2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
آیا امیرمؤمنان علیه السلام، بر ابوبکر رحمت فرستاده و او را اولین و مخلص‌ترین مسلمان دانسته است؟
کد مطلب: ٦٩٣٢ تاریخ انتشار: ٢٧ بهمن ١٣٩٣ - ١٣:٠٥ تعداد بازدید: 15767
پرسش و پاسخ » امام علي (ع)
آیا امیرمؤمنان علیه السلام، بر ابوبکر رحمت فرستاده و او را اولین و مخلص‌ترین مسلمان دانسته است؟

شما شیعیان اعتقاد داريد که ابوبکر، خلافت را از حضرت علی (رضي الله عنه) غصب کرده است؛ در حالی که خود حضرت علی در جاهای مختلف از ابوبکر تمجید کرده.....

سؤال كننده: عبد الرحمن

توضیح سؤال:

شما شیعیان اعتقاد داريد که ابوبکر، خلافت را از حضرت علی (رضي الله عنه) غصب کرده است؛ در حالی که خود حضرت علی در جاهای مختلف از ابوبکر تمجید کرده و او را اولین مسلمان، مخلص‌ترین مسلمان، خدا ترس، برتر از همه،‌ دلسوز نسبت به اسلام، نزديكترين شخص نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و‌آله،‌ و ... دانسته وبرايش طلب رحمت كرده است و اين سخنان حضرت، با گفته شيعيان در غصب خلافت منافات دارد. تمجید‌ امير مؤمنان عليه السلام از ابو بكر در این روایت اين گونه نقل شده است:

أنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: نا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، قَالَ: نا أَبِي، قَالَ: نا أَبُو الْعَوَّامِ، قَالَ: نا عُمَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهَاشِمِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ، عَنْ أُسَيْدِ بْنِ صَفْوَانَ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ارْتَجَّتِ الْمَدِينَةُ بِالْبُكَاءِ وَدُهِشَ الْقَوْمُ، كَيَوْمِ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ فَجَاءَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بَاكِيًا مُسْتَرْجِعًا، وَهُوَ يَقُولُ: الْيَوْمَ انْقَطَعَتْ خِلافَةُ النُّبُوَّةِ حَتَّى وَقَفَ عَلَى بَابِ الْبَيْتِ الَّذِي فِيهِ أَبُو بَكْرٍ، فَقَالَ: رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا بَكْرٍ، كُنْتَ أَوَّلَ الْقَوْمِ إِسْلامًا وَأَخْلَصَهُمْ إِيمَانًا وَأَشَدَّهُمْ نَفْسًا، وَأَخْوَفَهُمْ لِلَّهِ، وَأَعْظَمَهُمْ غِنًى، وَأَحْوَطَهُمْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَأَحْدَبَهُمْ عَلَى الإِسْلامِ، وَآمَنَهُمْ َعلَى أَصْحَابِهِ، أَحْسَنَهُمْ صُحْبَةً، وَأَفْضَلَهُمْ مَنَاقِبَ، وَأَكْبَرَهُمْ سَوَابِقَ، وَأَرْفَعَهُمْ دَرَجَةً، وَأَقْرَبَهُمْ مِنْ رَسُولِهِ، وَأَشْبَهَهُمْ بِهِ هَدْيًا وَخُلُقًا وَسَمْتًا وَفِعْلا، أَشْرَفَهُمْ مَنْزِلَةً، وَأَكْرَمَهُمْ عَلَيْهِ، وَأَوْثَقَهُمْ عِنْدَهُ، جَزَاكَ اللَّهُ عَنِ الإِسْلامِ وَعَنْ رَسُولِهِ وَعَنِ الْمُسْلِمِينَ خَيْرًا، صَدَّقْتَ رَسُولَ اللَّهِ حِينَ كَذَّبَهُ النَّاسُ، فَسَمَّاكَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ صِدِّيقًا وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ: مُحَمَّدٌ، وَصَدَّقَ بِهِ: أَبُو بَكْرٍ...

اسيد بن صفوان مي‌گويد: زمانی که ابو بکر از دنیا رفت، شهر مدینه سراسر گریه شد و همانند روزی که رسول الله از دنيا رفتند (به شهادت رسيدند)، مردم بی‌تاب شدند. علی بن ابی طالب در حالی که گریه می‌کرد و انا لله وانا الیه راجعون می‌گفت، آمد و فرمود: امروز جانشینی نبوت به پایان رسید، حضرت آمدندند تا این که جلوی درب خانه‌ای که جنازه ابوبکر در آن بود، ایستاده و فرمودند: خدا تو را رحمت کند ای ابوبکر، تو اولین کسی بودی که اسلام آوردی و از نظر ایمان خالص‌ترین مردم بودی و دارای نفس قوی بودی و از همه خدا ترس‌تر بودی و از نظر روحي و معنوي از همه برتر بودی و نسبت به رسول الله ، بيش از ديگران احتياط مي نمودي و از همه نسبت به اسلام دلسوزتر بودی و امین ترين فرد براي اصحاب رسول الله بودی و بهترین همراه پیامبر بودی و برترين مردم و با فضيلت ترين آنها بودی و بیشترین سابقه را در بین صحابه داشتی و بالاترین درجه را در بین صحابه داشتی و نزدیک‌ترین شخص به پیامبر بودی و شبیه‌ترین مردم به پیامبر از حیث هدایت و اخلاق و کردار بودی و شریف‌ترین منزلت را در بین صحابه داشتی و در نزد پیامبر مورد اعتمادترین فرد بودی خدا از طرف اسلام و رسولش و مسلمین به تو جزای خیر دهد. وقتی رسول خدا را تصدیق کردی که مردم او را تکذیب کردند؛ پس خدا تو را در کتاب خودش صدیق نامید و کسی که کلام صدق را آورد پیامبر بود و کسی که او را تصدیق کرد ابوبکر بود....

اللالكائي ، أبو القاسم هبة الله بن الحسن بن منصور (متوفاى418هـ) ، شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة من الكتاب والسنة وإجماع الصحابة ، ج 7، ص 1296-1297، تحقيق : د. أحمد سعد حمدان ، ناشر : دار طيبة - الرياض 1402هـ

الترمذي، محمد بن علي بن الحسن ابوعبد الله الحكيم (متوفاى360هـ)، نوادر الأصول في أحاديث الرسول صلي الله عليه وسلم ج 3، ص 142، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ناشر: دار الجيل - بيروت - 1992م.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج 9، ص 47-48، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت 1407هـ.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ج 13، ص 58 طبق برنامه الجامع الكبير.

حال سؤال اين است كه آیا این روایت با سند صحیح و معتبر در منابع اهل سنت نقل شده است؟

نقد و بررسی:

در كتابهاي اهل سنت براي بسياري از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله فضيلت‌هايي نقل شده و مقاماتي براي آن‌ها شمرده شده است؛ اما طبيعتا زماني مي‌توان فضيلتي را پذيرفت كه بر اساس مباني و موازين علمي به اثبات برسد، در غير اين صورت ارزش علمي نخواهد داشت.

روايت فوق نيز از اين قاعده مستثني نيست، از اين رو در اين مقاله سند و متن روايت مذكور را بررسي مي‌نماييم.

پاسخ اول: ضعف سند روایت:

این روایت دو سند دارد که بعضی از افراد موجود در آن‌ها را علمای اهل سنت به شدت تضعیف کرده‌اند:

سند اول:

سند اول اين روايت كه در ابتداي مقاله ذكر شد اين است:

أنا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: نا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، قَالَ: نا أَبِي، قَالَ: نا أَبُو الْعَوَّامِ، قَالَ: نا عُمَرُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْهَاشِمِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ، عَنْ أُسَيْدِ بْنِ صَفْوَانَ صَاحِبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ ...

در این سند دو نفر وجود دارد که در ذیل نظرات علمای اهل سنت پیرامون آنها می آید:

1. عمر بن ابراهیم بن خالد القرشی الهاشمی:

خطیب بغدادی در باره او می‌نویسد:

وكان غير ثقة يروي المناكير

أحمد بن محمد بن سعيد قال عمر بن إبراهيم ضعيف

عمر بن ابراهیم غیر قابل اعتماد است و روایات منکر را نقل می‌کند.

احمد بن محمد بن سعيد گفته: عمر بن ابراهيم ضعيف است.

أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي تاريخ بغداد، ج 11، ص 202 الوفاة: 463 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت -

شمس الدین ذهبی در باره او می‌نویسد:

عمر بن إبراهيم أبو حفص يعرف بالكرديّ مولى بني هاشم كان غير ثقة.

وقال أحمد بن محمد بن عقدة الحافظ ضعيف.

عمر بن ابراهیم، غیر قابل اعتماد، ضعیف است.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ج 16، ص 295، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة : الأولى، 1407هـ - 1987م

ایشان در کتاب دیگر خود به نقل از دارقطنی و خطیب بغدادی می‌گوید:

قال الدارقطني كذاب خبيث وقال الخطيب غير ثقة.

عمر بن ابراهیم بسیار دروغگو و خبیث است و قابل اعتماد نیست.

شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 5، ص 217 الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود

ابن حجر عسقلانی نيز سخن دار قطني و خطيب بغدادي را در تضعيف عمر بن ابراهیم نقل كرده است:

وقال الدارقطني كذاب خبيث وقال الخطيب غير ثقة .

دارقطنی می‌گوید: کذاب و خبیث است و خطیب می‌گوید که قابل اعتماد نیست.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، لسان الميزان ج 4، ص 280، تحقيق: دائرة المعرف النظامية - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ 1986م

وی در جای دیگر در مورد اصل روایت می‌گوید:

وروى بن ماجة في التفسير وأبو زكريا في طبقات أهل الموصل وغير واحد من طريق عمر بن إبراهيم الهاشمي أحد المتروكين ...

در سنن ابن ماجه بخش تفسیر و ابو زکریا در کتاب طبقات اهل موصل و دیگران از طریق عمر بن ابراهیم هاشمی که علما روایت او را ترک کرده‌اند، نقل کرده است که ...

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة ج 1، ص 81، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ - 1992م

هیثمی همین روایت را نقل می‌کند و می‌گوید:

رواه البزار وفيه عمر بن إبراهيم الهاشمي وهو كذاب.

بزار این روایت را نقل کرده است و در سند آن عمر بن ابراهیم هاشمی است که او کذاب است.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاى 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج 9، ص 48، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت 1407هـ

2. اسید بن صفوان:

ذهبی در دیگر کتاب خود در باره این روایت و راوی دیگر آن می‌گوید:

حدثنا عمر بن إبراهيم الهاشمي عن عبد الملك بن عمير عن أسيد بن صفوان صاحب النبي صلى الله عليه وسلم قال لما توفي أبو بكر ارتجت المدينة بالبكاء وجاء علي باكيا مسترجعا ثم أثنى عليه فساق أربعين سطرا يشهد القلب بوضع ذلك وأسيد مجهول.

هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت، مدینه از شدت گریه به لرزه افتاد، علی علیه السلام گریه کنان در حالی که آیه انا لله و انا الیه راجعون را می‌خواند آمد سپس او را ستایش کرد و ... چهل سطر پيرامون ابوبكر سخن گفت. ذهبي در ادامه مي گويد قلب من شهادت مي دهد که اين روايت جعلی است و اسید - راوی روایت- نیز مجهول الحال است.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال ج 5 ص 217، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1995م

بنابراین از نظر ذهبي هم راوي سند مجهول است و هم متن روايت جعلي است و در نتيجه اين روايت قابل اعتماد نمی باشد.

سند دوم:

این روایت با سند دیگری نيز در کتب اهل سنت آمده است که در آن سند هم اسید بن صفوان موجود است که سخنان علماي رجال اهل سنت در تضعيف و شرح حال وی گذشت. سند ديگرش اين است:

وحدثني عمر بن أيوب السقطي، قال: حدثنا الحسن بن عرفة، قال: حدثنا يحيى بن مسعود، قال: حدثني أبو حفص العبدي، عن عبد الملك ابن عمير، عن أَسِيد بن صفوان صاحب رسول الله ...

أبي بكر محمد بن الحسين الآجري الشريعة ج 5، ص 2343 الوفاة: 360هـ ، دار النشر : دار الوطن - الرياض / السعودية - 1420 هـ - 1999 م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي

پس هر دو سند روايت از اعتبار ساقط است.

پاسخ دوم: نظر واقعی امیرمؤمنان علیه السلام در باره ابوبکر:

با چشم پوشی از ضعف سندی، باز هم روایت فوق قابل پذیرش نیست؛ زیرا با روایات صحیح السند و قطعی اهل سنت در تعارض است.

به عنوان نمونه صحیح مسلم که از نظر اهل سنت، یکی از صحیح‌ترین کتاب‌ها بعد از قرآن است، نظر امیر المؤمنین عليه السلام نسبت به ابوبکر را چنين روايت مي كند:

فقال أبو بَكْرٍ قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ما نُورَثُ ما تركنا صَدَقَةٌ فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا. ...

ابوبکر گفت:‌ رسول الله فرمود: من از خود ارثی به جا نمی‌گذارم و هرچه که بعد از من باقی بماند از اموال صدقه است، عمر به امیر مؤمنان علیه السلام و عباس گفت: نظر شما در باره ابوبکر این بود که او دروغگو، گناهکار، حیله‌گر، و خائن است.

النيسابوري القشيري ، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم ج 3، ص 1378، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

در کتاب صحیح بخاری که برای اهل سنت صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن است آمده است که امیرمؤمنان علیه السلام ابوبکر را مستبد مي داند:

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ .

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 1987.

بنابراین، روایت مورد استناد شما با این روایات صحیح السند در تعارض است و این روایات چون در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت آمده است، بر روایت مورد نظر شما مقدم می‌شود.

نتیجه نهائی

از آن چه بیان شد نتایج ذیل به دست می‌آید:

اولا: روایت مورد سؤال ، از نظر سندی ضعیف است؛

ثانيا: اين روايت با روایات صحیح السند دیگری که در منابع اهل سنت آمده (که نظر امیرمؤمنان علیه السلام در باره ابوبکر را نقل کرده‌اند)، در تضاد است و در نهايت از درجه اعتبار ساقط است و مورد قبول نیست.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)



مطالب مرتبط:
از نظر اكثر علماي اهل سنت نخستين مسلمان چه كسي مي باشد؟ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در باره ابوبكر و عمر+ تصوير كتاب هااميرالمومنين عليه السلام، نخستين مسلمان
Share
41 | دوستدار اهل بیت | Iran - Mashhad | ١٣:٣١ - ١١ فروردين ١٣٩٤ |
در جواب عاشق رسول خدا (ص) و چهار یار نبی و بنده خدا :::::
این بی عدالتی وبی وجدانی است یا آنچه شما می گویید !!!؟؟؟بعضي از علماي اهل سنّت «مولي» را در حديث غدير به معاني مورد نظر شيعه گرفته اند یکی از این علما امام ابو حامد غزالي (505 هـ) است.

وي همان گونه كه در شرح حال و شناخت شخصيت او مي آيد يكي از اعاظم و أكابر علماي اهل سنّت است كه اين گونه مي گويد:

لكن أسفرت الحجة وجهها وأجمع الجماهير علي متن الحديث من خطبته في يوم غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر: بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. فهذا تسليم ورضي وتحكيم. ثم بعد هذا غلب الهوي لحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود البنود وخفقان الهوي في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار سقاهم كأس الهوي، فعادوا إلي الخلاف الأول فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمنا قليلا.

لكن حجت روي خود را آشكار نمود و جمعيت مردم براي شنيدن متن خطبه حديثي كه در روز غدير خم كه مورد اتفاق همه مي باشد جمع گرديدند. [در آن خطبه] پيامبر مي فرمايد: «هركس من مولاي اويم علي مولاي اوست». همين جا بود كه عمر به علي گفت: يا ابا الحسن! تبريك، تبريك! از اين به بعد تو مولاي من و مولاي هر زن و مرد مؤمني گرديدي.

اين سخن عمر در حقيقت تسليم در برابر امر و رضايت و تحكيم آن بود. امّا بعد از آن بود كه هوي و هوس براي حبّ رياست بر او غلبه كرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرار ها و پيمان ها در خفقان هوي و هوس و زد و خورد نيزه ها و ازدحام اسب ها و سپاهيان و لشكر كشي براي فتح كشور ها فراموش شد و آنها از شراب هوي و هوس سيراب گرديدند.

و به همين خاطر بود كه مردم به همان اختلافات روز اوّل بازگشتند و عهد و پيمان خود را پشت سر افكنده و آن را به قيمتي اندك فروختند.

مجموعة رسائل الإمام الغزالي، كتاب سر العالمين ص483 ، طبعة مصححة منقحة، إبراهيم أمين محمد، المكتبة التوفيقية.

سبط بن جوزي ضمن تأييد انتساب كتاب سرالعالمين به غزالي عين كلام او را آورده و سخن او را بدون هيچ گونه ردّي نقل كرده است:

وذكر أبو حامد الغزالي في كتاب سر العالمين وكشف ما في الدارين ألفاظا تشبه هذا. فقال قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم لعلي يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ يا أبا الحسن أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. قال: وهذا تسليم ورضي وتحكيم، ثم بعد هذا غلب الهوي حبا للرياسة وعقد البنود وخفقان الرايات وازدحام الخيول في فتح الأمصار وأمر الخلافة ونهيها، فحملهم علي الخلاف فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قليلا فبئس ما يشترون.

أبو حامد غزالي در كتاب سر العالمين وكشف ما في الدارين ألفاظي شبيه به اين مطالب را در كتاب خود آورده است. رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم روز غدير خم به علي گفت: «من كنت مولاه فعلي مولاه».

اين سخن عمر در حقيقت تسليم در برابر امر و رضايت و تحكيم آن بود. امّا بعد از آن بود كه هوي و هوس براي حبّ رياست بر او غلبه كرد و او عمود خلافت را به دوش گرفت. و قرار ها و پيمان ها در خفقان هوي و هوس و زد و خورد نيزه ها و ازدحام اسب ها و سپاهيان و لشكر كشي براي فتح كشور ها فراموش شد و آنها از شراب هوي و هوس سيراب گرديدند.

و به همين خاطر بود كه مردم به همان اختلافات روز اوّل بازگشت نمودند و عهد و پيمان خود را به پشست سر خود افكندند و آن را به قيمتي اندك فروختند.

تذكره خواص الإمامة، ص 62.

ذهبي در حالي كه تحت تأثير شخصيت غزالي قرار گرفته چاره اي جز توجيه زير نديده، لذا بعد از ذكر مطلب فوق در كتاب خود اين چنين مي گويد:

وما أدري ما عذره في هذا؟ والظاهر أنه رجع عنه، وتبع الحق، فإن الرجل من بحور العلم، والله أعلم.

نمي دانم غزالي براي اين سخن خود چه عذري خواهد داشت؟ ولي ظاهراً غزالي از اين نظر خود بازگشته و دوباره از حق پيروي كرده است. و به راستي كه او از دريا هاي علم است. والله اعلم.

سير أعلام النبلاء، ذهبي، ج 19، ص 328.
42 | محمدزمانی | Iran - Shiraz | ١٢:٤٥ - ١٣ فروردين ١٣٩٤ |
سلام علی من اتبع هدی(طه 47) بارها براتون متن گذاشتم وسوال پرسیدم اما چرا جواب ها با تاخیر داده میشود , اسناد مربوط به مرگ طبیب ابوبکر در ارتباط بامشکوک بودن مرگ ابوبکر را برایم قید بفرمایید.
43 | محمد زمانی | Iran - Shiraz | ١٢:٤٩ - ١٣ فروردين ١٣٩٤ |
جناب بنده خدا و جناب عاشق چهار یار نبی , بنده شما را به سوال و جواب دعوت میکنم .اعلام آمادگی بفرمایید تا شروط را معین کنیم.
44 | يا علي (ع) | Iran - Tehran | ١٩:٥١ - ٣٠ فروردين ١٣٩٤ |
علي عليه السلام ولي خداست ... عربستان در چه فكريه ... مدينه و مكه پر از بسيجيه ... اي نيروهاي در حال انتظار داخل عربستان اماده باشيد اي مردم ستمديده و مظلوم عربستان كمربندها را ببنديد انصارالله براي نجات شما مي ايد وقت سقوط ال سعود فرا رسيده ... وهابيها به اخر خط رسيده اند كمتر از دو سال ديگه از عمرشون باقي نمانده ... پيروزي قطعا" از ان انصار الله يمن است
45 | عبدالقادر | Iran - Karaj | ٠٠:٣٨ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٩٤ |
همین انصار اللهی که شما به ظاهر دارین ازشون حمایت میکنین در فقه اثنی عشری کافر و مرتد هستن چون حوثی ها شیعه زیدی و چهار امامی هستن و امامت 8 امام دیگه رو قبول ندارن. به علاوه یمن یه کشور سنی هست نه زیدی چون 70 درصدش سنی هستن. جایگاه عربستان هم خیلی مستحکمه که همه کشورهای اسلامی باش همگام شدن . حواستون باشه نگاه چپ به عربستان کنین با همه کشورهای اسلامی طرفین همین بلایی که داره سر حوثیها میاد بدترش سرتون میاد. عربستان قبله گاه جهان اسلامه و خط قرمز همه کشورهای اسلامی . حکومت عربستان داره خیلی با شما مدارا میکنه و الا فقط با صدور یه فتوا میتونه همه کشورهای اسلامی رو بر علیه شما تحریک کنه. زنده باد اسلام و پاینده باد عربستان

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
اگر اینها کافر و مرتد هستند پس چرا ما داریم از آنها حمایت می کنیم ؟! اصلا استدلال شما در این خصوص تناقض دارد از یک طرف می گویید شما آنها را مرتد می دانید و از طرف دیگر می گویید از آنها حمایت می کنید این تناقض آشکار شماست! اگر مرتد هستند پس چرا حمایت می کنیم ؟!! پس مشخص است نه تنها به فقه شیعه اگاهی ندارید بلکه دارید دروغ نیز به آنها نسبت می دهید
خوب اگر یمن یک کشور سنی هست پس چرا عربستان دارد به هم دینان خود حمله می کند و به زنان و مردان رحم نمی کند
در ضمن قدس نیز قبلا قبله بود الان که یهودیان آن را اشغال کرده اند دلیل بر فضیلت آنها می کند؟!!
در عربستان نیز همینطور صرف بودن قبله در عربستان برای حکام آنها چه فایده ای دارد آیا دلیل بر فضیلت آنها می شود و انها را بهشتی خواهد کرد! در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز قریش، ابولهب، ابوجهل، ابوسفیان در کنار کعبه زندگی می کردند آیا این فضیلتی برای آنان شد و آنان را بهشتی کرد!!
لذا حکام عرب نیز که در کنار کعبه زندگی می کنند در حقیقت حال ابوجهل و ابولهب را دارند که به مردم رحم نمی کردند و امثال یاسر و همسر او را با بدترین وجه به شهادت رساندند
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
46 | علی | United Kingdom - Slough | ٢٠:٥٦ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٩٤ |
0
 
10
پاسخ نظر
لعنت خدا بر وهابیت و دشمنان اهل بیت .لعنت بر دشمنان حضرت علی لعنت خدا بر خلیفه مفسد
47 | خاک زیر پای حضرت علی والصلاه و والسلام علیه | Iran - Qazvin | ١١:٠٩ - ٣٠ ارديبهشت ١٣٩٤ |
یا عرض سلام و خسته نباشید..و همچنین عرض خدا قوت به آقای قزوینی.خدا خیرتون بده..
من یه مطلبی رو میخاستم بگم.مهم نیس که اهل سنت و وهابیت چه طرز فکری دارن...مهم اینه که خودمو میگم خداشاهده هر وقت تو زندگیم اسم یا علی مولا رومیگم یه انرژی خوبی میگیرم..وهمچنین این برای من ثابت شده که اهل بیت پیامبر ص سراسر رحمت و برکت هستن.
مطلب دیگر:خدا در آیات قران افراد جاهل و دجال رو مورد لعن قرار داده است..ویا در روایتی از امیرالمومنین ع که شخصی را نفرین کرد فرمودند خدا عقلت را از تو بگیرد.
حرف آخر نهایت جهل و نادانی است که انسان بعد از 1400 سال هنوز لجبازی کند و بر دو ؟؟؟؟؟شکم پرور تعصب داشته باشد....همه این جنگ ها و جنایت ها به خاطر اختلاف در امت اسلامی بود.خدا از باعث و بانیش نگزره...الهم عجل لولیک الفرج.
48 | نفیسه | Iran - Mashhad | ١١:٣١ - ١٦ خرداد ١٣٩٤ |
احسنت. اجرکم عندالله
49 | مسلمان | Iran - Tehran | ٢٢:٣١ - ١٦ خرداد ١٣٩٤ |
سلام ... چرا حدیث مسلم رو کامل ترجمه نمی کنید تا خیانت شما رو همه ی ملت ببینند ... حدیث مسلم رو کامل بیارید و اینهمه مذهب خودتون رو با دروغ نپوشونید . وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ....

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اين عبارت از روايت که شما آورديد سخن عمر است نه حضرت علي (ع) که آن دو را کاذبا آثما غادرا مي دانست لذا ما نظر حضرت را از باب احتجاج نقل کرديم . اين روايت کاذبا آثما بعد از مرگ ابوبکر نقل شده است و در زمان عمر بوده است شاهد نيز اينکه عباس به عمر گفت امير مومنان: فقال عَبَّاسٌ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لذا اين اعتقاد که ابوبکر کاذبا آثما بوده تا بعد مرگ او نيز ادامه داشته است لذا اگر مراد تاييد حرف عمر باشد که گفت صادق بار در اين صورت تناقض در اعتقاد حضرت علي عليه السلام و عباس به وجود مي آيد؛ زيرا تا بعد از مرگ ابوبکر او را دروغگو ...مي دانستند يعني تا بعد مرگش چنين بود يعني ما از او صدق و نيکي نديديم حالا که عمر بياد بگويد او صادق بود و انها نيز اين حرف را تاييد کنند در اين صورت پس تناقض پيش مي آيد يعني هم او را دروغگو مي دانستند و هم صادق در حالي که ابوبکر نيز فوت کرده و اعتقاد حضرت علي نيز اين است که تا حال او صادق نبود اگر واقعا حضرت علي و عباس از را صادق مي دانستند نبايد اعتقادشان بر اين مي بود که او کاذبا آثما است؟!!
در ضمن اگر باز شما بيايد و طبق نظر عمر، ابوبکر را صادق بدانيد باز تناقض پيش مي آيد چون درعمل عمر ، خيلفه اول را صادق نمي دانست؛ در چندين مورد ابوبکر کاري را انجام مي داد اما عمر با او مخالفت مي کرد در اين خصوص بايد سخن عمر را قبول کرد يا عمل او را در هر صورت تناقض است؟!!! از جمله مخالفت در جريان خالد بن وليد جهت اطلاع به اين آدرس رجوع کنيد
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5190
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات

1 |حسین|Iran - Karaj |٠٤:٤٥ - ١١ تير ١٣٩٥ |
0
 
2
خدا را شاکرم که شیعه هستم و خدا لعنت کند دشمنان اسلام و دشمنان اهل بیت
50 | محمد زمانی | Iran - Shiraz | ٢٠:٤٨ - ١٧ خرداد ١٣٩٤ |
مسلمان ؟- در مورد فرمایش حضرت علی (ع)به ابوبکرمبنی برتنفر از ملاقات باعمر که بخاری به عنوان کراهیه لمحضر عمر بیان کرده چه نظری دارید؟؟؟؟؟
51 | moayyad | Iran - Kermanshah | ١٩:٤٨ - ٢٣ خرداد ١٣٩٤ |
با سلام خدمت شما بزرگواران.
لطفا در خصوص این روایت و سندش که دواعش پلید برای فریب جوانان اهل سنت از آن بهره میبرند توضیح دهید.تشکر
« لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ، فإذا تصافوا قالت الروم: خلو بیننا وبین الذین سبقوا منا نقاتلهم، فیقول المسلمون: لا والله لا نخلی بینکم وبین إخواننا فیقاتلونهم فینهزم ثلث لا یتوب الله علیهم أبداً، ویقتل ثلث أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة فبینما هم یقتسمون الغنائم قد علقوا سیوفهم بالزیتون إذ صاح فیهم الشیطان: إن المسیح قد خلفکم فی أهلیکم فیخرجون وذلک باطل، فإذا جاءوا الشام خرج، فینما هم یعدون للقتال یسوون الصفوف إذ أقیمت الصلاة، فیتنزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم، فأمهم، فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی الماء، فلو ترکه لذاب حتى یهلک، ولکنه یقتله الله بیده، فیریهم دمه فی حربته»

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
اولا: هر چند اين روايت در صحيح مسلم آمده است، اما راوي اين روايت ابوهريره است که با دقت در شخصيت او مشخص خواهد شد که روايت او اعتباري ندارد ؛ زيرا او فردي است کذاب، مدلس و دشمن خدا و از کعب الاحبار يهودي نقل روايت مي کرده است
توضيح بيشتر
1- ابوهريره در نزد مردم و صحابه به دروغگويي مشهور بوده است
ابن ماجه روايت معتبري را چنين نقل کرده است:
حدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ ثنا أبو مُعَاوِيَةَ عن الْأَعْمَشِ عن أبي رَزِينٍ قال رأيت أَبَا هُرَيْرَةَ يَضْرِبُ جَبْهَتَهُ بيده وَيَقُولُ يا أَهْلَ الْعِرَاقِ اَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنِّي أَكْذِبُ على رسول اللَّهِ
سنن ابن ماجه ج 1 ص 130
الباني روايت را نقل کرده و گويد:
صحيح
صحيح ابن ماجة 1/ 64
در تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي نيز روايت آمده است
كما أَخْرَجَهُ التِّرْمِذِيُّ عنه وَحَسَّنَهُ
تحفة الأحوذي ج 1 ص 256
ابن عمر نيز او را دروغگو مي دانست
فخذوا منه ودعوا فقال ابن عمر كذب أبو هريرة
جامع بيان العلم وفضله ج 2 ص 154
ذهبي نيز از عثمان البري نقل مي کند که او ابوهريره را دروغگو مي دانست:
سمعت عثمان البرِّيّ يقول : كذب أبو هريرة
اگر يکر نفر در بين مردم به دروغگويي شهرت داشته باشد، آيا کسي حرف او را قبول مي کند؟!!
2- عمر ابوهريره را دشمن خدا و کتاب مي دانست
ابن عبد ربه نقل مي کند زماني که عمر ابوهريره را از امارت بحرين عذل کرد به او گفت تو دشمن خدا دشمن کتاب خدا و دزد هستي:
وفي حديث أبي هريرة قال : لما عزلني عمر عن البحرين قال لي : يا عدوّ الله وعدوّ كتابه ، سرقتّ مال الله
العقد الفريد ج 1 ص 55
3-علماي اهل سنت اعتراف کرده اند ابوهريره اهل تدليس بوده و رواياتي را از کعب الاحبار نقل مي کرد و بين روايت پيامبر و او خلط مي کرد و نمي دانست تشخيص بدهد که کدام روايت از آن پيامبر (ص) است وکدام از کعب
شعبة يقول أبو هريرة كان يدلس أى يروى ما سمعه من كعب وما سمعه من رسول الله صلى الله عليه وسلم ولا يميز هذا من هذا
البداية والنهاية ج 8 ص 109
از کجا معلوم که اين روايت کعب الاحبار نباشد؟
4-ابوهريره جاعل حديث بوده است روايات زيادي را نقل کرده است و وقتي از او مي پرسيدند که اين روايت را کجا آوردي مي گفت از کيسه خودم بوده است
روايتي در صحيح بخاري چنين نقل شده است
وَيَقُولُ الْعَبْدُ أَطْعِمْنِي وَاسْتَعْمِلْنِي وَيَقُولُ الِابْنُ أَطْعِمْنِي إلى من تَدَعُنِي فَقَالُوا يا أَبَا هُرَيْرَةَ سَمِعْتَ هذا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال لَا هذا من كِيسِ أبي هُرَيْرَةَ
صحيح البخاري ج 5 ص 2048
با اين وجود آيا جا دارد روايت چنين شخصي که حتي عمر که خليفه اهل سنت است او را دشمن خدا و پسر اين خليفه او را دروغگو مي داند، روايش را قبول کرد؟!!!
ثانيا: نقل شده اس که ابوهريره ار نقل روايات فتن امتناع مي کرده است:
کان ابوهريرة يمتنع من التحديث بأحاديث الفتن قبل وقوعها لأن ذلك مما لا يحتمله رؤس الناس وعوامهم
مجموع الفتاوى ج 2 ص 218
حال روايت مورد نظر از احاديث فتن است پش چطور ابوهريره که از نقل اين روايات امتناع مي کرده است در اينجا نقل روايت کرده است؟!!
ثالثا: روايت روم را ذکر کرده است که وارد دابق مي شود، در کجا آمده است که رومي ها الان وارد دابق شدند تا عده اي مثل داعش خود را مدافع بدانند و بيايند با اينها بجنگند؟!!!!
رابعا: در روايت آمده است که لشگري از مدينه مي آيند و با رومي ها جنگ مي کنند حال سوال اين است مگر دعش لشگري از مدينه هستند و از مدينه آمدند؟!!! در حالي که عده زيادي از داعشي ها به صورت پراکنده از نقاط مختلف جهان در سوريه جمع شده اند
خامسا: در روايت از آمدن عيسي عليه السلام و دجال سخن به ميان آمده است پس چر تا بحال از آنها خبري نيست؟!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
52 | علی علی خان پور | Iran - Ahvaz | ١٦:٤٠ - ٣١ مرداد ١٣٩٤ |
خدا خیرتون بده.... خداوند شما مدافعان حریم اهل بیت رو حفظ کنه و دشمنان اهل بیت رو نابود بگرداند...
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا امیر المونین
53 | احسان | Iran - Tajrīsh | ١٥:٣٢ - ٣٠ شهریور ١٣٩٤ |
خیلی ممنون از شما عزیزان زحمت کش مدافع امامت وولایت وخدا لعن و نابود کنه هرکسی رو که نمی خواهد حق را قبول کند.
54 | ایوب | The Netherlands - Amsterdam | ١٦:٥٩ - ١٠ خرداد ١٣٩٥ |
ببینید یک حدیث اینجا میذارید به فرض راویش هم ضعیف باشد اما شما ها که کتاب مارا بهتر از ما بلدید آیا یه بار به کتاب ما را خوندید؟ار ضمن من 12 سال است که با برادران شیعی بحث کردم به این نتیجه رسیدم که بحث باید سر اصل امامت باشد نه مصداق امامت ؟اکر شما توانستید با آیات قران امامت را هجن نماز روزه و زکات ثابت کردید به برویم سر مصداق امامت باشه دوستان کرامی خواهش یک آیه بیارید که نیاز به تفسیر نداشته باشد مانند آیه ی شریفه ی کتب علیکم الصیام که هکه می دانند روزه واجب است .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
اولا: شما که دارید تلاش می کنید که بگویید باید همه چیز مانند امامت در قرآن باید باشد، اگر برایتان امکان دارد لطف امامت پیامبر اسلام (ص) را برای ما از قرآن ثابت کنید؟!! یا نه نبوت تمام انبیاء را از قرآن برای ما ثابت کنید نبوت که قبل از امامت است!!
ثانیا: اصل امامت در قرآن ذکر شده است از جمله آیه انيّ ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا می باشد
حتی درتفاسير ذيل و من ذريتي آمده است که مراد حضرت ابراهيم امامت بوده است:
في الخيرات لمن في عصره ولمن جاء بعده من ذريته وسائر الناس غيرهم يهتدي بهديه ويقتدي بأفعاله وأخلاقه يا رب ومن ذريتي فاجعل أئمة يقتدي بهم كالذي جعلتني إماما يؤتم به ويقتدى بي مسألة من إبراهيم ربه سأله إياها
تفسير الطبري ج 1 ص 529
فاجعل مثل الذي جعلتني به من الإمامة للناس
تفسير الطبري ج 1 ص 529
در تفسير سمرقندي نيز آمده است
من ذريتي ( يعني اجعلهم أئمة يقتدى بهم
تفسير السمرقندي ج 1 ص 118
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
55 | ایوب | The Netherlands - Amsterdam | ١٧:٠٠ - ١٠ خرداد ١٣٩٥ |
ببینید یک حدیث اینجا میذارید به فرض راویش هم ضعیف باشد اما شما ها که کتاب مارا بهتر از ما بلدید آیا یه بار به کتاب ما را خوندید؟ار ضمن من 12 سال است که با برادران شیعی بحث کردم به این نتیجه رسیدم که بحث باید سر اصل امامت باشد نه مصداق امامت ؟اکر شما توانستید با آیات قران امامت را هجن نماز روزه و زکات ثابت کردید به برویم سر مصداق امامت باشه دوستان کرامی خواهش یک آیه بیارید که نیاز به تفسیر نداشته باشد مانند آیه ی شریفه ی کتب علیکم الصیام که هکه می دانند روزه واجب است .

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اينکه اصل امامت در قرآن مانند همان روزه که شما مي گوييد آمده است، ترديدي نيست اما اينکه مصاديق چه کساني هستند مانند روزه که داراي فروعات فقهي فراواني هست و در قرآن نيامده است،بلکه در سنت ذکر شده است
آيه آمده است:
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ. ص/26.
اى داوود، همانا تو را در زمين خليفه- نماينده خود- ساختيم‏.
قرطبى از مفسران مشهور اهل سنت، در تفسير آيه 30 از سوره مباركه بقره (إنى جاعل فى الأرض خليفة)، راجع به وجوب نصب امام و خليفه در ميان امت تصريح نموده و مى‌گويد:
الرابعة: هذه الآية أصل في نصب إمام وخليفة يسمع له ويطاع لتجتمع به الكلمة وتنفذ به أحكام الخليفة ولا خلاف في وجوب ذلك بين الأمة ولا بين الأئمة...
مسأله چهارم: اين آيه اصلى است كه دلالت مى‌كند بر نصب امام و خليفه‌اى كه كلام او شنيده مى‌شود و مورد اطاعت قرار مى‌گيرد، تا به واسطه اين امام وحدت كلمه ايجاد شود و دستورات خليفه تنفيذ (استوار و ثابت شود) و هيچ اختلافى در واجب بودن نصب امام در بين امت اسلام و پيشوايان اسلام نيست.
الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671هـ)، الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي)، ج1، ص264، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
بعد از تذكر اين نكته، چند آيه را دليل بر وجوب نصب امام و خليفه ذكر كرده كه از جمله آنها آيه مورد بحث است:
در ضمن اصل امامت در نزد شما از اصول چرا نام از ائمه شما در قران نيامده است
وعن مطيع بن الأسود قال سمعت عمر بن الخطاب رضي الله عنه يقول والله لو عهدت عهدا أو تركت تركة لكان أحب إلي أن أجعلها إلى الزبير بن العوام فإنه ركن من أركان الدين رواه الطبراني وإسناده حسن
عمر بن خطاب گفت: بخدا سوگند اگر عهدي ببندي يا ترکي کني چيزي را محبوب تر است نزد من که من ان را( خلافت) قرار دهم براي زبير چون خلافت رکني است از ارکان دين
مجمع الزوائد ج 9 ص 151 ، اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407
ما احكام مختلفى داريم كه در قرآن نيامده مثلا، تعداد ركعات نماز، اجناس و نصاب زكات، بسيارى از مناسك حج، عدد سعى صفا و مروه و دورهاى طواف و مسائل ديگرى در زمينه حدود و ديات و آداب قضاوت و شرايط معاملات و صدها مسأله‌اي كه مسلمانان هر روز با آن سروكار دارند؛ از كنار هم قرار دادن اين مسائل مي توان چنين نتيجه گرفت كه روش خداوند در بيان مسائل در قرآن، به اين صورت است كه در طرح بسياری از مطالب، بصورت کلی از آنها ياد کرده و از ورود به جزئيات آن صرف نظر کرده است ؛ مثلا می فرمايد: «اقيموا الصلاه»، و رکعات و شرايط و اعمال نماز را نگفته، يا می گويد: «آتوا الزکاه» ولی موارد وجوب زکات و... را بيان نمی کند، البته گاهی قواعد كليّه و عمومات و اطلاقاتی ذکر کرده که بسيارى از مسائل مورد نياز را مى‏توان با مراجعه به آنها بدست آورد، به چند مثال از اين دست در باب فقه دقت كنيد:
پس مي شود نتيجه گرفت که قرآن تنها کافي نيست بايد در کنار آن سنت نيز رجوع کرد
آقاي زركشي كه از شخصيت‌هاي برجسته علوم قرآني أهل سنت است، صراحت دارد: کتاب و قرآن هر دو در رسيدن به حق کمک مي کنند
اعلم أن القرآن و الحديث أبدا متعاضدان علي استيفاء الحق و إخراجه من مدارج الحكمة، حتي إن كل واحد منهما يخصص عموم الآخر، و يبين إجماله.
قرآن و حديث مكمل يكديگر هستند.
البرهان، ج2، ص129
آقاي أوزاعي، از فقهاء و بزرگان پر آوازه أهل سنت مي‌گويد:
الكتاب أحوج إلي السنة من السنة إلي الكتاب، و ذلك لأنها تبين المراد منه.
نياز قرآن به سنت، از نياز سنت به قرآن بيشتر است.
جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج2، ص191
آقاي احمد بن حنبل مي‌گويد:
إن السنة تفسر الكتاب و تبينه
اين سنت است كه كتاب را تفسير و تبيين مي‌كند.
تفسير القرطبي، ج1، ص39
با اين بيان اولا: اصلا سوال شما اشتباه است که بخواهيد همه چيز را از قرآن ثابت بکنيد
ثانيا: اصل امامت در قران آمده است هر چند مصاديق ذکر نشده است
ثالثا: قرآن نياز به تفسير و سنت دارد لذا به تنهايي کافي نيست
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
56 | سید علی | Iran - Tehran | ١٧:٠٢ - ٠٧ شهریور ١٣٩٦ |
سلام پرفسر المانی که قشنگ قران را نقد کرده چرا حوزه قم در این مدت پاسخ راسخی نداده؟و ایت الله طباطبایی در تفسیر المیزان در پا ورقی چرا گفته هیچ حدیثی را قبول ندارم؟ومراجه مگر نباید علم خود را از امام بگیرند ما از کجا بفهمیم مراجع ما علمشان را از امام گرفتند با امام زمان مکاتبه دارند؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
لطفا نام پرفسور المانی را ذکر کنید؟
در ضمن کتابهای مختلفی درباره شبهات بر علیه قرآن در حوزه علمیه نوشته شده است که شما خبر ندارید!!
در خصوص علامه اگر دقت می کردید اگر علامه روایات را قبول نداشت چرا اصلا تفسیر البیان را نوشت که روایی است!!!
همچنین اگر در تفسیر المیزان نیز نگاه بکنید علامه به روایات زیادی اشاره کرده و آنها را مورد بررسی قرار داده است آیا این غیر از این است ایشان روایات را نیز در تفسیر قبول دارد!!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
57 | سید جان | Iran - Tehran | ٠١:٣٢ - ٠٨ آذر ١٣٩٧ |
با عرض سلام
شما دو تا اسناد برای روایت بالا ذکر کردید وقتی یک روایت با دو تا طرق مختلف بیاد آن روایت حسن لغیرہ میشود۔
پس قابل استناد میشود۔
 [1] [2]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب