2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
آيا حضرت مهدي (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مي كند؟
کد مطلب: ٤٩٩٠ تاریخ انتشار: ٠٨ فروردين ١٤٠٠ تعداد بازدید: 15575
پرسش و پاسخ » مهدويت
آيا حضرت مهدي (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مي كند؟

سؤال كننده: محمد رضا محمدي

طرح شبهه:

سرداب مقدس، زير زميني است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادي و امام عسكري عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاي گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه هاي خود سردابي در زير زمين حفر مي كردند تا در روزهاي گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادي و امام عسكري عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق هايي كه داشتند، سردابي را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.

اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگي سه امام از ائمه شيعه بوده است.

يكي از تهمت هاي زشت و صد البته خنده داري كه برخي از علماي سني و وهابي ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده اند، اين است كه گفته اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در سردابي در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.

سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب هايشان جلوي در اين سرداب ها مي ايستند و آن حضرت را صدا مي زنند، در اين مدت نماز نمي خوانند و...

شمس الدين ابن خلكان (متوفاي681هـ) در اين باره مي نويسد:

والشيعة يقولون إنه دخل السرداب في دار أبيه وامه تنظر إليه فلم يعد يخرج إليها وذلك في سنة خمس وستين ومائتين وعمره يومئذ تسع سنين.

شيعيان اعتقاد دارند كه او (حضرت مهدي) داخل سرداب پدرش شده و در حالي كه مادرش به سوي نگاه مي كرده غائب شده و ديگر از سرداب برنگشته است و اين اتفاق در سال 265هـ رخ داده كه ايشان در آن زمان 9 ساله بوده اند.

إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج4، ص176، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

ابن تيميه در منهاج السنة مي نويسد:

ومن حماقتهم أيضا أنهم يجعلون للمنتظر عدة مشاهد ينتظرونه فيها كالسرادب الذي بسامرا الذي يزعمون أنه غاب فيه ومشاهد أخر وقد يقيمون هناك دابة إما بغلة وإما فرسا وإما غير ذلك ليركبها إذا خرج ويقيمون هناك إما في طرفي النهار وإما في أوقات أخر من ينادي عليه بالخروج يا مولانا أخرج يا مولانا أخرج ويشهرون السلاح ولا أحد هناك يقاتلهم وفيهم من يقول في أوقات الصلاة دائما لا يصلي خشية أن يخرج وهو في الصلاة فيشتغل بها عن خروجه وخدمته وهم في أماكن بعيدة عن مشهده كمدينة النبي(ص) إما في العشر الأواخر من شهر رمضان وإما في غير ذلك يتوجهون إلي المشرق وينادونه بأصوات عالية يطلبون خروجه.

از حماقت هاي شيعيان اين است كه براي منتظر (حضرت مهدي) مكان هاي را قرار داده اند كه انتظار او را در آن جا مي كشند؛ همانند سردابي كه در سامرا است، آن ها خيال مي كنند كه او در آن جا غائب شده است و مكان هاي ديگر.

شيعيان در اين مكان ها چهارپاياني مثل قاطر، اسب و... را مي بندند تا وقتي (حضرت) خارج شد، سوار اين چهار پا بشوند.

آن ها صبح و عصر و ديگر اوقات در اين مكان ها جمع مي شوند و فرياد مي زنند كه اي مولاي ما بيرون بيا، اي مولاي ما بيرون بيا. سلاح هايشان را از غلاف بيرون مي آورند؛ بدون اين كه كسي در آن جا باشد تا با او بجنگند. در ميان آن ها كساني هستند كه نماز نمي خوانند از ترس اين كه مبادا او در حال نماز باشد و (حضرت) مهدي خروج كند و اين نماز او را از قيام و خدمت به آن حضرت باز دارد.آن ها در شهرهاي دوري همانند مدينه هستند.

و يا در اواخر ماه رمضان و غير آن رو به مشرق مي كنند و با صداي بلند فرياد مي زنند و خروج او را درخواست مي كنند.

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاي 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج1، ص44ـ 45، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولي، 1406هـ.

ابن القيم الجوزيه نيز كور كورانه سخن استادش را در كتاب المنار المنيف تكرار مي كند:

وأما الرافضة الإمامية فلهم قول رابع وهو أن المهدي هو محمد بن الحسن العسكري المنتظر من ولد الحسين بن علي لا من ولد الحسن الحاضر في الأمصار الغائب عن الأبصار الذي يورث العصا ويختم الفضا دخل سرداب سامراء طفلا صغيرا من أكثر من خمس مئة سنة فلم تره بعد ذلك عين ولم يحس فيه بخبر ولا أثر وهم ينتظرونه كل يوم يقفون بالخيل علي باب السرداب ويصيحون به أن يخرج إليهم أخرج يا مولانا أخرج يا مولانا ثم يرجعون بالخيبة والحرمان فهذا دأبهم ودأبه

ولقد أحسن من قال:

ما آن للسرداب أن يلد الذي كلمتموه بجهلكم ما آنا

فعلي عقولكم العفاء فإنكم ثلثتم العنقاء والغيلانا

رافضي ها قول چهارم را (در باره مهدي) انتخاب كرده و گفته اند كه مهدي همان م ح م د بن الحسن العسكري از فرزندان حسين بن علي است نه از فرزندان حسن (عليهم السلام)، در تمام زمان ها حاضر؛ اما از ديدگان غائب است، همان كسي كه عصا را به ارث مي برد... وارد سرداب شده در حالي كه كودك خردسالي بوده، پانصد سال است كه چشمي او را نديده و خبري از او شنيده نشده و اثري ديده نشده است؛ اما شيعيان منتظر هستند و هر روز با اسب هايشان بر در سرداب مي ايستند و فرياد مي زنند او خارج شود و مي گويند: اي مولاي ما خارج شو، اي مولاي ما خارج شو، پس با نااميدي و خسران برمي گردند، و اين عادت آن ها و عادت او (حضرت مهدي) است.

چه زيبا سروده كسي كه گفته:

آيا وقت آن نشده كه سرداب بزايد آن كسي را كه با جهلتان هر آن با او سخن مي گوييد؟ واي بر شما و عقل هاي بي خاصيتتان كه فرد سومي را به سيمرغ و غول افزوديد.

الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاي751هـ)، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ج1، ص152، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

شمس الدين ذهبي در كتاب العبر في اخبار من غبر بعد از تصريح به ولادت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، اين گونه به شيعيان تهمت مي زند:

وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثني عشر وضلال الرافضة ما عليه مزيد فإنهم يزعمون أنه دخل السرداب الذي بسامرا فاختفي وإلي الآن.

او را «صاحب الزمان» لقب داده اند، او آخرين امام از ائمه دوازدگانه است، گمراهان بيش از اين است؛ چرا كه آن ها خيال مي كند كه او داخل سردابي در سامرا شده و تا اين زمان در آن جا مخفي است.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، العبر في خبر من غبر، ج2، ص37، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ناشر: مطبعة حكومة الكويت - الكويت، الطبعة: الثاني، 1984.

ابن خلدون در مقدمه اش مي نويسد:

منهم يزعمون أن الثاني عشر من أئمتهم وهو محمد بن الحسن العسكري ويلقبونه المهدي دخل في سرداب بدارهم في الحلة وتغيب حين اعتقل مع أمه وغاب هنالك وهو يخرج آخر الزمان فيملأ الأرض عدلا يشيرون بذلك إلي الحديث الواقع في كتاب الترمذي في المهدي وهم إلي الآن ينتظرونه ويسمونه المنتظر لذلك ويقفون في كل ليلة بعد صلاة المغرب بباب هذا السرداب وقد قدموا مركبا فيهتفون باسمه ويدعونه للخروج حتي تشتبك النجوم ثم ينفضون ويرجئون الأمر إلي الليلة الآتية وهم علي ذلك لهذا العهد.

برخي از شيعيان خيال مي كنند كه امام دوازدهم شان كه م ح م د بن الحسن عسكري باشد و لقب مهدي به او داده اند، وارد سردابي در خانه اش در شهر حله شده و در آن جا غائب شده است، در آن زماني كه همراه با مادرش زنداني شده بود. او در آخر الزمان خارج مي شود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. آن ها با اين جمله اشاره مي كنند به حديثي كه ترمذي در باره مهدي نقل كرده است.

شيعيان تا اين زمان منتظر او هستند و او را منتظَر مي نامند، به همين خاطر هر شب بعد از نماز مغرب جلوي در اين سرداب مي ايستند، مركبي نيز به همراه مي آورند و او را با نامش صدا مي زند و مي خواهند كه بيرون بيايد، تا اين كه ستارگان ظاهر مي شوند؛ سپس متفرق مي شوند و شب بعد نيز دو باره همين كار را تكرار مي كنند، اين كار آن ها تا اين زمان ادامه دارد.

إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاي808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص199، ناشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة.

احمد بن علي قشقلندي، همانند ابن خلدون ادعا مي كند كه اين سرداب در حله واقع شده است:

ثم ابنه الحسن الزكي المعروف بالعسكري ثم ابنه محمد الحجة وهو المهدي المنتظر عندهم يقولون أنه دخل مع أمه صغيرا سردابا بالحلة علي القرب من بغداد ففقد ولم يعد فهم ينتظرونه إلي الآن ويقال أنهم في كل ليلة يقفون عند باب السرداب ببغلة مشدودة ملجمة من الغروب إلي مغيب الشفق ينادون أيها الإمام قد كثر الظلم وظهر الجور فاخرج إلينا ثم يرجعون إلي الليلة الأخري وتلقب هذه الفرقة بالاثني عشرية

الفزاري القلقشندي، أحمد بن علي بن أحمد (متوفاي821هـ)، صبح الأعشي في كتابة الإنشا، ج13، ص232، تحقيق عبد القادر زكار ناشر: وزارة الثقافة - دمشق - 1981.

زبيدي حنفي ادعا مي كند كه اين سرداب در ري واقع شده و مردم هر جمعه بعد از نماز به همراه اسب هاي زين كرده خود به در سرداب مي آيند و امام شان را صدا مي زنند:

والسِّردابية: قَوْمٌ من غُلَاةِ الرَّافِضَة يَنْتَظِرُونَ خُرُوجَ المَهْدِيّ من السِّردَابِ الذي بِالرّي، فيُحْضِرُون لِذَلك فَرَساً مُسْرَجاً مُلْجَماً في كُلِّ يوم جُمُعَة بعد الصَّلَاةِ قَائِلِين: يا إِمَام، باسْم اللّهِ، ثَلَاثَ مَرَّات.

سردابيه، قومي از غلات رافضه هستند كه منتظر خروج مهدي از سردابي كه در ري واقع شده هستند، آن ها هر جمعه بعد از نماز جلوي اين در با اسب هاي زين كرده و لجام زده حاضر مي شوند و سه بار مي گويند: اي امام به نام خدا (خارج شو).

الزبيدي الحنفي، محب الدين أبو فيض السيد محمد مرتضي الحسيني الواسطي (متوفاي1205هـ)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج3، ص57،تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.

محمد بن عبد الوهاب در رسالة علي رد الرافضة مي نويسد:

قيل أن سبب جمعهم بين الظهرين والمغربين طول الدهر مع اختيار التأخير فيهما هو: أنهم ينتظرون القائم المختفي في السرداب ليقتدوا به فيؤخرون الظهر إلي العصر إلي قريب غروب الشمس فإذا يئسوا من الإمام واصفرت الشمس وصارت بين قرني الشيطان نقروا عند ذلك كنقر الديك فصلوا الصلاتين من غير خشوع ولا طمأنينة فرادي من غير جماعة ورجعوا خائبين خاسرين نسأل الله العفو والعافية وقد صاروا بذلك وبوقوفهم بالجبل علي ذلك السرداب وصياحهم بأن يخرج إليهم ضحكة لأولي الألباب.

برخي گفته اند كه دليل جمع خواندن نماز ظهر و عصر شيعيان در طول تاريخ ـ با اين كه مي توانند جدا جدا بخوانندـ اين است كه آن ها منتظر قائم مخفي شده در سرداب هستند؛ تا به او اقتدا كنند؛ پس نماز ظهر خود را تا زمان نماز عصر و نزديكي هاي غروب به تأخير مي اندازند و زماني كه نااميد مي شوند و خورشيد كم كم تاريك مي شود، صداي همانند صداي خروس از خود درمي آورند و سپس هر دو نماز را با هم، بدون خشوع و آرامش و بدون جماعت، مي خوانند و سرشكسته و نا اميد برمي گردند.

از خداوند طلب بخشش و عافيت داريم از اين رفتار ها و از ايستادن شيعيان در كوهي مشرف بر اين سرداب و فريادشان كه امامشان به سوي آنان خارج شود، كارهاي كه اسباب خنده عقلا را فراهم كرده است

محمد بن عبد الوهاب (متوفاي1206 هـ)، رسالة في الرد علي الرافضة، ج1، ص33، تحقيق: الدكتور ناصر بن سعد الرشيد، ناشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولي،

احسان الهي ظهير در كتاب فرق معاصرة مي نويسد:

وفي اثناء مرابتتهم لا يصلون خشيتأ أن يخرج وهم في الصلاة.

در زماني كه در جلوي سرداب نگهباني مي دهند، نماز نمي خوانند، از ترس اين كه مباد (حضرت مهدي) خارج شود و آن ها در حال نماز باشند.

فرق معاصره، ج1، ص208.

عبد الله القميصي از بزرگان وهابي معاصر در اين باره مي گويد:

وإن أغبي الأغبياء، وأجمد الجامدين هم الذين غيبوا إمامهم في السرداب، وغيبوا معه قرآنهم ومصحفهم،ومن يذهبون كل ليلة بخيولهم وحميرهم إلي ذلك السرداب الذي غيبوا فيه إمامهم ينتظرونه وينادونه ليخرج إليهم،ولا يزال عندهم ذلك منذ أكثر من ألف عام.

كودن ترين كودن ها، كوته فكر ترين كوته فكران كساني هستند كه امامشان به همراه قرآن و مصحفش در سرداب غائب شده است. كساني كه هر شب با اسب ها و الاغ هايشان به اين سردابي مي آيند كه امامشان در آن جا غايب شده و منتظر او مي مانند و فرياد مي زنند كه به سوي آن ها خارج شود. اين كار آن ها بعد از هزار سال همچنان ادامه دارد.

الصراع بين الإسلام والوثنية، ج1، ص374.

همين قضيه را مصطفي حلمي در نظام الخلافه، ص267، محمد علي الجندي در نظرية الإمامة، ص38 تكرار كرده اند.

نقد و بررسي:

هر چند كه اين سخنان بي ارزش كه نشانگر بي اطلاعي و عدم آگاهي گوينده آن از اعتقادات حقه شيعه است، نيازي به پاسخ ندارد و خود اين دورغ هاي شاخدار بهترين جواب و مفتضح كننده گوينده آن است؛ اما ما به اختصار جواب علماي شيعه را نقل خواهيم كرد.

همه شيعيان و حتي كساني كه در دورترين نقطه دنيا زندگي مي كنند، تأييد مي كنند كه آن ها هيچگاه چنين اعتقادي نداشته و ندارند و اين مطلب در هيچ كتابي از كتاب هاي آنان نيز يافت نمي شود. اگر اين دانشمندان به ظاهر بزرگ اهل سنت، مدركي براي اين دورغشان مي يافتند، قطعا آن را در بوق و كرنا مي كردند؛ اما تا كنون هيچ اثري كه ثابت كند شيعه چنين اعتقادي دارد، به دست نياورده اند.

جاي تأسف دارد كه اين دانشمندان سني چگونه بدون تحقيق و بررسي اين مطالب را به زبان آورده و حرمت قلم را نگه نداشته اند؛ با اين كه در هيچ يك از كتاب هاي شيعه چنين مطلبي يافت نمي شود.

اين ياوه گويي ها نشانگر اين است كه مخالفان اهل بيت عليهم السلام ابزاري جز دروغ و افترا براي زير سؤال بردن مذهب حقه شيعه نيافته اند و دستان آن ها از برهان و استدلال براي اثبات حقانيت و مشروعيت مذهبشان خالي نيز شده است.

باورمان نمي شود كه اين دانشمندان سني كه القابي همچون شيخ الإسلام، امام المحدثين، امام الجرح والتعديل، علامه و... يدك مي كشند، از دروغ بودن اين تهمت بي خبر بوده و از روي نا آگاهي اين سخنان را گفته باشند؛ چرا كه شيعيان در تمام شهرهاي دنيا در طول تاريخ وجود داشته و كتاب هاي شيعيان نيز در دسترس آنان بوده است.

آيا اين دانشمندان مصداق اين آيه قرآن كريم نيستند كه:

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُون . آل عمران/66.

شما كساني هستيد كه درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز كرديد چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مي كنيد؟! و خدا مي داند، و شما نمي دانيد.

و مطمئن هستيم كه خداوند در قيامت در برابر اين تهمت ها، اين گونه از آن ها سؤال و بازخواست خواهد كرد:

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم . النور/15.

به خاطر بياوريد زماني را كه اين شايعه را از زبان يكديگر مي گرفتيد، و با دهان خود سخني مي گفتيد كه به آن يقين نداشتيد و آن را كوچك مي پنداشتيد در حالي كه نزد خدا بزرگ است!

علماي شيعه از اين شبهه پاسخ هاي كوبنده و كاملي داده اند، به همين خاطر ما فقط به ذكر اين پاسخ ها بسنده مي كنيم.

علامه اميني رضوان الله تعالي عليه در جواب اين قميصي و ابن تيميه مي گويد:

وفرية السرداب أشنع وإن سبقه إليها غيره من مؤلفي أهل السنة لكنه زاد في الطمور نغمات بضم الحمير إلي الخيول وادعائه اطراد العادة في كل ليلة واتصالها منذ أكثر من ألف عام، والشيعة لا تري أن غيبة الإمام في السرداب، ولاهم غيبوه فيه ولا إنه يظهر منه، وإنما اعتقادهم المدعوم بأحاديثهم أنه يظهر بمكة المعظمة تجاه البيت، ولم يقل أحد في السرداب: إنه مغيب ذلك النور، وإنما هو سرداب دار الأئمة بسامراء، وإن من المطرد إيجاد السراديب في الدور وقاية من قايظ الحر، وإنما اكتسب هذا السرداب بخصوصه الشرف الباذخ لانتسابه إلي أئمة الدين، وإنه كان مبوء لثلاثة منهم كبقية مساكن هذه الدار المباركة، وهذا هو الشأن في بيوت الأئمة عليهم السلام ومشرفهم النبي الأعظم في أي حاضرة كانت، فقد أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه.

وليت هؤلاء المتقولون في أمر السرداب اتفقوا علي رأي واحد في الأكذوبة حتي لا تلوح عليها لوائح الافتعال فتفضحهم،فلا يقول ابن بطوطة في رحلته 2 ص 198: إن هذا السرداب المنوه به في الحلة. ولا يقول القرماني في ( أخبار الدول ) إنه في بغداد. ولا يقول الآخرون: إنه بسامراء. ويأتي القصيمي من بعدهم فلا يدري أين هو فيطلق لفظ السرداب ليستر سوءته. وإني كنت أتمني للقصيمي أن يحدد هذه العادة بأقصر من ( أكثر من ألف عام ) حتي لا يشمل العصر الحاضر والأعوام المتصلة به، لأن انتفائها فيه وفيها بمشهد ومرئي ومسمع من جميع المسلمين، وكان خيرا له لو عزاها إلي بعض القرون الوسطي حتي يجوز السامع وجودها في الجملة، لكن المائن غير متحفظ علي هذه الجهات.

افتراء سرداب، زشت تر از ديگر تهمت هاي آنان است، اگرچه پيش از او (قميصي) ديگر مؤلفان اهل سنت نيز همين مطلب را گفته اند؛ ولي او در طومار خود گفتار هاي ديگري مثل همراه آوردن الاغ و اين كه اين عمل هر شب تكرار مي شود و بيش از هزار سال است كه ادامه دارد را اضافه كرده است؛ در حالي كه شيعه اعتقاد به غيبت امام در سرداب و اين كه از آن جا ظهور مي كند، ندارد. شيعيان با پيروي از روايات شان، اعتقاد دارند كه آن حضرت از مكه و كنار خانه خدا ظهور مي كند و هيچ يك از آن ها در باره سرادب نگفته اند كه آن نور در سرداب غائب شده است؛ بلكه سرداب خانه ائمه عليهم السلام در سامرا بوده، و در آن زمان ساختن سرداب در خانه ها به منظور حفاظت از گرما شايع بوده است، اگر اين سرداب به طور خصوص شرف پيدا كرده از آن جهت است كه به سه نفر از امامان دين منسوب است، همانند ديگر مكان هاي اين خانه مبارك، خانه هايي كه خداوند متعال اذن داده كه ارتفاع معنوي يافته و در آن اسم و ياد خدا برده شود

اي كاش آن هايي كه اين دروغ ها را در باره سرداب گفته اند، در دروغگويي با يكديگر هم نظر بودند تا نشانه هاي عجز و ناتواني از آن ها آشكار نگردد و سبب رسوائي آن ها شود.

ابن بطوطه در رحله خودش در جلد 2، ص198 نمي گفت كه سرداب مورد نظر در حله است، و قرماني در اخبار الدول نمي گفت كه در بغداد است و ديگران نمي گفتند كه در سامرا است.

قميصي كه پس از آن ها آمده نمي داند كه اين سرداب در كجا است؛ پس به صورت مطلق مي گويد تا آبرويش نرود، اگرچه كه از قميصي مي خواهيم كه از اين هزار سال بكاهد؛ تا شامل زمان حاضر و سال هاي متصل به آن نشود؛ چرا كه تمام مسلمانان اين زمان با چشم خود عدم وجود اين مسأله را مي توانند ببينند و بشنوند، اگر اين قضيه را به سال هاي دور و قرون وسطي نسبت دهد؛ براي او بهتر است؛ چرا كه شنونده وجود آن را بالجمله ممكن مي داند؛ اما قرن حاضر از اين جهات محفوظ نيست.

الأميني، الشيخ عبد الحسين احمد (متوفاي 1392هـ)، الغدير في الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص308، ناشر: دار الكتاب العربي بيروت، الطبعة: الرابعة،1397هـ ـ 1977م.

شيخ محمد باقر الشريف القرشي از دانشمندان تراز اول و معاصر نجف اشرف در باره اين شبهه و سخن ابن خلدون مي گويد:

وحفل كلام ابن خلدون بالأكاذيب، والحقد علي آل البيت عليهم السلام، وعلي شيعتهم، ومن بين أغاليطه ما يلي:

أولا: إنكاره لوجود الإمام المنتظر عليه السلام الذي تواترت بظهوره ووجوده الأخبار التي أثرت عن النبي صلي الله عليه وآله، وقد فنّد مقالته الأستاذ المحقق والعالم المعروف أحمد محمد شاكر، فقد قال: " وأما ابن خلدون فقد فقأ ما ليس به علم،واقتحم قحما لم يكن من رجالها، وغلبه ما شغله من السياسة، وأمور الدولة وخدمة من كان يخدم من الملوك والأمراء، فأوهم أن شأن المهدي عقيدة شيعية، وأوهمته نفسه ذلك فعقد في مقدمته المشهورة فصلا طويلا جعل عنوانه ( فصل في أمر الفاطمي، وما يذهب إليه الناس من أمره " إلخ.

إن عقيدة الشيعة وسائر المسلمين في الإمام المهدي عليه السلام هي جزء من رسالة الإسلام، فمن أنكره فقد أنكر الإسلام، كما يقول بذلك بعض علماء السنة، كما سنعرض لذلك في البحوث الآتية.

ثانيا: من أغاليط ابن خلدون في هذا الكلام أن الإمام المنتظر عليه السلام قد اعتقل مع أمه في ( الحلة )،وغاب فيها،وهذا كذب مفضوح، ويواجهه ما يلي:

أ - إن السيدة والدة الإمام عليه السلام قد توفيت قبل وفاة الإمام الحسن العسكري عليه السلام بسنتين،كما ذكرنا ذلك في البحوث السابقة.

ب: - ولم يذكر أحد من مؤرخي الشيعة وغيرهم أن الإمام المنتظر عليه السلام قد اعتقل أو ألقت السلطة العباسية القبض عليه لا في الحلة ولا في غيرها فما ذكره ابن خلدون عن ذهاب الشيعة إلي ذلك، إنما هو محض افتراء وتشويه لعقيدتهم.

ثالثا: من افتراء ابن خلدون علي الشيعة أنهم يقفون بباب السرداب الواقع في ( الحلة )، ويقدمون مركبا للإمام عليه السلام ويهتفون باسمه، ويدعونه للخروج حتي تشتبك النجوم.

إن هذه الأكاذيب لم تسمع بها الشيعة وهي بريئة منها، قد افتعلها عليهم ابن خلدون الذي تجرد عن كل خلق قويم،وارتطم في الإثم.

سخن ابن خلدون با دروغ ها و كينه نسبت به اهل بيت عليه السلام و پيروان آن ها عجين شده است، آشكارترين اشتباهات او، موارد ذيل است:

اولا: او اصل وجود امام منتظر عليه السلام را انكار كرده است، با اين كه روايات در باره ظهور و جود او متواتر است، رواياتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده است، استاد محقق و دانشمند مشهور محمد شاكر، گفته هاي ابن خلدون را اين گونه پاسخ داده است:

اما ابن خلدون، كوكورانه چيزي را گفته است كه اطلاعي از آن نداشته است، كساني را تضعيف كرده است كه از رجال و اساتيد او نبوده اند، مسائلي سياسي، كارهاي دولتي و خدمت به پادشاهان و فرماندهان، بر او غلبه كرده و دچار خيال بافي شده است؛ پس در مقدامه مشهور خود فصل مفصلي را نگاشته و عنوان آن را «فصلي في باره فاطمي (مهدي فاطمه) و آن چه كه مردم در اين باره اعتقاد دارند» گذاشته است.

ديدگاه شيعه و ديگر مسلمانان در باره امام مهدي عليه السلام جزئي از دين اسلام است؛ پس هر كس مهدويت را انكار كند، اصل اسلام را انكار كرده است؛ چنانچه برخي از دانشمندان سني نيز همين مطلب را گفته اند كه در بحث هاي آينده به آن اشاره خواهد شد.

ثانياً: از اشتباهات ابن خلدون در اين سخن اين است كه امام منتظر با مادرش در حله زنداني و در همان جا غائب شده است و اين دورغ رسوا شده اي است به چند دليل:

الف: مادر امام عليه السلام، دو سال قبل از وفات امام حسن عسكري عليه السلام از دنيا رفته است؛ چنانچه در بحث هاي گذشته اين مطلب را گفتيم؛

ب: هيچ يك از مورخان شيعه و ديگران نگفته اند كه امام منتظر عليه السلام زنداني شده يا به دست حاكم عباسي افتاده باشد، نه در حله و نه در جاي ديگر؛ پس آن چه كه ابن خلدون در باره ديدگاه شيعه در اين باره ذكر كرده، افتراء محض و با هدف خدشه دار كردن عقائد شيعه بوده است.

ثالثاً: از افترائات ابن خلدون بر شيعه اين است كه آن ها بر در سردابي كه در حله واقع شده مي ايستند و با خود مركبي براي امام مي آوردند و آن حضرت را با نامش صدا مي زنند و تا زماني كه ستارگان بيرون نيامده از او درخواست خروج مي كنند.

اين مطلب از دروغ هايي كه هيچ شيعه اي آن را نشنيده و شيعه از اين تهمت مبرا است، اين تهمت ها را ابن خلدون كه از اخلاق نيك به دور است و در بدي ها جايگزيده است، به شيعه نسبت داده است.

القرشي، باقر شريف (معاصر)، حياة الإمام المهدي (ع)، ص116، ناشر: ابن المؤلف الطبعة: الأولي، 1417هـ ـ 1996م.

شيخ ميرزا حسين نوري طبرسي متوفاي1320هـ صاحب كتاب مستدرك الوسائل در كتاب كشف الإستار عن وجه الإمام الغائب عن الأبصار، بعد از نقل گفته هاي برخي از بزرگان اهل سنت در باره قضيه سرداب، در اين باره مي نويسد:

فنقول: يا علماء العصر وحفاظ الدهر هذه كتب علماء الإمامية ومؤلفاتهم قبل ولادة المهدي عليه السلام إلي هذه الأعصار شايعة وهي بين أظهركم وعندكم أو تتمكنون منها فاذكروا كتاباً واحداً من أصاغر علمائهم فيه ما نسب إليهم فضلاً عن أكابرهم.كالشيخ أبي جعفر محمّد بن يعقوب الكليني صاحب الكافي الذي عده الجزري في جامع الأصول من مجددي مذهب الإمامية في المائة الرابعة،... وهكذا سوي ما ذكروه في كتب المناقب في ذكر أحواله بعد ذكر والده.

نحن كلما راجعنا وتفحصنا لم نجد لما ذكروه أثرا، بل ليس في الأحاديث ذكر للسرداب أصلا....

ما مي گوييم: اي دانشمندان و حافظان عصر، اين كتاب هاي دانشمندان شيعه است كه پيش از ولادت حضرت مهدي تا اين زمان نوشته شده و در اختيار شما است، يا مي توانيد به آن ها دسترسي داشته باشيد؛ پس يك كتاب از علماي كوچك شيعه را پيدا كنيد كه در آن اين مطلبي كه به آن ها نسبت داده اديد، پيدا شود؛ چه رسد به بزرگان علماي شيعه؛ همانند شيخ ابوجعفر كليني صاحب كتاب كافي كه ابن أثير جزري در كتاب جامع الأصول او را زنده كننده مذهب شيعه ناميده است و... و ديگر علماي شيعه كه فضائل و احوال امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را بعد از پدرش نقل كرده اند.

ما هر وقت مراجعه و جستجو كرديم، اين مطلبي را كه شما نقل كرده ايد، هيچگاه نيافتيم؛ بلكه در احاديث ما هيچ ذكري از سرداب نيست.

نتيجه:

افسانه سرداب، از تهمت هاي زشتي است كه علما و دانشمندان سني و وهابي تنها به خاطر عجز و ناتواني در برابر استدلال هاي محكم شيعه در اعتقاد به مهدويت، گفته اند و هيچ سند و مدركي نيز از كتاب هاي شيعه براي اثبات گفته هاي خود نيافته اند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | علي رضا | Iran - Langarūd | ١٤:٠٤ - ٠١ مهر ١٣٨٩ |
جالب اين است ما كه سال‌ها نسل اندر نسل در جامعه شيعه زندگي مي‌كنيم و ماجراي در سرداب بودن امام را نشنيده‌ايم ولي بارها و بارها از زبان اهل سنت اين مطلب را به ما مي‌گويند. مسخره نيستّ!! واقعا كدام عاقل به اين علماي دروغ‌گو اعتماد مي‌كند؟؟ جالب اينست كه يك عالم تراز اول‌شان هم آنها را از اين دروغ‌گويي‌ها نهي نمي‌كند واين مطالب دروغ ورد زبان جوانان اهل سنت مي‌باشد.
2 | هييت علمدارشهرستان شوشتر | | ١٦:٢٣ - ٠١ مهر ١٣٨٩ |
با سلام خسته نباشيد.خواستم بگم که ما بعضيا از مقالات سايت‌تون رو بصورت پي دي اف البته با ذکر منبع تو سايتمون گذاشتيم واسه دانلود.همين. منبع رو هم ذکر کرديم. اينم آدرس سايت‌مون. تشريف بياريد. http://h-alamdar.ir در قسمت دانلود مقالات پي دي اف
3 | هادي | Iran - Khorramshahr | ٢٢:٠٦ - ٠١ مهر ١٣٨٩ |
وهابيت از ابتدا بر اساس دروغ و تهمت درست شده. يه چيزي تو مايه‌هاي اسرائيل.
4 | علي | | ١٣:١٦ - ٠٢ مهر ١٣٨٩ |
من در بحثي كه با يكي از دوستان سني داشتم اين روايات را مطرح كرد از گروه تحقيقات تقاضا دارم جواب مقتضي را برايم ارسال كند. فاما رواه محمدابن احمدابن يحيي عن ابي الجوزاء عن الحسين بن علوان عن عمرابن خالد عن زيد عن آبائه عن علي عليه السلام قال حرّم رسول الله لحوم الحمر الاهليه ونکاح المتعه-15ابواب المتعه استبصار3577. فاما رواه محمدابن احمدابن يحيي عن ابي الجوزاء عن الحسين بن علوان عن عمرابن خالد عن زيد عن آبائه عن علي عليه السلام قال حرّم رسول الله لحوم الحمر الاهليه ونکاح المتعه-15ابواب المتعه استبصار3577. وسئل جعفر بن محمد ( الأمام الصادق ) عن المتعة فقال : ماتفعله عندنا إلا الفواجر. ( بحار الأنوار للمجلسي – الشيعي – ج 100 ص 318) وهذا علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن(ع) (موسى الكاظم) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها. (خلاصة الإيجاز في المتعة للمفيد ص 57 والوسائل 14/449 ونوادر أحمد ص 87 ح 199 الكافي ج5 ص 45)

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در بخش پاياني مقاله «مشروعيت ازدواج موقت در كتاب‌هاي اهل سنت» ، به اين روايات نيز پاسخ داده‌ايم :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

5 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٥:٢٢ - ٠٣ مهر ١٣٨٩ |
با سلام يكي از افعال و گفتار اهل سنت و خصوصاً وهابيت اين است كه براي دفاع از باورهاي‌شان و براي سرگرم ساختن افكار پيروان‌شان شبهات ايجاد كنند كه البته متاسفانه در گذشته بدليل عدم دسترسي پيروان‌شان به منابع شيعيان موفق بودند؛ اما با اين پيشرفت‌ها خصوصاُ در علوم ارتباطات كم‌كم بقول معروف مكرشان بخودشان برمي‌گردد . يكي از انها همين نماز جماعت و جمعه است كه خوشبختانه بدليل محتويات خطبه‌هاي آن حتي كفار هم مجبور به پخش آن مي‌شود و حضور پرشور مردم چه در گرما و يا سرما, باراني برفي, ابري افتابي مشت محكمي بر دهان اين گويان مي‌باشد. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- وليكن يك سوال ساده از تمامي مسلماناني كه با مسئله سرداب مشكل دارند اينه . ايا حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم ايام زيادي را در غار حرا نبودند؟؟؟ ايا حضرت رسول صلي الله عليه و اله و سلم با جناب ابوبكر در غار ثور مخفي نشدند ؟؟؟ البته ما با اين مسئله ابداً مشكلي نداريم، ولي مي‌خواهم از شما بپرسم كه شما چگونه آنرا توجيه مي‌كنيد. اگر يك كافر كه به اين مسئله نعوذ بالله ممكن است بده تمسخر بنگرد شما جوابش را چه خواهيد داد. يا علي
6 | اميرحسين | | ٠٨:٣٨ - ٠٥ مهر ١٣٨٩ |
باعرض سلام شيخ نور الدين عبدالرحمن جامي حنفي از علماي اهل سنت در كتاب شواهد النبوه ص 404-408 درباره امام عصر عج چنين نقل مي‌كند: او كسي است كه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. هم‌چنين شيخ الاسلام صدر الدين حمويني از علماي اهل سنت از كتاب فرائد السمطين ج2ص132 به نقل حديثي از پيامبر اسلام ص اين‌چنين مي‌گويد: رسول گرامي اسلام ص پس از نام بردن هر يك از ائمه اطهار ع فرمودند: همانا دوازدهمين از فرزندانم غيبت مي‌كند... تا اين‌كه خداوند متعال به او اذن خروج مي‌دهد...
7 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٨:٢٤ - ٠٧ مهر ١٣٨٩ |
با سلام
واقعا اين مقاله نشاندهنده جهل علماي اهل سنت است . بسياري از انها كه در با لا ذكر شده اند جزو استوانهاي اهل سنت مي باشند, وقتيكه كه با اين مسئله كه از لحاظ وقوع در اوائل قرن سوم هجري بوده انزمان كه در اين مناطق مملو از تاريخ نگاران حديث نگاران بوده به اين صورت برخورد ميكنند كه انگار مسابقه تخيل گرائي گذارده اند هر كدام به سازي مي رقصند , حتي محل سرداب را هم نمي دانند, اصلاً تحقيق نگرده اند كه بگويند ما اين چنين ديديم , چگونه ميشود باور كرد كه تحقيقات انها در مورد احاديث نبوي كه با حدود دو قرن ممنوعيت انجام داده اند صحيح باشد .
واقعاً كه دست يهوديان تخيل گرا را از پشت بسته اند .
===================================================================================
يا علي
8 | گراشي | | ١٠:٢٤ - ٠٨ مهر ١٣٨٩ |
اهل سنت در مورد مهدي احاديث دارند ومورد قبول همه هست اما معصوم هم نميدانند و در موردش خرافات هم درست نكرده اند كه در مثلا در چاه قايم شده باشد يا فردا به مثلث برمودا فرار كرده باشد يا روي ابر باشه و بعد هم شما براش گريه بكنيد كه بيا خواهش ميكنم بيا!! مگه قايم موشك بازي ! لطفا اينها را به اسم اسلام تمام نكنيد در اين سايت تمام مطالبي كه نوشته ميشود به نوعي توهين به رسول الله محسوب ميشود به خصوص در مورد عايشه رضي الله عنها هر كس در نزد رسول الله محبوب بوده به او توهين ميشود به جز حضرت علي و فاطمه رضي الله عنهما كه به اسم محبت و دوستي به آنها توهين ميكنيد
9 | momen abdullah | Malaysia - Klang | ١٨:٥٩ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
جناب گراشي
مگر طبق کتب خودتان شما حضرت مهدي‌(عليه السلام) را «خليفة الله» نمي‌دانيد؟
http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=4&CID=105#s8
«‏4222‏:.... فإذا رأيتموه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فإنه خليفة الله المهدي»

مگر خداوند عظيم و اعلي فرشتگانش را مجبور به سجده در برابر «خليفة الله‌» نکرد؟
مگر حضرت عيسي (عليه السلام) امر به نماز خواندن به امامت حضرت امام مهدي (عليه السلام) نشده‌اند؟
چگونه ممکن است که معصوميني چون فرشتگان و حضرت عيسي (عليه السلام) مامور به قبول امامت حضرت مهدي (عليه السلام) شوند درحاليکه ايشان معصوم نباشند؟؟؟
********************
اما اينکه شما ايشان را معصوم نمي‌دانيد دليلي بر چيزي نمي‌شود.
چرا که کتب شما مملو از خرافاتي مانند «افسانه غرانيق» و «قصد خودکشي» و ... در مورد حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) است تا عصمت او را نيز زير سوال ببريد.
***************
استمداد ما هم از خداوند متعال براي فرج شريف ايشان نيست مگر عمل به آيات قرآن کريم:
«ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا»
***********
و اما در مورد عايشه.
هيچ سخني بالاتر از سخن الله متعال نيست که در مورد عايشه فرمود:
«فقد صغت قلوبكما»
«فقد صغت قلوبكما»
«فقد صغت قلوبكما»
همين تمايل عايشه به باطل و پوچيات بود که او را از دسته «مسلمات مومنات قانتات تايبات عابدات سايحات»
خارج ساخته بود.
**********
در پايان به جد از شما خواهش مي‌شود از توهين به حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) جدا خودداري فرماييد و پدر شريف ايشان حضرت ابوطالب (عليه السلام) را ،نعوذبالله، کافر نخوانيد.
«والسابقون السابقون»

يا علي
10 | مجيد م علي | | ١٩:١٧ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
با سلام جناب گراشي لازم نيست شما در مورد احاديث حضرت مهدي عجل از منابع اهل ؟؟؟ تبليغ كنيد , مقاله بالا جواب گوي ؟؟؟ اون بظاهر علماي شما هست . خداوند بايد ايسان را معصوم بدارد كه دارد تا فردا در پيشگاه حق بگويم رهبري و امامت دينمان را دست غير معصوم بود ما هم فكر كرديم بعضي از كارهايش نعوذ بالله صحيح نيست خودمان احتجاج كرديم پس .... يك صواب را داريم . ميتواني بگويي كه ايا نعوذ بالله حضرت عيسي مسيح هم دراه قايم موشك بازي ميكنه ؟؟؟ اولاً كمتر كسي از شيعه است كه به ايشان توهين ميكنه , اما اگر حقيقت گفتن را حق ما بدانيد , اون بخاري شما و ديگر علماي شما است كه نه تنهابه اين خانم توهين مي كند بلكه به اصل خدا و رسول هم توهين ميكنند , برويد در همين سايت اين مقالات را بخوانيد : 1 ) خدا در صحاح http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=48 2 ) پيامبر (ص) در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=23 3 ) عمر در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=102 4) عايشه در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96 5 ) أصحاب در صحاح سته اهل سنت http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=99 با اينهم اباطيل چگونه ميتواني بخودتون افتخار كنيد كه مثلاً عايشه براي پوشاندن اتهامش به ديگر ازواج النبي اين حديث افك را براي خودش ساخته ؟؟ ===================================================================== سعي كن قدري از فسفرهاي مغزت را استفاده كني اگر خواستار پيدا كردن حق و حقيقت هستي . يا علي
11 | خاك پاي مولا دات كام | Iran - Tabriz | ٢٠:٣٠ - ٠٩ آبان ١٣٨٩ |
جان همه عالميان اعم از شيعه و سني و وهابي و بهايي و.... همه و همه فداااااااااااي يك تار موي امام زمان عليه السلام.
12 | مسلم | Iran - Tehran | ١٩:١٧ - ٢٦ آبان ١٣٨٩ |
اين قدردشمني بااهل بيت؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
13 | فدايي آقا | | ٢٢:٣٠ - ٢٢ آذر ١٣٨٩ |
با سلام و تشکر. مي خواستم به جناب گراشي عرض کنم: جاهل را مي توان قانع کرد ولي کسي را که خود را به جهالت زده هرگز هدايت نخواهد شد. چطور خورشيد را انکار مي کنيد؟ اصلا مگر مي شود کسي را طبق احاديث قبول کني و معصومش نداني؟ آن وقت چگونه براي تشکيل حکومت عدل الهي خود را ملزم به اطاعتش خواهي دانست؟
14 | محمد اميدواري ابرقويي | | ٢١:٠٢ - ٠٤ دي ١٣٨٩ |
با سلام شايد اگر امنيت حضرت ولي عصر برقرار مي شد ظاهر مي شدند جناب گراشي بايد بدانيد که امام ما خليفه الله است خلاصه تمام فضائل است
اسم اعظم خداست و اين ما هستيم که از امام محروم هستيم خود خدا مي فرمايد :

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين‏ سوره ملک آيه آخر

بله اگر ما از ديدن امام محروم باشيم از محروميت از آب بدتر است
15 | محمد اميدواري ابرقويي | Iran - Tehran | ٢١:٠٤ - ٠٤ دي ١٣٨٩ |
آرام تر و علمي تر هم ميتوان جواب داد
16 | امير | | ١٨:١٩ - ٠٧ دي ١٣٨٩ |
خدا را شکر مي گويم که از گمراهي نجات يافتم و از شرک و بت پرستي و قبر پرستي نجات پيدا کردم الان 1 سال است که به سنت پيامبر برگشته ام مسلمانم مسلمان واقعي و سعي و تلاشم بر اين است که دوستانم را از مذهب شرک و خرافات و ظلالت و گراهي که علي را خدا مي دانند و امام حسين را روزي رسان خود نجات بدهم نفرين پيامبر و حضرت امير بر شما باد که با نام و ياد او چنين کرديد شما از بني اميه هم بيشتر آبروي اهل بيت را برديد حسبنا الله و نعم الوکيل حسبنا کتاب الله اللهم العن قوم الکافرين اللهم العن قوم الظالمين

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است نگاهي به آدرس ذيل كنيد و بعد راجع به قبرپرستي ابراز نظر نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=75

البته اميدواريم كه راست گفته باشيد ، زيرا «لعنة الله علي الكاذبين»

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

17 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٠٩:٠٣ - ٢٣ دي ١٣٨٩ |
با سلام جناب ع مير تاريخ: 07 دي 89 - 18:19:56 اولاً كه دروغ ميگويي مثل ؟؟؟؟ در ثاني احمقانه است به مذهب ناقصي بروي كه مهمترين افرادش از شجره ملعونه بمثل ابوسفيان , ابن هند , يزيد ميمونباز است و خودت اعتراف كني كه اين ارازل اوباش به اهل بيت نبوت توهين ميكردند ( به گفته خودت ) . در ضمن اينجا را خوب اومدي : >>>>اللهم العن قوم الکافرين >>>>اللهم العن قوم الظالمين من هم ميگويم امين رب العالمين ( چرا كه ميدونم منظورم كيا هستند ) لبيك يا علي
18 | محمد امامي | | ٠١:١٢ - ٢٤ دي ١٣٨٩ |
جناب اقاي امير بگو 1سال است گمراه شده ام. اميددارم برگردي
19 | عبد من عبادالله | Iran - Tehran | ١٨:٥٣ - ١١ بهمن ١٣٨٩ |
با سلام خدمت دوستان عزيز خصوصا "مجيد م علي" و "محمد امامي" عزيز

به نظر بنده وقتي کسي ادعايي مي کند ما بدون علم نه مي توانيم آن را قبول کرده و يا رد نماييم. تنها مي توانيم احتمال بدهيم(البته زماني مه احتمال بتواند سودي به حال ما داشته باشد). مثلا اينکه اين فرد چيزي را که به شيعه نسبت مي دهد که همه ي افرادي که حتي اندکي با شيعه آشنا باشند هم مي دانند که غيرواقعي است (خدا دانستن حضرت امير توسط شيعيان!!!) اين مطب را به ذهن متبادر مي کند که شخص گوينده "به احتمال قوي" يا کاملا با شيعيان ناآشناست -و در دعوي خود کاملا دروغگو است- يا بسيار جاهل و يا فاسق و ... است. اتهام شرک را که مي توان ناشي از درک پايين و ... دانست، که انصافا نشان از نهايت سبوئيت اکثر مدعيان چنين اتهاماتي دارد. مي گويند کمک گرفتن از غير خدا شرک است! در حاليکه همين گفته را با "زبان" مي گويند و يا و يا "دستشان" انجام ميدهند که طبيعتا خدا نيستند! (پس حتي اين هم با تعريف مي شود کمک گرفتن از غير خدا!) ... غافل از اينکه اسفاده از ابزار و وسايل الهي، در واقع همان کمک گرفتن از خداست. بگذريم...

به هر حال تنها بايد براي جهان اسلامي که دشمن اينچنين در آن رسوخ کرده است و با استفاده از فقر علمي و فهم پايين برخي، به اسم اسلام و اتهام شرک، برادر کشي راه مي اندازد تاسف عميق خورد.

اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها
اللهم عجل لوليک الفرج بحق فاطمة الزهراء سلام الله عليها


اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَيکَ فَقدَ نَبِيِّنا و ...
20 | در انتظار تو... | Iran - Sari | ١٢:٣٠ - ٠٦ اسفند ١٣٨٩ |
امام صادق (ع):همانا از حقوق ما بر شيعيان اين است که بعد از هر نماز واجب (همان طوري که در صحيفه مهديه ص 195آمده است)سه مرتبه بگويند :
يا رب محمد عجل فرج آل محمد
يا رب محمد احفظ غيبت محمد
يا رب محمد انتغم لابنت محمد
اي پروردگار محمد (ص)در گشايش امور آل محمد تعجيل فرما
اي پروردگار محمد (ص) محافظت کن (دين را در) غيبت محمد (ع)
اي پروردگار محمد (ص) انتقام دختر محمد(ع) را بگير
21 | mostfa | Iran - Shiraz | ١٢:٣٠ - ٢١ اسفند ١٣٨٩ |
ايا واقعا دربهاي مدينه در زمان حضرت فاطمه ميخ داشته ؟ادرس بدهيد

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6034

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

22 | خادم الزهرا (ع) | | ١٦:٣٢ - ٢٦ مرداد ١٣٩١ |
با عرض سلام
عبدالله قميصي که از او به عنوان بزرگان معاصر ياد کرديد مورد تاييد وهابيت نيست و در رد او کتاب هايي از قبيل « عبد الله القصيمي وجهة نظر أخرى « نوشته اند »
23 | محمد رضا خاكسار | | ١٥:٠٢ - ٣٠ مرداد ١٣٩١ |
بايد از خويش بپرسيم که چرا حجت حق خيمه را امن تر از خانه ي ما مي داند؟
24 | حسين | Iran - Kermanshah | ١٨:٠٠ - ١٤ شهریور ١٣٩١ |
لعنت خدا بر وهابي که تهمت ميز ند که مهدي از داخل سزداب ظهور مي کند حضزت مهدي ازمکه ودر کنار حجر الاسود درکنا رخانه خدا ظهور ميکند وگر مهدي وهابيان که درسزداب ظهور کندغيز از ابن تيميه ي کافر ووهابيون اين چنين تهمتي کسي نزده وزان اقا که خود رانجات يافته عنوان کردند خدا راشکر مي کنم که حضزت علي و زهرا ياران شل وول نمي خواهند برو دنبال ان حرام زادگان
25 | سعيد | Iran - Tehran | ١٩:١٤ - ١٢ تير ١٣٩٢ |
اقا امير به نظرم شما اول درراه راست بوديد و بعدا راهتان كج شده اين حرف ها وتهمت هايي كه به شيعه ميزنيد به هيچ وجه قابل توجيه نيست يعني چه كه شيعه حضرت علي ع را خدا ميداند اين حرف ها را بهتر است به يك بچه دوساله بزنيد تا حرفتان را باور كند ما فقط به حضرت علي متوسل ميشوسم همانطور كه فرزندان حضرت يعقوب ع به وي متوسل شدند وحضرت برايشان از خدا طلب امرزش كرد (سوره يوسف ايه 97-98) يا صحابه اي كه بعد از وفات پيامبر ص به دستور عايشه به قبر حضرت متوسل شدند اگر شيعه بدليل توسل به پيامبر و ايمه مشرك وخرافه پرست است پس فرزندان حضرت يعقوب وصحابه رسول ص وعايشه نيز بي شك بنا بر نظر شما مشرك است
26 | اميرحسين | | ١٨:٣١ - ١٥ تير ١٣٩٢ |
به اميد ظهور آقا صاحب الزمان عج امير حسين 12 ساله از تهران
27 | رسولي چادگاني | Iran - Isfahan | ١٨:١٨ - ١٩ خرداد ١٣٩٣ |
السلام عليک يا اباصالح المهدي
ادرکني يا مولا
28 | موسي سلفي | Iran - Bīleh Savār | ٢٣:١٧ - ١٩ خرداد ١٣٩٣ |
سلام
کاري به بحث ندارم فقط ببينيد از چه افرادي سند داده.کاري به بحثش ندارم:
1-علامه اميني در الغدير:ايشون از نظر شيعه کاملا معتبره.اين قبول.سوال من اينه که چرا از ايييييييييييينهمه عالم شيعه قبل از ايشون يک سند درست حسابي نداديد و تنها عالم درست حسابي که داديد فقط همين هست که صد سال پيش هم نبوده؟
2-شيخ محمد باقر شريفي قرشي:ايشون از علماي قرن سوم است(البته هزار سال بذار روش)!بنده خدا ايشون دو سال پيش فوت کرد.از دو تا عالم درست حسابي متقدم سند بديد.نه اينها
3-علامه طبرسي البته نه اون طبرسي قديمي.ايني که نويسنده مستدرک وسائل الشيعه علامه حلي رو نوشت.اون منظورشه.خودشم نوشته
خب اين فرد معاصر هست.باز هم گفتم از يک عالم قديمي سند بدهيد.اين علما قبول نيست.خودش از ذهبي و ابن خلدون و ابن قيم و ابن تيميه و اينها از قدماي قرن هفت و هشت ميده.انوقت در جوابش از همون قرن و يا حتي قبلش نميده.از قرن معاصر ميده.يعني 1300 سال يک عالم شيعه نگفت امام زمان در سرداب غيبت نکرده؟انوقت اين جديد ها خودشون اون موقع ديدند يا با واسطه شنيدند؟اون واسطه ها کين؟
فقط توصيه ميکنم به عقل.فقط همين

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: از علماي قديمي خواستيد که آدرس بدهيد ما يک مورد را از محقق اربلي متوفاي 693 ذکر مي کنيم که بحث ظهور حضرت مهدي عليه السلام از سرداب را يک امر عجيب و غريبب دانسته ذکر مي کنيم تا براي شما روش شود که از علماي قديم نيز اين جريان را رد کرده اند. وي گويد:فأما قوله ان المهدي عليه السلام في سرداب وكيف يمكن بقاءه من غير أحد يقوم بطعامه وشرابه فهذا قول عجيب وتصور غريب فان الذين أنكروا وجوده عليه السلام لا يوردون هذا والذين يقولون بوجوده لا يقولون انه في سرداب بل يقولون انه حي موجودة يحل ويرتحل ويطوف في الأرض

كشف الغمة - ابن أبي الفتح الإربلي - ج 3 ص 296

ثانيا: تمام اين علماي اهل سنت که بحث سرداب را مطرح کرده اند و بر شيعه طعنه مي زنند، يک منبع از منابع شيعه ذکر نکرد‌اند که شيعيان در کدام يک از کتابهاي معتبر خود چنين عقيده‌اي را ذکر کرده‌اند!

اگر واقعا اين واقعيت داشت چرا با قال و قيل مي گويند، سرداب در نزد شيعه چنين و چنان است اگر واقعا اين نسبت دروغ نيست چرا آدرس نمي دهند که در کدام کتاب شيعه اين ذکر شده است؟!

از شما هم خواهش مي کنيم در اين خصوص تحقيق کرده عقل خود را قاضي کرده و بگوييد در کجا اين ذکر شده است چون سخن علماي شما براي ما حجت نيست حالا ابن تيميه بيايد بگويد شيعيان از سراب منتظر مهديشان هستند اينکه براي ما حجت نيست خوب جناب ابن تيميه اگر واقعا راست مي گويد چرا منبع ذکر نمي کند؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
29 | عليرضا نامي | | ١٤:٠٣ - ٢٠ خرداد ١٣٩٣ |
با سلام
اکثر متن هاي سايت طولاني هستند و اين باعث دلسردي افراد ميشود و مانع ان ميشود که افراد متن را بخوانند اگر ممکن است کمي تنوع و يا به متن عکس اضافه کنيد با تشکر
30 | محمد عبدي | Iran - Isfahan | ٢١:٤٢ - ١٥ شهریور ١٣٩٣ |
سلام
من در کتاب مکيال المکارم خواندم که شيعيان به سرداب اعتقاد دارند.

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

شيعيان معتقدند که سرداب مکان مقدسي است که محل عبادت و تهجد امام مهدي ،امام حسن عسگري و امام هادي عليهم السلام بوده است همچنانکه کاشف الغطاء در اين خصوص گويد: لأنه موضع تهجد الإمام وآبائه العسكريين ، ومحل قيامهم في الأسحار لعبادة الحق جل شأنه .أصل الشيعة وأصولها - الشيخ كاشف الغطاء - ص 246

و اگر هم در کتاب مکيال المکارم آمده است از اين جهت که ايشان مکان هاي مناسب براي دعا کردن را شمرده اند که از جمله اين مکانها سرداب است لذا مولف کتاب مي نويسد: ومنها : السرداب يعني سرداب الغيبة في سامراء ويشهد للاهتمام بالدعاء هناك .مكيال المكارم - ميرزا محمد تقي الأصفهاني - ج 2 ص 48

اما اينکه حضرت مهدي عليه السلام از اين سرداب ظهور مي کند، اين تهمتي است که به شيعه زده مي شود درحالي شيعيان به چنين چيزي اعتقاد ندارند

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
31 | ياورصفت | | ١٤:٤٤ - ٢٠ آذر ١٣٩٣ |
احسن برجوابهاي عالمانه رييس سايت و همه دوستان.جوابها کاملا منطقي بجا وهماني است که بايد باشد.درود برشما
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها