2024 April 16 - سه شنبه 28 فروردين 1403
* شبهه «ابن کثیر» در مورد آیه ذوی القربی و بخشش فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها)
کد مطلب: ٩١٢٢ تاریخ انتشار: ١٦ اسفند ١٣٩٤ - ١٦:٢٦ تعداد بازدید: 6960
حبل المتین » نقد خلافت خلفای سه گانه
* شبهه «ابن کثیر» در مورد آیه ذوی القربی و بخشش فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها)

فدک و بخشش آن به حضرت زهرا و نقد اشکال ابن کثیر مبنی بر مکی بودن آیه ذی القربی
حبل المتین 94/12/16


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 94/12/16

خلاصه مطالب این برنامه

دیدگاه ابن تیمیه حرانی، پیرامون حضرت زهرا و مسئله فدک!

در رابطه با فدک، «ابن تیمیه» سرکرده نواصب است و نسبت به امیرالمؤمنین هرگونه جسارتی را در «منهاج السنة» دریغ نکرده است و نسبت به صدیقه طاهره در رابطه با همین فدک خیلی اهانت صریحی کرده است:

«شُعْبَةً مِنْ شُعَبِ النِّفَاقِ» حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يك شعبه‌اي از نفاق است منهاج السنة النبوية؛ ج4، ص 300؛ دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم

شبهه «ابن کثیر»، در مورد بخشش فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها)

«ابن کثیر دمشقی» در تفسیرشان در ذیل سوره إسراء آیه 26 می‌گوید:

«قال لما نزلت (وآت ذا القربی حقه)...»

این آیه 26 سوره اسراء که نازل شد که پیغمبر حق خویشاوندان و بستگان را بده

«دعا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمة فأعطاها فدک»

پیغمبر فاطمه را خواست و فدک را به او بخشید.

ایشان سپس می‌گوید:«وهذا الحدیث مشکل لو صح إسناده» این حدیث سندش هم صحیح باشد، قبول کردنش مشکل است.

در ادامه می‌گوید: «لأن الآیة مکیة وفدک إنما فتحت مع خیبر سنة سبع من الهجرة» چون آیه در مکه نازل شده است. فدک در سال هفتم هجری در جریان فتح خیبر به دست مسلمانان فتح شد. تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج 3، ص 37

جواب شبهه ابن کثیر!

«اتقان فی علوم القرآن» نوشته آقای «سیوطی» که یکی از کتاب‌های درسی دانشگاه‌های کشورهای عربی است. در جلد اول این کتاب بابی وارد شده است با عنوان:

«ما تأخر حکمه عن نزوله و ما تأخر نزوله عن حکمه» آیاتی که حکمشان قبل از نزول و بعد از نزول بوده است.

ایشان می‌گوید:«قد یکون النزول سابقاً علی الحکم» گاهی اوقات آیه نازل می‌شود اما حکم آیه هنوز نیامده است

سپس ایشان می‌گوید:

«قد أفلح من تزکی، نزلت فی زکاة الفطر وأخرج البزار لأن السورة مکیة ولم یکن بمکة عید ولا زکاة ولا صوم» هرکسی که زکات فطره داد رستگار شد این سوره در مکه نازل شده است. در حالی که در مکه عیدی و زکاتی و روزه ای نبود. الإتقان فی علوم القرآن، اسم المؤلف: جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، دار النشر: دار الفکر - لبنان - 1416 هـ- 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: سعید المندوب، ج 1، ص 106

وقتی لعن بر امیرالمؤمنین، سنت اسلامی می شود!!

زمانی که «عمر بن عبدالعزیز» در بالای منبر گفت: شما بعد از این در خطبه‌های نماز جمعه به جای لعن علی (علیه السلام) عبارت دیگری همانند آیه قرآن بخوانید و پس از این دیگر کسی حق ندارد علی (علیه السلام) را لعنت کند؛ آنچه آقای «ابن عقیل» در «النصایح الکافیة» دارد، می‌گوید: صدا از سراسر مسجد بلند شد به طوری که فضای مسجد با این صدا بلند شد:

«السنة السنة يا امير المؤمنين تركت السنة» سنت پیامبر، سنت پیامبر؛ ای امیرالمؤمنین سنت پیغمبر را ترک کردی. النصائح الكافية لمن يتولى معاوية؛ تأليف العلامة المحقق الجليل الشريف النبيل، السيد محمد بن عقيل بن عبد الله بن عمر بن يحيى العلوي، المتوفى سنة 1350 ه‍، دار الثقافة، للطباعة والنشر، إيران – قم؛ ص 116

دوست دارم به خاطر نقل فضائل امیرالمؤمنین گردنم را بزنند!!

«عبدالله بن شداد» از اهل است که می‌گوید:

«وَدِدْتُ أَنِّي قُمْتُ عَلَى المِنْبَرِ مِنْ غُدْوَةٍ إِلَى الظُّهْرِ، فَأَذْكُرُ فَضَائِلَ علي بن أبي طالب -رضي الله عنه- ثُمَّ أَنْزِلُ، فيُضرَب عُنُقِي» دوست دارم از صبح زود تا ظهر، بر بالای منبر بنشینم و فضائل علی بن ابی طالب را نقل بکنم، سپس از منبر پائین بیایم تا گردنم زده شود. سير أعلام النبلاء، ج3، ص 489، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي.

این است ادب «ذهبی»؛ از بزرگترین علمای اهل سنت!!!

اما ادب ذهبی را نگاه کنید. وقتی طاقت نمی آورد که کسی درباره روایتی که او دوست دارد، اظهار نظر به بطلان روایت بکند، با بی ادبی تمام می گوید:

«فأما أنت أیها الحافظ البارع الذی شربت بولک»

ای آقای ابن فراش حافظ و دانشمند که ادرارت را خوردی

«ان صدقت فی الترحال فما عذرک عند الله؟»

اینکه گفتی این حدیث باطل است عذر تو در نزد خداوند چیست

«فأنت زندیق معاند للحق فلا رضی الله عنک»

تو زندیق هستی، دشمن خداوند هستی، خداوند از تو راضی نشود

تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 685

شهادت حضرت محسن بن علی، در منابع اهل سنت!

در رابطه با قضیه شهادت حضرت محسن خوب ما روایات متعدد چه از کتب شیعه و چه از کتب اهل سنت داریم بر اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندی به نام محسن داشتند. حتی علمای اهل سنت در کتاب «تهذیب الکمال» نوشته آقای «المزی» را ببینند که ایشان می‌گوید:

«محسن درج سقطا» محسن به واسطه سقط از دنیا رفت.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 479

تفصیل مطالب این برنامه


مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی دیده‌ای حق‌بین عطا کن

دلم را با حقایق آشنا کن

نگیر از من تولای علی را

تولای شهنشاه جلی را

مرا عشق علی در سر نهان است

مدامم نام او ورد زبان است

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا أمیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین.

سلام و درود خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند و دوست داشتنی «شبکه جهانی ولایت» و برنامه زنده «حبل المتین». هرکجای ایران از جمله شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز ایران که هستید و دیده مهربانتان را به برنامه زنده ما هدیه داده‌اید یا عزیزانی که در جای جای این کره خاکی هستید بهترین‌ها را برای شما آرزومند هستیم و خداوند متعال را شاکر و سپاسگذار هستیم که باز هم به ما عمر و توفیقی داد که بیاییم و در محضرتان باشیم و این برنامه را تقدیم حضورتان کنیم.

ابتدای برنامه بگویم که توفیق داشتیم در سفر عتبات عالیات، کربلای معلی، نجف اشرف و کاظمین و هرجایی که قدم می‌گذاشیم و یک فضای نورانی و ملکوتی بود به صورت ویژه به یادتان بودم مخصوصاً در شب جمعه‌ای که شب زیارتی سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در کربلای معلی و در جوار حرم نورانی و باصفا و ملکوتی سید و سالارشهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) دعاگوی تک تک شما بودم.

در همین‌جا هم از عزیزان بیننده‌ای که ما را در این مسیر می‌دیدند و نسبت به «شبکه جهانی ولایت» لطف داشتند، ممنون و سپاسگذار هستم. آنانی که ابلاغ سلام داشتند نسبت به محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و ان‌شاءالله حتماً ابلاغ سلام کردیم و خواهیم داشت و خیلی خوشحال هستیم که باز هم خدا این عمر و توفیق را به ما داد که در خدمت شما باشیم.

اگر می‌خواهید با ما ارتباط داشته باشید کار سختی نیست و کار بسیار آسانی است. آقای کیا زحمت کشیدند و راه‌های ارتباطی را برای شما زیرنویس کردند. 30001203 که در ذهن شریفتان هست سامانه پیام کوتاه ما هست. عزیزانی که در ایران اسلامی هستند به راحتی می‌توانند گوشی تلفن همراهشان را بردارند و با دستان مهربانشان برای ما پیامک بدهند.

واتس آپ و تلگرام «شبکه جهانی ولایت» هم زیرنویس شده است و امکان اینترنتی آن هم وجود دارد و صوت و تصویر و فیلم یا هرچیزی که دلتان می‌خواهد و عشقتان می‌کشد از امیرالمؤمنین برای ما بگویید. نام امیرالمؤمنین، وصف امیرالمؤمنین و گفتن ذکر امیرالمؤمنین یک عشق و ارادت و محبتی می‌خواهد که من مطمئنم در دل‌های شما موج می‌زند.

این راه بسیار آسانی است که شما ارتباطتان را با ما برقرار کنید و ما هم قول می‌دهیم که در طول برنامه حتماً پیام‌های شما را بخوانیم. توفیق داریم در برنامه زنده حبل المتین در محضر استاد بزرگوارمان دکتر حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلامٌ علیکم و رحمة الله.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلامٌ علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانه‌ترین سلامم را تا آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم می‌کنم.

خدا را قسم می‌دهم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه صدیقه طاهره فرج مولای ما بقیة الله الأعظم را نزدیک نموده و ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بدهد، رفع گرفتاری از همه گرفتاران به ویژه شما گرامیان و حوائج ما و شما و همه حاجت‌مندان را برآورده کند، دعاهای ما و شما را به اجابت برساند ان‌شاءالله.

مجری:

حضرت استاد شما در برنامه هفته گذشته به ما گفتید که در هر سفر زیارتی که ما در پیش رو داریم به یاد ولایت یاورانی که جیبشان را تقسیم کردند، یک جیب برای خودشان و یک جیب هم برای «شبکه جهانی ولایت» و یاری کردن مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که امروز واقعاً در «شبکه جهانی ولایت» دارد این اتفاق می‌افتد و به توصیه و سفارش حضرتعالی من این اتفاق آنجا برایم افتاد و به یاد همه عزیزان بیننده بودم و هرجا که خلاصه مشرف می‌شدیم یاد فرمایش شما می‌افتادم و دعاگوی دوستان بیننده بودم.

ان‌شاءالله که عزیزان مثل همیشه یار و یاور «شبکه جهانی ولایت» باشند. اگر عزیزان در ذهن شریفشان باشد ما بحث «فدک» و موضوع فدک که یکی از مباحثی است که امروز گوشه و کنار توسط وهابیت صهیونیستی داعشی مطرح می‌شود و شبهاتی حالا در ایام فاطمیه مفصل در خصوص حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و مباحث دیگر صحبت شد.

موضوع فدک را ما سال گذشته مفصل فکر می‌کنم اگر اشتباه نکنم ده برنامه‌ای را ما به آن پرداختیم؛ منتها خیلی از دوستان بیننده توصیه و سفارش و پیامک داشتند که ما این بحث را ادامه بدهیم و مطالبی که گفتیم.

از استاد خواستیم که یک مقدار مختصر و مفیدتر امسال هم در این ایام در برنامه زنده «حبل المتین» به این موضوع بپردازیم و بحث فدک یکی از مباحث بسیار مهم است و لازم است که ما حتماً در مورد آن صحبت کنیم.

استاد در برنامه گذشته خدمت دوستان بیننده عرض کردیم یکی از شبهاتی که می‌بینیم در شبکه‌های وهابی صهیونیستی داعشی شیطانی و هر اسمی روی این‌ها بگذاریم کم هست، این شبهه را مطرح می‌کنند که فدک بیت المال بوده است و حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هیچ حقی در آن نداشته است که البته شما همه این شبهات را به صورت کامل و جامع پاسخ دادید.

من دوست دارم امشب برای اینکه دوستان بیننده ما هم ذهنشان آماده باشد و خلاصه‌ای از هفته گذشته در ذهنشان بیاید تا من سؤالات جدید را مطرح کنم، شما بزرگواری بفرمایید و خلاصه‌ای از بحث گذشته بفرمایید تا من سؤالات جدید را خدمت شما مطرح کنم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی اللهان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.

همانطوری که حضرتعالی اشاره فرمودید ما در جلسه گذشته بحثی را در رابطه با «فدک» شروع کردیم. ابتدا آیه 6 سوره حشر را مطرح کردیم:

(وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یشاء)

آنچه را خداوند به رسولش از آن‌ها باز گرداند، چیزی است که شما برای تحصیل آن نه اسبی تاختید، و نه شتری و بدون لشکرکشی به دست می‌آورید مخصوص نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

سوره حشر (59): آیه 6

این را از منابع متعدد و از کتاب «تاریخ طبری» جلد 3 صفحه 15، «تاریخ الاسلام» نوشته آقای «ذهبی» جلد 2 صفحه 422، «تفسیر بغوی» جلد 4 صفحه 197، «الحاوی الکبیر» آقای «نیآوردی شافعی» جلد 14 صفحه 55، از «بدایع الصنایع» جناب آقای «کاشانی» از فقهای بزرگ احناف جلد 7 صفحه 16، از کتاب «أموال» جناب آقای «أبوعبید بن قاسم بن سلام» جلد 1 صفحه 14، از «معجم البلدان» آقای «یاقوت حموی» جلد 4 صفحه 271، از «ابوالفدا» سنی صاحب کتاب «المختصر فی أخبار البشر» جلد 1 صفحه 94 نقل کردیم و این‌ها را آوردیم.

سپس بیان کردیم که چرا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فدک را به حضرت زهرا بخشید و چرا به دیگران نبخشید و بیان کردیم که در اینجا نبی اکرم اولاً تابع وحی است:

(اتَّبِعْ ما أُوحِی إِلَیک مِنْ رَبِّک)

از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن

سوره انعام (6): آیه 106

سپس نبی مکرم اسلام هم می‌فرمایند:

(إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی)

من فقط از آنچه که به من وحی می شود پیروی می کنم.

سوره یونس (10): آیه 15

و در سوره‌های نجم آیه 3 و 4 و سوره انعام 104 همچنین وارد شده است. تسلیم در برابر پیغمبر اکرم نشانه ایمان است:

(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِينا)

هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.

سوره أحزاب (33): آیه 36

و همچنین در سوره نساء آیه 65 هم بیان شده است. کسانی که به پیغمبر اکرم اعتراض می‌کنند که چرا به فلانی اینقدر مال دادی و به فلانی مال کمی دادی یا به فلانی مال ندادی. این‌ها از رفتار منافقین است که در جنگ حنین نبی مکرم اسلام بخشی از غنایم را در اختیار عده‌ای گذاشت و منافقین و سرکرده‌های آنان به پیغمبر اکرم اعتراض کردند.

در «صحیح بخاری» جلد 5 صفحه 104 حدیث شماره 3150 این قضیه را مفصل بحث کردیم و آوردیم که نبی مکرم اموال یهود بنی نضیر که آن هم جزو اموال ویژه نبی مکرم بود و بدون لشکرکشی در اختیار پیغمبر اکرم قرار گرفته بود و این‌ها را در اختیار مهاجرین قرار داد و به انصار به جز دو نفر چیزی نداد.

این مطالب را از «تفسیر قرطبی» و دیگر تفاسیر از جمله «سنن أبی داوود»، «تفسیر ابن کثیر» و غیره نقل کردیم. نکته سومی که نقل کردیم بر این بود که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به صدیقه طاهره بخشیده است. این مطلب را از «مسند أبو یعلی» متوفای 307 از جلد دوم صفحه 334 نقل کردیم که بعد از نزول آیه شریفه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»؛ روایت وارد شده است:

«دعا النبی فاطمة و أعطاها فدک»

پیغمبر اکرم فاطمه را خواست و فدک را در اختیار حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرارداد.

مسند أبي يعلى، ج2، ص 334، ح 1075؛ دار النشر : دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، تحقيق: حسين سليم أسد

همچنین از «فتوح البلدان» بلاذری جلد 1 صفحه 44 این را نقل کردیم، از «درّالمنثور» اثر «سیوطی» جلد 5 صفحه 273 نقل کردیم، از «فتح الغدیر» اثر «شوکانی» جلد 3 صفحه 224 نقل کردیم. سپس قضیه «أقطاع النبی» را مطرح کردیم.

این‌ها بخشی از بحث‌هایی بود که ما در جلسه گذشته در خدمت بینندگان عزیز و گرامی بودیم که به صحبت آقای «ابن کثیر دمشقی سلفی» رسیدیم؛ حالا من در خدمت شما هستم.

مجری:

بسیار متشکرم. قبل از اینکه سراغ «ابن کثیر» برویم باید سراغ شخصی بزرگ‌تر از او «ابن تیمیه» ناصبی برویم. جناب استاد نظر ایشان در خصوص فدک چیست؟ به هر صورت این هم بحث مهمی است.

دیدگاه ابن تیمیه حرانی، پیرامون حضرت زهرا و مسئله فدک!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با فدک، «ابن تیمیه» سرکرده نواصب است و نسبت به امیرالمؤمنین هرگونه جسارتی را در «منهاج السنة» دریغ نکرده است و نسبت به صدیقه طاهره در رابطه با همین فدک خیلی اهانت صریحی کرده است:

«شُعْبَةً مِنْ شُعَبِ النِّفَاقِ»

حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) يك شعبه‌اي از نفاق است

منهاج السنة النبوية؛ ج4، ص 300؛ دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم

و ان‌شاءالله در جلسات بعدی همین تعبیر را نقل می‌کنیم. بزرگان اهل سنت تعبیر دارند که این شخص ناصبی است و دشمن اهل بیت است و این چنین جسارتی به صدیقه طاهره (سلام الله علیها) دارند.

در عبارتی آقای «ابن تیمیه» می‌گوید:

«ما ذکر من ادعاء فاطمة فدک فإن هذا یناقض کونه میراثاً لها، فإن کان طلب‌ها بطریق الإرث امتنع أن یکون بطریق الهبة، وإن کان بطریق الهبة امتنع أن یکون بطریق الإرث»

آنچه که می گویند فاطمه فدک را ادعا کرده است، این با ارث بودن فدک در تناقض است. زیرا فاطمه اگر فدک را به عنوان ارث طلب کرده است، معنا ندارد که به عنوان هبه طلب کرده باشد و اگر به عنوان هبه طلب کرده است معنا ندارد که به عنوان ارث طلب کرده باشد.

منهاج السنة النبوية؛ ج4، ص 228؛ دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم

این آقا یا فهم روایی ندارد یا مسلط نیست، جاهل است یا خودش را به تجاهل می‌زند که یقیناً به دلیل دشمنی و عناد است. صدیقه طاهره ابتدا آمد و فرمود: پیغمبر اکرم این زمین را به من هبه کرده است. گفتند شاهد بیاورید؛ امیرالمؤمنین شهادت داد و شهادتش رد شد، أم أیمن شهادت داد، غلام پیغمبر شهادت داد، امام حسن و امام حسین شهادت دادند که این‌ها را رد کردند. حضرت زهرا فرمودند: بر فرض هبه نکرده است، ملک پیغمبر هست یا نه؟ گفتند: بله. فرمود: اگر ملک پیغمبر است من این زمین را به ارث می‌برم.

سپس آنان حدیث «لا نورث» را خواندند که صدیقه طاهره به آیات قرآن، ماجرای حضرت یحیی و حضرت سلیمان و حضرت داوود را مطرح کردند که به دنبال آن ابوبکر نامه‌ای را نوشت که فدک ملک پیغمبر اکرم بوده است و من آن را در اختیار حضرت زهرا قرار دادم. قبل از اینکه از مجلس بیرون برود خلیفه دوم آمد و نامه را گرفت و پاره کرد که ان‌شاءالله این‌ها را مفصل بحث خواهیم کرد.

«ابن تیمه» در ادامه می‌گوید:

«أن ادعاء فاطمة ذلك كذب على فاطمة»

اینکه فاطمه آمده باشد و فدک را ادعا کرده باشد، دروغ است.

منهاج السنة النبوية؛ ج4، ص 229؛ دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم

شما ببینید این همه منابع این همه مصادر هیچ کسی تا قرن هشتم هجری نفهمید که این کذب است اما آقای «ابن تیمیه» در قرن هشتم:

(وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْض‏)

اينچنين در برابر هر پيامبرى دشمنى از شياطين انس و جن قرار داديم كه سخنان فريبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به طور سرى (و درگوشى) به يكديگر مى‏گفتند.

سوره أنعام (6): آیه 112

می‌گوید این کذب و دروغ است. اینکه مردی با زنی آمدند و شهادت دادند می‌گوید:

«فسبحان الله ما أعجب هذا»

این چیز عجیبی است.

تا اینکه ایشان می‌گوید:

«ولم یسمع أن فاطمة رضی الله عنها ادعت أن النبی (صلی الله علیه) وسلم أعطاها إیاها فی حدیث ثابت متصل ولا أن شاهدا شهد لها»

هرگز در حدیثی ثابت نشده و شاهدی هم شهادت نداده است که فاطمه ادعا کرده باشد که پیغمبر فدک را به او بخشیده است.

و اصلاً کسی شهادت هم نداده است؛ یعنی گویا حضرت علی (علیه السلام) و امام حسن و امام حسین و أم ایمن و رباح اصلاً آدم نیستند.

«ولو کان ذلک لحکی»

اگر ثابت بود، حتماً بیان می شد.

شما چشمت را روی حقایق بستی و پرده ضخیم نصب و عداوت را روی ذهنت کشیدی و نمی‌بینی. این همه مصادر در قرن سوم و چهارم تا حالا نقل کردند که حضرت زهرا ادعا کرده است، حضرت امیر و دیگران این‌ها را شهادت داده‌اند. جالب این است که می‌گوید:

«فلم یقل أحد من المسلمین شهدت النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) أعطاها فاطمة»

هیچ‌کدام از مسلمانان نیامدند بگویند که ما شهادت می‌دهیم که پیغمبر فدک را به فاطمه داده است.

یعنی از دیدگاه این فرد، امیرالمؤمنین مسلمان نیست، امام حسن و امام حسین مسلمان نیستند، أم ایمن مسلمان نیستند و کسانی که شهادت دادند هیچکدام مسلمان نیستند.

«ولا سمعت فاطمة تدعیها»

کسی هم نگفته است که من شنیدم که فاطمه این را ادعا کرده است.

منهاج السنة النبویة؛ ج 4، ص 229 – 231؛ دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم

ببینید دوستان عزیز این نحوه برخورد این آقا با روایات مربوط به قضیه است که واقعاً ما نمی‌دانیم این را به چه نوعی بخواهیم تعبیر کنیم بر اینکه این‌ها آمدند و شهادت دادند. من تنها یک اشاره‌ای کنم که این شاهدان حضرت زهرا در فدک، چه کسانی بودند. «عضدالدین ایجی» در «المواقف» می‌گوید:

«و شهد علیه علیٌ و الحسن و الحسین و أم کلثوم»

بر بخشیدن فدک به فاطمه، علی و حسن و حسین و ام کلثوم شهادت دادند.

كتاب المواقف، اسم المؤلف: عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الإيجي، دار النشر: دار الجيل - لبنان - بيروت - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن عميرة؛ ج3، ص 608

می‌گویند که شهادت دادند و سپس شروع به توجیه کردن می‌کند. ما آمدیم عصمت حضرت حسنین را از قرآن اثبات کردیم و سپس قضیه حضرت امیر (علیه السلام) را مطرح کردیم که حضرت امیر آمد شهادت داد و یا «أم ایمن» و «رباح» غلام پیغمبر شهادت دادند.

«بلاذری» در «فتوح البلدان» می‌گوید:

«و شهد لها علی بن أبی طالب»

علی بن ابی طالب بر بخشید فدک شهادت داد.

«بلاذری» متوفای 279 است و «ابن تیمیه» متوفای 728 است. ببینید «بلاذری» نزدیک 500 سال قبل می‌گوید:

«فسألها شاهدا أخر فشهدت لها أم أیمن»

ابوبکر شاهد دیگری از فاطمه خواست پس ام ایمن نیز شهادت داد.

فتوح البلدان، اسم المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1403، تحقیق: رضوان محمد رضوان، ج 1، ص 44

همچنین «رباح» غلام پیغمبر هم آمد شهادت داد و از آقای «ابن تیمیه» خیلی عجیب است. همچنین «قدامة بن جعفر» متوفای 337 است که می‌گوید: علی بن أبی طالب و أم ایمن شهادت دادند.

«حموی» متوفای 626 است که 100 سال قبل از «ابن تیمیه» بوده است که می‌گوید:

«وشهد لها علی بن أبی طالب رضی الله عنه فسألها شاهدا آخر فشهدت لها أم أیمن»

علی بن ابی طالب هم بر فدک شهادت داد. ابوبکر از فاطمه شاهد دیگری خواست، پس ام ایمن نیز بر فدک شهادت داد.

در این کتاب «معجم البلدان» وارد شده است:

«وهی آلتی قالت فاطمة رضی الله عنها إن رسول الله (صلی الله علیه و أله و سلم) نحلنیها»

فدک، همان است که فاطمه گفت که پیغمبر آن را به او بخشیده است.

«ابن تیمیه» می‌گوید تا به حال کسی نشنیده است که حضرت زهرا آمده ادعا کرده این فدک را پیغمبر به من بخشیده است.

در صفحه بعد می‌گوید:

«قالت فاطمة رضی الله عنها لأبی بکر رضی الله عنه إن رسول الله جعل لی فدک فأعطنی إیاها وشهد لها علی بن أبی طالب رضی الله عنه فسألها شاهدا آخر فشهدت لها أم أیمن مولاة النبی فقال قد علمت یا بنت رسول الله أنه لا یجوز إلا شهادة رجلین أو رجل وامرأتین»

فاطمه به ابوبکر گفت که پیغمبر فدک را برای من قرار داده است. آن را به من بده. و علی بن ابی طالب بر این مسئله شهادت داد. ابوبکر شاهد دیگری خواست، ام ایمن شهادت داد. ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا! تو می دانی که شهادت جز با دو مرد و یا یک مرد و دو زن جایز نیست!

معجم البلدان، اسم المؤلف: یاقوت بن عبد الله الحموی أبو عبد الله، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 4، ص 238-239

ببینید این نهایت عداوت آقای «ابن تیمیه» نسبت به قضیه فدک است که می‌گوید احدی ادعا نکرده است بر اینکه شهادت می‌دهیم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این فدک را به او داده است یا حضرت زهرا را کسی ندیده است بر اینکه آمده باشد و ادعا کرده باشد که این فدک حبه شده از طرف نبی مکرم به من است.

من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

جناب استاد از شما بسیار متشکرم. من خدمت عزیزان بیننده‌ای که الان با «شبکه جهانی ولایت» و برنامه زنده «حبل المتین» همراه شدند یک یادآوری کنم با توجه به اینکه در ایام فاطمیه قرار داریم و گاهی به کوچه پس کوچه‌های شهرهای مختلف نگاه می‌کنیم که حسینیه‌ها و مساجد و منازل همچنان مجالس عزاداری تا شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برپاست.

به همین جهت ما موضوع فدک که سال گذشته مفصل در مورد آن صحبت کردیم، به درخواست شما دوستان بیننده دو سه برنامه‌ای به این موضوع می‌پردازیم تا ان‌شاءالله ذهن شما آماده باشد که اگر گوشه و کناری از طریق وهابیت شبهه‌ای مطرح شد شما بتوانید به راحتی از پس این شبهات بربیایید و این سؤالات را پاسخ بدهید.

استاد هفته گذشته یک شبهه‌ای که «ابن کثیر» در خصوص تضعیف آن روایت مطرح کرده بود. من آن بحث را یادداشت کرده بودم اما چون بحث «ابن تیمیه» مطرح شد گفتم اول این را شما بفرمایید و اگر صلاح می‌دانید اول روایت را بفرمایید و سپس بحث تضعیفی که مطرح کرده است را بفرمایید.

شبهه «ابن کثیر»، در مورد بخشش فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیها)

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با روایت در همین جا عزیزان دقت کنند این کتاب تفسیر «ابن کثیر دمشقی» است. من تقاضا دارم همه عزیزان مخصوصاً عزیزان اهل سنت خوب دقت کنند که این‌ها عداوتشان با اهل بیت (علیهم السلام) را به چه نحوی ابراز می‌کنند.

ما از منابع متعدد من جمله خود «ابن کثیر دمشقی» نقل کردیم که ایشان در تفسیرشان در ذیل سوره إسراء آیه 26 می‌گوید:

«قال الحافظ أبو بکر البزار حدثنا عباد بن یعقوب حدثنا أبو یحیی التیمی حدثنا فضیل بن مرزوق عن عطیة عن أبی سعید الخدری...»

که همان عطیه عوفی است

مجری:

این شخص همان عطیه‌ای است که همراه جابر بن عبدالله انصاری بوده است؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله همان است. سپس ایشان می‌گوید:

«قال لما نزلت (وآت ذا القربی حقه)...»

این آیه 26 سوره اسراء که نازل شد که پیغمبر حق خویشاوندان و بستگان را بده

«دعا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمة فأعطاها فدک»

پیغمبر فاطمه را خواست و فدک را به او بخشید.

این اصل روایت است که شاید بیش از 30 نفر از بزرگان اهل سنت از قرن سوم هجری تا قرن هشتم که ابن تیمیه متوفای 728 است و ابن کثیر متوفای 774 است.

ایشان سپس می‌گوید:

«وهذا الحدیث مشکل لو صح إسناده»

این حدیث سندش هم صحیح باشد، قبول کردنش مشکل است.

می گوید: این روایت سندش هم صحیح باشد این حدیث مشکل دارد. چه مشکلی دارد؟ عزیزان خوب دقت کنند که در این شبکه‌های وهابیت هم روی این موضوع خیلی مانور می‌دهند. ببینید بالاترین اشکالی که این آقا گرفته است اولاً «لو صح إسناده» اسناد صحیح را زیر سؤال می‌برند و می‌گویند اگرچه صحیح باشد یعنی قبول ندارند و اگرچه صحیح باشد مشکل دارد و می‌گوید:

«لأن الآیة مکیة»

چون آیه در مکه نازل شده است.

و در ادامه می‌گوید:

«وفدک إنما فتحت مع خیبر سنة سبع من الهجرة»

فدک در سال هفتم هجری در جریان فتح خیبر به دست مسلمانان فتح شد.

تفسير القرآن العظيم، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401؛ ج 3، ص 37

فدک جزئی از اموال یهود خیبر است. سال هفتم یا سال ششم فتح شده است. چگونه می‌شود یک آیه‌ای در مکه نازل شده باشد و پیغمبر مصداق آن را در مدینه عمل کرده باشد.

عزیزان این دوتا اشکال را خوب داشته باشند. اولاً صحت سند را بررسی می‌کنیم که عمدتاً ابوبکر بزار که از علما و فقهای اهل سنت است و هیچ کسی درباره او اشکالی ندارد. «عباد بن یعقوب» که خیلی هم روی او حرف دارند و جزو کسانی است که مسئله‌دار هست و نسبت به شیخین جساراتی دارد، در «المزی» کتاب «تهذیب الکمال» جلد 14 می‌آورد.

«بخاری» و «ترمذی» و «سنن ابن ماجه» نقل کردند «عباد بن یعقوب رواجنی» «قال أبوهاشم شیخٌ ثقةٌ». «ابویحیی التیمی» را باز «ذهبی» در «تذکرة الحفاظ» آورده است در جلد اول صفحه 396 باز ایشان از «ابن سعد» در «طبقات» نقل می‌کند و می‌گوید:

«ثقةٌ صالحٌ کثیر الحدیث»

تذكرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى؛ ج 1، ص 396

هم ثقه است، هم صالح است و هم حدیث زیادی نقل کرده است.

«فضیل بن مرزوق» هم که در کتاب «معرفة الثقات» در جلد 2 مفصل آورده است و صراحت دارد بر اینکه جایز الحدیث و ثقه است و می‌گوید:

«فیه تشیع و هو کوفی وفی موضع آخر کوفی ثقة»

معرفة الثقات؛ ج 2، ص 208؛ دار النشر: مكتبة الدار - المدينة المنورة - السعودية - 1405 - 1985، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد العليم عبد العظيم البستوي؛

پس این هم هیچ اشکالی ندارد.

اثبات ثقه بودن «عطیه عوفی»!

اما آنکه خیلی زیاد در این شبکه‌های وهابیت روی آن مانور دادند «عطیه عوفی» بوده است. عزیزان خوب دقت کنند که این آقایان با تضعیف عطیه خیلی از روایات فضایل امیرالمؤمنین من جمله حدیث «أنا مدینة العلم» و غیره را می خواهند زیر سؤال ‌ببرند.

عزیزان دقت کنند که این «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» است. ایشان در اینجا در جلد 7 آورده است:

«عطیة بن سعد بن جنادة العوفی الجدلی القیسی الکوفی... و کان ثقة ان‌شاءالله»

حالا دیگر عبارت «ان‌شاءالله» چی هست باید «ابن حجر» جواب بدهد.

«و له احادیث صالحة»

و حدیث‌های صالح هم دارد

تهذيب التهذيب؛ ج 7، ص 201؛ دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى

این از ابن حجر؛ جناب آقای «ابن شاهین» در «تاریخ ثقات» می‌گوید:

«عطیة العوفی لیس به بأس»

تاریخ أسماء الثقات؛ ج 1، ص 172؛ دار النشر: الدار السلفیة - الکویت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، تحقیق: صبحی السامرائی،

«لیس به بأس» هم به معنای عدم وجود ضعف و مورد اعتماد بودن است؛ «یحیی بن معین» این مطلب را گفته است. همچنین آقای «مزی» در کتاب «تهذیب الکمال» جلد 20 از یحیی بن معین نقل می‌کند و می‌گوید: این شخص انسان صالحی بوده است.

همچنین ما می‌بینیم در «مسند ابن جعد» با تحقیق «عبد المهدی عبد القادر» جلد اول باز در اینجا از «یحیی بن معین» سؤال می‌کنند:

«کیف حدیث عطیة قال صالح»

روایات عطیه چگونه است؟ گفت: خوب است.

مسند ابن الجعد، اسم المؤلف: علی بن الجعد بن عبید أبو الحسن الجوهری البغدادی، دار النشر: مؤسسة نادر - بیروت - 1410 - 1990، الطبعة: الأولی، تحقیق: عامر أحمد حیدر، ص 302

«هیثمی» متوفای 807 که آقایان به دروغ می‌گویند «هیثمی» آن را تضعیف کرده است در کتاب «مجمع الزوائد» جلد سوم تعبیری دارد که به این شرح است:

«رواه أحمد و فیه عطیة بن سعید و فیه کلام»

این روایت را احمد بن حنبل نقل کرده است و در سند روایت عطیه بن سعید قرار دارد که در مورد او اشکالاتی هست.

می گوید بعضی‌ها اشکالی کردند:

«و قد وثق»

به تحقیق توثیق شده است.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ ج3 ص120، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407

«ملأ علی قاری» در کتاب «شرح مسند أبی حنیفه» تعبیرشان این است:

«هو من أجلاء التابعین»

عطیه از اجلاء تابعین بوده است.

شرح مسند أبی حنیفة؛ ج 1، ص 406

جالب اینجاست که در «طبقات کبری» آقای «ابن سعد» متوفای 230 ایشان در ترجمه آقای «عطیة بن سعد عوفی» که ایشان مطالبی را مطرح می‌کند و می‌گوید: حجاج بن یوسف ثقفی نوشت عطیه را وادار کنید که علی بن أبی طالب را لعنت کند و اگر لعنت نکرد 400 ضربه شلاق بزنید، سرش و ریشش را بتراشید؛ در میان عرب توهین‌آورتر از تراشیدن ریش نبوده است. اگر می‌خواستند نهایت ذلت را برای شخصی بیاورند ریش او را می‌تراشیدند و در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌چرخاندند؛ این بدترین اهانت بوده است. «محمد بن قاسم ثقفی» که حاکم منطقه بود عطیه را خواست:

«فأقرأه کتاب الحجاج»

نامه حجاج را برای او خواند.

در آن نامه نوشت که شما باید علی (علیه السلام) را لعنت کنید وگرنه سر و ریشت را می‌تراشیم و چهارصد ضربه شلاق به تو می‌زنیم. عطیه گفت من هرگز علی (علیه السلام) را لعنت نمی‌کنم.

«فضربه أربعمائة وحلق رأسه ولحیته»

پس چهارصد ضربه شلاق به او زد، سر و ریشش را تراشید.

الطبقات الکبری، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری، دار النشر: دار صادر – بیروت، ج 6، ص 304

شاید عمده کسانی که عطیه را تضعیف کردند سر قضیه «فیه تشیعٌ» است. تمام بحثی که آوردند مطرح کردند، سر این است که این شخص حاضر نشده است امیرالمؤمنین (علیه السلام) را لعنت کند.

مجری:

جرمش شیعه علی بودن است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

جرم او شیعه علی بودن نیست و اصلاً معلوم نیست شیعه علی (علیه السلام) باشد. او از روات اهل سنت است و شخصی سنی است، به خلیفه اول و دوم و سوم هم احترام دارد اما جرم او این است که علی (علیه السلام) را لعن نکرده است.

زمانی که «عمر بن عبدالعزیز» در بالای منبر گفت: شما بعد از این در خطبه‌های نماز جمعه به جای لعن علی (علیه السلام) عبارت دیگری همانند آیه قرآن بخوانید و پس از این دیگر کسی حق ندارد علی (علیه السلام) را لعنت کند؛ آنچه آقای «ابن عقیل» در «النصایح الکافیة» دارد، می‌گوید: صدا از سراسر مسجد بلند شد به طوری که فضای مسجد با این صدا بلند شد:

«السنة السنة يا امير المؤمنين تركت السنة»

سنت پیامبر، سنت پیامبر؛ ای امیرالمؤمنین سنت پیغمبر را ترک کردی.

النصائح الكافية لمن يتولى معاوية؛ تأليف العلامة المحقق الجليل الشريف النبيل، السيد محمد بن عقيل بن عبد الله بن عمر بن يحيى العلوي، المتوفى سنة 1350 ه‍، دار الثقافة، للطباعة والنشر، إيران – قم؛ ص 116

زمانی که لعن علی (علیه السلام) سنت پیغمبر بشود، به معنای این است که او به سنت پیغمبر عمل نکرده است و حق دارند این شخص را رد کنند. در «نصب الرایه» جناب آقای «زیلعی» هم می‌گوید:

«وعطیة العوفی مضعف وقال بن معین فیه صالح فالحدیث به حسن»

عطیه عوفی تضعیف شده است. ابن معین گفته که روایات خوبی دارد. پس حدیث عطیه عوفی حسن است.

نصب الرایة لأحادیث الهدایة، اسم المؤلف: عبدالله بن یوسف أبو محمد الحنفی الزیلعی، دار النشر: دار الحدیث - مصر - 1357، تحقیق: محمد یوسف البنوری، ج 4، ص 68

«ترمذی» در کتاب «سنن ترمذی» آورده است که به آقای «ناصرالدین البانی» تعلق دارد، آقایان آقای البانی را به عنوان یک لیدر وهابی قبول دارند؛ ایشان متوفای 1420 است و با آقای «بن باز» با هم راهی آن طرف شدند و هرکجا هستند ان‌شاءالله خداوند عالم طبق اعمالشان با آنان رفتار کند.

آقایان وهابی ها! خوب چشمانشان را باز کنند؛ گرچه ما می‌دانیم خدای عالم به جهت شقاوت و عداوتی که دارند بر روی چشمان پرده انداخته است. ایشان در صحیح سنن ترمذی روایتی را نقل می کند که «عطیه عوفی» در سند آن است، بعد می‌گوید:

« قال أبو عيسى هذا حديث حسن وقد رواه الأعمش أيضا عن عطية عن أبي سعيد»

منبع این حدیث هم در «سلسلة الأحادیث الصحیحة» حدیث 1078 و 1079 می‌باشد. سپس در ادامه نظر خودش را می گوید که اما من ألبانی معتقدم روایت صحیح است.

صحيح وضعيف سنن الترمذي، المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420هـ)؛ ج7، ص 243

در روایت دیگری می‌گوید ابوعیسی گفته است:

«هذا حدیثٌ صحیح»

تمام این موارد از آقای ناصرالدین البانی است.

ایشان در «سنن ابن ماجه» که با تحقیق «العلامة المحدث ناصرالدین الألبانی» است که ایشان روایتی را نقل می‌کند که اول آن «صحیح» می‌گوید. سپس می‌گوید من در کتاب «سلسلة الأحادیث صحیحة» حدیث شماره 491 همین روایت را آوردم. این روایت صحیح است و در سند آن هم عطیه عوفی است.

اگر بناست عطیه عوفی انسان ضعیفی باشد و به دلیل وجود او قضیه فدک که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند زیر سؤال برود باید خیلی از روایات شما که عطیه عوفی در آنجا هست زیر سؤال برود. مضافاً بر اینکه بزرگانی که توصیه کردند و آقای ناصرالدین ألبانی هم که این‌ها را تصحیح کرده است، تمام را باید بشویید و به دریا بیندازید.

در ثانی تنها عطیه عوفی قضیه فدک و بخشش فدک به حضرت زهرا را نقل نکرده است. اگر جمله روایاتش در این یک روایت منحصر بود حرف شما کاملاً درست بود اما او ده‌ها و صدها روایت نقل کرده است و در جاهای دیگر آمدید روایت ایشان را تضعیف کردید. تضعیف این روایت تنها به دلیل همین قضیه‌ای است که نقل کردند.

جالب اینجاست جناب آقای «ابن عماد حنبلی» در «شذرات الذهب» در جلد سوم می‌گوید:

«روی عن أبی هریرة وطائفة ضربه الحجاج أربعمائة سوط علی أن یشتم علیا (رضی الله عنه)»

ابی هریرة نقل کرده است که حجاج او را 400 ضربه شلاق زد تا علی (علیه السلام) را ناسزا بگوید.

بلافاصله می‌گوید:

«فلم یفعل وهو ضعیف الحدیث قاله الذهبی»

او این کار را نکرد. و عطیه در نقل روایت ضعیف است. این را ذهبی گفته است.

شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ص 144

اینجا خیلی زیبا بیان کرده است؛ می‌گوید اینجا چون نیامد علی بن أبی طالب (علیه السلام) را ناسزا بگوید چهارصد ضربه شلاق خورد. بنابراین نتیجه آن این است که حدیث ضعیف است. کسی که علی (علیه السلام) را شتم نکند، علی را ناسزا نگوید و به دلیل آن هم 400 ضربه شلاق بخورد این نشانگر این است که انسان ضعیفی است.

ما افراد زیادی داشتیم که به خاطر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌گفتند: ما حاضریم بیاییم 4 یا 5 ساعت بالای منبر برویم و از فضائل علی (علیه السلام) نقل کنیم و بعد به ما بگویند گردنتان را بزنید و ما آماده بودیم.

موارد متعددی از این قضایا برای شما در منابع عزیزان اهل سنت داریم. در رابطه «نصر بن علی بن نصر» که ایشان روایتی را بالای منبر تحت این عنوان نقل کرد که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) را گرفت و فرمود: من حسن و حسین و پدر و مادرش را دوست دارم و پدر و مادر او هم درجه من در بهشت هستند. در همین هنگام متوکل دستور داد به او هزار ضربه شلاق بزنند.

دوستان به کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» جلد 10 صفحه 384 و «تهذیب الکمال» اثر «المزی» جلد 29 صفحه 360 مراجعه کنند. افعال دیگری برای شما از این‌ها صادر شده است که واقعاً اگر انسان بخواهد جنایاتی که این افراد نسبت به ناقلین فضائل امیرالمؤمنین یا کسانی که از ترسشان حدیث نقل نمی‌کردند یا می‌آمدند در برابر امر به لعن یا سب امیرالمؤمنین (علیه السلام) مقاومت می‌کردند مطرح بشود شاید در آینده بحث‌هایی با این موضوع داشته باشیم.

الان در بحث «فقه مقارن» در حوزه، همین بحث را دنبال می‌کنیم که زمینه‌ساز تقیه چه بوده است؟ بسیاری از علما و بزرگان اهل سنت بودند که از ترس بنی امیه جرئت نمی‌کردند حدیثی را نقل کنند. حالا که این بحث را مطرح کردم اجازه بدهید عبارتی را از «سیرة أعلام النبلاء» برای آقایان بیاورم تا ببینید قضیه از چه قرار بوده است و مظلومیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کجا رسیده است.

در «سیرة أعلام النبلاء» جلد 3 صفجه 489 وارد شده است که عطاء بن سائب می‌گوید از عبدالله بن شداد شنیدم که گفت:

«وَدِدْتُ أَنِّي قُمْتُ عَلَى المِنْبَرِ مِنْ غُدْوَةٍ إِلَى الظُّهْرِ»

دوست دارم از صبح زود تا ظهر، بر بالای منبر بنشینم

دوستان علی (علیه السلام) دقت کنید علامه امینی در اواخر حیات خود در تعبیری گفت: کاش خداوند از اول دنیا تا آخر دنیا به من عمر بدهد تا بنشینم برای مظلومیت علی (علیه السلام) گریه کنم.

«عبدالله بن شداد» از اهل است که می‌گوید:

«وَدِدْتُ أَنِّي قُمْتُ عَلَى المِنْبَرِ مِنْ غُدْوَةٍ إِلَى الظُّهْرِ، فَأَذْكُرُ فَضَائِلَ علي بن أبي طالب -رضي الله عنه- ثُمَّ أَنْزِلُ، فيُضرَب عُنُقِي»

دوست دارم از صبح زود تا ظهر، بر بالای منبر بنشینم و فضائل علی بن ابی طالب را نقل بکنم، سپس از منبر پائین بیایم تا گردنم زده شود.

سير أعلام النبلاء، ج3، ص 489، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي.

ببینید کار به کجا کشیده است؛ بعضی از افرادی که علاقه به امیرالمؤمنین (علیه السلام) داشتند چه آرزوهایی داشتند. خدا می‌داند هر زمانی که این روایت را می‌خوانم تمام وجودم به لرزه درمی‌آید که الان در چه موقعیتی هستیم و چه آزادانه در منزل نشستیم و با تمام مردم دنیا حرف می‌زنیم و 60 میلیون نفر فضایل امیرالمؤمنین را می‌شنوند و نه تنها احساس ترس نداریم بلکه شعف و شادی هم سراسر وجودمان را فراگرفته است. نه تنها کسی ما را تهدید نمی‌کنند بلکه شیعه و سنی هم ما را تشویق می‌کنند.

در آن زمان آرزو داشتند که از اول صبح تا ظهر چند ساعتی را به ذکر فضائل امیرالمؤمنین را بگویم و بعد از آن گردن من را بزنند. آنان حاضر بودند برای نقل چهار ساعت فضائل علی بن أبی طالب (علیه السلام) بهای سنگینی را بپردازد. واقعاً هنیئا به این افراد به دلیل عشق و علاقه‌ای که نسبت به امیرالمؤمنین و فداکاری که نسبت به حضرت علی (علیه السلام) داشتند.

من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خوشا به حالشان؛ واقعاً این هم نکته‌ای است که ما قدر آن را نمی‌دانیم. این عشق و ارادت و محبتی که داریم و شرایطی که برای ما و مخصوصاً شما دوستان خوب بیننده دارید که بارها و بارها گفتید که ما به واسطه شبکه جهانی ولایت از یک شیعه شناسنامه‌ای درآمدیم و به یک شیعه حقیقی و واقعی تبدیل شدیم.

این فرصت مناسبی است که اگر شما می‌خواهید نسبت به مظلومیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و بحث فدک مطالبی بیاموزید به این دانستن خودتان اکتفا نکنید و در هرجا و شرایطی که برای شما امکان دارد آن را بیان و تبلیغ کنید.

در میان بستگان و خانواده یا فضای مجازی و جاهای دیگری که در اختیار دارید در نهایت امنیت از این فرصت استفاده کنید. ببینید کسانی چطور عاشق و محب امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودند که حاضر بودند فضایل را بگویند و از منبر پایین بیایند و گردن آنان را بزنند درحالی‌که ما در نهایت امنیت و سلامت کامل قرار داریم و شرایط خوبی برای ما مهیا است که باید از حریم ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دفاع کنیم.

استاد در میان فرمایشات شما سؤالی برایم پیش آمد که جالب بود و شاید این سؤال برای دوستان بیننده هم پیش آمده باشد که من به نمایندگی از آنان مطرح می‌کنم. شما زمانی که داشتید بحث «ألبانی» را مطرح می‌کردید به «عطیه عوفی» چندین مورد برگشتید و دو مرتبه نشان دادید که جناب آقای «عطیه» را توثیق کرده است اما زمانی که به روایت فدک می‌رسد آن را تضعیف می‌کند و حتی «ذهبی» هم به همین شکل عمل می‌کند. داستان این دوگانگی چیست؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سؤال زیبایی است؛ امیدوارم عزیزان بیننده چه شیعه و خصوصاً عزیزان اهل سنت و آنانی که امروز دنباله‌رو وهابیت هستند توجه کنند. شاید سؤال حاج علی از الهامات ربانی باشد و اجازه بدهید من جواب آن را مطرح کنم.

کتاب «سلسلة الأحادیث الضعیفة و الموضوعة» از آقای «محمد ناصرالدین ألبانی» متوفای 1420 جلد چهاردهم را ببینید که به حدیث فدک می‌رسد. دقت کنید همان حدیثی که نقل کردیم و سند آن را هم بررسی کردیم در جلد 14 صفحه 157 حدیث 6750 را می‌خوانم:

«لما نزلت هذه الآیة و آت ذالقربی حقا دعا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمة فاعطاها فدک»

زمانی که آیه 26 سوره اسراء نازل شد که پیغمبر حق ذوی القربی را بده پیغمبر فاطمه را خواست و فدک را به او داد.

ایشان در جواب این روایت می‌گوید:

« قلت: وهذا إسناد ضعيف، عطية - وهو: العوفي -، ضعيف مدلس تدليساً خبيثاً »

این سند ضعیف است. عطیه عوفی هم ضعیف است، هم مدلس است، هم تدلیس است و هم خبیث است.

سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة؛ المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)، دار النشر: دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية، الطبعة: الأولى، 1412 هـ / 1992م؛ ج14، ص 157، شماره 6570

خیلی عجیب است؛ من نمی‌دانم این‌ها فردای قیامت چه جوابی دارند بدهند. وصیت شیخ صدوق را یادم نمی‌رود که گفت: من را نه در قم دفن کنید، نه در نجف دفن کنید! گفتند: چرا؟ گفت: اگر کسی در قم و نجف دفن شود بدون حساب و کتاب به بهشت می‌رود. گفتند: این که خیلی خوب است! گفت: نه من می‌خواهم بیایم قیامت را ببینم، نظاره‌گر محکمه امیرالمؤمنین (علیه السلام) با دشمنانش باشم و ببینم این افراد که این همه با علی (علیه السلام) بد کردند و در حق امیرالمؤمنین عداوت کردند چه جوابی دارند.

جناب آقای البانی! شما که می‌آیید می‌گویید: آقای عطیه عوفی «ضعیفٌ مدلس تدلیسا خبیثا» مخاطبین ما هنوز یادشان نرفت و من دو مرتبه نشان می‌دهم. کتاب «صحیح سنن ترمذی» روایت 3443 را از عطیه عوفی نقل کرد و گفت: روایت صحیح است. در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» در دو روایت وارد شده است که از عطیه عوفی آورده است.

چطور روایات عطیه عوفی در اینجا صحیح است و در «سلسلة الأحادیث الصحیحة» هم شما آن را می‌آورید، در «مشکات» هم عبارت آن را نقل می‌کنید و می‌گویید: در مشکات حدیث 3705 و 3706 و در «صحیح روض النضیر» حدیث 909 و در «سلسلة الأحادیث الصحیحة» حدیث 491 از عطیه عوفی نقل می‌کنید و می‌گویید روایت او صحیح است اما زمانی که به حدیث فدک می‌رسید می‌گویید: «إسنادٌ ضعیفٌ و عطیة ضعیفٌ مدلسٌ تدلیسا خبیثا»!!!

نمی‌دانم همان تعبیر امیرالمؤمنین که در نامه‌ای به «عثمان بن حنیف» فرمودند:

« بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّه‏ »

در زیر آسمان پهناور تنها یک فدک دست ما بود آن هم یک دسته غصب کردند و یک دسته دفاع نکردند و از کنار آن به سادگی عبور کردند. بهترین حکم کننده خداست.

نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه 45

یا به تعبیر حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) چه دوست داشتنی است روزی که داور خداوند باشد، رئیس محکمه نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) باشد و طبق کتاب الهی میان و کسانی که فدک را از من گرفتند داوری و قضاوت کنند.

نمی‌دانم امثال آقای ألبانی‌ها فردای قیامت چه جوابی می‌خواهند بدهند؛ آقای ذهبی هم به همین صورت است. آنان وقتی که می‌آیند و می‌خواهند نسبت به قضیه فدک مطالبی را مطرح کنند خیلی عجیب است که بسیار به سادگی می‌گویند: اصلاً مسئله فدک یک مسئله عادی است و زیاد مهم نیست و اگر کسی هم بیاید بخواهد بحث فدک را مطرح کند اصلاً این‌ها را ما به هیچ وجهی حاضر نیستیم قبول کنیم و اگر کسی آمد بحث فدک را مطرح کرد و زیر سؤال برد ما آزاد هستیم هرگونه توهینی درباره او کرده باشیم.

این است ادب «ذهبی»؛ از بزرگترین علمای اهل سنت!!!

کتاب «تذکرة الحفاظ» آقای «ذهبی» جلد 2 در رابطه با «ابن خراش ابو محمد عبدالرحمن» می‌گوید:

«الحافظ البارع الناقد»

اما در صفحه بعد می‌گوید ابن عدی گفته از عبدان شنیدم که من به ابن خراش گفتم حدیث فدک:

« قلت لابن خراش حديث ما تركنا صدقة قال باطل»

به ابن خراش گفتم نظر تو درباره حدیث ابوبکر که گفت ما ترکنا صدقه چیست؟ گفت: باطل است.

اما ادب ذهبی را نگاه کنید. وقتی طاقت نمی آورد که کسی درباره روایتی که او دوست دارد، اظهار نظر به بطلان روایت بکند، با بی ادبی تمام می گوید:

«فأما أنت أیها الحافظ البارع الذی شربت بولک»

ای آقای ابن فراش حافظ و دانشمند که ادرارت را خوردی

«ان صدقت فی الترحال فما عذرک عند الله؟»

اینکه گفتی این حدیث باطل است عذر تو در نزد خداوند چیست

«فأنت زندیق معاند للحق فلا رضی الله عنک»

تو زندیق هستی، دشمن خداوند هستی، خداوند از تو راضی نشود

سپس می‌گوید:

«مات ابن خراش إلی غیر رحمة الله»

زمانی هم که ابن خراش مُرد به غیر رحمت الله مرد.

تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 685

«أذکروا موتاکم بالخیر» اینجا دیگر کار نمی‌کند. آقای ذهبی که از اجلاء علمای اهل سنت است و می‌گویند اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر بودند که عبارتنداز: ذهبی، ابن حجر، مزی و زین الدین عراقی که از ارکان اولیه اهل سنت هستند. زمانی که این آقا می‌گوید این حدیث باطل است به این صورت با او برخورد نکنید.

او می‌گوید: «شربت بولک» نمی‌دانم فحش از این بالاتر داریم یا نداریم. اگر راست می‌گویید دلیل بیاورید که به این دلایل حرف شما نادرست است و مردم دلیل شما را نگاه کنند و قضاوت کنند. اینکه بگوید: «شربت بولک فأنت زندیق معاند للحق فلا رضی الله عنک» چه معنایی دارد؟

آیا این جز تعصب کور و کر چیز دیگری هم هست؟ حالا که جناب آقای حاج علی آقا این درد را باز کرد بگذارید ما هم عقده دل را باز کنیم. آقای «ذهبی» در کتاب «میزان الاعتدال فی نقد الرجال» جلد 1 صفحه 82 در رابطه با «احمد بن أظهر» می‌گوید:

«ولم یتکلموا فیه إلا لروایته عن عبد الرزاق عن معمر حدیثا فی فضائل علی»

کسی این را تضعیف نکرده است مگر به جهت روایتی که از عبدالرزاق از معمر حدیثی در فضائل علی (علیه السلام) داشت

این حدیث چیست؟ حدیثی است که محقق در پاورقی آورده است که پیغمبر اکرم فرمود:

«عدوک یا علی عدوی، وعدوی عدو الله»

دشمن تو دشمن من است و دشمن هم دشمن خداست.

این روایت را نقل کرده است و می‌گوید:

«یشهد القلب أنه باطل»

قلب من شهادت می‌دهد این باطل است.

نمی‌گوید سند آن ضعیف است، نمی‌گوید اشکال دلالی دارد بلکه می‌گوید قلب من شهادت می‌دهد که این باطل است. عزیزان کتاب «مستدرک» جلد 3 با تخلیص ذهبی را کنار هم بگذارید و قضاوت کنید. پیغمبر فرمود:

«یا علی! أنت سید فی الآخرة

یا علی! تو سرور روز قیامت هستی

«حبیبک حبیبی و حبیبی حبیب الله»

دوست تو دوست من است و دوست من دوست خداست

«وعدوک عدوی، وعدوی عدو الله»

دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست

«والویل لمن أبغضک بعدی »

چاه‌های عمیق جهنم جای کسانی است که بعد از من تو را دشمن بدارند

حاکم نیشابوری می‌گوید:

«صحیح علی شرط الشیخین»

شرایط صحیح بخاری و شرایط صحیح مسلم در این روایت است

حالا ببینیم که آقای ذهبی درباره این روایت در پاورقی چه می‌گوید؟

«قلت هذا و ان کان رواته ثقات فهو منکر لیس ببعید من الوضع»

این روایت راویانش همه ثقه هستند. ولی روایت منکری است. بعید نیست که این را ساخته باشند.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 138، ح 4640

آقای ذهبی! اگر راویانش ثقه هستند چه کسی این را جعل کرده است؟ مگر ناقل این روایت این افرادی نیستند که در سند این روایت هستند؟

«أبی الأزهر قال ثنا عبد الرزاق أنبأ معمر عن الزهری عن عبید الله بن عبد الله عن ابن عباس»

کدام این افراد جعال وضاع بودند و این روایت را جعل کردند؟ ابن عباس جعل کرده است؟ عبیدالله بن عبدالله بن این را جعل کرده است؟ عبدالرزاق جعل کرده است؟ شهاب الدین زهری جعل کرده است؟ آقای معمر جعل کرده است؟ تمام این افراد از شخصیت‌های بزرگ شما در سند روایت هستند و آقای حاکم هم شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم را دارد.

شما می‌گویید: راویان آن همه ثقه هستند ولی بعید نیست که این روایت جعل و ساخته شده باشد. حتماً باید یکی از این راویان ساخته باشند! کدام این افراد جعال و وضاع بودند؟ هرکدام از این افراد از بزرگان روات شما یا از صحابه نبی مکرم اسلام بودند.

این‌ها عداوتشان را به هر نوعی که برایشان امکان‌پذیر است به نمایش می‌گذارند. باز هم در کتاب «میزان الاعتدال» جلد 2 روایتی از «شریک بن عبدالله» و او از «ابن بریدة» که او هم از پدرش «بریده أسلمی» نقل می‌کند:

«مرفوعا منصوبا إلی النبی: لکل نبی وصی و وارث و إنّ علیا وصی‌ای و وارثی»

روایتی از پیغمبر نقل شده است که فرموده است برای هر پیغمبری وصی و ارث بری وجود داشت. همانا علی هم وصی من است و هم وارث من است.

ذهبی می‌گوید:

«هذا کذب ولا یحتمله شریک»

این دروغ است و شریک بن عبدالله این روایت را نمی‌تواند تحمل کند

خیلی عجیب است؛ یعنی واقعاً انسان نمی‌داند با این شخص چکار کند. جالب این است که در همان جلد صفحه 271 از شریک نقل می‌کند:

«لا یفضل علیا علی أبی بکر إلا من کان مفتضحا»

هرکسی بگوید علی از ابوبکر افضل است این مفتضح می‌شود.

میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 3، ص 374

آقای ذهبی! اینجا شریک بن عبدالله برای شما قابل تحمل است؟ بله قطعاً قابل تحمل است. اول کسی که باید بیاید نستجیر بالله به قول آقای ذهبی و شریک مفتضح بشود نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. جالب این است که می‌گوید:

«علی خیر البشر فمن أبا فقد کفر»

علی (علیه السلام) بهترین بشر است و هرکسی ابا کند کافر است.

میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 2، ص 273

حالا من نمی‌خواهم روی این روایت کار کنم که روایت از عایشه، ابو سعید خدری و دیگران هم هست.

اینجا ایشان می‌گوید: بعضی از کذابین این را آوردند؛ اما در انتها جمله زیبایی دارد. می‌گوید: بله اگر کسی اراده کند:

«خیر البشر فی وقته و بلاشک هو خیر البشر فی أیام خلافته»

علی در ایام خلافتش خیر البشر بود.

اگر خداوند عالم به ما لیاقت حضور در محکمه آقای ذهبی را بدهد یک سؤال از ذهبی می‌پرسم. می‌گویم: آقای ذهبی! شما که گفتید در ایام خلافتش بلاشک خیر البشر بوده است، تکلیف طلحه و زبیر و معاویه و غیره که با خیر البشر جنگیدند حکمشان چیست؟

ما با چیز دیگری کار نداریم و این را به صورت حداقل بیان می‌کنیم. «خیر البشر فی أیام خلافته» بود و کسانی که با خیر البشر جنگیدند تکلیفشان چیست؟ امیدواریم آنانی که دارند از ایشان دفاع می‌کنند فردای قیامت بتوانند اینجا جواب بدهند.

ما سال گذشته همین حدیثی را که این آقا دارد نقل می‌کند از أسانید مختلف من جمله «معجم کبیر» آقای «طبرانی» جلد 6 صفحه 221 نقل کردیم که پیغمبر أکرم فرمود:

« فإن وصيي وَمَوْضِعُ سِرِّي وَخَيْرُ من أَتْرُكُ بَعْدِي وَيُنْجِزُ عِدَتِي وَيَقْضِي دَيْنِي عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ»

همانا وصی من و جایگاه اسرار من و بهترین کسی که بعد از خودم بر جای می گذارم، کسی که وعده های من را محقق می کند و دیون مرا ادا می کند، علی بن ابی طالب است.

بنابراین نستجیر بالله عبارت آقای «ذهبی» که از «شریک» نقل کرد که هرکس علی (علیه السلام) را بر دیگران تفصیل بدهد مفتضح می‌شود.

روایت هم صددرصد صحیح است؛ ما بحث سندی آن را هم کردیم و تمام راویان آن از جمله محمد بن عبدالله حضرمی صدوق، ذهبی گفته است ثقة، ابراهیم بن حسن و تمام راویان را تک تک بررسی کردیم و گفتیم راویان همه صحیح هستند.

همین روایت «لکل نبی وصی و وارث» که گفت برای شریک قابل تحمل نیست جناب آقای ذهبی از «بریده أسلمی» صحابه پیغمبر هم نقل شده است «لکل نبی وصی و وارث و إن علیا وصی‌ای و وارثی» و تمام راویانش را هم جناب آقای ذهبی خود شما در خیلی جاها صداقت آن‌ها تأکید کرده‌اید.

سمرقندی را ثقه خطاب کردید، ابوالحسین خطیب بغدادی را ثقه خطاب کردید، ابوالقاسم بن عیسی را ثقه خطاب کردید. تمام این افراد را یا ابن حجر ثقه خطاب کرده است یا ذهبی ثقه خطاب کرده است و یا مزی ثقه خطاب کرده است. باز در اینجا ذهبی ثقه گفته است، ابن حجر «ثقة ثقة» می‌گوید، ذهبی «العلامة الحافظ» می‌گوید، ابن معین «ثقة» می‌گوید، ابن حجر «ثقة» می‌گوید.

آقای ذهبی! تمام راویان حدیث تک تک مورد وثوق شماست. چطور زمانی که حدیث وصیت را نقل می‌کنید می‌گویید: «ولا یحتمله شریک» اما آن کسی که «لا یفضل علیا علی أبی بکر إلا من کان مفتضحا» برای شریک قابل تحمل است و برای شما قابل تحمل هست.

این برخورد دوگانه‌ای است که این آقایان نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) داشتند؛ واقعاً نیاز است انسان تدبر و تفکر کند و از خواب غفلت بیدار شود و بداند حق چیست، حقیقت کجاست و حق جویی چیست.

تا زمانی که به دنبال او می‌گردند نتیجه‌اش همین کارهایی است که الان دارند می‌کنند؛ خیلی واضح و روشن است. ما تا الان هرچه گفتیم تصاویر کتاب‌ها را هم نشان دادیم اما راجع به توثیقات چون زمان نداشتیم دیگر تصاویر کتب را نشان ندادیم.

مجری:

استاد چون می‌خواهیم در خدمت دوستان بیننده باشیم زمان بسیار کمی داریم. استاد یک مطلب را یادتان رفت بگویید و اگر امکان دارد اشاره کوتاهی بکنید و اگر لازم شد هفته بعد در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

شبهه دوم «ابن کثیر» در مورد فدک!

بحث «و آت ذی القربی» دو ایراد داشت: یکی بحث عطیه در آن روایت بود و دیگری هم مطلبی که گفتند آیه در مکه نازل شده است اما مصداق آن در مدینه بوده است. اگر این را بخواهیم جواب بدهیم چه باید بگوییم؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

این مطلب را خیلی سریع برای شما جواب می‌دهم اما اجازه بدهید تفصیل آن را برای جلسه بعد بگذاریم. در رابطه با شبهه‌ای که مطرح کردند این در مکه نازل شده است دقت کنید کتاب «اتقان فی علوم القرآن» نوشته آقای «سیوطی» که یکی از کتاب‌های درسی دانشگاه‌های کشورهای عربی است. در جلد اول این کتاب وارد شده است:

«ما تأخر حکمه عن نزوله و ما تأخر نزوله عن حکمه»

آیاتی که حکمشان قبل از نزول و بعد از نزول بوده است.

ایشان می‌گوید:

«قد یکون النزول سابقاً علی الحکم»

گاهی اوقات آیه نازل می‌شود اما حکم آیه هنوز نیامده است

سپس ایشان می‌گوید:

«قد أفلح من تزکی»

هرکسی که زکات فطره داد رستگار شد

«نزلت فی زکاة الفطر وأخرج البزار»

سپس می‌گوید:

«لأن السورة مکیة ولم یکن بمکة عید ولا زکاة ولا صوم»

این سوره در مکه نازل شده است. در حالی که در مکه عیدی و زکاتی و روزه ای نبود.

الإتقان فی علوم القرآن، اسم المؤلف: جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، دار النشر: دار الفکر - لبنان - 1416 هـ- 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: سعید المندوب، ج 1، ص 106

اصلاً روزه سال دوم هجرت واجب شده است اما حکم آن در مکه بدین صورت آمده است: کسی که یک ماه رمضان روزه بدهد و روز عید فطر زکات فطره بدهد رستگار می‌شود.

جناب آقای ابن کثیر دمشقی این آیه را چه می‌فرمایید؟ «الآیة مکیة» قبل از اینکه حکم بیاید و حکم در مدینه آمده است.

مجری:

مطلبی در خصوص نماز جمعه

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

بله الآن همین مطلب را هم می‌آورد. چند آیه در مکه در رابطه با فتح بدر نازل شده است که این‌ها همه در مکه نازل شده است اما حکم آن در مدینه آمده است. عزیزان در رابطه با این مطلب چه جوابی دارند؟ هر جوابی دادند ما در خدمت عزیزان هستیم و ان‌شاءالله جواب را خواهیم داد.

مجری:

جناب استاد خیلی متشکرم؛ ان‌شاءالله خداوند به شما نیرو و انرژی بدهد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

کتاب «الإتقان فی علوم القرآن» که آقای حاج علی گفتند در رابطه با نماز جمعه است به این صورت است:

« آية الجمعة فإنها مدنیة والجمعة فرضت بمکة»

آیه نماز جمعه در مدینه نازل شده است در حالی که نماز جمعه در مکه واجب شد.

الإتقان فی علوم القرآن، اسم المؤلف: جلال الدین عبد الرحمن السیوطی، دار النشر: دار الفکر - لبنان - 1416 هـ- 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: سعید المندوب، ج 1، ص 108

ببینید در مکه اصلاً نماز جمعه‌ای در کار نبوده است.

مجری:

حالا اگر لازم شد ان‌شاءالله هفته آینده بیشتر در مورد آن صحبت می‌کنیم. استاد بیان فرمودند گاهی اوقات زمانی که نام فضائل امیر مؤمنان علی (علیه السلام) مطرح می‌شود می‌بینید که چه عکس العمل‌هایی را نشان دادند. این افعال از اول تاریخ بوده است و هنوز هم در گوشه و کنار می‌بینیم که وجود دارد. اما ما می‌گوییم:

کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست

که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم

خدا ان‌شاءالله پول با برکت و حلال به شما بدهد و زمانی که می‌خواهید پول بشمارید دستتان را خیس می‌کنید و می‌شمارید. اگر تمام فضائل امیرالمؤمنین در یک کتاب جمع بشود و شما می‌خواهید این انگشتتان را خیس کنید و تنها فضائل مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ورق بزنید آب دریا هم در برابر این کار کم خواهد بود.

خوش به حال شما که دلتان لبریز از عشق و ارادت و محبت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین

چقدر زیبا و دلچسب است زمانی که زیارت امین الله را در جف روبروی ایوان نجف بخوانیم.

ایوان نجف عجب صفایی دارد

حیدر بنگر چه بارگاهی دارد

دیروز شاید همین لحظات بود که در محضر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف بودم. فقط بشینید و لذت ببرید از اینکه قد و بالای حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می‌بینید و عشق و ارادت و محبت این آقا در دلتان هست؛ خیلی قیمتی و ارزشمند است. واقعاً قدر آن را نمی‌دانیم؛ ان‌شاءالله رهرو راه امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم باشیم و تلاش کنیم رضایت آقا را به دست بیاوریم. همین عشق و ارادت خیلی ارزشمند است و در دنیا هم هرچه که بگوییم باز هم کم است.

می‌دیدم گاهی اوقات مرتب جنازه‌ها را می‌آوردند و در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) دور حرم طواف می‌دادند. زمانی شهدای مدافع حرم در عراق را آنجا می‌آوردند با خودم فکر می‌کردم این‌ها الان چه حالی دارند. هنگامی که لحظه جان کندن قد و بالای مولایشان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می‌بینند.

خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:

« فَمَن یَمُت یَرِنی»

هرکسی بمیرد من را می‌بیند.

نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه – الشیخ المحمودی، ج 2، پاورقی ص 671

اما اگر کسی محب و عاشق امیرالمؤمنین و شیعه آن حضرت باشد و رضایت آن را به دست بیاورد و سعی می‌کند در زندگی و رفتار و کردارش با خانواده و اجتماع رضایت آقا را به دست آورده باشد جور دیگری آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) را موقع جان کندن می‌بیند و با کسی که بغض و کینه و دشمنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دارد فرق می‌کند. خوشا به حالتان با این دل‌هایتان که پر از عشق و ارادت و محبت آقا هست.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ای که گفتی «فمن یمت یرنی»

جان فدای کلام دل جویت

کاش روزی هزار مرتبه من

مردمی تا بدیدمی رویت

یکی از شعرا می‌گوید:

از آن زمان که شنیدم «فمن یمت یرنی»

هوای موت به سر دارم و لقایت علی جان

اگرچه غرق گناهم غم از حساب ندارم

که برده حب توأم بیم سیئات علی جان

علیٌ حبّه جنة قسیم النار و الجنة

مجری:

چقدر زیبا! استاد دست شما درد نکند. زمانی که در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستید احساس می‌کنید که در خانه خودت هستی، احساس می‌کنید که در محضر پدر مهربانی نشستید و آنجا دارید عرض ادب می‌کنید. ان‌شاءالله نصیب شما بشود.

همیشه به یادتان بودم و گفتم ولایت یاوران را ویژه دعا می‌کنیم و به یادشان هستیم و به ویژه عزیزانی که خارج از کشور هستند همیشه به یادشان هستم و هرجا که می‌روم اگر لایق باشم می‌گویم این‌ها دستشان از عتبات عالیات، حرم امام رضا (علیه السلام) و کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) کوتاه است و ان‌شاءالله دعاهای ما پذیرفته باشد.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

نکته‌ای وجود دارد که حیفم می‌آید که آن را بیان نکنم. خطاب به وهابی‌هایی که از ما به جهت علی گفتن ایراد می‌گیرند برای اینکه نمی‌توانند تحمل کنند ما می‌گوییم: «موتوا بغیظکم». ای شیعه و ای سنی:

دردت مداوا می‌شود با گفتن یک یا علی

عقده ز دل وا می‌شود با گفتن یک یا علی

زهرا دعایت می‌کند غرق عطایت می‌کند

وقتی لبت وا می‌شود با گفتن یک یا علی

صدها گره وا می‌شود با گفتن یا فاطمه

یک قطره دریا می‌شود با گفتن یک یا علی

مجری:

عمری است که دم به دم علی می‌گویم

در حال نشاط و غم علی می‌گویم

تا حال علی گفته‌ام ان‌شاءالله

تا آخر عمر هم علی می‌گویم

چقدر این لحظه برنامه ما زیبا شد! از اول برنامه که حضرت استاد کلی محتوا فرمودند و الان هم که احساس چاشنی آن شد و این عشق و ارادت و محبت به مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن اضافه شد. ان‌شاءالله هرکسی آرزومند حرم آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) است خداوندان‌شاءالله نصیب او کند.

تماس بینندگان برنامه:

از این لحظه ما در خدمت دوستان بیننده، چه عزیزان شیعه و چه عزیزان اهل سنت هستیم و فقط بزرگواری بفرمایید زیرا وقت کمی داریم. لطف بفرمایید مختصر و مفید بیان کنید تا بتوانیم تلفن‌های بیشتری را پخش کنیم. سامانه پیام کوتاه در اختیار شما هست و از طریق شماره پیامک 30001203 از طریق تلگرام و واتس آپ و تلفن هرچه دلتان می‌خواهد از عشق و ارادت و محبتتان به مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برای ما بفرستید.

آقا محمود از بوشهر بیننده برنامه ما هستند. سلام به شما و شبتان بخیر:

بیننده (آقا محمود از بوشهر – شیعه):

با عرض سلام محضر پربرکت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و برادر بزرگوارم حاج علی اسماعیلی عزیز. امیدوارم زیارت شما قبول باشد و ان‌شاءالله نایب الزیاره بودید.

من سؤالی از آقایانی دارم که تفکر وهابی دارند و البته این سؤال را با مقدمه کوتاهی می‌خواهم از آنان بپرسم. سؤال این است که فدک یا هدیه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بوده است که طبق اسناد متعدد تاریخی عیناً همین بوده است و یا به قول حدیث تک نفره ارث بوده است. آیا آقایان قبول دارند که تا قبل از شهادت مظلومانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک در اختیار حضرت زهرا (سلام الله علیه) بوده است؟ با این پیش فرض که یا به عنوان هدیه و یا به عنوان سهم الارث پیامبر مطلع بوده است که فدک در اختیار دخترشان هست و هیچ عملی برای بازپس گیری آن انجام نداده است.

مگر نه این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها به یک نفر گفته است که ما از ارث از خود به جای نمی‌گذاریم چرا برخلاف فرموده خودشان عمل کردند؟ آیا پیامبر با علم به اینکه گذاشتن ارث حرام است ارث را به دخترشان دادند؟ منظور این است که پیامبر در گفتار چیزی فرموده است و در عمل برعکس آن را عمل کرده است یا العیاذ بالله پیامبر حرف و عملش دوجور بوده است؟

می‌خواهم به این سؤال من پاسخ بدهند و حداقل به خودشان جواب بدهند که آیا بعد از اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت فدک به حضرت زهرا (سلام الله علیه) رسید یا قبل از آن رسیده بود؟ اگر قبل از آن بوده است چرا پیامبر هیچ کاری نکرده است؟

این سؤالی بود که من می‌خواستم از طریق این شبکه از آقایان سؤال کنم.

مجری:

محمود آقا از بوشهر از شما خیلی ممنونم و ان‌شاءالله موفق و پیروز و سربلند باشید. به پایتخت ایران اسلامی برویم و با آقای کمیجانی صحبت کنیم. آقای کمیجانی سلامٌ علیکم:

بیننده (آقای کمیجانی از تهران – شیعه):

سلامٌ علیکم و رحمة الله. حاج علی ان‌شاءالله زیارت شما قبول حضرت احدیت باشد و نایب الزیاره بودید. افتخاری است که در خدمت حضرت استاد هستیم، خدا را شاکریم که این توفیق نصیب ما شد که در خدمت این بزرگوار شیخ جلیل القدر باشیم. طبیعی است که در مقابل استاد صحبت کردن برای ما استرس داشته باشد. عرض سلام و ادب محضر استاد دارم.

سؤالم این بود که با توجه به اینکه خلیفه اول مجاب شد. حالا اینجا جای سؤال است فضایلی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به خانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرموده بودند را نمی‌دانستند؟ حالا بر فرض که آن فضایل را نمی‌دانستند و اصلاً نشنیده بودند. خلیفه اول ابوبکر بود که مجاب شد؛ عمر در این میان چه نقشی داشت که نامه را پاره کرد؟ این مطلب را برای من روشن کنید.

مجری:

آقای کمیجانی از شما تشکر می‌کنم و ان‌شاءالله استاد توضیحات را بیان می‌کنند. به دلیل اینکه زمان تماس‌های تلفنی ما کم شد و می‌خواستیم مباحث را به جایی برسانیم اگر بزرگواران لطف کنند مختصر و مفید سؤالات خودشان را مطرح کنند از آنان ممنون هستیم.

آقای عبدی از کرمانشاه از شیعیان مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) پشت خط هستند. سلامٌ علیکم:

بیننده (آقای عبدی از کرمانشاه – شیعه):

سلامٌ علیکم خدمت آقای اسماعیلی عزیز و سلام به محضر استاد بزرگوار بزرگوار حضرت آیت الله حسینی قزوینی. از محضر استاد سؤالی داشتم؛ ما نسبت به اطلاعاتی که آن زمان داشتیم خیلی نسبت به مظلومیت آقا امیرالمؤمنین بغض گلویمان را می‌گیرد اما الان می‌خواهم بدانم حاج آقا چطور با این همه اطلاعاتی که راجع به مظلومیت مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌دانند چطور تحمل می‌کنند!؟

الان از لحظه‌ای که جلوی تلویزیون بودم و صحبت‌های استاد را شنیدم یک سره دارم اشک می‌ریزم. با این همه مظلومیتی که آقا امیرالمؤمنین داشته است و این همه بغضی که وهابیت نسبت به مولا امیرالمؤمنین دارند تنها روز محشر به امید خدا همان موقع صحرای محشر معلوم می‌شود که آقا و مولای ما کیست و چطور در مورد ایشان قضاوت می‌شود.

مجری:

آقای عبدی از شما ممنونم. آقای فاضلی از اهواز پشت خط هستند؛ سلام علیکم شب شما بخیر:

بیننده (آقای فاضلی از اهواز- شیعه):

سلامٌ علیکم. می‌خواستم از حاج آقا بپرسم شبکه الفادی که به مسیحیت تعلق دارد که اسلام و پیامبر را زیر سؤال می‌برند. لحظه‌ای به سخنانشان گوش بدهید و ببینید که دارند آیات قرآن را زیر سؤال می‌برند. می‌خواستم به حاج آقا بگویم با این شبکه مبارزه کنید که اصل آیات قرآن را تحریف می‌کنند. شما لحظه‌ای نگاه کنید و ببینید چه چیزهایی می‌گویند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم برنامه‌ای که جناب آقای عباسی به نام «عصر ایمان» دارند همانجا ایشان مفصل دارند همین بحث را مطرح می‌کنند. شما اگر شنبه شب‌ها ساعت 8 تا 10 ببینید برنامه‌ای به نام عصر ایمان پخش می‌شود که شبهاتی علیه قرآن، علیه اسلام و علیه نبی مکرم را جناب آقای عباسی مطرح می‌کنند و پاسخ می‌دهند.

همه برنامه نمی‌تواند در یک موضوع باشد. قبل از ما جناب آقای دکتر کرمی بحث‌های اخلاقی و روانشناسی داشتند، الان ما بحث کلامی داریم، دوستان ما بحث چالش و حرف‌های بی‌اساس شبکه‌های وهابیت را پاسخ می‌دهند و قبل از ما هم برنامه تفسیر قرآن وجود دارد. اگر دانشگاه بخواهد کامل باشد باید همه مطالب در آن وجود داشته باشد.

مجری:

آقای فاضلی عزیزان‌شاءالله اگر برنامه‌ها را مرور کنند یا اگر فرصت دیدن برنامه‌ها را نداشتند اگر وقتی بگذارند و نگاه به سایت داشته باشند می‌بینند در موضوعات مختلف برنامه داریم. مباحث قرآنی و مباحث احکام و مباحث تربیتی خانواده و غیره در آن وجود دارد. برنامه ما که یکشنبه شب‌ها در محضر استاد هستیم به این برنامه اختصاص دارد.

همانطوری که استاد فرمودند شنبه شب‌ها برنامه‌ای که به نام «عصر ایمان» تقدیم حضور بیننده‌ها می‌شود مربوط به شبهاتی است که در مقابل دین اسلام وجود دارد که از جمله آن‌ها مسیحیت می‌باشد. به هر صورت از نکته‌ای که شما فرمودید ممنونیم اما اگر عنایت بفرمایید ما در همه جنبه‌ها در شبکه جهانی ولایت برنامه داریم.

خانم وطن‌پور از تهران بیننده بعدی برنامه ما هستند. سرکار خانم خدمت شما سلام عرض می‌کنم:

بیننده (خانم وطن‌پور از تهران – شیعه):

سلامٌ علیکم و رحمة الله. ایام را خدمت شما تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم عزاداری‌های شما قبول باشد. خدمت حضرت استاد هم سلام عرض می‌کنم.

من سؤال کوتاهی را از محضر استاد می‌پرسم و امیدوارم ارائه طریق بفرمایند و راهنمایی کنند. سؤال من این است که قاتل یا قاتلین حضرت محسن (علیه السلام) چه کسانی بودند و آیا در این خصوص دادگاهی تشکیل شده است یا نه؟ اگر بله، آیا قصاصی انجام شده است یا نه؟ اگر تشکیل نشده است، چرا تشکیل نشده است؟

مجری:

از شما خداحافظی می‌کنم و ان‌شاءالله استاد توضیحاتی را ارائه خواهند داد. آقای نیشابوری از مشهد دیار امام رضای مهربان (علیه السلام) پشت خط هستند. خدمت شما عرض می‌کنم:

بیننده (خانم نیشابوری از مشهد – شیعه):

سلام به مجری توانا و دوست داشتنی آقای اسماعیلی و همچنین بر فخر شیعه و مالک اشتر نخعی زمانه و سلام بر ابوعبید ثقفی زمانه. از این جهت شما را مالک اشتر نخعی زمانه خطاب می‌کنم زیرا همدم و هم یار و هم نفس ولایت هستید. از این جهت شما را ابوعبید ثقفی زمانه خطاب می‌کنم زیرا منتقم ما شیعیان در برابر وهابیت و سلفیون و داعشی‌ها هستید.

می‌خواستم مسئله‌ای را ذکر کنم که شاید اصلاً ربطی به موضوع برنامه ما نداشته باشد و آن این است اما باید این مسئله را بیان می‌کردم. حقیقتاً حاج آقا دو سه ماهی گره در کار ما افتاده بود. خدا را شاهد می‌گیرم مبلغ بسیار ناچیزی که بیشتر از این از دستم بر نمی‌آمد نذر این شبکه کردم و خدا شاهد است فی الفور نتیجه گرفتم. از شبکه خوب شما و این همه معلوماتی که به ما می‌دهید ممنونم و ان‌شاءالله که امام زمان پشتیبان شما باشد. موفق و مؤید باشید.

مجری:

خانم نیشابوری شما هم قول بدهید که حتماً دعاگو و نایب الزیاره ما در جوار حضرت اباالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) باشید، از شما خداحافظی می‌کنم. آقای حنایی از تهران بیننده بعدی ما هستند. آقای حنایی سلام علیکم:

بیننده (آقای حنایی از تهران – شیعه):

خدمت آقای اسماعیلی و هم چنین دکتر قزوینی با آن چهره نورانی ایشان سلام عرض می‌کنم. آقای دکتر سؤالی از شما داشتم. می‌خواستم ببینم احادیثی که در مورد آتش زدن درب خانه حضرت زهرا (علیه السلام) است آیا در کتب اهل سنت مستند است و ما می‌توانیم به آن دلالت کنیم یانه؟ من به سایت ولی عصر هم مراجعه کردم و احادیث را دیدم و فقط می‌خواستم به طور خلاصه بفرمایید که احادیث صحیح السند است یانه؟

سؤال دیگری هم دارم؛ حاج آقا دوستی دارم که اهل سنت است و با او صحبت می‌کنم و می‌گوید عالمان ما این را می‌گویند. گفتم یکی از عالمان شما که واقعاً علم بالایی دارد به شبکه ولایت بیاید و من شما را وصل کنم و مناظره و مباحثه کنند. او دلیل می‌آورد و می‌گوید حفاظت اطلاعات جمهوری اسلامی با ما برخورد می‌کند. من می‌گویم این دروغ است و حفاظت اطلاعات جمهوری اسلامی با هیچ کسی برخورد نمی‌کند غیر از اینکه سیاسی باشد و اصلاً به اعتقادات مردم کار ندارد. من می‌گویم چطور با آقای عبدالحمید برخورد نمی‌کند. او می‌گوید اگر برخورد کنند زاهدان شلوغ می‌شود و این توجیهات را می‌آورند. می‌خواستم شما مختصر در این مورد نیز صحبت کنید.

مجری:

آقای حنایی خیلی از شما ممنونم. ما مسلمانان چه شیعه و چه اهل سنت الان یک دشمن مشترک داریم و آن وهابیت است که واقعاً به اسم اسلام جنایت می‌کنم. به نظرم اگر قرار است بحث و مناظره‌ای کنیم با آن‌ها بحث کنیم که به اسلام دارند ریشه اسلام را می‌زنند و بسیاری از تفکرات و اندیشه‌ها را وارد اسلام کردند والا ما با عزیزان و برادران اهل سنت مباحث و اختلافات علمی داریم که آن‌ها خیلی جای بحث ندارد و بیشتر باید در این زمینه باشیم. شما هم اگر با این دوست عزیزی که گفتید هستید باید بیشتر روی این زمینه اتفاق نظر داشته باشید و از مشترکاتتان بگویید بهتر خواهد بود.

استاد خیلی فرصت نداریم، چند تا سؤال مطرح کردند:

آقای کمیجانی از تهران پرسیدند چرا خلیفه دوم نامه‌ای که خلیفه اول نوشته بودند و به دست حضرت زهرای مرضیه داده بودند پاره کردند و چرا آن کار را کردند؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در همان عبارتی که آمده است خود خلیفه دوم که ما در جلسه بعدی آن را برای عزیزان بیننده مطرح می‌کنیم. در همانجا هم وجود دارد که می‌گوید اگر چنانچه شما فدک را از حضرت زهرا برگردانید می‌خواهید این حکومت را با کدام سرمایه و کدام اقتصاد بچرخانید. در همان روایت هم کاملاً مشخص است که خود خلیفه دوم به صراحت بیان می‌کند علت اینکه من نامه را پاره کردم چه بوده است.

مجری:

خیلی متشکرم. پاسخ آقای فاضلی را هم دادیم. خانم وطن‌پور از تهران در خصوص قاتلین حضرت محسن پرسیدند که آیا ما در منابع داریم که مشخص باشد؟

شهادت حضرت محسن بن علی، در منابع اهل سنت!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در رابطه با قضیه شهادت حضرت محسن خوب ما روایات متعدد چه از کتب شیعه و چه از کتب اهل سنت داریم بر اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندی به نام محسن داشتند. حتی علمای اهل سنت در کتاب «تهذیب الکمال» نوشته آقای «المزی» را ببینند که ایشان می‌گوید:

«محسن درج سقطا»

محسن به واسطه سقط از دنیا رفت.

تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 479

«سقطا» به معنای «فات» و «مات» است و بیان می‌کند که به واسطه سقط از دنیا رفت. همچنین جناب آقای «فاسیه» در مکه در «عقد الثمین» باز هم همین تعبیر را دارد. از اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی محسن بود که او هم توسط سقط از دنیا رفت.

کتابی است که جناب آقای «سید محمد مهدی خرسان» نوشته است: «المحسن السبط مولود عن سقط» ایشان در اینجا مفصل از حدود 50 یا 60 نفر از علمای بزرگ اهل سنت را نام می‌برد که این‌ها آورده‌اند که حضرت محسن (سلام الله علیه) سقط شدند.

مفصل‌ترین کتابی که در این موضوع دیدم کتاب جناب آقای خرسان بوده است که تازه از دنیا رفتند. اما اینکه آیا حضرت محسن که سقط شد آیا انتقامش گرفته شد یا گرفته نشد بسیاری از افراد بودند که کشته شدند و انتقامشان گرفته نشد و دادگاهی هم تشکیل نشد و حتی در قضیه قتل عمر بن الخطاب خلیفه دوم، پسر ایشان دختر ابو لؤلؤ را کشت و خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عثمان گفت که باید بیایید ایشان را قصاص کنید و متأسفانه ایشان انتقام نگرفت و لذا روی این جهت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود من هر زمانی که دسترسی پیدا کنم او را قصاص خواهم کرد.

دلیل ایشان این است که پدر جرمی مرتکب شده است و شما چرا باید فرزند او را بکشید. این قضیه کاملاً مشخص است که متأسفانه این قضیه انجام نشد. لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن 25 سال مبسوط الید نبودند، در 5 سال خلافت ایشان هم قضیه به طوری بود که اصلاً امکان اینکه بتواند انحرافاتی که در آن مدت انجام شده بود را بخواهد به جای خودش برگرداند.

این کاملاً واضح و روشن است؛ کارهایی از جمله نماز تراویح را که حضرت خواستند برگردانند متأسفانه فرمود که اگر من نماز تراویج را که بدعت است بخواهم برگردانم و این بدعت را مانع بشوم مردم کاملاً از من برمی‌گردد و از اطراف من پراکنده می‌شوند گرچه نماز تراویح که اقدام کوچکی بود.

حضرت در رابطه با مسئله فدک فرموند که اگر من بخواهم آن را به فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگردانم مردم برایشان قابل تحمل نیست و در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر نخعی تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است:

«فَإِنَّ هَذَا اَلدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي اَلْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ اَلدُّنْيَا»

در گذشته دين ما بدست عدّه از اشرار پست و دون فطرت اسير بود، كه از روى هوا و هوس با آن رفتار مي كردند، و از آن دنيا را خواهان بودند.

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17 ص 34

حال قبل از ایشان دودمان بنی امیه باشد که عثمان روی کار آورده بود یا هر چیز دیگری باشد. در خطبه 150 تعبیری که امیرالمؤمنین دارد:

«عَلَی سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْن»

نهج البلاغه، ص 209

چرا «عمر بن خطاب»، نامه فدک را پاره کرد!؟

اما هیچ کدام از این‌ها را امیرالمؤمنین نتوانستند. عزیزمان که گفتند برای چه این نامه را پاره کردند در جواب می‌گویم کتاب «السیرة الحلبیة» جلد 3 صفحه 488 آقای «سبط ابن جوزی» که از بزرگان اهل سنت است که می‌گوید:

«دخل علیه عمررضی الله تعالی عنه فقال ما هذا فقال کتاب کتبته فاطمه بمیراثها من ابیها»

عمر بر ابوبکر وارد شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: این میراث فاطمه بود و من نوشتم که برود آن را تصرف کند

«فقال مماذا تنفق علی المسلمین»

با کدام اموال و با کدام ثروت و با کدام مسائل اقتصادی می‌خواهید به مسلمانان انفاق کنید

«وقد حاربتک العرب کما تری ثم احذ عمر الكتاب فشقه»

الان عرب در برابر تو ایستاده است و دارد با تو می‌جنگد این هزینه‌های جنگی و هزینه‌های مسلمین را از کجا می‌خواهید تأمین کنید. سپس عمر نامه را گرفت و پاره کرد.

اگر فدک را دادید و فردا می‌خواهی سپاهی به جنگ اصحاب رده بفرستید. این سپاه اولین چیزی که احتیاج دارد هزینه‌های جاری می‌خواهد و این هزینه‌های جاری را از کجا می‌خواهید تأمین کنید؟

السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون، اسم المؤلف: علی بن برهان الدین الحلبی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت – 1400، ج 3، ص 488

مجری:

استاد این توجیه قابل قبول است که بگوییم چون برای صرف امور مسلمین است آن را مصرف می‌کنیم؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اگر هدف وسیله را توجیه کند بله.

مجری:

استاد وقتمان خیلی کم است. آقای حنایی در خصوص آتش زدن درب خانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) پرسیدند که آیا در منابع اهل سنت هست یا خیر؟ خیلی کوتاه بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در کتاب «فرائد المسطین» جلد 2 صفحه 33 و 34 به صراحت آقای جوینی مطرح می‌کند که این‌ها بعد از نبی مکرم خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مورد هتک قرار می‌گیرد و پهلوی حضرت زهرا شکسته می‌شود، حضرت محسن سقط می‌شود و خود آن حضرت نیز به شهادت می‌رسد.

در کتاب «کافی» در جلد 2 صفحه 83 هم به صراحت از حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) نقل شده است:

«عَن أَبِي الْحَسَنِ (عليه السلام) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ (عليها السلام) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ»

امام کاظم فرمودند: همانا فاطمه راستگوی شهیده است.

الكافي، الشيخ الكليني، ج‏1، ص 458، ح 2

این خیلی صریح است اگر کنار هم قرار بگیرد بسیار واضح و روشن است و لذا روی این قضایا هست. اما موضوع آتش زدن در منابع شیعه خیلی مفصل آمده است. دوستان ما همین هفت هشت روز قبل مقاله‌ای را تحت همین عنوان روی سایت گذاشتند که مظلومیت حضرت زهرا یا مصائب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از منابع شیعه که اگر عزیزان از سایت بردارند مجموع روایاتی که در این زمینه در منابع شیعه وجود دارد از جمله ریختن به خانه و آتش زدن خانه جمع آوری شده است.

این اولین باری است که دوستان ما در واحد پاسخ به شبهات تمام منابع شیعه را مخصوصاً در رابطه با آتش زدن و غیره را آوردند. در منابع اهل سنت تهدید به آتش زدن که مشخص است. یه قول «ذهبی» با آن همه مطالبی که از او نقل کردیم در «تاریخ الاسلام» جلد 3 صفحه 118 به صراحت قضیه قسم خوردن خلیفه دوم را می‌گوید که گفته است: قسم به خدای عالم که من خانه را به آتش می‌کشم.

ما سؤالی داشتیم و آن این است ایشان که قسم خورده است واقعاً به قسم عمل کرده است یا عمل نکرده است؟ اگر عمل کرده است که خوب همان که در منابع شیعه است. اگر عمل نکرده است که حنث قسم لازم می‌آید و باید کفاره بدهد. آیا شما دلیلی در این زمینه دارید که جناب خلیفه به خاطر حنث قسم و شکستن قسمشان کفاره داده باشد؟ این قضایا وجود دارد.

من بارها گفتم؛ بعضی از آقایان اهل سنت ما زمانی که قضیه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مطرح می‌شود خیلی متعصب می‌شوند که این منافی وحدت است. ما بارها گفتیم که همین قضایا را برای شما عرض کنم خود شما جلوی چشم نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که حضرت زهرا هم میان زن‌ها بود و برای دختر پیغمبر گریه می‌کردند و خلیفه دوم با شلاق همه را می‌زد.

نبی مکرم اسلام دست خلیفه دوم را گرفت و فرمودند: مَهْلًا يَا عُمَرُ!!

«روی أحمد بن حنبل عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ ... فَلَمَّا مَاتَتْ زَيْنَبُ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه وسلم) ...فَبَكَتْ النِّسَاءُ فَجَعَلَ عُمَرُ يَضْرِبُهُنَّ بِسَوْطِهِ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِيَدِهِ وَقَالَ مَهْلًا يَا عُمَرُ ثُمَّ قَالَ ابْكِينَ»

وقتی زینب دختر نبی مکرم همسرعثمان از دنیا رفت. زنها گریه میکردند.و عمر با تازیانه بر زنان میزد. در این هنگام پیغمبر دست عمر را گرفت و فرمود ساکت شو ای عمر! چه میکنی سپس یه زنها فرمود گریه کنید.

مسند أحمد بن حنبل ج 1 ص 237، نشر : مؤسسة قرطبة – مصر

این مطالب که در منابع خود شما آمده است؛ این‌ها را چکار می‌خواهید کنید. بر فرض ما این قضیه فاطمیه را کنار بگذاریم. اهل سنت می‌گویند: فاطمیه با وحدت منافات دارد و احساسات ما را جریحه دار می‌کند. این قضایایی که در کتاب‌های معتبر شما آمده است و اینکه این مسائل آمده یا بعد از اینکه ابوبکر از دنیا می‌رود عایشه در خانه پدرش نوحه‌سرایی می‌کند. جناب خلیفه می‌آید زن‌ها را بیرون می‌آورد و دانه‌دانه را شلاق می‌زند؛ این‌ها را می‌خواهید چکار کنید. ابن حجر هم به صراحت بیان می‌کند که روایت صحیح است.

ما از آن طرف می‌پرسیم که شما خلفا را معصوم می‌دانید یانه؟ می‌گویند: ما معصوم نمی‌دانیم. اگر معصوم نمی‌دانید معلوم است کسی که معصوم نباشد از او خلاف صادر می‌شود. ده مورد خلاف شما از او در کتاب‌های خودتان نقل کردید و یک مورد از آن خلاف‌ها هم قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و ما هم معمولاً در فاطمیه تلاش داریم که قضیه مصائب حضرت زهرا را مطرح کنیم و آن کسانی که زمینه‌ساز بودند را کار نداریم.

اگر روایات اهل سنت به صراحت اسم آمده باشد ما می‌گوییم و اگر اسم نیامده باشد ما نمی‌گوییم. این خواهر عزیز ما هم که آمدند به این شکل مطرح کردند ما به هیچ وجه اجازه نمی‌دهیم بحث لعن و غیره مطرح بشود و این کار صددرصد اشتباه است. ما این کار را محکوم می‌کنیم و ائمه (علیهم السلام) لعن علنی را حرام می‌دانند. امام صادق (علیه السلام) کسانی که در مسجد می‌نشستند و علنی صب و لعن می‌کردند را علناً لعنت کرده است.

خواهر عزیزمان و دیگر عزیزان ما به کتاب «الاعتقادات» مرحوم «شیخ صدوق» صفحه 107، کتاب «بحارالانوار» مرحوم «علامه مجلسی» جلد 71 صفحه 217 چاپ و جلد 74 صفحه 217 چاپ بیروت مراجعه کنید که می‌گوید:

«وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ- عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِكُمْ وَ يُسَمِّيهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- يَعْرِضُ بِنَا»

به امام صادق گفته شد که ای فرزند رسول خدا! ما مردی را در مسجد می بینیم که آشکارا به دشمنان شما دشنام می دهد. و آنها را فحش می دهد. امام فرمود: او را چه شده است؟ خداوند او را لعنت کند. او با این کار، ما را در معرض فحش مخالفین قرار می دهد.

الإعتقادات صدوق، ص 107، باب الاعتقاد فی التقیه؛ بحارالأنوار، ج71، ص 217»

لذا ما از عزیزان شیعه می‌خواهیم مقداری دقت کنند، مطرح کردن حقایق لازم است اما اینکه ما بیاییم سب و لعن و امثال این کارها را انجام بدهیم هم ائمه ما نهی کردند و هم مراجع ما رسماً گفتند که اینطور سب و لعن خلاف شرع و حرام است. اگر ما آمدیم سب و لعن کردیم و چهارتا سنی را در صف داعش قرار دادیم آیا ببینیم حضرت زهرا از این کار خوشحال می‌شود یا ناراحت می‌شود.

الان با این جوی که وهابیت درست کردند مخصوصاً عربستان سعودی که این‌ها واقعاً مرکز شرارت هستند و هرروز یک شرارتی از این‌ها ثابت و صادر می‌شود به دنبال این هستند که اختلاف شیعه و سنی را بیشتر دامن بزنند و بتوانند از این باب بر حکومت ننگین خودشان چند صباح دیگری هم مهر تأیید بزنند.

مجری:

خیلی از شما حضرت استاد و همچنین تمامی دوستان بیننده‌ای که با برنامه زنده «حبل المتین» همراه بودید ممنونم و امیدوارم که در پناه حضرت حق باشید و برنامه ما مورد توجهتان قرارگرفته باشد. استاد وقت بسیار کمی داریم حسن ختام چند دعای شما باشد ان‌شاءالله.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خدایا تو را قسم می‌دهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما بقیة الله الأعظم نزدیک بگردان و ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده، رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بنما، عزیزانی که در سوریه و عراق و بحرین و یمن و ترکیه و عربستان سعودی و افغانستان و پاکستان و تاجیکستان در هرجایی که گرفتارند به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفع گرفتاری از همه آنان بنما، خدایا به حق حضرت زهرا حوائج همه عزیزان حاجتمند مخصوصاً حوائج ما و تمامی دست اندرکاران شبکه جهانی ولایت و حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً ولایت یاوران گرامی بالأخص عزیزانی که وجه جیبشان را برای نشر فرهنگ فاطمی اختصاص دادند را برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ممنونم از توجهتان، یا علی مدد، خدا نگهدار.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها