2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
از ديدگاه اهل سنت امامت از اصول دين است
کد مطلب: ٥٣٦٦ تاریخ انتشار: ٢٣ شهریور ١٣٩١ تعداد بازدید: 8656
حبل المتین » عمومی
از ديدگاه اهل سنت امامت از اصول دين است

امامت از اصول دین یا فروع دین؟ - تناقض اهل سنت در گفتار و عمل - اولوالامر
حبل المتين 91/06/23


لينک دانلود

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 23 / 06 / 91

مجري:

با سلام و خسته نباشيد خدمت شما بينندگان عزيز ممنون كه برنامه ما را جهت تماشا انتخاب كرديد، برنامه كه تقديم مي شود برنامه زنده حبل المتين مي باشد. در اين برنامه قصد داريم، تاريخ اسلام را در بوته نقد و برسي بگذاريم و عمده مطالبي كه تقديم شما مي شود از كتب برادران اهل سنت مي باشد؛ تا عزيزان اهل سنت راحت تر بتوانند قضاوت كنند و ما در اين باره هيچ قضاوت نمي كنيم.

ابتداي برنامه، بنده اهانت و جسارتهاي را كه آمريكاي ها و كشش هاي كه پشتش به پشتوانه صهيونيزم گرم است، به اولين و بر ترين شخصيت عالم (حضرت رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) كرده اند، محكوم مي كنم.

در خدمت كار شناس برنامه حضرت آيت الله دكتر قزوييي هستيم، خدمت ايشان سلام عرض ادب داريم.

استاد قزويني:

سلام عليكم ورحمة الله بركاته، بنده هم خدمت تمام بنندگان عزيز كه در هر كجاي اين گره خاكي بيننده ما هستند خالصانه ترين سلام و عرض ادبم را تقديم مي كنم و موفقيت همه عزيزان و بزرگواران را صميمانه از خداوند منان خواهانم و از همه عزيزان مصرانه ملتمس دعا هستم .

همانطوريكه كه بينندگان عزيز مستحضر هستند، هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تر مي رسد، هر روز ما شاهد اهانت و توهين هاي به ساحت پيامبر اسلام و أئمه هدي (عليهم السلام) هستيم؛ چون دنيا امروز به اين نتجه رسيده كه با وجود اسلام در عرصه بين الملل جايي براي آنها باقي نمي ماند.

با توجه به گسترش به تعاليم اسلام و سخنان پيامبر (صلي الله عليه و آله) و أئمه هدي (عليهم السلام) دنيا همواره عليه استبداد و ظلم و جور شورش مي كنند و به ويژه بيداري اسلامي كه در خاور ميانه رخ داده است.

اين ها يك روز به مقدسات شيعه اهانت مي كنند؛ تا آن غيرت شيعي شيعيان را امتحان كنند روزي ديگر به مقدسات همه مسلمانان اهانت روا مي دارند.

در قضاياي كه در چند ماه قبل اتفاق افتاد، يك آدم ديوانه هم جنس باز و سگ ولگرد در اروپا به ساحت مقدس امام هادي (عليه السلام) جسارت كرد، اگر چنانچه تمام مسلمين حد اقل به خاطر اهانت به اهل بيت (عليهم السلام) كه اجر رسالت قرار داده شده، همت مي كردند و اين قضيه را محكوم مي كردند و اين غده سرطاني را محو و نابود مي كردند و در زباله دان تاريخ مي انداختند، ديگر شاهد اهانت به امام صادق و امام سجاد (عليهم السلام) و امروز به ساحت مقدس نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه وآله ) نمي بوديم.

اجازه بدهيد بنده يك اظهار تأسف كنم از اين شبكه هاي نفاق كه در قضيه اهانت به امام هادي (عليه السلام) به صورت نا خود آگاه خوشحالي از كلمات، روحيات و وجنات شان روشن بود و به جاي محكوم كردن، لب به شماتت گشودند؛ ولي اين احمق ها نمي دانند كه اين ها كاري به مقدسات شيعه ندارند؛ هرچند امام هادي (عليه السلام) براي شيعه و سني مقدس مي باشد، بر خلاف وهابي ها كه نه اهل بيت (عليهم السلام)، نه قرآن و نه اسلام براي شان مقدس مي باشد و فقط ابن تيمه و محمد بن عبد الوهاب براي اين ها مقدس مي باشند.

اين ها چشم هايشان را مانند قلب كور شان بستند، شعارهاي كه در جريان توهين به امام هادي (عليه السلام) در پاريس مي دادند و ما فيلمهايشان را نيز داريم، اين بود كه مي گفتند: نه مسجد و نه قرآن جانم فدي ايران؛ يعني ما به هيچ چيزي كار نداريم و با اسلام و قرآن مخالف هستيم و در بعضي جا هم مي گفتند: نه الله و نه قرآن جانم فداي ايران.

اين هفته هم شاهد اكران يك فليم بوديم كه يك ديوانه و سگ ولگرد ديگري به نام سام باسل اين فليم را كار كرداني كرده است و براي ساختن اين فليم از صد پشت باني يهودي و به مبلغ پنچ ميلون دلار كمك گرفته است و با60 هنر پيشه؛ مثل خودش و با يك تيم 45 نفري به مدت سه ماه در كالفرنياي آمريكا اين فليم را توليد كرد است.

تيري جونز كشش ديوانه و خول چل كه قبلاً قرآن سوزي كرده بود، آمد اقدام به نشر پخش و اين فليم كرد و باعث شد كه احساسات و عواطف يك مليارد نيم مسلمان جريحه دار شود و كاري كه در بعضي از كشورها؛ مثل ليبي كه منجر به كشته شدن سفير آمريكا و چهار تن از اعضاي سفارت آمريكا انجام دادند يك عكس العمل ساده به حساب مي آيد كه انتظار خيلي بشتر از اين مي رفت.

به هر حال اين ها دارند مسلمانها را محك مي زنند و احساسات و عواطف مسلمان ها را امتحان مي كنند و در اين جور مواقع؛ مثل جريان سلمان رشدي اگر مسلمان ها دست به دست هم مي دادند و آن نطفه نجس و كثيف كتاب آيات شيطاني را براي هميشه در نجاست خانه ها دفن مي كردند، ديگر امروز شاهد اين نوع جسارت ها نبوديم.

به هر حال اين اين موارد، مظلوميت اسلام، قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) را مي رساند؛ همانطور كه كلادستون نخست وزير سابق انگليستان اعلام كرد، مادامي كه قرآن دست مسلمان ها است ما نمي توانيم، بر خاور ميانه مسلط شويم و آن را مستعمره خود قرار بدهيم؛ بنابر اين مسلمان ها چه شيعه و چه سني كاملاً دقت كنند كه اين ها خواب هاي براي اسلام و مسلمين ديده اند كه اگر ما در ابتداي امر آن غيرت اسلامي مان به جوش بيايد و گوش به فرمان مراجع عظام تقليد و مفتيان مخلص كه در مسير سنت حركت مي كنند؛ مثل شيخ الازهر بدهيم، قطعاً ديگر ما شاهد اين گونه اهانت ها و جسارت ها نخواهيم بود.

مجري:

حاج آقا قبل از اينكه سؤالاتم را مطرح كنم مي خواستم از محضرتان بپرسم كه آيا شبكه هاي وهابي اين قضيه را محكوم كرده اند يا خير؟

استاد قزويني:

نه آنگونه كه بايد محكوم مي كردند نه كردند، اما ديشب يكسري مطالب گفتند؛ تا رسوا نشوند.

مجري:

بحث ما در رابطه با امامت بود اينكه شما در شب هاي گذشته در باره اصول دين و مذهب، مفصل توضيح داديد. امشب مي خواستم اين سؤال را از محضر شما بپرسم كه نظر علما و بزرگان اهل سنت در رابطه با اصول دين بودن امامت و خلافت چه مي باشد و لطف بكنيد صفحاتي كه نشان مي دهيد كامل نشان بدهيد؛ تا اينها تزوير نكنند.

استاد قزويني:

ما در گذشته اين مباحث را مطرح كرديم؛ ولي به صورت گذرا از آن گذشتيم و ديديم و در بعضي از اين شبكه هاي نفاق مرتب مانور مي دهند كه امامت از اصول دين نيست و اگر از اصول دين است؛ پس چرا در قرآن نيامده است، ما حاضريم با اينها در اين باره فقط باقرآن مناظره كنيم و ما هم مشت اين ها را باز كرديم و گفتيم كه اينكه مي گوييد فقط با قرآن بدون سنت اين يك نوع حماقت مي باشد و اين را علماء شما هم بيان كرده است .

تعدادي از بزرگان اهل سنت نيز معتقد هستند كه امامت از اصول دين مي باشد؛ مثل آقاي بيضاوي كه قاضي القضات و از اعيان قرن هفتم هجري مي باشد و جايگاه ويژه در ميان اهل سنت دارد، ايشان صراحتاً وقتي بحث اصول و فروع دين را مطرح مي كند مي گويد: اقامه ، تسميه و بسم الله در نماز از فروع دين مي باشد :

و لا كفر و لا بدعة في مخالفتهما بخلاف الامامة.

كسي با اقامه و تسميه مخالفت كند نه كافر مي شود و نه بدعت گذار به حساب مي آيد به خلاف امامت كه اين گونه نيست و اگر كسي با آن مخالفت كند هم كافر مي شود و هم بدعت گذار به حساب مي آيد.

المنهاج علي منهاج الوصول إلي علم الأصول للبيضاوي ص75

امام سبكي كه جايگاه ويژه درميان اهل سنت دارد، نيز مي گويد:

بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها بدعة ومؤثرة في الفتن.

به خلاف امامت كه از جمله اصول به حساب مي آيد و مخالفتش بدعت به حساب آمده و مؤثر در فتنه واقع شدن مي باشد.

الإبهاج ،ج 2، ص 296

جناب بدخشي كه از علماء احناف مي باشد و جايگاه ويژه در ميان اهل سنت دارد در شرح سخنان بيضاوي مي گويد:

بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها يقتضي الي الامرين.

بخلاف امامت كه از اصول مي باشد و مخالفتش انسان را به دو امر بدعت و كفر مي كشاند.

مناقب الرسول بدخشي ج 2، ص226

جناب فخرالدين جاوردي نيز مي گويد:

و اجاب عنه به أن اولين اعني الاقامة و التسمية لا نسلم عنهما مما تواتر دوائي علي نقلي هما لان أن هما من الفروع بخلاف نصي الذي يدل علي (رضي الله عنه)امامة علي فأن في مخالفته بدعة العظيمة .

دوتاي اولي؛ يعني: اقامه و تسيمه از جمله فروع مي باشد بخلاف نصي كه دلالت مي كند بر امامت حضرت علي (عليه السلام) كه در مخالفتش بدعت عظيم مي باشد.

السراج الوهاج في شرح المنهاج ج2،ص730

شمس الدين اصفهاني نيز همين تعبير را دارد :

بخلاف الامامة فانها من الاصول الدين و مخافتها بدعة فلو كان نص علي الامامة علي لم نتساهل فيه و نقله نقلاً متواتراً.

امامت از جمله اصول دين مي باشد و شيعه در نقل امامت علي (ع) تساهل كرده اند.

شرح المنهاج للبيضاوي ج2،ص535

اينكه ايشان مي گويد امامت از جمله اصول دين مي باشد درست؛ اما اينكه شيعه در نقل امامت علي (عليه السلام) شيعه كوتاهي كرده است يك ادعاي بدون دليل مي باشد؛ چون شيعه اين مطلب را به صورت متواتر چه در حديث غدير و چه در حديث منزلت نقل كرده است و قضيه امامت حضرت علي (عليه السلام ) به صورت متواتر بيان شده است كه اينكارش يك نوع جحد حقايق،عناد و تعصب مي باشد.

ما با نزديك شدن غدير بحث آيات امامت را شروع مي كنيم مخصوصاً آيات كه در مورد غدير مي باشد و كاملاً به صورت مستند بيان مي كنيم؛ تا اينكه شبكه هاي نفاق كه احاديث را كم زياد مي كنند و ... سؤ استفاده نكنند و حجت بر همه گان تمام شود.

دكتر محمد عبد النور استاد دانشگاه الازهر مي گويد:

بان الاقامة و تسمية الصلاة لم تتوفر الدواعي علِي نقلها لكونها من الاحكام الفرعية و المخطئ فيها ليس بكافر و لا مبتدع

اقامه و تسميه در نماز انگيزه بر نقل تواتر وجود ندارد؛ چون از احكام فرعيه مي باشد و اگر كسي هم خطا برود كافر و بدعت گذار به حساب نمي آيد.

بخلاف الامامة فأنها من اصول الدين و المخالفة فيها بدعة و الفتنة

برخلاف امامت كه از اصول دين مي باشد.

الصول الفقه ج3، ص 107

بسيار واضح و روشن است كه اين آقايان صريحاً مي گويند امامت از اصول دين است و ما از اين آقايان مي خواهيم كه بيايند جواب اين علما را كه ما نام برديم بدهند؛ هرچند اين آقايان حيا و شرم را خورده اند.

ما مي گويم، مثلاً روايت داريم در صحيح مسلم كه آيه تطهير شامل زنان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) نمي شود، اين ها مي گويند: مسلم كه معصوم نبوده است و اگر بگويم زيد ابن ارقم صحابي گفته است، مي گويند: او هم اشتباه كرده است، باز هم خدا را شكر كه نمي گويند كافر شده است و اگر آقايي بگويد كه ولايت فقيه چنين و چنان است، خوب مفتي اعظم عربستان هم مي گويد:

المفتي يقوم مقام النبي؛

اما اين ها مي گويند اشتباه و غلط كرده هر كسي چنين حرفي را زده است.

اگر ما خواسته باشيم آبرو داري كنيم يك تكه اي را به اندازه سي ثانيه پخش كنيم، اين ها مي آينده تمام آن را بخش مي كنند و حد اقل ده مورد بر ضرر خودشان مي باشد و مي گويند ما كي گفتيم مفتي اعظم عربستان كافر مي باشد، ما در جواب مي گويم شما صرحتاً گفتيد هر كسي گفته باشد كافر است مفتي هم گفته است و ما به دوستان گفتيم كه اين حرف اين ها را بفرستند براي مفتي عربستان سعودي، در جواب مي گويند كه اين ها جاسوس مفتي عربستان سعودي هستند و اگر واقعاً اين هست بدانيد كه پول نفت عربستان سعودي از طريق همين خط تلفن مرتب به حساب ما مي آيد كه ما جايزه مي دهيم .

اين را ما گفتيم كه تا همه بدانند اين ها كه اين همه دم از وهابيت مي زنند و اين همه پول مي دهند، احترام امام زاده خودشان را هم ندارند .

اگر عرستان سعودي بداند كه اين آقا چنين آدم هتاك است و اگر آل شيخ مفتي اعظم نگفته بود بايد در روز نامه الوطني كذبية پيام مي داد.

و اگر گفته شود روزنامه دولتي است، ما در جواب مي گويم: آل شيخ هم دولتي است نه مردمي بر خلاف مراجع عظام تقليد ما كه اين افتخار را دارند كه به هيچ وجه وابسته به هيچ دولت نمي باشند چه دولت كفر، دولت ظالم و دولت اسلامي ؛ چون در هيمن جمهوري اسلامي ايران بارها مراجع عمل كرد شخصي ريس جمهور را مورد انتقاد قرار داده اند؛ اما بر عكس مفتيان اين ها كه جرأت نمي كنند از گل نازك تر به دولت عربستان سعودي بگويند و الا خرخره شان را قطع مي كند.

بالا ترين امتياز شيعه اين است كه مراجع عظامشان وابسطه به هيچ دولت نيستند و اگر در بعضي مواقع در كنار دولت قرار مي گيرند به خاطر اين نيست كه اين ها اجير و عميل دولت باشند؛ بلكه اين ها مي آيند؛ تا بتوانند خطاها و اشتباهات دولت ها را اصلاح بكنند و آن ها را در مسير حق و حقيقت قراربدهند و وادار شان كنند؛ تا معارف اسلامي را در جامعه پياده بكنند .

همانطور كه در طول تاريخ اين به اثبات رسيده است؛ مثل زمانيكه مراجع در كنار آل بويه ، صفويه و جمهوري اسلامي قرار گرفته اند به عنوان ميحط بر دولت ها بوده اند نه اينكه محاط و مزدور دولت ها باشند.

ما از همه بزرگان علماء و مفتيان اهل سنت انتظار داريم كه در اين عصر ارتباطات يك كمي تحرك از خودشان نشان بدهند و استقلال خودشان را حفظ كنند؛ تا دولت ها وابسته آن ها باشند نه اينكه آن ها وابسته دولت ها باشند.

مجري:

حاج آقاي سؤال اول را به خوبي جواب داديد بازهم مي خواستم سؤال بكنم كه آيا اين ها دليل بر عقايدشان كه مي گويند امامت از اصول دين است آورده اند يا خير؟

استاد قزويني:

بنده قبل از اينكه سؤال شما را جواب بدهم مي خواستم يك نكته را خدمت شما بيان كنم .

اين ها به شيعه اعتراض مي كنند كه شما پنچ تا اصول دين داريد؛ در حالي كه عبد القاهر بغدادي كه معاصر با شيخ مفيد، طوسي و سيد مرتضي بود، مي گويد: اهل سنت دوازده تا اصول دين دارند .

اتفق جمهور اهل السنة والجماعة علي اصول من اركان الدين كل ركن منها يجب علي كل عاقل بالغ معرفة حقيقته ولكل ركن منها شعب وفي شعبها مسائل اتفق اهل السنة فيها علي قول واحد وضللوا من خالفهم فيها

واول الاركان التي رأوها من الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،اصول الدين اثبات الحقائق والعلوم علي الخصوص والعموم

والركن الثاني هو العلم بحدوث العالم في اقسامه من اعراضه واجسامه

والركن الثالث في معرفة صانع العالم وصفات ذاته

والركن الرابع في معرفة صفاته الازلية

والركن الخامس في معرفة اسمائه واوصافه

والركن السادس في معرفة عدله وحكمته

والركن السابع في معرفة رسله وانبيائه

والركن الثامن في معرفة معجزات الانبياء وكرامات الاولياء

والركن التاسع في معرفة ما أجمعت الامة عليه من اركان شريعة الاسلام

والركن العاشر في معرفة احكام الامر والنهي والتكليف

والركن الحادي عشر في معرفة الخلافة والامامة وشروط الزعامة

والركن الثالث عشر كذا في احكام الايمان والاسلام في الجملة

والركن الرابع عشر في معرفة احكام الاولياء ومراتب الأئمة الاتقياء

والركن الخامس عشر في معرفة احكام الاعداء من الكفرة واهل الاهواء

الفرق بين الفرق ، ج 1 ، ص 309

علماء و جمهور اهل سنت اتفاق دارند بر اصول كه از اركان دين مي باشد و بر هر عاقل واجب است شناخت حقيقت آن ها كه يازدهمين از آن اركان خلافت و امامت مي باشد، به عبارتي اين ها قائل به دوازده تا اصول مي باشند.

در رابطه با فرمايش شما كه گفتيد آيا اين ها دليل بر مدعي شان دارند يانه؟ ما از اين آقايان سؤال مي كنيم اين بزرگان؛ مثل سبكي، بيضاوي و بدخشي كه گفته اند امامت از اصول دين است و يا همين آقاي بغدادي كه گفته اند ما دوازده تا اصول داريم آيا براي اين اصول كه گفته اند توانسته اند كه دليل از قرآن براي آنها بياورند و يا بايد بيايند از سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و السلم ) بگويند: كه اصول داوزده تا مي باشد.

يك مطلب كه شايد براي اولين بار ما آنرا نقل كرده ايم اين است كه از خليفه دوم نقل شده است كه بحث خلافت از اركان دين است؛ هر چند از سنت رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) چنين چيزي نقل نشده است.

حدثنا أَحْمَدُ بن زَيْدِ بن هَارُونَ الْقَزَّازُ الْمَكِّيُّ ثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن يحيي بن عُرْوَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه أَنَّ مُطِيعَ بن الأَسْوَدِ قال سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه يقول وَاللَّهِ لو عَهِدْتُ عَهْدًا أو تَرَكْتُ تَرِكَةً لَكَانَ أَحَبَّ إلي من أَنْ اجعلها إليه الزُّبَيْرُ بن الْعَوَّامِ فإنه رُكْنٌ من أَرْكَانِ الدِّينِ.

المعجم الكبير، ج1، ص 120

عهدي را ترك كنم و يا انجام بدهم محبوب تر است در نزد من از اينكه خلافت را به عهده زبير بن عوام بگذارم؛ چون خلافت ركني از اركان دين مي باشد.

جناب هيثمي هم مي گويد:

وعن مطيع بن الأسود قال سمعت عمر بن الخطاب رضي الله عنه يقول والله لو عهدت عهدا أو تركت تركة لكان أحب إلي أن أجعلها إلي الزبير بن العوام فإنه ركن من أركان الدين رواه الطبراني وإسناده حسن.

مجمع الزوائد، ج9، ص151

اين مطلب را ما توانستيم پيدا كنيم و اگر اين آقايان كارشناس بتوانند از آيات هم استفاده كنند كه خلافت از اصول الدين است خيلي بهتر مي شود.

ما قبلاً گفتيم كه اين ها مي گويند: منكر شدن خلافت جناب ابو بكر كفر آور مي باشد و حتي قتلش واجب مي باشد و اين كه اطاعت و امامت اولي الامر از اركان دين مي باشد و منكر آن كافر مي باشد. بتوانند يك آيه و يك حديث صحيح از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و حتي يك حديث ضعيف هم بياورند ما از آن ها مي پذريم.

مجري:

جناب استاد اشاره فرموديد به اولي الامر، بنده مي خواستم سؤال بكنم اين ها كه اطاعت اولي الامر را واجب مي دانند و حتي اگر اين اولي الامر فاسق، فاجر باشد؛ همچنانكه حضرت عالي فرموديد، آيا اين را از اصول دين هم مي دانند يا خير؟

استاد قزويني:

در اين رابطه عبارتي از جناب احمد ابن حنبل كه وهابيت ارادت خاص به ايشان دارد وجود دارد، ايشان در كتاب «الورع» بعد از حمد الهي مي گويد:

الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين وصلي الله علي محمد وعلي آله اجمعين هذا ذكر بيان اعتقاد اهل السنة والجماعة علي مذهب فقهاء الملة أبي حنيفة النعمان ابن ثابت الكوفي وابي يوسف يعقوب ابن إبراهيم الحنبلي وابي عبد الله محمد بن الحسن الشيباني رضي الله عنهم اجمعين .

اين بيان اعتقاد اهل سنت است و جماعت بر مذهب فقهاي ملت؛ مثل أبي حنيفة النعمان ابن ثابت كوفي و ابي يوسف يعقوب ابن إبراهيم حنبلي وابي عبد الله محمد بن الحسن شيباني كه خداوند از همه شان راضي باشد، بر اين عقيده مي باشند.

وما يعتقدون في اصول الدين ويدينون به رب العالمين.

آنچه به عنوان اصول دين به آن معتقد هستند و آن ها را به عنوان دين خودش انتخاب كرده اند .

الورع لابن حنبل، ج 1، ص 198

در ادامه در ص202 به بعد همين كتاب مي گويد:

ولا نري الخروج علي ائمتنا وولاة أمورنا وان جاروا وظلموا ولا ندع عليهم

اصول الدين ما اين است كه جايز نمي دانيم خروج و قيام و نفرين بر عليه امامان و ولاة امر مان را؛ هرچند ظلم، و جور كنند

ولا ننزع الورع يدنا من طاعتهم ونري طاعتهم من طاعة الله تعالي فريضة

ما دست از طاعت اولي الامر بر نمي داريم و اطاعت والي الامر را واجب مي دانيم.

الورع لابن حنبل، ج 1، ص 202

ما از اين آقايان مي خواهيم كه به ما جواب بدهند؛ هر چند اين مطالب كه گفته شده خيلي بدرد عربستان سعودي مي خورد؛ يعني: اطاعت از ملك عبد الله از اصول دين مي باشد و نبايد كسي در برابر او قيام بكند و هر كسي قيام بكند برچسب ديوانگي به آن مي زنند و همچنان قيام در برابر حسني مبارك؛ فرعون مصر نيز جايز نمي باشد؛ همچنانكه تمام علماء شان فتواء داده اند كه قيام و مخالفت بر عليه حسني مبارك و ديكتاتور ليبي جايز نمي باشد و بدعت و خلاف شرع مي باشد؛ امادر سوريه ورق برگشته است و بايد در اينجا گفت: قربان برم خدا را يك بام دو هوا را .

دوستان ما آورده است كه اگر حاكم اسلامي كافر هم باشد، قيام بر عيله آن حرام و بر خلاف شرع مي باشد؛ هر چند ما در مقام دفاع از حاكم سوريه نيستيم و معتقديم كه در سوريه بايد مردم آنجا تصميم بگيرند مثل كاري كه در مصر و ليبي صورت گرفت نه شياطين ها، نه وهابيت القاعده و استكبار جهاني كه رختند آنجا؛ چون اين ها مزدور هستند و دارند ظلم بر مردم سوريه مي كنند.

و اگر مردم سوريه؛ مثل مردم مصر قيام بكنند ما مي گويم اين هم يك بيداري اسلامي است و بايد آقاي بشار اسد بساطش را ببندد برود همان جاي كه حسني مبارك و... رفته است؛ هر چند به حسني مبارك و بن علي، عربستان سعودي پناه داد؛ اما اين بشار اسد بخت برگشته اگر مردم سوريه قيام كنند كجا مي رود خدا مي داند.

اين دو نوع برخورد اگر در عصر حجر و ابن تيميه بود مي شود توجيه كرد؛ اما امروز كه عصر ارتباط است و تمام دنيا با امكاناتي كه وجود دارد از تمام حقايق آگاه مي باشند؛ لذا حناي اين ها ديگر رنگ ندارد .

حتي آن ها كه در خود عربستان به سر مي برند و گرايش وهابي دارند مانده اند چه كار بكنند؛ مثلاً در مصر كه مردم قيام كرده بودند مفتيان اين ها فتوا هايشان بر عليه مردم مصر و به دفاع از حاكم جور و فرعون مصر بود و يا در بحرين اين هم دارند جنايت مي كنند اطفال سه ساله را زنداني مي كنند، هرچند بحث ما سياسي نيست و كاري به سياست هيچ كشوري هم دخالت نمي كنيم؛ ولي بحث ما درباره اين وهابيت پليد هست كه يك روز ميل و هوايشان مي كشند به نفع يك ديكتاتور و روزي ديگر بر ضرر و عليه ديگري حرف بزنند كه به نظر ما درست نيست و حتي به رئيس تروريست هاي ايران عبد المالك ريگي لقب مجاهد دادند.

ما قضاوت را امروز به عهده مردم آگاه كه خوب قضاوت مي كنند، مي گذاريم و از اين ها مي خواهيم كه وقتي ظالم وديكتاري را محكوم كردند همه جا محكوم بكنند.

مجري:

به عنوان آخرين سؤال مي خواستم خواهش كنم در مورد اين اين شبكه هاي وهابي كه هر روز قرآن را جلو دست شان قرار مي دهند و مي گويند: شما كه امامت را جزء اصول دين مي دانيد آن را از قرآن براي ما اثبات كنيد، لطف كنيد يك بحث در اين باره داشته باشيد.

استاد قزويني:

اين مطلب نكته ظريف مي باشد؛ لذا از بيننده گاه عزيز مي خواهم كه خوب دقت كنند؛ هرچند بنده مي خواهم در ظرف چهار پنج دقيقه مطلب را جمع كنم؛ تا صداي بيننده گان را بشنويم.

در برنامه هاي گذشته مان اعلام كرديم كه بزرگان اهل سنت رسماً اعلام كرده اند: قرآن بدون سنت اصلاً مفهوم ندارد و خود ابو حنيفه و احمد ابن خنبل مي گويند: اگر سنت نبود ما قرآن را نمي فهميديم؛ ولي اين آقايان مي گويند:

اگر امامت از اصول دين است بايد در قرآن وجود داشته باشد و شمابياييد از قرآن اصول دين را ثابت بكنيد؛ چون آن را از اصول دين مي دانيد .

جناب بدر الدين ابو عبد الله محمد بن علي حنبلي مي گويد:

وكذلك الواجب نظير ذلك في سائر ابواب أصول الدين أن يجعل نصوص الكتاب والسنة هي الأصل المعتمد الذي يجب اتباعه.

در ابواب اصول دين بايد نص كتاب و سنت، اصل مورد اعتماد باشد.

مختصر الفتاوي المصرية، ج1، ص242 .

آقاي ابن أبي العز حنفي نيز مي گويد:

وكيف يتكلم في أصول الدين من لا يتلقاه من الكتاب والسنة.

چگونه از اصول دين صبحت مي كنيد؛ در حاليكه از كتاب و سنت استفاده نمي كنيد؛ يعني: بدون استفاده از كتاب سنت اصلاً نمي شود از اصول دين حرف زد.

ما به اين آقايان كارشناسان شبكه نفاق مي گويم: يك مقدار گوشهايتان را باز كنيد و اين پنبه هاي جهل و تعصب را؛ ولو به اندازه چند دقيقه از گوش تان بيرون بكشيد.

شرح العقيدة الطحاوية ، ج 1، ص 212

از همه اين ها مهمتر حرف امام اين ها ابن تيميه است كه مي گويد:

وهذا الذي ذكرته من أنه يجب الرجوع في أصول الدين إلي الكتاب و السنة.

كتب ورسائل وفتاوي ابن تيمية في التفسير، ج 16، ص 469

اگر اين كار شناس نگويد كه ابن تيميه هم غلط كرده است؛ چون اين ها فقط خودشان را معصوم مي دانند بس.

در ادامه ابن تيميه مي گويد :

وبينا ان دلالة الكتاب والسنة علي اصول الدين ليست بمجرد الخبر كما تظنه طائفة من الغالطين من اهل الكلام والحديث والفقهاء والصوفية وغيرهم بل الكتاب والسنة دلا الخلق وهدياهم إلي الآيات والبراهين والأدلة المبينة لأصول الدين.

كتب ورسائل وفتاوي ابن تيمية في الفقه، ج 19، ص 160

دلالت كتاب سنت بر اصول دين مثل يك خبر عادي نيست كه بعضي از اهل كتاب كلام ، حديث ، فقهاء و صوفيه اين غلط را كرده اند و اين گونه گفته اند.

شايد اين آقايان هم از ابن تيميه ياد گرفته اند كه مي گويد: آل شيخ غلط كرده است .

اين مطالب را ما از نرم افزار الجامع الكبير گرفته ايم هرچي است بر عهده خودي شما مي باشد.

ما مجموعه فتواي ابن تيمه را هم داريم اگر كسي خواسته باشد مي توانيم براي آن ها نشان بدهيم كه مبناي احكام اصول دين بر كتاب سنت و اجماع مي باشد .

بيننده سركار خانم زماني از اصفهان:

سلام عليكم شب شما بخير

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له ذالك.

من امشب مثل چند شب پيش مزاحم شدم بنده به تازگي بر نامه هاي شما را پيگيري مي كنم و بر نامه هاي شبكه كلمه را نيز دنبال مي كنم تا فقط برايم ثابت بشود كه حرف هاي شبكه كلمه تا چقدر صحيح و درست مي باشد و تا چقدر به حرفهايشان عمل مي كنند .

بنده امشب به عنوان يك ايراني، تماس گرفته ام و شيعه بودن بنده را كنار بگذاريد و چند مرتبه هم به شبكه كلمه تماس گرفته ام؛ اما نمي دانم؛ چرا جواب نمي دهند .

چند شب پيش يك خانم تماس گرفت و يك شعر در مورد حضرت امير (عليه السلام) خواند و دنبالش حاج آقا قزويني يك شعر از سعدي و يا فردوسي قرأت كردند و دنبالش مجري هم يك شعري خواند .

ادعاي كه آقاي هاشمي مي كند اين است كه سعدي و فردوسي شيعه نبودند و اصلاً امامت را قبول نداشتند و براي بنده خيلي جالب بود كه شاعري كه شعر در مورد حضرت امير دارند چطور مي توانند ادعا كنند كه اينها محب حضرت امير نيستند و ببنيد اين ها از چه راه هاي وارد مي شوند و مي خواهند جوانان مارا به طرف خودشان بكشانند.

ادعاي تازه كه آقاي هاشمي كرده اند اين است كه دكتر شريعتي در آخرين لحظات عمرش تغيير فكر داد و امامت را رد كرد است، آيا به نظر شما اين مطلب درست و صحيح مي باشد.

يك نكته ديگر كه داشتم اين است كه بنده به عنوان يك جوان شيعه به شما افتخار مي كنم؛ چون وقتي سني ها و حتي وهابي به شما زنگ مي زنند بيشتر از شيعه ها به آنها وقت مي دهيد؛ اما وقتي شيعه به شبكه كلمه زنگ مي زند حتي اجازه تمام كردند حرف هايش را هم نمي دهند و تلفن را قطع مي كنند.

مجري:

اين كار اينها اين مطلب را مي رساند كه در ما الحمد الله آن قدر اسطاعت است و مباني شيعه قوي است كه هر كسي با هر عقيده كه مي آيد و شبهه اش را مطرح مي كند و جواب مي شنود؛ اما اين ها وقتي بحث مناظره مي شود، دست پايشان را گم مي كنند مي گويند كه ما گيج شديم.

بيننده :

بعضي ها زنگ مي زنند و اسم خودشان را طلسم شكن مي گذارند و مي گويند كه ما هدايت شديم و بنده نمي دانم كسي كه محبت علي (عليه السلام ) و زهرا (سلام الله عليها) را ندارد چگونه اسمش را هدايت شده مي گذارد التماس دعا و خدا حافظ.

استاد قزويني :

در رابطه با اينكه سعدي و فردوسي شيعه بود يا سني، زياد مهم نيست و اشعارشان موجود مي باشد و آنها دنيا ديگري داشتند.

در رابطه به شريعتي بايد بگويم كه شريعتي در يك جوي ويژه كه كمونيست ها دنبال اين بودند كه تفكر لايكي، كمونستي و ماتريالستي را در دانشگاه ها رواج بدهند و ايشان سد محكم بود در برابر اين ها .

و همچنين شهيد مطهري هم در همان زمان سد محكم بود در برابر توهين به مقدسات اسلام و شيعه؛ و لي شريعتي؛ چون حوزه نديده بود و با علماء اسلامي آشنا نبود و در دانشگاه سوربون تحصيل كرده بود و اساتيدش يهودي و مسيحي بود؛ لذا لغزشگاه خيلي سنگيني داشت و حتي امام راحل چندين عبارت تند نسبت به ايشان داشتند.

همان زمان كه كتاب هاي ايشان چاپ مي شد بنده صفحه به صفحه كتابهاي ايشان را مطالعه مي كردم و همه را الآن هم دارم .

ايشان چون حوزه نديده بود و لغزشگاه داشت؛ لذا عبارات بسيار تندي نسبت به نبي مكرم اسلام داشت كه بدن انسان را به لرزه در مي آورد.

نسبت به روحانيت و مرجعيت ايشان خيلي كم لطف بود و بسيار بي ادبانه برخورد مي كرد و اين مطلب قلب امام راحل (ره) را رجاند.

در حدود سه و چهار ماه قبل از مسافرت ايشان به فرانسه كه همين مسافرت منجر به قتل و مرگ ايشان شد در حضور آيت الله خز علي، شهيد مطهري و شهيد بهشتي جلسه اي بر گزار مي شود و اشتباهات دكتر شريعتي بيان مي شود و ايشان هم بي قيد شرط همه را قبول مي كند و مي گويد از مسافرت كه بر گشتم در چابهاي بعدي كتاب هايم تمام اين موارد اصلاح خواهم كرد؛ اما متأسفانه رفت ديگر بر نگشت، اينكه چه قضايايي پيش آمده ما كار نداريم؛ ولي يكي از دوستان دست نويس شهيد مطهري را در كتاب مطهري افشاگر توطئه ها به چاب مي رساند كه در حدود پنجاه و شصت صفحه نقد شهيد مطهري را نسبت دكتر شريعتي را به چاپ رسانده است كه نكات بسيار ظريفي دارد.

درست است كه شريعتي قلم، عبارات و ادبيات بسيار تند داشت؛ ولي اين تغيير رويه ايشان را نمي رساند و ايشان از آن تنديهايش در آخر عمرش تغيير رويه دادند و در مورد امامت ايشان بسيار مطالب زيبايي دارند كه من جمله كتاب در مورد حضرت زهرا (سلام الله عليها) به اسم فاطمه فاطمه است دارد، بله يكسري مطالب نادرست با ادبيات نادرست در كتاب پدر مادر ما متهم هستيم نيز، دارد و هر چند همه مطالبش نمي تواند نادرست باشد؛ بلكه هفت تا مطلب درست دارد و يك مطلب غلط و اشتباه نيز دارا مي باشد و همچنين دو مطلب كاملاً انحرافي و اشتباه در كتاب اسلام شناسي اش دارد كه شهيد مطهري مي گويد: بجاي اسلام شناسي بايد آن را اسلام سرايي گفت.

اگر اين ها بخواهند از شريعتي بت بسازند و به نفع خودشان استفاده كنند، عبارات بسيار ركيك كه شريعتي در مورد ابوبكر، عمر ، عثمان و معاويه در آثارش دارد همچنين عبارات كه در دفاع از شيعه دارد خواهيم آورد هيچ ابايي نخواهيم داشت البته با كسب اجازه و اعتذار از اهل سنت.

مجري:

در مورد فردوسي و سعدي كارشناس ها مي گويند: يكي از دلايل كه فردوسي را تبعيدش كردند و خيلي محدوش كردند؛ تا از دينا رفت به خاطر تشيع بودنش بود و در كتابهايش اشعاري زيادي در مورد اهل بيت (عليهم السلام ) دارد من جمله : عشق محمد بس است و آل محمد -ماه فروماند از جمال محمد.

اين ها شايد در يك زماني بودند كه به خاطر حفظ جان شان تقيه مي كردند و اينكه اين ها سني بوند نمي توانند اين ها دفاع كنند.

بيننده آقاي انور از افغانستان :

سلام عليكم بنده به خاطر صحبت هاي خوبي كه بيان مي كنيد، و بسيار با حوصله جواب مي دهيد تشكر مي كنم ، ما با برادر هاي شيعه مان در افغانستان همنوا و خوب هستيم .

در مورد اينكه مي گويند امام جعفر صادق (عليه السلام) رئيس مذاهب مي باشند لطفاً توضيح بدهيد با تشكر از برنامه خوب شما.

بيننده آقاي بني سعيد از اهواز :

سلام عرض مي كنم خدمت شما آقاي محسني و حاج آقاي قزويني و تسليت مي گويم شهادت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) ابتدا لازم مي دانم تشكر بكنم از كانال و شبكه بسيار خوب شما، حقيقتا ما در اين مدت به معني واقعي كلمه مطالب زيادي در رابطه با دين مذهب مان از اين شبكه ياد گرفتيم .

خواهشمندم كه بعضي برنامه ها، مثل احكام را زياد كيند، بنده دوتا مطلب را مي خواستم عرض بكنم اول اينكه، در رابطه با تماس يكي از آقايان اهل سنت از كه از ايرانشهر تماس، داشتند و در رابطه حديث قرطاس صحبت كردند، بنده فكر مي كنم اين دوست مان مي خواست بگويد: با توجه با آيه اكمال، مطلب آنطور كه شعيان فكر مي كنند در باره وصيت پيامبر (صلي الله عليه و آل و سلم) درست نبوده است .

بنده فكر مي كنم ما بايد سر اين نكته متمركز بشويم كه اين آقايان چرا اعتراض كردند و آن جمله «أن النبي ليهجر» را گفتند و مطلب ديگر اينكه پيامبر (صلي الله عليه و آل و سلم) مي خواسته دوباره مطلب را بيان بكند به خاطر اين بوده كه حضرت مي ديد مطالبي كه در باره اكمال دين گفته شده بود كسي قبول نكرده است .

نكته دوم بنده در رابطه با شبكه وهابي هست كه مي خو اهد امامت را در قرآن اثبات بكنند.

بايد بگويم ما در آيه 7 سوره آل عمران داريم كه آيات قرآن بر دو قسم مي باشد:

1- محكم 2- متشابه و آيات متشابه را بايد راسخون در علم تفسير بكند و اين يعني: خود قرآن مي گويد: بايد مفسر براي قرآن باشد و با اين حال اين آقايان چطور مي توانند بگويند كه ما فقط نياز به نص قرآن داريم نه چيز ديگر، اين مطلب را بايد اين آقايان جواب بدهند، تشكر مي كنم از برنامه خوب شما.

بيننده آقاي كامبيز از تهران از اهل سنت:

بنده عرض سلام ادب دارم خدمت دكتر آيت الله قزويني و مجري محترم برنامه بنده براي اينكه وقت برنامه گرفته نشود، چند تا سوال دارم كه مطرح مي كنم: اول اينكه : به گفته شيعه ابو بكر، عمر و عثمان دشمنان اسلام هستند و اگر امامت و خلافت حضرت علي (عليه السلام ) الهي بوده ؛ پس چرا حضرت خلافت را به دشمنان اسلام داد و آيا اين كار حضرت خيانت به خدا و رسول نبوده است؛ چرا مانند امام حسين (ع) با غاضب خلافت نجنگيد.

سؤال دوم بنده اين است كه : آيا در نهج البلاغه روايت و حديث مبني بر توهين به صحابه و زن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ) و خلفاء وجود دارد.

سومين سؤال بنده اين است كه خواهشمندم حاج آقاي قزويني مسأله خمس ، صيغه و نماز سه گانه را از طريق نهج البلاغه ثابت بكند. با تشكر از برنامه تان و خدا حافظ.

بيننده آقاي مالكي از كرج :

سلام عرض مي كنم خدمت حاج آقاي قزويني ، يك سؤال داشتم از خدمت ايشان و آن اينكه شبكه هاي وهابي هميشه استناد مي كنند به اينكه اسم بچه هاي حضرت علي (عليه السلام) عمر و عثمان و ابو بكر بوده است، بنده يك نظر داشتم و آن اينكه الآن در عصر خودمان ما يك همسايه داريم كه مثلاً يك فرزندي مجاهد داشته به اسم محمد رضا و يا شخصي فرزند دارد به اسم علي كه اصلاً با اين حكومت خوب نيست و اين چه ربطي دارد به اسم فرزندان حضرت علي (عليه السلام) مي خواستم اگر امكان دارد در اين رابطه كمي توضيح بدهيد.

بيننده آقاي رضاي از بهبهان از اهل سنت:

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت مجري محترم آقاي محسني و كارشناس محترم حضرت آيت الله قزويني .

صحبتم را با يك حديث از شيخ مفيد شروع مي كنم كه حارث همداني مي گويد: علي (عليه السلام) را بر بالاي منبر ديدم كه بعد از حمد ستايش فرمود: من را دوست نمي دارد مگر مؤمن و با من دشمني نخواهد كرد مگر منافق و هر كسي دروغ بر ما ببندد در دنيا و آخرت مأيوس و نا اميد خواهد شد.

يك سؤال داشتم و آن اينكه مي خواستم بدانم چه سودي براي اين ها كه به ساحت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) توهين كرده اند و اسلام ستيزي چه بهره براي غرب دارد ممنون از بر نامه تان خدا حافظ.

بيننده: علي آقا از تهران

لعن الله علي عدوك يا علي و مصرع دوم را نمي گويم؛ چون همه بچه شيعه ها بلد هستند.

آقاي كامبيز كه زنگ زد خيلي برايم جالب بود، ايشان مي گفت: كه چرا ؛ حضرت علي (ع) خلافت را به اين دو تا داد؛ در حاليكه ما مي گوييم خلافت را از حضرت غصب كرد؛ نه اينكه ايشان داده باشد و نكته جالب ترش اين است كه اين ها وقتي مي گويند: چرا خلافت واگذار شده، مي گويند: چرا حضرت علي (ع) سكوت كرد و وقتي مي گوييم كه حضرت سكوت نكرده است اينها مي گويند: كه اين ها باهم خوب بودند همانطوري كه در اين سريال كه در ماه رمضان پخش كردند اين مطلب را نشان مي دهد كه اين سريال آخرش تبديل شده بود به يك سريال كمدي و اين ها با قاطي كردن تاريخ مي خواستند بيان كنند كه اين ها با هم خوب بودند و هيچ درگيري وجود نداشته و اين اواخر براي ما تبديل شده بود به يك فيلم كمدي.

به هر حال من مي خواستم خدمت اين آقاي كامبيز كه هر دفعه به يك اسم زنگ مي زند عرض كنم كه شما اول برو نگاه كن كه حضرت علي (عليه السلام) خلافت را داد و يا از حضرت گرفتند بعد در باره ساير مطالب را با هم بحث مي كنيم و ديگر بيشتر از اين، وقت شما را نمي گيرم؛ تا به ساير بيننده ها نيز نوبت برسد.

بيننده آقاي حسن آقا از عراق

سلام عرض مي كنم خدمت شما و آقا قزويني و من بسيار تشكر مي كنم از شما آقاي قزويني و اي كاش شما ايراني ها به خاطر اين مردانگي، شان سني بودند.

استاد قزويني:

ما سني هستيم و به سنت عمل مي كنيم.

بيننده:

شما مي توانيد خيلي كارها انجام بدهيد و دست از تفرقه افكني برداريد، هي نگويبد عائشه و عمر چنيين و چنان است و حرفي كه خودتان در مورد وحدت مي زنيد، عمل كنيد مثلاً : شما مي گوييد: نماز اول وقت بايد خوانده شود به آن عمل كنيد و نماز را اول وقت بخوانيد و همچنين شما مي گويد: كه اشهد ان علي ولي الله جزء أذان نيست؛ پس چرا آن را داخل كرديد، شما خيلي كارها مي توانيد، براي وحدت انجام بدهيد .

آقاي ابو القاسمي مي گويد: مادر معاويه زنا كرده است اين حرف چه دردي از ما دوا مي كند.

شما متأسفانه يك برنامه گذاشتيد بنام قضاوت با شما كه در اين برنامه سني ها مي آيند از سني ها حمايت مي كند و شيعه ها از شيعيان؛ در حاليكه قضاوت بايد بر عهده قرآن باشد و وقتي ما مي گويم يا الله شما مي گوييد: يا امام زمان، بايد بيبنيم كه قرآن از كدام مان حمايت مي كند، از آقاي قزويني مي خواهم به اين موارد پاسخ بدهند.

استاد قزويني :

اين برادر عزيز ما بعضي مواقع حال هواي خوبي دارد مي آيد تقدير و تشكر مي كند و بعضي مواقع هم مي آيد انتقاد مي كند كه ما خيلي هم خوشحال مي شويم از اين كار ايشان و لذت مي بريم.

ايشان مي گويد: شما شهادت ثالثه مي گوييد: ما در جواب مي گوييم ما بر اين كارمان دليل داريم، به گفته همه علماء اگر كسي شهادت ثالثه را به عنوان ركن اذان بگويد، اذانش باطل است و از طرفي، شرعاً چه اشكال دارد، كه انسان در اذان بگويد، مگر علي (عليه السلام) ولي خدا نيست و مگر نستجير بالله شما معتقد هستيد كه علي (عليه السلام) عدو خدا است و شما بفرمايد: به ما بگوييد «الصلاة خير من النوم» مگر جزء نماز هست؟؛ پس حذفش كنيد و بنا نيست كه ما هميشه انتقاد به ديگران بكنيم و در روايت داريم آنچه براي خود مي پسندي براي ديگران نيز بپسند و نپسند براي ديگران آنچه براي خود نمي پسندي.

برنامه اين شبكه بر عدم اهانت است و اگر كسي هم اهانت بكند، بلافاصله، ما تلفنش را قطع مي كنيم، ما معتقد هستيم كه اهانت به مقدسات اهل سنت خلاف شرع مي باشد و اين دستور مراجع و أئمه ما هست و هيچ منتي بر گردن اهل سنت نمي گذاريم، اين مطلب را ما با دعوت مولوي ها و ماموستاهاي اهل سنت عملاً به اثبات رسانديم.

لا اقل اين شبكه هاي كه خود را شبكه اهل سنت مي دانند و در امارات به سر مي برند، قطعاٌ در آنجا اهل تشيع زياد هستند، چه اشكال دارد كه يكي از علماء اهل تشيع را دعوت كنند به شبكه شان تا عقايد شيعه را بيان كنند، اين آقايان وحشت دارند از اينكه يك شيعه بيايد در شبكه شان چند دقيقه صحبت بكند.

اينكه مي گوييد، مادر معاويه زنا كرد به شما چه مي رسد ما بايد بگوييم ما اين مطالب را از كتب خود شما آورده ايم و علماء شما؛ امثال زمخشري و... آورده اند ما كه از كتب شيعه نياورده ايم.

شما داريد به معاويه رضي الله عنه مي گوييد و مي گويد: معاويه رضي الله عنه يازده ماه با علي (رضي الله عنه) جنگيد و حجر ابن عدي رضي الله عنه به دست معاويه رضي الله عنه به شهادت رسيد .

وقتي خود صحيح مسلم صرحاً مي گويد: اين ها دعوتگر به جهنم هستند؛ لذا شما بايد قدري فكر كنيد و دست از اين تجليل ها بر داريد.

اينكه مي گوييد برنامه قضاوت باشما چه ثمره دارد، در واقع شما داريد به شعور مردم توهين مي كنيد، ما به مردم مي گوييم كه قضاوت كنند كه يك عمر با قرآن انس دارند؛ و الا خود قرآن به تنهايي چگونه قضاوت كند و اگر ما مي گوييم، مردم بيايند قضاوت كنند، مراد ما مردمي هستند كه با معارف قرآن انس دارند، اين ها بيايند قضاوت كنند؛ همچنانكه خود قرآن مي فرمايد:

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

( الزمر/18 )

ما كه اين همه به برادران اهل سنت كه تماس مي گيرند و يا از كشورهاي ديگر تماس حاصل مي كنند و حتي به كارشناسان اين ها كه ما كليپ شان را پخش مي كنيم و به آنها جواب مي دهيم احترام مي گذاريم؛ ولي خودشان احترام خودشان را ندارند؛ همچنانكه در اين كليپ به وضوح ديده مي شود:

پخش كليپ سجودي توسط استاد قزويني:

ببينيد، كه اين ها ما را كمتر از خر حساب مي كنند و لكن مي بنيم اين ها عملاً ما را كمتر از خر حساب مي كنند و مردم، عربي را هم مي فهمند .

استاد قزويني:

اين آقا مي گويد: ما را خر هم حساب نمي كنند، ما شنيده بوديم كه شعر چو تنك آيد شاعر به چفنگ آيد، ما كه چنين جسارتي نمي كنيم و ما حتي به خود خر هم جسارت نمي كنيم، اين سوتي كه اين آقا داده است و اگر يك هزارمش را كارشناس شبكه ما انجام بدهد، بنده حتي اجازه نمي دهم به ديوار شبكه ولايت نگاه بكند و براي هميشه حذفش مي كنم.

اين آقاي مي گويد: كه علما شيعه مواد مخدر مصرف مي كند من كارشناس مواد مخدر هستم و از اين لقب خيلي هم خوشش مي آيد، بر عكس عبد الله حيدري كه مي گويد: به من نعثل نگوييد، ما مي گوييم كه هرچي خودت دوست داري بگويم؛ تا ما همان را به شما بگويم آيا آقاشهاب دوست داري و...؟

استاد قزويني:

ما در اين جاي كاري به شيعه نداريم و به جناب آقاي كامبيز و كارشناسان شبكه هاي وهابي مي گويم: آيا شما امير المومنين (عليه السلام) را به عنوان خليفه چهارم قبول داريد، يانه؟ و معتقد هستيد كه امير المومنين (عليه السلام) با ابو بكر و عمر بيعت كرده است و پشت سري آن ها نماز خوانده است، خوب چه مي گوييد، در مورد اين حديث كه در كتاب صحيح بخاري نقل شده است:

كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ فقال عُمَرُ لَا والله لَا تَدْخُلُ عليهم وَحْدَكَ فقال أبو بَكْرٍ وما عَسَيْتَهُمْ أَنْ يَفْعَلُوا بِي والله لآتِيَنَّهُمْ فَدَخَلَ عليهم أبو بَكْرٍ فَتَشَهَّدَ عَلِيٌّ فقال إِنَّا قد عَرَفْنَا فَضْلَكَ وما أَعْطَاكَ الله ولم نَنْفَسْ عَلَيْكَ خَيْرًا سَاقَهُ الله إِلَيْكَ وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ

امير المومنين (عليه السلام ) به ابوبكر مي گويد بيا منزل من؛ ولي من به هيچ وجه دوست ندارم عمر را ببينم و از ديدار او كراهت دارم و تو اي ابو بكر در رابطه با امر خلافت در باره ما استبداد كردي.

صحيح البخاري، ج 4، ص 1549

و يا در صحيح مسلم آمده است كه خليفه دوم صراحتاً به امير المومنين (عليه السلام) مي گويد: نظر شما در باره ابو بكر و عمر اين است كه اين ها دروغگو ،گناهگار ، حيله گر و خائن هستند:

فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا

صحيح مسلم ج 3، ص 1378

ما از شما سؤال مي كنيم چگونه اميرالمؤمنين وقتي اين ها را حيله گر ، دروغگو و خائن مي دانست با اين ها بيعت كرده است و چگونه پشت سر چنين اشخاصي نماز خوانده است.

بفرماييد: جناب آقاي كامبيز اين مطالب را جواب بدهيد و هر جوابي شما داديد ما هم همان جواب را از اين قضي خواهيم داد.

در نهج البلاغه خطبه 153،خطبه 3 و نامه 50 كاملاً و مفصلاً در مورد خلفاء گذشته انتقاد شده است كه ما بارها اين موارد را بيان كرده ايم همچنانكه مولي در نامه اش به مالك اشتر نخعي مي فرمايد:

إن هذا الدين قدكان أسيرا في أيدي الأشرار.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) ، ج 3 ص 95

و در خطبه 150 خطاب به خلفاء مي گويد:

عَلَي سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ.

اين ها بر سنت آل فرعون به سر مي بردند

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) ( تحقيق صالح ) - ص 209

اين آقا مي گويد: در باره صيغه و خمس از نهج البلاغه دليل بياوريد، ما بايد در جواب ايشان بگويم كه نهج البلاغه يعني خطبه ها، نامه ها و حكمت هاي امير المومنين (عليه السلام) كه گزينش شده است و يك پنجم از سخنان امير المومنين (عليه السلام ) در آن جمع شده است و اگر تمام كلمات امير المومنين (عليه السلام) را مي خواهي مراجعه كنيد به كتب اربعه و كلمات حضرت منحصر به نهج البلاغه نيست كه شما مي گويد: چرا در آن از خمس و صيغه حرف به ميان نيامده است و اضافتاً در كتاب هاي خودي شما آمده است كه امير المومنين (ع) فرمود:

قال علي رضي الله عنه لولا أن عمر رضي الله عنه نهي عن المتعة ما زني إلا شقي .

اگر عمر نهي نمي كرد از متعه، زنا نمي كرد مگر افراد شقي و پست.

تفسير الطبري، ج 5، ص 13

و جناب سرخسي از فقهاي بزرگ شما صراحتاً مي گويد:

وقد صح أن عمر رضي الله عنه نهي الناس عن المتعة فقال متعتان كانتا علي عهد رسول الله وأنا أنهي الناس عنهما متعة النساء ومتعة الحج.

به روايت صحيح آمده است كه عمر نهي كرد از متعه و گفت دو تا متعه زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) حلال بود و مردم به آن عمل مي كردند و من عمر آن دو را نهي مي كنم و آن دو عبارت است از متعه نساء و متعه حج.

المبسوط للسرخسي، ج 4، ص 27

استاد قزويني:

اما اينكه چرا اسم فرزندان حضرت امير به اسم خلفاء بود ما اين را مفصلا جواب داده ايم.

استاد قزويني:

در باره سؤال آقاي رضايي كه گفتند اسلام ستيزي غرب و آمريكا چه سودي براي آنها دارد، بايد گفت: كه اين ها مي داند اسلام يعني مبارزه با ظلم، استبداد، زير بار ظلم نرفتن و جان به كف گرفتن و با مستبد جنگيدن و اسلام يعني احدي حسنيين (يا شهادت و سعادت اخروي و يا پيروزي و سعادت دنيوي).

اين بيداري اسلامي كه در جهان رخ داده است باعث شده است كه منافع اين ها در دنيا به خطر بي افتد و اگر فردا در مناطق مثل؛ عربستان و بحرين و... مردم شان به اين نتجه برسند كه اين ها بايد دست منافع مردم بردارند، اين ها بايد كلاً از خاورميانه بساط شان را جمع بكنند، بروند؛ لذا اين ها از اين مطلب مي ترسند و شروع كرده اند؛ تا با مقدسات اسلام و مسلمين به اين شكل برخورد كنند؛ و قداست شكني كنند ودر همين فيلم كه مستهجن كه اين ها پخش كرده اند تعابر بسيار زشت نسبت به نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) دارد كه انسان شرمش مي آيد آنرا بيان بكند .


پايان



Share
1 | ج ح | Iran - Mashhad | ١٨:٣٦ - ١٦ ارديبهشت ١٣٩٢ |
درود خداوند متعال بر پيامبران ، پيامبر خاتم و آل پاکش و اصحاب با وفايشان ... خدا دشمنان اهل بيت را هدايت کند
2 | حسين مرادي | Iran - Tehran | ١٣:١٧ - ٠٨ بهمن ١٣٩٢ |
حدثنا أَحْمَدُ بن زَيْدِ بن هَارُونَ الْقَزَّازُ الْمَكِّيُّ ثنا إِبْرَاهِيمُ بن الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ ثنا عبد اللَّهِ بن مُحَمَّدِ بن يحيى بن عُرْوَةَ عن هِشَامِ بن عُرْوَةَ عن أبيه أَنَّ مُطِيعَ بن الأَسْوَدِ قال سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه يقول وَاللَّهِ لو عَهِدْتُ عَهْدًا أو تَرَكْتُ تَرِكَةً لَكَانَ أَحَبَّ إلي من أَنْ اجعلها إليه الزُّبَيْرُ بن الْعَوَّامِ فإنه رُكْنٌ من أَرْكَانِ الدِّينِ.
با عرض پوزش ميخواستم بدونم عمر در کجا امر خلافت را در اين روايت جز ارکان دين ميدانند در اين جا که حرفي از امامت و خلافت وجود ندارد؟؟؟
سوال دوم در باره ي ايه ي اطيعوا الله و اطيعوالرسول است اين که چرا در اين ايه فردوه الي اولي الامر وجود ندارد ؟؟؟؟ اگر معصوم هستند بايد فردوه الي اولي الامر وجود داشته باشد در ايه ي 83 سوره ي نسا هم در امور شايعات جنگي گفته که به خدا و رسول او رجوع کنيم و رجوع به خدا در شايعات جنگي معنايي ندارد؟؟؟؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

در خصوص سوال اولتان بايد به اين نکته توجه داشت مراد از عهد در اين روايت همان خلافت است و ضمير در انه رکن نيز به عهد بر مي گرد يعني خلافت رکني از ارکان است والا معني ندارد که بگوييم زبير رکني از ارکان است همچنان که برخي از نسخه هاي چنين برداشت مي شود که زيبر رکن است.زيرا مراد عمر اين بوده که اين عهد که همان خلافت است را نمي خواست به زبير برسد زيرا در نظر عمر خلافت رکني بود که زبير ليافت آن را نداشت

اما در خصوص سوال دومتان نيز مي گوييم هر چند در آيه اطيعو الله و اطبعوا الرسول از رجوع به اولي الامر حرفي به ميان نيامده است، ولي در سوره نساء آيه 83 امر به رجوع به رسول و اولي الامر شده است: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً و هنگامى که خبرى از پيروزى يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مى ‏سازند؛ در حالى که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافى دارند- بازگردانند، از ريشه‏هاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شيطان پيروى مى‏کرديد (و گمراه مى‏ شديد).

اما اينکه در اطعيو الله و اطيعو الرسول چرا رد تنازع به اولي الامر نشده است بخاطر اين است که كلمه (شى‏ء)، در آيۀ شريفه:«تنازعتم في شيء» هر چند عموميت دارد و همه احكام و دستورات خدا و رسول و اولى الامر را شامل مى ‏شود، و ليكن جمله بعد كه مى ‏فرمايد:فردوه الي الله والرسول به ما مى ‏فهماند كه مراد از كلمه شى‏ء مورد تنازع، چيزى است كه اولى الامر در باره آن استقلال ندارد و نمى‏ تواند در آن به رأى خود تکيه نمايند، لذا منظور از نزاع مردم، نزاع در احکام و دستورات ولي امرشان که در دايره ولايتش اجرا مي کند نخواهد بود، مثل اين كه به آنها دستور جنگيدن و يا صلح كردن با دشمن، و يا امثال اينها را بدهد؛ زيرا مردم موظف به اطاعت از اولي الامر در اين احکامند، و معنا ندارد بفرمايد وقتى در اين گونه احكام نزاع نموديد، ولى امر خود را رها كرده، به خدا و رسولش مراجعه كنيد.

بنابر اين آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه مراد از كلمه (شى‏ء)، خصوص احكام دينى است، كه احدى حق ندارد در آن دخل و تصرفى بكند، مثلا حكمى را كه نبايد انفاذ كند؛ چون اين گونه تصرفات در احكام دينى خاص خدا و رسول او است، و آيه شريفه مثل صريح است در اين كه احدى را نمى ‏رسد كه در حكمى دينى كه خداى تعالى و رسول گرامى او تشريع كرده ‏اند تصرف كند. تفسير الميزان ج4 ص388

و گاهي اختلاف و نزاع در مصداق « اولي الامر » است که در اين صورت چاره اي نيست جز آن که براي حلّ نزاع به خدا و رسول مراجعه کرد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها