2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
وقایع بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله
کد مطلب: ٧٤١٦ تاریخ انتشار: ١٩ بهمن ١٣٩٣ - ٠٩:١٥ تعداد بازدید: 9313
حبل المتین » نقد خلافت خلفای سه گانه
وقایع بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله

رحلت پیامبر وبرخورد ابوبکر و عمر
حبل المتین 93/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 19/ 11 /93

مجری:

از پرده چو بوی دلبرم ظاهر شد
معشوق به پیش چشم دل نادر شد

ای دل تو بدان مجوز عشق و جنون
با عشق محمد و علی صادر شد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

درود و سلام خدمت شما بیننده گان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولایت برنامه زنده حبل المتین از این شبکه نورانی تقدیم حضور شما می شود

اما طبق معمول برنامه های گذشته زنده حبل المتین از شبکه جهانی ولایت امشب هم توفیق شاگردی محضر استاد حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی را داریم و انشاء الله از محضرشان بهره مند خواهیم شد جناب استاد خدمتتان سلام عرض می کنم شب شما به خیر و خوشی و سلامتی انشاء الله .

آیت الله حسینی قزوینی :

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بنده هم خدمت همه بیننده گان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هر کجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و با صفای خانواده خودشان قرار داده اند خالصانه ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت برای همه گرامیان تقدیم می کنم

خدا را به آبروی محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین سوگند می دهم همه شما عزیزان را حاجت روا نموده مشکلات شما دغدغه های فکری شما نارحتی های ذهنی شما را برطرف کند و تمام دعاهای شما را به اجابت برساند مشروط بر اینکه ما را هم در دعای خیرتان سهیم کنید و در مظان اجابت دعا ما را هم دعا کنید چون بر این باوریم که اگر توفیقی نصیب ما می شود از طرف خدای عالم و اهل بیت علیهم السلام مرهون دعاهای خالصانه شما عزیزان و گرامیان هست.

مجری :

خیلی متشکرم حضرت استاد ما چند برنامه ای است که شاید چندین هفته داریم به این موضوع می پردازیم که اتفاقاتی که بعد از رحلت نبی گرامی اسلام رخ داد و اینکه پیغمبر گرامی اسلام در زمان حیاتشان در جاهای مختلف با عبارتهای مختلف ولایت و امامت و خلافت آقا امیر مومنان علی علیه السلام را بیان فرمودند و به مردم اعلام کردند. اما متاسفانه اتفاقاتی بعد از رحلت پیغمبر گرامی اسلام افتاد و خلیفه منصوب و بر حق رسول گرامی اسلام را کنار گذاشتند و خیلی نکات متفاوت و ارزنده ای را در برنامه گذشته فرمودید و حتما هم دوستان خوب بیننده هم استفاده کردند اگر صلاح بدانید یک خلاصه ای از آنچه که در برنامه های گذشته فرمودید بیان بفرمایید که دوستان ذهنشان ، فکرشان ، اندیشه شان انشاء الله آماده بشود تا من انشاء الله سوالات جدید را هم خدمتتان مطرح بکنم.

آیت الله حسینی قزوینی :

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلواة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

ما در جلسات گذشته روی دو موضوع بحث داشتیم یکی عبارتهای مختلفی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رابطه با خلافت، ولایت، و امامت حضرت امیر سلام الله علیه داشتند که مثلانت ولی کل مومن من بعدی و انت ولی کل مومن و مومنة من بعدی این ها را ما آوردیم ان علیا منی و انا منه

علی از من است و من هم از او هستم

و اینها با سندهای صحیح از مستدرک حاکم نیشابوری ج 3 ص 111 از سلسلة الاحادیث الصحیحه آقای البانی ج 5 ص 261 و همچنین در بعضی چاپها ج 5 ص 222

از مسند احمد آوردیم و هو ولیکم من بعدی و همچنین من کنت ولیه فهذا ولیه اینها را ما نقل کردیم برای دوستان

یا فهو اولی الناس بکم من بعدی یا اولی الناس بعدی بکم تمام این تعابیر را ما نقل کردیم

و عبارتی که نبی مکرم فرمودند انت خلیفتی فی کل مومن من بعدی از کتاب السنة ابن ابی عاصم ص 551 آوردیم

یا انت خلیفتی از فضائل الصحابه جناب احمد بن حنبل آوردیم

حدیث امامت بود علی امام المتقین از مستدرک ج 3 ص 138 آوردیم

امام کل مومن و مومنه از مناقب خوارزمی ص 61 ما آوردیم

تمام این قضایا را ما مطرح کردیم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم موضوع خلافت، ولایت، امامت، وصایت امیرالمومنین سلام الله علیه را مطرح فرمودند یعنی با عبارت های مختلف برای اینکه عذری برای کسی نماند.

مجری:

یعنی پیش بینی هایی که پیغمبر برای سایر ائمه اطهار داشتند ؟

آیت الله حسینی قزوینی:

بله سایر ائمه، بله نسبت به حدود شاید نزدیک به چهل روایت صحیح السند در کتابهای خودمان داریم و همچنین در کتب اهل سنت هم آمده که رسول اکرم در رابطه با امامت ائمه علیهم السلام مطرح کردند یا به صورت کلی مطرح فرمودند که علی و اولادشان

من احب ان یحیی حیاتی و یموت مماتی فلیتول علیا و الائمة من بعدی یا ذریته من بعدی

اینها با سندهای معتبر آمده

هر کس دوست دارد حیات و مماتش، حیات و ممات محمدی صلی الله علیه و آله و سلم باشد علی و ذریه او را به ولایت قبول کند

اینها یا به صورت کلی یا نام ائمه سلام الله علیهم آمده، خوب اینها هم در کتب خودمان آمده هم در کتب عزیزان اهل سنت آمده.

حالا انشاء الله در رابطه با حدیث ثقلین حدیث خلیفتین خوب اینها دیگر با سند صحیح نقل شده ، من فقط برای اینکه عزیزانمان آماده بشوند انشاء الله برای شب جمعه از کتاب مسند جناب آقایاحمد بن حنبل با تحقیق حمزه احمد الزین که در جلد 16 روایتی را نقل می کند پیغمبر فرمود:

انی تارک فیکم خلیفتین

من دو خلیفه و جانشین در میان شما می گذارم و می روم .

کتاب الله و عترتی اهل بیتی،

هم کتاب خدا و هم عترت من، اهل بیت من؛ حالا اهل بیت چه کسانی هستند، هم اقوال صحابه را داریم هم اقوال علمای اهل سنت را .

و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض

این کتاب و عترت هرگز (با لن نفی ابد) از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر به من ملحق شوند و بپیوندند.

ما یک سوالی داریم، سوال که گناه نیست پیغمبر فرمود کتاب و عترت از هم جدا نمی شوند، شما بفرمایید الان کتاب هست، عترت چه کسی است مصداق دارد ؟ یا نستجیر بالله باید بگویم حدیث پیغمبر درست نیست خوب همه آقایان گفتند حدیث صحیح است

همین جا آقای احمد زین می گوید:

اسناده حسن

و همچنین در کتابهای متعددی دیگر، حتی خود جناب البانی که بخاری دوران است آقایان خیلی برایش آب و تاب قائلند الجامع الصغیر تالیف چه کسی محمد ناصر الدین البانی در ج 1 ص۴۸۲، ح۲۴۵۷ شما ببینید تعبیر ایشان چه هست؟

... إنی تارک فیکم خلیفتین: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض

نوشته:
روایت صحیح هست

نمی توانیم بگوییم روایت دروغ است، حالا مضمون روایت پیغمبر می گوید از هم جدا نمی شوند، شما ببینید غیر از شیعه دوازده امامی که معتقد به حیات حضرت مهدی ارواحنا فداه که به تعبیر عزیزان اهل سنت خلیفة الله هست در زمین و باقیمانده اهل بیت عصمت و طهارت است هیچ یک از مذاهب اسلامی عقیده اش با این روایت تطبیق نمی کند.

با همه این توصیفاتی که در روایات آمده ما دیدیم بر اینکه بعد از رحلت رسول اکرم اتفاقاتی افتاد که این اهل بیت کنار رفتند عصمت کنار رفت امامت حذف شد خلافت منصوص، حذف شد ببینید دوستان عزیزم، دقت بکنند این بحثها بحثهای علمی است، فردا نگویند نمی دانم آقا وحدت و غیره، آن وحدتی که باعث بشود ما حقایق را نگوییم همچنین وحدتی نه خدا قبول دارد نه پیغمبر نه شیعه نه سنی.

مجری:

و (این وحدت) وحدت مورد نظر علما نیست.

آیت الله حسینی قزوینی:

بله مورد نظر علما هم این نیست که اگر بنا بود این باشد باید به قول پرچم داران وحدت بیایند تمام این روایات را از کتابها حذف کنند و کنار بگذارند.

... خیلی از عزیزان اهل سنت آمدند روی خط گفتند ما این مطالب را نمی دانستیم ،حتی عزیزان شیعه ما می گویند آقا ما فحش می دادیم ناسزا می گفتیم، ولی با این برنامه هایی که شبکه ولایت آورد ما به اهل سنت خوش بین شدیم ما تصور می کردیم بر اینکه اهل سنت دشمن اهل بیت هستند، ولی با این برنامه های شبکه ولایت فهمیدیم نه اینطوری نیست سنی ها هم اهل بیت را دوست دارند خوب ببینید این عوارض خوب و خلاصه نتائج مبارک شبکه ولایت بوده و از ما هم انتظار نداشته باشید ما نسبت به حقایق تاریخی دهنمان را ببندیم، ما همچنین کاری نمی کنیم و این را نه منافات با وحدت می دانیم و نه توهین به اهل سنت می دانیم بلکه اینها را ضرورت می دانیم برای بالا بردن آگاهی مخاطبین عزیزمان چه شیعه و چه سنی، و ما تعبیری از خلفا می کنیم مانند: جناب، آقا، و غیره برای اینکه عزیزان ما احساس نکنند که خدای نکرده قصد جسارت داریم ما یکی از حوادث تلخی که احساس می کنیم، حالا از دیدگاه ما تلخ است، شاید از دیدگاه عزیزان اهل سنت شیرین است که بعد از نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم جناب خلیفه دوم آمد رحلت نبی مکرم را انکار کرد و کسانی را که قائل به وفات پیغمبر بودند را تهدید به قتل کرد.

مجری:

بعد آن موقع این مطلب در منابع اهل سنت هم آمده استاد؟

آیت الله حسینی قزوینی:

بله در صحیح بخاری حدیث 3667 روایت از عایشه است که گفت:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَاتَ وأبو بَكْرٍ بِالسُّنْحِ

پیغمبر که از دنیا رفت آقای ابوبکر مدینه نبود در سنح چند مایلی مدینه بود.

فقام عمر یقول :

جناب عمر ایستاد و می گفت:

والله ما مَاتَ رسول اللَّهِ .

به خدا سوگند پیغمبر نمرده.

در اینجا عایشه می گوید أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَاتَ و عمر می گوید والله ما مَاتَ رسول اللَّهِ

و همچنین عایشه می گوید:

و قال عُمَرُ والله ما كان يَقَعُ في نَفْسِي إلا ذَاكَ

اصلا غیر از این من فکر نمی کردم .

ولیبعثنه الله.

و خدای عالم او را مبعوث خواهد کرد.

فلیقطعن ایدی رجال و ارجلهم .

دست و پای یک عده ای از مردان را قطع خواهد کرد.

این دیگر صحیح بخاری است اگر اشتباه است صحیح بخاری آورده، صحیح بخاری آورده، آیا اهانت است؟ صحیح بخاری آورده، فضیلت است؟ صحیح بخاری آورده، تلخ است؟ صحیح بخاری آورده، شیرین است؟ صحیح بخاری آورده، مال بد و خوب بیخ ریش صاحبش، تعبیرش این است:

وَلَيَبْعَثَنَّهُ الله

یعنی پیغمبر را خدای عالم مبعوث می کند بر می گرداند به دنیا

تا اینکه دست و پای یک عده را قطع کند.

جناب ابوبکر آمد، پارچه از روی جنازه پیغمبر کنار زد و او را بوسید و گفت پدر و مادرم فدای تو باد حیات و مماتت پاک شد قسم به خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست خدای عالم دو بار مرگ را به شما نخواهد چشاند و برگشت گفت:

أَيُّهَا الْحَالِفُ على رِسْلِكَ

ای آقایی که داری قسم می خوری یک مقدار آرام .

و این دیگر عبارتی است که در صحیح بخاری آمده .

......

و همچنین طبرانی در کتاب المعجم الکبیر همین قضیه را می آورد در روایتی از سالم بن عبید هست که:

فقال عمر لا اسمع رجلا یقول مات رسول الله .

نشنوم کسی بگوید پیغمبر مرده.

الا ضربته بالسیف.

مگر اینکه با این شمیشیر او را خواهم زد .

بعد آقای هیثمی می گوید: این روایت مورد اعتماد هست در کتاب مجمع الزوائد آقای هیثمی آمده ج 5 که می گوید ابن ماجه نقل کرده بعضش را طبرانی هم آورده

و رجاله ثقات .

راویانش هم ثقه هستند.

و همچنین جناب صالحی شامی می آید می گوید روایت صحیح است.

و نسائی این عبارت را در سنن در ج 4 ص 263 آورده این هم عبارت کتاب ایشان ج 4 :

قال عمر: لا یتکلم احد بموته الا ضربته بالسیف.

... با این شمشیرم او را خواهم کشت

و بیهقی در دلائل النبوة آورده

ابو الفدا در کتاب المختصر فی الاخبار البشر آورده

جناب ابن حزم اندلسی در کتاب المحلی آورده

و عزیزان دقت کنند به این شکل

یا یقولن احد ان رسول الله مات الا ضربته بالسیف

این تعابیری است که در کتابهای متعدد عزیزان اهل سنت ما آمده.

در مسند احمد بن حنبل با تحقیق جناب شعیب الارنؤوط و عادل مرشد در ج 43 ص 34 حدیث 25841

مغیره بن شعبه می گوید:

يا عُمَرُ مَاتَ رسول اللَّهِ

پیغمبر از دنیا رفته

قال كَذَبْتَ

دروغ می گویی

بَلْ أنت رَجُلٌ تَحُوسُكَ فِتْنَةٌ

تو مردی هستی فتنه گر

می گویی پیغمبر مرده یعنی فتنه گری

أن رَسُولَ اللَّهِ لاَ يَمُوتُ حتى يُفْنِىَ الله عز وجل الْمُنَافِقِينَ

پیغمبر نمی میرد تا تمام منافقین را نابود کند

خوب این تعبیری است که در کتاب مسند آقای احمد بن حنبل آمده

جناب آقای ابن کثیر دمشقی در کتاب البدایة و النهایه با تحقیق دکتر الترکی ایشان در ج 8 باز هم همین تعبیر را دارد که مغیره گفت:

یا عمر مات رسول الله

خلیفه دوم گفت :

کذبت بل انت رجل تحوسک فتنة.

این تعبیری است که آقای ابن کثیر دمشقی هم آورده

و همچنین جناب آقای هیثمی هم همین تعبیر را در کتاب مجمع الزوائد ج 8 ص 434 دارد

قال المغیره یا عمر مات رسول الله قال کذبت بل انت تحوسک

در اینجا دارد

تحوسک فتنه ان رسول الله لا یموت الی آخر این روایتی است که این آقایان نقل کردند.

و جالب این که طبری یک تعبیر خیلی تندتری دارد، نقل میکنیم و هیچ اظهار نظری نمی کنیم تاریخ طبری: ج 3 ص 200 با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم دار المعارف مصر، روایت از ابوهریره هست.

لما توفی رسول الله صلی الله علیه و آله قام عمر بن الخطاب

پیغمبر که از دنیا رفت، خلیفه دوم برخاست گفت:

ان رجالا من المنافقین یزعمون ان رسول الله توفی.

تعدادی از منافقین گمان می کنند پیغمبر مرده.

و همچنین در کتاب روح المعانی جناب آقای آلوسی سلفی در ج 4 ایشان هم باز می گوید فقد روا با کلمه فقد یعنی قطعا به تحقیق روایت کرده آقای ابوهریره:

انه رضی الله عنه ان قام یومئذ

جناب عمر بلند شد گفت.

ان رجالا من المنافقین یزعمون ان رسول الله توفی

عین همان تعبیری را که آنجا بوده بله پیغمبر برمی گردد دست و پای کسانی که گمان می کنند پیغمبر مرده خواهد قطع کرد بعد هم جناب ابوبکر آمد گفت نه پیغمبر از دنیا رفته .

حالا این روایتها چه هست ما خیلی زیاد روی آن نمی خواهیم مانور بدهیم در رابطه با سوالی که حضرت عالی فرمودید من دیدم باید یک مقدمه ای چیده بشود تا روشن بشود قضیه هدف چه بوده؟

مجری:

چرا این حرف (که پیامبر ص از دنیا نرفته است) زده شد؟

آیت الله حسینی قزوینی:

چرا این حرفها زده شد و دنبال چه هدفی بودند؟

در کتاب صحیح بخاری و غیره مسند احمد آمده که عایشه می گوید:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ مَاتَ وأبو بَكْرٍ بِالسَنْحِ

البته ظاهرا صحیح آن سُنح است.

قال إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي بالْعَالِيَةِ

جناب ابوبکر در مجلس نیست، میخواهند مدینه را با این وضع نگهدارند تا جناب ابوبکر از خارج از مدینه بر گردد، و مردم به هیچ وجه متوجه کسی دیگر نشوند، این عبارتی است که در خود کتاب صحیح بخاری آمده جناب ابن کثیر دمشقی تعبیری که دارد در کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر دمشقی، با تحقیق حسان عبدالمنان، ج 1 در اینجا می گوید وقتی که پیغمبر از دنیا رفت:

واختلفة الصحابه

صحابه اختلاف کردند

چه گفتند:

فمن قائل یقول مات رسول الله

بعضی ها گفتند پیغمبر از دنیا رفت

بعضی ها گفتند پیغمبر نمرده.

فذهب سالم بن عبید وراء الصدیق الی السنح فاعلمه بموت رسول الله

از آن طرف بلافاصله

سالم را فرستادند در سنح دنبال آقای ابوبکر اعلام کردند که پیغمبر از دنیا رفته .

و ایشان آمد.

فجاء الصدیق بمنزله حین بلغه الخبر فدخل علی رسول الله منزله و کشف الغطاء عن وجهه و قبله و تحقق انه قد مات.

تا اینکه رفت منزل پیغمبر این پرده را کنار زد و روشن شد بر اینکه پیغمبر از دنیا رفته.

پس آنجا در صحیح بخاری می گوید جناب آقای ابوبکر در خارج از مدینه بود اینجا سالم بن عبید می رود سراغ آقای ابوبکر.

ببینید در مسند احمد این را عزیزان اگر دقت کنند من گمانم خیلی از مسائل روشن می شود، خیلی از مسائل،

ببینید ما روایتهای متعدد با تعابیر مختلف آوردیم که پیغمیر اکرم ص فرموده علی خلیفه من، ولی امر بعد از من، امام مسلمین هست ، ولیّ من هست و ...

حال کتاب مسند احمد را عزیزان ببینند با تحقیق شعیب الارنؤوط و عادل مرشد ج 6 حدیث شماره 25841 (25883جامع الکبیر):

عمر خطبه ای خواند و گفت پیغمبر نمرده تا منافقین را نابود کند تا اینکه جناب آقای ابوبکر از سنح آمد و سخنرانی کرد و گفت آی مردم:

مَنْ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ ؛ فَإِنَّ اللَّهَ حَيٌّ لا يَمُوتُ ، وَمَنْ كَانَ يَعْبُدُ مُحَمَّدًا ؛ فَإِنَّ مُحَمَّدًا قَدْ مَاتَ

هر کس خدا پرست است خدا زنده هست هر کس پیغمبر پرست است پیغمبر مرد از دنیا رفت.

ثم قال عمر

بلافاصله همین که ابوبکر آمد عمر گفت:

ایها الناس هذا ابوبکر

این که آمد ابوبکر است

و ذو شیبة المسلمین

این پیرمرد مسلمین است

فبایعوه

بلند شوید بیعت کنید

... مردم را نگه می دارد، ببینید قضیه کنار گذاشتن امیرالمومنین به چه شکل است بلافاصله بعد از رحلت نبی مکرم از ترس اینکه مردم بیایند با امیرالمومنین بیعت کنند آقا هر کس بگوید پیغمبر مرده گردنش را می زنیم هر کس بگوید پیغمبر مرده منافق است پیغمبر می آید.

آن کسانی که می گویند پیغمبر از دنیا رفته دست و پایشان را قطع می کند.

از این طرف آقای سالم بن عبید می رود سراغ جناب آقای ابوبکر ، ابوبکر می آید مسجد همینکه سخنرانی می کند، بلافاصله خلیفه دوم می گوید: این ابوبکر (در بعضی از جاها دارد خلیفة رسول الله) بلند شوید پیرمرد هست با او بیعت کنید، تمام سخنانی که رسول اکرم در رابطه با امیرالمومنین گفت همه کنار رفت، همه کنار رفت، فقط یک ویژگی ذو شیبة المسلمین (پیرمرد است) چون پیرمرد است بلند شوید با او بیعت کنید.

و اسناده حسن.

می گوید روایتش هم معتبر است روایش ضعیف هم نیست.

مجری:

استاد، این اتفاق ها قبل از سقیفه هست یا بعد از آن؟

آیت الله حسینی قزوینی:

بله همه قبل از سقیفه هست.

مجری:

پس معلوم است که حساب شده و برنامه ریزی شده بوده و مقدمه ای برای سقیفه و چیزهای دیگر بوده.


آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ما عرض خواهیم کرد که اصلا قضیه تشکیل سقیفه چگونه اتفاق افتاد که انصاری که آن همه زحمت کشیده بودند جمع شده بودند در آنجا و به دنبال تعیین خلیفه بودند که جناب آقای ابوبکر و عمر و ابو عبیده حسان رفتند آنجا و در خود صحیح بخاری هم مفصل این قضیه از زبان خود خلیفه دوم مطرح است ....

تماس بینندگان

بیننده:

(در مورد اینکه چرا خلیفه دوم رحلت رسول خدا ص انکار میکرد و ...)

جناب حضرت عمر رضی الله عنه، این از شدت تقوا و یا از شدت محبتی که نسبت به رسول اکرم دارد این قضیه را بیان می کنند، یعنی اصلا فکر نمی کند یک روزی رسول خدا از دنیا برود، فکر می کند که رسول خدا چون از طرف خدا مبعوث شده همیشه در میان مردم می ماند

آیت الله حسینی قزوینی:

ببین آقای احمدی جان، خود جناب خلیفه دوم که با قرآن آشنا بودند، که قرآن می گوید :

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُون

پیغمبر تو می میری و دیگران هم می میرند

یا در یک جایی که شأن نزول این آیه را خود خلیفه دوم نقل کرده

أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُم

آن وقت اینها را شما چطوری می توانید توجیه کنید ؟

بیننده:

درست استاد قزوینی، منتهی آن موقعی که حضرت ابوبکر این آیه را تلاوت می کند فوری تسلیم آیه می شود، یعنی در برابر آیه، جهلی یا سرکشی ندارد منتهی در آن لحظه دیگر معصوم نبوده ...


مجری:

آقای احمدی دفاع علمی بکنید همینطوری نظر خودتان را بیان نکنید.


آیت الله حسینی قزوینی:

احساسی که نباید برخورد کنیم، آقای احمدی، ببین از طرفی شما می گویید معصوم نبوده، از طرفی می فرمایید از شدت علاقه اش بوده، یعنی در میان صحابه کسی دیگری به اندازه حلیفه دوم به رسول خدا ص علاقه مند نبود.

شما معتقدید که مقام ابوبکر خیلی بالاتر و افضل از جناب خلیفه دوم عمر بن الخطاب است، ....
شما ببینید بحث ما دوستانه و علمی است ما قصد جسارت هم نداریم ولی شما ببینید ایشان (خلیفه دوم) می گوید: هر کس بگوید پیغمبر مرده منافق است، (این را چکار کنیم) یک دفعه این هست که می آید و می گوید مثلا من به ذهنم خطور نمی کند که پیغمبر رحلت کرده و یک دفعه می گوید: هر کس بگوید پیغمبر از دنیا رفته منافق است، پیغمبر بر می گردد همانطور که حضرت موسی رفته بود به کوه طور برای مناجات، پیغمبر هم مثل حضرت موسی رفته و بر می گردد و از آن طرف وقتی جناب ابوبکر از خارج از مدینه می آید و همچنین عباس عموی پیغمبر و دیگر صحابه این آیه را خواندند:
أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ....

مجری:

خود عایشه (خواند)

آیت الله حسینی قزوینی:

ام مکتوم خواند، خود جناب عایشه، دیگران هر چه علاقه مند به پیغمبر باشند از دیدگاه شما عزیزان من گمان نمی کنم به اندازه عایشه کسی وابسته به پیغمبر باشد خود عایشه می گوید: فقد مات رسول الله این دیگر عبارت صحیح بخاری بود....

آقای احمدی جان یک خواهشی از شما دارم، شما تکرار برنامه را ببینید و اگر بزرگواری کنید در جلسه بعدی آقایی کنید بیایید روی خط ما پیشانی شما را می بوسیم ، بزرگواری کنید شما یک مطالعه ای یا از بعضی از عزیزان و ماموستاهای عزیز اهل سنت هم سوال بفرمایید یک بحث علمی با توجه به آنچه که ما از صحیح بخاری و از کتابهای دیگر با سندهای صحیح آوردیم (داشته باشیم).

ببینید ما برداشتمان این هست که پیغمبر اکرم (ص) علی بن ابیطالب (ع) را به عنوان خلیفه معین کرده بود جناب ابوبکر در مدینه نبود خارج از مدینه بود جو را خواستند طوری نگه بدارند تا اینکه جناب ابوبکر از سنح بر گردد و بحث خلافت ابوبکر را مطرح کنند نگذارند مردم سراغ امیرالمومنین بروند، ببینید این برداشت ما هست ما هم معصوم نیستیم یعنی شاید برداشت ما هم اشتباه باشد ولی نحن ابناء الدلیل ما فرزند دلیل هستیم قرآن حتی نسبت به مشرکین می گوید قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين دلیلتان را بیاورید شما دلیل قانع کننده بیاورید من دلیل حضرت عالی را می بوسم روی پیشانی می گذارم .

بیننده:

... میخواستم چند سوال خدمت شما عرض کنم. آیا جناب عالی، همین طور شیعیان امامت ابوبکر و حضرت عمر را قبول دارند که در اسلام امامت کردند؟

دوم اینکه: کجا حضرت علی فرمودند که ای شیعیان من، در رابطه با امامت من، بعد از من، از من دفاع کنید؟

سوم اینکه: بعد سوال سوم، اسلامی که، اسلام پاکی که بعد از 124 هزار پیغمبر به واسطه پیامبران بود به ما رسیده و خلافت آن با حضرت ابوبکر و حضرت عمر شروع شده است و به قول معروف، در کل شیعه ها می گویند که بله در حق حضرت علی ظلم شده آیا این اسلام بر پایه ظلم و کلک بنا شده است؟

آیت الله حسینی قزوینی:

ببینید جناب آقای رحیمی بزرگوار، شیعه بر این عقیده هست که امام بعد از رحلت پیغمبر علی بن ابیطالب است ادله ی مفصلی از کتب شیعه و سنی آورده و اینکه شیعه بیاید معتقد به امامت غیر از علی بن ابیطالب باشد این انتظار بی جاست و هیچ شیعه همچنین عقیده ای ندارد.

مجری:

در این زمینه تعارف نداریم .

آیت الله حسینی قزوینی:

بله تعارف هم ما نداریم نه تنها من، خود رهبری با آنکه ایشان الان بزرگ منادی وحدت است می گوید ما ادله محکم، قاطع داریم بر خلافت بلافصل امیرالمومنین . دیگر از این واضح تر، اگر لازم باشد من عبارتهایی که رهبری در رابطه با خلافت به حق و امامت به حق امیرالمومنین دارد از سایت خودشان می آورم . در اینجا ما هیچ تعارفی نداریم و به هیچ وجهی هم کوتاه نمی آییم. و وحدت هم برای ما عزیز هست ولی به خاطر وحدت حاضر نیستیم به قول شهید مطهری از یک مستحب کوچکمان دست بر داریم تا چه رسد بحث خلافت و امامت.

اما سوال دوم شما که فرمودید حضرت علی علیه السلام کجا فرموده اند که شیعیان از من دفاع کنند؟

برادر بزرگوارم در همین کتاب صحیح مسلم ببینید نظر خود امیر المومنین سلام الله علیه و حضرت زهرا نسبت به ابوبکر و عمر چه بوده ما اصلا چیزی نمی خواهیم بگوییم .

(آیت الله العظمی صافی گلپایگانی یک جلسهای که من در خدمتشان بودم فرمود: من در مسجد النبی با سه چهار تا از این وهابی ها بحث می کردیم اینها هر چه گفتند من جواب دادم تا گفتند نظر شما نسبت به ابوبکر و عمر چیست؟ گفتم نظر من در رابطه با شیخین همان نظر حضرت زهرا و حضرت امیر است. طرف مقابل خیلی عصبانی شد و شروع کرد به پرخاشگری. یکی از این دوستانشان که آنجا بود گفت: (چرا عصبانی میشوید) ایشان گفت نظر من، نظر حضرت زهرا و حضرت امیر است این که ناراحتی ندارد که حضرت علی و حضرت زهرا نظرشان هر چه بوده نظر من هم آن است).

ببینید برادر بزرگوارم در صحیح مسلم، حدیث شماره 1753 در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها می گوید :

حضرت زهرا آمد و مطالباتی داشت جناب ابوبکر به مطالبات حضرت زهرا اهمیت نداد .

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك

غضبناک شد حضرت زهرا بر ابوبکر

فَهَجَرَتْهُ

قهر کرد

فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ

تا آخر عمر هم با ابوبکر حرف نزد

خب همین را شما بروید بررسی کنید چرا؟ چرا ؟

وَعَاشَتْ بَعْدَ رسول اللَّه سِتَّةَ أَشْهُرٍ

شش ماه هم زنده بود

وقتی هم که از دنیا رفت

دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ لَيْلًا

شبانه دفن کردند

و به ابوبکر هم خبر ندادند علی خودش بر او نماز خواند و علی بن ابیطالب زمانی که حضرت زهرا زنده بود یک آبرویی (وجهه ای) میان مردم داشتند، بعد از اینکه حضرت زهرا از دنیا رفت مردم نسبت به حضرت علی کم مهری کردند.

پس تا شش ماه بیعت نکرده بود. این آقایانی (کارشناسان وهابی) که هذیان می گویند دو مرتبه بیعت کرده، ما در تاریخ اسلام نداریم که با یک خلیفه دو مرتبه بیایند بیعت کنند می گوید :

ولم يَكُنْ بَايَعَ تِلْكَ الْأَشْهُرَ

در این شش ماه علی بیعت نکرده بود

این دیگر صحیح مسلم است ولی خوب این آقای کارنشناس یا کارشناس شبکه شیطانی می گوید نه، آقا علی همان روز اول یک بیعت کرد بعد از حضرت زهرا هم رفت یک بیعت دیگر کرد. بابا این صحیح مسلم است که می گوید :

ولم يَكُنْ بَايَعَ

بیعت نکرده بود

فَأَرْسَلَ إلى أبي بَكْرٍ

ایشان کسی را فرستاد

خودش هم نرفت گفت بیا منزل ما

ولا يَأْتِنَا مَعَكَ أَحَدٌ

کسی را هم با خودت نیاور

كَرَاهِيَةَ مَحْضَرِ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ

علی بن ابیطالب کراهت داشت حضور عمر بن الخطاب را

والله لَا تَدْخُلْ عليهم

به خدا سوگند تو تنها نرو

ابابکر به حرف عمر هم گوش نکرد به قسمش هم گوش نکرد آمد منزل امیر المومنین، امیر المومنین چه گفت برادر بزرگوارم :

وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ

در امر امامت نسبت به ما استبداد کردی

شما همین را برو تحقیق کن، برادر عزیز این کاملا واضح و روشن است و در خود نهج البلاغه در روایات متعدد دیگر امیر المومنین سلام الله علیه از مظلومیت خودش به کرات حرف زده از حقانیت خودش به کرات حرف زده آیا دفاع از حق و رفع استبداد واجب است یا واجب نیست این دیگر صحیح مسلم بود ما آوردیم.

عبارتهای حضرت امیر را بیاورم برایتان، حضرت امیر سلام الله علیه میفرماید:

ولهم خصائص الحق الولایة

ولایت مخصوص آل محمد است

و فیهم الوصیة

پیغمبر هم به اینها وصیت کرده

وراثت هم با اینهاست

الان اذ رجع الحق الی اهله امیرالمومنین

این را چه وقت فرموده؟ بعد از قتل عثمان، بعد از اینکه بیعت کردند رفتند بالای منبر فضای بازی است. می فرماید:

الان اذ رجع الحق الی اهله

الان حق به حقدار رسید

و نقل الی منتقله

خلافت به جایگاه اصلی اش برگشت

یعنی قبل از این خلافت در جایگاهش نبود این حرف علی بن ابیطالب است و این در خطبه دوم نهج البلاغه صبحی صالح هم دارد نهج البلاغه ابن ابی الحدید هم دارد ینابیع الموده قندوزی هم دارد

ان الائمة من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم

امامت مخصوص بنی هاشم است غیر بنی هاشم صلاحیت امامت ندارند

خطبه 144

و حالا این را ما در بحث سقیفه مطرح می کنیم ببینید تمام وقتی که خواستند با عثمان بیعت کنند

لقد علمتم

به شوری می گوید

همه می دانستید

انی احق الناس بها من غیری

شایسته ترین افراد برای خلافت من هستم

شیعه معتقد است علی شایسته بوده حقش غصب شده خودش هم به صراحت می گوید:

انما طلبت حقا لی

من حق مسلم خودم را طلب می کنم

فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی

از روزی که پیغمبر از دنیا رفت حق من به تاراج رفت

من مظلوم قرار گرفتم اینها همه تعابیری است که:

اللهم انی استعدیک علی قریش

خدایا کمکم کن علیه قریش

این دیگر خود حضرت دارد داد می زند از من دفاع کنید یعنی هل من ناصر امیر المومنین است می گوید:

فانهم قطعوا رحمی و صغروا عظیم منزلتی و اجمعوا علی منازعتی امرا هو لی

اینها اجماع کردند در امر امامتی که مخصوص من بود.

و به من برگشتند گفتند:

الا ان فی الحق ان تاخذه

یک حقی است می خواهی بگیر می خواهی نگیر

در عبارت بعدی تعبیر خیلی تند است

اجمعوا علی منازعتی حقا کنت اولی به من غیری

اینها اجماع کردند به جنگ با من، منازعه با من، حقی که من اولی از همه هستم.

به من برگشتند گفتند:

فاصبر مغموما او مت متاسفا

پناه می برم به خدا

یا با غصه صبر کن یا با حسرت بمیر

این چیست این چه تعبیری است!؟ این دیگر نهج البلاغه خطبه 217 تمامش را هم حالا ما انشاء الله یک بحثی خواهیم داشت که استدلال علی بن ابیطالب بر امامت خودش در کتب شیعه و کتب اهل سنت.

مجری:

استاد سوال بعدیشان هم که حالا این را هم البته خودشان به این شکل بیان فرمودند، گفتند این چنین اسلامی که بر پایه ظلم از همان ابتدا شروع شده، حالا ما می گوییم مثلا حق امیر المومین غصب شده، پس همان ابتدا اسلام بر ظلم بنا شده

آیت الله حسینی قزوینی:

اولا: اسلام که زمان خلافت ابوبکر بنا نشده، اسلام زمان پیغمبر بنا شده

ثانیا: آیا دین حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام بر مبنای ظلم بوده؟ نه. ولی همین که حضرت رفتند چند صباحی به کوه طور، ملت و امتشان منحرف شدند، رفتند گوساله پرست شدند، این نه اشکالی به دین حضرت موسی هست نه به وصایت حضرت هارون هست.

خود شما هم که در کتابهای معتبرتان صحیح بخاری ومسلم آمده و میگوید: پیغمبر اکرم فرمود:

لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ من كان قَبْلَكُمْ سُنَّةً سُنَّةً

تمام آنچه که در میان امتهای گذشته اتفاق افتاد شما هم مرتکب میشوید.
سنن ترمذی مسند احمد ج 5 ص 218 سنن ترمذی ج4 ص 475

خود پیغمبر فرمود :

ان تستخلفوه علیا و ما اراکم فاعلین

اگر علی را خلیفه قرار دهید گرچه می دانم نمی کنید.

ولی شما را به صراط مستقیم می رساند

شما بیایید این بحثهایی که ما در جلسه گذشته داشتیم را بزرگواری کنید جواب بدهید، ببینید این تعبیری را که آقایان آوردند :

ای پیامبر! آیا علی را خلیفه نمی کنی؟

قال:

حضرت فرمود:

ان تولوا علیا تجدوه هادیا مهدیا یسلک بکم الطریق المستقیم

اگر علی را خلیفه قرار دهید علی را ولی قرار دهید شما را به صراط مستقیم می کشاند

و ما اراکم فاعلین

گرچه می دانم شما نمی کنید

حلیة الاولیاء از جناب ابونعیم اصفهانی متوفی 430 :

و همچنین کتاب مسند بزار از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آورده، و از کتابهای خود شما است

الا تستخلف علیا

گفتند:

یا رسول الله علی را خلیفه قرار نمی دهید؟

فرمود:

ان تستخلفوه و لن تفعلوا

اگر علی را خلیفه قرار دهید هرگز نمی کنید

یسلک بکم الطریق

شما را به راه وادار می کند

و تجدوه هادیا مهدیا

پیامبر اکرم ص به صراحت پیش بینی فرموده، شما کتاب مستدرک حاکم را ملاحظه بفرمایید که در آن کتاب آمده امیرالمومنین ع فرمود:

قال لی رسول الله ان الامة ستغدر بک بعدی

رسول خدا ص به من فرمود: امت در حق تو بعد از من خیانت خواهند کرد

المستدرک حاکم نیشابوری: ج 1، ص 153

پس پیغمبر اکرم خودش پیش بینی کرده چرا ما به اسلام اشکال بکنیم

ایشان (حاکم نیشابوری) می گوید روایت صحیح است

آقای ذهبی هم گفته روایت صحیح هست

پس بنابراین پیغمبر اکرم پیش بینی کرده که دین اسلام با ظلم می خواهد پیش برود؟

نه برادرم، اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیبی که هست از مسلمانی ماست

من معتقدم اگر هیچ روایتی ما نداشتیم غیر از این سه دسته روایت:

1 - ان تستخلفوه علیا و ما اراکم فاعلین

2 - ضغائن فی صدور اقوام لا یبدونها لک الا من بعدی

3 - ان الامة ستغدر بی بعده

اگر به این سه روایت خوب دقت کنیم و همه هم از روایات اهل سنت هست مسئله روشن خواهد شد.

دعای پایانی آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین فرج مولای ما ولی عصر نزدیک بگردان

قلب نازنینش به احترام جد بزرگوارش رسول اکرم و امیر المومنین و صدیقه طاهره با ظهورش مسرور بگردان

ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده

قلب نازنینش از ما راضی بگردان

خیر دنیا و آخرت به برکت آن بزرگوار به ما ارزانی بدار

شر دنیا و آخرت به احترام حضرتش از ما برطرف ساز

خدایا هر گونه تعصب و نگاه های تعصب به حقایق را به آبروی محمد و آل محمد از همه ما شیعه و سنی و وهابی حتی مسیحی و یهودی خدایا برطرف بگردان

آنچه که حق و حقیقت هست به آبروی محمد و آل محمد برای ما روشن نموده و توفیق عمل به حق و حقیقت به همه ما عنایت بفرما

خدا به آبروی محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما

بر تمام بیماران بیماران مورد نظر به حق محمد و آل محمد شفای عاجل کرم فرما

خدایا حوائج ما حوائج دست اندر کاران شبکه جهانی ولایت حوائج بیننده گان عزیز آنهایی که تکرار برنامه را می بینند بالاخص عزیزان ولایت یاور به حق محمد و آل محمد حوائج همه و همه را برآورده نما ؛دعاهای ما را به اجابت برسان

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



Share
1 | عبدالله | Iran - Birjand | ١٧:٢٣ - ١٩ آذر ١٣٩٤ |
سلام
شما شیعه معتقدید که خداوند برای جلوگیری از تحریف قران نام علی رض را در قران نیاورد چون دشمن زیاد داشت پس چرا نام رسول خدا ص را در قران اورد با اینکه حضرت نیز دشمنان زیادی داشتند ؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
آمدن و يا نيامدن نام ائمه دردي را دوا نمي کرد؛ زيرا غاصبان خلافت خيلي از آيات را انکار و برخلاف آن عمل کردند از کجا معلوم که آنها اگر نام ائمه در قرآن مي آمد قبول مي کردند! در تاييد اين حرف چند مورد را مي آوريم که چگونه خلفاء بر خلاف قرآن عمل کردند
1. خليفه اول با آوردن حديثي که تنها خود شاهد صدور آن از پيامبر اکرم (ص) بود ، بر خلاف آيات ‏شريفه " وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ " (نمل/16) و " فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا ، يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا " (مريم/5 - 6) ارث بردن از پيامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ‏پس گرفت.‏
2. آيه ي "فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ"فَريضة (نساء ، 24) صريحاً در مورد متعة النساء است و اما خليفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏
3.خليفه دوم آيه ي " فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ ... "(بقره ،196) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمايند.
حفظ از تحريف يکي از ادله عدم ذکر نام ائمه در قرآن ذکر شده است و اين بيشتر مربوط به عدم تحريف در درون اسلام است والا پيامبر که تمام مسلمانان آن قبول دارند لذا نياز به تحريف ندارد هر چند پيامبر در غير اسلام دشمن زياد دارد اما در درون اسلام چنين نيست لذا مراد از تحريف در خصوص ائمه اشاره به خود امت اسلامي دارد که برخي مي توانستند تحريف بکنند و قبول نکنند
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها