2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
اقوال علماي اهل سنت در نفاق ابن تيميه
کد مطلب: ٥٣٠٣ تاریخ انتشار: ١٧ شهریور ١٣٩٢ تعداد بازدید: 5506
حبل المتین » عمومی
اقوال علماي اهل سنت در نفاق ابن تيميه

ابن تيميه در اقوال علمای اهل سنت، بغض و کینه ابن تیمیه به اهل بیت، رد احادیث صحیح فضائل امیرالمؤمنین با احادیث ساختگی و جعلی
حبل المتين 92/06/17

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ: 17 / 06 / 92

مجري:

در مورد حديث انا مدينه العلم و علي بابها جلسات مفصلي خدمت شما بوديم.

من از حضرت استاد خواهش مي كنم براي اينكه ارتباطمون با قبل هم برقرار شود، مختصري از مباحث قبل را بيان كنند.

استاد قزويني:

من قبل از اينكه نسبت به سؤال برادر بزرگوارمان اشاره كنم. لازم مي دانم چند نكته اي را براي بيينندگان عزيز خيلي به اجمال اشاره كنم.

ما سال ها است كه جامعه اسلامي را نسبت به خطر وهابيت گوشزد مي كنيم و بارها گفتيم: اين وهابيت هيچ گونه ارتباطي با قرآن و اسلام و مسلمان ها ندارند و اين ها فقط خودشان را مسلمان مي دانند و اگر قدرت پيدا كنند، شيعه، سني، مسيحي، يهودي، همه را از دم شمشير مي گذرانند.

اين ها به ظاهر قرآن و اسلام را يدك مي كشند و در سايه سار اهل سنت خيلي از مقاصد شوم خودشان را پياده مي كنند.

شايد براي بعضي از عزيزان اهل سنت اين سخنان ما يا قابل قبول نبود و يا حمل بر مبالغه مي كردند و يا مي گفتند: اين ها هم، فرقه اي از اهل سنت هستند؛ ولي در اين قضاياي اخير مخصوصا هفت هشت سال اخير، اين ها ماهيت خودشان را نشان دادند.

در اين انفجارها و انتحارها، كشتاري كه از اهل سنت داشتند و قلب يك مسلماني را درآوردن و جلوي ميليون ها و مياياردها انسان، وحشي گري خودشان را اثبات كردند.

در قضيه مصر از پشت به ياران خودشان خنجر زدند و بعضي از فتاوايي را حضرات اعلام كردند كه ما خجالت مي كشيم اين ها را مطرح كنيم.

تحت عنوان جهاد نكاح، دختران مردم و ناموس مسلمان ها را در جبهه هاي تروريست ها در سوريه مي فرستند و بهانه شان اين است كه اين رزمندگان؛ چون مبتلا به عمل لواط بودند؛ براي اينكه از اين عمل قوم لوط خلاص شوند، بر زنان و دختران مسلمان ها واجب است كه در اين جهاد شركت كنند.

فساد اين قضيه عالم گير شد و علماي بزرگ، از مراكش، از يمن، از تاجيكستان و از ديگر نقاط جهان، همه اعلام كردند كه اين فتوا، فتواي ضد اسلامي و ضد بشري است و زنايي بيش نيست.

چند روز قبل يكي از روزنامه هاي النهار، در صفحه اول خود تصوير يك خانمي را از عربستان سعودي انداخته بود كه مي گفت: در آنجا 12 نفر از فرماند هان، از مصر، تونس، الجزاير و عراق، با من رابطه جنسي داشتند و الان من باردار هستم و نمي دانم از چه كسي باردار هستم.

آيا فاجعه نيست؟

نمي دانم تا چه اندازه صحت دارد يا ندارد، ان شاء الله اين اخبار دروغ باشد، در بعضي از خبرها آمده است كه بعضي از دختران از ايران، از استان سيستان و بلوچستان به عنوان جهاد نكاح رفته اند.

خيلي از عزيزان ما از اين عمل برائت جسته اند و گفته اند: براي ما مايه شرمندگي است.

عزيزان مولوي ها و عزيزان ماموستاها، در خطبه هاي نماز جمعه و در سخنراني ها اعلام كنيد كه اين فتوا، فتواي ضد قرآني و ضد اسلامي و ضد بشري است و اين بي غيرتي اين افراد را نشان مي دهد و گرفتار كردن جامعه به فحشا را نشان مي دهد.

دشمن هم همين را مي خواست.

دشمنان اسلام، دشمنان قرآن، دشمنان مسلمان ها، دنبال اين بودند كه به يك نوعي فساد فحشا را در ميان مسلمان ها رواج دهند.

آن ها با اين كارها به اهداف خودشان رسيده اند و براي همين، من احساس مي كنم، امروز مسؤليت اين عزيزان و علماي بزرگوار اهل سنت؛ حتي علماي وهابي، آن هايي كه واقعا به غيرت بشري پايبند هستند، خيلي زياد است.

ما معتقديم 99 درصد اهل سنت؛ حتي وهابي ها هم به بحث غيرت ناموسي پايبند هستند.

چند نفر مثل عريفي و امثال اين، گاهي به ميخ مي زنند و گاهي به نعل مي زنند.

ما اين ها را نه سني مي دانيم و نه مسلمان ، اين ها را با اين فتواي شان خارج از بشريت مي دانيم.

اگر عريفي و عرعور و ديگران راست مي گويند، اگر واقعا در سوريه اين تروريست ها جهاد مي كنند، اين ها كجا مرده اند؟

چرا عريفي نمي رود لباس رزم بپوشد؟

مثل قضيه حوثي ها كه آنجا رفت و در گوشه اي كلك زد و لباس يك رزمنده را پوشيد و براي اينكه يك عكس از او بندازند و روي سايت ها برود.

آقاي عرعور كجاست؟

چرا بچه هاي عرعور جبهه نمي روند؟

فرزندان و برادران آقاي عريفي و دليمي و آقاي عبد الله حيدري كجا مرده اند؟

اگر راست مي گويند، چرا جهاد نمي روند؟

اگر جهاد خوب است و اين ها جهاد را في سبيل الله مي دانند، خودشان هم بروند تا ببينيم اين آقايان سرشان، دست شان، پاي شان تير خورده و مجروح جنگي شدند و اعلام كنند كه اين آقايان هم آنجا رفتند و به گفتار خودشان پايبند هستند.

رسول گرامي فرمان جهاد مي دادند و در غالب جنگ ها خودشان هم شركت مي كردند.

اين آقايان در طول اين مدت كجا بودند؟

مرگ خوب است؛ ولي براي همسايه؟

من از عزيزان اهل سنت تقاضا دارم كه در اين زمينه اطلاع رساني كنند و بحثي كه امروز در سوريه و يا مصر و عراق و افغانستان مطرح است، اين ها بحث بحث اسلامي نيست، بحث ايمان و كفر است و بحث ايمان و نفاق است.

اين ها مي خواهند امروز با اين كارشان، ميان شيعه و سني اختلاف بيندازند و آبروي اسلام و مسلمان ها را ببرند.

ما بايد يك مقدار هوشيار و بيدار باشيم.

در رابطه با سؤال برادر عزيزم جناب آقاي محسني بزرگوار، بايد اشاره كنم، ما در رابطه با حديث أنا مدينة العلم و علي بابها، از مصادر متعدد عزيزان اهل سنت اين مسئله را نقل كرديم و از 14 نفر از بزرگان اهل سنت صحت روايت را نقل كرديم و 8 نفر از بزرگان اهل سنت گفته اند: مدينة العلم از القاب امير المؤمنين سلام الله عليه است.

در كنار اين قضايا، افرادي كه اشكال سندي كرده بودند؛ مثل جناب آقاي ذهبي، عين عبارتش را نقل و نقد كرديم و گفتيم: يكي از كساني كه اشكال كرده است، آقاي ابن تيميه حراني سركرده منافقين و گمراه گران است كه ان شاء الله عبارت هايي از بزرگان اهل سنت در اين زمينه خواهيم خواند.

ايشان گفتند: قضيه انا مدينه العلم و علي بابها، هم اشكال سندي دارد و از احاديث جعلي و دروغين است و هم متن آن مورد اشكال است و از طرف هم گفت: هر كس بگويد: علي بن ابي طالب اعلم و افقه از ابو بكر و عمر است، اين از جاهل ترين انسان ها و دروغگوترين انسان ها است.

ان شاء الله اين را هم عرض مي كنيم كه اين در حقيقت، هم اهانت به نبي مكرم صلي الله عليه وآله و هم بزرگان و صحابه اي كه در اين زمينه اتفاق نظر دارند، است؛ حتي عايشه به صراحت اعلام مي كند: آگاه ترين افراد به فقه و سنت پيغمبر صلي الله عليه وآله، علي بن ابي طالب است كه از ديدگاه آقاي ابن تيميه اين ها از جاهل ترين و دروغگوترين انسان ها هستند و از آن طرف هم حديث انا مدينه العلم را بدون هيچ دليلي زير سؤال مي برد و حديث

اقتدوا بالذين من بعدي أبو بكر وعمر

و حديث

عليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين بعدي

را مطرح مي كند و به اين شكل مي خواهد، به يك نوعي عداوت و كينه قلبي خودش را نسبت به ساحت مقدس امير المؤمنين سلام الله عليه نشان دهد.

مجري:

از علماي اهل سنت كسي صراحتا نفاق آقاي ابن تيميه را بيان كرده است يا خير؟

استاد قزويني:

در رابطه با اينكه ما گفتيم: ابن تيميه زنديق و ملحد است، عباراتي را از بزرگان اهل سنت كاملا مستند و منطقي نقل كرديم و يك عبارت هم از علماي شيعه ما نقل كرديم .

در رابطه با اينكه چرا ايشان منافق است، ابن حجر عسقلاني كه متوفاي سال 852 است، ايشان در كتاب الدرر الكامنه مي گويد: بعضي از افراد به ابن تيميه نسبت نفاق داده اند؛ به خاطر اينكه گفته است: علي بن ابي طالب در 17 مورد خطا كرده و بر خلاف سنت عمل كرده است و همچنين گفته است:

إنه كان مخذولا حيث ما توجه وإنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها وإنما قاتل للرئاسة لا للديانة

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181

علي هركجا كه مي رفت غير از ذلت و خواري براي او چيز ديگري نبود، بارها تلاش كرد كه خلافت را به دست گيرد؛ ولي نتوانست.

البته اين را براي بعضي از وهابي ها مي گويد كه مي گويند: علي بن ابي طالب اگر خليفه بود، چرا براي به دست آوردن خلافت، هيچ تلاشي نكرده است.

مي گويد: تمام جنگ هاي علي بن ابي طالب براي رياست طلبي بود، نه ديانت.

اسلام علي ارزشي ندارد، ابو بكر پيرمرد بود كه اسلام آورد و مي فهميد اسلام چيست؛ ولي علي بن ابي طالب وقتي اسلام آورد، بچه بود و اسلام آوردن بچه ارزشي ندارد.

پيغمبر اكرم كه اسلام را به علي بن ابي طالب عرضه داشت، متوجه نبود؟

علي بن ابي طالب كه اسلام آورد، پيغمبر قبول كرد.

پيغمبر اكرم به اندازه ابن تيميه متوجه نبود كه اسلام بچه ارزش ندارد؟

ابن حجر عسقلاني مي گويد: به خاطر اين اهانت هايي كه به امير المؤمنين دارد:

فألزموه بالنفاق لقوله صلي الله عليه وسلم ولا يبغضك إلا منافق

الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 181 و 182

آقاي ابن تيميه منافق است؛ به خاطر سخني كه پيغمبر اكرم فرمود.

اين حديث در صحيح مسلم هم آمده است كه مي گويد:

لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ

صحيح مسلم، ج 1، ص 86

جناب آقاي غماري كه از علماي بزرگ اردن است و از فارق التحصيلان دانشگاه الازهر و متوفاي 1413 است؛ يعني حدود 30 سال قبل از دنيا رفته است، ايشان مي گويد: ابن تيميه در منهاج السنه گفته است: علي بن ابي طالب انسان شوم و ذليل بوده است:

وتلك كلمه فاجره تنبئ عما في قلب قائلها من حقد علي وصي النبي صلي الله عليه وسلم و اخيه كرم الله وجهه

سمير الصالحين، ص 77

اين سخن فاجر و وقيحي است و اين نشانگر اين است كه در قلب ابن تيميه كينه و عداوت علي بن ابي طالب است.

جناب حسن بن فرهان مالكي كه از علماي بزرگ عربستان سعودي است و در شبكه المستقله چندين بار براي مناظره و در بعضي از شبكه هاي ديگر هم حضور داشتند و مالكي مذهب هستند و حتي او را سلفي هم مي دانند، مي گويد: ابن تيميه را در عصر خودش به اتهام كينه علي محاكمه كردند، ايشان ناصبي بود نه منافق، آن كساني كه گفتند: ابن تيميه ناصبي است، حرف درستي زدند؛ چون ناصبي ها يك سر و گردن از منافقين بالاتر هستند.

بعد ايشان مي گويد: ناصبي است؛ به خاطر اينكه گفته است: علي براي رياست جنگيده است نه براي ديانت و اسلام علي به خاطر صغر سنش مشكوك است و با كمال بي حيايي گفته است: تواتر اسلام معاويه و يزيد بن معاويه بزرگ تر از تواتر اسلام علي بن ابي طالب است.

بايد گفت:

انا لله وانا اليه راجعون

بعد ايشان مي گويد: اين حرف هايي كه ابن تيميه زده است:

ان لم تكن هذه الاقوال نصبا فليس في الدنيا نصب

اگر اين سخنان ابن تيميه نصب نباشد؛ پس ما در دنيا نصب و ناصبي نداريم.

جناب غماري فارق التحصيل دانشگاه الازهر مي گويد:

قبح الله ابن تيميه وخذاه وجزاه بما يستحق وقد فعل الحمد لله

خدا ابن تيميه را زشت و خوار و ذليل كند و انچه مستحق اوست، خدا به او كيفر دهد و الحمد لله خداوند چنين كرده است و او را خوار و ذليل كرده است.

اين سخن شيعه نيست، سخن يك فارق التحصيل الازهر وسخن يك سني است.

بعد مي گويد:

اذ جعله امام كل ضال مضل بعده وجعل كتبه هاديا الي الضلال صار امام الضلاله في عصره

البرهان الجلي، ص 53

خداي عالم، ابن تيميه را پيشوا و امام تمام گمراهان و گمراه كنندگان بعد از خويش قرار داده است و كتاب هاي ابن تيميه عامل گمراهي است و هر كس به طرف كتاب هاي او روآورد، پيشواي گمراهي عصر خويش مي شود.

آقاي غماري در مورد شاگرد ابن تيميه، يعني ابن قيم جوزيه مي گويد:

كتب شيخه ابن تيميه فانها مضلمه بخبث طويه صاحبها وكبريائه وانانيته بل ما ضل من ضل عن الصراط المستقيم الا بكتبه يكفيك ان قرن الشيطان النجدي واتباعه ومذهبه الفاسد وليد افكار ابن تيميه واقواله

كتاب هاي ابن تيميه به خاطر خباثت و تكبر و خودستايي ابن تيميه تاريك و ظلمت است.

هر كس در اين زمان گمراه شده است؛ به خاطر كتاب هاي ابن تيميه گمراه شده است.

مردم بدانند شاخ شيطان نجد؛ يعني محمد بن عبد الوهاب و مذهبش، حاصل افكار ابن تيميه و گفتار اوست.

اين حرف شيعه نيست.

اين آقايان وهابي تو اين شبكه هايشان به يكي از اين سخناني كه اين ها آوردند، جواب دهند تا ما ببينيم چه حرفي دارند.

جناب آقاي غماري مي گويد:

بل بلغت العداوه من ابن تيميه الي درجه المكابره فصرح بكل جراه ووقاحه ولوم ونذاله ونفاق وجهاله

دشمني ابن تيميه با اهل البيت عليهم السلام، به يك مرحله اي رسيده است كه جز زورگويي و انكار واضحات، چيز ديگري نيست.

ابن تيميه با تمام وقاحت و پستي و با تمام بي عقلي و نفاق و با تمام جهالت اعلام كرده است: در حق علي بن ابي طالب ما يك حديث صحيح نداريم و آنچه در صحيحين هم آمده است، فضيلت و مزيتي براي علي اثبات نمي كند.

با همچين آدمي مواجه هستيد كه نفاق از تمام سر و روي او مي بارد و تمام ذرات و سلول هاي بدن او فرياد از نصب، نفاق و عداوت امير المؤمنين و اهل البيت سلام الله عليهم اجمعين، مي زند.

آقايان مي گويند: ما و وهابي ها و ابن تيميه طرفدار اهل البيت هستيم.

اين تعبير ايشان است، به اين حرف آقاي غماري جواب دهيد.

باز ايشان مي گويد:

ابن تيميه رأس المنافقين في عصره

ابن تيميه سركرده منافقين در عصر خودش بوده است.

ابن عقيل يمني به صراحت مي گويد :

ابن تيميه شيخ النصب

تقوية الإيمان، سيد محمد بن عقيل العلوي، ص 101

ابن تيميه استاد نصب و عداوت با اهل البيت است.

ايشان در لجاجت و غلو به جايي رسيده است كه مي گويد: اگر كسي به نبوت يزيد بن معاويه معتقد باشد، افضل است از غلات رافضه، اگر كسي معتقد باشد يزيد بن معاويه پيغمبر است، اين از غلات رافضه افضل است.

مراد ايشان از غلات رافضه چيست؟

اگر مراد از غلات رافضه همين رواياتي است كه در منابع شيعه و سني آمده است، (مرادشان همين است) مراد آن غلاتي است كه ما معتقديم، نسبت به امير المؤمنين غلو مي كنند و فقها و بزرگان ما در كتاب هاي فقهي غلات را نه تنها شيعه نمي دانند؛ بلكه مسلمان نمي دانند.

اگر كسي معتقد به نبوت علي يا الوهيت امير المؤمنين علي عليه السلام باشد، فقهاي ما مي گويند: زن دادن به او حرام است و اگر از دنيا بروند، براي او نماز نمي خوانند و در قبرستان مسلمان ها دفن نمي شود و اگر كسي به اين ها دست بزند، دستش نجس مي شود.

اگر مراد از غلو اين است، حرفي نداريم، شيعه و سني هم بر اين عقيده هستند و اگر مراد از غلو همان طور كه اين آقا مي گويد، يعني كسي معتقد به امامت و خلافت امير المؤمنين است و معتقد است رواياتي كه در صحاح سته و در سنن و مسانيد در رابطه با امير المؤمنين آمده است، اين از ديدگاه ابن تيميه غلو است و مي گويد: اين غلات پست تر از كساني هستند كه معتقد به نبوت يزيد بن معاويه هستند.

شما كه اين همه از يزيد بن معاويه طرفداري و دفاع مي كنيد، ان شاء الله خداوند به حق حضرت زهراي مرضيه، ابن تيميه و طرفدارانش را با يزيد بن معاويه محشور كند و ما را هم با علي؛ حتي با قنبر علي محشور كند و ما به اين افتخار مي كنيم.

يكي ديگر از علماي بزرگ الازهر، ابن عبد ربه فارق التحصيل الازهر مي گويد:

أن ابن تيمية هو الذي جمع شتات أقوال الخوارج وغيرهم من الملحدين ودونها رسائل

فيض الوهاب، ج 1، ص 149

ابن تيميه اقوال مختلف خوارج و لامذهب ها و بي دين ها را جمع كرده و به صورت كتاب درآورده و شاگردان ابن تيميه هم اين ها را به عنوان يك كتاب ديني از او منتشر كرده اند.

جناب آقاي ابن عبد ربه كه شيعه نيست.

جناب آقاي صبيح از بزرگان مصري مي گويد: تمام مسلمان ها به پيغمبر و اهل بيت پيغمبر احترام مي كردند تا در قرن هشتم ابن تيميه آمد:

كان بينه وبين النبي واهل بيته ثارا

ميان ابن تيميه و ميان پيغمبر و اهل بيت خونخواهي است.

پيغمبر و اهل بيت، پدر ابن تيميه را كشتند و گويا بين اهل بيت و ابن تيميه پدر كشتگي و عداوت وجود دارد.

هركجا به ويژگي هاي پيغمبر و يا ويژگي هاي اهل بيت عليهم السلام رسيده است، يا نفي كرده و مي گويد: اين ها دروغ است يا ارزش آن را پايين آورده است و يا تحريف كرده است كه مثلا فلان روايتي كه در فضيلت علي است، يك معناي ديگري دارد؛ مثل همان كسي كه روايت انت مني بمنزله هارون من موسي را تحريف كرد و گفت:

انت مني بمنزله قارون من موسي

اين عقيده بزرگان اهل سنت نسبت به ابن تيميه است.

اين كارشناسان شبكه هاي وهابي به جاي طرح سؤالاتي كه ارزشي ندارد، جواب اين مسائل را دهند.

براي مثال مي گويند: آيا در شب اول قبر از امير المؤمنين سؤال مي كنند يا نه، به تو چه ربطي دارد؟

شما وقتي آنجا رفتي و سؤال كردند و نتوانستي جواب دهي و با گرزهاي آتشين به تو زدند و قبر تو مملو از آتش شد، آنجا مي فهمي كه قضيه چيست.

مي گويند: يك روايت از علي عليه السلام بياوريد كه در قبر از ولايت علي سؤال مي كنند.

اين ها از بيچارگي و از استيصال آقايان است.

ما نزديك 8 ماه است كه مي گوييم: اين ادله ما در رابطه با امامت و خلافت امير المؤمنين است، شما اگر راست مي گوييد، يك دليل براي خلافت جناب آقاي ابو بكر مطرح كنيد تا ما ببينيم شما چه دليلي داريد، شما هم وارد اين گود شويد.

شما هم چند جلسه در رابطه با اثبات حقانيت اين آقايان بگذاريد يا حداقل اين حرف هايي كه ما در مورد ابن تيميه نقل كرديم، ثابت كنيد كه ابن تيميه مسلمان بوده است.

آيا ابن تيميه مسلمان بود يا كافر؟

ما از بزرگان اهل سنت، از ابن حجر و ديگران نقل كرديم كه مي گويند: ايشان زنديق بوده است و زنديق يعني كافر، بي دين، ملحد.

ما از بزرگان اهل سنت نقل كرديم كه اين ها مي گويند: منافق بوده است و ميان ابن تيميه و پيغمبر و اهل بيت پيغمبر اكرم، پدركشتگي و خونخواهي و عداوت بوده است.

شما محبت كنيد و يك بحث علمي كنيد و اين حرف هايي كه ما آورديم را با سند بيان كنيد و بگوييد: اين ها دروغ است و كتاب ها را نشان دهيد و يا اگر دروغ نيست، محبت كنيد و به اين ها جواب دهيد.

محمد بن محمد بخاري در مورد ابن تيميه مي گويد: هر كس به ابن تيميه بگويد شيخ الاسلام، كافر است.

شما از كفر خودتان دفاع كنيد.

جناب غماري مي گويد: ابن تيميه امام و پيشواي تمام گمراهان در طول تاريخ است و مي گويد: همه شما گمراه و گمراه گر هستيد و همه شما منافق هستيد و كتاب هاي ابن تيميه برگرفته از سخنان خوارج و منافقين و ملحدين است.

شما بايد به اين ها جواب دهيد، نه اينكه بگوييد: فلان قضيه و فلا مسئله چيست و يا روايتي را مطرح كنيد كه آقا امام صادق سلام الله عليه فرموده اند: اگر ناصبي ديديد، خونش هدر است، مي توانيد، ديوار به سرش خراب كنيد و اگر مي توانيد در دريا، غرقش كنيد.

ناصبي كسي است كه به اهل بيت پيغمبر ناسزا بگويد و به اهل بيت پيغمبر فحش دهد.

قرآن مي فرمايد:

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي

سوره شوري آيه 23

ناصبي مسلمان نيست و مهدور الدم است و اين ارتباطي به اهل سنت ندارد؛ حتي به وهابيت هم ارتباطي ندارد.

من بارها گفتم كه 99 درصد وهابي ها هم، غير از كساني كه در فتنه ابن تيميه گرفتار شده اند و عداوت شان را با اهل بيت نشان مي دهند و خيلي از سلفي ها كه در عربستان سعودي يا در داخل كشور ما هستند، اين ها نسبت به اهل بيت نه جسارت مي كنند و نه اهانت مي كنند و نه ناسزا مي گويند.

افرادي كه طبق روايت پيغمبر اكرم مشخص است كه مشكل نسبي دارند، اين ها نسبت به اهل بيت و نسبت به امير المؤمنين جسارت مي كنند.

ناصبي يعني كساني كه به امير المؤمنين و اهل بيت پيغمبر عليهم السلام ناسزا مي گويند.

ما اين ها را از 73 ملت خارج مي دانيم.

مجري:

آيا علماي بزرگ اهل سنت نسبت به حديث اقتدوا بالذين بعدي اشكال سندي گرفتند يا نگرفتند؟

استاد قزويني:

در رابطه با اينكه آيا اشكال سندي دارد يا نه، من فقط به يكي دو مورد اشاره مي كنم، ان شاء الله در يك جلسه مستقل كه خواستيم بحث كنيم، مطالب را به تفصيل بيان خواهيم كرد.

آقاي ابن حزم اندلسي از علماي قرن 4 يا 5 هجري است و مورد تأييد ابن تيميه است و ابن تيميه در كتاب هاي خود در تأييد حرف هاي خود، مرتب از ابن حزم اندلسي مطلب نقل مي كند، ايشان مي گويد:

ولو أننا نستجيز التدليس والأمر الذي لو ظفر به خصومنا طاروا به فرحا أو أبلسوا أسفا لاحتججنا بما روي افتدوا باللذين من بعدي أبي بكر وعمر ولكنه لم يصح ويعيذنا الله من الاحتجاج بما لا يصح

الفصل في الملل، ج 4، ص 88

اگر ما اهل سنت تدليس را جايز مي دانستيم و اگر چنانچه دشمنان ما به همچين عبارت هايي مي رسيدند، از خوشحالي پر در مي آوردند، ما احتجاج مي كرديم به آنچه روايت شده است: اقتدوا بالذين من بعدي ابي بكر و عمر؛ ولي اين روايت صحيح نيست و به خدا پناه مي بريم از اينكه احتجاج كنيم به يك روايتي كه صحيح نيست.

درجايي ديگر ايشان مي گويند :

وأما الرواية اقتدوا باللذين من بعدي فحديث لا يصح لأنه مروي عن مولي لربعي مجهول وعن المفضل الضبي وليس بحجة

الإحكام لابن حزم، ج 6، ص 242

اين حديث صحيح نيست؛ چون در سند اين روايت، آقاي ربعي است كه مجهول است و ضبي است كه حجت نيست.

البته من در اين زمينه مطلب زياد دارم.

ما اين را هم قبول داريم، اين روايت در مسند احمد بن حنبل و سنن ترمذي و ديگر صحاح آمده است و اگر هم لازم باشد، ما تمام كتاب هايي كه اين روايت را آورده اند، نشان مي دهيم.

بعضي از آقايان هم گفته اند: حسن است؛ مثل ترمذي و ديگران.

گاهي گفته غريب است و غير صحيح است؛ ولي ما كاري با آن ها نداريم.

اين آقاياني كه اشكال سندي و اشكال دلالي كرده اند، اين ها را براي شما يك مقداري برسي مي كنيم؛ مخصوصا همين عبارت ابن حزم اندلسي در كتاب الاحكام كه در اينجا مباحث اصولي را مطرح كرده است.

ايشان مي گويد: اين روايت اصلي ندارد و اگر هم داشته باشد، به ضرر اهل سنت است.

آيا آقايان مالكي ها، حنفي ها، شافعي ها و حنبلي ها به مردم گفته اند: به ابو بكر و عمر اقتدا كنند يا گفته اند: به مالك، ابو حنيفه و شافعي اقتدا كنند؟

مي گويد: پيغمبر اكرم فرموده اند: بعد از من به ابو بكر و عمر اقتدا كنيد.

آيا شافعي ها به اين حديث عمل كرده اند و يا مي گويند: شما بايد به آقاي شافعي اقتدا كنيد؟

حنفي ها مي گويند: شما به ابو بكر و عمر اقتدا كنيد يا مي گويند: شما به ابو حنيفه اقتدا كنيد؟

مالكي ها مي گويند: به مالك اقتدا كنيد يا به ابوبكر و عمر اقتدا كنيد؟

بعد ايشان مي گويد:

أن أصحاب مالك خالفوا أبا بكر

الإحكام لابن حزم، ج 6، ص 243

مالكي ها در موارد متعددي با نظر ابو بكر مخالفت كرده اند.

بعد ايشان مي گويد: در موطأ مالك 5 مرتبه با نظر ابو بكر مخالفت كرده است و 30 مورد هم، با نظر عمر بن الخطاب مخالفت كرده است.

اگر اقتدوا بالذين من بعدي ابي بكر و عمر صحيح است، چرا اين آقايان در 30 مورد با نظر خليفه اول و دوم مخالفت كرده اند؟

ان شاء الله در جلسه بعد روي اين مورد، هم اشكال سندي و هم اشكال دلالي و هم آنچه كه جناب آقاي ذهبي و عقيلي و ابن عدي در الكامل في الضعفا در اين مورد دارند، بحث خواهيم كرد.

بيننده آقاي عرفاني از اصفهان:

اللهم صل علي فاطمة وابيها وبعلها وبنيها والسر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك

ما اين همه دليل و سند و مدرك از خود اهل سنت در رابطه با عصيان گري و كفر خلفاي 3 گانه داريم و همه اين ها را شبكه هاي وهابيت مي دانند.

من از عزيزان اهل سنت يك سؤال دارم، بياييم ديد خودمان را نسبت به امير المؤمنين و خلفاء عوض كنيم.

بياييد به اين قضيه به صورت بي طرف نگاه كنيم.

اين همه نقاط تاريك در زندگي خلفاي 3 گانه بود، بيش از نيمي از عمر خودشان را در شرك و بت پرستي به سر مي بردند، فرار از جنگ ها، تهمت هاي ناروا و صحبت هاي ناروايي كه نسبت به پيامبر اكرم داشتند، ما همه اين ها را كنار مي گذاريم و كاري به اين ها نداريم.

به عنوان يك آدم بي طرف فقط يك سؤال از اين آقايان دارم، يك نقطه تاريك در زندگي 14 معصوم، اهل بيت و مولا امير المؤمنين عليه السلام بياورند، ما حرف آن ها را قبول مي كنيم .

اين ها هيچ دست آويزي ندارند و خودشان هم بهتر از هر كس ديگري اين موضوع را مي دانند كه حقانيت با مولا علي عليه السلام است و فقط قصدشان سنگ اندازي است.

وقتي با اين ها بحث مي كنيم ، مي گويند: 2 تا قضيه را با ما بحث نكنيد، بقيه را بياييد تا با هم بحث كنيم، يك قضيه غدير و 2 قضيه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها.

مي دانند كه همين دوتا قضيه است كه حقانيت و مظلوميت مولا امير المؤمنين را ثابت مي كند و هيچ دست آويز و راهي هم ندارند و فقط هدفشان اين است كه عوام اهل سنت را از حقيقت دور كنند.

متأسفانه آن ها را در ناآگاهي كامل قرار دادند.

استاد قزويني:

جناب آقاي عرفاني عزيز حالا عقيده من و شما نسبت به خلفاء هر چه كه باشد، عزيزان اهل سنت با نظر قداست به اين ها نگاه مي كنند؛ همان نگاهي كه ما نسبت به ائمه عليهم السلام داريم.

در به كار بردن بعضي از واژه ها يك مقداري دقت كنيم كه خداي ناكرده احساسات اين عزيزان جريحه دار نشود.

اگر مطالبي در اينجا مطرح مي شود و عزيزان اهل سنت احساس مي كنند كه احساسات شان جريحه دار مي شود، من از همه عزيزان اهل سنت رسما عذرخواهي مي كنم و پوزش مي طلبم؛ ولي توصيه مي كنم به عزيزان و بزرگواران شيعه تا مي توانند الفاظ، الفاظ محترمانه و مؤدبانه باشد.

بفرما و بشين و بتمرگ هر 3، به يك معنا است، ما بايد مطلبي را كه مي خواهيم بيان كنيم، در الفاظ خوب بيان كنيم.

من اين را بارها گفتم كه يك پادشاهي خواب ديد كه تمام دندان هايش افتاده است، معبر آوردند كه تعبير كند، گفت: پادشاه به سلامت باد، تمام نزديكان شما قبل از شما مي ميرند.

پادشاه دستور داد گردنش را بزنند و گفت: فلان فلان شده چه تعبير زشتي كرد.

رفتند معبر ديگري آوردند، گفت: پادشاه به سلات بادا، عمر پادشاه از همه فاميل ها بيشتر است، پادشاه گفت: به ايشان جايزه دهيد.

همان حرف است؛ ولي با جمله اي گفت كه احساسات پادشاه جريحه دار نشد.

بزرگواران دقت كنند تمام آنچه را مي خواهند بيان كنند، در يك قالبي بريزند كه اين قالب جريحه دار كننده نباشد.

بيننده آقاي موسي پور:

من يك گلگي از بعضي از علماي اهل سنت خودمان دارم، نه همه آن ها، 40 درصد از آن ها.

وقتي پيش آن ها مي رويم و مي خواهيم سؤال كنيم كه بعد از پيغمبر چطور بوده است، فوري به آيه قرآن استناد مي كنند كه امتي بودند كه رفتند و ما چه كار به اين ها داريم.

آدم خيلي ناراحت مي شود.

من به شيعه ها مي گويم، خيلي خوشحال باشيد كه يك عالمي مثل آقاي قزويني داريد كه هر چيزي بخواهيد بپرسيد، جواب تان را مي دهد؛ ولي ما اين جوري ناراحت مي شويم.

اقاي قزويني شما مي گوييد: براي خلافت حضرت ابو بكر صديق دليلي از كتاب بياوريد.

به نظر من اين سؤال، يك سؤال اشتباهي است.

مجري:

از چه جهت؟

بيننده:

حضرت ابو بكر در سقيفه بني ساعده بعد از رحلت پيامبر به عنوان خليفه انتخاب شد و آن موقع كه ديگر آيه اي براي كسي نازل نمي شد؛ پس نبايد آيه اي باشد.

استاد قزويني:

اگر شما بخواهيد من حاضرم حداقل 20 آيه از قرآن نشان دهم كه آقايان استدلال كردند.

من 286 مورد از علماي بزرگ اهل سنت با جلد و صفحه دارم كه اين ها از جناب ابو بكر دفاع كرده اند و از خلافتش دفاع كرده اند.

اين علماي بزرگوار يا سوادش را ندارند و يا مطالعه نكرده اند.

جناب آقاي موسي پور، اين طوري نيست كه آقايان استدلال نكرده باشند.

ما دوست داريم يك عالم بزرگوار اهل سنت بيايد و اين آياتي را كه اين آقايان استدلال كرده اند بگويد تا ببينيم خود اهل سنت قبول مي كنند و يا خود اهل سنت (من عذر مي خوام اين تعبير را به كار مي برم) به اين استدلال ها مي خندند.

شما عزيز ما هستيد و خيلي ادم مؤدب، متين و بزرگوار هستيد.

هر وقت هم روي خط ما آمديد، گفتيم: ما به وجود عزيزان اهل سنتي مثل آقاي موسي پور كه مؤدب هستند، افتخار مي كنيم و از دور هم پيشاني او را مي بوسيم.

عزيزان اهل سنت اگر اهل مطالعه باشند، مي دانند كه بزرگان شان تلاش كردند كه با آيات و روايات اين را درست كنند.

گاهي مي گويند: ما آيه نداريم، از طرفي از جناب عايشه نقل كرده اند كه در حق خاندان ما، آيه اي نازل نشده است؛ غير از آيه افك و از آن طرف نزديك 20 آيه را كنار هم چيده اند كه اين ها همه دلالت بر خلافت ابو بكر مي كند و ما خيلي دوست داريم يك عالم اهل سنت بيايد اين ها را مطرح كند و ما هم حرف مان را بزنيم و ما هم هيچ قضاوتي نكنيم و قضاوت را به عهده بينندگان عزيز، نه بينندگان شيعه، بينندگان عزيز اهل سنت بگذاريم.

مجري:

آقاي موسي پور شما مي گوييد: بعد از رحلت پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله قضيه خلافت جناب ابو بكر پيش آمده است، درسته؟

بيننده:

بله

مجري:

آيه اي نبوده است؛ چون وحي نازل نمي شده است؛ پس مبناي انتخاب ايشان چيه؟

آيا شوري است و يا خودشان انتخاب كردند و يا از طريق آيه اي و يا حديثي و يا روايتي اين را انتخاب كردند؟

بيننده:

من منظورم اين بود كه مثلا الان شبكه كلمه مي گويد: آيه بياوريد كه علي خليفه مؤمنان باشد.

من مي گويم: همچين آيه اي درباره حضرت ابوبكر نيست؛ وگرنه من خودم استدلال مي كنم به آيه 59 سوره نساء كه درباره خلافت حضرت ابوبكر صديق است.

من منظورم اين بود كه آيه اي نازل نشده است؛ همان طوري كه حاج آقا از ام المؤمنين عايشه گفت كه در حق ما به غير از آيه افك، آيه ديگري نازل نشده است.

به خيلي از آيه ها مي شود استدلال كرد.

من با حاج آقا در برنامه خلافت و امامت صحبت كردم؛ همان آيه وامرهم شوري بينهم و همين آيه 59 سوره نساء را خدمت شان گفتم.

مجري:

شما مي گوييد: جناب ابو بكر با شوري انتخاب شدند؟

بيننده:

بله، بيعت كردند.

مجري:

چرا در خليفه دوم اين اتفاق نيافتاد؟

بيننده:

حضرت ابو بكر عمر را پيشنهاد كرد و اگر صحابه مخالف بودند، نبايد بيعت مي كردند، از جمله حضرت علي.

مجري:

در مورد انتخاب خليفه دوم نوشته اند و اعلام كردند كه جناب عمر خليفه باشند.

بيننده:

صحابه مي توانستند صحابه قبول نكنند.

استاد قزويني:

جناب آقاي موسي پور عزيز، در مصر آقاي مرسي منتخب مردم بود يا نبود؟

بيننده:

بله، بود.

استاد قزويني:

ارتش به زور ايشان را نه تنها از رياست جمهوري خلع كرد؛ بلكه زنداني هم كرد و طرفدارانش را هم پراكنده كرد.

آيا شما مي توانيد بگوييد: آقاي مرسي باطل بوده و به حق نبوده است؟

چرا آقاي مرسي از خودش دفاع نكرد؟

چرا مردم قبول نكردند؟

چرا مردم دفاع نكردند؟

ميليون ها نفر هم از آقاي مرسي نزديك به 40 روز دفاع كردند و از اين طرف قدرت دست ارتش است و زد همه را داغون كرد.

اين عبارتي است كه از خود عايشه است:

لقد خَوَّفَ عُمَرُ الناس

صحيح البخاري، ج 3، ص 1341

عمر با نيروهايي كه داشت؛ مخصوصا قبيله اسلم كه از خارج مدينه آوردند، طبق عبارتي كه خود اهل سنت دارند، يك جو رعب و وحشت ايجاد كرد و يا در رابطه با خود خلافت جناب عمر، ما مفصل از كتب اهل سنت آورديم كه بزرگان صحابه و مهاجرين و انصار، همه اعتراض كردند و گفتند: آقاي ابو بكر جواب خدا را چه مي خواهي بدهي درباره اينكه عمر را بر ما تحميل مي كني.

اين مباحث كه در كتاب هاي ما نيست، تعبيري است كه ابن ابي شيبه دارد كه مي گويد: آن وقتي كه مرگ ابا بكر فرا رسيد، سراغ عمر فرستاد و خواست او را خليفه كند:

فقال الناس تستخلف علينا فظا غليظا ولو قد ولينا كان أفظ وأغلظ

مصنف ابن أبي شيبة، ج 7، ص 434

توده مردم، نه يكي و نه دو نفر؛ يعني اگر نسبت به قضايا يك نفر و دو نفر بود، اينجا توده مردم گفتند: يك فردي كه آدم تند و بد اخلاقي است را مي خواهي خليفه قرار دهي و اگر اين آدم خليفه شود، بد اخلاقي و تنديش بيشتر خواهد شد.

ابي بن كعب در صحيح مسلم به صراحت به عمر بن الخطاب مي گويد:

يا بن الْخَطَّابِ فلا تَكُونَنَّ عَذَابًا علي أَصْحَابِ رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم

صحيح مسلم، ج 3، ص 1696

عذاب بر اصحاب پيغمبر نباش.

اين مربوط به زمان خلافت جناب عمر بن الخطاب است.

برادر بزرگوار اين كتاب كافي نيست.

توده مردم به ابو بكر اعتراض مي كنند و مي گويند:

فما تقول لربك إذا لقيته وقد استخلفت علينا عمر

مصنف ابن أبي شيبة، ج 7، ص 434

آقاي ابو بكر، جواب خدا را قيامت چه خواهي داد كه امروز عمر را براي ما به عنوان خليفه انتخاب كردي.

ابوبكر به جاي اينكه به مردم بگويد: چشم، نظر شما صحابه براي من محترم است؛ چون قضيه وفات ابو بكر 2 سال بيشتر بعد از رحلت پيغمبر نبوده است، همه صحابه بودند كه اعتراض مي كردند.

ايشان مي گويد:

قال أبو بكر أبربي تخوفونني

مصنف ابن أبي شيبة، ج 7، ص 434

آيا من را از خدا مي ترسانيد؟

ببينيد نحوه برخورد خليفه اول با توده مردم و صحابه چيست.

ايشان مي گويد: نظر من اين است كه آقاي عمر بهترين خلايق است؛ يعني شما صحابه نمي فهميد.

در اينجا امير المؤمنين علي عليه السلام و طلحه به ابو بكر اعتراض مي كنند و مي گويند:

فماذا أنت قائل لربك

الطبقات الكبري، ج 3، ص 274

جواب خدا را چه مي دهي؟

آقاي ابو بكر به جاي اينكه به طلحه و علي عليه السلام بگويد: چشم، نظر شما خلاف است، من براي نظر شما احترام مي گذارم و به شوري مي گذاريم تا ببينيم مردم چه مي گويند، ايشان مي گويد:

أبالله تفرقاني لأنا أعلم بالله وبعمر منكما

الطبقات الكبري، ج 3، ص 274

داريد خدا را به من معرفي مي كنيد و درس خداشناسي به من مي دهيد، من هم خدا را بهتراز شما مي شناسم و هم عمر را.

اين يك چيز ساده نيست .

در عباتي كه ابن قتيبه دارد، مي گويد: مهاجرين و انصار پيش ابو بكر رفتند و اعتراض كردند.

اگر حديث اقتدوا بالذين ابو بكر وعمر صحيح بود، اگر اين همه رواياتي كه در صحيح بخاري و مسلم در فضيلت جناب ابو بكر و عمر آمده صحيح بود، اگر اين روايت كه مي گويد:

قال رسول الله صلي الله عليه وسلم لو لم أبعث فيكم لبعث عمر بن الخطاب

فضائل الصحابة لابن حنبل، ج 1، ص 428

پيغمبر صلي الله عليه وآله مي فرمايد: اگر من مبعوث نمي شدم، عمر بن الخطاب مبعوث مي شد.

اگر قرار بود يك نفر با ملائكه ارتباط برقرار كند، آن شخص آقاي عمر بود.

اگر اين ها صحيح بود، آقاي ابوبكر يكي از اين ها را مطرح مي كرد.

در سقيفه بني ساعده مهاجرين اعتراض كردند، حباب بن منذر اعتراض كرد، علي بن ابي طالب و بني هاشم 6 ماه بيعت نكردند.

اگر اين آيات درست بود و اين روايات صحيح بود، چرا جناب آقاي ابو بكر در برابر مخالفين خود به يك مورد از اين آيات استدلال نكرد؟

آقا امير المؤمنين وقتي كه فرصت پيدا كرد، در همين شوراي 6 نفره تمام آياتي كه در فضيلت خودشان بود را بيان كرد كه ان شاء الله ما اين را يك روزي با سند صحيح نقل مي كنيم.

آقايان مي گويند: چرا علي به آيات استدلال نكرد، حضرت علي به آيات و روايات استدلال كرده است، حضرت زهرا سلام الله عليها به روايات در همين واپسين روز رحلت نبي مكرم استدلال كرده است، به حديث منزلت، به حديث غدير استدلال كرده است.

بنده ديشب از حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله عليها بخشي از اين روايات را هم عرض كردم.

آقاي موسي پور بزرگوار ما دوست داريم كه عزيزان يك مقداري دقت كنند و با چشم باز به حقايق نگاه كنند.

همان طوري كه شما گفتيد، وقتي كه سؤال مي كنيم، مي گويند: تلك امة قد خلت.

اين تلك امة قد خلت فقط در جايي است كه شما گير مي كنيد و نمي توانيد جواب دهيد يا در رابطه با قضاياي ديگري كه هر روز در اين شبكه ها عليه شيعه و عليه سيد مرتضي علم الهدي، شيخ طوسي، علامه مجلسي و علامه حلي مطرح مي كنيد، اين ها هم تلك امه قد خلت هستند؟

بيننده:

بنده از همه، چه شيعه و چه سني توقع دارم كه تعصب را كنار بگذارند.

من مي گويم: رواياتي است كه پيغمبر حضرت علي را به عنوان جانشين انتخاب كرد و من هم نظرم اين است.

شما در رابطه با مصر مثال زيبايي زديد، قدرت و حكومت چشم انسان را كور مي كند.

تمام مباني اسلام به ما دقيق نرسيده است كه ببينيم آن زمان چه بوده است.

اين دوست شيعه اي كه قبل از من صحبت كرد، من ناراحت شدم چرا دروغ بگويم.

مجري:

ما هم تذكر داديم.

بيننده:

من توقع دارم كه بدون تعصب صحبت كنند.

اين نظر خودم است كه تحقيق كردم و در مطالعه اي كه داشتم، مي بينم كه تمام مباني صحيح اسلام بعد از رحلت پيامبر به دست ما نرسيده است.

شما اين نظر من را قبول داريد؟

مجري:

نه، اين درست نيست.

استاد قزويني:

بعضي ها تلاش داشتند بعضي از حقايق را مخفي كنند؛ ولي همين اندازه كه به دست ما رسيده است، براي قضاوت، براي اينكه ما بتوانيم حق رو پيدا كنيم، كفايت مي كند.

بيننده:

چند روز پيش ديدم آقاي ابو القاسمي با شبكه كلمه تماس گرفته بود، اين نظر خود من است كه دوست دارم به شما بگويم.

من دوست ندارم كه آقاي هاشمي بگويد: يك ربع وقت داريم، بعد آقاي ابو القاسمي در اين يك ربع تماس بگيرد و بگويد: ما فلان شب، منتظر هستيم.

شما مثلا بگوييد: ساعت 10 تا ساعت 11 منتظر شما هستيم تا مناظره صورت گيرد، بعد قرار بگذارند.

آقاي قزويني، من يادم مي آيد كه شما با شبكه سلام و شبكه المستقله مناظره كرديد، اين طور قواعد مناظره به هم خورده است.

استاد قزويني:

آقاي موسي پور حرف دل ما را مي زنيد.

بيننده آقاي سعيدي از شيراز:

من از بينندگان شما هستم و برنامه هايتان را هر شب مرتب مي بينم.

ما به عنوان يك شيعه يا سني، بايد يك چيزي در نظر داشته باشيم، آن هم اين است كه نتيجه شيعه يا سني شدن ما چيست؟

درست است كه شيعه و سني يكي از آن ها بر حق است، ما كه شيعه شديم چه به دست مي آوريم يا آن آقايي كه سني شده است، چه به دست مي آورد.

ما بايد ببينيم اين ديني كه براي ما آمده است، چه نتيجه اخلاقي به ما مي دهد.

ما اگر نگاه كنيم مي بينيم؛ چه در طول تاريخ و چه امروزه، نتيجه سني بودن اين شده است كه دست بزنند به هر نوع كشتار و كار خلاف اخلاقي كه مي توانند انجام دهند و اسم خودشان را هم مسلمان مي گذارند.

استاد قزويني:

محمد آقا كلمه سني را به كار نبريد، وهابي يا سلفي به كار ببريد.

بيننده:

اگر ما در طول تاريخ نگاه كنيم، مي بينيم كه هميشه شيعه مظلوم كشته شده است و هميشه نتيجه كار به قول شما سلفي ها و آدم هاي تند رو اين بوده است.

ما مي گوييم: پيغمبر آمد تا مكارم اخلاق را كامل كند، ما بايد ببينيم كه آيا اين مذهبي كه داريم به گونه اي است كه اين كار را براي ما انجام دهد يا نه يا تبليغ وحشي گري مي كند.

حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام در واقعه عاشورا فرمودند: اگر دين نداريد، حداقل آزاد مرد باشيد.

حداقل لازمه دينداري اين است كه انسان مكارم الاخلاقي را رعايت كند.

به طور واضح مشخص است كه رفتار اين برادران كه شايد برادر گفتن درست نباشد، همين وهابي ها و سلفي ها چه داخل مصر، چه داخل سوريه، نتيجه كار به طور كامل مشخص است كه اگر يك مسيحي از بيرون اسلام بخواهد به ديني كه ما داريم، نگاه كند، مي گويد: اين چيست؟

آدم كشي و قتل و غارت است؟

فتواهايي كه مي دهند، آبروي اسلام را برده است و اگر من مسيحي باشم و بخواهم وارد اسلام شوم، با اين صحنه اي كه از اسلام مي بينم، آزرده مي شوم.

استاد قزويني:

من 2 نكته خدمت شما و براي همه بينندگان عزيز عرض كنم.

نكته اول، يك مقدار تقصير به عهده ما است.

ما نتوانستيم فرهنگ اهل البيت عليهم السلام (به تعبير شهيد مطهري كالاي نوراني اهل البيت) را در معرض عموم قرار دهيم.

اگر انسان داخل يك مغازه برود و ببيند 2 جعبه در آنجا وجود دارد كه در يك جعبه ميوه هاي خيلي خوب و زيبا؛ مثلا سيب قرمز با بوي خوش و بدون كوچك ترين زدگي و در جعبه ديگر هم يك سيبي است كه مقداري زدگي و ماندگي دارد، قطعا هر كسي به آنجا مي رود و 2 جعبه را مي بيند، قطعا از ميوه اي انتخاب مي كند كه سالم باشد و براي همين امام رضا سلام الله عليه مي فرمايند:

فإن الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا

عيون أخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، ج 1، ص 275

اگر مردم زيبايي هاي كلام ما را بشنوند، قطعا از ما تبعيت مي كنند.

من دوست دارم در آينده بتوانيم در اين زمينه، زمينه سازي كنيم كه ان شاء الله عزيزان اهل سنت هم از ما نرنجند و ما مقايسه اي بين فرهنگ اهل البيت با فرهنگي كه امروز عزيزان اهل سنت در كتاب هايشان آورده اند كنيم و سخنان اهل البيت عليهم السلام را با سخنان صحابه رده اول؛ مثل سخنان ابو هريره، خالد بن وليد و امثال اين ها را با هم مقايسه كنيم و ببينيم مردم چه قضاوت مي كنند.

كوتاهي از ما بوده است كه رسانه هاي ما، بزرگان ما، امكانات نداشته اند.

ما اين عذر تقصير را به پيشگاه اهل البيت عليهم السلام، در رأس شان اميرالمؤمنين، صديقه طاهره و حضرت ولي عصر عليهم السلام مي بريم كه ما در اين زمينه كوتاه آمديم.

نكته دوم، نسبت به سلفي ها و وهابي ها، ما اطلاع رساني خوب نكرده ايم و حقايق ماهيت اين ها را خوب به مردم معرفي نكرديم.

ما مي بينيم يك عزيز اهل سنت يا يك ماموستا، روي تبليغاتي كه اين ها داشته اند، تصور مي كند وهابيت و سلفيت هم يك دين و يك مذهب است و هيچ تفاوتي با اهل سنت ندارد.

آنجا هم ما مقصر هستيم و هم آقايان اهل سنت مقصر هستند كه ماهيت پليد وهابيت و سلفي ها را خوب نتوانسته ايم معرفي كنيم.

نكته سوم، اميدوارم ان شاء الله عزيزان اهل سنت از من نرنجند؛ ولي شما زندگي ائمه چهارده معصوم را مقايسه كنيد و ببينيد كه يك كلام متناقصي بين امام صادق و امام باقر، امام باقر با امير المؤمنين، امام كاظم با امام رضا، آيا يك جمله اي در نقض كلام يكديگر گفته اند؟

ما به شما جايزه مي دهيم؛ ولي از آن طرف بزرگان اهل سنت؛ مثلا مالكي عليه ابو حنيفه، چه اهانت ها، چه جسارت ها، چه عبارت هاي ركيك به كار نبرده اند.

حنفي ها نسبت به جناب مالك چه عبارت هاي تند نگفته اند، نسبت به جناب شافعي، چه عبارت هاي تندي نگفته اند.

ما نظر بزرگان اهل سنت را نسبت به يكديگر بيان كنيم، اصلا ما كاري به شيعه هم نداريم، ان شاء الله اگر لازم باشد، اگر من بدانم عزيزان اهل سنت نمي رنجند، اين ها را از كتب اهل سنت آنچه كه عليه ابو حنيفه، عليه مالكي، عليه شافعي، عليه احمد بن حنبل آورده اند، خيلي وقيح است كه حتي نسبت به قول امام اعظم ابو حنيفه مي گويند: از كفر چندين مرتبه توبه كرد و حتي بعضي از عبارت ها را خجالت مي كشم كه بيان كنم.

شما اين اهل بيت را با بزرگان اين مذاهب اربعه اي كه عزيزان اهل سنت ما اين همه با نظر قداست به آن ها نگاه مي كنند، مقايسه كنيد بعد ببينيد كدام كالا قابل استفاده است و انسان كدام كالا را انتخاب مي كند.

ائمه اي كه در زيارت جامعه كبيره داريم، كلامكم نور و امركم رشد.

شما صحيفه سجاديه حضرت سجاد را مطالعه كنيد، ببينيد انسان را در چه دنيايي مي برد.

بيننده آقا محمد از شيراز از اهل سنت:

من يك گلايه اي دارم، در شرايطي كه دنياي اسلام در معرض هجوم تمام عيار استكبار است و شما مي بينيد كه دنياي استكبار براي خودشان يارگيري مي كنند كه اسلام و مسلمين را به عنواين مختلف تحت عناوين شيعه و سني از بين ببرند، شما كه بزرگوار هستيد و معارف به جامعه تفهيم مي كنيد، بايد اين وضع وحدت را هم مد نظر قرار دهيد.

استاد قزويني:

چه كار كنيم؟

مي توانيد پيشنهاد كنيد؟

بيننده:

الان يك شبكه اي در آمريكا است تحت عنوان شبكه شيعي كه توسط آقاي اللهياري اداره مي شود، وجود دارد.

استاد قزويني:

علماي ما اعلام كردند ايشان احمق است، ايشان شيعه نيست و شبكه ايشان هم شبكه شيعي نيست و چندين بار هم ما برائت خودمان را از شبكه ايشان و هم از شبكه فدك وابسته به انگلستان اعلام كرديم.

بيننده:

ائمه مورد احترام همه هستند و همه ائمه را دوست دارند.

علي بن ابي طالب را دوست دارند و آن هايي هم كه به ائمه جفا كردند، ما قطعا هر كه باشند چه در رده هاي بالا باشند و چه در رده هاي پايين تر اهل سنت باشند، من به شخصه مي گويم: اين ها در قيامت پاسخ خواهند داد؛ اما ما بايد به وحدتي كه مد نظر امام خميني هم بود، توجه كنيم و مسلمين يد واحد باشند و در مقابله با استكبار بايستند.

امروز خطر اصلي استكبار است و اين مسائل داخلي را مي شود حل كرد.

مجري:

ما با برادران اهل سنت زندگي مي كنيم و در مملكت مان هم شيعه وجود دارد و هم سني و وحدت الحمد لله برقرار است.

مباحثي را كه مطرح مي كنيم، مباحث علمي است و عزيزاني هم كه روي خط مي آيند، خودتان مشاهده مي كنيد و مي شنويد كه چگونه بحث مي كنيم؛ اما اينكه وهابيت را شما اگر مد نظر داريد، اين ها زير پرچم اسرائيل جنايت ها مي كنند و اگر شما مي خواهيد ما با آن ها وحدت داشته باشيم، اين غير ممكن است.

بيننده:

در آن شكي نيست و ما در آن بحثي نداريم.

ما در مورد كشور خودمان صحبت مي كنيم.

اينجا آدم هاي بزرگواري هستند كه به سنت پيامبر احترام مي گذارند و اين ها را بايد زير چتر رحمت و لطف و بزرگواري نظام قرار داد.

استاد قزويني:

در اين شبكه كه شبكه شيعه و شبكه حوزه علميه قم و شبكه اي است كه زير نظر مرجعيت شيعه است، ما تا الان نزديك 50 نفر از علماي بزرگوار كشور، از شرق كشور و از غرب كشور و از سوريه و مصر و الجزاير و حتي از چين آورديم و اين تريبون را در اختيارش قرار داديم و به اين ها هم به هيچ عنوان تحميل نكرديم كه چه بگوييد و چه نگوييد و حتي خيلي از اين آقايان هم از خلفاء و از اهل سنت و از مذهب شان دفاع كردند و يك دفعه هم ما نگفتيم: شما از مذهب تان دفاع نكنيد و از خلفاء حرف نزنيد و از فضايل خلفاء هم حرف نزنيد.

از امام جمعه موقت سنندج جناب ماموستا راستي گرفته تا از علماي بزرگوار شرق كشور، ما با اهل سنت كه مشكل نداريم.

ما بارها هم گفتيم كه اگر يك شيعه حرفي بزند كه عامل تفرقه ميان شيعه و سني باشد، ما او را شيعه نمي دانيم و يا اگر يك سني سخن تفرقه انگيز بزند، ما او را هم سني نمي دانيم.

هر شيعه و هر سني حرفي بزند كه نتيجه اش تفرقه ميان شيعه و سني باشد، ما اين را وابسته به استكبار جهاني مي دانيم و در اين هيچ شك و شبهه اي نداريم؛ ولي بحث هاي علمي، ارتباطي به قضيه اختلاف ندارد؛ حتي خود امام جمعه زاهدان هم آقاي مولوي عبد الحميد گفته است كه بحث هاي علمي بايد انجام شود و شيعه ادله خودش را بيان كند و سني ادله خودش را مطرح كند.

اين بحث هاي علمي ضرورت دارد و اين ها نه تنها اختلاف انگيز نيست؛ بلكه مايه وحدت است.

يك سني تصور مي كند كه مثلا شيعه همين طوري بي جهت و بدون دليل مثلا ابوبكر و عمر را غاصب مي داند و يا يك شيعه تصور مي كند كه اين ها دشمن اهل البيت بوده اند.

شما در برنامه اي كه خود آيت الله العظمي مكارم شيرازي به نام اخلاق خوبان داشتند، يك شيعه اي در برنامه زنده كه قابل كنترل نيست، گفت: من قبلا به خلفاء فحش مي دادم؛ ولي با برنامه هايي كه در شبكه ولايت ديدم، از اهانت و ناسزا دست برداشتم و سؤال كرد كه من كار بدي كه نكردم، حضرت آيت الله مكارم جواب دادند: نه خيلي كار خوبي كردي.

كساني كه فحش مي دهند و اهانت مي كنند، اين كار، كار نادرستي است.

بهتر از اين كار وحدتي ما انجام دهيم كه حداقل يك عده افرادي كه بدبين بوده اند و ناسزا مي گفتند و اهانت مي كردند، با ديدن برنامه هاي ما از اين تندي ها دست برداشته اند.

بيننده:

آن ها كه به ائمه و يا به مفاخر و بزرگان اسلام ، تهمت مي زنند و ناسزا مي گويند، ما مي گوييم:

پاي در زنجير پيش دوستان به كه با نا محرمان در بوستان

همين حضرت آقاي مولوي عبد الحميد هم كه از مفاخر اسلام هستند، ايشان را بايد اهميت داد و به ايشان بايد ارزش داد كه نتوانند شبكه هاي وهابي يا خارجي ها از ايشان بهره برداري سياسي كنند.

ايشان بايد به نفع وحدت شيعه و سني عمل كنند.

شما هم لطف كنيد به ايشان اهميت بالاتر و والاتري دهيد.

استاد قزويني:

ما از شما تشكر مي كنيم؛ ولي ما اين آقايي كه شما نام برديد، ما اين را نديديم.

ما آماده هستيم ايشان اينجا بيايند و حرف شان را بزنند؛ ولي به جاي اينكه بروند با شبكه بي بي سي يا شبكه وهابي تماس بگيرد يا با آقاي قرضاوي كه امروز يك چهره خشن ضد شيعه است، تماس بگيرد، يك مقداري اين بزرگواران اول خودشان احترام را خودشان نگه دارند.

مي گويند: وقتي متولي امامزاده احترام امامزاده را نگه ندارد، نبايد انتظار از ديگران داشت.

ما به هيچ وجه نه به ايشان و نه به ديگر عزيزان اهل سنت اجازه نداديم كه كوچك ترين بي احترامي شود و همه اين عزيزان اهل سنت براي ما محترم هستند؛ ولي حالا كه شما نام برديد، ما از اين بزرگواران تقاضا داريم زمينه بدبيني ديگران را نسبت به خودشان فراهم نكنند.

امير المؤمنين فرمودند:

اتقوا من مواضع التهمة

المعالم الزلفي في شرح العروة الوثقي، الشيخ عبد النبي النجفي العراقي، ص 247

اگر من به عنوان يك روحاني شيعي با چهار نفر مثل اللهياري بنشينم بگو و بخند داشته باشم و يا با ياسر الحبيب بنشينم و يا با كساني كه مبناي فحش و ناسزا دارند، بنشينم، در حقيقت احترام خود را نگه نداشته ام و نبايد هم انتظار داشته باشم كه ديگران به من احترام بگذارند.

تمام اين عزيزاني كه شما نام برديد و ديگر علماي اهل سنت، براي ما، عزيز و محترم هستند و ما تاكنون هم اجازه نداديم در اينجا كوچك ترين اهانتي به اين ها كنند.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها