2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
تشرّف ملا محمد شريف زاهدي به مذهب تشيع 02
کد مطلب: ٥٦٨٨ تاریخ انتشار: ٢٠ فروردين ١٣٨٦ - ١٤:٠١ تعداد بازدید: 4191
سخنراني ها » عمومي
تشرّف ملا محمد شريف زاهدي به مذهب تشيع 02

نقش آیات و احادیث وارده در شان اهل بیت در تشیع ملامحمد شریف زاهدی
شبکه سلام 86/01/20

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 86/01/20

آقاي هدايتي

آيا قبل از تشّرف شما به مذهب شيعه، آياتي در قرآن كريم، توجه شما را به خود جلب كرد تا منجر به تشرف شما به مذهب شيعه باشد؟

آقاي محمد شريف زاهدي

آيات بسياري، بنده را به حقانيت أئمه (عليهم السلام) متوجه كرد و هم چنين أحاديث بسياري. ولي مهم ترين آيه اي كه در ابتداء مي خواهم بگويم، آيه 33 سوره مباركه احزاب، آيه تطهير است:

وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي وَ أَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آَتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

ولي قبل از اين كه نكاتي را از منابع أهل سنت راجع به اين آيه عرض كنم، مي خواستم نكته اي را بگويم كه بعد از شيعه شدنم براي بنده اتفاق افتاد و چند نفر از مولوي ها از من ايراد گرفتند. بعد از اين كه خداي متعال بعد از چند سال تحقيق و مطالعه نسبت به شناخت مكتب أهل بيت (عليهم السلام)، توفيق داد به مكتب أهل بيت (عليهم السلام) مشرّف شوم، يك جلسه اي در سيستان و بلوچستان در منطقه ما برگزار شد و طلاب و علماء أهل سنت در آن مجلس حضور داشتند. مهم ترين ايرادي كه از بنده گرفتند اين بود:

شما شيعيان چرا أبو طالب، پدر حضرت علي را مسلمان حساب مي كنيد. در حالي كه او مسلمان نبود و در حال كفر از دنيا رفته است.

اين نكته براي من خيلي مهم بود و جاي تعجب داشت كه چطور اينها اين را به عنوان يك ايراد از من سؤال مي كردند. بنده عرض كردم:

آقايان علماء! الحمد لله همه مان مسلمان هستيم. يك نكته فقهي در مكاسب مان آمده است. سؤال من از شما اين است:

آيا از نظر فقهي، در مذاهب اسلامي أهل سنت، جايز است كه يك كافر، خطبه عقد يك مسلمان را بخواند؟

گفتند: نه، جايز نيست.

گفتم:در مذهب شيعه هم همين طور است. شما كه مي گوييد حضرت أبو طالب (عليه السلام) مسلمان نبوده است، آيا نمي دانيد كه خطبه عقد حضرت خديجه (سلام الله عليها) و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را حضرت أبو طالب (عليه السلام) خوانده است؟

گفتند: در چه كتابي نوشته است؟

گفتم: شما در كتاب نور اليقين ـ از كتاب هاي درسي حوزه هاي علميه أهل سنت، چاپ بيروت، صفحه 14 ـ در رابطه با ازدواج حضرت خديجه (سلام الله عليها) أم المؤمنين با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نوشته است كه خطبه عقد اين دو را حضرت أبو طالب (عليه السلام) خوانده است.

جالب اين است كه حضرت أبو طالب (عليه السلام) خطبه عقد را با اين كلمه آغاز مي كند:

الحمد لله الذي جعلنا من ذرية إبراهيم و زرع إسماعيل ... .

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل للزمخشري، ج1، حاشيه ص477 ـ تفسير البحر المحيط لأبي حيان الأندلسي، ج3، ص110 ـ تفسير الآلوسي، ج18، ص51 ـ تاريخ ابن خلدون، ج2 ق2، ص5 ـ إمتاع الأسماع للمقريزي، ج6، ص29 ـ سبل الهدي و الرشاد للصالحي الشامي، ج2، ص165 ـ السيرة الحلبية، ج1، ص226 ـ تاج العروس للزبيدي، ج1، ص194 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد المعتزلي، ج14، ص70

اگر حضرت أبو طالب (عليه السلام) بت پرست بود، چرا نفرمودند:

الحمد للعزّي و للمنات الذي جعلنا ...

از موارد ديگر اثبات ايمان ايشان اين است كه هيچ كس برتر از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نمي داند و مي فرمايد:

ثم إن محمد بن عبد الله إبن أخي ممن لا يوازن به فتي من قريش إلا رجح به برا و فضلا و كرما و عقلا و نبلا و إن كان في المال قلة.

از موارد ديگر اثبات ايمان ايشان اين است كه به خدا قسم مي خورد، نه به لات و عزي و منات و مي فرمايد:

و الله! بعد هذا له نبأ عظيم و خطر جليل.

حضرت أبو طالب (عليه السلام) به سرگذشت سخت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و جنگ هايي كه پيش رو دارد، اشاره مي كند. خداوند در قرآن مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

سوره محمد/آيه7

يعني اگر خدا را ياري كنيد، 2 نتيجه دارد: 1. خداوند هم شما را ياري مي دهد. 2. شما را در اين راه ثابت قدم مي كند.

از اين آيه گفتم: مگر شما نياورده ايد كه حضرت أبو طالب (عليه السلام)، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را حمايت و ياري كرد؟

ياري پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم ياري خداوند است.

شما در مختصر صحيح بخاري، انتشارات حرمين، جلد 1، صفحه 282 حكايت حضرت أبو طالب (عليه السلام) را آورده ايد:

عن العباس بن عبد المطلب أنه قال للنبي صلي الله عليه و سلم: ما أغنيت عن عمك أبي طالب؟ فإنه كان يحوطك و يغضب لك، فقال: هو في ضحضاح من النار و لولا أنا لكان في الدرك الأسفل.

عباس بن عبد المطلب به رسول الله (صلي الله عليه و سلم) مي گويد: براي عمويت أبو طالب چه كاري انجام دادي؟ زيرا از تو حمايت مي كرد و به خاطر تو خشمگين مي شد. حضرت فرمود: او در عمق كم جهنم به سر مي برد و اگر من نبودم، در درك أسفل قرار مي گرفت.

الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص201 ـ المصنف لإبن أبي شيبة الكوفي، ج8، ص98 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج66، ص341

مگر حضرت أبو طالب (عليه السلام) غير از ياري پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، كار ديگري هم انجام داده است كه شما او را داخل جهنم مي دانيد؟! در اينجا هم ادعا مي كنيد كه ايشان از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) حمايت كرده است. آيا واقعا اينها دلايل اثبات ايمان حضرت أبو طالب (عليه السلام) نيست؟!

گفتم: اگر شما بگوييد حضرت أبو طالب (عليه السلام) كافر است، ـ نعوذ بالله ـ معني اش اين مي شود كه نكاح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و حضرت خديجه (سلام الله عليها)، شرعي نبوده است!

اما در رابطه با آيه تطهير؛ آقاي إبن كثير دمشقي ـ از علماء مشهور و از مفسرين أهل سنت، متوفاي 774 هجري ـ در تفسير خود حديثي درباره آيه تطهير آورده است از أم سلمه كه مي گويد:

إن هذه الآية نزلت في بيتي: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» قالت: و أنا جالسة علي باب البيت، فقلت: يا رسول الله! ألست من أهل البيت؟ فقال صلي الله عليه و سلم: إنك إلي خير، أنت من أزواج النبي صلي الله عليه و سلم. قالت: و في البيت رسول الله صلي الله عليه و سلم و علي و فاطمة و الحسن و الحسين.

اين آيه در خانه من نازل شده است: « . . . ». در كنار در منزل خودم نشسته بودم و أم سلمه گفت: يا رسول الله! آيا من از اهل بيت الله الحرام نيستم؟ فرمود: تو خوبي، تو از زنان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) هستي. أم سلمه گفت: در خانه من كسي وجود نداشت، مگر رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و علي و فاطمه و حسن و حسين.

تفسير إبن كثير، ج3، ص493 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج5، ص198 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج3، ص52 و ج23، ص249 ـ جامع البيان للطبري، ج22، ص11 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج22، ص14 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج14، ص143

نكته جالبي اين حديث، اين است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، أم سلمه را از أهل بيت (عليهم السلام) جدا كرده و فرموده است:

أنت من أزواج النبي صلي الله عليه و سلم.

يعني تو از أهل بيت (عليهم السلام) نيستي و از همسران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هستي.

نكته ديگر اين كه أهل بيت (عليهم السلام) معرفي شده اند و معروف هستند. طبق اين حديث، أهل بيت (عليهم السلام) معرفي شده اند و نيازي نيست كه يك عالم أهل سنت أهل بيت (عليهم السلام) را معرفي كند كه زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بوده اند يا كساني ديگر.

نكته ديگري كه در اين آيه بيان شده است، دوري أهل بيت (عليهم السلام) از رجس است. رجس از نظر لغوي به معني زشتي هاست. ما دو نوع زشتي داريم؛ زشتي ظاهري و زشتي باطني. اين زشتي ظاهري و باطني را خداوند از آنها برداشته است. مفسرين و لغويين بزرگ أهل سنت، رجس را به اين دو معنا تعريف كرده اند. منظور از رجس ظاهري، يعني اخلاق و رفتار و كردار زشت. در هيچ كتابي از كتاب هاي شيعه و أهل سنت پيدا نمي شود كه حضرت علي (عليه السلام) يا حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يا امام حسن (عليه السلام) يا امام حسين (عليه السلام)، كوچك ترين موردي از زشتي هاي اخلاقي و رفتاري داشته باشند. اراده خداوند بر اين بوده كه رجس ظاهري و باطني را از أهل بيت (عليهم السلام) بردارد و برداشته است.

نكته ديگر از مولوي محمد عمر ـ از علماء مشهور زاهدان ـ درباره آيه تطهير اين است كه در كتاب فتاوايش، جلد 1، صفحه 194 بيان كرده اند درباره نسب پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه آيا نسبش بعد از مرگ، منقطع مي گردد يا خير؟ جناب مولوي در اينجا مي گويد:

گروهي معتقد بر اين هستند كه علاقه نسبي ايشان و اهل بيتش بعد از مرگ هم منقطع نمي گردد. احقر با اين گروه موافقت دارم.

در دليل اين حرفش هم آيه تطهير را آورده است. جالب اين است كه حديث ثقلين را در رابطه با اين آيه آورده كه در بحث أحاديث، إن شاء الله به حديث ثقلين اشاره مي كنم.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

چه آياتي را كه در بدو مطالعه و تحقيقات، توجه شما را جلب كرد؟

آقاي محمد شريف زاهدي

سوره صافات، آيه 130

سَلَامٌ عَلَي إِلْ يَاسِينَ

سوره صافات/آيه130

با يكي از علماء أهل سنت كه استاد بنده بود، در مورد اين نكته سؤال داشتم و گفتم:

منظور از اين آيه در قرآن كيست؟

گفت: يعني آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم).

گفتم: اتفاقا مفسرين بزرگ أهل سنت همين نكته را گفته اند.

تفسير ابن كثير لإبن كثير، ج4، ص22 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج2، ص165 ـ جامع البيان للطبري، ج23، ص115 ـ تفسير ابن أبي حاتم، ج10، ص3225 ـ تفسير السمرقندي، ج3، ص144 ـ تفسير الثعلبي، ج8، ص169 ـ تفسير القرطبي، ج15، ص4 ـ الإتقان في علوم القرآن للسيوطي، ج2، ص369 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج5، ص286 ـ فتح القدير للشوكاني، ج4، ص359 ـ تفسير الآلوسي، ج23، ص142 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج6، ص350 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج1، ص396 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج1، ص143 ـ فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج6، ص265 ـ عمدة القاري للعيني، ج15، ص223 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج11، ص56

آن وقت مولوي بر ما ايراد گرفت: چرا شما به حضرت علي مي گوييد: عليه السلام. در حالي كه او از اصحاب بود و به اصحاب بايد بگوييم: رضي الله عنه.

گفتم: شما الآن اين آيه را خوانديد:

سَلَامٌ عَلَي إِلْ يَاسِينَ

يعني آل محمد (صلي الله عليه و آله). خداوند در نصّ صريح قرآن، حضرت علي (عليه السلام) و أهل بيت (عليهم السلام) را سلام كرده است. مگر حضرت علي (عليه السلام)، آل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نيست؟ در نماز أهل سنت، يكي از احكام نماز بعد از تشهد خواندن صلوات براهيمي است:

أللهم صلي علي محمد و علي آل محمد كما صليت علي إبراهيم و علي آل إبراهيم انك حميد مجيد، أللهم بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي إبراهيم و آل إبراهيم انك حميد مجيد.

صحيح بخاري، ج4، ص118 ـ صحيح مسلم، ج2، ص16

وقتي من تحقيق كردم، تعجب كردم كه هم آيات و هم روايات گفته اند كه حضرت علي بن أبي طالب (عليه السلام)، آل پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. چون پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از آل ابراهيم (عليه السلام) است، پس حضرت علي (عليه السلام) هم پسر عموي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از آل ابراهيم (عليه السلام) است و در نماز خودمان، صلوات فرستادن بر حضرت علي (عليه السلام) واجب است. گفتم:

چرا واجب شده است كه در نماز براي حضرت علي (عليه السلام) صلوات بفرستيم، ولي براي أبوبكر و عمر خير؟ مگر نه اين است كه در كتاب هاي ما آمده است كه أبوبكر و عمر بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، أفضل مردم هستند. پس چرا در نماز بر آنها صلوات نمي فرستيم؟

اين براي من جاي تعجب بود و فهميدم كه منظور از آل، حضرت علي بن أبي طالب (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) هستند.

كلمه أهل در آيه تطهير و كلمه آل در اين آيه توجه مرا جلب كرد. از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) سؤال كردند: يا رسول الله! ما مي دانيم چگونه بر شما سلام كنيم، ولي نمي دانيم چگونه بر شما صلوات بفرستيم؟ حضرت هم فرمودند:

أللهم صلي علي محمد و علي آل محمد كما صليت علي إبراهيم و علي آل إبراهيم انك حميد مجيد، أللهم بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي إبراهيم و آل إبراهيم انك حميد مجيد.

صحيح بخاري، ج4، ص118 ـ صحيح مسلم، ج2، ص16

به اين مولوي گفتم: چرا در آيه و حديثي نداريم كه خداوند، أبوبكر و عمر و عثمان و ساير صحابه را سلام كرده است؟

ايشان هم جوابي نداشتند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

درباره رواياتي كه سبب هدايت شما شد و توجه شما را به خود جلب كرد، توضيح بدهيد.

آقاي محمد شريف زاهدي

يكي از آن أحاديث، حديث ثقلين است. آقاي إبن كثير دمشقي، حديث ثقلين را نقل مي كند:

يزيد بن حبان قال: انطلقت أنا و حصين بن سبرة و عمر بن مسلمة إلي زيد بن أرقم رضي الله عنه، فلما جلسنا إليه قال له حصين: لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا، رأيت رسول الله صلي الله عليه و سلم و سمعت حديثه و غزوت معه و صليت خلفه، لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا، حدثنا يا زيد ما سمعت من رسول الله صلي الله عليه و سلم؟ قال: يا إبن أخي! و الله! لقد كبرت سني و قدم عهدي و نسيت بعض الذي كنت أعي من رسول الله صلي الله عليه و سلم، فما حدثتكم فاقبلوا و ما لا فلا تكلفوا فيه، ثم قال: قام فينا رسول الله صلي الله عليه و سلم يوما خطيبا بماء يدعي خما بين مكة و المدينة، فحمد الله تعالي و أثني عليه و وعظ و ذكر، ثم قال: «أما بعد، ألا أيها الناس! فإنما أنا بشر يوشك أن يأتيني رسول ربي فأجيب و أنا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله تعالي فيه الهدي و النور، فخذوا بكتاب الله و استمسكوا به، فحث علي كتاب الله عز وجل و رغب فيه» ثم قال: «و أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي» ثلاثا، فقال له حصين: و من أهل بيته يا زيد؟ أليس نساؤه من أهل بيته؟ قال: نساؤه من أهل بيته و لكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده، قال: و من هم؟ قال هم: آل علي و آل عقيل و آل جعفر و آل عباس رضي الله عنهم قال: كل هؤلاء حرم الصدقة بعده؟ قال: نعم.

. . . زيد بن أرقم نقل مي كند از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) كه فرمود: «اي مردم! من بشر هستم، نزديك است كه فرستاده خداوند ـ ملك الموت ـ سراغ من آيد و من هم بايد دعوت او را اجابت كنم. من در ميان شما، دو چيز گران بهاء به يادگار مي گذارم: يكي از آنها كتاب خداست كه در آن هدايت و نور است. كتاب خدا را بگيريد و به آن چنگ بزنيد». سپس گفت: «و ديگري اهل بيت من هستند، 3 مرتبه گفت: در مورد اهل بيتم شما را تذكر مي دهم». حصين از زيد پرسيد: آيا زنان رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هم جزء اهل بيتش هستند؟ گفت: زنانش از اهل بيتش هستند، ولي اهل بيتش كساني هستند كه بعد از رسول الله (صلي الله عليه و سلم) صدقه بر آنها حرام است. حصين از زيد پرسيد: پس اهل بيتش چه كساني هستند؟ زيد گفت: آل علي و آل عقيل و آل جعفر و آل عباس رضي الله عنهم. حصين گفت: آيا بر همه آنها صدقه حرام است؟ گفت: بله.

تفسير ابن كثير، ج3، ص494 ـ صحيح مسلم، ج7، ص122 ـ مسند احمد، ج4، ص366 ـ السنن الكبري للنسائي، ج5، ص51 ـ فضائل الصحابة للنسائي، ص22 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج5، ص183

در هيچ يك از كتاب هاي أهل سنت يا شيعه نيامده است كه صدقه براي زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) حرام است. يكي از تعجّبات من در زمان تحقيقات و مطالعاتم اين بود كه أبوبكر و عمر بن خطاب، پدر زن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و عثمان، داماد پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بودند. اما چرا در اين حديث، براي كساني كه صدقه حرام شده است، نيامده است آل أبوبكر و آل عمر و آل عثمان؟ و من از اين حديث برداشت كردم كه چون أبوبكر و عمر و عثمان، فاميل نسبي با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبودند، به همين دليل تعبير به آل درباره اينها نيامده است. پس صدقه بر عايشه حرام نبود؛ چون جزء أهل بيت (عليهم السلام) نبود. چون عايشه جزء أهل بيت (عليهم السلام) نبود. پس ساير زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم جزء أهل بيت (عليهم السلام) نيستند.

مولا محمد عمر سربازي در كتاب خود اين حديث را نقل مي كند و نكته اي جالب در اين حديث وجود دارد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است:

فانظروا كيف تخلفوني فيهما.

بعد هم خودش مي گويد:

هذا حديث حسن.

يعني اين حديث معتبر است.

مخاطب اين جمله، صحابه بودند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

ببينيد كه بعد از من شما چگونه با اين دو مخالفت مي كنيد؟

نكته من در مورد حديث ثقلين اين بود كه وقتي با يكي از استادان خودم بحث مي كردم، گفتم: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: ببينيد كه بعد از من شما چگونه با اين دو مخالفت مي كنيد؟

شما ها مي گوييد منظور از أهل بيت (عليهم السلام)، زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هستند. انصافا آيا تا به حال در كتاب و حديثي شنيده ايد كه كسي عليه زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مخالفت بكند؟

گفت: به خدا قسم! ما هيچ روايتي را در اين مورد نديده ايم كه كسي با زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مخالفت كند.

گفتم: پس ـ نعوذ بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دروغ گفته است كه صحابه با زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مخالفت مي كنند؟

كساني كه با آنها مخالفت شد، چه كساني بودند؟ آيا شما در كتاب ها و روايات خودتان نداريد كه كسي جز حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان شان، مخالفت نشدند؟ آيا شما نشنيده ايد كه حضرت علي (عليه السلام) را كشتند؟ آيا در روايات نديده ايد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را كشتند؟ آيا شما در روايات نديده ايد در روايات كه سر مبارك امام حسين (عليه السلام) را از بدنش جدا كردند؟ آيا كربلائي در ميان أمت هاي گذشته سراغ داريد كه مانند كربلاء أمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) باشد؟

اين كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است:

ببينيد كه بعد از من شما چگونه با اين دو مخالفت مي كنيد؟

برادر مولوي محمد عمر، كتابي نوشته است به نام شهسوار كربلاء و جريان امام حسين (عليه السلام) را توضيح داده است. حتي اتفاقاتي كه براي قاتلين امام حسين (عليه السلام) رخ داده، نوشته است. برويد نگاه كنيد كه حتي در كتاب هاي خودتان آمده است كه با آخرين فرزند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) كه حضرت مهدي (عليه السلام) است، مخالفت مي كنند و او را هم مي كشند. پس زنان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، جزء أهل بيت (عليهم السلام) نيستند و اگر بودند، با آنان مخالفت مي كردند.

مولوي محمد عمر در اينجا يك خوابي را نقل كرده و اين خواب، خيلي جالب است كه دلالت دارد بر اثبات آيه تطهير در حق اهل بيت (عليهم السلام) و مظلوميت آنها. حتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در عالم خواب آمده و اينها را نصيحت كرده كه مراقب اهل بيت (عليهم السلام) من باشيد.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

درباره مناظراتي كه داشتيد، اگر نكاتي هست، بيان بفرماييد.

آقاي محمد شريف زاهدي

يكي ديگر از مناظرات من، درباره آيه 33 سوره مباركه آل عمران بود:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَي آَدَمَ وَ نُوحًا وَ آَلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آَلَ عِمْرَانَ عَلَي الْعَالَمِينَ

بحث ما روايات در رابطه با آل ابراهيم (عليه السلام) و آل عمران (عليه السلام) بود. با يكي از مولوي ها و اساتيد خودم و يكي از مفتي ها بحث داشتم و گفتم: منظور از آل ابراهيم (عليه السلام) چه كساني هستند؟

گفتند: آنهايي كه از ذريه ابراهيم هستند؟

گفتم: طبق روايات اهل سنت، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از آل ابراهيم (عليه السلام) است.

گفتند: بله.

گفتم: پس علي بن أبي طالب (عليه السلام) هم از آل ابراهيم (عليه السلام) است؛ چون پسر عموي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است.

گفتند: بله.

گفتم: پس طبق اين آيه، علي بن أبي طالب (عليه السلام) برگزيده خداوند است.

گفتند: آيا واقعا همين طور است؟

گفتم: بله.

گفتند: مگر أبو لهب، عموي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نبود؟

گفتم: بله.

گفتند: بنابراين او هم ذريه ابراهيم (عليه السلام) است. پس چرا أبو لهب برگزيده خداوند نيست؟

گفتم: در آيه 124 سوره مباركه بقره آمده است:

وَ إِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ

كساني كه از ذريه ابراهيم (عليه السلام)، ظالم باشند، عهد امامت به آنها نمي رسد. آيا أبو لهب ظالم بود يا خير؟ آيا سوره مسد در حق أبو لهب نازل نشده است:

تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ

گفتند: بله.

گفتم: پس آيه 124 سوره بقره، أبو لهب را از ذريه ابراهيم (عليه السلام) جدا كرده و كلمه اصطفي و امام متعلق به أبو لهب نمي شود.

گفتند: پس اين آيه شما را شيعه كرده است؟

گفتم: بله، الحمد لله اين آيات، مرا متوجه كرده اند. منظور از آل ابراهيم (عليه السلام)، امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و منظور از آل عمران، حضرت عيسي (عليه السلام) (عليه السلام) است كه به عنوان مسلمين جهان مي آيند و:

يقتدي عيسي خلف المهدي و يصلي خلفه.

حضرت عيسي (عليه السلام) به حضرت مهدي (عليه السلام) اقتداء مي كند و نماز مي خواند. آيا اين درست است؟

گفتند: بله.

گفتم: طبق اين آيه، وقتي ثابت شد أبو لهب جزء آل ابراهيم (عليه السلام) نيست و ثابت شد درجه امام مهدي (عليه السلام) از آل عمران كه حضرت عيسي (عليه السلام) باشد، بالاتر است، پس چطور درجه جدّ امام مهدي (عليه السلام) كه حضرت علي (عليه السلام) باشد، بالاتر از سايرين نباشد؟

جناب مولوي تعجب كرد و گفت: إن شاء ا... با شما تماس مي گيريم. الآن هم 1 سال و 4 ماه است كه آن 2 با من تماس نگرفته اند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

بعد از تشيع خود، چه مشكلاتي براي تان پيش آمد؟ البته مقداري از آن مشكلات را در جلسه قبل گفته ايد.

آقاي محمد شريف زاهدي

آنها مي گويند:

هر كسي از اهل سنت برود مذهب شيعه را قبول كند، مرتدّ است.

آنها بنده را مرتدّ دانستند و به خاطر همين هم زنم را طلاق گرفتند. اول گفتند كه زن شما، خود به خود مطلقه مي شود. بعد از 2 سال آمدند گفتند: او را طلاق بده. من هم طلاقش دادم.

من از نظر باطني، در سال 1379 با شيعه ارتباط برقرار كردم. ولي به خاطر خانمم، نتوانستم در ظاهر شيعه بشوم. چون در همان سال 1379 با خانمم ازدواج كرده بودم، در ماه مبارك رمضان خواستم شيعه بشوم و با خودم گفتم كه شايد از نظر اخلاقي خوب نباشد كه من بگويم شيعه شدم و آنها هم بيايند فورا زنم را از من طلاق بگيرند. من فقط در ماه رمضان سال 1382 به بلوچستان رفتم و آن هم به خاطر خانمم بود كه بروم با خودم بياوردم، ولي ندادند. از آن تاريخ به بعد، مرا تهديد به قتل كردند و الآن هم به سيستان و بلوچستان ـ كه زادگاه من است ـ ممنوع الورود هست. من الآن در استان هرمزگان زندگي مي كنم. خيلي از كشورهاي عربي هم از اماجراي تشيّع من خبر دارند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

زادگاه و شهر شما كجاست؟ چند سال با همسرتان زندگي كرديد؟

آقاي محمد شريف زاهدي

من اهل يكي از روستاهاي شهرستان نيك شهر سيستان و بلوچستان هستم و پدر و مادرم هم الآن در آنجا زندگي مي كنند. حدود 4 سال با خانمم زندگي كردم؛ از سال 1379 تا 1382. بعد از اين جريانات هم طلاق او را از من گرفتند.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

آيا پدر و مادر شما از اهل سنت هستند؟

آقاي محمد شريف زاهدي

بله، هنوز پدر و مادرم و برادرانم به جز يك نفر، از اهل سنت هستند. يكي از برادرانم كه شيعه شده، آنجا زندگي مي كند. من خيلي براي آنها احترام قائل هستم و تلفني با آنها صحبت مي كنم. گرچه شيعه شده ام؛ ولي از خانواده ام جدا نمي شوم و قطع رحم نمي كنم.

* * * * * * *

آقاي هدايتي

شما چه كتاب هايي را براي جوانان عزيز پيشنهاد مي دهيد تا مطالعه كنند؟ چه از اماميه و چه غير اماميه.

آقاي محمد شريف زاهدي

به تمام عزيزان شيعه و سني، اين چند كتاب را توصيه مي كنم كه مطالعه كنند:

1. تفسير إبن كثير، خصوصا جلد 3 كه در رابطه با آيه تطهير است.

2. صحيح بخاري، جلد 1 كه روايات مهمي در اين رابطه آمده است.

3. فتاواي منبع العلوم مولوي محمد عمر سربازي، جلد 1 و 3.

4. شفاء الأسقام و الأحزان مولوي محمد عمر سربازي كه در بحث توسل، مطالب خوبي دارد.

5. شمشير برّان مولوي محمد عمر سربازي.

6. رياض الصالحين امام نووي.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

««« و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته »»»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها