بسم الله الرحمن الرحیم
«فدک»؛ سند حقانیت شیعه!
الان ما تقریبا یک ماه و نیم، دو ماه است مشغول هستیم هنوز هم شاید یک ده بیست جلسه دیگر ما داشته باشیم تا ابعاد مختلف فدک را ما بررسی کنیم. و فدک هم به عنوان یک چند متر زمین مطرح نیست. بحث حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) هست. مظلومیت صدیقه طاهره هست. و سند حقانیت شیعه هست.
نکته ای جانسوز، در مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
به تعبیر عایشه همسر پیغمبر که قبلاً نقل کردیم که گفته بود: «ما رایت احد قط اصدق من فاطمه غیر ابیها» : من هرگز راستگوتر از زهرا غیر از پیغمبر، ندیدم.
انتظار می رفت بر اینکه به مجرد ادعای حضرت زهرا، فدک را دو دستی تقدیم می کردند. یا حداقل حضرت زهرا را به عنوان یک صحابه تصور می کردند؛ در حد جابر عبد الله انصاری که وقتی می آید ادعا می کند بر اینکه نبی مکرم به من قول داده بود که وقتی غنائم یا بیت المال از بحرین رسید به من مثلا 500 دینار بدهد، خلیفه اول بدون اینکه از او بینه بخواهد و شاهد بخواهد، نه تنها 500 دینار، بلکه دو برابر او را در اختیار او قرار داد!!
می گوید: «انما لم یلتمس شاهدا لانه عدل بالکتاب و السنه اما الکتاب آیه کنتم خیرامة اخرجت للناس »: ابوبکر از جابر شاهدی نخواست. زیرا او عادل است. جابر عادل است. به دلیل کتاب و سنت. دلیل قرآنی آیه کنتم خیر امت است.
بعد می گوید: «فمثل جابر ان لم یکن من خیر الامة فمن یکون»: اگر جابر بهترین امت نباشد چه کسی می خواهد باشد؟
ولی صدیقه طاهره «من خیر الامة» نبوده! چون از او شاهد خواستند و قول او را قبول نکردند!!!
رد شدن شهادت امام مجتبی و امام حسین در قضیه فدک!
حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) علاوه بر اینها کسی دیگری هم آوردند برای بینه و شهادت؛ وجود مقدس امام حسن و امام حسین را آوردند شهادت دادند. اما باز هم خلیفه نپذیرفتند. آقای «عضد الدین ایجی» که از متکلمین بنام عزیزان اهل سنت هست می گوید: «فان قیل ادعت انه نحلها و شهد علی و الحسن و الحسین و ام کلثوم»: حضرت فاطمه زهرا ادعا کرد پیغمبر فدک را به او بخشیده و علی و حسن و حسین و ام کلثوم هم شهادت دادند.
شهادت بزرگان اهل سنت؛ بر داخل نبودن زنان پیغمبر، در آیه تطهیر!
ببینید من عرض کردم مشکل اینها مشکل نفاق و عداوت با اهل بیت است. بحث زنان پیغمبر نیست. دهها روایت ما داریم بر اینکه زنان پیغمبر داخل نبودند.
شهادت «ناصرالدین البانی»: «فجلله بکساء و انا معهم یا رسول الله؟ انت علی مکانک: یعنی عبا را به سر اینها کشید من هم با اینها هستم؟ تو سر جایت بایست جلو نیا. صحيح وضعيف سنن الترمذي؛ المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420هـ)، مصدرالكتاب: برنامج منظومة التحقيقات الحديثية - المجاني - من إنتاج مركز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسكندرية؛ ج7، ص 205
شهادت «صحیح مسلم»: شما ببینید در خود «صحیح مسلم» دیگر با تمام صراحت آنجا از آقای «زید بن ارقم» سوال می کنند از صحابی پیغمبر، آقای زید بن ارقم اهل بیته چه کسانی هستند؟ زنان پیغمبر هم جزء اهل بیت پیغمبر هستند؟ قال لا
شهادت «ابن عساکر»: در «الاربعین فی مناقب امهات المومنین» در حدیث 36 از ام سلمه که می گوید این آیه «انما یرید الله» در خانه من نازل شد. و گفتم: آیا من جزء اهل بیت نیستم ؟ فرمود: تو از اهل بیت پیغمبر نیستی تو از همسران پیغمبری.
شهادت «ابونعیم اصبهانی»: آقای ابو نعیم اصفهانی در کتاب «معرفة الصحابه» ج6، ص 3222 نیز این مسئله را نقل کرده است.
شهادت «سیوطی»: در الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار النشر: دار الفكر- بيروت – 1993؛ ج6، ص604
شهادت «آلوسی»: آقای «آلوسی سلفی» متوفی 1270 در کتاب روح المعانی ج 22 می گوید: «و هی مخصصة لعموم اهل البیت بای معنی کان بیت فالمراد بهم من شملهم الكساء ولا يدخل فيهم أزواجه»: بیت به هر معنا باشد این روایت مخصص همه اینهاست. و همه اهل بیت را شامل نمی شود و فقط مشمول کسانی می شود که داخل کساء بودند. و همسران پیامبر داخل کساء نبودند.
شهادت «طحاوی»: آقای طحاوی در شرح مشکل الآثار که از کتابهای درسی هست که در ج 2 ص 235 می گوید: «نزلت هذه الآیه فی رسول الله و علی و فاطة و حسن و حسین»
شهادت «ابویعلی»: مسند ابو یعلی عزیزان دقت کنند ج 12 با تحقیق حسین سلیم احمد، ص 456 ببینید از ام سلمه می گوید: پیغمبر اکرم به زهرای مرضیه گفت: برو همسرت و دو فرزندت را بیاور. رفت آورد. و آن عبا را بر سر آنها کشید. بعد دستش را بر سر آنها گذاشت گفت: خدایا اینها آل محمد هستند صلوات و برکاتت را بر محمد و آل محمد بفرست.
شهادت «احمد بن حنبل»: مسند آقای «احمد بن حنبل» است در اینجا هم دارد که ام سلمه گفت: «فَرَفَعْتُ الكِسَاءَ لأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَجَذَبَهُ من يدي وقال انك على خَيْرٍ»: پارچه را کنار زدم تا با آنها داخل شوم. پیغمبر پارچه را از دست من کشید و گفت تو بر خیر هستی.
شهادت «صالحی شامی»: آقای «صالحی شامی» هم از قافله عقب نمانده و در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» ج 11 ایشان هم همین جا می آید می گوید: «فرفعت الکساء لأدخل معهم فجذبه من یدیی»
شهادت «ابن کثیر دمشقی»: آقای «ابن کثیر دمشقی» می گوید. «ابن حوشب» از عمویش می گوید من با پدرم وارد بر عایشه شدم و از علی بن ابی طالب سوال کردم علی چطور آدمی است؟ عایشه گفت: تو از یک مردی از من سوال می کنی که محبوب ترین انسانها نزد پیغمبر بود دختر پیغمبر همسر علی بود. من دیدم پیغمبر علی فاطمه حسن و حسین را خواست. من نزدیک شدم گفتم آیا من عایشه از اهل بیت تو هستم؟ دور شو تو آدم خوبي هستي
تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج3، ص486
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
دائم به سرم فکر علی نیست که هست / هر شب به لبم ذکر علی نیست که هست
دیگر چه سعادتی بود بهتر از این / در سینه من مهر علی نیست که هست
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین و الائمه معصومین
درود و سلام خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند و دوست داشتنی شبکه جهانی ولایت. برنامه زنده «حبل المتین» را از این شبکه تقدیم حضور شما می کنیم.
سلام ویژه خدمت همه ایرانی های عزیز گوشه و کنار ایران اسلامی و خدمت همه بیننده های خوب خودمان هر جای این کره خاکی که نگاه مهربانشان را هدیه دادند. امشب به برنامه زنده حبل المتین یک عذرخواهی جانانه از یکایک شما به دلیل تأخیری که در شروع برنامه ما بود و علتش هم مشکل فنی بود که البته با تلاش و کوشش دوستان خوبمان در بخش فنی این مشکل الحمد الله برطرف شد. و الان که فکر می کنم ساعت 21:45 دقیقه است یعنی ساعت 9:45 دقیقه شب برنامه زنده را تقدیم حضور شما می کنیم.
البته به شما قول می دهیم که تا ساعت 12 شب؛ یعنی از الان که برنامه ما آغاز شد ما دو ساعت را کامل در خدمت شما هستیم و برنامه زنده حبل المتین را تقدیم حضور شما خواهیم کرد.
شما هم می توانید همراهی خودتان را اعلام کنید. به ما انرژی بدهید با یک پیامک. هر کجای ایران اسلامی هستید می توانید پیامک بدهید به 30001203 و هر جای این کره خاکی که با لطف و عنایت و محبت و عنایت مولا امیر مومنان علی (علیه السلام) نفس می کشید و به عشق ایشان حیات دارید، یک پیامک بدهید.
و پیامک بین المللی شبکه جهانی ولایت که هر دو شماره زیر نویس شده و ما خیلی خوشحال می شویم پیامک های سراسر عشق و اردت و محبت شما را دریافت کنیم.
به هر صورت ماه رجب هست ماه مولا امیر مومنان علی (علیه السلام) داریم لحظه شماری می کنیم تا ولادت مولایمان آقایمان امیر مومنان علی (علیه السلام) که سیزده رجب هست و البته دوستان من اعلام کردند که ما انشاء الله ما آن شب هم برنامه خاص و ویژه برنامه خواهیم داشت با آیتم های مختلفی که ان شاء الله تقدیم حضور شما خواهد شد.
به هر صورت ما باید سنگ تمام بگذاریم در شب ولادت مولایمان، آقایمان، نور چشممان، آقایمان، امیر مومنان علی (علیه السلام). پس ما منتظر هستیم پیامک بدهید.
البته مثل همیشه این نکته را هم عرض کنم اگر در خصوص موضوع برنامه یا شبهات مختلفی که گاهی ممکن است ذهن شما را مشغول کند، می توانید از این طریق هم سوالات خودتان را مطالب خودتان را پیامک بدهید. علاوه بر آن شعر و مطلب و حرف دلی که برای ما می دهید سوالهای خودتان را می توانید پیامک بدهید. ما ان شاء الله تلاش می کنیم در آن بخشی که مربوط به پاسخگوی سوالات شما هست هم به صورت تلفنی، پیامک های شما را هم انشاء الله پاسخگو باشیم. در محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بنده هم خدمت همه بیننده گان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هر کجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند، خالصانه ترین سلامم همراه با پوزش از تاخیر برنامه به خاطر نقص فنی تقدیم می کنم.
امیدوارم عزیزان ما در هر کجای این گیتی پهناور هستند در سایه لطف و عنایت حق و توجهات خاص حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه خوش سالم و مسرور باشند و خدا ان شاء الله همه شما گرامیان را حاجت روا نموده دعاهای شما را به اجابت برساند دغدغه های فکری همه شما را برطرف کند. باشد که ما را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید.
مجری:
خیلی متشکرم. البته من این را باید بگویم ضمن تشکر ویژه از همه برو بچه های که زحمت کشیدند و تلاش کردند تا ان شاء الله مشکل فنی برطرف بشود، خود حاج آقا هم یک دغدغه ویژه ای داشتند. دیگر مجبور شدند خودشان هم دست به تلفن بشوند تماس بگیرند تا ان شاء الله این مشکل برطرف بشود و الحمد الله برطرف شد و امشب آمدیم باز هم خدا را شکر که این توفیق را خدا به ما داد تا در مقابل نگاه مهربان شما قرار بگیریم و این برنامه را تقدیم حضور شما بکنیم.
اگر دوستان خوب بیننده، برنامه ما را همراهی کرده باشند. موضوع برنامه زنده حبل المتین مدتهاست در قضیه «فدک» است. و موضوع فدک، ابعاد مختلفش را داریم بحث و بررسی می کنیم. ان شاء الله امشب هم این بحث را ادامه خواهیم داد.
استاد در برنامه گذشته گفتگوی با حضرت عالی و مطالبی که شما فرمودید رسید به اینجا که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فدک را به عنوان ملک شخصی از خلیفه اول طلب نمودند و آنجا ابوبکر از حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مطالبه بیّنه و شاهد کردند و آنجا هم شما بیان فرمودید این خلاف کتاب و سنت هست و حتی مطالبی خوبی هم در این زمینه بیان فرمودید.
اما پس از اینکه ابوبکر، از حضرت صدیقه طاهره مطالبه بینه کرد، حضرت امیر و ام ایمن و رباح به عنوان شاهدان آمدند و آنجا شهادت دادند، اما باز هم خلیفه اول نپذیرفتند. این یک خلاصه ای بود البته کاملش را می خواهیم بیشتر از زبان شما بشنویم که آیا این مطالبی که حالا من به صورت خلاصه گفتم آیا در منابع عزیزان اهل سنت و کتب اهل سنت آمده یا خیر؟
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر الناصر و معین الحمد الله و الصلواة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و لعن دائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا
همانطوری که عزیزمان اشاره کردند و بینندگان عزیز ما هم استحضار دارند، بحث ما در رابطه با قضیه فدک در گذر تاریخ بود که یکی از معماهایی است که کم به او توجه می شود. چون ابعاد فدک گسترده است.
«فدک»؛ سند حقانیت شیعه!
الان ما تقریبا یک ماه و نیم، دو ماه است مشغول هستیم هنوز هم شاید یک ده بیست جلسه دیگر ما داشته باشیم تا ابعاد مختلف فدک را ما بررسی کنیم. و فدک هم به عنوان یک چند متر زمین مطرح نیست. بحث حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) هست. مظلومیت صدیقه طاهره هست. و سند حقانیت شیعه هست.
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می آید در مسجد آن فریاد آتشینی که بر سر مهاجرین و انصار و هیات حاکمه می کند و در حقیقت اینها را با خواندن آیات و روایات به چالش می کشد و کسی را توانایی پاسخگویی به حضرت زهرا نبوده و نمی تواند باشد این به عنوان یک حق مسلم تاریخی و حقیقت فراموش نشدنی مطرح است.
اولا بر اینکه فدک دست صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بوده و کارگران حضرت آنجا کار می کردند و اینکه آمدند تصرف کردند، باید آنها دلیل می آوردند نه حضرت زهرا. حالا آمدند تصرف کردند صدیقه طاهره رفت مطالبه کرد با اینکه ما گفتیم صدیقه طاهره طبق شهادت آیه تطهیر معصومه هستند. یا حداقلش صادق هستند و مورد وثوق هستند طبق آیه مباهله. برای اثبات رسالت نبی مکرم و صداقت نبی مکرم رفتند و به تعبیر عایشه همسر پیغمبر که قبلاً نقل کردیم که گفته بود:
«ما رایت احد قط اصدق من فاطمه غیر ابیها»
من هرگز راستگوتر از زهرا غیر از پیغمبر، ندیدم.
حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة؛ ج2، ص42
خب انتظار می رفت بر اینکه به مجرد ادعای حضرت زهرا، فدک را دو دستی تقدیم می کردند. یا حداقل حضرت زهرا را به عنوان یک صحابه تصور می کردند. در حد جابر عبد الله انصاری که وقتی می آید ادعا می کند بر اینکه نبی مکرم به من قول داده بود که وقتی غنائم یا بیت المال از بحرین رسید به من مثلا 500 دینار بدهد، خلیفه اول بدون اینکه از او بینه بخواهد و شاهد بخواهد، نه تنها 500 دینار، بلکه دو برابر او را در اختیار او قرار داد!!
نکته ای جانسوز، در مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
و نکته جانسوزتر هم این بود که ما در جلسه گذشته عرض کردیم که جناب آقای «بدرالدین عینی» وقتی می آید این قضیه را مطرح می کند می گوید «جابر بن عبدالله» صحابه پیغمبر است از صحابه پیغمبر مگر می شود کسی بیاید بینه بخواهد و اصلا بینه خواستن از صحابه پیغمبر این خلاف کتاب و سنت است!!
ببینید عزیزان دقت کنید این خیلی واقعا جانسوز است. می گوید:
«انما لم یلتمس شاهدا منه لانه عدل»
ابوبکر از جابر شاهدی نخواست. زیرا او عادل است.
نمی گوید «لانه عادل»! دوستان دقت کنید که فرق است بین «عادل» و «عدل». عادل صفت است. یعنی عادل است، ظالم نیست. ولی «عدل» است، یعنی یک پارچه عدل است! مجسمه عدل است! یعنی فراتر از عادل است. یعنی سراسر وجودش عدل محض است.
«لانه عدل بالکتاب و السنه اما الکتاب آیه کنتم خیرامة اخرجت للناس»
جابر عادل است. به دلیل کتاب و سنت. دلیل قرآنی آیه کنتم خیر امت است.
بعد می گوید:
«فمثل جابر ان لم یکن من خیر الامة فمن یکون»
اگر جابر بهترین امت نباشد چه کسی می خواهد باشد؟
ولی صدیقه طاهره «من خیر الامة» نبوده! چون از او شاهد خواستند. این واقعا آدم را می سوزاند. آتش می گیرد. یا می گوید پیغمبر فرمود:
«من کذب علی متعمدا فلیتبوا مقعده من النار»
هر کسی به من دروغ ببندد برای خودش جایگاه آتش را قطعی می بیند.
«و لا یظن ذلک لمسلم»
دروغ بستن به پیامبر، از یک مسلمان گمان نمی رود.
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج12، ص121
ببینید دوستان عزیز! می گوید حتی به یک مسلمان، انسان گمان نمی برد که به پیغمبر دروغ ببندد؛ فضلا عن صحابی چه رسد به یک صحابی! یعنی آیا صدیقه طاهره صحابی نبود مسلمان نبود!؟
ببینید اینها دردهایی است که واقعا آدم نمی داند چکار کند؟ جزء این که بگوید «اللهم الیک اشکوا بثی و حزنی» غیر از این چیز دیگری نیست.
در آن محکمه ای که صدیقه طاهره هم در همان خطبه فدکیه گفت، گفت این فدک پیش کش شما باشد. فردای قیامت خودتان را آماده کنید در محکمه عدل الهی آنجایی که داور خدای عالم هست و شاهد نبی مکرم و من مدعی. شما هم متهم.
بله بعد از اینکه شاهد خواستند که نباید می خواستند، بنده عرض کردم اگر چنانچه فدک برای همه مسلمانها هم بود همه مسلمانها اینجا جا داشت خلیفه اول بیاید از مردم اجازه بخواهد یقینا مردم اجازه می دادند.
شما ببینید در قضیه اسرای بدر، تعدادی از کفار قریش اسیر شده بودند. بعد از اینکه آیه نازل شد که یا رسول الله از اینها فدیه بگیر و یک چیزی بدهند و اسرایشان را آزاد کنند، هر کسی یک چیزی آورد من جمله اسرا، داماد پیغمبر، «ابوالعاص بن ربیع» بود.
وضع زندگی اش خراب بود. دختر نبی مکرم زینب سلام الله علیها آمد برای اینکه همسرش را از اسارت آزاد کند، چیزی هم نداشت یک گردنبندی گذاشت جلوی پیغمبر اکرم. یک گردنبند آورده همسرش را از اسارت آزاد کند.
خوب بنی امیه و دیگران پولهای کلانی می آوردند. رسول اکرم وقتی چشمش به این گردنبند افتاد گریه کرد. عرض کردند یا رسول الله چرا گریه می کنید؟ گفتند این یادگار همسرم حضرت خدیجه هست که در شب ازدواج به دخترش زینب داد.خوب همانجا نبی مکرم گفت آی مسلمانها من حق خودم را از ابوالعاص بن ربیع حلال کردم شما هم حلال کنید. همه مردم حلال کردند.
چون این پولی که می دادند بنا بود بیاید به بیت المال. دیگر بیت المال هم بین همه مسلمانها تقسیم می شود. مسلمانهایی که هم در مدینه بودند آمدند حلال کردند. دیگر پیغمبر نیامد بگوید مسلمانهای دیگری هم که در جاهای دیگر هستند، نه پیغمبر اکرم آمد حق خودش را بخشید. مسلمانان هم حق خودشان را بخشیدند. ابوالعاص بن ربیع آزاد شد.
بابا دیگر قضیه فدک مهم تر از این که نبوده!؟ بالاتر از این که نبوده!؟ اصلا حق مسلم صدیقه طاهره هم نیست گفت آقا فدک را به من بده، نه به عنوان ملک، نه به عنوان ارث، گفت من این را می خواهم آیا جا داشت دوستان عزیز که بیایند از مسلمانها اجازه بگیرند و فدک را به حضرت زهرا بدهند یا نه؟
حالا بگذریم شاهد هم خواستند. ببینید در منابع عزیزان اهل سنت و من هم تلاش می کنم هر چه که بخواهیم بگوییم منابع را اینجا جلد کتاب صفحات کتاب را هم نشان بدهم. البته دوستان می دانند این کتابها را تصویرش را فراهم کردن به حق یعنی برای من واقعا زحمت دارد.
من امروز یک موردی بود دنبالش بودم. مغرب که می خواستم بلند بشوم بروم برای نماز دیدم این مهره های کمر و گردنم خشک خشک شده. یعنی نزدیک چهار ساعت، پنج ساعت همین طور پشت کامیپوتر بودم. ولی خب همه اینها نوش جان است برای ما. چون علی شیرین هست. کار هم برای امیرالمومنین شیرین است.
یعنی واقعا من یک لحظه احساس کردم که مهره های گردن و کمرم درد می کند. گفتم الحمد الله که این گردن و این مهره های کمر ما این لیاقت را داشت که کاری برای علی بکند. و خسته بشود. خدا می داند آقای حاج علی آقا والله قسم یک دفعه دیدم کل درد از بدنم برطرف شد. یعنی خیلی برایم جالب بود.
الحمد الله خدا توفیق داده که این تصویر کتابها را جمع آوری کنیم. آقایان دارند ده ساعت بیست ساعت حرف بیخود می زنند، یک کسی سوال می کند آقا مدرک؟ می گوید آقا در تاریخ آمده! ولی ما تلاش می کنتیم به دوستانمان هم گفتیم در شبکه ولایت دوستان تلاش کنند حرفی که می زنند مدرک به مخاطبین ارائه بدهند. حرف بدون مدرک جایش شبکه ولایت نیست. الا آنکه بعضی از بزرگوران بحث های اخلاقی و غیره اینها دارند؛ خب هیچ راهی نداریم جز اینکه آنجا مدرک بدهند آن حالت اخلاقیت آن چیزش را از دست می دهد.
در هر صورت جناب آقای بلاذری متوفی 279 همان سال وفات آقای ترمذی دو تا روایت نقل می کند یکی از «مالک بن جعونه» از پدرش می گوید فاطمه زهرا به ابوبکر گفت:
«ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاه و شهد لها علی بن ابی طالب»
همانا پیغمبر فدک را به من داده. این را به من برگردان. علی هم به او شهادت داد.
فتوح البلدان، اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1403، تحقيق: رضوان محمد رضوان؛ ج1، ص44
این یک روایت. روایت دوم هم از روح جعفر بن محمد می گوید:
«ان فاطمه رضی الله عنها قالت لابی بکر»
همانا فاطمه به ابوبکر گفت.
اعطنی فدک فقد جعلها رسول الله لی
فدک را به من بده. پیغمبر آن را مخصوص من قرار داده است.
فسألها البینه
ابوبکر از حضرت زهرا بینه خواست.
فجاءت بام ایمن و رباح مولی النبی
حضرت زهرا رفت با ام ایمن و رباح غلام پیغمبر برگشت
خوب در آن روایت اول ایشان گفت که «شهد لها علی ابن ابی طالب»: حضرت علی شهادت داد که فدک برای حضرت زهراست
و گفت یک شاهد دیگر هم بیاور. رفت ام ایمن، آزاد شده پیغمبر را آورد. برگشت گفت که ای دختر پیغمبر! حتما باید یا دو مرد شهادت بدهد. یا یک مرد و دو زن شهادت بدهد. حضرت زهرا برگشت در روایت بعدی می گوید ام ایمن و رباح مولی النبی آمدند شهادت دادند. خب آنجا علی (سلام الله علیه) با ام ایمن می آید اینجا ام ایمن با رباح آمده آنجا می گوید
«لا تجوز الا شهادة رجلین او رجل وامراتین»
باید دو نفر مرد و یا یک مرد و دو زن را بیاوری
اینجا هم می گوید:
ان هذا الامر لا تجوز فیه الا شهاده رجل و امراتین
این ادعای شما محقق نخواهد شد مگر با شهادت یک مرد و دو زن
فتوح البلدان، اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1403، تحقيق: رضوان محمد رضوان؛ ج1، ص44
شما یک مرد هم آوردی، دو تا زن بیاور. یکی ام ایمن یک زن دیگر هم پیدا کن بیاور. ولی این را از جابر نخواستند. جابر گفت که پیغمبر به من وعده داد 500 دینار 1500 دینار به او دادند!!
دلیل هم آوردند مگر کسی از صحابه شاهد می خواهد!؟ اگر جابر خیر امة نباشد چه کسی می خواهد خیر امت باشد؟ ولی زهرای مرضیه نه، امیر المومنین نه، ام ایمن نه، رباح غلام پیغمبر نه، خب ببینید این مباحثی است که در کتب عزیزان اهل سنت آمده!
و همچنین قدامة بن جعفر متوفی 337 ایشان هم می گوید علی بن ابی طالب و ام ایمن مولاة النبی شهادت دادند. علی بن ابی طالب شهادت داد. شاهد دیگری خواست. ام ایمن آمد شهادت داد باز زیر بار نرفتند گفتند نه این قبول نبود حتما یا دو تا مرد باشد یا یک مرد و دو زن باشد.
گلایه ای از جناب «سرخسی»!!
باز جناب آقای «سرخسی» از فقهای به نام عزیزان حنفی مذهب هست کتاب «مبسوط سرخسی» چاپ دارالمعرفة بیروت ایشان در اینجا مفصل ج 12 ص 29 در اینجا ایشان باز مفصل مطرح می کند بعد می گوید:
انها ادعت
فاطمه زهرا ادعا کرد
أن رسول الله وهب لها فدک و اقامت رجلا وامرأة
زهرا گفت که پیغمبر این فدک را به من بخشیده یک نفر مرد و یک زن شهادت دادند
نام هم نمی برد. حالا چرا نام نمی برد این را دیگر ما نمی دانیم علتش چیست!
و اقامت رجلا وامرأة
یک مرد و یک زن هم شهادت دادند
که پیغمبر اکرم فدک را به زهرای مرضیه هبه کرد. ابوبکر برگشت گفت که یا به مرد یک مرد دیگری هم ضمیمه کن یا به زن زن دیگری را. زهرای مرضیه کسی را پیدا نکرد و این هم اوج مظلومیت حضرت زهرا است:
جعلت تقول من یرثک فقال ابوبکر اولادی
حضرت زهرا آمد ابوبکر را به چالش کشید گفت اگر تو بمیری از تو چه کسی ارث می برد؟ گفت اولاد من! فرزندان من! حضرت زهرا گفت:
أ یرثک اولادک و لا ارث انا من رسول الله
بچه های تو از تو ارث می برند ولی من از پدرم ارث نمی برم؟
ابوبکر گفت که از پیغمبر شنیدم که:
انا معشر الانبیاء لا نورث
ما جماعت پیامبران ارث نمی گذاریم
المبسوط، اسم المؤلف: شمس الدين السرخسي، دار النشر: دار المعرفة – بيروت؛ ج12، ص29
هر چه ما می گذاریم صدقه هست!
ولی ما یک گلایه ای از آقای سرخسی داریم. خب این قضیه را یا نباید می آورد چون یک کتاب فقهی است. کتاب تاریخی هم نیست. دارد فتوا صادر می کند. به عنوان یک امر مسلم و قطعی مطرح می کند.
خب اگر این را آورد چرا فرمایش حضرت زهرا را دیگر اضافه نکرد که زهرای مرضیه گفت شما که دارید می گویید انا معشر الانبیاء لا نورث؛ فاطمه زهرا گفت در قرآن که در رابطه با زکریا آمده که ارث می برد!
استدلال کردند با آیه قرآن. چرا پس این سخن حضرت زهرا را جناب آقای سرخسی این طوری آمدید قطع کردید. یا تحریف کردید؟ یا دیدید به صلاح نیست این را شما مطرح بکنید. این واقعا جای گلایه دارد از جناب آقای سرخسی این یک قضیه.
و همچنین جناب آقای «ابن حجر هیثمی» هم در کتاب «الصواعق المحرقة» ایشان هم در اینجا ایشان می آید روایتی را مطرح می کند که البته اول روایت مورد نظر ما هست که:
«ان ابابکر انتزع من فاطمه فدک»
ابابکر فدک را از فاطمه گرفت
از دست او گرفت بعد حضرت زهرا آمد:
فقالت له ان رسول الله اعطانی
فاطمه به ابوبکر گفت که پیغمبر این را به من بخشیده است.
قال هل لک بینة
ابوبکر گفت آیا تو شاهدی هم داری؟
فشهد لها علی و ام ایمن
علی و ام ایمن هم به او شهادت دادند
فقال فبرجل وامرأة تستحقيها»
با یک مرد و یک زن می خواهی مستحق فدک بشوی؟
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط؛ ج1، ص 157
بخواهی با شهادت یک مرد و یک زن شما بیایید چکار کنید این را مستحق بشوید فدک را تصرف کنید؟ این دیگر واقعا جای تأسف دارد این هم یک قضیه.
باز جناب آقای «بلاذری» در کتاب «انساب الاشراف» هم به همین شکل این قضیه را مطرح می کند در جلد 3 که می گوید:
«ام ایمن و رباح یشهدان ان رسول الله اعطانی فدک»
ام ایمن و رباح غلام پیغمبر و آزاد شده پیغمبر شهادت می دهند که پیغمبر این را به من داده
بعد ایشان در آخرش می آید می گوید درگیری بین حضرت زهرا و ابوبکر شد:
قالت و الله لا اکلمک
به خدا سوگند دیگر با تو حرف نمی زنم
ابوبکر گفت:
و الله لا اهجرك
نه من با تو قهر نمی کنم
حضرت زهرا گفت:
و الله لادعون الله علیک
به خدا سوگند ابوبکر نفرینت می کنم
ابوبکر گفت:
لادعون الله لک
من نه دعایت می کنم
أنساب الأشراف، اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ)؛ ج3، ص316
این هم عبارتی است جناب آقای بلاذری در انساب آورده است.
مجری:
عبارت سنگینی هست!
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
خیلی سنگین است. خیلی. و همچنین جناب آقای «سمهودی» از علمای بزرگوار اهل سنت در کتاب «وفاء الوفا باخبار دار المصطفی» ایشان هم که می می گوید:
«قالت فاطمه رضی الله عنها ان رسول الله نحلنیها»
زهرای مرضیه گفت که پیغمبر آن را به من بخشیده ابوبکر گفت شاهدت کیست
فشهد لها علی
علی شهادت داد
فطلب شاهدا آخر
خیلی عجیب است شاهد دیگری خواست:
فشهدت لها ام ایمن
ام ایمن هم شهادت داد
وفاء الوفا باخبار دار المصطفی؛ ج2، ص 999
بعد گفت که ای دختر پیغمبر! شهادت یک مرد قبول نیست. حتما دو تا زن باید باشد. یک زن هم برو بیاور. خب فرد دیگر هم بخواهند بیاورند حالا نمی دانیم چیست قضیه؟ بعد می گوید اجتهاد عمر بعد از اینکه دیگر حاکم شد و فتوحات انجام شد دوباره برگرداند فدک را به فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها
اینها در حقیقت عبارتهایی بود که ما توانستیم پیدا کنیم باز اگر دوستان بخواهند بگردند کتابهای اهل سنت و یا شیعه را بیش از این مصادر هست که نشان می دهد که صدیقه طاهره سلام الله علیها آمده اولا فرموده «ان رسول الله اعطانی»؛ «وهب لی»؛ «نحلیها» به من برگردان به من بده حق مسلم من است. ولی آقای خلیفه اول از صدیقه طاهره بینه خواست ما در اینجا دیدیم سه نفر آمدند شهادت دادند امیر المومنین رباح ام ایمن یعنی دو مرد یک زن.
همان چیزی که خواسته بود طبق این عبارتی که آقایان دارند می دهند دیگر ما نمی دانیم العهدة علی الروای من در خدمت شما هستم.
مجری:
ممنونم حضرت استاد. من فقط من یک نکته را عرض بکنم خدمت عزیزان اهل سنت ما، که الان شاید دارند برنامه ما را همراهی می کنید برنامه زنده حبل المتین را از شبکه جهانی ولایت را ببینید، عزیزان آنچه که ما داریم نقل می کنیم اولا از منابع بزرگان شماست از کتب اهل سنت هست.
و بعد هم جدا از آن، جایگاه ویژه ای که ما برای عزیزان اهل سنتمان قائلیم و احترام ویژه ای که داریم، هیچ نه توهینی و نه جسارتی، نه حتی ذره ای سر سوزن سعی می کنیم در ادبیات و گفتارمان مشکلی باشد.
حالا استاد سر جای خودش. ما هم تلاشمان بر این هست اما اینها حقایق تاریخی است واقعیات تاریخی است که در منابع شما آمده در منابع عزیزان اهل سنت آمده و ما وظیفه داریم و تکلیف داریم که اینها را بیان کنیم دیگر قضاوت را می گذاریم بر عهده شما دوستان بیننده.
بخشی از پیامک های بینندگان برنامه!
حالا من باز سوالات دیگر هم دارم که از حضرت استاد می خواهم بپرسم. ولی دلم نمی آید از این همه لطف و عنایت و مرحمتی که شما داشتید به برنامه زنده ما من چند تا از پیامک های شما را بخوانم و ان شاء الله باز در محضر استاد خواهیم بود.
البته آن پیامک هایی که مربوط به حقیر می شود آنها را من فاکتور می گیرم. فقط یک اشاره ای به مطالب دیگر خواهم داشت که همین جا هم ممنون و سپاسگذارم از همه عزیزان خودم که لطف می کنند حالا نسبت به حقیر لطف دارند.
گفتند سلام عرض می کنم محضر استاد بزرگوار. امیدوارم که در سنگر دانشگاه ولایت همیشه ابوذر وار مدافع ولایت باشید. آقای شیخی عزیز از زابل لطف کردند.
احمد آقای حسنیی عزیز از ماهشهر هم یک لطف و مرحمتی نسبت به شبکه داشتند و همچنین التماس دعا داشتند. گفتند که حالا دیگر من همان عبارت خودشان را می خوانم گفتند: فدایتان بشوم خیلی ماه هستید. صد میلیون بار لبیک یا علی. تا نفس داریم یا علی. 9112940 چهار شماره آخرشان هست.
گفتند افتخارم این هست که شیعه مولا علی هستم. به کوری چشم دشمنان، یا علی مدد! نازنین زهرا به همراه خانواده. ماشاء الله.
ان شاء الله که همیشه زیر سایه اهل بیت باشید. و در پناه مولایمان امیر مومنان علی (علیه السلام) به شما نازنین زهرا که افتخار حضرت زهرا ان شاء الله باشید.
گفتند که شعر برایمان فرستادند خانم آذر آرمند حالا اگر اشتباه نگفته باشم از کرمانشاه گفتند:
علی گویان همه نیکو سرشتند / همه قبل از قیامت در بهشتند
به وقت خلقت هم خیل ملائک/ به قلبم یا علی را می نوشتند
به به چقدر خوب! که قلب ما روح ما جان ما نام مولا امیر مومنان علی (علیه السلام) بر روی آن حک شده باشد.
گفتند عشق فقط یک کلام / علی علیه السلام آقای شریف زاده از سربندر پیامک فرستادند.
عزیز دیگری که حالا خودشان را معرفی نکردند برای ما شعر فرستادند. گفتند سلام گرم به عزیزانم در شبکه مطهره ولایت. شاید باورش سخت باشد اما به خدا قسم روز را به امید رسیدن به ساعت نه شب و شنیدن کلام گرم و آموزنده شما سپری می کنم. و وقتی ساعت از نه می گذرد و برنامه شروع نمی شود، تمام وجودم را غم می گیرد. خدا خیرتان بدهد.
آقای محمود آقای عزیز از بوشهر این پیامک سراسر مهر و محبت را فرستاند که حالا ما چند دقیقه هم برنامه مان با تاخیر شروع شد نشان می دهد این همه عاشقید.
البته اینها همه یک پیام دارد. درست که حالا ما شبکه ولایتیم. حالا بعضی از عزیزان لطف دارند نسبت به حقیر. نسبت به حضرت استاد. به شبکه. اما همه نشأت از یک چیز می گیرد و آن ولایت و محبت مولا امیر مومنان علی (علیه السلام) که ما اگر این همه لطف و محبت دارید جیره خوار این راه و این مسیر هستیم.
آقای منوچهری از بندرعباس از شما هم ممنونم و سپاسگذار هستم یک سوال مطرح کردید که ان شاء الله به موقع خودش سوال شما را طرح خواهم کرد.
یک عزیزی گفتند آقای ابراهیمی از گلستان وقتی شما اشعار مولا امیر المومنین را می خوانید به خدا عشقم به امیرالمومنین چند برابر می شود. و سلام مخصوص هم خدمت شما دادند حضرت استاد. و گفتند که این چهره خوش و خندان شما را وقتی می بینند خلاصه لذت می بریم. ما هم لذت می بریم باور کنید در محضر استاد که می نشنیم اصلا انرژی مضاعف هم می گیریم. آقای ابراهیمی از گلستان از شما ممنون هستم.
و یک پیامک دیگر هم بخوانم ان شاء الله ادمه مباحثمان را داشته باشیم. آقای شهرام شکری از تهران یک بیت برایمان از عشق و ارادت و محبتشان به مولا امیر مومنان علی علیه السلام فرستادند
به طاق عرش برین این چنین نوشته شده / که جبرئیل امین هم دخیل کوی علی است
همه زمین و آسمانیان دخیل کوی مولا امیر مومنان علی علیه السلام هستند و خوشا بحال شما که ریزه خوار مولا علی هستید. و دلتان سرشار از عشق ارادت و محبت به مولا امیرالمومنین است باز هم منتظر هستم پیامک بفرستید ان شاء الله در طول برنامه پیامک های شما را باز هم می خوانم.
استاد! اگر اجازه بدهید ادامه مباحث را در محضر شما داشته باشیم. شما فرمودید که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بینه آوردند. شاهد آوردند. حضرت امیرالمومنین را آوردند. ام ایمن رباح را آوردند. و اینها شهادت دادند. اما خلیفه باز نپذیرفت.
رد شدن شهادت امام مجتبی و امام حسین در قضیه فدک!
اما من داشتم یک نگاهی می کردم جستجو می کردم که واقعا علاوه بر اینها کسی دیگری هم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آوردند برای بینه و شهادت؛ دیدم که ظاهرا حسنین، وجود مقدس امام حسن و امام حسین را آوردند شهادت دادند. اما باز هم خلیفه نپذیرفتند. استاد بیشتر توضیح بدهید.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
بله یکی از واقعا جانسوزترین حوادث قضیه فدک همین شهادت حضرت امیر هست که رد می شود. و همچنین شهادت حضرت سید الشهدا (سلام الله علیه) هست. البته این را من اجازه بدهید از کتاب «مواقف» آقای «عضد الدین ایجی» که از متکلمین بنام عزیزان اهل سنت هست و الحق و الانصاف در مباحث کلامی هم ید طولایی دارد.
کتاب «المواقف فی علم الکلام» تالیف «عضد الدین قاضی عبدالرحمن ایجی» ببینید تعبیرش این هست:
«فان قیل ادعت انه نحلها و شهد علی و الحسن و الحسین و ام کلثوم»
حضرت فاطمه زهرا ادعا کرد پیغمبر فدک را به او بخشیده و علی و حسن و حسین و ام کلثوم هم شهادت دادند.
علی شهادت می دهد امام حسن شهادت می دهد امام حسین شهادت می دهد ام کلثوم هم شهادت می دهد، ولی ابوبکر شهادت اینها را رد کرد! چرا
قلنا ما
در جواب می گوییم
عجیب هست یک نحریر و قهرمان کلامی می خواهد اظهار نظر کند می گوید:
اما الحسن و الحسین فللفرعیة
امام حسن و امام حسین چون بچه های فاطمه زهرا بودند
خیلی عجیب است! خب مگر کسی بیاید نسبت به یک موضوعی درباره یک حق مسلم پدرش یا مادرش شهادت بدهد، قرآن گفته شهادت فرزند را نپذیرید؟ پیغمبر فرموده شهادت فرزند را نپذیرید؟
شما در محکمه هایتان جنای آقای عضد الدین ایجی! اگر در یک موردی فرزندی شهادت بده؛ بله یک قضایایی هست در رابطه با قصاص و غیره و اینها که اگر پدری فرزندی را کشته باشد به خاطر آن احترام ابوت وبنوت قصاص نخواهد شد. یک سری مسائلی هست.
ولی اینکه بیایند شهادت بدهند شهادتش رد بشود، آن هم «فللفرعیة» چون حسن و حسین بچه های حضرت زهرا بودند؛ یا نه، حسن و حسین هم صاحب سهم بودند، خب حضرت زهرا که زنده هست. مادامی که حضرت زهرا زنده هست، که به حسن و حسین نمی رسد. مگر اینکه ایشان بگوید بله بعد از شهادت حضرت زهرا چون به حسن و حسین می رسید به خاطر این!
اما علی؛ خوب علی هم شوهرش هست. خب بناست رد بشود باید شوهر هم رد بشود. خب چه فرقی دارد اما علی و ام کلثوم چرا؟
فلقصورهما عن نصاب البینة
اما اینکه ام کلثوم شهادتش رد شد و علی شهادتش رد شد البته ایشان معین نکرده که آیا ام کلثوم دختر حضرت زهرا بود؟ یا نه؛ مراد از ام کلثوم یک ام کلثوم دیگری است. ظاهر قضیه این است که فرد دیگری است. چون اگر فرزند حضرت زهرا بود فللفرعیة او را هم می گرفت خیلی عجیب است خیلی عجیب است بعد می گوید:
و لعله لم یر الحکم بشاهد و یمین
احتمالا اینجا ابوبکر، حکم یک شاهد و قسم را صلاح ندانست که اجرا بکند.
كتاب المواقف، اسم المؤلف: عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الإيجي، دار النشر: دار الجيل - لبنان - بيروت - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن عميرة؛ ج3، ص598
خیلی جالب است خیلی جالب است!! آقایان اهل سنت البته شیعه هم همین قضیه را دارد این قضیه قطعی است. اگر یک نفر ادعا کند و بعد یک شاهد بیاورد و شاهد دیگر نداشته باشد، صاحب حق می تواند بجای شاهد، قسم بخورد.
حالا اگر لازم بشود من این را از نظر مبانی اهل سنتش هم من مفصل همان جایی هم که از آقای سرخسی آوردم، ایشان آنجا هم آن صفحه مفصل این را بحث کرده. ایشان و همچنین آقای «ابن قدامه مقدسی» در «مغنی» بحث کرده. «نووی» در «مجموع» این را بحث کرده. بزرگانشان بحث کردند. که آیا می شود بشاهد و یمین حکم کرد یا نه نمی شود؟
ایشان می گوید خوب فرض حضرت زهرا (سلام الله علیها) یک شاهد آورد. البته یک شاهد و نیم به قول آقایان. برای آن نیم شاهد هم حضرت زهرا قسم بخورد دیگر از این بهتر حضرت زهرا قسم می داد مسئله تمام می شد. چرا آقای ابوبکر حاضر نشد قسم بخورد؟ حقش ثابت بشود. آقای ایجی می گوید نه، ابوبکر نظرش این بود که با یک شاهد و با یک قسم نمی شود مسئله ای را مطرح کرد!!! چرا؟
لانه مذهب کثیر من العلماء
زیرا اینکه نشود به یک شاهد و قسم حکم صادر کرد، نظر بسیاری از بزرگان و علماء است.
که این هم به نظر من دروغ محض است!! این طوری نیست. بلکه خیلی از اعاظم و بزرگان اهل سنت فتوا داده اند بر صحت شاهد واحد بر یمین. این هم که ببینید دوستان عزیز آن جا رد می شود بعد از به قول ششصد ، هفتصد سال قاضی عضد الدین می آید توجیه می کند ولی چه توجیه ناچسبی! من در خدمت شما هستم.
مجری:
خیلی متشکرم حضرت استاد. ما خدمت دوستان بیننده هم عرض بکنم که این فرصتمان تقریبا حالا هست که من یک سوال دیگر هم مطرح بکنم. اما سوالات شما را ما دریافت می کنیم. یعنی علاوه بر اینکه در مدتی که ما در اختیار شما قرار می دهیم به صورت تلفنی که می توانید تماس بگیرید، به صورت پیامکی هم می توانید سوالات خودتان را بیان بفرمایید.
آیا رد شدن شهادت امیرالمؤمنین؛ مخالف آیه تطهیر نیست!؟
اما استاد! نکته اینجاست که هر کدام از این سوالاتی که به ذهن می رسد و مطرح می کنم به یک شکلی دل آدم را می گیرد و غصه تمام وجود آدم را فرا می گیرد. و اما سوال اینجاست که آیا قبول نکردن شهادت حضرت امیر؛ آخر امیرالمومنین است، علی است. به هر صورت خلیفه چهارم است. نمی دانم این مخالف با آیه تطهیر نیست!؟
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
والله نمی دانم. البته آیه تطهیر که این آقایان معنا می کنند. «یرید» را به عنوان اراده تشریعی معنا می کنند! «رجس» هم حتما به عنوان جارو کردن خانه و اینها می خواهند معنا کنند!!!
و اینکه اصلا علی (علیه السلام) هم معلوم نیست اولا وارد آیه تطهیر باشد! و وارد هم باشد، اینها اصل این است که زنان پیغمبر بودند و علی علیه السلام را پیغمبر خواسته زورچپانی کند! و به زور علی ابن ابی طالب و دخترش و حسن و حسین را هم به تبع همسرانش وارد کند!!
نمی دانم والله چه هست؟ خدای عالم در این سوره احزاب یعنی خیلی واضح سخن گفته حالا من نمی دانم این بی عقل های شبکه های وهابی نمی خواهند بفهمند من کاری ندارم!
قرآن آمده هفده ، هیجده تا ضمیر جمع مونث آورده يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ ، ِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ ، وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُن همه آن «کن» است و در آیه 33 می آید یک دفعه از ضمیر مونث به ضمیر مذکر جمع خطاب می کند:
(إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ)
خوب می خواهد خدای عالم بفهماند خطاب این آیه غیر از اینهاست. این اهل بیت متفاوت با آنهاست.
اگر واقعا اینجا مراد همسران پیغمبر بود، «انما یرید الله لیذهب عنکن» آن هم می گفت «اهل البیوت» نه «اهل البیت»! چون «قرن فی بیوتکن» و همچنین بعد از آن هم، دوباره باز بیوت آمده. باید اینجا کلمه «بیوت» می آمد نه کلمه «بیت» می آمد. این خیلی دیگر واضح و روشن است.
خدای عالم خیلی روشن سخن گفته. ولی افرادی که لجوج هستند، افرادی که واقعا عناد با اهل بیت دارند اینها به هیج وجهی دلشان هم به زنان پیغمبر نسوخته به هیچ وجه من الوجوه اصلا و ابدا. مشکل جای دیگر است. اینها دنبال این هستند که آن عناد و لجاجت خودشان را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت نشان بدهند.
خب عزیزان ببینید این دیگر کتاب «صحیح مسلم» هست. ببینید صحیح مسلم دیگر از این واضح تر این هم حدیث شماره 2424 خیلی روشن روایت هم از عایشه هست. پیغمبر اکرم صبحگاهی آمد و یک عبایی از موی سیاه بود امام حسن آمد او را داخل این عبا کرد امام حسین آمد داخل کرد. فاطمه آمد علی آمد. خوب بعد فرمود «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»
خب دیگر از این واضح تر؟ از این روشن تر؟ آیا پیغمبر اکرم نمی توانست بگوید به خانمهایش آقا شما هم بردارید بیایید اینجا؟ خانمهای ایشان مگر ام المومنین نیستند؟ اضافه بر اینکه ام المومنین هستند، فقط یک امیرالمومنین می ماند آن هم که ام المومنین است دیگر مشکلی نیست که مادر امیرالمومنین است. حضرت امام حسن و امام حسین فرزند پیغمبر آن که دیگر اضافه از ام المومنین محرم است.
خب حالا شما بفرمایید چرا هیچ کدام از زنان را صدا نکرد بیایند؟ آیا خود نبی مکرم که این پنج نفر را می آورد در داخل این عبا این خودش پیام ندارد. این خودش نشان نمی دهد که اینهایی که داخل عبا هستند شامل آیه تطهیر می شوند!؟
تعبیری زیبا، از یکی از علمای اهل سنت!
من چند بار گفتم در یکی از این همایش های مذاهبی که در «زاهدان» داشتیم یکی از علمای بزرگوار اهل سنت یک جمله خیلی قشنگی گفت. خیلی زیبا. گفت:
«آقا ما دنبال این هستیم به هر قیمتی باشد همسران پیغمبر را داخل آیه تطهیر کنیم. ولی من از دوستان خودمان یک سوال می کنم. عایشه ام المومنین در خلوت و جلوت در هر مناسبتی آنچه که مربوط به فضائل خودش و خانواده خودش بوده مطرح کرده و فروگذاری نکرده ولی در یک روایت ضعیف و جعلی هم هم ما نداریم که عایشه ادعا کرده باشد من مشمول آیه تطهیر هستم! گفت دوستان پیدا کردید نشان بدهید به ما من که پیدا نکردم.»
تعبیری بسیار وقیح و زشت، از یک وهابی کثیف!
بابا آقای... آخر اسم اینها را آدم می برد در شبکه، من معتقدم که واقعا آدم یعنی هم حال آدم خراب می شود هم اینکه مخاطبین ما هم متنفرند از اسامی اینها. می گوید:
«بله پیغمبر اکرم اینها را گرفت زیر عبا، با زنانش که یک عمر زیر لحاف بوده»
آی تف به غیرتت! تف به شرفت! این چه حرفی است که می زنی؟ می گوید:
«اگر اینها را یک ساعت زیر عبا داشت، با زنانش یک عمر زیر لحاف بودند»
من نمی دانم ادب این است !!؟ ما اگر بیاییم بگوییم «کمثل الحمار» به جناب الاغ توهین است! «کمثل الکلب» بگوییم به سگ توهین کردیم. خب این ادب این آقایان هست!!
شهادت بزرگان اهل سنت؛ بر داخل نبودن زنان پیغمبر، در آیه تطهیر!
ببینید من عرض کردم مشکل اینها مشکل نفاق و عداوت با اهل بیت است. بحث زنان پیغمبر نیست. دهها روایت ما داریم بر اینکه زنان پیغمبر داخل نبودند.
1- شهادت «ناصرالدین البانی»:
حالا من این را اشاره می کنم یا شما ببینید در کتاب «صحیح سنن ترمذی» آقای ناصرالدین البانی ببینید می گوید وقتی این آیه بر پیغمبر نازل شد، در خانه پیامبر، ام سلمه هم بوده. بعد از نزول آیه ببینید حضرت زهرا حسن و حسین و علی را خواست:
«فجلله بکساء»
یعنی عبا را به سر اینها کشید
تو خانه ام سلمه هست. چرا نگفت ام سلمه تو هم بیا جلو؟ چرا نگفت؟ وقتی که این آیه را خواند ام سلمه می گوید گفتم:
و انا معهم یا رسول الله؟
من هم با اینها هستم ؟
من هم جزء اهل بیتم من هم مشمول این آیه هستم؟ حضرت فرمود:
انت علی مکانک
تو سر جایت بایست جلو نیا
صحيح وضعيف سنن الترمذي؛ المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420هـ)، مصدرالكتاب: برنامج منظومة التحقيقات الحديثية - المجاني - من إنتاج مركز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسكندرية؛ ج7، ص 205
از این واضح تر؟ از این روشن تر؟ آقا می رود نمی دانم آیه مربوط به حضرت ابراهیم و موسی اصلا ارتباطی ندارد این آیه نزدیک هفتاد و دو تا روایت در کتب اهل سنت که این آیه تطهیر فقط برای این پنج نفر است.
شما اسم ابوبکر در آیه غار نیامده می گویید آقا چون روایت داریم این آیه در حق ابوبکر است! در آیه افک اسم عایشه نیامده می گویید آقا روایت داریم.
اگر آنجا دو تا روایت دارید، اینجا هفتاد تا روایت هست که این آیه در حق این پنج نفر نازل شده است! آخر چرا شما زورتان می آید بپذیرید؟ روی چه اصلی این چه عنادی است؟ چه لجاجتی است؟
بابا بگو اینها همان طوری که نسبت به خلیفه دوم ادعا می کنید از پیغمبر هم بالاتر بوده پیغمبر فرمود اگر بعد از من پیغمبری بود آقای عمربن الخطاب بوده!! نزدیک 23 یا 24 مورد بین پیغمبر و خلیفه دوم اختلاف افتاد، جبرئیل آمد عمر را تایید کرد و پیغمبر را تکذیب کرد!! کتاب هم آقایان نوشتند «موافقات عمر بن الخطاب» شما بیایید موافقات امهات المومنین بنویسید ما که کاری نداریم هر کاری می خواهید بکنید بکنید!!
ولی ببینید این آیه با 70 روایت می گوید من در حق این پنج نفر هستم. و از این طرف هم این دیگر واضح و روشن است. آقای البانی شما هم، که دیگر از او یک بتی ساختید. ایشان هم می گوید روایت صحیح است. از این واضح تر؟ از این روشن تر؟ دیگر دنبال چه می گردید شما؟
2- شهادت «صحیح مسلم»:
شما ببینید در خود «صحیح مسلم» دیگر با تمام صراحت آنجا از آقای «زید بن ارقم» سوال می کنند از صحابی پیغمبر، عزیزان دقت کنند این کتاب صحیح مسلم این هم برای دارالطیبة سوال می کنند از زید بن ارقم ببینید:
«فقلنا مَن اهل بیته»
آقای زید بن ارقم اهل بیته چه کسانی هستند؟ زنان پیغمبر هم جزء اهل بیت پیغمبر هستند؟ قال لا
صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي؛ ج4، ص 1874، ح 2408
بابا اینکه دیگر صحیح مسلم است. این هم که زید بن ارقم است. نه آقا مسلم که معصوم نبوده. آقا زید بن ارقم که صحابی است آن هم معصوم نبوده. اشتباه کرده! درست است، فقط شما اشتباه نکردید! غیر از شما همه اشتباه کردند عزیزان شما فقط خوب قضاوت کنید.
ببینید بحث، بحث زنان پیغمبر نیست. بحث امهات المومنات نیست. اینها عناد با اهل بیت دارند. عداوت با اهل بیت دارند. عداوت با امیرالمومنین دارند. بابا این دیگر صحیح مسلم است می گوید زنان پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر نیستند. یا مشمول آیه تطهیر نیستند.
دیگر از این واضح تر؟ شما بیا ده جا حضرت ابراهیم و موسی و عیسی اینها را سر هم بکن شما یا بیا بگو آقا این زید ابن ارقم اشتباه کرده! اگر واقعا اشتباه کرد زید بن ارقم دهها و صدهها روایت دارد همه آنها راباید بریزید دور. مسلم قابل اعتماد نیست خوب از کجا معلوم روایت های دیگرش مورد اعتماد باشد؟ چون حکم الامثال فیما یجوز فیما لا یجوز واحد! شما اگر آمدی یک روایت مسلم را زیر سوال بردید، دیگر سنگی روی سنگ بند نمی شود. هر روایتی هم شما بخوانید ما می گوییم آقا ایشان که معصوم که نبوده از کجا معلوم اشتباه نکرده باشد!؟
اضافه بر آن، شما می گویید آقا بعد از قرآن اصح الکتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. حالا یک دفعه شما بیایید بگویید آقا مثلا صحیح مسلم هم مثلا سنن ابن ماجه روایات صحیح دارد. ضعیف دارد. به یک دلیلی! یا شما آمدید زید بن ارقم را زیر سوال بردید! از کجا معلوم ابوهریره شما صادق تر باشد؟ از کجا معلوم آن یکی راویان ابن عباس شما صادق باشد؟
مگر بناست معصوم نباشد؟ خوب دیگر تمام روایات شما زیر سوال می رود. این دیگر نمی دانم بعضی از اینها وقتی می آیند می خواهند صحبت بکنند حالا چه میل می فرمایند قبل از صحبتشان این طور تعابیر نادرست و زشت بکار می برند نمی دانم.
شما ببینید دوستان عزیز من حالا نمی خواستم خیلی زیاد وارد این گود بشوم. ولی اینها من دیدم همین دو، سه شب قبل با یک عزیزی از ظاهرا یزد بود آمده بود مناظره ولی من به همه دوستان که می خواهند با این شیاطین وهابی ها و خوارج مناظره کنند به قرآن تنها مناظره نکنند. این دستور امیرالمومنین است. هر کس بخواهد با اینها فقط با قرآن مناظره کند این خلاف دستور امیر المومنین است. قرآن با سنت تکمیل می شود. چون مناظره با قرآن به تنهایی، منهای سنت قرآن نیست. قرآن قرآن هست با تبیین پیغمبر:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم)
ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
نمی گوید «لتقرأه علی الناس» برای مردم قرائت کنی. «لتتلوها علی الناس» تلاوت کنی. لتبین للناس. یا می فرماید:
(وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)
هر چه که پیامبر بیاورد بگیرید و از آن چه که نهی کند، اجتناب کنید.
سوره حشر(59): آیه 7
قرآن با این دو تا آیه قابل تفسیر است.
(وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول)
قرآن منهای سنت قرآن نیست. یک چیز دیگری است. امیر المومنین به ابن عباس گفت: می خواهی بروی با خوارج مناظره کنی به قرآن مناظره نکن! چون قرآن ذو وجوه هست. هر چه شما بیاورید، اینها می گویند بله شاید خدای عالم همچنین اراده کرده باشد! شاید اینچنین اراده کرده باشد! ولی سنت نه، خیلی واضح و روشن است. نمی توانند دیگر نسبت به سنت سنت را همه می فهمند به روشنی مردم متوجه می شوند چیست قضیه!
لذا با این شیاطین شبکه ها؛ من به دوستان توصیه می کنم می خواهند مناظره کنند آنهایی که واقعا اهلیت مناظره دارندف مناظره کنند. هم به قرآن استناد کنند هم به سنت. قرآن منهای سنت فایده ندارد. سنت بدون قرآن هم فایده ندارد.
3- شهادت «ابن عساکر»:
این کتاب «الاربعین فی مناقب امهات المومنین» آقای ابن عساکر هست. خیلی واضح و روشن که در حدیث 36 از چه کسی؟ از ام سلمه. خیلی روشن و واضح است می گوید این آیه «انما یرید الله» در خانه من نازل شد. نه آیه های قبلی. ببینید می گوید این آیه در خانه من نازل شد و گفتم:
«یا رسول الله الست من اهل البیت»
آیا من جزء اهل بیت نیستم ؟
«قال انک علی خیر انک من ازواج رسول الله»
تو از اهل بیت پیغمبر نیستی تو از همسران پیغمبری.
یعنی آدم خوبی هم هستی. پس ما یک چیزی داریم به نام ازواج همسران پیغمبر. یک چیزی هم داریم به نام اهل بیت پیغمبر. خیلی واضح و روشن. می گوید: شما آدم خوبی هستی خانم ام سلمه. ولی از ازواج پیغمبر هستی. نه از اهل بیت پیغمبر! ببینید پیغمبر اکرم می گوید ام سلمه اهل بیت رسول الله علی ، فاطمه و حسن هست بعد آقای ابن عساکر هم می گوید:
هذا حدیث صحیح
بعد در آنجا می گوید:
و الآیه نزلت خاصة فی هولاء المذکروین
آیه فقط در حق این پنج بزرگوار نازل شده و بس.
الأربعين في مناقب أمهات المؤمنين رحمة الله عليهن أجمعين، اسم المؤلف: أبو منصور عبد الرحمن بن محمد بن هبة الله بن عساكر، دار النشر: دار الفكر - دمشق - 1406، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد مطيع الحافظ ، غزوة بدير؛ ج1، ص 105
4- شهادت «ابونعیم اصبهانی»:
آقای ابو نعیم اصفهانی هست در کتاب «معرفة الصحابه» متوفی 430 عزیزان دقت کنند اینجا باز هم روایت از چه کسی است. عزیزان دقت کنند. ام سلمه روایت کرده این آیه در خانه او نازل شده و می گوید من دم در نشسته بودم وقتی این آیه نازل شد گفتم:
«یا رسول الله الست من اهل البیت»
آیا من جزء اهل بیت نیستم
فرمود تو آدم خوبی هستی:
«انک من ازواج النبی»
تو از همسران پیغمبری
معرفة الصحابه، ج6، ص 3222
بابا رسول اکرم به چه بیانی بگوید از کله شما پایین نمی رود. از این قلب مملو از عدوات شما نسبت به امیرالمومنین پایین نمی رود. خب دیگر این دیگر واضح و روشن است.
5- شهادت دیگری از «ابن عساکر»:
باز «ابن عساکر» در «تاریخ مدینه دمشق» ج 14 ایشان در اینجا هم باز همین عبارت را از ام سلمه نقل می کند که پیغمبر فرمود تو آدم خوبی هستی
«انک من ازواج النبی»
تو از همسران پیغمبری
«و ما قال انک من اهل البیت»
پیغمبر نگفت تو از اهل بیتی
تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج14، ص145
گفته تو از همسران پیغمبری پس معلوم می شود اهل بیتی که در آیه تطهیر هست ارتباطی به همسران پیغمبر ندارد.
6- شهادت «سیوطی»:
باز جناب آقای سیوطی عزیزان باز دقت کنند با تحقیق دکتر عبدالله الترکی، ایشان نقل می کند و هیچ پاورقی هم آقای دکتر ترکی هم نمی زند که روایت جعلی است نادرست است چیست عزیزان دقت کنند می گوید در بیت اینها بودند می گوید من گفتم:
«یا رسول الله الست من اهل البیت»
ای رسول خدا آیا من جزء اهل بیت نیستم؟
فرمود تو آدم خوبی هستی!
«انک من ازواج النبی»
تو از همسران پیغمبری
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار النشر: دار الفكر- بيروت – 1993؛ ج6، ص604
7- شهادت «آلوسی»:
آقای «آلوسی سلفی» متوفی 1270 در کتاب روح المعانی ج 22 ببینید تعبیرش چیست. می گوید جماعتی از «عمر بن ابی سلمه» ربیبه پیغمبر، نقل کرده که ام سلمه گفت:
«أ انا منهم یا نبی الله»
آیا من هم جزء اهل بیت هستم
حضرت فرمود
«انت علی مکانک و انک علی خیر»
تو سر جایت بایست جلو نیا. تو بر خیر هستی.
بعد می گوید اخباری که دلالت می کند علی فاطمه و فرزندانش تحت کساء بودند و همچنین پیغمبر اکرم برگشت گفت اینها اهل بیت من هستند و دعا کرد و نگذاشت ام سلمه وارد بشود، قابل شمارش نیست!
بعد می گوید:
«و هی مخصصة لعموم اهل البیت بای معنی کان بیت فالمراد بهم من شملهم الكساء ولا يدخل فيهم أزواجه»
بیت به هر معنا باشد این روایت مخصص همه اینهاست. و همه اهل بیت را شامل نمی شود و فقط مشمول کسانی می شود که داخل کساء بودند. و همسران پیامبر داخل کساء نبودند.
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت؛ ج22، ص 14
از این واضح تر؟ از این روشن تر؟ آخر پیغمبر اکرم به چه زبانی بیاید بگوید بر اینکه اینها از اهل بیت من نیستند!؟
8- شهادت «طحاوی»:
آقای طحاوی ایشان حرف زیادی دارد. من فقط یک تکه اش را نقل می کنم. دیگر طحاوی از شخصیت های برجسته اهل سنت است. کتاب ایشان شرح مشکل الآثار هم از کتابهای درسی هست که در ج 2 ص 235 شروع می شود تا ص 247 و 248.
من فقط یک قسمتش را می خوانم که در این جا می گوید این آیه نازل شد پیغمبر اکرم علی، زهرا ، حسن و حسین را خواست گفت خدایا اینها اهل من هستند می گوید رجالش هم سندش هم صحیح است.
باز در حدیث از ام سلمه نقل می کند بر اینکه وقتی که این آیه نازل شد پیغمبر اکرم می گوید:
«نزلت هذه الآیه فی رسول الله و علی و فاطة و حسن و حسین»
این آیه در حق پیغمبر ، علی ، فاطمه و حسن و حسین نازل شده است.
در اینجا ام سلمه می گوید این آیه در خانه من نازل شد و من رفتم جلو گفتم:
«یا رسول الله الست من اهل البیت قال انک من ازواج النبی و ما قال انک من اهل البیت»
ای رسول خدا! آیا من از اهل بیت هستم؟ فرمود: تو از همسران پیغمبری. پیغمبر نگفت که تو از اهل بیت هستی!
شرح مشكل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت - 1408هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: شعيب الأرنؤوط؛ ج2، ص 239، ح 239
بابا این جمله ام سلمه هست ام سلمه می گوید پیغمبر نگفت تو از اهل بیتی!
9- شهادت «ابویعلی»:
نکته جالب تر از همه اینها دوستان این را هم بگویم بعد برویم ان شاء الله صدای شما عزیزان را بشنویم؛ مسند ابو یعلی است.
من گمانم اگر کسی یک جو فکر داشته باشد، این روایت دیگر کاملا جوابش را داده. مسند ابو یعلی عزیزان دقت کنند ج 12 با تحقیق حسین سلیم احمد، ص 456 ببینید از ام سلمه می گوید: پیغمبر اکرم به زهرای مرضیه گفت: برو همسرت و دو فرزندت را بیاور. رفت آورد. و آن عبا را بر سر آنها کشید. بعد دستش را بر سر آنها گذاشت گفت: خدایا اینها آل محمد هستند صلوات و برکاتت را بر محمد و آل محمد بفرست.
ام سلمه می گوید که دیدم این آیه و این دعای پیغمبر به قول معروف می گوید دهانم آب افتاد خیلی جایگاه رفیعی است رفتم این عبا را کشیدم من هم وارد بشوم:
«فرفعت الکساء لأدخل فیه»
رفتم عبا را برداشتم من هم بیایم کنار زهرا و حسن بنشینم
«فجذبه من یدیی»
پیغمبر عبا را از دست من گرفت کشید
گفت:
«انک علی خیر»
تو آدم خوبی هستی
مسند أبي يعلى، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن المثنى أبو يعلى الموصلي التميمي، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد؛ ج12، ص456، ح 7026
پیغمبر می گوید: برو کنار. بابا پیغمبر اکرم ام سلمه می خواهد برود زیر عبا از دستش می کشد. این آقایان می گویند نه ما عبا را از دست پیغمبر می گیریم می کشیم، به زور هم که شده هم ام سلمه هم دیگر زنان پیغمبر را به زور زیر عبا می کنیم!!
ببینید خیلی واضح و روشن است خیلی واضح پیغمبر اکرم عبا را از دست ام سلمه می گیرد و می گوید تو نمی توانی بیایی زیر عبا.
10- شهادت «احمد بن حنبل»:
مسند آقای «احمد بن حنبل» است عزیزان اینجا را هم دقت کنند. ج 44 با تحقیق شعیب الارنؤوط، در اینجا هم دارد که ام سلمه گفت:
«فَرَفَعْتُ الكِسَاءَ لأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَجَذَبَهُ من يدي وقال انك على خَيْرٍ»
پارچه را کنار زدم تا با آنها داخل شوم. پیغمبر پارچه را از دست من کشید و گفت تو بر خیر هستی.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ ج6، ص323، ح 26789
دیدم بابا این آیه و این دعای پیغمبر خیلی مهم است من هم بروم زیر عبا و شامل دعای پیغمبر بشوم. پیغمبر عبا را از دست من گرفت کشید من را بیرون کرد گفت: تو آدم خوبی هستی برو کنار. آقای شعیب الارنؤوط می گوید:
حدیث صحیح
این حدیث صحیح است
در سندش حرفی دارند کاری با آن ندریم در رابطه با «ابن جذعان»؛ شهر بن حوشب حرفی دارد می گوید حدیث صحیح این حدیث صحیح است.
11- شهادت دیگری از «سیوطی»:
و همچنین جناب آقای سیوطی در کتاب «الدرالمنثور» با تحقیق دکتر ترکی این هم باز می گوید:
«قالت ام سلمه فرفعت الکساء لأدخل معهم فجذبه من یدی قال انک علی خیر»
ام سلمه می گوید: عبا را بالا بردم و خواستم داخل بشوم پیغمبر عبا را از دست من گرفت و گفت برو بیرون نیا. تو بر خیر هستی.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، دار النشر: دار الفكر- بيروت – 1993؛ ج6، ص604
12- شهادت دیگری از «طحاوی»:
و همچنین آقای امام طحاوی ایشان هم باز در «شرح مشکل الاثار» با تحقیق شعیت الارنؤوط در ج 2 عزیزان دقت کنند در ص 242 ام سلمه می گوید:
«فرفعت الکساء لأدخل معهم»
خواستم من عبا را بگیرم بروم زیر عبا
شرح مشكل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت - 1408هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: شعيب الأرنؤوط؛ ج2، ص 242
ولی پیغمبر از دست من گرفت آخر دیگر پیغمبر به چه زبانی حرف بزند به چه زبانی
13- شهادت «صالحی شامی»:
آقای «صالحی شامی» هم از قافله عقب نمانده و در کتاب «سبل الهدی و الرشاد» ج 11 ایشان هم همین جا می آید می گوید:
«فرفعت الکساء لأدخل معهم فجذبه من یدیی»
عبا را گرفتم که بروم زیر عبا پیغمبر عبا را از دست من گرفت
سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، اسم المؤلف: محمد بن يوسف الصالحي الشامي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1414هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض؛ ج11، ص13
و در روایت بعدی فرمود که تو از ازواج پیغمبری. از اهل بیت پیغمبر نیستی. البته بنی امیه از قافله عقب نماندند بعضی این همه روایاتی که ما داریم، اقوال بزرگانشان را آن دفعه هم عرض کردیم لازم بشود تکرار می کنیم.
حتی در بعضی از روایت دارد که خیلی این روایت عجیب است می گوید ام سلمه می گفت من که وقتی گفتم یا رسول الله من آیا جزء اهل بیت هستم یا نه؟ اگر پیغمبر «نعم» می گفت بله می گفت، از تمام ثروت روی زمین برای من خوش تر بود! ام سلمه آرزو می کند که ای کاش پیغمبر می گفت تو هم بله هستی!
14- شهادت دیگری از «طحاوی»:
ببینید این «شرح مشکل الاثار» آقای امام طحاوی همان ج 2 ص 244 ببینید می گوید گفتم
«یا رسول الله انا من اهل البیت»
ای رسول خدا آیا من جزء اهل بیت هستم
فرمود تو پیش خدای عالم جایگاهی داری. بعد ام سلمه می گوید:
«فوددت أنه قال نعم»
دوست داشتم که پیغمبر بگوید بله تو هم از اهل بیتی.
اگر این را می گفت:
«فکان احب الی مما تطلع علیه الشمس و تغرب»
برای من از هر چه که خورشید بر آن طلوع و غروب می کرد، بهتر بود.
شرح مشكل الآثار، اسم المؤلف: أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوي، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بيروت - 1408هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: شعيب الأرنؤوط؛ ج2، ص 244
اگر به من بله می گفت، تو هم از اهل بیتی، از تمام ثروت روی زمین و زیر زمین فقط روی زمین را نمی گوید یعنی از تمام ثروت کره زمین برای من ارزشش بالاتر است.
ولی نگفت «انت من اهل البیت» نگفت بله. اگر بله می گفت از تمام ثروت کره زمین نه فقط روی زمین یعنی چه آن طرفی که الان آفتاب می تابد چه آنجایی که الان شب است همه ثروت روی زمین برای من با ارزش تر است.
خوب ببینید دوستان عزیز برادران! حالا اینها نمونه هست. فرصت نیست اگر فرصت بود من سه ساعت ، چهار ساعت از مدارک عزیزان اهل سنت با تصاویرش می آوردم اینجا. تا عزیزان ببینند قضیه از چه قرار است. این آقایانی که به زور می خواهند زنان پیغمبر را وارد کنند چکار می خواهند بکنند اینها؟
من این را هم بگویم دیگر تمام کنم آقای اسماعیلی من گمانم دیگر گل بحثم این خواهد شد
15- شهادت «ابن کثیر دمشقی»:
ببینید دوستان تفسیر آقای «ابن کثیر دمشقی» سلفی است. در تفسیر القرآن العظیم للحافظ شاگرد دردانه «ابن تیمیه». ابوالفداء ابن کثیر دمشقی با تحقیق «سامی بن محمد السلامه» ببینید ایشان چه می گوید.
فقط دوستان قشنگ دقت کنید. این دیگر بیت القصیر عرض من است. ایشان می گوید ابن ابی حاتم و دیگران نقل کرده اند از «ابن حوشب» از عمویش می گوید من با پدرم وارد بر عایشه شدم و از علی بن ابی طالب سوال کردم علی چطور آدمی است؟ عایشه گفت:
«تسألنی عن رجل کان من أحب الناس الی رسول الله»
تو از یک مردی از من سوال می کنی که محبوب ترین انسانها نزد پیغمبر بود
«و کانت تحته ابنته»
دختر پیغمبر همسر علی بود
«لقد رأیت رسول الله دعا علیا و فاطمة و حسنا و حسینا»
من دیدم پیغمبر علی فاطمه حسن و حسین را خواست
تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج3، ص486
این را عایشه می گوید. می گوید: یک پارچه ای بر روی اینها انداخت و گفت خدایا اینها اهل بیت من هستند از اینها رجس را برطرف کن و اینها را طاهر بگردان.
من دیدم آن روز یکی از این آقایان در یکی از برنامه های دوستان ما گفت خب پیغمبر اگر واقعا اینها آیه تطهیر برایشان آمده پس چرا می گوید «اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»؟ این تحصیل حاصل است!؟
جواب این است که برادر عزیزم پیغمبر هر روز می گفت: «اهدنا الصراط المستقیم»
و خود قرآن هم می گوید ای پیغمبر:
«إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلين عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم »
ای پیامبر تو از فرستاده شدگانی و تو بر صراط مستقیم هستی
سوره یس (36): آیه 3 و 4
پس پیغمبر برای چه دارد می گوید «اهدنا الصراط المستقیم»؟ اینها ظاهرا قرآن هم نمی خوانند. بعضی از عزیزان ما با قرآن هم انس ندارند. اگر قرآن خوب خوانده بودند، می فهمیدند. دعا برادران عزیزم دو حالت دارد: یکی ما از خدای عالم هیچ کسی نمی داند واقعا هدایت یافته یا نه؛ می گوید خدایا من را هدایت کن!
ولی افتاد به طریق هدایت می گوید هدایت کن یعنی ثابت قدم بدار اهدنا الصراط المستقیم پیغمبر اکرم نمی خواهد بگوید خدایا من نستجیربالله گمراهم من را هدایت کن! نستجیر بالله تبارک و تعالی. بلکه می گوید نه من در هدایت هستم ثابت قدم بدار. همانطوری که در آیات دیگر هم هست که اگر عنایت خدای عالم نبود،
«لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِم»
تو به طرف مشرکین و کفار تمایل پیدا می کردی
سوره اسراء(17): آیه 74
یا دارد که:
«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُك»
اگر مشرک شوی، تمام اعمالت از بین می رود.
سوره زمر(39) : آیه 65
اینها همه تهدیدات نسبت به خود پیغمبر اکرم است. پیغمبر با آن عظمتش همان عبارتی که نقل می کنند یا از ام سلمه که می گوید رسول اکرم من دیدم نیمه شب در بالای پشت بام دارد گریه می کند، مثل مار گزیده دارد به خودش می پیچد. دیدم اشک چشمش آمده این خاک های پشت بام را خیس کرده، خوب قبلا کاهگل بوده خاک ها را خیس کرده و می گفت خدایا:
«لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا»
خدایا من را یک چشم به هم زدن به خودم وا مگذار
می گوید وقتی دعای پیغمبر تمام شد، عرض کردم یا رسول الله مثل تو دارد این طور می گوید پس ما چکار کنیم؟ شما می گویید خدایا یک چشم به هم زدن من را به خودم وا مگذار.
می گوید پیغمبر اکرم برگشت گفت ام سلمه برادرم حضرت یونس را خدا یک چشم به هم زدن به خودش وا گذاشت سر از شکم ماهی در آورد انک علی صراط مستقیم از آن طرف تو بر صراط مستقیمی
اینجا پیغمبر اکرم آیه نازل شده بعد می گوید خدایا «و تطهرم تطهیرا» یعنی اینها را در این طهارت ثابت قدم بگذار.
ادامه روایت «ابن کثیر»:
بعد عایشه می گوید وقتی پیغمبر این را گفت خدایا اینها اهل بیت من هستند از اینها ناپاکی را برطرف کن و طاهر کن من نزدیک شدم
«فدنوت منه»
من نزدیک شدم
«قلت یا رسول الله و انا من اهل بیتک»
آیا من عایشه از اهل بیت تو هستم؟
«فقال تنحی فانک علی خیر»
دور شو تو آدم خوبي هستي
تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج3، ص486
بابا این آقایان دیگر می گویند کاسه داغ تر از آش هستند. عبارت ام سلمه را خواندیم این هم عبارت عایشه.
ببینید آقا این اول تا آخر روایت هم این هست عزیزان دقت کنید طریق اخری قال ابن ابی حاتم دوستان یک مقداری خوب نشان بدهند که نگویند که اول تا آخر روایت را شما نگفتید ببین اول روایت این است آخر روایت هم این است ببینید چیزی من از روایت کم نکردم چیزی هم نبریدم.
بعدش هم حدیث دیگری است حدیث دیگرش هم باز همین است می گوید این آیه در حق پنج نفر نازل شده در حق من در حق علی و فاطمه و در حق حسن و حسین است.
این هم باز به همین شکل. شما ببینید برادر بزرگوارم نه اینجا اظهار نظر کرده اگر روایت ضعیف بود یا غیره اگر با مزاق آقای ابن کثیر تطبیق داشت این کار را می کرد من در خدمت شما هستم.
مجری:
حالا دو تا نکته یکی اینکه اولا پیغمبر یک بار هم این کار را انجام نداده شاید متعدد عبا را بر سر اهل بیت کشیده و این آیه را بیان فرموده و مصداق مشخص کرده که اینها فقط اهل بیت هستند این یک نکته.
و نکته بعدی که حالا می خواهیم جمع بندی که می خواهیم برسیم به آنکه اصلا چه شد ما رفتیم وارد این فاز شدیم. و بحث اهل بیت را مطرح کردیم. اینکه از کسی جناب خلیفه در واقع شهادتش را قبول نمی کند که مصداق آیه تطهیر است.
بخشی از پیامک های بینندگان برنامه:
بسیار خوب. خیلی متشکرم از شما حضرت استاد. اما یک نگاه مختصری داشته باشیم به بعضی از پیامک ها تا ان شاء الله دوستان اتاق فرمان تلفن ها را هم آماده کنند و البته یک مقدار فرصتمان محدودتر هست.
ان شاء الله عزیزانی که روی خط ارتباطی ما می آیند کوتاه تر مختصرتر که حالا در این مدتی که باقی مانده بتوانیم تلفن های بیشتری را پخش بکنیم.
عزیزمان علی آقا از خوزستان یک یا علی مدد و البته یک تشکر هم فرستادند که از ایشان ممنون و سپاسگذار هستم.
عرض شود که آقای هوشنگ باونپور از کرمانشاه تشکر کردند که ما هم از ایشان تشکر می کنیم و ممنون هستیم.
بعضی از عزیزان به پیشواز مولا امیر مومنان علی علیه السلام رفتند و اشعار ولادتی برای ما فرستادند که از آن عزیزان هم ممنونم هستیم.
یک بزرگواری خودشان را معرفی نکردند ما خوشحال می شویم اسم قشنگتان فامیلتان شهر و دیارتان را بگویید چه اشکالی دارد که ما افتخار بکنیم که محب مولا امیر المومنین هستیم این دلهمایمان سرشار از عشق و ارادت و محبت مولا امیرالمومنین است.
اگر یک مطلب هم می گوییم یک یا علی مدد هم پیامک می فرستیم معلوم باشد که ما چه کسی هستیم و از کدام دیار هستیم. خیلی خوب هست که اگر اسم و فامیل و شهرتان را هم برای ما بگویید.
گفتند:
علی زیباترین نام جهان است / علی ذکر لب صاحب زمان است
به کوری دو چشم اهل انکار / فقط حیدر امیر مومنان است
بله همه عالم بدانند که یک امیر المومنین در این عالم وجود دارد و آن هم حیدر کرار است.
خوب عزیز دیگری باز شعر فرستاند که حالا دیگر من شعرها را فاکتور می گیرم.
طاهره خانم حسینی از کرمان هم گفتند که نام علی که بر زبان جاری می شود عطر علوی روحمان را نوازش می دهد. و این تن خاکی را عالی و جانمان را ملکوتی می نماید خداوندا هزاران سپاس بر درگاهت که این عشق را بار تار وجودمان عجین نمودی.
خانم حسینی واقعا نکته خوبی گفتید واقعا باید هزاران هزاربار خدا را شاکر باشیم فقط به خاطر همین یک دانه نعمت آن هم ولایت مولا امیرالمومنین هست.
عرض کنم که از همه بر و بچه ها پشت صحنه برنامه تشکر کردند و گفتند: که سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا آفتابی چون علی بر سایه پیغمبر است
و خیلی دیگر از دوستانی که لطف کردند و پیامک فرستادند دیگر حالا امشب شاید فرصت نشود دیگر پیامک ها را بخوانم ولی همین جا از همه شان ممنون هستم هم از آن عزیزانی که لطف کردند با آن دستان مهربانشان با آن چشمهای پر از مهر و محبت و آن دلهای با صفایشان پیامک دادند من خواندم.
و یا آنهایی که نشد من برایشان پیامک هایشان را بخوانم و یا آنهایی که اصلا پیامک ندادند همین طوری دارند برنامه های شبکه جهانی ولایت را می بینند برنامه زنده «حبل المتین» را می بینند اما پیامک نمی دهند.
مهم یک چیز است عزیزانی که دلشان سرشار از محبت مولا امیر المومنین هست چه شیعه و چه عزیزان اهل سنت و البته عزیزان اهل سنتی که ارادت ویژه هم به اهل بیت دارند اما ولایت مولا یک چیز دیگری است یک مزه دیگر فکر می کنم که آماده هستید دل و جانتان سرشار باشد به یک میان برنامه قشنگ و زیبایی که دوستانم آماده کردند اتاق فرمان آقای رضایی و دوستان دیگر بعد برگردیم و تلفنهای شما را داشته باشیم.
یک یا علی مدد بگوییم انشاء الله برویم میان برنامه را ببینیم و بشنویم لذت ببریم و دل و جانمان خنک بشود یا علی مدد.
لبیک یا علی! چقدر این گفتن لبیک به آدم انرژی می دهد و وقتی که این میان برنامه پخش می شد آدم گاهی خوب است بعضی وقت ها به بعضی از فرازهای اشعار و گفته ها خوب دقت کند که ما همه آبرویی که داریم امروز از مولا امیر مومنان علی علیه السلام هست.
خدایا این آبرو را برای ما حفظ کن و ما انشاء الله در پیشگاه امیر المومنین هم هیچ وقت بی آبرو نشویم. ما بچه شیعه ها، ما کسانی که محب اهل بیت عصمت و طهارت بویژه مولا امیر مومنان علی علیه السلام هستیم، همیشه این را گفتم رنگ و بوی زندگی های ما باید فرق داشته باشد رفتار ما کردار ما منش ما باید فرق داشته باشد.
باید مواظب همه اعضا و جوارحمان باشیم که نکند یک وقتی در لحظه جان کندن در عالم قبر در روز قیامت شرمنده مولایمان امیر مومنان علی (علیه السلام) باشیم و آقا افتخار بکند به این بچه شیعه ما باید متفاوت باشیم با دیگران.
تماس تلفنی بینندگان برنامه:
ممنونم از همه تان از همه توجه و عنایت و لطف و مرحمتتان اما فقط خواهشم این هست بزرگوارانی که روی خط ارتباطی ما می آیند مختصر و مفید بلکه بتوانیم در این مدتی که باقی مانده تلفنهای بیشتری را پخش بکنیم.
آقا مهدی از مریوان از عزیزان اهل سنت ما هستند اولین بیننده و مخاطب تلفنی ما که روی خط ارتباطی هم هستند. آقا مهدی سلام.
آقا مهدی از «مریوان» (اهل سنت):
سلام علیکم خدمت برادر بزرگوار
مجری:
خیلی متشکرم آقا مهدی از مریوان در خدمتتان هستیم.
بیننده:
لطف دارید بزرگوار. می توانم با حاج آقا قزوینی صحبت کنم؟
مجری:
بله ایشان صدای شما را دارند بفرمایید.
بیننده:
آقای دکتر قزوینی عرض سلام و شب بخیر دارم خدمتتان.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
ممنون متشکرم سلام علیکم ما هم خدمت شما و خانواده شما سلام داریم.
بیننده:
ممنونم بزرگوار. من نمی دانم می خواهم صحبتهایم را با گلایه شروع کنم ولی در جایگاهی نیستم گلایه کنم خدمت بزرگواری همچون جناب عالی.
من چند وقت پیش عرض ادبی داشتم خدمتتان گفتم کمکم کنید دستم را بگیرید من 36 سال است نابینا و کورم. بیراهه می روم. دستم را بگیرید. قول این را در حق من داشتید ولی تا حالا عملی نشده بزرگوار. هنوز من چشم به راه و گوش به زنگ شما هستم که دستم را بگیرید نجاتم بدهید واقعا نجاتم بدهید بزرگوار.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
چشم. من عذر می خواهم از شما. من واقعا اگر دوستان محبت کنند تلفن ایشان را بگیرند. ما آن روز گفته بودیم فردا صبح بگیرند به ما بدهند وصل کنند. همین الان من به اتاق فرمان می گویم شماره تلفن شما را برای من ارسال کنند. با یاهو مسنجر من شماره شما را یادداشت می کنم. ان شاء الله من در اسرع وقت خودم می گیرم شماره شما را.
مجری:
خب آقا مهدی راضی شدید؟ خوب ظاهرا ارتباطشان قطع شده آقا مهدی ان شاء الله شما هم به آروزی دلتان برسید حتما هم استاد با شما صحبت خواهند کرد و هم اینکه دنبال روشنایی هستید.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
البته آقای حاج علی آقا! امروز یک کتابچه ای را دوستان به من دادند که افراد زیادی درخواست صحبت داشتند. یعنی من وقتی خواندم خیلی استغفار کردم .یعنی واقعا استغفار کردم که من از همه این عزیزان عذر می خواهم پوزش می طلبم.
افراد زیادی از استان کردستان، کرمانشاه، استان سیستان و بلوچستان، استان هرمزگان، پیامک فرستادند و گفتند ما حالا بعضی از عزیزان گفتند ما می خواهیم شیعه بشویم! بعضی ها گفتند احتیاج به راهنمایی داریم! بعضی ها گفتند سرگردانیم و درخواست کردند که حداقل با بنده صحبت کنند!
من از همه این عزیزان عذر خواهی می کنم. یعنی خدا را شاهد می گیرم من بعد از نماز صبح بود این پیامکها را می خواندم واقعا پیش خودم خجالت کشیدم و استغفار کردم.
البته دوستان اینها را بعضی وقتها دیر به من می دهند یا بعضی وقت یک دفعه دو هزار تا پیامک می آید خوب دو هزار تا پیامک آدم نمی تواند همه را بخواند. یا بعضی وقتها من می بینم سه تا ، چهار تا فایل سی ، چهل صفحه ای برای من پیامک ارسال می کنند مخصوصا این عزیزانی که نیاز به راهنمایی دارند.
البته ما این را بارها خدمت عزیران گفتیم اینجا ما دنبال این نیستیم شیعه سنی کنیم یا سنی شیعه کنیم. دنبال این نیستیم و هدف ما عبارت از اتمام حجت و روشن کردن حقایق هست. حالا هر کس خواست این را هر کس خواست آن را انتخاب بکند ما خیلی زیاد اصرار نداریم.
ولی این دوستانی که حداقل تقاضا دارند و نتوانستم من از اینها شرمنده هستم و یکی از کارهایی ما گفتیم انشاء الله هر روز ما بتوانیم با این هفت، هشت تا از این بزرگواران حتما تماس بگیریم ما به مجرد اینکه از درس می آییم به دوستان می گوییم که شاید بعضی از شماره ها برای شش ماه قبل باشد پیامک فرستادند اینها را ما قول می دهیم همین جا جلوی مردم استغفار هم می کنیم از دیرکردش و ان شاء الله خدا ما را می بخشد و این عزیزان ما عذر و پوزش ما می پذیرند از جمله آقا مهدی عزیز!
مجری:
خوب بسیار عالی پس آقا مهدی ان شاء الله منتظر باشند شما را به صورت ویژه عنایت خواهند کرد.
خوب آقای کریمی از اصفهان بیننده بعدی ما هستند آقای کریمی سلام و درود به شما.
آقای «کریمی» از «اصفهان»(شیعه):
سلام علیکم خسته نباشید خدمت شما و حاج آقا. این اعیاد مبارک باشد و ما ان شاءالله بتوانیم خاک کف پای حضرت علی باشیم.
انشاء الله فقط همین را به ما بدهند دیگر برای آخر عمرمان بس است. فقط همین بیش از این هم نمی خواهیم.
مجری:
ما خاک کف پای غلام علی هم باشیم، باز هم راضی هستیم آقای کریمی.
بیننده:
من خدمتتان عرض کنم یک سوال داشتم حاج آقا اول در مورد یک روایت در روضه کافی ج8 ص338 اگر امکانش هست این را برای ما توضیح بدهید. که در مورد تعریف و تمجید از خلفای اول و دوم و سوم است.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
روضه کافی یک جلد بیشتر نیست!!
بیننده:
شاید همان است. ببینید این را من از شبکه این آقایان شنیدم دقیقا حالا روضه کافی گفت حالا اگر اصول کافی هم بوده من دقیقا نمی دانم ولی من چیزی که یادداشت کردم نوشتم روضه کافی.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
صفحه چند 338؟
بیننده:
ص 338
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
این صفحه را من آوردم الان حدیث 535 و 536 چیزی در رابطه با خلفا نمی بینم! الان دوستان مانیتور من را بدهند به آنتن ببین برادر بزگوارم این کافی نگویید روضه کافی ج 8، روضه خودش جلد 8 است. بگویید کافی جلد 8. این کافی ج 8 این هم ص 338 دوستان نشان بدهند ص 338 این هم حدیث 535 اینجا ما چیزی نمی بینیم. این هم حدیث 536 هم ما چیزی نمی بینیم عزیز من اینجا که بیایند چیزی در رابطه با فضیلت خلفا و غیره بخواهند مطرح بکنند.
مجری:
بسیار خوب خیلی متشکریم از شما آقای کریمی با شما خداحافظی می کنیم و متشکریم از تماس شما
آقای خلیلی از دیار مازندران بیننده بعدی ما هستند آقای خلیلی سلام به شما.
آقای «خلیلی» از «مازندران» (شیعه):
سلام عرض می کنم خدمت شما آقای اسماعیلی و همچنین استاد عزیزم آقای قزوینی. من اول خواستم از آقای قزوینی یک عذر بخواهم از ایشان معذرت خواهی کنم بخاطر اینکه تقریبا یک ماه پیش بود یک بحثی شده بود که من قصد تخریب نداشتم ولی خواستم یک انتقادی بکنم که یک طوری صدایم هم قطع شده بود ولی احساس می کنم آقای قزوینی ناراحت شده بودند ولی من قصد تخریب نداشتم من فقط می خواستم به عنوان یک شیعه یک طوری خواستم انتقاد بکنم همین.
از آن موقع هم تا حالا عذاب وجدان داشتم چند بار خواستم تماس بگیرم ولی نشد حالا امشب تماس گرفتم.
مجری:
حالا گذشته ها گذشته آقای خلیلی انشاء الله خیر هست و مشکل خاصی نیست حالا اگر سوالی هست و نکته خاصی هست بفرمایید.
بیننده:
من ظرف سی ثانیه نکته ای خارج از این بحث بکنم و بگویم به آن آقایانی که زنگ می زنند یا پیامک می دهند به شبکه های وهابی. البته عموما از اهل سنت ایران است که زنگ می زنند. آماده دفاع از حرمین شرفین هستیم. خواستم به اینها بگویم کمی زرنگ باشند تیز بین باشند. گول این حرفهایی که آنها دارند غیرتی می کنند و نخورند همین دیگر خواستم همین را بگویم از شما هم تشکر می کنم.
مجری:
ممنونم آقای خلیلی تشکر از تماس شما ما هم ممنون هستیم خدا نگهدارتان باشد. آقای زهره وند از همدان بیننده بعدی ما هستند آقای زهره وند سلام به شما.
آقای «زهره وند» از «همدان» (شیعه):
سلام علیکم سلام حاج علی آقا. حالتان خوب است؟ زنده باشید سلام عرض می کنم خدمت حضرت استاد. خیلی خوشحالم این سعادت نصیب ما شد من از اول بیننده برنامه شبکه تان هستم تا امروز.
خیلی خوشحالم که صدایتان را شنیدم. یک مطلب کوچک خواستم عرض کم حاج آقا اگر بنده بیایم ادعای یک چیزی را بکنم بگویم آقا این خانه برای من است، یا از شما و شما کاملا من را بشناسید بگویید نه در واقع این می شود دروغگو بودن من.
همین مطلبی که شما فرمودید هر چند خیلی دردآور بود برای ما وقتی حضرت زهرا ادعا می کند ادعای دروغ که نمی کند یا امیرالمومنین یا ام ایمن یا آن رباح وقتی رد می شود یعنی منظور این است که اینها ادعای دروغ داشتند این یک مطلب.
یکی دیگر استاد سوالی هم داشتم در این رابطه البته اگر صلاح دانستید جواب بدهید من این را شنیدم جایی که خلیفه اول حتی یک ضرب المثلی که خیلی ناجور هم هست استفاده کردند درباره شاهد آوردن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها)
و یک پیشنهاد هم داشتم چون دستم به شما دیگر نمی رسد این برنامه خیلی عالی است خیلی برای ما واقعا دانشگاه در دانشگاه بود. من خواهش می کنم اگر می شود باز یک فکری بکنید از این جهت که اگر ما منظورم همین شبکه محترم هست. اگر در موضع حالت دفاعی قرار بگیریم آن وقت باید به راهی به مسیری برویم که طرف مقابل حمله می کند اما اگر خودمان هم گاهی وقتها هجوم داشته باشیم.
یعنی بتوانیم حقایق را رشد بدهیم آن وقت آنها را می کشیم به بازی خودمان و توپ را می اندازیم در زمین آنها. این هم پیشنهاد من بود خیلی خوشحال شدم صدایتان را شنیدم.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
ببینید جناب آقای زهره وند عزیز! ما البته از خدا شاکر هستیم که در این پنج سال الحمد الله رب العالمین کم و بیش خلاصه خدا عنایت کرده ما شبکه را چرخاندیم. ولی خب با یک امکاناتی عزیزان دیدند امشب به خاطر همین مشکلات فنی با این چیزهایی که ما داریم همه آن اسباب بازی است.
یعنی با هیچ یک از اصول رسانه ای تطبیق نمی دهد. چون هر کدام از دوستان رسانه ملی هم آمدند اینجا گفتند ما با این امکانات یک ثانیه روی آنتن نمی توانیم برویم. گفتم من با کمتر از این هم مشکل ندارم. یک یا علی می گویم می روم. ولی ما یک مقداری با توجه به گستره برنامه ها و اینها و بحثهایی که داریم و خب خدا حفظ کند آیت الله مکارم شیرازی هم تا الان در این پنج سال واقعا جانانه کمک کردند ولی ما برنامه مان این است که دوستانی که واقعا علاقه مند به برنامه هستند بیایند اسپانسر بشوند، بانی بشوند.
و موردی داشتیم که دوستانمان از اهواز بانی شدند داریم مقدماتش را ما فراهم می کنیم که پنجاه جلسه در رابطه با اخلاق علوی به صورت ضبطی ما ان شاء الله داشته باشیم و به صورت متوسط هم ما حساب کردیم هر یک ساعت برنامه برای ما دو میلیون و پانصد هزار تومان برای ما هزینه بر می دارد.
بله خیلی الان ما اجاره بخواهیم بدهیم برای هر یک ساعت حدود چهار پنج هزار دلار اجاره می گیرند یعنی خیلی بالا. حالا دوستانی که علاقه دارند بیایند دو نفره سه نفره پنج نفره بانی بشوند در یک سال 110 یا 115 میلیون تومان هزینه یک برنامه هست. که البته اگر دو ساعت باشد دو برابر می شود یعنی 230 تومان.
اگر واقعا حاضر هستند، دوستان علاقه مند هستند، چون امیر المومنین می فرمود «شیعتنا خلق من فاضل طینتنا» تا آنجایی که «یبذلون اموالهم و انفسهم فینا» هم جانشان را در راه ما می بخشند هم اموالشان را می بخشند.
حالا جناب آقای زهره وند! یا زهره وند های عزیز! ما در این زمینه دنبال این هستیم که اگر واقعا بانی باشد برای همچنین برنامه ای در طول پنجاه جلسه حدود 230 میلیون هزینه اش هست. ما دقیقا ریز ریز همه را برایشان می دهیم. بانی بشوند ادامه می دهیم ما حرفی نداریم. حالا ببینیم واقعا این آقایان آن روز یکی از این شبکه های ماهواره ای وهابی فقط یکی از همین تاجرین کویتی ماهی 350 هزار دلار برای یک شبکه شیطانی صهیونیستی که آدم کشی تاسیس می کنند ماهانه می دهد!!
مجری:
به هر صورت ما مقصود و منظورمان برای عزیزانی است که ولایت مولا امیرالمومنین را دارند محبتش را دارند و توانایی هم دارند. حالا به هر مقداری که می توانند. البته حالا این رقمی که استاد گفتند مقدار بالایی است. منتهی به هر صورت که ممکن است که بگویند آقا ما این مقدار را در توانمان هست.
حالا آن چیزی است که اینها باقیات و صالحات هست دیگر ما بعضی وقتها فکر می کنیم باقیات و صالحات فقط تنها به ساختن یک حسینه و مسجد و اینها که البته سر جای خودش ارزشمند هست؛ اما اینها هم می تواندباشد. چون بحث فکر و اندیشه هست و این خیلی مهم هست.
خوب آقای نارویی از ایرانشهر بیننده بعدی ما هستند که از عزیزان اهل سنت ما هستند آقای نارویی سلام به شما.
آقای «نارویی» از «ایرانشهر» (اهل سنت):
و علیکم السلام جناب استاد حسینی. سلام عرض می کنم خدمت جناب استاد قزوینی.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
خواهش می کنم عزیز دلم. سلام علیکم و رحمة الله
بیننده:
جناب استاد قزوینی؟
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
جان دلم!
بیننده:
یک سوالی داشتم از شما آن هم در مورد یاران نزدیک حضرت علی (علیه السلام) در زمانی که بعد از وفات پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) می شود اسم چند نفر از آنها را بفرمایید چه کسانی بودند؟
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
یارانش مثل ابوذر ، سلمان ، مقداد و کل بنی هاشم و زبیر اینها جزء یاران نزدیک حضرت امیر بودند.
بیننده:
درست است. حالا اینها جزء یاران نزدیک حضرت علی علیه السلام بودند. ولی از آن طرف نگاه می کنید مثلا شما ابوبکر و عمر و عثمان اینها را شما کسانی می دانید که رابطه خوبی با حضرت علی نداشتند. ولی نگاه بکنید حضرت علی علیه السلام و اولاد ایشان اکثرا با فرزندان خلفا ازدواج کردند و با هیچ کدام از یاران نزدیکشان مثل مقداد و ابوذر و سلمان ازوداج نکردند!!
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
آیا مگر ازدواج کردن دلیل بر صمیمیت است برادر بزرگوارم! ببین عزیز دلم من این سوال را از حضرت عالی دارم. پیغمبر چند تا دختر داشت؟ چهار تا دختر داشت! دیگر اولین دختر بزرگش چه کسی بود «زینب» بود. داده بود به «ابوالعاص بن ربیع» امشب هم گفتیم جزء کفاری بود در جنگ بدر به جنگ پیغمبر آمده بود!!
دختر دوم و سوم، «ام کلثوم» و «رقیه» عروس «ابولهب» بودند! آیا این دلیل بر این است که پیغمبر با ابولهب رفاقت دارد؟ رفاقت داشته دختر داده به او برادر بزرگوارم؟
بیننده:
فرزندان حضرت علی علیه السلام امام حسن امام حسین اکثرا با فرزندان خلفا ازدواج کردند
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
اکثراً؟ کجا اکثرا عزیز دل من؟
بیننده:
این را در صدر اسلام من زیاد نمی دانم. ولی ظاهرا شما یک نگاه بکنید آدم به کسی انفاق می کند که حداقل شناخت داشته باشد!
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
ببین برادر بزرگوارم! مثلا اگر ابوبکر فرض بفرمایید شیعه مثلا نسبت به ابوبکر حرف دارد. مگر این دلیل بر این است که فرزندان ابوبکر هم بد هستند؟ مگر محمد پسر ابوبکر نیست؟ از یاران نزدیک امیرالمومنین است. امیر المومنین می فرمود محمد فرزند من از نسل ابوبکر است!
مگر همسر خود ابوبکر نبود که آمد بعد از شهادت حضرت زهرا، همسر امیرالمومنین (سلام الله علیه) شد!؟ اینها را ببینید برادربزگوارم!
خب اینها دلیل بر این نیست که اگر فرض یک کسی خوب شد حتما فرزندانش هم خوب است. یا یک نفر بد شد همه فرزندانش هم بد است. اینها دلیل نیست برادر بزرگوارم!
ببینید ما باید حقایق را آقای نارویی بزرگوار برویم سراغ آیات و روایات از آنجا استفاده کنیم. حق کجا هست؟ حقیقت با چه کسی است؟ نه اینکه نمی دانم اسم بچه هایش گذاشته عمر و ابابکر! گذاشته باشد! آیا خود علی (علیه السلام) گفت من چون از «عمر» خوشم می آمد اسم بچه ام را گذاشتم عمر؟
چون از «عثمان» خوشم می آید اسم بچه ام را گذاشتم یا اصلا خود عثمان گفته علی به خاطر اینکه با من رفیق بوده دوست بوده باجناق بودیم به خاطر این آمده اسم بچه اش را همنام من گذاشته این نیست برادر بزرگوارم.
اینها یک بحثهایی است که بعضی از این شبکه های شیطانی آقای نارویی جان مطرح می کنند برای اینکه اذهان مردم را مشوش کنند! شما برو سراغ روایات. سراغ آیات. ببین در آیات و روایات چه هست. اگر واقعا آن عقیده ای که دارید شما عزیز دل من از طریق آیات و روایات واقعا تطبیق می کند بر عقیده خودتان مثل کوه محکم بمانید. و اگر دیدید نه اعتقاداتتان را به قرآن و سنت صحیح عرضه کردید تطبیق نمی کند در عقائدتان، باید تجدید نظر بفرمایید.
نه تنها به شما، بلکه به شیعیان هم ما می گوییم. هر شیعه ای الان صدای ما را می شنود ما از آنها می خواهیم عقائدشان را به کتاب و سنت عرضه کنند تطبیق کرد خدا را شاکر باشند اگر تطبیق نکرد تجدید نظر کنند.
روشن شد برادرم؟
بیننده:
بله بله
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
دست شما درد نکند. موفق و موید باشید.
مجری:
ممنونیم از شما. موفق باشید. خدانگهدارتان باشد ان شاء الله.
خب فکر کنم یک تلفن دیگر هم فرصت داریم اگر دوستان وصل کنند آقای بهادری از کرج بیننده همیشگی شبکه جهانی ولایت آقای بهادری سلام به شما.
آقای «بهادری» از «کرج» (شیعه):
سلام علیکم و رحمة الله. عرض سلام و ادب دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی. وخدمت شما حاج علی آقای اسماعیلی عزیز.
مجری:
ممنون متشکر
بیننده:
بنده هم ایام ماه رجب و فرا رسیدن ایام ولایت عهدی جانشینی آقا امیرالمومنین را خدمت آقا امام زمان و ملت شریف ایران عرض تبریک و تهنیت دارم.
من در رابطه با بیاناتی که حضرت آیت الله فرمودند خب به هر حال کسانی که زمانی که حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفتند خدمت ابوبکر و ابوبکر گفت شاهد بیاور؛ خب اینها را فرمودید ام ایمن ، اسماء بنت عمیس حسنین حضرت علی...
من سوالی که از حضرت آیت الله داشتم این است که آیا جناب آقای ابوبکر آقای ابوسعید خدری که همان صحابه معروف بودند، آیا نمی توانست ایشان را احضار کند و از ایشان سوال کند؟ و جریان فدک را از ابوسعید خدری بپرسد؟ خب این برای من یک مقدار بحث دارد. از یک طرفی هم به هر حال فدک را حضرت زهرا آقا پیغمبر به ایشان دادند. اما بر اساس مصلحت بعضی مسائل سیاسی که آن زمان اتفاق افتاده بود خوب مصلحت دیدند که فدک را از دست حضرت زهرا بگیرند.
«ابن ابی الحدید» خب یکی از علمای بزرگ اهل سنت است. می گوید من از یکی از استادان خودم سوال کردم به استادم گفتم آیا حضرت زهرا در ادعای خود راستگو بود؟ گفت: بلی. گفتم: خلیفه می دانست که او زنی راستگوست؟ گفت: بلی. گفتم: چرا خلیفه حق مسلم او را در اختیارش نگذاشت؟
در این موقع استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت اگر در آن روز خلیفه بدون درخواست شاهد فدک را به فاطمه می داد؛ فردا او از این موقعیت به سود شوهرش علی استفاده می کرد و می گفت خلافت متعلق به علی است و در آن صورت خلیفه ناچار بود خلافت را به علی تعویض کند!! چرا که وی را با این اقدام خود راستگو می دانست. خلیفه ناچار بود خلافت را به علی بدهد برای همین تا باب تقاضا و منازعات بسته شود او را از حق مسلم خود ممنوع ساخت!!
با اینکه جناب ابوبکر فدک را نوشت حتی آن سند را دست حضرت زهرا داد اما جناب آقای عمر گرفت و پاره کرد و رو کرد به ابوبکر گفت مردم بندگان دنیا هستند و جزء آن هدفی ندارند تو خمس و غنائم را از علی بگیر. فدک را از دست او بیرون آور. وقتی مردم دست او را خالی دیدند او را رها کرده و به تو متمایل می شوند تمام غنائم خمس غنائم از خاندان بنی هاشم در آن زمان گرفته شد. این را می خواستم حضرت آیت الله توضیح هم بدهند ممنون سپاسگذارم.
مجری:
خیلی متشکریم آقای بهادری عزیز ان شاء الله موفق باشید تشکر از تماس شما سلام به خانواده محترم برسانید خدانگهدارتان
استاد اگر نکته ای هست بفرمایید دیگر فرصتمان هم کم است.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
نه، دیگر آنچه گفتنی بود این عزیزان گفتند. نسبت به «ابوسعید خدری» که جزء کسانی که در هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بعضی از روایتها هست خود ایشان هم جزء افرادی بودند آمده بودند آنجا!!!
دیگر ما از همچنین فردی انتظار نداشتیم که بیاید مثلا شهادت بدهند و وقتی فرضا هم می آمد شهادت می داد وقتی شهادت امیر المومنین رد می شود، آن وقت شهادت ابو سعید خدری مورد قبول است؟
مگر بعد از آنکه خلیفه اول روی مسند خلافت نشست افراد نیامدند ابوذر سلمان و غیره اعتراض کردند گفتند خلیفه امیرالمومنین علی بن ابی طالب بوده؛ مگر اینها را کتک نزدند!؟ دست وپایشان را نشکستند از مسجد بیرون نیانداختند؟
و امیر مومنین سلام الله علیه نگفتند که اگر چناچه بخواهی چینن کنی شمشیر بالای سرت هست یا در قضیه حتی شورای شش نفره خود عبدالرحمن بن عوف گفت یا علی اگر بخواهی کوچکترین مخالفتی کنی شمشیر پشت گردنت هست!!
مجری:
درست است. این هم نکته ای است به هر صورت ممنونم از همه عزیزان بیننده مان آقای بهادری عزیز و همه دوستان دیگری که لطف کردند و همراهی کردند. حضرت استاد دعا بفرمایید. مخصوصا برای عزیزانی که گاهی پیامک هم دادند یعنی در پیامکها گفتند استاد دعا بکنند ان شاء الله حاجت روا بشوند بفرمایید.
آیة الله دکتر حسینی قزوینی:
ما از عزیزان بیننده مان تقاضا داریم این در روایات هم ما داریم هر کس ده مرتبه بگوید «یا الله» «یا رب»؛ خدای عالم می گوید «لبیک» بنده ام چه می خواهی؟ ما ده مرتبه این دو تا اسم مقدس را می بریم ان شاء الله دعا می کنیم
«اللهم صلی علی محمد و آل محمد یا الله یا رب الهی به الاهیت و ربوبیت و به اسماء حسنایت و به آبروی اولیات، بویژه به آبروی امیر المومنین (سلام الله علیه) قسمت می دهیم هر چه سریع تر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولایمان بقیة الله الاعظم بپوشان.
قلب نازنینش با ظهورش مسرور بگردان.
ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده.
رفع گرفتاری خدا به آبروی امیر المومنین از همه گرفتاران بنما.
مخصوصا گرفتاری های عزیزمانمان در سوریه و عراق و بحرین یمن میانمار و دیگر کشورها هستند خدا به آبروی امیر المومنین از همه آنها رفع گرفتاری بفرما مجری.
خدایا به آبروی امیر المومنین بر همه بیماران مخصوصا بیماران مورد نظر شفای عاجل کرم فرما.
خدیا حوائج حاجت مندان روا نما.
حوائج ما حوائج دست اندر کاران شبکه جهانی ولایت حوائج بیننده گان عزیز به ویژه حوائج عزیزان ولایت یاور خدا به آبروی محمد و آل محمد برآورده نما.
دعاهای ما را به اجابت برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» به پایان رسید. باز هم از مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت برای شما گفتیم و البته بحث ما همچنان ادامه دارد در شبهای آینده که این برنامه تقدیم حضور می شود ان شاء الله همراهی بفرمایید از همه شما ممنون هستم. از تک تک دوستان خوب بیننده در ایران اسلامی فراتر از این مرزها هر کجای این عالم بودید همراهی کردید ان شاء الله که این دلهایتان که محل محبت مولا امیر مومنان و اهل بیت هست همچنان سرشار باشد مواظب دلهای مهربانتان باشید خدا نگهدار یا علی مدد.