هشتمين شعاع از انوار مقدس الهي و آفتاب عالم تاب امامت و ولايت در يازدهم ذي العقدة سال يک صد و چهل و هشت هجري قمري در مدينه منوره در خانه ي نوراني هفتمين حجت و خليفه خدا، حضرت موسي بن جعفر سلام الله عليهما از مادري پاک و بزرگواري به نام نجمه خاتون سلام الله عليها قدم به هستي گذاشت و جهان را به قدوم خود منور ساخت. شرافت و برتري والدين آن حضرت بر هيچ کسي پوشيده نبوده و نيست. نامش را علي گذاشتند اما در اين گيتي پهناور به رضا ملقب گرديد. سال 183 زماني که هارون الرشيد، شهادت امام کاظم سلام الله عليه را رقم زد، يادگار آن حضرت در سن سي و پنج سالگي بر مسند امامت قرار گرفت و سکان هدايت عالم به ايشان سپرده شد. در سال دويست هجري، زماني که مامون عباسي با اجبار حضرت را به خراسان فراخواند، هفده سال از مدت امامت ايشان گذشته بود. سر انجام حيله هاي مامون عباسي کار خود را کرد و در پايان ماه صفر سال دويست و سه هجري، عالميان در غم از دست دادن هشتمين خورشيد هدايت فرو رفتند.
متني که در پيش روي شماست، اشاره به نظرات تني از علماي اهل سنت پيرامون شخصيت والاي آن حضرت مي باشد.
ابي نواس (قرن سوم)
ابن خلکان بعد از ذکر نام مبارک حضرت امام رضا سلام الله عليه، به قضيه شعر ابي نواس درباره آن حضرت علیه السلام چنين اشاره مي کند:
قيل لي أنت أحسن الناس طرا
في فنون من الكلام النبيه
لك من جيد القريض مديح
يثمر الدر في يدي مجتنيه
فعلام تركت مدح ابن موسى
والخصال التي تجمعن فيه
قلت لا أستطيع مدح إمام
كان جبريل خادما لأبيه
وكان سبب قوله هذه الأبيات أن بعض أصحابه قال له ما رأيت أوقح منك ما تركت خمرا ولا طردا ولا معنى إلا قلت فيه شيئا وهذا علي بن موسى الرضا في عصرك لم تقل فيه شيئا فقال والله ما تركت ذلك إلا إعظاما له وليس قدر مثلي أن يقول في مثله ثم أنشد بعد ساعة هذه الأبيات:
مطهرون نقيات جيوبهم
تجري الصلاة عليهم أينما ذكروا
من لم يكن علويا حين تنسبه
فما له في قديم الدهر مفتخر
الله لما برا خلقا فأتقنه
صفاكم واصطفاكم أيها البشر
فأنتم الملأ الأعلى وعندكم
علم الكتاب وما جاءت به السور
به من گفته شد تو در رشته سخن از همه مردم برتری. تو ثناگویان بسیاری داری. کسی که پای سخن تو بنشیند، گویا درّ و جواهر می چیند. با این اوصاف چرا با آن همه کمالات و خصلت های نیکوی فرزند موسی بن جعفر، مدح او را ترک کرده ای؟ در جواب گفتم: من هرگز توان مدح شخصیتی را که جبرئیل خادم پدرش بود، ندارم.
علت اين سروده ابي نواس اين بود كه روزی يكي از اصحاب ابونواس به وی گفت: فردی وقیح تر از تو را ندیده ام. تو درباره هر چیزی حتی شراب شعر سرودهای؛ در حالی که در زمان تو علی بن موسی الرضا هست و تو درباره او هیچ شعري نسرودهای؟!
ابونواس در پاسخ گفت: به خدا قسم، شعر نگفتن من به علت بزرگواری ایشان است؛ چرا که من در آن حدّ نیستم که درباره چنین شخصیتی شعر بسرایم. پس از لحظاتي اين ابيات را سرود:
اینان پاک سرشتان و پاکدامنانی هستند که هر کجا نامشان برده شود، بر آنان درود و صلوات نثار می شود. هر کس که نسبش به آل علی نرسد، هیچ چیزی برای فخر و افتخار نخواهد داشت. هنگامی که خداوند عزوجل مخلوقات را آفرید، خاندان شما را از میان این مخلوقات برگزید. شمایید افراد والا مقام و نمونه که علم کتاب و تفسیر قرآن نزد شماست.
إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاى681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج 3 ص 268 و 269 ، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.
الأتابكي، جمال الدين أبي المحاسن يوسف بن تغري بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة، ج 2 ص 175 ، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومي – مصر.
خزرجي (متوفاي329هـ )
خزرجي انصاري يمني پيرامون حضرت رضا علیه السلام چنين مي نگارد:
( ق ) علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي أبو الحسن الرضا ... وكان سيد بني هاشم وكان المأمون يعظمه ويجله.
علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب هاشمي ، ابوالحسن رضا ... ايشان بزرگ بني هاشم بود و مأمون عباسي همواره ايشان را بزرگ ميداشت و تجليل ميكرد.
الخزرجي الأنصاري اليمني، الحافظ الفقيه صفي الدين أحمد بن عبد الله (متوفاي329هـ )، خلاصة تذهيب تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ج 1 ص 278 ، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة دار النشر: مكتب المطبوعات الإسلامية/دار البشائر، حلب / بيروت، الطبعة: الخامسة 1416 هـ.
مسعودي (متوفاى346هـ)
مسعودي شافعي نيز پيرامون جلالت آن حضرت از قول مامون عباسي چنين مينويسد:
ووصل إلى المأمونُ أبو الحسن علي بن موسى الرضا، وهو بمدينة مَرْوَ، فأنزله المأمون أحسنَ إنزال، وأمر المأمون بجميع خواص الأولياء، وأخبرهم أنه نظر في ولد العباس، وولد علي رضي الله عنهم، فلم يجد في وقته أحداً أفْضَلَ ولا أحَقَّ بالأمر منعلي بن موسى الرضا، فبايَعَ له بولاية العهد، وضرب اسمه على الدنانير والدراهم.
و علي بن موسي الرضا عليه السلام به مأمون رسيد درحاليكه مأمون در شهر مرو بود. پس مأمون ايشان را در آنجا به بهترين نحو جاي داد و به همه دوستان و خواص نزديكان فرمان داد و آنان را آگاه كرد كه او همه بني عباس و اولاد علي بن ابيطالب علیه السلام را مورد ملاحظه و بررسي قرار داده و در اين زمان احدي را براي مسئله امامت ، برتر و شايسته تر از علي بن موسي الرضا علیه السلام نيافته است. بدين خاطر با ايشان به عنوان ولايتعهد خود بيعت كرد و به نام علي بن موسي الرضا علیه السلام سكه دينار و درهم زد.
المسعودي، ابوالحسن علي بن الحسين بن علي (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 2 ص 48 ، طبق برنامه الجامع الكبير.
شبيه همين متن در منبع ذیل نیز نقل شده است:
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 9 ص 392 ، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ..
ابن حبان (متوفاى354 هـ)
محمد بن حبان در خصوص امام در کتاب الثقات خود چنين مي نويسد:
على بن موسى الرضا وهو على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن أبى طالب أبو الحسن من سادات أهل البيت و عقلائهم وجلة الهاشميين ونبلائهم يجب أن يعتبر حديثه.
علي بن موسي الرضا كه فرزند موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب است. كنيه ايشان ابوالحسن و از بزرگان و عقلاي اهل بيت پيامبر صلی الله علیه و آله و بني هاشم و از افراد شريف و نجيب آنان است كه معتبر دانستن حديث ايشان واجب است.
التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 8 ص 456 ، تحقيق: السيد شرف الدين أحمد، ناشر: دار الفكر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.
وي پيرامون زيارت قبر امام رضا سلام الله عليه نیز چنين ميگوید:
وقبره بسناباذ خارج النوقان مشهور يزار بجنب قبر الرشيد قد زرته مرارا كثيرة وما حلت بي شدة في وقت مقامى بطوس فزرت قبر على بن موسى الرضا صلوات الله على جده وعليه و دعوت الله إزالتها عنى إلا أستجيب لي وزالت عنى تلك الشدة وهذا شيء جربته مرارا فوجدته كذلك.
و قبر علي بن موسي الرضا علیه السلام در سناباد بيرون منطقه نوقان مشهور و زيارتگاه است. من بارها مرقدش را زيارت كردهام و در هنگامي كه در طوس بودم هرگاه مسئله مشكل و سختي برايم پيش ميآمد، به زيارت مرقد علي بن موسي الرضا –كه صلوات خدا بر جدش و بر او باد- ميرفتم و رفع آن مشكل را از خدا درخواست ميكردم، قطعا و صد در صد دعايم مستجاب ميشد و آن مشكل از من رفع ميشد و اين مسئله را بارها تجربه كردم و مشكلم رفع شد.
التميمي البستي، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 8 ص 457 ، تحقيق: السيد شرف الدين أحمد، ناشر: دار الفكر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.
حاكم نيشابوري (متوفاي 405 ه-)
حاكم نيشابوري در فضيلت امام رضا عليه السلام و زيارت ايشان ميگويد:
ابو الحسن الامام الشهيد ... استشهد بسناباد من طوس ... و قال الرضا رضى اللّه عنه: «من زارنى على بعد دارى اتيته يوم القيمة [فى ] ثلث مواطن اخلّصه من اهوالها، اذا تطايرت الكتب يمينا و شمالا و عند الصراط و عند الميزان.»
علي بن موسي الرضا ابو الحسن امام شهيد است ... كه در سناباد طوس به شهادت رسيد ... و امام رضا كه خدا از او راضي بود، فرمود: هر كس مرا در دوري از وطنم (در مشهد طوس) زيارت كند، روز قيامت در سه موقعيت نزد او خواهم رفت و از خطرات آنجا او را نجات خواهم داد. هنگامي كه نامه هاي اعمال برخي به دست راست و برخي ديگر به دست چپشان داده ميشود، هنگام عبور از پل صراط و هنگام حسابرسي و ميزان اعمال.
حاكم نيشابوري، ابو عبدالله (متوفاي 405 ه-)، تاريخ نيشابور، نشر آكه، تهران، اول، 1375ش
سمعاني (متوفاي562هـ)
وي نيز پيرامون حضرت رضا سلام الله عليه چنين مي نويسد:
والرضا كان من أهل العلم والفضل مع شرف النسب.
علي بن موسي الرضا علیه السلام از اهل علم و فضيلت و شريف النسب است.
السمعاني، أبي سعيد عبد الكريم بن محمد ابن منصور التميمي (متوفاي562هـ)، الأنساب، ج 3 ص 74 ، تحقيق: عبد الله عمر البارودي، دار النشر: دار الفكر - بيروت ، الطبعة : الأولى 1998م .
ابن جوزي (متوفاي 597 ه)
ابن جوزي نيز درباره مقام علمي آن حضرت مي نويسد:
وكان يفتي في مسجد رسول الله صلي الله عليه وآله وهو بن نيف وعشرين سنة.
و علي بن موسي الرضا علیه السلام در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله فتوا ميداد درحاليكه عمر او بيست و اندي سال بود.
ابن جوزي، عبد الرحمن بن علي بن محمد، (متوفاي 597 ه-) المنتظم في تاريخ الملوك و الأمم ، ج 10 ، ص 119، 120 ، دار النشر : دار صادر - بيروت - 1358 ، الطبعة : الأولى
فخر رازي (متوفاى604هـ)
فخر الدين رازي، از علماي شافعي مذهب پس از بيان مباحث مختلف پيرامون شان نزول سوره ي کوثر، يکي از مصاديق کوثر را فرزندان حضرت صديقه شهيده سلام الله عليها بر مي شمارد:
والقول الثالث : الكوثر أولاده قالوا : لأن هذه السورة إنما نزلت رداً على من عابه عليه السلام بعدم الأولاد ، فالمعنى أنه يعطيه نسلاً يبقون على مر الزمان ، فانظر كم قتل من أهل البيت ، ثم العالم ممتلىء منهم ، ولم يبق من بني أمية في الدنيا أحد يعبأ به ، ثم أنظر كم كان فيهم من الأكابر من العلماء كالباقر والصادق والكاظم والرضا عليهم السلام والنفس الزكية وأمثالهم.
و قول سوم (در تفسير كوثر اين است كه): كوثر فرزندان پيامبر صلی الله علیه و آله است.گفتند: بخاطر اينكه اين سوره در ردّ كسي نازل شد كه از پيغمبر بخاطر نداشتن فرزند عيبجويي ميكرد. پس معنا اين است كه خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نسلي عطا فرموده كه در طول زمان باقي مانده است. نگاه كن كه چقدر از اهل بيت پيامبر علیهم السلام كشته شدند! درحاليكه اكنون عالم آكنده از ايشان است! و از بني اميه احدي باقي نمانده است كه قابل توجه باشد. سپس نگاه كن كه چقدر در بين ايشان از بزرگان و علما وجود دارند مانند (ائمه اطهار) باقر ، صادق ، كاظم و رضا علیهم السلام و نفس زكيه و مانند ايشان.
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاى604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 32 ص 117 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م.
ابن اثير (المتوفى : 606هـ)
ابن اثير جزري شافعي در جامع الاصول در خصوص کثرت فضائل حضرت چنين مينويسد:
علي بن موسى الرِّضا هو أبو الحسن ، علي بن موسى بن جَعْفَر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الهاشمي، المعروف بالرِّضا ... وإِليه انتهت إِمامة الشِّيعة في زمانه. وفضائله أكثر من أن تُحْصى ، رحمة الله عليه ورضوانه.
علي بن موسي الرضا؛ ايشان ابوالحسن ، علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب و هاشمي است. معروف به رضاست ... و امامت شيعه در زمان ايشان به ايشان منتهي ميشد و فضائلش بيشتر از آن است كه گردآوري شود. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
ابن أثير الجزري، المبارك بن محمد ابن الأثير (المتوفى : 606هـ)، معجم جامع الأصول في أحاديث الرسول، ج 12 ص 715 ، تحقيق: بشير عيون، ط دار الفكر.
ذهبي (متوفاى748 هـ)
شمس الدين ذهبي از ديگر علماي اهل سنت نيز مي نويسد:
علي الرضى الإمام السيد أبو الحسن علي الرضى بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن الحسين الهاشمي العلوي المدني... وكان من العلم والدين والسودد بمكان ... وقد كان علي الرضى كبير الشأن أهلا للخلافة.
علي الرضا امام و آقا هست. ابوالحسن علي الرضا فرزند موسي الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي بن الحسين هاشمي علوي مدني ... از نظر علم و دين و شرافت و آقايي داراي مقام والايي بود ... و علي بن موسي الرضا بلند مرتبه و شايسته خلافت و رهبري بود.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 9 ص 387 و 392 ، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ..
وي همچنين در ذيل نام تک تک ائمه سلام الله عليهم اجمعين پيرامون امام رضا سلام الله عليه چنين مي نويسد:
وابنه علي بن موسى الرضا كبير الشان له علم و بيان و وقع في النفوس صيره المامون ولي عهده لجلالته.
و فرزند او (موسي بن جعفر) علي بن موسي الرضا بلند مرتبه است. ايشان داراي علم و بيان و نفوذ در دلها بود. مأمون امام رضا علیه السلام را بخاطر جلالت ايشان ولي عهد خود قرار داد.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 13 ص 121 ، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ..
صفدي (متوفاى764هـ)
صفدي شافعي از علماي اهل سنت درباره شخصیت امام رضا علیه السلام چنين مينويسد:
علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبو طالب أبو الحسن الرضا ... وهو أحد الأئمة الاثني عشر كان سيد بني هاشم في زمانه.
علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن أبي طالب ابي الحسن [ملقب به] رضا ... او يکي از ائمه دوازده گانه شيعه و در زمان خود، بزرگ بني هاشم بود.
الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاى764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 22 ص 154 ، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م.
يافعي (المتوفى: 768هـ)
يافعي شافعي در ذیل حوادث سال 203 هجري درباره حضرت چنين مي نويسد:
وفيها توفي الامام الجليل المعظم سلالة السادة الاكارم أبو الحسن على بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زين العابدين على بن الحسين ابن على بن ابى طالب أحد الائمة الاثنى عشر اولى المناقب الذين انتسبت الامامية اليهم.
و در سال 203 هجري امام جليل بزرگوار، سلاله سادات كريم ابوالحسن علي بن موسي فرزند جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب رحلت كرد. ايشان يكي از امامان دوازده گانه داراي مناقب است كه اماميه به ايشان منتسب است.
اليافعي، أبو محمد عفيف الدين عبد الله بن أسعد بن علي بن سليمان (المتوفى: 768هـ)، مرآة الجنان و عبرة اليقظان في معرفة ما يعتبر من حوادث الزمان، ج 2، ص 10، حاشيه: خليل المنصور، الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1997 م
ابو المحاسن بردي ظاهري (متوفاى874هـ)
يوسف بن تغري بردي بن عبد الله ظاهري حنفي نيز در حوادث سال 203 هجري چنين مينويسد:
وفيها توفي علي الرّضى ابن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن أبى طالب، الإمام أبو الحسن الهاشمىّ العلوىّ الحسينىّ، كان إماما عالما ... وكان علي هذا سيد بني هاشم في زمانه وأجلّهم، وكان المأمون يعظمه ويبجله ويخضع له و يتغالى فيه.
در سال 203 هجري علي بن موسي الرضا فرزند موسي الكاظم بن جعفر بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن ابيطالب امام ابوالحسن هاشمي علوي حسيني از دنيا رحلت فرمود. ايشان امام و عالم بود و آقاي بني هاشم و بزرگ آنان در زمان خود بود. مأمون همواره ايشان را تعظيم و تكريم ميكرد و در برابرش خاضع بود و درباره او مبالغه ميكرد.
الأتابكي، جمال الدين أبي المحاسن يوسف بن تغري بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة، ج 2 ص 174 و 175 ، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومي – مصر.
سمهودي (متوفاي 911 ه)
سمهودي از علماي شافعي درباره حضرت رضا علیه السلام مي نويسد:
فكان أوحد زمانه جليل القدر.
علي بن موسي الرضا (در علم و تقوي) يگانه زمان خودش و جليل القدر بود.
السمهودي، علي بن عبد الله بن أحمد الحسني الشافعي (متوفاي 911 ه-)، جواهر العقدين، ص 446، بيروت، دار الكتب العلمية.
قرماني (المتوفى: 1019هـ)
قرماني نيز در فصل مختص به امام رضا سلام الله عليه مي نويسد:
وکانت مناقبه عليه وصفاته سنية ... وکراماته کثيرة ومناقبه شهيرة ... و کان رضي الله عنه قليل النوم، کثير الصوم، وکان جلوسه في الصيف علي حصير وفي الشتاء علي جلدة شاة.
و مناقب علي بن موسي الرضا علیه السلام والا و صفاتش بلند مرتبه ... و كراماتش فراوان و مناقبش مشهور بود ... و ايشان كه خدا از او راضي باد خوابش كم بود و زياد روزه ميگرفت و در تابستان بر روي حصير و در زمستان بر روي پوست گوسفند مينشست.
القرماني، أحمد بن يوسف، (المتوفى: 1019هـ)، أخبار الدول و آثار الأول في التاريخ، ج 1 ص 341-344 ، المحقق، الدکتور فهمي سعد، الدکتور أحمد حطيط، عالم الکتاب.
شبراوي (متوفاي 1171 ه-)
شبراوي شافعي پيرامون کثرت فضائل و مناقب آن حضرت مي نويسد:
کان رضي الله عنه کريما جليلا مهابا موقرا ... وکانت مناقبه علّيه و صفاته سنيه ونفسه الشريفة هاشمية وأرومته الکريمة نبوية کراماته أکثر من ان تحصر و أشهر من ان تذکر.
علي بن موسي الرضا علیه السلام كريم، جليل، با هيبت و با وقار بود ... و مناقبش عالي و صفاتش حسنه و نفسش شريف و هاشمي بود. مرام و روش زندگيش بر اساس روش كريمه نبوي بود. كراماتش بيشتر از آن است كه به شمارش آيد و مشهورتر از آن است كه ذكر شود.
الشبراوي الشافعي، عبد الله بن محمد بن عامر (متوفاي 1171 ه-)، الإتحاف بحب الأشراف، 58 ، دار النشر: مصطفي البابي الحلبي وأخويه – مصر، بي تا.
نبهاني (متوفاي 1350 هـ)
وي در کتاب خود حضرت را از بزرگان ائمه دانسته و گوید:
علي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق أحد أکابر الأئمة ومصابيح الأمة، من أهل بيت النبوة و معادن العلم و العرفان و الکرم و الفتوة. کان عظيم القدر، مشهور الذکر.
علي الرضا، فرزند موسي الكاظم بن جعفر الصادق يكي از بزرگان ائمه و چراغهاي روشن امت از اهل بيت نبوت و معادن علم و عرفان و كرامت و جوانمردي است. بزرگوار و مشهور است.
النبهاني، يوسف بن اسماعيل، (متوفاي 1350 ه-)، جامع کرامات الأولياء، ج 2 ص، 311 ، مرکز أهل السنة برکات رضا فور بندر غجرات، هند، الطبعة الأولي، 2001 م.
زرکلي (متوفاي1410هـ)
خير الدين زرکلي درباره مقام آن حضرت چنين مي نويسد:
عليّ الرِّضى علي بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق، أبو الحسن، الملقب بالرضى: ثامن الأئمة الاثني عشر عند الإمامية، ومن أجلاء السادة أهل البيت وفضلائهم.
علي الرضا ، علي بن موسي الكاظم فرزند جعفر الصادق، ابو الحسن، ملقّب به رضا ، هشتمين امام از امامان دوازدهگانه اماميه و از سادات جليل القدر و فضلاي اهل بيت علیهم السلام است.
الزركلي، خير الدين (متوفاي1410هـ)، الأعلام، ج 5 ص 26 ، ناشر: دار العلم للملايين - بيروت – لبنان، چاپ: الخامسة، سال چاپ : أيار - مايو 1980.
داستان حديث سلسلة الذهب
ابن حجر هيثمي در کتاب الصواعق المحرقه پيرامون حديث شريف «سلسلة الذهب» چنين مي نويسد:
ولما دخل نيسابور كما في تاريخها وشق سوقها وعليه مظلة لا يرى من ورائها تعرض له الحافظان أو زرعة الرازي ومحمد بن أسلم الطوسي ومعهما من طلبة العلم والحديث ما لا يحصى فتضرعا إليه أن يريهم وجهه ويروي لهم حديثا عن آبائه فاستوقف البغلة وأمر غلمانه بكف المظلة وأقر عيون تلك الخلائق برؤية طلعته المباركة فكانت له ذؤابتان مدليتان على عاتقه والناس بين صارخ وباك ومتمرغ في التراب ومقبل لحافر بغلته فصاحت العلماء معاشر الناس أنصتوا فأنصتوا واستملى منه الحافظان المذكوران فقال حدثني أبي موسى الكاظم عن أبيه جعفر الصادق عن أبيه محمد الباقر عن أبيه زين العابدين عن أبيه الحسين عن أبيه علي بن أبي طالب رضي الله عنهم قال حدثني حبيبي وقرة عيني رسول الله صلي الله عليه وسلم قال ( حدثني جبريل قال سمعت رب العزة يقول لا إله إلا الله حصني فمن قالها دخل حصني ومن دخل حصني أمن من عذابي ) ثم أرخى الستر وسار فعد أهل المحابر والدوى الذين كانوا يكتبون فأنافوا على عشرين ألفا وفي رواية أن الحديث المروي ( الإيمان معرفة بالقلب وإقرار باللسان وعمل بالأركان ) ولعلهما واقعتان قال أحمد لو قرأت هذا الإسناد على مجنون لبرىء من جنته.
هنگامی که امام رضا وارد نیشابور شد مرکب امام ایستاد و امام داخل کجاوه نشسته بود و احدی صورت وی را نمیدید دو پیشوای اهل حدیث نیشابور به نامهای ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی و سایر طلاب علوم حدیث (که قابل شمارش نبودند) به پیشواز امام آمده ابوزرعه و محمد بن اسلم با التماس و گریه از امام خواستند تا صورت خود را بنمایاند و برای آنها حدیث از پدرانش نقل کند . در این هنگام شتر ایستاد و امام به غلامان خویش دستور داد پرده را برداشته تا چشمان مردم به جمال نورانی ايشان منور شود. مردم نیز در حالتی بودند که فریاد می زدند و بعضی روی زمین در حالت سینه خیز بوده و برخی دیگر خاک مرکب امام را می بوسیدند. علمای شهر فریاد زدند ای مردم ساکت باشید و ابو زرعه و محمد بن اسلم از امام تقاضای حدیث کرده که امام چنین فرمود : پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش زين العابدين از پدرش حسين از پدرش علی بن ابیطالب نقل كرد که فرمود حبیبم و نور چشمم رسول الله فرمود جبرئیل برایم روایت کرد که خداوند عزوجل به من چنین گفت : «لا اله الا الله دژ من است هر کس این کلمه را بگوید داخل در دژ من خواهد شد و هر کس در دژ من داخل شود از عذابم در امان خواهد بود » امام پس از نقل این حدیث پرده را کشید و حرکت کرد . تمامی اهل قلم که این مطلب را ثبت می کردند قریب به بیست هزار بودند .
در روايت ديگر آمده است كه حديث روايت شده (توسط امام رضا علیه السلام ) اين بود: ايمان شناخت قلبي، اقرار زباني و عمل با اعضاء و جوارح است.
البته شايد هر دو روايت از امام رضا در دو واقعه جدا از هم نقل شده باشد. احمد گفت: اگر اين اسناد بر ديوانه قرائت شود قطعا از ديوانگيش نجات پيدا ميكرد.
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ص 594 و 595 ، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.
نتيجه:
شخصيت روحاني حضرت رضا صلوات الله و سلامه عليه چنان در مقام رفيعي قرار دارد که اگر كتابها در فضايل ايشان نگاشته شود نمي توان حتي قطره اي از آن امواج بيكران را به تصوير كشيد چه رسد به چند خط و صفحه از اعترافات شخصيتهاي علمي اهل سنت؛ اما از باب تمثل به شعر:
آب دريا را اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
مواردي اندك در حد بضاعت خود تقديم نموديم.
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف
عاشق آسمان است!
اما همیشه
روی گنبد تو مینشست...
آسمانیتر از شما مگر پیدا میشود؟
سلام آسمان هشتم
امام رضا(ع) جان
آقا گداتو پس نزن اونکه فقط می خواد یه چیز/ عمری کبوترت شدم بازم برام گندم بریز