2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
جعل روايت «منزلت» براي خلفاء توسط بني اميه
کد مطلب: ٥٣٢٤ تاریخ انتشار: ١٧ اسفند ١٣٩١ تعداد بازدید: 5335
حبل المتین » عمومی
جعل روايت «منزلت» براي خلفاء توسط بني اميه

بنی امیه و جعل و تحریف فضائل اهل بیت و حدیث منزلت برای دیگر خلفا
حبل المتين 91/12/17

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ : 17 / 12 / 91

مجري:

بني اميه روايات متعددي را در فضائل حضرت امير وقتي مشاهده كردند، مانند حديث منزلت كه در كتب و در زبان مردم هست دستور دادند به اين آقاياني كه كارخانه حديث سازي دارند كه مشابه اين احاديث را در حق صحابه و خلفاءء درست كنند كه بتواند اين حديث در مقابله با آن فضائل آقا اميرالمؤمنين و اهل بيتش قد علم بكند.

يكي از رواياتي كه در مقابل حديث منزلت مطرح شده و در كتب هم هست اين است كه گفته اند حضرت رسول در مورد صحابه و به طبع خليفه اول و دوم اينها را تشبيه كرده به پيامبران اولوالعزم مانند حضرت نوح و حضرت ابراهيم.

من ميخواستم لطف كنيد حالا كه اين گونه حديث منزلت را بيان كرديد و از همه جوانب مباحث را مطرح كرديد آيا واقعا مي شود يك حديث ديگر اين گونه در مقابل حديث منزلت باشد؟

استاد قزويني:

من قبل از اينكه به سؤال عزيزم جناب آقاي محسني پاسخ دهم، نكته اي را براي اينكه عزيزان يك مقداري در فضاي اين برنامه قرار بگيرند اشاره كنم.

بني اميه در رأس آن ابوسفيان و معاويه كه به تعبير اميرالمؤمنين در خطبه 16 نهج البلاغه كه اينها اصلاً اسلام نياوردند تا چه رسد كه اينها صحابه باشند.

عمار هم بنا به نقل هيثمي در مجمع الزوائد جلد 1 صفحه 113 مي گويد: اينها ايمان نياورده بودند.

حالا ما با توجه به درخواست بينندگان عزيز حتي از عزيزان اهل سنت در آينده روايات متعددي از نبي مكرم از اهل بيت از صحابه از علماي بزرگ اهل سنت كه صراحتا گفتند:

معاويه كافر بوده و مسلمان نبوده

اين را ما قول مي دهيم كه مفصل در اين زمينه با بينندگان عزيز صحبت كنيم. فقط مطالب را ما عرض و بيان مي كنيم به صورت مستند و مستدل و قضاوت را به عهده مردم مي گذاريم.

ولي در يك جمله، اين بني اميه اي كه 13 سال در مكه با پيامبر اسلام مبارزه كردند و 8 سال هم در مدينه مبارزه كردند و جنگ تمام عيار با اسلام و نبي مكرم صلي الله عليه و آله وسلم داشتند در سال 8 هجري در سايه شمشير بران سربازان اسلامي به اجبار تظاهر به اسلام كردند.

حالا چه عواملي دست به دست هم داد و چه مقدماتي و زمينه هايي فراهم شد كه بني اميه در كمتر از 25 سال اينها دوباره روي كار آمدند و در مسند قدرت قرار گرفتند.

اين هم قابل تامل است، حالا ما آنچه را كه برنامه هاي ما اقتضا مي كند اين را هم بررسي خواهيم كرد كه عوامل روي كار آمدن بني اميه اين شجره ملعونه چه بوده و آن دست هاي پنهاني كه پشت سر اين قضايا را فراهم كردند آنها را هم ما عرض مي كنيم و قضاوت را به عهده شما مي گذاريم.

ولي وقتي اينها روي كار آمدند آن عداوتي كه با اهل بيت عصمت و طهارت به ويژه با بزرگ بني هاشم در رأس آن آقا اميرالمؤمنين داشتند از طرفي شروع كردند نسبت به اميرالمؤمنين لعن و سب را رايج كردن و بر بالاي منابر به تعبير سيوطي و آقاي زمخشري بر بالاي بيش از 70 هزار منبر علي بن ابي طالب را سب و لعن كردند.

ما فقط از عزيزان اهل سنت اين را مي خواهيم كه اگر واقعا اين قدر شهامت دارند روي خط بيايند و بگويند كسي كه به علي ناسزا كرده، خدا لعنتش كند.

همين اندازه شهامت دارند يا نه؟ ما بيش از اين نياز نداريم.

ولي خوب اينها آمدند از طرفي آنچه كه درباره اميرالمؤمنين توانستند از بي انصافي ، بي وجداني ، رذالت و خباثت را به حد اعلي رساندند.

از طرفي هم آمدند رواياتي در فضائل خلفاءء براي مقابله با فضائل اميرالمؤمنين جعل كردند.

كه جناب آقاي ابن عرفه كه معروف به نفتويه از علماي اهل سنت است كه مي گويد:

إنّ أكثر الأحاديث الموضوعة في فضائل الصحابة افتعلت في أيام بني أُميّة تقرّباً إليهم

اين فضائلي كه درباره صحابه مطرح شده است و در كتب ماست اينها اكثرا در ايام بني اميه جعل شده است.

إفادات من ملفات التاريخ - محمد سليم عرفة - ص 16

كارخانه حديث سازي كه بني اميه درست كردند و هركسي مي آمد و در فضيلت خلفاء و صحابه حديثي نقل مي كرد هدايا و جوايزي دريافت مي كرد در آن زمان اين برنامه ها انجام شد كه اين را جناب ابن عقيل در النصايح الكافية ص 89 و ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه ج 11 ص 46 ايشان نقل مي كند.

و جناب محمد عبده مي گويد بنابر به نقل كتاب شيخ المزيرة ابوريه در جلد 2 صفحه 347 هم ايشان هم مي گويد:

عموم مصيبت هايي كه بر سر جهان اسلام در آمد و احاديث جعلي منتشر شد در دولت بني اميه بوده.

استاد احمد امين هم از علماي بزرگ مصري است و شناخته شده ايشان هم همين تعبير را در كتاب زحل اسلام خود جلد 2 صفحه 128 دارد.

و لذا عزيزان در نظر داشته باشند كه اين احاديثي كه در حق خلفاء نقل شده و حتي در صحيحين امده است ، در ديگر سنن و مسانيد آمده است اگر واقعا اين روايات از زبان نبي مكرم صادر شده بود خوب اينها در سقيفه بني ساعده كه به شدت نياز به اين روايات داشتند، مطرح مي كردند و به آن استناد مي كردند و آن درگيري ها و دهنش را پر از خون كردن و امثال اين نمي خواست.

و اينكه چماق به دست هاي اطراف مدينه قبيله اسلم بيايد و به زور براي جناب ابوبكر بيعت بگيرند كه خليفه دوم مي گويد:

ما هو إلا أن رأيت أسلم فأيقنت بالنصر

تاريخ الطبري ج 2، ص 244

اينها را نمي خواست يا حداقل يكي از اين روايات در عصر خود ابوبكر و عمر از زبان اينها نقل مي شد.

به هر حال يكي از مسائلي كه مطرح است همين سؤالي كه برادر عزيزمان مطرح كردند.

حديث منزلت حديثي است كه در صحيحين آمده و ما تقريبا الان 3-4 هفته است كه در رابطه با اين حديث منزلت هم از نظر سند و هم از نظر دلالت و هم از نظر شبهاتي كه مطرح كردند بيان كرديم و انتظار هم داشتيم كه اين آقايان به جاي اينكه بيايند و در كارهاي رجالي كه بلد نيستند و مرتب گاف مي دهند و بي سوادي خود را به نمايش مي گذارند، حداقل اين بحث هايي كه ما داشتيم را برمي داشتند، نقد مي كردند و بحث مي كردند.

ولي يكي از نكاتي كه هست اينكه اين آقايان ديدند پيامبر آمده مي گويد:

علي مني بمنزلة هارون من موسي

علي جايگاهش به من همانند جايگاه حضرت هارون نسبت به موسي است.

آمدند گفتند كه چه كار كنيم و بايد يك چيزي براي ابوبكر و عمر هم بسازيم. آمدند گفتند نه بابا مقام ابوبكر و عمر خيلي بالاتر از علي است؛ بلكه بايد يك چيزي بسازيم كه ابوبكر و عمر را در حد انبياء اولوالعزم قرار دهيم و جالب اين است كه جناب ذهبي در كتاب المنتقي منهاج الاعتدال عبارتش اين است كه :

وتشبيهه بهارون ليس بأعظم من تشبيه أبي بكر بإبراهيم وعيسي وتشبيه عمر بنوح وموسي.

پيامبر آمده علي را تشبيه به هارون كرده است و اينكه بالاتر از اين نيست كه پيامبر ابوبكر را تشبيه به حضرت ابراهيم و حضرت عيسي كرده است.

و از آن طرف تشبيه عمر به نوح و حضرت موسي، يعني ديگه ما تا پيامبر اولوالعزم داشتيم آمدند 4 تا را انتخاب كردند. پيامبر گفته است مقام اين 2 نفر هم سطح اين پيامبران اولوالعزم است.

خوب نسبت به جناب عمر هم فرمودند كه پيامبر فرمود كه اگر بنا بود پيامبري بعد از من باشد او آقاي عمر بوده است و مطالب زيادي نزديك 25 مورد آوردند كه جايگاه خليفه دوم از پيامبر بالاتر است.

چون چندين مورد اختلاف بين رسول اكرم و جناب خليفه دوم افتاد جبرئيل آمد نظريه عمر را تاييد كرد و نظر پيامبر را تكذيب كرد.

بالاتر از فضيلت بخواهد باشد؟ آيا شما داريد يك جا بين علي و پيامبر اختلاف بيفتد و جبرئيل بيايد و علي را تأييد كند ؟ همچنين چيزي نيست.

به هر حال جناب ذهبي مي گويد:

فإن هؤلاء الأربعة أفضل من هارون

اگر علي با هارون هم سطح است، جناب ابوبكر و عمر با اين 4 تا پيامبر اولوالعزم حضرت ابراهيم و حضرت عيسي و حضرت نوح و حضرت موسي هم سطح است.

وكل من أبي بكر وعمر شبه بإثنين لا بواحد

بلكه مهمتر اين است كه اگر علي را تشبيه كرده پيامبر به هارون، آمده ابوبكر را نه به يك پيامبر، بلكه گفته كه در حد 2 پيامبر اولو العزم است و تشبيه كرده در حد حضرت ابراهيم و عيسي

فكان هذا التشبيه أعظم من تشبيه علي

اين خيلي بالاتر از تشبيه علي بن ابي طالب است

بعد مي گويد:

إستخلاف علي له فيه أشباه وأمثال من الصحابة

اگر علي را تشبيه كرده به هارون و خليفه قرار داده در مدينه، ديگران هم خليفه پيامبر در مدينه بودند.

المنتقي من منهاج الاعتدال ج 1، ص 314

ابن ام مكتوم 11 بار از طرف پيامبر جانشين بوده ولي هيچكدام از صحابه را پيامبر نيامده كه تشبيه كند به حضرت ابراهيم و حضرت عيسي.

به هر حال اين مطالبي كه جناب آقاي ذهبي آورده، نشانگر اين است كه :

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ

سوره بقره آيه 10

همان ذهبي كه وقتي مي آيد به حديث پيامبر كه فرمود:

ياعلي عدوك عدوي و عدوي عدوالله

شرح نهج البلاغة ج 4، ص 65

نمي تواند هيچ ايرادي بگيرد، مي گويد:

يشهد القلب انه باطل

قلب من ذهبي شهادت مي دهد كه اين باطل است.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 1، ص 213

خوب با اون قلبش مي آيد و مي گويد كه جايگاه آقاي ابوبكر و عمر از علي خيلي بالاتر است و هر كدام به دو تا از پيامبران اولوالعزم تشبيه شده است.

من قبل از اينكه به جواب اين بپردازم، عين عبارت مسند احمد را دوستان دقت كنند، آقاي ذهبي و آقاي قفاري آمدند يك تلخيصي كردند ولي عين عبارت بيايد خيلي مطالب روشن تر مي شود و پاسخي هم كه ما مي توانيم خوب جا مي افتد.

عزيزان دقت كنند كه از ابي عبيدة از عبدالله مي گويد:

لما كان يوم بدر قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم ما تقولون في هؤلاء الاسري

پيامبر بعد از جنگ بدر نسبت به اسراي بدر از مردم نظر خواهي كرد و مشورت كرد

فقال أبو بكر يا رسول الله قومك وأهلك

اينها قوم تو هستند و فاميل تو هستند و نسبت به اينها محبت و نرمش نشان بده

استبقهم واستان بهم لعل الله أن يتوب عليهم

شايد خدا هم بر اينها عنايت كند و توبه كنند

وقال عمر يا رسول الله أخرجوك وكذبوك

اين اسراي بدري كه الان اينجا هستند كساني هستند كه تو را از مكه بيرون كردند و تكذيبت كردند و 13 سال با تو جنگيدند

البته اينجا نفرموده كه من هم 9 سال با آنها بودم

قربهم فاضرب أعناقهم قال

بيار و دانه دانه گردن آنها را بزن

خيلي جالب است عزيزان دقت كنند جناب ابي بكر مي گويد به اين افرادي كه در جنگ بدر اسير شده اند نرمش نشان بده ولي عمر مي گويد : نه، اينها را بايد بياوري و دانه دانه گردن شان را بزني.

عبدالله بن رواحه هم نظر زيبايي داد كه بهتر از اين نمي توان نظر داد كه گفت يا رسول الله

يا رسول الله انظروا ديا كثير الحطب فأدخلهم فيه ثم أضرم عليهم نارا

يك دره اي را پر از هيزم بكنيد و آتش روشن كنيد و تمام اسرا را آنجا بگذاريد تا بسوزند و به خاكستر تبديل شوند.

فقال العباس قطعت رحمك

عباس در اينجا گفت كه اين قطع رحم است.

خلاصه پيامبر اكرم وارد شد و نسبت به اين نظريه ها چيزي نگفت ، نگفت كه نظر ابوبكر درست است، نگفت كه نظر عمر درست است ، نگفت كه نظر عبدالله بن رواحه درست است يا نظر عباس درست است بلكه فرمود:

فقال ناس يأخذ بقول أبي بكر

يك عده نظرشان نظر ابي بكر بوده كه به اسراء عنايت و محبتي شود

وقال ناس يأخذ بقول عمر وقال ناس يأخذ بقول عبد الله بن رواحة

بعضي هم گفتند كه پيامبر قول ابوبكر را قبول نمي كند و قول عمر را قبول مي كند

برخي هم گفتند كه اگر پيامبر بيايد نظر عبدالله بن رواحه را قبول مي كند.

چون بايد پدر اينها را در آورد، 13 سال پيامبر را اذيت كردند و لشكر كشي كردند و آمدند به قصد كشتن پيامبر و بايد آنها را داخل هيزم انداخت و سوزاند و به خاكستر تبديل كرد

فخرج عليهم رسول الله صلي الله عليه وسلم فقال

نبي مكرم آمد و شروع كرد صحبت كردن

فرمود:

إن الله ليلين قلوب رجال فيه حتي تكون ألين من اللبن

خدا بعضي از قلب ها را نرم مي كند به طوري كه از شير هم نرم تر و بعضي از قلب ها را سخت مي كند.

حتي تكون أشد من الحجارة

بعضي از قلبها به قدري سخت است كه از سنگ هم سخت تر است

و بعد رو كرد به ابوبكر و به او گفت:

وان مثلك يا أبا بكر كمثل إبراهيم عليه السلام

عزيزان قشنگ دقت كنند كه آقاي ذهبي چه چيزي را با حديث منزلت آورده تشبيه كرده است. مي گويد:

مثل تو مانند داستان حضرت ابراهيم است، گفت:

من تبعني فإنه مني ومن عصاني فإنك غفور رحيم

خدايا هركس از من تبعيت كرد او از من است و هر كس معصيت كرد تو غفار و رحيم هستي و نفرين كرد

سوره ابراهيم آيه 36

و همچنين

ومثلك يا أبابكر كمثل عيسي

داستان تو مثل داستان حضرت عيسي است

يعني اين نظري كه تو دادي مثل نظر عيسي است، خوب اينجا كجا دارد تشبيه كرده پيامبر؟ آقاي ذهبي كه با آن قلب بيمارت مي آيي و اين حديث را با حديث منزلت «يا علي اما ترضي ان تكون مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي» اين كجاش تشبيه است؟

ومثلك يا أبابكر كمثل عيسي

اين حرفي كه زدي شبيه حرف حضرت عيسي است كه گفت خدايا

إن تعذبهم فإنهم عبادك

اگر اين كفار را عذاب كني اينها بندگانت هستند

وان تغفر لهم فإنك أنت العزيز الحكيم

اگر هم اينها را ببخشي تو خداي عزيز و حكيم هستي

سوره مائده آيه 118

رو كرد به عمر و گفت :

وان مثلك يا عمر كمثل نوح

اين حرفي كه زدي كه همه اينها را گردن بزنيم، مثل تو مثل مثل حضرت نوح است كه گفت :

رب لا تذر علي الأرض من الكافرين ديارا

خدايا در روي زمين يك نفر از كفار باقي نگذار و همه را نابود كن.

سوره نوح آيه 26

وان مثلك يا عمر كمثل موسي

داستان تو مثل داستان حضرت موسي است كه گفت:

رب اشدد علي قلوبهم فلايؤمنوا حتي يروا العذاب الأليم

خدايا اين قوم فرعون را عذاب بكن مادامي كه عذاب اليم را نبينند به تو ايمان نخواهند آورد.

سوره يونس آيه 88

أنتم عالة فلا ينفلتن منهم أحد الا بفداء أو ضربة عنق

كه داستان مفصلي است كه ما به دنباله حديث كار نداريم.

اين را جناب احمد در مسندش و ديگر مصادر نقل كردند كه جامعترينش همين عبارت آقاي احمد بن حنبل است.

مسند أحمد - الإمام أحمد بن حنبل - ج 1 ص 383

خلاصه به اين شكل اين مطالب را نقل مي كند و مي گويد داستان تو مثل داستان حضرت ابراهيم و حضرت عيسي است؛ همانطوري كه حضرت عيسي مي گفت اين بندگان بندگان خودت هستند اينها را ببخش تو هم گفتي اين قبيله قريش فاميل تو هستند و از خانواده ات هستند.

و مثل تو اي عمر مثل مثل حضرت موسي و حضرت نوح است.

اين در حقيقت جناب آقاي محسني خلاصه اي است كه البته سخن خيلي زياد است و ما در جلد دوم كتاب نقد قفاري اين را مفصل آورديم و جناب آقاي قفاري هم در صفحه 831 از اصول مذهب الشيعه جلد 2 اين قضايا را از ابن حزم و بعد هم از آقاي ذهبي و ديگران اين مسائل را مطرح كرده است.

مجري :

همانطوري كه فرموديد، اين فضائل اگر در صدر اسلام بود، بايد در سقيفه مي آمدند و به آن استناد مي كردند و اين را به عنوان يك برگ برنده براي خودشان رو مي كردند.

اما اگر لطف بفرماييد از نظر رجالي نيز اين روايت را بحث كنيد كه اولا: در چه زماني بوده و رجالش چه جور بوده است و ثانيا: از نظر دلالي كه يك بخشي هم اشاره فرموديد براي ما حديث را نقد بفرماييد.

استاد قزويني:

اين حديث از چند جهت مخدوش است هم از نظر رجالي كه مرسل و منقطع است و هم از نظر دلالي كه در اينجا احمد بن حنبل ، حاكم و بيهقي از ابوعبيده از پدرش عبدالله بن مسعود نقل مي كنند كه اين ابوعبيده اصلا از پدرش عبدالله بن مسعود در حدي نبود كه روايت بشنود كه خود ترمذي از عمرو بن مره سؤال مي كند از ابوعبيده پسر عبدالله بن مسعود سؤال كردم كه آيا از پدرت تا به حال حديثي شنيده اي ؟

قال لا

من در عمرم روايتي از پدرم نشنيدم

سنن ترمذي جلد 1 ص 14

و همين طور جناب آقاي نسائي كه از صحاح سته اهل سنت است از عبدالرحمن مي گويد ابوعبيده پسر عبدالله مسعود اصلا روايتي از پدرش نشنيده است.

سنن نسائي جلد 3 صفحه 105

جناب ابن حبان هم در كتاب الثقات خود همين تعبير را دارد.

الثقات ج 5 ص 561

پس بنابر اين اين روايت از ديدگاه آقايان اهل سنت روايتي است مرسل و مقطوع و قابل استناد نيست.

اي كاش جناب آقاي ذهبي كه وقتي به روايت اميرالمؤمنين مي رسد مي گويد :

يشهد القلب انه باطل

خوب ايشان استاد و خريت فن رجال است اي كاش حداقل اين روايت را هم يك بررسي سندي مي كرد يا حداقل اشاره اي مي كرد كه آقا درست است كه اين روايت مقطوع و مرسل است ولي چون در حق آقاي ابوبكر هست ما قبول مي كنيم

والقلب يشهد انه حق

حداقل يك چيزي مي گفت كه روايت مرسل است ولي قلب من شهادت مي دهد كه اين روايت حق است و مطابق با واقع است.

و لذا اين يك اشكال اساسي در اين روايت. و همچنين آقاياني كه در رابطه با اين روايت كار كردند مانند جناب آقاي هيثمي در مجمع الزوائد ايشان هم اشاره مي كند بر اينكه ابوعبيده چيزي نشنيده.

خود الباني مي گويد

بل منقطع ، أبو عبيدة ، لم يسمع من أبيه كما قال الهيثمي

إرواء الغليل - محمد ناصر الألباني - ج 5 ص 48

و همچنين محققين مسند احمد مانند احمد محمد شاكر مي گويد:

اسناده ضعيف.

اين سند ضعيف است براي اينكه منقطع است و ابوعبيدة از پدرش روايتي ندارد.

شعيب ارنؤوط كه از قهرمانان علمي اهل سنت در عصر حاضر است ايشان هم همين طور تصريح دارد كه اين روايت درست نيست به خاطر انقطاعي كه در اين روايت است.

اشكال دوم تشبيه در اينجا از موارد متعدد نيست نيامده بگويد آقاي ابوبكر:

انت مني بمنزلة ابراهيم

انت كابراهيم

انت كعيسي

بلكه ايشان آمده گفته است در يك مورد و يك قضيه كه شما به اسراي بدر ترحم كرديد و پيشنهاد كردي كه ما از گناهان آنها در گذريم فقط در اين قسمت اين كار شما شبيه كار حضرت ابراهيم و عيسي بود فقط در اين قسمت و همچنين نسبت به عمر مي گويد تو از نظر غضب و شدت و سخت گيري كه مي گويي اينها را گردن بزني در اين مورد قضيه تو نمي گويد شبيه مي گويد مثل تو مثل حضرت نوح و موسي است.

خوب شما ببينيد مي گويد

مثلك يا ابابكر كمثل ابراهيم

در چه چيزي ؟ در اين قسمت:

فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

مثل عيسي در چه جهت:

انْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

البته با توجه به اينكه اين آيه را آقايان ذكر كرده اند از قول نبي گرامي صلي الله عليه و آله وسلم حالا ما كاري با اينكه اين آيات آن زمان نازل شده است يا نشده بود كاري با اون نداريم و نمي خواهيم در آن بحث برويم ولي همين تشبيه هم تشبيه درستي نيست؛ چون ابوبكر نگفت تو هم مي تواني اينها را گردن بزني و هم مي تواني آزاد كني و حال آنكه در قضيه ابراهيم مي گويد:

فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

اگر تشبيه درست هم مي شد بايد ابوبكر مي گفت:

يا رسول الله هر كدامي از اينها ايمان آوردند ايمان آوردند و اگر ايمان نياوردند باز تو به اينها رحم كن.

حتي تشبيه در همين قسمت هم كاملا ناقص است و آن آقاياني كه اين روايت را درست كردند حداقل اين قسمت اول آيه را حذف مي كردند و قسمت دوم آيه را

وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

يا در رابطه با حضرت عيسي:

انْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ

بايد حداقل يك جمله اي از آقاي ابوبكر نقل مي فرمودند كه ابوبكر گفت يا رسول الله اگر اينها را گردن بزني حق توست ولي اگر در گذري فاميل تو هستند.

حداقل در اين قسمت هم باز تشبيه ناقص است و كامل نيست.

و از آن طرف هم در رابطه حضرت نوح فقط در اين

لَا تَذَرْ عَلَي الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا

سوره نوح آيه 26

خوب اين آيا واقعا در همين قسمتش هم يك نكته است كه مي گويد: همانطوري كه حضرت نوح نفرين كرد و از خدا خواست كسي از كفار در روي زمين نباشد، اون هم از خداي عالم خواسته و نيامده حضرت نوح بگويد من تعدادي را مأمور مي كنم كه اينها را از دم شمشير بگذرانند و اينها را بريزند و آتش بزنند.

پس اين قضيه هم در اينجا درست نيست.

مساله ديگري كه در اينجا مطرح است كه اصلا خود آقايان اهل سنت معتقد به اين تشبيه نيستند و ما تا به حال نديديم هيچ كدام از علماء و عوام اهل سنت معتقد باشند كه آقاي ابوبكر در تمام جهات شبيه به ابراهيم است يا شبيه به عيسي است

الا النبوة

يا آقاي ابوبكر شبيه حضرت نوح و موسي است

الا النبوة

نه پيامبر همچين چيزي فرموده كه داستان شما مثل حضرت نوح است غير از نبوت يعني بيايد تمام منازل و جايگاه و رتبه ها و مقامات حضرت نوح را براي عمر تثبيت كند نه همچين چيزي نيست.

ولي در رابطه با اميرالمؤمنين سلام الله عليه كه وقتي مي آيد و مي گويد:

انت مني بمنزلة هارون من موسي

جايگاه تو مانندجايگاه حضرت هارون است.

يعني تمام جايگاه هايي كه قرآن تثبيت كرده است مانند جايگاه اخوتي ، جايگاه وزارت، جايگاه مشاركت در امر تمام اين جايگاه ها را پيامبر اكرم براي اميرالمؤمنين تثبيت فرموده است و فقط يك مورد را استثنا كرده و آن هم نبوت بوده است.

آيا همچنين چيزي در رابطه با خليفه اول و دوم دارد؟ آيا اصلا هيچ سني بر اين عقيده دارد كه بيايد و بگويد كه ما از اين روايت استفاده مي كنيم كه آقاي ابوبكر هم رتبه حضرت ابراهيم است غير از نبوت و عمر هم رتبه با موسي است غير از نبوت.

و لذا اين حرف هايي كه اين آقايان مي نشينند در گوشه خلوتكده و چه بسا بعضا

وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ

سوره انعام آيه 121

و غيره. حالا اين مباحث است چه كار بايد كرد.

مجري:

يك سري روايات ديگر هم داريم كه در تاريخ نقل شده است كه اينها در مقابل احاديث صحيح كه در فضيلت اهل بيت مطرح شده است همان كارهايي كه آقايان بني اميه كردند در ساختن جعل احاديث يك همچنين كارهايي را باز كردند حالا نه در خصوص حديث منزلت.

من گفتم اگر بشود حالا در اين فرصت كوتاهي كه هست يك بخشي از اين احاديث را مطرح كنيد.

استاد قزويني :

در اين زمينه حرف خيلي زياد است و من نمي دانم امروز تا چه اندازه مي توانيم برسيم يا نرسيم حالا من به بعضي از اينها اشاره مي كنم.

حديث ثقلين را ما مي بينيم، پيامبر اكرم آمد گفت:

إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي وإنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض

كه خود ابن كثير دمشقي مي گويد صحيح است و استاد ما ذهبي گفته است كه صحيح است.

تفسير القرآن العظيم ( تفسير ابن كثير ) - ابن كثير - ج 4 ص 122

البداية و النهاية ج 5 ص 228

حالا بعضي از اين كارشناسان بي انصاف و ناصبي مي آيند خدشه مي كنند ما كاري نداريم.

اين روايت را آقايان نقل كردند و ديدند كه چكار كنند و بايد يك چيزي در كنارش درست كنند، يك بدلي درست كنند. آمدند گفتند كه نه پيامبر فرموده:

اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و سنتي

به جاي عترت، سنت را قرار دادند.

المستدرك علي الصحيحين ج 1، ص 172

اولا: مگر اهل بيت غير از سنت پيامبر چيز ديگري هم دارند؟ و ثانيا: خود آقاي سيوطي و ابن حجر و ديگران آورده اند كه اين روايت را موطأ مالك آورده است و آن هم منقطع آورده است و از راوي به نام كثير كه او در درجه ضعفاء است و حتي ابن عبدالبر دارد كه :

وقال ابن عبد البر مجمع علي ضعفه

اجماع بر ضعفش است.

تهذيب التهذيب - ابن حجر - ج 8 ص 378

آقاي سقاف كه از علماي بزرگ اردن است هم كه مي گويد:

فحديث موضوع مكذوب وضعه الأمويون وأتباعهم

اين حديث كتاب الله و سنتي جعلي و دروغ است و آن را اموي ها ساخته اند تا مردم را از حديث كتاب الله و عترتي دور كنند.

صحيح شرح العقيدة الطحاوية - حسن بن علي السقاف - ص 654

پيامبر آمد فرمود كه اهل بيت من همانند ستارگان آسمان هستند و

النجوم جعلت أمانا لأهل السماء وإن أهل بيتي أمان لأمتي

اهل بيت من در حقيقت بيمه امت از اختلاف است و هر قبيله اي با اهل بيت من مخالفت كند:

فساروا حزب ابليس

آنها حزب ابليس خواهند شد

حاكم نيشابوري هم مي گويد اين حديث صحيح الاسناد است

المستدرك علي الصحيحين ج 2، ص 3673

در كنار اين آمدند گفتند كه:

اصحابي كالنجوم

پيامبر فرموده است كه اهل بيتي كالنجوم اينها هم گفتند ما هم بايد يك چيزي درست كنيم

اصحابي كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم.

ابن حزم اندلسي مي گويد:

وهذا خبر مكذوب موضوع باطل

اين روايت اصحابي كالنجوم روايتي است دروغ جعلي و باطل.

تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 5 ص 511

و آقاي الباني هم در سلسلة الاحاديث ضعيفه در جلد 1 صفحه 78 مي آورد.

از آن طرف پيامبر اكرم فرمود:

الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ

كه اين را آقاي ترمذي مي گويد:

حديث حسن صحيح

سنن الترمذي ج 5، ص 656

حاكم نيشابوري و ذهبي هم مي گويند اين روايت صحيح است.

مستدرك حاكم ج3 ص 154

در كنار اين آمدند بني اميه گفتند كه نه اگر حسن و حسين سيدي شباب اهل الجنة باشند، ابوبكر و عمر كه نبايد عقب بمانند و آنها هم سيدي كهول اهل الجنه و آنها هم سروران پيرمردهاي اهل بهشت هستند.

حالا اينكه پيرمرد در بهشت هست يا نيست تمام آقايان اهل سنت معتقدند كه بهشت خانه سالمندان نيست و پيرمرد و پير زن را آنجا راه نمي دهند و تمام مردم جوان مي شوند در حد 35 - 40 ساله وارد مي شوند.

كور و نابينا و چلاق و شل همگي سالم صد درصد وارد بهشت مي شوند. و اضافه همين تعبير را آورند كه اين روايت ضعيف است.

هيثمي در مجمع الزوائد جلد 9 صفحه 52 مي گويد اين روايت ضعيف است و همچنين جناب سليمان بن اشعث در كتاب سؤالات الآجري لابي داوود مي گويد: روايت ضعيف است.

حديث سد ابواب است كه پيامبر اكرم تمام درهاي صحابه را به مسجد بست غير از درب اميرالمؤمنين سلام الله عليه كه اين را ما از فتح الباري ابن حجر جلد 7 صفحه 14 نقل كرديم كه ايشان مي گويد:

احمد نسائي و ديگران آوردند كه هم روايت صحيح است و هم راويانش مورد وثوق هستند و جناب سيوطي ادعاي تواتر مي كند.

قد ثبت بهذه الأحاديث الصحيحة بل المتواترة

بلكه متواتر بر اينكه پيامبر اكرم تمام درهاي صحابه كه به مسجد باز مي شد

ولا لعمه العباس ولا لأبي بكر

حتي در ابي بكر همه را بست.

اين را سيوطي كه از علماي شماست نقل كرده است و شيعه هم نيست مگر اينكه اين آقايان وهابي بگويند كه او هم شيعه معتزلي شده است.

ايشان مي گويد كه پيامبر تمام درها حتي در عباس عموي خودش و حتي در ابوبكر را هم كه به مسجد باز مي شد بست.

خوب اين آقاي سيوطي اين روايت بخاري را نديده بود؟ حديث خوخه را نديده بود؟

إلا لعلي

فقط در علي را باز گذاشت.

الحاوي للفتاوي ج 2، ص 16

خوب اين حديث «سُدُّوا عَنِّي كُلَّ خَوْخَةٍ في هذا الْمَسْجِدِ غير خَوْخَةِ أَبِي بَكْرٍ » يا امثال اين، والله ما نمي دانيم كه چگونه درست شده است و وضع آن چگونه است و انشاء الله در اين زمينه صحبت خواهيم كرد. و خود آقاي ابن اثير جزري ايشان در كتاب اسد الغابة جلد 3 صفحه 334 ، آقاي ابن سعد متوفاي 230 ايشان در طبقات كبري جلد 3 ص 181 اوردند بر اينكه جناب ابوبكر حتي به خلافت هم رسيد ايشان تا مدت 6 ماه مدينه خانه اي نداشت و در بيرون مدينه در سنح بوده است و چه بسا

وربما ركب علي فرس له وعليه إزار ورداء

سوار بر اسبي مي شد و يك عبا و لنگي هم داشت مي آمد براي مردم نماز مي خواند

فإذا صلي العشاء رجع إلي أهله بالسنح

بعد از نماز مي رفت پيش خانواده اش

الطبقات الكبري ج 3، ص 186

و اگر واقعا ايشان در مدينه منزل داشت يا فرض بفرماييد منازل متعدد داشت مي گفت بعضي شب ها در مدينه مي ماند و بعضي شب ها هم به سنح مي رفت.

اينها يك نوع مبارزه با احاديث صحيح و درست و متواتر است كه به تعبير آقاي سيوطي در حق اميرالمؤمنين است.

شما ببينيد از آن احاديث مسخره اي كه درست كردند در برابر

انا مدينة العلم وعلي بابها

كه ابن حجر در لسان الميزان جلد 2 صفحه 122 مي گويد اين حديث طرق متعدده دارد و اصلي و ريشه دار است و آنهايي كه گفتند اين حديث جعلي است اينها اشتباه كردند.

و حاكم نيشابوري در مستدرك مي گويد:

سند اين روايت كاملا صحيح است

المستدرك علي الصحيحين ج 3، ص 137

و همچنين ديگران و حتي خود عايشه ام المؤمنين مي گويد:

علي اعلم الناس بالسنة

علي عالم ترين انسان ها به سنت است.

اين را آقاي بخاري در تاريخ الكبير ج 2 صفحه 255 آورده است.

علي أعلم الناس بالسنة

التاريخ الكبير ج 2، ص 255

ابو نعيم اصفهاني از علماي بزرگ اهل سنت است كه از ابن عباس نقل مي كند:

وما علمي ، وعلم أصحاب محمد في علم علي ( ع ) إلا كقطرة في سبعة أبحر .

علم من و علم تمام صحابه در برابر علم علي همانند قطره اي است در برابر 7 دريا

اين را ما نقل نكرديم و آقاي ابونعيم اصفهاني از آنجا كه ما تا الان خوبر داريم شيعه نشده بوده حالا بعد از اين شيعه شدنش را آقايان در بياورند قابل مطالعه هست.

فلك النجاة في الإمامة والصلاة - علي محمد فتح الدين الحنفي - ص 173

حلية الاوليا جلد 1 ص 65

خوب در برابر اين حديث به اين زيبايي آمدند گفتند كه نه، نبايد ابوبكر و عمر از علي عقب بمانند. اينكه علي در شهر علم پيامبر هست اين را قبول داريم ولي از در كه داخل شويم خيلي در مهم نيست و آن چيزي كه مهم است ديوار و سقفش است و اگر علي در علم پيامبر است ابوبكر هم اساس و ديوار اين شهر است و جناب عمر سقف اين شهر است عثمان چنان و چنين است.

نمي دانم والله اين قضايا چيست كه درست كردند. حالا به قولي كسي بخواهد وارد علم پيامبر شود اين علم علم معنوي است و اينكه مي گويد از در بايد وارد شويد يعني اينكه كسي كه بخواهد علم را ياد بگيرد بايد از كانال علي بن ابي طالب بيايد.

يعني اينكه در ورودي به علم من امير المؤمنين است كه يك بحث عرفي است ولي كسي نيامده است بگويد كه اگر كسي بخواهد وارد علم من شود از سقفش سوراخ كند و وارد شود يا ديوار را خوخة درست كند و وارد شود يا نه مثلا اساس و پايه هاي اين را از زير به هم بزند و وارد شهر شود.

تاريخ دمشق ج 9 ص 20

و حتي آقاي بخاري معاويه را هم نگذاشته است كه از قافله عقب بماند مي گويد كه پيامبر گفت:

أنا مدينة العلم وعلي بابها ومعاوية حلقتها

درست است كه علي در علم پيامبر است ولي هر دري يك حلقه اي دارد و اول بايد حلقه را بزنند تا در را باز كنند و كسي تا از كانال معاويه نيايد و اين حلقه را نزند نمي تواند اين در را كه علي بن ابي طالب است باز كند.

المقاصد الحسنة ج 1، ص 170

تاريخ بخاري ج4 ص 80

اين آقاياني كه اين چنين كرده اند خوب حديث منزلت هم كه وقتي مي آيد مي گويد اگر علي بن ابي طالب به منزلة هارون است ما بايد چيزي درست كنيم كه رو دست بزنيم و بايد حضرت ابوبكر و حضرت عمر را در حد پيامبران اولوالعزم ببريم آن هم نه يك پيامبر بلكه 2 تا پيامبر اولوالعزم.

بيننده: ميرمعيني از كنگاور

حاج آقاي محسني چند شب قبل يك كسي روي خط شبكه آمدند و به آقاي دكتر قزويني بي ادبي و گستاخي كردند گرچه آقايان ابوالقاسمي و يزداني جواب اين آقاي با ادب را دادند لذا ما هم به نوبه خود اين اخلاق هاي وهابي پسند را محكوم مي كنيم.

آقاي دكتر قزويني عزيز با توجه به اينكه آقايان اهل سنت ادعا مي كنند كه حضرت امير سلام الله عليه و جناب ابوبكر و عمر دوست بودند و وزير اينها بوده است و به دروغ ادعا مي كنند كه عمر داماد حضرت امير عليه السلام بوده، مي خواستم بدانم كه نماز ميت ابوبكر و عمر را چه كسي خوانده و اگر حضرت امير نماز ميت اين 2 نفر را نخوانده باشد و همين نماز نخواندن حضرت امير براي اهل سنت حجت را تمام نمي كند؟

عذر خواهي مي كنم ممنونم شب شما بخير.

بيننده: حسين از كردستان (اهل سنت)

عرض احترام مي كنم به دكتر قزويني و شما مجري.

2 تا سؤال دارم، اگر قضاوت به ما باشد بتوانيم اين سؤالات را مطرح بكنيم.

جناب آقاي قزويني من سؤالاتي كه از شما دارم چند وقت است كه داريد در اين برنامه هاي ديني صحبت مي كنند؟

استاد قزويني:

زياد است ما الان تقريبا 300 تا شبكه ماهواره اي فقط مال آقايان وهابي ها است كه ضد شيعه است و عليه شيعه در منطقه فعاليت مي كنند.

بيننده:

300 تا فرموديد؟

استاد قزويني:

بله، آنچه كه يكي از دانشگاه هاي ايران ، دانشگاه علم و صنعت يك مقاله اي گذاشتند و تحقيق ميداني كه داشتند اعلام كردند كه 300 تا شبكه ماهواره اي عليه شيعه برنامه مي سازند و پخش مي كنند.

بيننده:

سؤال ما فرق مي كند كه اين 300 تا شبكه باشد كه مثلا در اين برنامه اي كه كار مي كنند و صحبت مي كنند و روايت هايي كه مي آورند.

هيچ به حال ما فرق مي كند جناب آقاي قزويني؟

استاد قزويني:

من متوجه نشدم

مجري:

يعني چي به حال ما فرق مي كند؟

بيننده :

به حال اهل تسنن فرق مي كند كه آيا 300 تا باشد يا يكي باشد يا ده تا ؟

مجري:

منظورتون چيه از اين سؤال؟

بيننده :

منظورم همين است كه به جاي اين شبكه ها و تبليغاتهايي كه به جاي اين روايت هايي كه مي آورند و اين همه خرج و هزينه هايي كه در اين شبكه ها خرج مي شود اين را به فقير و فقرا بدهند.

مجري :

اگر بخواهيد اين گونه بحث بكنيد

استاد قزويني :

متوجه فرمايش ايشان نشدم

مجري :

مي گويند كه به جاي اينكه اين هزينه هايي كه دارند مي كنند اينها را به فقرا بدهند. به هر صورت هر بخشي به طبع به همان اندازه خودش بايد هزينه شود و ما نمي توانيم فقط تك بعدي رشد كنيم.

بخش فرهنگي نياز به پول دارد همان گونه كه بخش اقتصادي هم نياز به پول دارد، بخش هاي عمراني و سياسي نياز به پول دارد و هر بخشي به اندازه خودش نياز به پول دارد.

حالا اين 300 تا شبكه اي كه در مقابل شيعه قرار گرفته است و در مقابلش شيعيان حاج آقا چند تا شبكه دارند؟

استاد قزويني:

شيعه ها در منطقه حدود نزديك 17 ، 18 تا شبكه دارند نسبت به 300 تا شبكه وهابي.

مجري :

اينها هم دارند مذهب و آيين خود را تبليغ مي كنند و اينها اشكالي ندارد ولي اگر شما سؤالي داريد كه مربوط به برنامه ما مي شود در خدمت شما هستيم.

بيننده :

بله سؤالم تمام نشده است.

سؤال من هم همين هست كه شبكه شما اگر قضاوت به ما بدهيد كه قضاوت كنيم اين يك كلنگي است كه بناي ديني و بناي اسلام را تخريب مي كند هم شما و هم آنها.

اين انتقاد را دارم كه اين يك كمكي باشد به دين اسلام فكر كنم به نظر ما كه ما قضاوتي كنيم كه اين كلنگي است كه شما و آنها به دست گرفتيد و خلاصه بناي دين اسلام را تخريب مي كنيد.

مجري :

ما اول كلنگ دستمان نبود اول بيل دستمان بود و داشتيم مي ساختيم ولي دوستان ما در مقابل آمدند به تخريب كردن ما هم مجبور شديم يك بخشي بيل را كنار بگذاريم و حضرت استاد هم بارها فرمودند كه ما اصلا با آنها كاري نداشتيم و داشتيم مباني شيعه را مطرح مي كرديم.

نگاه كنيد اين بحث يك بحث ديگر است و دو تا قسمت دارد ما يك بار مي نشينيم اينجا و تبليغ مي كنيم آيين و مكتب اهل بيت عليه السلام را و اصلا به كسي مربوط نيست و هيچ كس هم ناراحت نمي شود و مي آييم مي گوييم حضرت امير به اين واسطه و به اين روايت جانشين پيامبر است و در مقابل اونها هم كه براي اهل سنت يا وهابيت دارند بحث مي كنند آنها هم مي توانند بيايند مباني خلافت ابوبكر، خليفه دوم و خليفه سوم و اصلا مباني اهل سنت را مطرح كنند هيچ مشكلي ندارد ولي اينكه مي آيند تخريب مي كنند و بحث هاي ناصبانه را مطرح مي كنند خوب ما هم نمي توانيم بنشينيم و آنها به آستان مقدس اهل بيت اهانت كنند.

ما مؤدبانه مي نشينيم و دفاع مي كنيم نه اينكه ما خداي نكرده بخواهيم اهانت وجسارت كنيم و اين را شما بايد به شبكه هاي مقابل بگوييد.

بيننده:

يعني قبل از اين شبكه ها آيا واقعا دين اسلام تنها بوده؟ و قبل از اين كسي دنبال دين و مذهب نرفته است ؟

استاد قزويني :

اگر شما نظرتان بر اين است كه 10 - 15 تا شبكه شيعه آمدند و از مباني اهل بيت دفاع مي كنند و نظريه اهل بيت را مي گويند اينها را ببندند همانطوري كه در اين 1400 سال شيعه را كشتند، خانه هايشان را ويران كردند ، اهل بيت را ناسزا كردند و اميرالمؤمنين را بالاي منبر لعن كردند اگر نظرتان اين است اين را خدمت شما عرض مي كنيم كه آن زمان گذشت و امروز الحمدلله رب العالمين شيعه بيدار شده ، مردم بيدار شدند و شيعه صاحب رسانه و بيان است و موظف است كه از مباني خودش دفاع كند همانطوري كه آنها هجمه كردند ما هم دفاع مي كنيم و هم هجمه مي كنيم ولي هجمه مودبانه ، محترمانه و منطقي.

و ما به هيچ وجهي بارها هم گفتيم تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون از مظلوميت اميرالمؤمنين و از مظلوميت صديقة طاهره و اهل بيت دفاع خواهيم كرد وبه هيچ وجهي در اين قضيه كوتاه نخواهيم آمد.

اين را كاملا در نظر داشتيد با همه احترامي كه ما داريم ولي در برنامه هايمان نهايت ادب و منطق را رعايت مي كنيم.

به مقدسات اهل سنت توهين نمي كنيم به مقدسات مسيحيت يا يهود توهين نمي كنيم و با منطق و با ادب و آنچه را كه اين آقايان در اين 14 قرن مخفي كردند ، اين آقايان مطالب را نقل نكردند اينها را برملا مي كنيم و اينها را براي مردم روشن مي كنيم.

الان شما مي بينيد كه اكثر شيعه ها از داخل و خارج همين ديشب اون عزيزي از دبي، آمريكا زنگ زده بود كه ما شيعه بوديم ولي شيعه شناسنامه اي و الان شما با اين ادله محكم و اين بياناتي كه در استدلال ها مي آوريد براي حقانيت شيعه ما امروز به شيعه بودن خودافتخار مي كنيم.

يعني شما مي فرماييد ما اين بيانات را نداشته باشيم جناب حسين آقاي عزيز؟

بيننده :

نه حاج آقا ، با عرض معذرت ، ما منكر اهل بيت نيستيم و هركس كه منكر آنها باشد لعنت خدا بر اون باد؛ يعني هر كسي كه منكر اهل بيت باشد خدا او را ذليل كند

استاد قزويني :

آمين يا رب العالمين

بيننده :

اينكه مزاحم شما شدم و زنگ زدم مسئله اين نبود، شبكه هاي اهل تسنن و وهابي ها صحبت كنند و شما هيچ چيزي نگوييد و من اين را نگفتم و هر دو را با هم گفتم.

استاد قزويني :

متشكريم از شما خدا به شما جزاي خير دهد.

بيننده : نوروزي از اتريش

من يك سؤالي از شما داشتم وقتتان را هم نمي گيرم.

من با بچه ها هميشه برنامه شما را نگاه مي كنيم، ما 2 تا دختر داريم كه متأسفانه پدر اين بچه ها 2 سال پيش فوت كردند ايشان اطلاعات مذهبي شان خيلي بالا بود و مدتي هم در قم درس خوانده بودند و اين بچه ها من تا آنچه كه بتوانم سعي مي كنم كه اينها را مسلمان بزرگ كنم تا آنجايي كه در توانم باشد.

فقط من يك سؤال از حاج آقا داشتم كه مي خواستم كه حاج آقاي قزويني يك كتاب خيلي ساده من سوادم مثل شما خيلي بالا نيست.

من مي خواستم بگويم كه حاج آقا يك كتاب به من معرفي بكنند و بگويند كه اين اختلاف بين شيعه و سني و براي من بگويند كه من خيلي به زبان ساده به اين بچه ها بگويم چون يك سؤالهايي مي كنند كه من بلد نيستم و نمي دانم كه بايد چگونه بايد جوابشان را بدهم.

استاد قزويني:

بهترين كتابي كه هست خواهر عزيزم كتاب المراجعات مرحوم علامه شرف الدين هست و در حقيقت يك گفتگو و مكاتبات خيلي مؤدب و دوستانه و مستدل بين يكي از علماي بزرگ شيعه و يكي از علماي بزرگ اهل سنت از دانشگاه الازهر و ترجمه هم شده است حتي به انگليسي هم ترجمه شده است.

اگر شما از طريق گوگل سرچ بفرماييد ترجمه كتاب المراجعات تا به حال 6-7 مورد ترجمه شده است و اگر اين را شما تهيه كنيد و هم خودتان مطالعه بفرماييد و هم عزيزان مطالعه كنند و همچنين بنده هم يك برنامه هايي داشتم در عربستان سعودي قصة الحوار كه ترجمه اش در سايت ولي عصر است داستان گفتگوي آرام.

تقريبا ما 7-8 سالي كه با علماي اهل سنت، مفتيانشان و غيره بحث داشتيم و جديدترين شبهاتي كه داشتند ما جواب داديم اين را هم مي توانيد از طريق داستان گفتگوي آرام از طريق گوگل هم سرچ كنيد يا سايت ولي عصر آنجا بياييد اين مطالب آنجا موجود است.

مجري:

سؤال ديگري نداريد؟

بيننده :

حاج آقا من يك سؤال ديگر داشتم مي خواستم عرض كنم خدمت شما، ممكن است كه به غير از اين مسائل بين شيعه و سني كه يك اختلاف سليقه هايي هست مي شود در رابطه با تربيت كودكان ما از اين شبكه ولايت چيزي ببينيم ؟ اصلا يه برنامه اي بگذاريد در هفته يك ساعت يا دو ساعت كه برنامه اي براي كودكان باشد كه نصيحت هاي پند آموز به بچه ها باشد و خود بچه ها هر شب مي نشينند نگاه مي كنند اين برنامه را.

مجري :

البته به زبان انگليسي بعضي از برنامه ها پخش مي شود.

بيننده :

انگليسي بچه ها بلد نيستند، اينجا متاسفأنه آلماني صحبت مي كنند. و البته در خانه فارسي هم صحبت مي كنند.

استاد قزويني :

خوبه فارسي اگر باشد ما برنامه هاي مختلفي داريم. تفسير قرآن داريم از بزرگواران و از اساتيد و همچنين برنامه تربيت خانواده داريم كه دكتر كرمي الحق و الانصاف برنامه هايشان واقعا آموزنده است و من به همه خانواده ها توصيه مي كنم كه برنامه هاي دكتر كرمي را ببينند و استفاده كنند كه يكشنبه ها ساعت 18 و سي دقيقه به وقت ايران پخش مي شود كه در حقيقت به وقت آلمان تقريبا مي شود 3 بعد از ظهر ، مخصوصا من توصيه مي كنم كه برنامه هاي ايشان را حتما ببينند براي تربيت خانواده و همچنين برادر عزيزمان جناب آقاي محمدي كه شب گذشته برنامه داشتند در رابطه با مسائل اعتقادي به زبان كاملا عاميانه كه خيلي برنامه هاي زيبايي است و ما الحمدلله تلاش كرديم كه نخوبه هاي حوزه و دانشگاه را اينجا بكشانيم.

همچنين روزهاي جمعه بحث خانواده آسماني و همچنين خانم ها برنامه هايي دارند اينها را اگر خواهران عزيز ما مشاهده كنند خيلي سازنده است.

آقاي دكتر شجاعي كه از اساتيد دانشگاه هستند روزهاي جمعه ساعت همان قبل از برنامه زنده ما كه توليدي است ولي برنامه خيلي زيبايي است كه من خودم مخصوصا برنامه جناب دكتر كرمي و جناب آقاي دكتر شجاعي را كه خودم نگاه مي كنم واقعا لذت مي برم.

مجري :

اگر سؤال ديگري نداريد با شما خداحافظي كنيم.

بيننده: مجيدي از كردستان (اهل سنت)

من چند تا سؤال داشتم و به صورت مختصر اينها را بيان مي كنم و جوابش را مي خوام حاج آقا در گيرنده به بنده بدهند؛ چون من ادب را در كلام شما ديدم، بر خلاف برنامه كلمه طيبه.

اين 3 سؤالي كه من داشتم كه هيچ گاه نه پاسخ آن را ديدم و نه فكر كنم بتوانيد پاسخ آن را بدهيد.

اولين سؤالم اين بود كه فقط يك روايت، دوباره تكرار مي كنم فقط يك روايت از كتاب هاي شيعه در مورد مهرباني امام زمان به بنده نشان دهيد.

دومين سؤالم اين بود كه حاج آقا عقيده به رجعت دارند بازگشت مردگان به اين دنيا ، اينكه حضرت علي در خطبه 31 نهج البلاغه آن را قبول ندارد و قرآن هم در آيه 31 سوره ياسين اين را رد مي كند و اين عقيده را باطل مي كند.

سؤال سومم هم اين بود كه شما چرا فقط يك روايت نمي توانيد يك روايت از كتاب هاي امام محمد بن عبدالوهاب بياوريد كه ايشان عقيده خلاف قرآن داشته باشد فقط يك روايت ازكلام ايشان نه از عقايدي كه ايشان بيان كردند از كلام خود ايشان.

خيلي ممنون از گيرنده گوش مي دهم.

بيننده : رضا از آستارا

احتراما اينجانب رضا، اهل آستارا با مذهب شيعه بدين وسيله به اهل تسنن اعلام مي كنم كه بنده حدود يك سال به طور مرتب شبكه وصال حق ، وصال فارسي ، شبكه كلمه و شبكه ولايت را دنبال مي كنم و اين شبكه ها باعث شدند كه

اولا: من قبل از بحث شيعه و سني قرآن را به طور كامل و دقت تمام به زبان فارسي بخوانم و حافظ كل احكام قرآن شدم.

دوما: اهل تسنن بر اين باورند كه هيچ شفيعي در آخرت نيست و طبق آيه قرآن كريم اين را بارها و بارها اعلام كردند البته با بي ادبي.

برادران سني آيه مباركه قرآن را ما اهل شيعه با آغوش كاملا باز قبول داريم مثلا 48 سوره مباركه بقره كه خدا مي فرمايد: و حذر كنيد روزي كه كسي به جاي ديگري مجازات نمي شود شفاعتي از كسي پذيرفته نشود و عوض قبول نكنند.

ولي اين برادران قرآن را اگر كمي با دقت و براي هدايت خود مي خواندند بهتر مي شد مثلا آيه 109 سوره مباركه طه كه خداوند مي فرمايد: در آن روز شفاعت هيچ كس سود ندارد جز آن كس كه خداوند به او رخصت شفاعت داده است.

پس اين جا ثابت مي شود كه شفاعت در آنجا صد درصد هست و اين چه كسي مي تواند باشد؟ و يعني بعد از انبياء حتما حضرت علي عليه السلام مي تواند باشد و اهل بيت پيامبر.

و يك توصيه هم به اهل تسنن مي كنم كه حداقل سوره بقره ايه 134 را بخوانند، سوره مؤمنون آيه 102، سوره نور آيه 52 ، سوره آل عمران آيه 104 و سوره آل عمران آيه 113.

خيلي ممنون

از حاج آقاي قزويني هم خيلي تشكر مي كنم.

بيننده : سعيد از زاهدان

2 تا سؤال داشتم قربان ، من مي خواستم بگويم بهترين دليل كه امامت حضرت علي است نزد شما غدير است درست است ؟

مجري :

مي شود اين هم باشد

بيننده :

مي خواستم بدانم بعد از رحلت پيامبر آيا حضرت علي جايي گفته بود كه مثلا من را در غدير تعيين كردند و شما همه شاهد بوديد؟

مجري :

بله، بله

بيننده :

يك سؤال ديگه كه مي گويند حضرت فاطمه سلام الله عليها پيش ابوبكر رفت براي پس گرفتن فدك ، آيا فدك مهم تر بود يا ولايت حضرت اميرالمؤمنين ؟ آيا فاطمه بعد از رحلت پيامبر رفت كه بگويد كه شما غاصب هستيد و ولايت را غصب كرديد و اين حق حضرت علي بوده است؟

همين دو تا سؤال را مي خواستم مختصر دكتر جواب بدهند.

ممنون خداحافظ

بيننده : رسولي از تهران

دست تك تك دست اندركاران اين شبكه را مي بوسم كه نه شبكه جهاني ولايت؛ بلكه دانشگاه جهاني ولايت. حدود 4- 5 ماه است كه بيننده اين شبكه هستم به خصوص برنامه حبل المتين را كه مي بينم، خدايي از جان و دل هركجا باشم مي گذرم و برنامه شما را مي بينم .

اما خدمتتان عرض كنم الان تلفني كه قبل از بنده صحبت مي كرد كه گرفتن فدك مهم بود يا ولايت اميرالمؤمنين عرض كنم: بحث فدك با خليفه اول در واقع دفاع از حقانيت ولايت بود؛ چون فدك پشت سرش بحث حقوقي داشت براي آنهايي كه قبول نكردند.

اگر فدك پذيرفته مي شد، پشت سرش ولايت را هم نمي توانستند انكار كنند.

عرض كنم ديروز شاهد برنامه بودم كه يكي از برادران اهل سنت يا وهابي جسارت مي كرد ساحت مقدس حضرت آيت الله قزويني، خدايي اشك آدم را در مي آورد اين مسائل و وقتي دارد آدم به اين مسائل تاريخي فكر مي كند به آن علماي گذشته فكر مي كند كه چه خون دل ها خوردند و از خون و جان خود گذشتند و در واقع از اين تاريخ 1400 ساله تا امروز اين مسائل اهل بيت حفظ كردند و به ما رساندند.

فقط خواستم دعاتون كنم و دعايم كنيد. فقط بيشتر از درخواستي ندارم خداحافظ شما.

بيننده : اسماعيلي از مشهد

يك سؤالي چند وقتيه كه ذهن من را مشغول كرده است در مورد همين مسئله شرك و اين دعاي من دون الله از جناب آقاي دكتر مي پرسم كه اگر واقعا وهابيت ولو يك حرف درست زده باشند ما نبايد اون حرف را قبول كنيم؛ چون وهابي هستند؟

استاد قزويني:

فرمايش ديگري هم هست؟

بيننده :

نه نه مي خوام تبادل كنم، ببينيد آقاي دكتر، ما الان در متون روايات و قرآن و اينها آيات زيادي در مورد شرك داريم

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ

سوره يوسف آيه 106

بعد در روايات هم گفتند اين قول به كسي است كه بگويد به برادرش

لولا انت لهلكت

يا فرموده علي عليه السلام:

الشرك اخفي من دبيب النملة

شرك از راه رفتن مورچه روي سنگ سياه هم مخفي تر است

آيا ما مي توانيم از ثروتمندترين انسانها و يا اگر پيامبر و يا امام زمان يا ائمه اگر بودند يا صحابه از آنها گدايي كنيم و بگوييم به ما چيزي بدهيد، خوب در جواب به ما مي گويند اين يا كراهت دارد و يا حرام است.

اين يك مسئله و شما الان وقتي مي رويد دكتر ايشان يك قرص و دوايي مي دهد و يا جراحي مي كند و انسان شفا پيدا مي كند اين وسيله است براي اينكه ما را شفا مي دهد ولي ما مي توانيم بگوييم فلان دكتر من را شفا داد يا آقاي دكتر تو مرا شفا بده اگر همچين حرفي بزنيم مي گويند اين شرك است.

الان شما از پيامبر و امام درسته خدا همه قدرت را به آنها داده ، همه بزرگواري از آنها هست ، همه كرامت ها و الطاف خدايي در دست آنها هست مانند همان دكتر ، آيا ما جايز هست كه بگوييم كه امام ما را شفا داد ؟ پيامبر ما را شفا داد ؟ اين همان مي شود كه : لولا انت لهلكت

استاد قزويني :

مطالب شما را گرفتيم

بيننده :

بگذاريد صحبت من تمام بشود قربان جدت بشم

استاد قزويني :

فرمايشتان را درست فهميديم كه چه مي خواهيد بفرماييد آقاي اسماعيلي

بيننده :

يك اضافه اي دارد ، ببينيد الان ما امامان و پيامبر همه را مي گوييم :

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

سوره اعراف آيه 194

اينها همه بندگان خدا هستند و خدا عزرائيل را موكل مرگ كرده ، ميكائيل را موكل عذاب كرده ، پيامبر را موكل رسالت كرده ، به هر كدام وظيفه اي داده است اما در مورد دعا مي فرمايد:

ادعوني استجب لكم

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ

سوره انعام آيه 17

و لا تدعوا

استاد قزويني :

آقاي اسماعيلي عزيز بنا نيست كه سخنراني بفرماييد شما سؤال كرديد اجازه بدهيد كه به شما جواب بدهيم، شما اگر مي خواهيد تمرين براي سخنراني كنيد يك مسئله ديگري است عزيز من.

اينها را ما بارها جواب داديم عزيز من.

آيا حضرت عيسي اگر آمد يك مرده زنده كرد مي گويد آقا من مرده را زنده مي كنم به اذن الله ، آيا اين كفر است يا كفر نيست ؟

بيننده :

نه به ايشان خدا اجازه داده است.

استاد قزويني :

من كاري با اونش ندارم ، حضرت عيسي مي گويد:

وَأُحْيِي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللَّهِ

اين منطق قرآن است.

سوره آل عمران آيه 49

بيننده :

خوب شما مي گوييد به اذن الله

استاد قزويني :

مگر نسبت به ائمه نستجير بالله كسي مي آيد و مي گويد علي بن ابي طالب از پيش خودش بدون قدرت و بدون اذن خدا كسي را شفا مي دهد؟ هركس بگويد ما مي گوييم كافر است.

اگر هركس مدعي باشد اميرالمؤمنين ، امام حسين من دون اذن الله ، من دون ارادة الله به كسي شفا مي دهد اين كافر و مرتد و مشرك است.

حالا اگر كسي بيايد و بگويد علي بن ابي طالب به اذن الله كسي را شفا داد آيا اين كفر است ؟

بيننده :

بدون اذن الله بله

استاد قزويني :

اگر به اذن الله باشد چطور ؟

بيننده :

به اذن الله خدا اصلا اين قدرت را بهش داده است.

استاد قزويني :

خدا اموات شما را بيامرزد ، شما ببينيد عزيز من، حتي اون پيرزني كه نه مدرسه نه دانشگاه و نه حوزه مي رود حرم امام رضا تا از او حاجت بگيرد از او سؤال كنيد : ننه آيا امام رضا بدون اذن خدا مي خواهد به تو حاجت دهد يا با اذن خدا ؟ مي گويد اگر بگويي بدون اذن خدا با اون لنگه كفش ميزند تو دهن و مي گويد تو غلط كردي كه بدون اذن خداست؛ چون امام رضا هر چه دارد از خدا دارد و هر كاري هم مي كند به اذن الله مي كند.

بله ما هم معتقديم اگر چنانچه كسي برود حرم امامي ، امامزاده اي ، صالحي از او بخواهد نستجير بالله بدون اذن خدا كاري كند اين هم كفر است و اضافه خود قرآن صراحت دارد آيه 35 سوره مائده:

وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ

اينهايي كه كنار قبر پيامبر مي آمدند مانند بلال بن حارث برادر عزيزم ، شما اگر واقعا براي كتاب هاي خودتان احترام قائل هستيد مي گويد كه آمد كنار قبر پيامبر و گفت :

فجاء رجل إلي قبر النبي فقال يا رسول الله استسق لأمتك فإنهم قد هلكوا

پيامبر! صحابه در اثر قحطي از بين رفتند براي مردم طلب باران كن

مصنف ابن أبي شيبة ج 6، ص 356

بيننده :

اينها همه درست است آقاي قزويني، مي گويم به دكتر اين وظيفه را داده به كشاورز اين وظيفه را داده ، اين ها همه والله درست است اما جايي خدا به ما اجازه داده كه «ادعوا من دون الله» ؟

استاد قزويني :

اولا اين ادعوا معنايش چيست ؟ مي توانيد بفرماييد

بيننده:

الان شما ببينيد، من يك مثال براي شما بزنم ما يك استادي داشتيم هر چه كه ما اهل سنت تفريط كرديم در مورد عترت و اهل بيت و دوري كرديم شما اهل تشيع افراط مي كنيد تا جايي كه شبانه روز حسين حسين و علي علي مي كنيد كه ديگر جايي براي خدا نمي ماند.

استاد قزويني :

به كوري چشم دشمنان، ما علي گفتيم آقاي اسماعيلي و تا آخر عمر هم علي خواهيم گفت، يا علي مي گوييم ، يا حسين مي گوييم ، يا زهرا مي گوييم ، حالا هركس دوست دارد تحمل كند، هركس هم دوست ندارد قرآن مي گويد:

قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ

سوره آل عمران آيه 119

عذر مي خوام از حضرت عالي و نمي خواهم به شما جسارت كنم من دليلم را از قرآن براي شما آوردم برادر عزيزم و اينكه شما مي آييد :

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ

و امثال اين ، يا

عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

اين آيات در رابطه با بت ها و بت پرست هاست و من نمي دانم شما چطور دلتان مي آيد اينها را مي خواهيد نسبت به نبي مكرم يا ائمه اطلاق كنيد. حداقل شما مراجعه كنيد.

بيننده :

الان شما به رئيس جمهور مراجعه مي كنيد و مي گوييد فلان حاجت را دارم يا به رهبر ، ايشان مي فرستد به فلان ارگان كه مشكل ايشان را حل كنيد.

الان خدا فرموده است كه من را بخوانيد بعد به امامان و پيامبر اجازه مي دهد كه حاجت اينها را برآورده كند آيا به ما جايي گفتند كه مستقيم شما برويد از امام از دكتر بگوييد كه:

لولا انت لهلكت

يا تو شفا بده يا تو كاري بكن ؟ الان ما نمي گوييم كه امامان قدرت ندارند كه شفا بدهند ، همه قدرت در دست آنهاست اما چيزي كه هست اول بايد خدا را خواند بعد خدا به آنها اجازه مي دهد كه اين كار را بكنند.

استاد قزويني:

شما مي توانيد بفرماييد يك آيه اي به ما نشان دهيد كه بگوييد اول خدا را بخوانيد، بعد برويد پيامبران و ائمه را بخوانيد ؟

بيننده :

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ

استاد قزويني :

اگر اين طور هست كه احتياجي نيست كه ما براي توسل بخواهيم و چه نيازي داريم كه برويم پيش پيامبر ؟

بيننده :

شما مي رويد در خانه خدا و مي گوييد الهي يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي و نمي رويد كه بگوييد يا علي تو رو به حق خدا جواب من را بده.

استاد قزويني:

صبر كن ببينم اين آيه 64 سوره نساء را تا به حال در آن دقت كرديد؟

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ

آنهايي كه در حق خودشان ظلم كردند گناه كردند پيش تو بيايند ، نزد تو بيايند

چرا نگفته است كه نزد خدا برويد؟

مجري :

علت ؟

بيننده :

آنها آمدند

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ

آمدند پيش تو كه از تو راه چاره بخواهند

استاد قزويني:

نه

وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ

طلب رحمت از تو بكنند، اگر چنانچه آمدند پيش تو

بيننده :

يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا

سوره يوسف آيه 97

استاد قزويني:

خدا اموات شما را بيامرزد ، چرا فرزندان حضرت يعقوب نرفتند در خانه خدا ونگفتند: اللهم اغفر لنا و رفتند پيش پدرشان و گفتند :

اسْتَغْفِرْ لَنَا

بيننده :

خوب آقاي قزويني پس اگر اين جوري است شما چرا نماز مي خوانيد ؟ شما فقط يا علي بگوييد و يا حسين بگوييد ديگر نيازي نيست كه نماز بخوانيد.

استاد قزويني:

اصلا چه ربطي به هم دارد؟

بيننده :

بابا وسيله براي رسيدن هدف است، نه اينكه انسان به خود وسيله برسد.

استاد قزويني:

آقاي بزرگوار من به چه زباني به شما بگويم آقاي عزيز من گفتم به زبان خيلي صريح و سليس فارسي مي گويم كه اگر كسي در خانه ائمه برود و اينها را استقلال دهد، كافر و مشرك و مرتد است.

در خانه اميرالمؤمنين مي روي مي گوييم علي آبرويي كه خدا به تو داده است ، عزتي كه خدا به تو داده ، قدرتي كه خدا به تو داده است مشكل من را حل كن به اذن الله تعالي.

كجاي اين كفر و شرك است ؟

بيننده :

پس شما حاج آقا به من بگو شرك كجاست كه اميرالمؤمنين مي فرمايد:

اخفي من دبيب النمل

استاد قزويني :

عزيز من اون در رابطه با بحث ريا و غيره است چه ربطي به اين دارد ، اگر واقعا اين شرك باشد، پس فرزندان حضرت يعقوب مشرك ترين انسان هاي روي زمين هستند.

بيننده :

پس «لولا انت لهلكت» چي مي شود ؟

استاد قزويني :

خوب اگر اين طور باشد اكثر مؤمنين مشرك هستند

بيننده :

بله ديگه آيه مي فرمايد

استاد قزويني:

اكثر اهل سنت هم مشرك هستند

وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ

بيننده :

بله بله مشرك هستند.

استاد قزويني :

با فرمايشي كه شما داريد اكثر مؤمنين مشرك هستند.

بيننده :

بله بله فقط محمد بن عبدالوهاب مؤمن بوده هيچ كس ديگه مؤمن نيست و همه مشرك هستند.

استاد قزويني:

خنده

آقاي اسماعيلي شما برو يك مقداري

مجري :

وقت نداريم سپاسگذاري مي كنم و با شما خداحافظي مي كنم.

بيننده :

من نمي دانم اين آقايان چه ويروسي در ذهن مباركشان افتاده و غيره ، بابا شما بياييد مسلمان بودن محمدبن عبدالوهاب را به ما ثابت كنيد ، مسلمان بودن ابن تيميه را به ما ثابت كنيد چرا نيامدند ثابت كنند.

اين آقايان به جاي اينكه اين افراد را بفرستند چرا خودشان نمي آيند ميدان؟

من ده بار مي گويم اينطوري دوباره مي آيد و حرف اولش را مي زند. آقاي اسماعيلي عزيز اگر اين طوري هست بايد نبي گرامي اولين مشرك باشد كه مي گويد:

وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ

سوره آل عمران آيه 153

هر گردي كه گردي نيست و هر كجا كلمه يدعوا و دعا كردن آمد اين دليل بر شرك نيست، يعني پيامبر مشرك بوده است ؟ صحابه

لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا

سوره نور آيه 63

آيا اين دعاء الرسول مشرك بودند؟

در رابطه با حضرت نوح مي گويد:

رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا

سوره نوح آيه 5

يك مقداري دوست داريم اين عزيزان دقت كنند، تاريخ اسلام را ببينند، تاريخ صحابه را ببينند ، آيات قرآن را ببينند ، آيه 35 سوره مائده ، 57 سوره اسراء ، تفاسير اهل سنت را بيايند اينجا ببينند.

مي آيند با كمال وقاحت آياتي كه در رابطه با بت پرستان آمد است:

انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ

سوره اعراف آيه 194

آقاي بزرگوار شما ببين اين آقاي امام قرطبي كه از استوانه هاي تفسيري شماست مي گويد:

إن الذين تدعون من دون الله عباد أمثالكم حاجهم في عبادة الأصنام.

در رابطه با بت پرستي است.

الجامع لأحكام القرآن ( تفسير القرطبي ) - القرطبي - ج 7 ص 342

ابن كثير دمشقي مي گويد :

هذا إنكار من الله علي المشركين الذين عبدوا مع الله غيره من الأنداد والأصنام والأوثان

تفسير القرآن العظيم ( تفسير ابن كثير ) - ابن كثير - ج 2 ص 287

سخن خداي عالم با بت پرستان و بت هاست آن وقت شما مي آييد اين را تطبيق مي كنيد بر شيعه و امثال اين ؟ من نمي دانيم شوخي كرديد كه فقط مؤمن محمد بن عبدالوهاب است يا نه ، اگر اينطوري هست كه پس بهشت خالي خالي خواهد بود.

مجري:

حالا اشكال نداره حاج آقا شما سخت نگيريد.

خوب حاج آقا 3-4 تا سؤال بود و 3- 4 دقيقه هم بيشتر وقت نداريم، جناب آقاي مير معيني از كنگاور

استاد قزويني :

ديگه حالا اون سؤال را وقت نداريم

مجري :

جناب آقاي مجيدي 2-3 تا سؤال داشتند و آقا سعيد از زاهدان

استاد قزويني :

اينكه گفت يك روايت هم نمي توانيد بياوريد كه در رابطه با رأفت حضرت مهدي است.

جناب آقاي مجيدي عزيز! آنهايي كه اين حرف ها را مي زنند اين آقايان نه سواد دارند ، نه انصاف، نه وجدان و نه دين دارند مواظب باش اينها با خودشان حضرت عالي را به درك اسفل جهنم نفرستند.

اين كتاب كافي است جلد 1 صفحه 528 در رابطه با حضرت مهدي ارواحنا فداه از نبي مكرم:

وأكمل ذلك بابنه " م ح م د " رحمة للعالمين ،

فرزندم حضرت مهدي رحمت براي عالميان است.

عليه كمال موسي وبهاء عيسي وصبر أيوب

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 ص 528

آيا اين دليل نيست كه نسبت به رأفت آقا ولي عصر ارواحنا له الفداه؟

و همچنين ما روايات متعدد ديگري داريم در اين زمينه كه دوستان همين هفته مفصل درباره اين مطرح كردند شما مراجعه كنيد بحار الانوار علامه مجلسي جلد 53 صفحه 11 كه ايشان تعبيرشان اين است كه عبارت از خود حضرت مهدي است

فلولا أن رحمة ربكم وسعت كل شئ وأنا تلك الرحمة

و آن رحمت واسعه الهي هستم

يا روايتي كه صددرصد صحيح است كمال الدين مرحوم شيخ صدوق صفحه 287 كه نبي مكرم مي فرمايد:

مهدي

أشبه الناس بي خلقا و خلقا

از نظر اخلاق شبيه ترين انسانها به من است

كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 286

مگر در مورد پيامبر نمي گوييم

وَإِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم آيه4

شما مي فرماييد يك روايت نمي توانيد بياوريد ، آخه اين چه تحدي است آقاي مجيدي بزرگوار؟ حداقل بگوييد بياوريد تا من ببينم نه اينكه بگوييد نه آقا نمي توانيد بياوريد، حالا ديديد كه من در اين وقت كوتاه 3 تا روايت در مورد رأفت حضرت مهدي ارواحنا فداه آوردم.

در رابطه با قضيه خطبه 6 هم بارها صحبت كرديم و همچنين نسبت به مساله اينكه آيا حضرت زهرا سلام الله عليها

آقاي محسني مي گويد كه دعا كن وقت گذشته.

مجري :

بله ديگه

استاد قزويني :

من انشاءالله به حول و قوه الهي قول مي دهم به دوستان عزيزمان در رابطه با حضرت امير سلام الله عليه شما ببينيد مناشده ها و احتجاج حضرت امير به حديث غدير با سندهاي صحيح در منابع معتبر اهل سنت آمده است و اين را بارها ما گفتيم.

اينكه چرا حضرت زهرا دفاع نكرد برادر من شما حداقل اين خطبه حضرت زهرا را يك مطالعه اين بفرماييد كه وقتي حضرت زهرا مي آيد صحابه را خطاب مي كند و مي گويد: پيامبر كه از دنيا رفت

ظهر فيكم حسكة النفاق

تيغ هاي نفاق در ميان شما ظاهر شد.

صحيفة الزهراء ( ع ) - جمع الشيخ جواد القيومي - ص 228

يا اين جمله حضرت زهرا كه فرمود :

وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا

آيا پدرم بعد از غدير خم براي كسي عذري گذاشت؟

الخصال - الشيخ الصدوق - ص 173

محاكمات الخلفاءء وأتباعهم - الدكتور جواد جعفر الخليلي - ص 87

آقاي محسني هي تند تند مي گويد كه دعا كنيد.

من عذر مي خوام يك دقيقه هم گذشت.

مجري :

بخشي از سؤالات را پاسخ داديد مثل همين سؤالي كه آقا سعيد از زاهدان كرده بودند كه آيا حضرت علي بعد از وفات پيامبر احتجاج كرد و حضرت زهرا را هم اشاره فرموديد ممنون و سپاسگذاريم فرصت نشد ببخشيد كه كامل اين مباحث مخصوصا سؤالات آقاي مجيدي بحث رجعت و آقاي عبدالوهاب را هم كه يك روايت ضعيف بياوريد بحثش حالا در جلسات بعد انشاءالله.

استاد قزويني :

من فقط اگر دوستان اجازه دهند به اندازه 30 ثانيه فرصت بدهيدكه اين آقايان مي گويند كه آيا محمد بن عبدالوهاب چه دارد يا نه، اين كتاب كشف الشبهات جلد 1 صفحه 154 جناب آقاي مجيدي، جناب آقاي اسماعيلي عزيز ، جناب آقاي سعيدي شما معتقد هستيد كه قرآن در آيه 100 توبه آخر سوره ، انا فتحنا و غيره به همه صحابه وعده بهشت داده است و همه عادل هستند ولي آقاي محمد بن عبدالوهاب مي گويد:

أما سمعت الله كفرهم بكلمة

خدا اين صحابه را تكفير كرده و گفته شما كافر هستيد

مع كونهم في زمن رسول الله

با اينكه اينها در زمان پيامبر بودند

ويجاهدون معه

با پيامبر جهاد مي كردند

ويصلون ويزكون ويحجون

نماز مي خواندند زكات مي دادند حج مي رفتند

ويوحدون

خدا را به وحدانيت مي خواندند

بفرماييد شما همين عبارت گمانم اگر كسي يك جو وجدان ، عقل و انصاف داشته باشد كافي است برادر عزيزم.

كشف الشبهات ج 1، ص 174

قبلا هم ما مفصل آورديم از همان صفحه اول كتاب توحيدشان ما 8-9 تا مطلب ضد قرآن اثبات كرديم.

آقايان هم قول داده بودند كه 60 ميليون تومان جايزه بدهند ما هم گفتيم كه عطاي شما را به لقاي شما بخشيديم ولي ديگه اين آقايان به اين شكلي مطرح مي كنند.

خدايا تو را قسمت مي دهيم به آبروي محمد و آل محمد فرج مولاي ما بقية الله الاعظم نزديك بگردان و ما را از ياران ويژه آن بزرگوار قرار بده.

*********************

اللهم عجل لوليك الفرج



Share
1 | آبان | Sweden - Gällivare | ٢١:٠٦ - ١٤ خرداد ١٣٩٢ |

سلام
من بر خلاف نظر بسياري از شيعيان محترم معتقدم خداوند در قران مجيد به شان و منزلت ابوبکر، عمر و عثمان -رضي الله عنهم- آيات زيادي نازل فرموده که مهمترين آنها سوره’ 63 مي باشد. سپاسگذارم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها