بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/02/05
خلاصه مطالب این برنامه
گویا اینکه کام ایشان را با فحش و ناسزا و توهین برداشتند!!!
گویا اینکه کام ایشان را با فحش و ناسزا و توهین برداشتند؛ که شروع میکنند از مراجع عظام تقلید و بزرگان که اصلاً ایشان هزار مرتبه هم دهانش را آب بکشد باز لیاقت اینکه نام مراجع بزرگوار ما را ببرد ندارد.
دیروز غروب خدمت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی بودیم صحبت ایشان شد؛ ایشان گفتند: او در مدینه آمد با ما صحبت کند و اصلاً سواد ندارد. ایشان افغانی است؟ گفتم: نه متعلق به منطقه خراسان جنوبی است. گفتند: زمانی که ایشان پیش ما آمد ما سوادی در او ندیدیم و من گفتم: ایشان فحش خوب بلد است. او سواد ندارد اما سواد فحشش خیلی قشنگ است.
در کتاب «تهذیب الکمال» اثر آقای «مزی» که یکی از کتابهای معتبر رجالی عزیزان اهل سنت است در جلد دوم صفحه 453 آنجا از «اسحاق بن عبدالله ابی فروه» نقل میکند و میگوید:
«من لم یبال ما قال، ولا ما قیل له فهو لشیطان أو ولد غیة» کسی که فحاشی میکند و به فحش دادن عادت دارد، یا نطفهاش نطفه شیطانی است و یا زنازاده است.
در کتب شیعه هم ما موارد زیادی از ائمه (علیهم السلام) در این زمینه داریم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْكِ الشَّيْطَانِ الَّذِي لَا يُشَكُّ فِيهِ أَنْ يَكُونَ فَحَّاشاً لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ فِيه» از نشانه هائى كه ثابت مي كند شيطان در نطفه فردي شركت دارد٬ اين است كه او فحاش باشد و باكى نداشته باشد كه چه مى گويد و چه مي شنود. الکافی – الشیخ الکلینی، ج 2، ص 323، ح 1
استناد امیرالمؤمنین به حدیث غدیر، بر امامت و خلافت خویش!
«إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ الله» هفت روز بعد از وفات پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مدینه خطبه خواندند.
« فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُم » پیغمبر اکرم به طرف حجة الوداع رفتند. سپس از آنجا به غدیر خم وارد شدند. «فَأَمَرَ فَأُصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِي حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا فِي مَحْفِلِهِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه» و دستور داد شبیه منبر درست کنند و بالای منبر رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به طوری که زیر بازویش دیده میشد و فرمود: هرکسی که من ولی امر او هستم، علی ولی امر اوست. خدایا دوست بدار هرکس علی را دوست میدارد و دشمن بدار هرکس علی را دشمن میدارد. « فَكَانَتْ عَلَى وَلَايَتِي وَلَايَةُ اللَّهِ وَ عَلَى عَدَاوَتِي عَدَاوَةُ اللَّه » ولایت من برگرفته از ولایت خداست و عداوت من نشانه عداوت خداست
الکافی(ط - الاسلامیه)؛ الشیخ الکلینی، ج 8، ص 27، ح4
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
«یا معاشر المهاجرین والأنصار» ای گروه مهاجرین و انصار «الله الله لا تنسوا عهد نبیکم إلیکم فی أمری» شما را به خدا آن عهد و پیمانی که پیغمبر در حق من با شما بست فراموش نکنید. «ولا علمت أن رسول الله صلی الله علیه وآله ترک یوم غدیر خم لأحد حجة ولا لقائل مقالا» من گمان نمیکردم بعد از غدیر خم پیغمبر برای کسی حجتی باقی گذاشته باشد. «فأنشد الله رجلا سمع النبی یوم غدیر خم یقول: من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره وخذل من خذله " أن یشهد الآن بما سمع» شما را به خداوند عالم قسم میدهم هرکسی در غدیر خم این جمله پیغمبر را شنید: هرکس من مولای او هستم بعد از من علی مولای اوست، بلند شود و شهادت بدهد. «قال زید بن أرقم: فشهد اثنا عشر رجلا بدریا بذلک وکنت ممن سمع القول من رسول الله صلی الله علیه وآله فکتمت الشهادة یومئذ» «زید بن أرقم» میگوید: دوازده نفر از صحابهای که در بدر شرکت کرده بودند بلند شدند و همانجا شهادت دادند.
الإحتجاج – الشیخ الطبرسی، ج 1، ص 97
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
«یا أبا بکر! فهل تعلم أحدا أوثق من رسول الله صلی الله علیه وآله» حضرت فرمود: ای ابابکر! آیا مورد وثوقتر از رسول خدا کسی را سراغ داری؟ «وقد أخذ بیعتی علیک فی أربعة مواطن وعلی جماعة معک فیهم: عمر وعثمان » پیغمبر در چهار جا نسبت به من از تو بیعت گرفت. و از جماعتی که با تو بودند مثل عمر و عثمان نیز بیعت گرفت. «فی یوم الدار، وفی بیعة الرضوان تحت الشجرة، ویوم جلوسه فی بیت أم سلمة، وفی یوم الغدیر بعد رجوعه من حجة الوداع؟»
در حدیث دار، در بیعت رضوان زیر درخت، روزی که در خانه ام سلمه نشسته بودیم، و در روز غدیر بعد از برگشتن از حجة الوداع؟ «فقلتم بأجمعکم: سمعنا وأطعنا الله ورسوله» شما همگی گفتید که شنیدیم و خدا و رسولش را اطاعت کردیم!؟بحارالأنوار – العلامة مجلسی، ج 29، ص 36، ح 18
در کتاب «صحیح مسلم» باز هم در اینجا دارد:
« وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَحْنُ نَرَى لنا حَقًّا لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ » تو در امر خلافت نسبت به ما استبداد به خرج دادی. اگر آنطور که شما گفتید ما از نزدیکان پیغمبر اکرم هستیم باشد ما از شما نزدیکتر هستیم صحیح مسلم؛ ج 3، ص 1380، ح 1759؛ دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي
در کتاب «صحیح بخاری» هم این مطلب وارد شده است که میگوید:
«وَلَکنَّک اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالأَمْرِ، وَکنَّا نَرَی لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلی الله علیه وسلم - نَصِیبًا»
صحیح البخاری؛ ج 14، ص 135
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«فو الله یا معشر المهاجرین، لنحن أحق الناس به لانا أهل البیت، ونحن أحق بهذا الامر منکم ما کان فینا القارئ لکتاب الله، الفقیه فی دین الله، العالم بسنن رسول الله، المضطلع بأمر الرعیة، المدافع عنهم الامور السیئة، القاسم بینهم بالسویة»به خدا سوگند ای مهاجرین ما شایستهترین انسانها به خلافت هستیم زیرا ما اهل بیت پیغمبر هستیم، و ما به این امر خلافت و امامت شایستهتر هستیم زیرا ما قاری کتاب الله هستیم، ما فقیه در دین خدا هستیم، ما عالم به سنت پیغمبر اکرم هستیم، ما متخصص کشورداری هستیم، ما افرادی هستیم که کارهای زشت و ناروا را از ملت دفع میکنیم، ما هستیم که بیت المال را به صورت مساوی در میان مردم تقسیم میکنیم. الإمامة والسياسة؛ ج1، ص 15؛ دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، تحقيق: خليل المنصور
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
دل باختگان کوی عشقیم
از لطف خدا علی سرشتیم
با مهر نبی و آل حیدر
گویی که همیشه در بهشتیم
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین
سلام و درود خدمت شما بینندگان گرامی «شبکه جهانی ولایت»، خانمها و آقایان محترم هرکجا که برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی میفرمایید در جای جای ایران اسلامی و هرجای این کره خاکی که هستید و دلتان به عشق مولا میتپد بهترینها را برایتان آرزومندم و خیلی خوشحال هستیم که امشب هم خداوند به ما توفیق داد و عمری داد که خدمت شما برسیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم شما کنیم.
همین ابتدا یک بسم الله و یک یا علی بگویید گوشی تلفن همراه را بردارید و از طریق راههای ارتباطی که در اختیار شما قرار دادیم برای ما پیام بفرستید؛ شماره پیامک برنامه برای شما آشناست «30001203» و همچنین واتس آپ و تلگرام و وایبر همه راههای ارتباطی برای شما فراهم است که شما عشق و ارادت و مهربانی خودتان را به ساحت مولا امیرالمؤمنان مولای عرشیان و فرشیان نشان بدهید.
خیلی خوشحال هستیم که پیامهای شما را دریافت میکنیم؛ امشب هم توفیق داریم در برنامه زنده «حبل المتین» در محضر استاد بزرگوارمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم. استاد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت و تسلیت جانسوز، مظلومانه و غریبانه عقیله بنی هاشم زینب کبری (سلام الله علیها) تقدیم میکنم.
خدا را به آبروی این بانوی بزرگوار سوگند میدهم فرج مولای ما بقیة الله الأعظم نزدیک نموده و ما را از یاران ویژه و خاص ایشان قرار بدهد، رفع گرفتاری از همه مسلمانان بنماید، حوائح ما و شما گرامیان را برآورده کند و دعاهایمان را به اجابت مقرون کند انشاءالله
مجری:
از حضرت حیدر کرار مدد میگیریم و برنامه زنده «حبل المتین» را آغاز میکنیم. استاد در هفتههای گذشته یکی دو جلسه توفیق نداشتم خدمت شما باشم اما به این موضوع اشاره شد که شبکههای وهابی صهیونیستی خیلی به این موضوع دامن میزدند که وجود نازنین مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هرگز بر امامت خودشان استدلال نکردند و نفرمودند. حضرتعالی مطالب و منابع خیلی خوبی را بیان فرمودید.
الان که داشتم مرور میکردم که مباحث را خدمت شما بپرسم چیزی به ذهنم رسید. من شاید الان که این سؤال را مطرح کنم مطمنم که یک مرتبه دوستان خوب بیننده هم این ذهنیت برایشان ایجاد میشود که این جوجه وهابیهایی که الان آمدند گاهی در این شبکههایشان چیزهایی را مطرح میکنند میخواهم ببینم قبل از اینکه شبکههای وهابی صهیونیستی به این موضوع اشاره کنند از بزرگانشان هم این سخنان شنیده شده است و آنان هم این مطالب را بیان کردند که امیرالمؤمنین به ولایت و امامت خودشان اشاره نکرده است؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی اللهان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
همانطوری که حضرتعالی اشاره فرمودید در این شبکههای صهیونیستی داعشی که به نام اهل سنت حرف میزنند که اهل سنت از اینها و برنامههایشان کاملاً بیزار هستند و ما حرفهای اینها را به هیچ وجه به حساب اهل سنت عزیز نمیگذاریم.
دوستان اگر تسبیح بردارند و بشمارند شاید اینها در یک برنامه کمتر از 40 - 50 تا فحش نمیدهند
مجری:
بهتر است تسبیح برندارند تا تقدس تسبیح حفظ شود
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
با انگشتانشان بشمارند یا با عددشمار بشمارند، مخصوصاً این آقایی که یادگار خلف یا ناخلف «کالکراب» هست.
گویا اینکه کام ایشان را با فحش و ناسزا و توهین برداشتند!!!
گویا اینکه کام ایشان را با فحش و ناسزا و توهین برداشتند؛ حالا نمیدانم اینها حرف برای زدن ندارند یا دلیل دیگری دارد که اینطوری دارند فحاشی و توهین میکنند. به تعبیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی آنانی که حرف برای زدن ندارند فحش میدهند و کسانی که حرف داشته باشند فحش نمیدهند.
شروع میکنند از مراجع عظام تقلید و بزرگان که اصلاً ایشان هزار مرتبه هم دهانش را آب بکشد باز لیاقت اینکه نام مراجع بزرگوار ما را ببرد ندارد.
دیروز غروب خدمت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی بودیم صحبت ایشان شد؛ ایشان گفتند: او در مدینه آمد با ما صحبت کند و اصلاً سواد ندارد. ایشان افغانی است؟ گفتم: نه متعلق به منطقه خراسان جنوبی است. گفتند: زمانی که ایشان پیش ما آمد ما سوادی در او ندیدیم و من گفتم: ایشان فحش خوب بلد است. او سواد ندارد اما سواد فحشش خیلی قشنگ است.
من در اینجا میخواهم نکتههایی را خدمت بینندگان عزیز عرض کنم گرچه ایشان جزو کسانی است که:
(خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَة)
خدا بر دلهاشان مهر زده و بر گوش و چشمهاشان پردهایست
(فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً)
در دلهاشان مرضی است پس خدا بکیفر نفاقشان آن بیماری را زیادتر کرد
سوره بقره (2): آیه 7 و 10
و این حرفها به هیچ وجه در ایشان اثر نمیگذارد اما هم در کتب اهل سنت و هم در کتب شیعه درباره کسی که فحاشی میکند مخصوصاً به این شکل ابا ندارد کسی به او فحش بدهد و از فحش دادن دیگران هم لذت میبرد.
در کتاب «تهذیب الکمال» اثر آقای «مزی» که یکی از کتابهای معتبر رجالی عزیزان اهل سنت است در جلد دوم صفحه 453 آنجا از «اسحاق بن عبدالله ابی فروه» نقل میکند و میگوید:
«من لم یبال ما قال، ولا ما قیل له فهو لشیطان أو ولد غیة»
کسی که فحاشی میکند و به فحش دادن عادت دارد، یا نطفهاش نطفه شیطانی است و یا زنازاده است.
تهذیب الکمال، المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1400 – 1980، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 2، ص 453
اگر دوستان اجازه بدهند این را از کتابهای خود اهل سنت هم برای شما بیاورم که ببینند این تعبیر در کتابهای عزیزان اهل سنت آمده است؛ کسی که اینطور عادت به فحش دادن و فحش شنیدن دارد نطفه شیطانی دارد.
در کتب شیعه هم ما موارد زیادی از ائمه (علیهم السلام) در این زمینه داریم که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْكِ الشَّيْطَانِ الَّذِي لَا يُشَكُّ فِيهِ أَنْ يَكُونَ فَحَّاشاً لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ فِيه»
از نشانه هائى كه ثابت مي كند شيطان در نطفه فردي شركت دارد٬ اين است كه او فحاش باشد و باكى نداشته باشد كه چه مى گويد و چه مي شنود.
الکافی – الشیخ الکلینی، ج 2، ص 323، ح 1
در روایت بعدی از نبی مکرم نقل می کند که حضرت فرمودند:
«إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَإِنَّهُ لِغَيَّةٍ أَوْ شِرْكِ شَيْطَان »
هرگاه مـردى را ديديد كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد، پس بدرستي كه يا از زنا است يا از شركت شيطان.
الکافی – الشیخ الکلینی، ج 2، ص 323، ح 2
همانطوری که در رابطه با «محمد بن عبدالوهاب» هم آقایان به صراحت آوردند که شیطان در نطفه «محمد بن عبدالوهاب» اثر گذاشت و قبل از پدرش با مادر «محمد» همبستر شد و نطفهاش از شیطان بسته شد؛ این را ما نمیگوییم بلکه خود آقایان اهل سنت میگویند.
کتاب «دعاوی المناوئین» اثر «عبدالعزیز بن محمد بن علی عبداللطیف» است که در شرح حال یکی از بزرگانشان در رابطه با آقای «الإمام محمد بن فیروز» صحبت میکند. سپس ایشان میگوید:
«أنه أقربهم إلی الإسلام، وهو رجل من الحنابلة وینتحل کلام الشیخ "ابن تیمیة" وابن القیم خاصة»
نزدیکترین علما به اسلام است، از حنابله است و تابع ابن تیمیه و ابن قیم است
سپس ایشان در رابطه با آقای «محمد بن عبدالوهاب» میگوید:
«بل لعل الشیخ - یعنی عبد الوهاب - غفل عن مواقعة أمه - یعنی محمد بن عبد الوهاب - فسبقه الشیطان إلیها فکان أبا لهذا المارد»
پدر محمد بن عبدالوهاب از همسرش یعنی مادر عبدالوهاب غفلت کرده است و شیطان با مادر محمد بن عبدالوهاب همبستر شده است پس شیطان پدر محمد بن عبدالوهاب متمرد و طاغی است.
دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب، المؤلف: عبد العزیز بن محمد بن علی آل عبد اللطیف، الناشر: دار الوطن، الریاض، المملکة العربیة السعودیة، الطبعة: الأولی، 1412 هـ، عدد الأجزاء: 1، [ترقیام الکتاب موافق للمطبوع وهو مذیل بالحواشی]، ج 1، ص 37
این هم عبارت آن است و اینها هم که تابع آن هستند با این وضعشان کاملاً مشخص است؛ من به ایشان میگویم اگر ایشان همان لکه ننگ سیاه «کالکراب» را که دوستان ما را که دوستان ما پخش کردند همان را ایشان پاک کند و جواب بدهد کفایت میکند و نیاز نیست نام مراجع را ببرد و توهین کند.
یک اخطار مهم و جدی!
ما چند جلسه داستان «کالکراب» و سابقه مادر و پدر ایشان را پخش کردیم؛ البته یکی از بزرگان «کالکراب» که پیرمردی بود و ایشان و خانواده او را کاملاً میشناخت یکی از آقایان از زاهدان اینجا آمد و گفت: بزرگان از اهل سنت مخصوصاً چون تعبیرشان «مولانا عبدالحمید» درخواستشان این است که این کلیپ را پخش نکنید.
گفتم: من حرفی ندارم؛ اگر ایشان نسبت به مراجع و بزرگان ما توهین نکند ما هم پخش نمیکنیم اما ظاهر قضیه این است که ایشان مقداری میدان را آزاد دیده است و هتاکیهایش بالا رفته است.
من همینجا به ایشان اخطار میکنم که اگر بخواهد نام مراجع ما را به بدی ببرد ما تلاش میکنیم روزی چندین بار این کلیپ پخش کنیم و در فضای مجازی هم به صورت گسترده منتشر کنیم تا هرکسی روی خط ایشان میرود این قضیه را سؤال کند.
مجری:
یا حتی بعضی از چیزهایی که از این برنامه به خاطر بعضی از ملاحظات حذف شد آنها را هم منتشر میکنیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما خیلی چیزها را حذف کردیم؛ دوستان ما مخصوصاً برادر بسیار عزیزم جناب آقای ابوالقاسمی خودشان زحمت کشیدند و آنجا رفتند و صدا و تصویرش هم در بعضی جاها موجود است ما بسیاری از قسمتها را حذف کردیم.
اگر ایشان دست از این فحاشیها برندارد این را بداند که ما هستیم؛ مخصوصاً آن سؤالی که عزیزم جناب آقای یزدانی کردند. ایشان جسارتی به مراجع کردند و جناب آقای یزدانی از ایشان پرسید: اگر کسی از شما چنین سؤالی را بپرسد شما چه جوابی دارید بدهید؟
آن کلیپ را هم پخش خواهیم کرد و هیچ شک و شبههای هم در آن نداریم که این عبارت «تهذیب الکمال» اثر جناب «مزی» و عبارت کتاب «کافی» را درباره ایشان به عنوان مصداق اتم اثبات میکنیم.
اگر کسی بحث علمی دارد بیاید بحث علمی کند؛ ما مخالف بحث علمی شما نیستیم و از خدا این را میخواهیم. من بارها گفتم اگر شما راست میگویید و واقعاً شیعه را مشرک میدانید و علمای شیعه را منافق میدانید و میگویید «عبدالله سبأ» چکار کرده است و چکار نکرده است؛ چرا حاضر به مناظره نیستید؟
چرا با ما مناظره نمیکنید با دوستان ما مناظره کنید، با دوستان ما مناظره نمیکنید با شاگردان ایشان و حتی با غنچه ولایت مناظره کنید؛ چند سؤال میپرسند جواب بدهید و شما هم سؤال بپرسید تا آنان جواب بدهند.
اگر شما راست میگویید بیایید که مشخص بشود؛ اگر انسان یک جانبه مطرح کند که چنین است و چنان است و فحاشی کند کاری از پیش نمیبرد. شخصی میگفت: من در همدان از کردویی که به قول او 25 متر بود میپریدم. شخصی دیگر گفت: همدان دور است ولی کردوش نزدیک ماست بیا بپر ببینیم چقدر میپری!
این را من خواستم اشاره کنم که آقایان مقداری حواسشان را جمع کنند و هتاکیها را مخصوصاً در این شبکه چه ایشان و چه آقای «عقیل بیعقل» و اشخاص دیگری به حد اعلی رساندند و در این دو سه ماه اخیر این موضوع فحاشیها و اهانتها همینطوری سیر صعودی دارد.
صبر و حوصله ما اندازه و حد و حدودی دارد، وقتی که از حد و حدود بگذرد ما به پیروی از امیرالمؤمنین که به اصحابشان میگوید:
«إِنِّی أَکرَه لَکمْ أَنْ تَکونُوا سَبَّابِینَ»
من خوشم نمی آید که شما از فحش دهندگان (به معاویه و اهل شام) باشید.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ ص 323
اما زمانی که به «اشعث بن قیس» فتنهگر میرسد که دارد فتنهگری میکند میفرماید:
«حَائِک ابْنُ حَائِک مُنَافِقٌ ابْنُ کافِرٍ»
نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ ص 61
ما فرزندان این امیرالمؤمنین هستیم که حوصلهمان حد و حدود دارد و زمانی که از حد و حدود گذشت به این شکل برخورد میکنیم. همان تعابیری که امیرالمؤمنین نسبت به معاویه بعد از آن قضایا داشت همان تعابیر را برای آنان اعلام میکنیم.
در مورد سؤال حضرتعالی که فرمودید: آیا قبل از اینها هم کسانی در این زمینه سؤالی مطرح کرده است که اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) امام به حق بود یا اگر حدیث غدیر دلالت بر امامت او میکرد چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) استدلال نفرمودند؟
بله این خدای کوچکشان در کتاب «رسالة فی الرد علی الرافضة» که از کتاب «محمد بن عبدالوهاب» خدای درجه دومشان است. ایشان در این برنامهای که امروز به صورت زنده یا تکرار آن پخش شد میگفت: آنان تمام اوصاف خدا را به ائمه دادند.
البته خدایی که شما میشناسید؛ خدای الاغ سواری که هنوز ریش درنیاورده است، خدایی که میتواند هزاران نفر مثل خودش را خلق کند، خدایی که میتواند سنگی بیافریند که نتواند بلند کند، خدایی که میتواند به پیغمبرش یک هفتتیر بدهد و او را بکشد قطعاً ائمه که هیچی بنده هم به مراتب از خدای شما قدرتم بیشتر است. حتی آن آبدارچی ادارات هم از خدای شما بیشتر قدرت دارد اما آن خدایی که:
(ِ لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ)
هیچ چیزی مثل او نیست
سوره شوری (43): آیه 11
(وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ)
و هیچکس همتای او نیست
سوره إخلاص (112): آیه 4
آن خدای عالم که بخواهد کار انجام بدهد که خودش مستقیم نمیخواهد باران بباراند، گل برویاند. همانطوری که «أبی اللَّه أن یجری الأمور إلَّا بأسبابها»
همانطوری که خداوند عالم میفرماید:
(اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حینَ موتها)
خداست که جانها را در دم مرگ میگیرد
سوره زمر (39): آیه 42
خداوند عالم انسانها را قبض روح میکند، همان خدای عالم هم میگوید:
(قُلْ یتَوَفَّاکمْ مَلَک الْمَوْتِ الَّذی وُکلَ بِکم)
بگو فرشته مرگ که بر شما گماشتهاند جانتان را میگیرد
سوره سجده (32): آیه 11
خداوند عالم مأمورینی از خلایق دارد که کار عالم را تدبیر میکند؛ ائمه (علیهم السلام) هم جزء این مدبرین عالم هستی هستند. چطور شماها نسبت به ابدال و اوتادتان این تدبیر را میکنید هیچ اشکالی ندارد و کفر نیست.
یا «بن باز» میگوید: «ابن تیمیه» هم جزو ابدال بوده است و تدبیر عالم هستی به عهده او بوده است. این اشکالی ندارد اما اگر ما زمانی آمدیم نسبت به ائمه همچین ادعایی کردیم منافق و کافر و لامذهب و بیدین شدیم!!
این خدای کوچکشان در اینجا در صفحه 44 و در چاپ اول صفحه 7 میگوید:
«ولیس فی قوله: "من کنت مولاه" أن النص علی خلافته متصلة»
در حدیث: هرکس من مولای او هستم، ما قبول نداریم که دلیل بر خلافت متصل حضرت دارد
خیلی عجیب است؛ این مقداری از این جوجه وهابیها منصفتر است. او میگوید: این حدیث دلالت بر خلافت دارد اما دلالت بر خلافت متصل ندارد؛ ما او را به عنوان خلافت متصل به پیغمبر قبول نداریم و به عنوان خلافت چهارم قبول داریم.
«ولو کان نصا لادعاها علی رضی الله عنه»
اگر این حدیث نص بر خلافت بود امیرالمؤمنین همچین ادعایی میکند
«لأنه أعلم بالمراد»
امیرالمؤمنین به مراد نبی مکرم که در غدیر چه فرمودند عالمتر است
«ودعوی ادعائها باطل ضرورة»
اگر کسی ادعا کند که علی مدعی خلافت بود این به ضرورت باطل است
«ودعوی علمه یکون نصا علی خلافته، وترک ادعائها تقیه أبطل من أن یبطل»
علی میدانست حدیث غدیر دلالت بر خلافت دارد اما این ادعایش را به خاطر رعایت تقیه ترک کرده است و میگوید باطل است
«ما أقبح ملة قوم یرمون إمامهم بالجبن والخور والضعف فی الدین، مع أنه من أشجع الناس وأقواهم»
چه قبیح است شیعهای که امامشان را به ضعف و ترس و غیره نسبت میدهند با اینکه او از شجاعترین مردم بوده است
رسالة فی الرد علی الرافضة المؤلف: محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان التمیمی النجدی (المتوفی: 1206 هـ)، المحقق: ناصر بن سعد الرشید، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود، الریاض، المملکة العربیة السعودیة؛ ج 1، ص 7
حالا نمیدانم این آقایان نسبت به نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه که حدود 13 سال با اینکه پیغمبر بود در آنجا بودند و سه سال اصلاً اعلام نکردند؛ بعد از سه سال با آن وضع که حتی به غار فرار کردند و از آنجا هم شبانه به مدینه فرار کردند ظاهراً آنجا پیغمبر اکرم «أشجع الناس» نبوده است. حالا ما نمیدانیم که قضیه چه بوده است و این آقایان تمام قضایا را میآورند روی امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیاده میکنند.
اگر امیرالمؤمنین روز اول در دفاع از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و در دفاع از حق خودش شمشیر به دست میگرفت؛ میگفتند علی بن أبی طالب کار زشتی کرده است که به خاطر کار شخصی خودش و به خاطر دفاع از همسرش چند نفر را کشته است و بلافاصله از آن طرف جبهه میگرفتند.
یکی از آقایان به من گفت: چرا پیغمبر میفرماید فرزندان ائمه از نسل امام حسین هستند و از نسل امام حسن نیستند؟ گفتم: اگر از نسل امام حسن بودند شما میگفتید که چرا از نسل امام حسن هستند و از نسل امام حسین نیستند.
مجری:
حکایت آن بنده خداست که با فرزند و الاغش میرفت...
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این ملاک نیست؛ این بالاترین شجاعت علی (علیه السلام) است که با اینکه فاتح «بدر» و «حنین» و «خیبر» برای رضای خداوند عالم و رعایت وصیت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) این همه مصیبتها را تحمل میکند.
«فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْبا»
پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند.
نهج البلاغه، خطبه 3 (خطبه شقشقیه)؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص 96
این بالاترین شجاعت است که انسان در مواردی که صلاح اسلام است از حق مسلم خودش چشمپوشی کند و دست به شمشیر نزند.
« وَ أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه»
شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس غلبه کند
من لایحضره الفقیه؛ ج4، ص 395، ح 5840
شاید امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم دلش میخواست بیاید شمشیر به دست بگیرند و کسانی که حمله کردند و همسر بزرگوارشان را مورد هتک حرمت قرار دادند یا به تعبیر آقای «ابن تیمیه» به زور وارد خانهاش شدند را تارومار کنند. برای علی (علیه السلام) که اینها عددی نبودند اما برای رضای خداوند عالم و برای اینکه امت اسلامی از هم نپاشد و همین امت نوپا هم از بین نرود و اسلام و قرآن از بین نرود صبر کردند.
البته شبیه این تعبیر را قبل از ایشان هم آقای «ابن حجر هیثمی» در کتاب «الصواعق» جلد 1 صفحه 111 دارد که البته ایشان میگوید:
«فسکوته عن الاحتجاج به إلی أیام خلافته قاض علی من عنده أدنی فهم وعقل بأنه علم منه أنه لا نص فیه علی خلافته عقب وفاة النبی»
سکوت علی از احتجاج به آن تا زمان به خلافت رسیدن، حکایت از این دارد که کسی که کوچک ترین فهمی و عقلی داشته باشد، می داند که علی هیچ نصی بر خلافت خود بعد از پیغمبر نداشته است.
الصواعق المحرقة؛ ج 1، ص 111؛ الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1997، تحقیق: عبدالرحمن بن عبدالله الترکی وکامل محمد الخراط
ایشان هم خواسته از غافله عقب نماند؛ همین تعبیر را دارد.
انشاءالله ما بحثهایی که به حول قوه الهی خواهیم داشت در گذشته هم آوردیم ثابت کردیم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این قضیه مصرّ بوده است و بارها و بارها هم در زمان خود نبی مکرم خلافت خودشان را مطرح کرده است که با ادله محکم و سند صحیح اثبات کردیم.
و هم در کتب شیعه در همان لحظهای که امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغول غسل نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بوده است در همان زمان که خبر میدهند در «سقیفه بنی ساعده» چنین و چنان است امیرالمؤمنین (علیه السلام) به غدیر استدلال میکنند.
در کتاب «کافی» در جلد 8 صفحه 182 حدیث شماره 541 این تعبیر وارد شده است:
«شهدوا نصب رسول الله (صلی الله علیه وآله) إیای للناس بغدیر خم بأمر الله عزوجل»
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) من را در غدیر خم به امر خدا به عنوان امامت نصب فرمودند
حضرت در ادامه فرمودند:
«فأخبرهم أنی أولی بهم من أنفسهم وأمرهم أن یبلغ الشاهد الغائب»
و خبر داد ولایت من به مردم از خود آنان بیشتر است و همه اینها امامشان را شناختند.
الکافی – الشیخ الکلینی، ج 8، ص 343، ح 541
این تعبیری است که با سند صحیح قضیه را نقل کردیم؛ من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
استاد خیلی متشکرم؛ حالا من سؤالاتی دارم که میپرسم.
بخشی از پیامکهای بینندگان:
اگر اجازه بفرمایید مروری به پیامهایی داشته باشیم که عزیزان بزرگواری کردند و برای ما فرستادند و من هم به رسم ادب عرض میکنم:
عزیزی گفتند: با عرض سلام خدمت جناب آقای اسماعیلی و دکتر قزوینی؛ «قاسم بیداد» از مشهد هستند و از «شبکه جهانی ولایت» تشکر کردند.
شخص دیگری گفتند: سلام خدمت حاج آقای قزوینی؛ «غلامرضا» از شهر زابل که همیشه نسبت به «شبکه جهانی ولایت» و برنامه ما علاقه دارند.
استاد! مادری از سیرجان پیام زیبایی فرستادند: با عرض سلام خدمت مجری گرامی و جناب استاد قزوینی؛ در برنامه «راز کبود» روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیام دادم و آقای قزوینی برایم دعا کردند و حاجتم برآورده شد. الان میخواهم از ایشان تشکر کنم؛ خداوند خیرتان بدهد و ممنون از لطف شما خواهشا همیشه برای ما دعا کنید.
امشب خیلی از افراد التماس دعا گفتند؛ نمیدانم چه حکایتی است که خلاصه گفتند شما دعا بفرمایید!
عزیزی گفتند: دعا کنید تا مردم هم آمین بگویند و مشکلم حل بشود
09176064... گفتند: با عرض سلام خدمت شما و سلمان زمان جناب استاد قزوینی؛ ما علی علی گویان به خدمت دخت گرامیشان میرویم و جان ناقابل را هدیه حرم نورانی اهلبیت میکنیم التماس دعا
سرکار خانم عفیفی به همراه دختر 6 سالهشان که علاقه خاصی به «شبکه جهانی ولایت» دارند و باهم شبکه را میبینند. از این خواهر بزرگوار که لطف کردند
آقا محمد از مشهد هم گفتند: من یک بچه دو ساله دارم که وقتی تصویر حاج آقا را میبیند خیلی ذوق میکند و از جلوی تلویزیون به حاج آقا دست میدهد و سلام میکند. ان شاالله حاج آقا برای بچههای ما هم دعا کنند تا همانند خودشان عاقبت به خیر باشند.
انشاءالله این اتفاق میافتد و حتماً در پایان برنامه من از استاد میخواهم که برای عزیزانی که ویژه برای ما پیام دادند حتماً دعا کنند
آقا مهدی از تاجیکستان گفتند: از استاد قزوینی عزیز خواهشمندم برای بنده که جوان هستم و تمام جوانها دعا کنند تا بصیرت داشته باشیم و پیرو شهوات نباشیم. به آقای اسماعیلی هم بگویید خیلی دوستشان دارم و زمانی که از آقایمان علی (علیه السلام) حرف میزند جگرمان خنک میشود. منتظر هستم تا دعایشان را بشنوم
الهی همیشه جگرتان با نام مولا امیرالمؤمنان و این عشق و ارادت و محبتی که در دل شماست. ما منتظر هستیم که باز هم برای ما پیام بفرستید؛ حتماً در فاصلههای بعدی پیامهای شما را خواهم خواند.
استاد! بزرگان این شبکههای وهابی که قبل از آنان این مباحث را مطرح کردند و فکر میکردند که شاخ غولی را شکستند و کسی دیگر نیست که جواب اینها را بدهد و اصلاً سندی وجود ندارد اشکال اساسیشان این است که اگر علی (علیه السلام) خلیفه منصوب بود و حدیث غدیر هم دلالت بر امامت حضرت علی (علیه السلام) میکرد چرا بعد از رسول گرامی اسلام و مثلاً در زمان ابوبکر حضرت استدلال به غدیر نفرمودند؟
اگر در این زمینه هم توضیح بفرمایید از شما ممنون میشوم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این زمینه ما قبلاً هم مطالبی را خدمت عزیزانمان عرض کردیم؛ انشاءالله باز در خدمتشان هستیم.
استناد امیرالمؤمنین به حدیث غدیر، بر امامت و خلافت خویش!
ما در اینجا روایات زیادی در کتب شیعه و سنی داریم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر امامت و خلافت خودشان به حدیث غدیر استناد کردند. یک مورد و دو مورد نیست بلکه چندین مورد است من جمله اینکه ما آن روایت را آوردیم که امیرالمؤمنین در حال غسل پیغمبر اکرم بود و بحث غدیر را مطرح کردند.
در خطبه وسیله امیرالمؤمنین که در کتاب «کافی» جلد 8 که دارد:
«خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ هِيَ خُطْبَةُ الْوَسِيلَة»
در اینجا «جابر بن یزید جعفی» میگوید: بر امام باقر وارد شدم و مطالبی را در رابطه با بحث تفرقه مردم و اختلاف شیعیان گفتم. حضرت فرمودند:
«إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ الله»
هفت روز بعد از وفات پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مدینه خطبه خواندند.
البته خطبه خیلی طولانی است تا آنجایی که حضرت در این خطبه میفرماید:
« فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُم »
پیغمبر اکرم به طرف حجة الوداع رفتند. سپس از آنجا به غدیر خم وارد شدند.
«فَأَمَرَ فَأُصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِي حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا فِي مَحْفِلِهِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه»
و دستور داد شبیه منبر درست کنند و بالای منبر رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به طوری که زیر بازویش دیده میشد و فرمود: هرکسی که من ولی امر او هستم، علی ولی امر اوست. خدایا دوست بدار هرکس علی را دوست میدارد و دشمن بدار هرکس علی را دشمن میدارد.
« فَكَانَتْ عَلَى وَلَايَتِي وَلَايَةُ اللَّهِ وَ عَلَى عَدَاوَتِي عَدَاوَةُ اللَّه »
ولایت من برگرفته از ولایت خداست و عداوت من نشانه عداوت خداست
در همان حین خداوند عالم این آیه را نازل کرد:
(ِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دینا)
امروز است که دین شما را تکمیل کردم، و نعمت خود بر شما تمام نمودم، و امروز است که دین اسلام را برای شما پسندیدم
سوره مائده (5): آیه 3
حضرت فرمود:
«فَكَانَتْ وَلَايَتِي كَمَالَ الدِّينِ وَ رِضَا الرَّبِّ جَلَّ ذِكْرُه »
ولایت من موجب کمال دین و رضای خداوند عالم شد.
الکافی(ط - الاسلامیه)؛ الشیخ الکلینی، ج 8، ص 27، ح4
دیگر امیرالمؤمنین با چه زبانی بگویند؟! این آقایان وقتی که چشم و گوش باز نمیکنند و حقایق را نمیبینند چه کاری میتوان انجام داد؟
باز در کتاب «احتجاج» اثر مرحوم «طبرسی» آمده است؛ ایشان از اعیان قرن 6 هجری است. در صفحه 95 این عبارت تقریباً به دنبال بیعت با ابوبکر بوده است که حضرت وارد مسجد میشوند، به ایشان میگویند: بیعت کن. ایشان میگویند: من بیعت نمیکنم و شما باید با من بیعت کنید. در همانجا که درگیری میان اینها مطرح میشود ابوبکر میگوید:
«مهلا یا أبا الحسن ما نشک فیک ولا نکرهک»
ما شکی در حقانیت تو نداریم و تو را وادار نمیکنیم
پس از آن «ابو عبیده جراح» صحبت کرد تا نوبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید، فرمود:
«یا معاشر المهاجرین والأنصار»
ای گروه مهاجرین و انصار
«الله الله لا تنسوا عهد نبیکم إلیکم فی أمری»
شما را به خدا آن عهد و پیمانی که پیغمبر در حق من با شما بست فراموش نکنید.
یعنی ولایت نبی مکرم اسلام را از دودمانش بیرون نکنید. امیرالمؤمنین در اینجا مفصل صحبت میکنند تا جایی که میفرمایند:
«ولا علمت أن رسول الله صلی الله علیه وآله ترک یوم غدیر خم لأحد حجة ولا لقائل مقالا»
من گمان نمیکردم بعد از غدیر خم پیغمبر برای کسی حجتی باقی گذاشته باشد.
«فأنشد الله رجلا سمع النبی یوم غدیر خم یقول: من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره وخذل من خذله " أن یشهد الآن بما سمع»
شما را به خداوند عالم قسم میدهم هرکسی در غدیر خم این جمله پیغمبر را شنید: هرکس من مولای او هستم بعد از من علی مولای اوست، بلند شود و شهادت بدهد.
«قال زید بن أرقم: فشهد اثنا عشر رجلا بدریا بذلک وکنت ممن سمع القول من رسول الله صلی الله علیه وآله فکتمت الشهادة یومئذ»
«زید بن أرقم» میگوید: دوازده نفر از صحابهای که در بدر شرکت کرده بودند بلند شدند و همانجا شهادت دادند.
الإحتجاج – الشیخ الطبرسی، ج 1، ص 97
«عقیب بیعت أبی بکر» به دنبال اینکه با ابوبکر بیعت کردند امیرالمؤمنین (علیه السلام) همچین خطبهای میخوانند. چکار کنند؟
انتظار دارند که اینها را آقای «بخاری» یا آقای «مسلم» در آنجا بیاورند؟ آنوقت آسمان را بر سر «بخاری» ویران نمیکنید؟
آقای «بخاری» که حدیث «غادرا، آثما» را با یک کذا و کذا ردیف میکند، قضیه خدیجه کبری (سلام الله علیها) را فاکتور میگیرد و حاضر نیست فضیلتی از فضایل حضرت خدیجه را در کتابش مطرح کند که ما مفصل بیان کردیم آنوقت این قضایا را میخواهد در آنجا مطرح کند؟
در «ارشاد القلوب» اثر آقای «دیلمی» و همچنین در «بحارالانوار» اثر علامه «مجلسی» در جلد 29 که ابوبکر با امیرالمؤمنین در یکی از کوچههای «بنی نجار» دیدار کردند؛ سلام داد و با امیرالمؤمنین مصافحه کرد و گفت:
«یا أبا الحسن! أفی نفسک شئ من استخلاف الناس إیای»
یا ابا الحسن! تو هنوز از اینکه مردم با من بیعت کردند دلت چرکین است؟
«فقال له أمیر المؤمنین علیه السلام: یا أبا بکر! فهل تعلم أحدا أوثق من رسول الله صلی الله علیه وآله»
حضرت فرمود: ای ابابکر! آیا مورد وثوقتر از رسول خدا کسی را سراغ داری؟
«وقد أخذ بیعتی علیک فی أربعة مواطن وعلی جماعة معک فیهم: عمر وعثمان »
پیغمبر در چهار جا نسبت به من از تو بیعت گرفت. و از جماعتی که با تو بودند مثل عمر و عثمان نیز بیعت گرفت.
«فی یوم الدار، وفی بیعة الرضوان تحت الشجرة، ویوم جلوسه فی بیت أم سلمة، وفی یوم الغدیر بعد رجوعه من حجة الوداع؟»
در حدیث دار، در بیعت رضوان زیر درخت، روزی که در خانه ام سلمه نشسته بودیم، و در روز غدیر بعد از برگشتن از حجة الوداع؟
«فقلتم بأجمعکم: سمعنا وأطعنا الله ورسوله»
شما همگی گفتید که شنیدیم و خدا و رسولش را اطاعت کردیم!؟
بحارالأنوار – العلامة مجلسی، ج 29، ص 36، ح 18
این هم یک مورد است؛ با این تعابیری که آمده است و این روایاتی که نقل شده است آیا جای شبهه و تردید باقی میگذارد؟
اصلاً گیریم تمامی اینها روایتهایش نادرست است و راویانش همه فاسق و فاجر هستند و اینها قابل قبول نیستند و فجار و فساق هستند. خود آقای «ابن تیمیه» با تعابیری که دارد از جمله در کتاب «فتاوی» جلد 18 صفحه 26 میگوید:
«فَإِنَّ تَعَدُّدَ الطُّرُقِ وَکثْرَتَهَا یقَوِّی بعضها بَعْضًا حَتَّی قَدْ یحْصُلُ الْعِلْمُ بِهَا»
کثرت سند و تعدد طرق همدیگر را تقویت میکند به طوری که علم میآید
«وَلَوْ کانَ النَّاقِلُونَ فُجَّارًا فُسَّاقًا»
اگرچه ناقلین اینها همه فجار و فساق هستند
مجموع الفتاوی، ج 18، ص 26
اینجا نمیگوید فاجر و فاسق هستند؛ بلکه مراد این است که همه در فسق و فجور در حد بالا هستند. فاسقترین و فاجرترین انسانها هم نقل کند اگر در یک قضیه سه تا چهارتا پنجتا نقل کردند مطلب تمام است. بر فرض تمام اینها از دیدگاه شما فاسق و فاجر هستند و در زبالهدانی از دنیا رفتند و فاسق و فاجر از مردن در زبالهدانی بدتر است.
اینها همه فساق و فجار هستند اما این قضایا را نقل کردند؛ آیا این مسئله حقیقت این مسئله را ثابت نمیکند؟! من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
استاد یک سؤال دیگر هم دارم که بعد از آنانشاءالله میخواهیم به تلفنهای عزیزان بیننده بپردازیم که اگر بچههای اتاق فرمان زحمت بکشند زیرنویس هم بکنند در برنامه زنده «حبل المتین» و در «شبکه جهانی ولایت» و در محضر جناب استاد حسینی قزوینی هستیم.
استاد در منابع معتبر شیعه کتبی را بیان فرمودید؛ سؤال اینجاست که در منابع و کتب اهل سنت هم وجود مقدس آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از حقانیت خودشان و بحث خلافت خودشان و حتی غصب خلافت توسط دیگران صحبت کردند یا خیر؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در اینجا اگر عزیزان اهل سنت رنجیده نشوند من جواب اینها را میدهم و کاری به آقایان اهل سنت ندارم و هدف ما هم جسارت نیست؛ هدف تبیین حقایق است. اینها که شبانه روز دارند تعدی میکنند و فریاد و داد و بیدادشان گوش کروبیان را کر کرده است میخواهم برای من این را معنا کنند:
در کتاب «صحیح بخاری» به ترجمه آقای «احراری» وارد شده است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) از ابوبکر میخواهد که منزل ایشان بیاید و در آنجا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و تقریباً شش ماه بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالأَمْرِ...»
تو در امر خلافت در حق ما استبداد کردی.
صحیح بخاری؛ ج4، ص 1549، ح 3998؛ دار النشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا
ببینید این آقا این را چه معنا کرده است؟! حالا در اینجا کلمه «استبددت» را خودرأیی معنا کرده است کار نداریم.
من از عزیزانی که میگویند: فلانی آدم مستبد و استبدادگر است میپرسم که معنای این چیست؟ ببینید بر فرض «خودرأیی» کرده است و نسبت قرابت با رسول الله را رعایت نکرده است. خود همین کلمه «خودرأیی» آیا اعتراض امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر خلافت نیست؟!
در کتاب «صحیح مسلم» باز هم در اینجا دارد:
« وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَحْنُ نَرَى لنا حَقًّا لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ »
تو در امر خلافت نسبت به ما استبداد به خرج دادی. اگر آنطور که شما گفتید ما از نزدیکان پیغمبر اکرم هستیم باشد ما از شما نزدیکتر هستیم
صحیح مسلم؛ ج 3، ص 1380، ح 1759؛ دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي
معنای این جمله چیست؟! حالا شما به هر معنایی میخواهید بگیرید؛ «خودرأی»، «مستبد»، «ظلم»، «غصب» و هر معنایی که میخواهید بگیرید. آیا امیرالمؤمنین اعتراضی بر این آقایان ندارد؟! این جمله، جمله اعتراضیه نیست؟! خودش را مستحق خلافت نمیداند؟!
اگر بنا باشد خلافت به قرابت با پیغمبر اکرم باشد حق ما مسلم است و حق قرابت داریم؛ این دیگر واضح و روشن است که جای شبهه نیست.
در کتاب «صحیح بخاری» هم این مطلب وارد شده است که میگوید:
«وَلَکنَّک اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالأَمْرِ، وَکنَّا نَرَی لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ - صلی الله علیه وسلم - نَصِیبًا»
صحیح البخاری؛ ج 14، ص 135
اینکه میگویند: چرا امیرالمؤمنین در رابطه با حق خودش در زمان ابوبکر حرف نزد؛ در زمان عمر حرف نزد؛ در زمان عثمان حرف نزد. حالا ما علت سکوت امیرالمؤمنین را مفصل مطرح خواهیم کرد؛ یک سری مطالبی خواهیم گفت که شاید بینندگان عزیز ما برای اولین بار دارند میشنوند اما زمانی این آقا که اینطور تحدی کرد من مجبور شدم که این را مقداری بازتر مطرح کنم.
ما تلاش میکنیم نسبت به معتقدات اهل سنت احترامی که از دستمان ساخته است بگذاریم و بیشتر از این در توان نداریم و انتظار بیشتر از این هم از ما نداشته باشید. با کلام احترام به عقاید آنان بدون کوچکترین توهینی این حقایق را ما به حول قوه الهی مطرح میکنیم.
همچنین در کتاب «الإمامة و السیاسة» اثر آقای «ابن قتیبه دینوری» که اینها در رابطه با این کتاب ویژه برنامه گذاشته بودند. من در اینجا این مطلب را میگویم اما برای اینکه وقت عزیزان را نگوییم مابقی آن را انشاءالله زمانی که نظر مبارک حضرتعالی بود در جلسه بعد مطرح میکنیم.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«فو الله یا معشر المهاجرین، لنحن أحق الناس به لانا أهل البیت، ونحن أحق بهذا الامر منکم ما کان فینا القارئ لکتاب الله، الفقیه فی دین الله، العالم بسنن رسول الله، المضطلع بأمر الرعیة، المدافع عنهم الامور السیئة، القاسم بینهم بالسویة»
به خدا سوگند ای مهاجرین ما شایستهترین انسانها به خلافت هستیم زیرا ما اهل بیت پیغمبر هستیم، و ما به این امر خلافت و امامت شایستهتر هستیم زیرا ما قاری کتاب الله هستیم، ما فقیه در دین خدا هستیم، ما عالم به سنت پیغمبر اکرم هستیم، ما متخصص کشورداری هستیم، ما افرادی هستیم که کارهای زشت و ناروا را از ملت دفع میکنیم، ما هستیم که بیت المال را به صورت مساوی در میان مردم تقسیم میکنیم.
حضرت علی (علیه السلام) به زیبایی دلیل شایسته بودن خودشان را هم بیان میفرمایند.
«فقال بشیر بن سعد الانصاری: لو کان هذا الکلام سمعته الانصار منک یا علی قبل بیعتها لابی بکر، ما اختلف علیک اثنان»
سپس بشیر بن سعد انصاری گفت: یا علی اگر این حرفهایی که زدی و دلیلهای محکمی که اقامه کردی قبل از بیعت با ابوبکر مردم از تو شنیده بودند حتی دو نفر هم در رابطه با تو اختلاف نداشتند
الإمامة والسياسة؛ ج1، ص 15؛ دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، تحقيق: خليل المنصور
شاید من از کتاب «الإمامة و السیاسة» زیاد مطلب نقل کنم؛ من در اینجا یک سری بحثی در رابطه با «الإمامة و السیاسة» که اگر آن را پیدا کنم برای شما عرض میکنم.
عزیزان دقت کنند آقایانی که میگویند: «الإمامة و السیاسة» مال او نیست؛ دقت کنند استاد «علی شیری» که دارای مدرک ارشد تاریخ اسلامی است در جلد اول الامامة و السیاسه، چاپ «دارالأضواء» در «مقدمة التحقیق» میگوید:
«وتظهر أهمیة وقیمة هذا الکتاب " الامامة والسیاسة " کما یقول د. بیضون فی مقدمة کتابه الحجاز والدولة الاسلامیة: " فی الاشارات ذات المحتوی الخاص، الذی ینفرد به عن الآخرین»
و ظاهر است اهمیت و ارزش این کتاب «الامامة و السیاسة» همانطور که دکتر بیضون در مقدمه کتاب «الحجاز و الدولة الإسلامیة» گفته است در اشاره به مطالب ویژهای است که دیگر کتابها آن را ندارد
«وتبرز أیضا أهمیته فی إبرازه ثورة المدینة ومعرکة الحرة، من دون تطرق فی موقفه من الامویین ومن غیر تحمس لخصومهم الشیعة.»
اهمیت این کتاب در قضیه قیام مردم مدینه و معرکه حره بدون اینکه موضع گیری امویین را ملاحظه کند و بدون اینکه قضیه شیعه را در نظر بگیرد روشن میشود که اینها را خیلی واضح و روشن مطرح کرده است.
سپس میگوید:
«وقد ظهر مؤخرا عدم اتفاق علی اسم مؤلف هذا الکتاب، بعد أن شکک کثیر من العلماء فی نسبته إلی ابن قتیبة»
در این اواخر عده زیادی از علما تشکیک کردند بر اینکه آیا این کتاب به ابن قتیبه نسبت دارد یا نه
سپس ایشان میگوید:
«وکان أول من تزعم التشکیک بنسبته إلی ابن قتیبة المستشرق غانیغوس المجریطی ثم تبعه الدکتور دوزی فی صدر کتابه تاریخ الاندلس وآدابه.»
اولین کسی که تشکیک کرد که این کتاب به ابن قتیبه تعلق دارد یانه مستشرق آقای «غانیغوس مجریطی» است بعد از آن «دکتر دوزی» در کتاب «تاریخ اندلس و آداب آن» به این مطلب اشاره کرده است.
بنابراین این مطالب از یهودیان سرچشمه گرفته است؛ مستشرقینی که در قرن یازدهم و دوازدهم تشکیک کردند بر اینکه آیا این کتاب مال آقای «ابن قتیبه» هست یا نیست.
سپس ایشان میگوید: ما نمیتوانیم نظریه این علما را که آمدند تشکیک کردند قبول کنیم؛ سپس میگوید:
«ویبقی کتاب الامامة والسیاسة منسوبا لابن قتیبة إلی أن یثبت بشکل حاسم العکس»
این کتاب «الإمامة و السیاسة» منسوب به «ابن قتیبه» است تا کسی دلیل قاطع بر عدم انتساب آن بیاورد
«فکتاب الامامة والسیاسة لابن قتیبة - رغم الشک بهذه النسبة»
این کتاب «الإمامة و السیاسیة» مال «ابن قتیبه» است برخلاف آنچه در آن شک کردند
«یبقی إذن مشهورا بتسجیله لحقبة تاریخیة هامة»
این کتاب در اینکه یک سری بخشهای تاریخی مهمی را مطرح کرده است به اعتماد و قوت خودش باقی میماند
الأمامة و السیاسة؛ ابن قتیبة الدینوری، تحقیق الشیری، ج1، ص 8
آقایانی که میگویید: «الإمامة و السیاسة» کتاب «ابن قتیبه» نیست تحویل بگیرید.
از طرف دیگر آقای «ابن عربی» سرکرده منافقین قرن ششم در کتاب «العواصم من القواصم» که بنیانگذار فحاشی به شیعیان است در صفحه 248 از همین «الإمامة و السیاسة» مطلب نقل میکند و میگوید:
«جاهل عاقل، أو مبتدع محتال. فأما الجاهل فهو ابن قتیبة»
آن شخص جاهل عاقل و مبتدع اما جاهل ابن قتیبه است
«فلم یبق ولم یذر للصحابة رسماً فی کتاب (الإمامة والسیاسة)»
او دیگر آبرویی برای صحابه رسماً در کتاب «الإمامة و السیاسة» نگذاشته است
«إن صح عنه جمیع ما فیه»
گرچه تمام اینها صحیح است
العواصم من القواصم؛ ج1، ص 248؛ الناشر: وزارة الشؤون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد - المملکة العربیة السعودیة، الطبعة: الأولی، 1419 هـ
اصلاً ما هیچ دلیلی هم بر اعتبار کتاب «الإمامة و السیاسة» نداشته باشیم جز «ابوبکر بن عربی مالکی ناصبی» در قرن ششم که به عنوان دلیل برای ما کفایت میکند.
همچنین «یوسف بن محمد أندلسی» در کتاب «الألف باء فی المحاضرات» صفحه 478 و «ابن خلدون» متوفای 808 در «تاریخ ابن خلدون» جلد 2 صفحه 166 میگوید: این کتاب مال «ابن قتیبه» است.
«تقی الدین فاسی» در کتاب «عقد الثمین» جلد 6 صفحه 72 آورده است؛ آقای «ابن فهد مکی» متوفای 885 در کتاب «إتحاف الوری بأخیار أم القری» این مطلب را آورده است.
آقای «ابن حجر مکی» در کتاب «تطهیر الجنان و اللسان» آورده است که این کتاب مال «ابن قتیبه» است و مطلب نقل کرده است؛ آقای «التوزری مصری» در کتاب «الأدب و التاریخ» در باب 41 همینطور این مطالب را آورده است.
«شاه سلامة الله البدایونی» از علمای هند این مطلب را آورده است؛ «نجم الدین» معروف به «ابن فهد» این مطلب را آورده است؛ «جرجی زیدان» این مطلب را آورده است؛ «فرید وجدی» این مطلب را آورده است؛ «إلیاس سرکیس» در کتاب «معجم المطبوعات العربیة» این مطلب را آورده است!
یکی دو مورد نیست؛ این همه بزرگان از قرن چهارم و پنجم هجری از کتاب «الإمامة و السیاسة» اثر «ابن قتیبه دینوری» مطلب نقل کردند و یکی از آنها هم نگفته است که این کتاب جعلی است.
اگر واقعاً این کتاب جعلی است و نقل او نیست این همه از جمله «فرید وجدی» که نزد شما خیلی ارزش دارد و «جرجی زیدان» که اصلاً ارتباطی به شیعه ندارد و «ابن خلدون» که اصلاً جزو دشمنان سرسخت شیعه است و «ابوبکر ابن عربی» اینها آوردند.
این افراد کافی نیست که شما دست از این شیطنتهایتان بردارید و این همه داد و بیدادتان زمین و زمان را پر کرده است و ویژه برنامه میگذارید.
کاش در آن ویژه برنامه این مطالب را هم بیاورید و اگر راست نبود آن را رد کنید. من 12 مورد از بزرگان اهل سنت آوردم که از این کتاب مطلب نقل کردند و نسبت این کتاب به «ابن قتیبه» را قطعی دانستند.
مجری:
با توجه به اینکه ما بعداً زیاد با این کتاب کار داریم به همین دلیل شما این توضیح دادید
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
انشاءالله شما سؤالتان را جلسه بعد تکرار بفرمایید و ما بحث را ادامه خواهیم داد
مجری:
استاد خیلی متشکرم و از عنایت شما دوستان خوب بینندهای که بزرگواری میفرمایید و «شبکه جهانی ولایت» و برنامه زنده «حبل المتین» را برای تماشا انتخاب کردید.
تا دوستان اتاق فرمان یک میان برنامه خیلی زیبا از مدح و منقبت و منزلت مولایمان آقا جانمان مولا امیرالمؤمنین آماده میکنند تا شما ببینید و بشنوید و لذت ببرید من یکی دوتا پیام و یک دوبیتی بخوانم تا جگرتان خنک شود و برویم یک میان برنامه ببینیم و بشنویم و برگردیم و صدایتان را بشنویم.
بخشی از پیامکهای بینندگان برنامه:
عزیزی که خودشان را حیدری معرفی کردند؛ من حیدری از نروژ هستم؛ البته از این دست پیامکها زیاد است و ما خیلی قصد نداریم اینها را بخوانیم اما من برای نمونه یک مورد آن را انتخاب کردم و عرض میکنم. گفتند: خانمم سنی بود و از برکت «شبکه جهانی ولایت» شیعه شده است و ما به شیعه بودنمان افتخار میکنیم. از شما یک جهان سپاسگذاریم، یا علی مدد
خیلی از دوستان دیگری که لطف و بزرگواری به خرج میدهند و با پیام دادن به «شبکه جهانی ولایت» به ما انرژی میدهند. آماده هستید که یک میان برنامه خیلی زیبا و دلنشین و باصفا که مدح و منقبت مولایمان و آقایمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اسد الله الغالب هست ببینیم و بشنویم و استفاده کنیم با این دوبیتی تقدیمتان میکنم.
بعد از اینکه دو بیتی را خواندم دوست دارم هرکجای این کره خاکی هستید یک یا علی بگویید که به شما انرژی بدهد!
شکر ایزد که من علی دارم
بر سرم سایه ولی دارم
چون رضای علی رضای خداست
روز و شب ذکر یا علی دارم
یا علی مدد
کسانی که میگویید با شنیدن نام امیرالمؤمنین حال دلمان عوض میشود و یک خانه تکانی حسابی در دلمان اتفاق میافتد و به قول من جگرمان خنک میشود گوارای وجودتان باشد! چقدر زیبا بود؛ از دوستانم در اتاق فرمان ممنونم که زحمت کشیدند و این را تدارک دیدند و برای ما پخش کردند.
زمانی که «اشهد أنّ علیا ولی الله» و بعد از آن صحنه ایوان نجف را نشان داد را یک بار تصور کنید که در حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) در صبح، ظهر یا مغرب ایستادید و میخواهند اذان بگویند.
بعد میگویند: «أشهد أنّ علیا ولی الله» نمیدانم چه بر سر دلتان میآید نمیدانم اما در حقیقت زمانی که من آنجا بودم و این را میشنیدم انگار خداوند همه عالم را به من داده است که این «أشهد أنّ علیا ولی الله» را بر زبانم جاری میکنم و روبروی حرم و ضریح آقا و ایوان نجف ایستادم.
انشاءالله خداوند متعال این لذتی که من از آن حرف زدم را خداوند متعال نصیبب شما بگرداند. برای ما بچه شیعهها چه لذتی بالاتر از این وجود دارد؟!
اگر کسی لذتی بالاتر از این را سراغ دارد معرفی کند تا ما هم به دنبال آن برویم اما هیچ لذتی بالاتر از عشق و ارادت و محبت به مولایمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیست و خوشا به حال دلهایی که این محبت در آنجا وجود دارد و به راحتی هم از آن بیرون نمیرود و کاری میکند که دل آقا هم از او راضی شود.
بسیار سپاسگذارم که همراه ما هستید؛ من که از این برنامه بسیار لذت بردم و اگر شما هم میخواهید حس خوبتان را به ما بگویید برای ما پیام بفرستید.
راههای ارتباطی که زیرنویس شده برای شماست و البته تلفنها هم در اختیار شما هست. از این لحظه میخواهیم در خدمت دوستان خوب بیننده باشیم اما مطمئن باشید اگر پیام بدهید آقا روح الله برای ما میفرستد و من هم میخوانم.
تماس بینندگان برنامه:
میخواهیم با عزیزی در کرمان صحبت کنیم که نام زیبایی دارد؛ علی آقا از کرمان از شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند. علی آقا سلام علیکم:
بیننده (علی آقا از کرمان – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت حاج علی آقا با آن بیان شیوایی که دارید و به قول خودتان دل و جگر تمام شیعیان را شاد میکنید و همچنین سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی.
اگر اجازه بدهید من سؤالی از محضر استاد داشتم که اگر دستور بفرمایید میخواهم مطرح کنم.
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و امیدوارم از وجود شما و معارف اهل بیت (علیهم السلام) همیشه استفاده اکمل را ببریم. استاد عزیز از آنجایی که ما خانوادتا خیلی شما را دوست داریم؛ شبههای پیرامون پخش زیارت عاشورا مطرح شده بود و گفتند ظاهراً شما تحریم کردید. آیا این صحت دارد یا خیر؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
نه تنها تحریم نکردیم بلکه به همه توصیه میکنیم که به مضامین زیارت عاشورا توجه ویژه داشته باشند.
بنده توفیق دارم از 14 و 15 سالگی بر خودم نذر کردم در سفر و حضر زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا را ترک نکنم.
سه چهار ماه قبل زمانی که عمل جراحی داشتم و از اتاق عمل بیرون آمدم به مجرد اینکه به هوش آمدم و اول چیزی که به ذهنم رسید نماز بود و بعد از نماز با اینکه بین خواب و بیداری بعد از بیهوشی بودم روی تخت بیمارستان که مرا به سی سی یو منتقل کرده بودند روی تخت هم زیارت جامعه و هم زیارت عاشورا را خواندم.
برادر بزرگوارم بحث سر این بود که زیارت عاشورا از شبکه پخش بکنیم یا نکنیم؟! گفتیم: این شبکه زیر نظر مرجعیت شیعه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی است و ایشان فرمودند که پخش زیارت عاشورا از این شبکه به صلاح ما نیست.
همانطوری که صدا و سیما هم در این سی و چند سال زیارت عاشورا را پخش نکردند اما اینکه خودمان نخوانیم بحث دیگری دارد.
ما در «سایت ولی عصر» سه سند برای زیارت عاشورا آوردیم و هر سه سند را تصحیح کردیم زیرا بعضی شبهه داشتند بر اینکه سند زیارت عاشورا اشکال دارد؛ ما در آن سایت سند زیارت عاشورا را در آنجا کاملاً بحث کردیم. زیارت عاشورا 6 سند داشت که از این تعداد ما 3 تای آن را تصحیح کردیم.
مجری:
علی آقا چیزی که افرادی روی آن بسیار مانور میدهند دقیقاً همین بحث بود؛ من هم یادم است زمانی که در خدمت استاد بودیم اصلاً ایشان در خصوص خواندن زیارت عاشورا بحث نکردند بلکه بحث پخش آن از رسانه و از «شبکه جهانی ولایت» بود که ایشان همین الان توضیح دادند.
ما میبینیم که در هیچ کدام از شبکههای استانی که حتی از مناطق اهل سنت هم دور است برای مثال شبکه استان قم پخش نمیشود؛ تنها بحث سر پخش بود که استاد نظر خودشان را بیان فرمودند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما نسبت به قضیه لعن گفتیم لعن علنی حرام است؛ حالا اگر کسی در خانه نشسته است و هرچه دلش میخواهد انجام میدهد و مسئولیتش با خودش است. اگر دلیل دارد انجام بدهد و اگر دلیل ندارد انجام ندهد؛ هرکسی تابع ادله خودش است و تابع نظر مرجع تقلید خودش است اما بحث لعن علنی که ما بیاییم در شبکه در بالای منبر به این شکل انجام بشود خلاف شرع و حرام است و شک و شبههای هم در آن نیست.
مجری:
علی آقا از شما ممنونیم و با شما خداحافظی میکنیم. قرار بود دوتا سؤال بپرسند که ظاهراً ارتباطشان قطع شد؛ اگر مجدداً علی آقا آمدند ما در خدمتشان هستیم.
آقای عبداللهی از کرج بیننده بعدی ما هستند؛ جناب آقای عبداللهی سلام علیکم:
بیننده (آقای عبداللهی از کرج – شیعه):
سلام علیکم، خسته نباشید و شب شما بخیر باشد. خدمت آقای دکتر قزوینی هم سلام عرض میکنم و انشاءالله مؤید باشید.
چند وقت پیش سؤالی از طرف یکی از دوستان مطرح شد حقیقتاً چون جوابی نداشتم گفتم این را بپرسم تا برای خودم هم روشن شود. ایشان میگفتند: تمام بحث ولایت حضرت علی (علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) همگی درست است تا جایی که حتی غدیر خم همگی درست است اما ولایت در بحث دین است. در آیه:
(ِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکم)
امروز است که دین شما را تکمیل کردم
سوره مائده (5): آیه 3
میگویند این آیه اشاره به دین دارد؛ حتی انبیاء و رسلی که آمدند بحث دینی است یعنی به بحث حکومت هیچ کاری ندارد.
لذا حالا ایشان مقداری تاریخشان خوب بود و اشاره میکردند به اینکه حتی در زمان معاویه اسلام فتوحات زیادی داشته است و در زمان هارون الرشید به همین شکل بوده است. اشکال افرادی مانند معاویه و هارون الرشید و کسانی که خلافت در دستشان بوده این بوده است که آنان میخواستند در قسمتهای دینی هم دخالت کنند.
اگر میگذاشتند ائمه به صورت مطلق در قسمت دین فرمانروایی میکردند و حکومت همانطوری که دست کسان دیگری بود قرار داشت اوضاع مسلمانان خیلی خوب بود. آیات و احادیثی که ایشان میآوردند میگفتند: اینها همه اشاره به ولایت دینی است و هیچ صحبتی راجع به اینکه ائمه ما بتوانند حکومت هم به دست بگیرند هیچ اشارهای نشده است. ایشان حدیث «غدیر خم» را میخواندند و احادیثی که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است. من خودم با این سؤال مانده بودم که چه بگویم
مجری:
آقای عبداللهی شبهه مهمی مطرح نیست و جوابش هم خیلی ساده است
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
آقای عبداللهی عزیز هرکسی چنین شبههای مطرح میکند بدانید یا خودش بدون تردید است یا شیطان در وجودش حلول کرده است.
من با یکی از آقایانی که نمیخواهم نام ببرم و ایشان هم داعیه همین مطلب را دارد در لواسان در منزل ایشان با حضور آیت الله خزعلی (رضوان الله تعالی علیه) و حضور جناب آقای دکتر زمانی معاونت بین الملل حوزه حدود 2 ساعت و خردهای مناظره داشتیم و ثابت کردم که این حرف که ائمه طاهرین (علیهم السلام) کار حکومتی نداشتند تفکر شیطانی است. من بیتردید عرض میکنم که تفکر، تفکر شیطانی است.
در حدیث غدیر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«ألست أولی بکم من أنفسکم»
آیا ولایت من بر شما از نفس شما بالاتر نیست؟
این ولایت دینی است یا ولایت حکومتی است؟ آیا من ولایتم بر شما از ولایت بر خودتان قویتر نیست؟ گفتند: بله. فرمود: همان ولایتی که من دارم برای علی (علیه السلام) قرار دادم. اگر حکومت نباشد اصلاً حکومت نباشد مگر میشود ولایت داشته باشد؟ اصلاً یکی از شاخصههای حکومت ولایت داشتن است.
عزیزم همه برنامههای ما بر مبنای سند است؛ در کتاب «مسند» اثر «احمد بن حنبل» جلد 1 در دار الحدیث قاهره با تحقیق «احمد محمد شاکر» گردآوری شده است. ایشان در حدیث 859 میگوید:
«وان تُؤَمِّرُوا عَلِیا رضی الله عنه»
اگر علی (علیه السلام) را امیر خودتان قرار بدهید
«وَلاَ أُرَاکمْ فَاعِلِینَ تَجِدُوهُ هَادِیاً مَهْدِیا یأْخُذُ بِکمُ الطَّرِیقَ الْمُسْتَقِیمَ»
که البته نمی بینم که شما این کار را بکنید. ولی اگر این کار را بکنید، او را هدایتگر و هدیت یافته خواهید دید که شما را به راه راست هدایت می کند.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 108، ح 859
امیر به چه معناست؟ به معنای فرمانده و حاکم و خلیفه است؛ این خیلی واضح است و در آن شک و شبههای نیست. اجازه بدهید مطلبی کتاب «مستدرک» اثر «حاکم نیشابوری» بیاورم؛ در جلد سوم این کتاب وارد شده است:
«وَإِنْ وَلَّیتُمُوهَا عَلِیا»
اگر علی را ولی امرتان قرار بدهید
فَهَادٍ مُهْتَدٍ، یقِیمُکمْ عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»
او هدایتگر است و شما را به راه راست هدایت میکند
المستدرک علی الصحیحین؛ ج 3، ص 153، ح 4685؛ تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1411 – 1990
ولی امر به معنای ولی دین است یا امر، امر خلافت است؟ روایت صددرصد صحیح است؛
مجری:
استاد زمانی که به آیه (ِالْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکم) داشتند بحث دین مطرح شده است و تمامیت دین مطرح شده است و ولایت دین مطرح نیست. اگر به ظاهر آیه هم نگاه کنند کاملاً روشن و واضح است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
به معنای این است که دین با ولایت علی (علیه السلام) کامل شد؛ فرض بفرمایید شما ولایت را نیاورید جای آن چه چیزی میخواهید بگذارید؟! (ِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکم) به چه چیزی است؟! علی (علیه السلام) یک مجتهد است و نظر میدهد که فلان کار را انجام بدهید و فلان کار را انجام ندهید.
« وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع»
من کسی را که اطاعت مرا بکند نمی بینم.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ ص 71
امیرالمؤمنین زمانی که حاکم نباشد کسی به حرف ایشان گوش نمیدهد؛ کسی میتواند حرف بزند که در جامعه حاکمیت داشته باشد. تعبیر دیگری از «حلیة الأولیاء» اثر «ابونعیم اصفهانی» است که در جلد 1 صفحه 64 میگوید:
«إن تستخلفوا علیا وما أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا»
اگر علی را خلیفه خودتان قرار بدهید شما را به راه راست هدایت میکند
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، الناشر: دار الکتاب العربی – بیروت، الطبعة الرابعة، 1405، ج 1، ص 64
تعبیری که در حدیث «خلیفتی» آمده است که در روایات مختلف اهل سنت آمده است:
«لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی»
سزاوار نیست که من بروم مگر اینکه تو جانشین من هستی.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 143، ح 4652
دیگر از این واضحتر بیان شود؟! مورد دیگری در کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» که آیا این بحث ولایت دینی است؟!
«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
تو خلیفه و جانشین من نسبت به تمام مؤمنین بعد از من هستی
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 565، ح 1188
بیننده:
حاج آقا این فرموده پیغمبر است؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله پیغمبر فرموده است؛ امشب ما چندتا روایت آوردیم. خود امیرالمؤمنین میفرماید:
«إنا أحقّ منکم بهذا الأمر»
من به خلافت از تمام شما شایستهتر هستم
در «صحیح بخاری» میگوید:
«وَلَکنَّک اسْتَبْدَدْتَ عَلَینَا بِالْأَمْرِ»
در امر خلافت تو استبداد کردی
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1549
این آقایان یا خودشان شیطان تشریف دارند و یا اینکه شیطان در جلدشان رفته است که میآیند بحث خلافت و سیاست را از دین جدا میکنند. اینها اصلاً نه قرآن را فهمیدند و نه سنت را فهمیدند.
مجری:
گاهی اوقات با یک ادبیاتی مطالب را در شکلی قرار میدهند
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اگر اینها راست میگویند اینجا بیایند تا ما ثابت کنیم که این تفکر، تفکر شیطانی است. اگر این حرف را یک انسان سنی میزد حرفی جدا بود اما اینها چهارتا بچه شیعهای هستند که تحت تأثیر وهابیها قرار گرفتند و تحت تأثیر بعضی از افراد منحرف قرار گرفتند.
هیچ فقیهی در طول این چهارده قرن از فقهای شیعه نیامده بگوید ائمه (علیهم السلام) ولایت دینی داشتند و ولایت سیاسی نداشتند.
«شیخ مفید» نفهمیده است، «شیخ طوسی» نفهمیده است، «صاحب جواهر» نفهمیده است، «شهید اول» نفهمیده است، «شهید ثانی» نفهمیده است، «امام خمینی» و «آقای خوئی» و «آقای سیستانی» و مراجع فعلی هیچکدام نفهمیدهاند؟! و تنها این جوجه وهابی شیعی فهمیده است که ولایت ائمه ولایت دینی بوده است؟!
مجری:
خیلی متشکرم؛ من فکر میکنم اینها با جای دیگری مشکل دارند و زمانی که با جای دیگری مشکل داشته باشند این دست شبهات را مطرح میکنند. آقای عبداللهی عزیز همان آیهای که خودتان مثال زدید و استاد هم مثال زدند که (ِالْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکم) اینجا اصلاً اتمام دین مطرح است؛ نه بحث ولایت در دین.
خود شما ترجمه همین آیه را نگاه کنید و جواب او را به او میدهید؛ حالا استاد هم اینقدر کامل و جامع توضیح دادند که جوابها خیلی روشن است منتها ما بچه شیعهها در همه زمینهها اطلاعات خودمان را بالا ببریم.
یکی دوتا از عزیزمان هم اسمشان را به من دادند که ما با آنها صحبت کنیم اما نشد؛ آقای موسوی از لرستان هم التماس دعا گفتند و برای ما شعر هم گفتند. استاد خیلی از عزیزان بینندهای که پیام داده بودند التماس دعا دارند که انشاءالله مدنظر داشته باشید
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
عزیزی که از تاجیکستان آمده بودند روی خط هستند یا نیستند؟
مجری:
نشد؛ ظاهراً فرصت نیست و باید خداحافظی بکنیم. دعا بفرمایید
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
چند دقیقهای فرصت باقی است اگر از تاجیکستان روی خط هستند ولو اینکه صدایشان را بشنویم پخش کنیم
مجری:
اگر امکانش هست و این عزیزمان پشت خط هست وصل کنید؛ دوستان اتاق فرمان دارند تلاش میکنند که این ارتباط برقرار بشود تا انشاءالله بتوانیم صحبتشان را بشنویم و سؤالاتشان را بشنویم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ولو اینکه جواب هم ندهیم تنها صدایشان را بشنویم چون عزیزان از تاجیکستان چه شیعیان و چه اهل سنت خیلی از ما گلایه میکنند که ما فرصت نمیکنیم روی خط بیاییم. ما خیلی دوست داریم که صدای این بزرگواران را بشنویم؛ اگر دوستان میتوانند ارتباط را برقرار کنند تا در این چند دقیقهای که فرصت داریم
مجری:
من یک نگاهی به پیامهای عزیزان بیننده داشته باشم. ظاهراً ارتباط ما برقرار شد که اولویت ما ارتباط باشد؛ آقای محمد ابوبکر از تاجیکستان از برادران اهل سنت ما هستند. به شما سلام میگویم:
بیننده (آقای محمد ابوبکر از تاجیکستان – اهل سنت):
سلام عرض میکنم خدمت آقای قزوینی؛ بسیار سپاسگذارم که پیام من را وصل کردند. میتوانم سؤال خود را بپرسم؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما در خدمت شما هستیم؛ چون وقت نداریم اگر توانستیم جواب میدهیم
بیننده:
انشاءالله که میتوانید بیان فرمایید؛ جناب آقای قزوینی شما بیان فرمودید که حضرت علی (علیه السلام) جناب ابوبکر را نسبت به غصب خلافت بازخواست کرده است. ببینید اینطور بود چطور حضرت علی (علیه السلام) چطور پشت سر این افراد نماز میخواندند و اینقدر نسبت به ایشان محبت داشتند تا جایی که من شنیدم حضرت علی (علیه السلام) اسم فرزند خودشان را عمر یا ابوبکر گذاشتند.
چطور شما بیان میکنید که این غصب خلافت بوده است؟ اگر غصب خلافت بوده است چطور حضرت علی پشت سر ایشان نماز میخواندند و چطور اسم فرزند خود را عمر یا ابوبکر گذاشتند؟ این را بیان بفرمایید
مجری:
آقای محمد ابوبکر من از شما یک سؤال بپرسم و با شما خداحافظی کنیم و در ادامه از طریق گیرنده برنامه را ببینید. تا به حال «شبکه جهانی ولایت» را ندیده بودید؟
بیننده:
نه الان ایران آمدم و از تهران زنگ زدم؛ قبلاً شناختی از «شبکه جهانی ولایت» نداشتم
مجری:
ما تمام این مطالبی که شما فرمودید را بارها و بارها جواب دادیم اما الان استاد مختصر و مفید بیان میکنند چون لحظات پایانی برنامه است. با شما خداحافظی میکنیم و اگر قانع نشدید میتوانید هفته دیگر در برنامه یکشنبه شب ساعت 9 تماس بگیرید و در خدمت شما هستیم. خدانگهدار
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اولاً ما بارها گفتیم بر اینکه نماز خواندن پشر سر خلفا دلیل بر رضایت ائمه از خلافت نیست. ما در روایات شیعه از جمله «تفسیر قمی» داریم که امیرالمؤمنین (علیه السلام):
«وحضر المسجد ووقف خلف أبی بکر وصلی لنفسه»
تنها در مسجد در صف حاضر میشدند و نماز خودشان را میخواندند
تفسیر القمی – علی بن ابراهیم القمی، ج 2، ص 159
شما به این تفسیر مراجعه کنید و اضافه بر این شما خودتان معتقد هستید بر اینکه پشت سر هر فاسق و فاجر میشود نماز خواند.
با این روایتی که شما دارید که میگویند: پشت سر هر فاسق و فاجری میشود نماز خواند تا جایی که میگویند صحابه پشت سر «حجاج بن یوسف ثقفی» که افسق الفساق بوده است نماز میخوانده است و در کتب مختلف دیگر هم به همین شکل موجود است.
ثانیاً اگر نام فرزندانشان را ابوبکر یا عمر یا عثمان گذاشتند آیا شما در جایی دیدید بر اینکه اینها بیان کرده باشند که ما به خاطر اینکه آقای ابوبکر خلیفه اول را دوست داشتیم به این جهت اسم فرزندانمان را ابوبکر یا عمر یا عثمان گذاشتیم؟
یا دیدید که خلفا گفته باشند که علی به جهت اینکه ما را دوست داشته است نام فرزندان خود را هم نام ما قرار داده است؟!
برادر من آن زمان این اسامی، اسامی رایجی بوده است. همانند زمان شاه که نام او محمد رضا بود؛ هرکسی نام فرزند خود را محمد رضا میگذاشت به معنای این بود که شاه دوست بوده است؟! نه به هیچ وجه من الوجوه این مطالب صحیح نیست.
مجری:
از محمد آقا متشکریم؛ اگر خلاصه توانستید هفته آینده اول برنامه که تماسهای تلفنی برقرار میشود ما در خدمتتان هستیم. از خانم موسوی هم بسیار ممنونم که به ما پیام دادند و خیلی دیگر از دوستان خوب بیننده به ما پیام دادند.
استاد خیلی از بینندهها التماس دعا گفتند که انشاءالله در لحظه دعا این بزرگواران را مدنظر داشته باشید و دوستان خوب بیننده هم حتماً آمین میگویند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولایمان امام زمان نزدیک بگردان، قلب مقدسش را با ظهورش مسرور بگردان.
خدایا به حق محمد و آل محمد ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بده، ما را به آبروی زینب کبری از زمینهسازان قیامش قرار بده، رفع گرفتاری از گرفتاران بنما، حوائج حاجت مندان روا نما، خدایا به آبروی زینب کبری حوائج ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز مخصوصاً حوائج ولایت یاوران برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خیلی ممنونم از اینکه امشب هم نگاه مهربانتان را هدیه دادید و برنامه زنده «حبل المتین» در «شبکه جهانی ولایت» را نگاه کردید. امیدوارم مورد توجهتان قرار گرفته باشد؛ عذرخواهی میکنیم کسانی که خواستند روی خط بیایند صحبت کنند و کسانی که پیام دادند و ما نخواندیم معذرت میخواهیم انشاءالله در برنامههای بعدی بتوانیم جبران کنیم
زیر سایه مرتضی علی زندگی سرشار از نور و معنویت داشته باشید انشاءالله خدانگهدار.
ببخشید آیا براتون ممکن است که استناد حضرت علی (ع) به خلافت خویش را به صورت اسکن در سایت قرار بدهید ؟
ممنون
پاسخ: