2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
هفتمين همايش بين المللي غدير ـ سخنراني روز سوم
کد مطلب: ٥٥٣٨ تاریخ انتشار: ١٣ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 6192
سخنراني ها » امیرالمؤمنین علیه السلام
هفتمين همايش بين المللي غدير ـ سخنراني روز سوم

خطبه غدیر، معنی کلمه مولی
پاسخ به شبهات 88/09/13

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 88/09/13

استاد حسيني قزويني

الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا أمير المؤمنين (عليه السلام)

امروز روز عيد غدير خم و روز معرفي اَبَر مرد تاريخ بشريت است كه كارنامه زندگيش سراسر افتخار و عزت و مجاهدت منحصر به فردي است كه مايه مباهات آزاد انديشان و دانشمندان بلند آوازه اي همانند جرج جرداق مسيحي كه وقتي به چنين مردي مي رسد، با تمام توان فرياد برمي آورد:

يا دنيا! ماذا عليك لو حشدت قواك و أعطيت في كل زمن علياً بعقله و قلبه و لسانه و ذي فقاره.

اي دنيا! چه مي شد در قرن بيستم و در هر قرن و عصري، اَبَر مردي همانند علي را با آن عقل و درايتش، با آن قلب توانمندش و با آن زبان گويايش و با شمشير برنده اش، تحويل تاريخ و جامعه بشريت مي دادي!

الإمام علي صوت العدالة الانسانية، ج1، ص49

اين آرزوي يك دانشمند مسيحي است درباره آن بزرگ مردي كه توسط نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) دست او در برابر او 120 هزار نفر بالا رفت و فرمود:

اي مردم! هر كس من مولا و ولي أمر و صاحب اختيار اويم، از اين پس، علي صاحب اختيار و مولا و سرور اوست. مردم! اين سخن من، يك سخن عادي و ساده اي نيست؛ بلكه هم سنگ توحيد و نبوت و معاد است.

و إنّي مسؤول و إنّكم مسؤولون.

من براي اين معرفي، در برابر خداوند عالم مسئولم، همان گونه كه شما مسئوليت داريد.

فليبلغ الشاهد الغائب ...

اي حاضرين! پيام مرا به گوش غائبين برسانيد، به گوش نسل هاي آينده در تمام عصرها برسانيد كه تنها ولي و جانشين و خليفه من، علي بن أبي طالب و فرزندان او هستند. اهل بيت من كه در رأس آنها علي و پايان بخش آنها مهدي است، عِدْل و هم تزار و هم سنگ قرآن است و آن چنان با قرآن به هم آميخته اند كه يك لحظه از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض كوثر به من ملحق شوند.

ما اين چنين روزي را به پيشگاه مقدس ولي مطلق زمان، عصاره عالم هستي، آن نازنين وجودي كه:

بوجوده ثبتت الأرض و السماء و بيمنه رزق الوري.

تبريك مي گوييم و به تمام شيفتگان و دلباختگان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) تهنيت مي گوييم و با نهايت تضرع و زاري، از درگاه خداوند عالم مسئلت داريم كه عيدي بزرگ ما را فرج مولا و سرور ما، امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار دهد و چشمان گنه كار ما را به ديدن جمال نورانيش منور بگرداند.

* * * * * * *

سوال مجري برنامه

واقعه غدير در چه زمان و مكاني و چه تعدادي حاضر بودند؟ آيا فقط شيعيان اين واقعه را قبول دارند يا اهل سنت هم قبول دارند؟

استاد حسيني قزويني

قبل از پاسخ به پرسش شما، شعري از شاعران نامي ايران زمين را مي خوانم:

مولوي

تا صورت پيوند جهان بود، علي بود

تا نقش زمين بود و زمان بود، علي بود

شاهي كه ولي بود و وصي بود، علي بود

سلطان سخا و كرم و جود، علي بود

آن شير دلاور كه ز بهر طمع نفس

در خوان جهان پنجه نيالود، علي بود

آن كاشف قرآن كه خدا در همه قرآن

كردش صفت عصمت و بستود، علي بود

آن عارف سجّاد كه خاك درش از قدر

از كنگره عرش برافزود، علي بود

آن شاه سرافراز كه اندر ره اسلام

تا كار نشد راست نياسود، علي بود

آن قلعه گشايي كه در قلعه خيبر

بر كند به يك حمله و بگشود، علي بود

چندان كه در آفاق نظر كردم و ديدم

از روي يقين در همه موجود، علي بود

اين كفر نباشد، سخن كفر نه اين است

تا هست علي باشد و تا بود، علي بود

سعدي

به آن روزي كه وحي آمد نبي را

كه از پالان اشتر ساخت منبر

كه بعد از مصطفي در كل عالم

نبد فاضل تر و بهتر ز حيدر

پس از احمد امام حق علي دان

كه بود او نفس معصوم مطهر

حافظ

مردي ز كننده در خيبر پرس

اسرار كرم ز خواجه قنبر پرس

گر طالب فيض حق به صدقي حافظ

سر چشمه آن ز ساقي كوثر پرس

اي دل غلام شاه جهان باش و شاه باش

پيوسته در حمايت لطف اله باش

آن را كه دوستي علي نيست، كافر است

گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش

امروز زنده ام به ولاي تو يا علي

فردا به روح پاك امامان گواه باش

ناصر خسرو

شرف مرد به هنگام پديد آيد از او

چون پديد آمد تشريف علي روز غدير

بر سر خلق مر او را چو وصي كرد نبي

اين، به اندوه در افتاد از او، آن به زحير

حسد آمد همگان را ز چنان كار از او

برميدند و رميده شود از شير، حمير

او سزايد كه وصي بود نبي را در خلق

كه برادرش بُد و بِنْ عم و داماد و وزير

شاعري ديگر:

آدم نه به گندم جنان راغب بود

شوق دگرش بر دل و جان غالب بود

مي جست بهانه اي كه آيد به زمين

مقصودش علي بن ابيطالب بود

لبــش عطشان و جانـش بر لبــــش بود

چنان جدش كه دريا افريــــــن بود

اما در رابطه با سوالي كه شد، به سراغ كتاب هاي لغت و لغت نويسان عرب و اهل سنت برويم.

معني غدير

إبن منظور در كتاب لسان العرب درباره غدير مي گويد:

الغدير: القطعة من الماء يغادرها السيل أي يتركها.

غدير يعني بخشي از آب ته مانده سيل كه در يك منطقه جمع مي شود.

لسان العرب لإبن منظور، ج5، ص9

راغب اصفهاني مي گويد:

و الغدير: الماء الذي يغادره السيل في مستقع ينتهي إليه و جمعه غدر و غدران.

غدير: آبي است كه سيل آن را مي آورد و وقتي سيل مي رود، ته مانده سيل در يك جا مي ماند.

مفردات غريب القرآن للراغب الأصفهاني، ص358

معني خم

تميز كردن و جارو كردن و تنظيف كردن.

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج2، ص81

محل غدير خم

ابن اثير مي گويد:

موضع بين مكة و المدينة تصب فيه عين هناك.

غدير خم: منطقه اي بين مكه و مدينه است كه چشمه هاي مختلفي در آنجا جاري است.

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج2، ص81

معني جحفه

حموي مي گويد:

هي كانت قرية كبيرة ذات منبر علي طريق المدينة من مكة علي أربع مراحل.

نام روستايي بزرگ در مسير ميان مكه و مدينه بود.

معجم البلدان للحموي، ج2، ص111

توثيق مكاني غدير خم

در رابطه با توثيق مكاني غدير، إبن أبي عاصم در كتاب السنة از عايشه بنت سعد از پدرش مي نويسد:

سمعت رسول الله صلي الله عليه و سلم يقول يوم الجحفة و أخذ بيد علي، فخطب فحمد الله و أثني عليه، ثم قال: ... .

در غدير خم كه به آن روز جحفه هم مي گويند، رسول الله (صلي الله عليه و سلم) دست علي را گرفت و خطبه خواندند و ... .

كتاب السنة لعمرو بن أبي عاصم، ص551

آقاي فيروز آبادي در كتاب قاموس المحيط مي گويد:

الجحفة ميقات أهل الشام.

جحفه، محل إحرام مردم شام است.

القاموس المحيط للفيروز آبادي، ج3، ص122

مسافت بين غدير و جحفه

بكري آندلسي مي گويد:

غدير خم علي ثلاثة أميال من الجحفة.

از غدير خم تا جحفه، 3 مايل فاصله است. (هر مايل: 1609 متر است)

معجم ما استعجم للبكري الأندلسي، ج2، ص368

حموي مي گويد:

غدير خم: بين مكة و المدينة، بينه و بين الجحفة ميلان.

... 2 مايل فاصله است.

معجم البلدان للحموي، ج4، ص188

فيروز آبادي:

علي ثلاثة أميال بالجحفة بين الحرمين.

... 3 مايل فاصله است.

القاموس المحيط للفيروز آبادي، ج4، ص109

پس از رسيدن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مكه و سپس انجام اعمال حج و تمام شدن حج، به سمت غدير خم حركت كردند و وقتي به غدير خم رسيدند، پيك إلهي، جبرئيل أمين نازل شد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

سوره مائده/آيه67

آنچه را در مورد علي بن ابي طالب و خلافت و ولايت و وصايت او و فرزندانش مأموريت داري، بايد به مردم إبلاغ كني و اگر كوتاهي كني و امروز، أمر امامت و ولايت علي يك سره نشود و براي مردم بازگو نشود، تمام تلاش ها و زحمات 23 ساله تو بي ثمر خواهد بود.

شايد در قرآن، صريح ترين و گوياترين تهديدي كه نسبت به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمده، همين آيه باشد.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به آن دسته از قافله ها كه جلوتر رفته بودند، دستور دادند برگردند و آن دسته اي كه در عقب مانده بودند، برسند. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نماز ظهر را در آن فضاي گرم و سوزان بجا آوردند؛ به طوري كه عرب ها از شدت گرما، بخشي از عباي خود را زير پا پهن مي كردند و بخشي را براي سايبان روي سر مي گذاشتند. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) از جهاز شترها منبري ساخت و بر بالاي منبر رفت و در نقاط مختلف جمعيت، افرادي را گماشتند تا سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را براي مردم تكرار و بازگو كنند. چون در آن زمان وسائل صوتي نبود كه صدارا پخش كند.

* * * * * * *

سوال مجري برنامه

آيا أسناد حديث غدير نزد علماء أهل سنت صحيح است؟

استاد حسيني قزويني

اگر تمام رواياتي كه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در حوزه هاي مختلف وارده شده را ببينيد، از طهارت تا ديات، مسائل سياسي و اخلاقي و اجتماعي و اقتصادي و خانوادگي، هيچ روايتي نداريم كه به اندازه حديث غدير ناقل و راوي داشته باشد. با اين كه بر اين باوريم حديث غدير از غريب ترين و مظلوم ترين احاديث است.

120 صحابه حديث غدير را نقل كرده اند؛ يعني از هر هزار نفر كه در غدير خم حضور داشتند، فقط يك نفر آن را نقل كرده است. بزرگاني مانند احمد بن حنبل حديث غدير را با 40 سند نقل مي كند. إبن جرير طبري با 70 سند، إبن عقده با 105 سند، أبو سعيد سجستاني 120 سند و ... و حافظ أبو العلاء عطاري با 250 سند اين حديث را نقل كرده اند. ما تحدّي مي كنيم:

يك روايت از روايات نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) را به ما نشان بدهيد كه با 250 سند نقل شده باشد.

ولي متأسفانه برخي از وهابيون همانند إبن تيميه حرّاني، محمد بن عبدالوهاب، دهلوي، قفاري، عبد الرحمن دمشقيه و عثمان الخميس و ... در سايت هاي اينترنت و شبكه هاي ماهواره اي از ضعف سند حديث غدير و عدم اعتبار آن سخن مي گويند. اگر بگوييم جاهل و نادان هستند، نيستند. اگر بگوييم آنچه ما ديديم، آنها نديدند، قطعا ديده اند. ولي نمي دانيم روي چه انگيزه اي اين كار را مي كنند؟! ما چيزي نمي گوييم، ولي جمله اي را كه در صحيح مسلم از زبان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) آمده است، مي گوييم كه به حضرت علي (عليه السلام) فرمود:

لا يحبك إلا مؤمن و لا يبغضك إلا منافق.

جز مؤمن، كسي تو را دوست ندارند و جز منافق، كسي با تو دشمني نمي كند.

صحيح مسلم، ج1، ص61 ـ مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص84و95 ـ سنن الترمذي، ج5، ص306 ـ سنن النسائي، ج8، ص116 ـ سنن إبن ماجة، ج1، ص42 ـ صحيح إبن حبان، ج15، ص367 ـ مسند أبي يعلي، ج1، ص347

تمام اين سخنان نادرست، نشأت گرفته از يك خُبْث باطني است. برخي از بزرگان اهل سنت عربستان سعودي، صراحت دارند:

عدم نقل فضائل علي، بخشي از نَصْب و بغض و عداوت نسبت به علي است.

با اين حال مي بينيم كه بخش أعظمي از استوانه هاي علمي اهل سنت بر صحت و تواتر حديث غدير اعتراف دارند.

شهادت عده اي از علماء اهل سنت بر صحت حديث غدير

1. ابن كثير دمشقي (متوفاي 774 هجري)

قال شيخنا ابو عبدالله الذهبي: و هذا حديث صحيح.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص208

همچنين مي گويد:

أتيقن أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قاله.

من ـ ذهبي ـ قبول دارم كه رسول الله صلي الله عليه و سلم حديث غدير را فرموده است.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص233

2. ابن حجر مكي (متوفاي 974 هجري)

إنّه حديث صحيح لا مرية فيه.

هيچ شكي در صحت حديث غدير وجود ندارد.

الصواعق المحرقة لإبن حجر المكي، ص25

3. ملا علي قاري (متوفاي 1014 هجري)

فلا إلتفات لمن قدح في ثبوت هذا الحديث.

كساني كه در صحت حديث غدير اشكال مي كنند، سخنان شان بي ارزش تر از آن است كه به آنها توجه شود.

المرقاة في شرح المشكاة، ج5، ص568

4. ضياء الدين مقبلي (متوفاي 1108 هجري)

إن لم يكن معلوماً فما في الدين معلوم.

اگر بنا باشد در حديث غدير شك كنيم، پس چه چيزي صحيح است؟!

الأبحاث المسدّدة في الفنون المتعدّدة، ص122، هداية العقول إلي غاية السؤول، ج2، ص30، الغدير للأميني،ج1، ص307 (چاپ ديگر:ص561)

5. ميرزا محمد بدخشي (متوفاي 1126 هجري)

و لم يتكلم في صحته إلا متعصب جاحد.

در صحت حديث غدير جز افراد متعصب و منكر كه يقين به صحت آن دارند، صحبت نمي كنند.

نزل الأبرار، ص54 (چاپ قديم، ص21) ـ الغدير للأميني، ج1، ص309 (چاپ ديگر:ص565)

و:

صحيح الترمذي، ج2، ص298

مشكل الآثار لأبو جعفر الطحاوي، ج2، ص308

الإستيعاب لإبن عبد البر، ج2، ص273

المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج3، ص109

فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص61

سر العالمين للغزالي، ص21

شهادت عده اي از علماء اهل سنت بر تواتر حديث غدير

1. ابن كثير دمشقي (متوفاي 774 هجري)

از قول استاد خود ذهبي مي گويد:

الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قاله.

حديث غدير متواتر است. من ـ ذهبي ـ قبول دارم كه رسول الله صلي الله عليه و سلم حديث غدير را فرموده است.

البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص233

2. ابو حامد غزالي (متوفاي 505 هجري)

و أجمع الجماهير علي متن الحديث من خطبته في يوم غدير خمّ باتّفاق الجميع.

سر العالمين للغزالي، ص21، چاپ قديم: ص9 ـ الغدير للأميني، ج1، ص296

3. ابن الجزري (متوفاي 833 هجري)

ابن الجزري حديث غدير را به 80 طريق آورده است و مي گويد:

صحيح عن وجوه كثيرة متواتر عن أمير المؤمنين علي و هو متواتر أيضا عن النبي ، رواه الجمّ الغفير عن الجم الغفير و لا عبرة بمن حاول تضعيفه ممن لا اطلاع له في هذا العلم ... و صح عن جماعة ممن يحصل القطع بخبرهم.

أسني المطالب، ص48

4. أبو المكارم علاء الدين السمناني (متوفاي 736 هجري)

و هذا حديث متّفق علي صحّته.

العروة لأهل الخلوة، ص422، طبع طهران، سنة 1404 ـ الغدير للشيخ الأميني، ج1، ص297

5 - زين الدين المنّاوي الشافعي (متوفاي 1031 هجري)

نقلا عن السيوطي: حديث متواتر.

فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج6، ص282

و عده زيادي از علماء اهل سنت. بنابراين آقايان اهل سنت بر اين عقيده هستند كه حديث غدير، حديث متواتر و صحيح است و هم سنگ با قرآن است و كسي كه حديث متواتر را انكار كند، گويا كه آيات قرآن را انكار كرده است.

بزرگان اهل سنت در رابطه با احاديث متواتر كتاب نوشته اند. مثلا حديث من بلغ و إنما الأعمال بالنيات و ده ها حديث متواتر كه از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) صادر شده، در مجموعه اي گردآوري شده و حديث غدير هم جزء آن احاديث است. لذا، با توجه يه اين مسائل، زير سوال بردن حديث غدير، همان طور كه علماء اهل سنت گفته اند: جز تعصب و عناد و برابري با حديث مسلّم، هيچ انگيزه اي ديگري نمي تواند داشته باشد.

* * * * * * *

سوال مجري برنامه

خطبه غديري كه در منابع اهل سنت است، چه مقدار مي باشد؟ آيا به يك عبارت اكتفاء شده است يا طولاني است؟ در رابطه با مطالب خطبه غدير در منابع اهل سنت توضيحاتي را بفرمائيد.

استاد حسيني قزويني

قبل از شروع بحث، اين گلايه را عرض مي كنم:

بزرگان اهل سنت از قرن دوم و سوم هجري، از جناب ابن سعد متوفاي 230 هجري صاحب الطبقات الكبري تا مورخان معاصر، وقتي به قضيه غدير مي رسند، مي گويند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در غدير خم، خطبه مفصلي را بيان كرد. در اين خطبه، آنچه كه از حلال و حرام بود و آنچه كه مربوط به حوادث آينده امت اسلامي بود، بيان كرد. اما وقتي مي خواهند خطبه را بيان كنند، مي گويد:

قال رسول اللّه (صلَّي الله عليه و سلَّم): من كنت مولاه فعلي مولاه

حتي بعضي ها اين قسمت را نمي آورند:

أللهم وال من والاه و عاد من عاداه

را نمي آورند. فرق خطبه با حديث اين است كه شايد حديث داراي چند كلمه باشد، ولي خطبه، سخنراني است. اگر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) حتي ده دقيقه هم صحبت كرده باشد، بايد چند صفحه مطلب گفته باشد. ولي متأسفانه وقتي به كتاب هاي اهل سنت نگاه مي كنيم، هيچ خبري از اين خطبه غدير نيست. حدأكثر 2 يا 3 سطر در رابطه با غدير مطلب آورده اند. در رابطه با جستجو و بررسي هاي مختلفي كه داشتم، ديدم مفصل ترين خطبه غدير در المعجم الكبير طبراني، جلد3، صفحه180 آمده است و از اين مفصل تر نديده ام. در كتاب الولاية آقاي طبري ـ متوفاي 311 هجري ـ خطبه مفصلي آمده است، ولي متأسفانه اين كتاب در دسترس نيست و در اختيار آقاي ذهبي بود و مي گويد:

رأيت مجلدا من طرق الحديث لابن جرير فاندهشت له و لكثرة تلك الطرق.

وقتي كتابي از ابن جرير در طرق حديث غدير ديدم، به خاطر وجود طرق زياد اين حديث، حيرت زده شدم.

تذكرة الحفاظ للذهبي، ج2، ص713

فبهرني سعة رواياته و جزمت بوقوع ذلك.

گستردگي اسانيد حديث غدير مرا مبهوت كرده است و يقين پيدا كردم به وقوع آن.

سير أعلام النبلاء للذهبي، ج14، ص277

اين كتاب در اختيار آقاي ابن حجر عسقلاني ـ متوفاي 852 هجري ـ هم بود، ولي تا كنون ما هر چه گشتيم، در كتابخانه هاي ايران و خارج پيدا نكرده ايم. من توصيه اي مي كنم به كساني كه اين برنامه ها را بعدا خواهند ديد و تقاضا دارم از همه انديشمندان شيعه و سني كه تلاش زيادي به كار گيرند و تمام توان خود را بسيج كنند براي يافتن اين كتاب الولاية آقاي طبري. بنده به جان حضرت علي (عليه السلام) قسم مي خورم! پيدا كردن و چاپ كردن اين كتاب در دنياي پر غوغاي امروزي كه از زمين و زمان و در و ديوار، هجمه عليه ولايت مي ريزد، از ساختن هزار مسجد و حسينيه بيشتر ارزش دارد. چون اين كتاب مي تواند سر نخ زيبايي باشد براي خطبه مفصل نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در رابطه با امير المومنين (عليه السلام). يعني آنچه كه مرحوم شيخ صدوق (ره) خطبه غدير را در كتاب الخصال خود آورده، 90 ٪ منطبق است با خطبه اي كه آقاي طبري در كتاب الولاية آورده است.

اما خطبه غدير در كتاب هاي موجود برادران اهل سنت. در كتاب المعجم الكبير آقاي طبراني نكاتي مطرح شده است و به بعضي از نكات در اين كتاب اشاره مي كنم. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) تمام حاجيان ـ از مرد و زن و كوچك و بزرگ ـ و اهل بيت خود را جمع كرده است كه حدود 120 هزار نفر مي شدند. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مي خواهد براي آخرين بار، سخنان اساسي خود را بيان كند. خطبه به اين شكل شروع مي شود:

و إني لأظن أني يوشك أن أدعي فأجيب و إني مسؤول و إنكم مسؤولون، فماذا أنتم قائلون؟ قالوا: نشهد أنك قد بلغت و جاهدت و نصحت فجزاك الله خيرا، فقال: أليس تشهدون أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله و أن جنته حق و ناره حق و أن الموت حق و أن البعث بعد الموت حق و أن الساعة آتية لا ريب فيها و أن الله يبعث من في القبور؟ قالوا: بلي، نشهد بذلك. قال: أللهم أشهد، ثم قال: أيها الناس! إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم، فمن كنت مولاه فهذا مولاه، يعني عليا، أللهم وال من والاه و عاد من عاداه، ثم قال: يا أيها الناس! إني فرطكم و إنكم واردون علي الحوض حوض أعرض ما بين بصري و صنعاء فيه عدد النجوم قد حان من فضة و إني سائلكم حين تردون عليّ عن الثقلين، فانظروا كيف تخلفوني فيهما الثقل الأكبر كتاب الله عز و جل سبب طرفة بيد الله و طرفة بأيدكم، فاستمسكوا به لا تضلوا و لا تبدلوا و عترتي أهل بيتي، فإنه نبأني اللطيف الخبير أنهما لن ينقضيا حتي يردا علي الحوض.

من احساس مي كنم در اواخر عمرم هستم. من در برابر خداوند و شما مسئول هستم و شما هم در برابر خداوند و من. نظر شما چيست؟ مردم گفتند: شهادت مي دهيم كه تو أمر رسالت را ابلاغ كردي و تلاش خود را انجام داده اي ... . حضرت فرمود: آيا بر وحدانيت خداوند و رسالت من و حق بودن بهشت و دوزخ و مرگ و بعث بعد از مرگ و روز قيامت و نشور شهادت نمي دهيد؟ مردم گفتند: بله، شهادت مي دهيم. حضرت فرمود: خدايا! شاهد باش كه اينها شهادت دادند. حضرت سپس فرمود: خداوند مولاي و سرپرست من است و من هم مولا و سرپرست مؤمنين هستم و من أولي هستم از مؤمنين به خودشان. پس هر كه من مولاي اويم، علي نيز مولاي اوست. خدايا! سپس دست به دعا برداشت و فرمود: خدايا! دوست داشته باش كسي را كه با علي دوست باشد و دشمن بدار كسي را كه با علي دشمن است. ... زماني كه روز قيامت بر من وارد خواهيد شد، از شما از آن دو أمانتي كه ميان شما به يادگار گذاشتم، سوال خواهم كرد. ببينيد برخورد شما با قرآن و عترت من چگونه خواهد بود به آن دو تمسك بجوييد تا گمراه نشويد و تغيير نيابيد، خداوند به من خبر داده است كه قرآن و عترتم از هم جدا نخواهند شد تا اين كه در كنار حوض كوثر بر من وارد خواهند شد.

المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص180

نكات و پيام هاي حديث غدير

1. گردآوري تمام حاجيان براي اين بود كه همه آنان سخنان حضرت را بشنوند و حجّت بر آنان تمام شود و نيز، هيچ گونه بهانه و راه گريزي نداشته باشند.

2. با اين جمله: «و إنّي لأظنّ أني يوشك أن أدعي فأجيب»، حضرت به دو نكته مهم پرداخت: 1. روزهاي پاياني شريف خود را مي گذراند 2. اين سخنان من از اهميت شاياني برخوردار است.

انسان ها سفارش هاي خويش را در آخر عمر مي نويسند و مطالب حساس را در لحظه هاي پاياني عمر، بيان مي كنند.

3. با عبارت «و إنّي مسؤول»، ثابت كرد سخناني كه گفته مي شود، عادي نيست؛ بلكه لازم و ضروري بوده و در برابر گفته هاي خود مسئول است.

4. با عبارت «و إنّكم مسؤولون»، اعلام كرد كه شما نيز در برابر اين گفته ها مسئوليد و در صورت كوتاهي، باز خواست خواهيد شد.

5. پس از گرفتن اعتراف از مردم: «نشهد أنّك قد بلغت و جاهدت» و گواهي دادن آنان مبني بر حسن انجام رسالت، حجّت را بر همگان تمام كرد و راه هرگونه عذر را بر روي همه بست.

6. با جمله: «أليس تشهدون أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله و أن جنته حق و ناره حق و أن الموت حق و أن البعث بعد الموت حق و أن الساعة آتية لا ريب فيها و أن الله يبعث من في القبور؟ قالوا: بلي، نشهد بذلك. قال: أللهم أشهد»، از مردم درباره توحيد، رسالت و معاد گواهي گرفت و به دنبال اعلام ولايت حضرت علي (عليه السلام) ثابت فرمود كه ولايت حضرت علي (عليه السلام) همسان توحيد و معاد است.

7. با اين جمله: «أيّها الناس إنّ الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم، فمن كنت مولاه فهذا مولاه يعني عليّا»، از آنان اعتراف كردند كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بر مردمان از خودشان سزاوارتر است: (النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ـ (سوره أحزاب/آيه6) و استمرار رسالت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ولايت حضرت علي (عليه السلام) بر مردم، همانند ولايت خود آن حضرت بر مردم است.

8. با اين جمله: «أللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»، با دعا كرد بر كساني كه به ياري حضرت علي (عليه السلام) برخيزند و نفرين بر كساني كرد كه با وي دشمني كنند:

اولا: ثابت كرد كه وظيفه ملت، پيروي بي چون و چرا از دستورهاي حضرت علي (عليه السلام) است و كسي نبايد با هيچ بهانه اي به مخالفت برخيزد.

ثانيا: بر برنامه كساني كه پس از حضرت به بهانه هاي واهي، عَلَم مخالفت با حضرت را برافراشته، جنگ هاي جمل، صفين و نهروان و... ، به راه انداختند و خون هزاران مسلمان بي گناه را بر زمين ريختند؛ خط بطلان كشيد.

ثالثا: از سوي ديگر اعلام كرد كه يك رهبر نمونه، هر چند در كارهاي حكومتي توانمند باشد، اگر محبوبيت مردمي نداشته باشد، پيروز عرصه سياسي نخواهد بود و با اين دعا و نفرين، زمينه محبوبيت حضرت علي (عليه السلام) را در قلوب مردم فراهم ساخت.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

من مات بلا إمام مات ميتة جاهلية.

هر كس بدون امام از دنيا برود، همانند دوران جاهليت مرده است.

مسند احمد بن حنبل، ج4، ص96 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج1، ص212 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج19، ص388 ـ مسند أبي داود، ص259

در روايتي كه آقاي خوارزمي ـ از علماء بزرگ اهل سنت ـ نقل مي كند از امير المومنين (عليه السلام) كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ايشان فرمودند:

يا علي! لو أن عبدا عبد الله عز و جل مثل ما قام نوح في قومه و كان له مثل أحد ذهبا فأنفقه في سبيل الله و مد في عمره حتي حج ألف عام علي قدميه، ثم قتل بين الصفا و المروة مظلوما، ثم لم يوالك يا علي، لم يشم رائحة الجنة و لم يدخلها.

اگر بنده اي به اندازه عمر نوح ـ (عليه السلام) ـ خدا را عبادت كند و به اندازه كوه أحد، طلا در راه خدا انفاق كند و هزار بار با پاي پياده به حج برود و بين ركن و مقام در كنار بيت الله الحرام مظلومانه كشته شود، اما ولايت تو را نداشته باشد، بوي بهشت به مشامش نخواهد رسيد و وارد آن نخواهد شد.

المناقب للخوارزمي، ص68 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج2، ص293 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج27، ص194

* * * * * * *

مجري برنامه

آيا كلمه مولي به معناي دوست است يا به معناي ولايت و سرپرستي؟

استاد حسيني قزويني

يكي از اساسي ترين شبهات مطرح شده در گذشته و امروز، همين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است:

من كنت مولاه فعلي مولاه.

مولي چندين معاني دارد. از كجا معلوم كه معاني ديگر نباشد، ولي شما فقط يك معناي آن را كه به معناي ولي أمر و أولي بالتصرف است، برداشت مي كنيد. در كتاب هاي لغت، لغت نويسان نگفته اند كه كلمه مولي به معناي أولي است.

آقاي دهلوي ـ از علماء بزرگ اهل سنت ـ مي گويد:

و وجه استدلال الشيعة بخبر - من كنت مولاه فعلي مولاه - أن المولي بمعني الأولي بالتصرف و أولوية التصرف عين الإمامة و لا يخفي أن أول الغلط في هذا الإستدلال جعلهم المولي بمعني الأولي و قد أنكر ذلك أهل العربية قاطبة، بل قالوا: لم يجيء مفعل بمعني أفعل أصلا.

شيعه مي گويد: مولي به معني اولي بالتصرف است و و اولويت تصرف، عين امامت است. در حالي كه تمام عرب دانان و لغت نويسان انكار كرده اند كه مولي به معناي أولي بالتصرف باشد.

تحفة إثنا عشرية،ص417

قاضي عضد الدين إيجي ـ از بنيان گذاران علم كلام اهل سنت و متوفاي 756 هجري ـ و سيد شريف جرجاني ـ متوفاي 816 هجري ـ تصريح دارند بر اين كه كلمه مولي به معناي أولي نيامده است:

المواقف للإيجي، ج3، ص616 ـ شرح المواقف للقاضي الجرجاني، ج8، ص361

آقاي آمِدي ـ از علماي پر آوازه اهل سنت ـ مي گويد:

و لا يمكن حمل لفظ المولي علي الأولي، فإن ذلك مما لا يرد في اللغة أصلا.

امكان ندارد كه لفظ مولي به معني أولي باشد و اين معنا در هيچ لغتي نيامده است.

غاية المرام، ج1، ص378

آقاي آلوسي ـ از مفسران بنام وهابيت ـ مي گويد:

اگر مولي به معناي أولي بالتصرف بود، امامت علي در غدير ثابت است، ولي اگر به آن معنا نباشد، ثابت نيست.

و أنكر ذلك أهل العربية قاطبة.

عرب زبانان و لغت نويسان عرب اين معنا را انكار كرده اند.

تفسير الآلوسي، ج6، ص195

در مورد نظر لغت نويسان اهل سنت مانند كلبي ـ متوفاي 146 هجري ـ ، أبو إسحاق زجاج ـ متوفاي 311 هجري ـ و فرّاء ـ متوفاي 207 هجري كه ابن خلّكان در مورد فرّاء مي گويد:

لولا الفرّاء لما كانت عربية.

اگر فرّاء نبود، ادبيات عرب شكل نمي گرفت.

وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان لإبن خلكان، ج6، ص176

ـ ، آقاي إمام فخر رازي در ذيل آيه 15 سوره حديد:

مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ

مي گويد:

معناه هي أولي بكم و هو قول الكلبي و الزجاج و الفراء و أبي عبيدة.

تفسير الرازي، ج29، ص227

اين حرف بنيان گذاران و بزرگان ادبيات و لغت عرب است. شما باز هم به سخن آقاي إيجي و سيد جرجاني و آلوسي توجه كنيد كه مي گويند تمام لغت نويسان، منكر اين هستند كه مولي به معناي أولي بيايد. آقاياني كه اين نكته را مي گويند، بدانند كه:

إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

سوره فجر/آيه14

طبق روايات اهل سنت، اولين پرونده اي كه در روز قيامت روي تمام پرونده هاست و اول مورد بررسي قرار خواهد گرفت، پرونده مظلوميت امير المومنين (عليه السلام) است:

أنت أول من يخاصم بين يدي ربي.

و به تعبير امير المومنين (عليه السلام):

نعم الحكم الله.

در خود صحيح بخاري در ذيل آيه 15 سوره حديد آمده است:

مولاكم أولي بكم.

صحيح البخاري، ج6، ص57

با وجود كتاب صحيح بخاري، ديگر نيازي به كتاب هاي لغت نيست. مگر اين كه شما مدعي باشيد آقاي بخاري لغت شناس نيست و به ادبيات عرب آشنا نيست.

مفسران نامي اهل سنت هم كلمه مولي را به معناي أولي تفسير كرده اند.

جامع البيان للطبري، ج27، ص296 ـ تفسير السمعاني، ج5، ص371 ـ تفسير القرطبي، ج17، ص248 ـ تفسير البيضاو-ي، ج5، ص300 ـ تفسير ابن كثير، ج4، ص332 ـ تفسير البغوي، ج4، ص297 - تفسير أبي السعود، ج8، ص208 ـ فتح القدير للشوكاني، ج5، ص171 ـ تفسير النسفي، ج4، ص217 ـ تفسير السمرقندي، ج3، ص384 ـ تفسير الواحدي، ج2، ص1068 ـ تفسير السلمي، ج2، ص309 ـ زاد المسير لإبن الجوزي، ج7، ص304 ـ تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج8، ص221 ـ تفسير الثعالبي، ج5، ص385 ـ تفسير الآلوسي، ج27، ص178 ـ تفسير الجلالين للسيوطي، ص721

* * * * * * *

سوال مجري برنامه

آيا مي توان با استفاده از آيات قرآن، در مورد واقعه غدير بحث كرد؟

استاد حسيني قزويني

آيه اول:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

سوره مائده/آيه67

مفسران اهل سنت نقل كرده اند كه اين آيه در روز 18 ذي الحجه، براي معرفي علي بن أبي طالب (عليه السلام) براي منصب ولايت و امامت بر نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد

در تفسير إبن أبي حاتم رازي آمده است:

نزلت هذه الآية: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» في علي بن أبي طالب.

تفسير إبن أبي حاتم الرازي، ج4، ص1172 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص250، 251، 255، 256

كتاب تفسير إبن أبي حاتم از تفاسيري است كه در مقدمه اش نوشته است:

من دراين تفسيرم، جز روايات صحيح، روايات ديگري را نقل نمي كنم.

تفسير ابن أبي حاتم الرازي، ج1، ص14

آقاي إبن تيميه هم در رابطه با إبن أبي حاتم مي گويد:

إبن أبي حاتم از امامان و پيشوايان علم تفسير است و تفسير إبي أبي حاتم از تفاسيري است كه روايات قابل اعتمادي آورده است.

منهاج السنة لإبن تيمية، ج7، ص178

من گمان مي كنم همين گواهي براي ما كفايت مي كند.

آقاي واحدي نيشابوري هم در تفسير خود از أبو سعيد خدري نقل مي كند:

نزلت هذه الآية: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» يوم غدير خم في علي بن أبي طالب رضي الله عنه.

أسباب نزول الآيات للواحدي النيشابوري، ص135 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص237

آقاي واحدي هم در اول كتاب خود مي گويد:

من در اين تفسيرم، روايات دروغ و جعلي را نقل نمي كنم و فقط روايات صدق را از راويان صاديق نقل مي كنم.

أسباب نزول الآيات للواحدي النيشابوري، ص5

آقاي إبن مردويه نقل مي كند:

كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» أن عليا مولي المؤمنين «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».

مناقب علي بن أبي طالب و ما نزل من القرآن في علي لإبن مردويه الأصفهاني، ص239 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص298 ـ فتح القدير للشوكاني، ج2، ص60 ـ تفسير الألوسي، ج6، ص193 ـ المنار لسيد محمد رشيد رضا، ج6، ص463

پس مشخص است كه اين آيه در زمان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اين چنين قرائت مي شد.

آيه دوم:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائده/آيه3

آقاي خطيب بغدادي مي گويد:

حديث غدير در روز غدير خم بيان شد و رسول الله (صلي الله عليه و سلم) علي را براي خلافت نصب كرد و عمر گفت:

بخ بخ لك يا بن أبي طالب! أصبحت مولاي و مولي كل مسلم، فأنزل الله تعالي: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ».

گوارا باد بر تو اي فرزند ابو طالب، امروز مولاي من و تمام مسلمان ها هستي. بعد از تبريك گفتن مسلمانان، جبرئيل نازل شد و آيه إكمال دين را نازل كرد.

تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج8، ص284

البته تبريك گفتن جناب خليفه دوم به حضرت علي (عليه السلام) در موارد مختلف و با جملات مختلف آمده است:

بخ بخ لك يا بن أبي طالب! أصبحت مولاي و مولي كل مسلم.

سير أعلام النبلاء للذهبي ج19، ص328 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص200 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص233 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص386 ـ المناقب للخوارزمي، ص156

هنيئا لك يا بن أبي طالب! أصبحت و أمسيت مولي كل مؤمن و مؤمنة.

اين امامت و خلافت گواراي تو باشد اي پسر ابو طالب! ...

مسند احمد بن حنبل، ج4، ص281 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص633 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج7، ص503 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج13، ص134 ـ تفسير الثعلبي، ج4، ص92 ـ تفسير الرازي، ج12، ص50ـ نظم درر السمطين للزرندي الحنفي، ص109 ـ فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي، ج6، ص282 ـ تاريخ لإبن خلدون، ج1، ص197

در بعضي از عبارت ها، ولي كل مؤمن آمده است.

تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص220 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص28 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص386

اگر در كلمه مولي تشكيك مي كنيد، در كلمه ولي نمي توانيد اين كار را بكنيد. جناب ابوبكر وقتي بر مسند خلافت نشست، گفت:

لقد وليتكم أمركم و لست بخيركم

من ولي أمر شما انتخاب شدم و بهترين افراد شما نيستم.

الطبقات الكبري لمحمد بن سعد، ج3، ص182و212ـ تفسير الرازي، ج23، ص117 ـ تفسير القرطبي، ج3، ص262 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج30، ص301 و304 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج5، ص269 ـ السيرة النبوية لإبن كثير، ج4، ص493 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج14، ص292 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص70 ـ سير أعلام النبلاء للذهبي، ج3، ص148 ـ تاريخ الطبري، ج2، ص619 ـ الامامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري، تحقيق الزيني، ج1، ص23

اين روايت با مضمون هاي مشابه هم آمده است.

وقتي جناب عمر را به عنوان خليفه نصب كرد، گفت:

قد وليت عليكم عمر.

سيره عمر بن الخطاب، ص37

[ در منابع ديگر اين چنين آمده است:

ثم رفع أبو بكر يديه فقال اللهم وليته بغير أمر نبيك ولم أرد بذلك إلا صلاحهم وخفت عليهم الفتنة فعملت فيهم بما أنت أعلم به وقد حضر من أمري ما قد حضر فاجتهدت لهم الراء فوليت عليهم خيرهم لهم وأقواهم عليهم وأحرصهم علي رشدهم ولم أرد محاماة عمر

الثقات لإبن حبان، ج2، ص192

هم چنين ابوبكر گفت:

إني وليت أمركم خيركم في نفسي.

تاريخ الطبري، ج2، ص619 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج30، ص418 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص70 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص109 ـ لسان الميزان لإبن حجر، ج4، ص188 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج3، ص117 ـ الامامة و السياسة لإبن قتيبة الدينوري، تحقيق الزيني، ج1، ص23

عمر بن خطاب به مردم مي گويد:

ألا إني قد وليت عليكم ...

تاريخ الطبري، ج3، ص165 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص92 ]

عمر در آخرين لحظات زندگي گفت:

عمر هم در آخرين لحظات زندگي مي گويد:

لو أدركت سالم مولي أبي حذيفه لوليته الخلافة.

اگر سالم، غلام أبو حذيفه بود، او را ولي و سرپرست شما در خلافت قرار مي دادم.

تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج4، ص314 ـ تاريخ ابن خلدون، ج1، ص194

جناب عمر از قول ابوبكر و خودش مي گويد:

فلما توفي رسول الله صلي الله عليه و سلم قال أبو بكر: أنا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم ... ثم توفي أبو بكر و أنا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم و ولي أبي بكر ... .

صحيح مسلم، ج5، ص152

حتي علماء اهل سنت درباره جمله تبريك خليفه دوم به امير المومنين (عليه السلام) گفته اند:

أصبحت مولي كل مؤمن أي ولي كل مؤمن.

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج5، ص228 ـ لسان العرب لإبن منظور، ج15، ص410 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج10، ص148 ـ المواهب اللدنيه قسطلاني، ج3، ص365

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
1 | الف | Iran - Tehran | ٢٤:٥٦ - ١٦ بهمن ١٣٩٣ |
آيا کلمه اولي همان کلمه ولي است يا دو کلمه جدا از هم اند.؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | الف | | ٢٤:٥٦ - ١٦ بهمن ١٣٩٣ |
آيا کلمه اولي همان کلمه ولي است يا دو کلمه جدا از هم اند.؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
لفظ ولي و اولي همان معني متولي امور و سرپرستي را مي رسانند حتي وهابيان نيز به اين امر اعتراف کرده اند که ولي سرپرستي را مي رساند
ابن عثيمين در اين خصوص در ذيل آيه ولايت گويد:
أن لله تعالى أولياء، وهو ثابت بنص القرآن، قال تعالى: {اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا} ، [البقرة: من الآية257] ، وقال تعالى: {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا} ، [المائدة: من الآية55] ، فلله أولياء يتولون أمره ويقيمون دينه، وهو يتولاهم بالمعونة والتسديد والحفظ والتوفيق
[القول المفيد على كتاب التوحيد 2/ 59]
همچنانکه در خصوص اولي چنين آمده است:
النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم[ الأحزاب 8 ] أي أولى في كل شيء من أمور الدين والدنيا ،
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح ، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري الوفاة: 1014هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : جمال عيتاني ج 6 ص 297
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات


3 | الف | United States - New York | ٢٠:٤٢ - ٢١ بهمن ١٣٩٣ |
آیابا سند صحیح میتوانید ثابت نید مه عبدالله بن ابی در بیعت شجره رضوان حضور داشته است؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين مقاله رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها