2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
مناظره استاد ابوالقاسمي با خالد انصاري پيرامون امامت و خلافت
کد مطلب: ٦١١٥ تاریخ انتشار: ٠٧ اسفند ١٣٩٣ تعداد بازدید: 24506
مناظره و گفتگو » شیعه و وهابیت
مناظره استاد ابوالقاسمي با خالد انصاري پيرامون امامت و خلافت

مناظره اي هست كه جناب استاد ابوالقاسمي از شاگردان برجسته ايت الله دكتر سيد محمد حسيني قزويني با جناب خالد انصاري پيرامون امامت و خلافت از منظر قران و سنت در پالتاك داشته اند شايان ذكر هست كه مدعيان ديگر افراد معتبر و مورد اطميناني چون در بحث و مناظره با اهل تشيع را ندارد متمسك به افراد عرب زبان شده و از انها براي حذف واقعيت هاي تاريخي استفاده مي كنند جالبت اينجاست كه اين جناب خالد قبل ساكن در ايران بوده اما الان مستقر در عربستان هست و زيباتر از همه اينجاست كه چرا مخالفين و فراري هاي از دامن حكومت اسلامي هميشه پناه به خيمه يزيدي و معاويه مي اورند كه خود اين نشان از تكرار تاريخ دارد


Share
1 | عبدالزهرا زاهدي | | ٠٦:٢٦ - ٢٩ تير ١٣٩٣ |
6
 
49
پاسخ نظر
سلام بر حق ياوران سلام ياران مهدي فاطمه سلام
2 | سعيد عظيم زاده | | ٢٣:٠٣ - ١٢ شهریور ١٣٩٣ |
3
 
35
پاسخ نظر
سلام عليکم و رحمته الله درود خداوند بر شما استاد گرامي دانشمند فاضل جناب مرد عالم جناب ابوالقاسمي گرامي ، احسنتکم الله سرور گرامي بنده لذت بردم از اين مناظره که شما چگونه با ادله محکم و صحيح اين شخص را به زانو در آورديد پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم و امير مومنان امام علي عليه سلام و رحمه و و همچنين امام زمان مهدي موعود قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ، منجي عالم بشريت عليه سلام و رحمه بر شما افتخار ميکنند سرور گرامي استاد عزيز انشالله در پناه حق باشيد و عاقبت بخيري را براي شما و استاد بزرگوارتان جناب استاد حسيني قزويني عزيز را پروردگار عالم خواستارم ، في امان الله .
3 | عليرضا صابر | | ١٨:٥٩ - ٠٩ آذر ١٣٩٣ |
8
 
16
پاسخ نظر
سلام
جناب آقاي ابوالقاسمي استدلال قوي اي داشتند اما اگر لحن نرم تري در بحث داشته باشند موفق تر خواهند بود شما کتاب المراجعات را ببينيد که اين دو عالم شيعه و سني چقدر با هم خوب صحبت مي کنند
چون مخاطب ما آن فرد حق طلب سني است که اميد داريم با گوش کردن اين بحث راه حق را بيابد و نبايد کوچکترين کدورتي پيدا کند
ضمنا در پاسخ به اينکه مسئله امامت ائمه شيعه در کجاي قرآن کريم آمده است مي خواستم نکته اي را عرض کنم و آن اينکه اگر مثلا ما فقط 5 رکن اسلام يا ايمان يا کمتر داشته باشيم و فرضا حکمت خداوند بر اين تعلق گيرد که يکي از آنها را در قرآن صريحا ذکر نکند و بيان آن را به پيامبر اسلام محول کند آيا ما حق طلبکاري يا تعيين تکليف براي خداوند داريم که چرا آن را در قرآن کريم نياورده است؟ درست است که مسئله امامت در قرآن کريم مطرح شده اما اين پاسخ اوليه اي به برادان اهل تسنن است که عقلا ما نمي توانيم چنين چيزي را به خداوند ايراد بگيريم
4 | سيد صادق | | ١٣:٤٧ - ١٨ دي ١٣٩٣ |
1
 
41
پاسخ نظر
دورد بر استاد ابوالقاسمي بنظرم اخلاص ايشون باعث شده که اينقدر بين شيعيان محبوبيت پيدا کنند .
5 | یک دوست | | ١١:٢٨ - ٢٠ بهمن ١٣٩٣ |
2
 
23
پاسخ نظر
به نام خدا
سلام عرض میکنم ... من این مناظره را 2 یا 3 بار با دقت گوش کردم و هر دفعه مطلب جدیدی از علم جناب ابوالقاسمی و خباثتی جدید از خالد انصاری وهابی متوجه میشدم .
فقط از باب یادآوری عرض میکنم که عکس آواتار این مقاله ( مناظره استاد ابوالقاسمی با خالد انصاری ) عکس استاد است و مجری شبکه وهابی و نه عکس خود خالد انصاری !
خالد انصاری که قبلاً فقط صدایش را پخش میکردند ولی بعدا چند برنامه آمد و خودش را نشان داد و البته خیلی خودش را پوشانده بود..... هم اکنون که مجری آن شبکه وهابی که انصاری در آن حرف میزد ، خود خالد انصاری ( مناظره کننده با استاد ابوالقاسمی ) نیست.
در ضمن من فکر میکنم لحن استاد ابوالقاسمی در مناظره با آن وهابی بسیار مناسب بود.
التماس دعا
6 | رضا | | ١٧:٠٤ - ٢٦ بهمن ١٣٩٣ |
3
 
19
پاسخ نظر
با تشکر از آقای ابوالقاسمی با استدلال های بسیار خوبشون
7 | قنبري از قزوين | | ٠١:٠١ - ٠٣ اسفند ١٣٩٣ |
3
 
28
پاسخ نظر
با سلام به استاد ابوالقاسمي عزيز و دوستداشتني و خار چشم وهابيت پليد و خبيث ... استاد عزيز اين گل كاشتن شما مديون تفكر و مكتب غني اهل بيت عليهم السلام و به طبع ان مذهب به حق تشيع است البته ناگفته نماند كه علم و درايت و هوش و شيوه بيانات و افاضات شما هم مزيد بر علت است كه مسلط بر مباحث در هر مناظره اي پيروز ميدان ميشويد ... احسنت بر شما و استاد شما كه ايت الله قزويني باشد چنين شاگرداني را پرورش داده و افتخار جهان تشيع هستيد ... از همينجا از پروردگار متعال بخاطر خلقت شما تشكر ميكنم و سپاسگزارم ...
اما از انجائيكه من خود بچه قزوين هستم و سنگ پاي قزوين را بخوبي ميشناسم بايد اعتراف كنم كه اين خالد انصار بيسواد روي سنگ پاي قزوين ما را سفيد كرد .
8 | محسن | | ١٤:٠٤ - ٠٩ اسفند ١٣٩٣ |
3
 
18
پاسخ نظر
عالی بود اما حیف که در خانه اگر کس است یک حرف بس است
9 | علی | | ٢٠:٠٦ - ١٦ اسفند ١٣٩٣ |
2
 
15
پاسخ نظر
با سلام خدمت استاد ابوالقاسمی
غلامتم
10 | م - خضرایی | | ١٨:٥٩ - ١٧ اسفند ١٣٩٣ |
با سلام در مناظره منظور از اینکه در مسلم یا بخاری آمده ابن عباس به علی (ع ) توهین کرده یعنی چی و برای چی اگر اساسی دارد .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
مطلبي که اشاره کرديد مربوط به عباس است که بخاطر قضاوتي آمده پيش عمر تا قضاوت کند در اين هنگام به حضرت علي عليه السلام گفت : هذا الْكَاذِبِ الْآثِمِ الْغَادِرِ الْخَائن
صحيح مسلم ج 3 ص 1377
در خصوص اين مطروايت بايد بگوييم:
اولا:درست است كه در اين روايت اين اعتقاد از عباس آمده است اما از كتب اهل سنت است و براي ما ضرري ندارد؛ و براي ما حجت نيست ما به روايت آنها از کتب خودشان احتجاج مي کنيم و به آن اعتقادي نيز نداريم . و از جهت علمي نيز اين كار صحيح است
همچنانکه ابن حزم در اين خصوص مي گويد: «لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا فهم لا يصدقونا ولا معنى لاحتجاجهم علينا بروياتهم فنحن لا نصدقها وإنما يجب أن يحتج الخصوم بعضهم على بعض بما يصدقه الذي تقام عليه الحجة به » معنا ندارد كه ما عليه شيعيان به روايات خودمان استدلال كنيم ؛ در حالي كه آنها قبول ندارند و نيز معنا ندارد كه آن‌ها به روايات خودشان عليه ما استناد كنند ؛ در حالي كه ما آن روايات را قبول نداريم . از اين رو لازم است كه در برابر خصم به چيزي استناد شود كه او قبول دارد و براي او حجت است .علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548 ، الفصل في الملل والأهواء والنحل ، مكتبة الخانجي - القاهرة ج 4 ص 78
موف باشيد
ثانيا: اين روايت اعتقاد به عدالت همه صحابه را زير سوال مي برد زيرا ثابت مي کند که صحابه به همديگر دشنام مي دادند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
11 | م - خضرایی | | ١٦:٤٦ - ١٨ اسفند ١٣٩٣ |
با سلام پیرو سخن قبل پس چطور ابن عباس سالها در رکاب حضرت علی (ع ) در کنار ایشان بود و مگر می شود که عموی پیامبر به علی (ع ) دشنام دهد آنهم به این الفاظ زشت یعنی نمی دانست دشنام به علی (ع ) دشنام به پیامبر است . ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
گفتيم مراد از اين شخص خود عباس بوده است نه پسر عباس اما در خصوص توهين او به حضرت در پاسخ قبلي گفتيم اين در کتب اهل سنت نقل شده است که براي ما حجت نيست و آنها در حقيقت بايد جواب بدهند که آيا امکان دارد صحابه چنين به همديگر توهين کنند يا نه؟!
اين را بايد آنها جواب بدهند نه ما و بيايند تکليف خود را روش کنند يا بايد بگويند اين روايت را مسلم نيشابوري خود اضافه کرده يا روايت را تحريف کرده است ويا اينکه صحابه دروغ گفته اند يا اينکه بايد قبول کنند اين طور نيست که صحابه واقعا همه عادل باشند!!! و يا اينکه بيايند و تکليف خود را با معتبرترين کتاب روش کنند؟!!
والا از نظر علماي شيعه عباس از از اصحاب و شيعيان حضرت علي عليه السلام مي باشد. همچنانکه در نقد الرجال آمده است: العباس بن عبد المطلب عم النبي صلى الله عليه وآله، سيد من سادات أصحابه، وهو من أصحاب علي عليه السلام أيضا،
نقد الرجال - التفرشي 3/ 15
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
12 | علی | | ١١:٥٤ - ١٩ اسفند ١٣٩٣ |
1
 
10
پاسخ نظر
عالی بود از اول مناظره دوم استاد روایت وَأَنْتَ خَلِيفَتِي فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي مطرح کردند ولی برادر سنی عزیز بعد از 1.30بازم طبق معمول همیشه یا یادشون رفته پاسخ بدند یا وقت نکردند
انشاالله در مناظرهای بعدی افراد قوی تری بیایند که در حد مناظره با استادهای ما باشند
سلامتی بروبچهای موسسه ولیعصر و شبکه ولایت بخصوص آیت الله مکارم و آیت الله قزوینی واستاد ابوالقاسمی عزیز صلوات
13 | سید احمد | | ١٤:٢٠ - ٠٣ فروردين ١٣٩٤ |
خیلی عالی
14 | محمد | | ٢٢:٢٣ - ١٦ فروردين ١٣٩٤ |
آقای ابوااقاسمی عااالی بود
15 | محسن | | ٢١:٠٣ - ٢٦ فروردين ١٣٩٤ |
1
 
12
پاسخ نظر
با تشکر فراوان از آقای ابوالقاسمی عالی بود اما خداوند متعال بر قلب وهابیون قفل بزرگی زده که هیچ کسی قادر به باز کردن آن نیست .جز الله که قلب آنان از کفار سیاه تر می باشد .
16 | امیر | | ٢٢:٢٣ - ٣١ فروردين ١٣٩٤ |
وقتی مناظره میشه ادم تازه میفهمه ک این جماعت وهابی هیچ دلیل و برهانی ندارند.هر انسان حق جویی اگه این مناظره رو گوش بده میفهمه ک استاد ابوالقاسمی چ جوری طرفو تو منگنه گذاشت.
17 | عی | | ١٣:٢٣ - ٠٢ ارديبهشت ١٣٩٤ |
با سلام کمی لحن نرمتر و از الفاظ فرار استفاده نمی شد بهتر بود
18 | حامد تابش | | ١١:٠٥ - ١٣ ارديبهشت ١٣٩٤ |
باسلام خدمت دوستان خصوصا جناب ابوالقاسمی این مناظره زیبا بود اما بنده حقیر چند نکته در این مناظره به نظر می رسد
1-در گفتگو و مناظره تسلط بر مطالب بسیار کارایی دارد اما آنچه در نظر مخاطب بسیار چشم گیر است نوع گفتار و لحن افراد است طرف مقابل از با لحن و خنده هایش به شنونده القل می کند که طرف دیگر جوابش را نداده و آرامش دارد اما در مقابل شما بخصوص در بحث اول در صدایتان یک نوع هیجان بود
2- در کلام طرف مقابل چند اعتراف صورت گرفت که شما به لحن اینکه چه خوب ... اما اگر از این لحن استفاده نمی کردید بلکه در حین بحث از این کلام استفاده می کردید بهتر بود
3-به نظر می رسد چون اطلاعات بالایی دارید باید در اول بحث بایدجز جز عبارت ها توضیح می دادید تا مخاطب ذهن اش مشوش به کلام طرف مقابل نشود برفرض اصول دین را توضیح می دادید و بر روی اصول مذهب و اینکه هر کس سه تای اولی را داشته باشد مسلمان است و شرح می دادید و بعد به اصول مذهب می پرداختید تا طرف مقابل مخاطب را درگیر اصول دین و مذهب نکند و بحث مومن و ایمان را مخلوط کند
19 | علی ایمانی | | ٠١:١٧ - ١٠ خرداد ١٣٩٤ |
سلام علیکم
مناظره خیلی خوبی بود
طی مناظره اصلا به پرسش اصلی و محوری جناب استاد ابوالقاسمی پاسخ داده نشد که چرا اسم حضرت محمد ص به عنوان امام در قران نیامده است
سوال بعدی که بدون پاسخ ماند این بود که جناب خالد ادعا کردند که هر هکس منکر حرف پیامبر باشد کافر است اما طی مناظره جوابی ندادن که علی ع بعد از پیامبر به نص صریح پیامبر ص خلیفه هستند
جالبه ایشون در اخر گفتند باید برای فهم معانی کلمات آنها را باید با کلمات قبل و بعد مقایسه نمود
خب جناب خالد شما کلمه مولا را چرا با کلمه و جمله قبلش مقایسه نکردی که آمده است که پیاکبر ص فرمودند آیا من برشما از خودتان سزاوار و اولی بر خودتان نیستم؟
نکته بعدی این هست که خداوند می فرمایند ای داووود من شما را خلیفه قرار دادم این نشون میده که تعیین خلیفه به عهده خداونده نه انسان و اگر پیامبر ص مولا امام علی ع رو به عنوان خلیفه معرفی میکنند از جانب خداوند است
مگر کلام پیامبر طبق نص صریح قران وحی نیست؟
اگر اسم امام علی ع در قران به صراحت می آمد جدا از پیدایش خصومت ها آن وقت شما ادعا میکردید که چرا اسم امام حسن عسکری ع در قران نمیومده و البته لازمه آن این بود که اسامی بقیه امامان هم می آمد و اگر اسم بقیه امامان می آمد مسلمانان یک فهم دیگری داشتند و قران تبدیل به شجره نامه میشد علاوه بر آن که جان امامان هم به خطر می افتاد به دلیل آشکار شدن هویتشان
به علاوه این همه حدیث صحیح هست که عترت پیامبر و قران دو ثقل هستند به عنوان وصیت پیامبر این نشون میده که مردم در هر زمانی جهت اخذ هدایت از قران به عترت پیامبر اقتدا کنند و این همان معنی امام هست
در واقع کار امام هم همین هست
پیامبر ص یکبار مولا علی ع رو به عنوان سرپزست بعد از خود یکبار به معنای خلیفه بعد از خود و یکبار به معنای مولا (که با توجه به کلمات قبل و بعد معنی اولا دارد یعنی سزاوار دارد ) معرفی میکند (نه یکبار صد بار) بعد میگوید خلفای بعد من 12 نفر هستند پس 100% اولین خلیفه از این دوازده خلیفه امام علی ع هست
بعد حدیث ثقلین پیش می آید و ما ز این حدیث میفهمیم که بقیه خلفا نیز از عترت پیامبرند و این همان امامان شیعه هستند
20 | محمد زمانی | | ٢٢:٤٠ - ١٠ خرداد ١٣٩٤ |
سلام برشما - فرق بین امام ومولوی و ماموستا در بین اهل سنت چیست ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اصطلاح امام در نزد علماي رجال اهل سنت، از الفاظ تعديل مي باشد مانند حافظ اما اصطلاح مولوي امروز در خصوص روحانيون ديني اهل سنت بويژه در جنوب کشور استعمال مي شود اما ماموستا اصطلاح کردي است که در خصوص شيخ و عالم ديني اهل سنت در غرب کشور بويژه کردستان بکار مي رود
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
21 | رضا | | ١٤:٤٣ - ١٣ خرداد ١٣٩٤ |
سلام بر استاد ابوالقاسمی
به نظر من یک اشتباه بنیادی در مباحثه صورت گرفته است که اگرچه استاد تلاش فرمودند تا مطلب را به طرف مقابل القاء کنند؛ اما این القاء به نحو خوبی به انجام نرسید. مطلب از این قرار است که محور بحث طرف مقابل بر این گزاره بنیان نهاده شده بود که: "اگر چیزی جزء اصول مذهب باشد، باید در قرآن به نحو نص بیاید و نه حتی به صورت کنایی"
به نظر من، استاد باید قبل از هر چیزی، از طرف مقابل می خواستند تا یک دلیل عقلی و یا نقلی برای همین گزاره ی بنیادی خودش بیاورد. و آن گاه منتظر می ماندند تا دلیلی برای این باورش بیاورد و سپس در خصوص باطل بودن این توهم، ادله ای را از قرآن و سنت مطرح می کردند.
شخص مقابل تا انتهای کار، باز هم روی باور بدون دلیل خود که باید برای هر اصلی یک نص در قرآن باشد؛ پای می فشرد در حالی که اگر همان ابتدای کار، از وی خواسته می شد تا برای این گزاره ی بنیادی خودش دلیل بیاورد؛ بحث سریع تر جمع می شد.
نکته ی دیگری که باید دقت کنیم این است که ما در مناظرات باید بی بنیان بودن عقیده ی اهل سنت را در خصوص امامت اثبات کنیم و بایستی موضع تهاجمی را اتخاذ کنیم و نه موضع تدافعی را؛ زیرا آن چیزی که روشن و آشکار است پوچ بودن عقیده ی آنان در خصوص مسئله ی مورد نظر می باشد که با کمترین زحمتی به دست می آید. در حالی که برای یک نفر مبتدی که مقدمات معرفتی مورد نیاز را برای درک امامت شیعه نگذرانده است واقعا نمی توان در طی یک یا دو جلسه، بلندای مفهوم امامت را باز کرد. آیا شما می توانید برای یک بچه ی کلاس اولی، از تئوری های نسبیت و فیزیک کوانتوم و چالش های فراروی مکانیک کیهانی سخن بگویید؟ قطعا این گونه موفقیتی را به دست نخواهید آورد.
طرف مقابل صرفنظر از این که موضع خصمانه گرفته بود و حرف زدن با او فایده ای برای خود او نداشت؛ اما به نظر من حتی اگر یک شیعه ی عادی که مبانی مبحث بلندبالای امامت که واقعا از مفاهیم بالایی برخوردار است و نیازمند کار کردن های عقلی و نقلی در منابع معتبر است، را نگذرانده باشد نیز همین سوال را از استاد می پرسید، استاد نباید به او پاسخ می داد؛ زیرا این آقا هنوز حساب های عادی ریاضیات دوره ی دبیرستان را نگذرانده است پس چگونه می خواهید با او در مورد انتگرال گیری در حوزه ی مختلط و معادلات انتگرالی فردهولم و تابع دیراک حرف بزنید.
به نظر من، باز کردن معنای واقعی امامت به همان سان که آقای خالد انصاری مطالبه می کرد؛ نیازمند پیش نیازهایی بود که اصلا میدان مناظره برای آن کفایت نمی کرد.
در پایان نکته ی دیگری نیز به عرض می رسد و آن این که شما باید در همان جایی که آقای خالد اقرار کرد که ما در خصوص روایات می گوییم باید هر چیزی که از پیامبر به شما رسید را تایید کنید؛ باید در همان موضع، راه را بر او می بستید و او را مورد بمباران های اطلاعاتی در خصوص روایاتی مثل حدیث غدیر و حدیث ثقلین و ده ها حدیث دیگر قرار می دادید تا شنوندگان و نه خود وی، بتوانند عمق استدلال های مذهب رفیع اهل بیت را بهتر درک کنند و اجازه ی پریدن از این شاخه به آن شاخه را بر او می بستید.
22 | رضا | | ١٤:٤٣ - ١٣ خرداد ١٣٩٤ |
سلام بر استاد ابوالقاسمی
به نظر من یک اشتباه بنیادی در مباحثه صورت گرفته است که اگرچه استاد تلاش فرمودند تا مطلب را به طرف مقابل القاء کنند؛ اما این القاء به نحو خوبی به انجام نرسید. مطلب از این قرار است که محور بحث طرف مقابل بر این گزاره بنیان نهاده شده بود که: "اگر چیزی جزء اصول مذهب باشد، باید در قرآن به نحو نص بیاید و نه حتی به صورت کنایی"
به نظر من، استاد باید قبل از هر چیزی، از طرف مقابل می خواستند تا یک دلیل عقلی و یا نقلی برای همین گزاره ی بنیادی خودش بیاورد. و آن گاه منتظر می ماندند تا دلیلی برای این باورش بیاورد و سپس در خصوص باطل بودن این توهم، ادله ای را از قرآن و سنت مطرح می کردند.
شخص مقابل تا انتهای کار، باز هم روی باور بدون دلیل خود که باید برای هر اصلی یک نص در قرآن باشد؛ پای می فشرد در حالی که اگر همان ابتدای کار، از وی خواسته می شد تا برای این گزاره ی بنیادی خودش دلیل بیاورد؛ بحث سریع تر جمع می شد.
نکته ی دیگری که باید دقت کنیم این است که ما در مناظرات باید بی بنیان بودن عقیده ی اهل سنت را در خصوص امامت اثبات کنیم و بایستی موضع تهاجمی را اتخاذ کنیم و نه موضع تدافعی را؛ زیرا آن چیزی که روشن و آشکار است پوچ بودن عقیده ی آنان در خصوص مسئله ی مورد نظر می باشد که با کمترین زحمتی به دست می آید. در حالی که برای یک نفر مبتدی که مقدمات معرفتی مورد نیاز را برای درک امامت شیعه نگذرانده است واقعا نمی توان در طی یک یا دو جلسه، بلندای مفهوم امامت را باز کرد. آیا شما می توانید برای یک بچه ی کلاس اولی، از تئوری های نسبیت و فیزیک کوانتوم و چالش های فراروی مکانیک کیهانی سخن بگویید؟ قطعا این گونه موفقیتی را به دست نخواهید آورد.
طرف مقابل صرفنظر از این که موضع خصمانه گرفته بود و حرف زدن با او فایده ای برای خود او نداشت؛ اما به نظر من حتی اگر یک شیعه ی عادی که مبانی مبحث بلندبالای امامت که واقعا از مفاهیم بالایی برخوردار است و نیازمند کار کردن های عقلی و نقلی در منابع معتبر است، را نگذرانده باشد نیز همین سوال را از استاد می پرسید، استاد نباید به او پاسخ می داد؛ زیرا این آقا هنوز حساب های عادی ریاضیات دوره ی دبیرستان را نگذرانده است پس چگونه می خواهید با او در مورد انتگرال گیری در حوزه ی مختلط و معادلات انتگرالی فردهولم و تابع دیراک حرف بزنید.
به نظر من، باز کردن معنای واقعی امامت به همان سان که آقای خالد انصاری مطالبه می کرد؛ نیازمند پیش نیازهایی بود که اصلا میدان مناظره برای آن کفایت نمی کرد.
در پایان نکته ی دیگری نیز به عرض می رسد و آن این که شما باید در همان جایی که آقای خالد اقرار کرد که ما در خصوص روایات می گوییم باید هر چیزی که از پیامبر به شما رسید را تایید کنید؛ باید در همان موضع، راه را بر او می بستید و او را مورد بمباران های اطلاعاتی در خصوص روایاتی مثل حدیث غدیر و حدیث ثقلین و ده ها حدیث دیگر قرار می دادید تا شنوندگان و نه خود وی، بتوانند عمق استدلال های مذهب رفیع اهل بیت را بهتر درک کنند و اجازه ی پریدن از این شاخه به آن شاخه را بر او می بستید.
1 |محمد رضا||٢٣:٣٨ - ١١ مرداد ١٣٩٥ |
0
 
0
سلام.دوست عزیز تمام نظرتون رو نخوندم اما راجع به اون قسمت امامت در قرآن فکر کنم آقای ابوالقاسمی این طور صحبت کردند که آیا:1.علمای شما میگن امامت از ارکان دینه این برای این از قرآن آیه بیار.2.امامت نبی مکرم اسلام رو که قبول دارین ،آیه ای راجع به امامت ایشون از قران بیار چون ما همون مقام امامت پیامبر رو برای ائمه قائلیم .یعنی حتما. نباید به قول خالد آیه محکم راجع به امامت علی علیه السلام بیاره چون راجع به پیامبر هم چنین آیه ای نیومده در صورتی که ما و شما به امامت پیامبر معتقدیم.
در مناظره دوم هم خالد جوابی برای گفتن نداشت.مناظره توسط آقای ابوالقاسمی شروع شد وباید به سوال ایشون جواب داده می شد نه این که آقای خالد سوال خارج از بحث مطرح کنه و از جواب دادن فرااااااار کنه.
2 |محمد رضا||٢٣:٣٨ - ١١ مرداد ١٣٩٥ |
0
 
0
سلام.دوست عزیز تمام نظرتون رو نخوندم اما راجع به اون قسمت امامت در قرآن فکر کنم آقای ابوالقاسمی این طور صحبت کردند که آیا:1.علمای شما میگن امامت از ارکان دینه این برای این از قرآن آیه بیار.2.امامت نبی مکرم اسلام رو که قبول دارین ،آیه ای راجع به امامت ایشون از قران بیار چون ما همون مقام امامت پیامبر رو برای ائمه قائلیم .یعنی حتما. نباید به قول خالد آیه محکم راجع به امامت علی علیه السلام بیاره چون راجع به پیامبر هم چنین آیه ای نیومده در صورتی که ما و شما به امامت پیامبر معتقدیم.
در مناظره دوم هم خالد جوابی برای گفتن نداشت.مناظره توسط آقای ابوالقاسمی شروع شد وباید به سوال ایشون جواب داده می شد نه این که آقای خالد سوال خارج از بحث مطرح کنه و از جواب دادن فرااااااار کنه.
23 | سید حسین باب المراد | | ١٦:٥٢ - ١٥ خرداد ١٣٩٤ |
سلام علیکم،روایاتی که در کتب اهل سنت برای خلافت یا امامت حضرت علی ع به کار میره رو لطفا یه تعدادی شون رو فهرست وار(برای مثال انت خلیفتی-انت ولی کل مومن....)بفرمایید،ممنون ومتشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |عبدالزهرا زاهدی||٠٠:١٥ - ٢٢ خرداد ١٣٩٤ |
2
 
1
بسمه تعالی -ازتلاش شما بسیارممنونیم شما خوب فرمودی که ازانصاری باید خواست که باکدام آیه آیین شما را حق دانستید ولی این امروارد است درصورتیکه مذهب تشیع باید براربر یک مذهب از مذاهب اربع ودرحقیقت چنین نیست شیعه اهل البیت مقابل مجموع مذاهب اربع است وبرای مذاهب اربع که داخل اسلام هستن خارج دایره ایمانن پس آنچه جناب آقای ابوالقاسمی ذکرنمودن همون است برای مزاعم آقای انصاری کافیا ست
24 | محمد حسن زاده | | ٠٠:٥٩ - ٢٠ خرداد ١٣٩٤ |
با سلام جناب اقاي ابوالقاسمي اين وهابيها درس نخوانده عالم شده اند
25 | عبدالزهرا زاهدی | | ٠٠:٢٥ - ٢٢ خرداد ١٣٩٤ |
جواب آقای ابو القاسمی که چیزی می گوید وبر آن چیزبعنوان دلیل محکم بکار میگیرد اما وقتیکه آن چیز ناچیز میشود ادعامی کند که چرا حاشیه رفتی با اینکه حاشیه نیست لذا من یه چیزی ازش میخوام که جوالم بده سنی یعنی چه ........ پس الیوم برز الایمان کله الی الشرک کله چه معنادارد مگر آن نیست که علی ایمان است بلکه کل الایمان همان علی واز طرفی دیگه قوله تعالی ومن کفر بالیمان فقد حبط عمله چه مفهمومی دارد مگر ان نیست که هیچ کسی بدون علی وارد حیطه ایمان نمی شوداول باید قبول کرد که رد کردن علی ردکردن ایمان است
26 | علی | | ٠١:٣٩ - ١٦ تير ١٣٩٤ |
من یه سوال از استاد ابوالقاسمی دارم: شما بعد ازین مناظره چجوری سردردتون رو درمان کردین؟؟؟؟
بخدا جدی پرسیدم!!! منی که گوش کردم سردرد گرفتم و حرص خوردم.چه برسه به شما که میخواستین بفهمونین!!! مگه میشه خدا چنین قلب یک نفر رو مهر بزنه که هیچ حرفی به دلش نشینه؟؟؟؟
27 | محمدرضا پرتو | | ١٨:٢٨ - ٢٢ تير ١٣٩٤ |
با سلام
بنده انتظارم از آقای ابوالقاسمی بیشتر از اینها بود:
1)
وقتی شیعه اینهمه روایت از اهل سنت دارد چرا باید به روایت جعلی استناد کنید.
2)
آقای خالد انصاری خلط بین امامت و خلافت کردند چرا تذکر واضحی داده نشد .
3)
وقتی آقای ابوالقاسمی مقایسه کردند بین رد خلافت ابن عمر و طلحه و زبیر و ... با رد خلافت حضرت علی منظور آقای ابوالقاسمی بیان وضعیت آن زمان بود نه اثبات خلافت حضرت علی با آن بیان چرا آقای ابوالقاسمی تذکر ندادند؟
3)
ای کاش همه مثل آقای عصام عماد مناظره بکنند و حریف زا اجازه ندهند از موضوع خارج شود و بعضی جاها انصافا آقای ابوالقاسمی خودشون از موضوع خارج شدند از جمله ورود به بحث اثبات امامت دیگر خلفا.
در کل بنده به عنوان یک حوزوی و کارشناس ارشد کلام اسلامی در حوزه علمیه انتظارم بیش از این بود.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اولا: اگر مقداري با مباني اهل سنت آگاهي داشته باشيد، متوجه مي شويد که استدلالهاي آقاي ابوالقاسمي طبق مباني خود اهل سنت بوده است لذا فرد مقابل که اهل قبول کردن حق نيست آيا مي شود از غير راه جدل و مباني خود او وارد شد؟!!
ثانيا: خيلي ها اين مناظره را ديده و در اين خصوص اظهار رضايت کرده و مدح مي کنند که در قسمت نظرات مي توانيد مراجعه کنيد و ببينيد
ثالثا: شما بيان کرديد که آقاي ابوالقاسمي به روايت جعلي استناد کرده لطف کرده آن روايت را ذکر کنيد تا مشخص شود که طبق مبناي اهل سنت جعلي است يا نه؟!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |محمدجواد||١٥:١١ - ٠٩ مرداد ١٣٩٤ |
2
 
1
سلام. آقای پرتو ! لطفا اگر مدرکی برای گفته خود دارید، ارائه کنید تا گروه پاسخ به شبهات جواب شما را بدهند و اگر شبهه ای دارید، برایتان برطرف کنند تا خدایی نکرده احیانا به کسی تهمت زده نشود
28 | نوریان | | ١٢:٠٥ - ٢٨ تير ١٣٩٤ |
آقای خالد انصاری:

سوال اول:

مگر تعداد رکعت های نماز صبح ظهر عصر مغربو عشا در قرآن آمده که شما دو چهار چهار سه و چهار رکعت می خوانید؟



سوال دوم:

مگر تعداد شوط های طواف در قرآن آمده ک هشما در حج 7 دور می زنید؟ چرا از راست به چپ نمی چرخید؟



مگر تعداد روزهای روزه در قرآن آمده ؟



سوال: این حدیث را صحیح مسلم چه می گویید؟



در كتاب «صحیح مسلم» است

«قام رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ یوماً فینا خطیباً

بماءٍ یدعی خمّاً بین مكه و المدینه، فحمداله و اثنی علیه و وَعَظَ و ذكر

ثمّ قال: امّا بعد، الا ایها الناس فانما انا بشر، یوشك أن یاتی رسول ربّی

فاجیب، و انی تارك فیكم الثقلین، اولهما كتاب الله فیه الهدی و النور،

فخدوا بكتاب الله و استمسكوا به فحثّ علی كتاب الله و رغب فیه، ثم قال و

اهل بیتی، اذكر كم الله فی اهل بیتی، اذكر كم الله فی اهل بیتی، اذكر كم

الله فی اهل بیتی...» (صحیح مسلم، ج 4، حدیث 2408)؛ پیامبر خدا ـ صلّی الله

علیه و آله ـ در میان ما برخواست و خطبه خواند، در محلی كه آبی بود به نام

«خمّ» (غدیر خم) كه در میان مكه و مدینه قرار داشت. پس حمد خدا را به جا

آوردو بر او ثنا گفت و موعظه كرد و پند و اندرز داد؛ سپس فرمود: امّا بعد،

ای مردم! من بشری هستم و نزدیك است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را

اجابت كنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار می‎گذارم؛ نخست،

كتاب خدا كه در آن هدایت و نور است، پس كتاب خدا را بگیرید و به آن تمسّك

جویید ـ پیامبر درباره قرآن تشویق و ترغیب فراوانی كرد ـ سپس فرمود: و اهل

بیتم را؛ به شما توصیه می‎كنم كه خدا را درباره اهل بیتم فراموش نكنید، به

شما توصیه می‎كنم كه خدا را درباره اهل بیتم فراموش نكنید، به شما توصیه

می‎كنم كه خدا را درباره اهل بیتم فراموش نكنید (اشاره به این كه مسئولیت

الهی خویش را درباره آنان رعایت كنید)...».

29 | نوریان | | ١٢:٢٣ - ٢٨ تير ١٣٩٤ |
سلام علیکم



بهتر بود استاد ابولقاسمی جزوه چهل سوال پیرامون امامت و خلافت را قبل از مناظره دوباره مرور می کردند
30 | نوریان | | ١٢:٤٠ - ٢٨ تير ١٣٩٤ |
جناب خالد انصاری

شما مي گوييد : بيعت ابوبكر با اجماع تمام مهاجرين و انصار صورت گرفت ولي عمر بن خطّاب مي گويد : تمام مهاجرين با بيعت ابوبكر مخالف بودند وعلي ( ع ) و زبير و طرفدارانشان نيز موافق نبودند : « حين توفي اللّه نبيّه -صلي اللَّه عليه وسلم- أنّ الأنصار خالفونا ، واجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة وخالف عنّا علي والزبير ومن معهما » المعجم الأوسط ، ج 7 ص 370 ، الجامع الصغير للسيوطي ، ج 2 ص 481 ، مجمع الزوائد ، ج 1 ص 157 ، سير أعلام النبلاء ، ج 4 ص 311 ؛ تذكرة الحفاظ ، ج 1 ص 87 ، عن الشعبي وليس في سنده موسي بن عبيدة . صحيح البخاري ، ج 8 ، ص 26 ، كتاب المحاربين ، باب رجم الحبلي من الزنا . . ادعاي شما راست است ، يا عمر بن خطّاب؟





31 | نوریان | | ١٣:٠٦ - ٢٨ تير ١٣٩٤ |
سلام علیکم

با احترام سوال:



آیا خلافت ابوبکر عمر و عثمان در قرآن آمده است؟

آیا ام المو منین بودن عایشه در قرآن آمد ه است؟

ایا کرامات و فضایلی که اهل تسن برای صحابه قایل است در قرآن آمده است؟

32 | محمد امین | | ١٥:٤٥ - ٢٩ تير ١٣٩٤ |
ببخشید ، بنده یه نظری در مورد آیه ولایت فرستادم در همین بخش. در ادامه ی همون نظر یه ابهام دیگه هم در مورد آیه داشتم:
اگر منظور و مصداق «الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکات و هم راکعون» فقط و فقط علی(ع) باشد پس چرا واژه « الذین» را آورده که دلالت بر جمع است و نه واژه «الذی» که دلالت بر مفرد است؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
لفظ جمع هميشه دلالت بر کثرت افراد نمي کند چه بسا لفظ جمع مي ايد اما مراد يک نفر است که مصاديق آن در قرآن فراوان است از جمله آيه مباهله است که در خصوص حضرت زهراء عليها السلام با لفظ« نسائنا» آمده است که به صورت جمع آمده است درحالي که مصداقش يک نفر است
يا « الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَآءُ » آل عمران / 181 . آنها كه گفتند : « خدا فقير است ، و ما بى نيازيم ». گوينده اين كلام حيى بن أخطب است . عكرمه و سدّى و مقاتل و محمّد بن اسحاق گفته اند : او فِنْحاص بن عازوراء است که جمع آمده اما اين شخص يک نفر است
يا در آيه ديگر چنين آمده است:
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ آل عمران /173
اينها كسانى بودند كه (بعضى از ) مردم ، به آنان گفتند : « مردم ( لشكر دشمن ) براى (حمله به) آمده ا ند . . .»
مراد از كلمه (الناس) عبد القيس است.
خازني در باره مصداق « الناس» مي نويسد :
أنه نعيم بن مسعود الأشجعي فيكون اللفظ عاماً أريد به الخاص وإنما جاز إطلاق لفظ الناس على الإنسان الواحد لأن ذلك الواحد إذا فعل فعلاً أو قال قولاً ورضي به غيره حسن إضافة ذلك الفعل والقول إلى الجماعة وإن كان الفاعل واحداً فهو كقوله تعالى : « وإذ قتلتم نفساً » والقاتل واحد والوجه الثاني أن المراد بالناس الركب من عبد القيس قاله ابن عباس ومحمد بن إسحاق .
البغدادي الشهير بالخازن ، أبو الحسن علاء الدين علي بن محمد بن إبراهيم بن عمر الشيحي (678 - 741هـ، 1280 - 1341م).، تفسير الخازن المسمى لباب التأويل في معاني التنزيل ، ج1، ص 453 ، ناشر : دار الفكر - بيروت / لبنان - 1399هـ ـ 1979م .
أن هذا القائل هو نعيم بن مسعود كما ذكرناه في سبب نزول هذه الآية ، وإنما جاز إطلاق لفظ الناس على الانسان الواحد .
الرازي الشافعي ، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ) ، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، ج 9 ، ص 81، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1421هـ -
نکته ديگر اينکه در چنين مواردى خداوند متعال ، مى‌خواهد فضيلت و منقبت امام على (ع) را نشان دهد ؛ چنان كه مرسوم است كه گاهى براى بزرگداشت يك نفر لفظ جمع به كار مى رود و از يك نفر به صيغه جمع حكايت مى‌كند تا از آن چه انجام داده به بزرگى ياد نموده و ديگران را يه آن عمل تر غيب نمايد ؛ آلوسي در اين باره مي‌نويسد :
وذكر علماء العربية أنه يكون لفائدتين : تعظيم الفاعل وأن من أتى بذلك الفعل عظيم الشأن بمنزلة جماعة كقوله تعالى : «إن إبراهيم كان أمة» ليرغب الناس ‌ فى الاتيان بمثل فعله وتعظيم الفعل أيضا حتى أن فعله سجية لكل مؤمن وهذه نكتة سريعة تعتبر فى كل مكان بما يليق به
علماي عربيه براي اين كار دوفائده را ذكر نموده اند .
1. تعظيم فاعل براي اين كه اين فعل مهم را انجام داده است ، همان گونه كه خداوند در حق ابراهيم فرمود : بدرستي ابراهيم يك امة بود . بخاطر ترغيب مردم در انجام مثل اين عمل.
2- بزرك جلوه قرار دادن فعل تا اين عمل او الگو براي همه مومنين باشد ...
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، ج 6، ص168 ، ناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
33 | محمد | | ١١:٢٤ - ١٥ مرداد ١٣٩٤ |
سلام عرض میکنم خدمت دوستان عزیز.خسته نباشید.بزرگواری کنید مناظره رو به صورت متن دربیارید تابتونم بخونیم چون دانلود این مناظره برا بعضیا مقدورنیست باتشکر.یاعلی
34 | مجید | | ١٩:٢٠ - ٠٢ آبان ١٣٩٤ |
آقای وهابی حرف خدا همون حرف پیامبر است .
یعنی حدیثی که از پیامبر است یعنی حرف خداست.
35 | مجید | | ٢٠:١٣ - ٠٢ آبان ١٣٩٤ |
میشه چند دلیل از الهی بودن تمام امامان مخصوصا بعد از امام علی(ع) رو باسند صحیح بگید؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
در اين خصوص به اين آدرس رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
36 | حسین | | ١٢:٣٥ - ٢٨ اسفند ١٣٩٩ |
سلام مناظره خوبی بود همین که آنها سخن پیامبر الهی وحجت نمی دانند باطل بودن مذهب آنها مشخص است چون سخن پیامبر وحی است وزمانی که پیامبر اسلام از جانب خداوند ولی بعد از خودش را مشخص کرده وخداوند فر موده ای پیامبر اگر این کار نکنی دین را کامل نکردی پس اثبات می کند جانشین پیامبر خلیفه الهی خداوند هست ثانیا آقای خالد انصاری در پایان مناظره باید به سوالات آقای ابوالقاسمی پاسخ می دادند نه اینکه سوال جدید مطرح کنند وسپس مناظره پایان بدند
37 | رضایی | | ٢٠:٥٩ - ٢٣ تير ١٤٠٢ |
درود خداوند بر استاد ابوالقاسمی برادر مومنم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها