2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
مقصود از اهل بيت در آيه تطهير و اهل بيت در آيه حضرت ابراهيم عليه السلام چه كساني هستند ؟
کد مطلب: ٥٢٢٥ تاریخ انتشار: ٠٥ آذر ١٣٨٦ تعداد بازدید: 31780
پرسش و پاسخ » امامت و خلافت
مقصود از اهل بيت در آيه تطهير و اهل بيت در آيه حضرت ابراهيم عليه السلام چه كساني هستند ؟

سؤال كننده : علي اكبر سليمي

توضيح سؤال :

سوال 1 : مقصود از اهل بيت در آيه تطهير وآيه اهل بيت در آيه حضرت ابراهيم عليه السلام

در آيه اول مقصود اهل بيت حضرت ابراهيم و در آيه دوم مقصود اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است.

اما اينكه اهل بيت در هركدام از دو آيه چه كساني هستند بين اهل تسنن وتشيع بحث است . اهل سنت آن را عام براي تمامي بستگان دانسته وشيعيان تنها عده خاصي را مطرح مي كنند . در اين بين شيعيان براي اثبات مدعاي خويش به آيات قرآن روايات اهل تسنن استشهاد مي كنند. اما اهل تسنن چون در اين زمينه از منبع وحي فاصله گرفته اند حتي بين خود نيز در مورد معناي اهل بيت ( كه كدام دسته از بستگان هستند ) اختلاف دارند.

دليل بر نظر شيعه:

اهل بيت در لغت:

در لغت عرب اهل الرجل را در مورد خاصه ونزديكان شخص به كار مي برند . پس در ابتدا اهل بيت الرجل شامل زن فرزند وحتي بستگان وي هم مي شود.

اهل بيت در اصطلاح قرآن:

اما در مورد اصطلاح ديني ،اصطلاح خاصي براي معني اهل وضع شده است :

در قرآن مي بينيم كه لفظ اهل براي بعضي خاص از خاندان انبيا استعمال شده است و مقصود تمامي نزديكان ايشان نيست . زيرا در قرآن حتي پسر نوح نبي عليه السلام هم از اهل ايشان استثنا شده است . تا چه رسد به همسر( مانند همسر نوح ولوط)

قَالَ يَا نُوحُ إنَّهُ لَيسَ مِن أهلِكَ إنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صَالِحٍ (سوره هود آيه 46)

خداوند فرمود اي نوح او از خاندان تو نيست او (صاحب) عمل ناشايست است.

پس براي فهميدن معناي اهل بيت هر رسولي بايد به منبع وحي تمسك جسته از او معناي اهل بيت را پرسيد .

و در مورد اهل بيت رسول خدا بهتر است به روايات نبوي مورد اتفاق شيعه وسني مراجعه كرد.

در مورد شان نزول اين آيه سوره احزاب ، اهل تسنن روايت حديث كساء را نقل مي كنند:

عن صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ، قَالَتْ قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).

صحيح مسلم: 130/7 ح 6414

عائشه گفت كه رسول خدا صبح هنگام بيرون رفتند و بر روي دوش ايشان عبايي طرح دار از موي سياه بود . پس حسن بن علي آمد پس او را در زير عبا گرفت . پس حسين آمد و او را نيز وارد كرد . پس علي آمد او را نيز وارد كرد . سپس فرمود : خداوند مي خواهد از شما اهل بيت پليدي ها را دور كند و شما را پاك نمايد .

ودعا رسول الله صلي الله عليه وسلم الحسن والحسين وعليا وفاطمة فمد عليهم ثوبا فقال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا

سنن النسائي الكبري ج5/ص113

رسول خدا، حسن حسين علي وفاطمه را خواست پس پارچه اي بر روي ايشان كشيد و گفت خداوندا ايشان اهل بيت من هستند پس بدي را از ايشان دور گردان وايشان را پاك نما

3871 حدثنا محمود بن غيلان حدثنا أبو أحمد الزبيري حدثنا سفيان عن زبيد عن شهر بن حوشب عن أم سلمة أن النبي صلي الله عليه وسلم جلل علي الحسن والحسين وعلي وفاطمة كساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا فقالت أم سلمة وأنا معهم يا رسول الله قال إنك إلي خير قال هذا حديث حسن وهو أحسن شيء روي في هذا وفي الباب عن عمر بن أبي سلمة وأنس بن مالك وأبي الحمراء ومعقل بن يسار وعائشة

سنن الترمذي ج5/ص699

ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : رسول خدا بر روي حسن ، حسين ، علي وفاطمه عبايي كشيد .پس فرمود كه حداوندا ايشان اهل بيت من و نزديكان من هستند . از ايشان پليدي را ببر و ايشان را پاك گردان . ام سلمه مي گويد : از رسول خدا پرسيدم كه آيا من همراه ايشان هستم (از اهل بيتم)؟ فرمودند تو بر خوبي هستي (از اهل بيت نيستي اما از نيكاني) .

ترمذي گفته است كه اين حديث خوبي است و بهترين روايت در اين زمينه است ...

الباني در كتاب خود (صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205) اين روايت را صحيح دانسته است .

همچنين اين روايت را حاكم نيشابوري نقل كرده وگفته است:

هذا حديث صحيح علي شرط البخاري ولم يخرجاه.

المستدرك: 416/2، 146/3.

اين روايت طبق نظر بخاري ومسلم صحيح است ولي آن را ذكر نكرده اند.

همچنين بعد از ذكر روايتي با همين مضمون مي گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط مسلم ولم يخرجاه.

المستدرك: 416/2.

اين روايت طبق نظر مسلم صحيح است ولي آن را نقل نكرده است.

وحتي طبراني در ج3/ص52 از حديث 2662 تا 2673 ده روايت مي آورد كه در آنها تصريح به همين مضمون شده است كه اهل بيت رسول خدا تنها علي فاطمه حسن وحسين هستند و حتي ام سلمه از همسران رسول خدا در آن مجموعه نيست .

نيز احمد بن حنبل و طبراني در ضمن اين روايت نقل كرده اند كه ام سلمه گفت :

فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك علي خير.

مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53

پس من عبا را بالا بردم تا همراه ايشان داخل شوم، پس حضرت آن را از دست من كشيده و فرمودند تو بر خير هستي

جالبتر اينكه ابن تيميه كه رهبر نظري وهابيون است در مورد ايشان چنين مي گويد :

والحسن والحسين من أعظم أهل بيته اختصاصا به كما ثبت في الصحيح أنه دار كساءه علي علي وفاطمة وحسن وحسين ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا

منهاج السنة النبوية ج4/ص561

معني اين عبارت واضح است كه خدايا ايشانند كه خاندان من هستند پس از ايشان پليدي ها را دور كن وپاكشان گردان

در اين عبارت هيچ شرطي براي طهارت اهل بيت قرار داده نشده است .يعني تقواي ايشان فرض شده است .

اما در مورد همسران رسول خدا در قرآن مي بينيم كه فرموده است :

يَا نِسَاءَ النبي لَستُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إن اتَّقَيتُنَّ (سوره احزاب آيه 32)

اي زنان رسول خدا مانند بقيه زنان نيستيد اگر تقوا داشته باشيد.

نيز در بعضي رويات صحيحه اهل تسنن آمده كه بعضي از بزرگان صحابه صريحا همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را جزو اهل بيت نمي دانند:

عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا لَهُ لَقَدْ رَأَيْتَ خَيْرًا لَقَدْ صَاحَبْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ وَسَاقَ الْحَدِيثَ بِنَحْوِ حَدِيثِ أَبِي حَيَّانَ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ مَنْ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَي الْهُدَي وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَي ضَلَالَةٍ وَفِيهِ فَقُلْنَا مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قَالَ لَا وَايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنْ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَي أَبِيهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ

صحيح مسلم ج4/ص1874 كتاب فضائل الصحابة باب من فضائل علي بن أبي طالب

پس گفتيم (از زيد بن ارقم) كه اهل بيت رسول خدا كيانند؟ همسران او؟ پاسخ داد : نه قسم به خدا كه زن چند وقتي با شوهرش خواهد بود سپس وي را طلاق داده وبه نزد خانواده اش وبستگانش باز مي گردد .

غير از اين روايت روايات ديگري هم آمده است كه در مضمون با اين روايت مخالف است اما همانطور كه گفته شد علت اين اختلاف عدم استفاده از قرآن وكلام خود رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است .

اما ما در ابتدا با استفاده از قرآن مشخص كرديم كه در نظر دين اهل بيت هر پيغمبري عده خاصي هستند .

سپس با روايات خود اهل تسنن از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم مصداق آن را مشخص نموديم.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | كاظم باقري | United Kingdom - Corby | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٦ |
سلام به همه شيعيان جهان من يك افغاني مقيم انگلستان هستم واين اولين روز است به اين سايت امده ام واقعا انسان ساز است.
از تمامي دست اندركارانش تشكر ميكنم.
خداوند توفيق بيشتر عنايت فرمايد. اجرتان بامولا امام زمان(عج)
2 | hadez803 | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ اسفند ١٣٨٦ |
جالب اين است که در روايات اهل سنت اشاره شده که منظور از "اهل بيت" در داستان ابراهيم محمد و آل او هستند (صلوات الله عليهم اجمعين)فتح الباري - ابن حجر - ج 11 - ص 137 – 138(باب صلوات فرستادن بر پيامبر...)وهو حديث أبي مسعود فيما أخرجه مالك ومسلم وغيرهما وعبر الطيبي عن ذلك بقوله ليس التشبيه المذكور من ‹ صفحه 138 › باب الحاق الناقص بالكامل بل من باب الحاق ما لم يشتهر بما اشتهر وقال الحليمي سبب هذا التشبيه أن الملائكة قالت في بيت إبراهيم رحمة الله وبركاته عليكم أهل البيت انه حميد مجيد وقد علم أن محمدا وآل محمد من أهل بيت إبراهيم.....
3 | يوسفي | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٧ |
دلايلتان در اين مورد بسيار ضعيف است چرا روايات اهل سنت را ناقص مي آوريد؟ در ادامه حضرت محمد (ص) به ام سلمه ميگويد تو از اهل بيت هستي و بر خير خوبي هستي
و اصلا نيازي به اين گفتن هم نيست آيات قران به صراحت اين موضوع را تاييد ميکند. آيا شما از کتاب خدا هم معتبر تر سراغ داريد؟ . فقط آنچه معلوم نبوده اينکه اهل بيت حضرت علي در آيه مشخص نبوده که رسول گرامي با اين کار آنها را هم به اهل بيت داخل کرده. ضمنا از اين آيه هيچ گاه عصمت بدست نمي ايد طهارت از نظر لغوي با عصمت خيلي متفاوت است . واقعا شما را به هر آنچه اعتقاد داريد . به کتب اهل سنت مراجعه کنيد بعد اين دروغها را از نميدانم کدام دروغستاني copy paste کنيد.
اصلا صادقانه بحث نميکنيد رعايت امانت داري در بيان روايات را انجام دهيد چرا که اين کار شما شک امثال من نسبت به خودتان را به يقين تبديل ميکند
تيجاني هم در کتابش به روايات ناقص و احاديث جعلي زيادي اشاره کرده که به لطف خدا علما کتابهايي در جواب او نوشته اند

پاسخ:
جناب يوسفي ! در كدام روايت دارد كه  پيامبر به ام سلمه گفته باشد : تو از اهل بيت هستي ؟ اين دروغي است آشكار . اتفاقاً در بساري از روايات دارد كه پيامبر گوشه عبا را با عصبانيت از دست ام سلمه كشيده و به او گفت كه تو خوب هستي . اين نشان مي&zwnjدهد كه ام سلمه جزء اهل بيت نبوده .

بهترين دليل هم در صحيح مسلم كه صحيح ترين كتاب شما بعد از قرآن است آمده كه زنان هرگز جزء اهل بيت نيستند . همه اين مطالب در متن مقاله آدرس داده شده است . و نيز بيش از هفتاد روايتي كه در كتاب&zwnjهاي اهل سنت آمده است .

اتفاقاً قرآن صراحت دارد كه اين ايه در باره زنان پيامبر نازل نشده است ؛ زيرا اولاً پيش از آن از ضماير مؤنث استفاده كرده و در اين جا ضمير مؤنث ؛ ثانياً : در آيات قبل از كلمه «بيوتكن» و به صورت جمع استفاده كرده و در اين جا از كلمه «بيت» ؛ ثالثاً : هيچ يك از زنان پيامبر در طول تاريخ زندگيشان ادعا نكرده&zwnjاند كه جزء&zwnj اهل بيت هستند . و دهها دليل ديگر .

طهارت از رجس ، همان عصمت است ، شما اگر فكر مي&zwnjكنيد كه تفاوت دارند ، ثابت كنيد .

شما ك اين قدر صادقانه بحث مي&zwnjكنيد ، لطف كنيد مواردي از عدم رعايت صداقت را كه ما انجام داده&zwnjايم براي ما ارسال كنيد تا متوجه اشتباه خودمان بشويم !!! . ادعاي بدون دليل هيچ ارزشي ندارد .



والسلام علي من اتبع الهدي



گروه پاسخ به شبهات
4 | يوسفي | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ١٤ مهر ١٣٨٧ |
چرا شما که ميدانيد خوانندگانتان بدين منابع دسترسي ندارند سعي در تاييد سخنانتان از اين منابع داريد . من که دسترسي به برخي از اين منابع دارم آگاهانه اينها را ميگويم و ميدانم که شما روايات اهل سنت را کامل نمي آوريد.
صحيح مسلم صحيح ترين نيست از نظر رتبه صحيح مسلم در رتبه دوم است و صحيح البخاري صحيح ترين است اين هم محض اطلاع شما که به منابع اهل سنت رجوع ميکنيد.
ببينيد در مورد ضماير آنقدر واضح است و آنقدر دليل در اين زمينه وجود دارد که نياز به بحث نيست ضمير مونث و مذکر و کاربرد اين دو در زبان عربي هم براي من و هم براي شما مشخص است . بهتر است اين را قبول کنيم که ضمير مذکر در عربي در بر دارنده مونث هم هست و در ضمن اهل بيت مورد نظر شيعه هم شامل مونث (حضرت فاطمه دخت گرامي رسول(ص)) ميشود. در ضمن در مورد اهل بيت به نظر شما آيه براي اينکه زنان پيامبر شامل آيه باشند بايد عبارت اهل بيوت بايد آورده ميشد؟؟؟!!!!! اين ديگر چه نظري است که حتي با ديگر آيات قران سنخيتي ندارد . اگر لازم باشد به آيات ديگر قران ميتوان اشاره کرد تا مفهوم اهل بيت مشخص شود. برايتان خواهم آورد
در ضمن آيا بيت پيامبر خانه علي (رضي الله) است . چه دليلي داريد که بيت در اين آيه اشاره به خانه حضرت علي دارد؟؟
آيا آيه اي که تا انتها در مورد زنان پيامبر صحبت ميکند . يعني خطاب آيه به زنان پيامبر است در انتها ي آيه که دليل نزول آيه و دليل اين دستورات است . زنان پيامبر از اين بخش خارج شده و کساني که هيچ ارتباطي با آيه ندارند وارد ميشوند؟
البته معتقد به اينکه حضرت علي و اهل بيت او جزو اهل بيت هستند بر اساس حديث ثابت است ولي در آيه چنين نيست بلکه اعتقاد اين است که پيامبر از خدا ميخواهد که اين افراد را هم جزو اهل بيت قرار دهد و دعاي ايشان در همان بيان حديث کسا اين را اثبات ميکند.
هيچ يک از فرق اهل سنت نگفته اند که حسن و حسين از اهل بيت نيستند . ما هم به اين معتقديم ولي اين ادعاي شما در مور امامت را اثبات نميکند

پاسخ:





جناب يوسفي ! اين كتاب&zwnjها هم اكنون در صدها سايت اينترنتي وجود دارد و همه كاربران مي&zwnjتوانند با يك جستجوي ساده به آن&zwnjها دسترسي پيدا كنند . ضمن اين كه نرم افزارهاي مختلفي ؛ از جمله : مكتبة&zwnj اهل اللبيت ، مكتبة&zwnj الشاملة ، الجامع الكبير و ... وجود دارند و همه كاربران مي&zwnjتوانند با تهيه اين نرم افزارها به تمامي كتاب&zwnjهاي شيعه و سني دسترسي پيدا كنند ؛ پس دوران در جهالت نگه داشتن مردم به سر رسيده است ،&zwnj نه شما مي توانيد مردم را فريب دهيد و نه ما .


صحيح مسلم در رتبه اول باشد و يا دوم ،&zwnj فرقي ندارد ؛ زيرا از ديدگاه اهل سنت تمامي روايات موجود در اين كتاب صحيح السند و قطعي الصدور هستند و در اين كتاب دو روايت وجود دارد كه ثابت مي&zwnjكنند زنان جزء «اهل اللبيت» نيستند . براي اهل حق همين كفايت مي&zwnjكند .


زبان عربي ، آن قدر هم بي در و پيكر و بي قاعده نيست كه شما هر جا خواستيد از ضمير مذكر و هر جا دلتان خواست از ضمير مؤنث استفاده كنيد .


چرا خداوند قبل و بعد از آيه تطهير از ضماير مؤنث استفاد كرده است : بُيُوتِكُن&rlm ، تَبرََّجْن&rlm ، أَقِمْن&rlm ، ءَاتِين&rlm ، أَطِعْنَ ، وَ اذْكُرْن&rlm ... اگر واقعاً در اين جا نيز مراد زنان پيامبر بود&zwnj ، چرا از ضمير مذكر استفاده شده است ؟

بلي از ديدگاه شيعه ، ضمير «كم» به صديقه شهيده سلام الله عليها نيز برمي&zwnjگردد ؛ اما هم شما مي&zwnjدانيد و هم ما كه اگر مخاطب جمعي بودند كه هم در بين آن&zwnjها افراد مذكر وجود داشت و هم افراد مؤنث ، از باب تغليب از ضمير مذكر استفاده مي شود . در اين جا نيز چهار مرد و يك زن هستند ؛ پس بايد از ضمير مذكر استفاده مي&zwnjشد .


چون زنان پيامبر داراي خانه&zwnjهاي متعدد بودند و هر كدام خانه مستقلي داشتند ، قبل و بعد از آيه تطهير از كلمه «بيوتكن» استفاده شده است و اگر در اين جا نيز مراد زنان پيامبر بودند ، بايد از كلمه جمع استفاده مي&zwnjشد نه از كلمه مفرد . اين مطلب كاملاً با قرآن سنخيت دارد .


ما هرگز نگفته&zwnjايم كه مراد از بيت پيامبر خانه امير المؤمنين عليه السلام است و آيه اشاره به خانه آن حضرت دارد ؛ بلكه طبق بيش از هفتاد روايتي كه در كتاب&zwnjهاي اهل سنت وجود دارد ، آيه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ&rlmْ تَطْهِيرًا » در خانه ام سلمه نازل شده است و پيامبر گرامي اسلام با كشيدن كساء بر سر پنج نفر و پس زدن دست ام سلمه و ممانعت از ورود او به داخل كساء ، اهل اللبيت را تفسير و مرز آن را مشخص كرده است . اگر ام سلمه جزء اهل بيت بود ، چرا رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ، عبا را از دست او مي&zwnjكشد و از ورود او به داخل كساء ممانعت مي&zwnjكند ؟


وحدت سياق نيز در صورتي دليل مي&zwnjشود كه همه آيات در يك زمان و در باره يك مسأله نازل شده باشد ، در حالي كه طبق همين هفتاد روايت جمله « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ&rlmْ تَطْهِيرًا » به صورت مستقل نازل شده و بعدها توسط رسول خدا با در نظر گرفتن مصالحي ،در اين جا قرار داده شده است . و جمله&zwnjهاي قبل و بعد آن نيز در جاي ديگر و در زمان ديگر نازل شده است .

اهل سنت اگر م خواهند ثابت كنند كه اين آيه شامل زنان نيز مي&zwnjشود ، بايد ثابت كنند كه تمام اين آيه و آيات قبل و بعد آن در يك زمان نازل شده است ؛ در حالي كه چنين چيزي قابل اثبات نيست .


هيچ روايت صحيح السندي وجود ندارد كه پيامبر اسلام از خداوند درخواست كرده باشد كه امير المؤمنين ، صديقه شهيده و حسنين عليهم السلام را جزء اهل بيت قرار دهد ؛ بلكه طبق همان هفتاد روايت ، رسول خدا به خداوند عرضه مي&zwnjدارد كه فقط اين&zwnjها اهل بيت من هستند ، آن&zwnjها را پاك و مطهر گردان ، نه اين كه آن&zwnjها جزء اهل بيت من نيستند ، آن&zwnjها را جزء اهل بيت قرار بده .


از اين گذشته حتي يك روايت ضعيف السند نيز وجود ندارد كه زنان رسول خدا ادعا كرده باشند كه جزء اهل بيت هستند ، شما ها كاسه&zwnjهاي داغتر از آش شده&zwnjايد و چيزهاي را به زنان پيامبر نسبت مي&zwnjدهيد كه روح آنان از آن بي خبر هستند .


چطور مي&zwnjشود كه خداوند اراده كند ( آن هم به اراده تكويني) كه كسي را پاك و مطهر نمايد ؛ ولي اراده خداوند عملي نشود و شخص مورد نظر نه تنها پاك و مطهر نشود ؛ بلكه مدتي بعد عليه خليفه رسول خدا خروج كرده و بيش از بيست هزار نفر از فرزندانش را از دم تيغ بگذارند ؟! مگر اراده خداوند تخلف پذير است ؟!




والسلام علي من اتبع الهدي




گروه پاسخ به شبهات

5 | امير هاشمي | Japan - Osaka | ١٢:٠٠ - ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
نقل قول:چطور مي&zwnjشود كه خداوند اراده كند ( آن هم به اراده تكويني) كه كسي را پاك و مطهر نمايد ؛ ولي اراده خداوند عملي نشود و شخص مورد نظر نه تنها پاك و مطهر نشود ؛ بلكه مدتي بعد عليه خليفه رسول خدا خروج كرده و بيش از بيست هزار نفر از فرزندانش را از دم تيغ بگذارند ؟! مگر اراده خداوند تخلف پذير است ؟! با تشكر ازشما كه اينقدر جالب موضوع را از همه ي ابعاد بررسي مي كنيد من هم برايم شبهه شده بود كه شايد اين ايه در مورد زنان پيغمبر هم باشد از اول بحث درمورد شبه ي ضماير و هچنين چرا اين ايه با ايه هاي زنان پيغمبر امده قانع نشدم حتي در مورد اوردن سند از كتب اهل سنت بخصوص صحيح مسلم قانع نشدم چون اين كتاب را هم نمي توان از كتاب هاي خيلي معتبر اهل سنت دانست نه اين كه همه ي رواياتش غلط و معتبر نباشد ولي ممكن است در بين رواياتش ضعيف هم باشد كه همان طور كه شماحتي روايت كافي را با علم رجال ،راوي حديث را بررسي ميكنيد روايت هاي اهل سنت را هم بايد بررسي كرد. گرچه كه ميبينيم در كتاب بحار الانوار علامه ي مجلسي(ره) براي حفظ حديث تمام احاديث حتي ان ها راكه مطمئن بوده كاذب است وبراي شيعه معتبر نيست را جمع اوري كرده پس چرا صحيح مسلم اين طوري نباشد دليل نمي شود كه چون روايتي از صحيح مسلم مي اوريد به طور قطع عقيده ي اهل سنت باشد حالا باشد كه قبل از اوردن نام كتاب ميگويند صحيح يعني صحت و صدق ان.اما اگر منبع صحيح بخاري باشد قضيه فرق ميكند! زيرا اهل سنت بعد از كلام خدا ،صحيح بخاري را كاملا معتبر و عقيده ي خود ميدانند وحتي شك را درآن جايز نميدانند.وحتي روايت است كه امام بخاري (رض) انقدر محتاط بوده است كه قبل از اوردن روايتي اول در مسجدالحرام نماز ميخوانده و بعد ان را مينوشته است .و اگر شما ميخواهيد رواياتي از عقيده ي اهل سنت بياوريد خواهشا از صحيح بخاري بياوريد وگرنه اين ميشود كه بعضي از اهل سنت به جاي اوردن حديثي از كافي شيخ كليني (ره) حديثي ضعيف از بحار مياورند و ميگويند اين عقيده ي شيعه است (كه من يك با از زبان مرجع عالي قدر مكارم شيرازي(دامة بركاة) در يكي از برنامه هاي تلويزيون شنيدم كه مي گفتند بعضي از اين اهل سنت(وهابي ها)يك حديث از بحار انتخاب ميكنند مبني بر تحريف قران و جنجال راه مي اندازد عقيده ي شيعه اين است و گفتند كه علامه ي مجلسي براي حفظ همه ي احاديث همه ي احاديث حتي رواياتي راكه مطمئن بودند كاملا ضعيف و حتي جعلي است را اورده اند و گفتند ما همه ي احاديث را با بررسي سلسله رواي حديث و علم رجال و ديگر احاديث و قران بررسي ميكنيم و... )پس همانطور كه ما ميخواهيم ان ها حديثي ضعيف را عقيده ي ما ندانند و از منابع معتبر تر مابياورند مثل كافي و حتي يك حديث را عقيده ي ما ندانند پس نمي شود ما هم روايتي از صحيح مسلم بياوريم وان را كاملا معتبر و عقيده ي كل جماعت اهل سنت بدانيم گرچه بحارالانوار مثل صحيح مسلم در رتبه ي دوم كتب حديثي شيعه بعد از كافي قرار ندارد وما به جز كافي نهج البلاغه و بعد از ان ها كتب ديگري همچون من لا يحضره الفقيه از شيخ صدوق(ره) وسائل الشيعه و اتهذيب و الايتبصار و... در صدر اول قرار دارند و نميشود از نظر اعتبار وسندي بحارالانوار و صحيح مسلم را بين شيعه وسني مقايسه كرد ولي خواهشاً براي مطرح كردن عقيده ي اهل سنت از صحيح بخاري روايت بياوريد و در كتاب دين و زندگي سال سوم دبيرستان در صفحه ي 86 درپايين صفحه پيرامون توضيحات درمورد اين ايه(ايه تطهير) اين چنين نوشته اند "كتاب هاي بزرگ اهل سنت ،مانند صحيح مسلم ،صحيح ترمذي ،صحيح بخاري ،مسند احمدبن حنبل ،سنن بيهقي ،الدرّالمنثورسيوطي واسدالغابه ابن اثير ،ايه ي تطهير را در حق همين پنج تن نقل كرده اند(غايه المرام ،ص281)."پس همين طور كه در اين كتاب گفته است حتما در صحيح بخاري هم وجود دارد شما لطف كرده بگرديد واز اين كتاب هم نقل كنيد. پس تا اينجا نه اوردن دليل هايي بر اين كه چرا دنباله ي اين ايه با ايات زنان پيغمبر امده مرا قانع نكرد و نه دليل و اثبات بر صدق ضمير اين ايه كه چرا مذكر امده و نه اوردن سند از منابع اهل سنت ولي بايد به هوش و ذكاوت شما كارشناس محترم احسنت و صد افرين گفت كه موضوع و قضيه را از همه ابعاد مورد بررسي قرار ميدهيد و در پاراگراف اخر كه در پاسخ نظر اقاي يوسفي اورده بوديد واقعا دليل قانع كننده اي بود بر اين كه زنان پيغبر در گرو اين ايه قرار نمي گيرند و اين دليل ، بنده را قانع كرد مگر چطور مي شود كه خداوند(جل جلاله)اراده كند طبق اين ايه اهل بيت را از هر پليدي و ناپاكي(هر گونه گناه) كاملا پاك كند و همسران پيغمبر هم جزء اين گروه باشند و حضرت ام المومنين عايشه (رض) كه از همسران پيغمبر است و همچنين مادر مومنين(طبق ايه اي از قران) اشتباه بزرگي در تاريخ انجام دهد وجنگ جمل را بر عليه چهارمين خليفه ي راشدين علي (ع) به راه بياندازد.مگر چنين چيزي ميشود! پس در نتيجه همسران پيغمبر جزء اهل بيت اين ايه(ايه تطهير 33 سوره احزاب) محسوب نمي شوند. با تشكر از كارشناس محترم وسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
6 | معصومه رضانژاد | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام
من 23 سالمه و رشته ي دانشگاهي مرتبط با علوم ديني هم نمي خونم
اما مطالعاتي جانبي در اين موارد دارم . واقعاَ اين قدر واضح قرآن داره بيان مي كنه .اون دنيا به خاطر اين همه لجاجت هم محاكمه مي شيم . چرا برادران و خواهران اهل تسنن حاضر نيستند حقايق رو بپذيرند ؟ واقعاَ نمي تونم درك كنم ؟ نه اين كه بگيد من تو خانواده شيعه متولد شدم اين طوري فكر مي كنم ؟ نه ! من براي بار دومه كه شيعه شدم و شيعه موندم . يه بار بعد از تولد تو خونواده شيعي و يه بار پس از خوندن كتاب ها ي سني و شيعه مثل صحيح بخاري و كتاب شيخ صدوق و كليني و ... فقط كافيه كه لجاجت رو كنار بذاريم و مذهب آبا و اجداديمون رو و تعصب هاي الكي رو . و بعد با ديدي بي طرفانه همه چيز رو بررسي كنيم !
با ارزوي توفيق براي همه ي مسلمانان جهان و آرزوي ايمان براي غير مسلمانان
7 | خراساني | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٨ |
باسلام,دوست عزيز جناب
اقاي هاشمي به اتفاق نظر جميع علماي اهل تسنن تمامي روايات موجود در صحيح مسلم وبخاري درست وبدون خدشه ميباشد,اينو مانميگيم بلكه مورد اتفاق همه علماي اهل سنت هست واولي بودن بخاري نسبت به مسلم فقط به اين علته كه مثلا بخاهيم بين حديث قوي وخيلي قوي انتخاب كنيم .مثلا اگر از ديدگاه اهل سنت دربخاري نسبت احاديث خيلي قوي به احاديث قوي90درصد به10 درصد باشددرمسلم80به20 هست درحاليكه از ديدگاه اهل سنت هردو(خيلي قوي وقوي)كاملا معتبر وقابل استنادهستند.گواه صحبت من اينكه شما ميتونيد بايك سرچ ساده نظر جميع علماي اهل سنت دقت كنيدگفتم علماي اهل سنت نه عوام اهل سنت (چون بسياري از عوام هستندكه سخنان غير علمي ونظرات شخصي خودشون روابراز ميكنن)رو در مورد كتاب صحيح مسلم جويا بشين.
8 | خراساني | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢١ بهمن ١٣٨٨ |
باسلام,دوست عزيز جناب
اقاي هاشمي به اتفاق نظر جميع علماي اهل تسنن تمامي روايات موجود در صحيح مسلم وبخاري درست وبدون خدشه ميباشد,اينو مانميگيم بلكه مورد اتفاق همه علماي اهل سنت هست واولي بودن بخاري نسبت به مسلم فقط به اين علته كه مثلا بخاهيم بين حديث قوي وخيلي قوي انتخاب كنيم .مثلا اگر از ديدگاه اهل سنت دربخاري نسبت احاديث خيلي قوي به احاديث قوي90درصد به10 درصد باشددرمسلم80به20 هست درحاليكه از ديدگاه اهل سنت هردو(خيلي قوي وقوي)كاملا معتبر وقابل استنادهستند.گواه صحبت من اينكه شما ميتونيد بايك سرچ ساده نظر جميع علماي اهل سنت دقت كنيدگفتم علماي اهل سنت نه عوام اهل سنت (چون بسياري از عوام هستندكه سخنان غير علمي ونظرات شخصي خودشون روابراز ميكنن)رو در مورد كتاب صحيح مسلم جويا بشين.
9 | الاحقر | Iran - Qom | ١٧:٠٥ - ٢٩ خرداد ١٣٨٩ |
البته همه صحيح بخاري حتي نزداهل سنت صحيح نيست بلكه رويات معلقي وجود دارد كه خود بخاري در صحيحش انها را با الفاظ معيني مشخص كرده است كه البته تعداد انها زياد نيست.
10 | حسن | United Kingdom - London | ٠٢:٥٧ - ٠١ تير ١٣٨٩ |
جناب اقاي يوسفي با سلام" با توجه به اينكه شما ادبيات عرب را ميدانيد لطفا بيان فرماييد كه(يطهركم تطهيرا) در تجزيه وتركيب ايه 33 سوره احزاب چه نوع مفعوليست.
11 | سيد محمد رضا هاشمي زاده | Iran - Qom | ٠٩:١٨ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
با عرض سلام و خسته نباشيد: 1- از كجا معلوم مي شود كه اراده ي تكويني در كار است؟ 2- تفاوت آن با اين آيه چيست؟ ما يريدالله ليجعل عليکم من حرج ولکن يريد ليطهرکم وليتم نغمته عليکم لعلکم تشکرون

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

مي‌توانيد براي گرفتن پاسخ خويش به آدرس ذيل مراجعه نماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=7661

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

12 | سيد محمد رضا هاشمي زاده | Iran - Qom | ١٠:٠١ - ١٣ تير ١٣٨٩ |
با عرض سلام و خسته نباشيد: 1- آيا طبق نص صريح اين آيه پيامبر هم جزء اين اهل البيت هستند يا خير ؟ 2- اگر نيستند كه هيچ اما اگر هستند چرا ضمير كم به ايشان بر نگردد و به خاطر مقام ايشان و از باب احترام ضمير از جمع مونث به جمع مذكر تبديل شده است كه در آن صورت زنان پيامبر هم شامل آن مي گردند؟ با تشكر از شما من فقط به استناد آيه جواب مي خواهم نه روايات؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

همانطور كه در بخش نظرات گفته ايم ، اگر بخواهيم تنها و تنها به آيه قرآن تمسك كنيم ، قطعا زنان رسول خدا (ص) مخاطب اين آيه نيستند (چه همراه با كسي ديگر و چه به تنهايي)‌زيرا در مورد آنها در ابتداي آيه كلمه «بيوت» به كار رفته است و در مورد تطهير كلمه «اهل البيت» و اگر مقصود ،‌همه زنان بود ، بايد مي‌فرمود «اهل البيوت» و نه «اهل البيت»

اما مخاطب آن كيست ، بايد به روايات مراجعه كرد ، زيرا در خود قرآن فرموده است «انزلنا اليك الذكر لتبين للناس» و تبيين مقصود از اين آيه در روايات صحيحه اهل سنت آمده است !

البته ، اگر بخواهيم به صورت منطقي نيز پيش برويم ،‌مخاطب آيه مشخص مي‌شود ؛ زيرا در اقوال مربوط به اين آيه كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود :

ا. همسران رسول خدا فقط

ب. همسران رسول خدا به همراه ايشان

ج. تمامي بستگان رسول خدا و همسران ايشان

د. بستگان رسول خدا بدون همسران

ه. اهل خانه اميرمومنان به همراه رسول خدا (ص)

در تمامي اين اقوال ، يا همسران رسول خدا موجود هستند ، كه طبق قرآن ثابت شد كه مخاطب آنها نيستند ، پس نظري كه شامل همسران باشد ، باطل است !

يا اهل يك خانه نيستند كه آن نظر نيز باطل است و تنها و تنها نظر مربوط به اهل خانه اميرمومنان يعني آن حضرت و فاطمه و حسن و حسين به همراه رسول خدا مقصود آيه است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

13 | فروغي ( مشهور به فروغ ) | Iran - Sanandaj | ١٥:٢١ - ٠٤ شهریور ١٣٨٩ |
با سلام،فقط ميخوام در مورد بيت و بيوت و ضمير موءنث در اين چند آيه يک چيز رو بگم: در آيات قبل و بعد از اين آيه خداوند زنان پيامبر (ص) رو مورد نصيحت و امر خود قرار داده و چون هر کدام از زنان پيامبر ( رض ) بيت جداگانه اي داشته اند براي همين از ضمير مونث مثلا ( بيوتکن ) استفاده فرموده است ولي در اين قسمت از آيه که خود به تنهايي يک آيه نيست ( انما يريد الله ... ) چون همه زنان پيامبر متعلق به شخص آنجناب ميباشند براي همه يک خانه قائل ميشود و همه را تحت عنوان ( اهل البيت ) مخاطب قرار ميدهد . اضافه بر آن به سرف اينکه قسمتي از يک آيه در جايي و قسمت ديگر در جاي ديگر نازل شده باشد نميتوان ادعا کرد که با هم ربط ندارند چون در اين صورت ما اولا قرآن را پراکنده فرض ميکنيم و دوما شموليت ، حکمت و از همه مهمتر فصاحت و بلاغت قرآن را زير سوال ميبريم ( نعوذ بالله ) که ايk به ضرر مسلمين و نفع دشمنان اسلام است پس بياييد طبق آيه شريفه : و همگي به ريسمان محکم الهي چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد . با آرزوي روزي بدون تفرقه براي مسلمين جهان دانشجوي حسابداري که هيچ منبعي جز قرآن در دست ندارم .

پاسخ:

با سلام
دوست گرامي
1- اگر چناچنه شما مي‌گوييد بود ، در ابتدا نيز بايد مي‌فرمود «وقرن في بيتكن»! نه «في‌ بيوتكن»
2- درست است كه به صرف در دوجا نازل شدن ، نمي‌توان گفت كه به هم ربط ندارند ، اما به هم ربط داشتن را نيز نمي‌توان ادعا كرد ! بلكه بايد به روايات مراجعه كرد (كه روايات سخن شيعه را تاييد مي‌كند)
3- اين مطلب چه ربطي به وحدت و عدم تفرقه وضرر به مسلمانان دارد ؟!!! يعني اگر ثابت شود كه حق با شيعه است ، به ضرر مسلمانان است ؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

14 | عسگر شريفي راد | Iran - Khorramshahr | ٢٠:٢٩ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٠ |
با سلام
احتراما خواهشمند است در مورد چگونگي مخالفت اهل تسن و آغاز شروع مخالفت هاي بين شيعيان و اهل تسنن كه يك مسائل مهم در امور جانشيني امام علي (ع) به امر پيامبر اسلام كه جايگاه بي همتايي در نزد مردم داشتند مورد مخالفت شده است . با تشكر از كساني كه راهنمايي ميكنند.
15 | اميد | Canada - Vancouver | ٢٣:٤١ - ١٩ خرداد ١٣٩٠ |
در مورد معني رجس، علامه عسکري رضوان الله عليه در کتاب نقش ائمه در اسلام جلد دوم در معني رجس عبارات زير را آورده است:

لغويّون نيز در معانى «رجس» كلماتى دارند كه تطهير از آن به عصمت منتهى خواهد بود :
راغب اصفهانى مى‏گويد : «رجس چيز پليد است» . گفته مى‏شود : «رجل رجس» :
«مردى پليد» ، و «رجال أرجاس» : «مردانى پليد» . خداوند مى‏فرمايد : «رجس من عمل الشّيطان» : «پليدى‏اى است از عمل شيطان» . و پليدى به چهار صورت ممكن است وجود داشته باشد : يا از نظر طبيعت ، يا از جهت عقلانى ، يا از نظر شرعى و يا از همه اين جهات مثل مردار . زيرا مردار هم از نظر شرع پليد است ، هم از نظر عقل و هم از نظر طبيعت انسانى . پليد از نظر شرع چيزهايى است مثل قمار و شراب . برخى گفته‏اند كه
اينها از نظر قضاوت عقل هم پليد محسوب مى‏شوند ...» .
ابن اثير ، لغوى مشهور در النّهايه مى‏نويسد :
الرجس : القذر . وقد يعبّر به عن الحرام والفعل القبيح
رجس چيز پليدى است ، و گاهى نيز گفته شده مقصود از آن ، كار حرام و عمل قبيح است .
علاّمه ابن منظور گفته است :
الرجس : القذر . وقد يعبّر به عن الحرام والفعل القبيح والعذاب واللّعنة والكفر
رجس پليدى است . و گاهى از حرام و كار قبيح و عذاب و لعنت و كفر به رجس تعبير مى‏گردد .
فيروز آبادى مى‏گويد :
الرجس : القذر وكلّ ما استقذر من العمل ، والعمل المؤدّى إلى العذاب ، والشّكّ والعقاب والغضب
رجس پليدى و هر عمل بد و آلوده و هر كار كه به عذاب و شك و جزاى بد و خشم منتهى شود ، مى‏باشد .
جوهرى نوشته است :
الرجس : القذر ، و قال الفراء فى قوله تعالى : «وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ» إنّه العقاب والغضب .
عبدالقادر رازى نيز در مختار الصحاح ، بدون اندك تغييرى همين معنى را براى رجس ذكر كرده است .

فيومى گفته است :
الرجس : النتن ، والرجس : القذر . قال الفارابى : وكلّ شى‏ء يستقذر فهو رجس . وقال النقاش :
الرجس : النجس . وقال فى البارع : وربّما قالوا : الرجاسة والنّجاسة ، أى جعلوهما بمعنى .
ابن‏فارس مى‏گويد :
الرجس : القذر لانّه لطخ وخلط .
حبيش تفليسى :
بدان كه رجس در قرآن سه وجه باشد . وجه نخستين رجس به معناى سيكى و قمار و بت و تير مقامرى بود ... ووجه دوم رجس به معناى كفر و نفاق بود ... ووجه سيم رجس به معناى كردار بد بود .
16 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ١١:٥٣ - ٢٢ آذر ١٣٩٠ |
با سلام
خواهشمندم از شما اين جمله سيد شباب بهشت امام حسن مجتبي را تفسير کنيد:
( يا اهل الکوفه اتقوا فينا فانا امراءکم و انا اضيافکم و نحن اهل البيت الذي قال الله فيهم: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت.)( سير اعلام النبلاج4ص394).
جمله از خدا بپرهيزيد و درباره ما اهل بيت چنين نکنيد، زيرا ما اميران و ميهمانان شما هستيم. خواهشمندم اين جمله سنگين امام حسن مجتبي را تفسير کنيد و اينکه چرا در بين اين همه آيات و روايت که در فضليت اهل بيت است، تنها امام حسن به اين آيه استناد مي کند.
انشا الله اجرتان با آقا امام حسن مجتبي (ع).
17 | عليرضا ن | Iran - Tehran | ٢٤:٤٢ - ٢٢ آذر ١٣٩٠ |
با سلام
از شما تقاضا دارم که عبارت ، ما اميران و ميهمانان شما هستيم و استدلال امام حسن به آيه تطهير را توضيح دهيد؟ ( چون امام هم به اصل نصب الهي و هم به اصل عصمت تاکيد دارد).
18 | زماني پور | Iran - Hashtrūd | ٠٥:٤٨ - ٢٤ دي ١٣٩٠ |
باسلام چگونه مطمين شويم واقعاشيعه حق است ياسني بعضي حرفاي اونا راسته وبعضي حرفاي ما ازبس کتاب خواندم بيشتر سردر گم شدم شمارا به خداقسم لطفا کمکم کنيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مسلمانان بعد از پيامبر اكرم(ص) به فرقه‏ هاي مختلفي تقسيم شدند و هر يك براي خويش طريقه‏ اي را برگزيدند. تعاليم اسلام نيز دستخوش ذوق‏ ها و سليقه‏ ها و نيز تمايلات افراد و حكومت‏ ها گرديد. در اين بين با مراجعه به گفته‏ هاي پيامبر(ص) و نيز قرآن، به دنبال راه مي‏ گرديم كه در اين جنجال و هياهو بالاخره بايد به چه راهي رفت و تعاليم دين و احكام آن را از چه كسي بايد فرا گرفت؟با كمي تحقيق، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه پيامبر اكرم(ص) براي پس از خود، مردم را در سر در گمي رها نساخته و براي آنان راه و طريقه‏ اي را مشخص كرده است. آن حضرت فرموده ‏اند: «من دو چيز گران‏بها در بين شما مي‏گذارم.قرآن و اهل بيت». با تمسّك به همين كلام نوراني درمي‏ يابيم كه پس از پيامبر بايد به دنبال اهل بيت آن حضرت حركت نمود تا در پيچ و خم افكار و عقايد و راه‏هاي گوناگون، اسير گمراهي نشد.
با توجه به دليل عقلي و نقلي، پس از درگذشت پيامبر(ص)، بايد از جانب خداي متعال امامي براي مردم تعيين شود كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دين باشد و مردم را به راه حق هدايت كند.
دليل عقلي: يك سازمان دولتي كه در كشوري تشكيل مي‏شود و كارهاي عمومي مردم را اداره مي‏ كند، خودكار نيست و تا جمعي از افراد شايسته و كاردان در نگهداري و اداره آن كوشش نكنند، قابل بقا نخواهد بود و مردم را از فوائد خود بهره‏مند نخواهد ساخت. بدون شك، سازمان دين اسلام نيز همين حكم را دارد و در بقا و جريان خود به نگهبان و گرداننده نيازمند است؛ و پيوسته افراد شايسته‏ اي مي‏ خواهد كه معارف و قوانين آن را به مردم برسانند و مقررات دقيق آن را در جامعه اسلامي اجرا كنند و كمترين غفلت و مسامحه در رعايت و نگهداري آن روا ندارند. اگر گفته شود كه اين مطلب با وجود علما و مفسران دين حل مي‏شود و نيازي به تعيين جانشين از سوي خداوند وجود ندارد، مي‏ گوييم علما هر چه صالح و با تقوا هم باشند، از خطا و معصيت مصون و معصوم نيستند و تغيير يافتن برخي از معارف و قوانين ديني از ناحيه آنان، اگر چه غيرعمدي باشد، محال نيست. بهترين شاهد اين مطلب، وجود مذاهب گوناگون و اختلافاتي است كه در اسلام به وجود آمده است.
به بيان ديگر، مي‏توان گفت: همان دليلي كه فرستادن پيامبران و برقرار ساختن دعوت ديني را ايجاب مي كرد، عيناً اقتضا مي‏ كند كه پس از درگذشتن پيامبر - كه با عصمت خود نگهبان دين و رهبر مردم بود - بايد خداوند متعال كسي را كه در اوصاف كمالي (به غير از وحي و نبوت) مانند او باشد، به جاي وي بگمارد كه معارف و شرايع دين را دست‏ نخورده نگهباني؛ و مردم را رهبري كند؛ و گرنه برنامه هدايت عمومي به هم مي‏ خورد و حجت مردم بر خدا تمام مي‏شود.
دليل نقلي: از پيغمبر اكرم(ص) به طرق مختلف روايت شده كه امت اسلام پس از آن حضرت امامان و پيشواياني دارد كه جانشينان وي مي‏باشند. در روايت معروفي كه شيعه و سني نقل مي‏ كنند، آن حضرت مي‏ فرمايد: «امامان دوازده نفر مي‏باشند و همه از قريشند» و در روايتي مشهور، به جابر انصاري فرموده «امامان دوازده نفرند» سپس نام‏هاي ايشان را يك به يك شمرده، به جابر فرمود كه «تو پنجمين امام را درك خواهي كرد. سلام مرا به او برسان» گذشته از اينها پيغمبر اكرم(ص) جانشين خود را كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) باشد، شخصاً و با اسم و مشخصات و نشان دادن، تعيين فرموده است. آن حضرت نيز امام پس از خود را معرفي كرده و همچنين هر امامي امام بعد از خود را معين نموده است. علامه سيد محمد حسين طباطبايي، آموزش دين، ص 148 - 153.
با اين وجود آيا مي شود در انتخاب راه سردرگم شد ؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
19 | الياس | Iran - Tehran | ١٦:١٩ - ٠٦ اسفند ١٣٩٠ |
من فقط ميخواستم بگم اگر كسي قانع شد و فهميد كه اشتباه كرده يك حجت كوچك در اوايجاد شده كه اگه اين حجت را كنار بگذارد و ناديده بگيرد در روز قيامت مورد مواخذه قرار ميگيره
20 | عبد الزهرا | Iran - Ahvaz | ١٣:٤٩ - ٠٧ شهریور ١٣٩٢ |
وهابيون شبهه کرده اند که در جواب شيعه به ضمائر مذکر در اين آيه تطهير،،مي گويند که اين ضمائر يه اهل باز مي گردد و کم در اين جا،ضمير براي اهل است نه براي موضوع آيه
اين شبهه را پاسخ دهيدممنون

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: اگر ضميري به کلمه اهل رجوع کند بخاطر ظاهر لفظش مي باشد که مذکر مي آيد

ثانيا: کلمه «اهل» مانند کلمه «قوم» است که دلالت بر يک جمعيت چه مرد و جه زن دارد اما اينکه اين جمعيت مردند يا زن اين کلمه دلالت ندارد

ثالثا: ضمير در عربي (به جز در مورد شأن که اينجا موردش نيست)، به مرجع قبل از خود باز مي گردد، نه بعدش در آيه تطهير اهل بعد از کم آمده است همچنانکه ضمير در "فقال لأهله ... اتيکم" (طه 10)، "کم" به ظاهر لفظ "اهل" در قبل از خودش برگشته است، نه به مرجعي بعد از خودش.

و همچنين ضمير كم در آيه 73 سوره هود :

رابعا : هيچ يک از زنان پيامبر صلي الله عليه و آله ادعا نکرده اند که آيه شامل آنها مي شود پس اين قرينه است که مخاطب در آيه تطهير آنها نيستند

در اينجا به نکته اي که بايد به آن توجه کرد اين است که آيا زنان پيامبر صلي الله عليه و اله آيه را خوب مي فهمند يا کساني که ادعا مي کنند ايه شامل زنان نيز مي شود ؟!

خامسا: روايات فراواني از خود اهل سنت نقل شده است که زنان جزء آيه نيستند

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
21 | حسن م | Iran - Shahr-e Kord | ٢٤:٢١ - ٢٦ شهریور ١٣٩٢ |
با عرض سلام وادب و احترام.به هر حال اين ايه به دلائل مختلفي نمي تواند شامل زنان پيامبر شود براي مثال پيامبر اکرم براي اين که اختصاص اهل بيت را به خمسه طيبه ثابت کند مدت شش ماه و به گفته بعضي روايات هشت يا نه ماه به هنگام نماز صبح از کنار خانه حضرت فاطمه مي گذشت ومي فرمود الصلوه يا اهل البيت انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا. هم چنين اين ايه به ادله مختلفي عصمت اهل بيت را مي رساند در حالي که همسران پيامبر گاهي مرتکب گناه مي شدند در سوره تحريم مي خوانيم پيامبر رازي را به همسرانش فرمودند ولي او امانت داري نکرد و به ديگري گفت قران اين عمل را گناه ناميده و فرمود:ان تتوبا الي الله فقد صغت قلوبکما.عائشه که همسر پيامبر بود جنگ جمل را به راه انداخت وسپس پشيمان شد با انکه در اين جنگ عده ي بسياري از مسلمانان کشته شدند. قابل توجه اين که عائشه که طبق گواهي روايات اسلامي در بازگو کردن فضائل خود وريزه کاري هاي ارتباطش با پيامبرچيزي فروگذار نمي کرد اگر اين ايه شامل او مي شد قطعا در لابلاي سخنانش و به مناسبتهاي مختلف از ان سخن مي گفت در حالي که هرگز چنين چيزي از او نقل نشده است. عيبجويي کردن عائشه از حضرت خديجه که بزرگترين و فداکارترين وبا فضيلت ترين زنان اسلام است در تاريخ اسلام مشهور است اين سخن به قدري بر پيامبر ناگوار امد که از شدت غضب مو بر تنش راست شد وفرمود به خدا سوگند همسري بهتر از او نداشتم. اما در جواب کساني که مي گويند اگر اهل بيت فقط پنج نفرند پس چرا اين ايه در ميان اياتي قرار گرفته که مربوط به زنان پيامبر است مي گوييم:1.هيچ نصي محکمي در اين مورد وجود ندارد که انما يريد الله ... در ميان اين ايات نازل شده است بلکه در هنگام جمع اوري قران در اين جا قرار گرفته است 2.رسم فصيحان وشاعران و اديبان عرب اين بوده که در لابلاي مطالب معمولي حرف جديد ومهمي مطرح مي کنند تا تاثيرش بيش تر باشد چنان که در ميان اخبار صدا وسيما اگر گوينده يک مرتبه بگويد: به خبري که هم اکنون به دستم رسيد توجه فرماييد اين گونه سخن گفتن يک شوک رواني وتبليغاتي ايجاد مي کند. نظير اين ايه را در ايه سوم سوره مائده مي خوانيم كه مطلب مربوط به امامت و ولايت وكمال دين را در كنار احكام مربوط به گوشت خوك وخون قرار ميدهد.3.در اين ايات در ميان سفارش هايي كه به زنان پيامبر مي کند يک مرتبه مي فرمايد: خدا اراده ي مخصوص بر عصمت اهل بيت دارد يعني اي زنان پيامبر شما در خانواده اي هستيد که معصومين هستند وحتما بايد تقوا را بيشتر مراعات کنيد. موفق باشيد والسلام عليکم ورحمت الله و برکاته.
22 | عثمان | Iran - Shiraz | ١٦:٠٣ - ١٢ مهر ١٣٩٢ |
امام جماعت مکه يک روز ماه مبارک رمضان بعد از نماز ظهر مرا دعوت کرد به منزلش. وقتي رفتم بساط طعام آماده کرده بود و بر سر طعام نشست. به او گفتم مگر روزه نيستي در حاليکه فصل صيام است. گفت من خيلي مطالعه کرده ام و به يقين رسيده ام که مذهب ما اهل سنت غلط و ضلالت محض است و مذهب علي رضي اله عنه صحيح است و شيعيان راست مي گويند. من جرات اظهار اين را ندارم پس مطمئن هستم جهنمي هستم پس به خود مي گويم چرا به خود زحمت بدهم و رنج صيام بکشم؟
23 | شمس الدين جليليان | Iran - Tehran | ١٩:٢٤ - ١٣ مهر ١٣٩٢ |
همان گونه که دوستان مي دانند رجس معادل ناپاکي و پليدي است از هر نوع . بنابراين اگر مقصود آيه زنان پيامبر باشند بايد آنها از هر نوع پليدي به دور باشند و درواقع پاک و طاهر باشند . اما آيا واقعا اين گونه است ؟ آيا ام امومنين عايشه پاک و طاهر بود ؟ و اگر چنين بود چرا در سفر حج رسول اکرم در محل فعلي مسجد تنعيم (مسجد عائشه) مقيم شد و وارد محدوده ي حرم نشد ؟ همان گونه که در روايات آمده علت ماندن ايشان در خارج از محدوده ي حرم عذر زنانه اي بود که بر او حادث گرديد . بنابراين زني که عذر زنانه داشته باشد نمي تواند مصداق يطهرکم و خصوصا تطهيرا باشد . اما حضرت ام الائمه زهراي بتول از اين عذر زنانه مبرا و پاک بوده اند کما اينکه بتول خوانده شدن آن حضرت به همين دليل بوده است . بنابراين زنان پيامبر با همه ي فضائلي که بعضا از جمله ام سلمه داشته اند هيچ ارتباطي با اين آيه ندارند و ويزگي آيات خداوند اين است که بعضي به وسيله ي آيات هدايت مي شوند و بعضي گمراه مي گردند ...
24 | معصومه وحيدي | Iran - Tehran | ١٤:٢٠ - ٠٣ دي ١٣٩٢ |
سلام با تشکر از مطالب خوبتان
در جواب نظر سوم آمده «يش از آن از ضماير مؤنث استفاده كرده و در اين جا ضمير مؤنث» بايد نوشته مي شد «در اين جا ضمير مذکر» نه مونث
چند جاي متن هم به اشتباه کلمات و حروف لاتين آمده مثل &zwnj که بايد اصلاح شود
درست است که برخي در جهل مرکب اند يا جاهل قاصر، ما بايد مصداق اين دو آيه شريفه باشيم : فقولا له قولا لينا لعله يتذکر او يخشي ؛ و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
25 | يسي | Iran - Tehran | ٢١:٢٥ - ٢٣ بهمن ١٣٩٢ |
سلام خوبي رسيدي تک بنداز
26 | حسين | Iran - Tehran | ١٧:٤٢ - ١٠ ارديبهشت ١٣٩٣ |
واقعا عالي است در همه شبهه ها از منابع اهل سنت است استفاده کنيد.
اجرتان با ائمه
التماس دعا
27 | م | Iran - Tabriz | ١٧:٠٣ - ٠١ تير ١٣٩٣ |
واقعا استدلالهايي كه آورده بوديد عالي بود. نميدونم اين اهل سنت چرا گوشها و چشمهاشون رو بستن و خودشون رو به اون راه زدن ! به اين موضوع فكر نميكنن كه ايا بايد يك روز در حضور خدا جوابگو باشن
كاش به خاطر عاقبت خودشون هم كه شده به خودشون بيان
28 | مجنون و عاشق سينه چاك اهل بيت سلام الله عليها | Iran - Tehran | ١٤:٢٥ - ٠٤ تير ١٣٩٣ |
حتي يک روايت صحيح هم وجود ندارد که پيامبر و يا همسران پيامبر و يا يکي از صحابه ي مورد اطمينان گفته باشند که آيه تطهير جداي از اينکه در حق پيامبر و حضرت امام علي ع و حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و حضرت امام حسن ع و حضرت امام حسين ع نازل شده در حق همسران پيامبر نيز نازل شده باشد پس در روايت همچين چيزي وجود ندارد که اگر يک روايت صحيح دادند با افتخار از اهل سنت ميشويم.اما در روايات برخلاف ادعاي اهل سنت را با سند صحيح در کتب اهل سنت داريم که بحث را به طور کامل پايان ميدهد:
در مورد شان نزول اين آيه سوره احزاب ، اهل تسنن روايت حديث کساء را نقل مي کنند:

قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).

صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.

ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : رسول خدا بر روي حسن ، حسين ، علي وفاطمه عبايي کشيد .پس فرمود که حداوندا ايشان اهل بيت من و نزديکان من هستند . از ايشان پليدي را ببر و ايشان را پاک گردان . ام سلمه مي گويد : از رسول خدا پرسيدم که آيا من همراه ايشان هستم (از اهل بيتم)؟ فرمودند تو بر خوبي هستي (از اهل بيت نيستي اما از نيکاني) .ترمذي گفته است که اين حديث خوبي است و بهترين روايت در اين زمينه است ...الباني در کتاب خود (صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205) اين روايت را صحيح دانسته است .
اين روايت همه چيز را مشخص ميکند زيرا پيامبر از حضور همسرشان در کنار اهل البيت آيه تطهير جلوگيري ميکند
به نظرم همين دوروايت براي روشن شدن حق و حقيقت کافيست و کاملا نشان ميدهد که اهل البيت آيه تطهير چه کساني اند و همچنين نشان ميدهد زنان پيامبر جزو اهل البيت آي تطهير نيستند.
نکات آيه تطهير:در آيه تطهير بحث دراين مورد است که اهل البيت آيه تطهير چه کساني اند نه اينکه اهل البيت پيامبر چه کساني اند زيرا خود شخص نبي اکرم صلي علي عليه و آله وسلم نيز جزو همين اهل البيت ميباشند.آيا پيامبر جزو اهل البيت خودشان هستند؟نکته ي ديگر اينکه حتي اهل البيت قرآني پيامبر نيز شامل همان 4 نفر اهل کسا ميشود که در آيه مباهله وقتي که پيامبر از ميان تمام امت همين 4 نفررا با خود ميبرند و ميفرمايند خدايا اينان اهل البيت منند اين موضوع به وضوح مشخص ميشود.
حالا برويم ببينيم زنان پيامبر مخصوصا عايشه همسر پيامبر ميتواند جزو اهل البيت آيه تطهير براساس برسي تماما قرآني باشد.
درآيه تطهير خداوند ميفرمايد ميخواهم شما اهل البيت را از الرجس دور کنم و شمارا به صورت مستمر و دائم کاملا پاک سازم.
درآيه تطهير کلمه ي يريدالله آمده که اراده ي خدا به صورت مضارع استمراريست و واژه ي رجس آمده
رجس از نظر لغت شناختي به هرگونه پليدي عنوان شده است (مفردات – ج1ص342) در ايه شريفه رجس به صورت کلي عنوان شده لذا معنايش اينست که شما اهل بيت از هرگونه رجس و پليدي دور خواهيد بود(ترجمه الميزان –ج16 ص467)يعني رجس به معناي عام آمده که شامل تماميه بدي هاي ظاهري و باطني ميشود زيرا به رجس الف و لام چسبيده يعني الرجس که اين الف و لامه جنس ميباشد و پليدي هاي ظاهري و باطني را دربر ميگيرد آن هم به صورت مستمر و هميشگي.معناي رجس درقرآن از ميان تمامي معاني آن چندمورد بيان شده که بدان اشاره ميکنيم:
يک. خمر مائده 90

دو. ميسر مائده 90

سه. انصاب مائده 90

چهار. ازلام مائده 90

پنج. بي ايماني انعام 125

شش. غذاي حرام انعام 145

هفت. شرک اعراف 71 و حج 30

هشت. نفاق توبه 95

نه. بي تعقلي يونس 100

ده. مرض قلبي توبه 125

اين مواردي که ذکر شده به صورت مستمر در آيه تطهير از اهل البيت دور شده و اين يعني به هيچ عنوان نبايد بدان مبتلا شوند و اين اعمال در وجودشان حضور بيابد.ابتدا به جنگ جمل بينديشيم خداوند در آيات سوره ي احزاب به همسر پيامبر ميفرمايد از خانه خارج نشويد دوتفسير را ميگوييم يکي اينکه يعني از خانه خارج نشويد و يکي هم اينکه از شهري که در آن زندگي ميکنيد خارج نشويد که عايشه همسر پيامبر هم از خانه خارج شد و هم از شهري که در آن زندگي ميکرد و جنگ جمل را به راه انداخت و هزاران مسلمان جان خود را از دست دادند.جالب اين است که خود عايشه همسر پيامبر اولين کسي بود که گفت عثمان را بکشيد و بعد از کشته شدن عثمان به دست صحابه که عده اي از آنان به عقيده اهل سنت از السابقونند به يکباره خون خواه عثمان شد که مقاله اش در وبلاگ موجود ميباشد.دراينجا عايشه اي که به عقيده ي اهل سنت يطهرکم تطهيراست و از هرگونه الرجسي به دور است برخلاف آيه قرآن عمل کرده که ميتوانيد از معاني رجسي که در بالا از قرآن آوردم عمل اورا تطبيق دهيد که آيا ميشود کسي که از الرجس که يکي از معاني آن درقرآن بي ايمانيست به صورت مستمر بدورباشد اما برخلاف قرآن عمل کند؟آيا هزاران نفر را به کشتن ميدهد؟به يک آيه ي ديگر توجه کنيم
سوره ي تحريم در حق دوتن از همسران پيامبر نازل شده که ميخواستند راز پيامبر را فاش کنند و اورا بيازارند و آن دوزن عايشه همسر پيامبر و حفضه همسر پيامبر هستند: از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: مى‌خواستم از عمر سؤال كنم كه آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا (صلي الله عليه و آله) هم‌ پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند... صحيح البخاري، ج 4، ص 1868، ح4630

يکي از آيات آن را بيان ميکنم:

«اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد قلب هايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.» [تحريم، آيه 4

يکي از معاني رجس که به صورت مستمر و دائمي از اهل البيت آيه تطهير دور شده مرض قلبيست که دربالا به آن اشاره کرديم اما ميبينيم در اين آيه خداوند به همسران پيامبر ميگويد قلب هايتان منحرف شده .....آيا از همسران پيامبر الرجس که يکي از معاني آن مرض قلبيست دور شده است؟آيا خداوند به اهل البيت آيه تطهير ميگويد توبه کنيد؟آيا اهل البيت آيه تطهير که از هرگونه پليدي به دور هستند پيامبر را آزار ميدهند؟سعي کردم دونمونه قرآني بياورم و فقط از قرآن بحث کنم و تضاد عميق ميان آيه تطهير و اينکه همسران جزو آن هستند را واضح بيان کنم.درروايات صريحا از قول حضرت ام السلمه آمده که زماني که ميخواست به زيرا عبا برود و در کنار اهل البيت آيه تطهير قرار گيرد پيامبر اين اجازه را نداد.هيچ روايتي دراين زمينه نداريم که سندش صحيح باشد و زنان جزو اهل البيت آيه تطهير باشند.به اين روايت هم توجه کنيد که حتي اهل البيت بودن زن پيامبر را هم مشخص ميکند وضعيت آن چگونه است چه برسد به اهل البيت بودن آيه تطهير:
پس گفتيم (از زيد بن ارقم) که اهل البيت رسول خدا کيانند؟ همسران او؟ پاسخ داد : نه قسم به خدا که زن چند وقتي با شوهرش خواهد بود سپس وي را طلاق داده وبه نزد خانواده اش وبستگانش باز مي گرددصحيح مسلم ج4/ص1874 كتاب فضائل الصحابة باب من فضائل علي بن أبي طالب
از صحابيه مورد اطمينان اهل سنت در صحيح ترين کتاب اهل سنت اين موضوع به وضوح آمده و اين يعني زنان پيامبر نه از اهل البيت آيه تطهيرند و نه اهل البيت ويژه ي پيامبرند.درقرآن حتي پسر نوح از اهليت او به دليل انجام عمل ناشايست خارج شده و اين يعني اهليت قرآني را خداوند انتخاب ميکند و در همه جا فقط 4 نفري که مدنظر شيعه ميباشد جزو اهل البيت آيه تطهير و اهل البيت ويژه ي قرآني پيامبرند و زنان پيامبر براساس آيات قرآن محال است جزو اهل البيت آيه تطهير و اهل البيت پيامبر ص باشند که هرگونه پليدي به صورت مستمر از آنان به دور است و جالب اينجاست اهل سنت با سند معتبر دارند که يکي از همسران پيامبر بنام قتيله بعد از شهادت پيامبر مرتد شد.دراين مقاله خواستم از روايات و آيات به صورت قاطعانه استفاده کنم و حق را آشکار سازم که هم اهل البيت آيه تطهير شامل همسران پيامبر نميشود و هم اهل البيت ويژه ي پيامبر شامل همسران نميشود.برخي ميگويند اين آيه در ميان آيات مربوط به زنان پيامبر است و ما در پاسخ ميگوييم آيه غار که معتقد هستيد درحق خليفه اولتان است هم در ميان آيات منافقين قرار گرفته آيا ميتوان گفت آنکه در غار با پيامبر بوده است منافق بوده؟.آيه تطهير جداي از آيات ديگر نازل شده دريک زمان خاص و در خانه ي خاص براي افرادي خاص که به وضوح مشخص شده اند و مانيز از قرآن دونمونه از اعمال همسران پيامبر را بيان کرديم تا کاملا مشخص شود عمل آنان با اهل البيت بودن آيه تطهير منافات دارد.در آيات احزاب آمده که اگر همسر پيامبر ميخواهد مقام نزد خداداشته باشد بايد تقواداشته باشد و اين يعني شرط برتري زنان پيامبر تقوا پيشه کردن آنهاست يعني هرزمان که تقواداشته باشند به مقامي ميرسند اما در آيه تطهير اهل البيت آيه تطهير بدون هيچ پيش شرطي از الرجس که شامل تمام پليدي هاست بدور شده اند يعني تقواي آنان کاملا فرض شده و به اين مقام رسيده اند اما همسران پيامبر بايد تقواداشته باشند تا به مقام رسند که ما با برسي کردن معناي الرجس از قرآن و تطبيق دادن آن با جنگ جمل و آيات سوره ي تحريم و با برخلاف قرآن از خانه خارج شدن به اين موضوع کاملا اشاره کرديم که آن اهل البيتي که الرجس که شامل تمام پليدي اي ظاهري و باطنيست از ايشان دور شده کساني غير از همسران پيامبرند که در رواياتي که ابتداي مقاله ارائه دادم بدان اشاره کردم.آدرس وبلاگم بر گرفته شده از سايت حضرت ولي عصر عج http://valiiasr.aj.glxweb.ir
29 | انا شيعه و اخي سني | Iran - Mashhad | ١٢:٤٤ - ٢٣ تير ١٣٩٣ |
در قران امده که حضرت موسي با ان همه معجزه اش که به مردم نمايان ساخت و حقانيت را ثابت کرد باز هم تعداد زيادي از بني اسراعيل از تسليم شدن در برابر خداون رحمان و پيامبر با کرامتش سر باز زدند,,,برادران کمي فکر کنيد,مگر محمد رسول الله در غدير خم فرمان الهي را به مردم مبني بر ولايت امير المومنين اعلام نکرد و عده ي زيادي سر باز زدند,حال ميبينيم که تاريخ دوباره تکرار شد,,!!! درود بر تمام مسلمانان جهان,
30 | دانشچيان | | ١٢:٠٣ - ١٨ مرداد ١٣٩٣ |
ابتدا عرض ميکنم که بنده ايمان دارم که انتهاي آيه 33 احزاب شامل 5 تن نيز هست اما نه منحصر به آنها بلکه زنان رسول خدا نيز مشمول اين آيه ميشوند. بنده برحسب دانش و تحقيقات خود مطالبي را در اين قسمت بيان ميکنم با اين هدف که خواستار جواب قانع کننده و به دور از تعصب هستم.
ابتدا بر خود واجب ميدانم اگر خدا بخواهد نقدي بر فرمايشات شما داشته باشم. خواهشمندم در جواب ايرادات بنده کمتر از روايات استفاده کنيد چرا که روايات اغلب دستخوش تغييرات شده اند هرچند که متواتر باشند مادامي که محتواي آنها با قرآن سازگاري نداشته باشند, صحيح نيستند.به طور مثال شما روايتي را ذکر کرده ايد که در آن آمده است ((وقتي ام سلمه از رسول اکرم درخواست ورود به زير کسا را کرد, آن بزرگوار اجازه نداند و فرمودند تو ادم خوبي هستي اما از اهل بيت نيستي)) ولي در روايت ديگري از طبري آمده است که رسول اکرم به ام سلمه در جواب فرمودند انک من اهلي(تو نيز از اهل من هستي)(تفسير طبري جلد 19 صفحه 106)از اين جهت است که بنده درخواست دارم کمتر به روايات استناد کنيم و ترجيحا در درجه اول از خود قرآن براي تفسير آياتش استفاده کنيم چرا که ميدانيم (القرآن يفسر بعضه بعضا) يا چنانکه حضرت علي نيز فرمودند ((يشهد بعضه علي بعض)) و از آنجا که قرآن به لطف خدا از تحريف مصون مانده است بهترين منبع براي تفسير آيات خودش است.اما استفاده از رواياتي که با مدلول قرآن سازگار است,موردي ندارد.مسئله بعدي اين است که شما براي اثبات اينکه همسر از اهل بيت مرد به حساب نميايد به روايتي از صحيح مسلم استناد کرده ايد.سوال من اينجاست که مگر هرچه در صحيح مسلم آمده است صحيح است؟!بر خود واجب ميدانم در مورد اين روايت و علت مردود بودن آن کمي توضيح دهم.شما در بخشي از روايتي که بيان کرديد، آورده ايد(همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد...)يا اينکه آورده ايد(بهترين دليل ما روايات متواتري است كه حتي در صحيح مسلم آمده است كه اهل بيت شامل زنان نمي‌شود .) اگر بهترين دليل شما فقط روايات است و اينکه گفتيد اهل بيت شامل زن نميشود شمارا به کتاب مصباح المنير ارجاع ميدهم،آنجا مرقوم شده است(يطلق الاهل علي الزوجه يعني به همسر اهل اطلاق ميشود)ابن منظور ميگويد(اهل البيت=سکانه. اهل بيت يعني ساکنين خانه) در حکمت 420 نهج البلاغه آمده است(فاذا نظر احدکم الي امراه تعجبه فليلامس اهله...يعني هرگاه کسي از شما با نگاه به زني به شگفت آيد با همسرش(اهله) بياميزد...)که در اين عبارت نيز اهل به معني همسر گرفته شده است و همسر هرکس قطعا اهل خانه آن شخص نيز هست.در قرآن نيز آمده است ((هل ادلکم علي اهل بيت يکفلونه لکم))که در اين آيه منظور از اهل بيت به اعتبار آيه((فرددنه الي امه. يعني موسي را به مادرش بازگردانديم. قصص 13)) مادر حضرت موسي است که از اهل بيت عمران به حساب ميايد ودر آيه 6 سوره تحريم آمده است((اي کساني که ايمان آورده ايد خويشتن و خانواده خويش(اهليکم)را از آتش جهنم نگاه داريد))بنابراين آيا اين آيه ميخواهد بگويد با زنان خود کاري نداشته باشيد و فقط فرزند و داماد و نوادگان خود را از آتش نجات دهيم؟!!!در آيه 132 سوره طه آمده است ((اي رسول خدا اهل خويش را به نماز فرمان ده))در تفسير اين آيه صاحب الميزان فرمودند(پس بنابراين جمله اهلك ، خديجه همسر آن جناب و على عليه السلام هستند چون على (عليه السلام ) هم اهل آن جناب و در خانه آن جناب بود)همانطورکه در ادامه نيز ذکر خواهم کرد بنده هيچ مشکلي ندارم که حضرت علي عليه السلام نيز از اهل بيت رسول خداست. اما بار ديگر به فرمايشات صاحب الميزان توجه کنيد.آنجا که ميفرمايد(على (عليه السلام ) هم اهل آن جناب و در خانه آن جناب بود)وقتي ميفرمايد (علي هم)يعني خديجه نيز از اهل بيت رسول خداست چون در خانه آن جناب زندگي ميکرد به عبارت ديگر به همان دليل که خديجه-همسر رسول خدا- اهل بيت رسول خداست علي نيز از اهل بيت رسول خداست. بنابراين مشخص شد که اين روايت آنچنان که بايد صحيح نيست اما به فرض صحيح بودن اين روايت آيا اين درست است که فقط به روايت رجوع کنيم؟چيزي که من متوجه شده ام شما غالبا براي اثبات فرمايشات خود از روايات استفاده کرده ايد آنجا که شما در جواب آقاي حامد فرموديد ((وقتي ام سلمه از حضرت سوال كردند كه آيا من هم از اهل بيتم ، فرمودند خير ! يا وقتي خواست خود وارد شود ، عبا را از دست او كشيدند !
همچنين ، در روايت صحيح مسلم وقتي از يكي از صحابه سوال مي‌شود كه آيا همسران رسول خدا (ص) جزو اهل بيت ايشان هستند ، مي‌گويد «لا» !))

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: بيش از هفتاد حديث از طريق شيعه و اهل سنت در مورد اين آيه وارد شده است که همگي اتفاق دارند اين آيه در حق علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام وارد شده است و بسياري از بزرگان اهل سنت، اعتراف کرده اند که آيه تطهير،در حق پنج تن آل عبا نازل شده و تاکيد کرده اند بر اينکه زنان پيامبر (ص)،جزو اين اهل بيت مخصوص نيستند. اين حجر هيثمي مي گويد:(إنما يريد الله ليذهب عنکم الرجس أهل البيت ويطهرکم تطهيرا)، أکثر المفسرين على أنها نزلت في علي وفاطمة والحسن والحسين.اکثر مفسرين نظرشان اين است که اين آيه در حق علي،فاطمه،حسن و حسين نازل شده است . الصوائق المحرقه ص199 مکتبه الحقيقه

آيا مي شود گفت تمام اين هفتاد روايت دستخوش تغيير و تحريف شده است؟!!

ثانيا: اگر در خود آيه نيز دقت کنيد متوجه مي شويد که زنان از آيه تطهير خارجند ؛ از جمله ضمير «کم» که جمع مذكر مخاطب است كه در آيه دو بار ذكر شده است، توضيح اينكه درست است، كه اين آيه در لابلاي آيات مربوط به همسران پيامبر (ص) است ولي آيه تطهير لحن جداگانه اي دارد و هدف ديگري را دنبال مي كند زيرا كه آيات قبل و بعد همه با ضميرهاي جمع مؤنث است ولي آيه مورد بحث با ضمائر جمع مذكر آمده است و اين بهترين شاهد و قرينه است كه آيه تطهير ناظر به همسران پيامبر (ص) نمي باشد و كساني كه اين قسمت از آيه را ناظر به آنها دانسته اند سخني بر خلاف ظاهر آيه و قرينه موجود در آن يعني تفاوت ضميرها گفته اند. خصوصاً با توجه به اينكه لحن آياتي كه متوجه زنان پيامبر (ص) است با لحني كه در اين آيه شريفه است در مقابل هم قرار دارند.در آيات سورة احزاب كه به زنان پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خطاب شده هستند، ضمير‌ها همه مؤنث است مثل: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلامعلوم است كه مخاطب زن‌هاي پيامبرند و بعد از چند آيه يك مرتبه ضمير مذكر مي‌شود

ثالثا: ابا دقت در آيات ديگر نيز متوجه خواهيد شد که زنان پيامبر نمي‌توانند جزء اهل‌بيت پيامبر (ص) باشند، زيرا طبق تصريح قرآن همه زن‌هاي پيامبر حتّي جزء محسنات هم نبودند، چه رسد به اين‌كه جزء خاصان رسالت او باشند، قرآن درباره زن‌هاي پيامبر (ص) مي‌گويد «اعد للمحسنات منكنّ اجراً عظيماً» (خداوند براي خوبان از شما اجر بزرگي آماده كرده) اگر همه زنهاي پيامبرخوب بودند، خداوند تعبير «محسنات» را براي همه آنها بكار مي‌برد. نه براي برخي از آنها كه از كلمه من تبعيضيه در «منكنّ» فهميده مي‌شود، بنابراين طبق اين آيه زنهاي پيامبر(ص) همه خوب نبودند و همانطور كه فرزند نوح بخاطر خوب نبودن از اهل نوح نبود، چنانكه قرآن مي‌گويد إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ زنهاي غير خوب پيامبر اسلام هم جزء اهل بيت رسول‌الله و خاصان او نبودند روي اين حساب اهل‌بيت در آيه مورد بحث شامل زن‌هاي پيامبر (ص) نيست، چون كسي بين زنان خوب و بد تفكيك نكرده، يا همه را داخل اهل‌بيت مي‌دانند و يا همه را خارج مي‌كنند.

و اگر زنان پيامبر (ص) جزء اهل بيت بودند چرا خودشان اين ادعا را نكردند و ثبت هم نشده كه زنان حضرت شان نزول آيه را درباره خود بدانند و وجود اين آيه تطهير در ميان آياتي كه درباره زنان است، دليل بر اين نيست كه اين آيه باهم نازل شده است بلكه آيه تطهير مستقل نازل شده و خود پيامبر (ص) آيه تطهير را در كنار آن آيات قرار داده است

رابعا:مراد از اهل بيت در آيه تطهير معني لغوي آن نيست که بگوييم شامل زنان نيز باشد در اينکه زنان در معناي اوليه و لغويه اهل بيت پيامبر مي شوند، شکي نيست اما در اين آيه مراد معناي خاصي از اهل بيت است که شامل معناي لغوي نمي شود لذا احتمالا اشتباه شما نيز از اينجا ناشي شده است که بين اين دو معني فرق نگذاشته ايد پيامبر (ص) در موارد گوناگون مراد از «اهل‌بيت» را بيان مي‌كند، امّا در اين معرّفي‌ها منظور پيامبر(ص) اين نبوده كه افرادي را كه بحسب معناي لغوي تحت كلمه «اهل‌بيت» مندرج بودند، معرّفي كند، زيرا افرادي كه بحسب معناي لغوي جزء خاندان پيامبر بودند براي همه معلوم بودند و خفائي براي كسي و مخصوصاً براي امثال ام سلمة و عايشه كه روايات مذكور از ناحيه آنها روايت شده، وجود نداشت، بلكه مراد پيامبر از اين معرّفي‌ها اين بود كه افرادي را كه در دستگاه رسالت پيامبر از خاصان و مقربان او بودند را معرّفي كند، مخصوصاً كه در بسياري از روايات منقوله كلمه «خاصتي» بدنبال «اهل‌بيتي» ضميمه شده و پيامبر بعد از اين‌كه اين چهار نفر را جمع مي‌كند مي‌گويد «هؤلاء اهل بيتي و خاصتي» و كلمه خاصّة به افراد كاملاً مقرب به يك نفر، كه در مقامات اجتماعي او صاحب سرّ اويند اطلاق مي‌شود مثلاً به افراد بسيار نزديك به پادشاه كه در اداره حكومت او صاحب سرّند، خاصة الملك گفته مي‌شود، بنابراين در اين معرّفي‌ها پيامبر مي‌خواهد افراد مقرب در دستگاه رسالت خود را به مردم معرفي كند، نه افرادي را كه در مسكن و بيت مادي او زندگي مي‌كردند كه براي همه معلوم بود

خامسا: هيچ کدام از زنان پيامبرصلي الله عله و آله، ادعا نکردند که ما هم جزء اهل بيت منظور هستم حال شما چرا اين همه دلائل را ناديده گرفته و بر حرف خود پافشاري مي کنيد تا ثابت کنيد زنان نيز از اهل بيت در آيه هستند مشخص نيست؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
31 | دانشچيان | | ١٢:٠٣ - ١٨ مرداد ١٣٩٣ |
آيا گفته آن صحابه که ميگويد همسران رسول اکرم از اهل بيت آن بزرگوار نيستند سند است؟آيا درست است که فقط به همين جواب بستنده کنيم؟
در جاي ديگر فرموديد((اگر تطهير در اين آيه ، تطهير خاصي نبود ، اهل سنت اصرار نداشتند كه به زور همسران رسول خدا (ص) را نيز وارد اين قسمت از آيه كنند !))خواهشمندم مجددا به آيه 33 سوره احزاب نگاه بيندازيد و خود قضاوت کنيد که آيا اهل سنت به زور، زنان رسول اکرم را وارد قسمت اخر اين ايه ميکنند؟ ابتداي آيه با ((ينساء النبي)) آغازشده و خداوند بعد از امر و نهي هايي کاملا به جاست علت اين امر و نهي ها را بيان بدارد و بلافاصله ميفرمايد((انما يريد الله....الخ))وحتي در ايات 30-31 سوره احزاب نيز خطاب متوجه زنان رسول خداست .با توجه به سياق اين ايات کاملا بجاست که بگوييم اين ايات خطاب به زنان رسول خدا هست و درست نيست که شما فرموديد اهل سنت به زور زنان رسول خدا را در انتهاي اين ايه وارد ميکنند اين گفته اهل سنت نيست بلکه فرمايش قرآن است که اهل سنت با توجه به آيات قران(نه با استفاده از روايات)به اين نتيجه رسيدند.و جايي که قرآن واضح امري را نشان ميدهد ديگر نيازي به روايات نيست.شما از روايات مذکور خلاف منظور واضح قران را برداشت کرده ايد واتفاقا شماييد که فرمايش واضح قرآن را ناديده ميگيريد و ميخواهيد به زور انتهاي اين ايه را فقط متوجه 5 تن کنيد.آيا اين مقبول است که خداوند بدون بيان مخاطبين جديد و ناگهان و بدون آنکه سخن قبلي را که در مورد زنان رسول خداست تمام کند و به طور کامل از اين زنان صرف نظر کند و خطاب خود را متوجه عده خاصي کند و مطالب جديدي را بگويد که هيچ ارتباطي با زنان رسول خدا ندارد و آنها از مصداق انتهاي همين آيه(و نه حتي آيه بعد) خارج کند.قرآن بر قوم عرب نازل شده است به طوري که جوابگوي سطح فکري آن قوم بوده است و نيز به زبان ساده نازل شده است و زباني است فصيح.اگر سياق آيات قرآن ناگهان تغيير کند چگونه ميتواند منظور خود را برساند؟اگر ما سياق اين چنين واضح قرآن را در نظر نگيريم و بگوييم انتهاي اين آيه خطاب به غير زنان آن بزرگوار است ميتوان نتيجه گرفت که نعوذ بالله قرآن باعث گمراه کردن خواننده شده است.درست نيست که منظور واضح قرآن را نديده بگيريم و براي انتهاي اين آيه فلسفه ببافيم و بگوييم جاي قسمت انتهايي اين آيه اين قسمت نيست و در جاي ديگر نازل شده است و به دستور رسول اکرم در اين قسمت قرار گرفته است و شما که اين قول را قبول داريد چرا نميگوييد جاي اصلي اين آيه کجاست؟! يا به قول علامه مجلسي عده اي به منظور منافع دنيوي آن را در اينجا قرار دادند!!!!و حتي احتمال ميدهد که آياتي قبل و بعد اين جمله بودند و بعد حذف شده اند!!!!و شما تنها در جواب دوست گراميمان آقاي ميثم ميگوييد((
اما در مورد کلام علامه مجلسي ، معناي کلام ايشان واضح است ...))
کجاي حرف ايشان واضح است؟آنجا که ميگويند قرآن تحريف شده است؟؟!!

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ از آشنايي و حضور شما در اين سايت خرسنديم اميدواريم اين گفتگوها، سازنده و بدون حاشيه ادامه داشته باشد.

در مورد قرآن چند نکته را بايد به عنوان اصل ابتدايي مد نظر قرار دارد:

1. قرآن آيات متشابه و محکم و مقيد و مطلق و... دارد. (منه آيات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات)

2. قرآن نياز به مفسر دارد. (انا انزلنا اليک الکتاب لتبين للناس ...)

3. در بيان و تفسير قرآن بايد شان نزول آنها را مد نظر قرار داد.

4. ممکن است در يک آيه دو موضوع مطرح شود که هر کدام شان نزول خاصي داشته باشد لذا لزومي بين اتحاد در خطاب در يک آيه نيست.

و... .

اما توضيحاتي در مورد برخي از انتقادات شما:

1. برداشت يک صحابي آنهم مانند زيد بن ارقم و سوال فرد مقابل چند چيز را مي تواند به ما بفهماند:

الف) برداشت معني لغوي از کلمه اهل بيت در آن زمان يک برداشت قطعي آنطور که شما برداشت داشته ايد نبوده.

ب) مردم بعد از نزول آيات منتظر تفسير رسول الله صلي الله عليه و آله بودند و اينطور نبوده که برداشت خود را ملاک قرار دهند.

ج) سنديت سخن صحابي بخاطر دريافت او از رسول الله صلي الله عليه و اله است.

2. وقتي چندين دليل بر تفسير يک آيه دلالت دارد مانند: اينکه اين قسمت آيه شان نزول خاص دارد و روايات بصورت متواتر تفسير آيه را بيان مي دارد و تغيير در خطاب هم بر آن دلالت دارد و اخبار تاريخي هم موافق آن است و طرف مقابل با يک دليل آنهم دليل مردود يعني قرار گرفتن در يک ايه بخواهد برداشتي را از آيه داشته باشد بنظر شما کداميک به زور چيزي را بر آيه تحميل کرده است؟3. اينکه اين آيه جابجا شده يا نه و اينکه اين قسمت بخاطر فلان دليل اينجا قرار گرفته و يا رد آن تحليلاتي ظني و گماني بيش نيست که با وجود دلايل قطعي بيان شده نيازي به طرح انها نيست. انشاءالله بعد از ظهور، به قطعيت خواهد پيوست.

3. نظر آقا ميثم و کلام آقاي مجلسي را هم متوجه نشديم کجا چنين سخني زده شده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
32 | دانشچيان | | ١٢:٠٤ - ١٨ مرداد ١٣٩٣ |
يا اينکه صاحب تفسير الميزان در اين مورد ميفرمايند((انما وضعت بينها اما بامر النبي او عند التاليف بعد الرحله.الميزان جلد 16 صفحه 133 )) اين سخنان تنها از کساني سر ميزنند که معتقد باشند نعوذ بالله نظم آيات قرآن به هم ريخته است قران تحريف شده است.
قرآن به بهترين صورت چيدمان شده است و اگر غير از اين بود ديگر خداوند نميفرمودند((فاتوا بسوره من مثله))يا((فاتوا بعشر سور مثله)) و يا خداوند نميفرمودند((انا له لحافظون))نبايد منظور واضح آيه قرآن را کنار گذاشت و به زور بخواهيم فقط با استفاده از روايات(نه با استفاده از ايات ديگر قرآن) عصمت ائمه را از انتهاي آيه اثبات کنيم.در جاي ديگر خطاب به آقاي ميثم فرموديد((اگر تنها دليل شيعه بر نزول اين قطعه از آيه در مورد اهل بيت مذکر بودن ضمير باشد، کلام شما درست است...)) شما مذکر بودن ضمير را دليل بر اين گرفته ايد که اين قسمت از آيه خطاب به غير زنان رسول گرامي خداست.با توجه به توضيحي که آقاي ميثم در مورد قاعده معروف تغليب داده اند در انتهاي اين عبارت با به کار بردن جمله((کلام شما درست است))خودتان دليل خود را که گفتيد((وقتي به آيه تطهير رسيده ضماير جمع مذکر به کار رفته مانند: ليذهب عنکم - ويطهرکم . پس معلوم مي شود مخاطب در آيه تطهير غير از مخاطب در آيات قبل و بعد از آيه تطهير است.)) به گونه اي رد کرده ايد.و در انتهاي فرمايشات خود عرض کرده ايد((اما شيعه مي گويد که اين ضمير نمي تواند طبق ادعاي بعضي از علماي اهل سنت مخصوص زنان باشد ، بلکه قطعا شامل مردان نيز مي شود ، زيرا عده زيادي از علماي اهل سنت ادعا کرده اند مقصود از اين ضمير تنها همسران رسول خدا است !!!))بنده گفته بعضي از علماي سني که ميگويند اين بخش از آيه فقط شامل زنان رسول خداست قبول ندارم و ادعاي شما را نيز که ميگوييد اين آيه فقط خطاب به 5 تن است قبول ندارم.با توجه به توضيحاتي که در مورد سياق آيات قبل و بعد و حتي ابتداي آيه 33 احزاب داده ام اين را قبول ميکنم که اين آيه خطاب به زنان رسول خدا هست وبه اعتبار حديث کسا قبول ميکنم که 5 تن نيز مشمول اين آيه قرار گرفته اند.در اين صورت حديث کسا و روايات مربوط به آن با آيه 33 سوره احزاب سازگار است ودر غير اين صورت اگر ما بخواهيم روايات و احاديث را طوري معنا کنيم که گويي با سياق آيات قرآن متفاوت باشند و قرآن در مورد يک موضع واحد يک چيز را بگويد و روايات چيز ديگري در اين صورت احاديث مربوط از ديدگاه من از درجه اعتبار ساقط ميشود.در عبارت بالا ذکر کرديد((اگر تنها دليل شيعه بر نزول اين قطعه...الخ))يعني اينکه شما دلايل ديگري نيز داريد که آنطور که بنده متوجه شده ام مهمترين دليل شما همان روايات است و دلخوش بودنتان به تواتر آن به طوري که سياق آيات قرآن را فراموش کرده ايد که بنده مختصري در اين مورد توضيح داده ام و اما توضيحات مفصل تر را ان شا الله در صفحات بعد به عرض ميرسانم.اما دليل ديگري را که فرموديد اين بود((فرق اصلي اين آيه ، با آيات ديگر در عبارت «تطهيرا» است ! كه مفعول مطلق تاكيدي است !))که صاحب تفسير گران قدر الميزان نيز به اين نکته اشاره کرده اند.اما سوال اينجاست که آيا وجود مفعول مطلق تاکيدي به اين معني ست که مخاطب اين قسمت از آيه فقط 5تن است؟بهتر است براي جواب به اين سوال به جاي رجوع به احاديث و روايات در درجه اول به قرآن رجوع کنيم و به سفارش امام علي عليه السلام که ميفرمايند(قرآن عامل پيروزي ست براي آن کس که با آن استدلال کند.)توجه کنيم.با توجه به آيات قرآن زنان رسول خدا شان خاصي داشتند و وجود مفعول مطلق تاکيدي براي طهارت آنها در مورد زنان رسول خدا بي علت نيست.قبل از خطابهاي مذکور ودر صدر آيات خداوند اين نکته را به آنها گوشزد ميکند که زن رسول خدا بودن وظيفه خاصي را ميطلبد لذا اگر نميتوانيد از اين مسئوليت سربلند بيرون بياييد و اگر ميخواهيد از لحاظ مسئوليت مانند ديگران باشيد بياييد به خوشي و خوبي از آن حضرت جدا شويد.((اي رسول خدا به همسرانت بگو اگر خواهان نيکي دنيا و زينت آن هستيد بياييد تا برخوردارتان کنم و به خوشي و نيکي رهايتان سازم.آيه 28 سوره احزاب))خداوند به آن زنان رسول خدا که اين مسئوليت را قبول ميکنند ميفرمايد((ينسا النبي لستن کاحد من النسا ان اتقيتن))((اي همسران رسول خدا شما مانند هيچ يک از زنان ديگر نيستيد اگر تقوا پيشه کنيد))با همين عبارت قرآني مشخص ميشود که زنان رسول خدا داراي منزلت خاصي هستند مشروط بر اينکه تقوا پيشه کنند مانند هيچ يک از زنان نيستند.حتي حساب و کتاب آنها نيز با ديگر زنان فرق دارد آنجا که خداوند در قبال کار زشت آنها عذاب دوچنداني وعده داده است و براي انجام کار شايسته انها پاداشي دوچندان وعده داده است.(نگاهي بيندازيد به آيه 30 و 31 سوره احزاب) وهمچنين خداوند در آيه 6 سوره احزاب همسران رسول خدا را مادران امت(ازواجه امهاتهم)خوانده است.اين خود نشانه التفات خاص خداوند به زنان رسول خداست.زناني که ساکنين خانه اي هستند که در ان آيات حکمت آميز خداوند نازل ميشود(آيه 34 سوره احزاب)زناني که آبروي رسالت رسول خدا به آنها نيز وابسته است زناني که بايد اسوه ديگر زنان باشند چرا که همسران برگزيده خدا-نبي اکرم- هستند اگر تقوا داشته باشند تاثير بسزايي در رسالت نبي اکرم دارند و اگر به راه کج بروند از آنجايي که اسوه ديگر زنان و مادران امتند ديگران نيز از اطاعت از نبي اکرم سست ميشوند.بنابراين شايسته است که مادران امت(همسران رسول خدا)با تاکييد بيشتري مورد توجه خدا قرار گيرند.و ميتوان با توجه به اين توضيحات نتيجه گرفت به چه دليل خداوند از مفعول مطلق تاکيدي استفاده کرده است.حال سوالي پيش ميايد و آن اين است که با توجه به اينکه خداوند خواهان طهارت همه مومنين است پس چرا در اين آيه همسران نبي اکرم را جدا از سايرين ميکند؟با عنايت به مطالبي که در بالا ذکر شد اينان شان خاصي داشتند و مشابه اين موضوع باز هم در قرآن موجود است.آنجايي که خداوند خطاب به نبي اکرم ميفرمايد(و انذر عشيرتک الاقربين)(خويشاوندان نزديکت را هشدارده.شعرا 214)با اينکه رسول بزرگوار خدا مسئول تبشير و اندرز همگان بوده است اما با توجه به اينکه رفتار عشيره نبي اکرم به سبب قرابت و خويشاوندي که با آن حضرت داشتند و رفتار آنان بيش از ديگران مورد توجه مردم بود به اين دليل خداوند فرمود به خصوص آنان را اندرز کن.يا ملاحظه کنيد آيه 51 سوره انعام را که خداوند ميفرمايند:و انذر به الذين يخافون ان يحشروا الي ربهم...يعني؛و با اين(قرآن)کساني که از گرداوري شدن به سوي پروردگارشان ميهراسند،هشدار ده...آيا ميتوان از اين آيه نتيجه گرفت که خداوند از پيامبر ميخواهد فقط اين گونه افرادي را که ذکرش در آيه است را هشدار دهد؟!! البته که نه بلکه خداوند با اين بيان ميخواهد بگويد بيشتر بر اين افراد به منظور هشدار دادن تمرکز کن...

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. تحريف قرآن به معني کم و زياده شدن آيات است نه جابجايي محل آنها! آنهم به دستور رسول الله صلي الله عليه و آله.

2. در مورد استفاده عصمت از آيه تطهير در جواب به ديگر نظرات جنابعالي توضيحات لازم داده شد.

3. قائده تغليب با وجود شان نزول و تواتر روايات و اجماع علماي سني و شيعه کاربردي ندارد. بخصوص که علماي اهل سنت هم واقف بر اين قائده بوده اند و از آن استفاده نکرده اند. بلکه با استفاده از مذکر بودن ضمائر آن را مخصوص اهل بيت دانسته اند که در ادامه ذکر خواهد شد.

4. زنان رسول الله از آن جهت داراي احترام اند که منتسب به رسول الله صلي الله عليه و آله اند و اين انتساب است که او را در موقعيت خاص قرار مي دهد که مواظب اعمال خود باشند چون عمل آنها به پاي رسول الله صلي الله عليه و اله هم نوشته مي شود. بيش از اين شانيت ندارند.

5. انذر عشيرتک الاقربين شروع دعوت همگاني را اعلام داشته و خواسته است اين کار را از نزديکان خود شروع نمايند.

6. در انتها خوب است بدانيد که علماي اهل سنت هم بر اختصاص اين قسمت از آيه به اهل بيت تاکيد داشته اند:

ما نام تعدادي از آنها را که ثعالبي در تفسير خود آورده ذکر مي کنيم.

1. أبو بكر نقّاش در تفسيرش : أجمع أكثر أهل التّفسير أنّها نزلت في عليّ وفاطمة والحسن والحسين صلوات الله عليهم ( جواهر العقدين : 198 الباب الأول ، وتفسير آية المودّة : 112 ) .

2. علاّمة سيدي محمّد جسوس در شرح الشمائل المحمدية : 1 107 ذيل باب ما جاء في لباس رسول الله ) .

3. سمهودي: هم أهل الكساء ، فهم المراد من الآيتين ( المباهلة والتطهير ) ( جواهر العقدين : 204 الباب الأول ) .

4. طّحاوي في مشكل الآثار: أنّ المراد بما فيها هم رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم وعليّ وفاطمة والحسن والحسين دون ما سواهم ( مشكل الآثار : 1 230 ح 782 باب 106 ما روي عن النبيّ في الآية ) .

5. فخر الرازي : وأنا أقول : آل محمّد e هم الذين يؤول أمرهم إليه ، فكلّ من كان أمرهم إليه أشدّ وأكمل كانوا هم الآل ، ولا شكّ أنّ فاطمة وعليّاً والحسن والحسين كان التعلّق بينهم وبين رسول الله e أشدّ التعلّقات ، وهذا كالمعلوم بالنّقل المتواتر ؛ فوجب أن يكونوا هم الآل .

6. أبو بكر حضرمي في رشفة الصادي : ( والذي قال به الجماهير من العلماء ، وقطع به أكابر الأئمّة ، وقامت به البراهين وتظافرت به الأدلّة أنّ أهل البيت المرادين في الآية هم سيّدنا عليّ وفاطمة وابناهما ( رشفة الصادي من بحر فضائل بني النبيّ الهادي : 13 14 16 ط . مصر و 23 و 40 ط . بيروت الباب الأول ذكر تفضيلهم بما أنزل الله في حقّهم من الآيات ) .

7. ابن حجر : أكثر المفسّرين على أنها نزلت في عليّ وفاطمة والحسن والحسين ( الصواعق المحرقة : 143 ط . مصر ، وط . بيروت : 220 الباب الحادي عشر ، في الآيات الواردة فيهم ، الآية الاولى ) .

8. نووي در شرح صحيح مسلم : والمعروف في معظم الروايات في غير مسلم أنّه قال : ( نساؤه لسن من أهل بيته ) ، فَتُتَأول الرواية الاولى على أنّ المراد أنهنّ من أهل بيته الذين يسكنونه ويعولهم . . . ولا يدخلن فيمن حرم الصدقة ( صحيح مسلم بشرح النووي : 15 175 ح 6175 كتاب الفضائل فضائل عليّ ) .

9. قسطلاني : الجمهور على أنّهم عليّ وفاطمة والحسن والحسين وحجتهم ( عنكم ويطهِّركم ) بالميم ( المواهب اللدنية : 2 517 529 الفصل الثاني من المقصد السابع ) .

10. أبو منصور ابن عساكر شافعي : بعد از ذكر قول أُمّ سلمة : ( وأهل البيت رسول الله وعليّ وفاطمة والحسن والحسين ) هذا حديث صحيح . . . والآية نزلت خاصّة في هؤلاء المذكورين ( كتاب الأربعين في مناقب أمّهات المؤمنين : 106 ح 36 ذكر ما ورد في فضلهنّ جميعاً ) .

11. ابن بلبان( المتوفى 739 ه) في ترتيب صحيح ابن حبّان : ذكر الخبر المصرّح بأنّ هؤلاء الأربع الذين تقدّم ذكرنا لهم هم أهل بيت المصطفى e ثمّ ذكر حديث نزول الآية فيهم عن واثلة ( الإحسان بترتيب صحيح ابن حبّان : 9 61 ح 6937 كتاب المناقب ، ويأتي الحديث بتمامه ) .

12. ابن الصبّاغ در فصول : أهل البيت على ما ذكر المفسِّرون في تفسير آية المباهلة ، وعلى ما روي عن أُمّ سلمة : هم النبيّ e وعليّ وفاطمة والحسن والحسين ( مقدّمة المؤلف : 22 ) .

13. حاكم نيشابوري بعد از ذکر حديث كساء و لزوم ذکر ذکر آل مي گويد : إنّما خرّجته ليعلم المستفيد أنّ أهل البيت والآل جميعاً هم ( المستدرك : 3 148 كتاب المعرفة ذكر مناقب أهل البيت ( عليهم السلام ) ) .

14. حافظ گنجي : الصحيح أنّ أهل البيت عليّ وفاطمة والحسنان ( كفاية الطالب : 54 الباب الأول ) .

15. قندوزي : أكثر المفسِّرين على أنّها نزلت في عليّ وفاطمة والحسن والحسين لتذكير ضمير عنكم ويطهِّركم ( ينابيع المودّة : 1 294 ط . اسلامبول 1301 ه و 352 ط . النجف ، باب 59 الفصل الرابع ) .

16. محبّ الدّين طبري : باب في بيان أنّ فاطمة والحسن والحسين هم أهل البيت المشار إليهم في قوله تعالى : ) إنّمَا يُرِيْدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ البَيْتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيْرَا ( وتجليله e إيّاهم بكساء ودعائه لهم ( ذخائر العقبى : 21 ) .

17. آلوسي : وأنت تعلم أنّ ظاهر ما صحّ من قوله e : ( إنّي تارك فيكم خليفتين وفي رواية ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنّهما لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض ) . يقتضي أنّ النّساء المطهَّرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثّقلين ( تفسير روح المعاني : 12 24 مورد الآية ) .

18. بدخشاني : وآل العباء عبارة عن هؤلاء لأنّه صحّ عن عائشة وأُمّ سلمة وغيرهما بروايات كثيرة أنّ النبيّ e جلّل هؤلاء الأربعة بكساء كان عليه ، ثمّ قال : ) إنّمَا يُرِيْدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ البَيْتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيْرَا ( .

19. توفيق أبو علم : فالرأي عندي أنّ أهل البيت هم أهل الكساء : عليّ وفاطمة والحسن والحسين ومن خرج من سلالة الزهراء وأبي الحسنين رضي الله عنهم أجمعين ( أهل البيت : 92 ذيل الباب الأول ، و : 8 المقدّمة ) .

20. شوكاني: قد ورد بالدليل الصحيح أنّها نزلت في عليّ وفاطمة والحسنين ( إرشاد الفحول إلى تحقيق الحق في علم الاصول : 83 البحث الثامن من المقصد الثالث ، وأهل البيت لتوفيق أبو علم : 36 الباب الأول ) .

21. أحمد بن محمّد شامي : وقد أجمعت امّهات كتب السنّة وجميع كتب الشيعة على أنّ المراد بأهل البيت في آية التطهير النبيّ e وعليّ وفاطمة والحسن والحسين ؛ لأنّهم الذين فسرّ بهم رسول اللهeالمراد بأهل البيت في الآية ، وكلّ قول يخالف قول رسول الله e من بعيد أو قريب مضروبٌ به عرض الحائط ، وتفسير الرسول eأولى من تفسير غيره ؛ إذ لا أحد أعرف منه بمراد ربّه ( جناية الأكوع : 125 الفصل السادس ) .

22. شبلنجي : هذا ويشهد للقول بأنّهم عليّ وفاطمة والحسن والحسين ما وقع منه e حين أراد المباهلة ، هو ووفد نجران كما ذكره المفسِّرون ( نور الأبصار : 122 ط . الهند و 223 ط . قم ، الباب الثاني مناقب الحسن والحسين ) .

23. سندي: وهذا التحقيق في تفسير ( أهل البيت ) يعيّن المراد منهم في آية التطهير ؛ مع نصوص كثيرة من الأحاديث الصحاح المنادية على أنّ المراد منهم الخمسة الطاهرة رضوان الله تعالى عليهم أجمعين ( دراسات اللبيب في الاسوة الحسنة بالحبيب )

24. رفاعي : وقيل عليّ وفاطمة وابناهما ، وهو المعتمد الذي عليه جمهور العلماء ( المشرع الروي : 1 17 ) .

25. دكتر عبّاس العقاد : واختلف المفسرون فيمن هم أهل البيت : أمّا الفخر الرازي في تفسيره ( 6 783 ) ، والزمخشري في كشافه ، والقرطبي في تفسيره ، وفتح القدير للشوكاني ، والطبري في تفسيره ، والسيوطي في الدر المنثور ( 5 169 ) ، وابن حجر العسقلاني في الاصابة ( 4 407 ) ، والحاكم في المستدرك ، والذّهبي في تلخيصه ( 3 146 ) ، والإمام أحمد في الجزء الثالث صفحة : 259 ؛ فقد قالوا جميعاً : إنّ أهل البيت هم عليّ والسيدة فاطمة الزهراء والحسن والحسين رضي الله عنهم . وأخذ بذكر الأدلة . ( فاطمة الزهراء للعقاد : 70 ط . مصر دار المعارف الطبعة الثالثة . ) .

26. محمّد بن أحمد بنيس در شرح همزيّة البوصيري : أكثر المفسِّرين أنّها نزلت في عليّ وفاطمة والحسنين رضي الله عنهم ( لوامع أنوار الكوكب الدرّي : 2 86 ) .

و افراد ديگري همچون سخاوي و شاعر الحسن بن عليّ بن جابر الهبل و ...

ر.ک: الجواهر الحسان في تفسير القرآن ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف الثعالبي الوفاة: 875 ، دار النشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت، ج 8 ، ص 36

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
33 | دانشچيان | United States - Fremont | ١٢:٠٤ - ١٨ مرداد ١٣٩٣ |
اما در جاي ديگر براي اثبات مدعاي خود گفتيد((اهل سنت ادعا مي‌كنند كه در آيه غار ضمير «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ » به أبي بكر بر مي‌گردد ؛‌ در حالي كه از اول آيه و بعد از اين جمله به اتفاق شيعه و سني تمامي ضماير به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر مي‌گردد . اهل سنت هر جوابي در اين جا دادند ، ما هم همان جواب را در آيه تطهير خواهيم داد .))اين ديگر چه روش اثباتي براي ادعايتان است؟!! طبيعتا شما گفته هاي اهل سنت در مورد اين آيه که در مورد ابي بکر است را قبول نداريد چگونه است که جواب خودتان در مورد آيه تطهير را قبول ميکنيد و از آنجا که گفته اهل سنت در اين آيه اشتباه است در نتيجه گفته هاي شما نيز که مطابق با گفتهاي اهل سنت است نيز اشتباه است!به عبارت ديگر اهل سنت بگويد به دليل فلان آيه«فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ » خطاب به ابي بکر است شما نيز بگوييد آيه تطهير نيز به همين دليل شما خطاب به 5تن است.در صورتي که شما دلايل اهل سنت را قبول نداريد اما از همان دلايل نادرست براي اثبات سخنان خودتان استفاده ميکنيد. . يا اينکه اهل سنت براي اثبات مدعاي خود به شما بگويند(اهل شيعه هرجوابي در مورد آيه تطهير دادند ما هم همان جواب را در مورد آيه(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ)خواهيم داد.پس بنا بر همين سخن شما، بايد گفته هاي اهل سنت را در مورد آيه«فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ »قبول کنيد،چرا که گفته هاي خود را قبول داريد.يا اگر اهل سنت بگويد که اهل شيعه هر پاسخ ردي بر مدعاي ما بدهند ما نيز همان پاسخ رد آنها را بر مدعايشان ميدهيم. آيا اين روش جواب دادن و اثبات مدعايتان است؟!!!

شما در جواب آقاي حامد بيان کرديد((ادعا كرده‌ايد كه «اهل بيت شامل زنان هم مي شود (فلما قضي موسي الاجل وسارباهله)قصص29هنگامي كه موسي مدت خودرابه پايان رسانيدوهمراه خانواده اش (ازمدين به سوي مصر)حركت كرد.)درآن وقت كسي جزهمسرش همراه او نبود»!
به عكس علماي اهل سنت گفته‌اند كه كلمه اهل در اينجا دلالت مي‌كند كه چند نفر غير همسر همراه او بوده‌اند !
(وَسَارَ بِأَهْلِهِ) ليس فيه دلالة على أنه خرج منفرداً معها وقوله : ( امْكُثُواْ ) فيه دلالة على الجمع
اينکه در آيه آمده است وي همراه با خانواده اش را نمي توان دليل بر آن گرفت که موسي همراه با همسرش تنها بوده است و عبارت «امکثوا» دلالت بر جمع مي کند)) شما براي اثبات سخنانتان اگر علماي اهل سنت خلاف اين نکته را بازگو ميکردند باز هم به گفته هايشان استناد ميکرديد يا فقط آنجا که گفته هاي اهل سنت موافق شماست بازگو ميکنيد؟و گفته هاي مخالفان را از تفاسير علما بازگو نميکنيد؟شيخ طوسي در التبيان در مورد آيه 29 سوره قصص ميفرمايد(ان موسي لما قضي الاجل تسلم زوجها و سار بها.)يعني همانا هنکامي که موسي مدت پيمايش را بگذراند،همسرش را گرفت و با خود برد.طبرسي در مجمع البيان گفته(: اينكه خطاب را به صيغه جمع آورده و فرموده است (اتيكم) برايتان بياورم، بدين سبب بوده كه همسر او با اينكه يك نفر بوده ، اما قائم مقام چند نفر بوده است ، چون در مواقع حساس و جاهاى وحشت انگيز يك نفر در ايجاد انس در دل آدمى كار چند نفر را مى كند.)صاحب تفسيير الميزان نيز اين قول را بيان کرده است ودر تفسير آيه 7 سوره نمل که شباهت بسياري با اين ايه دارد بيان کرده است(مراد از اهل موسى ، همسرش ، يعنى دختر شعيب است ، كه خداى تعالى در سوره قصص داستانش را آورده( . ورشد الدين ميبدي نيز در کشف الاسرار و عده الابرار بيان کرده است(منظور از اهل همسر موسي است که دختر شعيب است.المراد بالاهل ههنا امراته،بنت شعيب)و ابوالفتح رازي نيز اهل را همسر موسي گرفته است. و تفسير جلالين و فخر رازي و سيد قطب مراد از اهل را همسر حضرت موسي گرفته اند و بيضاوي و قرطبي نيز ذيل آيه 29 سوره قصص مراد از اهل را همسر حضرت موسي دانسته اند.مولفين تفسير نمونه نيز در جلد 15 در اين رابطه ميگويند(ايـن در هـمـيـن شـبـى بـود كـه مـوسـى با همسرش دختر شعيب در طريق مصر در بيابانى تـاريـك و ظلمانى گرفتار آمد، راه را گم كرد...)
شما که فقط سخنان علماي موافق قول خود را بيان ميکنيد لازم است سخنان علماي مخالف را نيز بيان کنيد که همانطور که واقفيد در ميان علماي مخالف قول شما، علماي شيعه نيز وجود دارند.
شما در جواب آقاي حامد آنجا که فرمودند((كلمه تطهيرمعناي معصوم بودن نمي دهدهمان طور كه درقرآن هست:(خذمن امولهم صدقه تطهرهم وتزكيهم بها وصل عليهم ان صلوتك سكن لهم والله سميع عليم.توبه 103)جالب است دراين آيه تطهير معني معصوميت نمي دهد بعدش هم كلمه تزكيه آمده كه مهم تر ازتطهير است.درصورتي كه درآيه تطهير تزكيه نيامده پس اين آيه محكم ترازآيه تطهير است.))سکوت کرده ايد و چيزي نگفته ايد.البته که تزکيه مرتبه اي بالاتر از تطهير دارد(چنان که که صاحب تفسير الميزان نيز اين قول را قبول دارند و تزکيه را به گونه اي رشد دادن و بالاتر بودن از تطهير دانسته اند)چرا هيچ کس نميگويد کساني که صدقه ميدهند معصوم اند هرچند که در اين ايه مفعول مطلق تاکيدي نيامده است اما تزکيه آمده است(در مورد اينکه چرا در انتهاي آيه 33 سوره احزاب مفعول مطلق تاکيدي آمده است پيش تر مطالبي را ذکر کرده ام.) سوال اينجاست که اگر به قول شما اين قسمت از آيه منحصرا در مورد 5تن است چرا آيه مقصود خود را واضحتر بيان نکرد.يا چرا در جاي ديگري از قران در مورد موضوعي اين چنين مهمي ايات ديگري وجود ندارد و قرآن مقصود واضح خود را در مورد موضوعي به اين مهمي بيان ننموده است
اما در مورد اينکه اين قسمت از ايه اراده تکويني را ميرساند يا تشريعي،بدون اينکه تکويني بودن آيه را اثبات کنيد در جواب بيان داشتيد(اثبات اينكه اين آيه در مقام بيان اراده تكويني است ، امري بسيار واضح است !)تنها دليل شما دستاويزيتان به روايات، بدون توجه به آيات ديگر قرآن است.يا دليل ديگرتان بر تکويني بودن اين آيه ميتواند همان قول خودتان باشد که اظهار داشتيد طهارت در اين آيه طهارت خاصي است بنابرين اراده در اين آيه تکويني است.که در مورد اينکه به چه دليل اين طهارت خطاب به زنان نبي اکرم هست مطالبي را عرض کرده ام و نيز گفته آقاي ايماني نسب علي آنجا که فرمودند(كه اگر در اين آيه خداوند فقط يك تطهير معمولي(يطهركم) كه آن را از همه مردم بخواهد را اراده نكرده است بلكه يك تطهير خاص را را اراده كرده است كه آن را با اذهاب( الرجس) كه دال بر دوري اهل بيت از هر آلودگي باشد و همچنين با مفعول مطلق تاكيدي(تطهيرا) بيان كرده است. واين يعني خداوند نمي خواهد كه همه مردم به گونه اي كه در آيه تطهير بيان شده است پاك شوند، و خداوند فقط از مردم (يطهركم) را ميخواهد؛ ولي از اهل بيت صرف نظر از اينكه چه كساني هستند به خاطر اينكه نسبت نزديكي با پيامبر دارند و تحت تربيت پيامبر قراردارند واز شرايط بهتري براي خودسازي برخوردارند تطهير كامل را ميخواهد(يطهركم تطهيرا). لطفا جواب مستوفايي به اين قضيه بدهيد ودلايل اينكه اراده در اين آيه تكويني است نه تشريعي است را برشمريد؛ وحتي المقلدور به دلايل قرآني وعقلي تكيه كنيد)که جواب زيبايي در توضيح اينکه چرا در اين ايه مفعول مطلق تاکيدي آمده است، داده اند.شما بهتر است دلايل خود را مبني بر اراده تکويني خدا را بازگو کنيد نه اينکه فقط دلايل ديگران را به قلم نقد بگيريد.در جاي ديگر آنجا که از شما خواسته شد دليل قرآني براي اراده تکويني بودن اين ايه بياوريد شما در پاسخ گفتيد(وقتي با مدارك اهل سنت ثابت شود كه مقصود از تطهير در اين آيه اراده تكويني است ، ديگر نيازي به رجوع به آيات قرآن در اين زمينه نيست !)اين گفته شما و بسياري از گفته هايتان نشان ميدهد که روايات نسبت به قرآن براي شما صحيح تر است و ارجحيت دارد.آنجا که از شما دلايل قرآني خواسته ميشود فقط جواب سر بالا ميدهيد و باز به روايات رجوع ميکنيد.حضرت علي عليه السلام در خطبه 198 نهج البلاغه ميفرمايند(قرآن برهاني است بر آن کس که با ان سخن بگويد،عامل پيروزي ست براي آن کس که با آن استدلال کند...و حديث کسي است که از آن روايت کند)حال شما برخلاف سخنان گران بار امام اول مان ميگوييد تا وقتي روايت است ديگر نيازي به رجوع به قرآن نيست؟هرچند که مخاطب شما سني هم هستند اما نه همه آنها.حتي اگر همه سني باشيم شما بهتر است بيش از روايات به قرآن رجوع کنيد.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. شما منظور ما را از اين جواب متوجه نشده ايد! منظور اين است که اختلاف در تخاطب در يک آيه ممکن است. اما چون مستشکل اين حقيقت را نمي پذيرد ما مثالي را از جاي ديگري که او اين واقعيت را پذيرفته(آيه غار) مي آوريم تا او را در تناقض قرار دهيم و مجاب نماييم ما نظر او را در مورد آيه غار قبول نداريم ولي مساله ديگري که در عرض اين مساله از استدلال فرد استفاده مي شود را قبول داريم و آن اختلاف در خطاب است. لذا اين استدلال اشکالي ندارد.

2. در استناد به سخن علما اگر موافق انسان باشند مي تواند قرينه اي بر صحت سخن ما باشد و چنين استناداتي در مباحث علمي يک روش کاملاً رايج است و برخي مواقع هم استناد بخاطر اقرار آنهاست که باز هم مورد استناد است و مي تواند معارضي براي ديگر اقوال علما باشد و در تضعيف سخن آنها ما را ياري کند لذا ذکر مي شود و اسنتاد به سخن يک عالم هيچ لزومي را براي استناد به سخن او در جاهاي ديگر نمي آورد چون انسانها جايز الخطا اند و ممکن است در جاي ديگر به خطا برود.

3. اما در مورد سخن علما در مورد آيه 29 قصص اولاً همراهي زن با حضرت موسي دليل حضور او در ضمن کلمه اهل نمي شود چون معلوم نيست که چه افرادي همراه حضرت موسي بوده اند ثانياً ذکر دلايل مختلف براي آوردن ضمير جمع بخصوص در مجمع البيان براي بيان تمام احتمالات موجود در مساله است و دلالتي بر قبول آن از طرف ايشان نيست ثالثا همچنانکه در نظرات قبلي بيان داشتيم سخن در اينجا در مورد حضور زن در معناي لغوي اهل نيست بلکه در مورد معناي اصطلاحي آن در آيه تطهير است بخصوص که در ايه تطهير ابتدا رجس را از افرادي با ذکر ضمير «کم» دور مي داند سپس آنها را متصف به اهل البيت مي کند لذا نمي توان به کليت صفت استناد کرد.

علامه طباطبايي هم ذيل آيه مي فرمايد: «في قوله خطابا لأهله: "امكثوا" إلخ، شهادة على أنه كان معها من يصح معه خطاب الجمع.» و آقاي مكارم هم در تفسير نمونه در ادامه سخني كه ذکر کرديد مي فرمايد: ضمير شما به صورت جمع است اين تعبير ممكن است به خاطر اين بوده كه علاوه بر همسرش فرزند يا فرزندانى نيز با او همراه بوده است ، چـرا كه ده سال از ازدواج او در مدين گـذشته بوده.

4. در مورد فرق بين آيه تطهير و آيه زکات بسيار واضح و روشن است که در آيه زکات هدف از کار را بيان مي کند ولي در آيه تطهير خبر از کاري که به آن اراده قطعيه الهي تعلق گرفته مي دهد و فرق بين اين دو بسيار ظاهر است. چون وقتي هدف از کار را بيان مي کند ممکن است هدف محقق شود و يا نشود چنانکه هدف از ارسال قرآن هدايت انسانها بوده(هدي للمتقين) ولي بسياري از افراد هدايت نيافته اند. لذا نمي توان از آن، نتيجه اي که از آيه تطهير گرفته مي شود را گرفت. در آيه تطهير خداوند خبر از اراده قطعي خود مي دهد و مورد آن را هم مشخص کرده و آنها را با انما منحصر کرده لذا مي توان به آن استناد کرد.

5. اينکه چرا خداوند چنين نکرد و چنان کرد و آيه نداد و اينکه اين مساله مهم است و فلان مهم نيست چرا در قرآن آمد يا نيامد چيزي جز فضولي در امر الهي نيست. خداوند هيچ گاه نگفته که من مسائل مهم را در قرآن مي آورم و غير مهم را نمي آورم و... چنين استدلالي را بايد کسي انجام دهد که به تمام حکمتها و اسرار کتاب الهي با خبر اند نه من و شما!

6. اراده تکويني(نظام آفرينش) يعني همان قول الهي که مي فرمايد وقتي در موررد چيزي اراده کنيم مي گوييم کن فيکون اراده اي که تخلف بردار نيست.تمام سنن الهي ذيل اين اراده الهي قرار دارند اين اراده به فعل خداوند تعلق مي گيرد. امام اراده تشريعي(نظام قانون گذاري) اراده اي است که اختيار انسانها در آن تاثير دارد ممکن است انجام نشود اراده اي است که خداوند انجام آن را مقيد به اراده انسانها کرده است تمام اوامر و نواهي الهي که در احکام مطرح است همانند نماز و روزه و... ذيل اراده تشريعي قرار مي گيرند اين اراده به افعال ما تعلق مي گيرد نه فعل خداوند و انسانها هم مختارند لذا تخلف بردار است. حال با اين تفسير به آيه مورد بحث مراجعه مي کنيم در اين آيه واضح است که سخن از بيان فضيلت است و فضيلت بودن با اراده تکويني سازگاري دارد چون اراده تشريعي خداوند بر پاکي و طهارت همه انسانها تعلق گرفته اينکه خداوند اين افراد را منحصراً در اين آيه به طهارت فضيلت داده بايد اراده تکويني باشد والا لغو خواهد بود. ثانياً اراده به فعل خداوند تعلق گرفته و چنين اراده اي تکويني است. ثالثاً اختيار انسانها در آن اخذ نشده و اصلا به فعل و اختيار انسان کاري ندارد. رابعاً اراده تشريعي خداوند بر پاکي انسانها مطلق است و بر طهارت همه انسانها قرار گرفته، انحصار اراده بر پاکي اهل بيت در اين آيه بايد اراده ديگري باشد والا با اطلاق آن که از آيات بسياري استفاده مي شود در تناقض خواهد بود. و...

7. سنت، مفسر قرآن و در کنار قرآن است ولي به هيچ وجه بالاتر از آن نيست اما ممکن است يک روايت متواتر يا صحيح و يا مستفيض ظهور يک آيه را قيد بزند چون سنت براي بيان قرآن آمده است . شما که به سخنان حضرت علي عليه السلام استناد مي کنيد خوب بود تمام سخنان ايشان را مد نظر قرار دهيد بخصوص آن کلامي که ايشان به ابن عباس براي محاجه با خوارج بيان داشتند که فرمودند: با آنها بر اساس سنت بحث کن نه با قرآن چون قرآن تحمل معاني مختلف را دارد ولي سنت اينگونه نيست بلکه راه را بر آنها مي بندد. ((لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ... وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً .)) نامه 77 نهج البلاغه.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
34 | دانشچيان | Philippines - Pili | ١٢:٠٦ - ١٨ مرداد ١٣٩٣ |
ايه 1 سوره تحريم:اي پيامبر چرا چيزي را که خدا بر تو حلال کرده است بر خود حرام ميکني و از اين راه خوشنودي همسرانت را ميجويي
اين قبيل آيات نشان ميدهند که پيامبر نيز دچار اشتباه ميشد ولي خداوند اشتباه را به پيامبر گوشزد ميکرد اما اين ارتباط ميان خدا و غير پيامبر نبود لذا ائمه نيز اشتباه ميکردند اما چون مقام نبوت نداشتند خدا آنها را از اشتباهشان آگاه نميساخت.
براي نمونه ميتوانيد به نامه 71 نهج البلاغه رجوع کنيد آنجا که حضرت علي عليه السلام نامه اي به منذر بن جارودي عبدي نوشت.(منذربن جارودي عبدي به دستور حضرت علي عليه السلام فرماندار شيراز شده بود.او 4000 درهم از بيت المال تصرف کرده بود و به نزد معاويه گريخت.که حضرت علي عليه السلام در مورد انتخاب اين شخص دچار اشتباه شده بود)
در بخشي از اين نامه آمده است(شايستگي پدرت مرا در مورد تو فريب داد و گمان کردم دنبال هدايت او ميروي و از طريقي که پدرت رفت رهسپار ميشوي.)حضرت علي عليه السلام گمان ميکرد منذر مانند پدر خود مردي صالح و شايسته است که اينطور نبود.
نمونه اي ديگر:در کتاب بحار الانوار مجلسي جلد 8 صفحه 353 آمده است:امام حسن به پدر خود فرمود:اي پدر از مدينه بيرون برو و از مردم کناره گيري کن پس مردم ناگزير از تو هستند و به سراغ تو خواهند امد هرچند تو در صنعا باشي و من ميترسم که عثمان کشته شود در حالي که تو در مقتل او (مدينه) باشي.)امام علي در پاسخ فرمودند:(اي پسر جان آيا من از سراي هجرت خود بيرون روم.گمان نميکنم کسي جرات کند چنين تهمتي به من بزند که موجب کشتن عثمان شده ام.)ديديم که گمان حضرت علي اشتباه بود و به واقعيت نپيوست.
وباز نمونه ديگر:
دينوري در كتاب أخبار الطوال بمناسبت حركت علي
براي جنگ جمل در صفحه ي 125 از كتاب خود مي نويسد:
(فدنا منه الحسن فقال يا أبت أشرت عليك حين قتل عثمان وراح الناس إليك
وغدوا وسألوك أن تقوم بهذا الامر ألا تقبله حتى تأتيك طاعة جميع الناس في الآفاق و
أشرت عليك حين بلغك خروج الزبير و طلحه بعايشة الي البصرة أن ترجع إلى
المدينة فتقيم في بيتك، و أشرت عليك حين حوصر عثمان أن تخرج من المدينه فإن
ُقتل، ُقتل و أنت غائب فلم تقبل رأيي في شئ من ذلك) يعني امام حسن به علي
نزديك شد و گفت: اي پدر هنگامي كه
عثمان كشته شد و مردم صبحگاه بسوي تو آمدند و از تو در خواست كردند
كه خلافت را بر عهده بگيري من به سوي تو اشاره كردم كه قبول نكني تا
همه ي مردم در تمام آفاق از تو اطاعت كنند و نيز هنگامي كه خبر خروج
طلحه و زبير با عائشه بسوي بصره به تو رسيد، اشاره كردم كه به مدينه باز
گردي و در خانه ات بنشيني، و همچنين هنگامي كه عثمان محاصره شد، به
تو اشاره نمودم كه از مدينه خارج شوي پس اگر او كشته شد در حالي
كشته شده كه تو در مدينه نبودي و تو در هيچيك از اين امور رأي مرا قبول
نكردي
با اين وجود آيا مي توان گفت امام حسن از هر خطايي معصوم بوده و
رأي او را نمي پذيرفته است؟ البته خير! حضرت علي در پاسخ فرمود
أما انتظاري طاعة جميع الناس من جميع الآفاق، فإن البيعة لا تكون إلا لمن حضر الحرمين من المهاجرين و الأنصار فإذا رضوا و سلموا وجب على
جميع الناس الرضا و التسليم. و أما رجوعي إلي بيتي و الجلوس فيه فإن رجوعي لو
رجعت كان غدراً بالأمة و لم آمن، إن تقع الفرقة و تتصدع عصا هذه الأمة و إما
خروجي حين حوصر عثمان فكيف أمنني ذلك؟ و قد كان الناس أحاطوا بعثمان
فاكفف يا بني عما أنا أعلم به منک)
پاسخ داد: اما درباره ي انتظار من كه همه ي مردم در تمام
آفاق اطاعتم كنند، بيعت تنها حق كساني است از مهاجرين و انصار كه در
حرمين(مكه و مدينه) حضور دارند و چون آنان راضي و تسليم شدند
واجب است كه همه ي مردم راضي و تسليم گردند. و اما بازگشت من به
خانه و نشستنم در خانه، اينكار را اگر انجام ميدادم، نيرنگ و مكري
درباره ي اين امت انجام داده بودم و آسوده خاطر نبودم از اينكه تفرقه بيفتد
و اين امت وحدتشان به پراكندگي تبديل شود. و اما خروج من از مدينه
هنگامي كه عثمان محاصره شده بود چگونه براي من امكان داشت در
حاليكه من نيز محاصره بودم (مانند عثمان مورد احاطه ي مردم قرار گرفته
بودم). پس اي پسر جانم! خود را از سخن گفتن درباره ي امري كه من به آن
از تو داناترم بازدارو اعتراض مكن.
خلاصه آنكه اهل بيت هم مانند ديگر مردم از سهو و خطا دور نبوده اند.
(اين مسئله شايد در اينجا مطرح نشد،اين را آورده ام براي کساني که اعتقاد دارند که ائمه به دور از خطا و اشتباهند.)
بنده در اين مقاله برخي از شبهات را بيان کردم به اين دليل که من را با پاسختان قانع کنيد.خواهشمند است که استدلالتان فقط بر پايه روايات نباشد به خصوص رواياتي که در کتاب اهل سنت آمده است چرا که بنده شيعه هستم. و در پاسخ به مقاله بنده گزينشي عمل نکنيد و به تمام گفته هاي بنده پاسخ دهيد و ترجيحا براي اثبات مدعايتان از آيات قرآن کمک بگيريد...
و اما سخن خود را با خطبه اي از خطبات گران قدر نهج البلاغه به پايان ميرسانم
{دو دسته به سبب نگرش خويش نسبت به من تباه خواهند شد دوستي که کار را به افراط کشاند و محبت، او را به راه غير حق کشاند و کينه ورزي که اندازه نگاه ندارد و بغضش او را به راهي که راست نيست در آرد درباره من،حال آن دسته نکوست که راه ميانه پويد و از افراط و تفريط دوري جويد.همراه آنان شويد(خطبه 127 نهج البلاغه) } ان شا الله همه ما جز آن دسته باشيم که راه ميانه و اعتدال را انتخاب ميکند و از افراط و تفريط و تعصب بيجا بيزار است
والحمد للهِ أولاً وآخرا ً

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي ؛ از شما مي خواهيم اگر شبهه اي در مورد آيات برايتان پيش مي آيد به تفاسير مراجعه نماييد تا با تفسير آنها آشنا شويد آنگاه در صورت عدم رضايت به سخن مفسران، به کارشناسان مربوطه مراجعه نماييد. مثلاً در مورد آيه اي که در ابتداي سخنانتان مبني بر اشتباه کردن اهل بيت عليهم السلام بيان داشته ايد علامه طباطبايي در تفسير الميزان آن عتاب را نسبت به همسر رسول الله صلي الله مي دانند نه بر خود ايشان و براي سخن خود قرائني آورده اند. با در نظر گرفتن لحن و مقتضي و سياق کلام، معناي اين آيه را اينگونه مي توان دانست: اي نبي ما چرا همسرانت از اخلاق نيکوي تو سوء استفاده مي کنند و تو را در مضيقه قرار مي دهند تا حلال خداوند را با عملي که خود خداوند انجام آن را تشريع کرده و اجازه داده(قسم خوردن) بر خود حرام کني؟ چون معلوم است که عتاب در مقابل اشتباه است و در اينجا رسول الله صلي الله عليه و آله هيچ گونه اشتباهي مرتکب نشده اند چون خوشبو بودن در خانه و زينت کردن طبق سليقه همسر از امور مورد سفارش اسلام است و قسم خوردن هم از امور جايز در اسلام است که توسط خود خداوند تشريع شده است اما در مقابل، اين دو همسر رسول الله صلي الله عليه و اله بودند که در اينجا دچار اشتباه شدند و به گفته قرآن، قلبشان از حق منحرف شده بود پس عتاب متوجه آنهاست و خداوند خواسته است اينگونه پيامبر خود را عليه آنها ياري کند.

و همچنين ممکن است تفسير ارائه شده در تفسير نمونه را مد نظر قرار دهيم و بگوييم اين عتاب نيست بلکه نوعي دلسوزي و شفقت خداوند بر رسول الله است و چون ايشان تنها به خودشان متعلق نيستند، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشريت متعلق اند، بنا بر اين اگر در داخل خانه ايشان توطئه‏ اى عليه ايشان، هر چند به ظاهر كوچك و ناچيز، انجام گيرد نبايد به سادگى از كنار آن گذشت، تا حيثيتشان نعوذ باللَّه بازيچه دست اين و آن گردد، و اگر چنين برنامه‏ اى پيش آيد بايد با قاطعيت با آن‏ بر خورد کرد.

در نامه 71 نهج البلاغه هم حضرت امير عليه السلام دچار اشتباهي نشدند بلکه نسبت به فردي طبق قرائن خوشبين بودند که سفارش دين است و او را براي امارت مناسب ديدند و براي آن کار او را انتخاب کردند اما او خيانت کرد بله اگر ايشان بعد از اين خيانت، او را دوباره براي اينکار ابقا مي کردند اشتباه بود.

مگر خوش گماني اشتباه است؟ مگر خداوند در آيه 12 سوره نور نمي فرمايد: مومنان نسبت به همديگر خوشبين باشند؟ آيا اين رفتار ايشان خلاف قرآن است يا سنت که اشتباه باشد؟

ثانياً ايشان مي فرمايند: شايستگي پدرت مرا نسبت به تو فريب(خوشبين) داد. هر فريبي که اشتباه نيست بلکه فريبي که از روي اعتماد و خوشبيني به افراد باشد زمينه زندگي در اين دنياست و چاره اي از آن نيست. مورد بعدي هم همينگونه است.

خبر اخبار الطوال هم بدون سند و ضعيف است و حديث بحار الانوار هم بايد سند آن بررسي شود و ما به جهت اختلاف نسخه آن حديث را نيافتيم متن عربي آن را بگذاريد تا سند و قبل و بعد مطلب برسي شود.

خداوند در قرآن سخن رسول الله صلي الله عليه و آله را وحي الهي مي داند. «ان هو الا وحي يوحي» و طبق آيه تطهير، ايشان و اهل بيتشان از هر خطايي مصون اند. بلحاظ عقلي هم معلوم است که اگر فرستاده الهي از خطا و اشتباه مصون نباشد زمينه بي اعتمادي و اعراض مردم از او فراهم خواهد شد و طبق قرآن، رسول الله اسوه و الگوي مردم اند(لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه) اگر در عملي اشتباه کنند و مردم از ايشان الگو بگيرند موجب انحراف مردم از خط مستقيم الهي خواهد شد و با هدف ارسال پيامبران مطابقت نخواهد داشت همين استدلال در مورد آياتي که مردم را امر به اطاعت از ايشان مي کند هم جاري است بنا براين انبيار و اولياي الهي بايد در رفتار و گفتار از هرگونه اشتباه و خطايي مصون باشند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
35 | مجنون و عاشق سينه چاك اهل البيت سلام الله عليها | Iran - Tajrīsh | ١٦:١٦ - ٣١ مرداد ١٣٩٣ |
براي اثبات اينکه همسران پيامبر جزو اهل البيت نيستند به هيچ عنوان نياز به برسي ضماير و اين چيز ها نداريم.درايه تطهير الرجس از اهل البيت دور شده يعني مثلا قلبشان دچار انحراف نميشود و نسبت به آيات خدا بي ايمان نيستند اين معاني را در بخش قبلي آورده ام.اما خداوند به عايشه و حفضه در سوره ي تحريم ميفرمايد قلبتان منحرف شده!!!!!!!!!!!!خداوندا مگر تو درآيه تطهير قلب اين دورا به صورت مستمر(يريدالله) از هر انحراف و مرضي پاک نکردي؟..اين نکته فراموش نشود که سوره ي تحريم پس از سوره ي احزاب نازل شده است.يا در اآيه قبل از تطهير خداوند ميفرمايد اي همسران پيامبر درخانه بمانيد.اما عايشه به اين آيه پايبند نماند يعني نسبت به اين آيه بي ايمان بود آيا کسي که از هر الرجسي به دور است نسبت به آيه قرآن بي ايمان ميشود؟يکي از معاني رجس درقرآن بي ايمانيست.درضمن اهل سنت با سند معتبر دارند که قتيليه همسر پيامبر بعد از ايشان مرتد شدند.اوج فضيلت همسر پيامبر درقرآن اين است که اگر گناهي نکند با بقيه فرق دارد.http://valiiasr.aj.glxweb.ir/
36 | ميثم | | ٢٢:٠٧ - ٣٠ مهر ١٣٩٣ |
سلام
اهل سنت در جواب ميگويند که :
در پاسخ اين بايد گفت نظر به حديث و روايت نبوي هم اهل بيت زنان پيامبر صلي الله و عليه و علي آله وسلم هستند.
به طور مثال در صحيح مسلم » كتاب النكاح » باب فضيلة إعتاقه أمته ثم يتزوجها آمده است که در عروسي زينب پيامبر ص به همه زنانش سر زد و گفت: سَلَامٌ عَلَيْكُمْ، كَيْفَ أَنْتُمْ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ؟ و حتي در صحيح البخاري » كتاب تفسير القرآن » سورة الأحزاب » باب قوله لا تدخلوا بيوت النبي آمده است که وقتي به خانه عايشه رفت گفت:السلام عليكم أهل البيت ورحمة الله عايشه در جواب ايشان گفت: وعليك السلام ورحمة الله كيف وجدت أهلك بارك الله لک…

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اگر به ذيل اين روايت و روايات قبل از اين در صحيح بخاري نگاه کنيد متوجه مي شويد که مراد از بيت در اين روايت محل سکونت مراد است؛ زيرا عده اي بدون اذن پيامبر به مدت طولاني در خانه حضرت مي ماندند که آيه حجاب نازل شد که خداوند فرمود:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النبي إلا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ لذا آيه حجاب مشخص مي کند که مراد چيست؟؟

روايتي که شما نقل کرديد چنين است:

حدثنا أبو مَعْمَرٍ حدثنا عبد الْوَارِثِ حدثنا عبد الْعَزِيزِ بن صُهَيْبٍ عن أَنَسٍ رضي الله عنه قال بُنِيَ على النبي صلى الله عليه وسلم بِزَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ بِخُبْزٍ وَلَحْمٍ فَأُرْسِلْتُ على الطَّعَامِ دَاعِيًا فَيَجِيءُ قَوْمٌ فَيَأْكُلُونَ وَيَخْرُجُونَ ثُمَّ يَجِيءُ قَوْمٌ فَيَأْكُلُونَ وَيَخْرُجُونَ فَدَعَوْتُ حتى ما أَجِدُ أَحَدًا أَدْعُو فقلت يا نَبِيَّ اللَّهِ ما أَجِدُ أَحَدًا أَدْعُوهُ قال ارْفَعُوا طَعَامَكُمْ وَبَقِيَ ثَلَاثَةُ رَهْطٍ يَتَحَدَّثُونَ في الْبَيْتِ فَخَرَجَ النبي صلى الله عليه وسلم فَانْطَلَقَ إلى حُجْرَةِ عَائِشَةَ فقال السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ فقالت وَعَلَيْكَ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ بَارَكَ الله لك فَتَقَرَّى حُجَرَ نِسَائِهِ كُلِّهِنَّ يقول لَهُنَّ كما يقول لِعَائِشَةَ وَيَقُلْنَ له كما قالت عَائِشَةُ ثُمَّ رَجَعَ النبي صلى الله عليه وسلم فإذا ثَلَاثَةٌ رَهْطٍ في الْبَيْتِ يَتَحَدَّثُونَ وكان النبي صلى الله عليه وسلم شَدِيدَ الْحَيَاءِ فَخَرَجَ مُنْطَلِقًا نحو حُجْرَةِ عَائِشَةَ فما أَدْرِي آخْبَرْتُهُ أو أُخْبِرَ أَنَّ الْقَوْمَ خَرَجُوا فَرَجَعَ حتى إذا وَضَعَ رِجْلَهُ في أُسْكُفَّةِ الْبَابِ دَاخِلَةً وَأُخْرَى خَارِجَةً أَرْخَى السِّتْرَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ وَأُنْزِلَتْ آيَةُ الْحِجَابِ. صحيح البخاري ج 4 ص 1799

پس ذيل روايت قرينه بر اين است که مراد از اهل بيت در اين روايت ،محل سکونت آنها را مشخص مي کند نه اهل بيت که شامل آيه تطهير مي شود و عصمت را ثابت مي کند

بله درابتدا اهل بيت الرجل شامل زن فرزند وحتي بستگان وي هم مي شود.اما در مورد اصطلاح ديني ،اصطلاح خاصي براي معني اهل وضع شده است که زنان پيامبر (ص) از اصطلاح خاص خارجند همچنانکه وقتي پيامبر به ام سلمه فرمودند: تنحى عن اهل بيتى «از اهل بيت من دور شو»، اگر زن پيغمبر جزء اهل بيت بود چگونه اين جمله صحيح بود؟ بلكه خود اين عبارت مى رساند كه به زن آن حضرت عنوان اهل بيت باز نمى گردد، اهل بيت افرادى هستند جدا، و زوجه فردى است جدا غير از آنها.

همچنين وقتي پيامبر صلي الله عليه و اله فرمودند :اللهم ان هؤلاء اهل بيتى «خدايا اينان اهل بيت من اند» يعنى اين افراد فقط اهل بيت مرا تشكيل مى دهند، و اگر افراد ديگرى مانند زنهاى پيغمبر يا اقوام و عشيره آن حضرت نيز جزء اهل بيت بودند بايد بفرمايد: هؤلاء من اهل بيتى «خدايا اين افراد زير كساء از جمله اهل بيت من هستند» نه اينكه بگويد: اهل بيت من هستند

آنچه اهميت دارد اين است كه روشن شود منظور از اهل بيت درخصوص آيه تطهير چيست؟ رسول اكرم صلى الله عليه وآله كه از هر كس به اهداف ومعانى قرآن آگاه تر است، آن را مشخص و معين فرموده است. پيامبرصلى الله عليه وآله توضيح داده است كه منظور خصوص اهل كساء هستند و تصريح نموده كه ديگران و خصوصا همسرانش از دايره شمول آن خارج مى باشند. پيامبرصلى الله عليه وآله تاييد كرده كه آنان از اهل اويند ونه از اهل

و جالب است که خود پيامبر در روايات مختلف زنان خودش را از اهل بيت خودش خارج کرده است و وقتي دستور صلوات ميدهد اينها را دو قسمت مجزا اعلام مي کند

احمد بن حنبل ذکر کرده است:

23221 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا مَعْمَرٌ عَنِ بن طَاوُسٍ عن أبي بكر بن مُحَمَّدِ بن عَمْرِو بن حَزْمٍ عن رَجُلٍ من أَصْحَابِ النبي صلى الله عليه وسلم عَنِ النبي صلى الله عليه وسلم أَنَّهُ كان يقول اللهم صل على مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كما صَلَّيْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَبَارِكْ على مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كما بَارَكْتَ على آلِ إبراهيم إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قال بن طَاوُسٍ وكان أبي يقول مِثْلَ ذلك

پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله ميفرمودند : خدايا درود بفرست بر محمد و اهل بيت او و بر زنان و فرزندان او آنچنان که درود فرستادي بر آل ابراهيم تو ستوده هستى ، و برکت بده به محمد و اهل بيت او و زنان و فرزندان او آنچنان که بر آل ابراهيم برکت دادي ، به درستي که تو ستوده بزرگ هستي ابن طاوس گفت : پدرم چنين مي گفت

مسند أحمد بن حنبل ج 5 ص 374، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر

همچنين اگر بگوييم هرکس نام اهل بيت پيامبر بر او گذاشته شده است در اين صورت بايد سلمان نيز که از اهل بيت است مصداق آيه تطهير باشد!؟!!! در حالي که هيچکس نمي گويد سلمان از اهل بيتي است که مصداق آيه تطهير مي باشد. با اين وجود زنان پيامبر نيز اگر به آنها گفته مي شود اهل بيت مراد معني خاص و اصطلاح ديني آن نيست بلکه مراد معناي لغوي است

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

زنان پ
37 | محمد | | ٠٩:٣٦ - ٢٠ آذر ١٣٩٣ |
با سلام
واقعا مستدل و خوب بود
اي کاش رواياتي که اهل سنت آورده اند که بعد از نزول اين آيه ، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي آمدند در خانه اميرالمومنين علي عليه السلام و صدا ميزدند السلام عليکم يا اهل بيت را هم مي آورديد

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در خصوص رفتن پيامبر (ص) بر در خانه حضرت علي و فاطمه عليهما السلام و خواندن آيه تطهير،روايات فراوان و معتبر نقل شده است که به چندين مورد اشاره مي کنيم

1-حدثنا أبو بكر محمد بن عبد الله الحفيد ثنا الحسين بن الفضل البجلي ثنا عفان بن مسلم ثنا حماد بن سلمة أخبرني حميد وعلي بن زيد عن أنس بن مالك رضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يمر بباب فاطمة رضي الله عنها ستة أشهر إذا خرج لصلاة الفجر يقول الصلاة يا أهل البيت إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه

المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص 172 محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا

2- حدثنا عبد بن حُمَيْدٍ حدثنا عَفَّانُ بن مُسْلِمٍ حدثنا حَمَّادُ بن سَلَمَةَ أخبرنا على بن زَيْدٍ عن أَنَسِ بن مَالِكٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم كان يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إذا خَرَجَ إلى صَلَاةِ الْفَجْرِ يقول الصَّلَاةَ يا أَهْلَ الْبَيْتِ ) إنما يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ( قال هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ من هذا الْوَجْهِ إنما نَعْرِفُهُ من حديث حَمَّادِ بن سَلَمَةَ قال وفي الْبَاب عن أبي الْحَمْرَاءِ وَمَعْقِلِ بن يَسَارٍ وَأُمِّ سَلَمَةَ

الجامع الصحيح سنن الترمذي ، ج 5 ص 352 محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - - ، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
38 | محمد | | ٢٤:٥٣ - ٢٧ آذر ١٣٩٣ |
با سلام،از دست اندركاران اين وبسايت نهايت تشكر رو دارم كه در فضايي آزاد حقانيت رو اشاعه ميدن.
39 | احسان | Iran - Zanjan | ٢٢:٤٤ - ٢٩ اسفند ١٣٩٣ |
سلام در روایت :
عن صَفِيَّةَ بِنْتِ شَيْبَةَ، قَالَتْ قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).

صحيح مسلم: 130/7 ح 6414

عائشه گفت كه رسول خدا صبح هنگام بيرون رفتند و بر روي دوش ايشان عبايي طرح دار از موي سياه بود . پس حسن بن علي آمد پس او را در زير عبا گرفت . پس حسين آمد و او را نيز وارد كرد . پس علي آمد او را نيز وارد كرد . سپس فرمود : خداوند مي خواهد از شما اهل بيت پليدي ها را دور كند و شما را پاك نمايد .
(حضرت فاطمه (س) را ترجمه نکردین .
در خصوص اهل بیت بودن ساره نکته ای که مهم هست این مطلبه که ساره قبل از اینکه همسر حضرت ابراهیم (ع) باشه دختر خاله حضرت ابراهیم(ع) هستش یعنی نسبت فامیلی داره و حتی با طلاقش همچنان دختر خاله حضرت میمونه .
با تشکر از زحمات عزیزان سالی فاطمی را برایتان آرزومندیم
40 | علیرضا | | ٠٤:٥٥ - ٢٨ خرداد ١٣٩٤ |
با سلام
گروه پاسخ به شبهات؛ برخی معتقد هستند که حصر (انما) در آیه تطهیر ، حصر در موضوع که تطهیر باشد ، است و در آیه مورد بحث (انما) حصر در افراد نیست.
آیا این سخن درست است؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
کلمه انّما مفهومی را برای آنچه که بعد از او آمده است اثبات می کند از ما سوي نفي مي کند مانند: این سخن که کسی به گوید: من و مانند من از شرف و حیثیّتم دفاع می کنم یعنی در واقع می گوید: فقط من و مثل من چنین هستیم نه فردی دیگر.
ابن منظور می گوید:
ومعنى إنما إثبات لما یذکر بعدها ونفی لما سواه کقوله : وإنما یدافع عن أحسابهم أنا أو مثلی المعنى : ما یدافع عن أحسابهم إلا أنا أو من هو مثلی
لسان العرب ، ج 13 ص 31
با اين وجود در حقيقت حصر در آيه تطهير منحصر کردن حکم (تطهير )است براي اهل بيتي است که آيه شامل آنها مي شود و این ویژگی مخصوص آنان است و هیچ فردی غير از آنان را شامل نخواهد شد.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها