2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
روايات اهل سنت در انتصابي بودن امامت
کد مطلب: ٥٣١٧ تاریخ انتشار: ٠١ ارديبهشت ١٣٩٢ تعداد بازدید: 6206
حبل المتین » عمومی
روايات اهل سنت در انتصابي بودن امامت

آیات و روایات انتصابی بودن امامت الهی از کتب اهل سنت
حبل المتين 92/02/01

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ :92/02/01

مجري:

سلسله مباحثي كه تقديم شما عزيزان شد مباحث امامت بود كه ما به خاطر شهادت بي بي دوعالم حضرت زهرا سلام الله عليها ما پيرامون حضرت زهرا بحث داشتيم كه آن سلسله مباحث ما ماند و انشاءالله از امشب مي خواهيم مباحث را ادامه دهيم.

ما تا حديث منزلت آمديم و بحث انتصاب و انتخاب بود كه اين مباحث مطرح شد و من از حضرت استاد خواهش مي كنم كه يك خلاصه اي از مطالب گذشته ما كه در رابطه خلافت كه آيا انتخابي است يا انتصابي است را مطرح بفرماييد.

استاد قزويني:

همانطوري كه برادر عزيزم جناب آقاي محسني اشاره كردند ما در اين 4-5 ماه اخير كليه آياتي كه مربوط به خلافت و امامت اميرالمؤمنين سلام الله بوده از منظر قرآن مطرح كرديم و شهادت علما، مفسران و متكلمين بزرگ اهل سنت را هم در تفسير، تاويل و شان نزول آيات بيان كرديم.

و آن آقاياني كه شعار مي دادند چرا در قرآن به امامت و خلافت علي اشاره نشده است ما انتظار داشتيم كه نسبت به اين مطالبي كه بيان شد و لو يك دقيقه سخن بگويند، اظهار نظر كنند اگر نقد و نظري دارند ما نقد و نظر آنها را ببينيم ولي هرگز اينها ورود پيدا نكردند چون ديدند ادله شيعه بر امامت اميرالمؤمنين حتي از قرآن به حدي قوي و محكم و منطقي است كه اصلا ورود آنها به ضرر خودشان تمام مي شود.

از منظر سنت ما آمديم روايات متعددي را حديث وصيت، حديث خلافت، حديث امامت، حديث منزلت كه تك تك اينها كافي است حجت را بر همگان تمام كند و نبي گرامي صلي الله عليه و آله وسلم از همان روزهاي آغازين رسالت شان بحث نبوت خودشان را كه مطرح مي كردند بحث امامت و خلافت و جانشيني اميرالمؤمنين را در هر فرصت مناسب مطرح مي كردند.

و با الفاظ و عبارت هاي مختلف به تعبير صديقة طاهره سلام الله عليها

وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا

آيا پدرم در رابطه با خلافت علي عذري و راه گريزي و راه فراري و توجيهي براي كسي گذاشت؟

الخصال - الشيخ الصدوق - ص 173

باز ما انتظار داشتيم كه اين آقايان كارشناسان شبكه هاي وهابي كه فريادشان گوش عرشيان را كر كرده است و مي گويند از خلافت علي خبري نيست و پيامبر چيزي درباره خلافت علي نگفته است، اي كاش اينها براي يك لحظه هم كه بود پنبه از گوش خود بيرون مي كردند و انگشت از گوش خود كنار مي زدند و اين آيات و روايات را مي شنيدند و حداقل براي يك دقيقه هم كه شد اظهار نظر مي كردند ولي خلاصه هرگز ورود پيدا نكردند و ورود هم پيدا نمي كنند چون مي دانند با ورودشان جز بر طبل رسوايي خود كوبيدن چيز ديگري نيست.

همين جلسه شبه مناظره اي كه بين برادر عزيزمان جناب آقاي عباسي و جناب آقاي سجودي برقرار شد خب اين هم ما معتقديم از الطاف خفيه الهي بود حالا من بارها هم گفتم اصلا بحث پيروزي و شكست و برد و باخت مطرح نبود ولي آنچه كه مسلم بود ما توانستيم از تريبون وهابي ها خيلي از رواياتي كه بينندگان آنها يا حتي عزيزان اهل سنت در طول عمر خود اين روايات را نشنيده بودند و اصلا نمي دانستند حديث حوض يعني چه.

اين را الحمدلله ما توانستيم به گوش بينندگان آنها برسانيم و آنهايي كه اهل نظر و تحقيق و پژوهش هستند يقين داريم كه همين حديث حوض نقطه عطفي در زندگي شان خواهد بود كه چگونه اينها اهل بيت عصمت و طهارت را با اين همه آيات و روايات در حقانيت اينها هست به ويژه حديث ثقلين كه نبي مكرم در جاهاي مختلف مطرح كرده و امت را توصيه كرده است به كتاب و اهل بيت تمسك كنند.

اگر مي خواهند از ضلالت و گمراهي در امان باشند، اينكه يك عده اي اهل بيت را كنار گذاشتند و سراغ صحابه رفتند همين حديث حوض ثابت كرد آنهايي كه دين شان را از صحابه گرفته اند، احكام شان را از طريق صحابه گرفته اند حديث حوض به صراحت مي گويد اكثيريت صحابه بعد از نبي مكرم دچار ارتداد شدند و گرفتار آتش جهنم خواهند شد.

و اين سخن صحيح بخاري است

فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ

صحيح البخاري ج 5، ص 2407

اين در حقيقت تلنگري است براي آن كساني كه دنبال تحقيق و بررسي هستند، حالا بعضي هايي كه به قول معتقد به

إِنَّا وَجَدْنَا آَبَاءَنَا عَلَي أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَي آَثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ

سوره زخرف آيه 22

ما با اينها كاري نداريم و مهم تر از همه اينكه اينها الان نزديك 2 سال خرده اي است در اين شبكه هاي وهابي در تمام برنامه هاي خود بلا استثنا چندين مرتبه مي گفتند شيعه نسبت به همسران پيامبر اهانت و جسارت مي كند و عايشه را مورد افتراء قرار مي دهد و اين همسر نبي گرامي را تهمت نارواي رابطه نامشروع و فحشاء مي زند ولي بينندگان شبكه كلمه وهابي و ديگر شبكه ها فهميدند كه بزرگترين اهانت را به ام المؤمنين عايشه آقايان اهل سنت در كتاب خود آن هم درصحيح بخاري آورده اند نه در كتاب بحار و تهذيب و كافي و وسائل.

اينكه نبي مكرم كه يك عمري با يك زني زندگي كرده است و از همسر خود خاطر جمع نيست، گفته هاي ديگران آنچنان نبي مكرم را تحت تاثير قرار مي دهد و به همسرش مي گويد اگر رابطه نامشروع داشتي به من بگو تا براي تو استغفار كنم.

اين بالاترين اهانت به نبي مكرم است فراتر از همسر نبي گرامي، پدر و مادر عايشه كه او را تربيت كرده اند و از هركسي بهتر به روحيه پدر و مادر اوست ولي طبق عبارت صحيح بخاري ام المؤمنين عايشه مي گويد وقتي من به پدر و مادرم مي گويم من رابطه نامشروع نداشتم از من باور نمي كنيد از من قبول نمي كنيد ولي اگر چنانچه ديگران نسبت به من حرف و حديث مي زنند و من را متهم به فحشا مي كنند آنها را تصديق مي كنيد.

خب اين ديگر بالاترين اهانت به عايشه ام المؤمنين است از اين بالاتر؟ يا عبارتي كه از ابوبكر نقل شد كه به نبي مكرم عرضه مي دارد يا رسول الله چرا منتظري و چرا طلاق عايشه را نمي دهي؟

خَانَتْكَ وَفَضَحَتْنِي

در حق تو خيانت كرد و مرا رسوا كرد

المعجم الكبير ج 23، ص 117

مجمع الزوائد ج 9، ص 229

المعجم الأوسط ج 6، ص 271

در صحيح بخاري از اميرالمؤمنين سلام الله عليه وقتي پيامبر مشورت مي كند اميرالمؤمنين مي گويد يا رسول الله زن براي تو كه قحطي نيست عايشه را طلاق بده، بهتر از او نصيب تو خواهد شد.

حتي جالب اينجاست كه جناب آقاي قرطبي كه از او امام قرطبي تعبير مي كنند متوفاي 671 به صراحت مي گويد همين قضيه اي اميرالمؤمنين در مشورت پيامبر نظر داد به طلاق عايشه اين باعث كدورت هاي شديدي ميان اميرالمؤمنين و عايشه شد و اين سر از بعضي از قضاياي حادي در آورد.

انشاء الله به مناسبتي همين عبارت هايي كه هست را بيان خواهيم كرد. ما خدا را شاكريم كه اين قضايا از طريق اين شبكه هاي وهابي پخش شد و عزيزان اهل سنت برايشان ثابت شد كه اين شيعه نيست كه همسر نبي مكرم افتراء و تهمت فحشا و رابطه نامشروع مي زند اين در متن صحاح عزيزان اهل سنت آمده است.

اين اقايان وهابي ها كه مرتب دارند مي گويند شيعه نسبت به ناموس پيامبر جسارت مي كند مثل همان قضايايي است كه دزد دزدي كرده است و جلو تر از همه داد مي زند كه آهاي دزد را بگريد و ما واقعا خدا را سپاس مي گوييم كه اين فرصت را براي ما فراهم كرد يا حتي خيلي از افرادي كه اسم شبكه ولايت را نشنيده بودند مرتب بحث شبكه ولايت مطرح شد.

و نكته پاياني اينكه اين آقايان به قول اون آقاي حيدري گفت كه من از قزويني مي ترسم حتي از عكسش هم مي ترسم پس معلوم شد كه تنها بحث بنده نيست حتي از حاج آقاي عباسي هم مي ترسند، اينكه از شبكه ولايت هم مي ترسند حتي جرات نكردند كه بنويسند عباسي از شبكه ولايت يا حداقل بيايند تصوير آقاي عباسي را در شبكه خود پخش كنند ولي ما با كمال آزادي كاملا نصف مانيتور را اختصاص داديم به شبكه اين اقايان و تصوير كارشناس شان كه البته اول كارشناس بود بعد شد استاد و بعد شد شيعه هدايت يافته حالا ما نمي دانيم در آينده چه خواهد شد.

نداند به جز ذات پروردگار كه فردا چه بازي كند روزگار

اين آقايان با عقل هايي كه آنجا نشسته اند با اين چه خواهد شد.

به هر حال من اين چند نكته را عرض كردم و جالب اين بود كه اين آقا با اعتراض شديد بيننده هاي خودش قرار گرفت كه چرا تو جواب ندادي؟ اين همه شبهه و اين همه سوال؟ ايشان برگشت گفت كه فلاني در 3 دقيقه ده ها سوال مطرح مي كرد براي من، من اگر عصاي موسي را هم داشتم نمي توانستم به اين سوالات جواب بدهم.

ما خدا را شاكريم كه:

شهد شاهد من اهلها

اين نشانه ضعف اين آقايان است حتي عصاي موسي را هم شما داشتيد و آن قدرت يد بيضايي او را هم كه داشتيد، قدرت احياي اموات عيسي را هم داشتيد جناب آقاي سجودي به قدري شبهات قوي و محكم بود نمي توانستيد حداقل مي توانستيد بگوييد آقا ده تا شبهه مطرح كرديد من 2 تا راجواب مي دهم يا 3 دقيقه وقت براي اين سوالات كافي نيست، من 9 دقيقه صحبت مي كنم شما 3 دقيقه صحبت بكنيد اين خيلي بهتر بود كه اين طور آبروريزي كنيد كه من اگر عصاي موسي را داشتم.

اگر دوستان اين كليپ را دارند لطفا پخش كنند و من عرائضم را شروع كنم.

پخش كليپ آقاي سجودي

عصاي موسي هم كه در اختيار من بود من در 3 دقيقه نمي توانستم 19 شبهه را در 3 دقيقه جواب بدهم.

استاد قزويني:

بحث ما در خلافت كه انتخابي است يا انتصابي است كه ما انشاءالله بعد از اين وارد مي شويم به ادله عزيزان اهل سنت نسبت به خلافت خليفه اول و دوم و سوم و چهارم.

ما در اينجا مطالبي را مطرح كرديم كه بينندگان عزيز با اين مطالب كاملا آشنا هستند بحث خلافت حضرت آدم و داوود را كه امام قرطبي و ديگران داشتند كه اصل در امامت و خلافت است.

قضيه طلب حضرت موسي از خدا براي انتخاب وزير بود

وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هارُونَ أَخِي

سوره طه آيه 29-30

قضيه حضرت طالوت رهبر بني اسرائيل بود كه با انتخاب خدا صورت گرفت.

انتخاب حضرت ابراهيم براي امامت همانند انتخاب او براي نبوت بود و بحث امامت به عنوان به عنوان عهد الهي نه انتخاب مردمي، وقتي حضرت ابراهيم جايگاه رفيع امامت را مي بيند عرضه مي داد خدايا

وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ

اين آيا به ذريه من هم مي رسد؟ كه خداوند مي فرمايد:

لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

سوره بقره آيه 124

نمي گويد اين امامت را به ظالمين نمي دهم اين عهد من و اين نشان مي دهد كه امامت عهد الله است نه چيزي كه منتخب مردم باشد.

بعد بحثي ما داشتيم امامت در فرزندان صالح حضرت ابراهيم كه نبي مكرم از فرزندان صالح او شمرده شده است و روايت امام هشتم بود بر همسنگ بودن امامان با پيامبران و قرائت آل ياسين به جاي الياسين در تفاسير اهل سنت بعد امامت مقامي بالاتر از نبوت بود كه ما اين بخش 9 گانه را در 3-4 بحث گذشته مطرح كرديم و انشاءالله بعد از تمام شدن جناب آقاي محسني طبق وعده اي كه داده اند پاور پوينت آن را در سايت قرار مي دهند.

مجري:

وعده خوبان يكي وفا نكند همين است

استاد قزويني:

ما مي دانيم كه آقاي محسني از خوبان هستند و بينندگان هم مي دانند كه از خوبان هستيد.

مجري:

بله، حاج آقا اين مطالب را فرموديد من سوالم را اين جوري مطرح مي كنم كه آيا در سنت حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم اشاره شده به اينكه خلافت به دست خداست و حتي حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم نمي توانند از جانب خود انتخابي كنند و فقط بايد از طرف خداوند باشد.

استاد قزويني:

نكته ظريفي است حالا اگر چنانچه آيات ابهامي داشته باشد يا قابل توجيه يا تاويل باشد ديگر روايت قابل توجيه نيست وقتي كه اميرالمؤمنين سلام الله عليه ابن عباس را مي خواهد براي مناظره با خوارج بفرستد مي فرمايد: ابن عباس با آيات به اينها احتجاج نكن.

ابن عباس مي گويد اگر از من خاطر جمع نيستي من تفاسير آيات در سينه ام است و تمام پيچ و خم ها و تفسير و شان نزول را ياد دارم، اميرالمؤمنين مي فرمايد خير ابن عباس از تو خاطر جمع هستم ولي آيات قرآن قابل تاويل است.

شما يك طور مي گوييد ولي او مي گويد نظر من اين است ولي شما به اينها با سنت محاجه كن با سنت مناظره كن و ديگر سنت قابل تاويل نيست.

ولذا بحث خلافت آيا انتخابي است يا انتصابي در روايات عزيزان اهل سنت در كتاب هاي معتبرشان مثل ثقات ابن حبان و ديگر آمده است كه جناب بني عامر بن سعسعة مورد دعوت نبي مكرم شد و نبي مكرم در مكه كه بودند در فرصت هايي كه براي او پيش مي آمد مي رفتند در صحرا در كنار اين باديه نشين ها، چادر نشين ها و ايلات و آنها را به اسلام دعوت مي كردند.

در يكي از روزها آمد بني عامر بن سعسعة كه از سران قبيله اي بود او را دعوت كرد به اسلام

فقال قائل منهم

يكي از افراد قبيله بني عامر عرض كرد يا رسول الله

إن اتبعناك وصدقناك فنصرك الله ثم أظهرك الله علي من خالفك

اگر ما از تو پيروي كنيم و تو را تصديق كنيم و ايمان بياوريم و خدا تو را ياري كند و بر مخالفينت پيروز شوي بعد از اينها از اين نمد براي ما هم كلاهي درست مي شود.

أيكون لنا الأمر من بعدك

آيا امارت و خلافت و جانشيني تو به ما مي رسد؟

فقال رسول الله الأمر إلي الله

امر جانشيني و خلافت بعد از من به دست خداست

يضعه حيث يشاء

هركس را كه بخواهد او را به عنوان جانشين براي من معين مي كند همانگونه اي كه حضرت موسي از خداي عالم مي خواهد برادرش هارون را به عنوان خليفه قرار بدهد در رابطه با حضرت ابراهيم قرآن مي گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

در رابطه با حضرت آدم و حضرت داوود مي فرمايد:

إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

سوره بقره آيه 30

إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ

سوره ص آيه 26

اينجا هم مي گويد امر خلافت به دست خداست و به دست من نيست

يضعه حيث يشاء

هر كس را صلاح بداند

قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

سوره بقره آيه 124

فقالوا

عزيزان ببينند اين جلمه نبي مكرم كه اين قبيله از اسلام آوردن منصرف شدند، كافي بود پيامبر اكرم بگويد انشاءالله، نه نبي مكرم قاطعانه چون از ديدگاه نبي گرامي هدف وسيله را توجيه نمي كند و اين جمله صريح پيامبر اكرم

الأمر إلي الله يضعه حيث يشاء

باعث شد

أنهدف نحورنا للعرب دونك

ما بياييم گردن هاي خودمان را در برابر شمشير عرب قرار بدهيم در حمايت از تو

فإذا ظهرت كان الأمر في غيرنا

تو پيروز شدي خليفه تو ديگران باشند

لا حاجة لنا في هذا من أمرك

ما احتياجي به اسلام تو نداريم

الثقات ج 1، ص 89

تاريخ الإسلام ج 1، ص 286

ببينيد چقدر زيباست، چقدر رساست، بحث بحث اسلام و كفر است آن هم يك قبيله بزرگي مثل قبيله بني عامر، اصلا قبيله نيست يك نفر است نبي مكرم مي گويد نه من همچين وعده اي نمي دهم و دست من نيست كه بيايم همچين قولي بدهم.

مورد بعدي آقاي بيحرة بن فراس است كه از شخصيت هاي برجسته عرب است بعد مي گويد وقتي كه با نبي مكرم مواجه مي شود مي گويد

والله لو أني أخذت هذا الفتي من قريش لأكلت به العرب

اگر ما پيامبر را داشته باشيم و هواي او را داشته باشيم مي توانيم تمام عرب را به تصرف خود در بياوريم.

يعني رياست بر كل عرب را به دست بياوريم

ثم قال أرأيت إن نحن بايعناك علي أمرك ثم أظهرك الله علي من خالفك

به نبي مكرم گفتند كه يا رسول الله اگر ما با تو بيعت كنيم و اسلام بياوريم و خدا هم تو را بر مخالفينت پيروز كند

أيكون لنا الأمر من بعدك

آيا امر خلافت و امامت به ما هم مي رسد

قال الأمر إلي الله

امر امامت و جانشيني به عهده خداست

يضعه حيث يشاء

هركس را اهل ببيند او را خليفه و امام و جانشين من خواهد كرد

باز هم اينها همان حرفي كه قبيله بني عامر زده بودند زدند

قال فقال له أفتهدف نحورنا للعرب دونك فإذا أظهرك الله

ما بياييم خودمان را در برابر شمشير دشمن قرار دهيم و خدا تو را پيروز كند

كان الأمر لغيرنا

اگر حضرت يك انشاءالله مي گفت همه چيز حل بود، بعد گفتند

لا حاجة لنا بأمرك فأبوا عليه

اينها اصلا از اسلام آوردن منصرف شدند

تاريخ الطبري ج 1، ص 556

البداية والنهاية ج 3، ص 139

و در عبارتي كه جناب آقاي واحدي نيشابوري در اسباب النزول دارد باز عين همين تعبير را از عامر بن طفيل نقل مي كند و مي گويد وقتي كه عامر بن طفيل آمد، عامر بن طفيل كسي است كه در حقيقت با مرتدين بوده است با مسيلمة كذاب بودند كه داستان مفصلي دارد كه اينها آمدند خدمت نبي مكرم و رئيس مشركين منطقه بوده است و آدم خيلي با نفوذي هم بوده كه عامر بن طفيل با عربد بن ربيعة مي آيند و مي گويد:

يا رسول الله هذا عامر بن طفيل

اين عامر بن طفيل رئيس مشركين است، شخصيت برجسته و آدم با نفوذي است

قد أقبل نحوك

دارد به سمت تو مي آيد، اميد اينكه او اسلام بياورد باعث مي شود كه قوم و قبيله زيادي در منطقه مسليمة كذاب ايمان خواهند آورد. پيامبر گفت: رها كنيد، ديدند كه براي مسلمان ها خيلي مهم بود كه يك شخصيت برجسته است، حضرت فرمود رها كنيد اگر خداي عالم اراده كرده باشد اينها را هدايت كند هدايت مي كند و اين قضيه هم جالب است در مدينه سال 4 هجرت است، آن مواردي كه گفتيم براي مكه بود ولي اين براي مدينه است.

آمد جلو و گفت:

ما لي إن أسلمت

اگر من مسلمان شوم به من چه مي گويي؟ چه مقامي و چه جايگاهي اگر مسلمان شوم؟

حضرت فرمود:

لك ما للمسلمين وعليك ما عليهم

هر امتيازي كه مسلمان ها دارند تو هم آن را داري، بهره اي كه مسلمان ها از اسلام خود مي برند تو هم داري و آن بلايي كه سر آنها مي آمد و با اسلام آن بلا بر طرف شده است از سر تو هم بر طرف مي شود، بعد برگشت گفت كه:

تجعل لي الأمر بعدك

آيا امر خلافت و جانشيني را قول مي دهي بعد از خودت براي من باشد؟

قال

پيامبر فرمود خير

ليس ذلك

اين حق من نيست من نمي توانم خليفه بعد از خودم را معين كنم

خيلي جالب است

إنما ذلك إلي الله يجعله حيث يشاء

امر امامت و خلافت بعد از من به دست خداست هركس را شايسته ببيند

باز اين آقا دست بردار نبود گفت حالا بياييم تقسيم بكنيم

فتجعلني علي الوبر وأنت علي المدر

شهرها حكومتش با تو، باديه و كوه نشين ها و چادر نشين ها براي من

حضرت باز فرمود

لا

همچين حقي هم براي تو ندارم، حتي اگر بروي براي 10 تا چادر نشين پشت كوه هم بخواهي رياست كني همچين حقي نيست

قال فماذا تجعل لي

پس من اسلام بياورم چه امتيازي دارم

قال لك أعنة الخيل

لجام و افسار اسب ها و شتر ها در اختيار تو برو در راه خدا جهاد كن

قال أو ليس ذلك اليوم

مگر تا به حال افسر شتر ها دست من نبود؟

ببينيد يعني مي خواهد بگويد قبلا هم اگر مي خواستم جهاد كنم اسبي، شتري، قاطري را انتخاب مي كردم و لجام او را مي گرفتم و مي رفتم جهاد مي كردم و الان هم كه همان را مي گويي.

پيامبر فرمود خب غير از اين هم چيز ديگري من نمي توانم براي تو مطرح كنم.

تخريج الأحاديث والآثار ج 2، ص 189

نكته بعدي باز دوستان عزيز دقت كنند جناب هوزة بن علي حنفي است از شعراي زبر دست عرب هست با اشعارش مردم را بسيج مي كند تحريك مي كند و مردم را وادار مي كند به هر چيز كه بخواهد چون شعر شاعر مي گويند در او سحري نهفته است كه بعضي از شعرها هست كه احساسات و عواطف افراد را آنچنان تحريك مي كند كه بدون ترس يك امري را قبول مي كند و لو اينكه خطر داشته باشد.

نبي مكرم نامه اي نوشت به آقاي هوزة بن علي

يدعوه إلي الإسلام

او را به اسلام دعوت كرد

وكتب إلي النبي ما أحسن ما تدعو إليه وأجمله

اين اسلامي كه يا پيامبر دعوت مي كني چه دين عالي و زيبايي است

وأنا شاعر قومي وخطيبهم

من شاعر قبيله خودم و سخنور قبيله هستم

والعرب تهاب مكاني

در ميان عرب جايگاه رفيعي دارم و يك فرد تاثير گذار هستم

فاجعل لي بعض الأمر أتبعك

حالا يا رسول الله با اين موقعيتي كه من دارم برخي از كارهاي خلافت بعد از خودت را به من بسپار تا من از تو تبعيت كنم

نبي مكرم چه گفت؟

لو سألني سيابة من الأرض ما فعلت

بعضي ها معنا كردند كه ثيابه يعني يك وجب زمين يا يك مشت زمين ولي آنچه كه من نظرم هست كه اگر بگويد يك نخلستاني هم ازم من بخواهد، يك نخلي يا ميوه يا درخت نخلي از من بخواهد چون ثيابه در حقيقت ميوه نخل است آن رطب هايي كه هنوز نرسيده و سفت است و معمولا حالت زردي دارد و سفت است.

مي گويد اگر چنانچه يك مشت خرما هم از من بخواهد در برابر اين اسلام بياورد مردم را به اسلام دعوت كند من همچين چيزي به آقاي هوزة و اين شاعر زبردست و خطيب تواناي عرب نخواهم داد.

الطبقات الكبري ج 1، ص 262

سبل الهدي والرشاد ج 11، ص 357

السيرة الحلبية ج 3، ص 303

ببينيد اين چند مورد بود بينندگان عزيز نه يك مورد نه دو مورد، به قول آقايان كه مي گويند اگر چنانچه خود آقاي ابن تيميه مي گويد:

فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوي بعضها بعضا حتي قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا

اگر چنانچه تعدد طرق در يك جا شد و لو اينكه روات آن فساق و فجار باشند علم براي انسان مي آيد.

مجموع الفتاوي ج 18، ص 26

اگر به تعبير آقاي ابن تيميه راويان اين قضايا همه فجار و فساق هم باشند مطلب تمام است و نبي گرامي صلي الله عليه و آله وسلم در بحراني ترين وقت و در آن زماني كه نياز مبرم به نيرو دارد مخصوصا در مكه و آمدن اين قبايل تقويت شوكت اسلام است اضافه اينكه مسلمان مي شوند در برابر اين مشركيني كه كمر همت براي نابودي اسلام بسته اند و مسلمان ها را تحت شديدترين شكنجه ها عذاب مي كنند هر چه نيروي اسلامي بيشتر باشد به نفع اسلام است ولي در آن بحراني ترين وقت نبي مكرم حاضر نيست يك انشاءالله بگويد ولي قاطعانه مي فرمايد:

الامر ليس ، لي الامر الي الله، يضعه حيث يشاء

و امثال اين، اين همان مضمون آيه شريفه 67 سوره مائده است:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

سوره مائده آيه 67

اين عبارت جناب آلوسي است متوفاي 1270 را به قدري ما گفتيم كه همه مخاطبين ما حفظ كردند حتي جناب آقاي محسني بزرگوار ما كه از عبدالله بن مسعود نقل مي كند:

ياأيها الرسول بلغ ماأنزل اليك من ربك إن عليا ولي المؤمنين

عبدالله بن مسعود مي گويد ما اين آيه را زمان نبي مكرم اين چنين مي خوانديم پيامبر به مردم برسان علي ولي مومنين است

وإن لم تفعل فما بلغت رسالته

اگر ولايت علي را به مردم معرفي نكني رسالت ناتمام است

روح المعاني ج 6، ص 193

عبارت آقاي آلوسي ولي المؤمنين، البته اين آدرس ها را جناب آقاي محسني ما حفظ نكردند ولي من باز مي گويم و انشاءالله اينها را در جلسه بعد آقاي محسني مي فرمايد كه آقاي سيوطي در در المنثور و شوكاني در فتح القدير جلد 2 صفحه 60 از عبدالله بن مسعود مي آورد:

يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ( ان عليا مولي المؤمنين ) وإن لم تفعل فما بلغت رسالته

الدر المنثور ج 3، ص 117

فتح القدير ج 2، ص 60

البته فرقي نمي كند كه چه مولي باشد چه ولي باشد به عبارت آقاي ابن اثير در غريب الحديث كه مي گويد مولي به معناي ولي و ولايت امر است.

ما در خدمت شما هستيم.

مجري:

اين مطالبي كه فرموديد و با صراحت گفته شد آيا اين مطالب در صحيح بخاري و صحيح مسلم هم آمده است يا خير؟

استاد قزويني:

در رابطه با اينكه آيا اين در صحيح بخاري يا مسلم آمده يا خير به قول اين رشته سر دراز دارد، حالا من يك تكه هايي را براي عزيزان بيننده هم در صحيح بخاري و هم در صحيح مسلم نكات عجيبي است.

بخاري نقل مي كند از جنادة بن ابي اميه مي گويد: رفته بوديم به عيادت عبادة بن صامت كه جزو كساني بود كه در بيعت عقبه با نبي مكرم بيعت كرده بودند. گفتيم كه:

أَصْلَحَكَ الله حَدِّثْ بِحَدِيثٍ

يك حديثي براي ما بگو خدا خيرت بدهد

عبادة بن صامت مي گويد:

دَعَانَا النبي

پيامبر ما را به اسلام دعوت كرد و ما به مكه رفتيم و دور از چشم مشركين در منطقه عقبه در منطقه مني با پيامبر اكرم بيعت كرديم.

فَبَايَعْنَاهُ فِيمَا أَخَذَ عَلَيْنَا

بيعت به چه كرديم؟ بيعت فقط به اسلام؟ بيعت كرديم

أَنْ بَايَعَنَا علي السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ في مَنْشَطِنَا وَمَكْرَهِنَا وَعُسْرِنَا وَيُسْرِنَا وَأَثَرَةً عَلَيْنَا

بيعت كرديم كه پيامبر هر حرفي زد حرف شنوي داشته باشيم و بدون چون و چرا از دستورات او پيروي كنيم چه خوش باشيم چه ناخوش، در دوران خوشي هم بايد تبعيت كنيم در ناخوشي ها هم تبعيت كنيم، در سختي ها هم تبعيت كنيم در راحتي ها تبعيت كنيم، پيامبر دستور داد اگر دستور پيامبر آمد و متضاد با خواسته هاي ما شد مي بايست خواسته پيامبر را از خواسته خود مقدم بداريم و اگر پيامبر دستوري داد و منفعت ما از بين مي رود ما دستور پيامبر را بر منافع و خواسته هاي خود مقدم مي داريم.

وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْأَمْرَ أَهْلَهُ

با پيامبر بيعت كرديم كه با كسي كه اهليت امامت و خلافت دارد اختلاف نكنيم.

صحيح البخاري ج 6، ص 2588

نبي مكرم حتي قبل از هجرت خود با تعداد اندكي از مسلمان هاي مدينه مي گويد بايد بيعت كنيد آن كسي كه اهليت براي امامت دارد، روايات هم ما گفتيم كه اهليت را خدا تشخيص مي دهد

الامر الي الله يضعه حيث يشاء

به صحابه مي گويد آن كساني كه اهليت براي امامت دارند و خداي عالم آنها را انتخاب مي كند شما نبايد از او مخالفت كنيد بلكه لازم است تبعيت كنيد مانند قضيه حضرت هارون و ديگران نباشد.

مجري:

نظر شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم و يا ديگر علماي اهل سنت در رابطه با همين يك جمله زيبايي كه شما فرموديد:

وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْأَمْرَ أَهْلَهُ

اين را چه مي گفتند؟

استاد قزويني:

ابن حجر عسقلاني متوفاي 852 يكي از شراح بزرگ صحيح بخاري است و از استوانه هاي علمي اهل سنت است مي گويد:

قوله وأن لا ننازع الأمر أهله

كه عبادة بن صامت مي گويد ما عهد و بيعت كرديم كه با كساني كه اهليت امر دارند با اون نزاع نكنيم مراد از امر چيست؟

أي الملك والإمارة

حاكميت و امارت، امامت و خلافت است

فتح الباري ج 13، ص 8

جناب آقاي بدر الدين عيني كه شارح ديگر صحيح بخاري است ايشان هم مي گويد:

والمراد بالأمر الملك والإمارة

مراد از امر يعني آن كسي كه مي خواهد خلافت كند حاكم بر مردم باشد و بر مردم امارت بكند ما با او مخالفت نكنيم.

عمدة القاري ج 24، ص 179

جمله زيبا از آقاي ابن عبدالبر اندلسي است متوفاي 643 كه خيلي نكته ظريفي دارد مي گويد:

فقد اختلف الناس في ذلك

اينكه آيا

ألا ننازع الأمر أهله فقد اختلف الناس في ذلك

خلاصه مردم اختلاف كردند يعني علما اختلاف كردند

فقا فقال القائلون منهم أهله أهل العدل والإحسان والفضل والدين مع القوة علي القيام

پيامبر اكرم فرمود آن كساني كه اهل امارت و خلافت هستند با آنها ما مخالفت نكنيم و نزاع نكنيم مراد از آن يعني اهل عدل و احسان و فضل و دين

مع القوة علي القيام بذلك

با اين اون آقاياني كه مي گويند جايز است مفضول بر فاضل مقدم بشود با اين جمله تمام حرف هاي آنها پودر مي شود و روي هوا مي رود

فهؤلاء لا ينازعون

اينها حق كسي كه با آنها نزاع كند ندارد

لأنهم أهله

چون اينها اهل دين و فضل و احسان هستند

وأما أهل الجور والفسق والظلم

آنهايي كه فاسق هستند و اهل جور و ظلم هستند

فليسوا بأهل له

اينها اهليت براي خلافت ندارند.

و اينها آمدند احتجاج كردند اين اقاياني كه مي گويند نظرشان اين است به آيه 124 سوره بقره مراجعه كنند كه خداي عالم مي گويد:

اِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

سوره بقره آيه 30

وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

سوره بقره آيه 124

پس اينجا هم اين آقايان بر اين عقيده هستند مراد از :

ألا ننازع الأمر أهله

يعني

ألا ننازع الأمر الامامة

آنهايي كه اهليت براي امامت دارند و اهليتش هم خدا تشخيص مي دهد نه مردم نه نبي مكرم.

بعد مي گويد:

ذهب إلي هذا طائفة من السلف الصالح

الاستذكار ج 5، ص 16

تعدادي از سلف صالح كه مراد از سلف صالح كه آقايان مي گويند همان خير القرون هست:

خير القرون قرني الذين أنا فيهم ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم

يعني قرن صحابه قرن تابعين قرن اتباع تابعين

المبسوط للسرخسي ج 1، ص 3

هر كجا كلمه سلف صالح مي آيد اينها هستند و اين آقايان وهابي ها ديدند كه كه واژه وهابي يك واژه منفي و تنفر آور شده است گفتند همين آقاي بن باز كه مي گفت ما وهابي هستيم يا عثمان الخميس كه مي گفت ما افتخار وهابيت را داريم و بنده خودم با جناب شيخ محمد جميل از مفتيان مكه سال 82 كه گفتگويي داشتيم ايشان به صراحت گفت ما وهابي هستيم و به آن افتخار مي كنيم و من كل داستانش را در اوايل كتاب قصة الحوار الهادي آورده ام ولي آقايان ديدند كه نه تمام دنيا وهابي برايشان شده هيولا و وقتي مي گويند وهابي يعني تروريسم يعني آدم كش و جاني و خائن، لذا گفتند ما وهابي نيستيم ما سلفي هستيم.

حالا اينها مي خواهند اسم عوض كنند نمي دانم آيا كار دست مي شود يا نه؟

يك شعاري آن زمان اواخر حكومت پهلوي مي گفتند كه در رابطه اظهاري مي گفتند:

ما مي گيم شاه نمي خوايم نخست وزير عوض مي شه

تا آخر، حالا اگر آقاي محسني خواستند بقيه اش را بخوانند.

مجري:

نه شان شبكه ما اين اجازه را نمي دهد.

استاد قزويني:

حالا بينندگان فهميدند منظورم چه بود و تا آخر قضيه رفتند. اين آقايان آمدند پالان رو عوض كردند و مي گويند كه ما سلفي هستيم، آقا سلفي بودن و وهابي بودن ملاك نيست بلكه آن تفكر ضد قرآني و ضد ديني شما مطرح است.

تفكر آدم كش و انتحار و انفجار شما وحشت آور است و شما بايد از اين تفكر دست برداريد و گرنه با اسم عوض كردن كار درست نمي شود.

تعدادي از سلف بر اين عقيده هستند و تعدادي هم از خلف از فضلا و قراء و علماي اهل مدينه و عراق عقيده شان بر اين است كه جائر و فاسق لياقت تصدي منصب خلافت را ندارد.

حالا انشاءالله ما نكاتي را عرض خواهيم كرد و آن آقاياني كه اعتراف مي كردند كه:

من شيطاني دارم

فإن لي شيطان يعتريني

مواظب باشيد با چنگم صورت و موي شما را نكنم

المعيار والموازنة - أبو جعفر الإسكافي - ص 61

حالا اين در كجا قرار مي گيرد ما قضاوت نمي كنيم. جناب آقاي محسني هم قضاوت نمي كنند و آن را به عهده بينندگان مي گذاريم.

بعد ايشان مي گويد: به همين مبنا است عبدالله زبير قيام كرد، امام حسين قيام كردند، مردان مدينه و عراقي ها در برابر يزيد بن معاويه قيام كردند و قضيه داستان حره كه منجر شد بيش از 700 نفر از مهاجرين و انصار به شهادت رسيدند و هزاران نفر از مردم مدينه كشته شدند و آن جنايتي را كه يزيد لعنت الله عليه و لعنت الله علي محبيه آمد دستور داد 3 شبانه روز ناموس مسلمان ها در اختيار سپاهيانش باشد به تعبير ابن كثير دمشقي در البداية و النهاية در حوادث 62 هجري بيش از يك هزار فرزند نامشروع از اين كار يزيد بن معاويه درست شد.

اين آقاياني كه امروز اين مفتيان مفتكي و مزدور كه فتوا مي دهند آن كساني كه در سوريه دارند مي جنگند براي اينها جايز است زنان و دختران شيعه و علوي را تصرف كنند و نيازي هم به ازدواج نكاح ندارد. بعضي از دوستان تعجب مي كنند اين تعجب نيست وقتي اين آقايان مي گويند بعضي از گردان هايشان را يزيد و معاويه و ابوسفيان قرار مي دهند خب اين طور فتواي يزيدي هم از اينها هيچ مستبعد نيست.

و از اين بدتر حتي نسبت به نواميس اهل سنت فتوا دادند كه دختران بالاي 14 سال و زن هاي مطلقه اهل سنت بروند تحت عنوان جهاد نكاح عذر مي خواهم از بينندگان عزيز و خواهران و دختران كه پاي گيرنده نشسته اند خودشان را در اختيار رزمندگان و تروريست ها قرار بدهند و اين هم جهاد است.

ببينيد اين تفكر تفكر ضد انساني و قرآني است. شما ببينيد در وحشي ترين ارتش دنيا مثل ارتش هيتلر از اين گونه نظريات ضد بشري خبري نبود، در جاني ترين مهاجمين مانند مغول همچين جنايتي را مرتكب نشدند و امروز وهابيون دست هيتلر و مغول را از پشت بسته اند.

بدبختي اين است كه اينها خودشان را مسلمان و ديگران را نامسلمان مي دانند و بايد گفت:

اِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

سوره بقره آيه 156

بيننده: جواد از تهران

شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها مادر گرامي همه شيعيان را تسليت مي گويم.

ما الان مي خواهيم از تريبون شما به وهابي ها بگويم و مخصوصا به طرفدارشان آقاي مراد زهي كه ايشان با يكي كوچكترين حديثي كه از كتب خودشان خواندند اين گونه آتش گرفت حالا به والله قسم اگر همان شخص معذرت خواهي نكند ما 20 تا معلم با هم تعهد كرديم كه نقاشي خانه يك متر در دو متر و محتلم شدن مردان را به بچه ها در مدارس آموزش دهيم.

مگر اينكه همين آقاي فلان زهي يا در شبكه ما يا در شبكه كلمه بيايد

مجري:

البته ما خواهش مي كنيم كه ما شما به هر صورت حضرت ائمه اطهار هستيد كه اينها سفارش كردند ما را كه ما نبايد سب و دشنام دهيم

بيننده:

چرا اينها قلب ما را به درد آوردند، توهين به حضرت زهرا را نمي توان تحمل كرد

مجري:

به هر صورت ما كار ايشان را محكوم مي كنيم ولي ما خودمان دست به همچين كارهايي نخواهيم زد و بايد با اخلاق و رفتارمان نشان دهيم كه پيرو ائمه هستيم و آنها از اين كار ناخوشايند هستند و ما نبايد اين كار را بكنيم، شما هم احساسات خود راكنترل بفرماييد به هر صورت همين شبكه نشان داده است و اين ناراحتي كه نشان مي دهند طبيعي است چون شبكه ما سد بزرگي شده است در برابر آمال و آرزو هاي آقايان كه پول هاي هنگفتي را كه دارند مي گيرند و هزينه مي كنند خب شما نبايد فكر كنيد كه بنشينند و كاري را صورت ندهند به هر صورت ما خواهش مي كنيم شما و همه عزيزاني كه مانند شما فكر مي كنند انشاءالله احساسات خود را كنترل كنند چون ما منطقي مي خواهيم پاسخ دهيم.

بيننده:

من دارم به صحبت هاي گوش مي دهم نگوييد كه وقتم تمام شد، ما به قول حاج آقا خط قرمزمان است و حداقل كاري كه بايد بكنند يا مراد زهي بيايد و معذرت مي كند از جانب شبكه هايي كه اهل سنت است يا ما در مدرسه همين اتاق يك متر در دو متر و مردان محتلم را به صورت نقاشي به بچه ها مي دهيم.

مجري:

ما به هر صورت هر چه گفتيم فايده نكرد

استاد قزويني:

وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ

سوره شوري آيه 40

مجري:

سوال ديگري هم داريد؟

بيننده: محمد از ديوان دره (اهل سنت)

من يك انتقادي از شبكه شما دارم، از آن موقعي كه من آخرين باري كه زنگ زدم هميشه به شبكه شما زنگ مي زنم الحمدلله نه به اهل سنت و نه به تشيع توهيني هم نكردم ولي از آن موقعي كه آن علي عروس خليج فارس بود كه قرار بود روسري سر كند و كفش پاشنه بلند پاي خود كند و بيايد تهران و قرار بود شيعه شود و بعد زد زير همه چيز از آن موقع من هرچه تماس مي گيرم تلفن من را وصل نمي كنند مخصوصا اين آقاي دكتر قزويني هم كه مي آيد اين بچه كوچك من هم مي گويد بابا بابا اومد، مي خواهم زنگ بزنم مي گويند وصل مي كنيم بعد يك ساعت صبر مي كنم، نيم ساعت صبر مي كنم.

مجري:

من عذر خواهي مي كنم واقعا اين فقط مشكل شما نيست وقتي در تماس هاي ديگر و پيامك هايي كه به ما فرستاده مي شود عزيزان ما همين گلايه شما را دارند و واقعا عذر خواهي مي كنيم به هر صورت زمان محدود، خطوط هم محدود و ما خلاصه خيلي مي خواهيم شاهكار كنيم 20 يا 15 تا از بينندگان عزيز را نمي توانيم روي خط بياوريم.

بيننده:

خواهش مي كنم، بعد يك سوال هم داشتم من هميشه زياد عراق مي روم خواستم بدانم از عراق چگونه با برنامه شما تماس بگيرم؟

مجري:

0098 را بگيريد مشكلي ندارد، اين حسن آقا بودند از عراق كه تماس مي گيرند و مدتي هست كه تماسش نگرفته است.

بيننده:

اون هم شايد مثل من تماس مي گيرد ولي وصل نمي شود، من چون الان تازه تلويزيون شما را روشن كردم و برنامه شما را نديدم و نفهميدم كه اون خانم بالاخره تهران آمد يا نيامد چون من عراق بودم ديگه نفهميدم.

استاد قزويني:

انشاالله قبل از ظهور حضرت مهدي مي آيند.

بيننده:

بنا بود كه كفش پاشنه بلند پا كند و به بيايد خيابان دانشگاه

استاد قزويني:

به هر حال آن آقا براي ما مرده است به قدري حرف هاي بي ربط و بي اساس و فحش و ناسزا اصلا ارزش ندارد، ايشان مي آمد لباس زنانه مي پوشيد كنار دانشگاه تهران به زنها توهين بود.

بيننده:

خيلي متشكرم خداحافظ

بيننده: غفران از زابل

سوالي داشتم از مولوي هاي اهل سنت اين كه خب پيامبر اگر نماز را به مردم تشريح كرده است چگونه است كه برخي دست را روي سينه مي بندند؟ روي ناف مي بندند، مالكي ها دست خود را باز مي گذارند، حنبلي ها را هم كه نمي دانم.

مگر مي شود نماز مسخره باشد كه يك دفعه روي شكم يك دفعه بالاي شكم يك دفعه دست را باز كنيم؟

مجري:

اين سوال را حضرت استاد جلسه قبل كردند كه اگر واقعا دين است پس چرا چند جور نماز بخوانيم و وضو بگيريم؟

بيننده:

سوال دوم من اين بود كه من تحقيقي كردم در مورد توسل چون خلفاي آنها شفاء ندادند و توسل و شفاعت اهل بيت ما را هم انكار مي كنند به خاطر اين من تحقيق كردم چون آنها متوسل مي شنوند ولي ما نشنيديم كه يكي از خلفاي آنها كسي را شفا داده باشد به خاطر اين هم در حرم امام رضا يك قسمتي است كه افراد اسامي شان را مي نويسند چه مسيحي باشد چه كليمي يا چه سني چه شيعه مي گويند دوستاني كه از آنجا عبور مي كنند و به زيارت آقا علي بن موسي الرضا مي روند مي توانند آگاهي بگيرند از كساني كه تا به حال شفا گرفتند.

خيلي ممنون 2 سال است كه برنامه شما را مي بينم ولي اولين بار است كه تماسم وصل مي شود خيلي ممنونم و وقت شما را هم نمي گيرم خداحافظ.

بيننده: موسوي از سنندج

من چند وقت پيش از شما سوال كردم كه جناب آقاي قزويني البته قبلا فكر مي كردم كه وقتي كسي سوالي مي پرسد دوستان ديگر در استوديو هستند و در مورد آن مطلب جستجو مي كنند و آن مطلب را مي دهند به يك كامپيوتر كه روبروي شماست.

بنابر اين من از دكتر قزويني پرسيدم گفتم شما اين آدرس هايي كه مي دهيد حفظ هستيد گفتيد بله، من چند وقت پيش از شبكه وصال حق يك كليپي از آقاي قزويني ديدم كه ايشان داشتند در آن كليپ مي گفتند بالا بالا پايين پايين تر، مي خواستم بدانم جريان اين چيست؟ آيا شما واقعا

مجري:

من يك سوالي از شما مي پرسم، آيا همه مسائل اعتقادي شما حل شد حالا اين مسئله كامپيوتر حاج آقا از جهت مباحث اعتقادي جا مانده است؟

بيننده:

نه بحث راست گفتن است

مجري:

نه جدي ديگه خودمون هستيم

بيننده:

آخه من از ايشان پرسيدم شما اين آدرس ها را حفظ هستيد؟

استاد قزويني:

ببينيد جناب اقاي موسوي بزرگوار من الان عزيزاني كه در مشهد هستند حدود شايد 200 تا دانشجو در يكي از اين برنامه هايي كه داشتم من 2 روز قبل آنجا يك ساعت صحبت داشتم و نه كامپيوتر دستم بود نه موبايل دستم بود و حداقل 30 - 40 تا روايت از حفظ و همچنين در همايش مرحوم علامه شرف الدين حدود 200 نفر از علماي بزرگ و حضرت آيت الله سيدان هم آنجا بودند و نوارش را اگر بيايند پخش بكنند حالا اينها فضيلت نيست برادر عزيزم حالا چه از حفظ بگويم چه از روي كامپيوتر و چه از روي كتاب بگويم ولي همين اندازه هنر ما اين است كه حرفي كه مي زنيم بلافاصله مدركش را هم مي گوييم.

و از اين آقايان حتي آقاي سجودي به او زنگ زدند گفتند چرا مدرك نمي دهي؟ گفت به هيچ كسي مربوط نيست و نمي خواهم مدرك بدهم خب وقتي كسي بخواهد هوايي حرف بزند خب حتي براي بينندگان خود هم ارزش قائل نيستند.

يك روزي آقاي هاشمي از اقاي خدمتي سوال كرد اين روايتي كه شما مي گوييد چرا مدركش را نمي گوييد عصباني شد و گفت آقاي هاشمي شما همه روايات را با جلد و صفحه مي گوييد ولي من همچين حافظه اي ندارم بلد نيستم اينها را.

خب برادر عزيزم اصلا گيريم كه 200 نفر در اين استوديو نشستند و مطالب را آماده مي كنند اين هم خودش هنر است، اين آقايان هم بيايند 200 نفر در استوديو خود بياورند و بنشانند.

ما تمام استوديويي كه اينجا داريم در حدي است كه ما اگر بخواهيم 2 تا دكور درست كنيم جا نداريم، يعني حياط موسسه را برداشته ايم كه حدود 40-50 متر است را استوديو درست كرديم و همين الان كه من داشتم مي آمدم دوستان مي گفتند پاي شما به اين دوربين نخورد كه زمين بخوريد.

فرضا هم كه باشد هنر ما اين است كه هر روايتي كه مي گوييم اين روايت را با سند مي گوييم اصلا 2000 تا اجنه و فرشته ما را كمك مي كند.

بيننده:

فقط بحث من اينجاست كه من گفتم كه حرف من درست است شما گفتيد نه من همه اينها را حفظ هستم.

مجري:

حالا بخشي را كه حفظ هستند كفايت مي كند

بيننده:

خيلي ممنون من زياد وقت گرفتم

بيننده: خوانساري از قم

من تسليت عرض مي كنم ايام فاطمية شهادت حضرت صديقه كبري سلام الله عليها را.

راجع به خلافت بعد از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم حاج آقا من گمان مي كنم اگر تعصبات بدون كارشناسي كنار گذاشته شود مسئله خيلي روشن و واضح است، كتاب وفاء الوفا باخبار دار المصطفي اين كتابي كه در اختيار من است و در كتاب خانه مورد تاييد شوراي افتاء عربستان، الازهر مصر مطالبي را نقل كرده راجع به جريانات و اخبار خانه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم كه اگر نبود هيچ مطالبي كه الي ماشاالله راجع به روشن بودن قضيه بعد از پيامبر اكرم هست كه چه اتفاقي افتاده و فقط نقل همين مطالبي كه در اين كتاب است عزيزاني كه اهل تسنن هستند در هر گوشه اي از كره زمين كه صداي بنده را مي شنوند واقعا انصاف اين بود كه ديگر شك و شبهه اي راجع به روشن بودن بعد از پيامبر اكرم نيست.

شما ملاحظه بفرماييد حضرت آيت الله قزويني و مجري محترم كه خود حضرت عالي هم كارشناس بزرگي هستيد، عزيزان و علماي اهل تسنن واقعا آنهايي كه دلتان مي تپد براي اينكه حقيقت براي شما روشن شود من آن عزيزان كه حالا، لفظ عزيز را هم چون اين شبكه عادت دارد همه بينندگان و شنوندگان خودش را كه اهل توهين نباشد ادبيات روشني دارند ادبيات بسيار اسلامي، شما قضيه سد ابواب و بسته شدن درب هاي منازل و خانه هايي كه به مسجد باز مي شد به دستور پيامبر اكرم شما ببينيد چه غوغايي شد.

يعني اگر بنا بود پيامبر اكرم مصلحت انديشي بكنند بايد اين كار را نمي كردند، اگر بنا بود پيامبر اكرم براي تاليف قلوب كاري را انجام مي دانند بايد دستور نمي دادند. كه يك مرتبه افرادي كه به قول اينها بزرگان اسلام هستند از صحابي هستند كه اينها مي گويند خدايي نكرده به صحابي توهين نشود، ما توهين نمي كنيم ولي اين حقايق و وقايعي كه اتفاق افتاده است توهين نيست.

وقتي در همين كتاب كه مورد تاييد بزرگان و علماي اهل تسنن است كه دستور مي دهند پيامبر اكرم كه ببنديد درب ها را غير از علي بن ابيطالب مردم منقلب و ناراحت مي شنوند حتي در همين كتاب دارد كه وقت اجازه نمي دهد وقتي به محضر حمزه سيد الشهدا مي گويند آقا شما برادر رضاعي پيامبر هستيد عموي و بزرگ پيامبر هستيد، حتي درب خانه شما را هم بسته اند، عده اي مي گويند شايد علي داماد ايشان است

لاجل ابنته

براي دخترش

خلاصه اين پچ پچ ها، اين حرف هايي كه محضر پيامبر اكرم توسط حمزه سيد الشهدا سلام الله عليه مي رسد حضرت متاثر مي شود و غضب مي كنند به طوري كه پيشاني شان يك رگي متورم مي شود، قرمز مي شود حضرت مي فرمايد:

ما أنا فتحت بابه ولا سددت أبوابكم بل الله فتح بابه وسد أبوابكم

من دربي را نبستم من دربي را باز نكردم، خداست

كنز العمال ج 5، ص 288

جامع الأحاديث ج 12، ص 55

عزيزان پس چه مي گوييد برادران خيلي قضيه روشن است، من فقط اين را مي خواهم عرض كنم كه خداشاهد است اين فرصت ها از دست مي رود من گاهي صحبت مي كنم با اين شبكه و شب اول قبر وقتي كه برويم اينها سوال و كتاب كشيده مي شود از ما، درب خانه علي را نبنديد عزيزان آنها بستند پيامبر اكرم گفتند باز كنيد به مسجد و مسجد شايد سنبلي است براي بشريت.

اين نظر من بود خداحافظ شما.

استاد قزويني:

خدا خيرتان بدهد.

بيننده: ساراني از گلستان

حاج آقا يك گلايه اي داشتم از آقاي قزويني كه من شب پنج شنبه بود كه با حاج آقا تماس گرفته بودم بعد از اينكه من صحبتم تمام شد حاج آقا يك حرفي به ما زدند و گفتند كه به شما چه ربطي دارد كه امام رضا شفا مي دهد يا نه. من آدمي هستم عوام و چيزي نمي دانم از مذهب خودم يا از مذهب اهل تشيع.

بعد مي خواستم بگويم كه من مي خواهم به اين راه بيايم و بخواهم حقيقت را بدانم حاج آقا يك صحبتي كردند كه حقيقتا به من برخورد و شايد به بينندگان عزيز ديگر هم برخورده باشد.

مجري:

مخاطب حاج آقا شما نبود، مخاطبش وهابي ها بودند. من يادم هست.

بيننده:

من حتي تكرار برنامه را هم نگاه كردم، خلاصه يك گلايه اي بود.

استاد قزويني:

جناب آقاي ساراني بزرگورا ما هركسي كه باشد بيايد شفاي ائمه را با شفاي گاو و گاوپرستان بخواهد مقايسه كند ما عذر مي خواهيم از شما اصلا ارزش انساني براي او قائل نيستيم.

ما يك خطوط قرمزي داريم حالا بحث داريم با عزيزان اهل سنت بحث علمي شما مي آييد مي گوييد من اين را قانع شدم يا نشدم و ما الزامي ندرايم كه كسي به حرف هايي مي زنيم قانع شود.

ما خاك زير پاي پيامبر هم نمي شويم قرآن به او مي گويد:

فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ

وظيفه تو فقط ابلاغ است

سوره آل عمران آيه 20

اين گونه نيست كه پيامبر بيايد ولي خب وقتي بعضي از مطالب مي آيد جناب آقاي ساراني عزيز توهين به مقدسات 500 ميليون شيعه است حتي شما اگر ابن تيميه را هم قبول داشته باشيد به تدريج در كتاب نبواتش و غيره مي آيد كرامات اوليا را مطرح مي كند مي گويد برخي از كوته فكران نيايند كرامات اوليا را با آنچه كه بعضي از بت پرستان يا آنهايي كه جن در اختيارشان است با اين اشتباه نگيرند اين منشا رحماني دارد و اون منشا شيطاني دارد.

وقتي يك عزيزي به عنوان سني روي خط مي آيد او روي چشم ما جا دارد ما به اين عزيزان اهل سنتي كه مي آيند مودب صحبت مي كنند افتخار مي كنيم شما خودتان هم مي بينيد كه عزيزان شيعه 2-3 دقيقه روي خط مي آيند و سريع قطع مي شوند ولي به عزيزان اهل سنت 20 دقيقه 15 دقيقه به عزيزان اهل سنت وقت مي دهيم و احترام مي گذاريم.

يا همين آقايي كه عبدالله بود عبدالشيطان بود از آلمان زنگ مي زد خب وقتي اينجا نتوانست كاري انجام بدهد در برابر يك سوالي كه آقاي يزداني از او كرد معطل ماند خب الان رفته است در اين شبكه كلمه ركيك ترين عبارت ها را استفاده مي كند و همين قضيه كاريكاتور حضرت زهرا را اين آدم پست و رذل كه واقعا الان فكر كنم آنجا بگويد كه شبكه ولايت شبكه ناصبي است.

البته درست مي گويد اين واقعا اين حرف فرعون است كه در برابر حضرت موسي مي گفت:

إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ

من مي ترسم كه دين شما را حضرت موسي به هم بزند

أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ

سوره غافر آيه 26

حتي جناب آقاي يزداني آنجا يك تعبيري داشت كه سگ ولگرد آلمان كه من به آقاي يزداني گفتم كه به سگ ها توهين نكنيد شما، اين جسارت را انجام ندهيد.

وقتي يك همچين افرادي كه ما هميشه به آنها احترام گذاشتيم و حرف هايشان را اجازه داديم بزنند خب يك فردي كه اين گونه حرف مي زند كه مي گويد آقايان مراجع در برابر شبكه ولايت موضع، بله آقايان مراجع موضع گرفتند همگي مي گويند كه شبكه ولايت امروز زبان گوياي شيعه است و اين را هم از خدا شاكر هستيم.

ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

من چون حقيقتش بين دوراهي اهل سنت و شيعه با اين شبكه هايي كه الان هستند به قول گفته شما حالا ما تا قبلا اهل سنت مي دانستيم اين شبكه كلمه را و الان هم چون ما مذهب مان اين است و دقيقا چون اطلاع خاصي نداريم و چند دقيقه قبل هم داشتم شبكه كلمه را نگاه مي كردم و چون شما داشتيد صحبت مي كرديد گفتم اون شبكه را هم بزنم نگاه كنم آقاي عبدالله از آلمان داشت صحبت مي كرد و مي گفت كه من همچين حرفي را به فاطمه زهرا نزدم و گفتم كه يك خانم 6 ماهه اي اگر بيايد پشت در قرار بگيرد يا بالفرض اون ميخي كه 20 سانت است اگر روي قفس سينه او حساب بكنيم ايشان نسبت به فاطمه زهرا سلام الله عليها اهانتي نكرد.

ما فاطمه زهرا را واقعا روي چشمان خودمان جا مي دهيم.

استاد قزويني:

نه ايشان گفته است كه فاطمه زهرا جده من است، نستجير بالله حتي اگر شيطان هم بخواهد جده ايشان باشد براي شيطان مايه ننگ است، كاريكاتور ايشان را همه ديدند برادر عزيزم جناب آقاي ساراني آن كساني كه كاريكاتور پيامبر را كشيدند چه بود؟

بيننده:

ده دقيقه پيش زنده پخش زنده بود من نگاه مي كردم و من هم الان نيامدم كه بحث كنم.

مجري:

آقاي ساراني من خواهش مي كنم كه از خودتان صحبت كنيد.

استاد قزويني:

حتي آقاي عباسي از آقاي سجودي خواست كه اين كاريكاتور را پخش كند گفت نه ما اين اهانت را پخش نمي كنيم.

بيننده:

الان پخش مستقيم بود. حالا يك سوالي داشتم شما مناظره اي كه گذاشتيد بين حاج آقاي عباسي و آقاي سجودي ببينيد سوالات را ما نگاه كرديم و ما طرف حق هستيم.

حاج آقاي عباسي در يك برنامه 3-4 تا سوال انجام مي داد و مي گفت شما مثلا بياييد اصحاب را رد كنيد يا عايشه، يا يك مناظره نمي توان اين مطالب را بيان كرد حداقل طوري باشد كه ما بدانيم قضيه چه است مثلا قضيه حضرت زهرا را شما بحث كنيد و اول تا آخر از حضرت فاطمه بيان كنيد نه اينكه شما بياييد در يك برنامه حداقل ما هم از اين گمراهي يا اينكه بخواهيم دين خود را محكم كنيم چنين رواياتي باشد كه حداقل هر دو طرف سندها صحيح باشد و ما هم حداقل بتوانيم چون ما هم در ايران زندگي مي كنيم و كشورمان آن قدر پافشاري در اين مذهب و دين ما انقدر هم زياد هست كه بتوانيم براي كوچكترين چيزي نشود در ايران.

بعد مي خواستم بگويم كه اين صحبتي كه شده بود در مورد امام زاده ها من به چند تا از مولوي ها زنگ زدم و گفتند كه جايز نيست، حالا ما حقيقتش مي خواهيم كه چند تا از مولوي هاي زاهدان را بياوريد و با هم مناظره كنيد پخش مستقيم كنيد در شبكه خودتان بياوريد و با هم مناظره رودررو باشد.

در ايران ما اهل سنت علماي زيادي داريم كه از علماي آنها بالاتر است و حداقل شما كاري كنيد كه ما از اين دوراهي بيرون بياييم.

استاد قزويني:

ما چكار كنيم ما الان 3 سال است كه درخواست مي كنيم.

بيننده:

ما تماس گرفتيم شما هم همين كار را با آقاي مرادزهي با كساني كه در زاهدان هستند

مجري:

شما بزرگواري كنيد يكي از بزرگواران را به ما معرفي كنيد.

بيننده:

شما در شبكه ولايت يا شبكه سلام يا شبكه هاي ديگر يك صحبت مي كنيد و آنها هم در شبكه وصال و غيره يك صحبت مي كنند و ما متوجه نمي شويم و حداقل ما بين دوراهي نباشيم.

استاد قزويني:

ما كه هرچه دعوت كرديم نيامدند و حضرت عالي واسطه شويد و توسل كردن و واسطه كردن به زنده كه اشكال ندارد چون عمر مي گويد:

إِنَّا كنا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا

صحيح البخاري ج 1، ص 342

ما هم به شما متوسل مي شويم به عنوان يك آدم صالح شما بزرگواري كنيد اين آقايان علماي بزرگوار اهل سنت را پيشاني شان را مي بوسيم و خواسته باشند با ماشين بيايند ماشين مي فرستيم و اگر بخواهند با هواپيما بيايند هواپيما مي فرستيم حضرت عالي وكيل تام الاختيار از طرف ما، اگر حرف حضرت عالي را قبول دارند هر كدام از اين بزرگواران تشريف بياورند اينجا قدمتان روي چشم ما با هم بنشينيم صحبت كنيم و بحث علمي داشته باشيم.

حتي برخي از علمايي كه تفكر وهابي دارند در ايران ما هيچ ابايي نداريم بيايند اينجا حرف هاي خود را بزنند هيچ مشكلي نيست اصلا و ابدا، همانطوري كه در كتب خود اين مطالب را مطرح مي كنند بيايند و اينجا بگويند.

حالا من انشاءالله در آينده يك بخشي مطالبي دارم نسبت به كتاب هايي كه در داخل كشور جمهوري اسلامي چاپ شده است و مطالب همان وهابي و ضد قرآني و ضد انساني كه دارند در آن است وحتي برخي از كتاب هاي درسي شان مطالب انفجار و آدم كشي و امثال اين را ترويج مي كنند.

انشاالله دانه دانه اين كتاب ها را مي آوريم و نشان مي دهيم و خود مردم را داور قرار مي دهيم.

بيننده: صابري از مشهد

من يك عرض داشتم يكي نسبت به بحث تبيين مباني كه نسبت به موضوعات مختلف با استفاده از منابع اهل سنت مي فرماييد كه بسيار مستند متقن است و حقا هم بايد همين طور باشد وقتي كه مخاطب شما هم از شيعيان هستند و هم از عزيزان اهل سنت واقعا بايد با استفاده از منابع مختلف مخصوصا منابع اهل سنت مكتب تبيين بشود و زحمت مي كشيد با اين استناد بسيار خوب.

ولي نكته اي مي خواهم عرض كنم به عنوان مثال خصوصا در اين ايام كه ايام فاطميه بود براي بحث حقانيت مظلوميت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و حضرت صديقه سلام الله عليها كه اين مطالب را مي فرمويد خب وقتي از منابع اهل سنت استفاده مي شود مطالب آنها سبك است يعني در شان مقام اميرالمؤمنين سلام الله عليه و حضرت زهرا سلام الله عليها و اهل بيت عليهم السلام بالاخره مطالب را نهايتا تاريخي و بسيار سبك و بعضا تحريف شده بيان مي كنند.

ولي شما ناچار هستيد از منابع آنها كمك بگريد كه مطلب را باز بكنيد اين را مي خواستم عرض كنم كه ببينيد مطلب كه اين گونه بيان مي شود درست هست حقانيت روشن مي شود ولي براي شيعه اي كه بالاخره تار و پود وجودش را محبت اهل بيت بسته است آخر كار يك قدري سنگين مي آيد كه ما بايد بايستي با زحمت اثبات كنيم كه آمدند پشت در خانه حضرت و آن جسارت را كردند و حضرت زهرا ناچار شدند كه چه جور دفاع كنند.

مقام حضرت زهرا سلام الله عليها در نزد روايات شيعه بسيار بالاست و آنچه كه براي وجود شريف ايشان گفته شده با آنچه در منابع اهل سنت است زمين تا آسمان است، آخر كار ته دل شيعيان گرفته است كه چطور بايد اين مظلوميت را اين جور ثابت كرد و خدايي نكرده ممكن است اگر افرادي كه بيشتر مسائل را نگاه مي كنند يك ذره ته دلشان بماند كه واقعا همين قدر اثبات ميشود حقانيت حضرت اميرالمؤمنين سلام الله عليه و حضرت زهرا سلام الله عليها.

من يك پيشنهادي دارم كه مطلبي كه بيان مي فرماييد اگر محبت كنيد و صلاح دانستيد آخرالامر روايتي هم از روايات ناب شيعه بيان شود كه در شان و مقام آنها و در مظلوميت آنها كه به هر حال آخر كار يك آب خنكي بر دل شيعه ريخته شود كه بيان شود كه مقام اصلي اين است.

حالا در منابع اهل سنت اين حرف ها نيست و ما از همان ها مي توانيم ثابت كنيم حقانيت شيعه و بطلان مذهب مقابل چگونه است.

اين عرض بنده بود اگر صلاح بدانيد.

استاد قزويني:

جناب آقاي صابري اگر در ايام شهادت جانسوز صديقه طاهره برنامه هاي حداقل خود بنده را ديده باشيد يا حتي همين برنامه حبل المتين بنده در كنار بحثي كه از اهل سنت داشتم عبارت خطبه 202 نهج البلاغه را مفصل كه آن مطالب جانسوز اميرالمؤمنين سلام الله عليه را خواندم، عبارت امام صادق عليه السلام را خواندم كه فرمود: گرچه قضيه شهادت امام حسين براي ما درد آور بوده ولي شهادت زهرا براي ما دردش بيشتر و تلخ تر از قضيه كربلا بوده

تمام اينها را ما از منابع شيعه خوانديم برادر عزيزم، عباراتي از خود سليم بن قيس خوانديم، ما در ايام فاطميه فقط مطالب كتب اهل سنت را نخوانيدم خيلي يعني شايد من در طول اين 7-8 ماه اخير غير از فاطميه كم روي منابع شيعه مي آيم ولي در قضيه حضرت زهرا خيلي عنايت دارم حتما مباحث شيعه مطرح شود.

بيننده:

مطلب حضرت عالي صحيح جناب عالي زحمت مي كشيد تا حالا روي صحبت بنده با بزرگواران ديگر هم بود كه زحمت مي كشند منتها بيشتر اوقات رجوع مي شود به كتب اهل سنت كه حقانيت قطعا اثبات مي شود و بالاخره براي طرف مقابل بايد همين باشد ولي آنكه براي دل شيعه نهايتا بايستي مدنظر باشد اينكه حالا يك روايت ناب از ائمه در انتهاي سخن گفته شود كه ديگر برگ برنده بر روي همه آنها باشد.

حالا آن قسمش براي ديگران كه انشاءالله هدايت شوند، خب من اگر اجازه بفرماييد مختصرا اين صلوات خاصه بر حضرت زهرا سلام الله عليها تيمنا و تباركا بگويم حالا كوتاه است:

اللهم ! صل علي الصديقة فاطمة الزكية حبيبة حبيبك ونبيك وأم أحبائك وأصفيائك التي انتجبتها وفضلتها واخترتها علي نساء العالمين . اللهم ! كن الطالب لها ممن ظلمها واستخف بحقها وكن الثائر اللهم ! بدم أولادها، اللهم ! وكما جعلتها أم أئمة الهدي وحليلة صاحب اللواء والكريمة عند الملأ الأعلي، فصل عليها وعلي أمها خديجة الكبري صلاة تكرم بها وجه أبيها محمد صلي الله عليه وآله وتقر بها أعين ذريتها، وأبلغهم عني في هذه الساعة أفضل التحية والسلام .

مصباح المتهجد - الشيخ الطوسي - ص 401

شما را به خداي بزرگ مي سپارم.

بيننده: فلاح از كرج (اهل سنت)

شهادت حضرت زهرا را به همه شيعيان و اهل سنت تسليت عرض مي كنم.

من يك چيزي مي خواستم بگويم كه مرتبط با بحث امشب نيست، چند شب قبل مناظره آقاي عباسي را با آقاي سجودي نگاه مي كردم كه گفتند كه همسر پيامبر با حالت قهر به خانه پدرش رفت و پيامبر يك ماه به او عتاب داشت تا اينكه از طرف الله وحي شد كه آقاي سجودي اين گونه گفت كه پيامبر از بي گناهي همسر خود اطلاع نداشت تا اينكه يك ماه بعد از طرف خدا به ايشان وحي شد و مطلع شد كه همسرش بي گناه است و او را بخشيد. درست است؟

استاد قزويني:

شما بفرماييد من خدمتتان عرض مي كنم

بيننده:

من مي خواستم اين را بگويم كه آقاي سجودي كه اين حرف را مي زنند با اين حرفشان نشان نمي دهد كه قرآن قديم نيست و حادث است؟

استاد قزويني:

چطور؟

مجري:

چون مي گويد تا يك ماه پيامبر نمي دانسته بعد وحي آمده است

بيننده:

حالا عقيده ايشان اين گونه است يا نه؟

استاد قزويني:

برادر بزرگوارم يكي از عنايات خداي عالم اين بود كه دراين شبكه متعلق به وهابي ها اين مطلب مطرح شد كه قضيه عايشه همسر نبي مكرم كه اين چنين مورد اهانت و جسارت قرار گرفت اين در منابع خود آقايان اهل سنت آمده حتي طوري است كه در بعضي از كتاب هاي اهل سنت آمده كه ايشان:

إن أباها طردها

پدر عايشه اصلا او را طرد كرد وقتي كه به خانه پدر آمد پدر به او گفت كه به خانه من نيا تو مطرود هستي

كما طردها الرسول

پيامبر هم او را طرد كرده بود

فانطلقت تجول لا يؤويها أحد

در كوچه ها سرگردان بود و هيچ كس او را پناه نمي داد

فتح الباري ج 8، ص 464

جالب اين است كه اين را آقاي ابن حجر عسقلاني در فتح الباري جلد 8 صفحه 153، آقاي حلبي از علماي بزرگ اهل سنت است.

ما تا به حال اين قضيه را به خاطر احترام به اهل سنت نگفتيم ولي حالا كه شما اين را فرموديد من مجبورم عرض كنم كه حلبي در سيره خودجلد 2 صفحه 295 مي گويد: عايشه مطرود پيامبر، مطرود پدر و مادرش بود حتي

أن الهرة أيضاً كانت تبكي حالها

گربه هاي مدينه به حال عايشه گريه مي كردند.

حالا من نمي دانم اين تعبير چه است، اگر اين تعبير در كتاب كافي بود هزاران فحش و ناسزا به كليني مي گفتند، اگر اين تعبير در بحار بود ببين با مجلسي چكار مي كردند.

اين مسائل بوده و در آن هيچ شك و شبهه اي نيست ولي اينكه قهر كردن نبي مكرم اين خب متن صحيح بخاري است كه در متن صحيح بخاري آمده است و چيزي ندارد كه بر اينكه مي گويد:

وقد لَبِثَ شَهْرًا

پيامبر اكرم اصلا من را طرد كرد و يك ماه با من حرف نزد تا

لَا يُوحَي إليه في شاني بِشَيْءٍ

صحيح البخاري ج 4، ص 1520

كه البته ما معتقد هستيم كه اصلا آيه افك ارتباطي به عايشه ندارد، در رابطه با مارية قبطيه است ولي اين آقاياني كه اين شكلي آوردند اين حديث 4141 صحيح بخاري را ملاك قرار مي دهند خب اين نسبت به نبي مكرم اهانت مي كنند، نسبت به پدر و مادرش اهانت مي كنند، نسبت به امهات المؤمنين حتي اهانت مي كنند، اين درد آور تر از همه اينها اين است كه مي گويند زن هاي پيامبر امهات المؤمنين همگي نسبت به عايشه نظر بد داشتند و متهم بودند.

اين عبارت صحيح بخاري است حديث 2661 كه مادر عايشه ام رمان مي گويد عايشه تو از ديگر زنان پيامبر زيباتر هستي، اگر چنانچه:

لَقَلَّمَا كانت امْرَأَةٌ قَطُّ وَضِيئَةً عِنْدَ رَجُلٍ يُحِبُّهَا لها ضَرَائِرُ إلا أكثرن عليها

اين هووهاي تو، زنان پيامبر چه كساني هستند مگر ام المؤمنين نيستند؟ ماريه، ام سلمه، حفصه، ام حبيبة اينها ام المؤمنين نيستند؟ اين صحيح بخاري مي گويد امهات المؤمنين زن هاي پيامبر به عايشه افترا بستند.

صحيح البخاري ج 4، ص 1519

اگر اين آقايان مي گويند نستجير بالله كساني كه افترا بستند همه منافق بودند خب در رابطه با اين روايت 2661 صحيح بخاري چه مي گويند؟ و لذا ما همين اندازه خوشحاليم كه اين قضايايي كه اين حضرات يك عمري به بوق و كرنا زده اند و شيعه را متهم مي كنند كه نسبت به همسر پيامبر افتراء فحشاء و رابطه نامشروع مي زند اين در صحيح ترين كتابشان به بدترين وجه آمده است الا اينكه بگويند اين روايات صحيح بخاري جعلي و دروغ است و اينها را يهودي ها براي اينكه دامن نبي مكرم را آلوده كنند ديدند از پيامبر اكرم چيزي پيدا نكردند آمدند همسر پيامبر را به اين شكل افترا بستند.

وحال آنكه اجماع علماي شيعه است بر اينكه نه تنها همسر نبي مكرم بلكه همسران تمام انبياء از هر گونه رابطه نامشروع منزه و مبرا بودند.

مرحوم شيخ طوسي مي گويد:

وما زنت امرأة نبي قط

هيچ همسر پيامبري رابطه نامشروع نداشت چون اين رابطه نامشروع داشتن دامن پيامبر را آلوده مي كند و مردم را نسبت به پيامبر بدبين مي كند.

التبيان في تفسير القرآن - الشيخ الطوسي - ج 10 ص 52

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 11 ص 314

ولي خب شما در كنار اين ببينيد آقاي ابن جوزي از علماي بزرگ اهل سنت است كه مي گويد:

لم يكن ابنه

پسر نوح پسرش نبود، نستجير بالله زنا زاده بود

إن امرأته فجرت

همسر حضرت نوح نستجير بالله رابطه نامشروع داشته است

زاد المسير ج 4، ص 113

بعد مي گويد آقاي شعبي نظرش اين است، آقاي مجاهد اين است، آقاي ابن جريج اين است.

همين طور صف مي كند شما بياييد نظر علماي شيعه را ببينيد در كنار نظر علما و بزرگان اهل سنت آن وقت بعد بياييد قضاوت كنيد كه واقعا چه كسي حرمت همسران پيامبر را حفظ مي كند.

بله ما نسبت به عايشه اشكال داريم، ايشان بر خلاف آيه شريفه

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

سوره احزاب آيه 33

آمد بيرون با اميرالمؤمنين جنگيد و مسائل ديگر اينها مباحثي است و براي آن هم دليل داريم، فتنه جنگ جمل كه 30 هزار نفر كشته شدند همه را به حساب عايشه همسر پيامبر مي دانيم ولي اينكه ما بياييم نسبت نستجير بالله رابطه نامشروع و غيره به هيچ وجهي در كتب شيعه آنچه كه ما ديديم و بزرگان و مراجع شيعه و فقهاي شيعه كه نظر اينها بيانگر نظر شيعه است ما پيدا نكرديم.

بيننده:

فقط جواب سوالم را دقيق نگرفتم، ببينيد من اشاره ام به اين بود كه آقاي سجودي جوري صحبت كردند كه قرآن حادث است حالا من مي خواهم بدانم كه اقاي سجودي واقعا اهل سنت است؟ واقعا مسلمان است كه مسلمان را مخلوق مي داند؟

استاد قزويني:

بحث اينكه قرآن حادث است يا قديم و اين فتنه خلق قرآن اينها يك بحثي است كه مفصل است و با اين 5 دقيقه نمي توان مطرح كرد حالا اگر ما فرصتي داشته باشيم در رابطه با فتنه خلق قرآن كه ابوحنيفه را به زندان انداختند، احمد بن حنبل ها را زندان و شلاق و غيره و سياست ها، يك حاكمي مي آمد و مي گفت كه قرآن حادث است و هركس بگويد قديم است بكشيد.

فردا يكي مي آمد و مي گفت كه قرآن قديم است هركس گفته است كه حادث است بكشيد، اينها بازيچه هاي حكومت هاي عباسي بود جامعه را با اين مباحث مشغول كنند و خودشان حكومت كنند.

بيننده: محمد از يزد

ما مثل اينكه وقتي هم نداريم كه بالاخره يك صحبت و بحث علمي مي خواستيم بكنيم كه ظاهرا فرصتي نيست، من مي خواستم عرض كنم در رابطه با مناظره اي كه انجام شد يك چيزي شده كه آقاي سجودي را گفتند يك آدم عادي است من با اين ارتباطي كه داشتيم ايشان من مطمئن هستيم كه ديگر دومي ندارد. نه تو شبكه كلمه تو اين 4 تا شبكه حالا آقاي سجودي را گفتند كه اينجوري ولي به هر حال كس ديگري مسلط تر از ايشان در شبكه ندارند ولي ايشان هم حقيقتا يك آدمي هستند كه بيشتر از همه تحمل دارند و اين احاديثي كه ما مي گوييم اگر ايشان جوابي هم نداشته باشند تحمل مي كنند و پخش مي كند.

ولي شما هم به هر صورت من فكر مي كنم كه حيف است كه ايشان را بخاطر اينكه حالا عالم نيستند و اينها كنار بزنيد و مناظره نشود و اينها مطمئنا با هركس كه مناظره كنند اول آقاي سجودي است بحثي هم روي اين نيست و قبلا هم كه مناظره كردند صف اول ايشان نشسته بودند براي مناظره.

به هر صورت حالا اين صحبت را مي خواستم عرض كنم يكي ديگه آقاي ملازاده است كه ايشان هم كه به هرحال مي دانيد كه چگونه است ايشان خودش دائم در حال فحش دادن و سر وصدا كردن است.

همين بنده خدايي كه زنگ زد به شما و گفت كه شما گفتيد كه بالا كنيد پايين كنيد، اينها همين صحبت هاي آقاي ملازاده است كه مي گويند آقاي قزويني اگر كامپيوتر را از جلويش برداري ديگر هيچ چيز بلد نيست و شما نشان داديد كه اينها همش الكي است.

اين بيننده ها ببينند و عبرت بگيرند كه اينها يك كلمه حرف درست نمي زنند من خودم باهاش 3 جلسه صحبت كردم و ديگر صحبت نكردم، بار اول گفت برو با اسكايپ بيا، گفتم صحبت كن ديگه داريم حرف مي زنيم و 4 تا سوال مي كنيم گفت نه نمي شود بايد با اسكايپ بيايي.

حالا ما كه شاگرد شما هم نيستيم و از همين بيننده ها هستيم و صحبت مي كنيم اين آقاي ملازاده است، چند تا مسئله مطرح كرديم كه اين مسئله اي كه مي گوييد صدقه اي كه از پيامبر مانده است اگر اين صدقه باشد همسران رسول الله هم نمي توانند در آن خانه بنشينند و حتي خلفاي اول و دوم هم كه مسئله دفن شان مشكل پيدا مي كند.

مي گويد شما همه چيز را رها كرديد و يك مشت خاك را گرفتيد و از اين صحبت ها، بعد مي گويد اين سجده اي كه امام پرستان و قبر پرستان مدعي تشيع فلان و فلان، يك بحث علمي بكن يه مثلي بزن ببينيم.

در هر صورت حاج آقا ببخشيد ما وقت شما را گرفتيم.

استاد قزويني:

من يك شعري از علامه قزويني سيد محمد بن سيد مهدي از بزرگان قزوين است متوفاي 1335 كه شعري در رابطه با حضرت زهرا سلام الله عليها دارد كه مي گويد:

قال سليم قلت يا سلمان * هل دخلوا ولم يك استئذان

سليم بن قيس مي گويد از سلمان سوال كردم آيا به خانه زهرا بدون اجازه داخل شدند؟

فقال : إي وعزة الجبار

قسم به عزت خدا بدون خدا وارد خانه زهرا شدند

ليس علي الزهراء من خمار

حتي زهراي مرضيه برسرش چادرش و روسري نبود

لكنها لاذت وراء الباب

زهراي مرضيه رفت پشت در خود را مخفي كرد

رعاية للستر والحجاب

به خاطر اينكه بيگانگان او را به آن شكل نبينند

فمذ رأوها عصروها عصرة * كادت بروحي أن تموت حسرة

آن چنان او را پشت در فشار دادند كه نزديك بود روح از بدن زهرا جدا شود

تصيح يا فضة اسنديني

فرياد زد اي فضه به دادم برس

فقد وربي أسقطوا جنيني

به خدا سوگند محسنم را كشتند

فأسقطت بنت الهدي واحزنا * جنينها ذاك المسمي محسنا

مي گويد دختر پيامبر محسنش را سقط كرد و پشت در آن نازنين به شهادت رسيد.

الأسرار الفاطمية - الشيخ محمد فاضل المسعودي - ص 182

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي زهرا به آبروي زهرا به آبروي زهرا هر چه سريع تر در فرج فرزند زهرا حجة بن الحسن تعجيل بفرما و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليك الفرج



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها