هم مبارک باشد؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خدمت همه بینندگان گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
قبل از آغاز سخن طبق برنامه همیشگی یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میکنیم، باشد که آن نازنین وجود گوشه چشمی هم به ما داشته باشند.
گل بر من و جوانی من گریه میکند * بلبل به خسته جانی من گریه میکند
از بس که هست غم به دلم جای آه نیست * زینب به اشک و آه دلم گریه میکند
از پا فتاده و از کار افتاده دست * بازو به ناتوانی من گریه میکند
گلهای من هنوز شکوفا نگشتهاند * شبنم به باغبانی من گریه میکند
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه * پیری بر این جوانی من گریه میکند
فردا مدینه نشنود آوای گریهام * بر مرگ ناگهانی من گریه میکند
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
به خاطر این حمله جانانه و مردانه، من تا صبح بیدار بودم!
من هم این حمله زیبا و عالی و جانانه سپاه اسلام اعم از سپاه پاسداران و ارتش را تبریک عرض میکنم که در این حمله جانانه و مردانه شب گذشته پوزه اسرائیل و آمریکا و فرانسه و انگلیس و دیگر حامیانشان را به خاک مالیدند.
این اتفاق را اولاً به خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) تبریک عرض میکنیم و یقین داریم که اینها مایه خوشنودی قلب مقدس آن نازنین وجود گشت. روح شهدا از این حمله شاد شدند که به آنها هم تبریک می گوییم.
همچنین بر همه مظلومان عالم و تمام آزادگانی که در این صد و نود روز به خاطر مظلومیت فلسطین اشک ریختند و غصه خوردند و فریاد زدند و شعار دادند و آرزو میکردند در کنار عزیزان فلسطینی باشند و با آنها همدردی کنند هم تبریک می گوییم.
همچنین عزیزان داغدیده فلسطینی به ویژه مردم غزه که شب گذشته خوشحال و مسرور بودند. خوشحالی کودکان فلسطینی در ساعات دو و سه بعد از نیمه شب زیبا بود که اظهار شادمانی میکردند.
شعارهایی که این کودکان میدادند خیلی جالب بود. آنها هم سلام به سپاه ایرانیان میدادند و هم «یا حیدر» و «یا حسین» میگفتند به کوری چشم کسانی که میگفتند فلسطینیها و مردم غزه ناصبی هستند.
امیدواریم صدای «یا علی» و «یا حسین» فلسطینیها در شب گذشته مقبول خداوند و حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشد.
سپاه اسلام قلب همه را شاد کردند. بنده دیشب تا صبح بیدار بودم و دائماً دعای شریفی که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در شب بدر میخواندند و میفرمودند: «یا هو یا من لا هو الا هو» را تا نزدیک اذان صبح میخواندم و ورد زبانم بود.
رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: این اسم اعظم است که خضر به تو اشاره داشته است.
واقعاً مایه خوشحالی بود. امیدواریم ان شاءالله عزیزان ما تا ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) همینطور که دیشب پوزه مستکبران را به خاک مالیدند، در رکاب حضرت ولی عصر، دشمنان حضرت را این چنین تارومار کنند.
از طرف دیگر جالب این بود که اربابان اسرائیل و رژیم غاصب و وحشی که به تعبیر قرآن کریم از هر حیوان و وحشی، وحشیتر هستند جرئت مقابله نداشتند و فکر مقابله را هم نمیتوانند داشته باشند.
اگر حرکاتی هم در رابطه با همین قضایا انجام بدهند، یقین میدانند که انتقام بسیار سختتر و برخورد تندتری در کمینشان هست.
جالب این بود که همه رسانههای بین المللی و حتی دشمن رسماً اعلام کردند که هفت موشک فوق صوتی به یکی از پایگاههای نظامی خورد، اما پدافند هوایی و گنبد آهنین و گنبد پیکان یک مورد از آنها را نتوانست رهگیری کند.
باید بگوییم این انتقامی که از دست ابرمردان گرفتید نوش جانتان! یقین داشته باشند که قرآن کریم میفرماید:
(أَ لَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقام)
آیا خداوند قادر و صاحب انتقام نیست؟!
سوره زمر (39): آیه 37
قطعاً انتقام خداوند عالم در کمین هر ظالمی است. ما در روایت داریم که خداوند عالم چند گناه را به قیامت نمیگذارد؛ عاق والدین و ظلم. خداوند عالم ظلم را به قیامت نمیگذارد و در همین دنیا مکافات میکند.
هرچه در این صد و نود روز رژیم وحشیتر از وحشی اسرائیل و اربابانشان خوشی داشتند، دیشب همه از دماغشان بیرون آمد. نوش جانتان! ان شاءالله سیلیهای بعدی هم در انتظارتان هست. ما در خدمتتان هستیم.
مجری:
حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. همانطور که استاد هم فرمودند، افتخاری برای امت و جهان اسلام است و باید کشورهای اسلامی به خودشان ببالند از اینکه ایران عزیز با این قدرت وجود دارد.
ده کشور اعم از آمریکا و انگلیس و فرانسه و کشورهای دیگر که خودشان اعتراف کردند در مهار این موشکها نقش داشتند و دقیقاً آن هفت موشکی که قرار بود بخورد، خورد. بقیه موشکها بازیچه بود.
تمام آن اندیشه و فکری که سالهای سال برایش میلیاردی هزینه میکردند اعم از گنبد آهنین و فلاخن داود همگی به باد رفت.
بعضی از کشورهای همسایه و کشورهای منطقه حواسشان را جمع کنند که بفهمند شما عددی نیستید و کنار گوش ما هم هستید. اگر بخواهید زیاده روی کنید قطعاً گوش شما هم کشیده خواهد شد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما خواهشی هم از قوه محترم قضائیه داریم. بعضی از وطن فروشان یا سلبریتی هایی که در فضای مجازی در دفاع از اسرائیل غلط اضافه میکنند، تکلیف آنها را یکسره کنند.
ببینند در خود آمریکا یا اروپا اگر چنین افراد وطن فروشی باشند، آنها با آن قوانین غیر اسلامی چه برخوردی میکنند. نمیشود هر اتفاقی بیفتد این افراد هشتک راه بیندازند و یک سری مطالب نادرستی منتشر کنند.
بنده واقعاً از بعضی از عمامه به سرها که یک سری حرفهایی در فضای مجازی مطرح میکنند که شبیه به حرف دیوانگان تیمارستان است، تعجب می کنم.
ما از مسئولین امر تقاضا میکنیم که در این زمینه قدری دقت بیشتری شود تا همانطور که آمریکا و اسرائیل را برای همیشه ساکت کردند و غلط اضافه نمیتوانند کنند، این افراد را هم ساکت کنند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. بحث ما در یکشنبه شبهای «حبل المتین» درسهایی از امامت و ولایت بود که ان شاءالله میخواهیم بحث را ادامه بدهیم.
در ادامه همانطور که گفتم اگر بتوانیم چند مورد از سؤالاتی که در برنامههای گذشته هم مطرح شده بود جواب بدهیم.
حضرت استاد میخواهیم ببینیم در احادیث اهل سنت ولایت اهلبیت (علیهم السلام) در بحث رفتن به بهشت که یکی از اصلیترین وظیفههاست چه نقشی دارد و چطور میتواند ما را بهشتی کند؟!
بهشتی بودن شیعه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)؛ تضمین پیامبر (صلی الله علیه و آله)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
یکی از بهترین فرجام و نتایج ولایت آخرین لحظات قیامت است که مسیر بهشتیان جدا میشود و نسبت به جهنمیان هم آمده است:
(وَ امْتازُوا الْیوْمَ أَیهَا الْمُجْرِمُون)
جدا شوید امروز ای گنهکاران!
سوره یس (36): آیه 59
به قول معروف جوجه را آخر پاییز میشمارند! در دنیا میدان باز است و امثال «فرعون» و «نمرود» و «شداد» و «معاویه» و «یزید» جولان دادند، اما در قیامت جولان ندارند و حساب و کتاب در کار است و نتیجه هم آخرین مرحله است که چه خواهد شد.
بنده حدود چهل و پنج روایت از منابع اهل سنت پیدا کردم و بعضی از آنها هم سندا صحیح است و از قول «عایشه» و «أم سلمه» و «ابن عباس» و «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند: شیعیان تو در بهشتند.
این تعداد روایات کمی نیست. افرادی ادعا میکنند که تشیع در قرن سوم و چهارم درست شد یا بعد از قضیه کربلا یا بعد از قضیه قتل عثمان به وجود آمد.
ما چهل و اندی روایت از منابع اهل سنت داریم که رسول اکرم کلمه "شیعه" را به کار برده است و بهشتی بودن شیعه را هم تضمین کرده است.
من چند مورد از این روایات را نشان بدهم. کتاب «مناقب» اثر «خوارزمی» کتابی است که «ذهبی» و دیگران آن را توثیق کردند و به قدری روایت از این کتاب آوردهاند که انسان تصور میکند که از کدام پیغمبر اولوالعزم حرف میزنند.
«خوارزمی» که متوفای 568 هجری است، در کتاب «مناقب» صفحه 67 از قول نبی گرامی اسلام روایتی نقل کردهاند. بنده این روایت را در مناظرهای که در «شبکه المستقله» مربوط به عربستان سعودی نقل کردم.
در این شبکه که از لندن منتشر میشود، سه نفر در برابر ما بودند. «دکتر ابوشوارب» را از دانشگاه اسکندریه مصر، «حسین حسینی» یکی از وهابیهای هتاک بحرین و «دکتر هاشمی» در این جلسه حضور داشتند.
بنده در برابر آنها این روایت را مطرح کردم و گفتم: چه جوابی برای این روایت دارید؟! بنده گفتم که اگر الآن نمیتوانید بعداً به ما جواب بدهید، اما تا الآن که نزدیک به ده سال از این قضیه میگذرد جوابی برای گفتن نداشتند.
در روایت آمده است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین میفرماید:
«یا علی لو أن عبدا عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»
یا علی! هرگاه بندهای خدا را به مدت عمر نوح در میان قومش عبادت کند.
قرآن کریم میفرماید تنها دوران نبوت حضرت نوح نهصد و پنجاه سال بوده است. بعضی افراد عمر حضرت نوح را هزار و دویست سال، هزار و سیصد سال تا هزار و هفتصد سال هم گفتهاند.
«وکان له مثل أحد ذهبا فأنفقه فی سبیل الله»
و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند.
«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»
و به قدری عمر کند که بتواند پای پیاده هزار سال حج به جای آورد، سپس مظلومانه بین صفا و مروه کشته شود.
«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»
اما ولایت تو را قبول نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نمیرسد و داخل آن نمیشود.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - چاپ: الثانیة، ربیع الثانی 1414، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 67، ح 40
کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 41 صفحه 335 همین تعبیر را آورده است و مینویسد:
«ولو أن عبدا عبد الله عز وجل بین الصفا والمروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام ولم یدرک محبتنا لأکبه الله علی منخریه فی النار»
هرگاه بندهای خدا را سه هزار سال بین صفا و مروه عبادت کند، اما اگر محبت ما را نداشته باشد خداوند با صورت او را وارد آتش جهنم میکند.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 41، ص 335، ح 4851
بازهم کتاب «مناقب خوارزمی» همان روایتی که در آنجا آورده بود را در صفحه 319 از قول «أنس بن مالک» نقل میکند و مینویسد که رسول اکرم فرمود:
«کان یوم القیامة ینادون علی بن أبی طالب علیه السلام بسبعة أسماء: یا صدیق، یا دال، یا عابد، یا هادی، یا مهدی، یا فتی، یا علی»
زمانی که قیامت فرارسد، از هفت آسمان علی بن أبی طالب را صدا میزنند: ای صدیق، ای راهنما، ای عابد، ای هادی، ای مهدی، ای جوانمرد، ای علی.
«مروا أنت وشیعتک إلی الجنة بغیر حساب»
تو و شیعیانت بدون حساب و کتاب وارد بهشت شوید.
المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - چاپ: الثانیة، ربیع الثانی 1414، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 319، ح 323
سند روایت هم از دیدگان آقایان صحیح است. بنده گمان نمیکنم راوی غیر ثقه ای در این روایت باشد.
در روز قیامت که برای حساب و کتاب باید صدها هزار سال ایستاد، به امیرالمؤمنین ندا میآید: تو و شیعیانت بدون حساب و کتاب وارد بهشت شوید!
روایت دیگر بازهم از کتاب «تاریخ مدینة دمشق» اثر «ابن عساکر» متوفای 571 هجری است.
ایشان در جلد چهاردهم صفحه 168 و 169 روایتی از قول امیرالمؤمنین میآورد و مینویسد من از اینکه مردم به من حسد میورزیدند به رسول اکرم شکایت کردم.
امیرالمؤمنین می فرماید که گفتم: یا رسول الله! وقتی مردم محبت شما و موفقیتها را میبینند به من حسادت میکنند.
«فقال یا علی إن أول أربعة یدخلون الجنة أنا وأنت والحسن والحسین وذرارینا خلف ظهورنا وأزواجنا خلف ذرارینا»
حضرت فرمود: ای علی! چهار نفر اولی که وارد بهشت میشود من و تو و حسن و حسین هستیم. فرزندان ما پشت سر ما هستند و همسران ما هم پشت سر فرزندان ما هستند.
«قال علی قلت یا رسول الله فأین شیعتنا»
علی بن أبی طالب میفرماید که عرضه داشتم: یا رسول الله! شیعیان ما کجا هستند؟!
«قال شیعتکم من ورائکم»
حضرت فرمود: شیعیان شما هم پشت سر شما وارد بهشت میشوند.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 14، ص 169، باب آخر الجزء الحادی والسبعین بعد المائة
جالب این است که «ابن تیمیه حرانی ناصبی» که بدترین جسارت را به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دارد، کتابی تحت عنوان «الصارم المسلول علی شاتم الرسول» دارد.
ایشان در این کتاب روایتی را نقل میکند بدون اینکه اصلاً نقدی برای روایت داشته باشد. ایشان مینویسد که رسول اکرم فرمود:
«یا علی انت وشیعتک فی الجنة»
یا علی! تو و شیعیانت در بهشت هستید.
البته این از خباثت «ابن تیمیه» است. بنی امیه ذیل این روایت مطلبی اضافه کردهاند و نوشتهاند:
«وان قوما لهم نبز یقال لهم الرافضة»
قومی هستند که دُم دارند که به آنها رافضه می گویند.
یکی از علما نقل میکرد که من حمام عمومی رفته بودم. دیدم شخصی دائماً مرا نگاه میکند. وقتی علت را پرسیدم، گفت: شنیدهام شیعیان دُم دارند. میخواستم ببینم دُم شما کجاست!!
این روایت در غالب کتابها آمده است و جوابشان هم روشن است. او در ادامه روایت مینویسد:
«ان ادرکتهم فاقتلهم فانهم مشرکون»
اگر آنها را درک کردی آنها را بکش، زیرا مشرک هستند.
«قال علی ینتحلون حبنا اهل البیت ولیسوا کذلک»
سپس مینویسد:
«وایة ذلک انه یشتمون أبا بکر وعمر رضی الله عنهما»
نشانه رافضه این است که به ابوبکر و عمر ناسزا می گویند.
الصارم المسلول علی شاتم الرسول، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: دار ابن حزم - بیروت - 1417، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عبد الله عمر الحلوانی, محمد کبیر أحمد شودری، ج 3، ص 1095
ایشان هم برای خالی نبودن عریضه تعبیری را آورده است. «قندوزی» هم تعبیری دارد و مینویسد:
«قل لمن أحب علیا تهیأ لدخول الجنة»
بگویید به کسانی که علی را دوست دارند برای رفتن به بهشت آماده شوند.
ینابیع المودة لذوی القربی، نویسنده: القندوزی، وفات: 1294، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، چاپ: الأولی، 1416، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر، ج 2، ص 79، ح 91
در روایت دیگر هم آمده است هر زن و مردی که به اندازه مثقال حبهای از خردل در قلبش محبت علی بن أبی طالب باشد، قطعاً وارد بهشت خواهد شد.
ما در این زمینه روایت زیاد داریم. عرض کردم تنها چهل و پنج روایت تنها در منابع اهل سنت داریم. شیعه که الی ماشاءالله روایت در این زمینه دارد. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
خیلی ممنونم. حال به سراغ بحث بعدی برویم. خداوند متعال در سوره مبارکه زمر آیه 71 اشاره میفرمایند که کفار را کشان کشان به جهنم میبرند. بازهم در آیه 73 اشاره میشود به این موضوع که متقین را هم به زور به طرف بهشت میبرند.
میخواهیم قدری در این خصوص توضیح بدهید که به چه معناست، مخصوصاً اینکه شیعیان و متقین را به سوی بهشت میکشند.
روزی که بهشتیان را کشان کشان و به زور به بهشت می برند!!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خداوند متعال در آیه 71 میفرمایند:
(وَ سِیقَ الَّذِینَ کفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً)
و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده میشوند.
همچنین در آیه 73 میفرمایند:
(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً)
و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده میشوند.
سوره زمر (39): آیات 71 – 73
در هردو یک تعبیر آمده است. آیت الله شیخ بشیر نجفی که یکی از مراجع عظام تقلید نجف هستند که الآن هم در قید حیات هستند، داستانی نقل میکنند و می گویند: من مدتی فکر میکردم که خدایا این قضیه چیست. بهشت رفتن که زور ندارد!
همه مردم علاقه دارند به بهشت بروند و دارند برای رفتن به بهشت لحظه شماری میکنند. من خیلی فکر میکردم که این آیه معنا ندارد.
ایشان نقل میکنند که من روزی روایتی دیدم که در قیامت حضرت سیدالشهدا تجلی میکند و مردم محو تماشای امام حسین میشوند.
وقتی میخواهند مردم را به بهشت ببرند، آنها نمیروند و می گویند که ما جمال امام حسین را با هیچ بهشتی عوض نمیکنیم. بنابراین آنها را کشان کشان به طرف بهشت میبرند.
جمال حضرت امام حسین به قدری برای مردم لذتبخش است و جگرشان با دیدن جمال حضرت سیدالشهدا خنک میشود که نمیخواهند دست بردارند.
من قدری کار کردم که این روایتی که ایشان میگوید چیست. سرانجام در کتاب «کامل الزیارات» اثر «ابو قولویه» که مرحوم آیت الله خوئی میفرمایند تمام روات آن ثقه هستند، روایت صحیحه ای دیدم.
بنده حتی در فضای مجازی هم ترجمهای ندیدم و تنها به صورت یک روایتی است. «ابن قولویه» متوفای 368 هجری در کتاب «کامل الزیارات» روایت مفصلی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است.
در روایت آمده است تمام کسانی که در محشر میآیند، همگی اشک ریزان هستند. آنها سختیهای قیامت را میبینند. روزی که قرآن کریم در توصیف آن میفرماید:
(یوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کلُّ ذاتِ حَمْلٍ حملها)
روزی که آن را میبینید (آن چنان وحشت سر تا پای همه را فرا میگیرد که) مادران شیرده، کودکان شیرخوارشان را فراموش میکنند، و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد.
سوره حج (22): آیه 2
و:
(فَکیفَ تَتَّقُونَ إِنْ کفَرْتُمْ یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً)
شما اگر کافر شوید چگونه خود را (از عذاب شدید الهی) برکنار میدارید در آن روز که کودکان را پیر میکند؟!
سوره مزمل (73): آیه 17
در این روایت آمده است:
«وَ عَینَاهُ بَاکیةٌ إِلَّا الْبَاکینَ عَلَی جَدِّی الْحُسَینِ»
همه چشمها گریه میکنند، مگر کسانی که در دنیا بر جدم امام حسین گریه کردند.
آقازاده «علامه امینی» (رضوان الله تعالی علیه) ایشان را بعد از رحلتشان خواب دیده بود و سؤال کرده بود: پدر! کارهایی که در دنیا برای اهلبیت کردی از جمله نوشتن کتاب «الغدیر» به دردت خورد؟!
پدرم گفت: در قیامت همه بازارها کساد است و تنها یک بازار رونق دارد که آن هم بازار امام حسین است. تنها چیزی که در اینجا مایه خرسندی من شد، گریه برای امام حسین و زیارت امام حسین بود.
یکی از دوستان چند شب پیش نقل کرد که خدمت آیت الله شیخ محمد شاه آبادی رسیدم و دیدم ایشان دارند کتابی را میخوانند در حالی که خط خیلی ریز است.
بنده پرسیدم: حاج آقا شما در این سن و سال چشمتان اذیت نمیشود این چنین کتاب میخوانید؟! ایشان گفتند: پسرم! من هر روز صبح برای امام حسین گریه میکنم و یقین دارم تا آخر چشمانم مشکلی پیدا نخواهد کرد.
ما در رابطه با صاحب کتاب «سماء المقال» خدمت آیت الله مقتدایی بودیم. ایشان مقید بودند که هر روز صبح برای حضرت علی اصغر گریه کنند. ایشان مرتب این شعر را زمزمه میکردند و اشک میریختند:
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد * که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
و:
دردانهترین پسر علی اصغر بود * آرام دل پدر علی اصغر بود
مردانه به جانبازی بابا میرفت * تیر آمد و سپر علی اصغر بود
کسانی که واقعاً موفق هستند و برای امام حسین گریه میکنند، گمان میکنم خداوند عالم بالاترین نعمت را بعد از ولایت به آنها داده است.
نقل شده است کسانی که دوست دارند خدمت حضرت ولی عصر مشرف شوند یک سال صبح و غروب برای امام حسین گریه کنند، زیرا حضرت ولی عصر صبح و شام برای جدشان حضرت سیدالشهدا گریه میکنند.
بنابراین در این روایت آمده است که امام صادق میفرمایند: در قیامت تمام مردم گریه میکنند، مگر کسانی که در دنیا بر جدم گریه کرده بودند.
زمانی که مردم میآیند، حضرت سیدالشهدا در قیامت ظهور میکند و تمام مردم محو جمال امام حسین میشوند.
«لَا یخَافُونَ سُوءَ یوْمِ الْحِسَابِ»
از هیچ چیزی نمیترسند.
اصلاً به هیچ چیزی فکر نمیکنند.
«یقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ»
به آنها می گویند که بروید وارد بهشت شوید.
«فَیأْبَوْن وَ یخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ»
ابا میکنند و میخواهند امام حسین را تماشا کنند و سخنان حضرت را بشنوند.
«وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیهِمْ أَنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ»
خداوند عالم حوریان بهشتی را به سوی شیعیان و عاشقان امام حسین میفرستد و آنها می گویند که ما مشتاق آمدن شما به بهشت هستیم.
«فَمَا یرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیهِمْ»
شیعیان اصلاً سرشان را بلند نمیکنند که به اولیاء نگاه کنند.
«لِمَا یرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْکرَامَةِ»
از بس که در مجلس تماشای امام حسین خوشحالی و کرامت میبینند.
«وَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ مِنْ بَینِ مَسْحُوبٍ بِنَاصِیتِهِ إِلَی النَّار»
دشمنان آنها هم با زنجیر کشان کشان به طرف آتش جهنم میروند.
«وَ إِنَّ الْمَلَائِکةَ لَتَأْتِیهِمْ بِالرِّسَالَةِ مِنْ أَزْوَاجِهِمْ وَ مِنْ خُدَّامِهِمْ عَلَی مَا أُعْطُوا مِنَ الْکرَامَةِ»
ملائکه نامههایی از همسران و حوریان بهشتی و خادمینشان میآورند که می گویند ما منتظر هستیم.
«فَیقُولُونَ نَأْتِیکمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»
بهشتیان می گویند: ان شاءالله میآییم.
«فَیرْجِعُونَ إِلَی أَزْوَاجِهِمْ بِمَقَالاتِهِمْ فَیزْدَادُونَ إِلَیهِمْ شَوْقاً إِذَا هُمْ خَبَّرُوهُمْ بِمَا هُمْ فِیهِ مِنَ الْکرَامَةِ وَ قُرْبِهِمْ مِنَ الْحُسَینِ ع»
بهشتیان به بهشت نمیروند تا زمانی که ملائکه می گویند: اگر به بهشت بیایید، همسایه امام حسین هستید و امام حسین همیشه آنجاست.
«فَیقُولُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کفَانَا الْفَزَعَ الْأَکبَرَ وَ أَهْوَالَ الْقِیامَةِ»
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 81، ح 6
بنابراین آیه شریفه: (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً) به این معناست که بهشتیان محو جمال امام حسین هستند و حاضر نیستند به بهشت بیایند و ملائکه آنها را کشان کشان وارد بهشت میکنند.
«خواجه عبدالله انصاری» در «مناجات نامه 56» جملهای دارد و میگوید:
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست * کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم میبرند * پای ننهم گر در آنجا وعده دیدار نیست
مضمون بیت این است که اگر در بهشت امام حسین نیست، ما نمیخواهیم وارد بهشت شویم. همین جا که امام حسین را تماشا میکنیم لذت تماشای امام حسین از لذت بهشت بالاتر است.
امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم تفضل و عنایت کند که آن روز را ببینیم که محو جمال حضرت سیدالشهدا هستیم.
اگر ما را کشان کشان به طرف بهشت ببرند، می گوییم نمیخواهیم به بهشت برویم و میخواهیم قیامت ادامه پیدا کند و ما محو تماشای جمال حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) باشیم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. حضرت استاد واقعاً همین است. بهشت بدون مولا علی بهشت نیست. بهشت بدون امام حسین بهشت نیست. بهشت بدون حضرت فاطمه زهرا بهشت نیست.
اگر همه حور و غلمان و زیباییها و لذتهای بهشت را به ما بدهند، اما در جوار حضرت فاطمه زهرا و حضرت امیرالمؤمنین نباشیم و جای ما را در طبقهای بیندازند که بگویند هر شش ماه یک بار به جمال مولا امیرالمؤمنین نگاه کنید ما آن بهشت را نمیخواهیم.
ان شاءالله که بهشت همجوار مولا حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و ائمه اطهار باشید.
به علی شناختم من * به خدا قسم خدا را
اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد، باید از راه علی برود و از مسیر مولا امیرالمؤمنین عبور کند. کسی که میخواهد به امیرالمؤمنین برسد، باید از شارع الرسول برود تا به حرم مولا برسد.
اینها همه نشان از جایگاه و مقام و منزلتی دارد که خداوند متعال به مولای متقیان امیرالمؤمنین عنایت کرده است.
مردم عزیز و نازنین گوارای وجودتان باشد این عشق و این ارادت و محبت. ان شاءالله قدردان نعمت ولایت حضرت محمد و آل محمد باشیم.
ما فعلاً بحثمان را در اینجا متوقف میکنیم. در برنامه گذشته چند تن از بینندگان سؤالاتی را مطرح کردند که اگر فرصت داشته باشیم به دو سؤال امشب پاسخ میدهیم.
البته در خدمت مخاطبین و بینندگانی که روی خط ارتباطی خواهند آمد هم هستیم. بازهم دعوت میکنیم از آقایان اهل سنت و وهابی که روی خط بیایند با همدیگر صحبت و گفتگو کنیم.
ما با همدیگر دعوا نداریم. اگر کسی حرمتها را نگهدارد و توهین و جسارت نکند، تریبون «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در اختیار او هست که هرگونه سؤال و بحث و گفتگویی دارد را مطرح کند و ما هم پذیرا هستیم.
جناب استاد در برنامه گذشته آقای فتحی از تهران سؤالی در خصوص کلمه (ذِکراً) در آیه 83 از سوره مبارکه کهف پرسیدند. البته حضرتعالی اشارهای به آن آیه و تفسیر (ذِکراً) داشتید، اما وعده دادید که بیشتر در مورد آن صحبت بفرمایید.
توضیحی در مراد از کلمه (ذِکراً) در آیه (قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکمْ مِنْهُ ذِکرا)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
کلمه (ذِکراً) در منابع شیعه و اهل سنت مفصل آمده است. «طبری» متوفای 310 هجری در کتاب «تفسیر طبری» یکی از قدیمیترین تفاسیر اهل سنت است، در جلد شانزدهم صفحه 11 مینویسد: مراد از (ذِکراً) خبر است. یعنی عدهای در مورد ذوالقرنین سؤال میکنند. بگو من اخبار و داستان ذوالقرنین را رأی شما خواهم گفت.
خطاب به پیغمبر اکرم است.
(وَ یسْئَلُونَک عَنْ ذِی الْقَرْنَین)
و از تو در باره" ذو القرنین" سؤال میکنند.
(قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکمْ مِنْهُ ذِکرا)
بگو به زودی گوشهای از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.
سوره کهف (18): آیه 83
مشرکین مکه خواستند پیغمبر اکرم را امتحان کنند و ببینند که آیا حضرت از گذشته خبر دارند یا خیر.
در میان جامعه سئوال است که مراد از ذوالقرنین چه کسی هست. آیا مراد «کوروش» است یا «اسکندر مقدونی» است. در میان مفسرین ما هم اختلاف وجود دارد. «علامه طباطبایی» هم مطالبی در این خصوص میآورد.
آیت الله مکارم شیرازی هم نظرشان بر این است که شاید به خاطر کارهای اخلاقی که انجام داد و آن سد تاریخی را ساخت، مراد «کوروش» است نه «اسکندر مقدونی».
در هر صورت طبری در اینجا مینویسد که خداوند به پیامبر فرمود:
«سأتلو علیکم من خبره ذکرا»
از خبر ذوالقرنین برای شما می گویم.
«یقول سأقص علیکم منه خبرا»
داستان اسکندر را برای شما خبر میدهم.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 16، ص 8، باب الکهف: (83 - 85)
یعنی «سأتلو علیکم من خبره ذکرا» به این معناست که اخبار و داستان ذوالقرنین را برای شما می گویم.
بازهم در صفحه 12 روایت بسیار طولانی مطرح شده است که در آنجا هم همین تعبیر را دارد که عدهای نزد نبی گرامی اسلام آمدند و سؤال کردند. حضرت فرمود: من اخبار ذوالقرنین را برای شما می گویم.
در کتاب تفسیر «التبیان» اثر عکبری، که از تفاسیر معتبر اهل سنت است هم در این خصوص آمده است:
«ساتلوا علیکم منه ذکرا إی من اخباره»
التبيان في إعراب القرآن، اسم المؤلف: أبو البقاء عبد الله بن الحسين بن عبد الله العكبري، دار النشر: عيسى البابي الحلبي وشركاه، تحقيق: علي محمد البجاوي؛ ج2، ص 858
همین تعبیر در کتاب «عمدة القاری» جلد 15 صفحه 234 هم هست. «تفسیر ابن زمنین» جلد 3 صفحه 78 همین تعبیر را دارد. کتاب «زاد المسیر» اثر «ابن جوزی» آورده است:
«قوله تعالی سأتلو علیکم منه ذکرا أی خبرا»
زاد المسیر فی علم التفسیر، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة، ج 5، ص 184، باب الکهف: (84) إنا مکنا له... ..
در کتاب «تفسیر ابو السعود» جلد 5 صفحه 241 آمده است:
«سأتلو فی شأنه من جهته تعالی ذکرا أی قرآنا»
در رابطه با ذوالقرنین ما آیات به صورت مستقل میفرستیم تا روشن شود که داستان ذوالقرنین چیست.
إرشاد العقل السلیم إلی مزایا القرآن الکریم، اسم المؤلف: أبی السعود محمد بن محمد العمادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 5، ص 241، باب الکهف: (83)
در اینجا کلمه (ذِکرا) را به قرآن تعبیر کرده است. فرقی نمیکند که مراد از (ذِکرا) قرآن باشد یا خبر باشد. خبر در قرآن است و ذکر هم در قرآن است. یعنی ما آیاتی در رابطه با قضیه ذوالقرنین برای شما میآوریم.
«آلوسی» هم در کتاب «روح المعانی» در این خصوص مینویسد:
«سأتلو علیکم من جهته سبحانه وتعالی فی شأنه ذکرا أی قرآنا»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 16، ص 30، باب الکهف: (83) ویسألونک عن ذی... ..
این بدان معناست که ما آیاتی برای روشن شدن آن میآوریم و داستان ذوالقرنین را برای شما شرح میدهیم.
در کتاب «تفسیر تبیان» اثر «شیخ طوسی» یکی از مفسرین بزرگ شیعه جلد هفتم صفحه 85 آمده است:
«سأقرأ علیکم من خبره ذکرا»
التبیان فی تفسیر القرآن، نویسنده: الشیخ الطوسی، ج 7، ص 85، باب 18 - سورة الکهف
شما میفرمایید من تفاسیر را نگاه کردم و معنی این کلمه را ندیدم، در حالی که بنده دیدم حداقل چهل تا پنجاه تفسیر اهل سنت و شیعه همگی گفتهاند که مراد از (ذِکرا) اخباری است یا آیاتی که در این رابطه برای شما میآوریم.
در کتاب «تفسیر المیزان» جلد سیزدهم صفحه 360 هم در خصوص این آیه شریفه آمده است:
«قوله تعالی: " ویسألونک عن ذی القرنین قل سأتلو علیکم منه ذکرا " أی یسألونک عن شأن ذی القرنین»
سپس مینویسد:
«والدلیل علی ذلک جوابه عن السؤال بذکر شانه لا تعریف شخصه»
اینجا میخواستند بگویند که از خود ذی القرنین سؤال نکردند و از شخص ذی القرنین سؤال نبوده است، بلکه از موقعیت و مقامش سؤال کردند.
«حتی اکتفی بلقبه فلم یتعد منه إلی ذکر اسمه»
شاید کلمه ذوالقرنین به خاطر طول عمر او باشد که دو قرن زندگی کرده است و از این بابت او را ذوالقرنین می گویند یا برای اینکه شرق و غرب عالم را گشته است و به خاطر همین ذوالقرنین یعنی صاحب شرق و غرب می گویند.
«والذکر إما مصدر بمعنی المفعول»
ذکر در اینجا به معنای مفعول است.
«والمعنی قل سأتلو علیکم منه أی من ذی القرنین شیئا مذکورا»
ایشان سپس مینویسد:
«وإما المراد بالذکر القرآن»
مراد از ذکر قرآن کریم است.
خداوند متعال در آیات متعدد از قرآن به عنوان ذکر نام برده است. به عنوان مثال قرآن کریم میفرماید:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
کلمه (ذِّکرَ) در قرآن کریم چند مورد به معنای آیات قرآن بوده است. همچنین اینکه ما آیاتی برای شما میآوریم مینویسد:
«والمعنی الثانی أظهر»
تفسیر المیزان، نویسنده: السید الطباطبائی، ج 13، ص 359، باب بیان
اینکه ما بگوییم سؤالاتی که پرسیدید در رابطه با شأن ذوالقرنین ما آیاتی برای شما نازل میکنیم که در آن آیات موقعیت و شأن ذوالقرنین را برای شما توضیح میدهیم.
این مطالب عصاره فرمایش بزرگان است. حال این بزرگوار مطلبی آورده بود و ما خواستیم احترامی به ایشان داشته باشیم.
خوب است انسان بفهمد مرا از کلمات آیات چیست و دقتهایی که عزیزان میکنند خیلی خوب است، اما ما مهمتر از این در فهم قرآن کریم زیاد داریم که اصلاً نوبت به اینها نمیرسد.
مجری:
خیلی ممنونم، این سؤال را آقای فتحی از کرج مطرح کرده بودند. سؤال بعدی را آقای عارف از شوشتر پرسیدند که در خصوص واژه (وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا) در آیه شریفه:
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
بود که با فعل مضارع آمده است. ایشان توضیح دادند که بعضی افراد این چنین شبهه میکنند که اهلبیت تطهیر و جایگاه و مقام و منزلت تطهیر را نداشتند و بعداً عصمت به آنها داده شد. آیا چنین چیزی است؟!
شبهه فعل مضارع (یرِیدُ اللَّهُ) و (یطَهِّرَکمْ) در آیه تطهیر!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
«ابن تیمیه» و چند تن از بزرگان اهل سنت این شبهه را مطرح کردند که در این آیه شریفه (یرِیدُ اللَّهُ) و (یطَهِّرَکمْ) دو فعل مضارع آمده است.
فعل مضارع هم مربوط به آینده است و فعل ماضی برای گذشته است. آنها معتقدند (یرِیدُ اللَّهُ) به این معناست که خداوند متعال اراده میکند که بعد از این شما را از هرگونه پلیدی پاک کند. این نشان میدهد که قبل از نزول این آیه اهلبیت معصوم نبودند.
در مقابل عقیده شیعه بر این است که اهلبیت از ابتدای طفولیت و حتی قبل از خلقت معصوم بودند.
«آلوسی» که سلفی مذهب است، در کتاب «تفسیر روح المعانی» جلد 22 مفصل این قضیه را مطرح میکند و مینویسد اگر معنای عصمت بود، باید بگوییم:
«إن الله أذهب عنکم الرجس أهل البیت وطهرکم تطهیرا»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 22، ص 18، باب الأحزاب: (33) وقرن فی بیوتکن... ..
در رابطه با جواب این عزیزان بنده میخواهم یک جواب ادبی عرض کنم، گرچه قدری فهم آن سخت است و شاید برای عموم خیلی واضح نشود.
از دیدگاه ادبیات عرب صیغه مضارع دال بر استمرار است و هرجایی صیغه مضارع میآید دیگر حال و آینده و گذشته نیست. این مسئله ثابت و مستمر است. به عنوان مثال «تفتازانی» در کتاب «مختصر المعانی» میگوید:
«فان المضارع یفید الاستمرار»
مختصر المعانی، نویسنده: التفتازانی، وفات: 792، چاپ: الأولی، 1411، چاپخانه: قدس – قم، ناشر: دار الفکر – قم، ص 96، الباب الثالث أحوال المسند
«اسماعیل حقی استانبولی» که حنفی مذهب است، مینویسد:
«وصیغة المضارع للدلالة علی الاستمرار»
روح البیان، المؤلف: إسماعیل حقی بن مصطفی الإستانبولی الحنفی الخلوتی, المولی أبو الفداء (المتوفی: 1127 هـ)، الناشر: دار الفکر – بیروت، ج 6، ص 90
پاسخ دوم اینکه در قرآن کریم هرجایی کلمه مضارع آمده است، دال بر استمرار است. به عنوان مثال آمده است:
(وَ اللَّهُ یرِیدُ أَنْ یتُوبَ عَلَیکم)
و خدا میخواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید).
سوره نساء (4): آیه 27
یعنی قبل از این آیه خداوند اراده نداشت گناهان مردم را ببخشد و تازه بعد از این میخواهد گناهان مردم را ببخشد؟!
این صفت خداوند عالم است که اراده کرده است گناهان بندگان خود را ببخشد. خداوند عالم قبل از خلقت عالم هستی چنین ارادهای داشته است و بعد از خلقت عالم هستی هم همین است و در قیامت هم همین است.
(وَ اللَّهُ یرِیدُ أَنْ یتُوبَ عَلَیکم)
اگر ما بگوییم که خداوند قبلاً اراده نداشته و الآن اراده دارد، اصلاً کفر و انکار است. همچنین در آیه شریفه آمده است:
(یرِیدُ اللَّهُ أَنْ یخَفِّفَ عَنْکمْ)
خدا میخواهد (با دستورهای مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن) کار را بر شما سبک کند.
سوره نساء (4): آیه 28
این بدان معناست نیست که قبلاً بار مسئولیت شما سنگین بوده و الآن خداوند اراده کرده است که بار مسئولیت شما سنگین نباشد. اراده و مرید از اسماء خداوند عالم است. اراده خداوند عالم قبل از خلقت حضرت آدم این است که به بندگانش عنایتی کند.
(یرِیدُ اللَّهُ لِیبَینَ لَکم)
خداوند میخواهد (با این دستورها راههای خوشبختی و سعادت را) برای شما آشکار سازد.
سوره نساء (4): آیه 26
یا:
(یرِیدُ اللَّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَ لا یرِیدُ بِکمُ الْعُسْر)
خداوند راحتی شما را میخواهد نه زحمت.
سوره بقره (2): آیه 185
این بدان معنا نیست که بعد از نزول این آیه خداوند متعال نمیخواهد سختگیری کند، اما قبل از این سختگیری میکرد!! اگر ما بگوییم که مضارع دال بر آینده است، اصلاً سر از کفر در میآورد. همچنین در آیه شریفه آمده است:
(وَ یرِیدُ الشَّیطانُ أَنْ یضِلَّهُم)
و شیطان میخواهد آنها را شدیداً گمراه کند.
سوره نساء (4): آیه 60
یعنی قبل از نزول این آیه شیطان کاری با شما نداشت؟! شیطان از روزی که رانده شد، اراده کرده است بشر و خلایق را گمراه کند. همچنین در آیه دیگری آمده است:
(وَ مَا اللَّهُ یرِیدُ ظُلْماً لِلْعِباد)
و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد.
سوره غافر (40): آیه 31
یعنی خداوند بعد از نزول این آیه میخواهد ظلم نکند و نستجیر بالله قبلاً ظلم میکرد؟! یعنی خداوند به امتهای قبل ظلم میکرد؟!
چنین نیست که بگوییم چون در آیه شریفه (وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا) صیغه مضارع دال بر آینده است و گذشته را نمیگیرد، بنابراین اهلبیت معصوم نبودند.
جواب سوم این است که آقایان اهل سنت می گویند که این آیات در حق زنان پیغمبر اکرم آمده است. اگر حضرت علی و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا آمدند، به احترام زنان پیغمبر آورده است. «ذهبی» مطالبی میآورد و در ادامه مینویسد:
«ونحن نعلم أن الله أذهب عن أولئک السادة الشرک والخبائث»
خداوند اراده کرده است که از امهات المؤمنین شرک و خباثت را دور کند.
المنتقى من منهاج الاعتدال في نقض كلام أهل الرفض والاعتزال، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عثمان الذهبي، تحقيق: محب الدين الخطيب؛ ج1، ص 429
«ابن تیمیه» هم در کتاب «منهاج السنة النبویة» جلد هفتم صفحه 81 همین تعبیر را دارد. معنای این روایت این است که خداوند عالم اراده کرده است همسران پیغمبر اکرم را از شرک نجات دهد. یعنی قبل از این آیه همه زنان پیغمبر اکرم مشرک بودند؟!
اگر قرار باشد که صیغه مضارع مربوط به آینده باشد و گذشته را شامل نشود، باید شما بگویید که قبل از نزول آیه زنان پیغمبر اکرم همه مشرک بودند و بعد از این خداوند اراده کرده است که آنها را از شرک پاک کند.
بنابراین آقایان وهابی در شبکههایی که با پول عربستان سعودی اداره میشود حرفهایی میزنند تا افرادی که زیاد آگاهی ندارند را به انحراف بکشانند.
«شبکه کلمه» از دیشب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران را خطاب قرار داده و هرچه لایق خودشان هست را نثار آنها میکنند و ادعا میکنند که موشکهای سپاه همگی داخل ایران خورده و هیچکدام داخل خاک اسرائیل نخورده است!!
آنها ادعا میکنند تمام قضایایی که میآورند برای فریب دادن مردم است. این در حالی است که رژیم اشغالگر قدس ادعا میکند که موشکها در خاک اسرائیل اصابت کرده است.
این مطالب هم خلاصهای از این آیه بود. قطعاً چنین نیست که هرجا صیغه مضارع آمد، از این به بعد را شامل میشود و برای آینده است و گذشته را شامل نمیشود.
مجری:
بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکرم. دوستان عزیز همچنان با شما هستیم و در کنار شما برنامه زنده «حبل المتین» را از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» پخش میکنیم. ما یکشنبه شبها در محضر حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم.
تماسهای بینندگان برنامه:
از این لحظه به بعد در خدمت دوستان عزیز بیننده هستیم. آقای حسینی از مازندران بیننده ما روی خط ارتباطی برنامه هستند. آقای حسینی خدمت شما سلام می گویم، بفرمایید:
بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):
برحسب قانون ادب محضر استاد حسینی و خدمت مجری محترم آقای اسماعیلی عرض سلام و ادب و احترام دارم. خداوند هردوی شما را حفظ کند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
من قبل از سؤال پرسیدن باید به برادران وهابی بگویم که لطفاً دهان آباء و اجداد خود را تطهیر کنند، سپس ما میگذاریم بیایند در رده ذکر و تطهیر کردن.
آقای قزوینی سؤال من باب آیه 34 از سوره مبارکه بقره است. خداوند عالم در همه جا صیغه جمع به کار میبرد و میفرماید: ما فرستادیم. آیا قبل از اینکه خداوند حضرت آدم و فرشتهها را خلق کند، صیغه جمع به کار میبرد یا نمیبرد؟! به عنوان مثال میفرماید:
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکة)
و هنگامی که به فرشتگان گفتیم.
سوره بقره (2): آیه 34
خداوند میفرماید که ما به همه فرشتگان گفتیم، در حالی که خداوند تنهاست! آقای قزوینی متوجه سؤال من شدید؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله.
بیننده:
سؤال دیگری هم دارم. دیشب دوستان ما به «شبکه جهانی ولایت» زنگ زده بودند. سؤال در خصوص آیه 93 از سوره مبارکه کهف بود که میفرماید:
(وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْما لا یکادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلا)
و در آنجا گروهی غیر از آن دو را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند!
بعد در ادامه میفرماید:
(قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَک خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا)
(آن گروه به او) گفتند ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟
سوره کهف (18): آیات 93 و 94
وقتی نفهمیدند چطور گفتند؟! اساتید بزرگوار معنا کردند که به اشاره گفتند، اما من دارم می گویم و اگر حرف من غلط است استاد قزوینی تصحیح کند. (یفْقَهُونَ) در علم اخلاق خداوند است، نه در علم تکلم!
شاید حرف زدن را بلد بودند، اما فقه اخلاقی نداشتند. به جهت اینکه مسلمان نبودند و تسلیم امر خداوند نبودند، با همه وجود حضرت ذوالقرنین قبول کرد و کارشان را حل کرد. اگر غلط است جواب بدهید و اگر هم درست است جواب بدهید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
متوجه سؤالتان نشدم، قضیه (لا یکادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلا) را دوباره بفرمایید.
بیننده:
یعنی آن قومی که رفتند سد را درست کنند، نفهمیدند! آنها حرف حضرت ذوالقرنین را نفهمیدند و وقتی ذوالقرنین با آنها صحبت میکردند نمیفهمیدند. سپس پشت سر آیه ادامه میدهد و میفرماید: (قالُوا). بنابراین چطور با آنها صحبت کردند؟!
بزرگان نوشتهاند که حضرت ذوالقرنین از طریق اشاره فهمیدند. یعنی چه؟! مگر خداوند شوخی دارد؟! یعنی میگوید که از طریق ایماء و اشاره! حال در ذهن من این است که مراد از (یفْقَهُونَ) فقه است، یعنی علم فقه نداشتند.
(لا یکادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلا) به این معناست که علم فقه نداشتند. به همین خاطر وقتی که حضرت ذوالقرنین با آنها صحبت میکردند میفهمیدند. آنها از طریق علم فقه شعور نداشتند که بفهمند و جواب بدهند.
مجری:
بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکرم از شما آقای حسینی. موفق باشید، خدانگهدارتان باشد.
استاد سؤال اول ایشان در خصوص آیه 34 از سوره مبارکه بقره بود. واژه (إِنَّا) که خداوند متعال در قرآن کریم زیاد به کار بردهاند، قبل از اینکه حضرت آدم و فرشتهها و ملائکه خلق شود بازهم خداوند (إِنَّا) به کار میبردند؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اولاً در این خصوص چند مسئله وجود دارد. رسم است که بزرگان از خود به "ما" تعبیر کنند. اگر شما نامههایی که بزرگان مثل «ناصرخسرو» و پادشاهان مینوشتند را ملاحظه کنید، میبینید که خود را "ما اینجانبان" خطاب میکردند.
پادشاهانی که در گذشته بودند و نامههایشان در تاریخ مانده است، خود را "ما" خطاب کردند. به عنوان مثال گفتند: "ما این چنین دستور دادیم" یا "ما اراده کردیم."
معمولاً بزرگان وقتی میخواهند خود را مورد خطاب قرار دهند، با کلمه "ما" تعبیر میکنند. بنده چند نامه از "ناصرالدین شاه" دیدم که کلمه "ما سلاطین" را به کار بردند و نوشتهاند: "ما سلاطین اراده کردیم"!
پدر «محمدرضا شاه» که انسان بی سوادی هم بود، نسبت به خود کلمه "ما" به کار برده است. وقتی او روی کار آمده بود، به او یاد داده بودند که وقتی میخواهید نامه بنویسید این چنین باشد. این رسم معمولاً در میان بزرگان وجود دارد.
مهمتر از اینها وقتی شما میخواهید بگویید: "من عید فطر را به شما تبریک می گویم"، می گویید: "ما تبریک می گوییم"!
معمولاً رسم این است که هنگام صحبت کردن برای احترام به طرف مقابل خود را با صیغه جمع مورد خطاب قرار دهد.
نکته سوم اینکه برادر بزرگوارم فرمایش شما در صورتی صحیح است که حضرت آدم اولین خلقت باشد. ما در روایات متعدد داریم که قبل از حضرت آدم، انسانهای زیادی آمدند و رفتند و دلیل آن هم همین آیه است. وقتی خداوند به ملائکه دستور دادند:
(اسْجُدُوا)
برای آدم خضوع کنید.
شیطان گفت:
(خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین)
مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک!
سوره اعراف (7): آیات 11 و 12
مشخص است که شیطان یا ابلیس از همان جمعیت گذشته است. این ربطی به این ندارد که ما بگوییم اولین خلقت است و قبل از او خلقتی نبوده است. علاوه بر این خداوند عالم، جهان را اداره میکند نه به شخصه!
(وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً)
و فرشتگانی که ارواح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا میسازند.
(فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً)
و آنها که امور را تدبیر میکنند.
سوره نازعات (79): آیات 2 – 5
یک سری ملائکهای هست که خداوند عالم به آنها اذن میدهد و آنها کارها را انجام میدهند.
وقتی رئیس دفتر یا نخست وزیر کاری را انجام میدهد می گویند که شاه یا رئیس جمهور این کار را انجام داده است، نمیگویند رئیس دفتر او این کار را انجام داده است. وقتی عوامل کاری انجام میدهند، کار عوامل همه به آن بزرگ نسبت داده میشود.
همچنین در نامههایی که رسول اکرم نوشته است، غالب این نامهها توسط افراد نوشته میشد. ما موارد کمی داریم و غالب این نامهها توسط افراد نوشته میشد، اما داریم: "کتاب رسول الله" یا "نامه پیغمبر اکرم به فلان شخص"!
بنابراین کلمه (إِنَّا) به این معناست که خداوند عالم با توجه به (فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً) و اینکه کسانی دستورات الهی را در عالم هستی اداره میکنند، صیغه جمع به کار برده است.
مجری:
خیلی متشکرم. سؤال بعدی ایشان در خصوص آیه 93 از سوره مبارکه کهف بود و مراد از (یفْقَهُونَ) این است که آن گروه علم فقه نداشتند که زبان ذوالقرنین را نمیفهمیدند و متوجه نمیشدند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اینکه ما بیاییم بگوییم این افراد علم فقه نداشتند، درست نیست. ذوالقرنین که نمیخواست مباحث خارج فقه را برای آنها مطرح کند یا نمیخواست کتاب لمعه و مکاسب را برای آنها تدریس کند.
آنچه محرز است، این است که کلمه (لا یکادُونَ) در اینجا پیامی دارد. یعنی آنها حاضر نبودند سخنی را درک کنند و زیر بار حرف بروند. چنین نبود که آنها حرف را نمیفهمیدند، بلکه حاضر نبودند زیر بار حرف درست و حسابی بروند.
کلمه (لا یکادُونَ) به این معناست که این گروه حاضر نبودند سخنی را درک کنند. سپس مسائل دیگری مطرح میشود و قرآن کریم میفرماید:
(قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَک خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا)
(آن گروه به او) گفتند ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد میکنند آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟
(قالَ ما مَکنِّی فِیهِ رَبِّی خَیرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَینَکمْ وَ بَینَهُمْ رَدْما)
(ذو القرنین) گفت: آنچه را خدا در اختیار من گذارده بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید) مرا با نیرویی یاری کنید، تا میان شما و آنها سد محکمی ایجاد کنم.
(آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّی إِذا ساوی بَینَ الصَّدَفَینِ قالَ انْفُخُوا حَتَّی إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیهِ قِطْراً)
قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید (و آنها را به روی هم چیند) تا کاملاً میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت (آتش در اطراف آن بیافروزید و) در آتش بدمید، (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، گفت (اکنون) مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی آن بریزم.
سوره کهف (18): آیات 94 – 96
بنابراین کلمه (لا یکادُونَ) در اینجا به معنای این بود که این افراد حاضر نبودند زیر بار حرف بروند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. کمتر از ده دقیقه از وقت برنامه باقی مانده است. یکی دیگر از مباحثی که در ادامه مباحث درسهایی از امامت و ولایت مطرح میشود، این است که در آیه 69 از سوره مبارکه نساء عدهای را همنشین پیامبران و صدیقین شمردند.
ما میخواهیم ببینیم که آیا در احادیث اهلبیت (علیهم السلام) بیان شده است که این افراد چه کسانی هستند یا خیر؟!
شیعیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) همنشین رسول الله در بهشت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نکته خوبی است، البته جواب مفصلی دارد. اگر بتوانم در این ده دقیقه بیان کنم خدمت شما عرض میکنم.
«ابن مغازلی» که یکی از علمای شافعی مذهب است، در کتاب «مناقب امام علی بن أبی طالب» روایت بسیار مفصلی در رابطه با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آورده است که اگر تو نبودی مؤمنین بعد از من شناخته نمیشدند. سپس مینویسد:
«وإنَّ شیعتک علی مَنابِرَ من نور مُبْیضَّة وجوهُهم حَوْلی أشفع لهم ویکونون فی الجَنّة جِیرانی»
شیعیان تو فردای قیامت سفیدرو و والا مقام هستند، خودم آنها را شفاعت میکنم و آنها همسایههای من در بهشت هستند.
مراد از «مُبْیضَّة وجوهُهم» مقام بالا و نورانیت است.
«وإنَّ حَرْبَک حَرْبی وسِلْمَک سِلْمی»
مناقب علی بن أبی طالب (ع)، نویسنده: ابن المغازلی، وفات: 483، چاپ: الأولی، 1426ق، ناشر: انتشارات سبط النبی (ص)، ص 158، ح 198
بازهم «ترمذی» متوفای 279 هجری در کتاب «سنن» روایتی را نسبت به امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) آورده است. روایت از «علی بن جعفر» برادر امام موسی کاظم هست که بارگاه ایشان در انتهای خیابان چهارمردان قم است.
ایشان از امام موسی کاظم به نقل از جدشان امیرالمؤمنین روایتی نقل میکنند که روزی رسول اکرم دست امام حسن و امام حسین را گرفت و فرمود:
«من أحبنی وأحب هذین وأباهما وأمهما کان معی فی درجتی یوم القیامة»
هرکسی حسن و حسین و پدر و مادرشان را دوست بدارد، در قیامت هم درجه من هستند.
«هذا حدیث حسن غریب»
روایت «حسن» همانند روایت «صحیح» است.
«والحسن کالصحیح فی الاحتجاج»
أضواء علی السنة المحمدیة، نویسنده: محمود أبو ریة، ص 282، باب الحسن
کلمه «غریب» به این معناست که در حقیقت ما تنها یک سند داریم. بعضی افراد تصور میکنند که «غریب» از الفاظ دال بر ذم است. الفاظ دال بر ذم نیست. بسیاری از روایاتی که فقهای اهل سنت به آن عمل کردند، کلمه «غریب» آمده است.
«غریب» به این معناست که تک است و ما مشابه آن را نداریم و این روایت غریبی است. ایشان سپس مینویسد:
«لا نعرفه من حدیث جعفر بن محمد إلا من هذا الوجه»
سنن الترمذی، نویسنده: الترمذی، وفات: 279، تحقیق وتصحیح: عبد الرحمن محمد عثمان، چاپ: الثانیة، 1403 ق، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، ج 5، ص 305، ح 3816
این روایت در منابع متعدد اهل سنت نقل شده است. به عنوان نمونه در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد اول صفحه 77 نقل شده است که رسول اکرم میفرماید:
«من أحبنی وَأَحَبَّ هَذَینِ وَأَبَاهُمَا وَأُمَّهُمَا کان معی فی درجتی یوم الْقِیامَةِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 77، ح 576
ایشان وقتی به بحث سند روایت میرسد، محقق میگوید: سند روایت ضعیف است، زیرا عدهای از «علی بن جعفر» جمع کردند اما نه مذمتی دارد و نه توثیقی دارد.
آقای محقق شما مبنای رجالیتان این است. اگر در خصوص فردی مذمتی نیست، اصالة العدالة جاری میکنید. یعنی اگر در مورد یک راوی مذمت نیامده است، اصل بر این است که گناه نکرده است.
در حقیقت اصالة العدالة به این معناست که این شخص ابتدای بلوغ تصمیم میگیرد مرتکب گناه نشود.
هر بالغی این تصمیم را دارد و ما نمیدانیم آیا بعد از اینکه این تصمیم را در ایام بلوغ گرفته است مرتکب گناه شده است یا خیر. ما استصحاب میکنیم همان حالت گناه نکردن را تا زمان نقل حدیث.
عدهای از بزرگان ما این قضیه را قبول دارند. ما روزی خدمت آیت الله شبیری زنجانی بودیم. ایشان فرمودند: من در میان فقها برخی را دیدم که خیلی دارند اشکال میگیرند که ما نمیتوانیم اصالة العدالة را بپذیریم.
من ندیدم کسی از بزرگان ما اصلاً اصالة العدالة را مطرح کرده باشد. ما خدمت ایشان عرض کردیم که «سید مجاهد» پسر «صاحب ریاض» کتابی تحت عنوان «مفاتیح الأصول» دارد که چندین صفحه به طور مفصل در رابطه با اصالة العدالة مطرح کردهاند.
ایشان فرمودند که من این کتاب را ندارم. ما این کتاب را تقدیم ایشان کردیم و دیگر کتاب را به ما برنگرداندند. ما هم کتاب را به ایشان حلال کردیم.
البته از طرف دیگر یکی از دوستان این کتاب را داشتند و گفتند که من این کتاب را استفاده نمیکنم و این کتاب را به ما دادند. خداوند عالم بلافاصله این کتاب را به ما برگرداندند.
خدا گر ز حکمت ببندد دری * ز رحمت گشاید در دیگری
اصالة العدالة در میان بزرگان شیعه اختلافی است، اما اهل سنت اصالة العدالة را دارند. آنها می گویند که اگر درباره یک راوی مذمتی نیامده است، ما روایات او را قبول میکنیم. حال چرا این آقا وقتی به اینجا میرسد، میگوید که ما زیر بار عبارت نمیرویم.
از طرف دیگر هم میبینیم که آقایان همین تعبیر را به کار میبرند. به عنوان مثال «ذهبی» میگوید که مگر میشود کسی هم درجه پیغمبر اکرم باشد؟!! اصلاً این معقول نیست!! من جملهای می گویم و دوستان آن را در نرم افزار جستجو کنند. حداقل بیست کتاب نقل کرده است که پیامبر اکرم فرمود:
«اللهم اجعل أبا بکر فی درجتی یوم القیامة»
خدایا ابوبکر را هم درجه من در قیامت قرار بده.
الریاض النضرة فی مناقب العشرة، نویسنده: أبی جعفر أحمد (المحب الطبری)، وفات: 694، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان، ج 1، ص 105، الفصل الثامن فی هجرته
یک نفر نیامده بگوید که «ذهبی» اینجا را چشمش ندیده است! مگر میشود کسی هم درجه پیغمبر اکرم باشد؟! در مقابل وقتی به امیرالمؤمنین و امام حسن میرسند، می گویند که مگر میشود کسی هم درجه پیغمبر اکرم باشد!!
جالب این است که «ابن حجر» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد دهم صفحه 384 از قول «نصر بن علی» نقل میکند که این روایت را نقل کرد. از طرف دیگر «متوکل» دستور داد هزار ضربه شلاق به او بزنند که چرا چنین حرفی میزنید.
این در حالی است که برای زنا صد ضربه شلاق میزنند، اما برای این روایت به اندازه ده برابر زنا به او شلاق زدند و گفتند که چرا چنین روایتی در فضیلت امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و شیعیان آنها نقل کردید!!
بنابراین در این خصوص که شیعیان هم درجه رسول اکرم هستند و با او وارد بهشت میشوند و در قیامت هم درجه پیغمبر اکرم هستند روایات متعددی هم از طریق اهل سنت داریم و هم از طریق شیعه داریم که ان شاءالله در جلسه بعد ادامه میدهیم.
در کتاب «أمالی» اثر «شیخ صدوق» صفحه 298 هم روایت طولانی در این زمینه بیان شده است.
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنونم. خداوند به شما سلامتی و طول عمر باعزت عنایت کند، استفاده کردیم و بهره بردیم.
دوستان از شما هم ممنون و سپاسگذارم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی فرمودید.
ان شاءالله قدردان روایاتی که در مورد مولای متقیان امیرالمؤمنین گفته میشود باشیم. ان شاءالله قدردان نعمت ولایت باشیم که الحمدلله رب العالمین سراسر وجود ما را محبت علی و اولاد علی گرفته است.
ممنونم از نگاهتان. با تمام وجود برای ظهور و فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) دعا میکنیم و عرضه میداریم: اللهم عجل لولیک الفرج. در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید.
خدانگهدار