2024 April 25 - پنج شنبه 06 ارديبهشت 1403
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)
کد مطلب: ٦١٣٥ تاریخ انتشار: ٠٣ آبان ١٣٩٣ تعداد بازدید: 79457
فتنه وهابیت » شناخت وهابیت
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (علیه اسلام)

هر دم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري مي رسد.
مفتيان وهابيت كه روزي فتوا به كفر شيعه و روزي تحريم دعا براي پيروزي حزب الله لبنان و... مي دهند، هر روز با افاضاتشان پرونده درخشان خود را درخشان تر و طبل رسوايي خود را شهره آفاق مي سازند.
اما اين بار سخنان مفتي اعظم عربستان عبدالعزيز آل الشيخ يادآور فتواي شريح قاضي است كه با جملات خود امام حسين را محكوم و يزيد را مبراي از هر خلاف شرعي دانسته است.
آري صف بندي سپاه سيد الشهداء و يزيد تا روز قيامت برپاست.
كل يوم عاشوراء وكل ارض كربلاء
* * *

* * *

Get the Flash Player to see this player.

لينك دان لود



لينك مربوط به فيلم موردنظر در سايت يوتيوب:
http://www.youtube.com/watch?v=v0Yoeg7k1s4

مفتي اعظم عربستان شيخ عبد العزيز آل شيخ در برنامه زنده كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:

زمان پرداختن به اين امور گذشته و زمان آن سپري شده است . آنها گروهي بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براي خود كردند و شما هم هر چه كرديد براي خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.

بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.

حسين و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.

شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته اند ...

ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده؛ و حسين را نصيحت كرد ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين اين نصيحت ها را نپذيرفت... و خدا هم هر آن چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولي با اين وجود ما براي حسين از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...

اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين هر اشتباهي كرده براي خود كرده...

عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد. و قيام و سركشي عليه او نيز حرام مي باشد. و از همين رو خروج و قيام حسين عليه يزيد حرام بود...

ما مي گوييم: حسين در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...

و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.

* * *
متن عربي:

يا اختي هذه امور مضت و تاريخ مضي تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون.
بيعة يزيد بن معاويه بيعه شرعية أخذها أبوه له في حياته فبايعه الناس و قبلوا بيعته و لما توفي امتنع الحسن و الحسين بن علي و ابن الزيبير عن المبايعه.
و امتناع الحسين وابن الزبير عن المبايعه كانوا بذلك رضي الله عنهما غير مصيبين. لأن بيعة يزيد بيعة شرعية و بيعة اُخذت له في حياة أبيه و أعطاهم نصب عينهم. ولكن الله حكيم عليم فيما قضي وقدّر. تلك أمة مضت.
والله إني ما أحب أن تكتب عنّي هذه المسأله. هذه المسائل مضي و التواريخ كلها تحكي القضيه بأساليب مختلفة. فمن التواريخ من يقول: ... هذه المسائل مضت. مضي يزيد و مضي الحسين ولهم أكثر من ألف و... سنة مضت...
لكن اعتقد أن يزيد بن معاوية: بيعته، بيعة شرعية؛ و أن الحسين رضي الله عنه و أرضاه نصح أن لا يخرج الي العراق و لا يقبل من دعاه الي البيعة. حذّره ابن عباس و ابن عمر والفرزدق. و كبير من الصحابة حذّروه من الخروج الي العراق. أن الخروج لا يؤدّي لمصلحة. لكن رضي الله و أرضاه ما قبل... والله قدّر ما قدّر وقضي ما قضي و اذا نفذ القضاء ل..
لكننا نترضي الحسين و نسئل العفو عن الجميع ولله فيما قضي وقدّر حكمة لا نعلمها...
ما الفائدة من هذا المطلب؟ الحسين أخطأ ما أخطأ...
اهل السنة والجماعة عقيدتهم وجوب الانقياد لمن بويع وإن من بويع و اجتمعت الكلمة عليه وجب علي الجميع السمع و الطاعة له. وحرم الخروج عليه. حرم الخروج للحسين رضي الله عنه و أرضاه...
نقول: الحسين رضي الله عنه وأرضاه في خروجه كان الأمر خلافا مع عقيدته و كان عدم الخروج أولي. والبقاء هو الأولي والدخول فيما دخل الناس هو أولي. لكنه كره عما قيل إن العراق كله معك...
أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
والحقيقة أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.

* * *
در پايان خوب است كه نظر اين مفتي اعظم (عبدالعزيز آل شيخ) را با مفتي اعظم سوريه (احمد بدرالدين حسون) در مورد امام حسين (ع) مقايسه كنيد.
بخشي از سخنان وي تحت عنوان «
كتمان حقايق عاشوراء... » (چرا عاشورا را ساليان سال از ما پنهان مي كنند ؟ علت تنها ترس از شيعه شدن مردم است !!!) را به همراه فيلم سخنراني وي در لينك ذيل مي توانيد مشاهده نماييد.


Share
81 | حامد پ | | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
اينجا يه مشكلي وجود داره:
"0عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كساني كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده اند گوش فر داده شده و از او پيروي گردد.وقيام عليه او نيز حرام مي باشد."
همين عقيده راه رو كاملا روشن مي كنه. پس ديگه واسه چي بايد با امثال عمر و مهران ... يكي بدو كنيم اگه اونا كمي به اين پاراگراف بدون تعصب فكر كنند ديگه مجبور نمي شن اين قدر براي دفاع از عقايدشون حرفاي متناقض بزنن.
باخوندن عقايد مهران و عمر و.... مطمئن شدم كه مظلوميت حضرت علي (ع) بسيار بيشتر از امام حسين (ع) بوده چون سيدالشهدا 72 يار باوفا داشتند اما...
82 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي عمر يا بهتر بگويم آقاي مرد دو هزارچهره!!!!!!!!!از مزاح هاي خنده دار شما تعجب كردم .شما چه كار داريد به دانشمند مسيحي حتما مي خواهيد بگوييد نسائي - حاكم نيشابوري - عبد الرزاق صنعاني- - عبيد الله بن موسي - حماني و ....را هم كه از دانشمندان بزرگ اهل سنت و دشمن سرسخت معاويه بوده اند را هم غير مسلمان معرفي كنيد . واقعا كه تناقض و پراكنده گويي در گفتار شما بيداد مي كند از طرفي صفين كه خونين ترين جنگ داخلي بوده و اتش ان توسط معاويه شعله ور شده را قبول داريد و از طرفي ديگر معاويه را باني صلح معرفي مي كنيد . اگر متن نوشته شده توسط بنده را درست مي خوانديد متوجه صلح طلبي هاي معاويه مي شديد!!!!!! معاويه به مامور خود گفت: كسي را كه با راي و فكر تو موافق نيست به قتل برسان و اموال و دارايي هر كس را كه در طاعت ما نيست غارت كن و از هر دهي كه گذشتي ويران ساز.تاريخ يعقوبي-جلد2-صفحه141 .اين هم شواهدي ديگر بر صلح طلبي هاي بي حد و حصر معاويه!!!!!به دستور معاويه امام حسن عليه السلام به شهادت رسيد.وقتي خبر شهادت آن حضرت را شنيد خوشحال شد و سر به سجده گذاشت.منابع سني: مروج الذهب جلد3صفحه 8الامامه و السياسه جلد1 صفحه 175 معاويه زياد بن ابيه را والي كوفه و بصره كرد.وي شيعيان را تعقيب ميكرد و پس از دستگيري به دار مي آويخت...دست و پاي آنها را ميبريد و چشمهاي آنها را بيرون مي آورد و انها را از درختان نخل آويزان مي کرد. شرح ابن ابي الحديد جلد3صفحه15 . به دستور معاويه مالك اشتر (از ياران امام علي-ع-) در راه مصر مسموم و به شهادت رسيد. بعد از اين واقعه معاويه بالاي منبر رفت و گفت: علي دو دست داشت. يكي را در صفين قطع كردم (عمار ياسر) و يكي را امروز(مالك اشتر)منابع سني: كامل ابن اثير جلد3صفحه 187تاريخ طبري جلد 4صفحه71و72 . خودتان را نکشيد معاويه ته جهنم است .
83 | عمر | | ١٢:٠٠ - ١٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
1- كسي از منافق و يا مدينه حرفي نزده . اين آيه :‌افان مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم اشاره ندارد از صحابه كساني مرتد ميشوند . و اگر اصرار داريد با اين آِيه دوم :‌وممن حولكم من الاعراب منافقون ومن آهل المدينة آن را ثابت كني باز حرفي از ارتداد اصحاب ندارد . با مراجعه به قرآن معلوم ميشود اولا اصحاب چه از مهاجران مكه باشند چه انصار مدينه هرگز مرتد نميشوند چون ويژگيهاي خود را دارند ودر ثاني اعراب شديدترند در كفر و نفاق و احكام نازل شده را نميدانند بنابراين امكان ارتداد آنها فراوان است و از مدينه هم به نسبت كمتري بنا به عادتشان به نفاق قبول دارم و قسمتي از سپاه علي ابن ابيطالب را همين منافقان مدينه تشكيل ميدادند ؛ بطور كلي ادعاي ارتداد اصحاب پيامبر باطل است ؛ آري آري هم نكنيد كه نميتوانيد ثابتش كنيد. 2- برتري معاويه بر علي در امر خلافت براي من كه طلبه نيستم مثل روز روشن است و نيازي به كتمان ندارد كافي است مردم خود با قرآن به عنوان كلام الله آشنا باشند و تاريخي بدون تحريف و بدون تفسير حزبي و سياسي و هوائي بخوانند آنوقت فورا جايگاه معاويه و علي را پيدا خواهند كرد . 3- چرا سخنان قبلي بنده را نمياوريد تا به جواب سخنان بعدي ام برسند ؟ جواب معلوم است طرح ولايتعهدي يا نامزدي معاويه را مردم كوفه و بصره پيشنهاد دادند نه معاويه و هم آنها بودند كه بيعت كردند و معاويه با راي موافق و بيعت مردم اين دو استان به مدينه آمد و نامزدي يزيد را مطرح كرد و آن را به راي امت مدينه و حسين و چند نفر طرفدارش گذاشت ؛ پس معاويه نه تنها بنا به پيمان ميان خود و حسن ابن علي كسي را براي بعد از خود به عنوان خليفه تعيين نكرده بلكه در امر نامزدي و وليعهدي يزيد هم از قبل دخالتي نداشته است و بعدها يزيد را فقط به عنوان يك نامزد پر طرفدار به راي امت گذاشته و در اين ميان فقط حسين و چهار نفر تابعي همراهش مخالف بوده اند .

پاسخ:
با سلام
جناب أقاي عمر
1- أيا آيه «افان مات او قتل» احتمال ارتداد را ثابت نمي كند ؟
ما تنها به احتمال ارتداد استشهاد كرديم ، كه دقيقا خلاف ادعاي شما را ثابت مي كند .
زيرا شما فرموده ايد « با مراجعه به قرآن معلوم ميشود اولا اصحاب چه از مهاجران مكه باشند چه انصار مدينه هرگز مرتد نميشوند چون ويژگيهاي خود را دارند»!!!
2- فرموده ايد « ودر ثاني اعراب شديدترند در كفر و نفاق و احكام نازل شده را نميدانند بنابراين امكان ارتداد آنها فراوان است و از مدينه هم به نسبت كمتري بنا به عادتشان به نفاق قبول دارم و قسمتي از سپاه علي ابن ابيطالب را همين منافقان مدينه تشكيل ميدادند ؛ بطور كلي ادعاي ارتداد اصحاب پيامبر باطل است ؛ آري آري هم نكنيد كه نميتوانيد ثابتش كنيد»!!!
اين آيه چه زماني نازل شد ؟ در زمان امير مومنان علي عليه السلام؟ آيا در آن زمان در مسلمانان موجود در مدينه (كه شما همه آنها را صحابه مي دانيد) منافق بود يا نه ؟
و چرا (طبق پاسخ قبلي به شما) عمر دستور تكريم همين اعراب را كه شما آنها را شديدترين مردمان در كفر و نفاق معرفي كرديد ، را صادر كرده است؟
3- «چرا سخنان قبلي بنده را نمياوريد تا به جواب سخنان بعدي ام برسند ؟ جواب معلوم است طرح ولايتعهدي يا نامزدي معاويه را مردم كوفه و بصره پيشنهاد دادند نه معاويه»
يك مدرك معتبر براي سخن خود ارائه كنيد (از شيعه و يا سني) تا كلام شما را قبول كنيم
ما كه هرچه مدرك ارائه كنيم شما قبول نمي كنيد !!!
4- در مورد برتري معاويه بر امير مومنان !!! مي توانيد به سخن نسائي (صاحب سنن نسائي و همطراز بخاري و ابونعيم) به شاميان مراجعه كنيد:
وخرج إلى دمشق فسئل بها عن معاوية بن أبي سفيان وما روى من فضائله فقال لا يرضى معاوية رأسا برأس حتى يفضل قال فما زالوا يدفعون في حضنيه حتى أخرج من المسجد
معرفة علوم الحديث ج 1 ص 83 ، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1397هـ - 1977م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : السيد معظم حسين
روزي نسائي به دمشق رفت ؛ در آنجا از او در مورد فضائل معاويه سوال كردند ؛ در پاسخ گفت : آيا همين كه او را همطراز (با علي) كردند براي او كفايت نمي كند و مي خواهد از او افضل شود ؟
به همين سبب آنقدر به شكم او ضربه زدند تا از مسجد بيرونش انداختند !!!
گروه پاسخ به شبهات
84 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي عمر شما در سخناني اعلام كرده بوديد كه معاويه جنگ صفين را آغاز نكرده است و حضرت علي عليه السلام آغاز گر اين نبرد بوده است!!!!! در اغاز به شما گفتم همه گفته هاي شما بي سند و مخالف با كتب اهل سنت است و حتي به يك كتاب تاريخي و حديثي ولو يك حديث ضعيف استناد نكرده ايد و كاملا از گفتار شما مشخص است كه تحت تاثير القائات وهابي مسلكان اين گونه گفته ايد . البته كساني كه حمايت از معاويه را سرلوحه كار خود قرار داده اند يا مانند علماي اهل سنت مجبورند بگويند كه علي (ع) بر حق است و معاويه اجتهاد كرده و در اجتهاد خود خطا كرده است .!!!! يا مانند شما و همفكران وهابيتان به سخنان بي سند و غير منطقي و مغالطه روي آورند . البته بنده از همان ابتدا سعي كرده ام با منابع روايي و حديثي اهل سنت پاسخ گفته هاي شما را بدهم و انشا الله از اين پس نيز همين گونه خواهد بود . از اينكه همه مورخان و محدثان اهل سنت آغاز گر اين جنگ را معاويه دانسته اند و به اين مطلب در كتب خود تصريح كرده اند شكي نيست كه براي نمونه به تعدادي از آنان اشاره مي شود .تاريخ طبري جلد 3 صفحه 6 تاريخ يعقوبي جلد 4 صفحه145 الكامل ابن اثير جلد 3صفحه 149-166 شرح ابن ابي الحديد جلد 4 صفحه26 مروج الذهب جلد 2 صفحه387 . اما در پست قبلي نوشته بوديد كه امام حسين(عليه السلام) از معاويه انتقاد مي كرده و به خلافت او راضي نبوده است . اما نميگوييد كه معاويه از همان روز اول قرار داد صلح را زير پا نهاد و در يك سخنراني صريحا اعلام كرد: من با حسن بن علي پيماني كه حاوي شروطي بود را پذيرفتم اما اينجا همه شروط را زير پاي خود گذاشتم و به هيچ كدام از انان پايبند نخواهم وبود .(تاريخ يعقوبي جلد 4 صفحه 141 تاريخ طبري جلد 4 صفحه124 الامامه و السياسه صفحه164)نمي گوييد كه معاويه طبق پيمان صلح با امام حسن (ع) متعهد شده بود كه بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) رفتار كند اما پس از مدتي بر خلاف پيمان صلح با امام حسن مرتكب اين اعمال شد: ربا خواري - شراب خواري - دزدي بيت المال و تقسيم ان بين خويشان و نزديكان گرسنه نگه داشتن مردم . نمي گوييد كه معاويه طبق پيمان صلح متعهد شده كه هيچ گونه بدگويي از امام علي نكند اما پس از مدتي علنا لعن بر آن حضرت را بر روي منابر سنت قرار دادو مردم را مجبور به لعن از آن حضرت مي كرد . ربيع الابرار جلد 2 صفحه 179-186 صحيح مسلم جلد 7 صفحه120 . معاويه طبق قرار داد صلح متعهد شده بود كه هيچ توطئه اي بر عليه امام حسن و برادرش امام حسين (ع) و اهل بيت و شيعيان آنها انجام ندهد اما پس از مدتي دستور داد هركس را متهم وكرديد كه دوستدار علي است و دليلي هم بر عليه او نيافتيد گردنش را بزنيد او زياد را والي عراق كرد و دستور داد شيعيان و دوستداران علي(ع) را تحت تعقيب قرار داده و آنها را كشته و چشمان آنها را در آورد و آنها را مورد بدترين عذاب ها قرار دهد . ربيع الابرار جلد 2 صفحه438 معاويه طبق قرار داد صلح با امام حسن متعهد شده بود كه كسي را به عنوان جانشين خود تعيين نكنداي كاش فردي صالح را به عنوان جانشين خود تعيين كرده بود نه فردي مانند يزيد كه شرابخوار - ابنه اي - زاني با محارم -سگ باز ميمونباز و قمار باز بود . معاويه يزيد را به عنوان جانشين خود تعيين كرد و در زمان حيات خويش به زور براي او از مردم بيعت گرفت و هر كس از اين بيعت سر باز ميزد به بدترين وجه توسط معاويه و جلادانش كشته ميشد . تاريخ طبري جلد 4 صفحه 189 .
85 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي عمر گفته بوديد كه اهل شام مومنين بودند نام و نسب و اعمال تعدادي از سران آنان را براي شما مي نويسم تا ديگر فاسقيني اينگونه را مومن نام نبريد
1- عمروعاص: هنگان تولد او پنج نفر مدعي ابوت او بودند زيرا مادر او نابغه از زنان بدكاره معروف بود هنگامي كه بر سر نسبت دادن عمروعاص بين (ابولهب و اميّه و هشام بن مغيره و ابوسفيان و عاص بن وائل ) اختلاف پيش آمد به خود نابغه واگذاشتند تا پدر فرزندش را انتخاب كند او نيز فرزندش را به عاص بن وائل نسبت داد . (ربيع الابرار جلد 3 صفحه548 شرح ابن ابي الحديد جلد 6 صفحه281) او در دوران رسالت يكي از سرسخت ترين و لجوج ترين دشمنان پيامبر(ص) بود كه از خانه خود با شكمبه شتر به سر و صورت مبارك پيامبر (ص) ميزد پدر او عاص بن وائل سهمي نيز از كساني بود كه صريحا خود را دشمن پيامبر(ص) ناميد هنگامي كه ابراهيم فرزند پيامبر(ص) از دنيا رفت عمروعاص بلند شد و گفت محمد ابتر گرديد و نسلي نخواهد داشت و من نسبت به او از همه بدگوترم آنگاه براي آزار دادن پيامبر(ص) 70 بيت شعر سرود و در آن مطالب نامربوطي را به حضرت نسبت داد پيامبر(ص) در جواب او فرمود : خداوندا من شاعر نيستم كه با شعر جواب او را بگويم تو و ملائكه ات به تعداد كلمات شعرش او را لعن كنيد كه تا قيامت بر نسل او نازل شود .خداوند نيز آيه ان شانئك هو الابتر را نازل كرد يعني اي پيامبر سرزنش كننده تو نسلش بريده است . پيامبر (ص) خطاب به معاويه و عمروعاص فرموده بود: که مسلمانان هر زمان او را به همراه معاويه با هم و کنار هم يافتند بين آن دو جدايي بيندازند چون هرگز بر خير و صلاح اجتماع نمي کنند. لا يجتمعان علي خير و الصلاح(سير اعلام النبلا جلد3صفحه 72و تاريخ دمشق جلد13صفحه 261)

همچنين وليد بن عقبه بن ابي معيط شرابخواركه در جريان قتل حضرت حمزه شهيد - مشروب خورد و از کشته شدن حمزه شادي کرده و آواز خواند پدرش عقبه بن ابي معيط در جنگ بدر به دست حضرت علي عليه السلام به درك واصل شد و او از همين جا كينه حضرت علي را در دل گرفت پيامبر (ص) فرموده بود: آتش جهنم براي فرزندان عقبه آماده شده است او چنانكه گفته شد زناكار و دائم الخمربود چنانتكه روزي شراب نوشيد و به مسجد رفت و نماز دو ركعتي صبح را شش ركعت خواند و در محراب مسجد شراب قي كرد .

مروان فرزند حكم بن ابوالعاص بن اميه يكي ديگر از سران لشكر معاويه بود .پدرش حكم با رسول خدا(ص) دشمني فوق العاده داشت به طوري كه دشمني او با پيامبر را درحد و اندازه ابولهب دانسته اند. پيامبر(ص) حكم و خانواده اش را لعن كرده و به طائف تبعيد كرد در زمان عثمان آنها از تبعيد بازگردانده شده و از ملازمان عثمان شدند . براي اينكه اين پست طولاني نشود فعلا به ذكر حال همين افراد اكتفا مي كنم انشا الله در پست هاي بعدي در مورد ساير افراد لشكر معاويه و مطالب ديگر به طور مفصل افشاگري خواهد شد .
86 | حامد پ | | ١٢:٠٠ - ١٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
برادرم اقاي عمر بايد در مورد مفهوم ايه و ايات ماقبل ان تامل بسيار كرد و نمي توان صرفابه معناي ظاهري ايه اكتفا نمود.دامنه گفتار شما حاكمان زيادي در عصر ما چون صدام حسين و بن لادن ... را نيز در بر مي گيرد كه در زمان حكم راني خود مردم زيادي دور و برشان جمع شده بودند حال حاكمان گذشته بمانند.اي كاش سوره وايه اي را كه به ان استناد كردين را ذكر كنين تا عزيزان گروه پاسخ به شبهات نيز در مورد ان پاسخ خود را بدهند.
يا علي
87 | عمر | | ١٢:٠٠ - ١٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
عليكم السلام و رحمه الله

جناب مهران
پس بنا به نظر شما:
عائشه و طلحه و زبير حق داشتند بر عليه خليفه وقت علي ابن ابيطالب بايستند و قيامشان بر عليه خلافت نبوده اما معاويه چنين حقي نداشته كه در مقابل خليفه وقت بايستد و عملش عليه خلافت بوده است ؛ بفرمائيد:

اولا اين حق ناحق و غير عادلانه ( يعني قيام عليه خليفه وقت) را چه كسي يا كساني در كدام شورا از قبل براي عائشه و طلحه و زبير تعيين كرده بودند كه شامل معاويه ( حتي براي دفاع از خود ) نميشد ؟ چون ما بي خبريم

ثانيا اگر علي آنقدر كار درست و به قول شما لايق بوده و به قوانين اسلام عمل كرده و اعمالش شرعي بوده چرا قاتلان عثمان را قصاص نكرد و بايد به خاطر اين اشتباه و عمل نكردن به حكم قرآن با وجود اختيار بر امور ام المومنين از خانه اش خارج و به ميدان كارزار بيايد ؛ جنگي خونين بپا شود ؛ قاتلان در ركاب علي و با فرماندهي علي كثيري از اصحاب و امت مسلمان را به قتل برسانند تا بالاخره حكم قرآني قصاص اجرا شود و در پايان علي همچنان خليفه لايق باشد !!؟..........

بنده به شيعيان طرفدار آقاي طباطبائي و ساير همفكرانشان از جمله مرحوم برقعي كه خود را شيعه علوي مينامند احترام زياد قائلم
والسلام علي من اتبع الهدي
88 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ١٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب اقاي سيد حسين
نميدانم ايا چند روز اخر حيات معاويه را مطالعه كرده اي يا نه؟ پيشنهاد ميكنم در اين مورد تحقيق كني .
اگر مسلماني بر اثر تفهيم غلط بخودش صليب نصب كند يا علامت ستاره داود و براي تقليل درد و فرار از ملك الموت به جادو و جنبل رو بياورد يا هرسه انها را انجام دهد يعني چي؟ بعد عزيز دل برادر كسي كه مسلمان نشده چگونه مرتد ميشود ؟ حرف امام علي ( ع ) را در مورد اسلام نياوردن بعضي ها قبول كنم يا حرف بعضي ها معلوم الحال ؟؟؟؟؟؟
ميبخشيد ولي اين مثل را مهمان من باش : """" به در ميگويم كه ديوار بشنوه """
جناب مهران با اين انترنت سرعت پائين بهتر نبود جلوي اينه واميايستادي و مستقيما با جناب عمر اين رفيق شفيق ما صحبت ميكردي جان همفر انگليسي قسمت ميدم بهتر نبود؟ . خداوند نور خود را به قلبت بياندازد قبل از اينكه ملك الموت سراغت بفرستد.
يا علي
89 | مهران | | ١٢:٠٠ - ١٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم جناب عمر دوست بسيار بزرگوار ما از تمام نظرات حضرت عالي در مورد قيام امام حسين حمايت مي كنم جز در مواردي كه حضرت عالي فرموده ايد:يكي از اين موارد احكميت خلافت به نفع معاويه است كه در اين مورد حق با علماي بزرگ ماست كه همگي علي (كرم الله وجهه)را لايقترين صحابه به خلافت در عهد خود مي دانسته اند و ماجراي معاويه را در جنگ با علي (ع) را قيام بر عليه خلافت معرفي كرده اند . ونيز در مورد تبرئه يزيد بن معاويه بايد عرض كنم كه ايشان سلطان وقت بودند وتمام امور بايد تحت اختيار او مي بود ونيز ايشان به ادعاي همه، عالم كامل به قوانين اسلام بود ولي در عمل كسي چيزي از او نديده است كه به عنوان عمل شرعي در قيام امام حسين از او وامراي لشكرش سر زده باشد ما در قيام حضرت طلحه وزبير وعايشه (رضي الله عنهم)براي قتال با قاتلين حضرت عثمان(رض)به آنها حق مي دهيم که در مقابل حضرت علي ايستاده اند ودر مقابل نمي توانيم حق طلبي امام حسين را براي اعاده حق خود در مسئله عهد نامه امام حسن با معاويه برنتابيم. با تشکر از جنابعالي و آرزوي اجر الهي براي شما والسلام علي من اتبع الهدي

پاسخ:
!!!
فشهد شاهد من اهله
90 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٤ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي عمر ما هرگز نگفتيم كه معاويه مرتد شده است يا ازدين اسلام خارج شده است . هنگامي که بيهقي (همان كه به او امام بيهقي مي گوييد ) شنيد بعضي ميگويند :معاويه در اثر جنگ با علي(عليه السلام)از ايمان خارج شد،گفت:خيرمطلب چنين نيست،چون معاويه مومن نبوده و داخل در ايمان نشده بود،تا از ان خارج شود،بلکه در زمان پيامبر(صلي الله عليه واله وسلم) مانند پدرش ابوسفيان (لعنه الله عليهما)از کفر به نفاق امد_يعني جز منافقين شد_و پس ازرحلت پيامبر(ص) به کفر اصلي برگشت. ادرس:الکامل (الطبري)جلد 2 صفحه 204 باب 27 فصل 2 الکني والالقاب جلد 2 صفحه 114 . حرف ما هم عين حرف همان ابوبكر احمد بن حسين بيهقي است .
گويا اين اقاي عمر بي خبراست که معاويه گفت من نام پيامبر را دفن خواهم کرد !! و شايد هم افشاگري مغيره بن شعبه را راجع به معاويه را نشنيده يا باورندارد که در جلسه خصوصي،معاويه به او گفت:به خدا سوگند،تا هستم سعي وتلاش ميکنم،نام محمد را دفن وبه خاک بسپارم ادرس:شرح ابن ابي الحديد جلد 5 صفحه 129 به نقل از الموفقيات زبيربن بکار. باز هم مي گويم زحمت بيهوده نكشيد معاويه ته جهنم است هر چقدر هم كه شما از او خوب بگوييد ذره اي از آتش نجات پيدا نخواهد كرد . موفق باشيد .
91 | محمد باقر | | ١٢:٠٠ - ١٥ ارديبهشت ١٣٨٨ |
http://www.youtube.com/watch?v=OdluYnBMCoY&feature=related
اينهم جواب ان مفتي مفتکي مفتخور!
92 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ١٦ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام خدمت برادر عزيزم جناب مجيد م علي آري عزيز دل برادر نحوه به درك واصل شدن معاويه بدين شكل بود: سعيد بن المسيب مي گويد:هنگام بيماري معاويه که منتهي به مرگ گرديد يک پزشک مسيحي براي او آوردند.ظاهرا پزشک مخصوص او بود.معاويه که از درد وناله به ستوه آمده بودبه پزشک گفت چرا معالجات و نسخه هاي تو نتيجه عکس مي دهد...

پزشگ گفت:به خدا سوگند اين نسخه ها را براي هر مريض و بيماري پيچيدم او بهبود يافت ديگر کاري نمانده مگر يک نسخه ... اگر مي پسندي تو را هم با آن معالجه کنم.معاويه گفت:چيست؟پزشگ گفت: يک صليب همراه دارم که هر زمان به گردن بيماري بيندازم فورا خوب مي شود.معاويه گفت:آن را بياوريد.پزشک صليب را آورده و به گردن معاويه انداخت.به برکت آن صليب بيماري معاويه تا صبح نکشيد و همان شب او به جهنم برده شد .

بدين صورت اين پيش گويي علي (ع) :لايموت ابن هند حتي يعلق الصليب في عنقه به وقوع پيوست.(شرح الاخبار جلد2صفحه 152)

آقاي عمر يك بار ديگر هم به شما گفتم بسيار غير منطقي و بي سند صحبت مي كنيد طلحه و زبير و عايشه ام المومنين خود شريك در قتل عثمان بودند طلحه و زبير جزو محاصره كنندگان خانه عثمان بودند و عايشه ام المومنين مردم را به قتل عثمان تحريك مي كرد و خطاب به محاصره كنندگان خانه عثمان مي گفت : اقتلوا نعثل فقد كفر. كفتار پير را بكشيد كه كافر شده است حتي در روايات آمده است كه او يك پيراهن پيامبر (صلي الله عليه و آله )را بر سر در خانه خود نصب كرده بود و مي گفت: اي مردم اين پيراهن پيامبر است هنوز نپوسيده است اما عثمان سنتش را پوسانيد .اما همانها پس از قتل عثمان به خاطر دنيا طلبي و صرفا بدين خاطر كه حضرت علي عليه السلام حاضر نشد حقوقي بيش از ساير افراد به آنها بدهد علم شورش بر داشتند و جنگ جمل را به راه انداختند حتي در روايات امده است كه يعلي بن اميه (لعنه الله عليه) فرياد ميزد: اي مردم قاتلين عثمان جز چند نفر كه در ميان لشكر شما هستند كسي نيست.!!و در اخر همين جنگ مروان حكم طريد الرسول با پرتاب نيزه اي به سمت طلحه او را از پاي در آورد و خطاب به فرزند عثمان گفت: انتقام خون پدرت را گرفتم آدرس مطالب: مروج الذهب جلد 2 صفحه 357 و 464 تاريخ طبري جلد 4 صفحه 505 تاريخ يعقوبي جلد 2 صفحه 80 تاريخ ابن اثير جلد 3 صفحه122.
93 | مهران | | ١٢:٠٠ - ١٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليکم آقاي سلمان شما روافض هر جا کم مي آوريد يا با چيزي خلاف عقايد باطل خود روبرو مي شويد و يا عقلتان به سخنان بزرگان اهل سنت قد نمي دهد شروع به توهين مي کنيد که اين نشانه بطلان عقايد شماست و نشانه اين است که جز با لعنت فرستادن نمي توانيد هواي نفس خود را راضي سازيد و بر شهوات خود فايق آييد و هميشه بر اوليا الله مي تازيد البته از کساني که حرمت حضرت صديق اکبر و فاروق اعظم را نگه نمي دارند انتظاري جز اين نمي رود پس بتازيد که بزودي خداوند اين بزرگان يعني الله بر عقايد وستونهاي قصر حکومتتان خواهد تاخت وآنرا براي ابد به زير خاک خواهد برد .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
پس به نظر شما معاويه نيز جزو روافض است !!! زيرا اولين كسي كه به اقرار صحيحين سب امير مومنان علي عليه السلام را علني كرد ، معاويه بوده است !!!!
گروه پاسخ به شبهات
94 | مهران | | ١٢:٠٠ - ١٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم دوست بزرگوارم جناب عمر ،شما با اسم زيبايي که براي خود انتخاب کرده ايد و اين اسم يادآور عدالت و جزو مقدسات اسلام است حتما بايد راه و سيره ايشان را ادامه دهيد و از حق گويي نهراسيد (ان الله مع الصادقين) در مورد اينکه جناب معاويه وقتي در مقابل حضرت علي ايستاد چه تفاوتي با ايستادن ام المومنين و حضرت طلحه و زبير مي کند بايد گفت که فتنه اي که مالک اشتر و در راس آنها شورشي ها در جريان جنگ جمل راه انداختند وعبداله بن سبا يهودي نيز رهبري اين شبي خون را بر عهده داشت باعث بروز بلوا شد والا صبح همان روز دو طرف مي خواستند صلح نامه را با هم امضا کنند ودست از قتال بردارند و شورشيان را مجازات کنند ولي متاسفانه چون اکثر سپاه مدينه را مرتدين وفتنه برانگيزان وقاتلين حضرت عثمان تشکيل مي دادند اين امر برايشان حکم مرگ وزندگي را داشت واگر با سپاه ام المومنين جنگ نمي کردند حتما مجازات مي شدند فلذا به اسم سپاه خليفه مسلمين شبانه شبيخون زده وجنگ را بدون اجازه علي شروع کردند وبه ايشان گفتند که سپاه مدينه اول حمله کرده است و با اين کار خون هزاران نفر را پايمال کردند که در کل حکومت نبوي وشيخين و حضرت عثمان مثل چنين خونهاي که در جمل وصفين ونهروان از مسلمين ريخته شد هرگز ريخته نشد وبا شهادت حضرت عثمان همان پيشگويي حضرت رسول محقق شد که فرموده بودند :فتنه مانند پاره هاي شب سياه فرا مي رسد. ولي جنگ معاويه با حضرت علي اين بود که اولا مي خواست خلافت را نا مشروع جلوه داده وآن را از حضرت علي بگيرد که اين کار را در ماجراي حکميت انجام داد وضمنا در رويارويي با حضرت علي قصد تنبيه متعرضان به بيت حضرت عثمان را داشت که چنان توفيقي نيافت . وضمنا ايشان وقتي با حضرت حسن نيز صلح کرد مصالحه آنان بر اين قرار بود که خلافت بايد بعد از فوت معاويه به شورا واگذار شود که بعدا اين اتفاق نيافتاد وبر خلاف شرع وشورا معويه يزيد را خليفه اعلام کرد و اين امر خلاف توافق عمومي بود و ضمنا کسي بايد در مقابل اين نا شرعي بودن مي ايستاد که حضرت حسين وعبدالله بن زبير وعبدالله بن عمر (رضي الله عنهم)اين کار را انجام دادند ولي حضرت حسين علنا با سپاه ابن زياد جنگيد وشهيد شد و هيچ ترسي هم از اين کار به دلش خطور نکرد چون بر حق بود . اينها جزو واقعيات است که بنده جز در آراي متاخرين که معمولا از طرفداران وهابيت هستند در جاي ديگري خلاف اين چيزها را نديده ام . والسلام علي من اتبع الهدي

پاسخ:
با سلام
1- كاش لا اقل جناب عمر ، به يكي از سوالات ما جواب درست مي داد ، يا يكي از سوالاتش بدون جواب درست مي ماند ، تا شما اينچنين مي گفتيد !!!
2- در مورد افسانه اي كه در مورد كشته شدن عثمان و جنگ جمل و ... نوشته ايد ، بهتر بود كمي فكر مي كرديد ؛ زيرا در اين دو لشكر طبق گفته علماي اهل سنت بيش از 4000 صحابي بودند !!! يعني چهار هزار نفر از صحابه (انهم بزرگاني چون امير مومنان و عمار و ... كساني كه شما بزرگ مي دانيد مانند طلحه و زبير و معاويه و عايشه و....) فريب خوردند !!! اگر واقعا بگوييد صحابه به اين راحتي فريب مي خوردند ، دشمنان دين از موقعيت استفاده كرده و مي گويند شايد اصل دين اسلام هم يك فريب بوده است كه اين همه آدم ساده لوح ، گرد آن جمع شده و حقيقت را نفهميدند !!!
3- در مورد قصد معاويه براي جنگ ، قسمت اول را خوب گفته ايد كه به دنبال خلافت بود ، و به همين سبب طبق روايات اهل سنت ، خارجي به حساب مي آيد !!!
اما در مورد قصاص قاتلين عثمان ، خود بهتر مي دانيد كه او ولي دم نبود ، چگونه به دنبال قصاص بود ؟
در ضمن طبق گفته برخي علماي اهل سنت ، قاتل عثمان تنها يك نفر بود كه ‌بعد از كشتن عثمان ، توسط غلام او كشته شد !!! ديگر قاتلي باقي نماند كه معاويه بخواهد قصاص كند ؛ اگر مقصود اين است كه عثمان را زخمي كرده اند ، بايد ديه بگيرند ، يا قصاص جراحت كنند . نه اينكه آنها را بكشند !!!
4- در مورد نظر شما در مورد قيام امام حسين عليه السلام نيز ، باز جاي تقدير دارد كه مانند مفتي اعظم عربستان ، يزيد را بر حق ندانسته و نگفتيد كه امام حسين بر خليفه حق ، خروج كرده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=70
گروه پاسخ به شبهات
95 | سلمان | | ١٢:٠٠ - ١٧ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم

لعنت خدا بر اين خبيث و بر ابو حامد محمد غزالي خبيث تر از او که در کتابش إحياء علوم الدين! مي گويد:


ففي لعن الأشخاص خطر، فليجتنب. و لا خطر في السكوت عن لعن إبليس مثلا، فضلا عن غيره‏!!!

فإن قيل: هل يجوز لعن يزيد لأنه قاتل الحسين أو آمر به، قلنا: هذا لم يثبت أصلا!!!

فلا يجوز أن يقال إنه قتله أو أمر به ما لم يثبت، فضلا عن اللعنة، لأنه لا تجوز نسبة مسلم إلى كبيرة من غير تحقيق!!!

در لعن کردن افراد خطر است پس از آن اجتناب کن!

پس اگر گفته شود: آيا لعن يزيد جايز است چرا که او قاتل حسين يا آمر به آن است؟ مي گوييم: اين نسبت اصلا ثابت نشده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پس تا وقتي که ثابت نشده جايز نيست که گفته شود يزيد ,حسين را کشته يا به آن امر کرده چه برسد به لعن کردنش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زيرا که نسبت دادن گناه کبيره به يک مسلمان!بدون تحقيق جايز نيست.

إحياء علوم الدين، جلد9، ص: 19

بله اين است آن غزالي که به عنوان عارف برايمان معرفي کردند و مي کنند و برايش کنگره هم مي گيرند!!!
96 | سيد عليرضا | | ١٢:٠٠ - ١٩ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم.
لعنه الله علي القوم الظالمين.
اقايان چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا اينقدر مجادله ميكنيد.تفوت ما و برادران اهل سنت؟؟؟؟در چند چيز بسيار مختصر است.
1-در كلام قران وخدا اختلاف داريم كه فقط حرف ما حق است
2-در پيامبر اختلاف داريم.كه حرف ما شيعيان فقط حق است
3-در خلافت اختلاف داريم كه بازهم حرف ما حق است
4-ما دشمنان خدا را دشمن ولي انها....
5-ماحرف حق را قبول و غلط رارد ميكنيم ولي انها.....
6-ما دوستان خدا را دوست ولي انها....
پس ببيند چقدر اختلافات ما مختصر است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس چرا مجادله
لعنت بر غاصبين خلافت باد.امين يا رب الحسين بن علي(ع)
97 | مهران | | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم جناب عثمان خان اول بايد اسمت را عوض كني و يه اسم امام پسند براي خودت انتخاب كني بعد . چون شما از يك دين به دين ديگري وارد شده اي و گذاشتن اسم رهبر دين قبليت خلاف مذهب روافض است ولي براي غسل وتعميد و گرفتن نشان شيعه بودنت بايد به قم بروي و غسل تعميد بگيري . من هم به نوبه خودم امضاي حكم دوزخي شدنت را به تمام دوستان اين سايت و مخصوصا به اهل سنت تبريك گفته و به روافض تسليت مي گويم چون فردا معلوم نيست به كدام دين وارد خواهي شد و بعد شروع به توهين به روافض خواهي كرد . ولي شايد هم اين كار خود سايت باشه كه براي عوام فريبي يه توپي در كرده والله اعلم

پاسخ:
!!!
جناب آقاي تيجاني يك زمان افسانه بود ، بعد شد يك انسان دروغگو كه شيعه بوده و خود را سني معرفي كرده است !!! بعد شد يك انسان دروغگو كه در ابتدا صوفي (و نه شيعه) بوده و سپس شيعه شده است ، اما به دروغ خود را سني معرفي كرده است !!!
جناب آقاي عصام العماد نيز همينطور !!!
آقاي مهران ، توصيه ما به شما اين است كه دست از لجبازي بيهوده برداريد . زيرا ما همانطور كه قبلا نيز گفته ايم ، براي اثبات حقانيت شيعه ، احتياجي به استدلال به متشيعين گرانقدر نداريم . اگر چه اين عزيزان ، همگي براي ما قابل احترام و تقدير هستند . چون آنقدر اراده داشته اند كه حق را قبول كرده و اعلام برائت از باطل بنمايند .
گروه پاسخ به شبهات
98 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام برادر عزيزم آقاي عثمان . من هم به نوبه خود ورود به كشتي نجات اهل بيت و چنگ زدن به حبل الله را به شما تبريك عرض مي كنم و آرزوي بهترين توفيقات را براي شما دارم .
99 | usman | | ١٢:٠٠ - ٢٠ ارديبهشت ١٣٨٨ |
salamun alaikum qareien keram Az nazaram har che ke shia bayan meekunand ba daleel maslake shia haq ast va har che ahle sunnat va vahabiun bayan me kunand bedune daleel khuda lanat be kunand be inha va ba maslaksh az imruz elane shiat mi kunam alhamdu lillah hadana be maslake haqqa Vassalam Muhammad usman usmani سلام عليكم قاريان كرام از نظرم هر چه كه شيعه بيان مي كند با دليل مسلك شيعه حق است و هر چه اهل سنت و وهابيون بيان مي كنند بدون دليل خدا لعنت بكند به اينها و با مسلكش . از امروز اعلان شيعيت مي كنم . الحمد لله ، هدانا به مسلك حقه والسلام محمد عثمان عثماني
100 | مهران | | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم
جناب محسن جواب فحش شما را خدا خواهد داد . ولي بنده جز حقيقت نمي گويم اين شما هستيد كه عناد را در سخنانتان گنجانده ايد و براي اثبات عقايد ضد قرآني خود به هر وسيله اي متمسك مي شويد و هدف شما وسيله را توجيه مي كند مثل اين وسيله ها: 1-قرآن دست ما تحريف شده وخلفا آيات مربوط به ائمه را برداشته اند 2-پيامبر ترسيده خلافت علي را علنا به اصحاب بگويد 3-همه اصحاب پيامبر(كه در بيعت الرضوان زير درخت رضوان خدا از بيش از 1500نفر از آنان اظهار رضايت كرده است) بعدا مرتد شده و كافر شده اند 4- عمر (ع) پهلوي فاطمه زهرا(س) را شكسته ومحسن سقط شده 5-ائمه اهل سنت و تمام كساني كه طواف نسا’ نمي كنند حرامزاده هستند و نطفه شيعه از طلا هم باارزشتر است (آخوند ملعون دانشمند) 6-رجعت بزرگان اتفاق مي افتد و صديق اكبر وفاروق اعظم توست امام زمان در اين دنيا زنده شده ومجازات مي شوند وبه دار كشيده مي شوند و.............!!!!!!!!!!!!!!
اينها قطره اي از مرداب عقايد روافض است بنده حاضرم بت پرست وضد دين بميرم ولي اينگونه در مقابل خداي زنده وقهار حاضر نشوم چون تكليف ضد دين وضد اسلام در دنيا وقيامت معلوم است ولي تكليف منافق و جزاي آن از همه شديد تر است
اللهم هدانا الي سبل الحق والرشاد
101 | محسن | | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب مهران

مدتي است پستهاي شما را در اين سايت دنبال مي كنم و واقعاً در حيرتم از شدت نفهمي و عناد شما. و جعلنا علي قلوبهم اكنه ان يفقهوه و في اذانهم وقرا... صدق الله العلي العظيم
102 | سيدعليرضا | | ١٢:٠٠ - ٢١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام جناب عثمان عزيز
من نيز به نوبه خودم نجات يافتن شما برادر عزيزم را از ساير مذاهب غير حق و هدايتتان را به مذهب حقه شيعه تبريك عرض ميكنم.خوشابه حالت.
براي مانيز دعا بفرماييد.
103 | مهران | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم جنابmomen abdullah اولا شما از كجا فهميديد كه بنده جزو گروه مزعوم شما يعني وهابي هستم . بنده وهابي نيستم و از آراي خشك آنها در مورد برخي مسايل تبعيت نمي كنم . ولي اگر منظور شما از وهابي بودن همان باشد كه امام حنبل و مالك وغيره را به آن متهم مي كنيد بله من وهابي هستم و در مورد اين كه لفظ گله سعود را بكار برديد بنده آذري زبان هستم واز اين اراجيف بچه تهروني بلد نيستم و اينكه شما باز كوركورانه و براي پر كردن جاي عريضه بنده را به ارتباط با آل سعود متهم مي كنيد بايد بگويم كه بنده جز اينكه قرآن را با لحن تجويد شيخ السديس امام الحرمين حفظ كرده ام هيچ بهره اي از اين آل سعود نبرده ام وآن هم بخاطر نواي دلنشين تلاوت ايشان است و گرنه من حتي به يك عربستاني از نزديك نگاه هم نكرده ام. ولي مطمئن باشيد اين محبت هاي شما نسبت به آل سعود و حكومت عربستان دو طرفه است چون آنها هم دورادور عاشق ولايت فقيه و نظام جمهوري اسلامي هستند و در مورد روافض نظرات مهربانانه تري از شما دارند ضمنا از نهايت ادب واحترامتان نسبت به كلمه الله متشكرم كه مانند يك لاط تيزي كش از اين لفظ استفاده كرده ايد

پاسخ:
با سلام
ما نيز از همه عزيزان تقاضا داريم كه احترام را در ساتي مراعات كنند ، و تنها به صورت علمي به بحث بپردازند تا راه اينگونه منحرف كردن بحث را بر طرف مقابل ببندند .
البته شايد جناب آقاي مهران ، دفاع خود را از علماي عربستان فراموش كرده اند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
104 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
ابن ابى الحديد، امام حنبل، امام فخر رازى، شيخ سليمان بلخى حنفى و بسيارى ديگر، حديث زير را از پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نقل نموده اند كه فرمود: «هر كس مى خواهد به علم آدم نظر كند، به علم على توجه كند. هر كس مى خواهد حقيقت تقواى نوح و حكمت او را ببيند و نيز حلم و خلت ابراهيم، هيبت موسى و عبادت عيسى را ببيند پس به سوى على بن ابى طالب(عليه السلام) نظر كند.آنگاه حضرت فرمود: انا مدينه العلم و علي بابها . شافعى در «مطالب السئول»، بيهقى در «سنن» و نورالدين مالكى در «فصول المهمه» از ابن عباس و سلمان فارسى نقل مى كنند كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) با دست مبارك خود به سوى على ابن ابى طالب(عليه السلام) اشاره كرده و فرمود: «به درستى كه على اول كسى است كه به من ايمان آورده و اول كسى است كه روز قيامت با من مصافحه مى كند. و اين على، صديق و راستگوى بزرگ است و او فاروق اين امت است كه حق و باطل را جدا مى كند مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبى مى‏گويد: "هنگامى كه پيامبر اسلام تصميم به هجرت از مكه به مدينه گرفت، براى تحويل امانت‏هاى مردم و پرداخت پول‌هاى آنان، على(عليه السلام) را بجاى خود قرار داد و شب هنگام كه به سوى «غار ثور» حركت نمود و مشركان اطراف خانه او را محاصره كرده بودند، دستور داد على(عليه السلام) در بستر پيامبر بخوابد و پارچه سبز رنگى (برد خضرمى) كه مخصوص خود پيامبر بود، روى خويش بكشد. در اين هنگام خداوند به «جبرئيل‏» و «ميكائيل‏» وحى فرستاد كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانى‏تر قرار دادم، كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود ترجيح دهد. هيچيك حاضر نشدند. به آنان وحى كرد اكنون، على(عليه السلام) در بستر پيامبر خوابيده است و آماده فدا کردن جان خويش است. به زمين رويد و حافظ و نگاهبان او باشيد. و در اين هنگام ايه و و من الناس من يشرى نفسه ابتغا مرضاة الله‏و الله الرئوف بالعباد نازل شد احمد حنبل - پيشواى معروف اهل سنت - از ابن عباس نقل مى‏كند كه پيامبر سوره توبه را ابتدا به ابوبكر داد تا ان را ابلاغ كند اما پس از ان حضزت علي (ع) را به دنبال او فرستاد تا آن را از ابوبكر گرفته به به مردم هنگام حج ابلاغ كند - و فرمود: ابلاغ اين سوره تنها به وسيله كسى بايد باشد كه او از من است و من از اويم. كسي كه حتي براي ابلاغ يك ايه قران به اندازه چند كف دست شايستگي نداشت چگونه شايستگي خلافت و جانشيني پيامبر(ص) را دارد ؟؟؟آقاي مهران خود شما قضاوت كنيد كدام يك برترند؟؟ آنكه پيامبر(ص) فرموده بود كه از اوست يا آنكه حضرت فرمود كه از او نيست؟؟؟؟
105 | عمر | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
عليكم السلام جناب پاسخگو از قول من گفته ايد:‌«در زمان ابوبكر زكات گرفتن وزكات پرداختن نهادينه شد» ميپرسيد :‌لا بد به نظر شما در زمان پيامبر چنين نشده بود !!! جواب: خير در زمان حيات پيامبر امت خود زكاتشان را به موقع به مستمندان تقديم ميكردند . در زمان ابوبكر با شورش منافقين مرتد كه از اعراب دور و بر مدينه بودند و پس از وفات پيامبر به اعقاب خود بازگشتند از اين فرصت استفاده كرده مانع پرداخت زكات ديگران ميشدند ... آنگاه حكومت خود به جمع آوري زكات امت مسلمان اقدام ميكرد . پرسيده ايد :‌ لابد به نظر شما عمر هم بيت المال را بين مردم تقسيم نكرده بود كه در زمان او هم اينهمه فقير وجود داشت !!! در زمان عمر و عثمان كه كشور گشايي هاي بسيار صورت گرفت و خزانه مسلمانان سرشار شد ، اين خلفا به جاي تقسيم آن به صورت عادلانه بين مردم ، عده اي از همپيالگان خود را بيشتر داده و عده اي را حتي محروم كردند !!! و به اين صورت بيت المال را تقسيم عادلانه نمودند !! جواب: اولا فقير و سائل هميشه بود ه و هست و تا روز قيامت خواهد بود چون عده اي اذهان فقير دارند و مشكلات رواني و تن به كار نميدهند و كمبودهاي مادي خواهند داشت و براي همين است كه پروردگار كريم حق معلومي براي سائل و محروم از درآمد مومنان تعيين فرموده است . اگر خليفه اي چون عمر آن خزانه سرشاري كه ميگوئيد عادلانه تقسيم نكرده و به قول مشروب خورها آن را به همپيالگانش داده ديگر چه نيازي بوده شبانه روز در شهر تحقيق كند و به منزل فقرا و مستمندان برود و از نزديك به آنها كمك كند ؟ عمارت بيت المال را قاتلان عثمان و شورشيان منافق غارت كردند بردند و همين ها سپاه علي را تشكيل دادند من ميپرسم عمارت بيت المال را علي آيا پس گرفت ؟ كي پس گرفت و چكارش كرد و به چه كساني داد ؟ آيا آن را نگهداشت براي تامين سپاه خود يا ميان مستمندان تقسيم كرد ...؟ من اين را ميخواهم بدانم . گفته ايد: چرا به صحابه بي احترامي مي كنيد ؟ جواب: اگر منظورتان اين است به علي ابن ابيطالب بي احترامي م يكنم خير چنين نيست ولي ضعف حكومتش و اشكالات كار و تصميماتش را بازگو ميكنم و خواهم كرد . گفته ايد :‌البته اينكه عثمان بر خلاف سنت پيامبر ، خانه خود را به صورت قصر در آورده بود را قبول داريم . جواب: قصري ميان صحرا در كار نيست اما تاريخ ميگويد عثمان زندگي مرفهي در زمان خود داشته ؛ ضمن اينكه زندگي مرفه داشتن به اصل ايمان و اسلام و تقوا و پاكدامني و نيكوكاري و گذشته بزرگش كه صحابه رسول الله بوده و از مال و جان مايه گذاشته است خدشه اي وارد نميكند همچنانكه به يوسف ابن يعقوب وارد نكرد اما جمع كردن اموال و ثروت بخصوص از طرف وي يا تحميل ديگران به عنوان خليفه كاري اشتباه بوده كه ميتوانسته او را از برپائي قسط و اجراي عدالت دور كند . گفته ايد :‌ ازدواج پيامبر (ص) با ام حبيبه ، چند سال قبل از اسلام ابوسفيان بود !!!! نه اينكه بعد از اسلام ابوسفيان پيامبر از خواهر او خواستگاري كند !!! جواب: چه خبر خوبي ! پس خانواده ابوسفيان خيلي وقت پيش تمايل به اسلام آوردن داشته اند و پيامبر برايشان اهميت خاصي داشته است .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- «جواب: خير در زمان حيات پيامبر امت خود زكاتشان را به موقع به مستمندان تقديم ميكردند . در زمان ابوبكر با شورش منافقين مرتد كه از اعراب دور و بر مدينه بودند و پس از وفات پيامبر به اعقاب خود بازگشتند از اين فرصت استفاده كرده مانع پرداخت زكات ديگران ميشدند ... آنگاه حكومت خود به جمع آوري زكات امت مسلمان اقدام ميكرد »!!!!
2- «جواب: اولا فقير و سائل هميشه بود ه و هست و تا روز قيامت خواهد بود چون عده اي اذهان فقير دارند و مشكلات رواني و تن به كار نميدهند و كمبودهاي مادي خواهند داشت و براي همين است كه پروردگار كريم حق معلومي براي سائل و محروم از درآمد مومنان تعيين فرموده است . اگر خليفه اي چون عمر آن خزانه سرشاري كه ميگوئيد عادلانه تقسيم نكرده و به قول مشروب خورها آن را به همپيالگانش داده ديگر چه نيازي بوده شبانه روز در شهر تحقيق كند و به منزل فقرا و مستمندان برود و از نزديك به آنها كمك كند ؟»
ظاهرا خبر نداريد كه عمر بيت المال را چگونه تقسيم مي كرد ؟ به آشنايان خود چقدر مي داد و به سايرين چقدر ؟ عائشه و حفصه چقدر پول مي گرفتند ، و يك زن فقير بدون شوهر و درمانده غير عرب چقدر؟
3- «جواب: اگر منظورتان اين است به علي ابن ابيطالب بي احترامي ميكنم خير چنين نيست ولي ضعف حكومتش و اشكالات كار و تصميماتش را بازگو ميكنم و خواهم كرد »!!!
رسول خدا امير مومنان را باب علم خويش معرفي مي كنند ،‌شما مي خواهيد به امير مومنان اشكال بگيريد !!! عمر در مشكلات علمي ، به امير مومنان مراجعه مي كرده است ،‌شما مي خواهيد به آن حضرت اشكال بگيريد ؛ البته بودند كساني كه در زمان پيامبر (ص) به خود آن حضرت نيز اشكال مي گرفتند !!!
3- «جواب: قصري ميان صحرا در كار نيست اما تاريخ ميگويد عثمان زندگي مرفهي در زمان خود داشته »
ظاهرا سخنان چند نظر قبلي خود را فراموش كرده ايد كه صريحا گفته ايد عثمان در دارالاماره زندگي مي كرد و مردم آن را غارت كردند !!!!
4- «جواب: چه خبر خوبي ! پس خانواده ابوسفيان خيلي وقت پيش تمايل به اسلام آوردن داشته اند و پيامبر برايشان اهميت خاصي داشته است »!!! ظاهرا شما هميشه در شيپور از طرف گشادش مي دميد !!! ابوسفيان چند سال بعد از ازدواج خواهرش با پيامبر (ص) اسلام نياورد !!! شما اين را مدح ابوسفيان مي دانيد !!!
همانطور كه گروهي از اهل سنت روايت «لا اشبع الله بطنه» (نفرين خدا در مورد معاويه) را مدح او مي دانند !!!
گروه پاسخ به شبهات
106 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
حناب مهران خان خسته نباشيد جواب همه سوالات شما در اين سايت داده شده است. چرا شما اندکي جستجو نمي‌فرماييد؟ بگذاريد که شما را در امر جستجو راهنمائي کنم. براي مثال «بيعت الرضوان ». شما لطفا ان عبارت را کپي کنيد. سپس در گوگل اين را وارد بفرماييد: site:valiasr-aj.com بيعت الرضوان به همين سادگي! در ضمن اگر اجازه بفرماييد مطالبي را خدمت شما عرض کنم. من از شما خواهش مي‌کنم که يک وهابي باشيد. يک وهابي آزاده. يک وهابي که در برابر استخبارات گله سعود فاسد تعظيم نمي‌کند. يک وهابي که الله را برتر و قوي‌تر از قدرت پوچ و وابسته سعودي مي‌داند. لطفا مانند يک مرد از مذهبتان وهابيت دفاع کنيد. نه از فاسدترين و مستبدترين حکومت تاريخ حکومت بانکهاي يهودي حکومت فجار حکومت گله سعود. اتفاقا شما با دفاعتان از گله سعود بزرگترين ضربه را به وهابيت مي‌زنيد. زيرا که امراض رواني گله سعود را با وهابيت يکي مي‌کنيد. آري يهود مي‌داند که منحرف جنسي هيچ‌گاه محب علي نمي‌شود. براي همين است که سيل فيلمها و مجله‌هاي مبلغ لواط را روانه اسطبل گله سعود مي‌کند. لطفا بياد بياوريد دوران طفوليت خود را. چه کسي شما را از بلايا محافظت کرد؟ الله يا گله سعود؟ لطفا بياد بياوريد ايامي که خود يا بستگانتان بيمار مي‌شديد. چه کسي شما را درمان کرد؟ الله يا گله سعود؟ رزق شما را چه کسي مي‌دهد؟ الله يا گله سعود؟ تک تک سلولهاي بدن شما را چه کسي اداره مي‌کند؟ الله يا گله سعود؟ سرنوشت شما در دست کيست؟ الله يا گله سعود؟ خالق آسمانها کيست؟ الله يا گله سعود؟ مالک يوم الدين کيست؟ الله يا گله سعود؟ چه کسي بزرگتر است؟ الله يا گله سعود؟ چه کسي شايسته اطاعت و سجده است؟ الله يا گله سعود؟ نترس. روزي رسان الله است. به عزتش قسم اگر امروز به دلارهاي سعودي پشت پا بزني خدا شما را تنها نمي‌گذارد. هيچ به کوتاهي عمرتان فکر کرده‌اي؟ چه مقدار از ان باقي ماند؟ صد سال؟ عمر گيتي چه قدر است؟ حداقل پانزده ميليارد سال! ايا گله سعود مي‌تواند حتي يک ثانيه به عمر شما بيافزايد؟ انشا الله که از اين پس از اسلام دفاع کنيد نه گله سعود.
107 | عمر | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
عليكم السلام و رحمه الله جناب آقاي مهران اگر صداقتي متقابل باشد بحث من و شما زياد طول نميكشد 1-اينكه شما هم قبول داريد و از قول خودتان : اکثر سپاه مدينه را مرتدين وفتنه برانگيزان وقاتلين حضرت عثمان تشکيل مي دادند و اين اكثريت فتنه انگيز قاتل و مرتد و حتي يهودي يار و همراه علي بوده اند و علي آنها را يار و ياور خود كرده است لا اقل تا آن شبي كه قرار شده فردا صبحش صلح نامه امضا و شورشيان مجازات شوند به اين معني است كه علي لايق و اصلح براي خلافت نبوده است . 2-شبيخون شبانه به اسم سپاه خليفه مسلمين وجنگ را بدون اجازه علي شروع کردن و علي يا در خواب خوش بودن يا بي خبر از حمله يا عدم حمله سپاه مقابل بودن و فريب خوردن ايشان با اين قول كه سپاه مدينه اول حمله کرده است و با اين کار خون هزاران نفر پايمال شدن باز هم گواه بزرگتري بر عدم اهليت علي ابن ابيطالب براي خلافت است . 3- در مورد عزل معاويه چه داريد بگوئيد در صورتي كه امت شام او را قبول داشتند و در زمان عثمان و بعد از آن كسي از او شكايتي نداشت اما علي او را عزل كرد ؟؟ 4- شما قبول داريد در ابتدا ي جنگ صفين قصد معاويه از رويارويي با حضرت علي تنبيه متعرضان به بيت حضرت عثمان بود ؛ پس ميشود همان قصد ام المومنين عائشه و طلحه و زبير و سپاه مكه . پس تا حادثه حكمين شما جنگ صفين را همچون جنگ جمل در دفاع مقابل سپاه علي مشروع ميدانيد . 5- در مورد حكمين و به توافق نرسيدن آنها و اعلامشان در جمع مردم شما چگونه ذهني آن را براي خود حل كرده ايد و اسمش را گذاشته ايد: معاويه مي خواست خلافت را نا مشروع جلوه داده وآن را از حضرت علي بگيرد!! ؟حمله مجدد علي با سپاهش را پس از پايان كار حكمين چگونه توجيه ميكنيد ؟ كداميك عملا براي نامشروع جلوه دادن و گرفتن خلافت از آن ديگري از ابتدا و پس از آن يعني پس از عدم توافق حكمين دست به كار شد و به جنگ ادامه داد ؟ اگر ميگوئيد معاويه در تنبيه متعرضان به بيت حضرت عثمان چنان توفيقي نيافته ؛ پس علي با همين متعرضان همراه خود به سمت معاويه و سپاهش پس از كار حكمين هجوم برد ؛ فكر نميكنيد معاويه باز هم در فكر تفوق بر همين متعرضان بوده است ؟ والسلام علي من اتبع الهدي

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- امير مومنان علي عليه السلام كه در آن زمان خود در مدينه بود ، چنين نظري در مورد يارانش نداشت ، شما از امير مومنان آگاه تريد ؟!!!!
2- شروع شدن جنگ توسط ياران امير مومنان !!!‌بهتر است مدركي براي اين افسانه مطرح كنيد !!! خوب است كه در مدارك بسياري از كتب اهل سنت آمده است كه سپاه دشمنان ،‌ انبار را غارت كردند و نمايندگان حضرت را در آنجا كشتند !!! اين در حالي بود كه امير مومنان حتي لشكر آماده نكرده بود !!!
3- باز ادعا كرده ايد كسي از معاويه شكايت نداشت كه بخواهد عزل شود!!! اولين شاكي از او خدا بود ، زيرا او شرابخوار بود ؛ دومين شاكي پيامبر (ص) بود ، زيرا طبق مدارك اهل سنت ، معاويه توسط رسول خدا (ص) لعن شده بود .
4- فرموده ايد «شما قبول داريد در ابتدا ي جنگ صفين قصد معاويه از رويارويي با حضرت علي تنبيه متعرضان به بيت حضرت عثمان بود ؛ پس ميشود همان قصد ام المومنين عائشه و طلحه و زبير و سپاه مكه . پس تا حادثه حكمين شما جنگ صفين را همچون جنگ جمل در دفاع مقابل سپاه علي مشروع ميدانيد»!!! اين حرف را حتي جناب آقاي مهران نيز قبول نداشت !!! و گفت معاويه بهانه آورد كه طالب خون عثمان است تا خلافت را متزلزل كند !!!
5- در مورد حمله مجدد معاويه به سپاه امير مومنان بعد از حكميت ، هر چه علتش باشد ، باز نشانگر پيمان شكن بودن او است .
البته علت اين كار نيز مشخص است ، معاويه ديد كه با حكميت به مقصود خود يعني حكومت بلا منازع نرسيد ، و به همين سبب دوباره درگيري را شروع كرد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
108 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
آقاي مهران در مورد اينكه طلحه و زبير جزو محاصره كنندگاه خانه عثمان بودند و خود آنها مردم را تحريك به قتل عثمان كردند شك داريد؟؟؟ عايشه خود رهبر مخالفان عثمان بود و خطاب به آنها مي گفت:اقتلوا نعثلا فقد كفر - كفتار پير را بكشيد كه كافر گشته است .اگر خلاف اين را بگوييد كه بر خلاف اجماع همه تاريخ نگاران اهل سنت(طبري- يعقوبي-ابن اثير- مسعودي-ابن عساكرو ....)سخن گفته ايد . چگونه ممكن است كساني كه خود شريك در قتل عثمان بودند تبديل به خوتخواهان او شوند اگر حداقل نگاهي به كتب تاريخي خود مي انداختيد اينگونه از روي جهل و عناد سخن نمي گفتيد و دامن فتنه انگيزان را پاك نمي كرديد . اما اينكه جنگ جمل را به يك مرد خيالي و افسانه اي با نام عبد الله سبا نسبت مي دهيد. واقعا براي شما و دانشمندانتان متاسفم كه براي پاك كردن چهره صحابه اي كه فتنه كردند به هر وسيله اي متوسل مي شويد عبد الله بن سبا يك افسانه است كه براي پاك كردن دامن صحابه ساخته شده است .
109 | حسين سرابندي | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
باسلام خدمت آقايان عمر و مهران . هدايت شما را از خداوند منان خواستارم. تا خداي نکرده با اين جهل از دنيا نرويد
110 | محسن | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب مهران
همين كه در سايتي كه پاسخ تمام ادعاهاي شما به وضوح داده شده و هنوز چشمهاي خود را بسته و دهان باز كرده ايد و حرف خود را تكرار مي كنيد نشان از صحت گفته ام دارد.
... و يجعل الرجس علي الذين لا يعقلون...صدق الله العلي العظيم.
111 | مهران | | ١٢:٠٠ - ٢٢ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم با سلام خدمت برادر عزيزم جناب عمر با توجه به دلايل شما كه بنده نيز از همان كتابهايي كه شما خوانده ايد خوانده ام واز همان روايت ها استفاده كرده ام ،نمي دانم چرا به نتيجه اي که شما رسيده ايد بنده نرسيده ام ،عرض من اينست که درآن زمان فتنه و آشوب در دنياي اسلام که بعد از شهادت حضرت عثمان روي داد و حضرت علي از طرف تک تک صحابه خليفه وجانشين حضرت عثمان اعلام شد و بعد مسئله جمل و جنگ با شورشيان آغاز گرديد وحضرت علي هم خليفه و فرمانده سپاه اسلام بود و درآن سپاه 90درصد شورشيان بي دين قرار داشتند چطور ايشان مي توانست در مقابل اين سپاه عظيم بايستد و بگويد که شما بايد تنبيه شده و مجازات شويد وآنگاه شورشيان هم تسليم شوند و اطاعت کنند به نظر من حضرت علي نمي توانست شورشيان را خود تنبيه کند ونيز نمي توانست به عنوان رهبر خلافت از مدينه فرار کرده و مرکز اسلام را به دست يک مشت شورشي بسپارد و مسلما شورشيان در هر دو حالت منتفع مي شدند و اسلام بدست آنها از بين مي رفت چون به وضوح مي دانيد براي کسي که دست از جان شسته و به پايتخت اسلام حمله کرده است خون علي رنگينتر از عثمان نبود و به راحتي مي توانستند از سد اين خليفه هم بگذرند واسلام را دچار فتنه بدتر بکنند . به نظر من اينجا يک نکته ظريف ومهم وجود دارد که بايد به آن پرداخت وآن اينست که :ماجرايي که بين طلحتين(رض)و حضرت علي اتفاق افتاد وهمچنين ماجراي معاويه خيلي مرموز و پيچيده است وبه همين علت است که جز غاليان شيعه کسي نتوانسته جواب روشني در اين باره بدهد . به نظر من عوامل زيادي دست بدست هم داده که خيلي از آنها از قدرت اشخاص و همه بزرگان درگير در اين ماجرا خارج بوده و به ريشه و عمق ودامنه ماجرا بر مي گردد چون اگر برخي اما واگرها محقق مي شد ممکن بود اوضاع به راحتي تغيير کند و اتفاقات پي در پي ديگر تکرار نشود اولا براي قبول اين ماجرا بايد بپذيريم که ما اکنون داريم همه اين اتفاقات را به راحتي براي خود حلاجي مي کنيم و انتظار داريم تمام طرفين دعوا در اين قضيه از افکار يکديگر باخبر باشند ودر آن عهد قديم از اهداف هم کاملا آگاهي داشته باشند وجهت گيري هاي آنها هم به همين علت بوده باشد .ولي اين صحيح نيست چون اولا بايد بدانيم که اصحاب پيامبر صالح بوده اند وجز براي اعتلاي کلمه حق کاري انجام نداده اند و هدفي نداشته اند ولي اگر بگوييم جز علي همه اصحاب تمايلات مادي از اين ماجرا در ذهن داشتند بايد بحث را تعطيل کنيم و اين ماجرا را يک جنگ برسر قدرت بدانيم و از آن عبور کنيم .مسئله ما اهل سنت وجماعت اين است که چطور مي شود جهتگيري هاي اصحاب شريف الذات را در اين ماجرا طوري بررسي کرد که به آيات الهي واحاديث نبوي در مورد آنها لطمه اي وارد نشود همه ما بخوبي مي دانيم که حضرت عثمان يکي از اصحاب برجسته پيامبر و از اوليا الله الصالحين است و در بيعت رضوان اصلا کل ماجرا به شايعه شهادت آنجناب برمي گردد که پيامبر دست چپ خود را به جاي دست راست حضرت عثمان براي بيعت با دست راست خود فشردند وبعد از پايان ماجرا وخبر دار شدن حضرت ذي النورين ايشان قسم خوردند ديگر دست راست خود را به عورتين نزنند .ونيز حضرت علي (کرم الله وجهه)کسي است که بدون پيامبر وبدون اذن او کاري انجام نمي داد و مناداي نداي ملکوتي :لافتي الا علي است ايشان فاتح خيبر و قلع وقمع کننده مشرکان محارب با الله است وبه اسدالله الغالب ملقب است حضرت ام المومنين عائشه طاهره همسر رسول خدا و راوي احاديث ومحبوبترين همسر رسول الله بعد از خديجه است و 16آيه تطهير درشان ايشان است وحضرت طلحه وزبير که از عشره مبشره بالجنه و از صديقان مورد تاييد پيامبر هستند . ونيز معاويه از اصحاب پيامبر بوده وراوي حديث است . پس بايد طوري حرف بزنيم که تعصب را کنار قرار داده باشيم و روشنفکرانه قضاوت کنيم . خلاصه کلام اينکه کساني که در خود ماجرا قرار داشتند اگر بخواهيم کلي حرف بزنيم نتوانسته اند يک جواب درست وکامل از اين رويداد تاريخي از خود بجاي بگزارند و هرکس نظر خود را بيان نموده است ولي در مورد معويه بنده نظر خودم را نمي گويم بلکه سالها تحقيق کرده ام وبه اين نتيجه رسيده ام که ايشان با کمال احترام به عقايد شما و به مقام معاويه از نظر علماي معتدل اهل سنت و کل عرفاي اسلامي در درجه پايينتري از حقانيت در مقابل خليفه منتخب شوراي مسلمين يعني حضرت علي قرار دارند و چون خلافت را به پادشاهي موروثي بدل کردند و از عهدنامه حسن بن علي عدول کردند واز همه مهمتر با خليفه اي که معزول نشده بود و هنوز رهبر اسلام بود به جنگ پرداختند و حاضر به گفتگوي مسالمت آميز و نه منفعت طلبانه با ايشان نشدند و خود را در مقام خلافت قرار دادند ،نمي توان ايشان را از نظر ديني و مذهبي با وجود شخصي مانند حيدر کرار مقايسه کرد . با اين همه بنده اعتراف مي کنم قدرتي را که ايشان به سپاه اسلام و به حکومت اسلامي دادند جاي تقدير دارد و در زمان پادشاهي او اکثر تعرضات به مرزهاي اسلامي تقريبا ناکام ماندند .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- ظاهرا اشتباه به عرض شما رسانده اند ، ماجراي بيعت رضوان ، ربطي به شايعه كشته شدن عثمان ندارد ،‌بلكه همه مسلمانان بيعت كردند تا از جان پيامبر (ص) دفاع كنند و نه اينكه انتقام خون عثمان را بگيرند .
2- اينكه قبول كرديد روايت «لا فتي الا علي» در مورد امير مومنان امده است ،‌نيز جاي تشكر دارد .
3- در مورد عشره مبشره ، بهتر است بدانيد كه همانطور كه قبلا گفته ايم ، خود عشره اين افسانه را قبول نداشتند ، سعد بن ابي وقاص به صراحت در صحيح بخاري اين مطلب را زير سوال مي برد و مي گويد از پيامبر در مورد هيچ كس نشنيدم كه اهل بهشت باشد ، مگر براي عبد الله بن سلام .
4- در مورد پايين تر بودن مقام معاويه از ساير مومنين زمان پيامبر (ص) شكي نيست ، و اين مطلب اجماعي علماي اهل سنت است كه معاويه قطعا در درجه اي بعد از عشره مبشره قرار دارد .
همچنين به نظر اكثر علماي اهل سنت ، معاويه از ساير صحابه اي كه در مورد آنان فضيلتي بالخصوص يا عموم آمده است نيز برتر است ، مگر اينكه روايت «لا اشبع الله بطنه» را فضيلتي براي معاويه به حساب آوريم !!!
5- كساني كه شما شورشي خوانديد ، بسياري از آنان جزو صحابه بوده اند ، اين كار شما در نظر اهل سنت ، اهانت به صحابه است ، و حداقل تعزير دارد ،‌البته اگر سبب كفر نشود !!!‌(ولي چون اين صحابه اي كه شما به آنها اهانت كرده ايد به عثمان اهانت كرده بودند ، شايد از شما تقدير نيز شود ، همانطور كه از صحابه اي كه با امير مومنان به جنگ پرداختند ، تقدير شده و همگي به درجه اجتهاد نائل آمدند)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
112 | مهران | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
سلام عليكم جناب پاسخ به شبهات اگر امكان دارد ايميل جناب عمر را برايم بفرستيد ويا اينكه ايميل مرا به ايشان بدهيد چون مسئله مورد بحث ما اصلا از نظر شما مردود است و ما بايد خود در اين زمينه بحث كنيم . ظاهرا جناب عمر در عقايد خود از وهابي هاي افراطي هم پا را آنطرفتر گذاشته اند .ولي باز در مذهب اهل سنت بوده وبراي ما محترمند

پاسخ:
با سلام
جناب عمر تاکنون با ايميل هاي متفاوتي با ما در تماس بوده اند من جمله [email protected] (که احتمال قوي واقعي نيست) وليکن براي اطلاع ايشان ما اين نظر شما را علني مي كنيم ، تا ايشان بدانند كه از در صورت دادن ايميل حقيقي مي توانند ايميل شما را داشته باشند .
موفق باشيد
معاونت اطلاع رساني

113 | seyed meysam mortagy | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
salam dustan man koli hal mikonam ba in site man to shahrestane qods zendegi mikonam inga site shoma khub moarefi nashode albate in ga vaqean hassase chon tamami adiyan va feraq tu in ga gam shdan km 20 gade qadime karag rasti man yeki az khademaye mahdiye shahre qodsam.
114 | عمر | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
عليكم السلام و رحمه الله جناب آقاي مهران گفته ايد :‌.. درآن زمان فتنه و آشوب در دنياي اسلام که بعد از شهادت حضرت عثمان روي داد و حضرت علي از طرف تک تک صحابه خليفه وجانشين حضرت عثمان اعلام شد و بعد مسئله جمل و جنگ با شورشيان آغاز گرديد وحضرت علي هم خليفه و فرمانده سپاه اسلام بود و درآن سپاه 90درصد شورشيان بي دين قرار داشتند چطور ايشان مي توانست در مقابل اين سپاه عظيم بايستد و بگويد که شما بايد تنبيه شده و مجازات شويد وآنگاه شورشيان هم تسليم شوند و اطاعت کنند؟ جواب: علي همانگونه ميتوانست بايستد كه در مقابل نظرات و پيشنهادات بزرگان اصحاب طلحه و زبير ايستاد ؟ همانگونه كه در مقابل ام المومنين وسپاه مكه و در مقابل معاويه و امت شام و خوارج ايستاد! مگر نميگويند علي خطيب توانائي بوده چرا نتوانست شورشيان مرتد را توجيه كرده و از جنگ و مسلمان كشي بازدارد ؟ چرا علي جز در زمان شكست هايش درجنگ با معاويه زبان به شكوه و شكايت و توبيخ آن 90 درصد مرتد شورشي همراهش باز نميكرد؟ گفته ايد: به نظر من حضرت علي نمي توانست شورشيان را خود تنبيه کند ونيز نمي توانست به عنوان رهبر خلافت از مدينه فرار کرده و مرکز اسلام را به دست يک مشت شورشي بسپارد و مسلما شورشيان در هر دو حالت منتفع مي شدند و اسلام بدست آنها از بين مي رفت چون به وضوح مي دانيد براي کسي که دست از جان شسته و به پايتخت اسلام حمله کرده است خون علي رنگينتر از عثمان نبود و به راحتي مي توانستند از سد اين خليفه هم بگذرند واسلام را دچار فتنه بدتر بکنند . جواب: فرار كدام است ؟ علي ميتوانست بنشيند و بگويد با مسلمانان مكه و شام نميجنگيم ؛ نهايتش اين بود كه از خلافت بركنارش ميكردند؛ همانگونه كه قبلا با او بيعت كرده بودند علي مگر از مرگ ميترسيد ؟ عثمان كه نترسيد !مگر خون علي رنگينتراز خون عثمان بود ؟ مگر خون مسلمانان مدينه رنگينتر از مسلمانان مكه و شام بود ؟؟ و اسلام با رفتن فلان خليفه رفتني نيست ومرتد شورشي هم دست از جان شسته نيست بلكه يك زبون به تمام معناست خصوصيات آنها در قرآن و پشت كردنشان در ميدان جنگ (‌كه بعدها ديديم همينطور شد ) از ترس كشته شدن در قرآن هست ؛ قرآن مجيد بشارت تفوق و پيروزي دين اسلام بر تمام اديان را اعلام كرده است وفتنه اي اگر باشد مسلم بدتر از اين فتنه اي كه در تاريخ اسلام پيش آمده نيست ؛ ميبينيد كه ام المومنين واصحاب و امت مكه براي اصلاح اوضاع مدينه حركت كردند . گفته ايد : به نظر من اينجا يک نکته ظريف ومهم وجود دارد که بايد به آن پرداخت وآن اينست که :ماجرايي که بين طلحتين(رض)و حضرت علي اتفاق افتاد وهمچنين ماجراي معاويه خيلي مرموز و پيچيده است وبه همين علت است که جز غاليان شيعه کسي نتوانسته جواب روشني در اين باره بدهد . جواب :‌برادر! غاليان شيعه يا همان شقي ترين شيعه ها در نامعادله خود همانطور كه علي را به عرش و مقام الوهيت رسانده اند آن كسي را هم كه در مقابل نظرعلي نظر مخالفي گفته باشد همچون طلحه و زبير و عائشه ومعاويه ... به حذيذ حقارت و پستي تنزل داده اند و اين همان چيزي است كه شما آن را پيچيده و مرموز ميدانيد و برايتان لاينحل مانده است . گفته ايد:‌ به نظر من عوامل زيادي دست بدست هم داده که خيلي از آنها از قدرت اشخاص و همه بزرگان درگير در اين ماجرا خارج بوده و به ريشه و عمق ودامنه ماجرا بر مي گردد چون اگر برخي اما واگرها محقق مي شد ممکن بود اوضاع به راحتي تغيير کند و اتفاقات پي در پي ديگر تکرار نشوداولا براي قبول اين ماجرا بايد بپذيريم که ما اکنون داريم همه اين اتفاقات را به راحتي براي خود حلاجي مي کنيم و انتظار داريم تمام طرفين دعوا در اين قضيه از افکار يکديگر باخبر باشند ودر آن عهد قديم از اهداف هم کاملا آگاهي داشته باشند وجهت گيري هاي آنها هم به همين علت بوده باشد .ولي اين صحيح نيست . جواب: كسي نگفته و اصرار نداشته تمام طرفين دعوا از افكار و اهداف هم با خبر باشند ولي رد كارها ؛ تصميمات و اعمال آنها در سطح يك خليفه و حاكم و صحابه يا ام المومنين كه مورد مراجعه مردم بوده اند و قدرت ايجاد تغيير و تحول داشته اند با استفاده از قرآن و تاريخي كه ازقرآن پيروي ميكند مثل آينه اي اوضاع و احوال را منعكس كرده است گفته ايد: بايد بدانيم که اصحاب پيامبر صالح بوده اند وجز براي اعتلاي کلمه حق کاري انجام نداده اند و هدفي نداشته اند ولي اگر بگوييم ... اصحاب تمايلات مادي از اين ماجرا در ذهن داشتند بايد بحث را تعطيل کنيم و اين ماجرا را يک جنگ برسر قدرت بدانيم و از آن عبور کنيم .مسئله …اين است که چطور مي شود جهتگيري هاي اصحاب شريف الذات را در اين ماجرا طوري بررسي کرد که به آيات الهي واحاديث نبوي در مورد آنها لطمه اي وارد نشود... پس بايد طوري حرف بزنيم که تعصب را کنار قرار داده باشيم و روشنفکرانه قضاوت کنيم . جواب: در صالح بودن و شريف الذات بودن و پاكي نيت اصحاب شكي نيست و كسي قصد ندارد به آنها لطمه وارد كند ولي دربه فتنه افتادن و اشتباه برخورد كردن با فتنه را نميتوان در مورد همه منكر شد و اين با آيات الهي هم بررسي ميشود مثال : .پيامبر گرامي يونس چنان غضبناك شد از دست قوم خود كه ابلاغ امر الله تعالي را كنار گذاشت و راهي دريا شده بلكه از شر اين قوم ناباورمفسده كار فتنه گر و تمسخر كننده .... رها شود در صورتي كه پروردگار فقط در عوض او را با پرت شدن به داخل دريا و افتادن در دهان نهنگ تنبيه كرده سپس او را نجات داد و يونس دوباره به پيامبري خود ادامه داد ...در مقابل ابراهيم خليل الله بت ها را شكست و وقتي فتنه جويان او را محاصره كردند نه تنها نترسيد بلكه حتي در مقابلشان استدلال كرد . اين است كه الله رب العالمين درجاتي براي انبياء‌ به جهت صبر و تدبير و عزم ... تعيين فرموده است بنابراين به همين ترتيب اولياء‌الله و اصحاب پيامبران و مومنين مسلمان هم به فتنه و ابتلا گرفتارشده و آزمايش ميشوند مثال از به فتنه افتادن انبيا واولياء و ابتلائات الهي در قرآن فراوان است و از نظر بنده روشنگري دقيقا در داخل قرآن است وسپس هر گفتاري كه از قرآن تبعيت كند . گفته ايد : ولي در مورد معويه بنده نظر خودم را نمي گويم بلکه سالها تحقيق کرده ام وبه اين نتيجه رسيده ام که ايشان با کمال احترام به عقايد شما و به مقام معاويه از نظر علماي معتدل اهل سنت و کل عرفاي اسلامي در درجه پايينتري از حقانيت در مقابل خليفه منتخب شوراي مسلمين يعني حضرت علي قرار دارند و چون خلافت را به پادشاهي موروثي بدل کردند و از عهدنامه حسن بن علي عدول کردند. واز همه مهمتر با خليفه اي که معزول نشده بود و هنوز رهبر اسلام بود به جنگ پرداختند و حاضر به گفتگوي مسالمت آميز و نه منفعت طلبانه با ايشان نشدند و خود را در مقام خلافت قرار دادند ،نمي توان ايشان را از نظر ديني و مذهبي با وجود شخصي مانند حيدر کرار مقايسه کرد . با اين همه بنده اعتراف مي کنم قدرتي را که ايشان به سپاه اسلام و به حکومت اسلامي دادند جاي تقدير دارد و در زمان پادشاهي او اکثر تعرضات به مرزهاي اسلامي تقريبا ناکام ماندند . جواب: در مورد خلافت بعد از معاويه در پست هاي قبل نوشته ام و شما هيچ دليلي براي تائيد علي و اهليت و اصلحيت و لايق بودن او براي خلافت نداريد و شما تصور ميكنيد بحث من بر سر درجه بندي كردن حقانيت علي و معاويه در امر خلافت است ! و بي عيب بودن و محبت افراطي به علي را از كودكي به شما تزريق كرده اند كه الان با وجود پيشرفتتان در توحيد و در حقيقت اسلام و قرآن هنوز احساسي به نام در درجه بالا قرار دادن علي از لحاظ حقانيت برايتان در برابر اسلام و كلام الله قرآن خودنمائي ميكند. والسلام برادر شما عمر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- اگر شما اهل سنت با يكديگر در مورد خلفايتان بحث داريد ، بهتر است در جايي ديگر مطرح كنيد ، مي توانيد ايميل يكديگر را با اجازه همديگر گرفته و به صورت خصوصي با يكديگر به بحث و نقاش علمي بپردازيد .
2- در مورد كشته شدن عثمان و متهم كردن لشكر امير مومنان به كشتن عثمان ،‌ چند نكته بايد مشخص شود :
ا. آيا آدعا مي كنيد صحابه در كشتن عثمان دخيل نبودند ؟ (از جمله عائشه ، طلحه ، زبير ، معاويه ، محمد بن ابي بكر ، عمرو بن الحمق و...)
ب. اگر اين صحابه خود دخيل بودند ،‌چگونه ادعا مي كنيد كه آنها براي انتقام خون عثمان با امير مومنان علي عليه السلام جنگيدند ؟
ج. عثمان راهي نداشت ،‌ در محاصره بود ، سابقه شمشير كشيدن هم كه نداشت ، تنها راه ممكن اين بود كه دور خود برگه هاي قرآن چيد ، يعني مردم به حرمت قرآن من را ببخشيد !!! اما به او مهلت ندادند . البته عده اي مي گويند عثمان ، به خاطر كهولت سن ، نجنگيد !!! چطور وقتي مي خواست صحابه را با عصا بزند و كسي با او كاري نداشت ، مي توانست ، اما وقتي با شمشير دور او گرد آمدند و خواستند جانش را بگيرند خير ؟
د. بر فرض كه عثمان نمي خواست خون مسلماني بر زمين بريزد ، پس : او قاتلين خود را مسلمان مي دانست ،‌ به عكس نظر شما كه آنها را خارجي مي دانيد ! و نيز چرا در مورد بي حرمتي به همسرش سكوت كرد ؟ (ماجراي بي حرمتي به همسر او در بسياري كتب تاريخي اهل سنت آمده است) نمي توانست لا اقل يك كلمه بر زبان بياورد ؟
3- ادعا كرده ايد كه همه اصحاب پيامبر (ص) صالح بودند و جز براي اعتلاي كلمه حق كاري انجام ندادند ، پس به نظر شما كشته شدن عثمان به دست صحابه نيز براي اعتلاي كلمه حق بوده است ؟
4- اما در مورد نظر شما در برتري معاويه از امير مومنان ، ديگر نيازي به طولاني تر كردن بحث نيست ، تنها در هر پست شما اشاره به مقداري از ادله اهل سنت مي كنيم :
ا. به نظر اهل سنت (به نقل از صحابه) معاويه كشته شدن عثمان را مي خواست اما امير مومنان علي عليه السلام خير :
أقام عبد الله بن سعد بعسقلان بعد قتل عثمان وكره أن يكون مع معاوية وقال : لم اكن لأجامع رجلا قد عرفته انه كان يهوى قتل عثمان فكان بها حتى مات
المعرفة والتاريخ ج 1 ص 102
ب. علماي اهل سنت ، گفته اند كه معاويه با لشكر خويش تا نزديكي مدينه امد اما وقتي ديد صحابه تصميم خود را به قتل عثمان گرفته اند ، نيرو وارد مدينه نكرد !!!
فلما رأى عثمان ما قد نزل به وما قد انبعث عليه من الناس كتب إلى معاوية بن أبي سفيان وهو بالشام بسم الله الرحمن الرحيم أما بعد فإن أهل المدينة قد كفروا وأخلفوا الطاعة ونكثوا البيعة فابعث إلي من قبلك من مقاتلة أهل الشام على كل صعب وذلول فلما جاء معاوية الكتاب تربص به وكره إظهار مخالفة أصحاب رسول الله وقد علم اجتماعهم
تاريخ الطبري ج 2 ص 662
جناب آقاي عمر ، اگر از اين پس بحثي علمي داريد ، مطرح كنيد ، و گرنه بهتر است نظرات خود را در سايت هاي ديگر مطرح نماييد ، چون تا كنون بيش از 40 نظر بدون مدرك از شما منتشر كرده ايم . (اين تنها تعداد نظرات شما به نام عمر است ، و با احتساب ساير نام ها بيشتر خواهد شد)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
115 | سيد عليرضا | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
بسم الله الرحمن الرحيم. لعنه الله علي القوم الظالمين. اقاي"مــــــــــــــهـــــــــــــران"بزار حرف نهاييمون رو بهت بزنم: ابوبكر و عمر جهنمي بودند: 1-فاطمه پره تن منست و هركه اورا ازار دهد منرا و هركه منرا ازار دهد خدا را اذيت كند. 2-فاطمه تا اخر عمر از ...و... غضبناك بود 3-قران:هركه پيامبر را ازار دهد در اخرت منتظر عذابي سخت باشد... پس بيابيد جهنميان را؟؟؟؟ بله ما جهنمي هستيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اقاي عثمان شما به نظر قران قطعا در بهشت برين نزد مادرم زهرا (س)خواهيد بود.پس مارو هم ياد كنيد. نيازي به تغيير اسمت نيست چون حضرت علي(ع)نام فرزندش را به نام يكي از ياران وفادار پيامبر‘‘عثمان‘‘گذاشته بودند.
116 | سيد حسين | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
اقاي عمر لطف كنيد فقط به يك سوال ما پاسخ دهيد بقيه آنها پيشكش .احمد بن حنبل دانشمند بزرگ اهل سنت مي گويد: هركس ابوبكرو عمر را لعن كند هفتاد هزار ملك در آسمانها او را لعن خواهند كرد همچنين در جاي ديگر مي گويد: هر كس خلفاي راشدين را سب كند از دين اسلام خارج شده و حاكم بايد او را مجازات كند اما وقتي سخن از سب و ناسزاگويي معاويه به امير المومنان به ميان مي آيد و اينكه به دستور معاويه سالها حضرت علي عليه السلام را بر روي منابر لعن مي كردند شما با هزار ترفند سعي مي كنيد آن را بي اهميت جلوه داده و اين عمل زشت را توجيه كنيد حال ما مي خواهيم از شما سوال كنيم ايا حضرت علي صحابه و اهل بيت پيامبر (ص) نبوده؟؟؟؟/آيا داماد پيامبر(ص) و پدر نوه هاي ايشان نبوده؟؟آيا اولين كسي كه به اسلام ايمان اورد ودر راه اسلام بهترين جهاد و جانفشاني را انجام داد نبوده؟؟اگر بوده پس چرا سب و لعن معاويه نسبت به آن حضرت جنبه قانوني و شرعي به خود مي گيرد و شما ذره اي به ان اشكال نميگيريد؟؟؟ اگر عمل معاويه(سب و لعن كردن) خوب است پس ما هم همان سنت او را ادامه مي دهيم و معاويه و كساني كه به او قدرت دادند را سب و لعن مي كنيم . اللهم العن معاويه .
117 | سيد عليرضا | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام اقاي عـــــــــــــــــــــمـــــــــــــــر فرموديد:"اگر منظورتان اين است به علي ابن ابيطالب بي احترامي م يكنم خير چنين نيست ولي ضعف حكومتش و اشكالات كار و تصميماتش را بازگو ميكنم و خواهم كرد ." 1-اولا بزرگتر از توهم نمي تونن به امير مومنان‘وصي و خليفه رسول الله و جانشين خدا بر زمين علي بن ابيطالب (ع)ايراد بگيرند.چرا كه خود خدا در قران عمل صالح را به شيعيان علي نسبت ميدهد... خير البريه 2-ايراد گرفتن به كار علي(ع)ايراد به كار برگزيده ترين فرد بعد از رسول الله است.البته شما كه به پيامبر اسلام توهين ميكنيد اين هم بعيد نيست...
118 | momen abdullah | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
مهران خان
حالي ياخچيدي؟ کيفين نچدي؟

حجربن عدي به تو چه کرده بود؟
ايا نظام جمهوري اسلامي بدتر از معاويه است؟

119 | مجيد م علي | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
با سلام
ضمن عرض تبريكات صميمانه به برادر مستبصر جناب عثمان , انشاء الله در پيمودن اين صراط المستقيم موفق و مويد باشند .
اما جناب مهران ما شيعيان علي ( ع ) براي اسم اشخاص هيچگونه حساسيتي نداريم اين حساسيتها خاصه بفرقه ضاله شيعيان شجره ملعونه ميباشد .
حال برايت شرح ميدهم :
عثمان بن مظعون يكي از بهترين صحابه حضرت رسول ( ص ) بود و ايشان در زمان حضرت رسول در مدينه فوت كردند و در و اولين مسلمان بودند كه در بقيع دفن گرديدند و سنك بزرگي نيز بروي قبر ايشان نهادند و كه زمان حكومت شجره الملعونه اين سنگ را از روي قبر ايشان برداشتند ( يعني نوعي دزدي ) بروي قبر ان سومي گذاشتند , ثانيا جناب عثمان ابن حنيف يكي از صحابي جليل القدر و شيعيه علي بود , همچنين ابو عَمرو عثمان بن سعيد عَمرى، و ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمرى، دو نفر از نواب خاص حضرت بقيه الله ميباشند و و و و
پس ايمان شخص در وهله اول براي ما مهم است حال ميخواهد هر اسمي داشته باشد .
شما كه اينقدر به اسمها حساس هستي فكري براي اسم خودت بكن , البته اين اسم مهران اسم خوبيه ولي با حساسيت ولي نعمتهاي شما بهتر است فكري براي اسم خودت بكني اگر فكر ميكني اسم شخص معادل ايمانش ميباشد كه اين همان استدلال ابن هند جگر خوار و جانشين هايشان ملعونشان بود .
• مهران يکي از نامهاي ايراني براي پسران است.
• مِهران نام يکي از خاندان‌هاي مشهور ايراني در زمان ساسانيان بوده است که در ري مي‌‌زيسته‌اند. بهرام چوبينه سردار ساساني نيز از اين خاندان بوده است.
• مِهران، نام پسر انوشيروان پادشاه ساساني بوده است.
اما در جاي ديگر از ما بعنوان اولاد زردشتي يا كردي , من نمي خواهم از انها در مقابل توي بظاهر مسلمان دفاع كنم نه براي اين حرفهاي پوچت كه از عده اي بظاهر عالم دين " حاقد و حسود و منكر حق" ارزشي قائلم اما حقيقت را بايد گفت .
همه انسانهاي فهميده و منصف ميدانند كه زرتشتيان موحد هستند و خداي انها اهور مزدا ميباشد و شيطان در نزد انها اهريمن سه حرف خوب هم دارند كه عبارتند از , كردار نيك , گفتار نيك , و پندار نيك , كه هر سه اينها در شما و بعضي از علمايتان خصوصا خيلي از " وهابيون " پيدا نميشود . اما اينطور بنظر ميرسد كه شما و علماي شما از اعتقادات اجدادتان قبل از اسلام با خبريد اي كاش بما خبر ميداديد كه ايا اجداتان به بت لات يا بت العزي يا مناه ميپرستيدند يا شايد هر سه انها را , شك دارم كه بمانند بني هاشم و اجداد حضرت محمد ( ص ) و علي ابن ابي طالب مسلمان ابراهيمي بوده باشيد .
حال قدري فكر بكن كه ايا همين مقدار ايمان داشتن اجدادمان به خدا واحد ( الله سبحان تعالي ) بهتر است يا بمانند اجداد شما كه صد در صد بت پرست بودند و ان افكار هنوز در شما و ان علماي حاقدتان وجود دارد .
بياد ان موذن اول اسلام جناب بلال ، ابن رباح حبشى فرياد بلند اسلام
بارها پيامبر خدا، به بلال مى فرمود: ارحنا يا بلال (69) يعنى : اى بلال ، با اذان گفتنت به ما روح و نشاط ببخش ، اذان بگو تا به نماز بايستيم .
بلال ، شب ها هنگام سحر به مسجد مى آمد و كنار ديوار مى نشست ، لحظاتى به آسمان نگاه مى كرد و در عظمت آفرينش خدا مى انديشيد و قبل از اذان ، با خداى خود نيايش مى كردم
سخن پيامبر به بلال در مورد اذان ، نشانه خلوص دل و قلب سرشار از ايمان و صفاى باطن آن مسلمان روشن ضمير است .
جان كمال است و نداى او كمال
مصطفى گويان ، ارحنا يا بلال
اى بلال ، افراز بانگ سلسلت
زاندمى كاندر دميدم در دلت
اى بلال اى گلبنت را جان سپار
خيز و بلبل وار، جان مى كن نثار
زان دمى كادم از آن مدهوش شد
هوش اهل آسمان بيهوش شد

بر گرفته شده از كتاب سلمان و بلال نويسنده جواد محدثى
120 | محسن | | ١٢:٠٠ - ٢٣ ارديبهشت ١٣٨٨ |
جناب عمر در مورد پرداخت زكات در زمان پيامبر احتمالاً داستان استنكاف ثعلبه از دادن زكات را نشنيده ايد. پيامبر به زور از او زكات نگرفت، با او نجنگيد و وي را مهدورالدم هم اعلام نكرد. پس اگر به زعم شما ابوبكر قبايل اعراب را به جرم استنكاف از زكات هم كشته باشد خلاف سنت رسول الله عمل كرده است. نخير آقا جان "الملك عقيم" و اين سبب كشتار راه انداختن تمام حكام ستمگر بوده است.
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها