2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)
کد مطلب: ٦١٣٥ تاریخ انتشار: ٠٣ آبان ١٣٩٣ تعداد بازدید: 79149
فتنه وهابیت » شناخت وهابیت
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)

هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري مي رسد.
مفتيان وهابيت كه روزي فتوا به كفر شيعه و روزي تحريم دعا براي پيروزي حزب الله لبنان و... مي دهند، هر روز با افاضاتشان پرونده درخشان خود را درخشان تر و طبل رسوايي خود را شهره آفاق مي سازند.
اما اين بار سخنان مفتي اعظم عربستان عبدالعزيز آل الشيخ يادآور فتواي شريح قاضي است كه با جملات خود امام حسين را محكوم و يزيد را مبراي از هر خلاف شرعي دانسته است.
آري صف بندي سپاه سيد الشهداء و يزيد تا روز قيامت برپاست.
كل يوم عاشوراء وكل ارض كربلاء
* * *

* * *

Get the Flash Player to see this player.

لينك دان لود



لينك مربوط به فيلم موردنظر در سايت يوتيوب:
http://www.youtube.com/watch?v=v0Yoeg7k1s4

مفتي اعظم عربستان شيخ عبد العزيز آل شيخ در برنامه زنده كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:

زمان پرداختن به اين امور گذشته و زمان آن سپري شده است . آنها گروهي بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براي خود كردند و شما هم هر چه كرديد براي خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.

بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.

حسين و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.

شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته اند ...

ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده؛ و حسين را نصيحت كرد ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين اين نصيحت ها را نپذيرفت... و خدا هم هر آن چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولي با اين وجود ما براي حسين از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...

اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين هر اشتباهي كرده براي خود كرده...

عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد. و قيام و سركشي عليه او نيز حرام مي باشد. و از همين رو خروج و قيام حسين عليه يزيد حرام بود...

ما مي گوييم: حسين در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...

و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.

* * *
متن عربي:

يا اختي هذه امور مضت و تاريخ مضي تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون.
بيعة يزيد بن معاويه بيعه شرعية أخذها أبوه له في حياته فبايعه الناس و قبلوا بيعته و لما توفي امتنع الحسن و الحسين بن علي و ابن الزيبير عن المبايعه.
و امتناع الحسين وابن الزبير عن المبايعه كانوا بذلك رضي الله عنهما غير مصيبين. لأن بيعة يزيد بيعة شرعية و بيعة اُخذت له في حياة أبيه و أعطاهم نصب عينهم. ولكن الله حكيم عليم فيما قضي وقدّر. تلك أمة مضت.
والله إني ما أحب أن تكتب عنّي هذه المسأله. هذه المسائل مضي و التواريخ كلها تحكي القضيه بأساليب مختلفة. فمن التواريخ من يقول: ... هذه المسائل مضت. مضي يزيد و مضي الحسين ولهم أكثر من ألف و... سنة مضت...
لكن اعتقد أن يزيد بن معاوية: بيعته، بيعة شرعية؛ و أن الحسين رضي الله عنه و أرضاه نصح أن لا يخرج الي العراق و لا يقبل من دعاه الي البيعة. حذّره ابن عباس و ابن عمر والفرزدق. و كبير من الصحابة حذّروه من الخروج الي العراق. أن الخروج لا يؤدّي لمصلحة. لكن رضي الله و أرضاه ما قبل... والله قدّر ما قدّر وقضي ما قضي و اذا نفذ القضاء ل..
لكننا نترضي الحسين و نسئل العفو عن الجميع ولله فيما قضي وقدّر حكمة لا نعلمها...
ما الفائدة من هذا المطلب؟ الحسين أخطأ ما أخطأ...
اهل السنة والجماعة عقيدتهم وجوب الانقياد لمن بويع وإن من بويع و اجتمعت الكلمة عليه وجب علي الجميع السمع و الطاعة له. وحرم الخروج عليه. حرم الخروج للحسين رضي الله عنه و أرضاه...
نقول: الحسين رضي الله عنه وأرضاه في خروجه كان الأمر خلافا مع عقيدته و كان عدم الخروج أولي. والبقاء هو الأولي والدخول فيما دخل الناس هو أولي. لكنه كره عما قيل إن العراق كله معك...
أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
والحقيقة أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.

* * *
در پايان خوب است كه نظر اين مفتي اعظم (عبدالعزيز آل شيخ) را با مفتي اعظم سوريه (احمد بدرالدين حسون) در مورد امام حسين (ع) مقايسه كنيد.
بخشي از سخنان وي تحت عنوان «
كتمان حقايق عاشوراء... » (چرا عاشورا را ساليان سال از ما پنهان مي كنند ؟ علت تنها ترس از شيعه شدن مردم است !!!) را به همراه فيلم سخنراني وي در لينك ذيل مي توانيد مشاهده نماييد.


Share
41 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر شما به هيچ صراطي مستقيم نيستيد !!!! مطاعن معاويه بيش از آن است كه قابل شمارش باشد اگر قرار باشد همه آنها را بنويسيم بيش از هزار صفحه مي شود حال كه شما خود طالب بهتر شناختن معاويه هستيد (با اجازه مسولان محترم سايت ولي عصر (عج))تعدادي از آنان را ذكر مي كنم هر چند كه اعتقاد دارم وقت من با ارزش تر از ان است كه براي بحث در مورد افرادي چون معاويه به هدر رود اگر منصف باشيد كه حق را خواهيد پذيرفت وگرنه همان بهتر كه در قيامت با معاويه محشور شويد . 1- معاويه و شرابخواري : عبدالله بن بريده مي گويد:من و پدرم نزد معاويه رفتيم او دستور داد طعام آوردند ميل کرديم سپس مشروب آوردند و معاويه تناول کرد و به پدرم نيز تعارف و تقديم کرد. پدرم گفت: از آن روزي که پيامبر اکرم(ص) آن را حرام کرده من ان را نياشاميدم.(مسنداحمد ج5ص 347) 2- معاويه و نسبت دادن زياد به ابوسفيان : يكي از سنت هاي جاهليت اين بود كه فرزندان نامشروع را به خود نسبت مي دادند به سبب اين سنت زشت جاهلي گاه پيش مي آمد كه چندين نفر بر سر نسبت دادن يك فرزند نامشروع با هم اختلاف پيدا مي كردند . پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم)با مبعوث شدن به نبوت به شدت با اين سنت زشت به مقابله پرداخت و با وضع كردن قاعده فراش مقرر داشت: فرزند به پدر و مادر قانوني ملحق مي شود و نصيب زناكار سنگ است ( الولد للفراش و للعاهر الحجر)اين قاعده بدين معنا است كه فرزند نامشروع به هيچ عنوان به فرد زناكار ملحق نمي شود معاويه بر خلاف اين قاعده مسلم اسلامي بر اساس سنت هاي جاهليت زياد را تماما به ابوسفيان زناكار ملحق كرد و او را زياد بن ابوسفيان ناميد . تا زمان حكومت بني اميه او را زياد بن ابوسفيان مي ناميدند اما با سرنگوني بني اميه و روي كار امدن بني عباس مجددا او را زياد بن ابيه يا زياد بن سميه ناميدند (قابل توجه اقاي عمر كه مي گويد معاويه با اسلام آوردن از جاهليت دور شده است) 3- معاويه و حديث لا اشبع الله بطنه ابن عبّاس مي‏گويد: كودكي صغير بودم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد. خودم را پشت دري مخفي كردم. حضرت به پشتم زد و فرمود: برو به معاويه بگو به نزد من بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. مجدّدا مرا فرستاد و چون برگشتم گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. حضرت فرمود: (لا اشبع اللّه بطنه). يعني خدا شكمش را سير نكند. او به خاطر همين نفرين پيامبر (ص) به مرض گرسنگي مفرط مبتلا گشت و هرگز از كنار سفره سير بلند نشد بلكه مي گفت خسته شدم اما سير نشدم .(صحيح مسلم جلد چهارم صفحه 2010 مقدمه سنن نسائي صفحه 7 شرح نهج البلاغه ابن ابوالحديد جلد چهارم صفحه 55) 4-معاويه و سب و لعن حضرت علي عليه السلام معاويه خوب مي دانست كه تا خاطره تقوا پرهيزكاري وعدالت حضرت علي (ع) باقيست كسي براي او ارزشي قائل نخواهد شد بدين جهت براي نابود كردن نام امير المومنين دستور داد در تمام نمازها و همه اعياد آن حضرت را بر روي منابر لعن كنند آدرس: صحيح مسلم جلد هفتم صفحه 120 ربيع الابرار جلد دوم صفحه 179 مسند احمد بن حنبل جلد اول صفحه 226 (اگر آقاي عمر نگويند احمد بن حنبل و مسلم و .... هم بي سوادند) . 5- معاويه و اقدام براي محو نام پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم ): معاويه در جلسه اي به مغيره بن شعبه گفت: به خدا قسم تا زنده هستم سعي و تلاش مي كنم تا نام محمد را محو و به خاك بسپارم ادرس:شرح ابن ابي الحديد جلد 5 صفحه 129 (به نقل از الموفقيات زبيربن بکار) هنگامي که بيهقي( از دانشمندان بزرگ اهل سنت) شنيد بعضي ميگويند :معاويه در اثر جنگ با علي(عليه السلام)از ايمان خارج شد،گفت:خيرمطلب چنين نيست،چون معاويه مومن نبوده و داخل در ايمان نشده بود،تا از ان خارج شود،بلکه در زمان پيامبر(صلي الله عليه واله وسلم) از کفر به نفاق امد_يعني جز منافقين شد_و پس ازرحلت پيامبر به کفر اصلي برگشت ادرس:الکامل (الطبري)جلد 2 صفحه 204 باب 27 فصل 2 الکني والالقاب جلد 2 صفحه 114 (ان المعاويه خرج...). اگر چه كه اين مقدار از مطاعن معاويه قطره اي از درياي مطاعن او هم نمي باشد اما براي رد سخنان اقاي عمر و اثبات فسق معاويه كافي مي باشد . 0 حال اين شما و اين شخصيت معاويه ايا وقت آن نرسيده است كه دست از لجاجت برداريد و از تمجيد چنين انسان منافقي دست برداريد (افلا تعقلون)
42 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢١ فروردين ١٣٨٨ |
جناب پاسخ به شبهات متاسفم شما نه تنها صلاحيت پاسخگوئي نداريد بلكه اصل شبهه هستيد!
43 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٨ |
نوشته اند : ابن عبّاس مي‏گويد: كودكي صغير بودم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد. خودم را پشت دري مخفي كردم. حضرت به پشتم زد و فرمود: برو به معاويه بگو به نزد من بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. مجدّدا مرا فرستاد و چون برگشتم گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. حضرت فرمود: (لا اشبع اللّه بطنه). يعني خدا شكمش را سير نكند. او به خاطر همين نفرين پيامبر (ص) به مرض گرسنگي مفرط مبتلا گشت و هرگز از كنار سفره سير بلند نشد بلكه مي گفت خسته شدم اما سير نشدم .(صحيح مسلم جلد چهارم صفحه 2010 مقدمه سنن نسائي صفحه 7 شرح نهج البلاغه ابن ابوالحديد جلد چهارم صفحه 55) شما را به الله اين مرد كه در روايت توصيف شده پيامبر است ?!!و آيا پيامبر اين همه بيرحم و بي وجدان بوده كه به يك انسان ( حتي اگر مسلمان هم به حسابش نياريم ) كه غذا خوردنش طول كشيده و اصلا پرخور بوده پشت سرش دعاي شر كند و نفرينش كند ؟! اين كجاي قرآن نوشته شده كجا در اسلام اين حرف آمده كه پرخورها را پيامبر لعن كند پيامبري كه اسوه براي همه مومنين معرفي شده ! يعني زياد خوردن گناه كبيره است ؟! اصلا مگر گناه كبيره توبه و جبران از طرف الله تعالي برايش معين نشده ؟ مگر پيامبر قرآن نميدانسته ؟مگر پيامبر اكرم در قرآن به فردي رئوف و مهربان ...و داراي خلق عظيم معرفي نشده ؟! اين روايت اگر كار منافقان كافر نيست پس كار جهود است و اما : كسي نگفته علي با عثمان جنگيده و علي طرفداري هم نكرده بلكه علي با تصميمات عثمان در مورد برخورد با كارگزارانش مخالف بوده و اعتقاد به عزل آنها داشته است و با عثمان بحث داشته و از نظر خود صلاح كار را در عزل كارگزاران و حاكمان منصوب شده بوسيله عثمان ديده است و هنگام محاصره خانه عثمان علي به منزلش آب رسانده و حتي وقتي منافقان اجازه ندادند علي گفت اين كار شما نه كار مومنان است نه كافران چون كافران هم آب و طعام را از دشمنان خود دريغ نميدارند .... و علي حسن و حسين را نگهبان منزل و حافظ جان عثمان كرده است عثمان بجز يك بار كه از علي پيروي كرده كه بعد متوجه ميشود راي خودش صحيح است با اين كار موافقت نميكند و پيشنهادات علي را در اين باره نميپذيرد و تا لحظه مرگش بر راي خود استوار ميماند و نه حاضر ميشود حاكمان منصوب شده را عزل كند و نه خود از خلافت كنار برود عثمان اعتقاد كامل به نفاق شورشيان داشت و علائم و نشانه هاي منافقان در قرآن بيان شده و به پيامبر امر شده با آنها مقابله كند و صدق سخن عثمان با آنچه شورشگران منافق از خود نشان دادند آشكار شد ؛ آنها آب و طعام را بر عثمان و زن و فرزندان و غلامانش بستند ؛ بر منزل همسايه عثمان بالا رفته به داخل منزلش شبيخون زدند ؛ مقابل چشم زن و فرزندانش در حاليكه قرآن مقابلش باز بود به او توهين كردند با شكنجه او را به قتل رساندند اول با عمودي بر پيشاني اش زدند و بيهوشش كردند سپس با شمشير سينه او را شكافتند ؛ چند انگشت همسرش را قطع كردند ام المومنين ام حبيبه كه به كمك عثمان شتافته بود در معرض قتل قرار گرفت تمام اموال منزل عثمان را غارت كردند ... سپس از منزلش بيرون زدند و به عمارت بيت المال رفته تماما بيت المال مردم مسلمان را غارت كردند ؛ مردم را با پرتاب سنگ از مسجد بيرون كردند.... بعد چه ميشود: علي به خلافت ميرسد دو كار ميكند: 1- عزل همه حاكمان منصوب شده قبلي از امارات 2- تشكيل سپاه جنگي از كثيري از همين منافقان فتنه جوي قاتل براي جنگ و براندازي معاويه . يادتان باشد تعدادي از آن اصحاب و مومنان راستين كه اصرار به خلافت علي داشتند و دست بيعت در دست او نهادند در ابتداي كار با تصميمات عجولانه علي كنار كشيدند و به صف ام المومنين عائشه و اصحاب همراهش كه از مكه آمده بودند براي اصلاح امور مومنين و اجراي حكم الهي قصاص بر مفسده جويان قاتل (نه به جنگ علي) پيوستند . علي ابن ابيطالب خود بارها گفتند: من براي شما وزير باشم بهتر است برايتان از اينكه بر شما امير باشم . و حقا كه در مورد خود درست گفتند ؛ همين منافقان فتنه جوي قاتل بعدها علي را به فتنه و مصيبت جنگ و مسلمان كشي مبتلا كرده او را تنها گذاشتند ، علي از دست آنها در نهج البلاغه ناليده ؛ در پايان هم گروهي به نام خوارج كه از سپاهش جدا شدند و نتيجه تصميمات ايشان است او را به قتل رساندند ؛ در اين ميان معاويه پيروز شده و حكومت مسلمانان بوسيله او تداوم يافت ؛ معاويه حتي اگر شرابخواره و ميگسار و سگ باز هم باشد كه خللي بر ايمان و اسلام او وارد نميكند در شناخت دوست و دشمن و قدرت اداره امور مسلمين تحت حكومت خود و ايجاد وحدت و انسجام تواناتر از حضرت علي ابن ابيطالب با آن ايمان ؛ تقوا ؛ اخلاق و شجاعتش بوده است نوشته اند: اگر شما واقعا سني هستيد در كدام سيره خلفاي راشدين حكومت به سبك معاويه را مشاهده ميكنيد؟آيا حكومت موروثي حكومت ايده آل خلفاي راشدين بوده است و اگر اين گونه است چرا ابوبكر عمر و يا عثمان حكومت را به فرزندان خود نداده اند؟مطمئنا حكومت ايده آل همه مسلمين حكومت صالحين است جواب: شما بايد اول حكومت صالحين را تعريف كنيد ؛ علي ابن ابيطالب حاكمي صالح بود ند ولي چكار ميشود كرد وقتي نميدانيم و يا نميتوانيم با جمعي بزرگ از افراد ناصالح چكار كنيم و چگونه اداره شان كنيم و بر آن اصرار داريم ؟! مسلم كه حكومت ايده آل همه مسلمين حكومت صالحين است و اين صالحين تنها به يك نفر و چند نفر حاكم صالح برنميگردد ؛ امت هم بايد صالح باشند و اگر نيستند حاكمان آنها را به سمت صلاح و شايستگي هدايت كنند . همين ابوبكر و عمر و عثمان هم كه اينجا ميگوئيد حكومتشان موروثي نبوده شيعيان با دهها دليل ديگر سعي ميكنند حكومت آنها را نامشروع معرفي كنند هر چند هميشه موروثي بودن حكومت خللي به اصل حاكميت صالحين وارد نميكند ؛ چه بسا يك خاندان بزرگ صالح باشند و قدرت اداره امتي را داشته باشند ؛ امامان منصوب به شيعه هم كه امامتشان انتصابي و موروثي است ؛ اين را چه ميگوئيد ؟ از نظر شما شيعيان مرگ گوارا است اما فقط براي همسايه !؟ والسلام علي من اتبع الهدي- قرآن همه برادران را به الله ميسپارم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است مشخص كنيد كه شما سني هستيد يا خير ؛ اگر سني هستيد ، چاره اي جز قبول روايات صحيح مسلم نداريد(اجماع علماي اهل سنت بر اين است كه تمام روايات صحيحين از كلام رسول خدا است) ؛ و اگر سني نيستيد ، لابد شيعه هستيد !كه اينگونه از معاويه دفاع مي كنيد !!!
2- ظاهرا شيپور را از طرف گشادش گرفته ايد !!! نمي گوييد كه اين چه شخصي است كه سه بار شكم را بر دستور رسول خدا (ص) مقدم مي كند و مي گوييد اين چه پيامبري است كه نمي گذارد معاويه يك شكم سير غذا بخورد !!!
3- در مورد عثمان نگفتيد كه كسي كه با عموم آهن بر او زد چه كسي بود ؟ (طبق روايات اهل سنت محمد بن ابي بكر !!!)
4- نگفته ايد كه كسي كه در جلوي زن و همسر به او اهانت كرد چه كسي بود ؟ (طبق روايات اهل سنت محمد بن ابي بكر)
5- نگفته ايد كه كسي كه او را با چاقو زد چه كسي بود ؟(طبق روايات اهل سنت عمرو بن الحمق از صحابه و اهل بيعت شجره!!!)
6- نگفته ايد كه عثمان وقتي به همسرش جسارت كردند ، هنوز بيهوش نشده و قرآن مي خواند !!! اما حتي از همسرش دفاع لفظي هم نكرد !!!
7- ساير مطالب را هم بدون مدرك ذكر كرده ايد !!! و تنها و تنها داستان سرايي كرده ايد .
8- فرموده ايد « معاويه حتي اگر شرابخواره و ميگسار و سگ باز هم باشد كه خللي بر ايمان و اسلام او وارد نميكند »!!! معلوم شد كه ايمان صحابه در نظر اهل سنت چيست !!!
9- در مورد سخنان امير مومنان «من براي شما وزير باشم...»‌در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است .
10- امير مومنان علي بن ابي طالب حتي اگر اشتباه كرده باشد ، باز خروج بر او خروج بر امام زمان است و حكم چنين كسي قتل !!! و طبق روايات اهل سنت كسي كه بر امام زمان خويش خروج كند ، بازگشت به زمان جاهليت (قبل از اسلام) داشته است .
11- ابن حجر عسقلاني از بزرگترين علماي اهل سنت ، صريحا به اين مطلب اقرار كرده و مي گويد هر كس با علي جنگيد ، خروج بر خليفه و امام زمان خويش كرده است !!!
12- چنان وانمود كرده ايد كه حكومت موروثي يزيد ، به خاطر اين است كه وي شخصي صالح بوده است !!! بهتر است نظر صحابه و تابعين را در مورد يزيد در آدرس ذيل نگاهي كنيد ، تا ديگر چنين سخن نگوييد «مابون ، شارب خمر ، ميمون باز ، ناكح اخت و ام و....»:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5044
13- فرموده ايد به نظر ما مرگ براي همسايه است ، زيرا ما امامت را موروثي مي دانيم !!! خير ما امامت را تنها به دستور خداوند مي دانيم ؛ اما خداوند تنها اين افراد را از اين خاندان برگزيد و حتي غير آنها از اين خاندان حق امامت ندارند . (و اين مطلب را اهل سنت نيز قبول دارند كه رسول خدا فرمود تعيين جانشين تنها به دست خدا است .)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
44 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٢ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام
جناب عمر براي بار سوم
بنده هنوز منتظر جواب شما هستم .

يا علي مولا
45 | سيد عليرضا | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢٣ فروردين ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم. لعنه الله علي القوم الظالمين. آقاي عمر. اول اينكه من از سايت عقيده سوالي پرسيدم كه چون توانايي جواب به انرا نداشتند به ان پاسخ ندادند. باز هم ميگويم.اگر برايتان از صحيح بخاري و مسلم روايت بياوريم ميگوييد ضعيف است اگر از قران باشد ميگوييد اينهم ضعيف است اگر خود پيلمبر بيايد(كه جانشين بر حقش مهدي(عج) بگويد ميگوييد اين فرد ضعيف استت و.... (((((((((لطفا پــــــــــــــــــــــــــاســــــــــــــــــــــخ اين سوالات مرا بده اقاي عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــر)))))) و اگر ندادي كه قطعا نمي تواني بدهي..........................................................نشانه بر حق بودن ماست البته اگرنگويي اين ها ضعيف است كه باز هم خواهي گفت ضعيف است.......!!!!!! 1- مسلم در صحيح خودش ج 6 ص22 و بيهقي در سنن خودش ج 8 ص 156آورده: من مات و ليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية . 2-فاطمة بضعة من فمن أغضبها أغضبني . صحيح البخاري: ج4 ص210 (ص710، ح3714)، كتاب فضائل الصحابة، باب 12، باب مناقب قرابة رسول الله و ج 7 ص 219 (ص717 ح3767)، كتاب فضائل الصحابة، باب 29، باب مناقب فاطمة (س) 3-فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبكر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابكر فلم تزل مهاجرته حتى توفّيت » . صحيح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، كتاب الخمس ، باب 837 ، ح‏1265 . « فوجدت فاطمة على ابى بكر فى ذلك فهجرته فلم تكلّمه حتّى‏ توفّيت . » همان ، ج 3 ، ص 252 ، كتاب المغازى ، ب 155 غزوه خيبر ، حديث 704 . و صحيح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، كتاب الجهاد و السير ، باب 15 ، ح 52 . ‏چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاك سپرده شد ؟ « فلمّا توفّيت دفنها زوجها علىٌّ ليلاً ولم يؤذن بها أبابكر وصلّى‏ عليها . » همان . ‏چرا چنانكه بخارى نقل كرده : نيمه شب دفن گرديد ؟ همان . ‏ پس نکنه نعوذ بالله حضرت فاطمه(س) به مرگ جاهليت شهيد شدند؟آري؟ 4-فلما توفي رسول اللّه قال ابوبکر: أنا ولي رسول اللّه، فجئتما تطلب ميراثک من ابن أخيک ويطلب هذا ميراث إمراءته عن أبيها، فقال ابوبکر قال رسول اللّه: ما نُورث ما ترکنا صدقة، فرأيتماه کاذباً آثما، غادراً خائناً، واللّه يعلم اِنه لصادق بارّ راشد تابع للحق ثم توفي ابوبکر وأنا ولي رسول اللّه ـ صلي الله عليه و سلّم ـ وولي أبي بکر فرأيتماني کاذباً آثما غادراً خائناً.(. صحيح مسلم 3: 143 کتاب الجهاد ـ باب حکم الفيء ـ بخاري، کتاب النفقات، باب حبس نفقه الرجل قوت سنته علي اهله و کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة، باب ما يکره من التعمق و التنازع و کتاب الفرائض، باب قول النبي لا نورث و کتاب الخمس باب فرض الخمس.) 5-حين توفي اللّه نبيه ـ أنَّ الانصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة وخالف عنا علي والزبير ومن معهما.» هنگام رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله و سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگي در سقيفه بني ساعده گِرد هم آمده، و حضرت علي و زبير و همراهان آنان نيز با ما مخالف بودند،. صحيح بخاري 8: 26 ـ کتاب المحاربين، باب رجم الحبلي. 6-صحيح البخاري ، ج 4 - ص 208 . رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السّلام فرمود : آيا خرسند نيستى از اين كه منزلت تو در نزد من ، مساوى با منزلت هارون عليه السّلام در نزد موسى عليه السّلام باشد ؟ . و صحيح البخاري ، ج 5 - ص 129 . هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عازم جنگ تبوك شد حضرت على عليه السّلام را به جانشينى خود در مدينه تعيين فرمود . حضرت على عليه السّلام كه چنان انتظارى نداشت به عرض مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشت : آيا مرا به جانشينى خود در ميان زنان و فرزندان، معين مى‏فرمائى ؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ فرمود : آيا خرسند نيستى از اينكه منزلت تو نسبت به من ، برابر منزلت هارون عليه السّلام نسبت به حضرت موسى عليه السّلام باشد و از هيچ جهتى ميان تو و او تفاوتى نيست ، تنها تفاوت آن است كه پيغمبرى پس از من مبعوث نمى‏شود . و صحيح مسلم ، ج 7 - ص 120 . سعيد بن مسيّب از عامر بن سعد بن ابى وقّاص از پدرش روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به حضرت على عليه السّلام فرمود : منزلت تو در نزد من ، برابر با منزلت هارون عليه السّلام در نزد حضرت موسى عليه السّلام است ؛ جز اين كه پيغمبرى پس از من مبعوث نمى‏شود . سعيد بن مسيّب گفته است : آرزويم اين بود كه اين حديث را خودم از سعد بشنوم ، در ملاقاتى كه با سعد دست داد حديث مزبور را كه از عامر شنيده بودم به اطلاع او رسانيدم . سعد گفت : آرى ، «حديث منزلت» را خودم شنيده‏ام سپس دو انگشت را ، يكى در گوش راست و ديگرى در گوش چپ گذاشت و گفت : آرى ! با اين دو گوش ، حديث منزلت را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيده‏ام و اگر بر خلاف آنچه شنيده‏اى ، شنيده باشم ، اميدوارم شنوائى هر دو گوش را از دست بدهم ! . .و در يكى از روزها، معاوية بن ابى سفيان به سعد بن أبي وقاص دستور داد تا به حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام ناسزا بگويد ! سعد از دستور او سرپيچى كرد . معاويه از وى پرسيد : چرا على را آماج ناسزا و دشنام نمى‏سازى ؟ سعد گفت : به دليل‌ آن كه كه سه خصلت از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در شأن على عليه السّلام شنيدم كه با توجه به آن ها ، هيچگاه به سبّ و دشنام آن حضرت ، اقدام نمى‏كنم و هر گاه يكى از آن ها براى من بود ، بهتر و ارزنده‏تر از شتران سرخ مو كه در اختيار من باشد ، به شمار مى‏آوردم . 1. در بعضي از جنگ‌ها رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حضرت على عليه السّلام را به جانشينى خود ، در مدينه باقى گذاشت و حضرت على عليه السّلام به عرض رسانيد : يا رسول الله ! مرا به خلافت بر زنان و كودكان موظّف مى‏دارى ! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ او ، فرمود : آيا خرسند نيستى از اين كه منزلت تو نسبت به من ، همانند نسبت و منزلت هارون عليه السّلام ، به حضرت موسى عليه السّلام باشد ؛ با اين تفاوت كه پس از من پيغمبرى مبعوث نمى‏شود ؟ 2 . در روز جنگ خيبر ، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم ، مى‏فرمود : پرچم اسلام را به دست كسى به اهتزاز مى‏آورم كه خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خدا و رسول هم ، او را دوست مى‏دارند ! از شنيدن اين سخن همه ما در انتظار چنان عطيّه‏اى بوديم و دست ها از آستين بيرون آورده تا پرچم اسلام را در اختيار بگيريم ، همان زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود : على را به حضورم بياوريد . على عليه السّلام را در حالى به حضور حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله دعوت كردند كه حضرتش به درد چشم دچار بود ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مبارك را در چشم حضرت على عليه السّلام چكانيد ، ديدگانش شفا يافت و پرچم اسلام را كه يادبود نصرت الهى بود ، به دست او سپرد و از بركت وجود حضرت على عليه السّلام ، فتح و پيروزى نصيب اسلام شد . 3 . هنگامى كه آيه مباهله «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ » ( آل عمران / 61) نازل شد ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، حضرت على عليه السّلام و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام را به حضور طلبيد و فرمود : بار پروردگارا ! اينان اهل بيت من هستند . صحيح مسلم ، ج 7 - ص 120 – 121 و مقام هارون(ع) وَ اجْعَل لىّ‏ِ وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ هَارُونَ أَخِى‏ . و در آيه 35 فرقان آمده است : وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزيراً . وروايات ديگر شبيه علي ولي بعدي و غيره وغيره... به جاي اينکه بياي بگي"لطفا در مورد مطالب زير روشنگري كنيد و پيام مرا چاپ كني"اينارو جواب بده. ب : مقام خلافت : وَ وَاعَدْنَا مُوسىَ‏ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قَالَ مُوسىَ‏ لِأَخِيهِ هَرُونَ اخْلُفْنىِ فىِ قَوْمِى وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِين‏ . الأعراف / 142 . با تشكر
46 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٣ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر معلوم شد كه فقط در فكر حمايت كوركورانه هستيد و حقا كه بسيار خوب بلديد سفسطه كنيد . شما ابتدا در نظرات خود سعي داشتيد به طور كامل معاويه را از صالحين معرفي كنيد و حتي در يك نظر خود گفته بوديد دوست داريد با معاويه محشور شويد .اما حال كه با مدارك و اسناد معتبر (اهل سنت )مواجه هستيد باز هم دفاع !!!!! و اصرار بر عقائد نادرست خود داريد . يعني شما با اين همه دلائل و مدارك ذكر شده باز هم حاضريد با فردي با اين خصوصيات محشور شويد:( شرابخوار - ملعون پيامبر (ص) - بدعتگذار ( ترك تلبيه و نسبت دادن زياد به ابوسفيان و ....) دشمن پيامبر (ص) و آرزومند محو نام آن حضرت -آمر لعن بر جان رسول الله (ص))- كشنده نفس هاي محترم -پناهگاه منافقان و ملعونان .؟؟؟؟؟؟؟؟؟ در مورد اعمال عثمان كه باعث خشم مردم و شورش آنها بر عليه او شد هم بهتر است مطالعات خود را بيشتر كنيد . عثمان بزرگواران و پاكان را طرد كرد (ابوذر غفاري) و بيت المال مسلمين را اموال شخصي بني اميه قرار داد و ابلهان و ملعونان و مطرودان پيامبر (ص) را پناه داد . (حكم بن ابوالعاص و خانواده اوو فرزندان شرابخوار ابي معيط ) نكته: حكم بن ابوالعاص از سرسخت ترين دشمنان پيامبر (ص) به شمار مي رفت او در شهر مدينه پشت سر پيامبر (ص) به راه مي افتاد و با ادا و شكلك در آوردن آن حضرت را مورد تمسخر قرار مي داد به مرور زمان اين اداها و شكلك ها در او باقي ماند و به نوعي جنون كم عقلي دچار شد. يك روز هنگاميكه براي استماع سخنان خصوصي پيامبر (ص) با همسرانش به كنار خانه پيامبر آمده بود حضرت با چوب دستي به قصد او بلند شد و فرمود: كيست كه شر اين سوسمار را از سر من كم كند ؟ آنگاه با لعن كردن او ( لعنه الله عليك و علي في صلبك ) خطاب به او فرمود تو و خانواده ات حق نداريد در شهري كه من و خانواده ام زندگي مي كنيم ساكن شويد و آنها را به طائف تبعيد كرد هنگامي كه مروان متولد شد او را به نزد پيامبر (ص)آوردند تا به خاطر او آنان را از تبعيد بازگرداند اما حضرت با مشاهده مروان ضمن مخالفت با بازگشتن آنهافرمود: وزغ فرزند وزغ و ملعون فرزند ملعون است .. عثمان با به خلافت رسيدن با الطاف فراوان حكم و خانواده او را از طائف بازگردانده و آنها را خزانه دار و وزير و محرم اسرار خود كرد .
47 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر شما قبول كرديد كه حكومتي كه ايده آل همه مسلمين است حكومت صالحان است . خب اگر به نظر شما شرابخواري معاويه كه در قران كريم از اعمال حرام و از تير هاي شيطان شمرده شده است براي او نقصي به شمار نمي ايد !!!! آيا دزدي بيت المال و تبديل آن به كاخ هاي زيبا -گرسنه نگاه داشتن مردم- ظلم و كشتار بي گناهان هم براي او عيبي به شمار نمي رود ؟؟؟؟ و او را از صالح بودن خارج نمي كند ؟ آيا مسموم كردن نوه بزرگ پيامبر (ص)امام حسن مجتبي( ع) ( ربيع الابرار جلد دوم صفحه 438 مقاتل الطالبين جلد اول صفحه 20) هم براي او نقصي به شمار نمي رود؟ شما در نوشته قبلي اعتراف كرديد كه حضرت علي( ع) حاكمي صالح بوده است. آيا دستور به سب و لعن حضرت علي (كه طبق اعتراف خودتان انساني صالح بوده است ) هم جنايتي بزرگ براي او به شمار نمي رود؟ گفته بوديد حاكم تا خودش شراب مي نوشد و مردم را به نوشيدن آن دعوت نمي كند اشكالي ندارد !!!!! اين چگونه حاكم اسلامي است كه خودش اولين نفر حكم صريح اسلام را زير پا مي گذارد ؟؟ و آيا نوشيدن شراب توسط حاكم خود نوعي دعوت مردم به اين كار زشت نيست؟و اگر فردي از افراد جامعه شراب بنوشد مگر اين حاكم جامعه نيست كه بايد حد را بر او اجرا كند ؟ حاكمي كه خود شراب مي نوشد چگونه مي خواهد حد را بر ديگران اجرا كند؟؟ . به قول يك ضرب المثل قديمي : هر چه بگندد نمكش مي زنند واي به روزي كه بگندد نمك . شما كه گفته ايد دين اسلام با اجراي دستورات قران مي تواند حكومتي با ثبات تر از حكومت فراعنه مصر ايجاد كند !!!! ايا اين عمل به دستورات قران است !!!! ايا دستور به ترك تلبيه كردن - نسبت دادن زياد به ابوسفيان - كشتن محبان و دوستداران علي (ع) هم جنبه فردي دارد و ضررش به كسي نمي رسد ؟ سعي كرده ايد اسلام اوردن ام الحبيبه و ازدواج پيامبر (ص) با او را افتخاري براي معاويه بدانيد . نخير دوست عزيز !!! سخت در اشتباهيد اگر قرار باشد طبق استدلال شما پيش برويم بايد حي بن اخطب خيبري داراي بيشترين فضائل باشد چون پيامبر (ص) با دختر او صفيه ازدواج كرده است . اما سخنان شما در مورد فضائل معاويه !!!! شما مقداري از آن را براي ما ذكر كنيد تا ما بدانيم چه فضيلتي در معاويه موجود است .؟؟؟؟ مگر نه اين است كه وقتي در شام از نسائي پرسيدند از فضائل معاويه چه مي داني او گفت من براي معاويه فضيلتي نمي شناسم مگر حديث لا اشبع الله بطنه؟ و همين صحبت را علماي بزرگ اهل سنت همچون حاكم نيشابوري عبد الرزاق صنعاني نيز گفته اند . و حماني از علماي اهل سنت مي گويد معاويه علي غير مله الاسلام . معاويه بر ديني غير از اسلام بوده است ؟؟؟؟؟؟؟
48 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٨ |
ثبات سياسي فقط يك نشانه ؛ و نشانه ي بزرگي از حكومت صالحان است البته تا زماني كه آن ثبات هست ؛ حال ميخواهد فرعون باشد يا غير آنها . موسي وقتي طفلي بود در منزل يكي از فراعنه بزرگ شد و اگر آن فرعون شرابخواري و فسق و فجورش آسيبي به موسي ميرساند مسلم پروردگار اراده چنين كاري نميكرد همين فرعون ثبات سياسي كشورش را بر هم زد و آن به بندگي كشيدن موحدان بني اسرائيلي بود و در يك كلام طغيان در مقابل الله و يندگانش بود ؛ الله تعالي با ارسال موسي و هارون به راهنمائي و هدايت آن فرعون پرداخت و فرمان داد پيامبران در مقابلش استدلال كنند ؛ برايش چندين آيه يا معجزه فرستاد ؛ بلايائي بر آنها نازل فرمود تا بلكه دست از بني اسرائل بردارند و پروردگار در انجام اين كارها هدفش سرنگوني حكومت فرعون و بر هم زدن امنيت و ثبات سياسي كشور ( مصر) نبود بلكه فقط و فقط نجات بني اسرائيل از بندگي و بردگي ولي غرور و طغيان فرعون در مقابل الله و موحدين اجازه تسليم شدن نداد و تا آنجا پيش رفت كه شخصا به تعقيب بني اسرائيل پرداخت و در اين راه هم حكومتش را از دست داد هم جانش را و هم ثبات سياسي كشور مصر را از متزلزل كرد .فراعنه ي قبلي امت بزرگي به نام بني اسرائيل را در سزمين خود پناه دادند اين اگر صالح بودن نيست پس چيست ؟ يوسف كه از نژاد ديگري بود و موحد در مركز حكومت مصر زندگي كرد و با فسق و فجور آنها همراه نشد و عزيز مصر او را به مقام وزارت هم رساند اين ها همه نشانه هاي صالح بودن آن حاكميت است . حاكم شرابخوار تا زماني كه خود شراب ميخورد و ملتش را به شرابخواري فرا نميخواند و بر آن پافشاري ندارد و براي ترويج شراب و شرابخواري اعلاميه نميدهد و مقررات و قانون تدوين نميكند و زير دستانش را فقط به جهت شرابخور بودن يا نبودن نصب و يا عزل نميكند مسلم صالح است هر چند با شراب به خودش آسيب برساند . و حاكم نماز شب خوان هم صالح نيست وقتي امتش را به حال خود رها كند و در اصلاح و تدبير امورشان و آباداني سرزمينشان و ايجاد امنيت و رفاهشان و صلح و تفاهم ميان آنها و تعليم و تزكيه شان و قيام براي قسط و عدل ميان آنها ..بي تفاوت باشد و يا خودسرانه و بدون تدبير و بررسي خير و صلاح امتش تصميم گيري كند ..... دين هم براي همين آمده است و پيامبران براي همين ارسال شده اند ؛ دين اسلام بر اساس قرآن نه تنها ميتواند حاكميتي با ثبات سياسي فراعنه قبل از موسي بسازد بلكه چنان در اوج است كه ميتواند تا روز قيامت آن را در سطحي بسيار عالي نگهدارد ؛ اگر دين در ميان فراعنه و امتشان برقرار بود مسلم همين الان هم در جهان حكومت ميكردند . حضرت محمد قيام كرد براي امنيت و ثبات چگونه ؟ بازگشت دوباره مردم به دين الهي و پرستش تنها يگانه عالم و بدنبال آن فروپاشي بت پرستي و قبر پرستي و مال پرستي و مالدار پرستي و بندگي كردن و به بندگي كشيدن و كينه و عداوت و دشمني و خونريزي قبائل تا اينكه بتوان امنيت و قسط و عدل و صلح و تفاهم و تعليم و تزكيه و آرامش و آباداني و زندگي سالم را براي امت فراهم آورد تا مومنان پيرو كتاب الله قرآن هم بتوانند به پرستش پروردگارشان بپردازند و چنين حاكميتي را با اين ويژگيها تداوم بخشند . عثمان بر روي كسي شمشير نكشيد و به كسي دستور نداد شمشير كشي كنند ؛ كنج منزلش نشست در به روي خود بسته بود فقط ميگفت نه كسي را عزل ميكنم نه از خلافت كنار ميروم ؛ آيا چنين كسي را بايد كشت؟!!! معاويه بدون اينكه از او شكايتي داشته باشند بوسيله علي عزل شد قبول نكرد و دستور به جنگ و مقابله هم نداد ؛ علي لشكر جنگي آماده كرد به قصد جنگيدن با او و سقوطش و اما در هيچ كجاي دين اسلام نيامده كه بي توجهي و كم محلي كردن به پيامبر گناه كبيره است ؛ بسياري از مشركان مكه نه تنها به پيامبر كم محلي كردند و بي توجهي بلكه به آن حضرت فحش و ناسزا گفتند ؛ تمسخر كردند و بسيار اذيت و آزار رساندند همينكه شهادتين را گفتند پيامبر از تمام اعمال گذشته چشم پوشي كرد ؛ مسلمان كه جاي خود دارد ؛ معاويه اگر قبول كنيم كم محلي كرده باشد زيانش به خودش برگشته از الطاف و ارشادات رسول الله آن چند ساعت محروم شده است .همين و بس ! در عوض خواهرش ام حببيبه همسري رسول الله را با جان و دل پذيرفته است و از طرف پروردگار به ام المومنين ملقب شده است ؛ به هر حال زمان پيامبري حضرت محمد و نزول قرآن زمان مسابقه و سبقت گرفتن در ايمان و اسلام و جهاد و ايثار بوده با اموال و انفس و ثمرات و ....هر كس جهادي كوچك يا بزرگ كرده و از آن ديگري جلو زده حسابش را از الله ميگيرد چون با او معامله كرده است نه با پيامبر . همينجا كتابي دارم كه فراوان حديث دارد از پيامبر و اصحاب در فضيلت هاي معاويه ابن ابوسفيان . موفق باشيد بنده قصد رفتن از اين سايت را دارم اگر جوابي نوشتيد انشاء الله ميخوانم. والله خير و ابقي(طه-73)

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- آيا شما تضمين مي دهيد كه وقتي خليفه شراب خورد ، فتوايي كه سبب از بين رفتن نظم اجتماعي باشد ندهد ؟
مگر خبر نداريد كه معاويه دستور به كشتن عمرو بن الحمق صحابي ، حجر بن عدي ، محمد بن ابي بكر صحابي ، و... داد و به همين سبب عائشه هر روز او را نفرين مي كرد !!!
2- فرموديد تا زماني كه خليفه كاري انجام نداده باشد كه سبب از بين رفتن نظام باشد ، كسي حق مقابله با او را ندارد ! بر فرض كه اين توجيه شما صحيح باشد ؛‌ حتي اگر شراب بخورد كه عملي حرام است !!! عزل معاويه عملي حلال بود و اگر معاويه مخالفت نمي كرد ، سبب آشوب در نظام نمي شد ؛ يعني عزل معاويه في نفسه سبب اختلال نظام نشد ؛ بلكه مخالفت معاويه با اينكار سبب اختلال نظام شد .
3- ظاهرا از علت قتل عثمان خبر نداريد ؛ طبق روايات اهل سنت ، عثمان دستور داد تا عمار را آنقدر زدند كه فتق گرفت .
ابوذر را سوار بر شتري بي محمل به مدينه آورد به حدي كه گوشت پاي او در اثر جراحت از استخوان جدا شد !
ابو مسعود را آنقدر زدند كه دو دنده او شكست !!!
آيا لازم است حتما خود عثمان شخصا كسي را بزند ؟!!! تا به نظر شما صدق كند كه او مي خواست اختلال نظام شود ؟
4- گناهان كفار را قبل از اسلام ، با گناه معاويه بعد از اسلام قياس كرده ايد !!!
با اينكه اين مطلب خلاف اجماع مسلمين است ؛ مسلمانان مي گويند هر گناهي مرتكب شده باشد ، به سبب اسلام جبران مي شود ؛ اما بعد از اسلام چه چيزي گناهان معاويه را جبران كرد ؟
البته شما نفرين رسول خدا را نيز ناديده گرفته و به سوالات قبلي ما پاسخ نداده ايد .
5- ام حبيبه چند سال قبل از اسلام آوردن معاويه و ابوسفيان مسلمان شده و با رسول خدا (ص) ازدواج كرد !!! اين خود نشانگر گمراهي معاويه است كه با وجود اسلام آوردن خواهرش ، باز هم اسلام نياورد و با پيامبر مي جنگيد !!!
6- در مورد فضيلت هاي معاويه ، بهتر است بدانيد كه نسائي مي گفت : در فضيلت معاويه هيچ روايتي صحيح نيست جز روايت لا أشبع الله بطنه!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
49 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام به همگي

چند وقتيست كه ميخواهم جواب برادر خوبمان اقاي عمر را بدهم وليكن برادرانم اقاي سيد رضا, سيد عليرضا , سيد حسين و برادرن در پاسخ به شبهات با جوابهايشن اين قدرت و احتياج را از من ميگيرند .
اين بحث مرا يا اتفاقي بود كه بي مربوط به نحو بحث نيست و انشاء الله باعث انبساط خاطر نيز بشود , با اجازه از سروران گرامي .

<<<<در يك شب زمستاني در جمعي از افراد دانا و فرهيخته يكنفر يك پرتقال برداشت,,,,,
و گفت : اين پرتقال يكي از بهترين نعمتهاي دنياست ميوه ئي زمستانيست و ويتامين سي ان در جلوگيري از سرم خوردگي مفيد .
ديگري گفت اتفاقاً نوع شيرنش ان نيز بسيار نيرو افزاست .
سومي گفت ميوه خوش رنگيست و پوست ان بوي عطر خوبي دارد ما پوست انرا روي بخاري ميگذاريم و از بوي خوش ان لذت ميبريم .
چهارمي كه ميخواست ادعاي فضل كند قيافه جدي بخود گرفت و با صداي بلند گفت " در كتابي خوانده بودم كه جمعيتش 10,500000 نفره و پايتختش ليسبون است .

حالا برادر فاضل من جناب اقاي عمر كمي انصاف داشته باش " امام حسين طبق ايه مباهله و حديث زيبا و قوي و منافق كور كن كساء از اهل بيت ميباشد, منافقان كه ميخواهند ايشان را نعوذ بالله كوچك كنند از وي بعنوان صحابه نام ميبرند بابا شما ديگه از چه فرقه ئي هستيد كه ايشان را تابعي ميناميد ؟
اما موضوع خوارج و وجود انها ايا اين ميتواند در مقام حضرت علي ( ع ) پيش خداوند متعال تزلزي ايجاد كنند قاطعانه ميگويم نه . همانطور كه خواست عمر ابن حطاب بعد صلح حديبيه نيز خروج بر حضرت نبي ( ص ) بود و با تعدادي به اندازه 100 نفر به احتمال قوي بر حضرتش خروج ميكرد ,
خروج اصحاب نبي را از بيعت غدير درست در ساعات اوليه فوت حضرت النبي ( ص ) را فراموش كرديد .
و صدها سطر ديگر ,,,,,,,,,,,

ولي من هنوز براي رستگاري شما دعا ميكنم , حتي اگز يكي از فدائيان ان ملحد زاده منافق لندني باشي.
50 | سيد رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٤ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام . آقاي عمر همانگونه كه برادر بزرگوارم سيد حسين (مسبب آشنايي من با اين سايت وزين) فرمودند شما به طور كلي به راه سفسطه رفته ايد.بگذاريد اسناد روايي را كنار گذاشته و از موارد مورد توافق بحث را به پيش ببرم. همان گونه كه تاييد كرده ايد حكومت ايده آل حكومت صالحان است شما در جاي ديگر با چرخش 180 درجه اي با دفاع از اعمال مذموم معاويه كه مورد تاييد هيچ مسلمان راستيني نيست مدعي شده ايد كه چون معاويه حكومت مسلمين را با اقتدار سياسي اداره كرد حكومت بر حقي است و لابد علي بر حق نيست چون نتوانست بر توطئه هاي معاويه ملعون فائق آيد.حال يك سوال من را جواب گوييد آيا هزاران سال قبل از اسلام حكومت فراعنه مصر با اقتدار و ثبات سياسي به مراتب بيشتر از حكومت امويان اداره نميشد؟؟؟؟بعيد نميدانم كه بگوييد آنها هم از صالحين بودند . پس چه فرقي بين حاكم الهي و غير آن وجود دارد؟؟؟؟اينجا تناقض گفتار شما نمايان ميشود كه ابتدا بدون در نظر گرفتن سوابق فسق و فجور معاويه و به دليل اداره با ثبات جامعه از او دفاع كرده ايد و سپس فرموده ايد حكومت بايد امت را به سمت صلاح و شايستگي ببرد لطفا بگوييد آيا يك حاكم شرابخوار ميتواند امت را از شرابخواري منع كند؟؟و اگر اداره سياسي جامعه تنها ملاك واقع شود شما ميتوانيد از امپراطوران ظالم مصر و يونان و روم و لوط و ثمود نيز براي خود خليفه اي انتخاب كنيد و براي خود دليل بياوريد كه اعمال ناشايست خللي بر شايستگي اين افراد وارد نميكند . پس دين در كجاي كار قرار دارد و اصلا چرا محمد(ص) در برابر كفر قيام كرد؟؟؟؟ شما بدون جواب دادن به سوال اصلي من سعي در فرار از واقعيت داريد . فرض محال كه گفته هاي بدون سند شما را در مورد سپاهيان علي در جنگ با معاويه بپذيريم (باز هم تاكيد ميكنم فرض محال) چگونه حتي همكاري با كساني كه به روي خليفه مسلمين شمشير كشيده اند را تقبيح ميكنيد ولي جنگ تمام عيار با خليفه بعدي (علي(ع)) برايتان قابل دفاع است؟؟؟؟لطفا اين بار صريح جواب گوييد كه آيا شمشير كشيدن بر خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت كاري جايز است؟؟؟؟ در پايان كار خواسته ايد كه حكومت صالحان تعريف گردد . علي رغم ميل باطنيم مبني بر احترام به شما بايد بگويم سوال خنده داري است . گويي به زمان سقراط بازگشته ايم و ميخواهيم در باره تمييز حقيقت با سفسطه به بحث بنشينيم.در اين مورد بايد بگويم به منابع خودتان رجوع كنيد و فضايل علي و رذايل معاويه را بدون تعصب مطالعه فرماييد اميدوارم هنوز ذره اي شجاعت در وجودتان باشد كه از مقايسه زشتتان توبه كرده و به راه حقيقت بازگرديد. شما راست ميگوييد موروثي بودن حاكميت خللي به اصل حاكميت صالحين وارد نميكند ولي برويد تحقيق كنيد ببينيد شخصيت حاكمان آل ابوسفيان چگونه بوده است؟؟؟؟آيا از پرهيزگاران بوده اند؟؟؟؟!!!! پيشنهاد ميكنم در مورد شخصيت آل محمد(ص) - فاطمه زهرا (س) و علي (ع) هم تحقيقاتي بفرماييد . اميدوارم كه راه توبه را در پيش بگيريد. در مورد سخناني كه در مورد پرخوري معاويه گفته ايد . خير دوست گرامي پر خوري گناه كبيره نيست ولي بي توجهي و كم محلي به پيامبر خدا (ص) گناه كبيره است. بعدها اين بي توجهي به سخنان و سيره رسول الله (ص) در جنگ با علي و حسن و حسين (ع) نمود پيدا كرد. آيا ميتوان از كسي كه مقداري غذا را بر فرمان رسول الله (ص) ترجيح داد انتظار داشت كه به خاطر فرمان خدا از هوي و هوس حكومت دست كشد؟؟
51 | سيد رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام برادر گرامي آقاي عمر بهتر بود ابتدا مطالب بنده را به درستي ميخوانديد و تا وقتي به کنه مطلب پي نبرده اييد جواب نميگفتيد.اين بار جوابتان را از آخر ميگويم. مگر شما اهل سنت سرپيچي از فرمان خليفه را خروج از دين و مستوجب اعدام و قتل نميدانيد؟؟؟؟پيامبر که جاي خود دارد.خليفه جانشين پيامبر است و پيامبر رسول خدا . سرپيچي از فرمان کدام يک بدتر است؟آيا سرپيچي از فرمان رسول الله آن هم فقط به خاطر مقداري غذا مصداق بارز نفس پرستي نيست؟ گفته ايد حاکم شرابخوار تا وقتي که جامعه را به شرابخواري تشويق نکند صالح است در اين مورد به گفتار خودتان استناد ميکنم اميدوارم حد اقل گفته هاي خود را قبول داشته باشيد. "امت هم بايد صالح باشند و اگر نيستند حاكمان آنها را به سمت صلاح و شايستگي هدايت كنند " شما پاسخ گوييد آيا حاکم شرابخوار انگيزه و اعتقادي به باز داشتن امت از شرابخواري دارد؟ آيا کسي که معروف را نمي شناسد و بر منکر پافشاري دارد ميتواند از عهده وظيفه خطير امر به معروف و نهي از منکر برآيد؟باز هم در گفتارتان تناقض و به نحوي گريز از واقعيت وجود دارد. قرار نيست حاکم اسلامي فقط امت را به انجام منکر تشويق نکند بلکه بايد امت را امر به معروف کند و آنها را از منکر باز دارد که بهترين شاهد اين مدعا گفتار خودتان است که به آن اشاره شد. در مورد جنگ علي (ع) و معاويه به طور کلي بحث را به حاشيه کشانده ايد . من هيچ بحثي در رابطه با عثمان نکرده ام که شما پاسخ گفته ايد . ولي از شما خواهش کرده ام که به طور صريح به يک سوال پاسخ گوييد که متاسفانه باز هم طفره رفته ايد . عين سوال را دوباره بازگو ميکنم اميدوارم اين بار ابتدا سوال را خوب مطالعه کنيد و بفهميد تا ديگر جواب بي ربط ندهيد: فرض محال كه گفته هاي بدون سند شما را در مورد سپاهيان علي در جنگ با معاويه بپذيريم (باز هم تاكيد ميكنم فرض محال) چگونه حتي همكاري با كساني كه به روي خليفه مسلمين شمشير كشيده اند را تقبيح ميكنيد ولي جنگ تمام عيار با خليفه بعدي (علي(ع)) برايتان قابل دفاع است؟؟؟؟لطفا اين بار صريح جواب گوييد كه آيا شمشير كشيدن بر خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت كاري جايز است؟؟؟؟ گفته ايد معاويه ابتدا نافرماني کرد و سپس جنگ کرد . کاري نداريم که شروع کننده جنگ چه کسي بود به هر حال جنگ در گرفت. لطفا پاسخ گوييد آيا نافرماني و جنگ با خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت جايز است؟ در مورد پاسختان به بخش ابتدايي گفتارم اگر خوب مطالعه کرده بوديد به توجيه تاريخي فراعنه مصر نمي پرداختيد . بايد متوجه ميشديد که منظور فقط آوردن مثالي بود که متوجه شويد با آن که حکومت مصر ثبات سياسي داشت باز هم خداوند براي بازگشتشان به دين پيامبري مبعوث کرد. استنباط من اين است که تا انسان به اصل و حقيقت فطري خود باز نگردد حتي اگر در رفاه باشد چيزي نيست جز خوکي که در طويله اي با همه امکانات غذايي و جفت و ... زندگي ميکند . حال دو سوال پيش مي آيد اول اين که آيا معاويه عموم مردم را به رفاه و ثبات رساند و عدالت اجتماعي را برقرار ساخت يا اين که فقط دهان قبيله خود و اصحاب قدرت را پر کرد؟ و اگر بر فرض محال همه مردم را به آسايش رسانده باشد (که بي شک نرسانده است ) ميتوانسته جامعه را به سمت صلاح انساني پيش ببرد؟جواب اين سوال در بخش قبل ذيل فسق و فجور و شرابخواري معاويه آمده است. پس در هر دو بخش معاويه محکوم است زيرا نه توانسته عامه ي مردم را به رفاه برساند و نه ميخواسته که جامعه را به سمت اصلاح پيش ببرد. حال که به توجيه تاريخي فراعنه پرداخته ايد بهتر بود دلائلي دال بر صالح بودن حکام يونان و روم و لوط هم مي آورديد .تا آنجا که شايد با توجيهاتتان ثابت ميکرديد که تا وقتي که ثبات هست به دين چه حاجت است؟ البته بسيار خوشحالم که به طور ضمني و بدون خود آگاهي پذيرفته ايد که فراعنه و حکام لوط و ... با معاويه قابل مقايسه اند (که هستند). در مورد نوع حکومت علي (ع) لطفا پاسخ گوييد که ناراضيان چه کساني بودند؟چه کساني باعث از بين رفتن ثبات ميشدند؟امثال معاويه با حرص قدرت يا مردم؟؟؟؟ کدام جنبش مردمي را در زمان علي(ع) سراغ داريد؟؟؟؟آيا مردم بارها و بارها بر ضد حکومت امويان با انگيزه هاي دينيي و اقتصادي قيام نکردند؟ پس شما يک مغلطه ظريف کرده ايد علي (ع) در ايجاد جامعه مرفه ناتوان نبود و تنها راه آن را ايجاد عدالت اجتماعي و بازگرداندن سرمايه از جمعي محدود به سمت آحاد جامعه ميدانستند. چه کساني به خاطر منافع خودشان بر خليفه مسلمين شمشير کشيدند و مانع از تحقق آن شدند؟آيا علت طلحه و زبير که از ثروتمندان بودند براي مخالفت و جنگ با علي غم مردم بود يا کم شدن مستمري ؟ آيا معاويه به خاطر معيشت مردم با علي (ع) جنگيد يا براي حرص مال دنيا و قدرت؟و اگر مردم برايش مهم بودند چرا تاريخ از خيل گداياني ميگويد که از گرسنگي ميمردند ولي به خاطر همين اقتدار سياسي که از آن دم ميزنيد توان شکوه اي هم نداشتند؟؟؟؟ شايد اگر کسي تاريخ سرشار از ظلم و جور حکومت امويان را نداند مسخ مدينه ي فاضله اي شود که سعي در نسبت دادن آن به معاويه داريد. ولي همه صاحب نظران ميدانند که حکومت پيامبر خدا و جانشينانش کجا و حکومت اشرافي و پر زرق و برق و ظلم و ستم امويان کجا. در جايي اسلام آوردن و ازدواج ام حبيبه با پيغمبر (ص) را از فضائل معاويه بر شمرده ايد. چگونه ميتوانيد به اين نسبت ضعيف افتخار کنيد (که البته اهل نظر تفاوت معاويه را با خواهرش خوب ميدانند) ولي در برابر داماد پسر عمو و برادر پيغمبر (ص) نسبت به فرزندان رسول الله (ع) و نسبت به دختر گرامي رسول الله (س) چنين گستاخانه بتازيد؟ شما يک سنت بدون تغيير الهي را ناديده گرفته ايد و آن سنت ابتلاء الهي است. آيا ميتوان از آزمايشات الهي بدون پيشه کردن صبر و تقوا سربلند بيرون آمد و آيا ميشود از کسي که به سبب بي تقوايي و بر اساس تمنيات نفساني نه تنها باعث از بين رفتن ثبات سياسي شد بلکه بعدا حکومت اسلامي را منهاي دستورات اسلامي اداره کرد دفاع کرد؟آيا حکومت امويان باز گشت به سبک حکومتي نبود که پيغمبر (ص)تمام عمر با آن مبارزه کرد؟ اگر قصد پيغمبر (ص) اداره حکومت به اين شکل بود پس چرا به حکام حکومت هاي مقتدر زمان خود نامه نوشت؟آيا او از بي ثباتي حکومت ايران بيم داشت يا هدف ايجاد ثبات با دستورات الهي را در سر مي پروراند. شايد هم مي خواهيد بگوييد نعوذ بالله هدف ايشان هم حرص حکومت بر ايرانيان بود؟البته با سوابقتان چندان بعيد هم نيست که چنين ادعايي کنيد. شکي نيست که بايد ابتدا حاکم مصلح و به تمام معنا مسلمان (علي)بر حکومت جور(معاويه) چيره شود و بعد از آن انجام دستورات الهي به خودي خود باعث ايجاد ثبات و آباداني و رفاه جامعه اسلامي آن هم به معناي مثبت آن خواهد شد . اگر بخواهيد معناي مثبت را شرح دهم بايد بگويم معنايش اين است که جامعه بايد امکان تشخيص راه از بيراهه و انتخاب در جهت سعادت در هر دو جهان را داشته باشد و اين ميسر نميشود به جز اجراي همه دستورات الهي بدون کم و کاست که اين کار هر فرد فاسق و شرابخواره اي نيست و حاکم الهي را ميطلبد که در مذهب ما کاملا تعريف شده است. اميدوارم خداوند شما را به صراط مستقيم هدايت کند و از منعمان باشيد نه از ضالين من الله التوفيق
52 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٨ |
اصحاب كساني بودند كه با مصاحبت و همراه شدن با پيامبر از ابتداي رسالت ايشان و يا بعدها تا زماني كه پيامبر در قيد حيات بودند در كنار ايشان بوده و در مصائب و سختي ها همكاري و همراهي داشته و پشتيباني كرده اند ؛ در قرآن با عناوين مختلف آمده ( والذين معه 0 مع الرسول - السابقون الاولون ) و تابعي كساني هستند ( سوره 100 توبه را بخوانيد )كه زماني كه پيامبر در قيد حيات بوده اند اين افراد خردسال بوده و امكان مصاحبت و همراهي با پيامبر نداشته اند همچنين شامل كساني ميشود كه بعد از وفات رسول اكرم بدنيا آمده و تنها موفق به همصحبتي و همراهي با اصحاب و ياران همراه و هم صحبت پيامبر شده اند . حسين ابن علي از تابعين است چون فقط در كودكي پيامبر را ديده اند لذا از ياران و مصاحبان پيامبر نبوده ولي با كساني از اصحاب و ياران پيامبر همراه و هم صحبت بوده اند و از روش و رفتار آنها پيروي كرده اند . همه علماي اهل سنت حسين ابن علي را تابعي ميدانند نه صحابه و بعد كه آيه اي در مورد حضرت حسين نيامده هيچ بلكه آيه در مورد ابوي شان هم نازل نشده ؛ اين تعبير و تاويل ها كه فلان آيه در مورد فلان كس است و آن ديگري در باره بهمان كس همه از ابتكارات شيطان رجيم است . بعد كه پيامبر مومنان را نفرين نكرده هيچ بلكه بنا به قرآن به آنها صلوات ميفرستاده و ميفرمايد اين صلوات هاي تو برايشان آرامش و سكينه است. خوردن شراب در قرآن كريم برايش حدي تعيين نشده بنابراين هر كه حد بر شرابخوار جاري كند بايد پاسخگوي گناهش در مقابل پروردگار باشد . پروردگار مومنان را (دقت كنيد) از شراب خواري منع فرموده و حدي برايش تعيين نكرده است از نظر قرآن كريم مومنان هم به شراب خوردن دچار ميشوند و روي سخن پروردگار هم با آنهاست اول اشاره به منشاش ميكند كه عملي مورد پسند شيطان است سپس مضرات آن را كه غفلت از ذكر و صلاه است و ايجاد دشمني و خشم با اطرافيان است نام ميبرد بعد اشاره به عادت شدن اين عمل ميكند و در پايان ترك آن را امكانپذير ميداند و مومنان را به ترك آن دعوت ميكند ضمن اينكه در جائي ديگر اشاره به اين دارد كه مضرات شراب از منافعش بيشتر است . كسي كه مومن باشد خود ميداند با شراب خوردن كه عادتي است در او به خود آسيب ميزند نمازهايش قضا ميشود رابطه اش با اطرافيان تا رفع مستي سالم نيست بنابراين چنين فردي هرگز ديگر مومنان را به شرابخواري دعوت نميكند بخصوص اگر يك حاكم مسلمان باشد كه بر امت تحت حاكميت و امر خود اشراف دارد و با راي آنها انتخاب شده است و آن امت مسلمان هم كه كتاب الله مجيد قانون اساسي زندگيشان است هرگز مقلد و دنباله رو عمل شخصي و نادرست حاكمشان نخواهند شد بلكه آرزو خواهند كرد اولي الامرشان هر چه سريعتر به ترك اين عمل اقدام كند . برادران ! بنده ديگر وقت ندارم به سايت بيايم همه را به الله رب العالمين ميسپارم

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1-مشخص است كه شما حتي عقيده اهل سنت در مورد صحابي را نمي دانيد !!! هر كدام از مسلمانان كه حتي لحظه اي در عمر خويش (حتي در حال كفر و يا خردسالي) پيامبر را ديده باشد ، طبق نظر اهل سنت جزو اصحاب آن حضرت است !!!
اما متاسفانه شاهد بوده ايم كه مولويان اهل سنت ، با استفاده از بي خبري مردم از اين اصطلاحات و براي توجيه عمل معاويه و يزيد ! حتي امام حسين عليه السلام را تابعي معرفي مي كنند با اينكه در كتبي كه مربوط به صحابه است ،‌نام كساني را به عنوان صحابي مي برد كه تنها در زمان پيامبر يكساله بوده اند !!! از جمله عبد الله بن زبير ، پسر خواهر عائشه !!! كه در زمان پيامبر بسيار كوچك بود !!!
2- فرموده ايد خوردن شراب در قرآن برايش حدي تعيين نشده است ؛ لواط نيز چنين است ؛ سحاق نيز چنين است !!! لابد به نظر شما اين كارها نيز حدي ندارد ؛ البته بعضي از علماي اهل سنت چنين فتاوايي داده اند؛ مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
3- گفته ايد كه شخص مست ديگر مومنان را به شرابخواري دعوت نمي كند !!! لابد در زمان مستي عقل دارد و مومن را از منافق تشخيص مي دهد !!!
4- گفته ايد كه مومنين وقتي شخصي به خلافت قبول شد ، در صورت مخالفت او با شريعت ، تنها آرزو مي كنند كه سريعتر اينكار را ترك كند !!!
آيا فتواي علماي اهل سنت به تخريب قبور ائمه شيعه در كشور شيعه منافات با اين سخنان شما ندارد ؟ چرا آرزو نكردند كه حرم ائمه شيعه خود به خود تخريب شود !!!
چرا گروه جند الشيطان و ساير مولوياني كه به اين گروه تكفيري وابسته بودند ،‌آرزو نكردند كه جمهوري اسلامي خود به خود ساقط شود ؟
و چرا مولويان و مفتيان اهل سنت ، بعد از اعدام آنها رسما به دفاع از آنها پرداخته و به جاي صرف آرزوي زنده شدن آنها ، چنين خلاف قوانين جمهوري اسلامي دست به اقدام زدند ؟
4- شما حتي به يك مطلب از پاسخ هاي قبلي ما جواب ندايد و هر بار مطالب جديد مطرح كرديد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
53 | سيد رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٥ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام برادر گرامي آقاي عمر بهتر بود ابتدا مطالب بنده را به درستي ميخوانديد و تا وقتي به کنه مطلب پي نبرده اييد جواب نميگفتيد.اين بار جوابتان را از آخر ميگويم. مگر شما اهل سنت سرپيچي از فرمان خليفه را خروج از دين و مستوجب اعدام و قتل نميدانيد؟؟؟؟پيامبر که جاي خود دارد.خليفه جانشين پيامبر است و پيامبر رسول خدا . سرپيچي از فرمان کدام يک بدتر است؟آيا سرپيچي از فرمان رسول الله آن هم فقط به خاطر مقداري غذا مصداق بارز نفس پرستي نيست؟ گفته ايد حاکم شرابخوار تا وقتي که جامعه را به شرابخواري تشويق نکند صالح است در اين مورد به گفتار خودتان استناد ميکنم اميدوارم حد اقل گفته هاي خود را قبول داشته باشيد. "امت هم بايد صالح باشند و اگر نيستند حاكمان آنها را به سمت صلاح و شايستگي هدايت كنند " شما پاسخ گوييد آيا حاکم شرابخوار انگيزه و اعتقادي به باز داشتن امت از شرابخواري دارد؟ آيا کسي که معروف را نمي شناسد و بر منکر پافشاري دارد ميتواند از عهده وظيفه خطير امر به معروف و نهي از منکر برآيد؟باز هم در گفتارتان تناقض و به نحوي گريز از واقعيت وجود دارد. قرار نيست حاکم اسلامي فقط امت را به انجام منکر تشويق نکند بلکه بايد امت را امر به معروف کند و آنها را از منکر باز دارد که بهترين شاهد اين مدعا گفتار خودتان است که به آن اشاره شد. در مورد جنگ علي (ع) و معاويه به طور کلي بحث را به حاشيه کشانده ايد . من هيچ بحثي در رابطه با عثمان نکرده ام که شما پاسخ گفته ايد . ولي از شما خواهش کرده ام که به طور صريح به يک سوال پاسخ گوييد که متاسفانه باز هم طفره رفته ايد . عين سوال را دوباره بازگو ميکنم اميدوارم اين بار ابتدا سوال را خوب مطالعه کنيد و بفهميد تا ديگر جواب بي ربط ندهيد: فرض محال كه گفته هاي بدون سند شما را در مورد سپاهيان علي در جنگ با معاويه بپذيريم (باز هم تاكيد ميكنم فرض محال) چگونه حتي همكاري با كساني كه به روي خليفه مسلمين شمشير كشيده اند را تقبيح ميكنيد ولي جنگ تمام عيار با خليفه بعدي (علي(ع)) برايتان قابل دفاع است؟؟؟؟لطفا اين بار صريح جواب گوييد كه آيا شمشير كشيدن بر خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت كاري جايز است؟؟؟؟ گفته ايد معاويه ابتدا نافرماني کرد و سپس جنگ کرد . کاري نداريم که شروع کننده جنگ چه کسي بود به هر حال جنگ در گرفت. لطفا پاسخ گوييد آيا نافرماني و جنگ با خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت جايز است؟ در مورد پاسختان به بخش ابتدايي گفتارم اگر خوب مطالعه کرده بوديد به توجيه تاريخي فراعنه مصر نمي پرداختيد . بايد متوجه ميشديد که منظور فقط آوردن مثالي بود که متوجه شويد با آن که حکومت مصر ثبات سياسي داشت باز هم خداوند براي بازگشتشان به دين پيامبري مبعوث کرد. استنباط من اين است که تا انسان به اصل و حقيقت فطري خود باز نگردد حتي اگر در رفاه باشد چيزي نيست جز خوکي که در طويله اي با همه امکانات غذايي و جفت و ... زندگي ميکند . حال دو سوال پيش مي آيد اول اين که آيا معاويه عموم مردم را به رفاه و ثبات رساند و عدالت اجتماعي را برقرار ساخت يا اين که فقط دهان قبيله خود و اصحاب قدرت را پر کرد؟ و اگر بر فرض محال همه مردم را به آسايش رسانده باشد (که بي شک نرسانده است ) ميتوانسته جامعه را به سمت صلاح انساني پيش ببرد؟جواب اين سوال در بخش قبل ذيل فسق و فجور و شرابخواري معاويه آمده است. پس در هر دو بخش معاويه محکوم است زيرا نه توانسته عامه ي مردم را به رفاه برساند و نه ميخواسته که جامعه را به سمت اصلاح پيش ببرد. حال که به توجيه تاريخي فراعنه پرداخته ايد بهتر بود دلائلي دال بر صالح بودن حکام يونان و روم و لوط هم مي آورديد .تا آنجا که شايد با توجيهاتتان ثابت ميکرديد که تا وقتي که ثبات هست به دين چه حاجت است؟ البته بسيار خوشحالم که به طور ضمني و بدون خود آگاهي پذيرفته ايد که فراعنه و حکام لوط و ... با معاويه قابل مقايسه اند (که هستند). در مورد نوع حکومت علي (ع) لطفا پاسخ گوييد که ناراضيان چه کساني بودند؟چه کساني باعث از بين رفتن ثبات ميشدند؟امثال معاويه با حرص قدرت يا مردم؟؟؟؟ کدام جنبش مردمي را در زمان علي(ع) سراغ داريد؟؟؟؟آيا مردم بارها و بارها بر ضد حکومت امويان با انگيزه هاي دينيي و اقتصادي قيام نکردند؟ پس شما يک مغلطه ظريف کرده ايد علي (ع) در ايجاد جامعه مرفه ناتوان نبود و تنها راه آن را ايجاد عدالت اجتماعي و بازگرداندن سرمايه از جمعي محدود به سمت آحاد جامعه ميدانستند. چه کساني به خاطر منافع خودشان بر خليفه مسلمين شمشير کشيدند و مانع از تحقق آن شدند؟آيا علت طلحه و زبير که از ثروتمندان بودند براي مخالفت و جنگ با علي غم مردم بود يا کم شدن مستمري ؟ آيا معاويه به خاطر معيشت مردم با علي (ع) جنگيد يا براي حرص مال دنيا و قدرت؟و اگر مردم برايش مهم بودند چرا تاريخ از خيل گداياني ميگويد که از گرسنگي ميمردند ولي به خاطر همين اقتدار سياسي که از آن دم ميزنيد توان شکوه اي هم نداشتند؟؟؟؟ شايد اگر کسي تاريخ سرشار از ظلم و جور حکومت امويان را نداند مسخ مدينه ي فاضله اي شود که سعي در نسبت دادن آن به معاويه داريد. ولي همه صاحب نظران ميدانند که حکومت پيامبر خدا و جانشينانش کجا و حکومت اشرافي و پر زرق و برق و ظلم و ستم امويان کجا. در جايي اسلام آوردن و ازدواج ام حبيبه با پيغمبر (ص) را از فضائل معاويه بر شمرده ايد. چگونه ميتوانيد به اين نسبت ضعيف افتخار کنيد (که البته اهل نظر تفاوت معاويه را با خواهرش خوب ميدانند) ولي در برابر داماد پسر عمو و برادر پيغمبر (ص) نسبت به فرزندان رسول الله (ع) و نسبت به دختر گرامي رسول الله (س) چنين گستاخانه بتازيد؟ شما يک سنت بدون تغيير الهي را ناديده گرفته ايد و آن ست ابتلاء الهي است. آيا ميتوان از آزمايشات الهي بدون پيشه کردن صبر و تقوا سربلند بيرون آمد و آيا ميشود از کسي که به سبب بي تقوايي و بر اساس تمنيات نفساني نه تنها باعث از بين رفتن ثبات سياسي شد بلکه بعدا حکومت اسلامي را منهاي دستورات اسلامي اداره کرد دفاع کرد؟آيا حکومت امويان باز گشت به سبک حکومتي نبود که پيغمبر (ص)تمام عمر با آن مبارزه کرد؟ اگر قصد پيغمبر (ص) اداره حکومت به اين شکل بود پس چرا به حکام حکومت هاي مقتدر زمان خود نامه نوشت؟آيا او از بي ثباتي حکومت ايران بيم داشت يا هدف ايجاد ثبات با دستورات الهي را در سر مي پروراند. شايد هم مي خواهيد بگوييد نعوذ بالله هدف ايشان هم حرص حکومت بر ايرانيان بود؟البته با سوابقتان چندان بعيد هم نيست که چنين ادعايي کنيد. شکي نيست که بايد ابتدا حاکم مصلح و به تمام معنا مسلمان (علي)بر حکومت جور(معاويه) چيره شود و بعد از آن انجام دستورات الهي به خودي خود باعث ايجاد ثبات و آباداني و رفاه جامعه اسلامي آن هم به معناي مثبت آن خواهد شد . اگر بخواهيد معناي مثبت را شرح دهم بايد بگويم معنايش اين است که جامعه بايد امکان تشخيص راه از بيراهه و انتخاب در جهت سعادت در هر دو جهان را داشته باشد و اين ميسر نميشود به جز اجراي همه دستورات الهي بدون کم و کاست که اين کار هر فرد فاسق و شرابخواره اي نيست و حاکم الهي را ميطلبد که در مذهب ما کاملا تعريف شده است. اميدوارم خداوند شما را به صراط مستقيم هدايت کند و از منعمان باشيد نه از ضالين. من الله التوفيق
54 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام فقط در جواب اقاي عمر ميگويم سلاماً و , مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاء الــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــه به اينهمه استلالهاي قـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوي . بابا تو دست ابن تيمه را از پشت بستي بابا من شهادت ميدهم تو تنها كسي هستي كه از <<<صنط سهيه عصلام>> خبر داري . محمد عبد الوهاب بايد بيا جلوت ملق بزنه حقاً شاگرد اون عبدالشيطان جناب پرفسور ؟؟؟؟؟؟ ملحد زاده ئي و كم كم داري از اونهم جلو ميزني. با تشكر از برادران در موسسه وليعصر ( عج ) كه با گذاردن مقالات اقاي عمر ما را همه از الم ( بله الم بمعني درد ) ايشان اگاه كرديد . وليكن بنده هنوز براي ايشان هم دعا ميكنم هم خوشبين هستم كه روشن دل شود . يا علي
55 | مهندس- تنكابن | Seychelles - Cascade | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٨ |
باآرزوي سلامتي وتوفيق روز افزون براي دست اندر كاران سايت ولي عصر عج بنده تقريبا همه گفتگوهاي آقاي عمر وپاسخگويي دوستان را مرور كرده ام بحث جالبيست چون بعد از مدتها ايشان تنها موردي از برادران اهل سنت ميباشند كه به ظاهر حرفهاي زيادي دارند ولي نميدانم چرا در پشت منطق ايشان يك نا ارامي پريش احوالي حاكم است چرا كه اولا هيچگاه از منابع واسناد مستدل ومعتبر حتي از كتب اهل سنت سخن نميگويند وثانيا سوالات دوستان را با سوالات جديد آميخته واز شاخه اي به شاخهاي ديگر ميپرند واين اصلا با ويژگي يك روشنفكر منافات دارد!!گويي اينكه دوباره خاطرات مناظره استاد قزويني باجناب مولوي زاهدان برايمان تداعي ميشود!! درهر صورت خوانندگان معتدل وبا انصاف خودشان قضاوت خواهند نمود ومن از آقاي عمر به عنوان برادر ديني تشكر ميكنم نه براي اينكه حكم براعت معاويه ويزيد راصادر نموده !بلكه مسبب آن شده كه شماعالي جنابان مقداري از بضاعت خود را خرج نموده وتشنگان حقيقت را سيراب نماييد به نظر ميايد اقاي عمر حتي از خليفه دوم هم بالا زده وعلي بن ابيطالب ع را نعوذ بالله با امثال معاويه ها هم رديف ميكند در هالي كه خليفه دوم درمنابع اهل سنت كه شما درگذشته ذكر آن را گفتيد اعتراف كرده كه هرآيينه اگر علي ع نبود عمر هفتاد بار هلاك ميشد جاي تاسف است كه انصاف آن عمر از اين عمر بيشتر است!!! امير مومنان علي ع ميفرمايد سوال كننده از سوال كردنش دو مقصود دارد يا ميخواهد شخص مقابل را مستاصل كند ويا واقعا دنبال حقيقتيست كه دنبال جواب ميگردد گويا اين دوست عزيز از دسته اول ميباشد - در مورد ارادت ايشان به رهبري وحاكم مخصوص كه شراب خوردن وزنا كردن آنانرا براي خود توجيه ميكند بيشتر مارا به ياد پادشاه مصر وعربستان واردن مي اندازد كه درجنگ 22روزه غزه جام هاي شراب را به هم ميزدندو بازنانان اجنبي دست ميدادند!!تعجبي ندارد چرا كه اينها مثتاق عيني قرآن بدون اهل بيت هستند!به نظر من بحث شيعه وسني نيست مهم برداشت صحيح ازقرآن وآمزهاي دينيست چراكه حتي برادران اهل سنت در غزه با مقاومت شاننشان دادند كه از پيروان واقعي اهل البيت ع هستند وازرهروان واقعي حسين بن علي هستند واين يك اتفاق بزرگ است كه براي اولين بار شيعه وسني بادريافتي مشترك ويكسان از دين در صفي مشترك روبروي دشمنان ايستادند برادر بزگوار جناب آقاي عمر بدانند كه ما دنبال اين نيستيم كه سني را شيعه كنيم بلكه بدنبال عزت وسربلندي اسلام هستيم نه به دنبال خفت ودريوزگي كه امروزه سران عرب را احاطه كرده !ايكاش نوكران انتهاري اعراب بجاي آنكه مساجد وزيارتگاههاي مسلمانان رادر عراق منفجر كنند ميرفتندودرغزه حد اقل يك تانك يهود را منفجر ميكردند آنجا كه ديگر كشور شيعيان نبوده كه بگويند كافرند!! شما راخدا يه كمي انصاف بدهيد ان الله مع صابرين متشكرم
56 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٨ |
سلام عليكم جناب پاسخگو 1-مطمئن باشيد تعريف علماي اهل سنت از صحابي و تابعي همين است كه من نوشتم و اگر حسين ابن علي با كشف ديگري از اسناد تاريخي و آن اسناد جديد با درصد بالائي معلوم كند حسين صحابه بوده اند نه تابعي چه تفاوتي ميكند ؛ مهم عملكردهاست نه اسامي و نسبت ها . 2- لواط و سحاق حد دارد در سوره نساء ( واللذان ...) ميفرمايد اذوا هما آنها را اذيت كنيد و اين اذيت زباني است بوسيله مومني كه به لذان بودن آن دو پي ميبرد و مومناني كه متوجه عمل آنها ميشوند و يا بوسيله حاكم شرع اگر در سطح يك شهر يا يك منطقه علني شده باشد و آن تذكر و يادآوري عمل قبيح آنهاست به آن دو نفر بطوري كه قبح عمل را درك كنند و مايه آزار فكريشان شود و نه شكنجه رواني بوسيله هر آدمي كه از راه برسد كه بعد ميفرمايد اگر توبه كردند ( توبه به درگاه الله ) و اصلاح كردند يعني گرد اين عمل نرفتند پس ديگر كسي حق ندارد متعرض آنها شود . 3-بله مست در زمان مستي عقلش زائل نميشود بلكه از تمركزش كم ميشود فلذا حق نماز خواندن ندارد چون الله ميفرمايد در حالت مستي به نماز نزديك نشويد تا آنكه بدانيد چه ميگوئيد مسلم اگر فردي مست نماز بخواند كلمات را به خوبي ادا ميكند اما بر درك و فهميدن معاني تمركز كامل ندارد ؛ همچنين مست لحنش تغيير ميكند و اين لحن باعث سوء تفاهم و خشم هاي بيمورد و نابجا آنطور كه قرآن ميفرمايد باعث عداوت و بغضاء با اطرافيان ميشود. 4- مورد چهارم را شيطان القاء كرده است چون من آن جمله را نگفتم . برادر گرامي اهل سنت قبور ائمه را تخريب نميكنند ؛ اين قبور در داخل عراق و ايران سالهاست كه هست و محل زيارت شيعيان بوده و اگر قرار بود تخريبش كنند همان زمانها اين كار را ميكردند اين را هم بدانيد كه حكومت ايران سالهاست كه به كشورهاي دور و بر خود يورش تبليغاتي – مذهبي برده آن هم به ميان توده مردم و عوام الناس كه يك شبيخون است و همچنان با ظرافت در حال پيشروي است و امثال مولوي هاي بلوچستان و بعضي شيوخ منطقه هم در حال بحث و گفتگو و ارشاد سران كشور هستند و مورد بي اعتنائي قرار ميگيرند . اگر ما جنگي ميان شيعه و سني تصور كنيم آيا تخريب قبورائمه در عراق نميتواند پاسخ و دفاعي به هجوم ايران باشد كه در داخل خط مقدم جبهه جنگ صورت گرفته است؟ و آيا سالم ماندن قبور ائمه در ايران نميتواند به معناي سكون و آرامش نسبي پشت جبهه باشد ؟. براي آنكه بدانيد اين جنگ مذهبي دقيقا از كي به صورت علني و رسمي از طرف ايران اعلام شد حتما نگاهي به وصيت نامه آقاي خميني بياندازيد جناب سيد رضا پرسيده ايد: ...چگونه حتي همكاري با كساني كه به روي خليفه مسلمين شمشير كشيده اند را تقبيح ميكنيد ولي جنگ تمام عيار با خليفه بعدي (علي(ع)) برايتان قابل دفاع است؟؟؟؟لطفا اين بار صريح جواب گوييد كه آيا شمشير كشيدن بر خليفه مسلمين از ديدگاه اهل سنت كاري جايز است؟؟؟؟ جواب : شما اگر جواب مرا دقيق ميخوانديد نوشته بود م؛ دوباره مينويسم عثمان ابن عفان مردي بسيار پير و ناتوان در داخل منزلش نشست ؛ نه خودش شمشير كشيد ؛ نه به اعضاي خانواده اش نه به غلامانش نه به اصحاب پيغمبر كه با او دوست بودند نه به كارگزارانش نه به آنهائي كه تحت فرمانش بوند نه به فاميلش دستور جنگ و شمشير كشي و خونريزي نداد بلكه فقط گفت نه كسي را عزل ميكنم نه از خلافت كنار ميكشم ؛ با اين حال به داخل خانه اش شبيخون زده او را به قتل رسندند آيا اين آدم قابل دفاع نيست ؟ علي ابن ابيطالب ؛ معاويه را بدون اينكه مردم شام از او شكايتي داشته باشند عزل كرد معاويه نپذيرفت ؛ علي فرمان لشكر كشي و جنگ صادر كرد و عملا به جنگ و براندازي اش رفت و مصلحت انديشي و مشورت كسي را هم در اين راه قبول نكرد . معاويه هم براي دفاع از خود و موقعيت و سرزمين تحت فرمانش متقابلا لشكر كشيد آيا دستور به جنگ و شروع به جنگ علي قابل دفاع است و پاسخ معاويه قابل دفاع نيست ؟! و اما مومن از پيامبر اطاعت ميكند و آنكه اطاعت نكند به ايمانش آسيب رسانده ولي از دين خارج نميشود ؛ هر كه شهادتين را بگويد كافي است تا در جرگه مسلمانان قرار گيرد اما آنكه شهادتين را گفت و علاوه بر آن مداوم در اطاعت بيچون و چرا از پيامبر بود بر ايمان خود ميافزايد و ايمان در شدائد و ابتلائات الهي يار و ياور او خواهد بود و آن نفر اول در شدائد گرفتار و ضعيف خواهد شد ولي باز هم از دين خارج نميشود چه برسد به آنكه اعدام شود و به قتل برسد ! اينها تماما ضد قرآن است ؛ خليفه و اولي الامر هم تا زماني كه بر اساس آيات عمل كنند و به روش پيامبر كه اسوه آنهاست و اين روش پيامبر هم در داخل قرآن است عمل كنند اطاعت ميشوند در غير اين صورت اطاعت نميشوند مگر اينكه راه اصلاح را پيش گيرند. نوشته ايد: حال دو سوال پيش مي آيد اول اين که آيا معاويه عموم مردم را به رفاه و ثبات رساند و عدالت اجتماعي را برقرار ساخت يا اين که فقط دهان قبيله خود و اصحاب قدرت را پر کرد؟ و اگر بر فرض محال همه مردم را به آسايش رسانده باشد (که بي شک نرسانده است ) ميتوانسته جامعه را به سمت صلاح انساني پيش ببرد؟ جواب: يعني فكر ميكنيد اگر معاويه حاكم و خليفه اي بود كه با اولين عدم اطاعت از طرف كارگزارانش جنگ و خونريزي بر پا ميكرد و در عوض شراب نميخورد الان رفاه و ثبات و عدالت اجتماعي در مقايسه با آن زمان در سطح بسيار بالاتري برقرارشده بود ؟!! اقوام فراعنه و لوط و ثمود و اينها هم ثبات داشتند تا اينكه حاكمان مشرك و مفسد به همراهي طرفدارانشان آن را بر باد دادند برويد در زمين بگرديد و احوال آنها را ببينيد كه چه تمدني داشتند كساني بودند كه در قدرت جسمي از همه انسانهاي زمان پيامبر و الان جهان نيرومندتر بودند. ثبات در يك كشور بي دين نشاني از اين است كه آنجا هنوز تعداد كم يا بيش صالحاني مصلح از حكام و امتشان هستند كه جامعه را در يك حالت تعادل نگاه اشته اداره ميكنند و آن را به فاجعه ؛ بن بست و سقوط نكشانده اند . پرسيده ايد: در مورد نوع حکومت علي (ع) لطفا پاسخ گوييد که ناراضيان چه کساني بودند؟.....کدام جنبش مردمي را در زمان علي(ع) سراغ داريد؟؟؟؟آيا مردم بارها و بارها بر ضد حکومت امويان با انگيزه هاي دينيي و اقتصادي قيام نکردند؟علي (ع) در ايجاد جامعه مرفه ناتوان نبود و تنها راه آن را ايجاد عدالت اجتماعي و بازگرداندن سرمايه از جمعي محدود به سمت آحاد جامعه ميدانستند. جواب: ناراضيان كساني بودند كه در مدينه مفسده كردند ؛ عثمان را وادار به پيش بردن اهداف و مقاصد خود ميكردند ؛ شمشير ميكشيدند و تهديد ميكردند ؛ نمازگزاران را فقط بدليل مخالفت با نظراتشان با سنگ از مسجد بيرون كردند ؛ به منزل عثمان شبيخون زدند ؛ خانه اش را 18 روز محاصره كردند ؛ مانع شدند آب وغذا به منزلش برسد ؛ عثمان را بدون آنكه بتواند حتي از خود دفاع كند( بدليل كهولت سن ) در مقابل چشمان زن و فزرند كشتند ؛ انگشتان همسرش را قطع كردند ؛ به ام المومنين ام حبيبه همسر رسول الله اجازه ورود به منزل عثمان و كمك به آنها را ندادند و جانش در خطر قرار گرفت ؛ خانه عثمان را غارت كردند ؛ بيت المال مسلمين را تماما سرقت كرده به يغما بردند . بعد ازعثمان همين فتنه گران مفسد يا به قول شما جنبش مردمي نه تنها هرگز رفاه و عدالت اجتماعي و بازگشت سرمايه ي خيالي كه ميگويئد به خود نديدند بلكه تا پايان حيات علي ابن ابيطالب در حال جنگ بودند و پيوسته درصحنه هاي نبرد صفين ؛ جمل و نهروان روزگار ميگذراندند ؛ علي بطور كلي همان روزهاي اول خلافت مدينه را رها كرد و در ميدانهاي نبرد زندگيش را سپري كرد و هرگز هم به آنجا بازنگشت ! نهايتا سپاهش متفرق شدند و به جان هم افتادند و پايان كارشان هزيمت و به قتل رساندن علي بود و تسليم شدن حسن فرزند ارشدش به معاويه . البته سنت غير قابل تغيير و تبديل الله رب العالمين كه از سوي او در اساس و بنيان جهان قرار داده شده است قابل قبول هر مسلماني است و علي و معاويه هم مانند هر انساني با ابتلائات امتحان ميشوند ؛ اما شروع كار ؛ ادامه آن و پايان كار هر دو را ببينيد تا بدانيد كداميك درهر مرحله با اين ابتلائات صحيح و سالم برخورد كرده اند ؟ ! و اما در مورد نامه به پادشاهان كشورهاي مقتدر( نه نامه به عوام مردم ) جهت ابلاغ رسالت الهي بوسيله رسول اكرم بوده است همچنانكه سليمان نبي نامه اي به پادشاه سرزمين سباء نوشت كه زني بود هم خودش هم امتش خورشيد را به جاي الله تعالي پرستش ميكردند و هدف سليمان هدايت آن پادشاه بود تا او هم امت خود را به سمت شناخت و پرستش الله بخواند و سليمان نه لشكر كشيد به سرزمين سباء نه بناي جنگ و آشوب ميان امت سباء به راه انداخت بلكه آن زن با آيه اي از الله تبارك و تعالي در حضور سليمان حاضر شد و با ابلاغ رسالت الهي از طرف سليمان به اين پادشاه و نشان دادن آيه او را به اسلام فراخواند . رسول الله هم دقيقا همان كاري را كرد كه سليمان انجام داده بود . گفته ايد: بايد ابتدا حاکم مصلح و به تمام معنا مسلمان (علي)بر حکومت جور(معاويه) چيره شود و بعد از آن انجام دستورات الهي به خودي خود باعث ايجاد ثبات و آباداني و رفاه جامعه اسلامي آن هم به معناي مثبت آن خواهد شد جواب: خير . چيره شدن بر حكومتي بوسيله جنگ حتي اگر به قول شما حكومت جور باشد ؛ جز گسترش فتنه و فساد چيز ديگري نيست ؛ اين چه حكومت به تمام معنا مسلماني است كه بخواهد با جنگ و مبارزه در ميدان نبرد دستور الهي را اجرا كند تا بعد از زدن و كشتن و ويران كردن ...! ثبات و آباداني و رفاه را ايجاد كند؟ و آيا اصلا چيزي بر جا ميماند جزخرابي ها و جگرهاي سوخته و روانهاي آسيب ديده ... تا مقدمات كار را از آنجا شروع كند ؟ در پايان گفته ايد: اگر بخواهيد معناي مثبت را شرح دهم بايد بگويم معنايش اين است که جامعه بايد امکان تشخيص راه از بيراهه و انتخاب در جهت سعادت در هر دو جهان را داشته باشد و اين ميسر نميشود به جز اجراي همه دستورات الهي بدون کم و کاست که اين کار هر فرد فاسق و شرابخواره اي نيست و حاکم الهي را ميطلبد که در مذهب ما کاملا تعريف شده است. جواب: اگر از نظر شما اولين حاكم الهي علي ابن ابيطالب باشد ؛ بدانيد ايشان به حكم قرآني قصاص از قاتلان و مفسدين في الارض در همان آغاز خلافتشان عمل نكردند و اشتباهات و عملكردهاي نادرست ديگري كه در اين كوتاه جواب هايي كه نوشته ام از تاريخ خلافت ايشان ميتوانيد نام ببريد ؛ من پايان كار ايشان را رستگاري ميدانم چون در پايان خلافت زماني كه ديگرقريب به اتفاق سپاهيانش اطاعت نميكردند ... از عملكرد خود پشيمان بودند و وقتي كه با ضرب شمشير ابن ملجم مجروح شدند قبل از وفاتشان وقتي مابقي اندك همراهانش خواستند فرزند ارشدش حسن را به جاي خود به خلافت تعيين كند نپذيرفتند و گفتند نه شما را در اين باره امر ميكنم نه منع ؛ خودتان بصيرتريد .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- تعريف اهل سنت از صحابي و ذكر شدن نام حسنين عليهم السلام در بين صحابه :
تعريف بخاري از صحابي :
وَمَنْ صَحِبَ النبي صلى الله عليه وسلم أو رَآهُ من الْمُسْلِمِينَ فَهُوَ من أَصْحَابِهِ
صحيح البخاري ج 3 ص 1335، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

علماي اهل سنت كه حسنين عليهما السلام را جزو صحابه ذكر كرده اند !!:
ابن عبد البر در كتاب الاستيعاب و ابن حجر در كتاب الاصابة كه اين دو كتاب مخصوص ذكر نام اصحاب رسول خدا است مي گويند :
1721 الحسن بن علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف الهاشمي سبط رسول الله صلى الله عليه وسلم وريحانته أمير المؤمنين أبو محمد
الإصابة في تمييز الصحابة ج 2 ص 68 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي

1726 الحسين بن علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم الهاشمي أبو عبد الله سبط رسول الله صلى الله عليه وسلم وريحانته
الإصابة في تمييز الصحابة ج 2 ص 1724 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي

الحسن بن علي بن أبي طالب بن عبد المطلب بن هاشم القرشي الهاشمي حفيد رسول الله ابن بنته فاطمة رضي الله عنه وابن ابن عمه علي بن أبي طالب يكنى أبا محمد ولدته أمه فاطمة بنت رسول الله
الاستيعاب في معرفة الأصحاب ج 1 ص 383 ، اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي

الحسين بن على بن أبى طالب أمه فاطمة بنت رسول الله يكنى أبا عبد الله
الاستيعاب في معرفة الأصحاب ج 1 ص 392، اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي
2- آيه اي كه ذكر كرديد ، مربوط به اقرار مفسرين اهل سنت حد زنا است و نه لواط و سحاق ، البته بر فرض هم شامل شود ، شامل سحاق مي شود ! اما براي لواط هيچ آيه اي ذكر نكرده ايد ! جداي از اينكه اين آيه به اقرار علماي اهل سنت با آيه حد در مورد زنا در سوره نور ، نسخ شده است !!!!
3- در مورد شرابخواري معاويه ، خوب است كه قبول كرده ايد او ممكن است در حين شرابخواري كار خلاف شرع انجام دهد !
آيا همين يك دليل براي عزل او كافي نبود!!!
4- در مورد اينكه عثمان هيچ كاري نكرد ! ما قبلا پاسخ شما را داده ايم ، اما دوباره تكرار مي كنيم :
ظاهرا خبر نداريد كه چرا مردم بر عثمان شورش كردند ! زيرا دستور داد آنقدر عبد الله مسعود و عمار را زدند كه هر دو دچار شكستگي شدند!!!
دستور داد ابوذر را سوار بر شتر بي محمل به مدينه بياورند كه سبب شد گوشت او از استخوان جدا شود!
سپس او را با همين حال به ربذه تبعيد كرد!
عثمان دستور داد كه اهل مصر كه به سبب مخالفت با او به مدينه آمده بودند ، وقتي به مدينه بازگشتند ، اعدام شوند! اما متاسفانه اين نامه بر در ميانه راه ، خبر سري را فاش كرده و شورشيان (در نظر شما)‌ خشمگين شده به مدينه آمدند به نزد عائشه و طلحه و زبير رفته و دوباره از عثمان اعتراض كردند !
او اين بار به عائشه و طلحه و زبير و حتي حضرت علي نيز بي ادبي كرد!!!!
ساير سخنان شما نيز قبلا پاسخ داده شده است !!! البته خواندن اين پاسخ هاي شما براي مردم خالي از لطف نخواهد بود!!!
تنها در مورد وصيت امير مومنان به امامت حسن بن علي !!!‌ كه توسط شما مورد انكار قرار گرفته است ! اين نيز مخالف با مدارك تاريخي اهل سنت است !
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=530
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
57 | عبدالواحد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٨ |
با اين وجود كه من سني هستم ولي در اين مورد با برادران شيعه خود هم عقيده ام . تنها دليلي كه توانسته ايد براي صالح بودن فرعون بياوريد پذيرش حكومت حق است كه ما آن را در معاويه سراغ نداريم . فرعون در برابر حقيقت ايستادگي نكرد ولي معاويه... به هر حال علي (رضي الله عنه) از خلفاي راشد بوده و اطاعت از او واجب.از طرفي ثبات و اقتدار مهم است در صورتي كه در جهت منافع عمومي استفاده گردد نه سركوب عمومي.
ضمنا اختلافات نظرهاي زيادي بين ما و شما برادران شيعي وجود دارد ولي استدلالات شما در اين مورد مورد قبول و كافي است.
موفق باشيد
58 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر بنده از صميم قلب براي شما آرزوي هدايت و نجات از اين افكار ضاله را دارم . فقط نصيحت دوستانه من به شما اين است كه اگر دفعات بعد خواستيد در يك سايت مذهبي گفتگو كنيد حداقل كتب روايي و حديثي خود را خوب مطالعه كنيد تا اينگونه و با اين دلائل مبتذل واستدلالات غير منطقي آبروي اهل سنت را خدشه دار نكنيد . شما حتي به يك سوال ما پاسخ نداديد و در رابطه با شرابخواري معاويه ملعون هم ضمن پذيرش آن فقط از آن دفاع كرديد . در پايان بايد عرض كنم كه همين افكار شما وامثال شماست كه باعث شده امروزه اهل سنت در جهان زير يوغ حاكمان مستبد و بي تقواي معاويه تباري باشند كه فرسنگ ها از اسلام واقعي فاصله دارند و براي آنها فرقي ندارد آنكس كه به آنها حكومت مي كند صدام باشد يا يهوديان مسلمان نماي آل سعود يا حسني نا مبارك يا هر فرد ديگري . از مسوولان محترم سايت حضرت ولي عصر (عج) نيز كمال تشكر را دارم .
59 | منطقي | Kuwait - Kuwait City | ١٢:٠٠ - ٢٨ فروردين ١٣٨٨ |
واقعا افتضاح البته اين حرف حقيقت را نشان مي دهد كه ال شيخ تنها يك منافق نيست خاك باي امام حسين سيد الشهداء به كل علماي عربستان طبق حرف رسول اكرم الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا ولي جكار كنيم به اين دنياي ظالم كه ميمون شده حاكم و شير شده مظلوم البته ان غدا لناظره لقريب امام حسين عليه السلام نه ال شيخ براي او مهم هست و نه حرف هر مولوي امام حسين كافي هست به اسم او افتخار كنه همه ايتام جهان و مظلومان ان به حسين افتخار مي كنند نه حسين بلكه امام جن و انس الحسين بن علي يا حسين
60 | عرفان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٨ |
باسلام و درود بر محمد مصطفي و آل او و پيروان آنان
ميخواهم بگويم آقاي عمر شما كه تا به حال يك بار نهج البلاغه را نخوانديد چه طور به خود اجازه مي دهيد كه اين طور تند از نهج البلاغه انتقاد كنيم
قصد ما جنگ و جدل با شما برادران سني نيست چرا كه ما قائميم به محمد و آل محمد و مذهبمان را از ملايمان امام صادق عله السلام داريم ايشان ما را امر به دوستي و ملايمت با برادران سني مان ميكند و از شما هم ميخواهم كه بدون توهين به مقدسات ما به مباحثه منطقي بپردازيم
61 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٨ |
سلام عليكم و رحمه الله و بركاته برادر عزيز جناب سيد عليرضا . متشكرم ما را با ايشان ( عمر ) كاري نيست ايشان يك دفعه ميگه اهل سنته و يك دفعه ميكه علماي اهل سنت چنين گفتند يكدفعه مياد ميگه خوب فلاني درسته كه مشروب خوار بوده ,,, ولي يا مياد بخاري توش نفت ميكنه يك دفعه اعتراف ميكنه كه چيزي از دين نميدونه و و وو . مسلماُ ما را با ايشان كاري نيست وليكن وجود ايشان با ان همه ادعاهاي پوچ و واهي اين حسن را دارد كه انسانهاي فرهيخته ئي بمانند شما برادران و برادران پاسخگو به شبهات مطالب مفيدي را ميگوئدي و ما از انها استفاده ميكنيم . بهر حال متشكرم و يك شعر از نظامي بشماو تمامي دوستان تقديم ميكنم كه اميدوارم وصف الحال باشد . ديد مجنون را يکي صحرانورد **** در ميان باديه بنشسته فرد . . . ساخته بر خاک ز انگشتان قلم ، *** مي زند حرفي به دست خود رقم . . . گفت اي مفتون شيدا ! چيست اين ؟ *** مي نويسي نامه ! سوي کيست اين ؟ کـِـي به روي خاک باقي ماندش ؟ *** تا کسي ديگر پس از تو خواندش ! گفت : مشق نام ليلي مي کنم . . . *** خاطر خود را تسلي مي کنم . . . مي نويسم نامش اول از وفا . . . *** مي نگارم نامه ي عشق و صفا . . . نيست جز نامي از او در دست ِ من . . . *** زان بلندي يافت جان ِ مست ِ من . . . ناچشيده جرعه اي از جام او ، **** عشقبازي مي کنم با نام او . . . يا علي
62 | سيد عليرضا | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢٩ فروردين ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم. آقاي عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرجواب منو كه ندادي..............ميدونستم كه نميتوني جواب بدي.نه تو و نه هيچ كس ديگر................................مگر بگيد دخت نبي خدا نستجير بالله بمرگ ..... خاك بر دهانم............ آقاي مجيد م علي‘و ساير دوستان ديگر ‘بياين يه لطفي بكنين اينقدر براي ايشون استدلال نكنين.چون واقعا همون طوري كه خليفه هم نامشون گفت كه بخدا(لات وعزي و ديگر بتها)اگر بيعت نكنيد تمام اهل اين خانه را به اتش ميكشم كه كشيد و سيلي از عمق وجود جاهليت به مادرم فاطمه زهرا (س)زد به طوري كه تا پايان عمر صورتشون صورتشو از امام عصرشون علي (ع) بود مي پوشاند پس ديگه فايده اي نداره كه براي ايشون كه عمرو به عنوان امير المومنين ميشناسن استدلال كنيم چنين وچنان.قال الله تبارك و تعالي في كتابه العظيم:وصبروا.....پس اينكه بگي امامون درون واقعه كجا بود قران رو زير پا گزاشتي........ اقاي عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر اون سوالا رو كه جواب ندادي لا اقل بگو امام زمانت كيه؟؟؟؟؟؟؟ چون مي ترسم بميري و مات ميت جاهليه...... لعنه الله علي القوم الظالمين......
63 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر بنده يك بار دلائل شورش مردم بر عليه عثمان را شرح دادم و حال كه آن را نخوانديد بار ديگر تنها قسمتهايي از آن را بار ديگر براي شما مي نويسم عثمان ابلهان و ملعونان و مطرودان پيامبر (ص) را پناه داد حكم ابن ابوالعاص بن اميه آنچنانكه در نظر قبلي توضيح داده شد از سرسخت ترين دشمنان پيامبر (ص) به شمار مي رفت كه پيامبر (ص) او را لعن و تبعيد كرد عثمان پس از به خلافت رسيدن ضمن بازگرداندن او و خانواده اش آنها را امين و وزير و مشاور خود قرار داد. بيت المال مسلمين در زمان عثمان مانند سفره گسترده اي شده بود كه تنها افراد طايفه بني اميه حق نشستن بر سر ان و تناول كردن از آن را داشتند . كارگزاران عثمان همه از افراد بني اميه و ملعون پيامبر و شرابخوار و فاسد بودند از جمله آنها وليد بن عقبه بن ابي معيط بود كه پيامبر (ص) بشارت آتش به او داده بود چنانكه در منابع اهل سنت آمده است روزي آنچنان شراب نوشيد كه نماز دو ركعتي صبح را شش ركعت خواند و در محراب مسجد شراب قي كرد . ابوذر غفاري صحابي جليل پيامبر (ص) به جرم انتقاد از سياست هاي مالي بني اميه كه بني اميه را بر گردن امت سوار كرده بود به منطقه دور افتاده و قحطي زده ربذه تبعيد شد عمار ياسر از اصحاب پاك پيامبر (ص) را به دستور عثمان آنقدر كتك زدند كه فتق گرفت در اين دوره زماني (خلافت عثمان) نه تنها همه مشاغل حساس مملكتي در دست افراد ملعون بني اميه قرار گرفته بود بلكه همه مستمري ها به بني اميه اختصاص داده شده بود و عثمان همه غنائم و زمينها را به عنوان تيول يه بني اميه تقديم مي كرد در حالي كه فقرا و نيازمندان از گرسنگي مي مردند . نوشته ايد : چيره شدن بر حكومتي بوسيله جنگ حتي اگر به قول شما حكومت جور باشد ؛ جز گسترش فتنه و فساد چيز ديگري نيست ؛ اين چه حكومت به تمام معنا مسلماني است كه بخواهد با جنگ و مبارزه در ميدان نبرد دستور الهي را اجرا كند تا بعد از زدن و كشتن و ويران كردن ...! ثبات و آباداني و رفاه را ايجاد كند؟ و آيا اصلا چيزي بر جا ميماند جزخرابي ها و جگرهاي سوخته و روانهاي آسيب ديده ... تا مقدمات كار را از آنجا شروع كند . اگر طبق اين صحبت شما پيش برويم بايد (نعوذ بالله )جنگ پيامبر (ص) با ابوسفيان و ابوجهل و .... را محكوم كنيد . در مورد صحبت شما در مشروعيت دادن به جنگ معاويه ملعون با حضرت علي عليه السلام تنها يك حديث كافيست .پيامير (ص) خطاب به عمار فرمود : تو را گروهي گمراه و ستمكار به قتل مي رساند و عمار در جنگ صفين به دست معاويه و اتباعش به شهادت رسيد آدرس: صحيح بخاري جلد اول صفحه 122 صحيح مسلم جلد چهارم صفحه 6 سنن ترمذي جلد پنجم صفحه 628 .
64 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣١ فروردين ١٣٨٨ |
با سلام به همه برادران 1- آن احاديث اهل سنت اگر دقت كرده باشيد متاسفانه نامي از حسن و حسين به عنوان صحابه نبرده است 2-آيات منسوخ ديگر چه نوع كفري است ؟!! شما واقعا به خدائي كه هر بار تصميمي ميگيرد و حكمي صادر ميكند مومن ميشويد ؟ !! ضمنا اگر آياتي از قرآن منسوخ است چرا پيامبر حذفش نكرد چرا ترتيل خوانان يا كاتبان يا جمع آوري كنند گان از قرآن حذفش نكردند ؟ چرا علماي فعلي حذفش نميكنند ؟ نكند ناسخ منسوخ ميشود يك بحث حوزوي كه هم پول ساز است هم ميشود با آن اظهار علم و فضل كرد ؟! !! 3-لذان جمع است هم شامل زن ميشود هم مرد ؛ ياتيان : مياورند باز هم جمع است براي لذان ؛ ها كه ضمير براي مونث است در ياتيانها بر ميگردد به آيه قبل يعني آيه 15 نساء بر ميگردد به كلمه فاحشه كه ه تانيث دارد يعني زياده روي در يك گناه ؛ پس لذان ( عمل ميان هم جنس چه زن چه مرد )هم كاري فاحش است و ربطي به زنا ندارد.. 4-و شراب خواري هم دليلي براي عزل نيست و علي هم به اين دليل معاويه را عزل نكرد ؛ بدون دليل عزلش كرد. 5-اگر عثمان اهل دستور به قتل دادن و زدن و شكنجه كردن بود چرا آن هنگام كه خانه اش محاصره شد دستور به كشتن آن منافقان قاتل مفسده كار نداد ؟ بسيار ي از اصحاب و مومنان مهاجر و انصار و يارانش و غلامانش و خانواده اش كه مطيع و گوش به فرمانش بودند چطور است فقط يك فرمان مبني بر دفاع و مقابله صادر نكرد ؟ بنابراين عثمان از اين اعمالي كه نسبت داده ميشود مبراست . بنده نيامده ام اينجا بحث حوزوي راه بياندازم مثل بازي قمار كارت رو كنم و كيش و مات نمايم و اين در دين اسلام كاري شيطاني است بنابراين بنده روشنفكر محسوب نميشوم و معاويه را هم در امر خلافت بهترو برتر از علي ميدانم ؛ علي مشاوري بود توانا مورد تائيد عمر ولي در امارت و خلافت به قرآن عمل نكرد و اشتباهات فراوان داشت ؛ و كشتار غزه اي هاي مسلمان را هم نتيجه ناداني رهبرانشان و خود آنها و دوري شان از قرآن وعاملان اصلي فتنه گري و مفسده كاري اسرائيل ؛ امريكا و ايران هستند و قاتلان سران اسرائيل اند. جواب روايات جناب سيد رضا را هم به همان دليل بالا ندادم ؛ امام زمان من قرآن است ميبينيد كه به مرگ جاهليت نمي ميرم . نهج البلاغه مقدمه اش افتضاح است آنجا كه در مورد خلفاي قبل از علي بحث ميكند و جرات ندارد اسمشان را بگويد كاش مولايتان امام صادق به جاي دوستي و ملايمت با سني امر به شهامت و راستگوئي در دين ميداد البته منظورم شما نيستيد. . وزير و امير و امين كردن به تعدادي بيشتر يا كمتر از بستگان هميشه دليل بر بي عدالتي نيست همچنانكه تعداد فراوان از اصحاب رسول الله كه امين او در كمك به رسالتش و حكومتش در مدينه بودند با ايشان فاميل بودند از جمله علي ابن ابيطالب و عمرفاروق و ابوبكر و عثمان و معاويه و ...بسياري ديگر از اصحاب و مومنان ؛ خود علي ؛ در همان روزهاي اول خلافتش عبدالله ابن عباس را كه پسر عموي خودش بود به امارت يمن منصوب كرد . بطور كلي جمعيت كم مردم آن زمان هم در مكه و مدينه ايجاب ميكرد عده فراواني با همديگر نسبت پيدا كنند ؛ آيا فكر نميكنيد جمعيت اموي ها كه محل قدرتشان قبل از اسلام مكه بود و از قبل قدرت ؛ مكنت و تجارتي داشتند جمعيت فراواني را در ميان جمعيت مسلمان آن روزهاي مكه و مدينه و در مقايسه با آنها تشكيل ميدادند و اين ها ميتوانستند مستمري بگيرند؟ آيا تصور نميكنيد پشت اين بني اميه گفتن ها و اعتراض ها كينه و حسادت پنهان عصر جاهلي هم آشكار بود ؟ در زمان ابوبكر زكات گرفتن وزكات پرداختن نهادينه شد در عين حالي كه هميشه قشري مستمند وجود داشتند كه حتي در زمان رسول الله و در زمان ابوبكر و عمر وعلي هم بودند ؛ روايت فراوان در مورد كمك و سركشي شبانه عمر و علي در زمان خلافتشان هست كه به خانه هاي مردم بي بضاعت ميرفتند و از اوضاع آنها جستجو ميكردند و كمك ميرساندند ؛ اگر علي بيت المال را به مردم باز گردانده چرا در زمان خود علي اين قشربسيار نيازمند با فقر و نداري دست و پنجه نرم ميكردند اميدوارم نگوئيد كمك مخفيانه علي به معناي همين بازگرداندن بيت المال و ايجاد قسط و عدل اسلامي است چون اگر قسط و عدلي باشد نياز به اين كمك هاي دستي مثل نان و خرما و روغن نيست بلكه يك مستمري دائم از زكات يا خمس غنائم ...از پول رايج آن زمان است كه در عمارت بيت المال نگهداري ميشد وبه كار گماردن افراد براي كسب درآمد و بدست آوردن مستمري روزانه . آن زمان كه منافقان قاتل و سارق عثمان را كشتند وعمارت بيت المال را خالي كردند آن را به كجا بردند و كجا حيف و ميلش كردند علي چرا آن را پس نگرفت وميان مردم تقسيم نكرد ؟ علي كه تماما دوران خلافتش در ميدان نبرد خارج از مدينه بود پس اين حكومت عدل علي كجا تجلي پيدا كرد ؟ و اما دفاع پيامبر و اصحاب و مومنان ( نه جنگ) در مقابل ابوسفيان و همدستانش زماني بود كه طرف مشرك براي جنگ به طرف مدينه لشكر كشي ميكرد و وقتي شكست ميخورد و متواري ميشد پيامبر دستور تعقيب و حمله و هجوم به مكه را صادر نميكرد ؛ نهايتا زماني كه مشركان مكه در مقابل لشكر اسلام ديگر انگيزه اي براي جنگ در خود حس نكردند و تاب مقاوت را از دست داده بودند و تمايل به صلح با پيامبر و مسلمانان در آنها رشد كرد درهاي مكه را براي حج پيامبر و مسلمانان باز گذاشتند و آنها هم به سلامت وارد مكه شدند ؛ مهاجران به خانه هاي خود بازگشتند ؛ اموي ها و مابقي مردم مكه مسلمان شدند و حتي با پيامبر رابطه خويشاوندي برقرار كردند تا آنجا كه پيامبر اكرم دختر ابوسفيان يعني ام حبيبه را به زني گرفت ومعاويه پسر ابوسفيان را به خدمت گرفت و مورد وثوق و اعتماد خود قرار داد و برايش دعاي خير ميفرمود ..... سيد رضا هم كه فكر ميكند صرف خليفه بودن براي اطاعت الزام آور است يا شايد هم خود را به كوچه فرعي ميزنند ؛ معاويه به دليل خليفه بودن عثمان از او حمايت نكرد بلكه بدليل بيگناهي عثمان از دشمنانش اعلام برائت كرد و باز هم ميگويم معاويه شمشير نكشيد بلكه علي بر روي معاويه بدون دليل شمشير كشيد و آغازگرجنگ علي ابن ابيطالب بود. گفته ايد : اين مقام که شما ميگوييد چيزي نيست جز امانتي که خليفه در اختيار هر فرد ميگذارد وقتي خليفه اي کسي را از مقامي عزل ميکند اصلا مقامي نمي ماند که کسي بخواهد از آن دفاع کند. جواب: مقام خلافت و امارت امانت مردم است و آنكس كه بيشتر و بهتر امانت دار مردم باشد حق دارد بر مردم فرمانروائي كند وبه همين دليل بزرگ عزل فلان خليفه باطل ميشود ؛ در مواجهه علي و معاويه ميبينيد كه تمام مردم شام تا پايان مطيع معاويه بودند ودر مورد علي شاهد عدم اطاعت و اختلاف و چند دستگي و نافرماني و اختلاف وجنگ در ميان خودشان بوديم.

پاسخ:
با سلام
1- متاسفانه شما آنقدر از كتب علمي دور هستيد كه خبر نداريد اين دو كتاب ، براي معرفي صحابه اند و حسن و حسين را به عنوان دو صحابي معرفي كرده اند !!!
2- «2-آيات منسوخ ديگر چه نوع كفري است ؟!! شما واقعا به خدائي كه هر بار تصميمي ميگيرد و حكمي صادر ميكند مومن ميشويد ؟ !! ضمنا اگر آياتي از قرآن منسوخ است چرا پيامبر حذفش نكرد چرا ترتيل خوانان يا كاتبان يا جمع آوري كنند گان از قرآن حذفش نكردند ؟ چرا علماي فعلي حذفش نميكنند ؟ نكند ناسخ منسوخ ميشود يك بحث حوزوي كه هم پول ساز است هم ميشود با آن اظهار علم و فضل كرد ؟!» !!!
متاسفانه شما حتي نمي دانيد نسخ چيست !!!!
3- «الذان» جمع نيست و مثني است ؛ ثانيا مگر هر چه ضمير بود بايد شامل همه كس بشود ؟ بهتر است به نظر علماي اهل سنت در ذيل اين آيه رجوع كنيد .
4-«و شراب خواري هم دليلي براي عزل نيست و علي هم به اين دليل معاويه را عزل نكرد ؛ بدون دليل عزلش كرد.»
پيامبر (ص)‌فرمودند دختر به شرابخوار ندهيد !!! وعلماي اهل سنت گفته اند دادن دختر به شرابخوار ، نابود كردن او است ،‌اين برادر اهل سنت مي گويد خليفه شرابخوار باشد اشكال ندارد !!!
دختر به شرابخوار ندهيد ، اما حكومت بر هزاران مرد و زن مسلمان را به يك شرابخوار بدهيد اشكال ندارد ؛ اگر معاويه تنها همين يك عيب را داشت ، براي عزل او كفايت مي كرد !
5- عثمان (طبق روايات اهل سنت) يكبار كه توان و نيرو داشت ، دستور به قتل آنها داد ؛ وقتي هم كه آنها سروقت عثمان امدند ، ديگر نيرو و محافظي براي او نمانده بود ؛ در ضمن بهتر است بدانيد كه دو تنها طبق روايات دو نفر از غلامان عثمان در آنجا از عثمان دفاع كردند !!!
6- « بنده نيامده ام اينجا بحث حوزوي راه بياندازم مثل بازي قمار كارت رو كنم و كيش و مات نمايم و اين در دين اسلام كاري شيطاني است بنابراين بنده روشنفكر محسوب نميشوم و معاويه را هم در امر خلافت بهترو برتر از علي ميدانم »
اين سخن شما ديگر جواب نمي خواهد !!!
7- در مورد كشتار غزه و ... نيز سخن شما جواب نمي خواهد !!!
8- در مورد امام زمان بودن قرآن !!!:
ا. قرآن امام همه زمان ها است ؟ يا امام زماني خاص ؟
اگر بگوييد امام زماني است خاص ، مخالف اجماع مسلمانان سخن گفته ايد ، و اگر بگوييد امام همه زمان ها است ، پس امام زمان نيست
ب. طبق روايات اهل سنت ، بيعت با امام زمان واجب است !! شما چگونه با قرآن بيعت مي كنيد ؟ آيا در كتب اهل سنت چيزي راجع به طريقه بيعت كردن با قرآن آمده است ؟
9- « نهج البلاغه مقدمه اش افتضاح است آنجا كه در مورد خلفاي قبل از علي بحث ميكند و جرات ندارد اسمشان را بگويد كاش مولايتان امام صادق به جاي دوستي و ملايمت با سني امر به شهامت و راستگوئي در دين ميداد البته منظورم شما نيستيد.»!!!!
نهج البلاغه چه ربطي به امام صادق عليه السلام دارد ؟
مقدمه نهج البلاغه ديگر چيست ؟ اگر مقصود شما كلمه «لقد تقمصها فلان» است كه خير در نسخه هاي شيعه چنين است «تقمصها ابن ابي قحافة» اما از وقتي كه اهل سنت اين كتاب را نشر دادند تغييرش دادند و اين متن جديد را رواج دادند !!!
10- «در زمان ابوبكر زكات گرفتن وزكات پرداختن نهادينه شد»
لا بد به نظر شما در زمان پيامبر چنين نشده بود !!!
11- لابد به نظر شما عمر هم بيت المال را بين مردم تقسيم نكرده بود كه در زمان او هم اينهمه فقير وجود داشت !!!
خير ، در زمان عمر و عثمان كه كشور گشايي هاي بسيار صورت گرفت و خزانه مسلمانان سرشار شد ، اين خلفا به جاي تقسيم آن به صورت عادلانه بين مردم ، عده اي از همپيالگان خود را بيشتر داده و عده اي را حتي محروم كردند !!! و به اين صورت بيت المال را تقسيم عادلانه نمودند !!!
12- « آن زمان كه منافقان قاتل و سارق عثمان را كشتند وعمارت بيت المال را خالي كردند آن را به كجا بردند و كجا حيف و ميلش كردند علي چرا آن را پس نگرفت وميان مردم تقسيم نكرد ؟»
ا. چرا به صحابه بي احترامي مي كنيد ؟ قاتلين عثمان از صحابه بودند و حتي عده اي از اصحاب بيعت رضوان !!!
ب. خانه عثمان مركز بيت المال بود !!!‌يعني عثمان تمام اموال بيت المال را به خانه اش آورده بود !!!!
ظاهرا خبر نداريد كه بيت المال محلي جدا براي خود داشت !!!!
البته اينكه عثمان بر خلاف سنت پيامبر ، خانه خود را به صورت قصر در آورده بود را قبول داريم .
13- «علي كه تماما دوران خلافتش در ميدان نبرد خارج از مدينه بود پس اين حكومت عدل علي كجا تجلي پيدا كرد ؟»
جالب همين جا است كه با وجود كوتاهي دوره حضور امير مومنان در كوفه ،‌اما آنقدر به مردم محبت كرد كه عدل او جاودانه شد .
14- «و اما دفاع پيامبر و اصحاب و مومنان ( نه جنگ) در مقابل ابوسفيان و همدستانش زماني بود كه طرف مشرك براي جنگ به طرف مدينه لشكر كشي ميكرد و وقتي شكست ميخورد و متواري ميشد پيامبر دستور تعقيب و حمله و هجوم به مكه را صادر نميكرد »
ظاهرا ماجراي جنگ تبوك و ماجراي غزوه حمراء الاسد را نخوانده ايد !!!
15- ازدواج پيامبر (ص) با ام حبيبه ، چند سال قبل از اسلام ابوسفيان بود !!!! نه اينكه بعد از اسلام ابوسفيان پيامبر از خواهر او خواستگاري كند !!!
16- در مورد شروع جنگ توسط امير مومنان ، قبلا پاسخ شما را داده ايم ، اما متاسفانه شما ورق هاي كتب اهل سنت را با ورق هاي پاسور و... كه يك به يك رو مي شوند قياس كرده و آنها را قبول نداريد !!!
گروه پاسخ به شبهات
65 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣١ فروردين ١٣٨٨ |
آقا ي عمر حال كه مانند آن عمروعاص لندني فقط ياوه گويي بلديد و به هيچ عنوان از منابع و مستندات سخن نمي گوييد با اجازه دوستان مقداري ديگر از فضائل معاويه عليه الهاويه را از منابه اهل سنت خدمت شما و همه هم فكرانتان عرض مي كنم تا همه بدانند چه كسي را در مقابل حضرت علي عليه السلام علم كرده ايد . شما بدون هيچ شكي معاويه را فرزند ابوسفيان خوانده ايد در حالي كه در هنگام تولد او چهار نفر مدعي پدري او بودند :1 مسافر بن ابي عمرو2 عماره بن وليد 3 ابوسفيان 4 مرد سياهي با نام صباح . هند مادر معاويه از زنان بي عفت و غير پاكدامن بود آدرس: ربيع الابرار جلد سوم صفحه 549 مثال العرب صفحه 72 الاغاني جلد 9 صفحه 49 العقد الفريد جلد 6 صفحه 86. كلبي و نسابه و ابن روزبهان و ابن ابي الحديد نيز به اين مطلب اشاره كرده اند . در روايات آمده است روزي ابوسفيان بر چهارپايي سوار بود و دو فرزندش معاويه و يزيد از جلو و عقب چهار پا را به جلو مي راندند پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم ) با مشاهده آنها فرمود : اللهم العن الراكب و السابق و القائد ترجمه:خداوندا سوار را و جلو دارو عقب دار را لعنت كن . آدرس: تاريخ طبري جلد 11 صفحه 357 . پيامبر(ص) فرمود : عمار را گروهي ستمكار و گمراه به قتل مي رسانند در حالي كه عمار آنان را به بهشت دعوت مي كند و آنها او را به سوي آتش دعوت مي كنند و عمار در جنگ صفين به دست معاويه و اتباعش به شهادت رسيد آدرس: صحيح بخاري جلد اول صفحه 122 صحيح مسلم جلد چهارم صفحه 6 سنن ترمذي جلد پنجم صفحه 628 مسند احد بن حنبل جلد 4 صفحه 199 المستدرك في الصحيحين جلد 2صفحه 155. احمد بن حنبل در مسند خويش جلد چهارم صفحه 421 مي نوسد روزي معاويه و عمروعاص در كوچه ها مشغول رقص با ساز ودهل بودند و اشعاري مي خواندند و در آن به شهداي جنگ احد اهانت مي كردند صداي آن دو به پيامبر(ص) رسيد حضرت با شنيدن صداي آنان فرمود : خداوندا اين دو را با صورت وارد آتش جهنم كن . ذهبي و طبراني و سيوطي نيز همين مطلب را در كتب خود نوشته اند . معاويه شراب ميخورد و به اسم اسلام حكومت مي كرد - معراج را خواب و رويا ميدانست و بين دو خواهر را جمع مي كرد .آدرس: مسند احمد بن حنبل جلد 5 صفحه صفحه 347 المنثور سيوطي جلد 2 صفحه 137 پيامبر(ص) فرمود: اذا رايتم معاويه علي منبري فاقتلوه هرگاه معاويه را بر بالاي منبر من ديديد او را به قتل برسانيد .آدرس: الكامل جلد 7 صفحه 83 الاشراف و الانساب جلد پنج صفحه 136 .تاريخ طبري جلد 6 صفحه 169 .اگر بازخواستيد مي توانم باز هم از منابع خودتان از رذائل معاويه براي شما بنويسم اگر ممكن است شما كه اين قدر از معاويه دفاع مي كنيد يك حديث فقط يك حديث با سند صحيح از فضائل معاويه بنويسيد
66 | سيد رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣١ فروردين ١٣٨٨ |
آقاي عمر من يک بار از شما خواهش کردم مطلب را به درستي بخوانيد و تا آن را درک نکرده ايد پاسخ نگوييد. دوباره سوال را به نحوي ديگر تکرار مي کنم :
معاويه در برابر علي (ع) نافرماني کرد حال علت اين نافرماني به گفته شما اين بود که علي (ع) با معاندان عثمان همکاري کرد و اين معاندان در سپاه علي (ع) بودند من بنا را به اين گذاشته ام که گفته هاي شما را در اين مورد بپذيرم .حال سوال اينجاست که معاويه و همفکرانش که اين قدر از معاندان عثمان اعلام برايت کرده اند چگونه به جنگ تمام عيار با خليفه بعدي ميروند؟ اگر اطاعت و شورش نکردن در برابر خليفه را قبول دارند و از عثمان دفاع ميکنند چگونه براي خليفه بعدي شمشير را از رو کشيده اند؟
عين سوال اين است: جايي علي (ع) را براي همکاري با معاندين خليفه محکوم ميکنيد و جايي از معاند و معارض خليفه بعدي دفاع ميکنيد. آيا اين تناقض نيست؟
اينجا اصلا سخن از عملکرد عثمان نيست بلکه سخن از مدافعان خليفه ايست که قصد خليفه کشي (بعدي) دارند. يک بار ديگر پست هاي قبلي را مطالعه بفرماييد بيشک با من هم داستان خواهيد شد که جوابتان بي ربط بود .
گفته ايد معاويه براي دفاع از مقام و منصبش کارزار کرد.باور کنيد وقتي جوابتان را خواندم به شدت خنديدم . اين مقام که شما ميگوييد چيزي نيست جز امانتي که خليفه در اختيار هر فرد ميگذارد . وقتي خليفه اي کسي را از مقامي عزل ميکند اصلا مقامي نمي ماند که کسي بخواهد از آن دفاع کند.مقام را که امثال معاويه از آستينشان در نياورده اند از خليفه گرفته اند . مانند هييت وزرايي است که بعد از اتمام کار هر دولت و در زمان دولت بعد ممکن است به طور کلي تغيير کنند.بسار خنده دار است اگر وزير جنگ دولت بوش با اوباما جنگ کند که من مقامم را ميخواهم!!!!!!!!
من سخن شما را در مورد جنگ هاي طولاني داخلي کاملا قبول دارم ولي در صورت بروز آن بايد فتنه گر محکوم شود . جالب است معاويه فتنه کرده است گناهش را به پاي علي (ع) ميزنيد!!!!!!!!!
براي پرهيز از طولاني شدن جواب و يکنواختي آن مابقي پاسختان را در پست بعدي ميگذارم.
67 | سيد رضا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سخن از جنگ و برادر کشي يبن مسلمانان براي وهابيون معاويه اي شرم آور است.با نگاهي اجمالي به تاريخ تشکيل وهابيت موارد زيادي را ميبينيم که فتواي شيعه کشي داده اند.کجاي تاريخ شيعه کسي فتواي سني کشي داده است؟؟؟؟ آيا تفکر شما همان تفکري نيست که با قصاوت تمام براي سر شيعه جايزه تعيين کرد؟؟؟؟زماني امويان ملعون اينگونه از شيعيان آل محمد (ص)انتقام گرفتند و اين چيزي نبود جز انتقام از خود محمد (ص)که معاويه وعده اش را داده بود ولي کدام عقل سليم فتواي شيعه کشي را آن هم در قرن ارتباطات قرن 21 مي پذيرد؟؟؟؟چگونه اين لکه ننگ را از دامان خود ميشوييد؟؟؟؟آيا شرم نمي کنيد که مقابل ايران و ايراني سخن از جنگ مذهبي ميرانيد؟؟؟؟ در جواب مطلب جناب عمر با اين مظمون :"يعني فكر ميكنيد اگر معاويه حاكم و خليفه اي بود كه با اولين عدم اطاعت از طرف كارگزارانش جنگ و خونريزي بر پا ميكرد و در عوض شراب نميخورد الان رفاه و ثبات و عدالت اجتماعي در مقايسه با آن زمان در سطح بسيار بالاتري برقرارشده بود ؟" بايد بگويم: در طول حکومت امويان و شخص معاويه و يزيد قيام هاي بسياري رخ داد تا جايي که از خون مخالفين و نافرمانان جوي ها جاري ميشد نمونه اش جايزه براي آوردن سر شيعيان بود.يا تاريخ خلفا را نخوانده ايد يا خود را به خواب غفلت زده ايد.حکومت امويان جز با خون بيگناهان ثبات پيدا نکرد و اين چيزي نيست که تاريخ آن را کتمان کند.يعني شما معاويه را قبول داريد چون زور داشت و بدون هيچ دغدغه اي مخالفانش را از سر راه برميداشت؟؟؟؟و اگر هر فسق و فجوري را در مقام حاکم اسلامي مرتکب شود فقط به اين دليل غير منطقي قابل دفاع است؟؟؟!!!! آيا تاريخ خواهد توانست خون حسين (ع) ثارالله را به آن طرز فجيع فراموش کند؟؟؟؟ آيا اين نماد بارز خون خواري و قدرت پرستي آل ابوسفيان نيست؟؟؟؟ ممکن است جواب گوييد يزيد زور داشت و کشت پس بر حق است که در اين صورت جوابي برايتان ندارم جز اين که بگويم سلام آقاي عمر.
68 | شهريارپور | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ ارديبهشت ١٣٨٨ |
يزيديان زمان از يزيد و پدر ملعونش معاويه حمايت مي كنند .اين مردك ملعون يهودي با اين مزخرفات پايبندي خود به يزيد و بني اميه را بار ديگر به اثبات رساند .
69 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم اهــــــــــــــــلا و سهلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاُ يا عمر . يك سوال ازت ميكنم . شما اهل وهابيت و بعضي از اهل سنت ميگن دليل خروج معاويه بر علي ( ع ) براي قصاص خون عثمان بوده , حالا بمن بگو اين ملعون يزيد كه يكجوري ميخواي براي او برائت بجوي چرا قاتلين امام حسين را قصاص نكرد ؟ ميدونم كه مثل هميشه دوباره يك شبهه ديگري جلو ميكشيد باشه براي ما خوبه سوال بكن . لعنت خدا بر اون جماعتي كه بر خليفه الله و خليفه اول بعد از نبي خروج كردن تو هم بگو امين يا علي ( ع ) خليفه بر حق بعد از نبي ( ص )
70 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سيد رضا اگر امويان در طول تاريخ خونريزي كرده باشند كه چنين نيست بجز يزيد كه البته خود يزيد هم نقش مستقيم نداشته و تاريخ ميگويد بي خبر بوده حتي با شنيدن خبر مرگ حسين ابن علي بسيار متاسف و غمگين شده باز هم عملكرد علي را در مقابل معاويه توجيه نميكند .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
بهتر است نگوييد تاريخ در مورد يزيد چنين مي گويد ، بگوييد به زور مي خواهيم از تاريخ چنين نتيجه اي بگيريم .
مي توانيد در مورد نقش يزيد در شهادت امام حسين عليه السلام به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5044
در مورد خونريزي هاي ساير خلفاي بني اميه نيز مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=122
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
71 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بنده هنوز از سايت نرفته ام چون جناب پاسخگو يكي از پست هاي مرا كه طولاني هم بود سانسور كرده نمايش نميدهد ...... پرسيده ايد: بگو اين ملعون يزيد كه يكجوري ميخواي براي او برائت بجوي چرا قاتلين امام حسين را قصاص نكرد ؟ جواب: مگر حسين خودش با 72 نفر در صحراي كربلا شمشير نكشيد ؟ قصاص وقتي است كه فرد مقابل از خودش دفاعي نداشته است . بعد كه آن حديث هم براي من ارزش و اعتباري ندارد اين ها احاديث سياسي است ساخته و پرداخته كساني كه ميخواهند بوسيله پيامبر تاريخ را به نفع خود عوض كنند .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- نظر اگر طولاني باشد ، احتياج به جواب مفصل هم دارد ؛ از جناب مهران سوال كنيد كه در ابتدا وقتي نظري طولاني براي ما فرستادند ، كمي معطل شدند ، اما نظرشان علني شد .
شما نيز كمي صبر پيشه كنيد .
2- طبق جواب شما ، جناب خليفه عثمان خود از قاتلينش راضي شده است ، زيرا حتي حاضر نشد به روي آنها شمشير بكشد (البته شما لابد توقع داريد امام حسين عليه السلام بعد از شهادت هم سر از بدن قاتلينش جدا كند ، يا گمان كرده ايد ايشان قبل از شهادت مقتول شده اند !!!)
گروه پاسخ به شبهات
72 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٨٨ |
عجبي آقاي عمر باز هم تشريف اورديد !!!! قبل از هر اقدامي جواب اين سول من را بده (مطمئنا از پاسخ دادن عاجز خواهي بود) پيامبر (صلي الله عليه و اله و سلم ) فرمود عمار را گروهي گمراه و ستمكار به قتل مي رسانند در حالي كه عمار آنان را به سوي بهشت دعوت مي كند و انها او را به سوي جهنم دعوت مي كنند آدرس: صحيح بخاري جلد اول صفحه 122 صحيح مسلم جلد چهارم صفحه 6 سنن ترمذي جلد پنجم صفحه 628 مسند احمد بن حنبل جلد 4 صفحه 199 المستدرك في الصحيحين جلد 2صفحه 155. و عمار در صفين به دست معاويه و اتباع جنايتكارش به شهادت رسيد حال جواب اين سوال را به همراه احاديثي كه در نظرهاي شماره 65و41 ذكر شده با هم بده تا در جلسات بعد بحث را ادامه دهيم .

73 | سيد حسين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام . آقاي عمر كه با توجه به ادبياتشان به نظر مي رسد از وهابي ها و سلفي ها و به شدت تحت تاثير عقايد گمراه آنان مي باشد مدعي عدالت و رفتار نيك و عدم ظلم توسط معاويه و بني اميه مي باشد البته درپست هاي قبلي شواهدي بر فسق و فجور معاويه ارائه شد . نظر به اينكه فعلا مبحث مورد نظر ما معاويه است و نه بني اميه سعي مي كنيم تصوير جامعي از ظلمها و اعمال زشت معاويه از منابع اهل سنت ارائه كنيم و بعد قضاوت را به عهده خوانندگان ميگذاريم و و اگر فرصتي پيش آمد بحث در مورد ظلم هاي ساير بني اميه را به بعد موكول مي كنيم .

بر هيچ مسلماني اعم از شيعه و سني پوشيده نيست كه اساس حكومت معاويه با محاربه و جنگ و كشتار استوار گرديد كه راه انداختن جنگ خونين صفين و كشته شدن هفتاد هزار نفر - جنگ مصر و كشتن محمد بن ابوبكر و جمع زيادي از كارگزاران حضرت علي عليه السلام - غارت شهر انبار و نا امن كردن مرزهاي عراق نمونه انها مي باشد .با مطالعه سطحي تاريخ متوجه مي شويم كه معاويه نه تنها براي به دست آوردن حكومت مرتكب جنايات فراواني شد كه زبان از بيان آن قاصر است بلكه پس از به چنگ اوردن حكومت وبراي تثبيت آن نيز مرتكب جنايات فراواني گرديد كه ذيلا به آنها اشاره خواهد شد .

معاويه به مامور خود گفت: كسي را كه با راي و فكر تو موافق نيست به قتل برسان و اموال و دارايي هر كس را كه در طاعت ما نيست غارت كن و از هر دهي كه گذشتي ويران ساز.تاريخ يعقوبي-جلد2-ص141
معاويه شرايط صلح با امام حسن-ع- را زير پا گذاشت وي در كوفه بالاي منبر رفته گفت: من با حسن بن علي پيماني كه حاوي شروطي بود بستم.ولي اينك پيمان را شكسته و همه شروط را زير اين دو پاي خود ميگذارم او سرانجام بر خلاف قرار داد صلح با امام حسن عليه السلام فرزند خود يزيد را كه جواني سگ باز- دائم الخمر -زناكار - و ميمون باز -ولگرد و قمارباز بود را به جانشيني خود انتخاب كرد .منابع: تاريخ طبري جلد 4 صفحه 124-الامامه و السياسه صفحه 164
به دستور معاويه مسلمانان بزرگي همچون حجر بن عدي-ره- و 6 نفر از يارانش در مرج العذرا به شهادت رسيدند اگر از اهل سنت و به ويژه اقاي عمر سوال شود كه چرا حجر بن عدي - عمروبن حمق خزاعي و... كشته شدند پاسخي نخواهند داشت غير از اينكه انها حاضر نشدند حضرت علي (ع) را لعن كنند .( تف بر اين مسلماني و تف بر اين حكومت اسلامي كه شرط زنده ماندن در آن لعن كردن پسر عمو و برادر و داماد پيامبر(ص) و صاحب لواي خيبر و اول سابقون است) (تاريخ طبري جلد 4 صفحه 187)
معاويه بر روي منابر اخراج ريح ميكرد چنانكه آمده است روزي به هنگام ايراد سخنراني ـ روي منبر ـ بادي ول کرد و سپس براي توجيه مودبانه اين کار خود گفت :اي مردم خداوند عز و جل بدن ما را آفريده و درآن باد قرار داده و انسان ها نمي توانند از در رفتن آن جلوگيري کنند. ناگهان يکي از حاضران به نام صعصعه بن صوحان گفت :آري ولي جاي اين کار در توالت و دستشويي است نه روي منبر چون بدعت است. پس حرمت مسجد و منبر و حديث و خطبه و نماز چه مي شود؟ربيع الابرار جلد4 صفحه172(اين است حرمت مسجد و محراب پيامبر(ص) نگه داشتن معاويه)

هنگامي که سعد وقاص حديث پيامبر (ص) را براي معاويه خواند و از جاي برخواست تا برود معاويه بادي از معده ول کرده و گفت: اي سعد بنشين تا پاسخ را بشنوي.مروج الذهب جلد3 صفحه 18

معاويه خوب ميدانست اگر فضائل اهل بيت به گوش مردم جاهل برسد مطيع او نخواهند شد به اين خاطر از نقل حديث حضرت رسول(ص)جلوگيري مي كرد .تاريخ مدينه دمشق جلد59 ص 167 .اين هم شواهدي براي تقواي معاويه:
۱-رباخوري (صحيح مسلم جلد۲ صفحه۳۵)تحريم بلند گفتن تلبيه(سنن النسائي جلد۵ صفحه ۲۵۲) اين هم شاهدي بر بت پرست ماندن و عدم ايمان او به خداوند:تجارت و واردات بت به شام (الانساب و الاشراف جلد۵ صفحه ۱۳۷)
از مدارك و شواهدي كه ارائه شد مشخص شد كه معاويه عصاره همه بديها و زشتيهاي عالم و برآييني غير از دين اسلام بود چنانكه جورج جورداق دانشمند مسيحي مي گويد :فردشاخصي از بني اميه كه همه صفات زشت اميه را دارا بود معاويه بود و اولين صفت او اين بود كه از اسلام بهره اي نداشت و اعمال او نيز نشان مي داد كه بهره اي از اسلام ندارد . اكنون مشاهده ميشود پس از گذشت 1400 سال از اين اعمال كه ضربه اي جبران ناپذير بر پيكره اسلام وارد كرد در قرني كه به عصر انديشه ها مشهور است افرادي مانند محمد ايوب گنجي پيدا مي شوند كه بدون توجه به اعمال و رفتار زشت اوبا قدرت از معاويه با اين كارنامه سياه دفاع مي كنند!!!! البته بايد گفت كه در كنار چنين انسانهاي بي خرد كه جمود و تعصب را جانشين عقل خود كرده اند دانشمندان بزرگي از اهل سنت نيز بوده اند كه نه تنها به اعمال و رفتار زشت او اشاره كرده اند بلكه خود نيز از معاويه برائت جسته و اعمال او را شايسته مذمت شناخته اند از جمله آنان: حاكم نيشابوري كه از مشاهير اهل سنت به شمار مي رود از مخالفان سرسخت معاويه به شمار ميرفت به طوري كه علنا بر روي منابر از معاويه بدگويي مي كرد .آدرس : ميزان الاعتدال جلد 2 صفحه156
.زماني که در کلاس درس عبدالرزاق صنعاني - که به گفته ذهبي از علماي موثق است- نام معاويه به ميان آمد گفت:لا تقذر مجلسنا بذکر ولد ابي سفيان جلسه ما را با بردن نام آل ابي سفيان آلوده نکن.(ميزان الاعتدال جلد۲ صفحه ۶۱۰ وجلد۲ صفحه ۶۱۴) .يحيي بن عبدالحميد حماني که ابن معين وديگران او را موثق دانسته اند مي گفت:کان معاوية علي غير ملة الاسلام(ميزان الاعتدال جلد4صفحه ۳۹۲) دين و آيين معاويه اسلام نبود!!!!!!
عبيد الله بن موسي که شديدا مورد وثوق و اعتماد احمد بن حنبل بود اجازه نمي داد کسي که هم نام معاويه باشد در مجلس درس او حاضر شود و اگر کسي به اين نام شرکت مي کرد تا جلسه را ترک نمي کرد استاد درس را آغاز نمي کرد.(سير اعلام النبلاء جلد ۹ صفحه ۵۵۹)
نسائي كه از دانشمندان بزرگ اهل سنت و صاحب كتاب سنن نسائي است معاويه را به شدت مبغوض مي داشت و هيچ فضيلتي براي او قائل نبود به طوري كه وقتي درشام از او پرسيدند از فضائل معاويه براي ما بگو او پاسخ داد: لا اعرف له الا لا اشبع الله بطنه من براي معاويه فضيلتي نميشناسم مگر اين حديث پيامبر(ص) كه خطاب به او فرمود: خداوند شكمش را سير نكند .






74 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
مي دانستم كه هيچ جوابي براي اين سوال نخواهي داشت و براي ساير سوالات. البته ما كه عادت كرده ايم كه شما هرگاه كم آورديد و با دلائل محكم مواجه شديد بگوييد دروغ است - احاديث جعلي است پس اگر همه اين احاديث جعلي است بايد نصف كتب خود را دور بريزيد جواب اين سوال مرا بده چرا مدرسه دارالعلوم در مراسم پايان ختم صحيح بخاري بيانيه مي دهد كه كتاب صحيح بخاري كاملا صحيح است و تحقيق در صحت آن بدعت به شمار مي رود؟؟؟؟؟ اگر شما يك اهل سنت هستيد كه اين صحبت شما خلاف اجماع همه علماي اهل سنت است .و اقعا نمي دانم چگونه اين طور بي رحمانه به راويان خود و كتب آنها لگد پراني مي كنيد .!!!!!!!!
75 | عمر | | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
از نظر جناب پاسخگو دفاع نكردن و سلاح به روي طرف مقابل نكشيدن يعني بخشيدن ؛ متاسفانه اين همان تفكر مسيحيت است كه ميگويد آنطرف صورت را هم برگردان تا سيلي بزنند و اگر عبايت را بردند بده ببرند. كشته شده بعد از مرگش توانائي حرف زدن ندارد ؛ اولياي دم و يا اولي الامر يا به قولي حاكم شرع قصاص ميكنند ( من باب اطلاع شما) جناب سيد حسين اين رقم احاديث كه پيامبر اكرم تاويل ميكنند و سرنوشت اصحاب و مسلمانان را پيش بيني ميكنند هم با قرآن رد ميشوند بنده به اين ها ارزشي قائل نيستم همچنانكه از زبان عثمان ابن عفان هم كه گفته بود پيامبر به من گفته پروردگار لباسي بر تن تو ميپوشاند (خلافت) پس هرگز آن را از تن جدا مكن اهميتي نميدهم و اين كار از نظر علماي ما لگد پراني نيست علماي ما به خاطر اين حرفها تشويق هم ميكنند .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- از نظر اهل سنت ، كشتن يك شخص و سپس تهديد به قتل اولياي دم او ، مي شود مساوي با بخشيدن قاتل !!!
ظاهرا خبر نداريد كه يزيد تمام اهل بيت از جمله امام سجاد را به مرگ تهديد كرد .
2- رواياتي كه ادعا كرده ايد با قران رد مي شود ، در صحيح بخاري و مسلم شما آمده است !!! در بخاري امده است كه گروهي از صحابه بعد از پيامبر مرتد مي شوند!
ظاهرا شما صحيح بخاري و مسلم را نيز قبول نداريد !!!
3- مشخص نشد نظر شما راجع به روايتي كه اهل سنت مطرح كرده و مي گويند پيامبر به عثمان گفت تو بعد از من خليفه خواهي شد چيست ! آيا قبول داريد يا نداريد ؟
اگر قبول داريد در يك متن چند خطي ، تناقض به اين آشكاري است ، اگر قبول نداريد ،‌با سخن بزرگان علماي اهل سنت مخالفت كرده ايد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
76 | سيد عليرضا | | ١٢:٠٠ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم.
آقاي عـــــــــــــــــــــــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــــر.برات متاسفام كه از يزيد دائم الخمر زنا كار وزنا زاده و سگ باز و ميمون باز و .... دفاع ميكني.
شما وهابيون و شايد اهل سنت حتي كوچكترين بويي از انسانيت نبردين كه اين حرفا رو ميزنين آخه شجره ملعونه كه نياز به دفاع ندارند.
در پايان همه ي شما برادران مومن(شيعه) را به فرمايش زينب كبري(س)دخت وصي پيامبر (ص) توصيه ميكنم:
يا اصحاب محمداه.....
كدامين اصحاب؟چرا مگر چه كردند؟جز اينكه خون به دل خليفه خدا بر زمين علي (ع) كردند؟جز اينكه باعث تمامظلم در تاريخ شدند؟
لعنت خدا بر آن غاصبين.......
77 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام به همه جناب پاسخگو من فقط خبر دارم كه علي ابن ابيطالب كسي است كه به جنگ ميان مسلمانان رسميت بخشيد. بعد : من از شما ميپرسم چرا يزيد امام سجاد را به مرگ تهديد كرد؟!! يزيد از چه وحشت داشت ؟ و اما با مراجعه به قرآن صحابه هرگز مرتد نميشوند ؛ احتمال مرتد شدن فقط در مورد اعراب دور و بر مدينه و مكه هست . آن حديث كذائي را هم علماي سني قبول ندارند . ضمنا منتظرم آن پست ام را نمايش دهيد جناب سيد حسين شما بي جهت در امر حكومت به معاويه ميتازيد و از مسيحي شاهد مياوري ؛ مسيحي كي هست بخواهد در مورد اسلام و حاكمان اسلامي نظر بدهد؟؟ بدانيد معاويه بنيانگذار اقدام براي صلح و دوستي ميان مسلمانان است ؛ معاويه با آنكه ميتوانست براحتي حسن ابن علي با طرفداران جنگجويش را كنار بزند اما براي آنكه جنگي ميان مسلمانان پيش نيايد خود شخصا پيشنهاد پيمان صلح داد معاويه تا قبل از وفات حسن همچنان بر پيمان خود باقي ماند يعني اينكه ميان آن دو جنگي نباشد بعلاوه بعد از وفات خودش ( وفات معاويه ) حسن ابن علي خليفه باشد و آنگاه كه حسن وفات كرد معاويه همچنان بر صلح با پسران علي پابرجا بود ولي به خلافت رسيدن حسين بعد از معاويه بدليل آل علي بودن الزام آور نبود چون در پيمان اسمي از خلافت حسين ابن علي بعد از معاويه ذكر نشده بود به نظر من پيشنهاد جانشيني يزيد از طرف معاويه به عنوان خليفه بعد از خود و تلاش براي گرفتن بيعت از اصحاب و ساير مسلمانان فقط به اين جهت بود كه معاويه از ميان كساني كه خواستار خلافت بودند كسي بهتر از يزيد سراغ نداشت.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- ظاهرا خبر نداريد كه ابوبكر اولين كسي بود كه نيرو به جنگ مسلمانان فرستاد !!! و حتي عمر نيز با او مخالفت كرد ! (اگر ادعا كنيد كه آنها مانع زكات بودند و مانع زكات كافر است – گرچه اين ادعا باطل است و آنها مانع زكات نبودند – مي گوييم خروج بر خليفه نيز طبق نظر اهل سنت كفر است)
2- جالب است كه خارجيان بر يزيد و... به سبب خروج بر خليفه ، كافر مي شوند ، اما خارجيان بر امير مومنان مي شوند مسلمان و امير مومنان مي شود اولين كسي كه به جنگ ميان مسلمانان رسميت داد !!!
3- به جاي به بيراهه بردن بحث در مورد اينكه «من از شما ميپرسم چرا يزيد امام سجاد را به مرگ تهديد كرد؟!! يزيد از چه وحشت داشت ؟» پاسخ سوالات را بدهيد .
4- با مراجعه به قرآن احتمال ارتداد بسياري از صحابه ثابت مي شود «افان مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم» اگر اين مطلب امكان نداشت ،‌چرا خداوند چنين سخني گفته است ؟
5- حديث كذايي كه علماي اهل سنت قبول ندارند ، مقصود كدام احاديث است ؟ آنچه از بخاري و مسلم نقل كرده ايم!!!
6- معاويه آنقدر بنيانگذار صلح و دوستي بود كه با حضرت علي به جنگ پرداخت !!! جالب است شما از يك طرف امير مومنان كه خليفه وقت (طبق نظر اهل سنت) بوده است را طرفدار جنگ معرفي مي كنيد و از طرف ديگر معاويه را طرفدار صلح !!!
7- معاويه نمي توانست به راحتي امام حسن را كنار بزند ، به همين سبب خواستار صلح شد .
8- بر فرض كه در پيمان اسمي از خلافت حسين بن علي عليهما السلام نيامده باشد ، اما آمده بود كه معاويه حق ندارد كسي را تعيين كند !!! لابد اين را هم منكر مي شويد !!!
9- خود معاويه نيز سخنان شما را در مورد يزيد قبول نداشت !!! معاويه بارها و بارها گفته بود اگر علاقه قلبي من به پسرم يزيد نبود ، به شما نشان مي دادم كه من هم مي توانم انتخاب درست بكنم!!! «لولا هواي في يزيد لابصرتكم رشدي»!!!!
اگر ادعا كنيد كه معاويه يزيد را كه طبق روايات اهل سنت مابون ، بي غيرت ، شرابخوار ، ميمون باز و... بود از همه بهتر مي دانست ، حتي طبق نظر اهل سنت بايد در عقل معاويه شك كرد !!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
78 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام اينطور بنظر ميرسد اين اقاي عمر بمانند ان اقاي عمر گوش شنوائي ندارند " موضوع صلح حديبيه را ميگويم " . اين اقاي عمر بر عكس ان اقاي عمر خالد را دوست ميدارد براي همين است كه تمامي ان اعمال شنيع خالد را به بوته فراموشي سپرده بر عكس ان عمر كه خالد را به سزاي ان عمل شنيع ( شايد ) يا اهانتي كه به مادرشان شده بود رساند . اين اقاي عمر ابو هربره را دوست ميدارد ان اقاي عمر با شلاق توي سر ابو هريره ميزده كه حديث تگه . براي اين اقاي عمر كسر شان نيست كه رهبري و خلافت معاويه پسر هند جگر خوار كه عامل ظلم و ستم بود , در خفا مشروب ميخورد , بيت الله را تاراج ميكرد و,,,,,,,,, و يزيد ملعون كه فاجعه عاشورا را ببار اورد و بعد هجوم به مدينه و ان فجايع و تلاش براي تخريب مكه, قبول كنند, ولي اهل بيت نبي و خلفاي بر حق نبي ( ص ) كه هر سه از مطهرين ال كسا بودند براي ايشان و عقايدشان كسر شان مياورد ؟؟؟؟ اعوذ بالله منك با عمر ( يا هر كسي كه ميباشي ) و ان عبد الشيطان مكرو و نجس ملحد زاده لندي و شيطان الرجيم .......... هديه اي براي خواهران و برادران مومن به اسلام ناب محمدي : <<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<اميرمؤمنان همراز خدا>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> پـيـامـبـر خـدا(ص ) در حـالى كه نوشته اى در دست داشت , مرا به حضور خويش فراخواند. سپس فرمود: على ! در حفظ ونگهدارى اين مكتوب كوشش نما! پرسيدم : مگر اين چه كتابى است ؟ فـرمـود: خـداونـد مـتعال , نام همه نيكبختان وسعادتمندان عالم را در خلال آن برشمرده است , واسـمـاى دوزخـيـان وگـمـراهان از پيروان مرا, تا روز واپسين همه را در آن ثبت نموده و از من خواسته است كه آن را به تو بسپارم . قـال على (ع ): دعانى رسول اللّه (ص ) و فى يده كتاب فقال : يا على ! دونك هذا الكتاب .قلت : يا نبى اللّه ما هذا الكتاب ؟ قال : كتاب كتبه اللّه , فيه تسمية اهل السعادة والشقاوة من امتى الى يوم القيامة امرنى ربى ان ادفعه اليك . ( بحار, ج 40, ص 86.) بر گرفته شده از : كتاب خاطرات حضرت امير المومنيين على ابن ابي طالب ع شعبان خان صنمى (صبورى ) يا علي
79 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب سخنگو سلام عليكم 1- آيا از نظر شما اعراب دور و بر مدينه كه تركيبي از مدعيان نبوت ؛ مشركين ؛ منافقين كه نفاق خود را با نپرداختن زكات و ممانعت ديگران از پرداختن آن و پيوستن به كفار و مشركين علني كردند و مرتديني كه بناي ناسازگاري و شورش را گذاشتند مسلمان هستند ؟! تا جائيكه كه اولين گروه از آنها مسلحانه به سمت مدينه حركت كردند تا مسلمانان آن ديار را بكشند و مركز خلافت را براندازند ...كه ابوبكر خود با سپاهي از مدينه بيرون رفت و بر آنها پيروز شد و اموال و اسلحه آنها را گرفت و مابقي را تا سرزمين نجد بيرون راند . 2- آيه اي كه عنوان كرده ايد اشاره ندارد از صحابه كساني مرتد ميشوند بلكه يك هشداري است به مسلمانان بعد از وفات پيامبر اكرم كه مواظب باشند بعد از مرگ رسول الله دين را در وجود فيزيكي او خلاصه نكنند در غير اين صورت به زمان جاهليت برميگردند و ايمان خود را از دست خواهند داد. 3- علماي اهل سنت قلبا معاويه را در امر خلافت بهتر و تواناتر از علي ميدانند ولي بيشتر آنها حاضر نيستند صريحا آن را به زبان بياورند يا در كتابهايشان بنويسند چون در مقابل علي را مانند ساير اصحاب به پيروي از آيه 100 توبه و آيات ديگر به جهت ايثارگري و جانفشاني در كنار پيامبر و در نبرد با مشركان مكه ... اولي تر ميدانند از طرف ديگر نگرانند كه با اين كار ميان مسلمانان دو دستگي و تفرقه ايجاد شود . دعا ميكنم پروردگار كريم اجر آنها را مضاعف عطاء فرمايد ولي به نظر من اذعان به اينكه معاويه در اداره حكومت تواناتر بوده چيزي از گذشته علي ابن ابيطالب كم نميكند و معاويه در جاي خود از لحاظ اصحاب بودن و فداكاري هاي گذشته بر علي پيشي نميگيرد.... 4- معاويه در مقام دفاع بر آمد البته اگر ساكت ميماند و دفاعي نميكرد علي با سپاهيانش وارد شام ميشدند . ولي آيا بعدش همه چيز به خوبي پيش ميرفت ؟ خير چون بلائي را كه منافقان شورشي قاتل بر سر عثمان ابن عفان و خانواده اش و مومنان در مسجد آوردند همان را سر معاويه و خانواده اش و مردم مومن شام در مياوردند چون سپاه علي همان قاتلان منافق بودند كه با وي همراه شدند و معاويه اين را خوب فهميده بود . 5- سپاه حسن زماني كه به عنوان پسر علي به خلافت رسيد و ديگران بر نسبت او با علي اعتراضي نكردند و با وي بيعت نمودند از هر زماني ضعيف تر بود تا آنجا كه علي هنگام وفاتش ضمن اشاره عميق به عدم اتحاد آنها گفتند :‌فريب خورده كسي است كه فريب آنها را بخورد ؛ با اين حال معلوم نيست بر چه اساسي حسن صف آرائي كرد ؟! معاويه هم در مقابل صف آرائي نمود و پيشنهاد صلح داد كه حسن ابن علي پذيرفت . 6- بله در قرار داد آمده بود كه معاويه حق ندارد كسي را بعد از خود براي خلافت تعيين كند و معاويه يزيد را تعيين نكرد و حتي نامزد هم نكرد اما برخوردها و رفتار تند حسين ابن علي و اعتراض ها ي دائمي او عليه معاويه و دستگاه حكومتش و مخالفت هايش در پاسخ نامه ي معاويه و اينكه خبرهائي گزارش شده بود كه حسين اقداماتي بر ضد معاويه انجام ميدهد را در نظر داشته باشيد ؛ از طرف ديگر اول بار يزيد با پيشنهاد حاكم كوفه بنام مغيره به عنوان نامزد خلافت و سپس اطلاع به معاويه و جمع آوري آراي مردم كوفه توسط مغيره مبني بر بيعت با يزيد باضافه اقدام زياد حاكم بصره دست به تبليغات در امارت هاي خود زدند و آراي مردم آنجا را جمع كردند و به سمع و اطلاع معاويه رساندند . اما با تمام اينها معاويه خود بر تعيين يزيد و حتي موافقت بر نامزدي او راي نميداد و اينكه معاويه قلبا به خلافت يزيد موافقت داشته باشد خللي به پيماني كه بسته بود وارد نميكند . معاويه از سرداران سپاه خود و خاندان بني اميه نظر خواهي ميكرد و با آنها مشورت مينمود ؛ حتي سعيد ابن عثمان كه قبلا از مخالفان معاويه و پسرش يزيد بود نزد معاويه رفته اعتراض خود را به نامزدي يزيد اعلام و از نزديك با معاويه بحث و گفتگو ميكند و معاويه ضمن اينكه بر نامزدي يزيد تاكيدي ندارد طي يك گفتگوي منطقي و محبت آميز وي را متقاعد ساخته و سپس او را والي خراسان ميگرداند ؛ در مراحل بعد با وجود هواداري هاي فراوان از يزيد معاويه دست به كار ميشود تا پسرش را به عنوان نامزد خلافت به حسين ابن علي وپيروانش يعني عبدالرحمن ابن ابوبكر ؛ عبدالله ابن عباس ؛ عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن زبير معرفي و راي آنها را جويا شود اين بود كه خود شخصا به مدينه ميرود و نظر مردم مدينه را ميپرسد ؛ تمام مردم مدينه به يزيد راي ميدهند و بيعت ميكنند بجز آن چند نفر تابعي كه نام بردم ؛ معاويه آنها رابه مسجد فرا خوانده و يا گفته ميشود به نزد هر كدام از آنها رفته و با مهرباني و احترام تمام به آنها نامزدي يزيد را مطرح ميكند و راي و نظر آنها را جويا ميشود و از آنها ميخواهد با خلافت يزيد بعد از خود او بيعت كنند كه اين بزرگواران خودداري ميكنند و حسين ابن علي تهديد به شمشير ميكند چون ميگويد معاويه در حقش ستم ميكند و تهديد به فرا خواندن معاويه به حلف الفضول...!! تاريخ نميگويد دليل حسين و چند نفر طرفدارش براي رد نامزدي و ولايتعهدي يزيد چه بوده است ؟ حسين كه خودش را ( نه طرفدارانش را ) را شايسته و اصلا صاحب حق ميداند براي خلافت و هيچكدام از آنها فرد ديگري را هم از ميان خود پيشنهاد نميدهند و نامزد نميكنند و براي بيعت گرفتن از مردم براي فرد مورد نظر خود دست به كار نشده و نميشوند !!! جناب حامد قيام عليه كسي كه قريب به اتفاق مردم به او راي داده و بيعت كرده اند فتنه گري و مفسده جوئي است كه از قتل و كشتار هم بدتر است . به قرآن مراجعه كنيد . جنابان سيد حسين و مجيد م علي جدا از توهين هايي كه به بنده ميكنيد جواب مجهولات شما اين است : بنده فقط يك چهره دارم و خواهر هم نيستم و حامي هم ندارم بجز الله تعالي و منبع مالي بنده مبلغي بسيار كم از زحمتي است كه متقبل شده ام كه آن هم رحمت پروردگار است . بعد كه كسي از اهل سنت اگر با معاويه مخالف باشد به زودي پي به اشتباه خود ميبرد؛ شما اگر طاقت شنيدن نوشته هاي مرا نداريد پيشنهاد ميكنم آن را نخوانيد و خودتان را بي جهت اذيت نكنيد ؛ از اين لحظه به بعد فقط به سوالات پاسخگو جواب ميدهم والسلام - موفق باشيد

پاسخ:
با سلام
1- در كجاي تاريخ آمده است كه در ابتداي خلافت ابوبكر يك گروه مسلح به مدينه حمله كرد ؟
2- ظاهرا آيه شريفه را نديده ايد كه مي گويد «وممن حولكم من الاعراب منافقون ومن آهل المدينة» شما تنها و تنها قسمت اول آيه را مي بينيد .
3- اگر اين اعراب به گفته خداوند منافق بودند ، چرا عمر از آنها دفاع كرده و دستور به حمايت بسيار زياد از آنان داده و آنان را اصل اسلام خواند ؟:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=21#31
4- در مورد آيه ، آري ، اين آيه احتمال مي دهد كه عده اي از صحابه مرتد شوند ؛ پس اصل احتمال طبق قرآن ثابت است ؛ اين آيه در جواب شما بود كه مي گفتيد خداوند در قرآن ثابت مي كند كه صحابه مرتد نمي شوند .
اما ثابت شدن ارتداد صحابه قبلا طبق روايات صحيح بخاري و مسلم براي شما ثابت شد .
5- شما مي گوييد «علماي اهل سنت قلبا معاويه را در امر خلافت بهتر و تواناتر از علي ميدانند ولي بيشتر آنها حاضر نيستند صريحا آن را به زبان بياورند يا در كتابهايشان بنويسند»
شما علماي اهل سنت را به كتمان حقايق متهم مي كنيد ؟ آيا خبر نداريد كه طبق آيه قرآن كسي كه حقايق را كتمان كند ، ملعون و جهنمي است ؟
6- باز ادعا كرده ايد معاويه در مقام دفاع بود !!! لابد در مقام دفاع بود كه حتي قبل از اينكه امير مومنان لشكري تهيه ببينيد به انبار حمله كرده و بسياري از مسلمانان را كشت و بيت المال آنجا را غارت كرد !!!
7- فرموده ايد : « بله در قرار داد آمده بود كه معاويه حق ندارد كسي را بعد از خود براي خلافت تعيين كند و معاويه يزيد را تعيين نكرد و حتي نامزد هم نكرد»
!!!
اگر يزيد را نامزد نكرده بود ،‌ سخنان بعدي شما چه مي شود ؟
8- فرموده ايد : «در مراحل بعد با وجود هواداري هاي فراوان از يزيد معاويه دست به كار ميشود تا پسرش را به عنوان نامزد خلافت به حسين ابن علي وپيروانش يعني عبدالرحمن ابن ابوبكر ؛ عبدالله ابن عباس ؛ عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن زبير معرفي و راي آنها را جويا شود اين بود كه خود شخصا به مدينه ميرود و نظر مردم مدينه را ميپرسد ؛ تمام مردم مدينه به يزيد راي ميدهند و بيعت ميكنند بجز آن چند نفر تابعي كه نام بردم»
!!!
يعني به نظر شما حتي اگر تمام مدينه يك شخص مابون لا ابالي شرابخوار ... را به خلافت شايسته بدانند ، او واقعا شايسته خلافت مي شود ؟!!!!
جالب اينجاست كه عبد الله بن عباس و عبد الله بن زبير و عبد الرحمن بن ابي بكر و ... را تابعي مي دانيد !!!
9- شما هنوز به يك سوال ما پاسخ درست نداده ايد !!!
گروه پاسخ به شبهات
80 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام برادر عزيز جناب اقاي سيد حسين اولا ارادتمندم ثانيا برادر عزيز مرد دو هزار چهره كجا اقاي عمر كجا اوشون اسمشان شصت ( 60 ) چي بود ايشان را حتي نميتوان نخود چي نامبرد , جناب شصت چي نقشش مردانه بود اين نخود چي نقش زنانه را نيز بازي ميكنند ( خواهر هناو ). حامي و منابع مالي جناب شصت چي معين است , وليكن حامي و منابع جناب نخود چي مجهول است ( يعني ) . حيف شد كه محل اقامت معاويه را در اخرت دادي ميدوني دوستدارانش چقدر بايد جنايت بكنند تا به انجا برسند يك حديث قوي براي شما : ابى سعيد خدرى است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بعد از تلاوت آيه ى تطهير مى فرمود: انا حرب لمن حاربتم انا سلم لمن سالمتم ((من سر جنگ دارم با كسى كه با شما سر جنگ داشته بباشد من صلح و سازش دارم با كسى كه با شما سر سازش ‍ دارد.)) يا علي
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها