2024 April 16 - سه شنبه 28 فروردين 1403
آيا مسموم كردن امام حسن عليه السلام به دستور معاويه بود ؟
کد مطلب: ٥٠٧٧ تاریخ انتشار: ٢٢ شهریور ١٤٠٢ - ١٦:٠٠ تعداد بازدید: 29909
پرسش و پاسخ » امام حسن (ع)
آيا مسموم كردن امام حسن عليه السلام به دستور معاويه بود ؟

سؤال كننده: علي اكبر سليمي

پاسخ:

طبق روايات بسياري كه در كتاب هاي شيعه و سني وجود دارد، معاوية بن أبي سفيان سمّي را براي جعده دختر اشعث بن قيس، همان منافقي كه در تمام حوادث زمان اميرمؤمنان عليه السلام نقش اساسي داشت، فرستاد و به او وعده داد كه اگر امام حسن عليه السلام را به شهادت برساني، تو را به ازدواج پسرم يزيد درمي آورم. جعده نيز دستور معاويه را اجرا كرد و آن حضرت را در حالي كه روزه داشت و براي افطار به خانه آمده بود، با زهري كه معاويه فرستاده بود به شهادت رساند.

مقدمه:

قبل از ورود به اصل بحث و آوردن مدارك مطلب فوق، لازم است كه به صورت مختصر در باره جايگاه و مقام امام مجتبي عليه السلام و نيز حكم دشمني با آن حضرت را از ديدگاه رسول خدا بيان كنيم.

امام حسن (ع) محبوب خدا و رسول خدا (ص)

امام مجتبي عليه السلام سبط اكبر رسول خدا صلي الله عليه وآله، مقام و منزلت عظيمي در نزد پيام آور خدا داشت؛ به طوري كه آن حضرت نوه عزيزش را بر دوش مي گرفت و مي فرمود: خدايا من او را دوست دارم، تو نيز او را دوست داشته باش.

بخاري و مسلم در صحيحشان مي نويسد:

اخبرني عَدِيٌّ قال سمعت الْبَرَاءَ رضي الله عنه قال رأيت النبي صلي الله عليه وسلم وَالْحَسَنُ بن عَلِيٍّ علي عَاتِقِهِ يقول اللهم إني أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ.

براء مي گويد: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) را ديدم در حالي كه حسن بن علي (عليهما السلام) روي دوشش بود و مي فرمود: خدايا من او را دوست دارم، پس تو نيز او را دوست داشته باش.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج3، ص1370، ح3539، كتاب فضائل الصحابة، بَاب مَنَاقِبِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ رضي الله عنهما، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛

النيسابوري، مسلم بن الحجاج ابوالحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1883، ح2422، كِتَاب فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ، بَاب فَضَائِلِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ رضي الله عنهما، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

روايات مشابهي از اسامة بن زيد و ابوهريره نيز در همان ابواب بخاري و مسلم نقل شده است.

دشمني با امام حسن، دشمني با خدا و رسول خدا (ص)!

از طرف ديگر اهل سنت با سند صحيح نقل كرده اند كه دشمني با امام مجتبي عليه السلام، دشمني با رسول خدا صلي الله عليه وآله است. ابن حبان در صحيح خود مي نويسد:

حَدَّثَنَا مَالِكُ بْنُ إِِسْمَاعِيلَ عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنِ السُّدِّيِّ عَنْ صُبَيْحٍ مَوْلَي أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنّ النَّبِيَّ صلي الله عليه وسلم قَالَ لِفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَكُمْ.

از زيد بن أرقم نقل شده است كه رسول خدا خطاب به فاطمه، حسن و حسين فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاي354 هـ)، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، ج15، ص434، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ ـ 1993م.

حاكم نيشابوري نيز در المستدرك مي نويسد:

أخبرنا أحمد بن جعفر القطيعي ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثني أبي ثنا تليد بن سليمان ثنا أبو الجحاف عن أبي حازم عن أبي هريرة رضي الله عنه قال نظر النبي صلي الله عليه وسلم إلي علي وفاطمة والحسن والحسين فقال أنا حرب لمن حاربكم وسلم لمن سالمكم هذا حديث حسن من حديث أبي عبد الله أحمد بن حنبل عن تليد بن سليمان فإني لم أجد له رواية غيرها وله شاهد عن زيد بن أرقم.

از ابوهريره نقل شده است كه رسول خدا به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نگاه كرد و فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص161، ح4713، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولي، 1411هـ - 1990م.

و شمس الدين ذهبي در سير أعلام النبلاء مي نويسد:

أحمد بن حنبل حدثنا تليد بن سليمان حدثنا أبو الجحاف عن أبي حازم عن أبي هريرة نظر النبي (ص) إلي علي وفاطمة والحسن والحسين فقال: أنا حرب لمن حاربكم سلم لمن سالمكم.

رواه الحاكم في المستدرك وفيه من طريق أبان بن تغلب عن أبي بشر عن أبي نضرة عن أبي سعيد قال رسول الله صلي الله عليه وسلم لا يبغضنا أهل البيت أحد إلا أدخله الله النار.

احمد بن حنبل به سند خود از ابوهريره نقل كرده است كه رسول خدا (ص) به علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام نگاه كرد و فرمود: من با كسي دشمني مي كنم كه با شما دشمني كند و با كسي سازش مي كنم كه با شما سازش كند.

اين روايت را حاكم در مستدرك خود نقل كرده و در اين كتاب حاكم از طريق أبان بن تغلب از أبي بشر... نقل شده است كه رسول خدا فرمود: كسي با ما اهل بيت عليهم السلام دشمني نمي كند؛ مگر اين كه خداوند او را داخل آتش جهنم خواهد كرد.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج2، ص123، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

پس طبق روايات، دشمني و جنگ با اهل بيت عليهم السلام كه امام مجتبي عليه السلام نيز به تصريح روايات اهل سنت، قطعاً جزء آن ها است، جنگ و دشمني با رسول خدا صلي الله عليه وآله است.

بعد از اين مقدمه كوتاه به سراغ مداركي مي رويم كه ثابت مي كند قاتل اصلي امام مجتبي عليه السلام، معاوية بن أبي سفيان بوده و او بود كه براي جعده سمّ فرستاد و او را با وعده ازدواج با يزيد تحريك كرد تا فرزند رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسموم نمايد.

فرستادن سم توسط معاويه در منابع اهل سنت:

متاسفانه، علماي اهل سنت، به خاطر حفظ آبروي خلفا، از نقل بسياري از جنايات آنها احتراز كرده اند و يا در صورت نقل مطلب در كتابي، دست به تحريف آن زده اند! يكي از مواردي كه مورد تحريف علماي اهل سنت قرار گرفته است، ماجراي مسموم شدن امام حسن مجتبي عليه السلام، به دستور معاويه است!

دستكاري حقائق، توسط دست هاي پاك!

به اقرار علماي اهل سنت، ابن سعد در الطبقات الكبري و طبري در تاريخ خويش مسموم شدن امام حسن مجتبي به دستور معاويه را نقل كرده اند، اما دست هاي امانت دار، اين مطلب را از اين دو كتاب حذف كرده اند!

نقل از الطبقات الكبري ابن سعد:

سبط ابن جوزي حنفي در باب سبب وفات امام مجتبي عليه السلام، بعد از ذكر گروهي از علماي اهل سنت كه اعتقاد به دستور معاويه براي مسموميت حسن بن علي عليهما السلام داشتند، مي نويسد:

قال علماء السير: منهم ابن عبد البر سمته زوجته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي.

وقال السدي: دس اليها يزيد بن معاوية أن سمي الحسن وأتزوجك فسمته فلما مات ارسلت الي يزيد تسأله الوفاء بالوعد فقال أنا والله ما ارضاك للحسن افنرضاك لأنفسنا.

وقال الشعبي: إنما دس اليها معاوية فقال سمي الحسن وأزوجك يزيد وأعطيك مائة الف درهم فلما مات الحسن بعث الي معاوية تطلب انجاز الوعده فبعث اليها بالمال وقال: إني احب يزيد وأرجو حياته لولا ذلك لزوجتك اياه.

وقال الشعبي: ومصداق هذا القول أن الحسن كان يقول عند موته وقد بلغه ما صنع معاوية لقد عملت شربته وبلغ امنيته والله لا يفي بما وعد ولا يصدق فيما يقول.

وقد حكي جدي في كتاب الصفوة قال: ذكر يعقوب بن سفيان في تاريخ أن جعدة التي سمته وقال الشاعر في ذلك:

تغر فكم لك من سلوة تفرح عنك غليل الحزن

بموت النبي وقتل الوصي وقتل الحسين وسم الحسن

وقال ابن سعد في الطبقات: سمه معاوية مرارا لأنه كان يقدم عليه الشام هو وأخوه الحسين (ع).

علما تاريخ و از جمله ابن عبد البر گفته اند: جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام مجتبي عليه السلام آن حضرت را مسموم كرد.

سدي گفته: يزيد معاويه مخفيانه به او پيام داد كه اگر حسن را مسموم كني، من با تو ازدواج خواهم كرد، پس جعده مسموش كرد، وقتي امام حسن از دنيا رفت، جعده كسي را پيش يزيد فرستاد تا به وعده اش وفا كند، يزيد در جواب گفت: سوگند به خدا ما از كاري كه با حسن كردي راضي نبوديم؛ آيا در حق خودمان به آن رضايت خواهيم داد؟

شعبي گفته: معاويه مخفيانه به او پيام داد و گفت: حسن را مسموم كن تا تو را به ازدواج يزيد درآورده و صد هزار درهم به تو بدهم. وقتي حسن از دنيا رفت، كسي را پيش معاويه فرستاد تا از او درخواست كند كه به وعده اش وفا نمايد، معاويه مال را براي او فرستاد و گفت: من يزيد را دوست دارم و اميد به زنده بودن او دارم، اگر اين مسأله نبود، من تو را به ازدواج او درمي آوردم.

شعبي گفته: دليل اين سخن اين است كه امام حسن عليه السلام در هنگام مرگ خودش در حالي كه از كار معاويه با خبر شده بود مي گفت: تو شربت او را ساختي و او به آرزويش رسيد، سوگند به خدا كه او به وعده اي كه داده است، وفا نخواهد كرد و به آن چه گفته عمل نخواهد كرد.

جدم (ابن جوزي حنبلي) در كتاب الصفوة گفته: يعقوب بن سفيان در تاريخش گفته: جعده همان كسي است كه امام حسن را مسموم كرد و شاعر در اين باره گفته:

(اي دنيا) فريب مي دهي! چه مقدار شيريني (كه مي تواني همه مردم را فريب بدهي)!

با وجود فشار اندوه، اما باز مردم را به خود شاد مي كني!

اندوهي كه به خاطر وفات رسول خدا و وصي او و شهادت حسين و مسموميت حسن بود!

و ابن سعد در طبقاتش گفته: معاويه چندين بار امام حسن عليه السلام را مسموم كرد؛ زيرا او و برادرش حسين به شام مي آمدند.

سبط بن الجوزي الحنفي، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي (متوفاي654هـ)، تذكرة الخواص، ص191ـ 192، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م.

ترجمه سبط بن جوزي:

از آن جائي كه ممكن است برخي اشكال كنند و به گفته ابن جوزي اطمينان نكنند و يا ممكن است كه او را به شيعه بودن متهم كنند، ما شرح حال او را از زبان بزرگان اهل سنت نقل مي كنيم تا هيچ بهانه اي براي كسي باقي نماند.

شمس الدين ذهبي در باره او مي گويد:

يوسف بن قُزْغْلي بن عبد الله. الإمام، الواعظ، المؤرخ شمس الدين، أبو المظفر التركي، ثم البغدادي العوني الحنفي. سِبْط الإمام جمال الدين أبي الفرج ابن الجوزي ؛ نزيل دمشق. وُلِد سنة إحدي وثمانين وخمسمائة... وكان إماما، فقيها، واعظا، وحيدا في الوعظ، علاّمةً في التاريخ والسير، وافر الحرمة، محبباً إلي الناس... ودرّس بالشبلية مدة، وبالمدرسة البدرية التي قبالة الشبلية. وكان فاضلا عالما، ظريفا، منقطعا، منكرا، علي أرباب الدول ما هم عليه من المنكرات، متواضعا صاحب قبول تام.

يوسف بن فزعلي حنفي، پيشوا، فقيه،تاريخ دان و در سخنوري يگانه بود ، در تاريخ و سرگذشت، علامه و در نزد مردم بسيار قابل احترام و محبوب بود. مدتي در شبيله و مدرسه بدريه تدريس مي كرد، او فاضل، دانشمند و نكته سنج بود و با دولتمرداني كه كارهاي ناپسندي مي كردند، مخالفت مي كرد و همگان او را قبول داشتند.

الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 48، ص 183، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمري، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولي، 1407هـ - 1987م.

نقل از تاريخ طبري:

همچنين سعدي خزرجي صراحت دارد كه طبري در تاريخش نقل كرده كه معاويه براي جعده سم فرستاد و او را تحريك كرد تا امام مجتبي را به شهادت برساند:

وفي تاريخ الطبري أن الحسن بن علي رضي الله عنهما مات مسموما في أيام معاوية وكان عند معاوية كما قيل دهاء فدس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس وكانت زوجة الحسن رضي الله عنه شربة وقال لها إن قتلت الحسن زوجتك بيزيد

فلما توفي الحسن بعثت إلي معاوية تطلب قوله فقال لها في الجواب أنا أضن بيزيد.

در تاريخ طبري آمده است كه حسن بن علي در زمان معاويه مسموم از دنيا رفت، معاويه كه با هوش و زيرك بود، مخفيانه براي جعده دختر اشعث كه همسرس امام حسن بود، شربتي فرستاد و به او گفت كه اگر حسن را بكشي، تو را به ازدواج يزيد درخواهم آورد.

هنگامي كه حسن از دنيا رفت، كسي را فرستاد كه معاويه به وعده اش عمل كند، معاويه در جواب گفت: من در مورد يزيد، بخل مي ورزم (او را به دست هركس نمي سپارم)

السعدي الخزرجي، موفق الدين أبي العباس أحمد بن القاسم بن خليفة بن يونس (متوفاي668هـ)، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، ج1، ص174، تحقيق: الدكتور نزار رضا، ناشر: دار مكتبة الحياة - بيروت.

اما متأسفانه اين مطلب در چاپ هاي كنوني تاريخ طبري وجود ندارد و به دست امانت داران اهل سنت از تاريخ طبري حذف شده است!

ساير مدارك تحريف نشده!

قرطبي حنفي متوفاي 550هـ در كتاب التعريف بالأنساب مي نويسد:

ومات الحسن مسموما سمته زوجته بنت الأشعث الكندية دسه إليها معاوية.

حسن (ع) مسموم از دنيا رفت، همسرش دختر اشعث با دسيسه معاويه او را مسموم كرد.

القرطبي الحنفي، أحمد بن محمد بن إبراهيم الأشعري (متوفاي550هـ)، التعريف بالأنساب والتنويه بذوي الأحساب، ج1، ص3، طبق برنامه الجامع الكبير.

و در جاي ديگر مي نويسد:

قال: وقال أبو قتادة وأبو بكر بن حفص: سم الحسن ابن علي رضي الله عنهما: سمته امرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي. قال: وقالت طائفة كان ذلك منها بتدسيس معاوية إليها وما بذل لها في ذلك، وكان لها ضرائر وأنه وعدها بخمسين ألف درهم، وأن يزوجها من يزيد، فلما فعلت وفي لها بالمال، وقال: حبنا ليزيد يمنعنا من الوفاء لك بالشرط الثاني.

أبوقتاده و أبوبكر بن حفص گفته اند: امام حسن بن علي (ع) به دست همسرش جعده دختر اشعث مسموم شد. طايفه اي گفته اند كه: اين قضيه با توطئه معاويه و براي به دست آوردن آنچه معاويه به او داد و نيز چون چند هوو نيز داشت، صورت گرفت. معاويه وعده داده بود كه پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج يزيد درآورد، وقتي او اين كار را انجام داد، مالي را كه وعده كرده بود، به او داد و گفت: دوست داشتن يزيد مانع از آن مي شود كه شرط دوم را عملي كنم.

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب،ج 20، ص201، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

زمخشري، عالم مشهور و نحوي و مفسر نام آور اهل سنت در اين باره مي گويد:

جعل معاوية لجعدة بنت الأشعث امرأة الحسن مائة ألف حتي سمته، ومكث شهرين وإنه ليرفع من تحته كذا طستاً من دم. وكان يقول: سقيت السم مراراً ما أصابني فيها ما أصابني في هذه المرة، لقد لفظت كبدي فجعلت أقلبها بعود كان كان في يدي. وقد ورثته جعدة بأبيات منها:

يا جعد بكيه ولا تسأمي... بكاء حق ليس بالباطل

إنك لن ترخي علي مثله... سترك من حاف ولا ناعل

وخلف عليها رجل من قريش فأولدها غلاماً، فكان الصبيان يقولون له: يا ابن مسممة الأزواج.

معاويه صد هزار (دينار) به زن امام حسن عليه السلام، جعده دختر اشعث وعده داد تا ايشان را مسموم كرد، امام عليه السلام دو ماه بعد از آن زنده ماند؛ سم آن قدر اثر كرد كه طشت پر از خون از مقابلش برمي داشتند. امام حسن عليه السلام مي فرمود: چند بار پيش از اين به من سم داده اند؛ اما هيچ بار مثل اين دفعه سم اثر نكرده بود لخته هاي خوني كه از من خارج شده است آن را با چوبي كه در دست داشتم زيرو رو كردم، ديدم اين دفعه سم اثرش را كرده است.

جعده سپس با اين اشعار امام را مخاطب نمود وگفت:

اي جعده بر او گريه كن و ناراحت نباش كه گريه تو شايسته وحق است نه باطل ؛ همانا نمي تواني پرده و حفاظ خانه ات را بر مثل او كنار بزني!

جعده سپس با مردي از قريش ازدواج كرد و فرزندي پسر از وي به دنيا آورد كه بچه ها به وي مي گفتند: اي پسر زني كه شوهرش را مسموم كرده است

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاي538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص438، طبق برنامه المكتبة الشاملة و برنامه الجامع الكبير.

بلاذري در انساب الأشراف مي نويسد:

وقد قيل أن معاوية دس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس امرأة الحسن، وأرغبها حتي سمته وكانت شانئة له.

وقال الهيثم بن عدي: دس معاوية إلي ابنة سهيل بن عمرة امرأة الحسن مائة ألف دينار علي أن تسقيه شربة بعث بها إليها ففعلت.

گفته اند كه معاويه مخفيانه به جعدة دختر اشعث همسر امام حسين پيام فرستاد و او را تشويق كرد كه آن حضرت را مسموم نمايد، جعده از امام حسن خوشش نمي آمد.

هيثم بن عدي گفته: معاوية دسيسه كرد و به دختر سهيل بن عمرة همسر امام حسين عليه السلام صد هزار دينار وعده داد كه اگر امام حسن عليه السلام را مسموم كند، براي او بفرستد، او نيز اين كار را انجام داد.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير.

احمد نكري حنفي در كتاب دستور العلماء مي نويسد:

وفي (حبيب السير) مكتوب أن مروان بن الحكم الذي كان حاكما للمدينة من قبل معاوية بن أبي سفيان قد أرسله معاوية ومعه منديل ملطخ بالسم وقال له أن عليه بأي تدبير يستطيعه أن يخدع جعده بنت الأشعث بن قيس زوجة الحسن حتي تقدم بعدها علي إزالة وجود الحسن من هذه الدنيا بواسطة هذا المنديل، وقل لها عني أنها إذا أرسلت الحسن إلي العالم الآخر وأتمت المهمة فإن لها خمسين ألف درهم وأنها ستكون زوجا ليزيد. فأسرع مروان بن الحكم إلي المدينة ليقوم بما قاله معاوية وسعي جاهدا إلي خداع جعدة التي كان لقبها (أسماء) التي انطلت عليها الحيلة ونفذت ما قاله معاوية ودست السم للإمام الحسن عليه السلام الذي سري في جسده فنقل إلي دار السلام.

در كتاب حبيب السير نوشته شده است كه مروان بن حكم از جانب معاويه حاكم مدينه بود، معاويه او را فرستاد و دستمالي را به سمّ آلوده كرد و به او گفت: به هر تدبيري كه مي تواني جعده دختر اشعث بن قيس همسر امام حسن را گول بزن تا او وجود امام حسن را از اين دنيا به وسيله اين دستمال بردارد و به او بگو كه اگر حسن را از اين جهان به جهان ديگر ببرد و اين كار مهم را انجام دهد، پنجاه هزار درهم به او مي دهم و به زودي همسر يزيد خواهد شد. مروان با سرعت به طرف مدينه حركت كرد تا دستور معاويه را انجام دهد و نيرنگ هاي بسياري به كار برد كه جعده كه لقب او «اسماء» بود را گول بزند و آن چه معاويه گفته بود به او بقبولاند و سم را مخفيانه به امام حسن بخوراند تا در بدن او سرايت كند؛ پس از آن امام حسن به ديار باقي شتافت.

الأحمد نكري، القاضي عبد النبي بن عبد الرسول الحنفي الهندي، دستور العلماء أو جامع العلوم في اصطلاحات الفنون، ج4، ص50، تحقيق: عرب عباراته الفارسية: حسن هاني فحص، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1421هـ - 2000م.

شهاب الدين نويري در شرح شعري كه در باره اختلاف امام مجتبي عليه السلام سروده شده است مي نويسد:

وفي ابن هندٍ وفي ابن المصطفي حسنٍ أتت بمعضلة الألباب و الفكر

فبعضنا قائلٌ ما اغتاله أحدٌ وبعضنا ساكتٌ لم يؤت من حصر

ابن هند الذي أشار إليه هو معاوية بن أبي سفيان، أراد ما كان بينه وبين الحسن بن علي في أمر الخلافة. وأراد بالبيت الثاني ما وقع الاختلاف فيه من أن الحسن مات مسموماً وأن معاوية وعد زوجة الحسن جعدة بنت قيسٍ الكندي بمائة ألف درهمٍ ويزوجها لابنه يزيد إن قتلت الحسن، ففعلت وسمته. ولما مات الحسن وفي لها بالمال وقال: حب حياة يزيد منعني تزويجه منك.

در مورد فرزند هند (معاويه) و فرزند مصطفي، حسن، ضرب المثلي است ؛ كه عقل و فكر را دچار مشكل كرده است!

عده اي از ما اعتقاد دارند كه كسي او را ترور نكرد! عده اي نيز ساكتند و نظر قاطعي ابراز نمي كنند!

پسر هندي كه در اين جا به او اشاره شده، معاويه بن أبي سفيان است و منظور مسائلي است كه بين او و حسن بن علي در امر خلافت پيش آمد. و با بيت دوم قصد كرده كه اشاره كند به اختلاف موجود در اين مطلب كه حسن بن علي مسموم از دنيا رفت و معاويه همسر او جعده دختر قيس را وعده داد كه اگر حسن را بكشي، هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش يزيد درآورد. جعده اين كار را انجام داد و امام حسن را مسموم كرد. وقتي امام حسن از دنيا رفت، به وعده مالي خود وفا كرد و گفت: دوست داشتن زندگي يزيد مانع از اين مي شود كه تو را به ازدواج او درآورم.

النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب،ج 5، ص193، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولي، 1424هـ - 2004م.

ابوالفرج اصفهاني، عالم مشهور و مقبول نزد اهل سنت در كتاب مقاتل الطالبين مي نويسد:

ودس معاوية إليه حين أراد أن يعهد إلي يزيد بعده، وإلي سعد بن أبي وقاص سماً فماتا منه في أيام متقاربة. وكان الذي تولي ذلك من الحسن زوجته " جعدة " بنت الأشعث بن قيس لمال بذله لها معاوية. وسنذكر الخبر في ذلك.

هنگامي كه معاويه قصد كرد كه براي خلافت بعد از خودش به نفع يزيد از مردم بيعت بگيرد، براي امام حسن و سعد بن أبي وقاص توطئه چيد و مخفيانه سم فرستاد، هر دوي آن ها به فاصله چند روز از دنيا رفتند. كسي كه مأموريت مسموم كردن امام حسن را به عهده داشت، همسرش جعده دختر اشعث بن قيس بود؛ به خاطر اموالي كه معاويه به او داده بود و به زودي داستان آن را نقل خواهم كرد.

الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، اسم المؤلف: أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356هـ)، مقاتل الطالبين، ج1، ص13، شرح حال حسن بن علي عليه السلام، طبق برنامه الجامع الكبير و مكتبة الشاملة.

و در ادامه اين روايت را نقل مي كند:

عن مغيرة، قال: أرسل معاوية إلي ابنة الأشعث إني مزوجك بيزيد ابني، علي أن تسمي الحسن بن علي، وبعث إليها بمائة ألف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم يزوجها منه، فخلف عليها رجل من آل طلحة فأولدها، فكان إذا وقع بينهم وبين بطون قريش كلام عيروهم، وقالوا: يا بني مسمة الأزواج.

از مغيره روايت شده است كه معاويه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر حسن (عليه السلام) را مسموم كني تو را به همسري پسرم يزيد در مي آورم. جعده، همسر امام حسن (عليه السلام) بود. معاويه صد هزار درهم براي او فرستاد و او امام حسن (عليه السلام) را مسموم كرد، معاويه صد هزار درهم را به جعده تسليم كرد؛ ولي او را به همسري يزيد در نياورد. مردي از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسري گرفت و از او داراي فرزند شد و هر گاه ميان آنان و ديگر خانواده هاي قريش بگو مگو در مي گرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مي كردند و به آنان مي گفتند: شما پسران زني هستيد كه شوهرانشان را مسموم مي كرده اند.

الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، اسم المؤلف: أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356هـ)، مقاتل الطالبين، ج1، ص20، باب رجع الحديث الي خبر الحسن، طبق برنامه المكتبة الشاملة والجامع الكبير.

ابن أعثم شافعي در كتاب الفتوح مي نويسد:

سمعنا من الثقات أنه حين قرر معاوية بن أبي سفيان أن يجعل ولده يزيدا ولي عهده، مع علمه بأن هذا الأمر صعب المنال نظر لأن الصلح الذي أبرم بينه وبين الحسن بن علي كان من بين شروطه أن يترك معاوية أمر المسلمين شوري بينهم بعد وفاته. لذلك سعي في موت الحسن بكل جهده، وأرسل مروان بن الحكم (طريد النبي صلي الله عليه وآله وسلم) إلي المدينة وأعطاه منديلا مسموما وأمره بأن يوصله إلي زوجة الحسن جعدة بنت الأشعث بن قيس بما استطاع من الحيل لكي تجعل الحسن يستعمل ذلك المنديل المسموم بعد قضاء حاجته وأن يتعهد لها بمبلغ خمسين ألف درهم ويزوجها من ابنه. فذهب مروان تنفيذا لأمر معاوية واستفرغ جهده حتي خدع زوجة الحسن ونفذت المؤامرة وعلي إثر ذلك انتقل الحسن إلي دار السلام واغترت جعدة بمواعيد مروان وأقدمت علي تلك الجريمة الشنعاء.

از افراد مورد اعتماد شنيدم كه معاويه تصميم گرفت كه فرزندش يزيد را به ولايت عهدي خود بگمارد، با اين كه مي دانست اين كار نشدني است؛ چرا كه در صلح نامه اي كه بين او و حسن بن علي منعقد شده بود، يكي از شروط اين بود كه معاويه بعد ازمرگش خلافت مسلمانان به شوري واگذار كند؛ از اين رو تمام تلاش خود را براي كشتن امام حسن به كار برد، و مروان بن حكم ـ همان كسي كه پيامبر او را تبعيد كرد ـ را به مدينه فرستاد و به او دستمال مسمومي داد و امر كرد كه او را به همسر امام حسن جعدة دختر اشعث بن قيس برساند و هر چه نيرنگ دارد به كار ببرد كه حسن بن علي اين دستمال را بعد از قضاء حاجتش استفاده كند. و نيز به جعده قول دهد كه پنجاه هزار درهم به او بدهد و او را به ازدواج فرزندش درآورد.

مروان براي انجام دستور معاويه به مدينه رفت و تمام تلاش خود را براي گول زدن همسر امام حسن به كار برد، تلاش او به بار نشست و به همين دليل امام حسن به ديار باقي شتافت، و جعده گول وعده هاي مروان را خورد واين گناه زشت را مرتكب شد.

الكوفي، أبي محمد أحمد بن أعثم (متوفاي314هـ)، كتاب الفتوح، ج 4، ص 319، تحقيق: علي شيري (ماجستر في التاريخ الإسلامي)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ـ بيروت، الطبعة: الأولي، 1411هـ

انصاري تلمستاني متوفاي 644هـ مي نويسد:

ومات الحسن، رضي الله عنه، مسموما يُقال إن امرأته " جَعْدة " بنت الأشعث بن قيس سمَّته. دَسَّ إليها معاوية أن تسمَّه فإذا مات أعطاها أربعين ألفا، وزوَّجها من يزيد فلما مات الحسن وفَّي لها بالمال وقال لها: حاجة هذا ما صنعت بابن فاطمة، فكيف تصنع بابن معاوية؟ فخسرت وما ربحت.

حسن (ع) مسموم از دنيا رفت. گفته اند كه همسرش جعده دختر اشعث بن قيس او را مسموم كرده است، معاويه مخفيانه براي او پيام فرستاد كه اگر مسموم نمايد و او از دنيا برود، چهل هزار درهم به او بدهد و او را به همسري يزيد درآورد. هنگامي كه حسين از دنيا رفت، مالي را كه وعده كرده بود، به داد و گفت: وقتي تو با فرزند فاطمه اين چنين كردي، با فرزند معاويه چه خواهي كرد؛ پس آن زن زيان كرد و سودي نبرد.

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص282، طبق برنامه الجامع الكبير.

و ابن عبد البر قرطبي مي نويسد:

وقال قتادة وأبو بكر بن حفص سم الحسن بن علي سمته إمرأته جعدة بنت الأشعث بن قيس الكندي.

وقالت طائفة كان ذلك منها بتدسيس معاوية إليها وما بذل لها من ذلك وكان لها ضرائر والله أعلم.

قتاده و ابوبكر بن حفص گفته اند: حسن بن علي را جعده همسرش مسموم كرد وگروهي گفته اند: اين كار جعده به اشاره و توطئه معاويه و به خاطر چيزهايي كه معاويه به او داد و چند هوو نيز داشت، بوده است.

النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج1، ص389، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ

و مسعودي شافعي تاريخ نويس معروف اهل سنت مي نويسد:

وذكر أن امرأته جَعْدة بنت الأشعث بن قيس الكندي سقته السم، وقد كان معاوية دسَّ إليها: إنك إن احتلْتِ في قتل الحسن وَجَّهت إليك بمائة ألف درهم، وزوَّجتك من يزيد، فكان ذلك الذي بعثها علي سَمّه، فلما مات وَفَي لها معاوية بالمال، وأرسل إليها: إنا - نحب حياة يزيد، ولولا ذلك لوفينا لك بتزويجه.

جعده دختر اشعث بن قيس كه همسر امام حسن عليه السلام بود آن حضرت را مسموم كرد، معاويه او را گول زد كه اگر بتواني امام حسن را مسموم كني، هزار درهم مي دهم و تو را به همسري يزيد درمي آورم همين وعده ها بود كه اورا بر اجراي توطئه ي معاويه تحريك كرد و وقتي اين كار را انجام داد، معاويه مال را به جعده داد؛ اما به او پيام داد كه من يزيد را دوست دارم و اگر اين نبود به وعده ام وفا مي كردم و تو را به ازدواج او درمي آوردم.

المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاي346هـ) مروج الذهب، ج1، ص346، باب ذكر خلافة الحسن بن علي بن أبي طالب، طبق برنامه الجامع الكبير و برنامه المكتبة الشاملة.

و ابن أبي الحديد شافعي در شرح نهج البلاغه مي نويسد:

قال أبو الحسن المدائني: وكانت وفاته في سنة تسع وأربعين، وكان مرضه أربعين يوما، وكانت سنه سبعا وأربعين سنة، دس إليه معاوية سما علي يد جعدة بنت الأشعث ابن قيس زوجة الحسن، وقال لها: إن قتلتيه بالسم فلك مائة ألف، وأزوجك يزيد ابني. فلما مات وفي لها بالمال، ولم يزوجها من يزيد. قال: أخشي أن تصنع بابني كما صنعت بابن رسول الله صلي الله عليه وسلم.

ابو الحسن مدائني گويد: امام حسن در سال 49 هـ از دنيا رفت و چهل روز مريض بود، سن آن حضرت در هنگام وفات 47 سال بود. معاويه دسيسه كرد و به دست جعده دختر اشعث كه همسر امام بود، سمي فرستاد و به او گفت: اگر او را با سم بكشي، به تو صدهزار [درهم] خواهم داد و نيز تو را به همسري يزيد درمي آورم. وقتي امام حسن را به شهادت رساند، مال را به او داد؛ ولي او را به همسري يزيد درنياورد و به او گفت: مي ترسم همان كاري را كه با فرزند رسول خدا كردي، با فرزند من هم انجام دهي.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص7، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.

مطهر بن طاهر مقدسي در تاريخ خود مي نويسد:

وقال آخرون أن معاوية دس إلي جعدة بنت الأشعث بن قيس بأن تسم الحسن ويزوجها يزيد فسمته وقتلته فقال لها معاوية إن يزيد منا بمكان وكيف يصلح له من لا يصلح لابن رسول الله وعوضها منه مائة ألف درهم.

ديگران گفته اند كه معاويه مخفيانه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر امام حسن را مسموم كند، او را به ازواج يزيد درآورد، پس امام حسن را مسموم كرد و به قتل رساند، معاويه به او گفت: يزيد در نزد ما جايگاهي دارد، چطور چيزي كه براي فرزند رسول خدا صلاحيت نداشت براي او صلاحيت خواهد داشت، در عوض كاري كه كرده بود به او صد هزار درهم داد.

المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، البدء والتاريخ، ج6، ص5، ناشر: مكتبة الثقافة الدينية - بورسعيد.

و أبوالفداء در تاريخش تلاش مي كند كه گناه معاويه را به گردن فرزندش يزيد بيندازد:

وتوفي الحسن من سم سقته زوجته جعدة بنت الأشعث، قيل فعلت ذلك بأمر معاوية، وقيل بأمر يزيد بن معاوية، ووعدها أنه يتزوجها إِن فعلت ذلك، فسقته السم وطالبت يزيد أن يتزوجها فأبي.

امام حسن عليه السلام با سمي كه همسرش جعده دختر اشعث داد، از دنيا رفت، برخي گفته اند: اين كار به دستور معاويه بوده، برخي گفته اند كه به دستور يزيد بوده و به او وعده داد كه اگر اين كار را انجام دهي با تو ازدواج مي كنم، پس او اين كار را انجام داد و از يزيد خواست كه با او ازدواج كند؛ ولي يزيد قبول نكرد.

أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير.

شمس الدين ذهبي به نقل از واقدي مي نويسد:

وقد سمعت بعض من يقول كان معاوية قد تلطف لبعض خدمه أن يسقيه سما.

از برخي شنيدم كه مي گفتند: معاويه به بعضي از نوكرانش اشاره كرد كه او را مسموم كند.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج3، ص274، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

ابن الوردي نيز در تاريخش مي گويد:

وقيل إن زوجته جعدة بنت الأشعث سمته، قيل بأمر معاوية، وقيل بأمر يزيد أطمعها بالتزوج بها ولم يف.

برخي گفته اند كه همسر امام حسن جعده دختر اشعث او را مسموم كرد، برخي گفته اند اين كار به دستور معاويه بوده، برخي ديگر گفته اند كه به دستور يزيد بوده و او را به طمع انداخت كه با تو ازدواج خواهم كرد؛ ولي به اين وعده اش وفا نكرد.

ابن الوردي، زين الدين عمر بن مظفر (متوفاي749هـ)، تاريخ ابن الوردي، ج1، ص158، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت، الطبعة: الأولي، 1417هـ - 1996م.

مدارك فرستادن سمّ توسط معاويه بيش از اين است كه مشاهده كرديد؛ اما ما به جهت اختصار به همين اندازه اكتفا مي كنيم.

خوشحالي معاويه از شهادت امام حسن عليه السلام:

بسياري از تاريخ نويسان اهل سنت نوشته اند كه وقتي خبر شهادت امام حسن عليه السلام به فرزند جگرخوار رسيد، سجده شكر بجاي آورد.

ابن سمعون بغدادي در أمالي، زمخشري در ربيع الأبرار، انصاري تلمستاني در الجوهرة في النسب و ابن خلكان در وفيات الأعيان، مي نويسند:

فلما بلغ معاوية موته سمع تكبيره من الخضراء، فكبرأهل الشام لذلك التكبير، فقالت فاختة بنت قريظة لمعاوية: أقر الله عينك ما الذي كبرت لأجله؟ فقال: مات الحسن، فقالت أ علي موت ابن فاطمة تكبر؟. فقال: والله ما كبرت شماتة بموته، ولكن استراح قلبي.

ودخل عليه ابن عباس رضي الله تعالي عنهما فقال له: يا ابن عباس هل تدري ما حدث في أهل بيتك؟ فقال: لا أدري ما حدث؟ إلا أني أراك مستبشرا وقد بلغني تكبيرك وسجودك فقال: مات الحسن فقال ابن عباس يرحم الله أبا محمد ثلاثا، والله يامعاوية لاتسد حفرته حفرتك، ولايزيد عمره في عمرك، ولئن كنا قد أصبنا بالحسن، فلقد أصبنا بإمام المتقين وخاتم النبيين، فجبر الله تلك الصدعة، وسكن تلك العبرة، وكان الله الخلف علينا من بعده.

زماني كه معاويه از وفات امام حسن با خبر شد، صداي تكبيرش از كاخ سبز شنيده شد، مردم شام به پيروي از او تكبير گفتند، فاخته دختر قريظه (همسر معاويه) به او گفت: چشمت روشن، به خاطر چه چيزي تكبير گفتي؟ معاويه گفت: حسن از دنيا رفت، فاخته گفت: آيا براي مردن فرزند فاطمه تكبير مي گوئي، معاويه گفت: به خدا قسم به خاطر شادماني در مرگ او تكبير نگفتم؛ ولي قلبم آسوده و راحت شد.

ابن عباس بر معاويه وارد شد، معاويه به او گفت: آيا از اتفاقي كه براي خانواده ات افتاده خبر داري؟ ابن عباس گفت: نمي دانم چه اتفاقي افتاده؛ ولي تو را شادمان و خندان مي بينم و خبر تكبير و سجده تو را شنيده ام. معاويه گفت: حسن از دنيا رفت. ابن عباس گفت: خد ابو محمد را رحمت كند ـ اين جمله را سه بار گفت ـ سوگند به خدا كه اي معاويه، بدن او قبر تو را نخواهد بست و كم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود، اگر ما به امام حسن ملحق شويم، به پيشواي پرهيزگاران و انگشتر پيامبران ملحق شده ايم و خداوند اين دوري را جبران و اين اندوه را تسكين خواهد داد؛ و پس از آن خداوند براي ما جانشين انتخاب خواهد كرد.

ابن سمعون البغدادي، أبو الحسين محمد بن أحمد بن إسماعيل بن عنبس (متوفاي387هـ)، أمالي ابن سمعون، ج1، ص165، طبق برنامه الجامع الكبير؛

ربيع الأبرار، زمخشري، ج1، ص438، باب الموت ومايتصل به من ذكر القبر، طبق برنامه الجامع الكبير و المكتبة الشاملة؛

الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج1، ص282، طبق برنامه الجامع الكبير؛

إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج2، ص66، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

زمخشري، علاوه بر روايت گذشته، اين مطلب را نيز نقل كرده است:

لما بلغ معاوية موت الحسن بن علي رضي الله عنه، سجد معاوية وسجد من حوله شكراً. فدخل عليه ابن عباس فقال له: يا ابن عباس أمات أبو محمد ؟ قال: نعم، وبلغني سجودك، والله يا ابن آكلة الكبود لا يسدن جسدك إياه حفرتك، ولا يزيد انقضاء أجله في عمرك.

هنگامي كه خبر شهادت امام حسن به معاويه رسيد، او و كساني كه در اطراف او بودند، سجده شكر بجاي آوردند. آنگاه ابن عباس نزد معاويه آمد، معاويه به وي گفت: آيا امام حسن مرد ؟ گفت: آري، من شنيده ام سجده شكر بجاي آورده اي! اي پسر زن جگر خوار، به خدا قسم! بدن او را در قبر تو نخواهند نهاد، فرا رسيدن مرگ او موجب طول عمر تو نخواهد شد!.

ربيع الأبرار، زمخشري، ج1، ص431، باب الموت ومايتصل به من ذكر القبر، بر اساس برنامه المكتبة الشاملة.

احمد زكي صفوت در جمهرة خطب العرب مي نويسد:

لما بلغ معاوية نعي الحسن بن علي رضي الله عنه أظهر الفرح والسرور حتي سجد وسجد من كان معه فبلغ ذلك عبد الله بن عباس وكان بالشام يومئذ فدخل علي معاوية فلما جلس قال معاوية يا بن عباس هلك الحسن بن علي ولم يظهر حزنا فقال ابن عباس نعم هلك إنا لله وإنا إليه راجعون ترجيعا مكررا وقد بلغني الذي أظهرت من الفرح والسرور لوفاته أما والله ما سد جسده حفرتك ولا زاد نقصان أجله في عمرك ولقد مات وهو خير منك ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن كان خيرا منه جده رسول الله صلي الله عليه وسلم فجبر الله مصيبته وخلف علينا من بعده أحسن الخلافة.

زماني كه خبر وفات حسن بن علي عليهما السلام به معاويه رسيد، آشكار به شادي و پايكوبي پرداخت؛ تا جائي كه به سجده افتاد و كساني كه با او بودند نيز سجده كردند. اين خبر به عبد الله بن عباس رسيد كه در آن زمان در شام بود، پس بر معاويه وارد شد، زماني كه نشست معاويه به او گفت: اي پسر عباس، حسن بن علي به هلاكت رسيد؛ چرا غمگين نيستي؟ ابن عباس گفت: بلي از دنيا رفت، همه ما از خدائيم و به سوي او بازخواهيم گشت ـ مرتب اين جمله را تكرار مي كرد ـ شنيده ام كه به خاطر وفات او آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخته اي، سوگند به خدا كه بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد، كم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالي از دنيا رفت كه از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شويم، به شخصي بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده ايم، پس خداوند مصيبت او را جبران خواهد كرد و پس از خوب جانشيناني خواهد فرستاد.

صفوت، أحمد زكي، جمهرة خطب العرب، ج2، ص99، ناشر: المكتبة العلمية - بيروت.

ابن قتيبه دينوري در كتاب الإمامة والسياسة مي نويسد:

فلما كانت سنة إحدي وخمسين، مرض الحسن بن علي مرضه الذي مات فيه، فكتب عامل المدينة إلي معاوية يخبره بشكاية الحسن، فكتب إليه معاوية: إن استطعت ألا يمضي يوم يمر بي إلا يأتيني فيه خبره فافعل، فلم يزل يكتب إليه بحاله حتي توفي.

فكتب إليه بذلك، فلما أتاه الخبر أظهر فرحا وسرورا، حتي سجد وسجد من كان معه، فبلغ ذلك عبد الله بن عباس، وكان بالشام يومئذ، فدخل علي معاوية، فلما جلس قال معاوية: يا بن عباس هلك الحسن بن علي، فقال ابن عباس: نعم هلك ( إنا لله وإنا إليه راجعون ) ترجيعا مكررا، وقد بلغني الذي أظهرت من الفرح والسرور لوفاته. أما والله ما سد جسده حفرتك، ولا زاد نقصان أجله في عمرك، ولقد مات وهو خير منك، ولئن أصبنا به لقد أصبنا بمن كان خيرا منه، جده رسول الله صلي الله عليه وسلم، فجبر الله مصيبته، وخلف علينا من بعده أحسن الخلافة.

ثم شهق ابن عباس وبكي، وبكي من حضر المجلس، وبكي معاوية، فما رأيت يوما أكثر باكيا من ذلك اليوم، فقال معاوية: بلغني أنه ترك بنين صغارا.

فقال ابن عباس: كلنا كان صغيرا فكبر. قال معاوية: كم أتي له من العمر ؟ فقال ابن عباس: أمر الحسن أعظم من أن يجهل أحد مولده. قال: فسكت معاوية يسيرا، ثم قال: يا بن العباس: أصبحت سيد قومك من بعده، فقال ابن عباس: أما ما أبقي الله أبا عبد الله الحسين فلا. قال معاوية: لله أبوك يا بن عباس، ما استنبأتك إلا وجدتك معدا.

هنگامي كه سال پنجاه و يك هجري شد، بيمار شد كه بر اثر همان بيماري از دنيا رفت، حاكم مدينه به معاويه نامه نوشت و او را وضعيت امام حسن با خبر ساخت، معاويه در جواب نوشت: اگر مي تواني هر روز اخبار او را براي من بفرست، پس از آن تا زماني كه امام حسن از دنيا رفت، احوال او را به معاويه مي رساند.

وقتي از دنيا رفت، حاكم مدينه اين خبر را به معاويه رساند، وقتي معاويه از اين قضيه با خبر شد، آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخت؛ تا جائي كه به سجده افتاد و كساني كه با او بودند نيز سجده كردند. اين خبر به عبد الله بن عباس رسيد كه در آن زمان در شام بود، پس بر معاويه وارد شد، زماني كه نشست معاويه به او گفت: اي پسر عباس، حسن بن علي به هلاكت رسيد؛ چرا غمگين نيستي؟ ابن عباس گفت: بلي از دنيا رفت، همه ما از خدائيم و به سوي او بازخواهيم گشت ـ مرتب اين جمله را تكرار مي كرد ـ شنيده ام كه به خاطر وفات او آشكارا به شادي و پايكوبي پرداخته اي، سوگند به خدا كه بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد، كم بودن عمر او بر عمر تو نخواهد افزود، او در حالي از دنيا رفت كه از تو بهتر بود، اگر ما به او ملحق شويم، به شخصي بهتر از او و جدش رسول خدا ملحق شده ايم، پس خداوند مصيبت او را جبران خواهد كرد و پس از خوب جانشيناني خواهد فرستاد.

سپس ابن عباس با صداي بلند گريه كرد و كساني كه در مجلس بودند نيز گريستند، معاويه نيز گريست، تا آن روز بيش از اين گريه ديده نشده بود، معاويه گفت: شنيده ام كه او كودكان خردسالي به جاي گذاشته است. ابن عباس گفت: همه ما كوچك بوديم و بزرگ شديم. معاويه گفت: او چند سال داشت؟ ابن عباس گفت: وضعيت امام حسن مشهورتر از آن است كه كسي تاريخ ولادتش را نداند، معاويه مدت كوتاهي ساكت شد سپس گفت: اي پسر عباس تو از امروز بزرگ قوم خود شدي، ابن عباس گفت: تا زماني كه خداوند أبا عبد الله الحسين زنده نگه داشته است، من بزرگ قوم نيستم! معاويه گفت: عجب پدري داشتي اي ابن عباس! هرگاه تو را امتحان كردم، تو را آماده ديدم!

الدينوري، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج1، ص142، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.

ابن عبد ربه در العقد الفريد مي نويسد:

ولما بلغ معاويةَ موتُ الحسن بن علي خر ساجداً لله، ثم أرسل إلي ابن عباس، وكان معه في الشام، فعزاه وهو مُستبشر، وقال له: ابن كم سنة مات أبو محمد؟ فقال له: سنِه كان يُسمع في قُريش، فالعجب من أن يجهله مثلُك! قال: بلغني أنه ترك أطفالاً صغاراً. قال: كُل ما كان صغيراً يَكْبُر، وإن طِفْلَنَا لكَهْل، وإن صغيرَنا لكَبير. ثم قال: مالي أراك يا معاويةُ مُستبشراً بموت الحسن ابن علي ؟ فوالله لا ينْسأ في أجلك، ولا يَسُد حُفرتك، وما أقَل بقاءَك وبقاءَنا بعده.

هنگامي كه خبر شهادت حسن بن علي عليهما السلام به معاويه رسيد، سجده شكر بجاي آورد، سپس كسي را به دنبال ابن عباس فرستاد كه در همان زمان در شام حضور داشت. سپس به او تسليت گفت در حالي كه شادمان بود. به ابن عباس گفت: ابو محمد در چند سالگي از دنيا رفت ؟ ابن عباس گفت: سن او را تمامي قريش مي دانند، عجيب است كه فردي همانند تو از آن آگاهي ندارد. سپس معاويه گفت: شنيده ام كه فرزندان كوچكي بر جاي نهاده است ؟! ابن عباس گفت: هر كوچكي، بزرگ خواهد شد، كودكان ما ير و خردسالان ما نيز بزرگ خواهند شد.

سپس عبد الله بن عباس گفت: اي معاويه! چرا تو به خاطر شهادت حسن بن علي (عليهما السلام) خوشحال شده اي ؟ به خدا قسم مردن او اجل شما را به تأخير نخواهد انداخت و بدن او قبر تو را پر نخواهد كرد. چه قدر كم است ماندن من و تو بعد از امام حسن عليه السلام.

العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، ج2، ص125، طبق برنامه المكتبة الشاملة.

حال در اين جا بار ديگر جملات رسول خدا صلي الله عليه وآله را در باره دشمني و جنگ با اهل بيت عليهم السلام يادآوري مي كنيم كه فرمود:

أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَكُمْ.

و نيز فرمود:

لا يبغضنا أهل البيت أحد إلا أدخله الله النار.

حال سؤال ما از علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه با توجه به آن چه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرموده و نيز با توجه به مداركي كه گذشت، قضاوت شما در باره معاويه چگونه خواهد بود؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | رضا ذوالفقاري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٨ خرداد ١٣٨٧ |
بااين دروغ ها فکر نکنيد ميتونيد تاريخ رو عوض کنيد

پاسخ:
جناب ذوالفقاري ! هر آن چه نوشته‌ايم ، از كتاب‌هاي اهل سنت بوده نه از كتاب‌هاي شيعه !
آيا از ديد شما ، تمامي اين علماي اهل سنت دروغگو هستند ؟!
2 | صدر الدين | Germany - Frankfurt am Main | ١٢:٠٠ - ١٦ آبان ١٣٨٨ |
سلام عليكم خسته نباشيد خدا به شما جزاي خير بدهد ببخشيد ميخواستم بدونم نظر شما در مورد وبلاگي به نامhttp://almojaz.blogfa.com/چه مي باشد مدير اون وبلاگ هم به شبهات جواب ميده ايا ميشود به پاسخ هايش اعتماد كرد يا نه ممنون از توجه شما التماس دعا
3 | حسن ايوبي | Iran - Markaz | ١٢:٠٠ - ٢٢ دي ١٣٨٨ |
سلام و خسته نباشيد از شما مي خواستم بپرسم وقتي که حضرت حسن را همسر ايشان شهيد نمود آيا اين همسر اعتراف نمود به اين عمل خويش تا آخر عمر يا خير ؟آيا در منابع تاريخي نيامده است که طبيبي اثر سم را تشخيص داد ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در منابع تاريخ ، امده است كه همسر آن حضرت نيز خود از اين كار پشيمان شده ، اما ديگر پشيماني سودي نداشت !
آري ، حتي خود حضرت نيز علنا از مسموم شدن خويش سخن گفته‌اند ، جداي از اينكه در مورد طبيب نيز در روايات ، مطالبي آمده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | اسلام تكست | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٤ بهمن ١٣٨٨ |
نظر اهل سنت اين است که حضرت حسن به مرگ خود وفات يافته اند. بهترين دليل ما بر اين مدعا اين است که هيچکس بخاطر قتل حسن کشته و يا محاکمه نشد . حتي انگشت اتهام هم بسوي هيچکس نشانه نرفت. و با توجه به روحيه مبارز طلبي و تسليم ناپذيري حسين و با توجه به اينکه بعد از مرگ برادر، او رييس خاندان بود، محال ممکن بود که از قاتل قصاص نگيرد، اگر حسين صبر و تحمل ميکرد، فرزندان سلحشور حسن کي صبر ميکردند؟ اگر شيعه باز داستان بسازد که قاتل تحت حمايت حاکم بود، ميگويم که شما ميگوييد قاتل در مدينه بود در مدينه حسين قوي تر و محبوب تر از حاکم بود و در قديم اولياي دم رواسا قاتل را ميکشتند، و علاوه بر اين، اصلا دعوايي پيش حاکم مطرح نشد، اگر مساله اي بود، دستکم بايد جارجنجالهايش در دادگاه هاي مدينه انعکاس ميافت. تاريخ در اين باره هيچ چيزي را ثبت نکرده. پس افسانه شهادت حسن باطل و دروغ است و نکته ديگري که ادعاي ما را تقويت ميکند همانا عدم ذکر شهادت حسن بوسيله رسول الله صلي الله عليه وسلم است پيامبر شهادت حسين را پيشاپيش خبر داده بودند و از صلح حسن نيز پيشاپيش ما را باخبر نموده بودند، اما ذکري از شهادت حسن در احاديث رسول الله نيامده، در حاليکه اهميت حسن از حسين رضي الله عنهما کمتر نيست و در حديث هردوي آنها سردار جوانان بهشتند

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است به جاي پيگيري اين نوشته‌ها ، كه ارزش علمي ندارند ، كمي به دنبال حقيقت باشيد !
2- ادعا شده است «بهترين دليل ما بر اين مدعا اين است که هيچکس بخاطر قتل حسن کشته و يا محاکمه نشد . حتي انگشت اتهام هم بسوي هيچکس نشانه نرفت»!
آيا اجماع مسلمانان اين نيست كه رسول خدا (ص) مسموم از دنيا رفت ؟ آيا كسي به خاطر ايشان كشته شد ؟ كسي محاكمه شد ؟
3- گفته است «و نکته ديگري که ادعاي ما را تقويت ميکند همانا عدم ذکر شهادت حسن بوسيله رسول الله صلي الله عليه وسلم است»!
آيا شما اهل سنت ، براي رسول خدا علم غيب قائليد ؟ شما كه مي‌گوييد پيامبر نيز علم غيب ندارد ! چگونه مي‌گوييد كه ايشان صلح حسن و شهادت حسين عليهما السلام را پيشگويي كرده است ؟
البته اگر در روايات شما شهادت امام حسن عليه السلام ، پيشگويي نشده است ، اما در كتب شيعه اين مطلب به صراحت آمده است ؛ همچنين جويني شافعي در كتاب خويش ، از رسول خدا (ص) در مورد ايشان نقل مي كند كه «فلا يزال الامر به حتي يقتل بالسم ظلما وعدوانا»
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
5 | دلي پر خون | | ١٢:٠٠ - ٠٧ بهمن ١٣٨٨ |
اسلام تكست:
خيلي پرو وبي شعوري ...اون قدر گستاخ نباش واسه اون معاويه پليد دل فاطمه زهرا رو امسال شما درد آوردين
ازت خواهش مي كنم تعصبت رو كنار بزار
اون سايتي كه اسمت گذاشتي رو ديدم سرتاپا چرندياته......برو ببين در مورد شير دادن به بزرگ سال چي جوابي داده....
6 | علي رضا | Iran - Rasht | ١٢:٠٠ - ٠٧ بهمن ١٣٨٨ |
www.al-imamia.blogfa.com أرحب بکم في موقعي
7 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام جناب اسلام تكست همگان مي دانند كه اسلام تك است البته اسلام اهل بيت پاك عصمت و طهارت نه آن اسلامي كه امثال معاويه عليه الهاويه سردامدار آن هستند . اين هم شمه اي از زندگي نامه نكبت بار معاويه براي شناخت بهتر او :معاويه از دو فرد كثيف و پليد بوجود آمده كه بنا بقانون توارث خباثت ذاتى هر دو را به ارث برده بود.پدرش ابوسفيان رئيس مشركين و بت‏پرستان قريش بود و خداوند نيز بهمين عنوان در قرآن درباره او فرمايد: فقاتلوا ائمة الكفر انهم لا ايمان لهم با پيشوايان كفر جنگ كنيد كه سوگندهاى آنها احترامى ندارد كه رعايت شود. ابوسفيان در اغلب غزوات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمانده لشگر بت‏پرستان و مشركين مكه بوده و در واقع جنگهاى احد و بدر و احزاب و ساير جنگها را او بوجود آورده بود،ابوسفيان مدت 21 سال با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مخالفت و دشمنى نمود و در فتح مكه از ترس شمشير بظاهر اسلام آورد ولى در باطن به همان كفر و بت پرستى خود باقى ماند. و اما مادرش هند دختر عتبة بن ربيعة بن عبد شمس بود و با رسول اكرم صلى الله عليه و آله دشمنى فوق العاده داشته و در مكه آنحضرت را آزار ميرسانيد،در جنگ احد باتفاق چند تن از زنان ديگر پشت سر مردان حركت كرده و آنان را با دف زدن براى جنگ با مسلمين تشجيع مينمود و در خاتمه جنگ هم كه حمزه عموى پيغمبر صلى الله عليه و آله بدرجه شهادت رسيده بود بدستور هند وحشى قاتل حمزه جگر او را بيرون كشيد و پيش هند برد و آن ملعونه از شدت عداوت تكه‏اى از كبد را در دهان خود گذاشت و از آن تاريخ به هند جگر خوار معروف گرديد .در زمان جاهليت به ولگردى و بدكارگى شهرت داشت و معاويه هم در چنان موقعى از وى متولد گرديده بود. بهتر است بي خودي تلاش نكني و رييس فئه باغيه و صاحب شجره ملعونه را تبرئه نكني . در دنائت معاويه ملعون همين بس كه به نفرين پيامبر (صلي الله عليه و آله ) دچار شد و شكمش هيچ گاه سير نشد
8 | محمد رضا پرتو | | ١٢:٠٠ - ٠٩ بهمن ١٣٨٨ |
اسلام تكست يه سايت ياوه سراست كه آثاري از كار علمي در آن ديده نشده . شمارا بخدا مگر اين معاويه ملعون نجس العين سنت لعن بر علي (صلي الله عليه)را نگذاشت ؟
مفسر اديب تاريخدان علامه زمخشري در كتاب ربيع الابرار ج2 در 4جلديها ص186چاپ بيروت مينويسد:
كان في ايام بني اميه اكثر من سبعين الف منبر !!!!!يلعن عليها علي بن ابي طالب بما سنه لهم معاويه من ذلك!!!!!
در ايام حكومت بني اميه(لعنهم الله قاطبتا) در بالاي بيش از 70هزار منبر!!!!!!!!!حضرت علي (صلي الله عليه )لعن ميشد بخاطر آنچه كه معاويه سنت كرده بود.
چرا اونجا رگ گردن وهابيون اسلام تكست ورم نميكند ؟ علي (صلي الله عليه) مگر صحابه نيست؟ !!!! مگر علي (صلي الله عليه)احتياج به دفاع ندارد؟؟؟؟آنهمه صحابه كجا رفت؟؟؟ چرا از علي (صلي الله عليه)دفاع نكرد؟؟؟؟بهمان دليل از خانم فاطمه (صلوات الله عليها .عليها افضل صلوات الله)دفاع نكردند.
ابن جوزي در كتاب الموضوعات دارد كه لا يصح عن النبي (صلي الله عليه وسلم)في فضل معاويه بن ابي سفيان شيئ. !!!! (الموضوعات ج2 صفحه 24)
در فضل معاويه هيچ روايتي از سوي پيامبر (صلي الله عليه(واله)وسلم)صحيح نميباشد!!!!!!
واي بر شما ثم واي بر شما كه بگوييد معاويه انسان بود از سگ كثيفتره معاويه
شيعه بدون سند حرف نميزند قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين. وهابيون اسلام تكست دليل بياوريد سند ذكر كنيد سند سند سند سند سند
شما همه تان فرزندان معاويه و يزيد بوالهوس و سگ و ميمون باز هستيد .اسلام تكستو ميگم.
تا زماني كه شيخ مفيد زمان آيه خدا استاد ارجمند حسيني قزويني (جانم فداي او روحم فداي او پدر و مادرم فداي او )وجود دارد شما جولانگاهي نخواهيد داشت.
9 | يك مسلمان | United States - Brooklyn | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٨ |
السلام عليك ايها السبط الاكبر الامام حسن بن علي الكريم المجتبي عليه السلام اين شعر مرحوم آغاسي تقديم به همه عاشقان عترت نبوي ( ص ): ساقي امشب باده زهري بده لطف پنهان در دل قهري بده عاقبت زخـم زبـانـم مي كشد امت نا مـهـربـانم مي كشد پروردگارا ! نام ما را در شمار دوستداران آن امام همام و برائت جويان از قاتلين تاريك طينت آن حضرت قرار بده . آمين يا رب العالمين
10 | سيد مصطفي دارابي | | ١٢:٠٠ - ١٠ بهمن ١٣٨٨ |
با سلام و خسته نباشيد خدمت تمام كساني كه در روشنگري و اثبات حقانيت شيعه تلاش ميكنند،ميخوام به نوبه خودم از تمام مسولان سايت بالاخص جناب آقاي حسيني و ساير دوستان با اطلاعات و آگاه به تاريخ صدر اسلام و آگاه به علوم حديث،تشكر كرده باشم.
چند مدتيه كه من با اين سايت آشنا شدم و مطالب را مطالعه ميكنم،واقعاً از اين گفتگوها لذت ميبرم،اميدوارم در پرتو عنايات امام زمان(عج) اين بچه شيعيان فعال و مطلع،توفيق روز افزون داشته باشند.
11 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ١١ بهمن ١٣٨٨ |
آيا مي‌دانيد که اهل عمر منکر شهادت محمد ابن ابي‌بکر هستند؟
***************
«نظر اهل سنت اين است که محمد ابن ابي بکر به مرگ خود وفات يافته اند. بهترين دليل ما بر اين مدعا اين است که هيچکس بخاطر قتل محمد ابن ابي بکر کشته و يا محاکمه نشد . حتي انگشت اتهام هم بسوي هيچکس نشانه نرفت.
و با توجه به روحيه مبارز طلبي و تسليم ناپذيري عايشه و با توجه به اينکه بعد از مرگ برادر، او مورد احترم خاندان بود، محال ممکن بود که از قاتل قصاص نگيرد، اگر عايشه صبر و تحمل ميکرد، فرزندان سلحشور ابوبکر کي صبر ميکردند؟
اگر شيعه باز داستان بسازد که قاتل تحت حمايت حاکم بود، ميگويم که شما ميگوييد قاتل در مدينه بود در مدينه عائشه قوي تر و محبوب تر از حاکم بود و در قديم اولياي دم رواسا قاتل را ميکشتند،
و علاوه بر اين، اصلا دعوايي پيش حاکم مطرح نشد، اگر مساله اي بود، دستکم بايد جارجنجالهايش در دادگاه هاي مدينه انعکاس ميافت.
تاريخ در اين باره هيچ چيزي را ثبت نکرده.
پس افسانه شهادت محمد ابن ابي بکر باطل و دروغ است و نکته ديگري که ادعاي ما را تقويت ميکند همانا عدم ذکر شهادت محمد ابن ابي بکر بوسيله رسول الله صلي الله عليه وسلم است
پيامبر قتل عثمان را پيشاپيش خبر داده بودند و از قتل عمر نيز پيشاپيش ما را باخبر نموده بودند، اما ذکري از شهادت محمد ابن ابي بکر در احاديث رسول الله نيامده، در حاليکه اهميت محمد ابن ابي بکر از عايشه کمتر نيست»
*********************
آشپزي به سبک عمري ها:
1) ابتدا گوشت را که بر روي آتش يخ زده‌است از آتش برمي‌داريم.
2) سپس براي آنکه کمي شور شود به آن شکر اضافه مي‌کنيم.
3) بعد آن را در فريزر قرار داده تا آنجا که سرخ شود و به خوبي پخته شود.
4) اگر خيلي مايل هستيد که کباب لذيذي را آماده کنيد توصيه مي‌کنيم که اجاق را داخل فريز قرار داده و شعله را تا آخر زياد کنيد.
5) ولي نکته اصلي آن است که اگر کسي به شما اعتراض کرد بلافاصله او را کافر خطاب کرده و حکم قتل او را صادر کنيد!!!
6) در پايان درحاليکه زير باران شديد از آفتاب داغ لذت مي‌بريد کباب عمري خود را ميل کنيد!
*************
«ما جعل اللّهُ لرجلٍ من قلبين في جوفه و ما جعل أَزواجكم اللاءي تظاهرون منهن أمهاتكم و ما جعل أَدعياءكم أَبناءكم ذلكم قولكم بأَفواهكم و اللّهُ يقول الحق و هو يهدي السبيل»

يا علي
12 | سيد امير | | ١٢:٠٠ - ١٦ بهمن ١٣٨٨ |
مسئولين محترم مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)
سلام عليكم و رحمه الله و بركاته
امروز روز بيستم صفر . اربعين سالار شهيدان مولايمان ابا عبدالله الحسين (ع) است.
با چشماني اشكبار از خداوند متعال استدعا دارم شما را با ابا محمد (ع) و برادر گرامي اشان ابا عبدالله(ع) محشور نمايد.
خداوند به اين بنده حقير توفيق داد كه مقاله شما را از ابتدا تا انتها بدقت بخوانم . اين برايم بسيار مبارك بود كه از ابتدا تا انتهاي قرائت مقاله تان در روز اربعين ابا عبدالله امام حسين (ع) براي مظلوميت برادر بزرگوارشان ابا محمد امام حسن (ع) خون بگريم.
شايسته است كه در اينجا يادي كنم از دست اندركاران سريال تلويزيوني تنهاترين سردار . پاداش خيرشان با خداوند متعال .
براستي كه امام حسن (ع) در صدر اسلام تنهاترين سردار بود.

جانم به فداي تنهاترين سردار

أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَكُمْ
13 | علي رضا | Iran - Langarūd | ١٢:٠٠ - ١٩ بهمن ١٣٨٨ |
اين بلاگ بنده است مي توانيد در شبکه جهاني در برابر مخالفين عرب زبان از آن استفاده کنيد.
www.al-imamia.blogfa.com
14 | حبيب | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٣ بهمن ١٣٨٨ |
در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله كرد آن تشت را زخون جگر باغ لاله كرد
خوني كه خورد در همه عمر از گلو بريخت خود راتهي زخون دل چندساله كرد
شهادت غريبانه ي زينت دوش رسول الله (ص) "امام حسن بن علي" عليهما السلام را خدمت همه ي شيعيان تسليت عرض مي كنم.
15 | علي | Sudan - Khartoum | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٩ |
با سلام و درود خدمت همه ي دلسوختگان اهلبيت . راستش اولين بار است که با پايگاه اطلاع رساني شما آشنا شدم . خداوند خيرتان دهد. تمام اطلاعات درباره شهادت مظلوم مدينه کريم اهل بيت آقاامام حسن مجتبي عليه السلام را خواندم حتي با دقت تمام نظرات داده شده را هم خواندم و با نهايت پوزش جا دارد نکاتي را ياد آور شوم. دوستان عزيز، بنده يکسالي است که در يک کشور سني مذهب مقيم شده ام و پس از پايان کارم به ايران عزيز برخواهم گشت. در روز عيد قربان به مسجدشان رفتم و با آنان نماز عيد قربان خواندم در نماز جمعه شان شرکت مي کنم و با بسياي از مسلمانان اهل تسنن خصوصا جوانان هم تبادل اطلاعات ديني و مذهب شيعه کرده ام و آنچه تا کنون نصيبم شد اينست که آنان آگاهي کامل نسبت به شيعه ندارند .حتي برخي از پيروان فريب خورده وهابي هم اطلاع جامع و کاملي از شيعه ندارند و هر آنچه که مي دانند يک سري دروغ ها و اراجيفي است که سرکردگان وهابي به خورد آنان مي دهند .به عنوان نمونه يکي از جوانان تحصيل کرده که با دوست پزشک خود پس از نماز جمعه با من هم صحبت شد پرسيد شما چه وجه اشتراکاتي با ما داريد ؟ گفتم مثل شما هفده رکعت نماز مي خوانيم . کتاب آسماني ما و شما- قرآن - يکي است و ... پرسيد يعني شما نمي گوييد که قرآن بر علي هم نازل شد؟ شما نمگوييد که علي هم پيامبر خداست ؟ و سوالاتي ديگر که پاسخ مناسب و به دور از هرگونه تنش و برخورد احساساتي و اين گونه برخورد ها در مکانهاي ديگري هم رخ داد و سوالاتي مانند اين پرسيده مي شد و وقتي حقيقت را رو در رو برايشان بازگو مي کرديم بسيار به ما نزديکتر مي شدند و احترام ديگر گونه اي قائل مي شدند . من هم از فرصت استفاده مي کردم و کتاب « المراجعات» و «شب هاي پيشاور» و... را به آنان معرفي مي کردم . دعاي کميل و نهج اليلاغه را عنوان مي کردم. دوستان به دور از هرگونه تندي و دشمني با برادران اهل تسنن بايد حقيقت ها را با هم مرور کرد وگرنه با لعن نفرين و دشنام که خواست دشمن است کاري به انجام نمي رسد. بايد آن بخش از تاريخ را که ما مستند داريم حتي از کتب اهل تسنن هويدا سازيم که متاسفانه اين بخش ها در کتب منتشره در اين کشورها با دسيسه هاي وهابيون ملحد حذف شده است . آنان از غدير خم چيزي نمي دانند. برايشان از آيه تطهيربه گونه اي ديگر سخن گفته شده ، آنان از واقعه آل عبا اطلاع چنداني ندارند و ... به اميد لطف و توفيق خداوند و روشنگري هاي عالمان ديني و مذهبي نکات مبهمي که بين دو مذهب شيعه و سني وجود دارد برداشته شود و عالم متحد اسلامي پديد آيد آمين يا رب العالمين
16 | هادي | | ٠٩:٣١ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٩ |
سلام
از اهل سنت در شگفتم مي گويند پيامبر ص فرموده صحابه مانند ستارگان مي مانند.
بعد مي بينيم که معاويه عايشه را به قتل رساند.
طلحه عثمان را به قتل رساند.
يزيد مصعب بن زيبر را به قتل رساند.
ولي آن ها همه را اهل بهشت مي دانند.
17 | حسن نقوي | | ١٧:٢٢ - ١٧ شهریور ١٣٨٩ |
سلام عليکم؛ خيلي استفادہ کرديم در مورد روايت طبراني نظر شما چيست؟ حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي قال ثنا محمد بن عبد الله بن نمير ثنا يحيى بن أبي بكير ثنا شعبة : عن أبي بكر بن حفص أن سعدا و الحسن بن علي رضي الله عنهما ماتا في زمن معاوية رضي الله عنه فيرون أنه سمه حوالہ المعجم الكبيرج 3 ص 71 المؤلف : سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الناشر : مكتبة العلوم والحكم - الموصل الطبعة الثانية ، 1404 – 1983

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در اين متن ، مشخص نشده است كه فاعل «يرون» چه كسي است ، بنابراين نمي‌تواند در مناظره و يا بحث علمي به كار رود ، اما به عنوان يك سر نخ براي محقق تاريخي مناسب است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

18 | محمدي | | ٠٢:٠٨ - ١٤ بهمن ١٣٨٩ |
با سلام و تشكر از زحمات دوستان
به عقيده بنده كساني كه نظر مي دهند فحش ندهند چرا
كه فحاشي در مذهب ما به شدت نهي شده است . ثانيا نشانه
ضعف است . ثالثا تا كنون كسي با فحاشي نتوانسته ديگران را هدايت
كند. مي توانيم با كنايه زدن مقصود خود را برسانيم .
از مسئولين سايت تقاضا مي كنم تا نظراتي كه حاوي الفاظ ركيك است سانسور كنند.
19 | پارسا رضا | | ١٥:٥٨ - ١١ اسفند ١٣٨٩ |
آيا مسموم کردن امام حسن عليه السلام به دستور معاويه بود؟! سه امام زنده؛ حتي با ياري يکديگر؛ نتوانستند جلوي يک توطئه ساده را بگيرند و هر سه فريب خوردند!!! ادعاي شيعه : طبق روايات بسياري كه در كتاب‌هاي شيعه و سني وجود دارد، معاوية بن أبي سفيان سمّي را براي جعده دختر اشعث بن قيس، همان كسي كه در تمام حوادث زمان امام علي عليه السلام نقش اساسي داشت، فرستاد و به او وعده داد كه اگر امام حسن عليه السلام را به شهادت برساني، تو را به ازدواج پسرم يزيد درمي آورم . جعده نيز دستور معاويه را اجرا كرد و آن حضرت را در حالي كه روزه داشت و براي افطار به خانه آمده بود، با زهري كه معاويه فرستاده بود به شهادت رساند . ابوالفرج اصفهاني، عالم بزرگ اهل سنت در كتاب معتبر مقاتل الطالبين مي‌نويسد : . از مغيره روايت شده است كه معاويه به جعده دختر اشعث پيام داد كه اگر حسن را مسموم كنى تو را به همسرى پسرم يزيد در مى‏آورم . جعده، همسر امام حسن بود . معاويه صد هزار درهم براى او فرستاد و او امام حسن (عليه السلام) را مسموم كرد، معاويه صد هزار درهم را به جعده تسليم كرد ؛ ولى او را به همسرى يزيد در نياورد . مردى از خاندان طلحه بعدها جعده را به همسرى گرفت و از او داراى فرزند شد و هر گاه ميان آنان و ديگر خانواده‏هاى قريش بگو مگو در مى‏گرفت، فرزندان جعده را ملامت و سرزنش مى‏كردند و به آنان مى‏گفتند : شما پسران زنى هستيد كه شوهرانشان را مسموم مي كرده اند . مقاتل الطالبين، ج1،‌ ص20، باب رجع الحديث الي خبر الحسن، طبق برنامه المكتبة الشاملة . زمخشري نحوي و مفسر نام آور اهل سنت، و ابن ابي الحديد شافعي و مسعودي،تاريخ نويس مشهور اهل السنه و ابن قتيبه در کتاب سياسه و امامه در اين باره مي‌گويند:........................ پاسخ اهل سنت: اولا زمخشري و ابن ابي الحديد و مسعودي، و کتاب سياسه و امامه، مال شيعه هاست نه از سني ها . و اگر من بگويم که ابن ابي الحديد آدم اشغالي بود يک سني هم بمن اعتراض نميکند اما شيعه ها بانگ فرياد شان کوش فلک را کر ميکند، و اين خود دليلي ديگر است براين که نامبردگان شيعه بودند نه سني! و کتاب سياسه و امامه هم از تاليفات ابن قتيبه نيست از مکر هاي شماست ! حالا برويم سرموضوع: بله در بعضي از کتب تاريخي ما رواياتي آمده که حکايت از مسموم شدن حسن رضي الله عنه دارد اما اين خبر نميتواند درست باشد .ولي شيعه، چون کارش،شعله ور کردن فتنه است با دستکاري در متون، سعي ميکند به نيت فاسد خود لباس جنگ بپوشاند! از همين کتابي که نقل کرده فقط در چند سطر پايين تر، اين جمله هم هست «عن عمير بن إسحاق - واللفظ له - قال: كنت مع الحسن والحسين في الدار فدخل الحسن المخرج ثم خرج فقال: لقد سقيت السم مراراً ما سقيته مثل هذه المرة، ولقد لفظت قطعة من كبدي فجعلت أقلبها بعود معي، فقال له الحسين: من سقاكه؟ فقال: وما تريد منه؟ أتريد أن تقتله، إن يكن هو هو فالله أشد نقمة منك، وإن لم يكن هو فما أحب أن يؤخذ بي بريء. » عمير بن عباس ميگويد در خانه،پيش حسن و حسين بودم که حسن به دستشويي رفت و بعد بيرون آمد و گفت بارها بمن سم خورانده بودند،اما هرگز مثل اين دفعه نبود. اينبار پاره اي از کبدم را استفراغ کردم ..... و حسين پرسيد چه کسي آنرا بتو نوشاند ؟ حسن گفت : از او چه ميخواهي ؟ آيا ميکشيش؟، اگر کسيکه به او شک دارم، همو باشد، الله بهتر از تو انتقام ميگيرد و اگر بيگناه باشد، دوست ندارم بيگناهي آزار ببيند مقاتل الطالبين، ج1،‌ ص20، باب رجع الحديث الي خبر الحسن، طبق برنامه المكتبة الشاملة . پس ميبيند صاحب کتاب مقاتل الطالبين،روايات مختلفي که پيرامون مرگ حسن بر سر زبانها بود را در کتاب خود جمع کرده و اينکه همسر حضرت حسن به او زهر خورانده نظر و راي نويسنده نيست و راي اهل سنت نيز اين نيست. نظر اهل سنت اين است که حضرت حسن به مرگ خود وفات يافته اند. بهترين دليل ما بر اين مدعا اين است که هيچکس بخاطر قتل حسن کشته و يا محاکمه نشد . حتي انگشت اتهام هم بسوي هيچکس نشانه نرفت. و با توجه به روحيه مبارز طلبي و تسليم ناپذيري حسين و با توجه به اينکه بعد از مرگ برادر، او رييس خاندان بود، محال ممکن بود که از قاتل قصاص نگيرد، اگر حسين صبر و تحمل ميکرد، فرزندان سلحشور حسن کي صبر ميکردند؟ اگر شيعه باز داستان بسازد که قاتل تحت حمايت حاکم بود، ميگويم که شما ميگوييد قاتل در مدينه بود در مدينه حسين قوي تر و محبوب تر از حاکم بود و در قديم اولياي دم رواسا قاتل را ميکشتند، و علاوه بر اين، اصلا دعوايي پيش حاکم مطرح نشد، اگر مساله اي بود، دستکم بايد جارجنجالهايش در دادگاه هاي مدينه انعکاس ميافت. تاريخ در اين باره هيچ چيزي را ثبت نکرده. پس افسانه شهادت حسن باطل و دروغ است و نکته ديگري که ادعاي ما را تقويت ميکند همانا عدم ذکر شهادت حسن بوسيله رسول الله صلي الله عليه وسلم است پيامبر شهادت حسين را پيشاپيش خبر داده بودند و از صلح حسن نيز پيشاپيش ما را باخبر نموده بودند، اما ذکري از شهادت حسن در احاديث رسول الله نيامده، در حاليکه اهميت حسن از حسين رضي الله عنهما کمتر نيست و در حديث هردوي آنها سردار جوانان بهشتند در آخر ما به شيعه ميگوييم هرکس که ادعاي شهادت حسن را مطرح کند باز حق دارد، اما تو با اين اعتقادات عجيبت اصلا حق حرف زدن نداري تويي که ميگويي امام، حساب برگ هايي که از درختان ميافتد را نيز دارد ! تو نمتواني بگويي که حسن شير زهر آلود را نوشيد. شما ها که امامتان عالم الغيب و الشهاده است،حق نداريد اين اتهام را مطرح کنيد در زماني که امام حسن ليوان شير حاوي سم را سرکشيد دو امام ديگر نيز زده بودند يعني همزمان در روي کره زمين سه امام حي و زنده داشتيم،حسن و حسين و امام سجاد سه امام حتي با کمک هم، از تشخيص محتوايات يک ليوان شير در زمان حياتشان عاجز بودند، اينها آخر چگونه ميتوانند بعد از مرگ بشما کمک کنند که سر قبرشان ميرويد و حاجت خود را به آنها عرضه ميکنيد؟!! يک متخصص آزمايشگاه در ده دقيقه ميتواند تشخيص دهد در ليوان شير بود يا زهر شير، و سه امام شما به اندازه يک متخصص آزمايشگاه قدرت نداشتند پس چرا صفت غيب داني و امامان را لازم و ملزوم يکديگر ميدانيد؟!

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا مدارك ذكر شده در اين مقاله ، تنها ابن ابي الحديد و مسعودي و ابن جوزي است ؟! يعني ابن عبد البر و نويري و ابن سمعون و ابن خلكان و ابن عبدربه و بلاذري و قرطبي حنفي و سعدي خزرجي ، و طبري و ابن سعد صاحب طبقات ، در اين مقاله ذكر نشده‌اند ؟!

بهتر است به جاي انكار يك مطلب كه نزد علماي اهل سنت از مسلمات است ، فكري به حال علت دفاع نابجاي خود از معاويه بكنيد !

2- آيا رسول خدا (ص) علم غيب داشت يا نه؟ «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول» پس چطور مسموم شد و با سم از دنيا رفت ؟

آيا يعقوب نبي از زنده بودن يوسف با خبر بود يا نه «اني اعلم من الله ما لا تعلمون» پس چرا نتوانست جلوي دور شدن او از خود را بگيرد و چرا او را نجات نداد و....

بهتر است به جاي اينكه تصورات شخصي خود را به جاي دين مطرح كنيد ، كمي با قرآن و روايات انس و الفت داشته باشيد !

گروه پاسخ به شبهات

20 | دوستار اهل بيت | | ١٥:٤١ - ١٥ اسفند ١٣٨٩ |
باتشكر ازآقا علي واقعا" جالب نظر دادي بايد از دشنام پرهيز كرد افراد عامي اهل سنت ووهابي از اسلام فقط به اندازه دانش آموز كلاس اول ميدانند فكر ميكنند چون ميتوانند بخوانند ميتوانند فرمولهاي رياضي وفيزيك وشيمي و... را حل كنند .آنهايي همم كه كمي بيشتر سواد دارنند سفسطه ميكنند.وفتوا به قتل ومشرك ومجوس بودن ميكنند مانند صهيونيسم ها كه خودشان رابرترين اديان وافراد دنيا مي دانند. پس با متانت وادب همچو امامانمان صحبت كنيد .
21 | ابراهيم نصرالهي | | ٢٣:٤٧ - ٢٢ اسفند ١٣٨٩ |
باعرض سلام خدمت همه خواهرا و برادراي بزرگوارم/چندسال پيش كه به صورت قاچاقي به زيارت عتبات عاليات مشرف شده بوديم توشهر كوفه يه جرياني پيش اومد برام كه تبديل به يكي از تامل برانگيزترين خاطرات زندگيم شد كه دوست دارم واسه شما هم تعريف كنم"البته دوست دارم برادرا و خواهراي اهل سنتم كمي به اين قضيه پيش اومده فكر كنن!!
به شهر كوفه كه رسيديم واسه زيارت جناب ميثم تمار(ره)عازم شديم"درحين زيارت متوجه شدم كه يكي از برادراي اهل سنت داشت جناب ميثم رو زيارت ميكرد"فرصت رو مناسب ديدم و رفتم جلو ودست پا شكسته خواستم بعد از سلام و عليك سر حرفو در بيارم كه ديدم شكر خدا تقريبا فارسي خوب بلده"بعد از سلام وعليك پرسيدم برادرم اين كيه كه زيارتش كردين؟جواب داد جناب ميثم تمار.پرسيدم سرگذشت زندگيشو ميدونين؟گفت آره,ميدونم كه جناب ميثم(رضي الله عنه)به جرم حب علي ابن ابي طالب(رضي الله عنه)به دستور معاويه(رضي الله عنه)به شهادت رسيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا من كاري به كم و زياد و درست و نادرست بودن قضيش ندارم"ولي بالاخره من نفهميدم اين وسط چيشد كه هم ظالم"هم مظلوم رضي الله عنه ميشن؟؟!!
22 | العبيد | | ١٩:٤١ - ٠٨ آذر ١٣٩٠ |
سلام در اين مقاله گفته ايد كه ابو الفرج اصفهاني مورد قبول اهل سنت است ميشود اين گفتار را مستند نماييد.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه به صورت مفصل در بخش نظرات آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=13511

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

23 | مقيمي | | ١٩:٢٥ - ٠٣ بهمن ١٣٩٠ |
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد واخر تابع له علي ذالک .اللهم العن يزيد اللهم العن المعاويه.
24 | سعيد | Iran - Birjand | ٢١:٥٧ - ٠٣ بهمن ١٣٩٠ |
با سلام
در جواب اسلام تکست و آن چند مخالف ديگر، خوب بود استدلال دومتان را هم مورد تأکيد قرار ميداديد... فارغ از اين که امام حسن عليه السلام چگونه از دنيا رفت ... بحث ديگر اين است که چرا معاويه اين قدر خوشحال بود، اگر دوست دار اهل بيت بود؟!!!.... قطعاً دشمن بود و دشمن اهل بيت هم که تکليفش معلوم ... لا يبغضنا أهل البيت أحد إلا أدخله الله النار.
25 | محمد مهدي | | ٢١:٢٣ - ٠٤ بهمن ١٣٩٠ |
سلام . خالق عالم لعنت کند معويه و يزيد و دوستدارانش را.چون آخري دوست دشمن ما هستند و دشمن ما هم ميشن. يا علي
26 | حجت صالحي | | ٢٢:٥٩ - ١١ بهمن ١٣٩٠ |
به اهل سنت پيشنهاد ميکنم که کتاب ((آنگاه هدايت شدم))دکتر محمد تيجاني تونسي را مطالعه کنند.البته با تفکر و به دور از تعصبات کورکورانه.
اللهم عجل لوليک الفرج بحق الحسنين (عليهم السلام)
27 | سيد حفيظ رهسپار از افغانستان | | ٢٤:٢١ - ١٣ بهمن ١٣٩٠ |
با سلام خدمت شيعيان مولا اميرالمومنين (ع)
جاهلان سني (که البته همه شان جاهلند چون حق را نمي پذيرند) بدجور در تله حماقت گير افتاده اند. اينان باطل را برحق مي دانند و آنگاه ادعاي مسلماني مي کنند. براي خداوند رويت قايلند و آنگاه ادعاي يکتاپرستي دارند. علم غيب پيامبر را نفي مي کنند و آنگاه ادعاي پيامبري ايشان را مي کنند. عصمت امامان را رد مي کنند و .....
اين بدبخت ها باوجوديکه کتب خودشان پر است از فضايل اميرالمومنين (ع) و يازده فرزند گرامي ايشان، بازهم مرکب جهل خودرا با بيباکي در جاده ناهموار حب ابوبکر و دو رفيقش مي رانند.
خداوند از اين پدران و مادران جهل نگذرد که ختما نميگذرد انشاالله.
در پاسخ شاهکارهاي شجاعانه برادر عزيز ما جناب علي نگارنده کامنت شماره 15 بايد بگويم برادر شما که طي يکسال اقامت در کشور سني مذهب با آنان شانه به شانه دست تانرا بسته نماز باطل خوانديد، اگر به جاي من همه عمر تانرا در کشور سني ها سپري مي کرديد چه کار مي کرديد؟ ختما به هدف وحدت مسلمين امامت و ولايت امير مومنان و فرزندان معصوم شانرا هم انکار مي کرديد.
برادر! تو که اينقدر از اطلاعات ديني ات درفشاني کردي، بايد اينرا هم به اطلاعاتت اضافه کني که وقتي دست در نماز بسته شد، نماز باطل است. وقتي سوره هاي نماز را بدون بسم الله الرحمان الرحيم بخواني نمازت باطل است و وقتي کلمه "آمين" را به سوره فاتحه پيوند بزني نيز نمازت باطل است.
انشاالله که هرچه زودتر به خير و عافيت به ايران برگردي و گرنه امکان دارد جهت تبليغ مذاهب باطل "تسنن" به کشورهاي شيعه مذهب ايران، عراق، بحرين، لبنان و آذربايجان به ماموريت بروي.
ياعلي
28 | محمدمهدي | Iran - Mashhad | ٢١:١٦ - ١٤ فروردين ١٣٩١ |
جناب طبري در تفسير خود اعتراف کرده اند که معاويه سم را براي جعده فرستاد متن کتاب فارسي تفسير طبري در کتابخانه سايت تبيان هست
29 | العبد | | ١٩:٢٠ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩١ |
خدايا ما را که ارادتمند و محب و شيعه حضرت امام حسن مجتبي و امام حسين عليهما السلام اين دو جگر گوشه پيامبر خدا صل الله عليه و آله و سلم هسيم را با اين دو بزرگوار و متقابلا آنان که معاويه را خال المومنين مي نامند و يزيد بن معاويه را امير مومنان خطاب مي کنند را با اين دو در دنيا و آخرت محشور بفرما لطفا موافق و مخالف دعا کنند
30 | افشين محمدي | Iran - Zarrīn Shahr | ٠٢:٠٦ - ٠٤ تير ١٣٩١ |
آقا سايت شما هم عين برنامه ملازاده و شبکه اهل بيت
قرار نيست که شيعه وسني دنبال نقطه ضعف هم باشن
اين به اون متلک بپرونه اونم به اين
اسم اين مباحثم به دنبال حقيقت بودن نذارين
شما با اين طرح مباحثتون فقط اختلاف ميندازي و حالشو مي بري
يکي از صيغه ميگه يکي از ازدواج مسيار اين اونو لعنت ميکنه و اونم...
بجاي وقت تلف کردن خودت و ملت و به جون هم انداختن هر چه بيشتر مذاهب مختلف
به سمت نزديکي مذاهب اسلامي قدم بردار.
عزيزي که اين مطالب و مي خوني هر مذهبي که داري و اسم مسلمان روته

چشماتو بازکن و باز نگهدار ...تو مسلماني و بس .........
31 | محمد | | ٢٣:٥٧ - ٠٤ تير ١٣٩١ |
بلة
32 | امير حسين ازبيرجند | Iran - Tehran | ١٧:٤٤ - ٠٧ تير ١٣٩١ |
لعنت خدا بر خال المفسدين وخال الفاسقين ، ابوالفساد ، ابوالشيطان وابوالحيوان معاويه ابن ابي سفيان
33 | احمدي | Iran - Mashhad | ٢٣:٢٠ - ٢٤ آبان ١٣٩١ |
باسلام چراامام حسن باختردشمن پدرش ازدواج کرد

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اولا : همانگونه كه برخي ازدواج‌هاي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ رنگ سياسي داشت، پاره‌اي ازدواج‌هاي امام حسن ـ عليه السلام ـ هم سياسي بود. با توجه به نفوذ بسيار زياد اشعث بن قيس در كوفه به نحوي كه در جنگ صفين، در به حكميت كشاندن جنگ تلاش فراواني داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج نمود
ثانبا: اين ازدواج چه اشكالي دارد؟ همچنانكه پيامبر صلي الله عليه وآله نيز با دختر حي بن اخطب كه پدرش دشمن حضرت و يهودي بود و با ام حبيبه دختر ابوسفيان ازدواج كرد لذا اگر به امام حسن عليه السلام درباره اين ازدواج اشكال شود، اول بايد از ازدواج پيامبر صلي الله عليه وآله پاسخ داد ؟!
ثالثا: اين نوع‏ ازدواج‏ها، يك امتحان الهى براى امت اسلام بود تا بيش از پيش، خيانت و پستى بدخواهان و مظلوميت و بزرگوارى معصومان در طول تاريخ نشان داده شود؛ چنان كه براى پيامبران گذشته نيز گاهى چنين ازدواج‏هاى ناموفق رخ مى‏ داد. قرآن درباره همسران نوح و لوط فرموده است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»؛ تحريم(66)، آيه 10.؛ «خدا براى كسانى كه كفر ورزيده ‏اند، زن نوح و زن لوط را مثل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان، به آتش داخل شويد». بنابراين امكان دارد، برخى بتوانند ارتباطى نزديك - همچون ارتباط زناشويى با پيامبر يا امام داشته باشند؛ اما با سوء اختيار خود، به راه كفر و گناه بروند و گرفتار بدفرجامى شوند كه «جعده» نيز اين چنين بود. او به امام خيانت كرد و چون امام الگوى مردم بود، تا لحظه آخر با او رفتار عادى داشت و از علم لدنى خود استفاده نكرد.
وجريان ازدواج هم اين طوري بوده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
34 | محمد | Germany - Falkenstein | ٢٣:٥٦ - ١٤ اسفند ١٣٩١ |
لعنت خدا باد بر يزيد معاويه و اونيکه معاويه و دشمنان اعل بيت پاک حضرت محمد گل سر سبد هستي خير المرصلين .... االهم عجل لوليک الفرج
35 | محمد | | ٢٣:٥٧ - ١٤ اسفند ١٣٩١ |
لعنت خدا باد بر يزيد و معاويه و دشمنان اهل بيت پاک حضرت محمد گل سر سبد هستي خير المرصلين ....
االهم عجل لوليک الفرج
36 | عاشق اميرالمومنين علي | Iran - Mashhad | ٠٢:٣٥ - ١٧ اسفند ١٣٩١ |
در جواب:از نظر معاندان حق،هر وقت مطلبي به مذاقشان خوش نيامد زمين و زمان را براي انکار حق به هم مي دوزند.لابد بخاري و مسلم و ابوداوود و ابن ماجه هم شيعه بودند؟!! شايد صحيح بخاري را شيخ صدوق نوشته يا سنن ابن ماجه را سيد رضي جمع آوري کرده يا صحيح مسلم توطئه شيعه باشد؟!! کسي که بخواهد به هر قيمت ممکن از يک کافر ملعون که به اکراه تظاهر به اسلام کرده(معاويه) دفاع کند و مدام رضي الله عنه رضي الله عنه قطار کند و اين عبارت زيباي قرآني را در شأن هر جانور حرام زاده اي بيان کند لياقت بحث ندارد.اگر به امام حسن رحم نميکنيد لااقل به سعدابي وقاص که او را جزء عشره مبشره ميدانيد رحم کنيد که همين معاويه او را کشت! ابن ابي الحديد نزد شيعيان هيچ جايگاهي ندارد جز احتجاج به سخنانش در مقابل اهل سنت که چون گاهي بر خلاف هواي نفس شما حرف زده او را قبول نداريد. "هيچ کس به خاطر قتل امام حسن کشته يا محاکمه نشد!!" لابد آقايان انتظار دارند مروان بن حکم قاتل امام حسن را محاکمه و قصاص کند!! "انگشت اتهام به سوي کسي نشانه نرفت" پس معاويه و جعده برگ چغندرند؟!! "با توجه به روحيه مبارز طلبي و تسليم ناپذيري حسين و با توجه به اينکه بعد از مرگ برادر، او رييس خاندان بود، محال ممکن بود که از قاتل قصاص نگيرد، اگر حسين صبر و تحمل ميکرد، فرزندان سلحشور حسن کي صبر ميکردند؟ " آقايان فکر کردند سالار شهيدان همانند عبيدالله بن عمر(ملعون بن ملعون) است که به خاطر قتل پدرش بيگناهاني مثل هرمزان يا دختر کوچک ابولولو را کشت! يا گمان ميکنند امام حسين از روي تعصب و احساسات و عُلقه هاي شخصي دست به قيام و جنگ مي زنند؟! شما از روي حدس و گمان نظر مي دهيد؟! ميگوييد محال ممکن بود که امام از قاتل قصاص نگيرد!!! يعني واقعا فرزند پيامبر را طوري ديده ايد که فقط با قصاص آرام مي گيرد؟! لطفا نام چند تن از فرزندان سلحشور امام حسن را ذکر کنيد !! جعده اي که تحت الحفظ از مدينه بيرون برده شد دست چه کسي به او ميرسد؟! آيا امام سجاد يا محمد بن حنفيه انتقام خون امام حسين را گرفتند؟! شايد سلحشور نبودند؟! جالب است ميگويند اين بهترين دليل ماست!! واي به حال بقيه دلايل!! "اگر شيعه باز داستان بسازد که قاتل تحت حمايت حاکم بود، ميگويم که شما ميگوييد قاتل در مدينه بود در مدينه حسين قوي تر و محبوب تر از حاکم بود و در قديم اولياي دم رواسا قاتل را ميکشتند، و علاوه بر اين، اصلا دعوايي پيش حاکم مطرح نشد، اگر مساله اي بود، دستکم بايد جارجنجالهايش در دادگاه هاي مدينه انعکاس ميافت." اولا قاتل در مدينه بود ولي در مدينه نماند.ثانيا احتمالا چون امام حسين قوي تر و محبوبتر از حاکم بودند تعداد اندکي با ايشان به سمت مکه پناه بردند؟!! حسين در کوفه هم محبوب تر از يزيد بود اما ... بردن دعوا نزد حاکم جور خلاف نص صريح قرآن است(نساء،60) عبارت آخرتان هم که واقعا مضحک و مسخره است و نشان دهنده ي اين که فقط از روي وهم و تخيل وقايع را تفسير ميکنيد!! "تاريخ در اين باره هيچ چيزي را ثبت نکرده. پس افسانه شهادت حسن باطل و دروغ است " مثل کوري که هنگام نماز ظهر بگويد:هيچ نوري از خورشيد به من نمي رسد؛پس روز بودن،افسانه ي باطل و دروغ است!!! اين همه مطلب در کتب اهل سنت همه توطئه ي روافض است!!! "و نکته ديگري که ادعاي ما را تقويت ميکند همانا عدم ذکر شهادت حسن بوسيله رسول الله صلي الله عليه وسلم است.پيامبر شهادت حسين را پيشاپيش خبر داده بودند و از صلح حسن نيز پيشاپيش ما را باخبر نموده بودند،اما ذکري از شهادت حسن در احاديث رسول الله نيامده،در حاليکه اهميت حسن از حسين رضي الله عنهما کمتر نيست و در حديث هردوي آنها سردار جوانان بهشتند" با اين عبارت فاتحه ي يکي از اصلي ترين اعتقادات اهل سنت يعني نداشتن علم غيب پيامبر خوانده شد! برفرض که پيامبر از شهادت امام حسن چيزي نگفته باشند،نکند ميخواهيد پيامبر اکرم يک کاتالوگ از نحوه فوت افراد تهيه کنند و در اختيار همه بگذارند؟!! آيا در احاديث پيامبر از چگونگي مرگ عايشه، ابوبکر،عمر،طلحه،زبير،سعدابي وقاص،ابوعبيده جراح سخني به ميان آمده است؟! اگر نيامده پس يقين کنيد اهميتشان از امام حسن و امام حسين کمتر است! پيامبر بنا به اقتضا از زمان يا مکان يا عواقب مرگ کسي و يا قاتل کسي سخن ميگفتند.اين دليل اهميت يا برتري افراد بر يکديگر نيست.مثلا شهادت حضرت زهرا که بسيار نزديک به زمان فوت پيامبر بود،قاتل حضرت علي که اشقي الآخرين است،کشته شدن عثمان که باعث ايجاد فتنه اي طولاني خواهد شد،مرگ ابوذر "تنها "در بيابان،قاتلين عمار که شقي ترين قوم هستند(رهبرشان سيدکم معاويه!)،شهادت امام حسين که واقعه ي عجيبي بود و ...در ضمن اگر حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشتند،چرا معاويه حکومت را به آن دو نداد؟ آيا اين خود دليل برتري اين دو بزرگوار بر معاويه ملعون نيست؟!! "در آخر ما به شيعه ميگوييم هرکس که ادعاي شهادت حسن را مطرح کند باز حق دارد،اما تو با اين اعتقادات عجيبت اصلا حق حرف زدن نداري تويي که ميگويي امام،حساب برگ هايي که از درختان ميافتد را نيز دارد!تو نمتواني بگويي که حسن شير زهر آلود را نوشيد.شماها که امامتان عالم الغيب و الشهاده است،حق نداريد اين اتهام را مطرح کنيد" 1.پيغمبر و امام مکلف به عمل کردن به علم غيب نيستند.2.امام حسن حتي اگر زهر نميخورد،مقرر بود در همان ساعت از دنيا برود؛در نتيجه بهترين مرگ يعني شهادت را انتخاب کرد.3.يکي از دلايلي که علوم خاصه مثل علم غيب را در اختيار هرکسي قرار نميدهند همين است.امثال تو و من اگر از چيز مخفي و غيبي آگاه شويم ميخواهيم زمين و زمان را جابه جا کنيم و از آن در جهت تمايلات نفساني استفاده مي کنيم و ظرفيت آن را نداريم.در حالي که امام تابع محض دستورات و اوامر الهي است و در جهت رضاي خدا از امکانات استفاده مي کند نه مبارزه با تقدير! "در زماني که امام حسن ليوان شير حاوي سم را سرکشيد دو امام ديگر نيز زده بودند يعني همزمان در روي کره زمين سه امام حي و زنده داشتيم، حسن و حسين و امام سجاد سه امام حتي با کمک هم،از تشخيص محتوايات يک ليوان شير در زمان حياتشان عاجز بودند،اينها آخر چگونه ميتوانند بعد از مرگ بشما کمک کنند که سر قبرشان ميرويد و حاجت خود را به آنها عرضه ميکنيد؟!! يک متخصص آزمايشگاه در ده دقيقه ميتواند تشخيص دهد در ليوان شير بود يا زهر شير،و سه امام شما به اندازه يک متخصص آزمايشگاه قدرت نداشتند پس چرا صفت غيب داني و امامان را لازم و ملزوم يکديگر ميدانيد؟! " اولا در هر زمان فقط يک امام حي داريم؛يعني فقط امام حسن امام بودند و امام حسين بعد از شهادت ايشان به امامت ميرسند.ثانيا در قسمت قبلي جواب شبهه ي علم امام را دادم.ثالثا امام علم غيب نداشته باشد و نداند در ظرفي که همسرش به او داده زهر وجود دارد يا نه بهتر از آن است که حکم تيمم را نداند!!! شما چگونه از امامي پيروي ميکنيد که حکم تيمم را نميدانست(عمربن خطاب)؟! نکند حکم تيمم هم علم غيب است؟!! قربونش برم خدارو يک بوم و دو هوا رو! اگر به جاي امام حسن عبدالله بن عمر بود،عالم و آدم بايد از مسموم شدنش خبردار ميشدند.قاتل عمر مجوسي و قاتل عثمان کافر است،ولي قاتل حضرت علي اجتهاد کرده!! ببينيد براي عبدالله بن زبير ناصبي و برادر جنايتکارش مصعب چه افسانه اي درست کردند! کاش يک دهمش براي سروران جوانان اهل بهشت بود! البته مشکل امام حسن اين است که پسر علي است! علي بايد بنشيند و شاهد غصب خلافتش باشد! اگر حرف بزند نسبت به دنيا حريص است،شمشير بکشد تفرقه انداز است،سکوت کند ترسوست!! پدر علي مشرک است! حتي با شفاعت پيامبر هم باز در جهنم است!! (پيامبر چگونه شفاعت يک مشرک را ميکند بماند؟!!) همسر علي بايد اذيت شود،طفلش سقط شود و خودش شهيد! عايشه از او افضل است!! پسر علي بايد بالاجبار صلح کند،زهر بخورد و جگرش تکه تکه شود؛ولي شهيد نشده است!! پسر علي بايد در صحراي تفتيده ي کربلا سربريده شود و سم اسب بر پيکر مجروحش تاخته شود ولي قاتلش تايعي ثقه است!! دختر علي بايد اسير شود! شيعه ي علي بايد کشته شود! دوستدار علي بايد شکنجه شود! فضيلت علي بايد انکار شود! قاتل علي اجتهاد کرده!! دشمن علي رضي الله عنه خال المومنين است!! دشمن علي عشره مبشره است!! همانطور که ديديد علي،پدر علي،همسر علي،پسر علي،دختر علي،شيعه ي علي و ... اينها همه نشانگر نفاق و بغض و کينه و عداوت خواسته يا ناخواسته است که ريشه در انعقاد نطفه يا منبع درآمد دارد که حرام بوده. در پايان خدمت مسئولين سايت دو پيشنهاد دارم: 1.سايت را از نظر موضوعي طبقه بندي کنيد.مثلا مهدويت،ولايت،عصمت،اصحاب و ... و لينکهاي مربوطه را در موضوع مورد بحث آن قرار دهيد تا دسترسي به آن ساده تر شود. 2.تا همين جا اينقدر درباره شيعه و سني صحبت شده که براي کسي که واقعا طالب حقيقت باشد کافيست.چه حرفي داريم با کساني که براي معاويه رضي الله عنه ميگويند و علمايشان از خوارج و نواصب و يزيد لعنة الله عليهم دفاع مي کنند؟! ما 3 مرحله داريم:1.تخليه(پيراستن)2.تحليه(آراستن)3.تجليه (درخشان کردن).شما مرحله ي تخليه را به خوبي انجام داديد.حالا نوبت تحليه است.بايد در سايت خود حقيقت اسلام يعني مذهب شيعه دوازده امامي را معرفي کنيد تا در کنار پاسخ به شبهات،آيين هدايتگر حضرت رحمن از طريق سيره و سنت نبوي و معارف والاي اهل بيت به همگان عرضه شود و دلهاي پاک و بي آلايش به نور ثقلين(قرآن و اهل بيت) دو امانت گرانبهاي پيامبر اعظم منور و درخشان شود.از اصلي ترين اصول دين تا فرعي ترين فروع آن! در طول تاريخ همواره امامان و علماي ما در تنگنا و مضيغه و محدوديت امکانات بودند.حال که الحمدلله امکانات پيشرفت کرده و مذهب رسمي کشور تشيع است و نظام جمهوري اسلامي مستقر شده،خوب است در راه ترويج حقيقت و تبليغ آن به جهانيان هر چه بيشتر تلاش کنيد. موفق باشيد! با تشکر
37 | سيد فواد ميراسكندري | | ١٧:١٢ - ٠٦ بهمن ١٣٩٢ |
سلام
خوب بود.
متشکرم.
سخني با شيعيان ابوبکر دارم :
اگر همين قدر روايات حتي غير مستند از پس چند دهه حکومت آل سفيان و آل مروان در مورد ترور حسن بن علي آمده باشد کافي است که قبول کنيم اين احتمال وجود دارد که حسن بن علي به مرگ طبيعي نمرده باشد. اما اگر کسي معتقد به فضل معاويه باشد خوب اگر مدعي مسلماني باشد منکر فضل حسن بن علي هم نخواهد بود و پرسش مهم اين است که با توجه به حضور حسن در دفاع از عثمان به روايت کتب تاريخي چرا معاويه که با دعوي خونخواهي عثمان به حکومت رسيد از او دست کم به عنوان عامل مدينه بهره نگرفت؟ اگر مخالفت براي همکاري از سوي حسن بوده علت اين مخالفت چه بوده؟ آرايش جنگي ابتدايي حسن در برابر معاويه صرفاً به خاطر موضع قيس يا کساني ديگر بوده و حسن با پسر عم! خود جنگ نداشته؟ اگر چنين بوده چرا حسن از کوفيان گله کرده و از همراهي نکردنشان ناراضي بوده؟ اگر اين را هم جور ديگري تفسير کنيم صلحنامه براي چه بوده؟ همه اينها به کنار مگر حسين با حسن از عراق به مدينه نمي رود و بعدها به عراق بر مي گردد و توسط کساني کشته مي شود که سر او را براي عبيد الله و بعد از کوفه براي يزيد در شام مي برند؟ مشکل يزيد با حسين چه بود؟ سرش را براي چه مي خواست؟ اگر حسين به عراقي ها طمعي داشت چرا با حسن به مدينه رفت و مثلاً روشي چون مختار در پيش نگرفت و براي خود دار و دسته تدارک نديد؟ اگر حسين با حسن به مدينه رفت پس به صلح حسن پايبند بود بعداً چه امري او را به عراق کشانيد؟ آيا ممکن نبود حسن اگر زنده بود به عراق رود؟
البته نظر شيعيان ابوبکر برايم مهم نيست چون نظري ندارند اين پرسشها براي اين است که يک بار ديگر تفکرات خود را وارسي کنند و اگر تاريخ را بيان مي کنند يک جوري بيان کنند که قابل توجه باشد و محملي براي کارکردن در امور تاريخي پديد آورد نه صرفاً بيان نخ نماي تاريخي که از وقايع نگاري شام آغاز شده و در عراق عباسي تبديل يافته و امروز به عنوان تاريخ اسلام تصور مي شود. دقت شيعيان ابوبکر در روايت باعث مي شود محبان اهل بيت هم مجبور شوند براي پاسخگويي به آنها کارهاي بهتري ارائه دهند.
38 | محمدزمانی | | ٢٣:٣٨ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٩٤ |
سلام برشما , چندآدرس و منبع ازآارزوی معاویه در دفن نام حضرت رسول (ص) را برای بنده ذکر فرماید

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين جريان در منابع سني و شيعه نقل شده است
مسعودي و ابن ابي الحديد مي نويسند:
وذكر ما فعلَ به، وإن أخا هاشم يُصْرَخُ به في كل يوم خمس مرات: أشهد أن محمداً رسول الله، فأي عمل يبقى مع هذا؟ لا أمَ لك؛ والله ألا دفنا دفنا.
حالي كه نام اين مرد، فرزند ابوكبشه را هر روز پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام با فرياد بلند اعلام مي كنند و مي گويند: «اشهد ان محمداً رسول الله» تو فكر مي كني چه عملي در چنين شرايطي باقي خواهد ماند؟ و چه نام نيكي پايدار است؟ نه به خدا سوگند آرام نخواهم نشست مگر اينكه اين نام را دفن كنم و اين ذكر و ياد را به خاك بسپارم.
المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاى346هـ)، مروج الذهب، ج 2 ص 54، طبق برنامه الجامع الكبير؛
إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 5 ص 72، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
در بحار الانوار نيز آمده است:
... فوالله ما عدا أن هلك فهلك ذكره وذكر ما فعل به ، وإن أخا بني هاشم يصاح به في كل يوم خمس مرات " أشهد أن محمدا رسول الله " فأي عمل يبقى بعد هذا لا أم لك لا والله إلا دفنا دفنا ..بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 33 ص 169
علامه در ذيل اين عبارت گويد:
بيان : أي أقتلهم وأدفنهم دفنا أو أدفن وأخفي ذكرهم وفضائلهم وهو أظهر
مراد معاويه اين است که انها بر بکشم دفن کنم يا ذکر وفضائل آنها را دفن کنم که اين ظاهرا مراد است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
39 | محمدزمانی | | ١٩:٠٥ - ١٢ آبان ١٣٩٤ |
سلام برشما - نقل دوم متن کتاب مقاتل الطالبین از کدام مغیره بیان شده ؟این مغیره کیست؟؟عن مغيرة، قال: أرسل معاوية إلي ابنة الأشعث إني مزوجك بيزيد ابني، علي أن تسمي الحسن بن علي، وبعث إليها بمائة ألف درهم، فقبلت وسمت الحسن، فسوغها المال ولم يزوجها منه، فخلف عليها رجل من آل طلحة فأولدها، فكان إذا وقع بينهم وبين بطون قريش كلام عيروهم، وقالوا: يا بني مسمة الأزواج.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اين شخص مغيرة بن مقسم الضبي مي باشد که از روات صحيحين و ثقه است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
40 | شیعه اهل بیت | | ١٢:٢٩ - ٣١ تير ١٣٩٥ |
سلام علیکم خسته نباشید / ایا روایت حدیث طیر در کتب شیعه هست اگر هست لطفا دو منبع معرفی کرده و حتما حتما بررسی رجالی کنید بی زحمت . با تشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
روایت طیر در نزد شیعه و اهل سنت متواتر است همچنانکه علامه حلی گوید:
الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص655
من الأحاديث‏ المنقولة بالتواتر عند الخاصة و العامة خبر الطائر
علامه حلى، حسن بن يوسف بن مطهر، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام ؛ النص ؛ ص288 وزارت ارشاد - تهران، چاپ: اول، 1411 ق.
دو روایت را در این خصوص نقل می کنیم
شیخ صدوق نقل می کند:
حدثنا أبي رحمه الله عن علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن أبي هدبة قال: رأيت أنس بن مالك معصوبا بعصابة فسألته عنها فقال هي دعوة علي بن أبي طالب ع فقلت له و كيف يكون ذلك فقال كنت خادما لرسول الله ص فأهدي إلى رسول الله طائر مشوي‏ فقال اللهم ائتني بأحب خلقك إليك و إلي يأكل معي من هذا الطائر فجاء علي ع فقلت له رسول الله ص عنك مشغول و أحببت أن يكون رجلا من قومي فرفع رسول الله ص يده الثانية فقال اللهم ائتني بأحب خلقك إليك و إلي يأكل معي من هذا الطائر فجاء علي ع فقلت رسول الله ص عنك مشغول و أحببت أن يكون رجلا من قومي فرفع رسول الله ص يده الثالثة فقال اللهم ائتني بأحب خلقك إليك و إلي يأكل معي من هذا الطائر فجاء علي ع فقلت رسول الله ص عنك مشغول و أحببت أن يكون رجلا من قومي فرفع علي ع صوته فقال و ما يشغل رسول الله عني فسمعه رسول الله فقال يا أنس من هذا فقلت علي بن أبي طالب ع قال ائذن له فلما دخل‏
قال له يا علي إني قد دعوت الله عز و جل ثلاث مرات أن يأتيني بأحب خلقه إليه و إلي يأكل معي من هذا الطائر و لو لم تجئني في الثالثة لدعوت الله باسمك أن يأتيني بك فقال علي ع يا رسول الله إني قد جئت ثلاث مرات كل ذلك يردني أنس و يقول رسول الله عنك مشغول فقال لي رسول الله ص يا أنس ما حملك على هذا فقلت يا رسول الله سمعت الدعوة فأحببت أن يكون رجلا من قومي فلما كان يوم الدار استشهدني علي ع فكتمته فقلت إني نسيته فرفع علي ع يده إلى السماء فقال اللهم ارم أنسا بوضح لا يستره من الناس ثم كشف العصابة عن رأسه فقال هذه دعوة علي هذه دعوة علي‏
ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، 1جلد، كتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
همچنین نقل شده است:
حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال حدثنا أحمد بن يحيى بن زكريا أبو العباس القطان قال حدثنا محمد بن إسماعيل البرمكي قال حدثنا عبد الله بن داهر
قال حدثنا أبي عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال‏ قلت لأبي عبد الله جعفر بن محمد الصادق ع لم صار أمير المؤمنين علي بن أبي طالب قسيم الجنة و النار قال لأن حبه إيمان و بغضه كفر و إنما خلقت الجنة لأهل الإيمان و خلقت النار لأهل الكفر فهو ع قسيم الجنة و النار لهذه العلة فالجنة لا يدخلها إلا أهل محبته و النار لا يدخلها إلا أهل بغضه قال المفضل فقلت يا ابن رسول الله فالأنبياء و الأوصياء ع كانوا يحبونه و أعداؤهم كانوا يبغضونه قال نعم قلت فكيف ذلك قال أ ما علمت أن النبي ص قال يوم خيبر لأعطين الراية غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله ما يرجع حتى يفتح الله على يديه فدفع الراية إلى علي ع ففتح الله تعالى على يديه قلت بلى قال أ ما علمت أن رسول الله ص لما أتي بالطائر المشوي قال ص اللهم ائتني بأحب خلقك إليك و إلي يأكل‏ معي‏ من‏ هذا الطائر و عنى به عليا ع قلت بلى قال فهل يجوز أن لا يحب أنبياء الله و رسله و أوصياؤهم ع رجلا يحبه الله و رسوله و يحب الله و رسوله فقلت له لا قال فهل يجوز أن يكون المؤمنون من أممهم لا يحبون حبيب الله و حبيب رسوله و أنبيائه ع قلت لا قال فقد ثبت أن جميع أنبياء الله و رسله و جميع المؤمنين كانوا لعلي بن أبي طالب محبين و ثبت أن أعداءهم و المخالفين لهم كانوا لهم و لجميع أهل محبتهم مبغضين قلت نعم قال فلا يدخل الجنة إلا من أحبه من الأولين و الآخرين و لا يدخل النار إلا من أبغضه من الأولين و الآخرين فهو إذن قسيم الجنة و النار قال المفضل بن عمر فقلت له يا ابن رسول الله فرجت عني فرج الله عنك فزدني مما علمك الله قال سل يا مفضل فقلت له يا ابن رسول الله فعلي بن أبي طالب ع يدخل محبه الجنة و مبغضه النار أو رضوان و مالك فقال يا مفضل أ ما علمت أن الله تبارك و تعالى بعث رسول الله ص و هو روح إلى الأنبياء ع و هم أرواح قبل خلق الخلق بألفي عام فقلت بلى قال أ ما علمت أنه دعاهم إلى توحيد الله و طاعته و اتباع
‏ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع ج‏1 ص161 قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها