2024 December 6 - جمعه 16 آذر 1403
شیوه های مطالبه فدک توسط حضرت زهرا (سلام الله علیها)
کد مطلب: ٨٧٩٦ تاریخ انتشار: ١٩ آبان ١٤٠٣ - ٠٩:٢٨ تعداد بازدید: 6098
حبل المتین » نقد خلافت خلفای سه گانه
شیوه های مطالبه فدک توسط حضرت زهرا (سلام الله علیها)

شیوه های مختلف مطالبه فدک سند بطلان خلافت غاصبان فدک
حبل المتین 94/06/01

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 94/06/01

خلاصه مطالب این برنامه

مطالبه «فدک» به نقل «بخاری» و «احمد بن حنبل»:

در «صحیح بخاری» حدیث 3711 دارد که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کسی را فرستاد برای مطالبه میراثش و همچنین آنچه که از صدقات پیغمبر مانده بود از باقی مانده خمس خیبر. و در مسند احمد بن حنبل نیز دارد که باز صدیقه طاهره (سلام الله علیها) افرادی را فرستاد نزد ابوبکر:

«لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ: أَنْتَ وَرِثْتَ رَسُولَ اللهِ، أَمْ أَهْلُهُ؟ قَالَ: فَقَالَ: لَا، بَلْ أَهْلُهُ» وقتی پیغمبر از دنیا رفت، فاطمه فردی را فرستاد به سوی ابوبکر و پرسید که آیا وارث پیغمبر تو هستی یا خانواده اش؟ گفت: نه من نیستم. بلکه اهل او، وارث او هستند. مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م ج1، ص 191، ح14

مطالبه «فدک» توسط شخص حضرت زهرا(سلام الله علیها)

«أَنَّ فَاطِمَةَ قَالَتْ لأَبِي بَكْرٍ: مَنْ يَرِثُكَ إِذَا مِتَّ؟ قَالَ: وَلَدِي وَأَهِلِّي! قَالَتْ: فَمَا لَكَ وَرِثْتَ النَّبِيَّ دُونَنَا؟ فَقَالَ: يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي وَاللَّهِ مَا وَرِثْتُ أَبَاكِ أَرْضًا وَلا ذَهَبًا وَلا فِضَّةً وَلا غُلامًا وَلا مَالا! قَالَتْ: فَسَهْمُ اللَّهِ الَّذِي جَعَلَهُ لَنَا وَصَافِيَتُنَا الَّتِي بِيَدِكَ؟»همانا فاطمه آمد پیش ابوبکر و گفت: اگر از دنیا رفتی چه کسی از تو ارث می برد؟ گفت: فرزند و خانواده من ارث می برند. فاطمه گفت: اگر بناست تو بمیری و فرزندانت ارث ببرند چرا از پیغمبر فرزندانش ارث نبرند؟ ابوبکر گفت: بله دختر پیغمبر خدا و الله من ارث از پدرت نبردم نه زمینی نه طلایی نه نقره ای نه غلامی نه مالی! فاطمه گفت: سهم الهی که خدای عالم برای ما قرار داده و الآن در دست توست چه؟ الطبقات الكبرى، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990م ج2، ص 240

مطالبه فدک، با همراهی امیرالمؤمنین!

«سَمِعْتُ عُمَرَ يَقُولُ: لَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - بُويِعَ لأَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ. فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ مَعَهَا عَلِيٌّ فقالت: ميراثي من رسول الله أبي! فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَمِنَ الرِّثَّةِ أَوْ مِنَ الْعُقَدِ؟ قَالَتْ: فَدَكُ وَخَيْبَرُ وَصَدَقَاتُهِ بِالْمَدِينَةِ أَرِثُهَا كَمَا يَرِثُكَ بَنَاتُكَ إِذَا مِتَّ! فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَبُوكِ وَاللَّهِ خَيْرٌ مِنِّي وَأَنْتِ وَاللَّهِ خَيْرٌ مِنْ بَنَاتِي. وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لا نُورَثُ. مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ.» از عمر شنیدم که می گفت: در روزی که پیامبر از دنیا رفت، با ابوبکر بیعت شد. فردای آن روز، فاطمه به همراه علی به پیش ابوبکر آمد. به ابوبکر گفت: میراث پدرم را می خواهم! فدک و خیبر و صدقات مدینه. همانطوری که اگر تو مردی دخترت از تو ارث می برد، من هم از پدرم ارث می برم. ابوبکر گفت: به خدا پدر تو از من بهتر است و تو به خدا از دختران من بهتری! ولی پیغمبر فرمود ما ارث نمی گذاریم. هر چه باقی بگذاریم صدقه است. الطبقات الكبرى، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990م؛ ج2، ص 241

بخشش فدک به حضرت زهرا؛ توسط شخص پیامبر!

«ابویعلی موصلی» از ابوسعید خدری نقل می کند که می گوید:

«لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: {وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ} [الإسراء: 26] «دَعَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَاطِمَةَ وَأَعْطَاهَا فَدَكَ» وقتی آیه ذا القربی نازل شد، پیغمبر فاطمه را خواست و فدک را به او بخشید. مسند أبي يعلى، المؤلف: أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)، المحقق: حسين سليم أسد، الناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984ج2، ص 534، ح1409

مطالبه فدک، با همراهی ابن عباس، به نقل از صحیح بخاری!

در «صحیح بخاری» هم نقل شده است:

«عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ، وَالعَبَّاسَ، أَتَيَا أَبَا بَكْرٍ يَلْتَمِسَانِ مِيرَاثَهُمَا، أَرْضَهُ مِنْ فَدَكٍ، وَسَهْمَهُ مِنْ خَيْبَرَ» عایشه می گوید فاطمه و عباس، به نزد ابوبکر آمدند و میراث خود را مطالبه کردند. زمین فدک و سهمش از خیبر را خواستند.صحيح البخاري،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ ج5، ص90، ح 4035

وقتی جناب ابوبکر و عمر، با یکدیگر هماهنگ می شوند!!

فَانْصَرَفَتْ إِلَى عُمَرَ؛ فَذَكَرَتْ لَهُ كَمَا ذَكَرَتْ لِأَبِي بَكْرٍ فَقَالَ لَهَا مِثْلُ الَّذِي رَاجَعَهَا بِهِ أَبُو بَكْرٍ صدیقه طاهره رفت پیش عمر بن الخطاب همان چیزهایی که به ابوبکر گفته بود به عمر بن الخطاب هم گفت عمر همان جوابی را به فاطمه داد که ابوبکر داده بود.

فَعَجِبَتْ، وَظَنَّتْ أَنَّهُمَا قَدْ تَذَاكَرَا ذَلِكَ وَاجْتَمَعَا عَلَيْهِ. فاطمه شگفت زده شد و به این نتیجه رسید که این دو تا با هم دیگر گفتگو کردند. تاريخ الإسلام وَوَفيات المشاهير وَالأعلام، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، المحقق: الدكتور بشار عوّاد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي، الطبعة: الأولى، 2003 مج2، ص 16

گلایه ای از امیرالمؤمنین:

«بَلَى كَانَتْ فِي‏ أَيْدِينَا فَدَكٌ‏ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ» در زیر آسمان کبود یک فدکی در اختیار ما بود. یک عده دخالت کردند آن را از دست ما گرفتند. یک عده هم دفاع نکردند و سخاوتمندانه از کنارش عبور کردند. فدک را می خواهیم چکار کنیم ما فردای قیامت آنجا حق به حقدار خواهید رسید. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 417، نامه 45 به عثمان بن حنيف الأنصاري

جنایتی هولناک از داعشی ها!!!

من یک خبری را وقتی که خواندم، شاید یکی و دو ساعت حالم خراب شد! اصلا یک حال خاصی به من دست داد. در یکی از این اردوگاههایی که زنان ایزدی را آورده بودند آنجا، اینها یک غذایی گوشتی برایشان می آورند.

وقتی که غذا را می خورند، چون بچه هایشان جدا از اینها بوده، یکی از این خانمها می گوید به بچه هایمان از این غذا بدهید گرسنه نمانند! بعد یک کلیپی در موبایل اینها نشان می دهند که این غذایی که خوردید، گوشتش از گوشت بچه های شما بوده!! که بچه هایشان را ذبح کرده بودند و از گوشت آنها برای اینها غذا درست کردند به خورد اینها دادند!!!

تفصیل مطالب این برنامه

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای واجب السلام، سلام عرض می کنم

ای فاطمی مقام، سلام عرض می کنم

الطاف هر نگاه مسیحت نگفتنی است

آرامش کنار ضریحت نگفتنی است

این جا به احترام شما عید می شود

اینجا فقط به نام شما عید می شود

یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شأنا من الشأن اللهم انی اسئلک ان تختم لی بالسعاده فلا تسلب منی ما انا فیه و لا حول و قوه الا بالله العلی العظیم

زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)

سلام و درود خدمت شما بیننده گان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولایت. برنامه زنده «حبل المتین» را از این شبکه با صفا همراهی می فرمایید. هر جا که هستید بهترین ها را برایتان آروز می کنم و این ایام سراسر نور و مبارک ، دهه کرامت را به همه شما تبریک عرض می کنم.

کم کم دلهایمان دارد می رود به سمت و سوی مشهد الرضا و ولادت با سعادت علی بن موسی الرضا. هر کجا که هستید ان شاء الله حاجت روا بشوید. اگر آروزی زیارت حرم کریمه اهل بیت حرم برادر عزیزشان آقا علی بن موسی الرضا امام رئوف را دارید ان شاء الله به همین زودی نصیبتان بشود.

امشب با برنامه زنده «حبل المتین» خدمت شما رسیدیم و خیلی خوشحال می شویم که بتوانیم پیامهای شما را از طریق پیام کوتاه شبکه جهانی ولایت که زیر نویس شده ابتدا دریافت بکنیم.

30001203 برای عزیزانمان در ایران اسلامی و همچنین پیامک بین المللی شبکه جهانی ولایت و راه ارتباط دیگری که بخشی از دوستان خوب بیننده ما مورد توجه و استقبالشان قرار گرفته «واتس آپ» شبکه جهانی ولایت هست که می توانید برای ما از این طریق پیام بفرسیتید حالا چه متنی باشد چه تصویری باشد.

حتی در طول برنامه های زنده هم شما می توانید پیام بدهید در طول شبانه روز هم می توانید پیام بدهید. تمام پیامهای شما توسط همکاران عزیزم دریافت می شود و ان شاء الله به تک تک آنها توجه و عنایت خواهد شد

امشب هم توفیق داریم در محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم و ان شاء الله با یک بحث جدید دیگر البته در ادامه مباحث گذشته مان از یک زاویه و نگاه دیگر و ان شاء الله جذاب که مورد توجه شما هم قرار بگیرد جناب استاد سلام علیکم و رحمة الله:

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بیننده گان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هر کجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و با صفای خانواده خودشان قرار داده اند، خالصانه ترین سلامم را همراه با آروزی موفقیت تقدیم می کنم.

خدا را قسم می دهم به آبروی این دو نور پاک آقا علی بن موسی الرضا (سلام الله علیه) و خواهر مکرمه اش فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که این ایام متعلق به این دو بزرگوار دارد و همچنین شاه چراغ (سلام الله علیه) خدا را قسم می دهیم به این انوار پاک فرج مولای ما ولی عصر را نزدیک نموده و ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد.

همه ما و شما را گرامیان را حاجت روا نموده، مشکلات، و دغدغه های فکری ما را برطرف سازد و حوائج ما را برآورده کند و دعاهای ما را به اجابت مقرون کند.

مجری:

آرزو می کنم که زیارت آقا علی بن موسی الرضا هم نصیب همه بشود. مخصوصا عزیزانی که در خارج از کشورر هستند. من می دانم که دلشان هم پر می زند برای آمدن به ایران و این حرم با صفا. ان شاء الله به همین زودی شرائط مهیا بشود که بیایند ایران عزیز اسلامی و زیارت اماکن مقدسه را حتما داشته باشند

بحث ما در خصوص «فدک» بود و مباحثی که پیرامون این موضوع داشتیم. حضرت استاد! ما در جلسات گذشته که در خدمت شما بودیم، بحثمان به اینجا رسید که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، فدک را به عنوان ملک شخصی خودشان از خلیفه اول طلب کردند.

ابوبکر هم از حضرت، مطالبه بینه و شاهد کردند. پس از مطالبه بینه وجود مقدسه حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود مقدس آقا امیر مومنان علی (علیه السلام) و دیگران را آوردند به عنوان شاهد و این عزیزان شهادت دادند. اما خلیفه اول نپذیرفت.

من به نظرم می رسد برای اینکه دوستان بیننده این مباحث دستشان بیاید، اگر صلاح بدانید خلاصه بحث گذشته پیرامون راههای مطالبه حضرت زهرا نسبت به فدک، یعنی به چه شکل حضرت مطالبه کردند را بفرمایید، تا ان شاء الله سوالات بعدی را هم یک به یک از خدمتتان خواهم پرسید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.

«فدک»؛ نماد حقانیت اهل بیت و نماد امامت و ولایت

در رابطه با مطالبه فدک توسط صدیقه طاهره ان شاء الله یک جلسه مستقل اختصاص خواهیم داد که هدف نهایی حضرت زهرا (سلام الله علیها) از مطالبه فدک، فقط یک چند وجب زمین بود، یا نه، هدف فراتر از این ها بوده است.

مطالبیه فدک در حقیقت اثبات این بوده که آن افرادی که روز اول رسیدن به حکومت، حق مسلم صدیقه طاهره دختر نبی مکرم با آن همه سفارش های پیامبر مصادره کردند و به ناحق تصرف کردند، آیا اینها شایستگی دارند برای اقامه عدل و احقاق حقوق مردم و دفاع از مظلوم یا خیر؟

و مهم تر از بحث مصادره فدک؛ به تعبیر شهید صدر در حقیقت امامت مصادره شد! خلافت قطعی امیر المومنین مصادره شد! حق قطعی اهل بیت مصادره شد! حدیث «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» مصادره شد!

ان شاء الله ما در این زمینه مفصل بعدها توضیح خواهیم داد که بعضی ها مطرح می کنند که مگر «فدک» چه هست که این همه در شبکه توضیح می دهند؟ ما می گوئیم که بحث فدک در حقیقت نماد حقانیت اهل بیت و نماد امامت و ولایت و نماد سنت و کتاب است.

کلامی از شهید «صدر» درباره «فدک»!

شهید صدر در این زمینه می گوید صدیقه طاهره از راههای مختلف برای احقاق حقوقش اقدام کرد. ابتدا نماینده ای فرستاد پیش ابوبکر برای باز پس گرفتن فدک. ولی این تاثیر نگذاشت. برای نماینده صدیقه طاهره احترام قائل نشدند.

صدیقه طاهره خودشان مستقیم آمدند وارد شدند و در بعضی از موارد امیر المومنین را هم با خودشان آوردند. عباس عموی پیغمبر هم آوردند. و این برنامه ها همه انجام شد و نتیجه ای نگرفت و صدیقه طاهره هم پیگیر قضیه بود.

اینطوری نبود که رها کننده این مسئله باشند. به شکل های مختلف صدیقه طاهر آمد و طلب حق کردند ؛نماینده فرستاد، خودش آمد، افرادی آمدند شهادت دادند. خب قطعا به تعبیر شهید صدر اگر بحث ملک بود و چند وجب زمین بود، قطعا خیلی از مسلمانها حاضر بودند بیایند شهادت بدهند. ولی همه فهمیدند بحث فدک نیست ظاهرش بحث فدک است ولی در باطن این بحث خلافت است.

به قول آقای «ابن ابی الحدید» معتزلی که می گوید: من از استادم سوال کردم که صدیقه طاهره صادق بود یا نبود ؟ گفت بله صادق بود. گفتم چرا ابوبکر تاییدش نکرد و فدک را برنگرداند؟

گفت: خب اینها می دانستند اگر امروز صدیقه طاهره آمد فدک را برگرداند می گفتند راست می گوید فردا هم می آمد می گفت خلافت حق مسلم همسر من علی بن ابی طالب است خب آنجا دیگر نمی توانستند بگویند که آقا ما دیروز درباره فدک سخن زهرای مرضیه را قبول کردیم ولی در رابطه با بحث خلافت و امامت نمی توانیم قبول بکنیم!!

صدیقه طاهره، ملاک بطلان و حقانیت است!

در هر صورت؛ صدیقه طاهره در مرحله سوم آمد خطبه غرّایی خواند و در آن خطبه هم، خیلی از مسائل را فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد. بعدا اشاره ای به بعضی از این فرازهای خطبه از کتب عزیزان اهل سنت خواهیم کرد تا مسئله کاملا روشن و واضح بشود. با همه تلاش هایی که کردند صدیقه طاهره باز هیچ نتیجه ای نگرفت.

به قول شاعر که می گوید:

بر فراز منبرت گردید حقم پایمال / هر چه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد

ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن / یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد

علی ای حال، صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تا آخرین لحظات عمر نورانی شان، دست بردار نبود. اینها رفتند به عیادت حضرت زهرا. آنجا هم باز این بحث را مطرح کردند و در جمع زنان مهاجرین و انصار مطرح کرد. در آخرین لحظه هم وصیت کرد که آنها به هیچ وجه در تشییع جنازه اش حضور پیدا نکنند. در نماز میت آنها حضور پیدا نکنند. یعنی صدیقه طاهره تا آخرین لحظه عمرشان از این مبارزه دست بر نداشتند!

ما خیلی از افرادی را سراغ داریم که از شخصیت های برجسته اهل سنت یا حتی وهابی ها، وقتی قضیه صدیقه طاهره را می آیند بررسی می کنند، به یک نتیجه ای می رسند. زیرا بحث صدیقه طاهره، بحث ملاک بطلان و حقانیت است.

بحث فقط یک مبارزه مالی و یا اقتصادی نیست. بلکه فراتر از این قضایا هست. ما در جلسه گذشته موارد متعددی را از کتابهای معتبر عزیزان اهل سنت آوردیم.

مطالبه «فدک» به نقل «بخاری»:

در «صحیح بخاری» حدیث 3711 دارد که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کسی را فرستاد برای مطالبه میراثش و همچنین آنچه که از صدقات پیغمبر مانده بود از باقی مانده خمس خیبر. و در مسند احمد بن حنبل نیز دارد که باز صدیقه طاهره (سلام الله علیها) افرادی را فرستاد نزد ابوبکر:

«لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ: أَنْتَ وَرِثْتَ رَسُولَ اللهِ، أَمْ أَهْلُهُ؟ قَالَ: فَقَالَ: لَا، بَلْ أَهْلُهُ»

وقتی پیغمبر از دنیا رفت، فاطمه فردی را فرستاد به سوی ابوبکر و پرسید که آیا وارث پیغمبر تو هستی یا خانواده اش؟ گفت: نه من نیستم. بلکه اهل او، وارث او هستند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م ج1، ص 191، ح14

بعضی از علمای اهل سنت هم تعجب می کنند که در اینجا خود ابوبکر رسماً اعتراف می کند که وارث پیغمبر اهل پیغمبر هستند، ولی از آن طرف می گوید:

« إنَّا مَعْشَرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُوَرَّثُ، مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ»

ما انبیاء، ارث از خودمان باقی نمی گذاریم. هر چه باقی بگذاریم صدقه است.

مصنف عبدالرزاق، ج5، ص 473؛ المحلی، ج9، ص 313 ( بر اساس الجامع الکبیر)

ان شاء الله در یکی از فرازهای خطبه حضرت زهرا )سلام الله علیها( همین قضیه را روشن می کنیم که آقا! شما می گویید انبیاء ارث نمی گذارند. خب قرآن به صراحت می گوید:

)وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ(

سلیمان از داوود ارث برد

سوره نمل(27): آیه16

یا درباره حضرت زکریا می گوید:

)فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ(

خدایا به من ذریه ای بده که از من و آل یعقوب ارث ببرد

سوره مریم(19): آیه 5 و 6

حالا بعضی ها دنبال این هستند که بگویند منظور این آیه، ارث نبوت است. من نمی دانم از چه زمانی نبوت ارث و موروثی شده!!؟؟

همین امروز داشتم مطالعه می کردم، بعضی از بزرگان مثل «ابن حجر» توجیهاتی درباره فدک کردند که اصلا من تعجب کردم! آیا یک نفر عالم، آن هم در یک سطحی مثل «ابن حجر»، که واقعاً از ارکان علمای اهل سنت است، توجیهاتی در رابطه با قضیه فدک می کند یا بعضی از بزرگان دیگر، که اصلا من نتوانستم این قضیه را حل کنم.

اگر این مطلب را یک عوام مطرح کند برای ما قابل قبول نیست، تا چه رسد به عالم بزرگی مثل «ابن حجر»، «نووی» یا «سرخسی» که از فقهای بنام عزیزان احناف هست می آیند توجیهاتی می کنند، توجیهاتی که واقعا آدم نمی داند چکار بکند!

از یک طرف می گویند خلیفه اول گفته که پیغمبر فرموده ما انبیاء ارث نمی بریم! از آن طرف، ارث انبیاء در قرآن مطرح است. بله بعضی وقتها انسان یک حرفی می زند ولی آن حرف را از قول همه نقل می کند!!

جالب این بود که این آقایان در توجیه این روایت ابوبکر که گفت: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکناه صدقة» گفته اند که منظور این روایت این است که آنچه را که به عنوان صدقه گذاشتیم فرزندان ما از آن ارث نمی برند! یعنی در حقیقت عبارت اینگونه می شود که «ما ترکناه صدقةً لا نورث!» آن که ما به عنوان وقف گذاشتیم فرزندان ما ارث نمی برند!

من وقتی این توجیه را خواندم، ماندم معطل! چرا که این اختصاص به انبیاء ندارد. برای یک فرد عادی هم اینگونه است. بنده هم بیایم یک ملکی را وقف کنم، ورثه من از آن وقف ارث نمی برند. این دیگر اختصاص به انبیاء ندارد.

بینندگان عزیز! در مورد بعضی از توجیهاتی این آقایان، انسان نمی داند چه بگوید! ان شاء الله عین عبارتهای بعضی از این بزرگواران را می خوانیم و بعد، قضاوت را به عهده بینندگان عزیز می گذاریم.

این در حقیقت یک فشرده ای از بحث هایی بود که ما در جلسه گذشته داشتیم!

مجری:

خیلی متشکرم از شما. ذهن دوستان بیننده آماده شد و دستشان آمد که در جلسه گذشته، از این زاویه ی بحث فدک، چه مطالبی مطرح شد که ان شاء الله بحثمان را ادامه بدهیم.

استاد! شما اشاره فرمودید که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا «سلام الله علیها» نماینده ای را برای مطالبه فدک پیش ابوبکر فرستادند. آیا خود حضرت هم به صورت حضوری رفتند تا حق خود را مطالبه بکنند یا خیر؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله ما در منابع متعدد عزیزان اهل سنت داریم که صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بعد از آنکه نماینده ای فرستاد و پاسخ منفی شنید، خودش مستقیما پیش ابوبکر آمد و مطالبه فدک کرد

مطالبه «فدک» توسط شخص حضرت زهرا(سلام الله علیها)

کتاب «طبقات الکبری» آقای ابن سعد ج 2 که در حقیقت از کتابهای قدیمی عزیزان اهل سنت است با تحقیق محمد عبدالقادر عطاء که اینجا ایشان آورده که:

«أَنَّ فَاطِمَةَ قَالَتْ لأَبِي بَكْرٍ: مَنْ يَرِثُكَ إِذَا مِتَّ؟ قَالَ: وَلَدِي وَأَهِلِّي! قَالَتْ: فَمَا لَكَ وَرِثْتَ النَّبِيَّ دُونَنَا؟ فَقَالَ: يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي وَاللَّهِ مَا وَرِثْتُ أَبَاكِ أَرْضًا وَلا ذَهَبًا وَلا فِضَّةً وَلا غُلامًا وَلا مَالا! قَالَتْ: فَسَهْمُ اللَّهِ الَّذِي جَعَلَهُ لَنَا وَصَافِيَتُنَا الَّتِي بِيَدِكَ؟»

همانا فاطمه آمد پیش ابوبکر و گفت: اگر از دنیا رفتی چه کسی از تو ارث می برد؟ گفت: فرزند و خانواده من ارث می برند. فاطمه گفت: اگر بناست تو بمیری و فرزندانت ارث ببرند چرا از پیغمبر فرزندانش ارث نبرند؟ ابوبکر گفت: بله دختر پیغمبر خدا و الله من ارث از پدرت نبردم نه زمینی نه طلایی نه نقره ای نه غلامی نه مالی! فاطمه گفت: سهم الهی که خدای عالم برای ما قرار داده و الآن در دست توست چه؟

الطبقات الكبرى، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990م ج2، ص 240

ان شاء الله این را بحث خواهیم کرد که مراد از ذی القربی چه کسی هست و همچنین آن فدکی که خالص برای ما بوده دست توست.

ایشان می گوید من از پیغمبر شنیدم که فرمود این اموالی که دست من هست یک طعمه ای است خدای عالم در اختیار من قرار داده و اگر من از دنیا رفتم تمام اموال من متعلق به همه مسلمانها هست.

در این جا ما این سوال را مطرح می کنیم: اکثرا هم این سوال را آوردند که اگر واقعا بناست نبی مکرم بعد از رحلتشان اموالشان متعلق به عموم مردم باشد و فرزندان او و خویشاوندان او هیچ حق ارثی نداشته باشند، این یک مسئله خصوصی برای خانواده اش هست قبل از هر کسی باید به خانواده اش بگوید.

بگوید که یا زهرا! وقتی من از دنیا رفتم تو حق ارث نداری. ای عباس! من از دنیا رفتم تو حق ارث نداری! به همسرانش بگوید من از دنیا رفتم، شما حق ارث نداری! چطور حضرت زهرا، حضرت علی ، عباس عموی پیغمبر، و همسران پیغمبر خبر ندارند؟ فقط این جمله را به فرض در اختیار آقای ابوبکر قرار داده؟

آیا این اصلاً معقول هست یا نه؟ نبی مکرم یک مسئله را برای کسی که مبتلا به است مسئله مخصوص اوست بیان نکند! آیا نستجیربالله رسول اکرم می خواهد خانواده اش خدای نکرده به حرام بیفتند؟ مال حرام تصرف کنند؟ و اضافه بر این، آیا صدیقه طاهره احکام الهی را خبر ندارد؟ ولی دیگران خبر دارند؟

مطالبه «فدک» به نقل «طبرانی»

و همچنین در «معجم الاوسط» آقای طبرانی متوفی 360؛ ایشان هم در اینجا باز روایت از خود «عایشه» همسر پیغمبر است که می گوید:

«کلمت فاطمه ابابکر فی میراثها من رسول الله»

زهرا مستقیم و مباشر آمد پیش ابوبکر و میراث خودش را مطالبه کرد

و فرمود:

اترثک ابنتک و لا ارث ابی؟

ابوبکر دختر تو از تو ارث می برد ولی من دختر پیغمبر از پیغمبر ارث نمی برم ؟

ابوبکر برگشت گفت:

بابی انت و بابی ابوک إنه كان يقول لا نورث ما ترکناه صدقة

خودم فدای تو و پدرم فدای پدرت تو! من از پیغمبر شنیدم فرمود که ما به هیچ وجه ارث نمی گذاریم آنچه که از ما می ماند همه صدقه و وقف هست برای عموم مردم!!

المعجم الأوسط ، اسم المؤلف: أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني، دار النشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ج4، ص 104، ح3718

و همچنین در «اخبار مدینه» ابن شبه نمیری، که آقایان معمولا در این شبکه های شیطانی شان مرتب می گویند آقا، طبری و اینها را کنار بگذارید، ببینید «ابن شبه» در تاریخش آورده یا نه؟

این آقا قهرمان تاریخ است و هر کسی را که «ابن شبه» در «اخبارمدینه» آورده، مورد اعتماد ماست. خب بفرمایید ایشان هم متوفی 262 هست. ایشان هم باز از «ام هانی» نقل می کند حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد به ابوبکر گفت:

« من يرثك إذا مت قال ولدي وأهلي قالت فما لك ترث رسول الله دوننا»

چه کسی از تو ارث می برد وقتی بمیری؟ گفت فرزندان من و خانواده من. و فرمود چطور از پیغمبر تو داری ارث می بری و فرزندانش ارث نمی برند؟

بعد همان تعبیری را که در طبقات ابن سعد آوردیم عینا ایشان هم همین عبارت را اینجا نقل می کند که بله پیغمبر فرمود: این اموالی که دست من هست یک طعمه ای است خدای عالم برای امرار معاش در اختیار من قرار داده و برای اینکه من خودم بخورم در اختیار من قرار داده است.

تاريخ المدينة المنورة، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان؛ ج1، ص 123، ح550

وقتی که من از دنیا رفتم تمام آنچه را که در اختیار من هست متعلق به عموم مسلمانها هست

خب اولین سوالی که ما اینجا داریم این است که آیا این خانه هایی که همسران پیغمبر در آنجا بودندو قرآن هم می فرماید:

(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِي)

قرآن هم «بیوت النبی» آورده، خانه های پیغمبر. آیا اینها هم متعلق به عموم مردم بوده یا نه؟ یا بعد از اینکه عمر بن الخطاب روی کار آمد چطور دوباره فدک را به امیر المومنین و عباس عموی پیغمبر برگرداند خب اگر واقعا این وقف عموم بوده چطور دوباره برگشت و دوباره عثمان اگر وقف عموم بوده چرا به دامادش بخشید؟

حالا ان شاء الله این مباحث را مطرح می کنیم یا مثلاً عصای پیغمبر دست یکی بوده لباس های پیغمبر دست یکی بوده اگر نبی مکرم فرمودند اینها «طعمة اطعمنی الله» فقط برای استفاده شخصی ام بوده وقتی از دنیا رفتم تمام اموال من برای عموم مردم است.

یعنی اگر این روایت ملاک برای ما باشد باید چکار کنیم نبی مکرم از دنیا رفته درخانه ایشان اگر یک نانی هم بوده یک ساع آرد هم بوده این هم باید در میان همه مسلمانها تقسیم بشود؟ طعمة اطعمنی الله تعالی اگر این ملاک هست فاذا مت کانت بین المسلمین دیگر فرقی نمی کند فدک باشد با آن درآمد آنچنانی یا لوازم خوراکی که در خانه نبی مکرم هست!

مطالبه «فدک» به نقل «سرخسی»

و همچنین آقای سرخسی هم که از فقهای بنام عزیزان اهل سنت و احناف هست ایشان هم این قضیه را مطرح می کند می گوید حضرت زهرا گفت آقای ابوبکر از تو چه کسی ارث می برد ابوبکر گفت اولادم. زهرای مرضیه گفت:

«ایرثک اولادک و لا ارث انا من رسول الله»؟ از تو اولادت ارث ببرد ولی من اولاد پیغمبر از پیغمبر ارث نبرم؟

بعد ابوبکر برگشت گفت بله من شنیدم پیغمبر فرمود انا معشر الانبیاء لا نورث ما ترکناه الصدقة!

المبسوط، اسم المؤلف: شمس الدين السرخسي، دار النشر: دار المعرفة - بيروت ج12، ص 30

حالا این در ذُکر مبارک آقایان باشد که می گوید انا لا نورث نبی مکرم خواسته یک مطلبی برای خودش بگوید از زبان همه نقل می کند و می گوید نحن معاشر الانبیاء ما تمام پیامبران استثنایی هم که نکرده می گوید تمام انبیاء این حکم برایشان هست که به هیچ وجهی ارث از خودشان باقی نمی گذارند.

مطالبه «فدک» به نقل «طحاوی»

و همچنین جناب آقای «طحاوی» در «شرح معانی الآثار» این را نقل کرده است. آقای طحاوی از علمای بزرگ اهل سنت است متوفی 321 و کتابهای ایشان بعضی از کتابهایش کتابهای درسی حوزه های علمیه عزیزان اهل سنت هست.

ایشان هم در کتاب شرح معانی الآثار، همین روایت را مطرح می کند بدون اینکه بیاید در سند یا در دلالت روایت اشکالی وارد کند. که فاطمه زهرا به ابوبکر گفت چه کسی از تو ارث می برد وقتی از دنیا رفتی گفت فرزندم و اهلم گفت چطور شد که از پیغمبر تو ارث می بری ما ارث نمی بریم باز همان تعبیری را که در کتابهای دیگر مثل مبسوط سرخسی، ابن شبه نمیری و طبقات ابن سعد آورده بودند، ایشان هم آورده است.

شرح معاني الآثار، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1399، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد زهري النجار، ج3، ص 308

یعنی مشخص است بر اینکه این قضیه آمدن صدیقه طاهره (سلام الله علیها) پیش ابوبکر و محاجه حضرت با ابوبکر و استدلال حضرت به قانون ارث، یک مسئله قطعی و مسلم بوده است.

مجری:

این نشان از اهمیت بحث فدک بوده که حالا ظاهرش یک زمین بوده اما یک هدف بزرگی دنبال این موضوع بوده که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کوتاه نمی آمدند. ابتدا حضرت همانطور که شما فرمودید راههای مختلفی را برای مطالبه فدک به کار بردند به صورت حضوری خودشان رفتند.

اما استاد! چون با توجه به توضیحاتی که حضرت عالی دادید حضرت مراجعه کردند خلیفه اول استدلال اینطوری آورد بعد حضرت جواب دادند

آیا حضرت از نفوذ دیگران هم استفاده کردند؟ مثلا اصحابی که در آن دوران بودند افرادی که صاحب نفوذ باشند از آنها برای مطالبه فدک استفاده بکنند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله در اینجا مراحل را عرض کردم. با صرفه نظر از آن چه که شاهد خواستند، و افرادی مانند امیر المومنین و دیگران آمدند و خود صدیقه طاهره که آمد پیش ابوبکر ظاهرا یک دفعه به تنهایی می آید و اینطور محاجّه می کند و می گوید وقتی تو از دنیا بروی چه کسی از تو ارث می برد؟

یعنی بحث فدک، بحث شخصی نیست. بحث این هست که یک قانون الهی و یک سنت الهی در اینجا نادیده گرفته شده است. وقتی که روز اول بیاید و یک همچنین مسئله ای نادیده گرفته بشود، و سنت نبی مکرم و قانون ارث که یک قانون قرآنی است، زیر پا گذاشته بشود، خب مشخص است بر اینکه:

خشت اول گر نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج

اینها همه سندهای گویایی است که از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به یادگار مانده است. حالا من بعضی از این مدارک را آوردم. یعنی این هشت نوع مدرکی که آوردم از جناب طحاوی، سرخسی و ابن شبه و افراد دیگر، اگر بخواهم همه این مدارک را بیاورم، خودش سه، چهار ساعت طول می کشد.

مطالبه فدک، با همراهی امیرالمؤمنین!

صدیقه طاهره، وقتی که به این شکلی شد، آمد از نفوذ دیگران هم مثل حضرت امیر (سلام الله علیه)، عباس عموی پیغمبر و غیره هم استفاده کرد. در کتاب «طبقات» ابن سعد در ج 2 ما می خوانیم بر اینکه «زید بن اسلم» از پدرشان «اسلم» که غلام آقای عمر بوده نقل می کند که می گوید:

«سَمِعْتُ عُمَرَ يَقُولُ: لَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - بُويِعَ لأَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ. فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ مَعَهَا عَلِيٌّ

فقالت: ميراثي من رسول الله أبي! فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَمِنَ الرِّثَّةِ أَوْ مِنَ الْعُقَدِ؟ قَالَتْ: فَدَكُ وَخَيْبَرُ وَصَدَقَاتُهِ بِالْمَدِينَةِ أَرِثُهَا كَمَا يَرِثُكَ بَنَاتُكَ إِذَا مِتَّ!

فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَبُوكِ وَاللَّهِ خَيْرٌ مِنِّي وَأَنْتِ وَاللَّهِ خَيْرٌ مِنْ بَنَاتِي. وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لا نُورَثُ. مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ.»

از عمر شنیدم که می گفت: در روزی که پیامبر از دنیا رفت، با ابوبکر بیعت شد. فردای آن روز، فاطمه به همراه علی به پیش ابوبکر آمد.

به ابوبکر گفت: میراث پدرم را می خواهم! فدک و خیبر و صدقات مدینه. همانطوری که اگر تو مردی دخترت از تو ارث می برد، من هم از پدرم ارث می برم.

ابوبکر گفت: به خدا پدر تو از من بهتر است و تو به خدا از دختران من بهتری! ولی پیغمبر فرمود ما ارث نمی گذاریم. هر چه باقی بگذاریم صدقه است.

الطبقات الكبرى، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990م؛ ج2، ص 241

علی بن ابی طالبی که «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض» علی مع الحق و الحق مع علی، خب ببینید اینها تمام این مباحث بوده و یک کسی که نبی مکرم او را حق مطلق معرفی کرده محور حق معرفی کرده است. ببینید مشخص است همان روز اول همه چیز مورد تصرف قرار گرفته بود!!

«و قال ابوبکر او من الرث او من العقد»

در اینجا آیا مراد از «رث» چه هست یا مراد از «عقد» چه هست؟ بعضی ها گفتند که رث یعنی آیا آن ارث و موروثی هست یا نه، یک بخششی و بذلی بوده؟ یک عقد و پیمانی پیغمبر با تو داشته؟

ولی آنچه که من به ذهنم می رسد کلمه «الرث» را بعضی از شارحین آمدند «متاع البیت» و «اساس البیت» معنی کرده اند. یعنی چیزهای بی ارزشی که در خانه هست یعنی می خواهد مثلا بگوید پیغمبر اکرم چیز با ارزشی از خودش باقی نگذاشت.

یعنی همان مثلا حصیر بی ارزش هست. لوازم بیت را می خواهی؟ یا نه، نخلستانهایی که از پیغمبر مانده؟ شاید اشاره باشد به همان قضیه خیبر و قضیه فدک. من به ذهنم می رسد این یک مقداری صحیح تر باشد یعنی از لوازم خانه پیغمبر که بی ارزش است یا از نخلستانهای بزرگی که از پیغمبر مانده؟

حضرت فرمود هم فدک هم خیبر و هم دیگر صدقات نبی مکرم. اینها ارث به من می رسد همان طوری که بعد از مرگ تو فرزندان تو دختران تو از تو ارث می برند

بعد بحث دیگری در ذیل روایت هست که البته مشخص است که بر اینکه این آقایان دستکاری هم کردند. با مراجعه به روایات صحیح حتی «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» مشخص است بر اینکه کاملا روایت ذیلش برای اینکه به یک نوعی مقام خلیفه را حفظ کنند، دست کاری کرده اند.

بعد ابوبکر برگشت گفت که پیغمبر فرمود که ما ارث نمی گذاریم آنچه که از ما می ماند صدقه هست.

کلامی عجیب از ابوبکر، درباره مطالبه فدک از ناحیه حضرت زهرا

در ادامه دارد که:

«فو الله لَئِنْ قُلْتِ نَعَمْ لأَقْبَلَنَّ قَوْلَكِ وَلأُصَدِّقَنَّكِ! قَالَتْ: جَاءَتْنِي أُمُّ أَيْمَنَ فَأَخْبَرَتْنِي أَنَّهُ أَعْطَانِي فَدَكَ. قَالَ: فَسَمِعْتِهِ يَقُولُ هِيَ لَكِ؟ فَإِذَا قُلْتِ قَدْ سَمِعْتُهُ فَهِيَ لَكِ فَأَنَا أُصَدِّقُكِ وَأَقْبَلُ قَوْلَكِ! قَالَتْ: قَدْ أَخْبَرْتُكَ مَا عِنْدِي»

ابوبکر می گوید قسم به خدا یا زهرا اگر بگویی اینها اموال تو هست من تصدیق می کنم و به تو می پردازم! فاطمه گفت: ام ایمن به من گفته که پیغمبر فدک را به من بخشیده است.

در این جمله من دیگر به نظرم تحلیلی نداشته باشم، خیلی بهتر است! بعد حضرت زهرا گفت بله ام ایمن آمد به من گفت بر اینکه پیغمبر اکرم فدک را به من بخشیده است.

آیا بحث ام ایمن است؟ ما چقدر دلیل روایت معتبر و صحیح آوردیم که مفسرین نامی اهل سنت مطرح می کنند بر اینکه ربطی به ام ایمن هم ندارد. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از نزول آیه شریفه «و آتی ذی القربی حقه» فدک را به صدیق طاهره (سلام الله علیها) بخشیدند

اینها را قبلاً هم مطرح کردیم و برای اینکه عزیزان یک مقداری در ماجرای قضایا قرار بگیرند این را ما مفصل مطرح کردیم که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بخشیدند.

بخشش فدک به حضرت زهرا؛ توسط شخص پیامبر!

ببینید ارتباطی به ام ایمن ندارد. «ابویعلی موصلی» از ابوسعید خدری نقل می کند که می گوید:

«لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: {وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ} [الإسراء: 26] «دَعَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَاطِمَةَ وَأَعْطَاهَا فَدَكَ»

وقتی آیه ذا القربی نازل شد، پیغمبر فاطمه را خواست و فدک را به او بخشید.

مسند أبي يعلى، المؤلف: أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)، المحقق: حسين سليم أسد، الناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984ج2، ص 534، ح1409

پس ارتباطی به قضیه ام ایمن ندارد یا در اینجا از روح جعفر بن محمد نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فدک را به صدیقه طاهره بخشیدند. در «الدرالمنثور» از ابو سعید خدری نقل می کند که فدک را رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به زهرای مرضیه بخشیدند.

یعنی این یک مورد، دو مورد نیست که ما بخواهیم بگوییم آقا ام ایمن خبر داده بود! اصلا فدک در اختیار حضرت زهرا بود کارگرهایش آنجا بودند و در زمان حیات پیغمبر از درآمد فدک صدیقه طاهره خرج می کرد.

حالا اینها را ما مفصل مدارکش را خدمت بیننده گان عزیز عرض خواهیم کرد. اینکه بله ام ایمن گفته که اینطوری بوده این یک مقداری آدم تعجب می کند که حضرات چه شکلی آمدند این قضایا را مطرح کردند. اینجا خب ما می بینیم حضرت زهرا، با حضرت علی (سلام الله علیه) می آید برای گرفتن فدک!

در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» جناب آقای «صالحی شامی»، باز ایشان هم نقل می کند بر اینکه یک روز بعد از رحلت نبی مکرم فاطمه زهرا آمد در معیت امیرالمومنین و مطالبه ارث خودش را از ابوبکر کرد. باز همان روایتی را که در آنجا آمده بود اینجا هم مطرح می شود و جالب این هست که وقتی به اینجا که می رسد جناب آقای صالحی شامی می آید نسبت به سند روایت می خواهد اشکال بکند می گوید:

«روی ابن سعد برجال ثقات سوی الواقدی»

رجال ابن سعد همه ثقه هستند ولی واقدی ثقه نیست

سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، اسم المؤلف: محمد بن يوسف الصالحي الشامي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1414هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض؛ ج12، ص 370

این تنها اشکالی است که جناب صالحی شامی بر این روایت گرفته است. خب این را من برای اینکه یک مقدار قضیه روشن بشود، عرض می کنم که عزیزان دقت کنند در کتاب «میزان الاعتدال» از آقای «ذهبی» وقتی که ایشان به «واقدی» می رسد می گوید:

«قال مجاهد بن موسى: ما كتبت عن أحد أحفظ من الواقدي. قلت: صدق، كان إلى حفظه المنتهى في الاخبار والسير، والمغازى والحوادث وايام الناس، والفقه، وغير ذلك.»

مجاهد گفته است من از کسانی که روایت نوشتم حافظ تر از واقدی ندیدم. من می گویم راست می گوید. تمام اخبار و سیر و جنگ ها و حوادث و فقه در ذهن این مرد هست.

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، تحقيق: علي محمد البجاوي، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1382 هـ - 1963 مج3، ص 663

یعنی در حقیقت منتهی الیه تمام مورخین، «واقدی» است. منتهی الیه فقه و غزوات همه، واقدی است. اگر واقدی را از کار انداختید همه از کار افتادند. یعنی شما آمدید سرچشمه را زدید خب در کنارش هم همه زده می شوند.

در کتاب «سیر اعلام النبلاء» ایشان می گوید آن آقایانی که آمدند «واقدی» را کنار می گذارند بدانند که:

«فلا یستغنی عنه فی المغازی وایام الصحابه و اخبارهم»

ما به هیچ وجهی بی نیاز نیستیم در غزوات و روزگار صحابه را جزء اینکه از واقدی بگیریم هیچ راه گریزی نداریم ضعیف هم که باشد ما تنها راهمان این هست اگر این را ما کنار بگذاریم دیگر راه دیگری نداریم

سير أعلام النبلاء، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثالثة، 1405 هـ / 1985م؛ ج9، ص 455

وقتی به این شکلی هست جناب آقای صالحی شامی دیگر چگونه اشکال می کنید؟ این قضیه خیلی واضح و روشن است.

مطالبه فدک، با همراهی ابن عباس، به نقل از صحیح بخاری!

در «صحیح بخاری» هم نقل شده است:

«عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ، وَالعَبَّاسَ، أَتَيَا أَبَا بَكْرٍ يَلْتَمِسَانِ مِيرَاثَهُمَا، أَرْضَهُ مِنْ فَدَكٍ، وَسَهْمَهُ مِنْ خَيْبَرَ»

عایشه می گوید فاطمه و عباس، به نزد ابوبکر آمدند و میراث خود را مطالبه کردند. زمین فدک و سهمش از خیبر را خواستند.

الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسننه وأيامه = صحيح البخاري، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبد الله البخاري الجعفي، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ ج5، ص90، ح 4035

بله حضرت زهرا در معیت عباس آمدند هر دو ارث خودشان را مطالبه می کردند هم از زمین فدک و هم از سهم خیبر اینها مدارکی است که نشان می دهد صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به تنهایی یا همراه علی یا همراه عموی پیامبر آمدند.

حتی در «طبقات الکبری» ابن سعد، من یک روایتی پیدا کردم در ج 2 که ایشان فاطمه زهرا آمد پیش ابوبکر میراثش را مطالبه کرد. عباس هم آمد میراث خودش را مطالبه کرد.

«جَاءَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِي بَكْرٍ تَطْلُبُ مِيرَاثَهَا. وَجَاءَ الْعَبَّاسُ بْنُ عبد المطلب بطلب مِيرَاثَهُ. وَجَاءَ مَعَهُمَا عَلِيُّ. فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لا نُورَثُ.»

فاطمه به نزد ابوبکر آمد و میراثش را مطالبه کرد. عباس بن عبدالمطلب نیز میراثش را مطالبه کرد و علی نیز مثل آن دو به نزد ابوبکر رفت و میراثش را طلب کرد. ابوبکر گفت که پیغمبر گفته است که ما ارثی بر جای نمی گذاریم.

الطبقات الكبرى، المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990م؛ ج2، ص 241

یعنی در حقیقت سه تایی آمده بودند بری مطالبه حق خود. حضرت زهرا، عباس، امیر المومنین (سلام الله علیه) ظاهرا اینها از چیزی که مربوط به اینها بوده (عدم ارث گذاشتن پیامبر) نشنیده بودند ولی دیگرانی که ارتباطی به قضیه نداشتند، این مسئله را شنیدند!!

مجری:

خیلی متشکرم از شما حضرت استاد. حالا ما داریم ابعاد مختلف را بررسی می کنیم که واقعاً حضرت زهرا (سلام الله علیها) از راههای مختلف برای گرفتن حقشان اقدام کردند. در یک جا افرادی را فرستادند. بعد خودشان آمدند. بعد با امیر المومنین، و با عباس آمدند.

اما نکته بعدی این است که باز می خواهیم ببینیم از یک نگاه دیگر و زاویه دیگر نگاه بکنیم حضرت استاد! اینکه آیا حضرت زهرا (سلام الله علیها) غیر از ابوبکر به افراد صاحب نفوذ دیگر برای مطالبه حقشان مراجعه کردند؟ مثلا به کسی بگوید این حق من است و حق من دارد ضایع می شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، البته قضیه سخنرانی آتشین حضرت در مسجد و در جمع زنان مهاجر و انصار جداست. من یک مدرکی را خدمت بینندگان عزیز عرض کنم از کتاب «تاریخ الاسلام» آقای ذهبی. عزیزان من تقاضا می کنم دقت بیشتری بکنند.

وقتی جناب ابوبکر و عمر، با یکدیگر هماهنگ می شوند!!

من تحلیل نمی خواهم بکنم. تحلیل و قضاوت را به عهده عزیزان می گذارم. دیگر «ذهبی» یک شخصیت شناخته شده است، که احتیاجی به توضیح ندارد. تاریخ اسلام ج2، از سال 11 تا 100هجری، بعضی از جاها در جلد اول این را آوردند.

ایشان یک قضیه ای را نقل می کند که صدیقه طاهره آمد و پیش ابوبکر و مطالبه کرد. روایت خیلی مفصل است. اگر بخواهم روایت را یک مقداری ترجمه کنم وقتی می گیرد. بعد از اینکه این قضایا با ابوبکر تمام شد؛

فَانْصَرَفَتْ إِلَى عُمَرَ؛ فَذَكَرَتْ لَهُ كَمَا ذَكَرَتْ لِأَبِي بَكْرٍ فَقَالَ لَهَا مِثْلُ الَّذِي رَاجَعَهَا بِهِ أَبُو بَكْرٍ

صدیقه طاهره رفت پیش عمر بن الخطاب همان چیزهایی که به ابوبکر گفته بود به عمر بن الخطاب هم گفت عمر همان جوابی را به فاطمه داد که ابوبکر داده بود.

گفت که این ارث من هست این اموال من هست. مثلا آقای عمر! تو اگر بمیری چه کسانی از تو ارث می برند؟ مثلا گفته فرزندان من. خب چطور فرزندان شما از شما ارث می برند ولی من دختر پیغمبر ارث نبرم؟

دید «عمر بن الخطاب» عین آن جمله را نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر که ابوبکر جواب داده بود، عین آن جواب را هم عمر بن الخطاب داد.

فَعَجِبَتْ، وَظَنَّتْ أَنَّهُمَا قَدْ تَذَاكَرَا ذَلِكَ وَاجْتَمَعَا عَلَيْهِ.

فاطمه شگفت زده شد و به این نتیجه رسید که این دو تا با هم دیگر گفتگو کردند.

تاريخ الإسلام وَوَفيات المشاهير وَالأعلام، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، المحقق: الدكتور بشار عوّاد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي، الطبعة: الأولى، 2003 مج2، ص 16

یعنی در حقیقت ابوبکر و عمر، با هم حرفشان را یکی کردند که اگر فاطمه زهرا آمد تو هم این جواب را بگو به من هم مراجعه کرد همین جواب را خواهم داد! این دیگر خیلی واضح و روشن است که عبارت جناب آقای ذهبی که از استوانه های علمی اهل سنت است.

مجری:

استاد آن مطلبی را که ابوبکر نقل کرد که پیغمبر فرموده ما ارث بر جا نمی گذاریم، کسی دیگری از زبان پیامبر نشنیده بود؟ طبق نقلی که خلیفه اول بیان می کند هیچ کسی دیگر ظاهرا نقل نکرده است!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این در حقیقت به این شکلی است. حالا ما هیچ داوری نمی کنیم. البته عزیزان اهل سنت دلخور نشوند. اینها بحث های علمی و تاریخی است. غالباً شاید علمای بزرگوار صلاح نداند این مطالب را نقل کنند یا در مطالعاتشان نتوانند برسند.

بعد وقتی ما می آییم شصت ساعت مطالعه می کنیم فرضاً، پنجاه ساعت مطالعه، دو یا سه تا روایت پیدا می کنیم، در چند دقیقه می خواهیم مطرح کنیم و بعضی وقت همین آماده کردن اینها، تصویر گرفتن از کتاب، تنظیم دادن به صفحات کتاب؛ ساعت ها وقت می برد که عزیزان بیننده، خیلی راحت این مطالب را در برنامه می بینند.

البته هذا من فضل الله تبارک و تعالی؛ امیدواریم که ان شاء الله اینها یکی از بهترین ذخیره های ما باشد برای شب اول قبرمان. ذخیره ای باشد برای قیامت ما. یک ثانیه از این کارهای ما مرضی حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار بگیرد قطعاً - به قول آیت الله العظمی مکارم شیرازی - دنیا و آخرت ما آباد است.

کلامی لذت بخش، از دکتر طیب!

اینها خلاصه بحث های علمی هست. به قول آقای دکتر «طیب»، شیعه ها امامت را اصلی از اصول دین می دانند، ولی ما سنی ها اصلی از اصول دین نمی دانیم. نه شیعه ها ما را چون امامت را از اصلی از اصول دین نمی دانیم کافر می دانند و نه ما شیعه را چون امامت را از اصول دین می دانند تکفیر می کنیم.

اگر واقعاً بحث ها اینطوری باشد، نگاهها این چنینی باشد، خیلی ارزشمند است. من واقعاً در این یک ماه بحث آقای طیب، شیخ الازهر را که دیدم، این جمله اش واقعاً برای من خیلی لذت بخش بود. حالا عرض کردم، ما انتقاد هم زیاد داریم به ایشان! ان شاء الله در سر وقتش هم ما این بحث ها را ما مطرح می کنیم.

ما برای یک ماه ایشان جواب دادیم. البته نزدیک700 صفحه شده و شاید این را چاپ کنیم. ولی ما از این خوشحالیم که ایشان آمد خیلی محترمانه و مودبانه بحثش را مطرح کرد و غالبا هم این مطلب را گفت این عقیده شیعه هست این عقیده اهل سنت است. ما نه شیعه را به خاطر این عقیده تکفیر می کنیم و نه شیعه، به خاطر این عقیده، ما را تکفیر می کند. اگر این ملاک بحث های علمی باشد ارزشمند است.

ما از عزیزان اهل سنت بارها درخواست کردیم، اینجا تشریف بیاورند یک بحث علمی دوستانه و با صفا مثل بحث های جناب آقای طیب که ماه رمضان داشتند، بکنیم.

خوب ایشان اشکال هم زیاد داشتند. ایشان به شیعه کم اشکال نگرفتند. ولی ما هم اشکالاتشان را جواب خواهیم داد. همانطور که ایشان احترام گذاشتند، ما هر دفعه از ایشان نام بردیم احترام گذاشتیم. اگر این طور بحث ها ادامه داشته باشد حالا چه در جلسات خصوصی یا در رسانه ها، بینندگان عزیز حتما تصدیق خواهند کرد که قطعاً این طور بحث های دوستانه زمینه زندگی مسالمت آمیز شیعه و سنی و زمینه وحدت و زمینه دور کردن اختلاف را فراهم می کند.

ولی وقتی یک شیعه بیاید در ماهواره اش شروع کند به فحش دادن، توهین کردن، یک وهابی در ماهواره اش بیاید فحش و ناسزا بگوید؛ قطعاً این بحث ها خلاف شرع است! حرام است! در آن هیچ شک و شبهه ای نیست و غیر از دشمنان اسلام هم از این فحش و اهانت و ناسزا هیچ بهره ای نمی برند!

مجری:

خیلی متشکرم استاد! اگر اجازه بدهید البته من سوالات دیگری را هم یادداشت کرده بودم بپرسم دیگر وقتمان را اختصاص بدهیم به دوست خوب بیننده مان.

حالا بحثمان ادامه دارد که به چه شکل حضرت صدیقه طاهره کوتاه نیامدند. شما ببینید واقعا وقتی که تاریخ را نگاه می کنیم، آنهم در منابع اهل سنت، در منابع ما که فراوان است به شکل های مختلف حضرت مطالبه کردند برای گرفتن حق خود.

عرض کردیم در ظاهر فدک تکه زمینی بود اما هدف بزرگ تر و والاتری پشت این موضوع بود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به شکل های مختلف تلاش کردند به آن برسند.

برنامه «حبل المتین» از «شبکه جهانی ولایت» تقدیم حضور شما می شود. شنیدن نام قشنگ و زیبای و با صفای مولا به دلهای ما یک صفای ویژ ه می دهد، یک حال و هوای ویژه می دهد. مخصوصاً آنهایی که مشرف می شوند به عتبات عالیات؛ مشرف می شوند به نجف؛ با اولین نگاهشان به آن صحن و سرا، با اولین نگاهشان به آن ایوان طلای نجف، و اولین نگاهشان به آن ضریح با صفای وجود مقدس آقا امیر مومنان علی (علیه السلام)، گل از گلشان می شکفد.

بعضی این طور حال می کنند. بعضی ها با شنیدن نام این آقای عزیز، بعضی ها با شنیدن احادیث و روایاتی که در وصف و کمالات ایشان هست، بعضی ها با خواندن کتاب شریف نهج البلاغه، هر کسی به هر طریقی با نام مولا با وجود مقدس حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) صفا می کند.

و ما هم می خواهیم یک بخش دیگری را از آن حال و هوای ویژه تقدیم حضور شما بکنیم و یک میان برنامه قشنگی که دوستان خوب اتاق فرمان آماده کردند با شنیدن مدح و منقبت مولا یک صفای ویژه به دل های شما ان شاء الله انتقال پیدا بکند با یک دوبیتی که من تقدیم حضور شما خواهم کرد و بعد از آن هم بر می گردیم و صدای گرم شما را خواهیم شنید:

اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست / گنجایش بحر در سبو ممکن نیست

ماندم که علی را به چه تشبیه کنم / تشبیه علی جزء به علی ممکن نیست

الهی شکر الحمد الله. خدایا ممنونیم از این لطف و عنایت و مرحمتی که به ما داشتید. دلهایمان پر از عشق به مولا امیر المومنین هست.

هر بار انگار وقتی مدح آقا را می شنویم برای ما یک تازگی خاص و جدیدی را دارد و یک حال خوشی به ما دست می دهد. به هر صورت در این دنیا هر شخصی با یک چیزی دلش خوش می شود. به قولی صفا می کند ما محبان و شیعیان مولا امیر مومنان علی (علیه السلام) هم با نام آقا، با مدح آقایمان، با شنیدن فضائل مولایمان، گل از گلمان می شکفد. لبخند روی لب هایمان می آید. آرامش به دلهایمان می آید. اصلاً حالمان خوش می شود و خدا را شکر می کنیم به واسطه این نعمت بزرگ ان شاء الله که قدر دانش باشیم.

بخشی از پیامک های بینندگان:

خیلی از عزیزان پیامک فرستادند من یک اشاره خیلی کوتاهی داشته باشم به پیامک های عزیزان:

یک بزرگواری گفتند در خصوص برنامه «کلمه طیبه» چرا مجدد برنامه ریزی نمی کنید. در مورد برنامه های کلمه طیبه تا دروغ های وقیحانه شبکه وهابی بر ملا بشود. خیلی هم اصرار کردند که این اتفاق بیفتد.

یک عزیز دیگری گفتند که علاوه بر شبکه «کلمه» بعضی از شبکه های دیگر را چرا شبهاتشان را پاسخ نمی دهید؟

یک دوست دیگر گفتند: سلام علیکم! بنده یک سنی هستم. پانزده سال هست که در مسجد شیعه هیأت امنا هستم و در همه عزاداری ها شرکت می کنم و مشغول دسته زنجیر زنی هستم. خیلی دوست دارم که اگر امکان باشد با جناب آقای قزوینی یک دیدار داشته باشم به خاطر اینکه باعث وحدت بیشتر بین شیعه و سنی شدند!

پیامکهای دیگر از شهرستان زابل آقا غلامرضا برایمان پیامک فرستادند.

عزیز دیگری محمد از خمینی شهر تبریک گفتند این ایام را که ممنون هستیم از ایشان و امیدوارم که برای ایشان هم مبارک باشد.

گفتند ضمن تبریک دهه کرامت لطفا درباره ذوالفقار امیر مومنان علی (علیه السلام) که توسط جبرئیل از آسمان آورده شده در کتب شیعه و سنی نشان بدهید و صحبت بکنید. چشم ان شاء الله اگر فرصت شد صحبت می کنیم.

آقا امید از خمینی شهر گفتند خیلی گرفتارم خواهش می کنم برایم دعا بکنید. چشم اگر لایق باشیم دعاگو هستیم.

سرکار خانم مریم از زابل تشکر کردند از برنامه.

عزیزی گفتند که من محمد هستم از «بم» خیلی دوستتان دارم. عاشق شبکه ولایت هستم. برای برادرم دعا کنید. مشکل بزرگی دارد. ان شاء الله که به حق مولا امیر مومنان علی علیه السالم به حق این ایام مبارک، دو خواهر و برادر محور این ایام هستند، حضرت کریمه اهل بیت و آقا علی بن موسی الرضا (علیهم السلام) حاجت روا بشوید مشکلتان حل بشود.

گفتند نائب الزیاره ما باشید. چیزی که از دست من بر می آید حتما هر بار که توفیق دارم به حرم فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مشرف می شوم. تقریبا یک توفیق هر روزی است که نصیب من می شود به واسطه برنامه ای که آنجا دارم حتما دعا گوی شما هستم و دعایتان می کنم اگر لایق باشیم.

خیلی از عزیزان دیگری لطف کردند برای ما پیامک فرستادند. اگر فرصت شد من در فرصت های بعدی حتما از پیامکهای دوستان استفاده خواهم کرد و مطالبشان را بیان خواهم کرد.

تماس بینندگان:

در این لحظه ما می خواهیم در خدمت دوستان بیننده باشیم و صدای گرمشان را بشنویم: اولین بیننده ما جناب آقای باقری هستند و از عزیزان اهل سنت ما هستند سلام به شما:

بیننده (باقری از آذربایجان شرقی – اهل سنت):

سلام علیکم، درود و سلام خدا بر اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)! من واقعیت آقای اسماعیلی عزیز! درباره چند کلمه آخر صحبت های آقای قزوینی، واقعا اینجا مثلا چطوری بگویم، یک نوری شد به دل من! یعنی شاید هم من روی حرفم بیشتر با خودم هست آن این هست که با این حرفها ما واقعیت می توانیم به وحدت برسیم. البته داریم.

ان شاء الله که ما سعی می کنیم وحدتمان را بیشتر و محکم تر بکنیم اما من می خواهم یک چیزی را عرض بکنم، اگر قرار باشد بخواهیم حتی از هر سنی هر مسلمانی حالا بیاییم بگوییم اگر اهل بیت پیغمبر را قبول نداشته باشند و از آنها پیروی نکنند، فکر نکنم مسلمانی آنها حالا من نمی گویم تکفیر، حداقل مسلمانی، شاید هم به حدی می توانم بگویم ضعیف هست.

چرا؟ چون این بزرگان اهل بیت بودند که راه راست را و راه درست را به ما نشان دادند ما وظیفه مان در مقابل، این هست که از بزرگان اهل بیت پیروی کنیم. و ضمنا ما یک خانواده صد نفری هستیم خدا خودش می داند اگر بیاییم تقسیم کنیم شاید هم بگویم بالای 6 درصد اسم فاطمه، علی، حسین و این بزرگان است. شاید هم بگویم اصلا اقرار کنم بگویم هر اهل سنتی که اهل بیت را دوست نداشته باشد و قبول نداشته باشد اصلا شاید این مسلمان نیست!

اما من می خواهم یک چیزی را عرض کنم درباره برنامه امشبتان که بحث فدک بود. در آن دنیا ما وقتی که خلاصه بر می گردیم به درگاه حق تعالی اولین سوالی که از ما می پرسند این هست که شما نحوه پیروی تان از اهل بیت چه بوده؟ نه اینکه بحث فدک و اینها باشد! و آیا ما واقعا این بزرگان اهلبیت را داریم از ایشان پیروی می کنیم این مهم ترین کلام است!

مجری:

آقای باقری! مگر حضرت فاطمه جزء اهلبیت نبودند؟

بیننده:

خوب چرا!

مجری:

وقتی که حضرت فاطمه به عنوان یک اهل بیت می آیند مطالبه حقشان را می کنند؛ این را ما به عنوان یک کسی که در تاریخ این اتفاق افتاده نگوییم؟

بیننده:

نه، چیزی تاریخی را که باید گفت. من عرضم یک چیز دیگر است آقای اسماعیلی عزیز! امروز بزرگترین نعمت و بزرگ ترین افتخار و وظیفه ما به عنوان مسلمان چه شیعه و چه سنی این هست که از عمل اینها پیروی کنیم!

مجری:

خوب این هم عمل بوده است. این احقاق حق بوده است!

بیننده:

ولی بحثم این هست که مسئله فدک اگر حقی است برای 1400 سال پبش است. که این مسئله گذشته! شاید اگر هزاران هزار برنامه دیگر بگذاریم در اینجا، فکر کنم ارزش اینکه ما از اهل بیت به عنوان مسلمان شاید به عنوان یک سنی پیروی کنم از عملشان از کارشان شاید این فایده اش بیشتر باشد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای باقری جان! شما می فرمایید از عمل اهلبیت ما باید استفاده کنیم. این هم عمل حضرت زهرا است. یک حقی از او گرفتند با انواع و اقسام راههایی که دارد دفاع می کند. این به من و شما هم یاد می دهد اگر حق ما را هم کسی گرفت ما هم نیاییم همین طور بنشینیم در خانه مان، شروع کنیم علیه ظالم نفرین کنیم، این که نیست!

ما هم باید از تمام راههایی که می توانیم برای احقاق حق خودمان دفاع کنیم. شما این روایت را که عزیزان اهل سنت هم آورده اند ببینید که پیامبر فرمود:

«من قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ»

هر کس برای دفاع از اموالش قیام بکند و کشته بشود شهید است

الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 2، ص 877»

این در حقیقت عمل صدیقه طاهره هست. که ما باید برای خودمان الگو قرار بدهیم این هم در حقیقت همان فرمایش حضرت عالی است که ما عمل اینها را ملاک قرار بدهیم این هم یکی از اعمال آنها هست.

شما ببینید آقای باقری عزیز! در این شبکه های وهابی یا شیطانی صهیونیستی؛ روی این مسائل چه حرفهای نادرست، دروغ ، و افترا می زنند! چه جسارتها به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنند

ما ناگزیریم؛ همه بینندگان ما مثل حضرت عالی، آدم فهیم و بزرگوار که نیستند بیایند بگویند بله اگر کسی از اهل بیت تبعیت نکند اهل بیت را قبول نداشته باشد اصلا ما مسلمان نمی گوییم. شما ببینید در این شبکه ها که کم و بیش بیننده هم دارند در ایران، چه شبهاتی مطرح می کنند. هم نسبت به حضرت امیر هم نسبت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) خب ما هم ناگزیر هستیم عزیز من!

ما بارها هم گفتیم اهانت به مقدسات اهل سنت را گناه نابخشودنی می دانیم. ولی بحث های تاریخی را برای تنویر افکار مخاطبین خود ضروری می دانیم.

از طرفی هم آقای باقری جان! تعداد زیادی هم عزیزان شیعه هستند دارند برنامه ما را می بینند. آنها هم می خواهند در این قضیه دستشان پر باشد. بدانند که چه گذشته در تاریخ. اگر فقط بیننده ما جناب آقای باقری بزرگوار بود، خب فرمایشتان کاملا متین است. ولی بیننده های ما هم غیر از شما عزیزان اهل سنت دیگر هستند و عزیزان شیعه ما هم هستند نیاز دارند به این بحث ها.

مجری:

خیلی متشکریم از شما آقای باقری! ان شاء الله که موفق باشید تشکر می کنیم از تماس شما و از اینکه نکاتی را هم شما عنایت کردید و مطرح فرمودید.

اما بیننده بعدی ما سرکار از شیعیان مولا امیر مومنان علی علیه السلام هستند سلام و درود به شما

بیننده (خانم احمدی از تاجیکستان – شیعه):

سلام عرض می کنم خدمت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و همچنین خدمت شما مجری محترم آقای اسماعیلی. اگر اجازه بدهید من می خواستم روایاتی که در رابطه با حقانیت حضرت علی (علیه السلام) گذاشته بودید را بیان کنم.

حدیث اول: «الحق مع ذا الحق مع ذا»؛

ابویعلی موصلی متوفی 307 در مسند خودش نوشته از ابوسعید نقل شده است که در کنار خانه رسول خدا در جمعی از مهاجران و انصار حضرت سخن می گفتند که علی بن ابی طالب از آنجا گذشتند رسول خدا فرمودند:

«الحق مع ذا الحق مع ذا»

حق با اوست حق با اوست

مسند ابویعلی، ج 2، ص 317، ح 1052

ابن حجر عسقلانی متوفی 852و دیگران نیز این روایت را نقل کردند مطالب العالیه ج 16 ص 147 ح 3945 و بررسی روایت هیثمی متوفی 207 گفته این روایت را ابویعلی نقل کرده و راویان ثقه هستند مجمع الزوائد ج 7 ص 235

حدیث دوم: «انت مع الحق و الحق معک حیث ما دار»

ابن عساکر متوفی 571 از طریق سعد ابی وقاص نقل می کند که از پیامبر اکرم شنیدم که به علی علیه السلام فرمودند

«انت مع الحق و الحق معک حیث ما دار»

تو با حق هستی و حق هم با توست هر کجا که باشی

تاریخ مدینه دمشق ج 20 ص 361

معاویه بعد از شنیدن این حدیث به سعد بن ابی وقاص گفت اگر من این حدیث را از رسول خدا شنیده بودم تا زمان مرگ خادم حضرت علی علیه السلام می شدم. تمام راویان این حدیث مورد وثوق هستند

حدیث سوم: «علی مع الحق و الحق مع علی»

ابن عساکر متوفی 571 از دانشمندان نقل می کند که گفته است از رسول خدا سلام الله علیه شنیدم که فرمودند

«علی مع الحق و الحق مع علی حتی یردا علی الحوض»

علی با حق است حق هم با علی است و هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد.

ابن عساکر تاریخ مدینه دمشق ج 42 ص 449

حدیث چهارم: «رَحِمَ الله عَلِيًّا اللهم أَدِرْ الْحَقَّ معه حَيْثُ دَارَ»

از حضرت علی علیه السلام نقل می کند که پیغمبر اکرم فرمودند:

«رَحِمَ الله عَلِيًّا اللهم أَدِرْ الْحَقَّ معه حَيْثُ دَارَ»

خداوند علی را رحمت کند خدایا حق را بر مدار علی بچرخان هر طرف که او برود

و سپس در تصحیح حدیث می گوید سند این روایت بنا بر شرائط شیخین و بخاری هم نقل کرده است.

مستدرک، ج 3، ص 134

فخر رازی مفسر شهیر اهل سنت می گوید هر کسی در دینش به علی علیه السلام اقتدا کند به راستی که هدایت شده است دلیل بر این مسئله این سخن رسول خداست که فرمودند:

«اللهم أَدِرْ الْحَقَّ معه حَيْثُ دَارَ»

خدایا حق را بر مدار علی بگردان هر کجا که او باشد

تفسیر کبیر، ج1، ص 168 نشر دارالکتب العلمیه بیروت

حدیث پنجم: «عَلِيٌّ على الْحَقِّ مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ»

طبرانی از ام سلمه همسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که گفته است:

«كان عَلِيٌّ على الْحَقِّ مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ وَمَنْ تَرَكَهُ تَرَكَ الْحَقَّ عَهْدًا مَعْهُودًا قبل يَوْمِهِ هذا»

علی بر حق بوده هر کس از او تبعیت کند از حق تبعیت کرده هر کس او را رها کند حق را رها کرده و این عهد و تقدیر ثابت خداوند است

معجم الکبیر، ج 23، ص 330 حدیث 758

در روایت دیگر ام سلمه سلام الله علیها گفته اند به خدا سوگند علی علیه السلام در گذشته و آینده بر حق بوده و این عهد و تقدیر ثابت الهی است تاریخ مدینه دمشق ج 43 ص 449

حدیث ششم: «علی مع القرآن و القرآن مع علی»

حاکم نیشابوری از ام سلمه نقل می کند که گفته اند از پیامبر شنیدم که گفتند علی همراه قرآن است و قرآن نیر همراه علی است هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 134

این هم به کور چشم وهابیت!! اللهم عجل لولیک الفرج

مجری:

الهی آمین. خیلی عالی بود. خیلی ممنونیم. با شما خداحافظی می کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بارک الله احسنت. خیلی عالی و خیلی زیبا بود. دست شما درد نکند خواهرم! الحق و الانصاف امشب این خواهر عزیز یا دختر عزیزمان از تاجیکستان گل کاشتند.

سخنی با اهالی تاجیکستان!

الحمد الله رب العالمین ما در تاجیکستان بیننده خیلی زیاد داریم. حتی غالب اهل سنت تاجیکستان بیننده برنامه شبکه ولایت هستند. حتی دوستان ما همین چند شب آمده بودند یک نشستی هم داشتیم، بعضی از دوستان می گفتند آنجا در بعضی از شهرها برق نیست شب ها رفتند موتور برق گرفتند برای اینکه شبکه ولایت را ببینند!!

من فقط برای عزیزان تاجیکی یک نکته ای را عرض کنم. اول از همه به عزیزان تاجیکستانی سلام می کنم و دعایشان هم می کنم و چند تا نکته را من اینجا عرض کنم.

ما این را قبلا هم مطرح کردیم. مردم عزیز تاجیک! شیعه، سنی؛ یقین داشته باشید که امروز «وهابیت» در تاجیکستان، برای شما خواب خطرناکی دیده اند!!

اینها در این شبکه هایشان مخصوصا این «انصاری»، که به قول آقای «ملازاده» در پارچه فروشی ورشکست شده، سواد هم ندارد، شروع کرده بین شیعه و سنی و بین مردم و دولت تفرقه ایجاد کند. و این فرهنگ نحس و نجس وهابیت را دارند آنجا ترویج می کنند.

برادران عزیز تاجیک! اینها می خواهند کشور شما را به سوریه دوم تبدیل کنند! می خواهد به عراق دوم تبدیل کنند! فریب این یاوه سرایان را نخورید!

همان عزیزان اهل سنتی که قبولشان دارید، چون مردم تاجیکستان همه حنفی هستند. حنفی ها اهل بیت را دوست دارند. شیعیان آنجا که جای خود دارند، فریب حرفهای مزخرف و چرند این شبکه های ماهواره ای شیطانی مثل «وصال ناحق» را را نخورید.

اینها دارند شما را به جان هم می اندازند بین شما و دولت می خواهند فاصله بیندازند. شما را علیه دولت تحریک کنند. به خیابانها بکشند. شما را علیه شیعیان، شیعیان را علیه سنی، تحریک کنند به بهانه توحید!

کدام توحید؟ آن توحیدی که ما هفته گذشته پخش کردیم. که آقا می گوید «خدای عالم می تواند هزار تا خدا خلق کند». مرده شور خودت را ببرد با این خداشناسی خدا.

یا می گویند: «خدا می تواند سنگی بیافریند که خودش نتواند بلند کند!!» این خدا به درد تو می خورد و عربستان سعودی که دارد امروز در یمن جنایت می آفریند.

یعنی جنایتی که امروز آل سعود و آل یهود در یمن انجام می دهند، هزاران مرتبه وحشی تر از جنایات صهیونیست ها در فلسطین بوده، حتی صهیونیست ها گفتند بابا اینها دست ما را از پشت بستند!!

عزیزان تاجیکی این را دقت کنید! اگر مشکلاتی هم شما با دولت دارید حالا ما مبنای اینکه ورود به کارهای سیاسی کشورها را به هیچ وجه نداریم. اصلا و ابداً. چه در داخل ایران چه خارج ایران. حالا اینکه پیامی هم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دادند نسبت به رئیس جمهور محترم تاجیکستان «امام علی رحمان اف»، که ایشان گفت این «اف» را نگویید برای ما امام علی رحمان بگویید.

در هر صورت؛ شما مشکلاتی هم دارید. مشکلات را دوستانه خودتان بنشینید با همدیگر حل کنید. من به همه عزیزان شیعه در تاجیکستان، سلام ابلاغ می کنم. از همه شما خواهش می کنم، پیشانی شان را می بوسم، احترام اهل سنت را بیش از آنچه که به شیعه احترام می گذارند، احترام بگذارند!

از عزیزان اهل سنت تاجیک هم تقاضا می کنم اگر من را به عنوان یک برادر قبول دارند، دست شان را می فشارم ،پیشانی شان را می بوسم. نسبت به شیعه به عنوان یک برادر نگاه کنند. فریب حرف این شبکه های وهابی را نخورند. خدای نکرده اگر فریب اینها را بخورید، همان جنایاتی که اینها در سوریه و عراق داشتند، همان خواب آشفته را برای شما هم دیده اند.

مجری:

خیلی متشکرم از توصیه و سفارش شما ان شاء الله که این پیام را هم عزیزان شیعه ما و هم عزیزان اهل سنت در تاجیکستان دریافت کردند.

بیننده (آقای دهقانی از پاکدشت - شیعه):

سلام علیکم. خسته نباشید خدمت استاد آقای قزوینی، هم سلام عرض می کنم و این ایام دهه کرامت و تولد حضرت معصومه و آقا علی بن موسی الرضا را به شما و به همه مسلمانان جهان تبریک می گویم.

اولاً می خواستم التماس دعا بگویم خدمت شما که نزدیک حرم حضرت معصومه هستید. از طرف ما هم زیارت کنید و ان شاء الله ما را هم دعا کنید، نائب الزیاره ما هم باشید.

بعد هم یک سوالی داشتم از استاد. می خواستم یک روایتی هم لطف کنند از «کافی» یا «بحارالانوار» از کتب شیعه بیاورند برای «فدک»، یک کمی هم برنامه را از مطالب کتابهای شیعه منور کنند.

سوال دیگر هم داشتم در مورد میلاد آقا علی بن ابی طالب، خب ما زیاد شنیدیم که روز ولادت آقا علی بن ابی طالب، حضرت بعد از اینکه چشمشان را رو به پیامبر باز کردند و سلام کردند به حضرت رسول (سلام الله علیه) آنجا قرآن خواندند. می خواستم اولا چه آیه ای خواندند؟ بعد هم، در آن زمان قرآن که نازل نشده بود، می خواستم ببینم این در منابع اهل سنت هم آمده یا نه؟ التماس دعا.

بیننده (آقای شه بخش از زاهدان - اهل سنت):

سلام عرض می کنم خدمت استاد محترم آقای قزوینی و همچنین مجری گرانقدر شبکه ولایت. اولاً تشکر می کنم از برنامه های خوبتان. من همیشه برنامه های خوبتان را می بینم. علاوه بر این شبکه های دیگر را هم می بینم. البته من خودم آن شبکه ها را به عنوان اهل سنت قبول ندارم. ولی خب نگاه می کنم حالا شاید یک چیزهایی بگویند ببینم اصلا جدای همه چیز، خود وهابیت را بشناسم.

یک پیامی هم برای تمام دوستان شیعه و اهل سنت خودم دارم. اینکه نه ما چون اهل سنت هستم پدرانمان اهل سنت بودند ما هم باید اهل سنت باشیم یا اینکه پدرانمان شیعه بودند ما هم باید شیعه باشیم.

در کل از دید من البته خیلی ها این عقیده را دارند که باید در مورد مذهب انسان تحقیق کند و آن مذهب حقه را خودش پیدا کند و بعد قبول کند. یعنی تقلیدی نباشد. اما وجدانا و شرافتا قضاوت کند بعد هم اگر راه اشتباه هم برود خب آن دیگر خداوند ذو الجلال و الاکرام آنقدر دیگر بخشنده هست که از سر تقصیرات و اشتباه ما بگذرد.

مجری:

خود شما هم تحقیق کردید آقای شه بخش! این توصیه ای که فرمودید؟

بیننده:

بله من حقیقتا کتابهای زیادی هم خواندم. از کتابهای اهل تشیع مخصوصا یک کتاب جلد قدیمش هم دارم خیلی هم قطور است. «شب های پیشاور» را خواندم. بعد کتابهای دکتر بیژنی را خواندم. کتابهای خودمان را خواندم.

کلا کتاب زیاد خواندم اما در یک کتاب بود نمی دانم در کدام یک از این دوتا یکی کتاب «علی کیست» و دیگری هم کتاب «خداوند علم و شمشیر» این سوال هم می خواهم بپرسم در مورد همین قضیه البته نمی دانم در کدام یکی از آنها خواندم، در مورد شهادت حضرت عمر است می خواستم ببینم اولا شهادت حضرت عمر را از حضرت استاد بپرسم به چه شکل بوده؟

یکی هم آیا پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش در مورد اینکه بعد از خودش جانشین چطوری انتخاب بشود به شکل شورا یا همان طریقی که اهل سنت می گویند، آیا روایتی آمده که اینطوری انتخاب کنید یا اینها خودشان اینطوری این عمل را انجام دادند؟

دو مطلب دیگر هم هست در مورد بحث تقلید بود که شبکه «کلمه» را که من نگاه می کردم آقای هاشمی حرف خیلی قشنگ و خنده داری می زدند. یک شخصی به آنها زنگ زد گفت تقلید چطوری است؟ جواب داد که بله شما نباید تقلید کنید. اما تقلید به این شکلی بپرسید از او و بعد بگویید از کدام منبع و از کدام کتاب این دیگر تقلید نیست این طوری است!

یکی هم بحث تولد حضرت امیر مومنان این است که آن چیزی که من تحقیق کردم هیچ شکی در آن نیست که حضرت علی در کعبه به دنیا آمدند و دیوار کعبه به خاطر ایشان شکافته شده! هیچ شکی از نظر من با تحقیقی که خودم کردم نیست! فقط آن دو تا سوال را به من جواب بدهند من ممنون می شوم.

مجری:

خیلی متشکرم .در مورد قتل «عمر» از منابع شیعه یا منابع اهل سنت می خواهید؟

بیننده:

از منابع اهل سنت می خواهم. شیعه را هم بگویید ممنون می شوم. البته من در کتاب «علی کیست» خواندم که «ابولولو» به چه شکل انجام دادند.

بیننده (آقای فقیهی از قم – شیعه):

سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و استاد محترم. من یک سوال داشتم. این وهابیت مقایسه می کنند مخالفت عمر را با پیغمبر، با مخالفت حضرت علی در حدیبیه، می خواستم ببینم این را چطور باید جواب داد؟

مجری:

اگر اجازه بدهید این چند تا سوال را جواب بدهیم. استاد! آقای دهقانی در خصوص روایت فدک از منابع شیعه گفتند که چطور آمده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با فدک اولین کتابی که ما داریم از کتاب «سلیم بن قیس» هست. که مفصل قضیه فدک را مطرح کرده است.

بعد مرحوم کلینی که هفته گذشته هم روایتش را نشان دادیم و در خود نهج البلاغه هم که امیر المومنین (سلام الله علیه) به «محمد بن ابی بکر» می فرماید:

«بَلَى كَانَتْ فِي‏ أَيْدِينَا فَدَكٌ‏ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ»

در زیر آسمان کبود یک فدکی در اختیار ما بود. یک عده دخالت کردند آن را از دست ما گرفتند. یک عده هم دفاع نکردند و سخاوتمندانه از کنارش عبور کردند. فدک را می خواهیم چکار کنیم ما فردای قیامت آنجا حق به حقدار خواهید رسید.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 417، نامه 45 به عثمان بن حنيف الأنصاري

این خلاصه آنچه که در کتب ما آمده بود.

مجری:

در خصوص ولادت آقا امیر مومنان علی (علیه السلام) ایشان گفتند که وقتی که چشمان مبارکشان به چهره نبی گرامی اسلام منور شد، آیا داریم که آیه قرآن خوانده باشند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من در منابع شیعه ندیدم. در جلسات مداحی ها مطرح می کنند. حالا من نمی خواهم بگویم نیست. بنده ندیدم. خدا بیامرزد آقای «کافی» را. می گفت وقتی حضرت علی به دنیا آمد و دادند دست پیغمبر گفت یا رسول الله قرآن را من بخوانم یا تو بعد قد افلح المومنون امثال این را خواندند!!

البته این را ما عقیده داریم که امیر المومنین (سلام الله علیه) شاید سالها و هزاران سال قبل از خلقت حضرت آدم، اینها نور پاکشان در کنار نور پاک نبی مکرم بوده است. عقیده شیعه این هست.

روایت هم آن دفعه ما نقل کردیم که پیامبر فرمود:

«أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيَّ أَنْ سَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ‏ رُسُلِنَا عَلَى‏ مَا بُعِثُوا فَقُلْتُ عَلَى مَا بُعِثْتُمْ قَالُوا عَلَى نُبُوَّتِكَ وَ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»

خداوند بر من وحی کرد که از پیامبران پیشین بپرس که بر چه چیزی مبعوث شدند. من از آنها پرسیدم گفتند: ما بر نبوت تو و ولایت علی بن ابی طالب مبعوث شدیم.

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏15، ص247؛ روح المعانی؛ روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج16،ص 241؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت

این که این قضایا را امیر المومنین قبل از به دنیا آمدن، همه چیز را حتی قرآن را هم می دانست، ما در آن هیچ شک و شبهه ای نداریم. ولی به این شکلی بیاید در لحظه اول ولادت آنچه که آقایان می گویند این آیات را خوانده باشد، ما در نه کتب شیعه ما دیدیم این را و نه کتب اهل سنت!

مجری:

داریم جمله ای را امیر المومنین موقع تولدشان فرموده باشند یا اینکه شهادتین را بر زبان جاری کردند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نه؛ ندیدم روایتی که امیر المومنین فرموده باشند من در لحظه ولادتم قرآن خواندم بنده ندیدم. البته در مورد ائمه (علیهم السلام) ما روایات قطعی داریم که لحظه اول ورودشان به دنیا از خود حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، امام جواد، امام هشتم همه شان لحظه اول ولادتشان شهادت را بر زبان جاری کردند .ما این را روایات متعدد داریم ولی اینکه قرآن به این شکلی که مطرح می شود ما نمی گوییم نیست من ندیدم تا به حال.

حالا اگر یک روایتی ما توانستیم پیدا کنیم خدمتشان تقدیم می کنیم. یا اگر کسی دیده باشد البته مجرد اینکه ما روایت داشته باشیم ملاک نیست. باید بررسی سندی بشود. چون اینها چه بسا در اعتقادات بعضی ها اثر منفی می گذارد.

ما غالبا هم به دوستانمان توصیه می کنیم رفقا و شاگردانمان که آقا! مطالبی را که برایتان محرز نیست مطرح نکنید. اولاً بر اینکه این شبکه های شیطانی اینها را دست مایه استهزاء قرار می دهند. و ثانیاً در اذهان بعضی بچه شیعه های ما اثر منفی می گذارد.

ما چرا بیاییم یک مطلبی را که نه گرسنه ای را سیر می کند و نه تشنه ای را سیراب می کند بخواهیم مطرح بکنیم. ما به اندازه کافی در رابطه با فضائل امیر المومنین روایت داریم و نیازی به اینها نداریم.

به قدری ما در فضائل امیر المومنین روایت داریم از منابع شیعه از منابع اهل سنت اصلا نوبت به این چیزها نمی رسد.

مجری:

آقای شه بخش که از عزیزان اهل سنت ما بودند در خصوص قتل عمر گفتند که در منابع اهل سنت به چه شکلی آمده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این را ما مفصل مطرح کردیم. دوستانمان هم مطرح کردند.

داستان ابولولو و قتل خلیفه دوم!!

«ابو لولو» غلام «مغیره» بود و آمد نزد عمر بن خطاب شکایت کرد از اربابش و از مولایش، گفت که خوب شغلت چه هست؟ مثلا آهنگری می دانم و سنگ آسیاب درست می کنم چند تا شغل دارم!

خلیفه دوم گفت: در برابر این همه شغل هایی که داری این اجرتی که قرارداد بستند به تو بدهند این زیاد نیست. بعد ایشان گفت که حالا که به این شکلی هست یک آسیابی هم برای ما درست کن!

گفت یک آسیاب برایت درست می کنم که در تاریخ بماند! بعد خلیفه دوم گفت که این غلام دارد ما را تهدید می کند!

آنچه که از منابع شیعه و سنی محرز هست این قضیه یک قضیه دینی نبوده که بیاید روی مثلا عداوت دینی یا مثل «ابن ملجم» خدا لعنت کند و عذابش را بیشتر کند روی مبانی دینی آمد امیر المومنین را به شهادت رساند. در قضیه عمر بن الخطاب قضیه در حقیقت یک شکایتی شد و به شکایتش رسیدگی نشد که حالت شخصی بوده است.

البته ما هر گونه کارهایی که به خشونت بیانجامد، این را ما محکوم می کنیم. هیچ شک و شبهه ای هم نداریم. حتی اگر یک فردی مستحق قتل هم باشد، محکمه ای هست، قاضی هست، در محکمه باید پیگیری شود. همین هست که داعشی ها می آیند با یک فتاوای شیطانی فتوای قتل این و آن را صادر می کنند.

جنایتی هولناک از داعشی ها!!!

من یک خبری را وقتی که خواندم، شاید یکی و دو ساعت حالم خراب شد! اصلا یک حال خاصی به من دست داد. در یکی از این اردوگاههایی که زنان ایزدی را آورده بودند آنجا، اینها یک غذایی گوشتی برایشان می آورند.

وقتی که غذا را می خورند، چون بچه هایشان جدا از اینها بوده، یکی از این خانمها می گوید به بچه هایمان از این غذا بدهید گرسنه نمانند! بعد یک کلیپی در موبایل اینها نشان می دهند که این غذایی که خوردید، گوشتش از گوشت بچه های شما بوده!! که بچه هایشان را ذبح کرده بودند و از گوشت آنها برای اینها غذا درست کردند به خورد اینها دادند!!!

ببینید من نمی دانم یک وحشی با وحشی گری که دارد همچنین کاری نمی کند! همین دو سه روز قبل بود یک کلیپی را نشان دادم در یکی از کشورهای ظاهرا اروپایی بوده دو تا سگ از کنار خیابان رد می شدند، ماشین یکی از این سگها را می زند، همان جا از بین می رود. سگ دوم کنارش می نشیند تکان نمی خورد تا پلیس می آید این جسد این سگ را بر می دارد، سگ دوم کنار خیابان همان جا چرتمه می زند، تماشا می کند به این جسد سگی که آنجا کشته شده!

یعنی یک سگ برای هم نوع خودش این قدر ارزش قائل است ولی اینها، این داعشی ها و این وهابی ها یعنی واقعا باید گفت: (أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل)

واقعا خیلی نکته ظریفی است ان شاء الله دو تا کلیپ را در جلسه بعد پخش می کنم تا مردم بدانند که واقعا امروز این وحشی گری هایی که داعش و النصره و عربستان سعودی در «یمن» انجام می دهند حتی وحشی ترین حیوانات دنیا هم این طور نسبت به هم نوعشان انجام نمی دهند!

من واقعا تاسف می خورم از این سران دولت های اسلامی که در برابر این همه جنایت ها ساکت هستند. شاید همین ها مقدمه باشد که مردم برای آمدن مصلح کل و آن کسی که می آید و تمام این بساط ظلم و استبداد را جمع می کند و حکومت جهانی تشکیل می دهد با محوریت عدل، قدر او را بدانند و شاید هم اینها مقدمه بر این باشد که مردم دیگر از همه قطع امید کردند از سازمان های بظاهر مدافع حقوق بشر، که الان مدافع ظالم ها شدند. فعلا مدافع جنایت پیشه ها شدند.

من نمی دانم این کنفرانس اسلامی در برابر این نسل کشی که دارند در «یمن» انجام می دهند چرا ساکت هستند؟ و چرا هیچ عکس العملی نشان نمی دهند؟ آخر چه فایده ای دارد برای یک رئیس جمهور بی ارزش و فاقد حتی ارزش انسانی استعفاء داده فراری جانی بهانه کردند!؟

اگر جمهوری اسلامی یک دانه خمپاره به یکی از کشورهای عربی می انداخت ببینید تمام دنیا فریادشان بلند می شد. از سازمان ملل گرفته، آمریکا، شرق ، غرب همه فریاد می زدند که چرا جمهوری اسلامی یک خمپاره مثلا به کشور همسایه اش پرت کرده!؟

ولی الان نزدیک 150 روز است دارند اینها در «یمن» جنایت می کنند، آدم می کشند، زن و بچه می کشند، تمام زیر ساخت های یک کشور را نابود می کنند، ولی یک نفر حاضر نیست اعتراض کند بلکه تاییدش هم می کنند.

مجری:

آقای «شه بخش» یک سوال دیگر هم پرسیده بودند اینکه بعد از نبی گرامی اسلام بحث شورا که برگزار بشود پیامبر اصلا به این موضوع اشاره داشتند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما این را از آقایان سوال کردیم گفتیم به ما جواب بدهید که آیا نبی مکرم ولو در یک روایت ضعیف فرموده باشند که خلافت بعد از من شورایی است؟ ما ندیدیم!

از این شبکه ها هم خواستیم به ما جواب بدهند که در این پنج سال بلکه نزدیک نه سال است که ما عملا در فضای رسانه هستیم و از اینها سوال کردیم تا به حال به ما هیچ جوابی ندادند!!

چون اگر بنا بود واقعا خلافت شورایی باشد، خب نبی مکرم در یک روایت می گفت آقا خلافت بعد از من با محوریت شورا باید انجام بشود! یا کسی می خواهد کاندید بشود باید این شرائط را داشته باشد! کسی بخواهد رای بدهد باید این شرائط را داشته باشد.

خود آقایان می گویند خلافت ابوبکر فقط با بیعت یک نفر بوده!!! ما مفصل آوردیم این را با بیعت یک نفر یعنی عمر بن الخطاب درست شد. ان شاء الله آنچه که در سقیفه گذشته به حول و قوه الهی مفصل بحث خواهیم کرد.

برادرمان جناب آقای شه بخش، بزرگواری کنند همین حدیث «صحیح بخاری» که وقتی می آید در رابطه با «کان بیعت ابی بکر فلتة» این را اگر چنانچه خوب ایشان مطالعه بکنند و یک روایت خیلی مفصلی هم هست و این قضیه کوچکی هم نیست.

این را اگر عزیزمان بر دارند در صحیح بخاری مورد مطالعه قرار بدهند، حدیث 6830 بر مبنای همان دارالطیبه عربستان سعودی؛ که تقریبا خلیفه دوم آخر عمرشان بوده یعنی به قول یکی از این اعاظم اولین بار بعد از گذشتن حدود تقریبا سیزده سال از سقیفه که گذشته بود اولین کسی که حوادث داخل سقیفه را مطرح کرده در همین حدیث 6830 صحیح بخاری هست!

البته من بر مبنای نرم افزار مکتبه اهلبیت مجلداتش را معمولا حفظ می کنم ج 7 ص 26 عزیزان مراجعه کنند مفصل خلیفه دوم آنجا مطرح می کند و می گوید «انما کانت بیعت ابی بکر فلته».

یعنی قضیه بیعت ابی بکر شورایی نبود یک اتفاقی بود. یک قضیه بدون تدبیری بود. خود ابن جوزی و دیگران هم حتی «ابن اثیر» در کتاب «النهایة» می آید عبارت آقای عمر بن الخطاب را می خواهد مطرح کند که «انما کانت بیعت ابی بکر فلته و لکن الله وقی شرها» خدای عالم شر او را حفظ کرد ایشان می گوید:

«حديث عمر [ إن بَيْعةَ أبي بكر كانت فَلْتَةً وقَى اللّهُ شَرَّها ] أراد بالفَلْتة الفَجْأة . ومِثْلُ هذه البَيْعة جَدِيرة بأن تكون مُهَيِّجة للشَّر والفِتْنَة فَعَصم اللّه من ذلك و وَقَى»

منظور عمر بن خطاب از قلته، یک امر ناگهانی است. بیعت این چنینی مقتضایش این است که تهییج کننده شر و فتنه بوده باشد. آن شر را خدای عالم حفظ کرد.

النهاية في غريب الحديث والأثر، اسم المؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري، دار النشر: المكتبة العلمية - بيروت - 1399هـ - 1979م، تحقيق : طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحي؛ ج3، ص 467

اگر واقعا شورایی بود، خب این تعبیر خلیفه دوم که می گوید «لما کانت بیعت ابی بکر فلته و لکن الله وقی شرها»؛ یک مقداری قضایا را خیلی پیچیده تر می کند!

مجری:

آقای فقیهی هم پرسیدند که مخالفت وجود مقدس آقا امیر مومنان را در مورد صلح حدیبیه ایشان گفتند این مقایسه ای که شبکه های وهابی می کنند با مخالفت عمر با همان نوشتن نامه در حدیث قرطاس را توضیح دهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله در آنجا وقتی درباره نبی مکرم گفتند « إِنَّ النَّبِيَّ غَلَبَهُ الوَجَعُ» صحیح بخاری ج1 ص 54 ح 114؛ ج 4 ص 1612 ح 4169؛ ج6 ص 2680 ح 6932؛ پیامبر عصبانی شد. غضبناک شد. همه را از خانه برد بیرون گفت از خانه بروید بیرون!

ولی در قضایای صلح حدیبیه، امیر المومنین گفت من جرأت نمی کنم اسم «رسول الله» را از کنار اسم پیغمبر حذف کنم. ولی اینجا آمدند به پیغمبر نسبت هذیان دادند!!

آنجا می گوید کلمه «رسول الله» را دلم نمی آید و جرأت نمی کنم کلمه رسول الله را از کنار اسم پیامبر حذف کنم!

و اضافه؛ آنچه را که از منابع اهل سنت هم آوردیم نبی مکرم این را نخواست. دستور نداد. آن کسی که از طرف قریش آمده بود به علی گفت چون امیر المومنین (سلام الله علیه) داشت می نوشت گفت یا علی کلمه «رسول» را پاک کن. ایشان گفتند هرگز من این را پاک نمی کنم. پیغمبر اکرم گفت علی جان به من نشان بده من پاک کنم و کلمه رسول را نبی مکرم پاک کرد.

به قول آقای «قرائتی» پیغمبر اسمش را پاک کرد از آن طرف آیه «و ما محمد الا رسول» نازل شد و لذا آنجا اصلا قابل مقایسه با اینجا نیست. یک جا پیغمبر عصبانی شدند. یک جا از کار امیر المومنین تجلیل کردند.

مجری:

این مسئله را مفصل بحث کردیم. عزیزمان می توانند مراجعه بکنند به آرشیو شبکه جهانی ولایت؛ آنجا مباحث را مفصل در همین برنامه و برنامه های دیگر داشتیم. خیلی متشکرم از حضور همه بیننده های عزیز. حسن ختام برنامه «حبل المتین» از حضرت استاد می خواهیم دعا بفرمایند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسمت می دهیم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه به آبروی حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرج مولای ما حجة بن الحسن نزدیک بگردان.

ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده.

رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بفرما.

حوائج حاجت مندان روا نما.

حوائج ما حوائج دست اندر کاران شبکه جهانی ولایت حوائج بینندگان عزیز مخصوصا حوائج ولایت یاوران عزیز به آبروی محمد و آل محمد بر آورده نما.

دعاهای ما را به اجابت برسان.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ممنونم از توجه و عنایت و نگاه مهربان شما. باز هم این ایام را به شما تبریک عرض می کنم یا علی مدد خدانگهدار.




Share
1 | محمدزمانی | | ٢٣:٠٥ - ٠٦ فروردين ١٣٩٥ |
سلام بر شما.واقعه هجوم به خانه وحی قبل از مطالبه فدک بوده یا بعد ازآن؟؟؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
هجوم به خانه حضرت بارها بوده است که در مرحله اول و دوم مهاجمين برگردانده شدند و اصل اتفاقات در هجوم سوم بوده است که حضرت زهرا عليها السلام در اين هجوم مجروح شدند قرائني مانند رفتن حضرت بر در انصار و رفتن براي خطبه خواندن وتحرکات اجتماعی سیاسی حضرت نيز اين را تقويت مي‌کند که هجوم اصلي بعد از اين اتفاقات بوده است والا براي حضرت سخت است که با وضعيت سقط شدن فرزندش و مجروح شدنش بتواند بر سخنراني به مسجد برود و يا بر در خانه انصار برود
بنابراين مي شود گفت که جريان فدک نيز بعد از هجوم اول و يا دوم بوده است اما هجومهاي بعدي و اصلي، بعد از جريان خطبه بوده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها