2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
مصاحبه آقاي واعظ زاده خراساني در مجله حوزه
کد مطلب: ٥٦٣٥ تاریخ انتشار: ١٢ ارديبهشت ١٣٨٧ تعداد بازدید: 5791
سخنراني ها » عمومي
مصاحبه آقاي واعظ زاده خراساني در مجله حوزه

نقد تمسک به قرآن وسنت به جای قرآن واهل بیت
پاسخ به شبهات 87/02/12

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 12 / 02 / 87

استاد حسيني قزويني

بحث ما در دو جلسه گذشته، پيرامون مصاحبه آقاي واعظ زاده خراساني در مجله حوزه بود كه تحت عنوان روشنفكري حوزوي مطرح كرده بودند. ما در جلسات گذشته بحثي را كه ايشان از بني اميه تمجيد كرده بودند را جواب داديم و اشاره كرديم كه اين تمجيد از بني اميه، نه زيبنده حوزه است و نه زيبنده ايشان و نه علامت روشنفكري است. به قدري بني اميه در طول تاريخ مايه ننگ تاريخ اسلام و مسلمانان شده است كه سخن گفتن از بني اميه و تجليل از آنها، به تعبير حضرت امام خميني (ره)، نشر وساوس خناسي در حوزه هاي علميه است.

ايشان بحث ديگري داشتند در مورد فتوحات كه فتوحات را مساوي اسلام مي دانند و گفتند فتوحاتي كه بني اميه داشت، مايه افتخار است. با توجه به مصاديقي كه ما از فتوحات داشتيم، بويژه در آندلس و اسپانيا و آفريقا، تمام فتوحات مايه ننگ و لكه سياه در تاريخ اسلام و موجب بدبين شدن مردم به اسلام شده است. انجام فتوحات براي بدست آوردن غنائم و دختران و زنان زيبا بود كه حتي خود اين فاتحان، گرفتار اعمال خلاف عفت و اعمال قوم لوط شدند.

اگر امروز برخي از مستشرقين، گستره اسلام را در سايه و متكي به شمشير اعلام مي كنند، اينها در اثر فتوحات بي حد و حساب و مخالف قرآن و سنت و سيره نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

در گفتار شهيد مطهري هم عرض شد كه اين فتوحات مورد رضايت و وصيت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبود و آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) با آنكه در تمام نبردها و جنگ هاي زمان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، يكه تاز و قهرمان ميدان بود، در هيچ يك از اين فتوحات دوران خلفاء شركت نداشت.

در يكي از فرازهاي آقاي واعظ زاده كه قلب انسان را به درد مي آورد، آمده است كه:

بزرگترين مانع فكري براي اين نوع روشنفكري، آن است كه كسي بر عترت جمود بورزد و بگويد قرآن و عترت؛ و سنت را كه اهل تسنن در كتاب ها از رسول الله نقل كرده اند، هيچ پندارد. ناديده گرفتن سنت كه الان در بين اهل تسنن و در كتاب هايشان است به اين دليل كه ما عترت داريم و همين عترت از سنت كفايت مي كند، اين جمود فكري و اولين مانع فكري در حوزه فقه است.

يعني بايد گفت: إنا لله و إنا إليه راجعون.

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) و 1400 سال فقهاء و بزرگان ما، روي قرآن و عترت تكيه كرده اند و گفتند قرآن و عترت؛ نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر. آن وقت ما بيائيم تحت عنوان روشنفكري حوزوي، بگوئيم اگر كسي بگويد من به قرآن و سنت اكتفاء مي كنم، اين جمود فكري است و بايد طلبه هايمان روشنفكر باشند. يعني يك مقدار پا روي سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) و سخنان بزرگان و فقهاء شيعه در طول 14 قرن. آن وقت جاي تأسف اين است كه اين حرف ها در يك مجله وزين حوزه، وابسته به دفتر تبليغات اسلامي بيايد. حوزه علميه فاقد قرآن و عترت، اگر نباشد به مراتب بهتر است از اينكه بگوئيم كه قرآن و عترت را كنار بگذاريم.

اين فرمايش ايشان، هم مخالف سخنان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) و مخالف فرمايش امام خميني (ره) و رهنمودهاي مقام معظم رهبري است.

فرمايش رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد حديث ثقلين، چيزي نيست كه به سادگي بتوانيم از آن رد بشويم.

1- إني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي أهل بيتي، إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، و أنهما لا يفترقان حتي يردا علي الحوض.

صحيح مسلم، ج7، ص123 - مستدرك حاكم، ج3، ص148 - تفسير ابن كثير، ج4، ص122 - تفسير آلوسي، ج22، ص195 - تاريخ دمشق، ج54، ص92 - سير اعلام النبلاء، ج9، ص365 - مسند احمد، ج3، ص14 - سنن كبري بيهقي، ج7، ص30 - مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص163 - معجم كبير طبراني، ج3، ص66 - كنزالعمال متقي هندي، ج1، ص186 - تفسير رازي، ج8، ص173

اين حديث در معتبرترين كتب أهل سنت آمده است. اين روايت را شيعه و سني نقل كرده اند؛ حتي بسياري از بزرگان أهل سنت بر اين نظر هستند كه اين حديث از احاديث متواتر است و نمي توان از كنارش به سادگي رد شد.

آقاي ابن حجر مكي در كتاب ضد شيعي الصواعق المحرقة، ص122 در مورد اين حديث مي گويد:

رواه عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم ثلاثون صحابيا، و أن كثيرا من طرقه صحيح أو حسن.

همچنين ابن كثير دمشقي سلفي در كتاب البداية و النهاية، ج5، ص229 مي گويد:

قال شيخنا أبو عبد الله الذهبي و هذا حديث صحيح.

و چندين اقوال بزرگان أهل سنت در اين مورد آمده است.

و همچنين نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:

2- مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح، من ركبها نجي و من تخلف عنها غرق.

تنها كشتي نجات، أهل بيت من هستند و هر كس سوار كشتي شود، نجات مي يابد و هر كس تخلف كند غرق مي شود.

مستدرك حاكم، ج2، ص343 - مجمع الزوائد هيثمي، ج9، ص168- معجم كبير طبراني، ج3، ص45 - كنزالعمال متقي هندي، ج12، ص95 - الدر المنثور سيوطي، ج3، ص334

نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:

3- النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و أهل بيتي أمان لامتي من الاختلاف؛ فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا، فصاروا حزب إبليس. (هذا حديث صحيح الاسناد و لم يخرجاه)

مستدرك حاكم، ج3، ص149 - كنزالعمال متقي هندي، ج12، ص102

جدائي از أهل بيت (عليهم السلام)، پيوستن به حزب شيطان است.

4- و ذكر في مقام آخر أنه قيل لرسول الله صلي الله عليه وآله : ما بقاء الناس بعدهم - أي أهل البيت-؟ قال: بقاء الحمار إذا كسر صلبه.

از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال شد: اگر أهل بيت (عليهم السلام) را كنار بزنند، شما جامعه را چطور مي بينيد؟ فرمود: جامعه منهاي أهل بيت (عليهم السلام)، همانند ألاغ كمر شكسته است.

الصواعق المحرقة، ص143

ما در روايات داريم كه ائمه (عليهم السلام) مي فرمايند به روايات أهل سنت مراجعه كنيد. ولي براي چه؟ براي اينكه بدانيم يك روايت صحيح است يا نادرست؟ روايت به ما دروغ بسته شده است يا واقعا از ما صادر شده است؟ روايت به صورت عقيده اي بوده است يا تقيه اي؟

فإن كان الخبران عنكما مشهورين قد رواهما الثقات عنكم؟ قال: ينظر فما وافق حكمه حكم الكتاب و السنة و خالف العامة فيؤخذ به و يترك ما خالف حكمه حكم الكتاب و السنة و وافق العامة، قلت: جعلت فداك أرأيت إن كان الفقيهان عرفا حكمه من الكتاب و السنة و وجدنا أحد الخبرين موافقا للعامة و الآخر مخالفا لهم بأي الخبرين يؤخذ؟ قال: ما خالف العامة ففيه الرشاد.

از امام (عليه السلام) سؤال شد در مورد اينكه اگر دو خبر از شما به ما رسيد و هر دو موثق بودند به كدام عمل كنيم؟ فرمود: هر كدام كه موافق كتاب خدا و سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بود و مخالف أهل سنت. سؤال شد: اگر يكي موافق أهل سنت بود و ديگري مخالف آن، به كدام عمل كنيم؟ فرمود: به آنچه كه مخالف أهل سنت است عمل كنيد كه هدايت در آن است.

كافي، ج1، ص62، باب اختلاف الحديث

در روايات أهل سنت، به برخي قبائل و اقوام و شهرها طعنه زده شده است كه اين مخالف كتاب خدا و سنت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است. قرآن مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَي وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ. (سوره حجرات/13)

اين روايات از دودمان بني اميه صادر شده است تا مردم را نسبت به أهل بيت (عليهم السلام) بدبين كنند. شما بينيد كه در مورد فضائل اصفهان، به قدري روايت آمده كه انسان تصور مي كند مسلمانان، مكه را با اصفهان اشتباه كرده اند؛ يا نسبت به شهرهاي ديگر. اين روايات هم منسوب به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و مي خواهند چهره ايشان را در جامعه خدشه دارد كنند. لذا امام (عليه السلام) مي فرمايد كه اگر مي خواهيد بدانيد كه اين روايت از ما صادر شده است يا نه، به كتاب هاي أهل سنت مراجعه كنيد و اگر ديديد كه روايات منسوب به ما موافق أهل سنت بود، بدانيد كه از ما نيست و به آن عمل نكنيد.

جناب آقاي واعظ زاده مي فرمايد كه نشانه روشنفكري، مراجعه به كتاب هاي أهل سنت است.

نكته ديگر اينكه، اخذ معارف ديني از غير طريق أهل بيت (عليهم السلام)، خيانت به خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.

در روايتي، علي بن سويد نقل مي كند كه وقتي امام كاظم (عليه السلام) در زندان بود، سؤالاتي از ايشان داشتم. حضرت، از زندان به من نامه نوشت و فرمود:

عن علي بن سويد السايي قال: كتب إلي أبو الحسن (عليه السلام) و هو في السجن: و أما ما ذكرت يا علي ممن تأخذ معالم دينك، لا تأخذن معالم دينك عن غير شيعتنا، فإنك إن تعديتهم أخذت دينك عن الخائنين، الذين خانوا الله و رسوله و خانوا أماناتهم.

معارف و معالم دين را از غير طريق شيعيان ما نگيريد. اگر از غير اين طريق اخذ كنيد، از خائنين به خدا و رسولش، معارف ديني را اخذ كرده ايد.

وسائل الشيعه، چاپ آل البيت، ج27، ص150

اين را فقهاء و بزرگان و اصوليون متأسفانه به عنوان سند آورده اند در مورد عدم جواز نقل حديث از كتب أهل سنت. آنچه كه براي ما حجت است، قول معصوم است و قول غير معصوم براي ما هيچ ارزشي ندارد.

مرحوم شيخ انصاري در كتاب فرائد الاصول،ج1، ص305، مرحوم آقا ضياءعراقي در كتاب نهاية الأفكار،ج3، ص133، مرحوم آقاي بروجردي در كتاب تقريرات، ص274، مرحوم آقاي سيد محسن حكيم در كتاب حقائق الاصول، ج2، ص133، مرحوم آقاي خوئي در كتاب مصباح الفقاهة، ج1، ص71 به اين روايت استدلال و استناد مي كنند. و ده ها اصوليين ما وقتي به حجيت قول معصوم مي رسند، به اين روايت استناد مي كنند.

شيخ صدوق در معاني الاخبار، ص399 يك روايت شيرين و زيبائي آورده است.

قال الصادق (عليه السلام): كذب من زعم أنه يعرفنا و هو متمسك بعروة غيرنا.

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: دروغگو است كسي كه مدعي شناخت ما أهل بيت (عليهم السلام) است و براي معارف ديني سراغ غير ما مي رود.

معاني الاخبار، ص399 - وسائل الشيعه، چاپ آل البيت، ج27، ص129

پس سخن آقاي واعظ زاده، مخالف با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و دستور ائمه (عليهم السلام) است.

انحصار علوم حق در خاندان امامت و ولايت است. حدود 20 روايت در اين مورد وجود دارد. دو مورد را براي شما مي خوانم.

نكته: سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبة از فقهاي بزرگ أهل سنت اند.

سلمة بن كهيل متوفاي 121هجري است كه ركني از اركان علمي أهل سنت است.

تهذيب التهذيب ابن حجر، ج4، ص137

و حكم بن عتيبة از فقهاي بزرگ أهل سنت و متوفاي 115هجري است و معاصر با امام باقر (عليه السلام) بوده است و مي گويند كه علماي أهل سنت، جيره خوار سفره علمي حكم بن عتيبة بوده اند.

به تعبير آقاي ابن حجر در مورد حكم بن عتيبة دقت كنيد:

و علماء الناس عيال عليه.

عالمان أهل سنت در عصر حكم بن عتيبة، جيره خوار سفره علمي او بودند.

تهذيب التهذيب ابن حجر، ج2، ص373

حديث1 : قال: أبو جعفر عليه السلام لسلمة بن كهيل والحكم بن عتيبة: شرقا و غربا فلا تجدان علما صحيحا إلا شيئا خرج من عندنا أهل البيت.

امام باقر (عليه السلام) به سلمة بن كهيل و حكم بن عتيبة مي فرمايد:

اگر تمام شرق و غرب عالم را زير پا بگذاريد، علم صحيح را جز از دودمان ما أهل بيت (عليهم السلام) نمي يابيد.

كافي، ج1، ص399

حديث2 : قال أبو جعفر (عليه السلام): فليذهب الحكم يمينا و شمالا ، فوالله لا يؤخذ العلم إلا من أهل بيت نزل عليهم جبرئيل عليه السلام.

اگر حَكَمْ تمام سمت چپ و راست (زمين) را بگردد، به خدا قسم، علم درست را جز از ما أهل بيت (عليهم السلام) - كه جبرئيل بر ما نازل شده است - نمي تواند بگيرد.

كافي، ج1، ص400

آيا اين انصاف است كه امام باقر (عليه السلام) اينچنين بگويد و ما هم بگويئم كه در كنار أهل بيت (عليهم السلام)، به روايات و كتاب هاي أهل سنت را هم مراجعه كنيم و اگر فقط به كتاب خدا و عترت مراجعه كنيم، اين جمود فكري است و اگر سراغ روايات أهل سنت رفتيم، اين روشنفكري است.

رواياتي كه دروغ و افتراء به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است و اقوام و قبائل و بلاد را طعنه زده است و همه اين روايات برمي گردد به ابو ربيع شامي كه رواياتش مرسل است و ريشه ندارد و دروغ است.

قاطعانه عرض مي كنم كه در تمام ابواب فقهي، از طهارت تا ديات، يك مورد سراغ نداريم كه رواياتي از ائمه (عليهم السلام) نرسيده باشد و از طريق أهل سنت رسيده باشد و يك فقيه به آن عمل كرده باشد. عباراتي كه از فقهاء و اصوليون در سابق ذكر شد، ناظر بر همين مسئله است. حتي اگر در مورد مسئله اي، روايتي از ائمه (عليهم السلام) نرسيده باشد، سراغ اصول عمليه مي رويم نه روايات أهل سنت. تاكنون در هيچ جا ديده نشده است كه احاديث أهل سنت، ملاك استنباط حكم شرعي باشد. بعضي از روات كه قبلا سني بودند و بعد شيعه شدند يا بعضي شذوذات دارند، استثناء هستند. خود شيخ انصاري در مسائل روائي، تمام تلاش خود را مي كند تا روايت را از درجه اعتبار نياندازد. يكي از اعتراضات شيخ انصاري به برخي، نبوي بودن روايات است؛ يعني روايت از طريق أهل سنت رسيده باشد. يكي از ملاك هاي رد يك روايت، نبوي بودن آن است.

در چند دهه اخير، در مصر، الجزاير، امارات و خيلي از كشورها، فقهاء بزرگشان براي حل مشكلات و معضلات فقهي خود، مي گويند هيچ راهي نداريم جز اينكه به فقه آل محمد (عليهم السلام) مراجعه كنيم. مثلا در خود مصر، در بحث رضاع، طبق روايتي كه از عايشه در صحيح بخاري آمده، مي گويد اگر يك كودك، يك قطره شير يك زن را بخورد، محرم مي شود؛ خود شيخ شلتوت و ديگران مي گويند علوم روز اين حكم را دفع مي كند؛ ولي روايت امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) مي گويد كه بايد به قدري بخورد كه از شير، گوشت و استخوان كودك برويد و رشد كند؛ اين هم مقبول است و هم مطابق علم روز. يا مثلا مي گويند اگر مردي از دنيا برود و تنها يك دختر ورثه اش باشد، دختر ارثي از ماترك پدرش نمي برد. آمدند اعتراض كردند و در مجلس ماده اي را تصويب كردند كه دختر بتواند در اينصورت ارث ببرد. جالب اينكه گفتند چون در روايات امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) اينچنين آمده و اينها از أهل بيت (عليهم السلام) هستند و سخنان أهل بيت (عليهم السلام) قابل استناد است.

حدود سي چهل مورد از اين قبيل قوانين را سراغ دارم در كشورهاي عربي و اسلامي، كه قوانيني بر طبق روايات أهل بيت (عليهم السلام) تصويب كرده اند. حتي شماره قانون و ماده و تبصره و سال تصويب آنها را هم يادداشت كرده ام. آقاي دكتر قرضاوي كه رئيس جمعيت علماي اسلامي جهان است مي گويد كه أهل سنت مي گويند رمي جمرات بايد حتما بعدازظهر باشد. روز 11،12،13 ذي الحجه، واجب است كه حاجي برود و به شيطان سنگ بزند. فقهاء أهل سنت مي گويند كه بايد بعد از نماز ظهر اين كار انجام شود؛ اين باعث مي شود كه هر سال ده ها انسان كشته شود در آن شلوغي جمعيت. خود آقاي دكتر قرضاوي مي گويد خودم در روايتي از امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) ديده ام و شيعيان هم به آن عمل مي كنند كه از اول فجر تا مغرب، وقت آزاد است و ما بيائيم فرهنگ شيعه را پياده كنيم تا از اين تلفات نجات پيدا كنيم.

آنها آمده اند به سمت شيعه و أهل بيت (عليهم السلام)، ما هم داريم به سمت آنها مي رويم. فقه مقارن براي اين است آراء فقهي أهل سنت و شيعه را با دلائلشان ذكر مي كند و دليل أهل سنت كه باطل است را مردود و دليل شيعه را مقبول اعلام مي كند با ذكر دليل معتبر شرعي و عقلي. شما يك مورد در كتاب خلاف شيخ طوسي و ناصريات سيد مرتضي و تذكره علامه و ... پيدا نمي كنيد كه در تضارب آراء فريقين، نظر أهل سنت را مقبول و نظر شيعه را مردود دانسته باشند.

پس فرمايش آقاي واعظ زاده مخالف با حديث ثقلين و روايت ائمه (عليهم السلام) و نظرات حضرت امام خميني (ره) و رهنمودهاي مقام معظم رهبري است.

تعبير حضرت امام خميني (ره):

با كمال جد وعجز از ملتهاي مسلمان ميخواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت بطور شايسته و به جان و دل و جان فشاني و نثار عزيزان پيروي كنند. از آن جمله دست از فقه سنتي كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است چه احكام اوليه و چه ثانوي كه هر دو مكتب فقه اسلامي است، ذره اي منحرف نشوند و بوسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند.

لازم است علما و مدرسين محترم نگذارند در درس هايي كه مربوط است و حوزه هاي فقهي و اصولي از طريقه مشايخ معظم كه تنها ره براي حفظ فقه اسلامي به فقاهت است منحرف شوند و كوشش نمايند كه هر روز بر دقت ها و بحث و نظريه و ابتكار و تحقيق ها افزوده شود و فقه سنتي كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است محفوظ بماند.

وصيت اينجانب به حوزه هاي مقدسه علميه آن است كه كرارا عرض نموده ام كه در اين زمان كه مخافين اسلام و جمهوري اسلامي كمر به براندازي اسلام بسته اند و از هر راه ممكن براي اين مقصد شيطاني كوشش مي نمايند و يكي از راههاي با اهميت براي مقصد شوم آنان و خطرناك براي اسلام و حوزه هاي اسلامي نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكاري در حوزه هاي علميه است كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافي است و خطر بسيار عظيم آن در دراز مدت بمقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهي بر علوم اسلامي و جا زدن خود را در بين توده ها و قشرهاي مردم پاكدل و علاقه مند نمودن آنانرا بخويش و ضربه مهلك زدن بحوزه هاي اسلامي و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مي باشد.

در هر صورت وصيت اينجانب آن است كه در همه اعصار خصوصا در عصر حاضر كه نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوت گرفته است، قيام براي نظام دادن بحوزه ها لازم و ضروري است كه علما و مدرسين و افاضل عظيم الشان صرف وقت نموده و با برنامه دقيق صحيح، حوزه ها را و خصوصا حوزه علميه قم و ساير حوزه هاي بزرگ و با اهميت را در اين مقطع از زمان از آسيب حفظ نمايند.

وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام خميني (ره)

حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد كه ما بايد نسبت به ائمه (عليهم السلام) جمود داشته باشيم و سراغ افراد ديگر نرويم.

همچنين نظرات مقام معظم رهبري در صدها بيانيه و سخنراني خود اين است كه اگر ما بخواهيم نجات پيدا كنيم بايد به قرآن و عترت جمود بورزيم و فرهنگ عترت را به سراسر جهان برسانيم.

مقام معظم رهبري خطاب به مجمع جهاني أهل بيت (عليهم السلام) 28/05/1385:

كار اساسي شما كاري است كه بايد در خلال اين فعاليت ها تحقق پيدا كند و آن معرفي مكتب أهل بيت (عليهم السلام) است به دنياي اسلام، بلكه به سراسر عالم، چون امروز همه دنيا تشنه معنويت اند و اين معنويت كه در اسلام است، در اسلامي كه در مكتب أهل بيت (عليهم السلام) معرفي مي شوند، به نحو جامع و كامل وجود دارد.

ائمه اطهار (عليهم السلام) همواره مظلوم بوده اند. ما بايد در راه معرفي أهل بيت (عليهم السلام) و روشن كردن راه، متشكل كردن پيروان آنها و نيز هدايت مجموعه شيعيان جهان به سمت اهداف أهل بيت (عليهم السلام)، تلاش وسيعي بكار بگيريم. معارف حقيقي اسلام، در مكتب أهل بيت (عليهم السلام) تبلور يافته است.






Share
1 | احمد.م | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ ارديبهشت ١٣٨٧ |
سلام
خسته نباشيد.چه خوب ميشد مصاحبه کامل اقاي واعظ زاده هم ضميمه ميشد.تا برداشت بهتري نسبت به ايشان داشته باشيم.
باتشکر

پاسخ:
دوست گرامي ! تمام مصاحبه ايشان را مي‌توانيد در مجله حوزه ، شماره 148 بخوانيد .

موفق باشيد
2 | حامد خالقي ولامدهي | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٥ خرداد ١٣٨٧ |
مصاحبه کامل واعظ زاده را هم در سايت قرار دهيد لطفا ارجاع به مجله حوزه ندهيد تا خواننده بتواند مقايسه اي بين اصل مطلب و نقد آن انجام دهد

پاسخ:
خوب طبيعتا ما نيز از همان مجله حوزه مطالب مربوط به مصاحبه ايشان را خوانده ايم و چه بهتر كه شما و يا علاقه مندان نيز به همان مرجع مراجعه نمايند. واما متاسفانه خود سايت شارح هم در لينك مربوط به مطالب فصلنامه شماره 141 خود مطلب مربوط به مصاحبه با اقاي واعظ زاده را حذف كرده است
http://www.shareh.net/persian/magazine/hawzah/141/index.htm
فصلنامه حوزه شماره 141
3 | هم وطن | Iran - Shiraz | ١٦:١٤ - ٠٢ آذر ١٣٨٩ |
عاليست ! يا علي !
4 | مستوفي | United States - San Jose | ٢٢:٢٦ - ٢٧ آذر ١٣٨٩ |
تشيع يک مذهب انگليسي است که با پول و اسلحه بريتانيا در زمان صفويه با قتل عام مردم ايران در کشور حاکم شد. اگر دقت کنيد در حاشيه تمامي مرزهاي ايران سني ها اقامت دارند که خود حاکي از اين حقيقت است. 90 درصد مردم ايران قبل از صفويه سني شافعي بودند.

جمهوري اسلامي تير خلاص را به اسلام و تشيع شليک کرد و کار از کار گذشته و به يمن رسانه هايي مانند اينترنت و موبايل بدبيني به اساس اسلام و تشيع در بين جوانان در حال فراگير شدن است. نابودي اندلس تان مبارک باد عزيزان. والسلام عليکم ورحمت الله و برکاته و به نستعين.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها