2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
جايگاه اهل بيت در مناظره امام هشتم (ع) در مجلس مأمون
کد مطلب: ٥٣٢١ تاریخ انتشار: ١٨ فروردين ١٣٩٢ تعداد بازدید: 4294
حبل المتین » عمومی
جايگاه اهل بيت در مناظره امام هشتم (ع) در مجلس مأمون

جایگاه اهل بیت در قرآن، برتری امامت بر نبوت
حبل المتين 92/01/18

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ : 92/01/18

مجري:

مباحث ما همان مباحث امامت بود كه به صورت سلسله اي پيگيري مي شد و تقديم شما عزيزان مي شد در جلسات قبل هم كه بحث به خلافت انتخابي يا انتصابي كه آيا واقعا ما بايد امام را انتخاب كنيم يا از طرف خداوند نصب مي شود اينها مباحثي بود كه مطرح كرديد كه من براي اينكه ارتباط برقرار شود با جلسات قبل از حضرت استاد خواهش مي كنم كه خلاصه اي از مباحث قبل را بفرمايند انشاءالله سوالات جديد را خدمت شما تقديم مي كنم.

استاد قزويني:

در رابطه با قضيه اينكه آيا خلافت انتخابي است يا انتصابي است ما در اين رابطه آياتي را كه در رابطه با حضرت آدم و حضرت داوود بوده است از سوره بقره آيه 30، سوره ص آيه 26 كه خداي عالم خلافت حضرت داوود و آدم را به خودش نسبت مي دهد:

إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

من در زمين مي خواهم خليفه قرار بدهم

نسبت به داوود مي فرمايد:

إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ

و گفتيم كه امام قرطبي هم مي گويد اين آيه 30 سوره بقره در حقيقت اصل در نصب امام و خليفه اي است كه واجب الاطاعة است و مطالبي آورديم تا آنجايي كه ايشان مي گويد اين قضيه خلافت ركني از اركان دين است قضيه حضرت موسي را آورديم كه ايشان مي گويد:

خدايا تو از خانواده من برادرم هارون را وزير و جانشين من قرار بده و بعد از آنكه خداي عالم پاسخ مثبت به او مي دهد:

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَي

سوره طه آيه 36

ايشان به برادرش مي گويد:

وَقَالَ مُوسَي لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي

سوره اعراف آيه 142

و همچنين قضيه حضرت طالوت را ما مطرح كرديم كه خداي عالم در قرآن داستانش را مطرح مي كند كه وقتي بني اسرائيل از پيامبرشان جناب اشموئيل مي خواهند بر اينكه يك فرماندهي براي آنها انتخاب كند

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا

يا

انَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ

همه نسبت به خداي عالم مي دهند.

سوره بقره آيه 247

در قضيه حضرت ابراهيم هم گفتيم كه همان گونه اي كه نبوت حضرت ابراهيم به جعل الهي و انتخاب الهي است

وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا

سوره مريم آيه 49

امامت حضرت ابراهيم هم

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

منتسب به خداي عالم است. و بعد عرض بر اينكه امامت در اينجا به عنوان عهد الهي مطرح است

لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

وقتي حضرت ابراهيم مي گويد

وَمِنْ ذُرِّيَّتِي

آيا اين امامت به ذريه من هم مي رسد يا نه، خدا نفرمود مي رسد يا نمي رسد بلكه فرمود:

اين عهد من نگفت امامت، اين عهد من به ظالمين نخواهد رسيد.

سوره بقره آيه 124

اين را هم ما مفصل مطرح كرديم و بعد قضيه اينكه آيا امامت در فرزندان صالح حضرت ابراهيم هست اين را هم ما گفتيم كه همين امامتي كه

لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

مي گويد:

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ

اينها را ما صالح قرار داديم

وجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا

هم صالح بودن انها به دست خداست كه همان مقام عصمت و بالاترين مرتبه كمال است و هم امامت آنها هم مربوط به جعل الهي است.

سوره انبياء آيه 72-73

نسبت به نبي مكرم هم

انَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ

آنجايي كه

وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آَمَنُوا

سوره آل عمران آيه 68

گفتيم مراد از والذين آمنوا ائمه عليهم السلام هستند طبق روايت صحيح كافي جلد 1 ص 416 و صحيح بخاري هم در ذيل آيه 33 آل عمران كه مي گويد:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَي آَدَمَ وَنُوحًا وَآَلَ إِبْرَاهِيمَ وَآَلَ عِمْرَانَ

اينجا مي گويد و آل ياسين كه مراد آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم است.

اينها بحث هايي بود كه ما قبل از مسافرت اين برنامه را داشتيم. خب عزيزان ما كه در اين يك هفته مرتب مي گفتند كه چطور شده و چرا برنامه تكراري است؟ نه ما بعضا مسافرت هاي ضروري كه پيش مي آيد ما در خدمت آقاي محسني و ابوالقاسمي سفري داشتيم به ديار دوستان هم زبان خود تركيه و حدود 60-70 نفر از علما از سطح كشور از آنكارا و جاهاي ديگر به استانبول آمدند كه يك هفته خدمت اين دوستان عزيزمان بوديم با توجه به آغاز تبليغات شوم وهابيت در اين ديار الحمدلله كاري شد كه همه دوستان عزيزمان اظهار خوشنودي و رضايت مي كردند كه انشاءالله ما 60-70 تا نيروي ورزيده و آشنا به مباني كفر وهابيت انشاءالله طوفاني عليه وهابيت در سرزمين تركيه آغاز شد و ادامه خواهد يافت به حول و قوه الهي.

اينكه ما هفته گذشته 3 تا از برنامه هاي ما هم قضاوت با شما، هم حبل المتين تكراري شد خواستيم عذر خواهي را بينندگان عزيزمان داشته باشيم.

مجري:

قضيه اي كه امام رضا عليه السلام با علماي اهل سنت داشتند، مامون يكي از كارهايي كه مي كرد علما را چه علماي اهل سنت و چه علماي اديان ديگر را جمع مي كرد و امام رضا عليه السلام را مي آوردند و مباحث را مطرح مي كردند و شايد ايشان قصدش قصد سوئي بود كه مثلا بخواهند امام رضا را مغلوب كنند ولي خب خدا از آن طرف هم چون حقانيت اهل بيت را دنبال مي كند خب امام رضا همه آنها را مغلوب مي كردند.

يكي از مباحثي كه در اين مجالس مطرح شده است در رابطه با همسنگ بودن آل محمد عليه السلام با پيامبران است كه امام رضا به آيات قرآن احتجاج كرده است.

لطف بفرماييد در اين زمينه براي ما قضيه را توضيح دهيد.

استاد قزويني:

اما بحث امشب ما كه همانطوري كه برادر بزرگوارم جناب آقاي محسني عزيز اشاره كردند بحث اينكه آيا جايگاه اهل بيت عصمت و طهارت در قرآن كجا است ما روايت كاملا صحيحي داريم از ريان بن صلت كه روايت مفصلي است كه مامون جلسه اي را تشكيل داد و علماي بزرگ عراق و خراسان را هم جمع كرده بود تا با امام هشتم سلام الله عليه مناظره داشته باشند.

پس معلوم مي شود كه قضيه مناظره گذشت از اينكه يك منطق قرآني است، حضرت ذات اقدس ربوبي خودش مناظرات و گفتگوي خودش را با شيطان مطرح مي كند و گفتگو و مناظره بين آدم و شيطان، مناظرات متعدد حضرت ابراهيم با مشركين و كفار و آفتاب پرستان و غيره، مناظرات متعددي از حضرت موسي با فرعونيان، مناظرات متعددي از نبي مكرم صلي الله عليه و آله وسلم با كفار قريش و نصاراي نجران و علماي ديگر.

اين قضيه بوده و حتي مناظرات متعددي بين خليفه دوم با ابن عباس در كتب شيعه و سني مطرح است، مناظرات متعددي بين علماي اهل سنت بوده كه حالا اگر يك وقتي فرصت شود تاريخ مناظره را مطرح مي كنم و اينكه اين قضيه يك قضيه اي بوده كه هم سبقه قرآني دارد و هم سيره انبيا و علماي و بزرگان چه شيعه و چه سني دارد.

چون بحث هايي كه يك طرفه مطرح مي شود چون هركس تنها به قاضي رود خوشنود بازمي گردد.

فرض ما مي آييم در اين شبكه مطالبي را مطرح مي كنيم شايد براي شيعه خيلي خوشايند باشد ولي يك سني مي گويد اگر علماي ما اينجا بودند جواب مي دادند، مطالبي در شبكه هاي سني يا وهابي مطرح مي شود كه شايد براي يك عده از وهابي ها و يا سني زده ها خوشايند باشد ولي شيعه وقتي مي شنود مي گويد اگر علماي ما بودند پاسخ مي دادند.

ولي اگر جلسه جلسه علمي و مناظره و چهره به چهره بود و عالم شيعي و سني و يا وهابي با هم به گفتگو پرداختند هم براي شيعه قضيه روشن مي شود و هم براي اهل سنت روشن مي شود.

من در اينجا لازم مي دانم از برادرمان جناب آقاي سجودي تشكر كنم كه اين باب را باز كردند و اميدوارم كه انشاءالله شياطين تحريك نكنند كه اين باب بسته شود و ما اين را به فال نيك مي گيريم و من خيلي از اينكه دوستان آنجا زنگ مي زنند يا اينجا زنگ مي زنند بحث پيروزي و اين امثال اين قضايا من دوست دارم اين مسائل مطرح نشود كه اصلا بحث بحث پيروزي و شكست نيست بلكه روشن شدن حقايق است كه اگر اين برنامه ها به صورت علمي و دوستانه مستدل و مستند مطرح شود هم براي شيعه مفيد است و هم براي اهل سنت كه حجت تمام مي شود يعني شيعه مي آيد سخن يك كارشناس وهابي را مي شناسد و خوب قضاوت مي كند و يا شيعه مي شنود قضاوت مي كند.

اينجا ما بياييم مانور دهيم كه چنين و چنان است شايد زياد خوشايند و زيبنده نباشد و اضافه من مي ترسم اين تلفن هايي كه مي شود چون من يك مقداري بد خواب شده بوديم و تا 2 نصف شب مشغول كار بودم و تكرار برنامه اين آقايان را نگاه مي كردم مي ديدم هركسي كه زنگ مي زند شيعه يا سني باشد بعضا چه بسا الفاظي كه زيبنده نيست من حداقل عزيزاني كه از بنده حرف شنوي دارند تقاضا مي كنم كه الفاظشان متناسب با فرهنگ اهل بيت و فرهنگ قرآني باشد

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا

سوره بقره آيه 83

بله اگر يك مطلبي در كتابهاي آقايان است مستند و مستدل بخواهيد مطرح كنيد آن آقايان برنجند يا نرنجند خيلي زياد رنجش آقايان براي ما ملاك نيست ولي اينكه ما بياييم از خودمان يك مطالب تند و نادرستي مطرح كنيم و باعث رنجش ديگران باشيم قطعا اين كار مرضي خداي عالم و مرضي اهل بيت و آقا ولي عصر ارواحنا فداه نيست و من انشاءالله اميدوارم اين برنامه مناظره و يا گفتگوي دوستانه در آن كه بين دوشبكه باز شد اميدوارم كه خدا توفيق دهد و شياطين و خناس ها مانع ادامه اين كار نشوند و اين دري كه گشوده شده است مسدود نشود.

به هرحال آقا امام هشتم سلام الله عليه در گفتگويي كه با علماي عراق و خراسان در جمعي كه مامون هم در آنجا بود داشت نسبت به قضيه اهل بيت روايت خيلي مفصل است و اگر يك وقتي باشد كل روايت را براي دوستان مي خوانيم يا عيون اخبار الرضا را آقايان ببينند صفحه 214 جلد دوم، يا از علماي اهل سنت جناب قندوزي حنفي در ينابيع الموده جلد اول صفحه 142 اين قضيه را مفصل آورده است.

در اين كه آيا جايگاه اهل بيت در قرآن است يا نه امام هشتم سلام الله عليه فرمود:

فقال أبو الحسن : نعم، أخبروني عن قول الله ( عز وجل ) : (يس والقرآن الحكيم إنك لمن المرسلين علي صراط مستقيم )، فمن عني بقوله ( يس ) ؟

امام رضا از علماي اهل سنت پرسيد به من بگوييد ياسين و القرآن الحكيم مراد از آن چه كسي است؟

قالت العلماء : ( يس ) محمد صلي الله عليه وآله وسلم لم يشك فيه أحد .

بدون شك مراد از ياسين رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم است.

بعد امام هشتم سلام الله عليه فرمود: اگر مراد از ياسين نبي گرامي است خداي عالم بر محمد و آل محمد فضلي را عطا كرده كه :

لا يبلغ أحد كنه وصفه إلا من عقله

هيچ كسي نمي تواند به آن كنه وصف مقام محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم برسد الا كسي كه عقل خودش را به كار بيندازد.

دليلش چند تا آيه از سوره صافات را آقا امام هشتم سلام الله عليه قرائت فرمودند. گفت خداي عالم در قرآن دارد:

سَلَامٌ عَلَي نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

درود بر حضرت نوح

صافات آيه 79

و همچنين

سَلَامٌ عَلَي إِبْرَاهِيمَ

دومين پيامبري را كه خدا سلام داده است حضرت ابراهيم است.

صافات آيه 109

سلام علي موسي و هارون

سلام بر حضرت موسي و حضرت هارون

سوره صافات آيه 120

ولم يقل : سلام علي آل نوح . ولم يقل : سلام علي آل إبراهيم .

خداي مكرم فقط بر نبي گرامي حضرت نوح و حضرت ابراهيم و موسي و هارون سلام فرستاد و بر آل آنها سلام نفرستاد و لكن نسبت به آل ياسين كه همان آل محمد صلي الله عليه و اله وسلم است در سوره صافات آيه 130 فرمود:

سلام علي إل ياسين

يعني آل محمد صلي الله عليه و اله وسلم

پس معلوم مي شود كه آل محمد همسنگ و هم تراز انبيا است.

شما ببينيد سلام به حضرت نوح، سلام به حضرت ابراهيم، سلام به حضرت موسي و سلام به حضرت هارون، سلام به آل اين پيامبران نفرستاده است ولي به ياسين كه مي رسد مي فرمايد:

سلام علي آل ياسين

بعد مامون از پاسخ امام هشتم سلام الله عليه خوشحال مي شود و مي گويد:

فقال المأمون : لقد علمت أن في معدن النبوة شرح هذا وبيانه

اينكه آل محمد معدن نبوت هستند و توضيح آيات الهي هم به عهده اين بزرگواران است.

در اينجا آقا امام هشتم سلام الله عليه به صراحت مي فرمايد: سلام علي آل ياسين در صافات مراد آل رسول گرامي صلي الله عليه و آله وسلم است.

ينابيع المودة لذوي القربي - القندوزي - ج 1 ص 142

مجري:

اگر بخواهيم اين را در كتب برادران اهل سنت مخصوصا كتب تفسيري شان اين آيه 130 سوره صافات را بخواهيم نگاه كنيم آيا مطالبي را مي توانيم به بينندگان تقديم كنيم يا نه؟

استاد قزويني:

ببينيد ما يك مشكلي كه داريم عزيزان توجه ندارند در زمان رسول گرامي صلي الله عليه و آله وسلم اين آيات قرآني اعراب نداشت و بعدا گذاشته شده است و البته يكي از دوستانمان كه در ايام عيد نوروز مشرف بودند به عتبات عاليات گفتند در كتابخانه آيت الله اميني رضوان الله تعالي عليه و همچنين كتابخانه اميرالمؤمنين قرآني است به خط اميرالمؤمنين و با اعراب گذاري خود حضرت كه انشاءالله اميدواريم يك تصويري را دوستان ما تهيه كنند وبه حول و قوه الهي بتوانيم در اين شبكه نمايش دهيم و همچنين در موزه آستان قدس رضوي هم قرآني به دست خط آقا علي بن موسي الرضا سلام الله عليه موجود است و اين را هم به دوستان گفتيم كه اگر بتوانند يك نسخه اي از آن فتوكپي و تصويري بگيرند و منتشر شود خيلي با ارزش است.

حالا اگر كسي هم پيدا شود اين را چاپ كنند البته اينها به خط كوفي خط زمان صدر اسلام چه براي آقا اميرالمؤمنين باشد و چه علي بن موسي الرضا به نظر من اين بالاترين هديه اي است براي همه مسلمانان به ويژه همه شيعيان و ما پيشاپيش اين مژده را مي دهيم و دعا هم مي كنم كه در اين زمينه بتوانيم موفق باشيم.

پس در زمان نبي مكرم قرائت معلوم نبود چگونه بود يعني مشخص نيست كه آيا رسول اكرم وامسحوا بروسكم و ارجلَكم خوانده است يا ارجلٍكم خوانده اند.

قراء صدگانه يا دهگانه آمده اند يكي گفته است اين گونه مي خوانيم و يكي هم گفته است كه اين گونه مي خوانيم. مثلا مالك يوم الدين يا ملك يوم الدين.

حتي برخي از قرائاتي كه جناب خليفه دوم در نمازشان مي خواندند:

وكان عمر يقرأ غير المغضوب وغير الضالين

، أبو القاسم الحسين بن محمد بن المفضل الأصفهاني، محاضرات الأدباء ج 2، ص 449

و حال اينكه اصلا به قول اين آقايان قرائت شاذه بوده است و حالا اين قرائت شاذه چه قرائتي است كه جناب خليفه در نماز يوميه نمازش را با قرائت شاذه مي خواند اين خودش جاي تامل و سوالي است كه از آن سوالات بي پاسخ است.

به هر حال در همين آيه 6 سوره مائده هم مفصل ما آورديم 5-6 تا از قراء مي گويند:

و امسحوا بروسكم و ارجلِكم

يعني اگر اين گونه باشد قطعي است كه مسح براي پا ضرورت دارد گرچه اگر به نصب هم بخوانند طبق آن عبارتي كه ما آورديم از فخر رازي و ديگران عطف بر محل بروسكم است كه منصوب است.

به هرحال يكي مشكلاتي كه در قرائت قرآن است اين آيه 130 سوره صافات آوردند:

سَلَامٌ عَلَي إِلْ يَاسِينَ

اين هم جاي تامل دارد ان كساني كه به اين شكل خوانده اند روي چه اصلي بوده است؟

همين آيه 130 كه الان در قرآن هاي موجود سلام علي الياسين است طبري مي گويد:

وقرأ ذلك عامة قراء المدينة

عموم قاريان مدينه مي خوانند سلام علي آل ياسين

سلام علي آل ياسين بقطع آل من ياسين

يعني آل جدا ياسين هم جدا، عموم قاريان مدينه سلام علي الياسين نمي خوانند بلكه سلام علي آل ياسين مي خواندند.

تفسير الطبري ج 23، ص 96

خب اين آقايان بيايند به ما جواب دهند كه اگر عموم قراء سلام علي آل ياسين مي خواندند چرا در اين قرآن موجود سلام علي آل ياسين نيست بلكه سلام علي الياسين است؟

اين جامع البيان جلد 23 صفحه 115 آقاي ابن تيميه هم كه در منهاج السنه خود جلد 7 صفحه 178 و 179 مي گويد:

تفسير طبري از تفاسيري است كه:

تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير

جناب امام قرطبي و جناب آقاي شوكاني كه:

قرأ نافع وابن عامر والأعرج وشيبة علي آل ياسين باضافة آل بمعني آل ياسين

خب بفرماييد اين آقايان هم از بزرگان اهل سنت هستند و از قراء مشهور هستند كه مي فرمايند اين قراء گفته اند آل ياسين نه الياسين.

فتح القدير ج 4، ص 409

تفسير قرطبي ج 15، ص 118

آقاي ابن ابي حاتم از جناب حسن بصري مي گويد:

يس و القرآن الحكيم تا آنجايي مي آيد مي گويد كه خداي عالم قسم مي خورد به هرچه بخواهد

ثم نزع بهذه الآيه سلام علي آل ياسين كانه يري انه سلم علي رسوله

تفسير ابن ابي حاتم ج 10 ، ص 3188

تفسير ابن ابي حاتم هم از همان تفاسيري است كه ابن تيميه در همان آدرسي كه داديم مي گويد:

تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير

باز ابن ابي حاتم در جلد 10 صفحه 3225 از ابن عباس مي گويد:

سلام علي آل ياسين

مي گويد مراد آل محمد همان آل ياسين است.

همين را جناب آقاي آلوسي وهابي هم همين قضيه را به اين شكلي مطرح مي كند جلد 23 ص 142.

باز جناب آقاي قرطبي از ابن عباس و عبدالله مسعود و غيره مي گويد:

أن معناه يا إنسان و قالوا في قوله تعالي: سلام علي آل ياسين اي علي آل محمد.

از اين واضح تر و روشن تر؟

تفسير قرطبي جلد 15 صفحه 4

ابن كثير دمشقي سلفي متوفاي 774 مي گويد:

سلام علي آل ياسين

يعني آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم

تفسير ابن كثير جلد 4 ، ص 22

فتح القدير شوكاني ج 4 ، ص 359

حاكم حسكاني از ابن عباس نقل مي كند و مي گويد:

سلام علي آل ياسين قال علي آل محمد

شواهد التنزيل ج2، ص 165

باز از اميرالمؤمنين مي گويد:

ياسين: محمد و نحن آل ياسين.

مراد از ياسين رسول اكرم است و مراد از آل ياسين ما آل محمد صلي الله عليه و آله وسلم هستيم.

شواهد التنزيل جلد 2، ص 167

جناب آقاي حسكاني هم ملتزم است كه در تفسير خود فقط احاديث صحيح را نقل كند.

باز از ابومالك قفاري مي كند كه:

(سلام علي آل ياسين) (قال) هو محمد و آله اهل بيته

شواهد التنزيل ج2، ص 169

اين ديگر خيلي قضيه را روشن و واضح مي كند، سلام علي آل ياسين نه الياسين.

و بحث ديگر جناب آقاي ابن حجر هيثمي يك نكته ظريفي دارد از فخر رازي نقل مي كند كه مي گويد: اهل بيت پيامبر با پيامبر در 5 چيز همسنگ هستند:

يكي در نماز كه ما در سلام مي گوييم السلام عليك ايها النبي، خب قطعا اين سلام نماز ما هم طبق وحي صورت گرفته چون كه پيامبر اكرم

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي

سوره نجم آيه 3-4

پيامبر گفته بگوييد السلام عليك ايها النبي يعني قال الله قولوا

و همچنين در قرآن هم سلام علي آل ياسين آمده است.

پس آل محمد با رسول اكرم در سلام دادن هم تراز هستند و همچنين در صلات صلوات بر اينها در تشهد كه مي گوييم اللهم صل علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم كه صلوات ابراهيمي است.

همچنين در طهارت كه خداي عالم خطاب به نبي مكرم مي گويد:

طه

سوره طه آيه 1

مراد از طه يعني يا طاهر

نسبت به اهل بيت هم مي گويد:

وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

سوره احزاب آيه 33

و همچنين در تحريم صدقه همانطور كه بر رسول اكرم صدقه حرام است بر آل محمد هم حرام است.

همچنين در محبت كه قرآن نسبت به نبي مكرم مي گويد:

فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ

تبعيت كنيد از من تا خدا شما را دوست داشته باشد.

سوره آل عمران آيه 31

همچنين در سوره شوري هم مي گويد:

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي

سوره شوري آيه 23

پس نبي گرامي با اهل بيت عصمت و طهارت در اين 5 چيز در سلام و صلوات و طهارت و تحريم صدقه و محبت يكسان هستند.

صواعق محرقه ج 2 ص 436

بعد آقاي ابن حجر هيثمي متوفاي 974 از علماي بزرگ شافعي مي گويد:

در آيه چهارم كه مراد صافات آيه 24 است مي گويد:

وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

مردم را در قيامت نگه داريد تا از اينها مواخذه شود

بعد مي گويد يعني چه؟ از چه چيزي مي خواهند سوال كنند؟ از آقاي ابوسعيد خدري مي گويد پيامبر اكرم فرمود:

وقفوهم انهم مسئوولون عن ولاية علي

يعني چيزهايي كه فرداي قيامت سوال مي كنند از ولايت علي بن ابي طالب است و اين كلام آقاي كليني و شيخ طوسي و علامه مجلسي و حلي نيست. اين آقايان بيايند و دهانشان را باز كنند و شروع كنند به فحاشي كردن، اين عبارت آقاي ابن حجر هيثمي است كه ملتزم به اين مضامين است. بعد مي گويد:

و كأن هذا هو مراد الواحدي بقوله روي في قوله تعالي (وقفوهم انهم مسئوولون) اي عن ولاية علي و اهل البيت

خب اين مشخص است كه عبارتي كه جناب آقاي واحدي در اسباب النزول آورده كه در آيه شريفه

وقفوهم انهم مسئولون

سوره صافات آيه 24

گفته كه مسئولون از چه چيزي سوال مي كنند فرداي قيامت؟ از ولايت علي و اهل بيتش

اين را برادر شيعه، برادر سني اين را داشته باش. اين جمله كه به گوشت رسيد من گمانم ديگر حجت تمام است و فرداي قيامت اگر بگويي من نمي دانستم مي گويند آقا فلان روز و فلان ساعت و فلان دقيقه اين روايت را از قول جناب آقاي ابن حجر هيثمي نقل شد كه ايشان آورده وقفوهم عندهم مسئولون يعني از ولايت علي بن ابي طالب.

و مفصل است داستان، آقايان مي توانند كتاب الصواعق المحرقه ابن حجر جلد 2 صفحه 437 را ببينند.

اين خلاصه سخن در رابطه با اين قضيه بود.

مجري:

آيا امامت بالاتر از نبوت است يا خير؟

استاد قزويني:

در اين رابطه شما ببينيد در رابطه با حضرت ابراهيم كه قرآن مي گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

خب حضرت ابراهيم كي به نبوت رسيده است؟ اين را عزيزان چند تا آيه را من كنار هم مي گذارم و قضاوت را به عهده بينندگان مي گذاريم.

در رابطه با اينكه حضرت ابراهيم در آن روز موعود كه همه از شهر بيرون رفتند و تبر گرفت و رفت و بت ها را شكست

قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا

چه كسي آمد اين بت هاي ما و خدايان دروغي ما را به هم زد؟

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًي

فتي يعني جوان كه به او مي گويند ابراهيم او همچنين كاري را كرده است.

سوره انبياء آيه 59-60

پس معلوم مي شود كه حضرت ابراهيم در همان جواني پيامبر بوده و به عنوان نبي مردم را دعوت كرده و آمده اين بت ها را شكسته است.

از آن طرف هم حضرت ابراهيم تا سن پيري فرزند نداشت وقتي ملائكه مي آيند به حضرت ابراهيم بشارت فرزند مي دهند كه خدا به تو اسحاق و اسماعيل مي خواهد بدهد:

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي

داريد من را بشارت فرزند مي دهيد ؟

عَلَي أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ

من ديگر پير شدم و ديگر اصلا در آن سني كه بچه دار شوم نيستم.

سوره حجر آيه 54

و همچنين همسرش بر مي گردد

وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ

همسر حضرت ابراهيم ايستاده بود و مي خنديد و او را بشارت به اسحاق داديم و بعد از اسحاق به يعقوب

قَالَتْ يَا وَيْلَتَي أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ

چه بشارتي به من مي دهيد من ديگر پيرزن هستم. آيا من ديگر در اين سن پيري مي توانم بچه دار شوم؟

وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا

اين همسر من ديگر پير شده است و از كار افتاده است.

إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ

اين چيز خيلي شگفت آور است كه من پيرزن و همسر پيرمرد داريد به من بشارت فرزند مي دهيد.

سوره هود آيه 71-72

پس اينها مشخص است كه حضرت ابراهيم در دوران جواني مي رود بت مي شكند.

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًي

و تا سن پيري هم بچه نداشته است و خودش هم مي گويد:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ

خدا را شاكرم كه به من در سن پيري فرزند داده است.

سوره ابراهيم آيه 39

و همچنين خداي عالم دارد:

وَإِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ

حضرت ابراهيم پيامبر را ما امتحان كرديم به كلمات

فَأَتَمَّهُنَّ

از تمام اين امتحانات موفق پيروز و سربلند در آمد. بعد از آن كه سربلند در آمد گفتيم:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

و خب يكي از بالاترين امتحان، سخت ترين امتحان و مشكل ترين امتحان قضيه دستور ذبح حضرت اسماعيل بوده است

قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَي فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ

اي پس من در خواب ديدم كه به من دستور دادند كه تو را ذبح كنم كه اسماعيل هم مي گويد:

افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ

ما را انشاءالله از صابرين خواهي يافت من حرفي ندارم، من مطيع فرمان تو هستم.

سوره صافات آيه 102

مشخص است بر اينكه حضرت ابراهيم در دوران جواني به نبوت رسيده و امتحاناتي را پس داده و بعد از آنكه پيامبر بوده و امتحانات را پس داده و بچه دار هم شده است خداي عالم بعد از امتحانات مي گويد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

سوره بقره آيه 124

پس معلوم مي شود كه مقام امامت بالاتر از نبوت است.

و مهمتر از همه اينها وقتي حضرت ابراهيم نبي مي شود نمي گويد خدايا و من ذريتي، ولي وقتي به امامت مي رسد از كبر و عظمت مقام امامت مي گويد خدايا اين مقام بزرگ آيا به فرزندان من هم خواهد رسيد يا خير؟

و اينها همه نشان مي دهد بر اينكه حضرت ابراهيم بعد از آنكه نبي بوده دوران امتحانات را گذرانده و سني از او گذشته و بعد از آن امتحانات خداي عالم او را به مقام امامت نايل كرده و اضافه بر اينكه ما معتقديم نبي گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هم نبي بوده و هم امام بوده است.

همين امامت حضرت است كه در آيه 6 سوره احزاب

النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

سوره احزاب آيه 6

از همين جا است كه در حديث غدير خم هم از مردم سوال مي كرد:

أَلَسْتُ أَوْلَي بِكُمْ من أَنْفُسِكُمْ

بعد از آن مي گويد:

مَنْ كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ

المعجم الكبير ج 5، ص 195، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني

و امثال اين قضايا. اين خلاصه جواب اين بزرگوارمان جناب آقاي محسني عزيز.

بيننده: عبدالله پور از خرمشهر

اول از همه از مسئول وصل كردن تلفن تشكر مي كنم. آخه من يك مقدار عصباني بودم چون 2 سال است كه پشت خط هستم و عصباني بودم ولي ايشان با حسن نيت و اخلاق علوي واقعا من را شرمنده خود كردند و از همين جا دست ايشان را مي بوسم و معذرت مي خواهم.

والله تبريك بگويم براي مناظره چون آقاي سجودي كه واسه مناظره چيزي ندارد و ايشان هم خودشان همين طوري از قبل باخته بودند و همان 5 ثانيه اول آقاي عباسي با يك آيه به قول معروف شستند و روفتند و بعدش هم من از آقاي عباسي واقعا تشكر مي كنم چون واقعا يك شيعه واقعي هستند.

مجري:

البته آقاي عبدالله پور حاج آقا هم تذكر دادند اين مباحث را اجازه بدهيد باز شود و ما نگوييم كه چه كسي پيروز شدو چه كسي مغلوب، اگر اين دريچه باز باشد و مطالب گفته شود و هم آنها حرف خود را بزنند و ما هم حرف خود را قضاوت را براي شما عزيزان خواهيم گذاشت و اگر ما بخواهيم جانب يك طرف را بگيريم و طرف ديگر را مسخره كنيم كه باعث شود كه آنها زده شوند و ادامه ندهند.

به قول حاج آقا ديگر آقايان بيايند اين دريچه را ببندند شايد خيلي پسنديده نباشد و ما درخواست مي كنيم از آن آقايان كه اين در باز باشد تا بتوانيم مباحث را خيلي دوستانه و در جلو چشم همه عزيزان مطرح كنيم و قضاوت هم به شما بينندگان عزيز مربوط مي شود.

بيننده: زارعي از همدان

تبريك اين عزيزان را لطفا به مناظره اي كه در مفتضح نمودن وهابيت صورت گرفت و تشكر از اساتيد شبكه جهاني ولايت را پذيرا باشيد.

اول عرضم اينكه ما چند روز قبل خدمت آقاي نعثل العلما رسيديم آقاي نعثل بعد از سلام و عليك ما را قطع كردند و گفتند كه:

لا مرحبا بكم

هيچ وقت به شما خوش آمد نمي گوييم

اما آقاي حيدري بدانيد ما براي كسر نواصب هم كه شده باز هم خدمت شما خواهيم رسيد حتي اگر شما به ما خوش آمد نگوييد.

مطلب دوم من به آقاي سجودي اول يك تبريك بگويم كه لااقل اين جرات را داشتند مثل آنهايي كه در خرابه هاي سقيفه پنهان شدند لا اقل اين يك بار را جرات كردند كه با شيران ولايت در شبكه ولايت صحبتي را بكنند هرچند كه مفتضح شدند و مانند كسان ديگر از عكس علماي شيعه هم نترسيدند.

مطلب بعد اينكه جناب آقاي سجودي اهانتي را فرمودند به يكي از ائمه بزرگوار و به قبر مطهر اين امام بزرگوار كه من به خاطر اينكه جريحه دار نشوند عزيزان شيعه اسم نخواهم برد.

ادعا كردند كه ضريح ايشان از پول ماليات زنان روسپي ساخته شده است و يك همچين ادعاي مضحك و وقيحانه اي را كردند.

اولين مطلبي كه اين را اثبات مي كند ما از روايات متعدد داريم كه رسول گرامي اسلام فرمود:

علي جان تو و فرزندان تو را دوست نمي دارند مگر كساني كه طاهر الولادة باشند و بغض شما را ندارند مگر كساني كه خبيث الولاده باشند.

پس با توجه به اين روايات مطمئن هستيم كه جناب آقاي سجودي ولادت طاهري ندارند و در اين شكي نداريم.

اما مطلب بعد اينكه ايشان فرمودند كه من مادرم مي رود به زيارت امامزاده سيد خليل در شهر لنگرود خودشان، جناب آقاي سجودي من از شما سوال مي كنم كه آيا مادر شما هم كه به امامزاده سيد خليل مي روند آن نذر و نذوراتي كه مي برند آيا از ماليات روسپي گريشان است؟ آيا واقعا ايشان هم از روسپي گري خودشان آن پول ها را در ضريح مي ريزند؟ اگر اين را انشاءالله شما در برنامه آينده جواب داديد يا اينكه شما فقط به خاطر اينكه خودتان را به فضاحت بكشيد اين مباحث را مطرح مي كنيد.

اميدوارم كه از اين قياس هاي مع الفارق و اين قياسي كه شما فرموديد واقعا قياس مع الفارقي بود و اميدوارم كه شما يك سري به نسب خودتان به پدر و مادر خودتان بزنيد ببينيد اتفاقاتي به هر حال افتاده در زماني كه پدر بزرگوار در مسافرتي تشريف داشتند يا خير.

اما بدانيد كه ما هميشه در هر جايي كه باشيم از ولايت مولانا اميرالمؤمنين و مظلوميت شان و ائمه طاهرين دفاع خواهيم كرد در هرجايي كه باشيم و انشاءالله شما نواصب روسياه را روسياه تر خواهيم كرد.

اگر استاد قزويني هم در اين زمينه توانستند يك تعليقي بزنند ممنون مي شويم و گرنه كه شما را به خداوند منان مي سپاريم عرض سلام مجدد دوستان در سالن نداي شيعه خدمت شما و خدا يار و نگهدار شما باشد.

استاد قزويني:

البته اين را بينندگان عزيز داشته باشند كه اين آقايان وقتي كه ميدان را خالي مي بينند شروع مي كنند به هتاكي و اهانت و جسارت و واقعا نمي دانيم اينها دنبال چه مي گردند و حداقل اين حرف ها و اهانت هايي كه اينها دارند چه حيدري، چه ايشان و چه خدمتي دارند نسبت به ائمه عليهم السلام و نسبت به حضرت مهدي ارواحنا فداه حداقل اين ماده بَوَرَ را در كتاب هاي لغت نگاه كنند كه ديگر فرهنگ شده است و من نمي خواهم روي كتاب هاي روايي بروم. از ابوسعيد خدري كه مي گويد:

كنا معاشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم عليا عليه السلام

أسني المطالب ص 58

ما امتحان مي كرديم فرزندان خود را با حب علي بن ابي طالب و اگر فرزندي به دنيا مي آمد و علي را دوست نداشت مي فهميدم كه از زنا متولد شده است.

آقايان مراجعه كنند كتاب النهاية ابن اثير جزري و لسان العرب ابن منظور و تاج العروس زبيدي و ديگران و در روايتي كه جناب محب الدين طبري آورده است در الرياض النضرة جلد 2 صفحه 189 از نبي مكرم كه نسبت به اهل بيتش مي گويد:

لا يحبهم إلا سعيد الجد، طيب المولد، ولا يبغضهم إلا شقي الجد، ردي الولادة

بعد راجب به زيد بن يسع مي گويد كه آيا اين را از پيامبر شنيدي؟

قال أي ورب الكعبة

بله قسم به خداي كعبه از نبي مكرم شنيدم.

فرائد السمطين جلد 2 صفحه 40

خوارزمي مناقب صفحه 297

و بزرگان ديگر هم اين روايت را آوردند. اگر شما بحث علمي داريد بفرماييد و مطرح كنيد كه ما اين سوالات را داريم. حالا انشاءالله در رابطه با اين قضيه اي كه اين آقا مطرح كردند اين امامزاده ها چنين و چنان هستند و ما از كجا معلوم اينها اهل بهشت هستند؟ خب الحمدلله جناب آقاي عباسي ما شكر خداي عالم جواب كافي را دادند و من گمان نمي كنم كه ديگر نيازي به پاسخ باشد.

ولي من فقط يك نكته را جناب آقاي سجودي بزرگوار اگر شما به كتابهاي همين پيامبر و خداي خود آقاي ابن تيميه مراجعه مي كرديد ايشان هم حتي نسبت به قبور صالحين حرفي دارد كه ديگر مسئله را روشن كرده است كه مي گويد:

ما يروي من أن قوما سمعوا رد السلام من قبر النبي صلي الله عليه وسلم أو قبور غيره من الصالحين

اينكه در قبر صالحين اينها سلام مي دادند و جواب سلام را مي شنيدند يا سعيد بن مسيب اذان را در ليالي حره از قبر مطهر نبي مكرم مي شنيد همين خداي شما ابن تيميه مي گويد:

فهذا كله حق

بعد مي گويد:

ليس مما نحن فيه

بحث ايشان در رابطه با اينكه استحباب دعا در كنار قبور است، بعد مي گويد:

والأمر أجل من ذلك وأعظم

اينكه صالحين يا نبي مكرم به سلام مردم جواب بدهند و سلام دهنده هم بشنود سلام را اين خيلي واضح و روشن است. بعد ايشان مفصل مي آيد در رابطه با قضاياي ديگر توضيح مي دهد و مي گويد:

وكذلك ما يذكر من الكرامات وخوارق العادات التي توجد عند قبور الأنبياء والصالحين

جناب آقاي سجودي يك مقداري دقت كن، آنكه از كرامات و خوارق عاداتي كه در كنار قبور انبيا و صالحين ديده شده مانند نزول انوار و ملائكه و شيطان از آنها فرار مي كند و اينكه

واندفاع النار عنها وعمن جاورها

اينكه آتش از قبر انبيا و صالحين دور است

وشفاعة بعضهم في جيرانه من الموتي

اينكه همين مرده ها، صالحين و انبيا شفاعت مي كنند در حق همسايه هايشان

ما در روايت داريم كه اگر يك صالح در يك قبرستان دفن شود خدا به بركت اين مرد صالح عذاب را از كل قبرستان برمي دارد و همچنين

واستحباب الاندفان عند بعضهم

اينكه مستحب است مرده ها را در كنار قبر صالحين دفن كنيم و اينكه انس و سكينه در نزد آنها حاصل مي شود و تا آنجايي مي گويد:

فجنس هذا حق

تمام اينها حق است، البته ارتباط به اين ندارد كه استحباب دعا را داشته باشيم، بعد ايشان مي گويد:

وما في قبور الأنبياء والصالحين

نمي دانم جناب آقاي سجودي يك لحظه اگر اين پنبه را از گوشتان خارج كنيد اين ديگر حرف ابن حجر و امثال او نيست كه بگوييد اشتباه كرده است بلكه حرف امام و پيامبر و خداي شماست كه مي گويد:

وما في قبور الأنبياء والصالحين من كرامة الله ورحمته

آنچه كه در كنار قبر انبيا و صالحين كرامت خدا و رحمت خدا ديده مي شود

وما لها عند الله من الحرمة والكرامة فوق ما يتوهمه أكثر الخلق

اينها بالاتر از آن است كه مردم تصور مي كنند.

اقتضاء الصراط ج 1، ص 375، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني

ببينيد اينها همه نشان مي دهد كه كنار قبور انبيا و صالحين فضائلي هست و كراماتي ديده شده كه پيامبر شما اين گونه بيان مي كند. حالا فرض به قول اين آقاي نعثل كه ديشب من تكرار برنامه را مي ديدم مي گفت كه 8 هزار امام زاده در ايران است كه 2 هزار تاي آن شناسنامه دارد.

اصلا 2 هزار تا نه، 2 تاي آن هم شناسنامه داشته باشد پس معلوم است كه اگر يك امام زاده اي شناسنامه داشت و حسب و نسب او مشخص شد و در ميان مردم به عنوان فرد صالح مطرح شد حرف اين خداي شما ابن تيميه درباره او صادق است. در يكي از همين برنامه هايشان وقتي گفتند كه زيد بن ارقم مي گويد: زنان پيامبر اهل بهشت نيستند گفت زيد بن ارقم اشتباه كرده است، آقا مسلم آورده مي گويند مسلم هم اشتباه كرده است.

اگر بنا باشد زيد بن ارقم اشتباه كرده باشد تمام روايات ديگرش هم اشتباه است فرقي ندارد، اگر بگويند ابن تيميه اشتباه كرده است از كجا معلوم تو اشتباه نمي كني؟ تو معصومي كه همچنين حرف مي زني؟ اگر بنا باشد ابن تيميه اينجا اشتباه كرده باشد و حرف غلط زده باشد پس در رابطه با بحث توسل و غيره هم ايشان اشتباه كرده است، اگر بنا باشد شما اينجا حرف ابن تيميه را زير سوال ببريد ما در همه جا حرف ابن تيميه را زير سوال مي بريم.

اضافه بر اينكه اين براي شما خيلي گنده تر است كه بياييد وبگوييد ابن تيميه اينجا اشتباه كرده و ذهبي در اينجا اشتباه كرده است. حالا اگر مناسبتي پيش بيايد اينكه خود ذهبي و ديگران در كنار قبور اوليا و صالحين و استحباب توسل به صالحين نه انبياء حداقل من 100 تا مطلب به شما ارائه بدهم كه بزرگان شما ابن حجر عسقلاني، ابن حجر هيثمي، آقاي ذهبي، آقاي خطيب بغدادي ده ها قضايا نقل كردند از توسل به اوليا و صالحين و نتيجه گرفتند.

اگر به آقايان بگوييد كه امام رضا شفا داده است فورا بر مي گردند با آن الفاظ وقيح و پليد و پست خود و آن نسب آنچنانه خود را به نمايش مي گذارد و مي گويد كه گاو پرستان هم توسل مي كنند و حاجت مي گيرند من به آنها مي گويم كه ابن تيميه به اندازه گاو هم ارزش ندارد چون كسي به او توسل نكرده و حاجت نگرفته است.

وقتي اينها مي آيند معجزات انبيا و اوليا و صالحين را با گاو پرستان مقايسه مي كنند همين جواب براي آنها كافي است كه چرا ابن تيميه شما به اندازه گاو پرستان ارزش ندارد كه بروند به آن متوسل شوند و حاجت بگيرند؟

من عذر مي خواهم از بينندگان عزيزي كه پشت خط هستند.

بيننده: رحيم از ياسوج (اهل سنت)

من 2 تا سوال داشتم ولي قبل از آن مي خواستم يك تشكري از اين برادري كه تماس ها را وصل مي كند بكنم.

سوال اول من اين است كه اگر امام علي علم غيب داشت چرا گذاشت همسرش را حضرت عمر كتك بزند؟

سوال دوم هم اينكه اگر حضرت فاطمه به حرف شما وقتي اين بلا سرش آمد چرا نگفت يا علي مدد همانطوري كه شما الان مي گوييد يا علي مدد

استاد قزويني:

جناب آقا رحيم عزيز من مي توانم از حضرت عالي سوال كنم؟ آيا پيامبر اكرم علم غيب داشت يا نداشت؟

بيننده:

نه

استاد قزويني:

پس آيه 26 سوره جن را شما چكار مي كنيد؟

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَي مِنْ رَسُولٍ

بيننده:

مي شود معني كنيد؟

استاد قزويني:

خداوند عالم بر غيبش كسي را آگاه نمي كند مگر پيامبر

تمام علماي اهل سنت از ابن ابي حاتم، طبري، ابن كثير و غيره مي گويند اين آيه دليل است كه پيامبران علم غيب داشتند به تعليم الله، اينكه اگر پيامبر علم غيب ندارد اينكه از آينده و بهشت و قيامت خبر داده است، از اتفاقات آخر الزمان و فتن آن خبر داده است از كجا خبر داده؟

بيننده:

يك آيه يا روايتي هم هست كه پيامبر مي فرمايد كه اگر من علم غيب داشتم مال زيادي براي خود قرار مي دادم.

بعد هم من سوالم از اميرالمؤمنين بود سوال من را جواب بدهيد.

استاد قزويني:

نه ببين عزيزم من وقتي مي آيم اين قضيه را مطرح كنم من مي خواهم بگويم پيامبر علم غيب داشت يا نداشت؟ اول اين مسئله روشن شود.

صحيح مسلم را قبول داريد؟

بيننده:

اول سوال من را جواب بدهيد

استاد قزويني:

نه اجازه بدهيد من مي خواهم جواب شما را عرض كنم، جواب شما مبتني بر اين است كه اگر شما نسبت به پيامبر هم معتقد هستيد كه علم غيب ندارد كه هيچ و اصلا جوابي نداريم به شما بدهيم.

شما بايد برويد اول قرآن را بخوانيد و آياتي كه اثبات مي كند پيامبر علم غيب دارد، صحيح مسلم را بخوانيد كه حذيفة مي گويد:

أخبرني رسول اللَّهِ e بِمَا هو كَائِنٌ إلي أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ

پيامبر به من خبر داد از تمام اتفاقاتي كه تا قيام قيامت مي افتد.

صحيح مسلم ج 4، ص 2217

حداقل اين را شما نمي دانم تا چقدر قبول داريد؟ يا خود جناب آقاي عمر در مدينه نماز مي خواند از همان جا اعلام كرد كه :

يا سارية الجبل

ساريه اسم فرماندهان بوده كه عمر در نماز به آنها دستور كه به كوه پناه بگيريد

مردم از عمر جريان را پرسيدند گفت كه من ديدم در كوه نهاوند دارند سپاه اسلام شكست مي خورند و از اينجا ديدم و از مدينه به فرمانده آن گفتم كه به كوه برويد و سنگر بگيريد و بعد از چند ماهي آمدند گفتند كه بله ما در آنجا نزديك بود كه شكست بخوريم و صداي جناب خليفه دوم پيچيد و ما در كوه پناه گرفتيم.

تاريخ الطبري ج 2، ص 553

و اين هم از مسائلي است كه تمام بزرگان اهل سنت بالاتفاق اين قضيه را نقل كردند و از كرامات خليفه دوم آوردند.

آيا شما مي توانيد بگوييد كه اينها علم غيبشان خلاف قرآن بوده است يا نه؟

بيننده:

آقاي قزويني شما گفتيد كرامت ولي من سوالم اين نيست سوال من از حضرت علي عليه السلام است

استاد قزويني:

ببين برادر بزرگوار من از حضرت علي سوال كردي من مي خواهم بگويم كه پيامبر كه علم غيب دارد، آقاي عمر كه علم غيب دارد، آقاي عثمان كه علم غيب دارد، اتباع ابوبكر و عمر به تعبير ابن تيميه علم غيب دارند پس پيامبري كه علم غيب دارد و مي داند كه در جنگ احد شكست مي خورد براي چه رفت به جنگ؟ هرجوابي داديد براي اميرالمؤمنين هم من همان جواب را مي دهم.

بيننده:

آقاي قزويني ببينيد

استاد قزويني:

نه جواب شما چيه؟ من ثابت كردم از قرآن و سنت كه پيامبر علم غيب دارد

بيننده:

پيامبر علم غيب دارد چه ربطي به حضرت علي دارد؟

استاد قزويني:

عزيز من گفتم پيامبر اكرم وقتي علم غيب دارد ولي پيامبر موظف نيست كه به علم غيب خود عمل كند، پيامبر در مسائل عادي علم غيب هم دارد به علم غيبش عمل نمي كند و طبق ظواهر جلو مي رود.

امير المؤمنين هم علم غيب دارد موظف نيست كه به علم غيب خود عمل كند و طبق قضيه عادي عمل مي كند.

اين جواب شما

بيننده:

يعني همسرش را بزنند

استاد قزويني:

شما مي فرماييدبر اينكه علم غيب داشت چرا گذاشت همسرش را كتك بزنند و دفاع نكرد، گفتم كه علم غيب داشت ولي موظف نبود مانند پيامبري كه علم غيب دارد و موظف نيست كه به علم غيب خود عمل كند اميرالمؤمنين هم علم غيب داشت ولي موظف نبود عمل كند.

اينكه آيا دفاع كرد از همسرش يا نه جواب ديگري است.

بيننده:

چرا مواظب نبود؟ چرا از همسرش دفاع نكرد؟

مجري:

به دستور پيامبر عمل كرد

بيننده:

يعني پيامبر گفت اگر به همسرت حمله كردند

مجري:

پيامبر فرمود بايد صبور باشي در مقابل اين فتن و اين قضايايي كه پيش مي آيد بايد خويشتن داري كني

بيننده:

اگر در مقابل كسي كه زن شما را مي زند سكوت كنيم اين صبوري است؟ آيا اين حرفهايي كه شما مي گوييد فضيلت حضرت علي را كمرنگ نمي كند؟

استاد قزويني:

اجازه بده تا من جواب بدهم

اولا اميرالمؤمنين وقتي اين قضايا را ديد بلند شد آمد

فوثب علي عليه السلام فأخذ بتلابيبه ثم نتره فصرعه ووجأ أنفه ورقبته وهم بقتله، فذكر قول رسول الله صلي الله عليه وآله

اميرالمؤمنين آمد از كمربند عمر گرفت و او را بلند كرد و به زمين كوبيد و با مشت دماغ و گردن عمر را مورد ضرب و شتم قرار داد و تصميم گرفت عمر را بكشد

فذكر قول رسول الله

به يادش آمد كه پيامبر وصيت كرده بود كه يا علي به خاطر حفظ اسلام از خودت دفاع نكن

كتاب سليم بن قيس - سليم بن قيس الهلالي الكوفي - ص 150

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 28 ص 269

فرض گيريم اميرالمؤمنين خليفه دوم را مي كشت و طرفداران خليفه و علي قيام مي كردند و كشت و كشتار بين مسلمانان ايجاد مي شد و اين 4 تا مسلماني كه تازه اسلام آوردند و هنوز اسلام در خون و رگ آنها نفوذ نكرده از بين مي رفتند و از آن طرف منافقين از داخل، حكومت روم از غرب، حكومت ايران از شرق دست به دست هم مي دادند و اسلام را نابود مي كردند و قرآن را از بين مي بردند و اينكه اميرالمؤمنين از زهرا دفاع نمي كند يعني زهرا فداي اسلام، چون دفاع از زهرا مساوي است با نابودي اسلام، لذا اميرالمؤمنين سلام الله عليه دفاع نمي كند چون دفاع او مساوي است با نابودي اسلام و همانطوري كه پيامبر اكرم در مكه مي بيند كه جلو چشمش دارند سميه را شكنجه و اذيت مي كنند ولي پيامبر اكرم ازسميه دفاع نمي كند.

اگر واقعا پيامبر اكرم دارد مي بيند كه يك مسلمان و يك زن كه اولين شهيده در اسلام هست و دفاع نمي كند، همانطوري كه پيامبر اكرم مي بيند كه عمار پدرش را مي كشند، سميه را به انواع شكنجه هاي وقيحانه شكنجه مي كنند ولي دفاع نمي كند و مي گويد:

صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة

الإصابة في تمييز الصحابة ج 7، ص 712، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي

عثمان چرا در آخرين لحظه اي كه دارند حمله مي كنند ولي با اينكه مي داند كه كشته مي شود مي آيند و نسبت به همسر عثمان شروع مي كنند وقيحانه به او جلو چشم عثمان اهانت مي كنند و دست به باسن او مي زنند و مي گويند:

إنها لكبيرة العجيزة

تاريخ الطبري ج 2، ص 676

عبارت وقيح و زشت كه هيچ آدم با غيرتي نمي آيد به زنش اين طور عبارت زشتي بزنند و دفاع نكند.

شما بفرماييد اينها را هر جوابي داديد ما همان جواب را براي اميرالمؤمنين مي دهيم.

بيننده:

آقاي قزويني چه مي شد اگر از زن خود دفاع مي كرد؟ بعدا هم چرا دخترش را به او داد؟

استاد قزويني:

ببين شما از اين شاخه به آن شاخه مي پريد، شما اول اين قضيه را روشن كن بعد قضيه دخترش را من جواب مي دهم.

مجري:

استاد فرمود كه اسلام تازه ظهور پيدا كرده بود و تازه مسلمانان شكل گرفته بودند و از آن طرف هم روم و دشمنان خارجي هم در كمين بودند كه ريشه اسلام را بخشكانند و اين درخت را بر كنند. خب اگر حضرت بخواهد اين كار را بكند جنگ داخلي شروع مي شود و همه به هم مشغول مي شوند و دشمن هم كار خود را مي كند به هر صورت دستور پيامبر است، و روايت هم براي شما خواند و از آن طرف هم نشان دادند كه سليم بن قيس گفته است كه حضرت آن درگيري را انجام داده است ولي عهد پيامبر يادش آمد.

استاد قزويني:

اصلا خود اميرالمؤمنين در نهج البلاغه خطبه 74 مي گويد:

لقد علمتم أني أحق الناس بها من غيري .

شايسته ترين فرد براي خلافت و امامت من هستم

ووالله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمين

من تسليم تمام اين ظلم ها مي شوم و همه آنها را تحمل مي كنم، همسرم را كتك مي زنند، به زور دخترم را به ازدواج خود در مي آورند، كشان كشان من را به مسجد مي برند و غيره من همه اينها را قبول مي كنم

ما سلمت أمور المسلمين

امور مسلمان ها به هم نريزد

ولم يكن فيها جور إلا علي خاصة

اين ظلم فقط مال من باشد نه مال اسلام و مسلمانان برادر بزرگوارم.

شما بفرماييد اين عبارت اميرالمؤمنين در خطبه 74

بيننده :

شما مي دانيد كه نهج البلاغه سند ندارد، حالا اين بحث را تمام مي كنم و قضاوت را به بينندگان مي سپاريم.

سوال دوم من را مي شود جواب بدهيد كه گفتم وقتي حضرت زهرا كتك خورد چرا نفرمود يا علي مدد؟

استاد قزويني:

در آنجا حضرت زهرا سلام الله عليها پدرش را صدا كرد

يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

يا رسول الله ببين من از دست ابوبكر و عمر چه مي كشم

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 20

حالا فرقي نمي كند وقتي مي فرمايد يا رسول الله كفايت مي كند. اگر شما مي خواهي بگويي يا علي نگفته است حضرت زهرا به جاي يا علي فرموده است يا رسول الله.

بيننده:

يا رسول الله گفته است؟ كجا گفته است؟

استاد قزويني:

در تمام كتاب ها هست عزيز من

يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 28 ص 356

بيننده:

پس چرا حضرت محمد هيچ چيز به خليفه دوم نگفت؟

استاد قزويني:

ديگه حالا چيزي گفت يا نگفت بحث ديگري است، شما مي گوييد چرا ياعلي نگفت ما مي گوييم به جاي يا علي فرمودند يا رسول الله.

بيننده: خوانساري از لرستان

من جلمه اي را به حضرت آيت الله قزويني و حضرت عالي مجري محترم عرض بكنم كه سعه صدر شما بزرگواران سبب مي شود كه بسياري از افرادي كه تلفن مي كنند و صحبت مي كنند احتمال اين هست يا ظن نزديك به قطع اين است كه اين افراد بدون مطالعه بسياري هستند و يا اينكه خدايي نكرده تعمد به اين مسئله داشته باشند.

اولا من بياناتم تسليت عرض مي كنم ايام شهادت صديقه طاهره فاطمه زهرا عليها سلام الله و از همه مسلمين شيعيان و اهل تسنن كه بسيار در كتب خودشان در مورد سيدة النساء العالمين مطالب بزرگي هست و انشاءالله اين ايام را تكريم بدارند.

حضرت آيت الله قزويني و مجري محترم شما مستحضريد كه شيعيان و به خصوص حوزه هاي علميه لا اقل از زمان مرحوم آيت الله العظمي بروجردي تا اكنون نسبت به روشن گري و تبيين حقايق بدون تعصب گام هاي موثري را برداشته اند، مسئله شيخ شلتوت، اعزام علما از قم به مصر و دانشگاه الازهر، من يادم هست حتي افرادي در گوشه و كنار حوزه علميه قم كه بد نيست ياد كنم در اين ايام مثل مرحوم حاج شيخ قوام الدين قمي مي نوشتند كتاب حديث الثقلين، غزوة خيبر، اهل البيت و آية المباهله و اين را مي فرستادند براي الازهر مصر و انصافا آنها هم چاپ مي كردند و مطالعه مي نمودند و مورد توجه قرار مي دادند.

مسئله اهل بيت مسئله اميرالمؤمنين من گمان مي كنم حاج آقا جمله اي كه خود حضرت فرمودند تطمس يعني يك لباسي كه به كسي نمي خورد بپوشانند اين تطمس ادامه دارد به خاطر تعصب جاهليت بسياري از اطراف، عزيزان اهل تسنن برادران بزرگوار در هرجاي جهان كه نشستيد و صداي بنده را مي شنويد خدا شاهد است كه در قيامت حساب و كتاب دارد، درشب اول قبر از اين فرصت ها حساب و كتاب مي كنند كه يك شبكه اي نشسته و با هزينه هاي بزرگ و با كارشناسان بزرگ و بزرگاني كه نتيجه صدها ساعت مطالعه خود و آنها هم علماي ما گرفتند اگر بخواهيد با تعصب هاي كارشناسي شده باز مسر باشيد من نظرم اين است لا اقل نسل جوان اهل تسنن و آنهايي كه واقعا مي خواهند حقيقت را بفهمند چه كنيم كه بگوييم به اميرالمؤمنين ظلم شده است؟ عزيزان چه كنيم و با چه بياني بگوييم شوراي سقيفه باب علم را بسته است؟ انا المدينة و علي بابها اگر شوراي سقيفه هيچ كاري نكرده بود در تاريخ جز اينكه درب علم را به روي بشريت بست و اين همه ضربه هاي هولناكي كه بشريت مي خورد و همين الان مانند آيت الله قزويني ها و بزرگان ما به جاي اينكه بنشينند مطالب را بيشتر از اينها بيان كنند ولي باز ما بايد بنشينيم وثابت كنيم كه اميرالمؤمنين مظلوم بوده است و حق ايشان از بين رفته است.

اگر اين در بسته نمي شد امروز از اين علوم استفاده مي شد، راجب حضرت زهرا سلام الله عليها كه مسئله شهادتين ايشان هست در يكي از كشورها يك روزي زيارت اين حضرت را مي خوانديم ديديم يكي از برادران بزرگوار اهل تسنن كه واقعا اين شبكه بسيار خوب است كه اهل توهين نيست و اهل روشن گري و تبيين است و به فكر اعتقادات و شب اول قبر مردم است، يكي از بزرگان اهل سنت نشسته بود زيارت نامه را مي شنيد يك مرتبه ايشان گفت:

من استشهده؟

كي حضرت زهرا را شهادت كرده است؟

عرض كردم آقا وقتي كه تعصب هاي بي مورد باشد فرض بفرماييد مثال به ايشان زدم بياد بگم حضرت زهرا در نماز جمعه نيامده پس بايد درب خانه او را آتش زد، از عوام مردم استفاده ابزاري كنند مي شود درب خانه ايشان را آتش بزنند و ايشان را كتك بزنند و توهين هم كنند و لو دختر پيامبر باشد.

ولي اگر مردم به دستور قرآن تعقل بكنند و از عقل خود استفاده بكنند كه اين همه قرآن توصيه كرده است و درب خانه علي را نبندند، درب علم را نبندند، درب حقيقت را نبندند اين اتفاقات نمي افتد و وقتي بسته شد جهل جايگزين آن مي شود.

و من يك جمله عرضم تمام حضرت آيت الله قزويني من فكر مي كنم پيام اين شبكه اين بايد باشد كه عزيزان با جهل بايد مبارزه كرد ولي با علم و عقل نمي شود مبارزه كرد، مبارزه با عقل، مبارزه با علم بدون كارشناسي سبب مي شود كه بشر باز به قهقري برود و از اين هم بدتر بشود.

برادران والله علي مظلوم بود و مظلوم زندگي كرد، علم درب علم بود، علم درب مدينه رسول الله بود، برادر پيامبر بود، كسي بود كه جانش را براي پيامبر فدا كرد و در محضر رسول خدا وصي بلا فصل پيامبر اكرم بود.

ببينيد مظلوميت شيعه كجاست كه شيعه بلند مي شود از اينجا به مكه مي رود، هزاران كيلومتر، خب براي مكه رفته است و معتقد به حج است خب فتواي آن اين است كه روي مهر مي توان سجده كرد، يك مرتبه مي آيند اتهام شرك مي زنند و مي گويند كه شما مشرك هستيد، بابا هزاران كيلومتر از يك كشوري رفته طواف خانه خدا كند ولي مي گويند مشرك، آن وقت خود آن آقايي كه روي گل و بلبل و فرش و حتي گاهي ديده شده است روي نجاست سجده مي كند ولي ما باز استخوان در گلو مانند مولايمان علي عليه السلام براي حفظ وحدت و براي اينكه امر مسلمين از بين نرود سكوت مي كنيم.

برادران اهل تسنن از علماي خود بپرسيد كه آيا اتهام شرك به يك موحد به كسي كه مي گويد لا اله الاالله و محمد رسول الله گناه سنگيني نيست؟

من 2 بيت شعر هم چون هم شهادت حضرت صديقه زهرا است تقديم بكنم به تمام دوست داران و مخصوصا به حضرت ولي الله الاعظم حجة بن الحسن المهدي ارواحنا لتراب مقدمه الفداه:

گلي كه بود جهاني معطر از بويش

شكست باد خزان شاخه اي ز پهلويش

ز تندباد حوادث خميده شد كمرش

ز ضرب سيلي دشمن كبود شد رويش

السلام عليك يا فاطمه الزهرا سلام الله عليها، السلام عليك يا بقية الله، سلام به همه مسلمين و من به عنوان يك شيعه عرض مي كنم برادران مسلمان از هر مذهبي كه هستيد دست شما را مي فشاريم و بياييد درب مدينه علمي كه بستند را باز كنيم و از اميرالمؤمنين استفاده كنيد.

السلام عليكم و رحمة و بركاته

استاد قزويني:

قبل از اينكه بيننده بعدي وصل شود من يك مطلبي را عرض كنم كه اين اقا رحيم از ياسوج من به احترام شما اين عبارتي است كه از علماي بزرگ اهل سنت آقاي ابن قتيبه دينوري با تحقيق آقاي علي شيري كه اكثر كتاب هاي مثل ابن عساكر و غيره ايشان تحقيق كرده كه مي گويد:

ثم قام عمر، فمشي معه جماعة، حتي أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب

عمر بن خطاب بعد از اينكه ابوبكر دستور داد آمدند در خانه حضرت زهرا و در خانه را دق الباب كردند و حضرت زهرا وقتي كه ديد كه آنها به فكر حمله هستند

نادت بأعلي صوتها

با صداي بلند فرياد زد

يا أبت يا رسول الله

اي پدر اي پيامبر خدا

ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة

ببين ما بعد از تو از فرزند خطاب و فرزند ابي قحافه چه مي كشيم كه اينها به فكر حمله به خانه من هستند.

مي گويد وقتي جماعتي كه با عمر آمده بودند وقتي شنيدند صداي زهرا و ناله و گريه زهرا را با حال گريه برگشتند و نزديك قلب آنها بتركد و جگر ها كباب شود

وبقي عمر ومعه قوم

جناب عمر با يك عده اي ماند و علي را به زور نزد ابوبكر آوردند و گفتند بيعت كن، علي گفت اگر بيعت نكنم چه مي شود؟ گفتند اگر بيعت نكني قسم به خداي لاشريك له گردنت را مي زنيم، علي گفت پس در اين هنگام يك بنده خدا و برادر پيامبر را كشته ايد.

عمر گفت بنده خدا بله اما برادر رسول الله را نه

وأبو بكر ساكت لا يتكلم

جناب ابوبكر هم ساكت بود و حرف نمي زد

عمر برگشت گفت

ألا تأمر فيه بأمرك

دستور نهايي را درباره علي نمي دهي؟ يعني دستور نمي دهي علي را بكشيم؟

لا أكرهه علي شئ ما كانت فاطمة إلي جنبه

من علي را وادار نمي كنم به چيزي مادامي كه زهرا در كنار او است.

يعني اول بايد زهرا از بين برد بعد به فكر از بين بردن علي بود. در اين هنگام آن صداي يا رسول الله زهرا، حضرت اميرالمؤمنين متوجه قبر پيامبر شد و خطاب به پيامبر فرمود:

يابن ام

اي پسر عمو

يا بن أم إن القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني

همان حرف هارون را زد، هم اميرالمؤمنين پيامبر را صدا زد و هم حضرت زهرا سلام الله عليها

اين هم براي كتب خود اهل سنت است و كتاب بحار و كافي نيست.

الامامة والسياسة - ابن قتيبة الدينوري ( تحقيق الزيني ) - ج 1 ص 20

حالا شما مراجعه بفرماييد.

بيننده: رضايي از بهبهان (اهل سنت)

2 تا سوال داشتم، در زمان خلافت حضرت علي سلام الله عليه مسلمان بيشتر كشته شده است يا در زمان ديگر خلفا؟

سوال دوم هم اينكه چرا مذهب شيعه بيشتر از مذاهب ديگر از زمان حضرت علي تا بحال كشته مي دهد و كشته مي شود؟

اين دو تا سوال را مي خواهم كه آقاي قزويني جواب بدهند.

ممنونم خداحافظ شما.

استاد قزويني:

در رابطه با سوال اول شما از اينكه در زمان خلفا بيشتر كشته شده است خب مشخص است شما ببينيد حمله اي كه به ايران كردند در زمان خليفه دوم كشت و كشتار چقدر بوده است، حتي اينها 4 فرسخ 4 فرسخ مردم را رديف مي كردند و گردن مي زدند و در يك روز هزار تا چشم از مردم را در آوردند و واقعا طوري است كه نقل آن انسان را به خجالت وا مي دارد.

حالا اگر فرصت بود من جناياتي كه در حمله فقط به ايران و فلسطين و غيره و آدم هايي كه كشته شده است از حد فزون است و اضافه در قضيه اميرالمؤمنين سلام الله عليه بنا به نقل آقاي يعقوبي 30 هزار نفر در جنگ جمل كشته شد، خب آتش جنگ جمل را چه كسي روشن كرد؟ آيا حضرت علي روشن كرد؟ يا نه؟ قرآني كه مي گويد:

وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

سوره احزاب آيه 33

جناب عايشه از مدينه رفت به مكه و از مكه به بصره رفت

اگر اينها به دنبال آشتي بودند در بصره چه كساني دعوا كردند كه مي خواست بين آنها آتشي بدهد كه اين اقايان كارشناسان مي گويند رفته بود براي صلح، صلح بين چه كسي؟ اگر چنانچه مي گويند قاتلين عثمان هست خب فرزندان عثمان زنده بودند و آنها بايد مي رفتند و اضافه علي بن ابيطالب خليفه است و صلاح نمي بيند و انجام نمي دهد و به ديگران مربوط نيست همانطوري كه بعد از قضيه قتل عمر پسر عمر آمد دختر صغيره ابولولو را كشت، هرمزان را كشت به او گفتند نمي خواهد انتقام بگيري و بايد اين آقا پسر خليفه عبدالرحمن بايد انتقام شود، نه آقا خليفه صلاح نمي داند جناب عثمان صلاح نمي داند.

چرا وقتي عثمان صلاح نمي بيند از فرزند ابولولو و هرمزان انتقام بگيرند آنجا هيچكس حرفي نمي زند، اينجا هم امير المؤمنين مي گويد اين جاني و جنايتكار است و آدم كشته است و بايد قصاص شود.

در جنگ جمل هم اميرالمؤمنين فرزند عمر را كشت و آن هم به قصد كشتن فرزند خردسال ابولولو، حالا ابولولو يك جرم كرده است

وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ عَلَي أَلَّا تَعْدِلُوا

سوره مائده آيه 8

پدر جرم كرده است چه ارتباطي به دختر خردسال دارد؟ و اضافه اين اقاياني كه مي گويند در جنگ جمل فرزندان عبدالله سباء كشته شد فقط به ما جواب بدهند قبل از آمدن اميرالمؤمنين به بصره چه جناياتي مرتكب شده است؟ چقدر از انسان ها را كشته اند؟ علي بن ابيطالب هنوز به بصره نرسيده و قبل از رسيدن به بصره آمار كشته ها و كساني كه بيت المال مسلمين را غارت كردند و تحريك كردند چه بوده است؟ آن هم عبدالله سباء بود آمد جنگ را مغلوب كرد؟

در قضيه صفين هم 18 ماه طول كشيد و 110 هزار نفر كشته شد و ما اين سوال را داشتيم كه معاويه وقتي به قدرت رسيد چرا نيامد از قاتلين عثمان انتقام بگيرد؟ چرا يك نفر هم بلند نشد معاويه اي كه پيامبر فرمود:

إذا رأيتم معاوية علي منبر فاقتلوه

اگر ديديد معاويه بر بالاي منبر هست او را بكشيد

الأنساب - السمعاني - ج 3 ص 95

و پيامبر به صراحت گفت كه معاويه بر غير دين من از دنيا مي رود و در درون آتش جهنم است

اركسهما في النار في الفتنة ركسا

مجمع الزوائد - الهيثمي - ج 8 ص 121

اين مطالبي است كه در مورد معاويه است ولي آقايان مي گويند كه نه آقا معاويه هيچ اشكالي ندارد معاويه حضرت امير است و هيچ مسئله اي نيست و اگر تصميم هم گرفت از قاتلين عثمان انتقام نگيرد خب امير و خليفه بوده است ولي علي بن ابي طالب نه امير بوده و نه خليفه بوده و بايد بيايند در برابر او قيام كنند و اين همه كشت و كشتار.

اما اينكه فرموديد چرا شيعه ها كشته مي شوند خب برادر بزرگوارم همواره در دنيا مظلومين و به حق ها كشته شده اند، شما شيعه را ملاك قرار نده شما تاريخ را نگاه كن و ببين كه از زمان حضرت هابيل و قابيل ببينيد كه هابيل مظلوم است و قتل نصيب اين آقا مي شود، حضرت زكريا مظلوم است و قتل نصيب او مي شود، بني اسرائيل مظلوم هستند توسط فرعونيان جوانان و مردانشان كشته و زنانشان اسير شدند، به همين شكل تا زمان ما برادر بزرگوارم.

من فقط آخرين جمله ام چون بحث حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها بود و اينكه خود ابوبكر مي گويد من علي را نمي كشم مادامي كه فاطمه در كنار او هست يكي از شعراي معاصر يك شعر زيبايي دارد كه مي گويد:

آتش زدن به خانه مولا بهانه بود

مقصود خصم كشتن بانوي خانه بود

با آن همه سفارش پيغمبر خدا

پاداش دوستي علي تازيانه بود

آن شب قوي ترين سند غربت علي

تشييع مخفيانه و دفن شبانه بود

يا مولاتنا يا فاطمة الزهرا يا وجيهة عندالله اشفعي لنا عندالله.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي زهرا به آبروي زهرا به آبروي زهرا اگر بناست براي ما يك دعايي به اجابت برساني آن دعا و حاجت ما خدايا فرج مولايمان بقية الله الاعظم است به آبروي زهرا هر چه سريعتر لباس فرج بر اندام ملكوتي مولايمان بپوشان و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

اللهم عجل لوليك الفرج



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها