لينک دانلود
درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیست و یکم
(جلسه سی و یکم 22 08 1403)
موضوع: برخی علل غصب خلافت حضرت امیر سلام الله علیه
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير
سلام علیکم ورحمة الله، در خدمت دوستان هستیم!
مقامات معصومین علیهم السلام
پرسش:
آیا این عبارت صحیح است که ما امت آخر الزمان با این که معصوم نیستیم از انبیاء بنی اسرائیل بالاتر هستیم؟
پاسخ:
«علماء أمّتي أفضل من أنبياء بني إسرائيل»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 35، ص304
در آن هیچ شکی نیست.
علامه طباطبایی یک عبارت خیلی زیبایی دارد. نه تنها علامه طباطبایی بلکه امام (رضوان الله تعالی علیه)، مرحوم شاه آبادی و مرحوم میرزا جواد آقای ملکی و مرحوم قاضی و بزرگان دیگر هم دارند. در روایت هم داریم آیات اول سوره حدید و آخر سوره حشر برای علمای آخر الزمان نازل شده است. آن ها می فهمند چه است.
تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) را ملاحظه بفرمایید " حق تعالی به جمیع شئون ذاتیه و صفاتیه و اسمائیه و افعالیه بر آن یعنی وجود نبی تجلی نموده دارای ختم نبوت و ولایت مطلقه است و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و شارح و مبین آن ذوات مطهره معصومین از رسول خدا تا حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف"
وقتی خدا این ها را کامل آفریده یعنی تمام کمالات ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی را در این ها تجلی کرده است.
«لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُم»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص615
در زیارت رجبیه می خوانیم:
«لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا إِلَيْك»
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج2، ص803
پرسش:
استاد ببخشید مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی آورده:
«بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) يَزْدَادُونَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَة»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص253
پاسخ:
مرحوم طباطبایی هم این ها را در رابطه با بحث نزول وحی جواب داده است آیا جبرئیل مقامش بالاتر است که از خدا وحی می گیرد و به پیامبر می رساند؟ ایشان جواب داده است ائمه (علیهم السلام) و نبی مکرم مراتب وجودی متعددی داشته یک مرتبه وجودی که متحد با مشیة الله است.
«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، ح2
بعد مرتبه وجودی نبی مکرم همین طوری تنزل می کند در مرتبه ی اسماء در مرتبه ی صفات و در مرتبه ی افعال تا به مرتبه پایین می آید مرحوم امام هم یک جمله ای به نقل از استادش می گوید:
«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها»
مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص57
یعنی تمام عالم هستی تجلی وجود مقدس نبی مکرم و ائمه اطهار (سلام الله علیهم) است. جبرئیل در یک مرتبه ی وجودی وحی را از حق می گیرد و در یک مرتبه پایین جبرئیل به نبی مکرم اعطا می کند.
حاج آقای شاه آبادی می فرمود نبی مکرم وحی را از حق می گیرد به جبرئیل می دهد و به جبرئیل می گوید در این عالم ماده بیاور به من بده دوستان کتاب مصباح الهدایه امام را فقط ورق بزنند خیلی لازم نیست عمیق باشیم.
یا کتاب شرح دعای سحر این فقره:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِأَمْضَاهَا وَ كُلُّ مَشِيَّتِكَ مَاضِيَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّهَا»
إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج1، ص100
همین چهار پنج صفحه را درباره مقام مشیت که مرحوم امام خیلی روی آن تکیه می کند مطالعه کنند.
«إنّ اللهَ خَلَقَ الْمَشِيَّةَ بِنَفْسِهَا وَخَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيَّةِ»
التوحيد( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، (وفات مؤلف: 381 ق)، محقق / مصحح: حسينى، هاشم، ناشر: جامعه مدرسين، ص148
ائمه (علیهم السلام) یک وجود نورانی دارند و یک وجود نوری دارند. وجود نورانی شان:
«خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613
در رابطه با خلقت نورانی چهارده معصوم (علیهم السلام) قبل از خلقت ملائکه، زمین و آسمان روایات متعددی در کافی و توحید شیخ صدوق و برخی منابع دیگر هست. شاید چهل – پنجاه تا روایت است دیدم یکی از دوستان جمع کرده سی و هشت تا روایت در رابطه با مقام نورانی اهل بیت است.
بعد مقام نوری:
«فَجَعَلَكُمْ (فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ)»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613
آن: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ» آن یک مرتبه ی نوری است و مرتبه پایین تر «فَجَعَلَكُمْ (فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ)» است. در این مرتبه نوری در صلب پدر هستند و در رحم مادر هستند متولد می شوند غذا می خورند، ازدواج می کنند راه می روند و وضعیت به این شکلی است.
علامه طباطبایی هم همین را می گوید من خیلی به دوستان توصیه کردم کتاب علامه را حتما مطالعه کنند.
بعضی از روایات برای عموم است و بعضی از این ها برای خواص است باید این دو تا را تفکیک کنیم. مطالبی که برای عموم مردم است با مطالب خواص فرق می کند. شما ملاحظه بفرمایید خطبه ای که سلمان در مسجد بعد از رحلت نبی مکرم خواند خیلی خطبه طولانی و دو سه صفحه است.
حضرت امیر سلام الله علیه به اباذر می فرمایند اگر سلمان آنچه می داند را برای تو بازگو کند می گویی: «رَحِمَ اللَّهُ قَاتِلَ سَلْمَان»! خدا قاتل سلمان را راحمت کند!
«فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) يَا بَا ذَرٍّ إِنَّ سَلْمَانَ لَوْ حَدَّثَكَ بِمَا يَعْلَمُ لَقُلْتَ رَحِمَ اللَّهُ قَاتِلَ سَلْمَان»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج22، ص374
یا:
«لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص332
در هجوم به خانه صدیقه طاهره ابوذر بال بال می زند، دست عمار در قبضه شمشیر است به دهان امیر المؤمنین نگاه می کند چه زمانی اجازه می دهد! سلمان راحت نشسته است. یک معرفتی سلمان دارد و می داند آن چه که امیر المؤمنین انجام می دهد عین رضای حق است و آن چه رضای حق است امیر المؤمنین انجام می دهد.
ولی عمار مضطرب است این طرف و آن طرف می رود مدام به صورت امیر المؤمنین نگاه می کند چون (می خواهد به اذن امام) خودش شمشیر بکشد دشمنان را قلع و قمع کند. فرق ابوذر، عمار با سلمان این است.
ولذا روایات زیاد داریم «لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه» یا «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه» یا «لکفّره»
پرسش:
بعضی از ائمه هم امتیازاتی دارند که بعضی دیگر ندارند.
پاسخ:
مراحلی که نبی مکرم «أکمل الوجود» است بعد از ایشان امیرالمؤمنین، بعد از او صدیقه طاهره بعد از صدیقه طاهره، دیگر ائمه هستند. این که در عالمی که ما برای شان تصور می کنیم است ولکن در عالم واقعی:
«أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ فِيمَا مَضَى وَ جَارٍ لَكُمْ فِيمَا بَقِيَ وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْض»
من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص613
اگر ترجمه جامعه کبیره را نگاه کنیم آن جا دارد می گوید یک نور است
«لِأَنَّا كُلَّنَا وَاحِدٌ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّد»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص6
کتاب در محضر علامه طباطبایی را حتما مطالعه کنید. نذر کنید قسم بخورید روزی هفت، هشت صفحه مطالعه کنید خیلی معارف در آن است از توحید، نبوت، امام تا جبر، تفویض و مسائل دیگر، از ایشان هفتصد، هشتصد تا سوال کردند و ایشان هم خیلی بی پرده جواب داده یعنی آن مطالبی که در جلسات خصوصی برای شاگردان خصوصی خودشان مثل علامه مطهری (رضوان الله تعالی علیه) و دیگران می گفته در این جا ایشان بیان کردند.
آغاز بحث...
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
بحث ما در رابطه با جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) بود عرض کردیم نبی مکرم هم نبی، هم رسول و هم امام است. در کلمات بعضی از اعاظم دیدیم با توجه به جایگاه امامت، امیر المؤمنین را امام قرار داد چون نبوت و رسالت مختومه شد قابل انتقال نیست یا قابل درخواست از خدا هم نیست.
حضرت موسی از خدای عالم می خواهد
(وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسَى)
و وزيری از خاندانم برای من قرار ده... فرمود: ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد!
سوره طه (20): آیه 29
خدا می گوید: (قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسَى)
در مورد نبی مکرم در روایت دارد می گوید خدایا همان چه که حضرت موسی خواست من هم از تو همان را می خواهم خدای عالم فرمود من علی را وصی، جانشین و وزیر تو قرار دادم همان طوری که حضرت هارون وزیر و خلیفه حضرت موسی بود.
الهی بودن منصب امامت
بعد بحثی بود مقداری گفتگو داشتیم آیا امامت و ولایت امیر المؤمنین اعطائی از نبی مکرم است با توجه به اختیاری که دارد یا نه نبی مکرم إخبار از نصب خدا می دهد؟
(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ)
ای پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان!
سوره مائده (5): آیه 67
پرسش:
مگر فرقی دارد؟
پاسخ:
«عابدینی »معلوم الحالی که می گوید ما نصبی نداریم همه این ها دروغ است، این ها را چه کار کنیم؟ روایت کمال الدین صد در صد صحیحه است بحث سندیش را نمی خواهم بکنم. روایت خیلی مفصلی است بحث غدیر است
«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ عَز وَجل عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ فَقَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ فِيهِ بِوَلَايَتِهِ»
كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص277
«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ» روایت بعدی در تفسیر قمّی است:
«فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ نَعَمْ يَا رَبِّ قَدْ خَلَّفْتُ فِيهِمْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ خَيْرَ أُمَّتِي- وَ نَصَبْتُهُ لَهُمْ عَلَماً فِي حَيَاتِي وَ دَعَوْتُهُمْ إِلَى طَاعَتِهِ- وَ جَعَلْتُهُ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي- وَ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص193
روایت بعدی در أمالی شیخ صدوق :
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْيَادِ أُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَنِي اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهِ بِنَصْبِ أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام عَلَماً لِأُمَّتِي»
الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص125
«إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي» خدا به من دستور داد باز در حدیث معراج خدای عالم با نبیش حرف می زند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ كَلَّمَنِي رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّيْكَ رَبِّي فَقَالَ عَلِيٌّ حُجَّتِي بَعْدَكَ عَلَى خَلْقِي وَ إِمَامُ أَهْلِ طَاعَتِي مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاهُ عَصَانِي فَانْصِبْهُ لِأُمَّتِكَ يَهْتَدُونَ بِهِ بَعْدَكَ.»
الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص479
اینگونه روایات الی ماشاء الله داریم.
احتجاج امیر المومنین علیه السلام و برخی اصحاب به حدیث غدیر
روایت جلد 8، حدیث 541 کافی از آن روایت هایی است که می شود ده، دوازده شب درباره اش صحبت کرد سنداً صد در صد صحیح است. سلمان می گوید خدمت امیر المؤمنین آمدم
«وَ هُوَ يُغَسِّلُ رَسُولَ اللَّه»
این که بعضی از آقایان حتی بعضی از خوبان ما می گویند امیر المؤمنین قبل از خلافتش بحث غدیر را مطرح نفرمودند. خیلی عجیب است برادر عزیز و بزرگوارمان که ما مرید تام و تمام او هستیم جناب آقای دکتر رفیعی عزیز، مطالبی هم می آورد می گوید امیر المؤمنین قبل از خلافتش از حدیث غدیر مطرح نکردند.
بفرمایید این جا دارد:
«فَأَتَيْتُ عَلِيّاً علیه السلام وَ هُوَ يُغَسِّلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا صَنَعَ النَّاسُ وَ قُلْت...»
حضرت فرمود تمامی این ها
«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص343 و 344
هنوز پیغمبر دفن نشده اند، امیر المؤمنین بحث غدیر را مطرح می کنند. روز اول یا دوم مسجد می آيند با اصحاب به غدیر مناشده و محاجه می کند. روز هفتم رحلت پیغمبر، حضرت بحث غدیر را مطرح می کند در زمان ابوبکر همچنین. حدود شش، هفت روایت است بعضی ها سندش صد در صد صحیح است بعضی ها مؤید است که حضرت امیر المؤمنین به غدیر احتجاج کردند.
ده، دوازده تا از اصحاب همان هفته اول آمدند در مسجد به غدیر احتجاج کردند یعنی فاصله غدیر با رحلت پیغمبر هفتاد یک یا هفتاد دو روز بوده است. آقایان دقت کنند این مسئله خیلی مهم است، بعضی وقت ها بعضی از بزرگواران توجه ندارند تحت تأثیر بعضی از افراد قرار می گیرند. البته شاید ما همچنین اشتباهی بکنیم این اشتباهات طبیعی کار است.
مالک ابن نویره
«وَ قَالَ: مَنْ أَرْقَاكَ هَذَا الْمِنْبَرَ وَ قَدْ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ وَصِيَّهُ، وَ أَمَرَنِي بِمُوَالاتِهِ؟!»
بحث غدیر را مطرح می کند.
پرسش:
مالک ابن نویره اصلاً مدینه نیامد با ابوبکر صحبت کند. این ها مخالف زکات بودند خالد هم رفت او را کشت اصلاً به مدینه نرسید.
پاسخ:
به این متن توجه بفرمایید:
«وَ قَدْ رَوَى أَصْحَابُنَا أَنَّ مَالِكاً إِنَّمَا مَنَعَ أَبَا بَكْرٍ الزَّكَاةَ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لَهُ- لَمَّا سَأَلَ أَنْ يُعَلِّمَهُ الْإِيمَانَ-: هَذَا وَصِيِّي مِنْ بَعْدِي- وَ أَشَارَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ- فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَجَعَ فِي بَنِي تَمِيمٍ إِلَى الْمَدِينَةِ فَرَأَى أَبَا بَكْرٍ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَتَقَدَّمَ إِلَيْهِ، وَ قَالَ: مَنْ أَرْقَاكَ هَذَا الْمِنْبَرَ وَ قَدْ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ وَصِيَّهُ، وَ أَمَرَنِي بِمُوَالاتِهِ؟!. فَأَمَرَ أَبُو بَكْرٍ بِإِخْرَاجِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ، فَأَخْرَجَهُ قُنْفُذُ بْنُ عُمَيْرٍ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ، ثُمَّ وَجَّهَ أَبُو بَكْرٍ خَالِداً وَ قَالَ لَهُ: لَقَدْ عَلِمْتَ مَا قَالَ، وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ يَفْتُقَ عَلَيْنَا فَتْقاً لَا يَلْتَئِمُ فَاقْتُلْهُ، فَقَتَلَهُ خَالِدٌ وَ تَزَوَّجَ بِامْرَأَتِهِ فِي لَيْلَتِهِ»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج30، ص488
اصلا علت این که مالک را کشتند سخنرانی تندش در مسجد پیغمبر بود. «فَأَمَرَ أَبُو بَكْرٍ بِإِخْرَاجِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ، فَأَخْرَجَهُ قُنْفُذُ بْنُ عُمَيْرٍ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ، ثُمَّ وَجَّهَ أَبُو بَكْرٍ خَالِداً ...» این خیلی واضح و روشن است.
بُریده احتجاج به حدیث غدیر:
«...فَأَقْبَلَ بُرَيْدَةُ وَ قَدْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ عُمَرُ دُونَهُ بِمِرْقَاةٍ فَنَادَاهُمَا مِنْ نَاحِيَةِ الْمَسْجِدِ يَا أَبَا بَكْرٍ وَ يَا عُمَرُ قَالا وَ مَا لَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَ جُنِنْتَ فَقَالَ لَهُمَا وَ اللَّهِ مَا جُنِنْتُ وَ لَكِنْ أَيْنَ سَلَامُكُمَا بِالْأَمْسِ عَلَى عَلِيٍّ (علیه السلام) بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَهُ أَبُو بَكْرٍ يَا بُرَيْدَةُ الْأَمْرُ يَحْدُثُ بَعْدَهُ الْأَمْرُ وَ إِنَّكَ غِبْتَ وَ شَهِدْنَا وَ الشَّاهِدُ يَرَى مَا لَا يَرَى الْغَائِبُ فَقَالَ لَهُمَا رَأَيْتُمَا مَا لَمْ يَرَهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَفَى لَكَ صَاحِبُكَ بِقَوْلِهِ لَوْ فَقَدْنَا مُحَمَّداً لَكَانَ قَوْلُهُ هَذَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا أَلَا إِنَّ الْمَدِينَةَ حَرَامٌ عَلَيَّ أَنْ أَسْكُنَهَا أَبَداً حَتَّى أَمُوتَ فَخَرَجَ بُرَيْدَةُ بِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فَنَزَلَ بَيْنَ قَوْمِهِ بَنِي أَسْلَمَ فَكَانَ يَطْلُعُ فِي الْوَقْتِ دُونَ الْوَقْتِ فَلَمَّا أَفْضَى الْأَمْرُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) سَارَ إِلَيْهِ وَ كَانَ مَعَهُ حَتَّى قَدِمَ الْعِرَاقَ فَلَمَّا أُصِيبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) صَارَ إِلَى خُرَاسَانَ فَنَزَلَهَا وَ لَبِثَ هُنَاكَ إِلَى أَنْ مَاتَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص93
«وَ قَامَ بُرَيْدَةُ الْأَسْلَمِيُّ وَ قَالَ أَ تَثِبُ يَا عُمَرُ عَلَى أَخِي رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ أَبِي وُلْدِهِ وَ أَنْتَ الَّذِي نَعْرِفُكَ فِي قُرَيْشٍ بِمَا نَعْرِفُكَ أَ لَسْتُمَا قَالَ لَكُمَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) انْطَلِقَا إِلَى عَلِيٍّ وَ سَلِّمَا عَلَيْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَقُلْتُمَا أَ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ أَمْرِ رَسُولِهِ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَكِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ لَا يَجْتَمِعُ لِأَهْلِ بَيْتِيَ النُّبُوَّةُ وَ الْخِلَافَةُ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا قَالَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ اللَّهِ لَا سَكَنْتُ فِي بَلْدَةٍ أَنْتَ فِيهَا أَمِيرٌ فَأَمَرَ بِهِ عُمَرُ فَضُرِبَ وَ طُرِد»
كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى؛ ج2، ص 593
أبی ابن کعب استدلال به غدیر، اسامة ابن زید استدلال به غدیر، ابو الهیثم احتجاج به غدیر، عمار احتجاج به غدیر، أصبغ ابن نُباته احتجاج به غدیر. قضیه ابو هریره برای بعد است. این که صحابه در هفته اول خلافت ابوبکر از ام سلمه گرفته تا عمار، سلمان، ابوذر و ... احتجاج کردند غالبشان بحث غدیر را مطرح کردند.
این که بگوییم بحث غدیر مطرح نشده درست نیست. علت این که احادیث پیغمبر را سوزاندند نقل حدیث را ممنوع کردند هر کس حدیث نقل می کرد شلاق می زدند و زندانی می کردند همین ها شده بود. اگر این ها بخواهد مطرح بشود نمی توانند حکومت کنند.
علل و اسباب غصب خلافت حضرت امیر سلام الله علیه
پرسش:
استاد! این همه احتجاج به غدیر شد چرا اثر نکرد؟
پاسخ:
به قول شیخ مفید جمعیت اسلم آمد
پرسش:
چرا بقیه ورود نکردند؟
پاسخ:
یک: مسئله این است که عمده اصحاب خیلی زیاد با روح اسلام آشنا نبودند. دو: بحث قبایلی بود هر رئیس قبیله هر چه می گفت افراد قبیله هم همان را قبول می کردند این ها رفتند رؤسای قبایل را خریدند قبیله أسلم که قبیله خیلی قوی، تنومند و شجاع بودند عمر گفت هر چه می خواهید آذوقه سالیانه تان را می دهیم مردم را وادار کنید با ابوبکر بیعت کنند. این را طبری، ابن اثیر و همه دارند.
مرحوم شیخ مفید هم دارد:
«و أخذوا بأيديهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مكرهين إلى البيعة»
الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: ميرشريفى، على، ص 119
همه چماق به دست افراد را می آوردند «شاء أو لم یَشأ» دستش را روی دست ابوبکر می مالیدند و با ازر صنعانیه، شلاق مخصوصی بود وقتی می زدند از پشت طرف کف بیرون می آمد.
مردم از صدیقه طاهره بالاتر که نبودند! (ابوبکر و عمر) دو تایی پیش عباس عموی پیغمبر رفتند. عباس مراقب باش مقام می خواهی به تو می دهیم جاه می خواهی به تو می دهیم پول می خواهی به تو می دهیم اگر خلاف ما حرف بزنی تو از فاطمه زهرا عزیزتر نیستی همان برخوردی که با حضرت زهرا داشتیم با تو هم خواهیم داشت!
خودمان نسبت به آن صدر اسلام مقداری کوتاه آمدیم یک هفته قبل از رحلت، یکی دو ماه بعد از رحلت پیغمبر یعنی فاصله رحلت نبی مکرم و شهادت حضرت زهرا خوب نرفتیم کنکاش کنیم.
خیلی زیاد هم نیست مجموعاً دویست، سیصد صفحه می شود تاریخ طبری، کامل ابن اثیر، تاریخ ابن خلدون که از متأخرین است تاریخ ابن شبه نمیری، تاریخ المدینة المنورة. چند کتاب بیشتر نیست این ها را بخوانیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است؟ بزرگان و منبری های ما حوصله خواندنش را ندارند اساتید بزرگوار ما حوصله خواندنش را ندارند چه کار کنیم؟
پرسش:
قبیله اسلم، شیخ مفید می گوید: «حتى تضايق بهم سكك المدينة»
پاسخ:
بله.
«وَ حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِيُّ أَنَّ أَسْلَمَ أَقْبَلَتْ بِجَمَاعَتِهَا حَتَّى تَضَايَقَتْ بِهِمُ السِّكَكُ لِيُبَايِعُوا أَبَا بَكْرٍ فَكَانَ عُمَرُ يَقُولُ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ رَأَيْتُ أَسْلَمَ فَأَيْقَنْتُ بِالنَّصْر»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص335
«أن أسلم أقبلت بجماعتها حتى تضايق بهم السكك»
تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص244
جوابی که در جواب نامه آقای واعظ زاده خراسانی نوشتم با عنوان "سخنی با واعظ زاده خراسانی" است که خیلی از سایت ها این جوابیه من را گذاشتند. خدا بیامرزد آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ان شاء الله مقام شان عالی است متعالی فرمود فلانی من این جواب شما را چند بار خواندم برای شما دعا کردم تعبیر ایشان این بود بهتر از این نمی شود جواب نوشت.
همان هم باعث شد آقایان طرفداران وحدت قلابی که وحدت خلاف نظر امام و رهبری دارند علیه ما شوریدند الان هم اثرات بعد از بیست، بیست و پنج سال هنوز هم ادامه دارد. آقایان در جلسه خصوصی می گویند آن مقاله ات خیلی تند بود. گفتم آقای فاضل دو، سه بار بزرگواری کردند از من تفقد کردند به خاطر همین مقاله ای که من نوشته بودم.
پرسش:
این ترسی که ایجاد کردند درست است رئیس قبیله را خریدند اما از این طرف این همه مقامات برای معصوم قائل هستیم که کلامش نافذ است این نفوذ چقدر تأثیر دارد؟ در مورد امام علی این قدر مقامات برایش در نظر می گیریم آیا نمی توانست روی رئیس قبیله تأثیر بگذارد؟
پاسخ:
صدیقه طاهره سخنرانی کرد مردم گریه کردند فضای مسجد پر از ضجه و شیون مردم شد گفتند:
«يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ لَوْ سَمِعْنَا هَذَا الْكَلَامَ مِنْكِ قَبْلَ بَيْعَتِنَا لِأَبِي بَكْرٍ مَا عَدَلْنَا بِعَلِيٍّ أَحَداً فَقَالَتْ وَ هَلْ تَرَكَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً.»
الخصال؛ نويسنده: الشيخ الصدوق (وفات: 381)، تحقيق: تصحيح وتعليق: علي أكبر الغفاري، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، 1403 – 1362 ش، ص173
اگر قبلاً به ما گفته بودی جز با علی با هیچ کس بیعت نمی کردیم بیعت کردیم تمام شد رفت. حضرت امیر خطبه می خواندند، به ایشان می گفتند: یا علی! اگر از تو قبلاً شنیده بودیم با ابوبکر بیعت نمی کردیم! نهایت تأثیرش است.
حضرت نوح 950 سال تبلیغ کرد چهل، پنجاه تا همراه بیشتر نداشت. نبی مکرم 23 سال تلاش کرد نتیجه اش آخر عمر:
«إن الرجل ليهجر على عادة العرب»
ديوان المتنبي؛ اسم المؤلف: أبو البقاء العكبري الوفاة: 616، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: مصطفى السقا/ إبراهيم الأبياري/ عبد الحفيظ شلبي، ج1، ص9
پرسش:
این اشکال به حضرت موسی و هارون هم هست این همه موسی زحمت کشید سر چند روز همه اش به هوا رفت.
پاسخ:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست * در باغ لاله روید و در شوره زار خس
پرسش:
عمر ابن الخطاب هم می گوید: «کنا نستعین بقوة المنافق واثمه علیه» منافقین کجا بودند؟ منافقین در مدینه بودند.
پاسخ:
بله.
«قال عمر نستعين بقوة المنافق وإثمه عليه»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص200، ح30653
پرسش:
یک چیز دیگر هم هست بغضی که قبایل به واسطه جنگ ها نسبت به امیر المؤمنین داشتند این هم تأثیر داشت.
پاسخ:
نوشته ای من دارم تحت این عنوان که چرا با حضرت علی بیعت نکردند؟ چرا حضرت علی خلیفه نشد؟ !
«وَلَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثٌ عَهْدُهُمْ بِالْجَاهِلِيَّةِ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج2، ص 573، ح1507
حتی از پیغمبر خواستند که حجر اسماعیل را داخل بیت کند پیغمبر فرمود اگر داخل کنم عده ای از مسلمان ها (اقوام عایشه) از دین بیرون می روند کافر می شوند، از این بهتر؟!
پرسش:
بعدش کافر شدند فرق می کند
پاسخ:
تعبیر را نگاه کنید تعبیرهای خیلی تندی است سند صحیح مسند ابو یعلی، جلد 1، صفحه 427
«عن علي بن أبي طالب قال بينما رسول الله صلى الله عليه وسلم آخذ بيدي ونحن نمشي في بعض سكك المدينة إذ أتينا على حديقة فقلت يا رسول الله ما أحسنها من حديقة قال لك في الجنة أحسن منها ثم مررنا بأخرى فقلت يا رسول الله ما أحسنها من حديقة قال لك في الجنة أحسن منها حتى مررنا بسبع حدائق كل ذلك أقول ما أحسنها ويقول لك في الجنة أحسن منها فلما خلا له الطريق اعتنقني ثم أجهش باكيا قال قلت يا رسول الله ما يبكيك قال "ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي" قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك»
مسند أبي يعلى؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي الوفاة: 307، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد، ج1، ص426
«عن علي رضي الله عنه قال إن مما عهد إلي النبي صلى الله عليه وسلم أن الأمة ستغدر بي بعده هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه»
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص150
ذهبی تصدیق کرده است.
تعبیر خیلی تندی از حضرت امیر:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي أَمْراً هُوَ لِي ثُمَّ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تَتْرُكَه»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 246، الاستنصار على قريش
«اللهم إني أستعديك على قريش فإنهم أضمروا لرسولك ص ضروبا من الشر و الغدر فعجزوا عنها و حلت بينهم و بينها فكانت الوجبة بي و الدائرة علي اللهم احفظ حسنا و حسينا و لا تمكن فجرة قريش منهما ما دمت حيا فإذا توفيتني ف أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيد»
شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص158
می خواستند پیغمبر را نابود کنند. کتاب المحلی، جلد 9، صفحه 345 چه کسانی بودند می خواستند پیغمبر را به قتل برسانند؟ آن جا به صراحت نام می برد
«أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلى الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ»
المحلى؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ج 11، ص 224 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)
اسامی را هم نام می برد تنها کسی که اسامی ترور کنندگان پیغمبر را آورده ابن حزم متوفای 456 است.
حضرت می فرماید: «فكانت الوجبة بي و الدائرة علي»، قریش انتقام پیغمبر را از من گرفت دستش را بلند می کند می فرماید: «اللهم احفظ حسنا و حسينا»
این هم فرمایش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است :
«وما الذي نقموا من أبي الحسن نقموا والله منه نكير سيفه وشدة وطأته ونكال وقعته»
بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، دار النشر:، ج1، ص9
«وَ مَا الَّذِي نَقَمُوا مِنْ أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام) نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَكِيرَ سَيْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِه»
الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص108
چه انتقامی است از حضرت علی (علیه السلام) گرفتند «نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَكِيرَ سَيْفِهِ». ضرب شصتی که در جنگ ها داشت و سران این ها را به درک واصل کرد انتقام شمشیر حضرت علی را از خود آن حضرت گرفتند. تمام سنی ها این را نقل کردند.
باز در نهج البلاغه حضرت می فرماید:
«مَا لِي وَ لِقُرَيْشٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ وَ إِنِّي لَصَاحِبُهُمْ بِالْأَمْسِ كَمَا أَنَا صَاحِبُهُمُ الْيَوْمَ وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ فَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي حَيِّزِنَا فَكَانُوا كَمَا قَالَ الْأَوَّل»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 76
«ما لي و لقريش»
قریش از جان منِ علی چه می خواهد
«إنما وترتهم بأمر الله و أمر رسوله»
اگر بزرگان این ها را من به هلاکت رساندم به امر خدا و پیغمبر بود
«أ فهذا جزاء من أطاع الله و رسوله إن كانوا مسلمين»
آیا پاداش کسی که مطیع خدا و پیغمبر باشد این است!
شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص328
این ها باید برای مردم گفته بشود.
از منابع اهل سنت شواهد التنزیل حسکانی در غدیر:
«إن الله يأمرك أن تدل أمتك على حجهم ففعل، ثم هبط فقال : إن الله يأمرك أن تدل أمتك على وليهم على مثل ما دللتهم عليه من صلاتهم وزكاتهم وصيامهم وحجهم ليلزمهم الحجة في جميع ذلك . فقال رسول الله: يا رب إن قومي قريبوا عهد بالجاهلية وفيهم / 47 / أ / تنافس وفخر، وما منهم رجل إلا وقد وتره وليهم»
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحذاء الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه - 1990م، ج1، ص254
رسول اکرم می فرماید: «إِنَّ قَوْمِي قَرِيبُو عَهْدٍ بِالْجَاهِلِيَّةِ وَ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ وَتَرَهُ وَلِيُّهُمْ» هیچ کدام از بزرگان قریش نیست جز این که امیر المؤمنین یا پدر، برادر، عمویش، شوهر خاله و شوهر عمه اش را در جنگ بدر، جنگ احد، جنگ حنین و ... به درک واصل کرده این ها را می خواهید چه کار کنید؟! مجموع این ها را باید ببینیم
پرسش:
آن ها هم از اطرافیان حضرت علی کشتند درگیری بوده است.
پاسخ:
اولاً نبی مکرم دوازده سال در مکه بودند چه کار کردند؟ می بیند پدر و مادر عمار را با وضع فجیع به شهادت می رسانند قدرت و کمک ندارد می گوید:
«صبرا يا آل ياسر فإن موعدكم الجنة»
شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص36، عمار بن ياسر و طرف من أخباره
از امیر المؤمنین روایات متعدد داریم می گوید اگر به اندازه اصحاب لوط، اصحاب طالوت و اصحاب بدر نیرو داشتم یک لحظه ساکت نمی نشستم. بنا نیست که امیر المؤمنین بیاید با معجزه کار را جلو ببرد. حضرت علی از پیامبر اکرم که بالاتر نیست.
(إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يهْدِي مَنْ يشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)
در حقيقت تو هر که را دوست داري نميتواني راهنمايي کني ليکن خداست که هر که را بخواهد راهنمايي ميکند و او به راهيافتگان داناتر است.
سوره قصص (28): آیه56
این امتحانی است که خدای عالم می خواهد از مردم بگیرد خدا بیکار که نبوده جهنم را هم آفریده، آفریدن جهنم هم فلسفه ای داشته است.
(وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ)
به يقين، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [= عقلها ]يي دارند که با آن (انديشه نميکنند، و) نميفهمند؛ و چشماني که با آن نميبينند؛ و گوشهايي که با آن نميشنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)!
سوره اعراف (7): آیه 179
این (كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ) اگر این امتحان ها نباشد کجا می خواهند بروند؟!
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته